بریده جریده
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
مرگ از پنجره بسته به «عمران» نگریست
«عمران صلاحی» شاعر و طنزپرداز معاصر، شب گذشته [سهشنبه 11 مهر 1385] در سن ۶۲ سالگی بر اثر عارضه ایست قلبی در تهران درگذشت.
شاعر «گریه در آب» در یکم اسفند ۱۳۲۵ در محله مختاری تهران بهدنیا آمد. شاعری را از همان نوجوانی آغاز کرد و در قالبهای کلاسیک و نو، خالق آثار متعددی شد. در سال 1340 یعنی زمانی که تنها 15 سال سن داشت نخستین اشعار خود را در مجله اطلاعات کودکان به چاپ رساند.
از سال 1345 تا ۱۳۵۰ با مجله توفیق همکاری داشت. او همزمان در دو حوزه شعر و طنز فعالیت داشت و در هر دو زمینه به خوبی درخشید.عمران صلاحی با شروع انتشار هفته نامه گل آقا به جمع طنزپردازان این نشریه پیوست و تا آخرین روزهای عمر نیز با این مجموعه به همکاری خود ادامه داد که مجموعه شعر «زبان بسته ها» حاصل کارهای منظوم او در مجله بچههای گل آقا است. آثارعمران صلاحی که تا به حال چاپ شده است، عبارتند از: «طنز آوران امروز ایران»، «گریه در آب»، «قطاری در مه»، «ایستگاه بین راه»، «پنجره دن داش گلیر»، «رؤیاهای مرد نیلوفری»، «شاید باور نکنید»، «یک لب و هزار خنده»، «حالا حکایت ماست» وچندین مجموعه دیگر که منتشر شده است. صلاحی از نام آورترین و از همه مهمتر، از عزیزترین طنزپردازان امروز بود که بسیار سهل و ممتنع قلم میزد. روان و راحت و فارغ از هرگونه پیچیدگی و تصنع کلامی. آنچه اما او را بزرگتر نشان میداد، روح بزرگ و ادب و تواضعی بود که همیشه به همراه داشت و سرانجام در ایستگاه بین راه پیاده شد و دیگر طنزپردازان را در همان قطاری در مه تنها گذاشت. او خود در یکی از اشعار طنز میگفت: مرگ از پنجره بسته به من مینگرد/ زندگی از دم در/ قصد رفتن دارد....
روزنامه اطلاعات- چهارشنبه 12 مهر 1385
بابک بیات به ولایت عشق پیوست
نتهای غمگین بیات درخاک
حالا همه صداها درهم تنیده شدهاند، به درو دیوار میکوبند و روی پنج خط حامل جا نمیشوند، دلشان میخواهد ملودیهایشان را بلند بلند بخوانند، اما نفسشان بند آمده، فقط تمهای مرگ را یادشان میآید، فقط از پس نواختن نواهای سوگ برمیآیند. انگار خاطرهها اجازه نمیدهند درست بنوازند. هم اکنون نزدیک به ۳هفته است که صداها تمام تلاششان را کردهاند تا بیدار شود،ولی نشده، اما صدایشان را نشنیده تا بلند شود، باز سراغشان بیاید، مرتبشان کند، به رویشان بخندد و روی پرده بنشاندشان.
ساعت ۱۰ صبح است، هیچ کدام از تلاشها ثمری نداشت، نه تلاشهای پیاپی پزشکان بیمارستان ایرانمهر، نه بازگویی خاطرات، نه طنین آهنگها و صداهای ماندگاری که از ۱۳۵۱ خلق شدند و تا آخرین دقایق ادامه داشتند و نه ترانهها، هیچ کدام نتوانستند او را برگردانند.
بابک بیات درگذشت، خبری کوتاه و تلخ که از ۸ صبح یکشنبه [5 آذر ۱۳۸۵] به انواع و اقسام مختلف مخابره شد: «بابک بیات خالق بیش از ۱۰۰ موسیقی فیلم و ۲۰ آلبوم موسیقی، پساز روزهای سخت بیماری نارسایی کلیوی و در پی آن رفتن به کما، درگذشت. بابک بیات[علی حسین بیات زرندی مطلق معروف به بابک بیات متولد ۲۳ خرداد ۱۳۲۵ تهران] در ابتدا کارش را با ترانه سرایی و اجرای آن قطعات در رادیو آغاز کرد و سپس در اواخر دهه ۴۰ پا به عرصه ساختن موسیقی فیلم گذاشت و کارش را با ساختن موسیقی فیلم «تنها مرد محله» در سال 1351 آغاز و با «به من نگاه کن» شهرام اسدی در سال 1381 تمام کرد. در سالهای اواسط دهه ۷۰ با تربیت شاگردانش، نسل جدید خوانندگان جدی موسیقی پاپ را به موسیقی ایران معرفی کرد. بیات که از ابتدا به ترانه و ترانه سرایی علاقه ویژهای داشت، تا آخرین لحظات دست از این کار نکشید.»
روزنامه ایران - دوشنبه ۶ آذر ۱۳۸۵
اعدام صدام و شادمانی مردم ایران
با امضای حکم اعدام صدام توسط نوری مالکی، نخستوزیر عراق، وی در محوطه سازمان اطلاعات ارتش عراق، سحرگاه ۳۰ دسامبر ۲۰۰۶ – یکشنبه 10 دی 1385 به دار مجازات سپرده شد.
اعلام خبر اعدام صدام موجب شادی و خوشحالی مردم ایران شد. جمعی از شهروندان تهرانی که دیروز برای اقامه نماز عید سعید قربان به دانشگاه تهران آمده بودند، با توزیع شیرینی و شکلات از اعدام صدام دیکتاتور سابق عراق ابراز شادمانی کردند.آنان با سردادن شعارهای «الله اکبر، خامنهای رهبر» و «مرگ بر امریکا، مرگ بر اسرائیل» خواهان مجازات دیگر سردمداران استکبار جهانی شدند. مردم بسیاری از شهرها و حتی روستاهای کشور با خوشحالی از مرگ دیکتاتور عراق که جنایات زیادی از جمله جنگ افروزی علیه ایران را سبب شد، به پخش شیرینی پرداختند. در استانهای مرزی نیز مردم در برخی محلهها به سر دادن ندایالله اکبر پرداختند. در خرمشهر شمار زیادی از مردم بهصورت خودجوش با برگزاری نماز شکر در مساجد شهر بویژه مسجد جامع، اعدام صدام را تحقق وعده الهی دانستند. عشایر عرب خرمشهر نیز با خوشحالی، شیرینی و آش نذری توزیع کردند. در آبادان نیز کاروانهای موتوری با حرکت در خیابانهای اصلی این شهر شادمانی خود را از اعدام صدام ابراز داشتند. از کرانههای خلیج فارس نیز خبر رسید شناورهای باری و صیادی با به صدا درآوردن بوق، خوشحالی خود را به نمایش گذاشتند.
روزنامه ایران - دوشنبه ۱۱ دی ۱۳۸۵
وزیربهداشت از IMOD خبرداد
تولید داروی ایرانی ایدز
وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دیروز[شنبه 14بهمن ۱۳۸۵] بهطور رسمی خبر ثبت داروی ایرانی ضد ایدز IMOD را در کشور اعلام کرد.
دکتر کامران باقری لنکرانی در مراسمی در بیمارستان امام خمینی(ره) گفت: این دارو در افزایش و تقویت سیستم ایمنی بدن بیماران مبتلا به HIV - ایدز، بسیار مؤثر بوده و باوجود دوره درمانی کوتاه مدت (۹۰ روز) با پیگیری حدود دو سال، سیستم ایمنی بیماران را تقویت و از عوارض ناشی از ضعف سیستم ایمنی در آنان جلوگیری کرده است.
وزیر بهداشت افزود: پیشتر برای مقابله با HIV -ایدز، از داروهای ضد ویروس استفاده میشد. آنچه با ابتلا به HIV - ایدز، موجب مرگ و میر میشود، ضعف سیستم ایمنی است. نمایانگر ضعف سیستم ایمنی، کاهش سلولهای دفاعی بدن بویژه نوع
4 CD است و علائم ورود به مرحله ایدز وقتی شروع میشود که تعداد این سلولها به کمتر از ۵۰۰ میرسد. اطلاعات ما نشان میدهد که داروهای ضد ویروس، با کنترل تکثیر ویروس، تعداد این سلولها را تا حدی افزایش میدهد، اما پساز آن جوابگو نیست.
لنکرانی گفت: دانشمندان جوان ما در همین زمینه فعال شدند تا با تقویت سیستم ایمنی بدن، عوارض بیماری ایدز را کنترل کنند. این دارو با افزایش قابل توجه سلولهای 4 CD و تقویت سیستم ایمنی، بدن را در برابر عوارض این عفونت تقویت میکند و عمر طولانیتر و با کیفیت بهتر را برای بیماران فراهم میکند.
وزیر بهداشت درباره داروی ایرانی ضد ایدز گفت: اساس این دارو گیاهی است و عوارض مهمی ندارد. تحقیقات روی این دارو از اواخر دهه ۷۰ آغاز شد و با همکاری بیش از ۱۵ مرکز و تلاش تیمی و گروهی به نتیجه رسید.
روزنامه ایران- یکشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۸۵
خط تولید موتورملی گشایش یافت
خط تولید موتور ملی پایه گازسوز ایران، دیروز[سهشنبه 8 اسفند ۱۳۸۵] در مجموعه صنعتی ایران خودرو با حضور دکتر محمود احمدینژاد رئیس جمهوری، علیرضا طهماسبی وزیر صنایع و معادن، منوچهر منطقی مدیرعامل ایران خودرو و برخی دیگر از مدیران این کارخانه گشایش یافت.
دکتر محمود احمدینژاد پساز گشایش خط تولید موتور ملی در مجموعه صنعتی ایران خودرو در جمع مدیران و دست اندرکاران این طرح، تولید موتور ملی در کشور را یک افتخار ملی دانست و ابراز امیدواری کرد که تولید موتور ملی راه پیشرفت و توسعه در صنعت خودرو را باز کند و شاهد موفقیتهای روزافزون در صنعت خودروسازی کشور باشیم.
احمدینژاد با تأکید براینکه همه باید برای رسیدن به خودکفایی در تولید خودرو تلاش کنیم، ادامه داد: امروز برای ملت ما پذیرفتنی نیست که خودروی خارجی مونتاژ کنیم.
رئیس جمهوری با اشاره به واردات بیش از دو میلیارد دلار قطعات خودرو در کشور از دست اندرکاران خودرو در کشور خواست تا با تلاش بر تولید این قطعات در داخل، هم اشتغال ایجاد کنند و هم کشور را از واردات بینیاز سازند.
خط تولید نخستین موتور ملی با ظرفیت سالانه ۱۰۰هزار دستگاه گشایش شده و این میزان، قابل افزایش به ۴۵۰هزار دستگاه در سال است. با اجرای این مهم در صنعت خودروسازی ایران گام بزرگی درجهت خودکفایی برداشته خواهد شد.
موتور ملی با پایه گازسوز از استانداردهای جهانی برخوردار است و شامل ۳ موتور ۱۷۰۰سیسی تنفس طبیعی، ۱۷۰۰سیسی پرخوران و ۱۴۰۰سیسی تنفس طبیعی است. این نخستین موتور با پایه گاز سوز در جهان است که به تولید انبوه میرسد و در نخستین گام امکان تولید سمند با پایه گاز فراهم میشود.
با بهرهبرداری از این طرح، ایران در زمره کشورهای برخوردار از مالکیت موتور قرار میگیرد. قرار است این موتور به خارج نیز صادر شود.
روزنامه ایران- چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۸۵
آخرین فریم زندگی
رسول ملاقلیپور درگذشت
رسول ملاقلی پور [متولد ۱۷ شهریور ۱۳۳۴ در منطقه عباسی تهران] کارگردان مطرح سینمای ایران در سن ۵۱ سالگی آخرین فریم زندگی خود را تصویر کرد و روزسهشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۵ در اثر سکته مغزی به دیار باقی شتافت.
ملاقلیپور سینما را سال ۱۳۶۲ با فیلم نینوا آغاز کرد. پیش از آن چندین سال عکاس و فیلمبردار مستند جنگ بود. بسیار زمانها با رزمندگان در جبههها زیست و از آنان آموخت. هنوز که هنوز است شفافیتی که در فیلم پرواز در شب وجود دارد کمتر فیلم جنگی توانسته به تصویر بکشد. او ۱۶ فیلم سینمایی بلند ساخت. گهگاه از جنگ به اجتماع آمد، اما دلش تاب نیاورد و به جنگ بازگشت.
هر کدام از آثار جنگی اش قابل بحث و استناد هستند. همه در دوره خودشان جزو تأثیرگذاران سینمای دفاع مقدس بودهاند. شما هم به یاد میآورید: بلمی به سوی ساحل، پرواز در شب، افق، نجات یافتگان، سفر به چزابه، هیوا، قارچ سمی، مزرعه پدری و میم مثل مادر.
او فیلمهای دیگری هم ساخت که اگرچه به دفاع مقدس مربوط نمیشد اما رگههایی اجتماعی داشت. مجنون، خسوف، پناهنده، کمکم کن و نسل سوخته هم از آن دسته به شمار میآیند. او قصد داشت یک فیلم دیگر بهنام عصر روز دهم بسازد. به کربلا هم رفت و لوکیشنها را دید اما اجل امانش نداد.
روزنامه ایران- چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۵
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه