بهبودی از تجربه کارهای فرهنگی اش می گوید
ادبیات پایداری مدیون توجه رهبر انقلاب است
در «کمان» از ابتدا هم تنها بودیم
گروه فرهنگی/ نهمین کرسی از مجموعه نشستهای تخصصی با موضوع «روایتهایی از مسیر پرپیچ و خم کار فرهنگی» با حضور هدایتالله بهبودی در حوزه هنری برگزار شد.
هدایتالله بهبودی نویسنده، پژوهشگر و تاریخنگار انقلاب اسلامی، در ابتدای این برنامه بیان کرد: از وقتی به دنیای حرفهای وارد شدم، یادم نمیآید کتابی نوشته باشم و چاپ نشده باشد. سال ۶۵ وارد دانشگاه شدم، یادم نمیرود با شرمندگی به دانشگاه میرفتم چون فکر میکردم رفقای من در جبهه زیر خمپاره هستند ولی من در دانشگاه هستم. به خاطر همین تمام تلاش خود را میکردم که در حوزه کاری خود، بهترین باشم.
از «تاریخ» خیلی بدم میآمد!
وی با اشاره به اینکه قرار بود پزشکی بخواند، بیان کرد: من از تاریخ خیلی بدم میآمد، به طوری که در سال دهم تحصیلم، تقلب جدی کردم و تقلب را از من گرفتند. بعد از انقلاب، زیر و رو شدن اجتماع، در تحولات درونی ما هم تأثیر گذاشت. آن زمان وقتی قرار شد رشته تحصیلیام را انتخاب کنم، با تشویق یکی از دوستان بهعنوان رشته سوم تاریخ را هم انتخاب کردم. البته خدا را شکر میکنم که چنین اتفاقی برای من رخ داد که توانستم از گذشتگان خودم درسهای خوبی بگیرم و در حد توانم آن درسها را برای خوانندگان بنویسم. در نوشتن خیلی منظم هستم وقتی خودم را برای نگارش امری متعهد کنم، امکان ندارد تا به پایان نرسد، کار دیگری انجام دهم. وقتی در امر روزنامهنگاری دچار سرخوردگی شدم، در دهه ۶۰ تصمیم گرفتم درس بخوانم. بدون اینکه از سهمیه استفاده کنم در یک دانشگاه خوب قبول شدم.
«کمان» جایی تمام شد که ما ناتمام شدیم
این نویسنده درباره اینکه بزرگترین ایرادی که همکاران به او میگیرند چیست؟ بیان کرد: بزرگترین ایرادی که همکاران به من میگیرند بداخلاقی است. من مدیر نیستم و ادعای مدیریت ندارم، سعی کردم با بچهها رفاقت کنم و رفیق بچهها باشم علت اینکه دوست داشتم زودتر بازنشسته شوم هم این بود که فکر میکردم دیگر کارایی ندارم و با طیب خاطر بیرون آمدم. در مجله «کمان» هم به جایی رسیدیم که دیدیم امکان تولید محتوا نداریم، البته بیپولی هم بخش دوم دلیل تعطیلی آن بود. نمیشد تظاهر کنیم کار ما خوب پیش میرود. «کمان» در جایی تمام شد که ما ناتمام شدیم. ما از ابتدا هم تنها بودیم. هیچکس نیامد عصایی زیر بغل ما بدهد تا در رفتن کمک ما باشد. این تنهایی به خاطر لحن و ادبیاتی بود که ما در «کمان» به کار بردیم و این با حوادث روزگار یکی نبود. ما نمیتوانستیم مثل برخی حرف بزنیم و این باعث میشد دیگران چندان به ما روی خوش نشان ندهند.
وی درباره اینکه از چه زمانی معروف شدید؟ گفت: نمیدانم ولی آقای خامنهای خیلی در این قضیه نقش داشتند و کارنامه فرهنگی خودم را مدیون برخی یادکردهای ایشان میدانم. ادبیات پایداری مدیون توجه رهبر انقلاب است، اگر ایشان این کتابها را نمیدیدند و این نوشتهها را روی کتابها نمینوشتند، سرنوشت این جریان فکری اینگونه نبود.
سختی کنار زدن «قرائتهای رسمی» از روی گذشته
وی مطرح کرد: من به این نتیجه رسیدهام که هیچ چیزی بهتر از واقعیت نیست و هیچ چیز بهتر از حقیقت آدم را رها نمیکند. هنوز رویمان نمیشود بگوییم در ۲۹ بهمن تبریز، فقط ۱۳ شهید دادیم. خجالت میکشیم بگوییم در ۱۷ شهریور ۱۲۰ نفر شهید شدند. چون آن زمان گفتند پنج هزار نفر شهید شدند! آیا اوج انقلاب با تعداد زیادی شهید محقق شد؟ نه برعکس این معجزه با تعداد کمی رخ داد. ما حجم زیادی قرائت رسمی داریم که روی گذشته انبار شده و کنار زدن آنها سخت است. ولی وقتی به کوچه پس کوچههای تاریخ میرویم میبینیم حقیقت به گونه دیگر بود اما نباید از گفتن حقیقت بترسیم.
خودمان را خیلی تجزیه کردهایم!
بهبودی توضیح داد: نگاه به دنیا خیلی اهمیت دارد. واقعیت این است که ما تنها با لحظههایی بیش سر و کار نداریم و باید به این فکر کنیم که چه کار کنیم تا به درد بخوریم. همه ما باید به اندازه توانایی خودمان بر خوبیها بیفزاییم و از بدیها دوری کنیم. نگاه ما نسبت به جامعه، دختران، زنان و برادران خوب نیست. ما دستور دینی داریم که وقتی به هرکسی نگاه میکنیم بدانیم او از ما بهتر است. حق نداریم بگوییم چون دیگران حجاب خوبی ندارند، ما بهتر از آنها هستیم. جهانبینی ما مشکل دارد و باید بیشتر روی خودمان کار کنیم. شناسنامه همه ما صادره از جمهوری اسلامی ایران است، همه عائله این سرزمین هستیم، خودمان را خیلی تجزیه کردیم. انجمن کنار انجمن، جشنواره کنار جشنواره، خود را کوچک کردهایم و گویی تا طرف مثل ما فکر نکند پذیرفته نیست!
وی با بیان اینکه بخش عمده نویسندگی ذاتی است و با فشار نمیشود خود را جای نویسنده جا زد، درباره اینکه بین کتابهایش کدام یک را دوست دارد، اظهار کرد: همه کتابها عین بچههای آدم هستند. اما هر کدام که وقت بیشتری روی آن گذاشته باشید، جلوه بیشتری دارد. از این جهت «الف لام خمینی» را از جهت حساسیت و وقتی که گذاشتم بیشتر دوست دارم و کتاب «شرح اسم» هم سوانح بیشتری را از سر گذراند. با نگاه تاریخی نمیشود به امروز نگاه کرد. میتوانیم تأثیرگذار و کنشگر باشیم اما مشخص نیست این تأثیر مثبت باشد. نمیگویم باید ساکت باشیم اما باید محتاط باشیم، اگر میخواهیم قضاوت کنیم آن را به تأخیر بیندازیم و با قرائن بیشتری این کار را انجام بدهیم.
نگاهی به مدعیان نخست اسکارهای کارگردانی و بازیگری امسال
از اسپیلبرگ کهنهکار تا «باتلر» تازه وارد
وصال روحانی/ همسو بااهمیت فراوانی که جایزه اسکاربرترین فیلم سال دارد، انتخاب بهترین کارگردان و برترین بازیگران مرد و زن سال نیز همواره توجه زیادی را برمیانگیزد و در نهایت سبب کسب اعتباری ماندگار برای افراد پیروز این ردهها میشود. اختتامیه نود و پنجمین دوره جوایز اسکار ساعت چهار صبح دوشنبه 22 اسفند به وقت تهران و همچون ادوار گذشته در سالن دالبی تئاتر «لس آنجلس» برگزار میشود. در این مراسم تقریباً چهار ساعته برندگان تمامی 24 شاخه اسکار مشخص شده و جوایز خود را دریافت میکنند. با توجه به اینکه کدام فیلمها بیش از سایرین توجه مردم و منتقدان را به خود جلب کردهاند میتوان از همین حالا نیز تا حدی نتایج را پیشبینی کرد، اینکه کدام هنرمندان شانس بیشتری برای فتح این مجسمههای طلایی دارند.
کارگردانها؛ رقبای تراز اول اسپیلبرگ
در میان کارگردانهایی که میتوان آنان را در زمره حداقل نامزدهای احتمالی و چه بسا که برندگان اسکار امسال دانست نام هنرمندان تراز اولی همچون «گی یرمو دل تورو»، کارگردان مکزیکی که یک نسخه کارتونی جدید از پینوکیو را ارائه کرده و همچنین «رایان هانسون» کارگردان قسمت دوم فیلم جنایی «چاقو کشی» خودنمایی میکند، البته نباید فقط به این دو هنرمند محدود شد و باید به سمت و سوهای دیگری نیز نگریست و خالقان فیلمهای متفاوتی را هم زیرنظر گرفت. با چنین شرط و نگرشی «تاد فیلد» که فیلم «تار» را ساخته و همچنین «آنتوان فوکوا» با فیلم «Emancipation »، «چینا پرینس بیت وود» که فیلم «پادشاه زن» را عرضه کرده و البته «استیون اسپیلبرگ» کهنه کار که در 77 سالگی اش، فیلم زندگینامهای «خانواده فیبلمن» را روانه سینماهای جهان کرده، برای حضور درجمع پنج کاندیدای دریافت جایزه اسکار کارگردانی بخت بیشتری دارند.«مارتین مک دوناف» بریتانیایی هم با ساخته جدیدش به نام «بانشیهای اینیشرین» یکی از پدیدههای بزرگ سینمایی امسال جهان بوده و نه فقط در قسمت فیلمنامهنویسی، کاندیدای اسکار خواهد شد بلکه نامزدیاش برای جایزه برترین کارگردانی هم تقریباً قطعی به نظر میرسد. برای «بازلورمن» خالق استرالیایی فیلم «الویس» و «دانیل کوان» و سازنده فیلم «همه چیز، همه جا، به طور همزمان» هم میتوان شانسهای اندکی متصور شد اما اندک وآنها به وضوح به جمع شانسداران درجه دوم وسوم تعلق دارند.
بازیگران مرد؛ رقابت کالین فارل با استرالیاییها
برای تصاحب اسکار برترین بازیگر مرد نقش اول، دست کم 10 هنرپیشه صاحب اقبالی مساعد هستند و حذف هریک از آنها و حک نام یکی از رقبای آنها درلیست نامزدها امری متصور است. با وجود این میشود پنج نفراز این جمع را قدری بالاتر از پنج گزینه دیگر قرار داد و امکان پیروزی آنها را بیشتر دانست. یکی از آنها کالین فارل ایرلندی است که درفیلم غیر متعارف و خبر ساز «بانشیهای اینیشرین» بازی درخشانی را ارائه داده است ودیگری آستین باتلر بازیگر تازه کار و جوان امریکایی که در فیلم «الویس» درقالب الویس پریسلی خواننده فقید و پرطرفدار دهههای 1950 تا 1970 امریکا به خوبی جا افتاده و تقریباً تبدیل به نقش و همان فرد مورد نظر پریسلی شده است. دیگر کاندیدای احتمالی اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول، برندان فریزر استرالیایی به سبب بازی حرفه خود در رل اصلی فیلم «نهنگ» است و پس از او به هیوجکمن هموطن مشهور فریزر میرسیم که در فیلم «پسر» چشمها را خیره کرده و البته او همانی است که سالها درسری فیلمهای کمیک بوکی «مردان ایکس» در رل ولورین ظاهر شده است.بیل نیگی هنرپیشه قدیمی و صاحب سبک بریتانیایی که سابقه غنی و طولانی تئاتری دارد، به دلیل بازی پختهاش در فیلم «زندگی»(یا «زندگی کردن») دیگر گزینه بسیار محتمل برای اسکار است.
بازیگران زن؛ هم بلنشت هست، هم دیویس
برای کسب اسکار بهترین بازیگر زن نقش اول هم، رقابت شدیدی برقرار است و هیچ یک از کاندیداهای احتمالی برتری زیادی بر سایرین ندارند و احتمال پیروزی آنها برابر است.
یکی از آنها ویولا لیویس هنرپیشه سیاهپوست امریکایی است که از 2008 به بعد تقریباً هرسال مطرح و موفق بوده و یا کاندیدای اسکار شده و یا تا یک قدمی آن پیش رفته است. دیویس که قبلتر سابقه فتح اسکار نقش دوم زن را داشته، این بار برای بازی موفق و تازهاش در فیلم «پادشاه زن» که محصول کمپانی سونی پیکچرز است، به صف پیشتازان پیوسته و نامزدی دیگری را برای خود بسیار محتمل کرده است. رقبای درجه اول او که میتوانند چهار جای دیگر را درفهرست پنج کاندیدای نهایی این شاخه پرکنند عبارتاند از: «کیت بلانشت استرالیایی و دارنده دو اسکار، به سبب حضور حرفهای خود در فیلم «تار» ساخته تاد فیلد، دنیل رد وایلر به دلیل درخششاش در فیلم «تاز زمانی که» (TiLL)، میشل ویلیامز برای بازی در فیلم «مانگا» و میشل یوا مالزیایی و پرسابقه به علت درخشش درفیلم علمی – تخیلی و حادثهای «همه چیز، همه جا به طور همزمان»، فرانسیس مک دورماند، مسن و امریکایی، درهفت- هشت سال اخیر دائماً درکورس این جایزه قرار داشته و دو بار در سالهای 2017 و 2020 به آن دست یافته و اسکار اولش را درسال 1996 برای بازی درفیلم «فارگو» بدست آورده بود اما امسال فروغ خاصی نداشته و درحالی که سال پیش برای بازی درنسخه تازهای از «مکبث» نمایش جاودان شکسپیر مورد توجه مجدد قرار گرفته بود، امسال از چنین وضع و وصفی بیبهره است و به نظر میرسد که کاملاً از مسیر اسکارهای 2023 دست کم در زمینه بازیگری دورمانده است.
منتظر هرگونه شگفتی باشید
البته همه برآوردهای فوق، حساب و کتابهایی است که براساس شرایط موجود و با نگاه به احتمالها و در نظر گرفتن کم وکیف نامزدهای محتمل صورت میپذیرد و قطعیتی برصحت تمامی این رایزنیها، متصور نیست و برای هرگونه برآورد قطعی و پایانی، باید تا زمان اعلام رسمی لیست کاندیداها صبر کرد. به واقع جوایز اسکار و هر جایزه مهم دیگری درهنرسینما به خاطر همین احتمالها و برآوردهای متنوع و وقوع تغییرات مکرر درآنها و شگفتیهایی که با حذف برخی مدعیان اصلی و بزرگ پیش میآید، جذابیت پیدا میکند و در زمینه جذب مخاطبین وهنردوستان به درجات بالاتری میرسد.
در جستوجوی هویت از دست رفته
نفیسه سادات موسوی
پژوهشگر کودک و نوجوان
اینترنت، رسانه، سریالهای تینیجری هالیوودی و تلفنهمراه شخصی. متهمین ردیف اول تا چهارم تهاجم فرهنگی از نظر پدر و مادرها. گرچه جرم این چهار عزیز(!) قابل اغماض نیست اما نمیتوان آنها را کت بسته تحویل دادستان داد وقتی متهم تأثیرگذار دیگری آزادانه در کنار فرزندان ما زیست میکند.
پدر! مادر! شما متهمید!
بله، هر دوی شما دوشادوش چهار متهم دیگری که به درستی فریادهایتان را بر سرشان میکشید، متهمید. مسأله فرهنگ قدمتدارتر از ابزارهای مدرنی است که برای تخریب و تضعیفش به میدان آمدهاند و داشتههای فرهنگی باید ریشهدارتر از آن باشد که با هر نسیمی کمر خم کند و اولین بادهای تند از پا درش بیاورد.
آنچه امروز در جامعه و در میان گرایشهای فرهنگی نوجوانان به چشم میخورد، بیش از آنکه بتوان تهاجم در نظرش گرفت، پر کردن جای خالی به حساب میآید. نوجوانی سن استقلال طلبی و فاصله گرفتن از خانواده و سنتهای خانوادگی در جستوجوی هویت مستقل است. این مسأله از یونیورسالها به شمار میآید و تقریباً در تمام دنیا بحران خانوادهگریزی و گرایش به جمعهای همسالان یک رفتار تثبیت شده و تکرارشونده از نوجوانان است.
از طرفی ظرفیتهای فرهنگیای در مشت تمام کشورها و ملتها وجود دارد که از خانواده و مدرسه گرفته تا شبکههای اجتماعی و رسانههای سرگرمی محور تا صنعت سینما و فیلمسازی همه و همه هوشمندانه از این ظرفیتها برای برقراری پیوند مجدد و عمیق بین نوجوان و خانواده یا نوجوان و باورها و ریشهها و سنتهای خانوادگی استفاده میکنند.
برای مثال در تمام فیلم و سریالهای غربی مادامی که به عید شکرگزاری یا هالووین نزدیک میشویم، سکانس یا اپیزودی به آن اختصاص داده میشود. البته عموماً خود این رسوم مسأله محوری نیستند اما در بستر مشارکت جمعی. خانوادگی یا دوستانه یا ملی ماجرای فیلم روایت میشود. از این فراتر هم میتوان رفت. حوالی ایام منتهی به روزهای خاص و اعیاد تقویمی (از جمله عید پاک یا کریسمس) علاوه بر فروشگاهها و معابر شهری که تم خود را همسو با آن مناسبت تنظیم میکنند و ملزومات مورد نیاز برای برپایی هرچه بهتر آن آیین را در اختیار مردم قرار میدهند، مدارس نیز نقش پررنگی در گرامیداشت این رسوم ایفا میکنند.
اپیزودهای هالووینی مدارس در بیشتر فیلم و سریالهای نوجوانپسند نقش مهم و محوری دارند و در کنار محتوای مرتبط با این رسوم، بسیج شدن همه از دانشآموزان و والدین آنها گرفته تا معلمها و کادر مدرسه برای تزئین مدرسه متناسب با جشن مورد نظر آن هم در سطحی گسترده و کاملاً پرهزینه و پرزرق و برق حکایت از سرمایهگذاری صحیح فرهنگی آنها دارد.
اعضای یک خانواده مسیحی حتی اگر از هم دورافتاده باشند و خبر از حال هم نگیرند تمام تلاش خود را میکنند که برای بوقلمون عیدشکرگزاری در جمع خانواده حاضر شوند و اگر کسی از دوستان و همکارانشان به دلیلی نتواند خود را به خانه برساند حتماً پیشنهاد میکنند تا این چندساعت مهم را کنار آنها بگذراند.
مقایسه کنید با رسم ریشهدار و پرمفهومی مثل یلدا در مدارس ما که در بهترین حالت والدین (و نه بودجه مصوب آموزش پرورش) به اندازه جیبشان در حد پذیرایی از کلاسی که فرزندشان در آن درس میخواند تنقلات تهیه میکند و خود مدارس و نظام آموزشی ما تمهید ویژهای برای بزرگداشت یلدا در سطح مدارس ندارد.
از مدرسه گذشته در واقعیت خانهها هم بیشترین سهم به خوراکیها و تزئینات یلدایی میرسد و احتمالاً بهترین و مشترکترین خاطره همه ما از یلداهای کودکی و نوجوانی مان وجود دیوان حافظ و تورق آن و فال گرفتن با آن بوده است. خاطراتی که معمولاً با غلط خواندن غزلیات حافظ توسط یکی دونفر از اعضای خانواده در ذهنمان به یادگار ماندهاند.
و صداوسیما، سینما و رسانههای جمعی هم که اوضاعشان وخیمتر است. همین الان اگر از خود ما بخواهند چند فیلم و سریال خارجی که کریسمس یا هالووین یا عید شکرگزاری در آنها نقش پررنگی داشته نام ببریم احتمالاً چندتایی گزینه خوب درذهن داریم (از تنها در خانه گرفته تا اپیزودهای مناسبتی سریال فرندز و چگونه با مادرت آشنا شدم و حتی فیلمهای سینمایی نوجوانانه معروفی مثل مورمور) اما در مقابل اگر تولیدات شاخص نوروزانه یا مربوط به یلدا و چهارشنبه سوری را از ما بپرسید حتماً به چالش حافظه برخواهیم خورد! بماند که در سریالهای ایرانی پرطرفدار هم نقش و حضور این آداب و رسوم کهن پرمغز بشدت کمرنگ و در حد هیچ است. حضور اندکی هم اگر باشد به چیزی بیشتر از نمایش سفره هفت سین گوشه اتاق و هندوانه خریدن و فال گرفتن برای یلدا نخواهیم رسید.
بهنظر میرسد پیش از محاکمه اینترنت، رسانه، سریالهای تینیجری هالیوودی و تلفنهمراه شخصی، بد نیست کلاهمان را پیش خود قاضی کنیم و ببینیم ما برای شناساندن فرهنگ غنی و زیبای ایرانی خود به فرزندانمان چه کردهایم که حالا از کسانی که سالهاست با تمرکز بر فرهنگ خود و تولید محتوا بر مبنای آنها فعالیتی در سطح جهان دارند طلبکاریم.
تهاجم معمولاً با تخریب طرف مقابل و جایگزین کردن خود به جای آنها معنا میگیرد اما در این مورد خاص، دیگران تنها به نداشتهها و جاهای خالیای که ما در روح و جان فرزندان مان در حوزه آداب و رسوم بجا گذاشتهایم ناخنک میزنند.
عدم راهیابی نماینده سینمای ایران به فهرست اولیه نامزدهای اسکار
اسکار نودوپنجم اسامی نامزدهای اولیه خود را در ۱۰ بخش اعلام کرد که در بخش اسکار بینالمللی نماینده ایران جای نداشت. امسال «جنگ جهانی سوم» ساخته هومن سیدی بهعنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شده بود که متأسفانه وارد ۱۵ فیلم اولیه نشد. رأیگیری برای بقیه بخشها از ۱۲ تا ۱۷ ژانویه برگزار میشود. نامزدهای رسمی هنوز مشخص نشدهاند و آکادمی فهرست کامل نامزدهایش را سهشنبه، ۲۴ ژانویه، اعلام خواهد کرد./ مهر
بازگشت جواد انصافی به تلویزیون با «خانه آبنباتی»
جواد انصافی این روزها مثل خیلی از پیشکسوتان خاطرهانگیز، کمپیدا شده اما به گفته خودش دوباره جلوی دوربین «خانه آبنباتی» شبکه کودک قرار گرفته است. او در گفتوگویی از شروعِ تولید فصل دوم «خانه آبنباتی» خبر داده که نوه جدیدی به کاراکترهای داستانیاش اضافه شده است. احتمالاً 80 قسمته و مخاطبش خردسالان خواهند بود. / تسنیم
«خانه برناردا آلبا» در تالار چهارسو
«خانه برناردا آلبا» نوشته فدریکو گارسیا لورکا و دراماتورژی نادر نادرپور عنوان تازهترین نمایش تالار چهارسو تئاتر شهر است که از روز پنجشنبه اول دی به کارگردانی آرش امیری و تهیه کنندگی سمیرا کریمی و آرش امیری روی صحنه رفته است. آویشن صادقی، سوگند صادقی، پگاهالله وردی، سونیا معبودی، فاطیما راد، اسما حسینی، سها داداشی، فروغ فرزین فر، یگانه ملک محمدی، فرنوش روشنی و فرخنده درخشان بازیگران این نمایش هستند./ مهر
«شهیده گمنام» با روایت خاطرات زنان حماسهساز
اولین تجمع معنوی زنان در گلزار شهدای بهشت زهرا به بهانه ایام فاطمیه با شکلی متمایز و متنوع، توسط مرکز هنری رسانهای عهد و با پشتیبانی سازمان بهشت زهرا برگزار خواهد شد. ویژه برنامه «شهیده گمنام» که پس از تجربههای موفق قبلی این مرکز (بوی پیراهن یونس، آشتی کنون، هوای مجنون، شبهای پرستاره، با این ستارهها، شبهای بله برون، شهر پرستاره) با رویکرد روایت خاطرات زنان حماسهساز و اقامه عزای فاطمیه طراحی شده است، به مدت شش شب از شنبه ۳ دیماه تا پنجشنبه ۸ دیماه، هر شب از نماز مغرب و عشا در قطعه ۴۰ گلزار شهدای بهشت زهرا برگزار میشود./ فارس
دو اجرایی شدن نمایش «چرتکه»
نمایش «چرتکه» که این روزها در پردیس تئاتر تهران روی صحنه است جمعه دوم دی ماه و روزهای دوشنبه و سهشنبه ۵ و ۶ دی ماه در ۲ نوبت ۱۷:۳۰ و ۱۹:۳۰ روی صحنه میرود. «چرتکه» داستان یک گروه تئاتری است که نمایشی را با محوریت حضرت فاطمه زهرا(س) تمرین میکنند و در میانه تمرینات یکی از بازیگران مجبور به ترک کار شده و گروه نیز بازیگری مسیحی را جایگزین او میکنند و.../ مهر
بازگشت تایکا وایتیتی با کمدی فوتبالی
تایکا وایتیتی تا سپتامبر آینده فیلم «برندههای هدف بعدی» را اکران میکند. فیلم بعدی تایکا وایتیتی یک کمدی فوتبالی با بازیگرانی چون مایکل فاسبندر، ویل آرنت، الیزابت ماس، دیوید فین و بولا کول اسکار است. اکران این کمدی فوتبالی ابتدا برای آوریل سال آینده در نظر گرفته شده بود ولی حالا تا پاییز به تعویق افتاد. «برندههای هدف بعدی» برمبنای یک مستند بریتانیایی در سال ۲۰۱۴ به همین نام ساخته مایک برت و استیو جیسون شکل گرفته که درباره تیم ملی فوتبال ساموآی امریکا و مربی آنها توماس روگن است که تلاش دارند تا بازندههای همیشگی را به تیمی با کیفیت جام جهانی فوتبال بدل کنند./ مهر
انتشار کتاب زندگی شهید مدافع حرم سجاد عفتی
کتاب «نخساییها» روایت زندگی و شهادت شهید مدافع حرم سجاد عفتی نوشته مصطفی آقا محمدلو توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و راهی بازار نشر شد. سجاد عفتی با نام جهادی ابراهیم است که پس از پشت سر گذاشتن یک زندگی پر فراز و نشیب، بخصوص در سنین نوجوانی و جوانی در سال ۱۳۹۴ در حلب سوریه شهد شهادت مینوشد. این کتاب با ۱۲۸ صفحه و قیمت ۳۰ هزار تومان عرضه شده است./ مهر