معرّفی چند مجازات جایگزین
جون عزیزت حبسمون کن
محمدرضا رضایی
اداره راهداری مراغه اعلام کرد که قاضی دادگاه بخش سراجوی مراغه، برای یک راننده بیاحتیاط حکم جالب «تهیه و نصب تابلو و علائم راهنمایی و رانندگی در جاده مراغه – هشترود» را صادر کرد.
گفته شده این حکم مجازات جایگزین، موجب آشکارسازی و آرامسازی ترافیک در پیچ حادثهخیز جاده مراغه – هشترود خواهد شد. ما هم ضمن تقدیر از این اقدام مؤثر، برای جرایم زیر چند مجازات جایگزین پیشنهاد میکنیم.
1. اخلال در بازار ارز: پیشنهاد میشود برای اینکه اخلالگران و سوداگران بازار ارز بفهمند بالا و پایین شدن قیمت ارز چه تبعاتی برای شهروندان دارد، ویروس یکی از بیماریهای نادر و خطرناکی که داروی آن وارداتی است و به قیمت ارز وابسته است، به بدن اخلالگران مذکور تزریق شود و سپس نامبردگان در ناصرخسرو رها شوند تا اگر توانستند داروی مذکور را پیدا کرده و جان خود را نجات دهند. لازم است قبل از رهاسازی مجرم تمام ثروتش مصادره شده و فقط به اندازه نصف حقوق ماه یک کارمند، به وی پول داده شود.
2. دلالی در بازار میوه: برای تنبیه سوداگران بازار میوه، ابتدا باید جریمه سنگینی تعیین شود؛ سپس باید دلالان را مجبور کرد تا شخصاً زمینی را شخم بزنند، سپس میوهای را بکارند و در سرما و گرما با یک زیرپوش بالای سر محصول بایستند و خودشان کود مورد نیاز کشاورزی را مستقیماً از احشام تهیه کنند و بعد از اینکه محصول به بار نشست، خودشان شخصاً آن را بار وانت کرده و به شهر آورده و با قیمت منصفانهای بفروشند. سپس اگر توانستند با پولش جریمه سنگین را بپردازند، وگرنه که تا آخر عمر از خوردن هر میوهای محروم شوند.
3. تولید خودروی بیکیفیت: مجازات اینها تقریباً ساده است. فقط یک روز در مراحل تست تجهیزات ایمنی خودرو، بهجای آن آدمک چوبی تیرهبخت که پشت فرمان مینشانند، باید یک تولیدکننده خودروی بیکیفیت بنشیند؛ اگر زنده ماند جرمش بخشیده خواهد شد. اما اگر مرد، وی را با استفاده از جادو و جمبل دوباره زنده میکنند و مجبور میشود تا با خودروی تولید خودش به یک مسافرت جادهای برود و برگردد.
4. خفتگیری: خفتگیران باید مجبور شوند به شهروندان آموزش دفاع شخصی و روشهای مقابله با خفتگیری را مجانی آموزش دهند و در کلاسها نیز شهروندان تمام فنون آموزشی را روی خود خفتگیر پیاده کنند. همچنین ماهی یکبار فضای خفتگیری شبیهسازی میشود و طی آن شهروندان جلوی یک خفتگیر را میگیرند و ضمن خواباندن دوتا چک نر و ماده زیر گوش خفتگیر مذکور، مایحتاج ماهانه خود را از او میگیرند. البته پس از پایان شبیهسازی مبلغ خفتگیریشده از شهروندان پس گرفته میشود و برای شبیهسازی بعدی نگهداری خواهد شد.
۵. مافیای گوشت: از آنجایی که گرانی گوشت باعث حذف این کالا از سفره مردم میشود، مافیای گوشت نیز باید مجبور شوند پنج سال تمام فقط تخممرغ و سویا بخورند.اگر کسی از مجرمین تخلف کرد و گوشت خورد، او را با یک لباس کاملاً قرمز، بهمدت ۱۰ ساعت وسط زمین گاو بازی ول میدهیم تا برای نجات جانش از دست گاوهای وحشی فرار کند. مطمئن باشید اگر وی زنده از زمین گاوبازی بیرون بیاید، دیگر تا آخر عمرش سمت هیچ گاو و دام دیگری نمیرود و درنتیجه بازار گوشت قرمز به آرامش خواهد رسید.
۱۰ فرمون برای اعتلای فرهنگ آپارتماننشینی
محمدعلی النجانی
۱. اگر در این اوضاع قاراشمیش مسکن، توانستهاید آپارتمانی اختیار کنید، خداقوت دلاور، خسته نباشی پهلوان!
۲. هنگام بازگشت به منزل، همسایهها را در جریان قرار دهید تا از نگرانی خارج شوند. برای این امر در پلهها یورتمه بروید و پاها را با قدرت چندین تُن بر میلیمترمربع، روی آنها بکوبانید.
۳. تمام هم و غم خود را بر جمله طلایی «مصرف بیرویه، کار خیلی بدیه» بابابرقی بگذارید. پس صدای تلویزیون را به حدی برسانید تا دیگران نیز از آن مستفیض شوند و وسایل خود را خاموش کنند.
۴. از قدیم گفتهاند «زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند» و البته ما هم این را قبول داریم. پس هوار بزنید، همسایهها ابله نیستند. زندگی را بینمک ول نکنید.
۵. کبابی را که باد میزنید تا به نیش بکشید، دودش را به سمت همسایهها فوت کنید تا با وصف عیش، پنجاه درصد از آن را کسب کنند.
۶. پول شارژ را داخل یک قلک، قطره قطره جمع و همه را یهویی پرداخت کنید. اینجوری مدیر ساختمان میتواند پول را به یک زخمی بزند.
۷. آشغالها را به نحوی حمل کنید که چلیک چلیک آب زبالههایتر بهدنبال شما ردگذاری کند؛ زیرا حادثه خبر نمیکند. شاید یکهو کلوخی یا فضاپیمایی بر سرتان فرود آمد و آدرس بالکل از کلهتان پرید.
۸. شادیهایتان را با همسایهها فیفتی فیفتی کنید. هر زمان تولدی به صرف الویه داشتید، کلیه کفشها را قطاری روی پلهها بچینید تا آنها از دیدن این همه خوشحالی شما مشعوف شوند.
۹. مشاعات را نصبالعین خود قرار دهید. هر چه در آنجا جلوی چشم دیدید، فوری و فوتی به کار بگیرید. پس دیگر نگران کمبود وسایل نباشید.
۱۰. تکتک فضاها را به نحو احسن به کارگیری کنید، مثلاً دیوار انباری را قفسه بزنید و به بقال محل اجاره دهید. یا از عابرین که به تنگ آمدهاند، پول بگیرید و بگویید مستراح کجاست.
مجتبی قبادی
پارکجِرها جانورانی پارکزی هستند. این دوزیستان تازه به بلوغ رسیده دوران سنوزوئیک، عمر خود را در پارکهای شهر به بطالت میگذرانند و این مکان را جِر دادهاند. از ویژگیهای بارز این جانوران پوشیدن لباسهای نامتعارف مانند شلوارهای خشتک بر زمین، پاچه تنگ، جوراب و کفش کالج، زلم زیمبوهای آویزان و موی سایهدار است. این جانوران ناطق به گونهای سخن میگویند که انگار زبانشان به سرویس بهداشتی و نواحی دیگر بدنشان متصل است و نمیتوانند مانند آدمیزاد سخن بگویند. خصوصیت بارز دیگر این جانوران شهرنشین اعتیاد آنها است که از سیگار شروع شده و به گل و شیشه ختم میشود. این موجودات در مواجهه با تذکرات والدین و دیگران از عبارت «خفه شید بابا زندگی خودمه» استفاده کرده و به نالههای نامتعارف در اینستاگرام روی میآورند. اخیراً نیز گونههای جدیدی از این جانوران مشاهده شدهاند که گوشی در دست گنگ بالا بازی درآورده و استوری خفن پر میکنند. سازمان بهداشت جهانی در آخرین دستورالعمل بهداشتی خود این جانوران را مخل آرامش و بر هم زننده بهداشت جامعه معرفی کرده و به دولتها پیشنهاد نموده تا فکری به حال زندگی این جانوران کرده و از هدررفت منابع برای آنان جلوگیری نمایند.
محمد کورهپز
البته واضح و مبرهن است که روزه گرفتن کار خوبی نیست و همهاش ضدحال است. یعنی هرچی که آدم از آن حال میکند را در روزه ممنوع کردهاند.
مثلاً ما باید قبل از اذان صبح بیدار بشویم و سحری بخوریم. در حالی که ما لنگ ظهر هم حال نداریم بلند شویم. ساعت خوابمان به هم میریزد.
یکی از دلایل روزه گرفتن این است که انسان حال فقرا و گرسنگان را درک کند. ولی ما وقتی گرسنه میشویم آن روی سگمان بالا میآید و رمز گوشیمان را هم فراموش میکنیم چه برسد به حال فقرا.
ضدحال بعدی اینکه در روزه یک نخ سیگار ناقابل هم نمیشود کشید. ما اگر نکشیم نه تنها کلاسمان پایین میآید بلکه اعصابمان هم مگسی شده و با همه دست به یقه میشویم.
مشکل دیگر این است که ماه رمضان از بقیه ماهها خیلی طولانیتر است، مثلاً اگر الان ماه شعبان بود تا حالا تمام شده بود. ولی روزهای ماه رمضان هی طول میکشد و هی طول میکشد.
روزه گرفتن برای آبمیوهفروشیها و چلوکبابیها و فلافلیها هم ضررهای سنگین بهدنبال دارد و هر سال ماه رمضان سهام ساندویچی فری کثیف روزی 5 درصد منفی میخورد.
ضمناً من علاوه بر زخم معده، زخم روده و زخم مری و زخم کبد و زخم اثنی عشر هم دارم و دکتر گفته اگر یک دقیقه غذا نخوری میمیری.
در ضمن تظاهر به روزهداری هم کار خوبی نیست و فریب افکار عمومی میباشد پس حتماً باید جلوی چشم مردم روزهدار یک چیزی بلُمبانیم.
با تمام اینها ما برای همدلی با روزهداران، در تمام مراسمات توزیع افطاری در اقصی نقاط کشور شرکت مینماییم. فقط لطفاً در ظرف یک بار مصرف بریزید. قابلمه نداریم.
افشار جابری و حافظ شیرازی
«یار مردان خدا باش که در کشتی نوح»
اگر این بخش نباشد همه گاوند و خرند
بهزاد توفیقفر
فریدالدین محمد کدکنی، معروف به عطارنیشابوری، شاعر و عارف و ریاضیدان بود و از هر انگشتش مثل آبپاش، هنر میریخت. از سال تولد وی اطلاعی در دست نیست اما سال وفات وی نیز محل اختلاف است. وی در حمله مغولان و احتمالاً به جرم زبان سرخ، سر سبزش از یک دروازهای آویزان گردید (مثل سریال سربداران). چون پدرش دوافروش(1) بود، او هم وارد کار دواجات شد و چون آن وقتها فقط دوافروشها عطر داشتند، به آنها عطار میگفتند. از ده کتاب عطار، هشت کتاب مانده و دوتای دیگر یا پیدا نشده یا به دست نیامده. عطار نیشابوری حدود هشتصد سال قبل، دوره روانشناسی موفقیت در پیجش برگزار میکرده از اینهایی که 24ساعته میگویند خورشید توئی، برق توئی، دنیا توی توئه، تو توی دنیایی، خودتی و اینها: «تو سیمرغی ولیکن در حجابی/ تو خورشیدی ولیکن در نقابی». بقیه اشعار در هایلایت.
گفته شده که عطار، دختری را میخواسته اما آن دختر، شش خواهر بزرگتر داشته که هفتقلو بودهاند و اسم همهشان هم دریا بوده، غیر از ناهید که شبنم صدایش میکردهاند و عطار، آخر هم نفهمیده آن دختر منظور، کدامشان بوده است. اما جرأت ریسک داشته و پس از افتتاح حساب برای وام ازدواج، به خواستگاری رفته. در خانه هفتقلوها وقتی شنیده که علاوه بر مهریه و شیربها و مراسم و مسکن مناسب، باید هفت تکه چوبی هم برای هفت عروس بخرد، بیخیال ازدواج شده و گفته: «حریفی میکنم با هفت دریا/ ولیکن زور یک شبنم ندارم». یک جورهایی همان «خر ما از اول هم اشتباهی بود» خودمان. بعد هم فِرز پریده، رفته بیمارستان و قلبش را اهدا کرده: «تن من جایی و دلم جایی».
عطار نیشابوری علاقه عجیبی به نوشتن نامه داشته و از سوزنی سمرقندی سُرسُرهسرایی نقل است، خودش دیده که عطار برای خودش هم نامه مینوشته حتی. اسم کتابهایش حرف سوزنی را تأیید میکند: الهینامه، اسرارنامه، جواهرنامه، خسرونامه، مصیبتنامه، مختارنامه، سیمرغنامه(منطقالطیر)، قلبنامه(شرحالقلب). البته وی یک دیوان اشعارخالی(بدون نامه) و کتاب تذکرةالاولیا را هم دارد که دومی نه شعر است و نه نامه. عطار بیشتر از دکترشریعتی و انیشتین درباره کسبوکار و استارتاپ جمله دارد که این دو بیت درباره «داشتن پارت»، «فرصتطلبی» و «آموزش شنا» از آن دست است:
دلا در راه حق، گیر آشنایی
اگر خواهی که یابی روشنایی
دراُفتـادی به دریای حقیقـت
مشو غافل، همی زن دستوپایی
1) چقدر فکر شما خراب است! دوافروش یعنی داروفروش. همین داروخانهدار خودمان.
طوبی عظیمینژاد
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
ای صاحب فال گویی سحری نخوردهای و بسیار گرسنه هستی!
منتظر هستی و دعا میکنی تا کسی در خانه را بزند و برای افطار یک پرس زرشک پلو با مرغ نذری برایت بیاورد ولی زرشک هم برایت نمیآورند چه برسد به پلو!
با وجود قیمت نجومی برنج؛ نهایتاً همسایهها گلریزان کنند و برایت زولبیا بیاورند که فشارت نیفتد!
چنانچه دلت لک زده تا فقط یک بار دیگر بوی برنج دمکشیده را استشمام کنی از جورابهایت غافل نشو که بسیار شبیه رایحه برنج دمکشیده است.