ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان :
مشکلات نظام پارلمانی بیش از نظام ریاستی است
در دیدار سه ساعته عصر دیروز هزاران نفر از دانشجویان با رهبر معظم انقلاب اسلامی، نمایندگان تشکلهای «علمی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و صنفی دانشجویان» حدود دو ساعت به بیان دغدغهها و دیدگاههای خود درباره مسائل مختلف روز پرداختند و حضرت آیتالله خامنهای نیز نکات مهمی درباره مسائل مطرح شده و نیز موضوع راهبردی «چگونگی ورود جوانان به میدان و شتاب یافتن حرکت عمومی کشور برای تحقق چشمانداز روشن انقلاب اسلامی» بیان کردند.به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای سخنان خود دانشجویان و جوانان را به بهرهگیری از فرصت کمنظیر ماه مبارک رمضان برای تقویت رابطه با خداوند متعال توصیه کردند و گفتند: این فرصت مغتنم انس با قرآن و نماز و دعا را به یک عادت نیکو و ماندگار تبدیل کنید.
ایشان در ادامه، جلسه دانشجویی را جلسهای پر نشاط، و روحیه جوانی و سرزندگی را موجب پیشرفت و استفاده از فرصتها در کشور برشمردند و افزودند: در مطالبتان غالباً دردها و نگرانیها را بیان کردید، من نیز با بیان نگرانیها و اشکالها کاملاً موافقم ولی توجه داشته باشید اگرچه روحیه نشاط و طلبکاری خیلی خوب است اما در بیان تعابیر و انتقادها باید دقت کنید چرا که بیدقتی در بیان، علاوه بر مؤاخذه خدایی، آثار نامطلوب دیگری خواهد داشت.
مشکل نظام پارلمانی بیش از نظام ریاستی است
رهبر انقلاب اسلامی سپس با اشاره به چند مورد از مطالب دانشجویان و در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه «آیا اشکالات و کمبودهای کنونی ناشی از اشکال ساختار است یا ضعف کارگزاران» گفتند: ساختار قانون اساسی ساختار خوبی است و اشکالی ندارد، البته در همه کشورها از جمله در کشور ما ساختارها در طول زمان تکمیل و نواقص و خلأهای آنها برطرف میشود، همانند اینکه در گذشته مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود نداشت اما امروز وجود دارد.
ایشان در خصوص ایده «نظام پارلمانی» خاطرنشان کردند: این مسائل را در مجمع بازنگری قانون اساسی به تفصیل بحث کردیم و به این نتیجه امروز رسیدیم، چرا که مشکلات نظام پارلمانی برای کشور بیش از مشکلات نظام ریاستی است.رهبر انقلاب در جمعبندی پاسخ به این سؤال تأکید کردند: در ساختار مشکلی وجود ندارد البته امکان کم و زیاد کردن آن وجود دارد، اما کارگزاران، اشکالها، کوتاهیها، ناتوانیها و سلایق گوناگونی دارند که نتیجه آن این کمبودها میشود. البته اشتباههای ما مسئولان مانند اشخاص عادی نیست و شکافهای بزرگی در متن جامعه ایجاد میکند.
اصل خصوصیسازی نیاز مبرم اقتصادی کشور است
نکته بعدی که حضرت آیتالله خامنهای به آن پرداختند، انتقاد یکی از دانشجویان از روند نامناسب خصوصیسازیها و درخواست توقف آن بود.ایشان با اشاره به خطاهای بزرگ انجامشده در زمینه خصوصیسازی، گفتند: بنده در این خصوص مکرراً تذکراتی دادهام که در برخی موارد منجر به اصلاح یا توقف کار نیز شده است، اما اصل خصوصیسازی نیاز مبرم اقتصاد و کشور ما است و نباید جلوی آن گرفته شود، بلکه باید جلوی لغزشها و خطاها در خصوصیسازی گرفته شود.
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به یکی دیگر از مطالب مطرح شده در این جلسه، تأکید کردند: من همواره جریان جوان انقلابی را تأیید کرده و میکنم، البته این به معنای تأیید یک کار خلاف یا غلط نیست که ممکن است از تعدادی جوان انقلابی سر بزند. بنابراین من خطا را تأیید نمیکنم اما جوان انقلابی را حتماً تأیید میکنم و اگر چیزی غیر از این نقل شد، حتماً آن را قبول و باور نکنید.
«اقدام برخیها در نسبت دادن تصویب برجام به رهبری» سؤال دیگر یکی از دانشجویان بود که رهبر انقلاب اسلامی درباره آن گفتند: شما البته چشم و هوش دارید و همه چیز را میفهمید. در آن نامهای که درباره برجام به مسئولان نوشتم مشخص است که تصویب باید چگونه باشد. در آن نامه شرایطی ذکر شده که در آن صورت، تصویب میشود.ایشان افزودند: البته اگر آن شرایط و خصوصیات اجرا و اعمال نشد، وظیفه رهبری این نیست که وسط بیاید و بگوید برجام نباید اجرا شود.
در زمینه اجرایی معتقدم رهبری نباید وارد شود
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: این بحث که وظیفه رهبری در اینگونه مواقع اجرایی چیست، مقولهای است، اما معتقدم در زمینههای اجرایی نباید رهبری وارد میدان شود و کاری را اجرا کند یا جلوی آن را بگیرد، مگر در مواردی که به حرکت کلی انقلاب ارتباط پیدا میکند که در آنجا وارد میشویم.
ایشان خاطرنشان کردند: من به برجام به آن صورتی که عمل و محقق شد، خیلی اعتقادی نداشتم و بارها نیز به خود مسئولان این کار از جمله به آقای رئیسجمهور و وزیر محترم امور خارجه این مطلب را گفتیم و موارد زیادی را به آنها تذکر دادیم.
رهبر انقلاب اسلامی یک توصیه روشی نیز درباره نحوه بیان انتقادها به دانشجویان داشتند و گفتند: بعضی دوستان انتقادهایی کردند که خوب و بسیاری از آنها نیز بجاست، اما لحن انتقاد را تند نکنید، در بیان انتقادها نقطهضعف به طرف مقابل ندهید و جوری حرف نزنید که بتوانند شما را در مراجع قضایی محکوم کنند و از افراط و تفریط در بیان، و نفی قاطع یک مجموعه بپرهیزید. شما فرزندان من هستید تلاش کنید صحبتتان درست بیان شود.
حضرت آیتالله خامنهای سپس به برخی اقدامات و فعالیتهای مجموعههای دانشجویی در عرصههای داخلی، منطقهای و بینالمللی، بخصوص در یک سال گذشته اشاره کردند و افزودند: حمایتهای مجموعههای دانشجویی از کارگران و ورود به نحوه واگذاریها در مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت تپه و ماشینسازی تبریز و یا مطالبه از سه قوه و مجمع تشخیص مصلحت نظام در برخی موضوعها و همچنین برگزاری تجمعها در حمایت از مردم یمن و موضعگیری درباره حوادث نیوزیلند و نیجریه اقدامات خوبی بود که انجام گرفت.ایشان در عین حال مجموعههای دانشجویی را به رعایت متانت و عقلانیت، در کنار نشان دادن اقتدار روحی و معنوی توصیه مؤکد کردند و گفتند: در اجتماعات و مطالبه گریها، سخن منطقی تأثیرگذار خواهد بود و من ضمن تأیید اینگونه حرکتها بر استمرار آنها تأکید دارم.
رهبر انقلاب اسلامی با یادآوری توصیههای قبلی خود به مجموعههای دانشجویی در خصوص نهضت کتابخوانی و لزوم مطالعه مستمر، خاطرنشان کردند: متأسفانه این حرکت، روال مطلوبی ندارد و مجموعههای دانشجویی و هیأتهای اندیشهورز آنها باید نسبت به طراحی برنامههای مطالعاتی برای دانشجویان، اقدام کنند.
4 عنصر مهم در گام دوم
حضرت آیتالله خامنهای در مقدمه بحث اصلی خود با اشاره به بیانیه گام دوم افزودند: این بیانیه یک ترسیم کلی از گذشته، حال و آینده انقلاب اسلامی است که در آن چهار نقطه اصلی و کلیدی وجود دارد: ۱- عظمت وقوع و ماندگاری انقلاب اسلامی ۲- عظمت کارکردِ انقلاب اسلامی تا به امروز ۳- عظمت چشماندازی که انقلاب اسلامی باید به آن برسد و ۴- عظمت نقش نیروی جوان متعهد در مسیر پیش رو.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه انقلاب در چهل سال گذشته در عرصههای گوناگون بشری و ملی از جمله سیاسی، اجتماعی، علمی، عدالت و آزادی، کارکرد برجسته و ممتازی داشته است، خاطرنشان کردند: اکنون ما نیازمند یک حرکت عمومی منضبط، پرسرعت و همراه با پیشرفتِ محسوس و با محوریت جوان متعهد و حزب اللهی، به سمت چشمانداز و اهداف بلند انقلاب اسلامی هستیم تا حضور تأثیرگذار جوانان در نظام مدیریتی کشور تحول بهوجود آورد.
رهبر انقلاب اسلامی پس از تشریح چهار نقطه اصلی بیانیه گام دوم و تبیین اهمیت فوق العاده ایجاد یک حرکت عمومی برای رسیدن به چشمانداز روشن انقلاب به طرح یک سؤال اساسی پرداختند: جوانان چگونه و در چه فرآیندی میتوانند به این حرکت عمومی ورود و در آن نقشآفرینی کنند؟
ایشان در مقدمه پاسخ به این سؤال گفتند: هر حرکت عمومی منضبط، صحیح و عقلانی به چهار عنصر نیاز دارد: «شناخت واقعی از صحنه»، «جهتگیری مشخص»، «برخورداری از عامل یا عوامل امیدبخش» و «اتخاذ راهکارهای عملی برای هدایت این حرکت عمومی».
حضرت آیتالله خامنهای در بحث «نیاز هر حرکت عمومی به شناخت صحیح از صحنه» خاطرنشان کردند: کسانی که محور و محرک این حرکت هستند، باید از عناصر موجود و درگیر در صحنه شناخت کافی داشته باشند و بدانند که «جمهوری اسلامی در چه وضعی است»، «فرصتها و تهدیدهایش چیست» و «دوستان و دشمنانشان چه کسانی هستند.»رهبر انقلاب در زمینه دومین عنصر هر حرکت عمومی یعنی «جهتگیری مشخص» نیز افزودند: جهتگیری حرکت عمومی ملت ایران به سمت تشکیل جامعه اسلامی و در نهایت تمدن پیشرفته اسلامی است.
ایشان وجود نقطه روشن و امیدبخش را باعث پیشروی و استمرار هر حرکت عمومی خواندند و افزودند: ظرفیتهای اثبات شده ملت ایران در شکل دهی و به سرانجام رساندن کارهای بزرگ (که در پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی ظهور کامل داشت)، مهمترین نقطه امید حرکت عمومی ملت ایران به سمت تحقق اهداف و چشمانداز روشن کشور است.رهبر انقلاب وعده صادق و تخلف ناپذیر الهی درباره نصرت یاری کنندگان دین خدا را نقطه امیدبخش دیگری برشمردند و افزودند: فرسودگی و انحطاط تردیدناپذیر تمدن غربی که البته بروز ملموس آن زمانبر خواهد بود، نقطه امید دیگری در روند حرکت عمومی ملت ایران است.ایشان «ارائه راهکارهای عملی» را چهارمین عنصر هر حرکت عمومی خواندند و خاطرنشان کردند: تبیین این عناصر چهار گانه در افکار عمومی به ذهن فعال و زبان گویا نیاز دارد اما عنصر چهارم به برنامهریزی، هدایت، تمرکز، فعالیت لحظه به لحظه و پیگیری نیز نیاز دارد تا کاروان عظیم جامعه و بویژه جوانان را به پیش ببرد.
رهبر انقلاب اسلامی از همین زاویه به بیان پاسخ سؤال اصلی بحث یعنی «چگونگی ورود و نقش آفرینی جوانان در حرکت عظیم ملت ایران» پرداختند و تأکید کردند: برنامهریزی و ارائه راهکار برای هدایت حرکت عظیم ملت بر عهده جریان ها و حلقههای میانی از جمله تشکل های دانشجویی است که غالباً مجموعههای جوان، خوشفکر و فعال هستند و میتوانند نقش و شأن محور بودن حرکت عمومی جامعه را برعهده بگیرند.ایشان در بیان نمونههایی عینی برای ورود و محوریت یافتن جوانان، به تشکیل کارگروه های فرهنگی در سراسر کشور از جمله در مساجد اشاره کردند و افزودند: تعبیر آتش به اختیاری که قبلاً بیان شد، مربوط به این گونه مجموعهها است.
رهبر انقلاب با اشاره به تأثیرگذاری عمیق گروههای فرهنگی از اول انقلاب تاکنون خاطرنشان کردند: هر جا گروهی جوان با ذهن فعال و پویا شکل بگیرد، میتواند با تأثیرگذاری در محیط اطراف و دیگر مجموعهها در «عزم و حرکت و بینایی و پیشرفت حرکت عمومی ملت» مؤثر باشد.
تشکیل گروههای سیاسی در مقابل حزب بازی
حضرت آیتالله خامنهای «تشکیل گروههای سیاسی» را از دیگر روش های ورود و حضور مؤثر جوانان در عرصه حرکت عمومی کشور دانستند و خاطرنشان کردند: «حزب بازی» بیبرکت است اما تشکیل گروههای فعال سیاسی با هدف فهم کردن و تحلیل موضوعها و حوادث سیاسی و انتقال این تحلیل به دیگران، میتواند تأثیری بسیار اساسی داشته باشد. «تشکیل میزگردها و کرسیهای آزاداندیشی در دانشگاهها» راهکار دیگر رهبر انقلاب برای حضور مؤثر جوانان در صحنه بود.
ایشان با ابراز ناخرسندی از کندی این حرکت تأکید کردند: جوانان منتظر حرکت رئیس دانشگاه یا مسئولان دیگر نباشند، خودشان با مطالعه خوب و با حضور افراد دارای ذهن فعال و زبان گویا این میزگردها و کرسیهای آزاد اندیشی را شکل دهند.حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: در حال حاضر درصد زیادی از دانشجویان در تشکل ها فعال نیستند، اما اگر این گونه فعالیت ها انجام شود، درصد بیشتری از دانشجویان به تشکل ها و فعالیت های دانشجویی راغب میشوند.
«تشکیل گروه های نهضتی در داخل دانشگاهها» و نیز «دعوت از دانشجویان کشورهای محور مقاومت برای بحث درباره مسائل بینالمللی و مسائل مهم جهان اسلام» پیشنهاد دیگر رهبر انقلاب به دانشجویان برای حضور و هدایت حرکت عمومی ملت در مسیر تحقق افق روشن کشور بود.حضرت آیتالله خامنهای «تشکیل گروههای علمی و همکاری با مراکز و شرکت های دانش بنیان» را نیز شیوهای مؤثر خواندند و افزودند: ارائه خدمات از جمله حضور گروه های جهادی در مناطق مختلف راهکار بسیار مهم دیگری است که هر قدر تقویت و هدفدار شود میتواند میزان نقش آفرینی جوانان را در صحنه افزایش دهد.
«فعالیتهای اطلاعاتی مردمی» به مفهوم اطلاعرسانی صحیح درباره مسائلی نظیر سوءاستفادهها، قاچاق و مسائل مشابه و «حضور در مسائل اجتماعی صنوف مختلف» دو روش دیگری بود که رهبر انقلاب در بحث چگونگی ورود و تأثیرگذاری جوانان در عرصه حرکت عمومی کشور بیان کردند.ایشان افزودند: البته همه این راهکارها باید با الهام از جهتگیری کلی کشور یعنی «رسیدن به جامعه اسلامی و تمدن پیشرفته اسلامی» صورت گیرد.
حضرت آیتالله خامنهای در نوعی جمعبندی از این بخش سخنانشان افزودند: این فعالیتها به ورود نسل جوان متعهد به عرصه مدیریت کشور منجر خواهد شد و طبعاً هنگامی که جوانان متعهد و حزباللهی به معنای حقیقی کلمه، جزو مدیران ارشد کشور شدند، حرکت عمومی شتاب و رونق بیشتری خواهد گرفت.
ایشان با بیان نکتهای مهم گفتند: فعالیتهایی که با هدف ورود و تأثیرگذاری جوانان در جریان عمومی کشور صورت میگیرد، نباید به کارها و اهداف علمی مجموعههای جوانان ضربه بزند، بلکه باید هر دو کار را با هم به پیش برد، چرا که میتوان هم نخبه پیشتازِ علمی بود و هم در گروههای جهادی یا نشریات و مجموعههای دانشجویی فعالیت کرد.
حضرت آیتالله خامنهای درباره نشریات دانشجویی نیز گفتند: کسانی که در این نشریات فعال هستند، میتوانند با تشکیل مجموعه هایی، بعد از دوران دانشجویی نیز در عرصه نشر ادامه حرکت بدهند و مؤثر باشند.
زوال دشمنان بشریت را شاهد خواهید بود
ایشان با اشاره به انتظار جوانان و تشکلها برای دعوت شدن به فعالیت و تأثیرگذاری تأکید کردند: مجموعههای دانشجویی نباید منتظر دعوت باشند، باید هرکس و هر تشکلی در هر زمینهای توانایی دارد، خودجوش و البته با فکر و ذهن فعال و منضبط وارد عرصه شود و بدون توجه به مشکلات، تأثیرگذاری کند.
رهبر انقلاب خنثی شدن توطئههای نرم دشمنان را از نتایج مهم «عمل جوانان و تشکلهای دانشجویی به راهکارهای بیان شده» خواندند و خاطرنشان کردند: دشمن با هدف فلج کردن نسل جوان درصدد است آنان را به شهوات، مواد مخدر و برخی فعالیتهای بیهوده در فضای مجازی مشغول و به نومیدی بکشاند اما با حرکات نشاط آور و امیدآفرین جوانان و مجموعههای دانشجویی، این توطئه نیز خنثی خواهد شد.حضرت آیتالله خامنهای عوامل مژدهدهنده و امیدآفرین در کشور را بسیار بیشتر از عوامل مأیوسکننده خواندند و با اشاره به برخی مطالب دانشجویان در این دیدار، به جوانان عزیز میهن تأکید کردند: حتی اگر صد اشکال و ایراد در مسئولان یا عملکرد دستگاهها میبینید هرگز ناامید نشوید و با توکل به خدا، با مشکلات مبارزه و افق روشن آینده را محقق کنید.ایشان افزودند: شما جوانان اطمینان داشته باشید که زوال دشمنان بشریت یعنی تمدن منحط امریکایی و زوال اسرائیل را شاهد خواهید بود.
در ابتدای این دیدار ۱۱ نفر از نمایندگان تشکلهای دانشجویی دیدگاه های خود را در محضر رهبر معظم انقلاب بیان کردند.
رئیس جمهوری در دیدار جمعی از کارآفرینان و فعالان اقتصادی:
همه بنگاه های دولتی باید واگذار شود
رئیس جمهوری هدف توطئههای دشمنان طی 40 سال گذشته را جلوگیری از ایرانی قدرتمند، متحد و توسعه یافته خواند و با تأکید بر اینکه این تلاش دشمنان تاکنون بینتیجه مانده است، گفت: دولتهای یازدهم و دوازدهم در تلاشی گسترده کوشیده است تا وضعیت کشور در نقطه مطلوبی باشد اما در عین حال قضاوت با مردم و آینده تاریخ است، چرا که برخی مسائل را هم گذشت زمان قضاوت میکند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی شامگاه چهارشنبه در دیدار با جمعی از کارآفرینان و فعالان اقتصادی با اشاره به تلاشهای دولت برای اتصال برق و آب به خانههای مردم و همچنین به بخش صنعت و کارآفرین کشور و ثابت ماندن قیمت سوخت و نفت و گاز برای 4 سال متوالی در کشور، تصریح کرد: فعلاً نمیتوانیم در مورد درست یا غلط بودن این سیاست قضاوت کنیم و البته هر وقت برای تغییر قیمت اقدام کردیم با مشکلاتی مواجه شدیم، اما در هیچ کجای دنیا چنین قیمت سوخت ارزانی وجود ندارد.
در شرایط مساوی حتماً بخش خصوصی در اولویت است
روحانی رقابت بخش دولتی با بخش خصوصی را کاملاً غلط و اشتباه دانست و گفت: در شرایط مساوی حتماً بخش خصوصی در اولویت است و حق تقدم با بخش خصوصی است، نباید به هیچ عنوان بخش دولتی رقیب بخش خصوصی باشد و ما باید امتیاز را به بخش خصوصی دهیم و حتماً بنگاههای دولتی باید واگذار شود.رئیس جمهوری با بیان اینکه واگذاری بخش دولتی اصرار مداوم من بوده و هست، گفت: انشاءالله امسال شرایط مطلوبی برای واگذاریها داشته باشیم.روحانی با تأکید بر اینکه همه بخشهای دولتی باید واگذار شود، گفت: خوشبختانه مقام معظم رهبری هم با اینکه بخشهای نظامی از اقتصاد بیرون بروند، موافق بودند و در مورد موضوع ادغام بانکها نیز ایشان موافق بوده و حمایت کردند.
نمیشود هم بانکدار بود هم بنگاهدار
وی اصلاحات در بانکها را کاری بسیار سخت و دشوار عنوان کرد و گفت: متأسفانه مجوزهای بیرویه زیادی صادر شده و فعالیت در بخشی از بانکها دارای اشکالات عدیدهای است. بانکها سرمایههای جامد و شرکت دارند و فعالیت اقتصادی انجام میدهند که حاضر نیستند این فعالیتهای خود را واگذار کنند و این در حالی است که نمیشود هم بانکدار و هم بنگاهدار بود.رئیس جمهوری در تشریح کارهای مهم دولتهای یازدهم و دوازدهم در مورد بانکها، گفت: اولین کار مهم دولت در این زمینه این بوده که در طول 6 سال گذشته دست در جیب بانک مرکزی نبردهایم و دولت پایه پولی را بالا نبرد. بالا رفتن پایه پولی کار بانکها و بنگاههای اقتصادی است.وی با تأکید بر اینکه در این 6 سال، دولت نسبت به استفاده از پایه پولی متعهد بوده و بعد از این هم متعهد خواهد بود، گفت: حتی برای پرداخت یارانه هم زمانی که پول کم میآوردند از پایه پولی استفاده میکردند اما ما این کار را نکردیم.
رئیس جمهوری تعدیل مؤسسات اعتباری غیرمجاز را دومین کار دولت عنوان کرد و گفت: این کار بسیار سخت بود و شجاعت زیادی میخواست و ما برای توقف فعالیت این مؤسسات اعتباری غیرمجاز دردسرهای زیادی متحمل شدیم به گونهای که حتی برخی تجمعهای خیابانی از سوی حامیان همین مؤسسات سازماندهی میشد تا ما نتوانیم این کار را با موفقیت انجام دهیم.روحانی تأکید کرد: البته در مورد بانکها اصلاحات زیادی باید انجام شود که قدم به قدم در حال انجام است و این اقدامات کمک بزرگی به اقتصاد کشور خواهد کرد.
دست کارآفرینان را میبوسم
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه دست کارآفرینان را میبوسم، گفت: خوشحالیم که بخش خصوصی و کارآفرینان هم با استفاده از اعتبارات دولتی فعالیتهای خود را انجام میدهند. روحانی در پاسخ به سؤالات یکی از فعالان اقتصادی در حوزه انرژی مبنی بر ورود بخش خصوصی به فروش نفت و فرآوردههای نفتی، گفت: برای این منظور راه را باز کردهایم و با ارائه نفت در بورس مشکلی برای فروش نفت و فرآوردهها توسط بخش خصوصی نداریم.
روحانی در خصوص موضوع همکاری بخش دولتی و خصوصی، گفت: همیشه اعضای دولت را تشویق کردم که بدون مشورت با بخش خصوصی تصمیم نگیرند و اگر تصمیمی بدون مشورت با بخش خصوصی اتخاذ شود، قبول نمیکنم.رئیس جمهوری با بیان اینکه تخصص و تحصیلات دانشگاهی به تنهایی کافی نیست و باید از تجربه بخش خصوصی هم استفاده کنیم، گفت: کسی که درس اقتصاد خوانده، چارچوبها را بهتر میداند، اما وقتی به اجرا میرسیم، حتماً باید با بخش خصوصی هم مشورت شود.رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه به رغم همه مشکلات و تهدیدها ما امروز در بهترین شرایط از نظر ذخایر ضروری هستیم، گفت: دولت مشکلی در این زمینه ندارد همه کالاهای ضروری مورد نیاز کشور و نیازهای اساسی تأمین شده و وضعیت در این عرصه نسبت به سال گذشته، به مراتب بهتر است.
محمد نهاوندیان معاون اقتصادی رئیس جمهوری نیز پیش از سخنان رئیس جمهوری با اشاره به اینکه هجمههای سختی در سال 97 و 98 از خارج به اقتصاد کشور وارد شد اما فعالان اقتصادی مقاومت کردند و اجازه ندادند با وجود همه سختیها نقشههای بدخواهان محقق شود، گفت: البته سیاستگذاران اقتصادی نیز روزهای دشوارتری داشتند اما مهم این است که در مسیر رو به رشد امیدبخش اقتصادی کشور که به دستاوردهای خوبی نیز رسیده بودیم، قدری توقف رخ داد و انشاءالله بار دیگر کشور به همان مسیر توسعه اقتصادی و عدالت بازمیگردد.
ارزیابی عباس سلیمی نمین از پشت پرده «اتاق شیشهای» بهاریها
احمدینژادیها برای امریکاییها ارزش سرمایهگذاری ندارند
مرتضی گل پور
خبرنگار حوزه دولت
عبدالرضا داوری، از چهرههای نزدیک به محمود احمدینژاد در دو مصاحبه جداگانه با محمد سرافراز رئیس پیشین صدا و سیما و هوشنگ امیراحمدی ایرانی مقیم امریکا، ادعاها و اتهاماتی را متوجه برخی نهادهای نظام و جریانهای سیاسی کرده است. از اصلاحطلبان تا محمدجواد ظریف و رئیس دولت اصلاحات و اطلاعات سپاه و صدا و سیما در «اتاق شیشهای» جریان موسوم به بهاریها مورد انتقاد و اتهام قرار گرفتهاند. با عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات تاریخ معاصر و از تحلیلگران سیاسی اصولگرا درباره اهداف این جریان گفتوگو کردهایم که در زیر میآید:
اطرافیان احمدینژاد یا به اصطلاح خودشان بهاریها، رویکرد رسانهای و سیاسی تازهای را در پیش گرفتهاند، ابتدا با محمد سرافراز رئیس سابق صدا و سیما آغاز کردند که در آن اتهاماتی متوجه اطلاعات سپاه و صدا و سیما شد، حالا هم با آقای هوشنگ امیراحمدی، سیاست خارجی چند دولت جمهوری اسلامی را زیر سؤال بردند. دلیل اتخاذ این رویکرد را آن هم در این شرایط سیاسی، چه میدانید؟
کاملاً روشن است که نوعی درماندگی سیاسی موجب شده تا این جریان تلاش کند از هر امکانی برای خروج از این وضعیت استفاده کند. مشخصاً آقای هوشنگ امیراحمدی متعلق به نحلهای به نام «واسطههای سیاسی» یا «دلالان عرصه سیاسی» است. این دلالان در مقطعی؛ چه در عرصه تسلیحات و چه در رد و بدل کردن پیام، کارآیی داشتند. ما امروز برای انتقال پیام نیازی به دلال نداریم. اما در گذشته دلالها در عرصههای مختلف ایفای نقش میکردند. البته دلالان غالباً هم سنخ طرف مقابل بودند، یعنی براساس یک عرق ملی عمل نمیکنند. به عنوان مثال آقای امیر قربانیفر در عرصه تسلیحات برای ما دلالی میکرد، اما او کاملاً امریکایی بود و در کودتای نوژه هم نقش داشت.
اما آقای امیراحمدی نقشی فراتر از تبادل پیام برای خود قائل است و مدعی است که او باعث شد تا خانم مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت امریکا بابت کودتای 28 مرداد از ایران عذرخواهی کند. او همچنین مدعی شده آقای ترامپ را مجاب کرده تا با آقای روحانی تماس بگیرد.
این ادعاها بسیار گزافه است. اولاً که خانم آلبرایت بابت کودتای 28 مرداد عذرخواهی نکرد. در اظهارات ایشان اصلاً کلمه apologize یا کلمات دیگری که نشان از عذرخواهی باشد، وجود ندارد. خانم آلبرایت گفت «من ناراحتی ایرانیان را درک میکنم، اما ما دلایل خودمان را داشتیم» آیا این به معنای عذرخواهی است؟ این به معنی تأکید بر صحت عملکرد خودشان است. ادعای او درباره ترامپ هم سخن گزافهای است. عوامل تأثیرگذار در این شرایط میتواند کاملاً متأثر از عوامل قدرت در داخل کشور باشد، نه خارج از آن. یعنی اگر در موقعیت برتر باشید، قطعاً ترامپ به شما روی میآورد تا با شما گفتوگو کند. اگر در موقعیت برتر نباشید و در داخل از اهرمهای مناسبی برخوردار نباشید، هرگز ترامپ چنین کاری را نمیکند. بنابراین سخن از جانب آقای امیراحمدی مسموع نیست.
چرا این جریان سیاسی اکنون به چنین سخنان و رویکردهایی میدان میدهد؟
اکنون آقای هوشنگ امیراحمدی کارکرد خود را از دست داده و طبیعتاً از وضعیت فعلی سیاست خارجی ناراضی است، زیرا تا پیش از این، این افراد از طریق همین دلالی و واسطهگری به امکاناتی دست پیدا میکردند و توجهی به آنان میشد، کما اینکه وزارت خارجه مرتب آنان را به ایران دعوت میکرد، آنان هم میآمدند و امکانات مالی و اعتبار سیاسی کسب میکردند. مسأله اصلی این است که امروز با تحولاتی که در ایران روی داده، دوره این افراد و این نوع روابط سپری شده است. طبیعتاً آقای امیراحمدی با عدم درک این تغییرات و گذشت زمان، یک عنصر ناراضی است. متأسفانه امروز آقای احمدینژاد به طرف هر کسی که ناراضی است، دست دراز میکند. کما اینکه آقای سرافراز ناراضی بود که چرا خانمی که او به عنوان مشاور انتخاب کرده، فاقد صلاحیت دانسته شد. آقای امیراحمدی مدعی شده برجام توافق خسارتبار است و گفته اگر در ابتدای ریاست جمهوری ترامپ، یک هتل در کیش میساختیم و اسم آن را «ترامپ پلازا» میگذاشتیم، به سهولت میتوانستیم رابطه ایران و امریکا را عادی کنیم. آیا چنین نگاهی به حوزه سیاسی مسموع است؟
معمولاً دلالها چنین حرفهایی میزنند، نه آدمهای سیاسی. زیرا دلالها غالباً فهم سیاسی ندارند و فقط پیوند ایجاد میکنند. اتفاقاً این حرفها بخوبی روشن میکند که ایشان تصور میکند هیأت حاکمه امریکا با یک هتل از این رو به آن رو میشود، درحالی که جهتگیری کلی امریکا در دوران ترامپ با دوران اوباما تغییر نکرده است. زیرا به باور من، سست کردن پایههای برجام در زمان اوباما شروع شد، زیرا هیأت حاکمه امریکا تصور میکرد برجام توری خواهد بود تا بتوانند ایران را وارد دامی بکنند تا در نهایت سیاستهای آن در قبال مسائلی چون رژیم صهیونیستی تغییر کند، اما این اتفاق نیفتاد.
آقای امیراحمدی گفت در دوره اصلاحات نمیتوانست وارد ایران شود، اما چه شد که باوجود مخالفتهای جدی و اولیه احمدینژاد با امریکا، در دولتهای نهم و دهم باز به فردی مانند امیراحمدی میدان داده شد؟
در دوره احمدینژاد انتظار داشتیم این مجاری بسته شود که متأسفانه این اتفاق نیفتاد و آقای احمدینژاد هم در همان دام قرار گرفت. بعد از جنجال 88، یک خلجان ذهنی در آقای احمدینژاد ایجاد شد که حالا بهترین موقعیت برای تثبیت او در قدرت است. آقای احمدینژاد به این جمعبندی رسید حالا که مشکلاتی برای نظام ایجاد شده، بهترین موقعیت است تا از این فضا برای خود بهره ببرد. او تصور میکرد نظام با یک جریان سیاسی در تقابل قرار گرفته و دچار مشکل شده، پس حالا او میتواند برای خودش امتیاز بگیرد تا قدرت را در انحصار خودش دربیاورد و قدرت دیگر از دست او خارج نشود. اما تصور نمیکرد که رهبری نظام همزمان در دو جبهه درگیر شود؛ یعنی هم با آقای احمدینژاد و هم عناصر تندروی اصلاحطلب.
رابطه با امریکا در کجای برنامه آقای احمدینژاد برای انحصار قدرت قرار داشت؟
یکی از قدرتها یا ابزارهای باطل، نفوذ امریکا در معادلات منطقه است و نیز معادلاتی که عدهای در داخل کشور خود را با قطبنمای امریکا تنظیم میکنند. به زعم آقای احمدینژاد و برخی از اصلاحطلبان، اگر امریکا از آنان حمایت کند، میتواند در داخل کشور عدهای را با آنان پیوند بزند. لذا آقای احمدینژاد در دو سال آخر دولت دوم خود بسیار آشکار بحث ضرورت عادیسازی روابط ایران و امریکا را مطرح کرد. در این دوره آقای احمدینژاد اقتصاد را تقریباً رها کرده بود و بعد هم به صراحت برخی از وزرا را خدمت رهبری فرستاد که ما نمیتوانیم کشور را اداره کنیم و باید با امریکاییها از سر دوستی دربیاییم. بعدها که آقای مشایی صراحتاً کارهایی درباره انگلیس کرد و اظهاراتی درباره اسرائیل داشت، همه برای این بود تا اعتماد امریکاییها را نسبت به خود جلب کنند.
چرا این اعتماد جلب نشد؟
دلیل بی توجهی امریکاییها این بود که هیچ عنصر سیاسی وزین داخل کشور از احمدینژاد استقبال نکرد. احمدینژاد با این موضعگیریها نه تنها نتوانست دیگران را به سمت خود جذب کند، بلکه اطرافیان خود را هم از دست داد. نیروی بیگانه وقتی درباره یک جریان داخلی سرمایهگذاری میکند که شعاع داشته باشد. جریانی که دارد شعاع خود را از دست میدهد، ارزش سرمایهگذاری برای آنان نداشت.
خبرنگار حوزه دولت
عبدالرضا داوری، از چهرههای نزدیک به محمود احمدینژاد در دو مصاحبه جداگانه با محمد سرافراز رئیس پیشین صدا و سیما و هوشنگ امیراحمدی ایرانی مقیم امریکا، ادعاها و اتهاماتی را متوجه برخی نهادهای نظام و جریانهای سیاسی کرده است. از اصلاحطلبان تا محمدجواد ظریف و رئیس دولت اصلاحات و اطلاعات سپاه و صدا و سیما در «اتاق شیشهای» جریان موسوم به بهاریها مورد انتقاد و اتهام قرار گرفتهاند. با عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات تاریخ معاصر و از تحلیلگران سیاسی اصولگرا درباره اهداف این جریان گفتوگو کردهایم که در زیر میآید:
اطرافیان احمدینژاد یا به اصطلاح خودشان بهاریها، رویکرد رسانهای و سیاسی تازهای را در پیش گرفتهاند، ابتدا با محمد سرافراز رئیس سابق صدا و سیما آغاز کردند که در آن اتهاماتی متوجه اطلاعات سپاه و صدا و سیما شد، حالا هم با آقای هوشنگ امیراحمدی، سیاست خارجی چند دولت جمهوری اسلامی را زیر سؤال بردند. دلیل اتخاذ این رویکرد را آن هم در این شرایط سیاسی، چه میدانید؟
کاملاً روشن است که نوعی درماندگی سیاسی موجب شده تا این جریان تلاش کند از هر امکانی برای خروج از این وضعیت استفاده کند. مشخصاً آقای هوشنگ امیراحمدی متعلق به نحلهای به نام «واسطههای سیاسی» یا «دلالان عرصه سیاسی» است. این دلالان در مقطعی؛ چه در عرصه تسلیحات و چه در رد و بدل کردن پیام، کارآیی داشتند. ما امروز برای انتقال پیام نیازی به دلال نداریم. اما در گذشته دلالها در عرصههای مختلف ایفای نقش میکردند. البته دلالان غالباً هم سنخ طرف مقابل بودند، یعنی براساس یک عرق ملی عمل نمیکنند. به عنوان مثال آقای امیر قربانیفر در عرصه تسلیحات برای ما دلالی میکرد، اما او کاملاً امریکایی بود و در کودتای نوژه هم نقش داشت.
اما آقای امیراحمدی نقشی فراتر از تبادل پیام برای خود قائل است و مدعی است که او باعث شد تا خانم مادلین آلبرایت، وزیر خارجه وقت امریکا بابت کودتای 28 مرداد از ایران عذرخواهی کند. او همچنین مدعی شده آقای ترامپ را مجاب کرده تا با آقای روحانی تماس بگیرد.
این ادعاها بسیار گزافه است. اولاً که خانم آلبرایت بابت کودتای 28 مرداد عذرخواهی نکرد. در اظهارات ایشان اصلاً کلمه apologize یا کلمات دیگری که نشان از عذرخواهی باشد، وجود ندارد. خانم آلبرایت گفت «من ناراحتی ایرانیان را درک میکنم، اما ما دلایل خودمان را داشتیم» آیا این به معنای عذرخواهی است؟ این به معنی تأکید بر صحت عملکرد خودشان است. ادعای او درباره ترامپ هم سخن گزافهای است. عوامل تأثیرگذار در این شرایط میتواند کاملاً متأثر از عوامل قدرت در داخل کشور باشد، نه خارج از آن. یعنی اگر در موقعیت برتر باشید، قطعاً ترامپ به شما روی میآورد تا با شما گفتوگو کند. اگر در موقعیت برتر نباشید و در داخل از اهرمهای مناسبی برخوردار نباشید، هرگز ترامپ چنین کاری را نمیکند. بنابراین سخن از جانب آقای امیراحمدی مسموع نیست.
چرا این جریان سیاسی اکنون به چنین سخنان و رویکردهایی میدان میدهد؟
اکنون آقای هوشنگ امیراحمدی کارکرد خود را از دست داده و طبیعتاً از وضعیت فعلی سیاست خارجی ناراضی است، زیرا تا پیش از این، این افراد از طریق همین دلالی و واسطهگری به امکاناتی دست پیدا میکردند و توجهی به آنان میشد، کما اینکه وزارت خارجه مرتب آنان را به ایران دعوت میکرد، آنان هم میآمدند و امکانات مالی و اعتبار سیاسی کسب میکردند. مسأله اصلی این است که امروز با تحولاتی که در ایران روی داده، دوره این افراد و این نوع روابط سپری شده است. طبیعتاً آقای امیراحمدی با عدم درک این تغییرات و گذشت زمان، یک عنصر ناراضی است. متأسفانه امروز آقای احمدینژاد به طرف هر کسی که ناراضی است، دست دراز میکند. کما اینکه آقای سرافراز ناراضی بود که چرا خانمی که او به عنوان مشاور انتخاب کرده، فاقد صلاحیت دانسته شد. آقای امیراحمدی مدعی شده برجام توافق خسارتبار است و گفته اگر در ابتدای ریاست جمهوری ترامپ، یک هتل در کیش میساختیم و اسم آن را «ترامپ پلازا» میگذاشتیم، به سهولت میتوانستیم رابطه ایران و امریکا را عادی کنیم. آیا چنین نگاهی به حوزه سیاسی مسموع است؟
معمولاً دلالها چنین حرفهایی میزنند، نه آدمهای سیاسی. زیرا دلالها غالباً فهم سیاسی ندارند و فقط پیوند ایجاد میکنند. اتفاقاً این حرفها بخوبی روشن میکند که ایشان تصور میکند هیأت حاکمه امریکا با یک هتل از این رو به آن رو میشود، درحالی که جهتگیری کلی امریکا در دوران ترامپ با دوران اوباما تغییر نکرده است. زیرا به باور من، سست کردن پایههای برجام در زمان اوباما شروع شد، زیرا هیأت حاکمه امریکا تصور میکرد برجام توری خواهد بود تا بتوانند ایران را وارد دامی بکنند تا در نهایت سیاستهای آن در قبال مسائلی چون رژیم صهیونیستی تغییر کند، اما این اتفاق نیفتاد.
آقای امیراحمدی گفت در دوره اصلاحات نمیتوانست وارد ایران شود، اما چه شد که باوجود مخالفتهای جدی و اولیه احمدینژاد با امریکا، در دولتهای نهم و دهم باز به فردی مانند امیراحمدی میدان داده شد؟
در دوره احمدینژاد انتظار داشتیم این مجاری بسته شود که متأسفانه این اتفاق نیفتاد و آقای احمدینژاد هم در همان دام قرار گرفت. بعد از جنجال 88، یک خلجان ذهنی در آقای احمدینژاد ایجاد شد که حالا بهترین موقعیت برای تثبیت او در قدرت است. آقای احمدینژاد به این جمعبندی رسید حالا که مشکلاتی برای نظام ایجاد شده، بهترین موقعیت است تا از این فضا برای خود بهره ببرد. او تصور میکرد نظام با یک جریان سیاسی در تقابل قرار گرفته و دچار مشکل شده، پس حالا او میتواند برای خودش امتیاز بگیرد تا قدرت را در انحصار خودش دربیاورد و قدرت دیگر از دست او خارج نشود. اما تصور نمیکرد که رهبری نظام همزمان در دو جبهه درگیر شود؛ یعنی هم با آقای احمدینژاد و هم عناصر تندروی اصلاحطلب.
رابطه با امریکا در کجای برنامه آقای احمدینژاد برای انحصار قدرت قرار داشت؟
یکی از قدرتها یا ابزارهای باطل، نفوذ امریکا در معادلات منطقه است و نیز معادلاتی که عدهای در داخل کشور خود را با قطبنمای امریکا تنظیم میکنند. به زعم آقای احمدینژاد و برخی از اصلاحطلبان، اگر امریکا از آنان حمایت کند، میتواند در داخل کشور عدهای را با آنان پیوند بزند. لذا آقای احمدینژاد در دو سال آخر دولت دوم خود بسیار آشکار بحث ضرورت عادیسازی روابط ایران و امریکا را مطرح کرد. در این دوره آقای احمدینژاد اقتصاد را تقریباً رها کرده بود و بعد هم به صراحت برخی از وزرا را خدمت رهبری فرستاد که ما نمیتوانیم کشور را اداره کنیم و باید با امریکاییها از سر دوستی دربیاییم. بعدها که آقای مشایی صراحتاً کارهایی درباره انگلیس کرد و اظهاراتی درباره اسرائیل داشت، همه برای این بود تا اعتماد امریکاییها را نسبت به خود جلب کنند.
چرا این اعتماد جلب نشد؟
دلیل بی توجهی امریکاییها این بود که هیچ عنصر سیاسی وزین داخل کشور از احمدینژاد استقبال نکرد. احمدینژاد با این موضعگیریها نه تنها نتوانست دیگران را به سمت خود جذب کند، بلکه اطرافیان خود را هم از دست داد. نیروی بیگانه وقتی درباره یک جریان داخلی سرمایهگذاری میکند که شعاع داشته باشد. جریانی که دارد شعاع خود را از دست میدهد، ارزش سرمایهگذاری برای آنان نداشت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
مشکلات نظام پارلمانی بیش از نظام ریاستی است
-
همه بنگاه های دولتی باید واگذار شود
-
احمدینژادیها برای امریکاییها ارزش سرمایهگذاری ندارند
اخبارایران آنلاین