وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی :
تقویت مردمیسازی فرهنگ و هنر از اهداف مهم دولت است
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صبح روز دوشنبه 20دی ماه در نشستی که در محل وزارتخانه برگزار شد، تفاهمنامه ستاد عالی کانونهای فرهنگی هنری مساجد و صندوق اعتباری هنررا امضا کرد .
اقبال هنر در دولت مردمی و انقلابی
محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی در این نشست، گفت: «دولت مردمی و انقلابی بهدنبال مردمیسازی فرهنگ و هنر است البته با توجه به این نکته کلیدی که دولت در فضای فرهنگی و هنری مشارکت میکند تا فضای کنشگری فعالان مردمی را تقویت کند.» اسماعیلی ادامه داد: «باید در بین این مجموعهها به یک برنامه مشترک برسیم تا فضای مردمیسازی فرهنگ و هنر تقویت و پشتیبانی شود. در حال حاضر فعالان فرهنگی و هنری در ۲۶هزار کانون فعال مساجد، سازمان اوقاف و امور خیریه با امامزادگان و بقاع متبرکه و شبکه گستردهای از کتابخانهها مشغول فعالیت هستند که از اینرو ما با یک شبکه عظیم و گسترده روبهرو هستیم که این شبکه مردمی فرهنگ قابل درک بوده و با علایق عاطفی، مذهبی و سنتی ما گره خوردهاند.» اسماعیلی از راهاندازی یک کارگروه ویژه اقدام مشترک در مورد مجموعههای مردمی وزارتخانه از جمله سازمان اوقاف، نهاد کتابخانهها، کانونهای فهما و... خبر داد و افزود: «باید در بین این مجموعهها به یک برنامه مشترک برسیم و فضای مردمیسازی فرهنگ و هنر را بخوبی پشتیبانی کنیم.» در پایان این نشست با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، تفاهمنامه بین ستاد عالی کانونهای فرهنگی هنری مساجد و صندوق اعتباری هنر به منظور عضویت ۲۶هزار مدیر و بیش از دومیلیون عضو ستاد فهما برای بهرهمندی از هنر کارت به امضا طرفین رسید.
حضور گسترده جوانان نوید بخش آینده درخشان فرهنگ و هنر ایران است
محمدمهدی اسماعیلی همچنین به پانزدهمین جشنواره ملی موسیقی جوان پیامی فرستاد. در بخشی از پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به جشنواره موسیقی جوان آمده است: «حضور گسترده نوجوانان و جوانان از تمام نقاط ایران زمین و تنوع حضور از مناطق و اقوام مختلف جای بسی خوشحالی دارد زیرا که باعث ایجاد رنگین کمانی از اصالت، خلاقیت و توانایی در این جشنواره شده است. موسیقی همواره یکی از جلوههای هنری جوامع و ملل از آغاز تا کنون و بهعنوان یک بلاغت مؤثر روحی، نماینده احساسات عالی و روح ملتها بوده است. حفظ و پاسداری از این میراث بیبدیل که طی سالیان متمادی برگرفته از همزیستی و همراهی فرهنگها، باورها و هویت اجتماعی مردم این سرزمین است، به پشتوانه پیشینه درخشان و فروزان خود، پایدار و پوینده پیش میرود.»
در دو روز جشنواره عمار چه گذشت ؟
از وضعیت سلامت نادر طالبزاده تا نقش سلبریتیها در سیاست
فرهنگی/ دوازدهمین جشنواره مردمی عمار در حالی این روزها با اکران فیلمهای این جشنواره در سینما فلسطین پیگیری میشود که وضعیت سلامت نادر طالبزاده بر صدر اخبار این رویداد قرار دارد. روز گذشته در پی شایعات نگرانکنندهای که در این باره به گوش رسید، حمید جوادی تهیهکننده برنامه عصر شبکه افق در گفتوگویی با مهر اعلام کرد طالبزاده نارسایی قلبی دارد، اما این موضوع حاد نیست و این کارگردان سینما و تلویزیون در هوشیاری کامل است. اما علاوه بر نمایش فیلمها، بخش انتقال تجربه و تبادل اطلاعات در قالب کارگارههای هماندیشی و آموزشی به عنوان برنامههای جنبی جشنواره لحاظ شده است که قرار است در ایام جشنواره در این سینما برگزار شود. علاقهمندان جدی سینما میتوانند در کارگاه آموزشی این دوره از تجربیات فیلمسازانی چون بهروز افخمی، مسعود دهنمکی و محمود رضوی استفاده کنند. در اولین کارگاه آموزشی روز گذشته (دوشنبه ۲۰ دی ماه) محمدحسین نیرومند درباره «سواد بصری و ترکیببندی» و در دومین کارگاه محمدرضا سرشار از «در مسیر داستانپردازی» گفت. جشنواره مردمی فیلم عمار یک جشنواره مردمی و محور آن مردم و خلاقیتهای مردمی است. تلاش این جشنواره آن است که عامه مردم این امکان را داشته باشند که معانی و ایدههای خود را با دیگران در میان بگذارند. برای آشنایی بهتر با این رویداد سینمایی که امسال برای اولین بار جشنواره علوم انسانی هم به آن ضمیمه شده است شاید راه میانبر مطالعه کتاب «سینما مردم» باشد که در دوره دهم جشنواره توسط انتشارات راه یار منتشر شد. این کتاب تحلیلی بر جشنواره عمار در نگاه اهالی فرهنگ و هنر است و در 4 بخش؛ تحلیل جشنواره، مردمشناسی جشنواره، آیین جشنواره و در نگاه اهالی سینما، ضمن بازنگری بر تجربه جشنواره و بازخوانی فلسفه آن، ارزیابی کلی از اهداف و رویکردهای جشنواره داشته است. در این راستا همچنین کتابچه «تولد یک جنبشواره» با نگاه تحلیلی اجتماعی بر این رویداد منتشر شده است. مستند «روزگار گل آقایی» به کارگردانی محمدحسن یادگاری و مستند «سلبریتیسم» سید مهدی خیامالحسینی از جمله آثار تماشایی این دوره است. متن کامل این یادداشتها را میتوانید در سایت « ایران آنلاین » بخوانید.
بــــرش
کیومرث صابری چگونه ماندگار شد؟
محمدرضا پورصفار: اهمیت توجه به حرکتی که کیومرث صابری در دهه 60 آغاز کرد و در دهه 70 به اوج رسید مسألهای ساده نیست، اینکه گل آقا از کجا شروع کرد و چگونه و با چه ادبیاتی توانست طنز را در ادبیات رسمی کشور پس از انقلاب وارد کند را مستندساز توانسته بخوبی برای مخاطب بازگو کند. مستند «روزگار گل آقایی» مستند طنز نیست بلکه بیشتر تلاش کرده تا بیوگرافی از طنز دهه 60 را به مخاطب عرضه کند. شاید یکی از مهمترین ویژگیهای گل آقا را زمانهشناس بودن او بتوان قلمداد کرد؛ مسألهای که مستند بخوبی از پس نمایش آن برآمده است. زوم کردن بر محورهای کمتر شنیده شده از زندگی گل آقا و اینکه او پیش از مسئولیت در مجله، مشاور فرهنگی رؤسای جمهوری نظیر آیتالله خامنهای و شهید رجایی بوده و جنس شوخیهایش با مسئولان وقت و چگونگی ایجاد پیوند میان خود و سیاستمداران به گونهای که رابطهای دوستانه میانشان شکل بگیرد از دیگر نکاتی است که با دیدن این مستند متوجه آن خواهید شد.
مسأله سلبریتیسم
زهرا لطفی: سلبریتیسم ابتدا از مفهوم شهرت در دیدگاههای مختلف صحبت میکند و سپس به تأثیر آن در سیاست، برندسازی و تجارت اشاره دارد. در میانه روایت، فقدان الگو در جامعه بیان میشود؛ فقدانی که توسط سلبریتی و افراد مشهور در جامعه پر شده و اثرات مخرب آن را در جامعه میبینیم. روایت سلبریتیسم مجموعهای از گفتوگوهای مردم عامه از طریق مصاحبه، بیان نظرات کارشناسان داخلی و استفاده از آرشیوهای تصویری بازیگران و سلبریتیهای مشهور داخلی و خارجی است. با وجود آنکه سلبریتیسم یک مستند تحلیلی است و به بیان پرسشهای مختلف میپردازد، پاسخها و راهکارهایی نیز ارائه میکندبررسی نمونههای موردی مشهور از جمله استفاده از سلبریتیها در انتخابات، موفقیت برنامه عصر جدید و محبوبیتهای کوتاهمدت برخی از خوانندگان نیز به تفهیم ماجرا و بررسی به عنوان case study کمک شایانی کرده است.
نسرین خادمی
ویراستار
«هر خانه داستانی دارد.» این جملهای عادی است که شاید بتوان به آسانی از آن گذشت، اما با خواندن کتاب «لیورا» نوشته فریبا صدیقیم، از انتشارات آفتابکاران یگانگی داستان هر خانه و هر زندگی آشکار میشود. هر خانه داستان خود را دارد، چرا که هر خانه همچون هر فرد شخصیتی از آن خود دارد، متفاوت با دیگری. خانهای که نویسنده در این کتاب، داستان آن و آدمهایش را میگوید زندگی یگانهای است که جاذبهاش مرا واداشت نه از منظر نقد به معنای متداول کلمه، بلکه بهعنوان یک خواننده به طور گذرا به گوشههایی از آن نظر کنم؛ گوشههایی که بیانکننده تجربههای زیسته بویژه برای زنانی است که پارهای محدودیتها و سنتها مانع بیان آنها میشود و نویسنده گاه با جسارت از آنها سخن گفته است. دختری کلیمی از یک خانواده متوسط به تهران کوچ میکند. تغییر محیط زندگی از شهری کوچک به جامعهای بزرگ دگرگونیهای زیادی برای همه افراد خانواده دربر دارد. مادربزرگ خانواده تکیهگاه همه است و مادری وسواسی که گرفتار حساسیتهای خود است که دست از سرش برنمیدارند. خواهر و یک برادر که هر کدام کم و بیش درگیر همان دشواریها و مسائلی هستند که لیورا را آزار میدهد. پدری دور از مسئولیت زندگی اجتماعی و خانوادگی که سرانجام با اغوای هوس خانه را ترک میکند و در واقع خانواده را متلاشی میکند. لیورا گویی محل تلاقی همه این آدمها و ماجراهاست. او گذشته از افراد خانواده به زندگی نزدیکان هم توجه دارد؛ آدمهایی همچون «لیاچل»، «تامار» و... هر کدام با شخصیتی غریب. او میکوشد با جسارت و گاه خلاف عادت مرسوم از خلال توجه در حالات آنان و ابراز همدردی تصوری روشنتر از خود پیدا کند. تغییر محیط زندگی، رویدادهای اجتماعی دهه 60 و درگیری عاطفی ناگزیر در زندگی هرجوان، در کنار زن بودن در میان سنتها او را دچار درگیری ذهنی، تردید و دودلی میکند، تا آنجا که احساس میکند «نه راه پس دارد و نه راه پیش». سرانجام بر تردید عاطفی خود در انتخاب همسر، ای بسا برای فرار از دشواریها غلبه و ازدواج می کند؛ ازدواجی که سرانجام موجبات مهاجرت او را به آن سوی اقیانوسها و به قول خودش به «شهری کدر» فراهم میکند. در آنجا هم از تلخی گریزی نیست؛ همسری که قرار است موجب آرامش او باشد سببساز تلخکامی دیگر همراه با فریب میشود. لیورا که گویی برای نبرد با ناکامی زاده شده است به هر تقدیر تاب میآورد، اما در آن جای دور هم داستان خانه ادامه مییابد؛ پدر که شکست خورده و نامراد به او پناه آورده بیمار است و مادر گرفتارِ تاریکیِ فراموشی، خاموش در کنار اوست. لیورا که گویی برای همدردی ساخته شده است، همراه و پرستار است. در آخرین صفحه کتاب او را میبینیم کنار آرامگاه پدر در جایی دور که به خیام پناه آورده است. «لیورا »که نویسندهاش در شرح حالات آدمها موفق است و برای پیگیری وقایع جاذبه ایجاد میکند، حکایت تاب آوردن آدم هاست و جاری بودن زندگی.