ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ژاله آموزگار: بها دادن به خانمهایی که کاری کردهاند اقدام خوبی است
درباره این که قرار شده کوچه بنبست «لادن» بهنام من تغییر کند اصلاً خبر نداشتم، خود آنها این تصمیم را گرفتند و من از این تصمیمشان بسیار متشکرم، اما خودم را در این حد نمیدانم.من یک آدم کاملاً معمولی هستم؛ کار خارقالعادهای نکردهام. همیشه یک معلم بودم و علاقهمند. و کارهای کوچکی که انجام دادهام، بالاخره هر کسی میتوانست انجام دهد.با این حال فکر میکنم حرکت جالبی است، لااقل برای اینکه به خانمها هم شأنی بدهند. همیشه این کار مردانه بوده، شاید حتی در کشورهای دیگر هم همینطور بوده است. بها دادن به خانمهایی که در هر زمینهای کسی بودند و کاری کردند، حرکت بسیار خوبی است. درباره تغییر نام خیابان «عنصری» در منطقه ۱۱ تهران بهنام «استاد توران میرهادی» هم باید بگویم که ایشان را خیلی خوب میشناسم و بسیار برایشان احترام قائل هستم. خدمتی که ایشان انجام دادند، خدمت فرهنگی بزرگی است. برای خانم میرهادی بسیار احترام قائل هستم و واقعاً حقشان بود.
گفتههای این زبان شناس پیشکسوت درباره خبر نامگذاری پنج خیابان تهران
بهنام زنان شهیر ایرانی در ایسنا
آثار نسل نواندیش جوان منابعی غنی برای اقتباس
ابراهیم فروزش
فیلمنامهنویس و کارگردان
ادبیات داستانی از متون کهن تا ادبیات معاصر منابع قدرتمندی برای ارجاعات سینمایی است. با نگاهی به تاریخ سینمای ایران و جهان، میتوان دریافت که تعداد بیشماری از فیلمهای تاریخ سینما اغلب از ادبیات اقتباس شده و بین این دو مدیوم ارتباط وجود داشته است. گاهی منبع اقتباس آنقدر غنی است که مجبوریم قدری از بال و پر قصه را بزنیم مشروط بر اینکه به روح اثر صدمه جدی وارد نشود. در واقع رمان بیکم و کاست و با تغییرات جزئی به فیلم تبدیل شود. در نوع دوم اقتباس مجبوریم مواردی به رمان اضافه کنیم تا منحنیهای نمایشی که مشخصاً در سه پرده میشناسیمش به آن اضافه شود. نوع سوم، اقتباس آزاد است.
خط کمرنگ یا محوری از قصه را انتخاب میکنیم و به آن پر و بال میدهیم البته با تعهد به این که منبع اثر را ذکر کنیم و آن را مال خود نکنیم. هر قصهای به نوعی بچه نویسنده است. نباید بچه نویسنده را کشت. نباید آنقدر از اثر دور شویم که فقط از نام نویسنده و جریان تبلیغاتی آن سوءاستفاده کنیم. وقتی با داستان پرکششی مواجه هستیم که قابلیت تصویری شدن دارد چرا نسبت به آن بیتفاوت باشیم و اصرار داشته باشیم که فیلمنامه ارژینال بنویسیم و خالق اثر خودمان باشیم.
70 درصد جمعیت جامعه ما به رده سنی رسیده که میتواند مطالعه داشته باشد اما تیراژ کتابها نسبت به این جمعیت ناامید کننده است. در چنین شرایطی باید دید اساساً چند درصد تهیهکنندگان و فیلمسازان سینمای کشورمان با کتاب دمخور هستند و سراغ ادبیات میروند تا داستان مورد علاقه خودشان را پیدا کنند. نسبت به گنجینه ادبی خودمان بیتفاوت نباشیم. آثار نویسندگان جوان ما منابع بسیار غنی برای ارجاع سینمایی و اقتباس است. چرا که این نسل اغلبشان به روز هستند، با جامعه در ارتباط هستند، در بطن جامعه قرار دارند، به همه جا سرک میکشند و نگاه تیزبینی دارند و با بینش خاص خود روابط انسانی و اجتماعی را زیر ذره بین دارند و از روزمرگی مردم درامهایی خلق میکنند که بسیار مؤثر است. همیشه مشتاق بودم که آثار نسل جوان را بخوانم.
از سوی دیگر در نسل جوان و علاقهمندان حوزه سینما هم نبوغ چشمگیری دیده میشود. با استناد به تجربه داوری جشنواره فیلم کوتاه با اطمینان میگویم نسل جوان خیلی پربار است، سینما را خوب میشناسد و در قصهنویسی فوقالعاده است.
آثار نسل نو فیلمسازان، متنوع است و متفاوت نگاه میکنند. به هیچ وجه در پی الگوبرداری از سینماگران برجسته نیستند؛ امری که در دورهای رایج شده بود و اغلب آثار کپیبرداری بود.
نسل جدید راه خودشان را میروند. با خوشبینی معتقدم که میتوان منتظر ادبیات سینمایی و آثار اقتباسی درخشان در آثار نسل آینده بود.
فیلمنامهنویس و کارگردان
ادبیات داستانی از متون کهن تا ادبیات معاصر منابع قدرتمندی برای ارجاعات سینمایی است. با نگاهی به تاریخ سینمای ایران و جهان، میتوان دریافت که تعداد بیشماری از فیلمهای تاریخ سینما اغلب از ادبیات اقتباس شده و بین این دو مدیوم ارتباط وجود داشته است. گاهی منبع اقتباس آنقدر غنی است که مجبوریم قدری از بال و پر قصه را بزنیم مشروط بر اینکه به روح اثر صدمه جدی وارد نشود. در واقع رمان بیکم و کاست و با تغییرات جزئی به فیلم تبدیل شود. در نوع دوم اقتباس مجبوریم مواردی به رمان اضافه کنیم تا منحنیهای نمایشی که مشخصاً در سه پرده میشناسیمش به آن اضافه شود. نوع سوم، اقتباس آزاد است.
خط کمرنگ یا محوری از قصه را انتخاب میکنیم و به آن پر و بال میدهیم البته با تعهد به این که منبع اثر را ذکر کنیم و آن را مال خود نکنیم. هر قصهای به نوعی بچه نویسنده است. نباید بچه نویسنده را کشت. نباید آنقدر از اثر دور شویم که فقط از نام نویسنده و جریان تبلیغاتی آن سوءاستفاده کنیم. وقتی با داستان پرکششی مواجه هستیم که قابلیت تصویری شدن دارد چرا نسبت به آن بیتفاوت باشیم و اصرار داشته باشیم که فیلمنامه ارژینال بنویسیم و خالق اثر خودمان باشیم.
70 درصد جمعیت جامعه ما به رده سنی رسیده که میتواند مطالعه داشته باشد اما تیراژ کتابها نسبت به این جمعیت ناامید کننده است. در چنین شرایطی باید دید اساساً چند درصد تهیهکنندگان و فیلمسازان سینمای کشورمان با کتاب دمخور هستند و سراغ ادبیات میروند تا داستان مورد علاقه خودشان را پیدا کنند. نسبت به گنجینه ادبی خودمان بیتفاوت نباشیم. آثار نویسندگان جوان ما منابع بسیار غنی برای ارجاع سینمایی و اقتباس است. چرا که این نسل اغلبشان به روز هستند، با جامعه در ارتباط هستند، در بطن جامعه قرار دارند، به همه جا سرک میکشند و نگاه تیزبینی دارند و با بینش خاص خود روابط انسانی و اجتماعی را زیر ذره بین دارند و از روزمرگی مردم درامهایی خلق میکنند که بسیار مؤثر است. همیشه مشتاق بودم که آثار نسل جوان را بخوانم.
از سوی دیگر در نسل جوان و علاقهمندان حوزه سینما هم نبوغ چشمگیری دیده میشود. با استناد به تجربه داوری جشنواره فیلم کوتاه با اطمینان میگویم نسل جوان خیلی پربار است، سینما را خوب میشناسد و در قصهنویسی فوقالعاده است.
آثار نسل نو فیلمسازان، متنوع است و متفاوت نگاه میکنند. به هیچ وجه در پی الگوبرداری از سینماگران برجسته نیستند؛ امری که در دورهای رایج شده بود و اغلب آثار کپیبرداری بود.
نسل جدید راه خودشان را میروند. با خوشبینی معتقدم که میتوان منتظر ادبیات سینمایی و آثار اقتباسی درخشان در آثار نسل آینده بود.
کتاب «پسا حقیقت» روانه بازار نشر شد
کتاب «پسا حقیقت» نوشته «جیمزبال» روزنامه نگار سرشناس بریتانیایی و برنده جایزه پولیتزر، با ترجمه مسعود میرزایی منتشر شد.
ترجمه این کتاب که نحوه تسخیر جهان توسط اخبار جعلی و مبتذل را با مطالعه چند مورد عینی در اروپا و امریکا بررسی کرده، در چهار فصل و 11 گفتار توسط انتشارات روزنامه ایران روانه بازار کتاب شده است.
«قدرت ابتذال و دروغ»، «چه کسانی دروغ و ابتذال را اشاعه میدهند؟»، «چرا مطالب دروغ و مزخرف تأثیرگذارند؟» و «چگونه جلوی مطالب دروغ و مزخرف را بگیریم؟» عناوین اصلی فصول چهارگانه کتاب پسا حقیقت (جهان در تسخیر اخبار جعلی و مبتذل) هستند. جیمز بال در پیشگفتار کتاب، با اشاره به اینکه دیگر اصطلاح اخبار جعلی به تنهایی برای توصیف حجم عظیم مطالب مبتذل و مزخرف کفایت نمیکند، مینویسد:
عواقب تولید و انتشار انبوه مطالب جعلی، مبتذل و مزخرف حتی برای رسانههای صادق و متعهدی که تلاششان گزارش منصفانه و دقیق مسائل است نیز بسیار سنگین میباشد ،به گونهای که ممکن است تلاششان ناکام بماند. دلیل آن هم روشن است؛ فرهنگ و هنجارهای حاکم بر چنین رسانههایی که عمیقاً عادت کردهاند استدلالهای مخالف و موافق را بهطور متوازن در مورد یک موضوع پوشش دهند، نمیتواند از پس تهاجم همه جانبه مطالب مزخرف برآید. در واقع کار جریان اصلی رسانهای برای مقابله با اشاعه دهندگان مطالب جعلی و مزخرف، مثل وارد شدنِ با چاقو به یک جنگ مسلحانه تمام عیار است (ص 27).
وی با بررسی زمینههای به وجود آمدن چنین وضعیت آشفتهای، تأکید میکند: سیاستمداران عموماً بهطور ناگهانی کذاب نشدهاند. رسانهها هم بهطور ناگهانی بهسمت دروغ و دروغگویی متمایل نشدهاند و باوجود ادعاهای مطرح شده، عامه مردم نیز احمقتر و سر به هواتر نشدهاند، بلکه برعکس به طور میانگین تودههای مردم امروز تحصیل کردهتر و آگاهتر از هر زمان دیگر هستند. پس چرا اکنون دروغ، ابتذال و مزخرف در حال ارتقا و استیلا است؟
نویسنده در فصول مختلف کتاب تلاش میکند هم به این سؤال مهم پاسخ دهد و هم راهکارهای عملی برای مقابله با پدیده اخبار جعلی و مبتذل ارائه کند، اما در عین حال اعتراف میکند: واقعیت بسیار پیچیدهتر از این حرفها است.
وی مینویسد: این وضعیت بخوبی در یک ضرب المثل قدیمی بیان شده است؛ «قبل از این که حقیقت بخواهد چکمههایش را بپوشد، دروغ نیمی از جهان را طی کرده است.» هر آنچه که در این کتاب بیان شده در واقع این هشدار را به ما میدهد که چرا فرایندهای کنترل واقعیت و اعتبارسنجی حتی وقتی با دقت کامل با هم تجمیع میشوند، باز هم برای عقب راندن مطالب جعلی و مزخرف مشکل دارند و مدام در حال دست و پا زدن هستند(ص 329).
مهدی شفیعی مدیرمسئول روزنامه ایران نیز در مقدمهای که برای ترجمه فارسی این کتاب نوشته، مقابله با اخبار جعلی را یک ضرورت فوری خوانده و تأکید کرده است: برای مقابله با پدیده اخبار جعلی که با ظاهری موجه و حتی فریبنده، کل نظامهای دموکراتیک و جریان اصلی رسانهای را در جهان در معرض تهدید قرار داده، اقدام فوری و عاجل ضروری است ،ولی بدون تردید نحوه تنظیم و اعمال مقررات در این حوزه، عاری از جنجال و سر و صدا نخواهد بود، چرا که سانسور برخط اخبار جعلی که خود را بهعنوان اخبار واقعی و اصیل جا زدهاند، احتمالاً در ابتدا عواقب و بازتابهای منفی زیادی به دنبال خواهد داشت.
وی افزوده است: برقراری تعادل و توازن حرفهای، فنی و حقوقی در این زمینه – مقابله با اخبار جعلی و فریبکارانه بدون لطمه زدن به اخبار واقعی ولی ناخوشایند – مهمترین چالش سالهای آینده خواهد بود که برای گذار موفقیتآمیز از آن همکاری رسانههای اصیل، کارشناسان و متخصصان عرصه ارتباطات، دولتها، سازمانهای بینالمللی و نهادهای غیردولتی و بویژه مراکز آموزشی و آکادمیک ضرورتی اجتنابناپذیر است. «آلکس گیبنی» مستندساز برنده جایزه اسکار درباره کتاب پسا حقیقت گفته است: در عصـر ترامپ اخبارجعلـی و مبتذل مثل یـک ویـروس همه جـا پخـش میشـد. جیمـز بـال در ایـن کتـاب تلاش کـرده اسـت بـا حضـور در آلودهترین مناطـق، راهی بـرای متوقف کردن اشـاعه اخبارجعلـی و مبتـذل در جهان پیـدا کند. «آلن رُسبریجر» سردبیر سابق روزنامه گاردین نیز در اظهارنظری «پسـاحقیقت» را یـک کتـاب مهم خوانده است که در بهتریـن زمـان ممکن و توسـط یکی از تیزهوشترین و خـوش فکرتریـن روزنامـه نـگاران عصـر جدید به رشـته تحریـر درآمده اسـت. چاپ نخست کتاب پسا حقیقت (جهان در تسخیر اخبارجعلی و مبتذل) در 412 صفحه و به قیمت 85 هزار تومان هم اکنون در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
ترجمه این کتاب که نحوه تسخیر جهان توسط اخبار جعلی و مبتذل را با مطالعه چند مورد عینی در اروپا و امریکا بررسی کرده، در چهار فصل و 11 گفتار توسط انتشارات روزنامه ایران روانه بازار کتاب شده است.
«قدرت ابتذال و دروغ»، «چه کسانی دروغ و ابتذال را اشاعه میدهند؟»، «چرا مطالب دروغ و مزخرف تأثیرگذارند؟» و «چگونه جلوی مطالب دروغ و مزخرف را بگیریم؟» عناوین اصلی فصول چهارگانه کتاب پسا حقیقت (جهان در تسخیر اخبار جعلی و مبتذل) هستند. جیمز بال در پیشگفتار کتاب، با اشاره به اینکه دیگر اصطلاح اخبار جعلی به تنهایی برای توصیف حجم عظیم مطالب مبتذل و مزخرف کفایت نمیکند، مینویسد:
عواقب تولید و انتشار انبوه مطالب جعلی، مبتذل و مزخرف حتی برای رسانههای صادق و متعهدی که تلاششان گزارش منصفانه و دقیق مسائل است نیز بسیار سنگین میباشد ،به گونهای که ممکن است تلاششان ناکام بماند. دلیل آن هم روشن است؛ فرهنگ و هنجارهای حاکم بر چنین رسانههایی که عمیقاً عادت کردهاند استدلالهای مخالف و موافق را بهطور متوازن در مورد یک موضوع پوشش دهند، نمیتواند از پس تهاجم همه جانبه مطالب مزخرف برآید. در واقع کار جریان اصلی رسانهای برای مقابله با اشاعه دهندگان مطالب جعلی و مزخرف، مثل وارد شدنِ با چاقو به یک جنگ مسلحانه تمام عیار است (ص 27).
وی با بررسی زمینههای به وجود آمدن چنین وضعیت آشفتهای، تأکید میکند: سیاستمداران عموماً بهطور ناگهانی کذاب نشدهاند. رسانهها هم بهطور ناگهانی بهسمت دروغ و دروغگویی متمایل نشدهاند و باوجود ادعاهای مطرح شده، عامه مردم نیز احمقتر و سر به هواتر نشدهاند، بلکه برعکس به طور میانگین تودههای مردم امروز تحصیل کردهتر و آگاهتر از هر زمان دیگر هستند. پس چرا اکنون دروغ، ابتذال و مزخرف در حال ارتقا و استیلا است؟
نویسنده در فصول مختلف کتاب تلاش میکند هم به این سؤال مهم پاسخ دهد و هم راهکارهای عملی برای مقابله با پدیده اخبار جعلی و مبتذل ارائه کند، اما در عین حال اعتراف میکند: واقعیت بسیار پیچیدهتر از این حرفها است.
وی مینویسد: این وضعیت بخوبی در یک ضرب المثل قدیمی بیان شده است؛ «قبل از این که حقیقت بخواهد چکمههایش را بپوشد، دروغ نیمی از جهان را طی کرده است.» هر آنچه که در این کتاب بیان شده در واقع این هشدار را به ما میدهد که چرا فرایندهای کنترل واقعیت و اعتبارسنجی حتی وقتی با دقت کامل با هم تجمیع میشوند، باز هم برای عقب راندن مطالب جعلی و مزخرف مشکل دارند و مدام در حال دست و پا زدن هستند(ص 329).
مهدی شفیعی مدیرمسئول روزنامه ایران نیز در مقدمهای که برای ترجمه فارسی این کتاب نوشته، مقابله با اخبار جعلی را یک ضرورت فوری خوانده و تأکید کرده است: برای مقابله با پدیده اخبار جعلی که با ظاهری موجه و حتی فریبنده، کل نظامهای دموکراتیک و جریان اصلی رسانهای را در جهان در معرض تهدید قرار داده، اقدام فوری و عاجل ضروری است ،ولی بدون تردید نحوه تنظیم و اعمال مقررات در این حوزه، عاری از جنجال و سر و صدا نخواهد بود، چرا که سانسور برخط اخبار جعلی که خود را بهعنوان اخبار واقعی و اصیل جا زدهاند، احتمالاً در ابتدا عواقب و بازتابهای منفی زیادی به دنبال خواهد داشت.
وی افزوده است: برقراری تعادل و توازن حرفهای، فنی و حقوقی در این زمینه – مقابله با اخبار جعلی و فریبکارانه بدون لطمه زدن به اخبار واقعی ولی ناخوشایند – مهمترین چالش سالهای آینده خواهد بود که برای گذار موفقیتآمیز از آن همکاری رسانههای اصیل، کارشناسان و متخصصان عرصه ارتباطات، دولتها، سازمانهای بینالمللی و نهادهای غیردولتی و بویژه مراکز آموزشی و آکادمیک ضرورتی اجتنابناپذیر است. «آلکس گیبنی» مستندساز برنده جایزه اسکار درباره کتاب پسا حقیقت گفته است: در عصـر ترامپ اخبارجعلـی و مبتذل مثل یـک ویـروس همه جـا پخـش میشـد. جیمـز بـال در ایـن کتـاب تلاش کـرده اسـت بـا حضـور در آلودهترین مناطـق، راهی بـرای متوقف کردن اشـاعه اخبارجعلـی و مبتـذل در جهان پیـدا کند. «آلن رُسبریجر» سردبیر سابق روزنامه گاردین نیز در اظهارنظری «پسـاحقیقت» را یـک کتـاب مهم خوانده است که در بهتریـن زمـان ممکن و توسـط یکی از تیزهوشترین و خـوش فکرتریـن روزنامـه نـگاران عصـر جدید به رشـته تحریـر درآمده اسـت. چاپ نخست کتاب پسا حقیقت (جهان در تسخیر اخبارجعلی و مبتذل) در 412 صفحه و به قیمت 85 هزار تومان هم اکنون در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
هنرمندان در فضای مجازی
هنرمندان در فضای مجازی نظریات مختلفی را با مردم به اشتراک میگذارند از خبر کارهای جدید تا نظرشان در مورد واکسن. روز گذشته تولد ناصر تقوایی بود به همین مناسبت رضا درمیشیان، منیژه حکمت، هانا کامکار، پانتهآ پناهیها، علی شادمان، هدیه تهرانی، بهمن فرمان آرا، اوکتای براهنی، حامد بهداد، محسن قرایی، پدرام شریفی، باران کوثری، مارال بنیآدم، مهناز افشار، تولد کارگردان «ناخدا خورشید»، «کاغذ بیخط» را تبریک گفتند.
چهرهها:
شهرزاد عبدالمجید: من شرایط زدن واکسن فایزر یا سینوفارم را داشتم که بزنم. میتونستم مثل عزیزانی باشم که رفتند در خارج از ایران و واکسن زدند اما برگشتم ایران و با توجه به اینکه شرایط زدن واکسن در ترکیه رو داشتم خواستم جدا از شما عزیزان و مردم وطنم نباشم و با شما همراه باشم... پس لطفاً کمتر قضاوت کنید. اون دسته از کسانی که گفتید پول گرفتیم خدمتتون عرض کنم خیر قرونی برای اینکار و به قول شما تبلیغش در جیب ما نرفته خیالتان راحت که مطمئن باشید برای هدف خوب و درست از جونم برای وطنم میگذرم اما برای پول، خیر... این حرفها و کلی حرفهای دیگه در دلم مونده بود که خواستم بعد از زدن دوز دوم واکسن خدمتتون بگم و بهعنوان یک آدم فقط و فقط خواستم برای مردمم اطمینان خاطری باشم همین و بس.
مسعود ملکیاری: «بزرگ قد یک دکمه»، برنده جایزه فلان (جایزه بین المللی سیبا) شد، به زبانهای فلان و بهمان ترجمه شد و... بله هر نویسندهای بویژه ما که این همه رنجور و دلمردهایم از این خبرها خوشحال میشود ولی برای من چند لحظه بیشتر دوام ندارد. از جایی به بعد حتی چاپ کتاب هم دیگر خوشحالم نمیکند چون پی گنجی بزرگترم؛ آدمها. و اما درباره جایزه، خوشحالم که به نمایندگی از این گروه نامم را اعلام کردند و بهانهای برای کار بیشتر به ما دادند. سپاس ویژه از سباستیائو پئیشوتو که همکاری با او تجربهای بینظیر بود و تصاویرش شگفتانگیز
مهدی یزدانی خرم: و باز هم قاب کاوه گلستان... خون روانشده بر آسفالت که گل هم بر آن گذاشته شده. ردی طولانی که منشأاش احتمالاً پشت انبوهی است که در پیشانی قاب میبینیم و ادامهاش به انتهای عکس رسیده. آنری کارتیه برسون معتقد بود عکاس باید بتواند لحظه نهایی و آنیای را که هر عکس از جمله عکسهای خبری میتوانند در خود حفظ کنند، ثبت کند. لحظهای که بیننده با اتفاقی تکاندهنده و عمیق در قاب مواجه میشود و کاوه گلستان این صدای برسون را بهخوبی دریافت.
خبرها
آرین رضایی کارگردان و نویسنده تئاتر در صفحه اینستاگرام خود خبر از شرکت در وبیناری بهدعوت کمپانی شهروندان مقوایی داده است: «و با میزبانی آدریان جکسون؛ نخستین مترجم کتابهای آگوستوبوال بهزبان انگلیسی و مدیر هنری کمپانی با محوریت تجربه اجراهای تعاملی در ایران و در تاریخ چهارشنبه ۲۴ تیر ماه ساعت ۲۱:۳۰ در یوتیوب و لایو فیسبوک: cardbord citizensبرگزار میشه و نسخه ضبط شده هم در یوتیوب و وبسایت کمپانی بارگذاری میشه»
اما حسن معجونی کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما هم در صفحه شخصی خود با آغاز هفتاد و چهارمین دوره جشنواره کن، فیلم «جاده خاکی» به نویسندگی و کارگردانی پناه پناهی اولین نمایش جهانی خود را در بخش «دو هفته کارگردانان» این جشنواره تجربه خواهد کرد. حسن معجونی، پانتهآ پناهیها، رایان سرلک، امین سیمیار و بهرام ارک بازیگران اصلی اولین فیلم پناه پناهی هستند و مستانه مهاجر تهیهکنندگی آن را بر عهده داشته است.
سیما تیرانداز بازیگر تلویزیون، تئاتر و سینما هم خبر از پایان نقشش در سریال «دراکولا» داد: «خداحافظ دراکولا... جای بهنام جان تشکر و نیما جان شعباننژاد خالی است. دم همه عوامل پشت صحنه گرم که زحمت کشیدن تا ما دیده بشیم. ممنون از شما تماشاگران محترم که همراه ما بودید.»
چهرهها:
شهرزاد عبدالمجید: من شرایط زدن واکسن فایزر یا سینوفارم را داشتم که بزنم. میتونستم مثل عزیزانی باشم که رفتند در خارج از ایران و واکسن زدند اما برگشتم ایران و با توجه به اینکه شرایط زدن واکسن در ترکیه رو داشتم خواستم جدا از شما عزیزان و مردم وطنم نباشم و با شما همراه باشم... پس لطفاً کمتر قضاوت کنید. اون دسته از کسانی که گفتید پول گرفتیم خدمتتون عرض کنم خیر قرونی برای اینکار و به قول شما تبلیغش در جیب ما نرفته خیالتان راحت که مطمئن باشید برای هدف خوب و درست از جونم برای وطنم میگذرم اما برای پول، خیر... این حرفها و کلی حرفهای دیگه در دلم مونده بود که خواستم بعد از زدن دوز دوم واکسن خدمتتون بگم و بهعنوان یک آدم فقط و فقط خواستم برای مردمم اطمینان خاطری باشم همین و بس.
مسعود ملکیاری: «بزرگ قد یک دکمه»، برنده جایزه فلان (جایزه بین المللی سیبا) شد، به زبانهای فلان و بهمان ترجمه شد و... بله هر نویسندهای بویژه ما که این همه رنجور و دلمردهایم از این خبرها خوشحال میشود ولی برای من چند لحظه بیشتر دوام ندارد. از جایی به بعد حتی چاپ کتاب هم دیگر خوشحالم نمیکند چون پی گنجی بزرگترم؛ آدمها. و اما درباره جایزه، خوشحالم که به نمایندگی از این گروه نامم را اعلام کردند و بهانهای برای کار بیشتر به ما دادند. سپاس ویژه از سباستیائو پئیشوتو که همکاری با او تجربهای بینظیر بود و تصاویرش شگفتانگیز
مهدی یزدانی خرم: و باز هم قاب کاوه گلستان... خون روانشده بر آسفالت که گل هم بر آن گذاشته شده. ردی طولانی که منشأاش احتمالاً پشت انبوهی است که در پیشانی قاب میبینیم و ادامهاش به انتهای عکس رسیده. آنری کارتیه برسون معتقد بود عکاس باید بتواند لحظه نهایی و آنیای را که هر عکس از جمله عکسهای خبری میتوانند در خود حفظ کنند، ثبت کند. لحظهای که بیننده با اتفاقی تکاندهنده و عمیق در قاب مواجه میشود و کاوه گلستان این صدای برسون را بهخوبی دریافت.
خبرها
آرین رضایی کارگردان و نویسنده تئاتر در صفحه اینستاگرام خود خبر از شرکت در وبیناری بهدعوت کمپانی شهروندان مقوایی داده است: «و با میزبانی آدریان جکسون؛ نخستین مترجم کتابهای آگوستوبوال بهزبان انگلیسی و مدیر هنری کمپانی با محوریت تجربه اجراهای تعاملی در ایران و در تاریخ چهارشنبه ۲۴ تیر ماه ساعت ۲۱:۳۰ در یوتیوب و لایو فیسبوک: cardbord citizensبرگزار میشه و نسخه ضبط شده هم در یوتیوب و وبسایت کمپانی بارگذاری میشه»
اما حسن معجونی کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما هم در صفحه شخصی خود با آغاز هفتاد و چهارمین دوره جشنواره کن، فیلم «جاده خاکی» به نویسندگی و کارگردانی پناه پناهی اولین نمایش جهانی خود را در بخش «دو هفته کارگردانان» این جشنواره تجربه خواهد کرد. حسن معجونی، پانتهآ پناهیها، رایان سرلک، امین سیمیار و بهرام ارک بازیگران اصلی اولین فیلم پناه پناهی هستند و مستانه مهاجر تهیهکنندگی آن را بر عهده داشته است.
سیما تیرانداز بازیگر تلویزیون، تئاتر و سینما هم خبر از پایان نقشش در سریال «دراکولا» داد: «خداحافظ دراکولا... جای بهنام جان تشکر و نیما جان شعباننژاد خالی است. دم همه عوامل پشت صحنه گرم که زحمت کشیدن تا ما دیده بشیم. ممنون از شما تماشاگران محترم که همراه ما بودید.»
مینویسم پس هستم...
زهره نیلی
روزنامهنگار
ما آدمها از هر آدمی، شغلی یا موقعیتی، تصویری در ذهن خود داریم. برای مثال اگر بگویند فلانی نویسنده است، تصویری در ذهن من و شما شکل میگیرد؛ البته تصویر ذهنی هر کدام از ما متفاوت با دیگری است.
راستی اولین نویسندهای که به ذهن شما میآید، چه کسی است؟ مهدی آذریزدی؟ هوشنگ مرادی کرمانی؟ شل سیلور استاین؟ هانس کریستین اندرسن؟ راستی دلتان میخواهد نویسنده شوید؟ میدانید برای نویسنده شدن چه باید کرد؟
بیشتر و بیشتر بخوانید
یکی از روشها خواندن است؛ چون هرقدر بیشتر کتاب خوانده باشید به همان نسبت معنی کلمهها و جای به کار بردن آنها را بهتر میدانید. بنابراین، اولین قدم برای نویسنده شدن، خواندن کتابهایی است که مناسب سن شما باشند و بهتر است تا وقتی خودتان، چگونگی انتخاب کتاب خوب را یاد نگرفتهاید، از پدر و مادر یا بزرگتری که در این کار مهارت دارد،
کمک بگیرید.
بیشتر و بیشتر بنویسید
ماهرشدن در هر کاری به تمرین نیاز دارد. بیگمان نویسنده شدن هم، جدای از این قاعده کلی نیست؛ پس بهتر است یک سررسید یا یک دفتر زیبا داشته باشید و هر روز، خاطرات و اتفاقات روزانه را در آن بنویسید. البته پیش از آنکه بخواهید در ارتباط با موضوعی بنویسید باید به گردآوری اطلاعات بپردازید؛ بنابراین میتوانید کتاب بخوانید یا با پدر و مادر و دوستان خود درباره موضوع مورد نظر صحبت کنید.
بیشتر و بیشتر ببینید
برای نویسنده شدن باید «خوب» ببینید. اصلاً لازم است روی همهچیز ذرهبین بگذارید و هرچیز را از قسمتهای مختلف آن ببینید؛ یعنی خوب، بد، زشت، زیبا، دروغ و راست هر ماجرایی را درست و دقیق بررسی کنید.
راستی دیدن فیلم و پویانمایی هم به شما خیلی کمک میکند. اصلاً دیدن هر فیلم، مثل کلاس درس و شکل دیگری از نوشتن است. پس، با کمک مامان و بابا، فیلمها یا کارتونهای خوب را انتخاب کنید و ببینید. راستی میدانید که از روی خیلی از کتابها، فیلم میسازند؟
نویســـــــــــنده مورد علاقهتان را الگو قرار دهید
اگر خواندن داستان را دوست داشته باشید، حتماً نویسنده موردعلاقهای هم دارید پس میتوانید همان نویسنده را الگوی خود در نوشتن قرار دهید. مثلاً اگر سیلور استاین یا رولد دال را دوست دارید میتوانید چند داستان کوتاه، شبیه داستانهایشان بنویسید. این کار شما، مشق نوشتن است. نگران این ماجرا هم نباشید که دیگران شما را پیرو نویسنده دیگری بدانند به اینخاطر که
کم کم، شیوه نوشتن خودتان را پیدا میکنید.
روزنامهنگار
ما آدمها از هر آدمی، شغلی یا موقعیتی، تصویری در ذهن خود داریم. برای مثال اگر بگویند فلانی نویسنده است، تصویری در ذهن من و شما شکل میگیرد؛ البته تصویر ذهنی هر کدام از ما متفاوت با دیگری است.
راستی اولین نویسندهای که به ذهن شما میآید، چه کسی است؟ مهدی آذریزدی؟ هوشنگ مرادی کرمانی؟ شل سیلور استاین؟ هانس کریستین اندرسن؟ راستی دلتان میخواهد نویسنده شوید؟ میدانید برای نویسنده شدن چه باید کرد؟
بیشتر و بیشتر بخوانید
یکی از روشها خواندن است؛ چون هرقدر بیشتر کتاب خوانده باشید به همان نسبت معنی کلمهها و جای به کار بردن آنها را بهتر میدانید. بنابراین، اولین قدم برای نویسنده شدن، خواندن کتابهایی است که مناسب سن شما باشند و بهتر است تا وقتی خودتان، چگونگی انتخاب کتاب خوب را یاد نگرفتهاید، از پدر و مادر یا بزرگتری که در این کار مهارت دارد،
کمک بگیرید.
بیشتر و بیشتر بنویسید
ماهرشدن در هر کاری به تمرین نیاز دارد. بیگمان نویسنده شدن هم، جدای از این قاعده کلی نیست؛ پس بهتر است یک سررسید یا یک دفتر زیبا داشته باشید و هر روز، خاطرات و اتفاقات روزانه را در آن بنویسید. البته پیش از آنکه بخواهید در ارتباط با موضوعی بنویسید باید به گردآوری اطلاعات بپردازید؛ بنابراین میتوانید کتاب بخوانید یا با پدر و مادر و دوستان خود درباره موضوع مورد نظر صحبت کنید.
بیشتر و بیشتر ببینید
برای نویسنده شدن باید «خوب» ببینید. اصلاً لازم است روی همهچیز ذرهبین بگذارید و هرچیز را از قسمتهای مختلف آن ببینید؛ یعنی خوب، بد، زشت، زیبا، دروغ و راست هر ماجرایی را درست و دقیق بررسی کنید.
راستی دیدن فیلم و پویانمایی هم به شما خیلی کمک میکند. اصلاً دیدن هر فیلم، مثل کلاس درس و شکل دیگری از نوشتن است. پس، با کمک مامان و بابا، فیلمها یا کارتونهای خوب را انتخاب کنید و ببینید. راستی میدانید که از روی خیلی از کتابها، فیلم میسازند؟
نویســـــــــــنده مورد علاقهتان را الگو قرار دهید
اگر خواندن داستان را دوست داشته باشید، حتماً نویسنده موردعلاقهای هم دارید پس میتوانید همان نویسنده را الگوی خود در نوشتن قرار دهید. مثلاً اگر سیلور استاین یا رولد دال را دوست دارید میتوانید چند داستان کوتاه، شبیه داستانهایشان بنویسید. این کار شما، مشق نوشتن است. نگران این ماجرا هم نباشید که دیگران شما را پیرو نویسنده دیگری بدانند به اینخاطر که
کم کم، شیوه نوشتن خودتان را پیدا میکنید.
شماره جدید «نمایش شناخت» منتشر شد
پروندهای برای اجراگفتار
احسان گرایلی
کارگردان تئاتر
شماره یازدهم فصلنامه «نمایش شناخت» با طراحی و گرافیک متفاوتی نسبت به گذشته و شکل و شمایلی تازه روی پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفته است. سرمقاله این شماره را جمشید ملکپور نوشته با عنوان «تئاتر و انقلاب هوش مصنوعی» و در این سرمقاله از تأثیرات فزاینده و هولناک فضای مجازی و دیجیتالیسم بر آینده زندگی بشر و به تبع آن بر هنر تئاتر سخن گفته است. این شماره هم مانند شمارههای پیشین با یک پرونده ویژه آغاز میشود که این بار به موضوع «پرفورمنس لکچر» یا به تعبیری «اجرا گفتار» اختصاص یافته که حاوی مطالب متعددی در رابطه با این فرم تئاتری مدرن است که چندان در ایران به آن پرداخته نشده است. از جمله مطالب این پرونده میتوان به ترجمه مقالهای تحت عنوان «وقتی فرم شروع به صحبت میکند...» که سحر مشکین قلم نوشته و آذین محمد علی دانشجوی دکترای تئاتر در دانشگاه سوربن هم در یادداشتی به این موضوع پرداخته است. از دیگر مقالات ترجمه شده دیگر میتوان به «مقدمهای بر اجرا گفتار و کارکرد تئاتر در حوزه آموزش» اشاره کرد که بهار بنیجمالی و رحمت امینی به ترجمه آن پرداختهاند. آزاده گنجه استادیار گروه هنرهای نمایشی دانشگاه تهران نیز در یادداشتی با عنوان «لکچر پرفورمانس- دستاوردهای برابریخواهانه یک ترکیب» از زاویه دیدی متفاوت به تحلیل و تبیین این فرم نمایشی پرداختهاند. «دیالوگ» یکی دیگر از بخشهای ثابت نشریه نمایششناخت است که به گفتوگو با کارورزان مهم تئاتر ایران و جهان اختصاص دارد و در این شماره محسن یلفانی نمایشنامهنویس صاحب سبک ایرانی پس از مدتها دوری از گفتوگو با نشریات تئاتری کشور، به سؤالات نمایششناخت پاسخ داده است. از دیگر نکات جالب توجه در رابطه با این مصاحبه که توسط نظر احمدی سردبیر مجله انجام گرفته، پرداختن به تئاتر دهه چهل و بخشی از زندگی هنری یلفانی است که کمتر درباره آن سخنی گفته شده است. دومین گفتوگوی این بخش توسط آیین قبادی با یونا هرهوروک مترجم شناخته شده ادبیات نمایشی لهستان صورت گرفته که اطلاعات دست اولی را در رابطه با تاریخچه ترجمه ادبیات نمایشی ایران در این کشور و تلاشهای خانم هرهوروک در زمینه ترجمه متون تئاتری ما بویژه آثار غلامحسین ساعدی، در اختیار خواننده ایرانی قرار میدهد. گفتنی است شماره یازدهم فصلنامه نمایششناخت در215صفحه و با قیمت 60هزار تومان در دسترس علاقهمندان قرار گرفته و همچنین علاقهمندان به خرید اینترنتی این نشریه هم میتوانند با توجه به شرایط خاص فعلی و محدودیتهای موجود در رابطه با بیماری کرونا، فصلنامه نمایششناخت را از سایت سیبوک یا پیشگاه و نیز از طریق سایت کتابفروشیهای پارت یا مولی تهیه کنند.
کارگردان تئاتر
شماره یازدهم فصلنامه «نمایش شناخت» با طراحی و گرافیک متفاوتی نسبت به گذشته و شکل و شمایلی تازه روی پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفته است. سرمقاله این شماره را جمشید ملکپور نوشته با عنوان «تئاتر و انقلاب هوش مصنوعی» و در این سرمقاله از تأثیرات فزاینده و هولناک فضای مجازی و دیجیتالیسم بر آینده زندگی بشر و به تبع آن بر هنر تئاتر سخن گفته است. این شماره هم مانند شمارههای پیشین با یک پرونده ویژه آغاز میشود که این بار به موضوع «پرفورمنس لکچر» یا به تعبیری «اجرا گفتار» اختصاص یافته که حاوی مطالب متعددی در رابطه با این فرم تئاتری مدرن است که چندان در ایران به آن پرداخته نشده است. از جمله مطالب این پرونده میتوان به ترجمه مقالهای تحت عنوان «وقتی فرم شروع به صحبت میکند...» که سحر مشکین قلم نوشته و آذین محمد علی دانشجوی دکترای تئاتر در دانشگاه سوربن هم در یادداشتی به این موضوع پرداخته است. از دیگر مقالات ترجمه شده دیگر میتوان به «مقدمهای بر اجرا گفتار و کارکرد تئاتر در حوزه آموزش» اشاره کرد که بهار بنیجمالی و رحمت امینی به ترجمه آن پرداختهاند. آزاده گنجه استادیار گروه هنرهای نمایشی دانشگاه تهران نیز در یادداشتی با عنوان «لکچر پرفورمانس- دستاوردهای برابریخواهانه یک ترکیب» از زاویه دیدی متفاوت به تحلیل و تبیین این فرم نمایشی پرداختهاند. «دیالوگ» یکی دیگر از بخشهای ثابت نشریه نمایششناخت است که به گفتوگو با کارورزان مهم تئاتر ایران و جهان اختصاص دارد و در این شماره محسن یلفانی نمایشنامهنویس صاحب سبک ایرانی پس از مدتها دوری از گفتوگو با نشریات تئاتری کشور، به سؤالات نمایششناخت پاسخ داده است. از دیگر نکات جالب توجه در رابطه با این مصاحبه که توسط نظر احمدی سردبیر مجله انجام گرفته، پرداختن به تئاتر دهه چهل و بخشی از زندگی هنری یلفانی است که کمتر درباره آن سخنی گفته شده است. دومین گفتوگوی این بخش توسط آیین قبادی با یونا هرهوروک مترجم شناخته شده ادبیات نمایشی لهستان صورت گرفته که اطلاعات دست اولی را در رابطه با تاریخچه ترجمه ادبیات نمایشی ایران در این کشور و تلاشهای خانم هرهوروک در زمینه ترجمه متون تئاتری ما بویژه آثار غلامحسین ساعدی، در اختیار خواننده ایرانی قرار میدهد. گفتنی است شماره یازدهم فصلنامه نمایششناخت در215صفحه و با قیمت 60هزار تومان در دسترس علاقهمندان قرار گرفته و همچنین علاقهمندان به خرید اینترنتی این نشریه هم میتوانند با توجه به شرایط خاص فعلی و محدودیتهای موجود در رابطه با بیماری کرونا، فصلنامه نمایششناخت را از سایت سیبوک یا پیشگاه و نیز از طریق سایت کتابفروشیهای پارت یا مولی تهیه کنند.
عکس نوشت
مقبرة الشعرا که از آن بهعنوان آرامگاه استاد شهریار هم یاد میشود یکی از نمادها و مکانهای فرهنگی تبریز است که گرفتار وضعیت نامطلوبی شده است. این مکان فرهنگی محل دفن ۴۰۰ نفر از بزرگان شعر و ادب از جمله استاد شهریار، اسدی طوسی، قطران تبریزی، همام تبریزی، خاقانی شروانی و میرزا طاهر است و یکی از جاذبههای فرهنگی - گردشگری تبریز به شمار میآید. طی هشت سال گذشته این مقبره پشت حصار سازههای فلزی و سیمانی گرفتار شده و در حال فرسوده شدن و تخریب است.
/خبرگزاری صدا و سیما
/خبرگزاری صدا و سیما
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ژاله آموزگار: بها دادن به خانمهایی که کاری کردهاند اقدام خوبی است
-
آثار نسل نواندیش جوان منابعی غنی برای اقتباس
-
کتاب «پسا حقیقت» روانه بازار نشر شد
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
مینویسم پس هستم...
-
پروندهای برای اجراگفتار
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین