روزنامه «پیام ما » چاپ کرمان در گزارشی با مبنا قرار دادن مستندات مرکز آمار ایران نوشت: «کرمانیها کمدرآمدترین مردم ایران»
در این گزارش میخوانیم:
درآمد خانوارهای شهری کرمانی اگرچه در سال 94 از هزینهای که کردند بیشتر بوده، اما کرمانیها از 29 استان دیگر درآمد به مراتب کمتری داشتند.
در گزارشی که اخیراً مرکز آمار ایران از درآمد و هزینه خانوارهای شهری منتشر کرده، این دو فاکتور به تفکیک استانهای مختلف کشور آمده است. براساس این گزارش، متوسط درآمد خانوادههای کرمانی در سال 94، 20 میلیون و 100 هزار تومان (ماهی یک میلیون و 650 هزار) بوده است. متوسط هزینه خانوادههای کرمانی در سال 94 هم 15 میلیون و 600 هزار تومان (ماهی یک میلیون و 300 هزار) بوده که هردوی این رقمها از متوسط کشوری کمتر است، اگرچه میزان درآمد و هزینه خانوادههای کرمانی در سال 94 نسبت به سال 93 به ترتیب 20 و 15.7 درصد افزایش داشته است.
... شاید باورتان نشود که زمانی درآمد خانوارهای شهری کرمانی از درآمد خانوارهای مشهدی و تبریزی بیشتر بود. سال 86 هر خانواده کرمانی با 6 میلیون و 500 هزار تومان از خانوادههای استانهای لرستان، گلستان، کرمانشاه، کردستان، قم، سیستان و بلوچستان، سمنان، خراسان شمالی، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، چهارمحال و بختیاری و آذربایجان شرقی درآمد بیشتری داشت. سال 89 تنها استانهای خراسان جنوبی، زنجان و سیستان وبلوچستان وضع بدتری ازنظر متوسط درآمد سالانه هر خانواده داشتند. سال 90 هم این سه استان همراه با آذربایجان شرقی وضع بدتری از کرمان داشتند اما از سال 91 تا 94، کرمان و ایلام برای آخر شدن ازنظر وضع درآمد رقابت داشتهاند. بهطوری که در سالهای 92 و 93 کرمان آخر بود و در سالهای 91 و 94 فقط ایلام از کرمان وضع بدتری داشت.
الهی راهتان به بیمارستان نیفتد!
این دعایی است که «سرخاب» روزنامه منطقهای شمال غرب کشور در عنوان یادداشت صفحه اول خود برای خوانندگانش میکند. این روزنامه با این مقدمه که «زمانی که یک نفر در خانوادهای بیمار میشود قریب به اتفاق اعضای خانواده به فراخور دوری و نزدیکی به بیمار درگیر شده و نگرانیهای متعددی مربوط به تشخیص بیماری، تهیه دارو، رادیولوژی، سونوگرافی و... که هریک به نوبه خود طرح خاص خود را دارند گریبانگیرشان میشود» به شرح مشکلات یک بیمار و ماجرای بستری 7 روزه او در بیمارستان امام رضا(ع) بهعنوان بزرگترین مرکز آموزش – درمانی در شمال غربی کشور میپردازد:
بیمار 88 ساله است، فاقد هرگونه حرکت. مبتلا به آلزایمر با سابقه سکته مغزی.
در روز بستری شدن یکی از همراهان بیمار که متخصص یکی از رشتههای پزشکی است(به دیگر مناصب و مسئولیتهای ایشان اشاره نمیکنم) متوجه میشود که پرستار بخش در هنگام گرفتن نوار قلبی مرتکب اشتباه در محل قرار دادن سیمهای دستگاه شده است. پرستار مذکور با وجود تذکر و یادآوری پزشک همراه به 13 سال سابقه خود استناد کرده و تحت هیچ شرایطی زیر بار اشتباه خود نمیرود.
وجود فقط یک دستگاه توالت فرنگی در بخش و استفاده تمام بیماران از آن که متأسفانه مسبب شرایطی کاملاً غیربهداشتی اتاق میشد.
نبود شارژ مایع ضد عفونیکننده کنار در اتاقها با وجود تذکر همراهان بیمار طی 7 روز. البته تابلوهای نصب شده بر دیوارهای بخش و تمام اتاقها در خصوص اهمیت شستن دستها در محیط بیمارستان هشدار میدادند که به نظر میرسد کافی باشد و نیازی به محلول ضدعفونیکننده نباشد!
روز سهشنبه مورخ 3 آبان ساعت 11:30 شب با همراه بیمار تماس تلفنی برقرار میشود مبنی بر مراجعه به بیمارستان برای پر کردن فرم رضایت نامه جهت انجام عمل جراحی ساده (بیرون آوردن فنری از بدن بیمار) وقتی معترض شدم که چرا این ساعت از شب من را به بیمارستان کشانده اید وقتی از صبح دیگر فرزندان بیمار بهعنوان همراه در بخش حضور داشتند، جوابی که شنیدم قابل تأمل بود: «اگر ناراحت هستید بیمارتان را در بیمارستان شخصی بستری میکردید!»
نسخهپیچیهای سطحی، بدون فوت وقت!
روزنامه «شهرآرا» چاپ مشهد نیز در مطلبی با عنوان «نسخهپیچیهای سطحی، بدون فوت وقت! » گلوگاه خطاهای پزشکی در مراکز درمانی مشهد را بررسی کرده است:
... در شهری زندگی میکنیم که متوسط، روزانه ۱۰۰هزار نفر با پزشک یا کادر درمانی آن ارتباط دارند، ۱۰۰هزار نفر سفر روزانه مردم مشهد فقط به مراکز درمانی! این اطاله درمان از دو وجه قابل رسیدگی است: یک وجه منفعت مادی آن برای پزشکان و بخش دیگر تحمیل هزینههای سرسامآور ناشی از نظام سلامت بر پیکر بودجه کل سالانه کشور. ورشکستگی دولت بواسطه هزینههای سرسامآور تحمیلی بر نظام سلامت کشور ناشی از چیست؟ مگر جز نبود نظارت کافی و تعیین مکانیسم معین و دقیق و قابل اندازهگیری برای نسخ پزشکان بوده؟
...یکی از وجوه بارز پزشکان حاذق «شم پزشکی» آنان است. آنچه بیمار را متمایز از هرگونه تجویزهای خودخواسته و تجربی و امثالهم میکند بیشک همین است. شم پزشکی به «کشف تخصصی بیماری» میانجامد. در زمانهای که هر نوع بیماری و مرض ناشناخته، ناشی از عوامل باربط و بیربط، بدن و جسم نحیف و ضعیف اشرف مخلوقات را در چنبره خود گرفته، چطور جامعه پزشکی در کمتر از ۲دقیقه به کشف قطعی بیماری و نسخهپیچی آنی و نبود پاسخگویی بعد از آن میپردازد؟ در مواردی که هنوز بیمار توضیحاتش تمام نشده، پزشک نسخه پیچیده شده را دست بیمار میدهد. بیماری که نگران سلامتیاش است و پزشک نگران اینکه بتواند رسیدگی به تمام بیماران مراجعهکننده را در طول چند ساعت، تمام کند!
چرا این جو در جامعه ایجاد شده که طبابت جایش را با تجارت عوض کرده است؟ با پزشکی حاذق صحبت میکردم که معتقد بود زمانه عوض شده است و دیگر، پزشکان به روح حاکم بر روابط میان انسانها توجه کافی نمیکنند و او را موجودی پولساز برای خود میبینند. شاید وقتی این گزاره را در کنار تلاش وصفناشدنی پزشکان برای ویزیت نفر بعدی بگذاریم، این حرف برایمان قدری هضم شود. نگارنده معتقد است ما در ثبت تعداد ویزیتهای روزانه پزشکان هم رکورد میزنیم، غافل از اینکه ثبت رکورد خوب است، اما نه هر رکوردی! این حجم ویزیت روزانه حتی برای حاذقترین افراد، درصد خطا و احتمال اشتباه را چه در تشخیص، چه در نسخه و دارو و... افزایش میدهد.
فرناز قلعهدار
اواسط مرداد 88 بود که دفتر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران با حکم دادستان وقت پلمب و فعالیت این انجمن متوقف شد. در حالی که عدهای مدعی بودند انجمن مورد نظر برای همیشه منحل شده است، اواخر سال 92 علی جنتی – وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت- از رفع مشکل انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران برای ادامه فعالیت خبر داد و اظهار داشت این انجمن که با شکایت وزارت اطلاعات کشور بسته شده بود در صورت پسگرفتن شکایت منع قانونی برای فعالیت ندارد. اما از همان زمان تاکنون با وجود تلاش مدیران و مسئولان و اعضای انجمن برای شروع فعالیت دوباره، همه راهها به بنبست رسید. تا اینکه در شرایطی که فقط چند ماه به پایان ریاست جمهوری دکتر روحانی باقی مانده است و حل مشکل انجمن صنفی روزنامه نگاران نیز یکی از وعدههای انتخاباتی ایشان بود، علی جنتی اعلام کرد: «انجمن صنفی روزنامه نگاران با شرایط سابق ادامه کار نخواهد داد ولی پیرو تفاهمنامهای که وزارت ارشاد با وزارت کار منعقد کرده این تشکل صنفی در شکل جدید و استانی در تمامیاستانها فعالیت خواهد کرد.» بدین ترتیب عدهای از پیشکسوتان و دست اندرکاران این صنف فرصت را غنیمت شمرده و تدارک راهاندازی انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران را آغاز کردند. هر چند این اتفاق موافقان و مخالفان فراوانی داشت و عدهای از همین صنف به مخالفتهای جدی و حتی دشمنیهای پیدا و پنهان برخاستند اما سرانجام نخستین مجمع عمومی این انجمن در روز پنجشنبه دوم دی برگزار شد و 7 نفر بهعنوان اعضای هیأت مدیره اصلی و 3 عضو علی البدل انتخاب شدند و بدین ترتیب انجمن وارد مرحله اجرایی کار شد. به گفته مسئولان انجمن تاکنون حدود 700 روزنامه نگار و عکاس و مدیر هنری در این انجمن ثبتنام کردهاند.
علی کدخدازاده- نایب رئیس مجمع عمومی انجمن- درباره روند شکلگیری انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران به «ایران» میگوید: «مشکلات زیادی پیش روی راهاندازی این انجمن بود از جمله اینکه گروهی فکر میکردند تأسیس این انجمن دهن کجی به انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران باشد به همین خاطر مخالفتهایی از گوشه و کنار به شکلهای مختلف ابراز شد. از سوی دیگر عدهای میگفتند شاید این انجمن ساخته دست دولت یا وزارتخانهای باشد و ما مجبور بودیم برای رفع این سوءتفاهمها به دوستان توضیح دهیم که ما یک چارچوب فکری، اخلاقی، حرفهای داریم و در جهت آن حرکت و فعالیت میکنیم. بیتردید وقتی کاری انجام میشود عدهای از آن منتفع و عدهای دیگر منتفع نمیشوند. اما موضوع اصلی برای ما این است که انجمنی مستقل داشته باشیم. سرانجام نیز با وجود تمام مخالفتها و مشکلات به این نتیجه رسیدیم که این انجمن را راهاندازی کنیم و در یک کلام مثل هر انجمنی میخواهیم در چارچوب منافع صنف عمل کنیم.»
کدخدازاده در ادامه میگوید: برای تأسیس این انجمن مجموعهای از روزنامه نگاران دعوت شدند وما برای این دعوت فقط یک ملاک داشتیم اینکه سه نسل از روزنامه نگاران در آن باشند. روزنامه نگاران تازه کار، میانه کارها و قدیمیها که بالای 15 سال سابقه کار داشتند. در روز جلسه برای انتخاب اعضای هیأت مؤسس انجمن 53 نفر اعلام حضورکردند و مجموعهای شدند که تصمیم گرفتند انجمن را تأسیس کنند. البته از این میان سه نفر که شامل بنده، داوود محمدی و شهریار شمس مستوفی بود بهعنوان هیأت مؤسس انتخاب شدیم تا کارهای اجرایی را انجام دهیم. مهمترین بخش کار نیز تدوین اساسنامه بود. چرا که ما تجربه اساسنامهای انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران را داشتیم که مسأله تعداد افراد شرکتکننده در مجمع عمومی و به حد نصاب رسیدن اعضا برایمان بسیار مهم بود. البته وزارت کارخودش یک اساسنامه تیپ دارد که بخشی از آن قانون است و نمیتوان تغییری در آن ایجاد کرد اما برخی مواد اساسنامه هم پیشنهادی است که برای تصمیمگیری در این موارد ما حدود 20 جلسه برگزار کردیم و از حقوقدانها و پیشکسوتان صنفی و روزنامه نگاران حرفهای کسب نظر کردیم تا به مشکلی برخورد نکنیم و در نهایت نیز موفق شدیم پیشنویس اساسنامه را تدوین و در مجمع آن را به تصویب برسانیم.
ضرورتهای تأسیس انجمن صنفی
در همین رابطه شهریار شمس مستوفی- روزنامه نگار و یکی از اعضای کمیته عضوگیری انجمن- نیز به «ایران» میگوید: تفکر اولیه تأسیس انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران با همفکری و رایزنی چند تن از پیشکسوتان روزنامه نگاری شکل گرفت و با توجه به اینکه تلاش برای راهاندازی انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران از مدتها قبل بینتیجه مانده بود، تصمیم گرفته شد این انجمن برای دفاع از حقوق صنفی راهاندازی شود.
وی در ادامه میافزاید: اساسنامهای که تدوین شد با در نظر گرفتن اولویت حفظ و دفاع حداکثری از حقوق صنفی و با استفاده از تجربیات انجمنهای قبلی و حقوقدانانی مانند دکتر محمدشریف و دکترکامبیز نوروزی و نظر کارشناسان و استادان روزنامه نگاری تهیه شد و پس از برگزاری جلسههای متعدد با کارشناسان وزارت کار و مذاکرات بسیار زیاد بالاخره اساسنامه تدوین شد. هر چند که وزارت کار اصرار داشت بر اساس اساسنامه تیپ آنها ما کار را انجام دهیم اما به هر حال بسیار با ما همکاری کردند که جای قدردانی دارد. در واقع این اساسنامه دارای کمترین اشکال در حوزه انجمنهای صنفی کشور است و من فکر میکنم میتواند بهعنوان یک اساسنامه مورد استناد سایر صنوف نیز قرار گیرد. این روزنامه نگار با اشاره به اینکه نخستین مجمع عمومی انجمن با حدود 160 نفر رسمیت پیدا کرد میگوید: «بر اساس قوانین وزارت کار برای تشکیل انجمنهای صنفی جلسه با حضور 50 نفر رسمیت پیدا میکند چرا که اولاً تمام کسانی که درخواست عضویت دادهاند به معنای عضو تلقی نمیشوند و دوم اینکه اساسنامهای وجود نداشت که بر اساس آن بخواهند عضوگیری رسمی انجام شود. بنابراین در روز مجمع عمومی 165 نفر در جلسه مجمع حاضر شدند و جلسه رسمیت یافت. در این جلسه اساسنامه تصویب و سپس انتخاب هیأت مدیره انجمن نیز برگزار شد.
مستوفی روند ادامه کار برای اینکه انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران وارد فاز اجرایی شود را صدور اعتبار نامه هیأت مدیره و تأیید اساسنامه از سوی وزارت کار، ثبت انجمن بهعنوان یک شرکت غیر تجاری در اداره ثبت شرکتها همچنین انتشار آگهی تأسیس در روزنامه رسمی دانست و گفت: از این مرحله به بعد بر اساس اساسنامه و آییننامهای که هیأت مدیره برای عضوگیری مینویسد همکاران میتوانند در انجمن عضو شوند.
اهداف و اولویتها
بهروز گرانپایه- رئیس هیأت مدیره انجمن- درباره اهداف این انجمن به «ایران» میگوید: اهداف انجمن همان وظایف ذاتی تشکلهای صنفی در کشور یعنی پیگیری سه محور اصلی بیمه و معیشت روزنامه نگاران، امنیت شغلی و سوم هویت روزنامه نگاران است.
در حال حاضر نخستین اولویت ما برگزاری انتخابات داخلی هیأت مدیره است. یکی از فوریتها درباره نحوه عضوگیری بر اساس مصوبات اساسنامه در روز مجمع خواهد بود. همچنین تأمین مکانی برای دفتر انجمن، پیگیری مراحل ثبت انجمن در اداره ثبت اسناد، باز کردن حساب، طراحی آرم برای انجمن و راهاندازی سایت و کانال از دیگر مأموریتهای فوری هیأت مدیره است و بعد از آن به ساختار و تشکیلات انجمن باید توجه کرد و کمیتهها تشکیل شود. از جمله کمیتههای مالی، حقوقی، بیمه و بازنشستگی و رفاهی و... که اعضای انجمن باید در این کمیتهها مشارکت داشته باشند.
این روزنامه نگار با سابقه در ادامه درباره اینکه آیا تجربیات انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران در اداره این انجمن تأثیرگذار خواهد بود، گفت: «برخی از اعضای هیأت مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران و البته بسیاری از اعضای فعال آن نیز در این انجمن حضور دارند و همین موضوع امکان انتقال تجربه را بخوبی فراهم میکند. از طرفی راه ارتباط با سایر پیشکسوتان که از اعضای انجمن روزنامه نگاران ایران بودند و از نظر حقوقی و صنفی تجربیات خوبی داشتند بسته نیست و از تجربیات آنها حتماً استفاده خواهیم کرد.»
سیاست را پشت در بگذارید
دکتر بهروز بهزادی- رئیس شورای سیاستگذاری وجانشین مدیر مسئول روزنامه اعتماد- با تأکید بر اینکه در انجمن های صنفی باید سیاست را پشت در گذاشت و تمایلات صنفی را با خود به داخل انجمن برد، میگوید: وقتی میگوییم انجمن صنفی، به قول قدیمیها معنا در کلام مستتر است. انجمن صنفی یعنی جایی که در آن کار صنفی انجام میشود. کسی که میخواهد کار سیاسی کند باید به عضویت احزاب سیاسی دربیاید نه انجمن صنفی.
وی در ادامه میافزاید: انجمن صنفی روزنامه نگاران باید از حقوق بچههای مطبوعات حمایت و به وضعیت حقوقی و مشکلات صنفی آنها رسیدگی کند چرا که قدرت انجمن، فائقه و قدرت یک جمع است. به هرحال در گذشته هم اگر انجمن صنفی روزنامه نگاران کار سیاسی انجام میداد به عقیده من اشتباه بود. انجمن روزنامه نگاران استان تهران نیز فقط باید کار صنفی خود را در چارچوب همان قواعد خاص تشکلهای صنفی انجام دهد. بیتردید وقتی کار صنفی انجام شود همبستگی بین اعضا نمود بیشتری پیدا میکند ولی در کار سیاسی به دلیل وجود اختلافهای دیدگاهی همبستگی وجود ندارد. اما در کار صنفی که از سیاست نشأت نگرفته باشد همه یک نظر خواهند داشت.
این روزنامه نگار پیشکسوت با بیان اینکه اقدام نهادهای قضایی در مورد انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران نادرست بود، میگوید: اعضا و مدیران انجمن قبلی راضی شده بودند که همان انجمن را بدون کار سیاسی ادامه دهند اما پذیرفته نشد و متأسفانه حاکمیتی که نتواند کار یک انجمن صنفی را تحمل کند من نگرانم که نتواند انجمن صنفیهای دیگر را هم تحمل کند.
البته همه باید این را بپذیریم که سیاسی شدن یک انجمن صنفی هم حاکمیت را حساس میکند هم اختلاف درون صنفی پیش میآورد. همه میدانیم که الان دو جناح سیاسی در کشور فعال است. اگر چند روزنامه نگار از این دو طیف در یک جا کنار هم قرار بگیرند به طور قطع از همان آغاز اختلاف وجود دارد اما اگر نگاه یک انجمن، صنفی باشد و انتخاب مدیریت نیز بدرستی انجام شده باشد یعنی فقط کسانی که صنفی فکر میکنند در مدیریت قرار بگیرند به اعضا یاد میدهد که سیاست را پشت در بگذارید و تمایلات صنفی را بالا بیاورید.
یک انجمن صنفی متفاوت
یک روزنامه نگار ومدرس روزنامه نگاری هم به دلایلی مایل به انتشار نامش نبوددرباره لزوم وجود یک انجمن صنفی برای روزنامه نگاران میگوید: نخست باید ببینیم روزنامه نگاری شغل است یا حرفه؟ روزنامه نگاری جزو معدود مشاغلی است که منزلت آن بالاتر از تهیه معاش از این طریق است بنابراین میتوان گفت، شغل روزنامه نگاری زمانی محقق میشود که امنیت شغلی باشد. چرا که روزنامه نگاری بیشتر تخصص و حرفه است و خبرنگار باید بتواند نخست کسب اطلاعات کند و سپس آزادی بیان داشته باشد. بنابراین انجمنهای صنفی روزنامه نگاری با انجمنهای صنفی دیگر تفاوت دارد. انجمن صنفی روزنامه نگاران قبل از هر کاری باید بتواند از امنیت شغلی دفاع کند.
وی در ادامه میافزاید: «روزنامه نگاری تخصص است پس اشکالی ندارد اگر انجمنهای صنفی بر اساس موضوع تخصصی داشته باشیم. این انجمنها میتوانند یک انجمن صنفی جامع را تشکیل دهند. از طرفی اگر قرار است انجمن صنفی استانی داشته باشیم و وزارت کار همه چیز را در قالب قانون کارگری ببیند در واقع این انجمن به معنای صنف است که فقط به معاش و بیمه و همه آنچه در بقیه صنوف اتفاق میافتد توجه دارد. اما به عقیده من حتی همین انجمن صنفی استانی را نیز باید تقویت کرد تا بتوانند به سمت حرفهای شدن بروند و مسأله اصلی آنها دفاع از روزنامه نگار بشود. چرا که شغل روزنامه نگار بر بستر کسب اطلاعات و آزادی بیان است که موانع زیادی دارد و حتی نیاز به اصلاح برخی قوانین در این زمینه داریم.
نکتهای که وجود دارد این است که انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران را به خاطر سیاسی بودن تعطیل کردند اما انجمن صنفیهای بعدی که تشکیل شد آنها هم سیاسی بودند اگر انجمنهای صنفی نباید به جناحهای سیاسی آلوده و ابزار قدرت شوند و اگر رسانه نباید نقش احزاب را بازی کند این بدان معنا نیست که یک انجمن صنفی را ببندیم اما انجمن دیگری را باز و سیاسیاش کنیم.»
هر چند هیچ اقدام اجتماعی مصون از خطا و نقد نیست اما مهم آن است که اصول پایه درست باشند. این انجمن نیز تازه تأسیس است اما تجربیات ارزشمندی پشت سر دارد. بیتردید روزنامهنگاری با برخی فعالیتهای سیاسی گره خورده است و وظیفه صنف است که از اعضای خود دفاع کند. مستوفی در این باره میگوید: «گاه تضییع حق خبرنگاران از سوی مدیران نشریات صورت میگیرد و گاه تعدی از سوی نهادهای قدرت است اما هر چه باشد انجمن موظف به دفاع از آن است. حمایت از اعضای صنف وظیفه انجمن است و امیدواریم هم انجمن از اعضایش دفاع کند و هم نهادهای قدرت متوجه باشند که اگر انجمنی از حقوق صنفی اعضایش دفاع میکند به معنای فعالیت سیاسی نیست.همچنین حمایتهای معیشتی و اقتصادی از اعضای صنف بهعنوان مثال تشکیل تعاونیها و صندوقهای پسانداز برای پرداخت وام و... از هدفهای دیگری است که هیأت مدیره صنف باید انجام دهد.»
اما درباره اینکه چه کسانی و با چه شرایطی میتوانند عضو این انجمن شوند کدخدازاده گفت: «روزنامه نگار بودن مهمترین شرط برای عضویت در انجمن است. هر کسی که روزنامه نگار است و در استان تهران کار میکند میتواند عضو شود اما یک سری استثنائات قانونی وجود دارد از جمله نداشتن سوء پیشینه کیفری و منعهای قانونی دیگر البته یک شرط دیگر نیز برای عضویت افراد وجود دارد و آن عضویت در روزنامه مکتوب یا آنلاین یا رسانه مجازی است که ثبت رسمی شده است. چرا که برای ما مهم است خبرنگار از جایی آمده باشد که یک مرجع پاسخگو داشته باشد و قواعد کار بر آن مسلط باشد. دسته دیگری که نمیتوانند عضو انجمن شوند نیز کسانی هستند که در جای دیگری بیمه باشند یعنی کسانی که به لحاظ حقوقی به جای دیگری وابسته باشند. همچنین مدیران مسئول از دیگر افرادی هستند که حق عضویت در انجمن را ندارند چرا که این انجمن کارگری است و شامل کارفرمایان نمیشود.