صفحات
شماره هشت هزار و چهارصد و پنجاه و یک - ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و پنجاه و یک - ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ - صفحه ۱

گفت‌و‌گوی «ایران» با رشید کاکاوند به بهانه کنسرت - نمایش «مجنون آن لیلی» درباره تأثیرگذاری شعر و موسیقی در ادبیات نمایشی

حلقه مفقوده عشق

آرزوی من و رویای هنری و انسانی و هدف‌گیری من در زندگی این بوده که زیبایی شناسی، انسان و اخلاق از طریق هنر که والاترینش برای من شعر است، گسترش یابد. اگر این اثر بتواند مخاطب بیشتری داشته باشد به هدف انسانی بزرگی که دارم نزدیک‌تر می‌شوم؛ رویای من است که مردم زیادی لیلی و مجنون را از طریق این نمایش و موسیقی و شکل روایت بشناسند

ندا  سیجانی
خبرنگار

رشید کاکاوند، شاعر و پژوهشگر ادبیات فارسی در گفت‌وگو با «ایران» بیان داشت: «از سالیان گذشته این دغدغه با من بود که ادبیات از پشت صحنه، به روی صحنه بیاید و این امر نگرانی و خواسته من بود. ادبیات پشتوانه بسیاری از هنرهاست و عموماً در همان پشت صحنه باقی می‌ماند و ترانه‌سرا و نویسنده نمایشنامه جزو تماشاچی‌ها هستند. بر این اساس اکنون که یک گروه کاربلد روی یکی از متون درجه یک ادبیات در قالب نمایش و کنسرت کار می‌کند، اتفاق خوشایندی از جهت تربیت مخاطب و حال و هوای نمایش و موسیقی خواهد بود. وقتی این دوستان آغوش باز به من نشان دادند، برای ترویج ادبی که زیبایی شناسی فرهنگ ایرانی را با خود دارد به این گروه پیوستم و چه بهتراینکه مخاطب این اثر که جذابیت موسیقی و نمایش را با هم تجربه می‌کند، با ادبیات به شکل درجه یک و فاخر روبه‌رو و با جذابیت اصیل شعر فارسی با همان تصویرگری و روایتگری‌ها و همه تعالیم و معارف در یک اثر با مخاطب شکل بگیرد، مواجه شود.»
 او افزود: «کارهای تازه و بازآفرینی‌ها و ترفندهای جدید هنری برای روایت متون قدیم، وقتی بهتر اتفاق می‌افتد که جامعه متن اصلی را دریافته باشد. مردم ما فقط لیلی و مجنون را می‌شناسند ولی قصه لیلی و مجنون را نمی‌دانند و با ابیات نظامی تجربه نکرده‌اند‌ از این رو فکر کردم روایت خطی، حداقل نقطه آغازی برای کسانی است که روی موضوع عشق با مفهوم اصیل ایرانی تمرکز می‌کنند و این آغاز یک حرکت جدید است. شاید همین تیم در آینده روایت جدیدتری از همین قصه ارائه کند.»
 کاکاوند درباره ظرفیت متون عاشقانه ایرانی کهن برای تبدیل شدن به نمایشنامه بیان کرد: «این اظهارنظر کامل نیست اما نگاه ما به ادبیات کهن به عنوان متون کلاسیک با جنبه تقدس و احترام ماورایی است. این در حالی است که هنرهای مدرن ما برای ورود به این موضوعات جرأت کمتری دارند. بطور مثال اگر کارگردانی بخواهد تصویر رستم را بر پرده سینما نمایش دهد نگران این است که نتواند ترسیم درستی از رستم با آنچه در ذهن مخاطب ایرانی است ارائه کند و این مانع بزرگی است. تردید نکنیم ادبیات روایی ما و منظومه‌های بزرگ، از شاهنامه فردوسی تا بوستان سعدی و پنج‌گنج نظامی و منظومه‌های عرفانی مانند مثنوی مولانا و آثار عطار همه قابلیت نمایشی دارد. بسیاری از داستان‌های شاهنامه سبک یک فیلمنامه دکوپاژ را دارد؛ کات می‌خورد و در جای دیگر به داستان دیگری پیوند می‌خورد. در خمسه نظامی نیز از این مقولات برخورداریم و گفت‌وگونویسی در این آثار بی‌نظیر است. نکته دیگر اینکه با وجود مانع بزرگی به نام ادبیات منظوم و بایدها و نبایدهای شعر فارسی، بزرگانی چون نظامی از این موانع عبور کرده‌اند. بطور مثال هنگام خواندن گفت‌وگویی در خسرو و شیرین، احساس نمی‌کنید این گفت‌و‌گو به‌صورت متن بیان شده، گویا این‌ بیت‌ها ترکیب زبانی طبیعی نظامی است. در واقع باید بگوییم آثار نظامی از منظر شخصیت‌پردازی، روایت، ویژگی‌های روایت، گره افکنی و گره‌گشایی، لحن، بخصوص فضاسازی، نه تنها بی‌نیاز است و می‌توان کار جدید نمایشی روی آن انجام شود بلکه کم‌نظیر است.»

تطبیق سبک‌های شعر فارسی با اصطلاحات روز ادبیات دنیا
این پژوهشگر ادبیات فارسی گفت: «در آثار نظامی پیش از اینکه بگویید روایی یا داستانی است با متنی نمایشی روبه‌رو هستید. همه جزئیات امروزی نمایش و متن نمایشی در آثار نظامی وجود دارد؛ شاید تدوین نشده و تا امروز به آن نگاه جدی نداشته‌ایم. شاید هم ضرورت دارد به سبک‌های شعر فارسی دوباره نگریست و با اصطلاحات روز ادبیات دنیا تطبیق داده شود. ما از قرن چهارم دیالوگ نمایشی داشتیم و مصداق‌های فراوانی در شعر فارسی در این باره وجود دارد. ادبیات روایی ما بویژه ادبیات عاشقانه روایی، به لحاظ فنی قابلیت بیشتری برای نمایش دارد.»
او افزود: «نجیب‌ترین نوع عشق و شخصیت‌پردازی عاشق و معشوق، در لیلی و مجنون وجود دارد. یک صحنه و لحظه در این منظومه نیست که از اخلاق انسانی و عرف ایرانی و اسلامی یا هر معیار دیگری که به نام اخلاق با آن یک اثر را بررسی کنیم، بگذرد و این همه آن چیزی است که در یک اثر نمایشی مورد نیازاست. اگر تا امروز به سمت چنین متونی نرفتیم، به دلیل فقدان اعتماد به نفس یا نداشتن وجود ابزار تولید بوده یا غفلت کردیم. همه متون نمایشی غربی خوب است اما در نهایت یک جایی کارشان می‌لنگد و آن تطبیق فرهنگ قصه با فرهنگ مخاطبی است که آن را می‌بیند‌ چرا که یک بیگانگی از سن تا جایگاه تماشاگر وجود دارد و باید بپذیریم. اما ادبیات فارسی این اتصال را کامل برقرار می‌کند.»
 این شاعر در رابطه با کنسرت – نمایش‌هایی که این روزها در حال اجرا است، اظهار کرد: «چند سالی است، همراهی نمایش با موسیقی رخ داده و اتفاق خوبی است. تلفیق هنرها با یکدیگر می‌تواند تک تک هنرها را پیش ببرد و تلفیق موسیقی و شعر، اتفاقی نیست و جزو ذات هر دو است. شعر ما در شکل تاریخی همواره با موسیقی ارائه شده و موسیقی ما در شکل تاریخی تقریباً همیشه نیازمند شعر بوده است. همان‌طورکه استاد حسین دهلوی اشاره داشتند هرگاه قطعه بی‌کلام می‌سازم، یک شعر در ذهنم بوده است. بنابراین تطبیق کلام وملودی همیشه بوده و هست. مانند قصه‌های رودکی که همراه با نواختن چنگ بوده تا این لحن روی مخاطب تأثیرگذارتر باشد. یا اصطلاحات موسیقی که در شعر حافظ و مولوی دیده می‌شود و نشانگر این است که شعر در کنار موسیقی همیشه بوده است.»

ذوق و خلاقیت آهنگساز
رشید کاکاوند درباره آهنگساز این اثر بیان داشت: «پیمان خازنی فوق‌العاده است. یکی از اهالی موسیقی است که ذوق سالم و خلاقی دارد. به او اعتقاد و اعتماد و کارش را دوست دارم. شعر هم شعر فارسی است با همه قابلیت‌های موسیقایی که دارد؛ این اتفاق مبارکی است. اگر نمایش در شکل و شمایل مقبول صحنه‌ای بتواند کنار ادبیات و موسیقی، خود را نشان دهد با یک اتفاق بزرگ سر و کار داریم. البته در ساعات تمرین کنار دوستان این نتیجه خوب مشهود است. نظامی شاعر بزرگی است و همه می‌دانیم به تناسب بزرگی، از او کم خوانده شده و اگر خوانده شود مرتبه او بالاتر از آنچه امروز هست قرار می‌گیرد. نظامی در روایتگری شاعرانه، نظیر ندارد و این شاید باعث شود این ادبیات، درجه یک بودنش را به مخاطب عمومی منتقل کند و موسیقی خوب ایرانی که من شنیدم و ملودی‌های خوب و گروه خوش صدا و نمایشی که باید، دیده شود. من نیز کنار این مجموعه، می‌خواهم ادبیاتی که عاشقانه دوست دارم را روایت کنم و به موسیقی و نمایشی که ذهن مرا پر کرده دل بدهم.»

گسترش زیبایی‌شناسی، انسان و اخلاق از طریق هنر
رشید کاکاوند درباره «مجنون آن لیلی» گفت: «آرزوی من و رویای هنری و انسانی و هدف‌گیری من در زندگی این بوده که زیبایی شناسی، انسان و اخلاق از طریق هنر که والاترینش برای من شعر است گسترش یابد. اگر این اثر بتواند مخاطب بیشتری داشته باشد به هدف انسانی بزرگی که دارم نزدیک‌تر می‌شوم؛ رؤیای من است که مردم زیادی لیلی و مجنون را از طریق این نمایش و موسیقی و شکل روایت بشناسند، شاید درصدی در نوع نگاه ما به جهان هستی تأثیر بگذارد و اگر این اتفاق رخ دهد قدم بزرگی نه بابت اثری که مخاطب داشته یا نداشته و نه از نگاه تجاری برداشته‌ایم بلکه از این منظر که وطن من با خیل گسترده‌ای از جوانان عاشق فرهنگ و مشتاق دانستن روبه‌رو است که از منبع و مشرب اصلی دور مانده‌اند و نیازمند چنین اتفاقی هستند. چقدر رؤیایی خواهد شد که جوانی میان گفت‌و‌گوهایش بعد از این بیتی از نظامی بخواند و یا مثالی از عشق مجنون بزند؛ آن هم در روزگاری که حلقه مفقوده، عشق است و قشنگ‌ترین، تأثیرگذارترین و ناب‌ترین نوع عشق را در لیلی و مجنون می‌توان دید.»

جستجو
آرشیو تاریخی