ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دعـــــای روز هفدم و هیجدهم
اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ یا مَنْ لا یحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ یا عَالِماً بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
خدایا مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته هدایت فرما، و حاجت ها و آرزوهایم را برآور، ای آنکه نیاز به روشنگری و پرسش ندارد، ای آگاه به آنچه در سینه جهانیان است بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست
اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیاءِ اَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِکلِّ اَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِک یا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِینَ
خدایا مرا در این ماه به برکت های سحرهایش آگاه کن، و دلم را با روشنایی انوارش روشنی بخش، و تمام اعضایم را به پیروی آثارش بگمار، به نورانیتت ای نوربخش دلهای عارفان.
میانه روی، کلید نجات و رستگاری
مصطفی دلشاد تهرانی
نهج البلاغه پژوه و استاد دانشگاه
اعتدال و میانه روی در عرصه اعتقادی، ضرورتی اساسی است، زیرا با کمترین بی اعتدالی و گام نهادن در افراط و تفریط، مرزهای اعتقاد سالم و درست، فرو میریزد و انسان در اعتقاداتی افراطی یا تفریطی گام می نهد و بسرعت پیش می رود تا خود را به تباهی و نابودی کشانَد، چنانکه امام علی(ع) دراین باره هشدار داده است:
«هَلَک فِی رَجُلاَنِ: مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ.» (نهج البلاغه، حکمت 117)
درباره من، دو گروه نابود شدند: دوستدار افراطکننده و گزافه پوی و دشمن کینه توز و دشمن خوی.
تمام اعتقادات چنین است که اگر در آن افراط و تفریط صورت پذیرد، از اندازه درست بیرون رود و در جایگاهی تباه شده قرار گیرد و به تباهی کشد؛ اعتقاد به خداوند، پیامبر و امام و علم امام و عصمت و شفاعت و دیگر اعتقادات. خداوند در قرآن کریم از غلوّ در دین پرهیز داده و فرموده است:
(یا اَهْلَ الْکتَابِ لاَ تَغْلُوا فِی دِینِکمْ وَ لاَ تَقُولُوا عَلَیالله إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُالله وَ کلِمَتُهُ اَلْقَاهَا إِلَی مَرْیمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ وَ لاَ تَقُولُوا ثَلاَثَه انْتَهُوا خَیرًا لَکمْ إِنَّمَاالله إِلهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ آن یکونَ لَهُ وَلَدًا) (نساء / 171)
ای اهل کتاب، در دین خود از اندازه فراتر مروید و غلو مکنید و بر خدا جز راست مگویید؛ همانا مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به سوی مریم افکند و روحی است از او، پس به خدا و فرشتگان او ایمان آورید و مگویید خدا سه است - و ابن و روح القدس -. [از این گفته] بازایستید که برای شما بهتر است جز این نیست که الله خدایی یکتاست، پاک و منزّه است، از اینکه او را فرزندی باشد.
در میان پیروان هر دینی، غلّو پیدا شده، آسیبهای اساسی به اعتقادات پیروان آن دین وارد کرده است و خداوند از پیروان هر دینی میخواهد که در دین خود غلّو نکنند. در میان مسلمانان نیز به سبب عوامل گوناگون از جمله: عواطف و احساسات تند و دوستی افراطی، نادانی و ناآگاهی، خرافه پروری، قدرت طلبی برخی اشخاص و گروهها، میل به اباحی گری، طرفدارسازی، مریدپروری و دشمنی با دین و پیشوایان دین، مجموعهای اعتقادات غلوآمیز شکل گرفته و رواج یافته است. امیرمؤمنان علی(ع) که با موجی از غلوّ درباره خود روبه رو شده بود، بشدت غالیان را از افراط گری در اعتقادات پرهیز داده و فرموده است:
«إِیاکمْ و الْغُلُوَّ فِینَا، فَقُولُوا إِنَّا عَبِیدٌ مَرْبُوبُونَ.» (الخصال، صدوق، ص 614)
از غلوّ و زیادهروی درباره ما]اهل بیت[بپرهیزید و ما را بندگانِ پروریده بدانید.
نهج البلاغه پژوه و استاد دانشگاه
اعتدال و میانه روی در عرصه اعتقادی، ضرورتی اساسی است، زیرا با کمترین بی اعتدالی و گام نهادن در افراط و تفریط، مرزهای اعتقاد سالم و درست، فرو میریزد و انسان در اعتقاداتی افراطی یا تفریطی گام می نهد و بسرعت پیش می رود تا خود را به تباهی و نابودی کشانَد، چنانکه امام علی(ع) دراین باره هشدار داده است:
«هَلَک فِی رَجُلاَنِ: مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ.» (نهج البلاغه، حکمت 117)
درباره من، دو گروه نابود شدند: دوستدار افراطکننده و گزافه پوی و دشمن کینه توز و دشمن خوی.
تمام اعتقادات چنین است که اگر در آن افراط و تفریط صورت پذیرد، از اندازه درست بیرون رود و در جایگاهی تباه شده قرار گیرد و به تباهی کشد؛ اعتقاد به خداوند، پیامبر و امام و علم امام و عصمت و شفاعت و دیگر اعتقادات. خداوند در قرآن کریم از غلوّ در دین پرهیز داده و فرموده است:
(یا اَهْلَ الْکتَابِ لاَ تَغْلُوا فِی دِینِکمْ وَ لاَ تَقُولُوا عَلَیالله إِلاَّ الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ رَسُولُالله وَ کلِمَتُهُ اَلْقَاهَا إِلَی مَرْیمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ وَ لاَ تَقُولُوا ثَلاَثَه انْتَهُوا خَیرًا لَکمْ إِنَّمَاالله إِلهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ آن یکونَ لَهُ وَلَدًا) (نساء / 171)
ای اهل کتاب، در دین خود از اندازه فراتر مروید و غلو مکنید و بر خدا جز راست مگویید؛ همانا مسیح عیسی پسر مریم، پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به سوی مریم افکند و روحی است از او، پس به خدا و فرشتگان او ایمان آورید و مگویید خدا سه است - و ابن و روح القدس -. [از این گفته] بازایستید که برای شما بهتر است جز این نیست که الله خدایی یکتاست، پاک و منزّه است، از اینکه او را فرزندی باشد.
در میان پیروان هر دینی، غلّو پیدا شده، آسیبهای اساسی به اعتقادات پیروان آن دین وارد کرده است و خداوند از پیروان هر دینی میخواهد که در دین خود غلّو نکنند. در میان مسلمانان نیز به سبب عوامل گوناگون از جمله: عواطف و احساسات تند و دوستی افراطی، نادانی و ناآگاهی، خرافه پروری، قدرت طلبی برخی اشخاص و گروهها، میل به اباحی گری، طرفدارسازی، مریدپروری و دشمنی با دین و پیشوایان دین، مجموعهای اعتقادات غلوآمیز شکل گرفته و رواج یافته است. امیرمؤمنان علی(ع) که با موجی از غلوّ درباره خود روبه رو شده بود، بشدت غالیان را از افراط گری در اعتقادات پرهیز داده و فرموده است:
«إِیاکمْ و الْغُلُوَّ فِینَا، فَقُولُوا إِنَّا عَبِیدٌ مَرْبُوبُونَ.» (الخصال، صدوق، ص 614)
از غلوّ و زیادهروی درباره ما]اهل بیت[بپرهیزید و ما را بندگانِ پروریده بدانید.
هشتمین سالروز پرواز ابدی دروازهبان اسطورهای فوتبال ایران
من ناصر حجازی هستم
حامد جیرودی
خبرنگار
«من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بیآبی/ ولی با منّت و خواری پی شبنم نمیگردم». این شعری است از محسن نظری که خیلیها فقط آن را از روی سنگ قبر «ناصر حجازی» میشناسند. دروازه بان فقید و اسطورهای فوتبال ایران و استقلال که امروز دوم خرداد 98 هشتمین سالروز درگذشت اوست. همان گلبرگ مغروری که خصوصیات اخلاقی و فنیاش او را از سایر فوتبالیستهای هم دورهایاش متمایز میکرد.
حجازی که متولد 23 آذر 1328 در تهران بود، سالهای کودکی و نوجوانی خود را همراه پدر و مادر و ۴ خواهر و یک برادرش در تهران سپری کرد. البته پدرش متولد محله لاله تبریز بود و در تهران آژانس املاک داشت و مادرش اهل خرمدره بود. ناصر خان که در دوره دبیرستان در پست گوش راست و هافبک بازی میکرد و در تیم بسکتبال دبیرستان ابومسلم در منیریه هم حضوری مستمر داشت، به پیشنهاد مربی ورزش خود دروازهبان شد و تا جایی پیش رفت که وظیفه حراست از دروازه تیم ملی فوتبال در جام جهانی 1978 آرژانتین به او سپرده شد. حجازی در سال ۱۳۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و در سال ۱۳۵۶ لیسانس زبان انگلیسی خود را دریافت کرد. اتفاقی که در آن روزگار در مورد خیلی از همدورهایهای او صدق نمیکرد اما زندگی این بازیکن بزرگ تاریخ فوتبال ایران تنها به این مسائل جذاب غیر فوتبالی خلاصه نمیشود.
رویکرد اجتماعی حجازی و نگاهی که او به مسائل مختلف جامعه داشت، باعث شد تا او به این نتیجه برسد که میتواند اقدامات بزرگتری هم برای بهبود اوضاع مردم انجام دهد و از همین رو برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۴ ثبتنام کرد. حجازی گفته بود که اگر تأیید صلاحیت شود ۳۰ میلیون رأی میآورد و در صورت پیروزی در انتخابات هم «احمد نیککار» را به معاون اولی خود برمیگزیند ولی صلاحیت او برای شرکت در انتخابات تأیید نشد. حجازی پس از رد صلاحیت گفت: «الان که در ورزش ما سیاستمداران فعالیت دارند حالا چه ایرادی دارد مثلاً حجازی کار سیاسی کند؟»
او در ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۰ و حدود یک ماه پیش از اینکه آسمانی شود، در مصاحبهای که با پرتال شخصی خود انجام داد، ضمن اعتراض به وضعیت اقتصادی، نسبت به برخی برنامهها از جمله هدفمندی یارانهها، شدیداً اعتراض کرد و شرایط بیماریاش را ناشی از آن دانست. در سال ۱۳۹۲ بر اساس طرح و ایدهای از سوی امیر رفیعی و با همراهی سعید رمضانی (داماد خانواده حجازی) ساخت فیلمی مستند پیرامون زندگی این اسطوره به نام «من ناصر حجازی هستم» آغاز شد که در آذر ماه ۱۳۹۴ به کارگردانی زنده یاد نیما طباطبایی به پایان رسید. روایت متن این فیلم را بازیگرانی چون شهاب حسینی، بهرام رادان، پرویز پرستویی، مسعود رایگان، مهران مدیری و رؤیا تیموریان برعهده داشتند و رضا یزدانی در تیتراژ پایانی آن خوانده، فیلم در پنج فصل با نامهای: من رؤیایی دارم، آخرین مرد مقاوم، سهراب کشی، از استقلال تا استقلال و پرواز عقاب به تصویر کشیده شد و در اختیار مخاطبین قرار گرفت و باوجود توقیف و حواشی که برایش به وجود آمد، رکورد پرفروشترین مستند تاریخ سینمای ایران را شکست. البته سال 92 در سریال سرزمین مادری (Homeland) که محصول امریکا بود، نام یکی از شخصیتهای منفی سریال با نام ناصر حجازی نامگذاری شد که این موضوع مورد اعتراض شدید ایرانیان قرارگرفت و هواداران پرشمار این دروازهبان اسطورهای نشان دادند که جایگاه او هیچ گاه متزلزل نخواهد شد و ناصر خان همچنان همان گلبرگ مغرور است. ستارهای که محل خاکسپاریاش در قطعه نامآوران بهشت زهرا(س) تهران، همیشه گلباران است.
خبرنگار
«من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بیآبی/ ولی با منّت و خواری پی شبنم نمیگردم». این شعری است از محسن نظری که خیلیها فقط آن را از روی سنگ قبر «ناصر حجازی» میشناسند. دروازه بان فقید و اسطورهای فوتبال ایران و استقلال که امروز دوم خرداد 98 هشتمین سالروز درگذشت اوست. همان گلبرگ مغروری که خصوصیات اخلاقی و فنیاش او را از سایر فوتبالیستهای هم دورهایاش متمایز میکرد.
حجازی که متولد 23 آذر 1328 در تهران بود، سالهای کودکی و نوجوانی خود را همراه پدر و مادر و ۴ خواهر و یک برادرش در تهران سپری کرد. البته پدرش متولد محله لاله تبریز بود و در تهران آژانس املاک داشت و مادرش اهل خرمدره بود. ناصر خان که در دوره دبیرستان در پست گوش راست و هافبک بازی میکرد و در تیم بسکتبال دبیرستان ابومسلم در منیریه هم حضوری مستمر داشت، به پیشنهاد مربی ورزش خود دروازهبان شد و تا جایی پیش رفت که وظیفه حراست از دروازه تیم ملی فوتبال در جام جهانی 1978 آرژانتین به او سپرده شد. حجازی در سال ۱۳۵۰ وارد مدرسه عالی ترجمه شد و در سال ۱۳۵۶ لیسانس زبان انگلیسی خود را دریافت کرد. اتفاقی که در آن روزگار در مورد خیلی از همدورهایهای او صدق نمیکرد اما زندگی این بازیکن بزرگ تاریخ فوتبال ایران تنها به این مسائل جذاب غیر فوتبالی خلاصه نمیشود.
رویکرد اجتماعی حجازی و نگاهی که او به مسائل مختلف جامعه داشت، باعث شد تا او به این نتیجه برسد که میتواند اقدامات بزرگتری هم برای بهبود اوضاع مردم انجام دهد و از همین رو برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۴ ثبتنام کرد. حجازی گفته بود که اگر تأیید صلاحیت شود ۳۰ میلیون رأی میآورد و در صورت پیروزی در انتخابات هم «احمد نیککار» را به معاون اولی خود برمیگزیند ولی صلاحیت او برای شرکت در انتخابات تأیید نشد. حجازی پس از رد صلاحیت گفت: «الان که در ورزش ما سیاستمداران فعالیت دارند حالا چه ایرادی دارد مثلاً حجازی کار سیاسی کند؟»
او در ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۰ و حدود یک ماه پیش از اینکه آسمانی شود، در مصاحبهای که با پرتال شخصی خود انجام داد، ضمن اعتراض به وضعیت اقتصادی، نسبت به برخی برنامهها از جمله هدفمندی یارانهها، شدیداً اعتراض کرد و شرایط بیماریاش را ناشی از آن دانست. در سال ۱۳۹۲ بر اساس طرح و ایدهای از سوی امیر رفیعی و با همراهی سعید رمضانی (داماد خانواده حجازی) ساخت فیلمی مستند پیرامون زندگی این اسطوره به نام «من ناصر حجازی هستم» آغاز شد که در آذر ماه ۱۳۹۴ به کارگردانی زنده یاد نیما طباطبایی به پایان رسید. روایت متن این فیلم را بازیگرانی چون شهاب حسینی، بهرام رادان، پرویز پرستویی، مسعود رایگان، مهران مدیری و رؤیا تیموریان برعهده داشتند و رضا یزدانی در تیتراژ پایانی آن خوانده، فیلم در پنج فصل با نامهای: من رؤیایی دارم، آخرین مرد مقاوم، سهراب کشی، از استقلال تا استقلال و پرواز عقاب به تصویر کشیده شد و در اختیار مخاطبین قرار گرفت و باوجود توقیف و حواشی که برایش به وجود آمد، رکورد پرفروشترین مستند تاریخ سینمای ایران را شکست. البته سال 92 در سریال سرزمین مادری (Homeland) که محصول امریکا بود، نام یکی از شخصیتهای منفی سریال با نام ناصر حجازی نامگذاری شد که این موضوع مورد اعتراض شدید ایرانیان قرارگرفت و هواداران پرشمار این دروازهبان اسطورهای نشان دادند که جایگاه او هیچ گاه متزلزل نخواهد شد و ناصر خان همچنان همان گلبرگ مغرور است. ستارهای که محل خاکسپاریاش در قطعه نامآوران بهشت زهرا(س) تهران، همیشه گلباران است.
شهریه مدارس
شهاب پاکنگر
دریافت شهریههای عجیب و غریب در مدارس، همیشه یکی از دغدغههای اصلی مردم بوده، اخیراً هم وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده «مدارس غیردولتی حق ندارند وجه خارج از الگوی شهریه از مردم مطالبه کنند». با توجه به اینکه از قدیم میگویند «بی مایه فطیره» امروز میخواهیم چند راهکار به مدارس یاد بدهیم که بدون نقض قوانین و در حالی که هیچ وجهی از اولیا دریافت نمیکنند، جیبشان را خالی کنند. این تکنیکهای دریافت وجه برای کلاس زبان خارجی و خلاقیت و این تیپ لوس بازیها دیگر قدیمی شده. حتی دوره مجبور کردن اولیا به کمک داوطلبانه، با گرو نگه داشتن کارنامه هم به پایان رسیده، الان مدارس باید بروند سراغ یک سری روش مدرن، اولین پیشنهاد ما به مدارس بحث فرهنگی است. مدرسهها باید یک منو برای اولیا طراحی کنند و بگویند اگر دیجی با اجرای زنده میخواهید، آنقدر پول بدهید، اگر یک نفر را میخواهید که پلیبک کند آنقدر، اگر هم فقط پخش موسیقی عادی مد نظرتان است یک پول دیگر. مسأله بعدی بحث پیشگیری است. به نظر ما مدارس بیایند نه فقط به اندازه شهریه مصوب، بلکه کمتر هم از اولیا پول بگیرند. یک ماه از سال تحصیلی که گذشت یک جلسه بگذراند و بگویند «متأسفانه این معاون مدرسه ما دست بزن داره! اگه میتونین یه پولی جور کنید اینو رد کنیم بره یکی دیگه بیاریم!» در این شرایط اولیا دو راه بیشتر ندارند، یا مثل بچه آدم پول را میدهند یا باید بچهشان را وسط سال تحصیلی ببرند یک مدرسه دیگر که آنهم خیلی عقلانی نیست. استفاده از تجارب افراد خبره برای خالی کردن جیب اولیا هم به نظر ما خیلی جواب میدهد. مدارس بیایند با همین مافیای کنکور و کتابهای کمک درسی یک تفاهمنامه همکاری ببندند، بعد از آن دیگر لازم نیست هیچ کاری انجام دهند. آنها خودشان بلدند یک جوری اولیا را به خاک سیاه بنشانند که آب از آب تکان نخورد. البته کماکان بهترین راه برای خالی کردن جیب اولیا، همان شیوهای است که در صداوسیما استفاده شده و جواب داده است. هر مدرسه بیاید برای خودش یک سامانه ستاره مربع تعریف کند و بگوید اگر میخواهید دانشآموزتان را در این مدرسه ثبتنام کنید باید حتماً در این سامانه عضو شوید. بعد هم یک حق عضویت ماهانه چند میلیون تومانی برای این سامانه تعریف کنند که اتوماتیک از حساب والدین کسر شود.
دریافت شهریههای عجیب و غریب در مدارس، همیشه یکی از دغدغههای اصلی مردم بوده، اخیراً هم وزارت آموزش و پرورش اعلام کرده «مدارس غیردولتی حق ندارند وجه خارج از الگوی شهریه از مردم مطالبه کنند». با توجه به اینکه از قدیم میگویند «بی مایه فطیره» امروز میخواهیم چند راهکار به مدارس یاد بدهیم که بدون نقض قوانین و در حالی که هیچ وجهی از اولیا دریافت نمیکنند، جیبشان را خالی کنند. این تکنیکهای دریافت وجه برای کلاس زبان خارجی و خلاقیت و این تیپ لوس بازیها دیگر قدیمی شده. حتی دوره مجبور کردن اولیا به کمک داوطلبانه، با گرو نگه داشتن کارنامه هم به پایان رسیده، الان مدارس باید بروند سراغ یک سری روش مدرن، اولین پیشنهاد ما به مدارس بحث فرهنگی است. مدرسهها باید یک منو برای اولیا طراحی کنند و بگویند اگر دیجی با اجرای زنده میخواهید، آنقدر پول بدهید، اگر یک نفر را میخواهید که پلیبک کند آنقدر، اگر هم فقط پخش موسیقی عادی مد نظرتان است یک پول دیگر. مسأله بعدی بحث پیشگیری است. به نظر ما مدارس بیایند نه فقط به اندازه شهریه مصوب، بلکه کمتر هم از اولیا پول بگیرند. یک ماه از سال تحصیلی که گذشت یک جلسه بگذراند و بگویند «متأسفانه این معاون مدرسه ما دست بزن داره! اگه میتونین یه پولی جور کنید اینو رد کنیم بره یکی دیگه بیاریم!» در این شرایط اولیا دو راه بیشتر ندارند، یا مثل بچه آدم پول را میدهند یا باید بچهشان را وسط سال تحصیلی ببرند یک مدرسه دیگر که آنهم خیلی عقلانی نیست. استفاده از تجارب افراد خبره برای خالی کردن جیب اولیا هم به نظر ما خیلی جواب میدهد. مدارس بیایند با همین مافیای کنکور و کتابهای کمک درسی یک تفاهمنامه همکاری ببندند، بعد از آن دیگر لازم نیست هیچ کاری انجام دهند. آنها خودشان بلدند یک جوری اولیا را به خاک سیاه بنشانند که آب از آب تکان نخورد. البته کماکان بهترین راه برای خالی کردن جیب اولیا، همان شیوهای است که در صداوسیما استفاده شده و جواب داده است. هر مدرسه بیاید برای خودش یک سامانه ستاره مربع تعریف کند و بگوید اگر میخواهید دانشآموزتان را در این مدرسه ثبتنام کنید باید حتماً در این سامانه عضو شوید. بعد هم یک حق عضویت ماهانه چند میلیون تومانی برای این سامانه تعریف کنند که اتوماتیک از حساب والدین کسر شود.
تارانتینو پس از اکران فیلم جدیدش«روزی روزگاری در هالیوود»
لطفا فیلم را لو ندهید
«ایران»: بالاخره بعد از حرف و حدیثهای بسیار فیلم جدید کوئنتین تارانتینو «روزی روزگاری در هالیوود» برای نخستینبار در جشنواره فیلم کن اکران شد و حاضران در سالن اصلی کاخ جشنواره چند دقیقهای پس از پایان فیلم آخرین ساخته تارانتینو را تشویق کردند. خود تارانتینو قبل از آنکه فرش قرمز فیلم پهن شود، از رسانهها و دیگر افرادی که در کن جمع هستند و فیلم را میبینند خواست موضوع فیلم را لو ندهند. تارانتینو در اینستاگرام و توئیترش نوشت: «من عاشق سینما هستم، شما عاشق سینما هستید و این یک سفر برای کشف داستانی برای نخستینبار است. همه دستاندرکاران و بازیگران سخت کار کردند تا یک چیز اورجینال خلق کنند و من تنها تقاضا دارم که همه از افشا کردن هر چیزی که بعداً مخاطبان را از تجربه تماشای فیلم باز میدارد خودداری کنند.» داستان «روزی روزگاری در هالیوود» در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی میگذرد و با نگاهی کمیک - تراژیک به ماجرای قتل شارون تیت توسط گروه منسون میپردازد. شارون ماری تِیت، هنرپیشه امریکایی و همسر رومن پولانسکی ۹ اوت ۱۹۶۹، زمانی که هشت ماهه باردار بود بههمراه ۳ نفر از دوستانش که در منزل او حضور داشتند توسط چهارعضو گروه منسون به قتل رسید.
مروری بر دایرةالمعارف دستبافته عشایری و روستایی
پژوهشی برای حفظ هنر بافندگی
عقیل سیستانی
دانشجوی دکترای پژوهش هنر دانشگاه تهران
نخست، به این باور رسیدم که چنانچه فرش کرمان و درکل، ایران، مستندنگاری، ثبت و منتشر میشد، نه مسؤلین و متولیان مربوطه نادیدهاش میگرفتند و نه بیگانگان به این سادگی دست به کپیبرداری و تقلید از آن میزدند؛ دوم، اهمیت چنین پژوهشی، با توجه به پتانسیل منطقه، جهت حفظ، ترویج، توسعه و ارتقای فرهنگ و سنت ارزشمند گذشته و ثبت و انتقال آن به آیندگان، لازم و جای خالیاش محسوس بود؛ سوم، وظیفه تحصیل، تحقیق و پژوهش و کار درحوزه هنرهای سنتی و صنایع دستی ـ چهار سال تحصیل در مقطع کارشناسی صنایع دستی و دوسالونیم تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد هنر اسلامی و دو سال خدمت در واحد حفظ و احیای معاونت صنایع دستی و هنرهای سنتی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان و 10 سال تحقیق در زمینه هنرهای سنتی استان کرمان، بخصوص هنر بافندگی و تحصیل در دوره دکترای تخصصی رشته پژوهش هنرِ دانشگاه تهران ـ برآنم داشت، بعد از شناخت از وضعیت ممکن، تصمیم بگیرم، بدین طریق ـ چاپ کتاب ـ دینم را به این حوزه ادا نمایم. این مجموعه در گام نخست شامل هشت جلد میشود که جلد چهارم و پنجم آن مربوط به دستبافته عشایری و روستایی و دستبافته گلیمباف منطقه سیرجان است. سه جلد اول مجموعه، از سوی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری کشور و اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان به چاپ رسید و جلد دوم شامل دستبافته عشایری و روستایی مناطق بردسیر و شهربابک است. جلد اول، شامل دستبافته عشایری و روستایی مناطق بافت، رابُر و اُرزوئیه (رابُر و اُرزوئیه در گذشته زیر نظر حوزه بافت بودهاند و در چنددهه اخیر ـ براساس تقسیمات کشوری ـ به شهرستان مستقلی تبدیل شدهاند) میشود که قبل از این کتاب در سال 1396، ـ از سوی انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری کشور و اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان ـ چاپ شد.
دانشجوی دکترای پژوهش هنر دانشگاه تهران
نخست، به این باور رسیدم که چنانچه فرش کرمان و درکل، ایران، مستندنگاری، ثبت و منتشر میشد، نه مسؤلین و متولیان مربوطه نادیدهاش میگرفتند و نه بیگانگان به این سادگی دست به کپیبرداری و تقلید از آن میزدند؛ دوم، اهمیت چنین پژوهشی، با توجه به پتانسیل منطقه، جهت حفظ، ترویج، توسعه و ارتقای فرهنگ و سنت ارزشمند گذشته و ثبت و انتقال آن به آیندگان، لازم و جای خالیاش محسوس بود؛ سوم، وظیفه تحصیل، تحقیق و پژوهش و کار درحوزه هنرهای سنتی و صنایع دستی ـ چهار سال تحصیل در مقطع کارشناسی صنایع دستی و دوسالونیم تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد هنر اسلامی و دو سال خدمت در واحد حفظ و احیای معاونت صنایع دستی و هنرهای سنتی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان و 10 سال تحقیق در زمینه هنرهای سنتی استان کرمان، بخصوص هنر بافندگی و تحصیل در دوره دکترای تخصصی رشته پژوهش هنرِ دانشگاه تهران ـ برآنم داشت، بعد از شناخت از وضعیت ممکن، تصمیم بگیرم، بدین طریق ـ چاپ کتاب ـ دینم را به این حوزه ادا نمایم. این مجموعه در گام نخست شامل هشت جلد میشود که جلد چهارم و پنجم آن مربوط به دستبافته عشایری و روستایی و دستبافته گلیمباف منطقه سیرجان است. سه جلد اول مجموعه، از سوی پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری کشور و اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان به چاپ رسید و جلد دوم شامل دستبافته عشایری و روستایی مناطق بردسیر و شهربابک است. جلد اول، شامل دستبافته عشایری و روستایی مناطق بافت، رابُر و اُرزوئیه (رابُر و اُرزوئیه در گذشته زیر نظر حوزه بافت بودهاند و در چنددهه اخیر ـ براساس تقسیمات کشوری ـ به شهرستان مستقلی تبدیل شدهاند) میشود که قبل از این کتاب در سال 1396، ـ از سوی انتشارات پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری کشور و اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کرمان ـ چاپ شد.
یک پیشنهاد ویژه برای ناراضیان پایان سریال «بازی تاج و تخت»
با جهان جرج مارتین همراه شوید
سجاد صداقت
خبرنگار
سال 2011 پخش سریالی با عنوان «بازی تاج و تخت» از شبکه HBO آغاز شد و خیلی زود همه صنعت سرگرمی و سریالهای تلویزیونی را معطوف به خود کرد. در طول 8 سال رویدادهای بسیاری در متن و حاشیه سریال «بازی تاج و تخت» اتفاق افتاده است که همین وقایع میتواند نشان دهد چرا این سریال این قدر خاص و مورد توجه میلیونها نفر در سراسر جهان بوده است.
اما فارغ از نوع ساخت سریال، بازیهای بازیگران، موسیقی فوقالعاده و دهها عاملی که در ساخت این سریال مؤثر بودهاند، به نظر میرسد مهمترین امتیاز را باید به رمانی داد که این سریال بر اساس آن ساخته شده است. «نغمهای از یخ و آتش» مجموعه رمانی است که تاکنون 5 جلد آن منتشر شده و قرار است دو جلد دیگر نیز روانه بازار کتاب شود. جرج مارتین خالق این رمان در سال 1996 جلد اول این مجموعه را با عنوان «بازی تاج و تخت» منتشر کرد. «نبرد پادشاهان» عنوان جلد دوم این کتاب بود که در سال 1998 روانه بازار کتاب شد. پیش از انتشار کتاب دوم، مارتین به این نتیجه رسیده بود که دنیای بزرگی که خلق کرده بدون بیان تاریخ دقیق آن به کار نمیآید و به همین دلیل شروع به نوشتن بخشهایی از تاریخ وستروس و ایسوس (دو سرزمینی که حوادث داستان در آنها اتفاق میافتد) کرد. اولین کتابی که به تاریخ وستروس میپرداخت «شوالیه آواره» نام داشت و مارتین آن را بهعنوان داستان اول از «مجموعه داستانهای دانک و اگ» در سال 1998 منتشر کرد. پس از آن جلد سوم مجموعه «نغمهای از یخ و آتش» با عنوان «طوفان شمشیرها» در سال 2000 منتشر شد. اما انتشار کتاب چهارم با تأخیری بیشتر روبهرو شد و به همین دلیل مارتین در سال 2003، داستان «شوالیه هفت پادشاهی» از «مجموعه داستانهای دانک و اگ» را روانه بازار کتاب کرد. هر چند که این داستانها واقعاً جذاب بود اما طرفداران بشدت در انتظار جلد چهارم «نغمهای از یخ و آتش» بودند. «ضیافتی برای کلاغها» بهعنوان چهارمین جلد این مجموعه در سال 2005 منتشر شد. در این جلد مارتین دست به ابتکار جالبی زد و فقط داستان تعدادی از شخصیتها را روایت میکرد. او وعده داده بود که در سال 2006 جلد پنجم منتشر و داستان بقیه شخصیتها را روایت کند. اما این انتظار 6 سال بعد برآورده و در سال 2011 کتاب پنجم با عنوان «رقص با اژدهایان» منتشر شد. مارتین در این میان داستان سوم از «مجموعه داستانهای دانک و اگ» را با عنوان «شوالیه رمز و راز» در سال 2010 منتشر کرد. این سه داستان بعداً بهعنوان جلد اول این مجموعه با عنوان «شوالیه هفت اقلیم» در سال 2017 منتشر شد.
با انتشار کتاب پنجم، شرایط برای ساخت یک سریال بر اساس آن فراهم شده بود اما کسی نمیدانست که این سریال قرار است در 8 فصل ساخته و تمام شود، اما خبری از جرج مارتین و کتاب ششم و هفتم «نغمهای از یخ و آتش» - با عنوانهای «بادهای زمستان» و «رویای بهار» - نباشد. مارتین در سالهایی که سریال «بازی تاج و تخت» ساخته میشد، دست به انتشار آثاری درباره تاریخ رمان اصلی خود زد و به ترتیب داستانهای «خرد و ذکاوت تیریون لنیستر» و «پرنسس و ملکه» در سال 2013، «شاهزاده شریر» در سال 2014 و «پسران اژدها» را در سال 2017 منتشر کرد. همچنین دو کتاب «جهان یخ و آتش» که به تاریخ وستروس میپرداخت و «آتش و خون» که تاریخ خاندان تارگرین را روایت میکرد در سالهای 2014 و 2018 منتشر شد.
حالا که سریال «بازی تاج و تخت» به پایان خود رسیده، میتوان بهعنوان یک پیشنهاد، علاقهمندان این سریال را دعوت کرد که دست از بحث درباره فصل آخر، رخدادهای سریال، سرنوشت شخصیتها و اتفاقات پیرامون آن بکشند و به جای آن خود را با دنیای عجیب و بکری که جرج آر.آر مارتین در مجموعه رمانهای «نغمهای از یخ و آتش» ساخته همراه شوند. دنیای بزرگی که حالا میتوان با قطعیت گفت بسیار جذابتر از سریال است و بهدلیل نداشتن محدودیتهای ساخت یک مجموعه تلویزیونی جهانی جذاب را به هر طرفداری تقدیم خواهد کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دعـــــای روز هفدم و هیجدهم
-
میانه روی، کلید نجات و رستگاری
-
من ناصر حجازی هستم
-
شهریه مدارس
-
لطفا فیلم را لو ندهید
-
پژوهشی برای حفظ هنر بافندگی
-
با جهان جرج مارتین همراه شوید
اخبارایران آنلاین