ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام رضا علیه السلام:
هر که در مجلسی بنشیند که در آن یاد ما (اهل بیت) زنده میشود، قلبش، در روزی که قلبها می میرند، نمیمیرد.
وسائل الشیعه، ج 44، ص 278
هر که در مجلسی بنشیند که در آن یاد ما (اهل بیت) زنده میشود، قلبش، در روزی که قلبها می میرند، نمیمیرد.
وسائل الشیعه، ج 44، ص 278
هنر، آیینه نیازهای مردم است
بیژن بیرنگ: تعریف هنر میتواند این باشد که آیینه مردم است؛ اما من میگویم هنر، آیینه نیازهای مردم است، نیازهایی که شاید خود مخاطب نداند چیست و همان چیزی است که وقتی آن را به مخاطب میدهیم میگوید دقیقاً، این همان موضوعی است که به آن نیاز داشتم. هنرمند، مسئول و پاسخگوی نیاز یک جامعه و مخاطب است. این رانندگانی که در دانشگاه شریف، تهران، امیر کبیر، بهشتی و... درس خواندند و حالا هم در این تاکسیهای تلفنی فعالیت میکنند چه تفاوتی با هنرمندان دارند که باید حتماً با هنرشان امرار معاش کنند. پرسش اصلی این است که چه تفاوتی بین یک هنرمند و کسی که دکترای فیزیک گرفته وجود دارد؟ باید بگویم تنها تفاوتش رسالتی است که بر دوش هنرمند قرار گرفته و اگر هنرمند آن رسالتش را انجام ندهد و صرفاً برای امرار معاش کار کند، دنبال حقیقت نباشد و واقعیتها را هم نبیند، میتواند آن نانی که بهدستآورده را بخورد؟ نه، مشخص است که نمیتواند.
بخشی از سخنان تهیهکننده سریالهای تلویزیونی در گفتوگو با خبرآنلاین
بخشی از سخنان تهیهکننده سریالهای تلویزیونی در گفتوگو با خبرآنلاین
سبک فرزندپروری شما کدام است؟
شهرزاد عبدیه
روانشناس
پژوهشها نشان میدهد به طور کلی چهار شیوه فرزندپروری وجود دارد؛ سبک فرزندپروری قاطع و مقتدرانه، سبک فرزندپروری دیکتاتوری و سختگیرانه، سبک فرزندپروری بیتفاوت و سبک فرزندپروری سهل گیر و بیاراده.
والدین اغلب به یکی از این شیوهها گرایش دارند، هرچند ممکن است گاه در موقعیتهای مختلف از سایر روشها هم استفاده کنند. بهترین و سالمترین سبک فرزندپروری، قاطع و مقتدرانه است.
سبک فرزندپروری قاطع یا مقتدرانه
این والدین در برابر فرزندانشان بسیار پاسخگو هستند و به نیازهای آنها کاملاً توجه دارند اما در عین حال خودشان هم از فرزندشان توقعاتی دارند. آنها با توجه به تواناییها و محدودیتهای فرزندشان، مسئولیتهایی را به او میدهند. در این خانوادهها قوانین کاملاً مشخص و شفافی وجود دارد و هر کسی قوانین را نادیده بگیرد، پیامد آن را خواهد دید. قوانین بهصورت واقع بینانه وضع میشود و والدین گوش شنوای فرزندشان هستند اما حرف آخر و تصمیمگیری نهایی برعهده والدین است. آنها والدینی حمایتگر هستند اما حمایت افراطی ندارند. فرزندان آنها از کودکی یاد میگیرند که مسئولیت پذیر باشند و از اعتماد به نفس و سبک زندگی سالم تری برخوردار هستند. فرزندان در این خانوادهها فرصت ابراز وجود و اظهارنظر دارند و حتی اگر نظر آنها پذیرفته نشود دلیل عدم پذیرش برایشان شرح داده شده و با آنها همدلی میشود. در این خانوادهها گفتوگو و تبادل نظر و حفظ روابط مثبت و سالم بسیار مهم است.
سبک فرزندپروری دیکتاتوری یا سختگیرانه
این والدین بسیار سختگیر و پرتوقع هستند. حرف فقط حرف آنهاست و فرزندان باید با چشم و گوش بسته قوانین را اجرا کنند و هیچ گوش شنوایی نیست. احساسات آنها در بسیاری موارد نادیده گرفته میشود چون والدین معتقدند، فرزندان صلاحیت اظهارنظر ندارند. والدین مستبد، اهل گفتوگو و مذاکره نیستند؛ در نتیجه فرزندشان فرصت یادگیری مهارت حل مسأله را نخواهد داشت. آنها انعطاف لازم را نداشته و اغلب به احساسات فرزندشان توجه کافی ندارند. تنبیه و سرزنش و تحقیر در فرزندپروری آنها بیشتر به چشم میخورد. فرزندانی با اعتماد به نفس پایین، عزت نفس کم و مهارت حل مسأله اندک اغلب محصول این سبک تربیتی است. این افراد ممکن است بسیار مطیع و منفعل شوند یا برعکس عصبی و تندخو، چرا که این والدین فرصت ابراز وجود و اعتراض را از آنها میگیرند و این امر به مرور زمان میتواند در افراد منجر به ایجاد خشمهای انباشته شود. استبداد حاکم بر خانوادهها ممکن است فرزندانشان را به سمت پنهانکاری و دروغگویی سوق دهد تا از توبیخ و تنبیه و سرزنش در امان بمانند.
سبک فرزندپروری بیتفاوت
در این خانوادهها، فرزندان به حال خود رها میشوند و والدین به قدری درگیر کار و مشغلههای خود هستند که توجهی به فرزندانشان ندارند. آنها شناخت کمی از فرزندشان دارند و در عین حال چندان هم مقررات خاصی در خانواده وجود ندارد. فرزندان آنها از توجه و محبت کمی برخوردار هستند و والدین توجه چندانی به نیازهای فرزندان ندارند. گویی والدین فکر میکنند بچهها خود به خود تربیت میشوند و راه و چاه زندگی را میآموزند. فرزندان در این خانوادهها در معرض آسیبهای رفتاری، روانی و اجتماعی زیادی قرار دارند.
سبک فرزندپروری سهل گیر و بیاراده
والدین نمیتوانند قواعد و ارزشهای خانواده را تعیین و اجرا کنند و معمولاً فرزندان زمام امور را در دست میگیرند، به عبارتی حرف، حرف فرزندان است. اگر هم والدین قوانینی را تعیین کنند، قادر به اجرای آنها نخواهند بود. این والدین بیش از حد منعطف هستند و خواستههای فرزندان را برطرف میکنند. در این خانوادهها، فرزندان مسئولیت چندانی ندارند. آنها مسئولیتپذیری را یاد نمیگیرند و احتمالاً افرادی پرتوقع میشوند که میخواهند بدون تلاش و زحمت به خواستههایشان برسند. کودکی که در خانواده بموقع «نه» نشنود در آینده در مواجهه با شکستها بیشتر دچار مشکل و ناکامی میشود.
روانشناس
پژوهشها نشان میدهد به طور کلی چهار شیوه فرزندپروری وجود دارد؛ سبک فرزندپروری قاطع و مقتدرانه، سبک فرزندپروری دیکتاتوری و سختگیرانه، سبک فرزندپروری بیتفاوت و سبک فرزندپروری سهل گیر و بیاراده.
والدین اغلب به یکی از این شیوهها گرایش دارند، هرچند ممکن است گاه در موقعیتهای مختلف از سایر روشها هم استفاده کنند. بهترین و سالمترین سبک فرزندپروری، قاطع و مقتدرانه است.
سبک فرزندپروری قاطع یا مقتدرانه
این والدین در برابر فرزندانشان بسیار پاسخگو هستند و به نیازهای آنها کاملاً توجه دارند اما در عین حال خودشان هم از فرزندشان توقعاتی دارند. آنها با توجه به تواناییها و محدودیتهای فرزندشان، مسئولیتهایی را به او میدهند. در این خانوادهها قوانین کاملاً مشخص و شفافی وجود دارد و هر کسی قوانین را نادیده بگیرد، پیامد آن را خواهد دید. قوانین بهصورت واقع بینانه وضع میشود و والدین گوش شنوای فرزندشان هستند اما حرف آخر و تصمیمگیری نهایی برعهده والدین است. آنها والدینی حمایتگر هستند اما حمایت افراطی ندارند. فرزندان آنها از کودکی یاد میگیرند که مسئولیت پذیر باشند و از اعتماد به نفس و سبک زندگی سالم تری برخوردار هستند. فرزندان در این خانوادهها فرصت ابراز وجود و اظهارنظر دارند و حتی اگر نظر آنها پذیرفته نشود دلیل عدم پذیرش برایشان شرح داده شده و با آنها همدلی میشود. در این خانوادهها گفتوگو و تبادل نظر و حفظ روابط مثبت و سالم بسیار مهم است.
سبک فرزندپروری دیکتاتوری یا سختگیرانه
این والدین بسیار سختگیر و پرتوقع هستند. حرف فقط حرف آنهاست و فرزندان باید با چشم و گوش بسته قوانین را اجرا کنند و هیچ گوش شنوایی نیست. احساسات آنها در بسیاری موارد نادیده گرفته میشود چون والدین معتقدند، فرزندان صلاحیت اظهارنظر ندارند. والدین مستبد، اهل گفتوگو و مذاکره نیستند؛ در نتیجه فرزندشان فرصت یادگیری مهارت حل مسأله را نخواهد داشت. آنها انعطاف لازم را نداشته و اغلب به احساسات فرزندشان توجه کافی ندارند. تنبیه و سرزنش و تحقیر در فرزندپروری آنها بیشتر به چشم میخورد. فرزندانی با اعتماد به نفس پایین، عزت نفس کم و مهارت حل مسأله اندک اغلب محصول این سبک تربیتی است. این افراد ممکن است بسیار مطیع و منفعل شوند یا برعکس عصبی و تندخو، چرا که این والدین فرصت ابراز وجود و اعتراض را از آنها میگیرند و این امر به مرور زمان میتواند در افراد منجر به ایجاد خشمهای انباشته شود. استبداد حاکم بر خانوادهها ممکن است فرزندانشان را به سمت پنهانکاری و دروغگویی سوق دهد تا از توبیخ و تنبیه و سرزنش در امان بمانند.
سبک فرزندپروری بیتفاوت
در این خانوادهها، فرزندان به حال خود رها میشوند و والدین به قدری درگیر کار و مشغلههای خود هستند که توجهی به فرزندانشان ندارند. آنها شناخت کمی از فرزندشان دارند و در عین حال چندان هم مقررات خاصی در خانواده وجود ندارد. فرزندان آنها از توجه و محبت کمی برخوردار هستند و والدین توجه چندانی به نیازهای فرزندان ندارند. گویی والدین فکر میکنند بچهها خود به خود تربیت میشوند و راه و چاه زندگی را میآموزند. فرزندان در این خانوادهها در معرض آسیبهای رفتاری، روانی و اجتماعی زیادی قرار دارند.
سبک فرزندپروری سهل گیر و بیاراده
والدین نمیتوانند قواعد و ارزشهای خانواده را تعیین و اجرا کنند و معمولاً فرزندان زمام امور را در دست میگیرند، به عبارتی حرف، حرف فرزندان است. اگر هم والدین قوانینی را تعیین کنند، قادر به اجرای آنها نخواهند بود. این والدین بیش از حد منعطف هستند و خواستههای فرزندان را برطرف میکنند. در این خانوادهها، فرزندان مسئولیت چندانی ندارند. آنها مسئولیتپذیری را یاد نمیگیرند و احتمالاً افرادی پرتوقع میشوند که میخواهند بدون تلاش و زحمت به خواستههایشان برسند. کودکی که در خانواده بموقع «نه» نشنود در آینده در مواجهه با شکستها بیشتر دچار مشکل و ناکامی میشود.
ماجراهای خانم آقای او
آخ جنابعالی شب یلدای ما تشریف دارید...!
ریحانه ابراهیمزادگان
شاعر و طنزپرداز
زمستان، برای قدیمیها تومنی هفت صنار توفیر داشت با زمستان امروزه. نه ماه سال خلقالله پی جفت وجور کردن اسباب آسایش این سه ماه بودند. شوفاژ و شومینه و بخاری نداشتند که؛ نسوان زنیت سرشان میشد عوض قرتی بازی و اطوار بیقاعده نسوان امروزی میرفتند سر تابستان از انبار زغال، خاک زغال ابتیاع میکردند کل تابستان هی خاک زغال توی تشت خیس کرده کف دست گلوله میکردند میچیدند صدر بام، خشک شوند.
این گلولههای خاک زغال خودشان داستان داشتند. خانجان خدابیامرز میگفت خاک زغال بهتر از زغال میسوزد. سیاه زمستان حاق سگ-سرما، توی خانه یک پریموس میسوخت جهت پخت و پز خوراک و خورش و اسباب گرما البسه پشمی و کرسی بود. زیر لحاف کرسی مجمعه میگذاشتند کفش خاکستر داغ بود یک گلوله خاک زغال میگذاشتند تا صبح میسوخت. امتیاز و تباینش به سیاق اشتعال است. خاک زغال آبی سوخته هوای خانه خفقان نمیشود.
برای نسل ما، کرسی ادا اصول یلداست. حقه میکنند یک لامپ میگذارند زیر پتو خیال کنیم کرسینشین شدهایم. لاکن گرمای آتش، فقط گرما نیست، شفاست، لامپ که استخوان گرم نمیکند، داغ کرده آدم هول برش میدارد ناغافل نترکد! آدم دستش و بال بیخ دهانها کند خیالش راحتتر است!
خانجان خدابیامرز ملتفت قر و قمیش یلدا نبود. یک تغار انار دانه کرده میگذاشت وسط کرسی، تخمه بو میداد داغ داغ میشکستیم، بزرگترها میشکستند، ما صغیرترها حذاقت تخمه شکستن نداشتیم با پوست میخوردیم رودل عارض شده یک هفته به حال تب و هذیان میافتادیم. خانجان میگفت عطر پوست پرتقال-نارنگی به شعله بلند میشود میانداخت توی زغال جرقه میزد ذوق مرگ میشدیم.
مرض قر و قمیش اینستاگرام که افتاد به جان مردم، یلدا درد بیدرمان شد. به سیاق هالووین و کریسمس و امثالهم، اداهای اغرب و اعجب دخیل و قرین شد. آجیل هرکیلو قدر خون پدر و پدرجد آجیل فروش و میوه سوغات ربع مسکون و حلویات مارک دار شد زنیت! هفت قرآن به میان از یک ماه قبل مشاطه رزرو کرده ناخن به شمایل هندوانه و انار درمیآورند. سرخاب سفیداب و بزک دوزک به قاعده عروسی میمالند و البسه تیشان فیشان جشن اطفال میپوشند پس دوربین فیلم میگیرند. جمیع مخارج به جهت انتشار حاق اینستاگرام پروگرم شده لایک و کامنت و به به و چه چه به جهت نمایش و مفاخره میگیرند. نقل اینستاگرام میشود نطقمان به گله-شکوا باز میشود. ماسبق نسوان باورشان بود هرچه به قلت از زار و زندگیشان صحبت به میان بیاید به متانت نزدیکتر است؛ کم و کیف زندگیشان پشت و پستوی خانه مکتوم و مضمر میکردند، عیش و مسرت به خلوت بود مبادا دلی از حسرت بشکند و چشمی از حسد بترکد.
زن و شوهر، تعشقشان به خلوت و احترامشان در جمع بود. هرچه اصیل و نژاده و خانوادهدارتر، تیاتر زندگی محصورتر.
فیالحال به نحوست این ماسماسک وامانده، مردم از رنگ ملحفه اتاق خواب هم مطلعند. هرچه چسان فسانشان بیشتر، تیاتر و نمایش بیشتر.
عیال مردم دوربین میبرد اتاق پرو مزون، لباس خواب پوشیده از چندهزار آدم عاطل و علاف و هیز غریبه، اقتراح و استعلام میکند که برازنده است و میپسندید یا خیر.
صبح علی الطلوع استوریهایش شروع میشود از بازار و مشاطه و پاساژ و خورشگری با ناخن ژلیش و تطهیر خلا با البسه پلوخوری و پاساژگردی و دابسمش و فعل و سلوک خفیف با شوهر فلک زده.
انگار میکنی یک زن در گیتی از همه نسوان خوش اقبالتر است، اوست.
علیایحال ضیافت یلدا از قاعده مستثنی نمانده. میوه گرانقیمت به ریخت و شمایل گل و پروانه مزین کرده ضایع کرده پس دوربین «آخ تو شب یلدای منی» دابسمش میکنند آدم به سرش میزند این ماسماسک و آماده بکوبد به دیوار خلاص شود.
نسوان توی این ماسماسک وامانده غریب شکل و شمایل هم شدهاند. وهم برشان داشته به تأیید چند غریبه عاطل و باطل که به بهانه سرگرمی پیجوی زندگیشان شدهاند کسی شده به جایی رسیدهاند. زندگیها به باد میدهند و دلشان گرم است آسیای زندگی بر همین منهاج میچرخد.
به از شما نباشد، همه به زنیت و کیاست ما به رسوم کهن به سیاق اجدادمان مقید نیستند. خدا به سرنوشت ملعبهها دچارمان نکند، لوده-یالانچی جماعت نشویم...
شاعر و طنزپرداز
زمستان، برای قدیمیها تومنی هفت صنار توفیر داشت با زمستان امروزه. نه ماه سال خلقالله پی جفت وجور کردن اسباب آسایش این سه ماه بودند. شوفاژ و شومینه و بخاری نداشتند که؛ نسوان زنیت سرشان میشد عوض قرتی بازی و اطوار بیقاعده نسوان امروزی میرفتند سر تابستان از انبار زغال، خاک زغال ابتیاع میکردند کل تابستان هی خاک زغال توی تشت خیس کرده کف دست گلوله میکردند میچیدند صدر بام، خشک شوند.
این گلولههای خاک زغال خودشان داستان داشتند. خانجان خدابیامرز میگفت خاک زغال بهتر از زغال میسوزد. سیاه زمستان حاق سگ-سرما، توی خانه یک پریموس میسوخت جهت پخت و پز خوراک و خورش و اسباب گرما البسه پشمی و کرسی بود. زیر لحاف کرسی مجمعه میگذاشتند کفش خاکستر داغ بود یک گلوله خاک زغال میگذاشتند تا صبح میسوخت. امتیاز و تباینش به سیاق اشتعال است. خاک زغال آبی سوخته هوای خانه خفقان نمیشود.
برای نسل ما، کرسی ادا اصول یلداست. حقه میکنند یک لامپ میگذارند زیر پتو خیال کنیم کرسینشین شدهایم. لاکن گرمای آتش، فقط گرما نیست، شفاست، لامپ که استخوان گرم نمیکند، داغ کرده آدم هول برش میدارد ناغافل نترکد! آدم دستش و بال بیخ دهانها کند خیالش راحتتر است!
خانجان خدابیامرز ملتفت قر و قمیش یلدا نبود. یک تغار انار دانه کرده میگذاشت وسط کرسی، تخمه بو میداد داغ داغ میشکستیم، بزرگترها میشکستند، ما صغیرترها حذاقت تخمه شکستن نداشتیم با پوست میخوردیم رودل عارض شده یک هفته به حال تب و هذیان میافتادیم. خانجان میگفت عطر پوست پرتقال-نارنگی به شعله بلند میشود میانداخت توی زغال جرقه میزد ذوق مرگ میشدیم.
مرض قر و قمیش اینستاگرام که افتاد به جان مردم، یلدا درد بیدرمان شد. به سیاق هالووین و کریسمس و امثالهم، اداهای اغرب و اعجب دخیل و قرین شد. آجیل هرکیلو قدر خون پدر و پدرجد آجیل فروش و میوه سوغات ربع مسکون و حلویات مارک دار شد زنیت! هفت قرآن به میان از یک ماه قبل مشاطه رزرو کرده ناخن به شمایل هندوانه و انار درمیآورند. سرخاب سفیداب و بزک دوزک به قاعده عروسی میمالند و البسه تیشان فیشان جشن اطفال میپوشند پس دوربین فیلم میگیرند. جمیع مخارج به جهت انتشار حاق اینستاگرام پروگرم شده لایک و کامنت و به به و چه چه به جهت نمایش و مفاخره میگیرند. نقل اینستاگرام میشود نطقمان به گله-شکوا باز میشود. ماسبق نسوان باورشان بود هرچه به قلت از زار و زندگیشان صحبت به میان بیاید به متانت نزدیکتر است؛ کم و کیف زندگیشان پشت و پستوی خانه مکتوم و مضمر میکردند، عیش و مسرت به خلوت بود مبادا دلی از حسرت بشکند و چشمی از حسد بترکد.
زن و شوهر، تعشقشان به خلوت و احترامشان در جمع بود. هرچه اصیل و نژاده و خانوادهدارتر، تیاتر زندگی محصورتر.
فیالحال به نحوست این ماسماسک وامانده، مردم از رنگ ملحفه اتاق خواب هم مطلعند. هرچه چسان فسانشان بیشتر، تیاتر و نمایش بیشتر.
عیال مردم دوربین میبرد اتاق پرو مزون، لباس خواب پوشیده از چندهزار آدم عاطل و علاف و هیز غریبه، اقتراح و استعلام میکند که برازنده است و میپسندید یا خیر.
صبح علی الطلوع استوریهایش شروع میشود از بازار و مشاطه و پاساژ و خورشگری با ناخن ژلیش و تطهیر خلا با البسه پلوخوری و پاساژگردی و دابسمش و فعل و سلوک خفیف با شوهر فلک زده.
انگار میکنی یک زن در گیتی از همه نسوان خوش اقبالتر است، اوست.
علیایحال ضیافت یلدا از قاعده مستثنی نمانده. میوه گرانقیمت به ریخت و شمایل گل و پروانه مزین کرده ضایع کرده پس دوربین «آخ تو شب یلدای منی» دابسمش میکنند آدم به سرش میزند این ماسماسک و آماده بکوبد به دیوار خلاص شود.
نسوان توی این ماسماسک وامانده غریب شکل و شمایل هم شدهاند. وهم برشان داشته به تأیید چند غریبه عاطل و باطل که به بهانه سرگرمی پیجوی زندگیشان شدهاند کسی شده به جایی رسیدهاند. زندگیها به باد میدهند و دلشان گرم است آسیای زندگی بر همین منهاج میچرخد.
به از شما نباشد، همه به زنیت و کیاست ما به رسوم کهن به سیاق اجدادمان مقید نیستند. خدا به سرنوشت ملعبهها دچارمان نکند، لوده-یالانچی جماعت نشویم...
آغاز دوره تازه انتشار ماهنامه «سوره»
پیششماره دوره جدید ماهنامه «سوره» به صاحبامتیازی حوزه هنری انقلاب اسلامی، مدیر مسئولی محمدمهدی دادمان و با سردبیری سید علی سیدان با نگاهی ویژه به «بلوای 1401» در دسترس علاقهمندان قرار گرفت.
در این شماره مخاطبان با مطالب متنوعی همچون، روایت چهارچوبهای تحلیلی متفاوت در بلوای 1401، پاسخ به یادداشتهای اخیر سید جواد طباطبایی، پاسخی به اسلاوی ژیژک و روایتی از تحلیل حسین کچویان درباره بلوا روبهرو خواهند شد.
البته این تنها مطالب پیششماره دوره جدید ماهنامه سوره نیست؛ بررسی تاریخ پیشبینیهای سقوط جمهوری اسلامی توسط سازمان مجاهدین خلق، نحوه موضعگیری حوزویها در بلوای 1401، روایتی از شکلگیری پدیده «سلام فرمانده» و همچنین سفرنامه سوریه بخش دیگری از نوشتههای آن هستند.
گفتوگویی با استاد اصغر طاهرزاده، میزگردی با حضور علیرضا شفاه، محمد قوچانی و سجاد صفار هرندی از دیگر عنوانهایی هستند که در این شماره میخوانید. همچنین نقد انیمیشن پسر دلفینی، نقد آثار گرافیکی با موضوع بلوای 1401و بررسی نحوه حضور مهدی رسولی در صحنه هیأت و سیاست هم در این شماره در دسترس علاقهمندان قرار گرفتهاند.
مجله سوره یکی از مجلات اثرگذار و البته مهم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به شمار میآید؛ نشریهای که در دهه شصت به همت «سید مرتضی آوینی» پایهگذاری شد. این مجله پس از فراز و فرودهایی در سالهای گذشته، اکنون با تحریریهای جدید آغاز به کار کرده است.
در این شماره مخاطبان با مطالب متنوعی همچون، روایت چهارچوبهای تحلیلی متفاوت در بلوای 1401، پاسخ به یادداشتهای اخیر سید جواد طباطبایی، پاسخی به اسلاوی ژیژک و روایتی از تحلیل حسین کچویان درباره بلوا روبهرو خواهند شد.
البته این تنها مطالب پیششماره دوره جدید ماهنامه سوره نیست؛ بررسی تاریخ پیشبینیهای سقوط جمهوری اسلامی توسط سازمان مجاهدین خلق، نحوه موضعگیری حوزویها در بلوای 1401، روایتی از شکلگیری پدیده «سلام فرمانده» و همچنین سفرنامه سوریه بخش دیگری از نوشتههای آن هستند.
گفتوگویی با استاد اصغر طاهرزاده، میزگردی با حضور علیرضا شفاه، محمد قوچانی و سجاد صفار هرندی از دیگر عنوانهایی هستند که در این شماره میخوانید. همچنین نقد انیمیشن پسر دلفینی، نقد آثار گرافیکی با موضوع بلوای 1401و بررسی نحوه حضور مهدی رسولی در صحنه هیأت و سیاست هم در این شماره در دسترس علاقهمندان قرار گرفتهاند.
مجله سوره یکی از مجلات اثرگذار و البته مهم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به شمار میآید؛ نشریهای که در دهه شصت به همت «سید مرتضی آوینی» پایهگذاری شد. این مجله پس از فراز و فرودهایی در سالهای گذشته، اکنون با تحریریهای جدید آغاز به کار کرده است.
نویسندگی در کشورمان همچنان شغل دوم است!
علیالله سلیمی
نویسنده و منتقدا دبی
دوره زمانی نوشتن یک کتاب معمولاً طولانی مدت است و اکثر نویسندگان از وقتیکه نوشتن کتابی را شروع میکنند تا زمانی که آن را به پایان برسانند و تحویل ناشر بدهند، به طور میانگین حدود یک سال وقت صرف میکنند، البته این دوره زمانی حدود یک ساله برای همه نویسندگان قطعی و یکسان نیست و هر نویسندهای برنامه کاری خاص خود را دارد که طبعاً متناسب با مدت زمانی است که برای نوشتن وقت میگذارد. طبیعی است برای آن گروه از نویسندگانی که شرایطش را دارند به شکل تماموقت بنویسند، این محدوده زمانی میانگین، یک ساله را میشود به حدود نصف، شش ماه هم کاهش داد اما با توجه به اینکه تعداد چنین نویسندگانی در کشور ما به شدت کم است و اغلب افرادی که کتاب مینویسند، شغل دیگری هم دارند و نوشتن کتاب کارِ اصلی آنها محسوب نمیشود، آنها معمولاً در وقتهای آزاد خود به نوشتن کتاب میپردازند که این مسأله، با توجه به خستگی فرد از بابت انجام کارهای مربوط به شغل اصلی و اول، میتواند بر کیفیت کار نویسندگی تأثیر منفی بگذارد. با این حال، کارِ نویسندگی در کشور ما به نوعی کارِ دوم یک نویسنده به حساب میآید که البته خودِ نویسندگان معمولاً از واژه «کار» برای فعالیتهای نویسندگی خود استفاده نمیکنند و همواره آن را نوعی دغدغه فکری و فرهنگی میشمارند که بر اساس تمایل شخصی انتخاب کردهاند و هزینه آن را هم با صرف وقت و انرژی خود میپردازند. از همین بابت هم ادعای چندانی در این زمینه ندارند؛ راهی است که انتخاب کرده و حاضر شدهاند برای تحقق اهداف خود و گام برداشتن در مسیر دغدغههای فکری و فرهنگی که در سر دارند، حدود یک سال هم که شده از وقت آزاد و استراحت خود بزنند تا محصول فرهنگی یا همان کتاب که شوق انتظارش را در سر دارند منتشر شود و به نوعی خستگی کار پیوسته و طولانی مدت از تنشان خارج شود، اما گرهِ کوری در این نقطهِ حیاتی وجود دارد که نمیگذارد آن خستگی از تن نویسنده خارج شود؛ نویسندهای که حدود یک سال تقریباً همه وقتهای آزاد و زمانهای استراحت خود را به ایده و اندیشهای که در سر داشته اختصاص داده و کلمه به کلمه افزوده تا پیکره نهایی اثری که در حال خلق آن است شکل بگیرد و کتاب به مرحله پایان برسد و نسخه نهایی تحویل ناشر داده شود.
آن گره کور دقیقاً در این مرحله خود را نشان میدهد و با گذشت زمان به پیچیدگیهای آن افزوده میشود. تصور اولیه در این مرحله، انتظار حدود سه تا شش ماهه است تا نسخه اولیهای که نویسنده به ناشر تحویل داده، مراحل انتشار را طی کند و به کتاب تبدیل شود، اما این مدت زمان که در حالت عادی، طبیعی و منطقی هم به نظر میرسد، حالا به یک توقع و انتظار خوشبینانه تبدیل شده و بسیاری از نویسندگان با آنکه به همان سه تا شش ماه فکر میکنند، اما خود را برای انتظار حدود یک ساله هم آماده میکنند، اما کاش مسأله به همین نقطه ختم شود و بعد از یک سال انتظار نویسنده، ناشر کتاب چاپ شده را به اصطلاح روی میز بگذارد و پرونده مراحل انتشار کتابی که مدتهاست دست ناشر است و نویسنده برای انتشار آن لحظهشماری کرده و میکند بسته شود.
با گذشت حدود یک سال از تحویل نسخه نهایی متن از سوی نویسنده به ناشر، کم کم اثرات منفی این مسأله در روند کاری نویسنده ظاهر میشود و او برای اثر تازهای که قصد نوشتناش را داشته یا دارد مینویسد، بیانگیزه شده و با هر پاسخ منفی که از ناشر برای انتشار اثر در دست چاپ میشنود، این بیانگیزگی بیشتر شده و در نهایت ممکن است کار به جایی برسد که نویسنده نوشتن اثر جدید را موکول کند به زمان بعد از انتشار کتابی که زیر چاپ دارد. در سالهای اخیر، سال به سال به مدت انتظار برای انتشار کتاب از سوی برخی ناشران افزوده شده و در مواردی به چندین سال هم میرسد، اگر چارهای اساسی برای حل این مشکل اندیشیده نشود شاید آن وقت انتظارهای طولانی برای انتشار کتاب و بیانگیزگی نویسندگان برای ادامه کار نویسندگی به یک امر عادی تبدیل شود؛ زنگ خطری که اگر جدی گرفته نشود، پیامدهای خسارتباری در پی خواهد داشت.
نویسنده و منتقدا دبی
دوره زمانی نوشتن یک کتاب معمولاً طولانی مدت است و اکثر نویسندگان از وقتیکه نوشتن کتابی را شروع میکنند تا زمانی که آن را به پایان برسانند و تحویل ناشر بدهند، به طور میانگین حدود یک سال وقت صرف میکنند، البته این دوره زمانی حدود یک ساله برای همه نویسندگان قطعی و یکسان نیست و هر نویسندهای برنامه کاری خاص خود را دارد که طبعاً متناسب با مدت زمانی است که برای نوشتن وقت میگذارد. طبیعی است برای آن گروه از نویسندگانی که شرایطش را دارند به شکل تماموقت بنویسند، این محدوده زمانی میانگین، یک ساله را میشود به حدود نصف، شش ماه هم کاهش داد اما با توجه به اینکه تعداد چنین نویسندگانی در کشور ما به شدت کم است و اغلب افرادی که کتاب مینویسند، شغل دیگری هم دارند و نوشتن کتاب کارِ اصلی آنها محسوب نمیشود، آنها معمولاً در وقتهای آزاد خود به نوشتن کتاب میپردازند که این مسأله، با توجه به خستگی فرد از بابت انجام کارهای مربوط به شغل اصلی و اول، میتواند بر کیفیت کار نویسندگی تأثیر منفی بگذارد. با این حال، کارِ نویسندگی در کشور ما به نوعی کارِ دوم یک نویسنده به حساب میآید که البته خودِ نویسندگان معمولاً از واژه «کار» برای فعالیتهای نویسندگی خود استفاده نمیکنند و همواره آن را نوعی دغدغه فکری و فرهنگی میشمارند که بر اساس تمایل شخصی انتخاب کردهاند و هزینه آن را هم با صرف وقت و انرژی خود میپردازند. از همین بابت هم ادعای چندانی در این زمینه ندارند؛ راهی است که انتخاب کرده و حاضر شدهاند برای تحقق اهداف خود و گام برداشتن در مسیر دغدغههای فکری و فرهنگی که در سر دارند، حدود یک سال هم که شده از وقت آزاد و استراحت خود بزنند تا محصول فرهنگی یا همان کتاب که شوق انتظارش را در سر دارند منتشر شود و به نوعی خستگی کار پیوسته و طولانی مدت از تنشان خارج شود، اما گرهِ کوری در این نقطهِ حیاتی وجود دارد که نمیگذارد آن خستگی از تن نویسنده خارج شود؛ نویسندهای که حدود یک سال تقریباً همه وقتهای آزاد و زمانهای استراحت خود را به ایده و اندیشهای که در سر داشته اختصاص داده و کلمه به کلمه افزوده تا پیکره نهایی اثری که در حال خلق آن است شکل بگیرد و کتاب به مرحله پایان برسد و نسخه نهایی تحویل ناشر داده شود.
آن گره کور دقیقاً در این مرحله خود را نشان میدهد و با گذشت زمان به پیچیدگیهای آن افزوده میشود. تصور اولیه در این مرحله، انتظار حدود سه تا شش ماهه است تا نسخه اولیهای که نویسنده به ناشر تحویل داده، مراحل انتشار را طی کند و به کتاب تبدیل شود، اما این مدت زمان که در حالت عادی، طبیعی و منطقی هم به نظر میرسد، حالا به یک توقع و انتظار خوشبینانه تبدیل شده و بسیاری از نویسندگان با آنکه به همان سه تا شش ماه فکر میکنند، اما خود را برای انتظار حدود یک ساله هم آماده میکنند، اما کاش مسأله به همین نقطه ختم شود و بعد از یک سال انتظار نویسنده، ناشر کتاب چاپ شده را به اصطلاح روی میز بگذارد و پرونده مراحل انتشار کتابی که مدتهاست دست ناشر است و نویسنده برای انتشار آن لحظهشماری کرده و میکند بسته شود.
با گذشت حدود یک سال از تحویل نسخه نهایی متن از سوی نویسنده به ناشر، کم کم اثرات منفی این مسأله در روند کاری نویسنده ظاهر میشود و او برای اثر تازهای که قصد نوشتناش را داشته یا دارد مینویسد، بیانگیزه شده و با هر پاسخ منفی که از ناشر برای انتشار اثر در دست چاپ میشنود، این بیانگیزگی بیشتر شده و در نهایت ممکن است کار به جایی برسد که نویسنده نوشتن اثر جدید را موکول کند به زمان بعد از انتشار کتابی که زیر چاپ دارد. در سالهای اخیر، سال به سال به مدت انتظار برای انتشار کتاب از سوی برخی ناشران افزوده شده و در مواردی به چندین سال هم میرسد، اگر چارهای اساسی برای حل این مشکل اندیشیده نشود شاید آن وقت انتظارهای طولانی برای انتشار کتاب و بیانگیزگی نویسندگان برای ادامه کار نویسندگی به یک امر عادی تبدیل شود؛ زنگ خطری که اگر جدی گرفته نشود، پیامدهای خسارتباری در پی خواهد داشت.
عکس نوشت
موزه هنر اسلامی دوحه (متحف الفن الاسلامی فی الدوحه) ، یک موزه هنر از دوران اسلامی است که در پایتخت کشور قطر قرار دارد. این موزه در سال ۲۰۰۸ تأسیس شد و میزبان آثار تاریخی از سال ۶۰۰ میلادی تا قرن نوزدهم است./ ایسنا
فضای مجازی
اصل نبودن تابلوی پیکاسو موزه ملی ایران، ادامه رکوردشکنی «آواتار» در گیشه، فروش ناامیدکننده سینماها در فصل پاییز، صدرنشینی فیلم ««Aftersun در فهرست مجله «سایت اند ساند» و... از اخبار برگزیده فضای مجازی و رسانههای رسمی کشور است که برشهایی از آن را در ادامه میخوانید.
چهره روز
بخش موسیقی گفتار ایرنا، هر هفته به یکی از آثار شاعران معاصر اختصاص دارد. این آثار توسط مهرداد محمدپور خوانده شده و در اختیار این خبرگزاری قرار میگیرد. درنگی بر سرودههای خیالانگیز شعرای معاصر ایران و جهان به صورت موسیقی گفتار با اجرای مهرداد محمدپور، این هفته به شعر کارتنخواب سروده سیدعلی صالحی و موسیقی متن ژیوان گاسپاریان اختصاص دارد.
آمار روز
«آواتار» به فروش ۶۰۰ میلیون دلاری رسید. این خبر را مهر به نقل از ددلاین منتشر کرده است، اما در حالی که «آواتار» مرز فروش ۶۰۰ میلیون دلاری را در یک هفته اکرانش رد کرده، جیمز کامرون فاش کرد بخشهایی از فیلم سوم و چهارم را هم فیلمبرداری کرده است. فروش «آواتار: راه آب» با سرعت ادامه دارد و تاکنون از ۶۰۸ میلیون دلار در سراسر جهان فراتر رفته است.
سخن روز
«امیدوارم با وجود همه پیچیدگیها و مشکلات بازهم با یادآوری رسم و رسوم قدیم و باستانی حال خودمان را بهتر کنیم، برای اینکه کسی حال ما را خوب نمیکند و خودمان باید به داد خودمان برسیم.» این عبارات بخشی از صحبتهای بهروز رضوی با ایسنا است. او که این روزها همچنان به کار اصلیاش یعنی گویندگی در رادیو مشغول است و هنوز بعد از حدود ۳۰ سال، برنامه «کتاب شب» را اجرا میکند، گفته است: «در این روزها مجال آن را داریم که بیشتر به کتاب بپردازیم، کتاب بخوانیم و مطالعه کنیم. اگر همه راهها هم بسته شود، کتاب تنها راهی است که میشود ادامه داد و علاقهمندانه آن را خواند.»
چالش روز
آمار کل مخاطبان سینمای ایران در طول ۹ ماه گذشته در حالی از ۱۰ میلیون نفر گذر کرده است که برخی سینماها در نبود اکران فیلمهای جدید و جذاب درصدد نمایش فیلمهای نوستالژیک و مفرح هستند. طبق گزارش ایسنا، سینماداران درحالی به سمت اکران فیلمهای قدیمی میروند که هنوز صاحبان فیلمهای جدید و اکران نشده، راضی به نمایش فیلمهای خود در روزهای نسبتاً سوت و کور سینما نشدهاند هرچند مدتها است زمزمههایی به گوش میرسد که تلاش میشود فیلمهایی مثل «ملاقات خصوصی» یا «چپ راست» به نمایش درآیند که البته با توجه به نزدیکی زمان جشنواره فیلم فجر مشخص نیست در این مدت زمان یک ماهه این اتفاق رخ میدهد یا خیر!
مکث روز
مجله «سایت اند ساند» فهرست ۵۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۲ را منتشر کرد و فیلم «افترسان» را در رأس این فهرست نشاند. این فیلم که اولین تجربه کارگردانی شارلوت ولز است درباره رابطه یک پدر و دختر ۱۱ ساله وی است که اندکی برای با هم بودن وقت دارند. پل مسکال برای بازی در نقش پدر نیز با نگاه تحسینآمیز منتقدها روبهرو شده است.
خبر روز
پژوهشگران مرمت آثار تاریخی تأیید کردند تابلوی منسوب به «پیکاسو» که در موزه ملی ایران نگهداری میشود، اصل نیست. فتحالله نیازی، کارشناس پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی فرهنگی در پاسخ به این پرسش که تابلوی منسوب به پیکاسو در موزه ملی را یک اثر جعلی میتوان دانست، به ایسنا گفته است: «نمیتوان از عبارت جعلی استفاده کرد؛ جعل یعنی عیناً تابلوی پیکاسو را از روی اثر با توجه به تکنیک و رنگهای به کار رفته و امضای نقاش جعل و اعلام کنید که این تابلو متعلق به پیکاسو بوده است. در گذشته شرکت و کارخانهای در ایتالیا با مدیریت یک بانوی سیاستمدار و فرهنگی بود که آثار نقاشان و هنرمندان مشهور بویژه از دوره رنسانس را روی کرباس چاپ میکرد، نقاشیهای پیکاسو هم جزئی از این آثار چاپی بود. ما در ابتدا تصور میکردیم تابلوی منسوب به پیکاسو که در مخزن دوران اسلامی موزه ملی ایران نگهداری میشود اصل باشد، اما پس از بررسی متوجه شدیم این تابلو، نمونه چاپ دیجیتال از همان شرکت ایتالیایی است که اواخر دوره پهلوی احتمالاً از یک حراجی خریداری شده است.»
پیشنهاد روز
کتاب «سفر در کاموا» نوشته پری رضوی با تصویرگری یگانه یعقوبنژاد در شمارگان ۲۵۰۰ نسخه و در ۲۴ صفحه با قیمت ۲۷ هزار تومان برای گروه سنی ۹ سال به بالا در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد. کتاب «سفر در کاموا» داستان دختر خیالپردازی است که با دانههای بافته شده پیراهن به وسیله مادرش وارد داستانی هیجانانگیز میشود.
بخش موسیقی گفتار ایرنا، هر هفته به یکی از آثار شاعران معاصر اختصاص دارد. این آثار توسط مهرداد محمدپور خوانده شده و در اختیار این خبرگزاری قرار میگیرد. درنگی بر سرودههای خیالانگیز شعرای معاصر ایران و جهان به صورت موسیقی گفتار با اجرای مهرداد محمدپور، این هفته به شعر کارتنخواب سروده سیدعلی صالحی و موسیقی متن ژیوان گاسپاریان اختصاص دارد.
آمار روز
«آواتار» به فروش ۶۰۰ میلیون دلاری رسید. این خبر را مهر به نقل از ددلاین منتشر کرده است، اما در حالی که «آواتار» مرز فروش ۶۰۰ میلیون دلاری را در یک هفته اکرانش رد کرده، جیمز کامرون فاش کرد بخشهایی از فیلم سوم و چهارم را هم فیلمبرداری کرده است. فروش «آواتار: راه آب» با سرعت ادامه دارد و تاکنون از ۶۰۸ میلیون دلار در سراسر جهان فراتر رفته است.
سخن روز
«امیدوارم با وجود همه پیچیدگیها و مشکلات بازهم با یادآوری رسم و رسوم قدیم و باستانی حال خودمان را بهتر کنیم، برای اینکه کسی حال ما را خوب نمیکند و خودمان باید به داد خودمان برسیم.» این عبارات بخشی از صحبتهای بهروز رضوی با ایسنا است. او که این روزها همچنان به کار اصلیاش یعنی گویندگی در رادیو مشغول است و هنوز بعد از حدود ۳۰ سال، برنامه «کتاب شب» را اجرا میکند، گفته است: «در این روزها مجال آن را داریم که بیشتر به کتاب بپردازیم، کتاب بخوانیم و مطالعه کنیم. اگر همه راهها هم بسته شود، کتاب تنها راهی است که میشود ادامه داد و علاقهمندانه آن را خواند.»
چالش روز
آمار کل مخاطبان سینمای ایران در طول ۹ ماه گذشته در حالی از ۱۰ میلیون نفر گذر کرده است که برخی سینماها در نبود اکران فیلمهای جدید و جذاب درصدد نمایش فیلمهای نوستالژیک و مفرح هستند. طبق گزارش ایسنا، سینماداران درحالی به سمت اکران فیلمهای قدیمی میروند که هنوز صاحبان فیلمهای جدید و اکران نشده، راضی به نمایش فیلمهای خود در روزهای نسبتاً سوت و کور سینما نشدهاند هرچند مدتها است زمزمههایی به گوش میرسد که تلاش میشود فیلمهایی مثل «ملاقات خصوصی» یا «چپ راست» به نمایش درآیند که البته با توجه به نزدیکی زمان جشنواره فیلم فجر مشخص نیست در این مدت زمان یک ماهه این اتفاق رخ میدهد یا خیر!
مکث روز
مجله «سایت اند ساند» فهرست ۵۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۲ را منتشر کرد و فیلم «افترسان» را در رأس این فهرست نشاند. این فیلم که اولین تجربه کارگردانی شارلوت ولز است درباره رابطه یک پدر و دختر ۱۱ ساله وی است که اندکی برای با هم بودن وقت دارند. پل مسکال برای بازی در نقش پدر نیز با نگاه تحسینآمیز منتقدها روبهرو شده است.
خبر روز
پژوهشگران مرمت آثار تاریخی تأیید کردند تابلوی منسوب به «پیکاسو» که در موزه ملی ایران نگهداری میشود، اصل نیست. فتحالله نیازی، کارشناس پژوهشکده حفاظت و مرمت آثار تاریخی فرهنگی در پاسخ به این پرسش که تابلوی منسوب به پیکاسو در موزه ملی را یک اثر جعلی میتوان دانست، به ایسنا گفته است: «نمیتوان از عبارت جعلی استفاده کرد؛ جعل یعنی عیناً تابلوی پیکاسو را از روی اثر با توجه به تکنیک و رنگهای به کار رفته و امضای نقاش جعل و اعلام کنید که این تابلو متعلق به پیکاسو بوده است. در گذشته شرکت و کارخانهای در ایتالیا با مدیریت یک بانوی سیاستمدار و فرهنگی بود که آثار نقاشان و هنرمندان مشهور بویژه از دوره رنسانس را روی کرباس چاپ میکرد، نقاشیهای پیکاسو هم جزئی از این آثار چاپی بود. ما در ابتدا تصور میکردیم تابلوی منسوب به پیکاسو که در مخزن دوران اسلامی موزه ملی ایران نگهداری میشود اصل باشد، اما پس از بررسی متوجه شدیم این تابلو، نمونه چاپ دیجیتال از همان شرکت ایتالیایی است که اواخر دوره پهلوی احتمالاً از یک حراجی خریداری شده است.»
پیشنهاد روز
کتاب «سفر در کاموا» نوشته پری رضوی با تصویرگری یگانه یعقوبنژاد در شمارگان ۲۵۰۰ نسخه و در ۲۴ صفحه با قیمت ۲۷ هزار تومان برای گروه سنی ۹ سال به بالا در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شد. کتاب «سفر در کاموا» داستان دختر خیالپردازی است که با دانههای بافته شده پیراهن به وسیله مادرش وارد داستانی هیجانانگیز میشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
هنر، آیینه نیازهای مردم است
-
سبک فرزندپروری شما کدام است؟
-
آخ جنابعالی شب یلدای ما تشریف دارید...!
-
آغاز دوره تازه انتشار ماهنامه «سوره»
-
نویسندگی در کشورمان همچنان شغل دوم است!
-
عکس نوشت
-
فضای مجازی
اخبارایران آنلاین