ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
حضرت محمد (ص) میفرمایند:
هرکس آبروی برادر مسلمانش را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود.
ثوابالاعمال و عقابالاعمال، ص ۱۴
هرکس آبروی برادر مسلمانش را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود.
ثوابالاعمال و عقابالاعمال، ص ۱۴
سینما زبان مشترک همه ملت هاست
سیدمهدی جوادی: ما در بنیاد سینمایی فارابی بهدنبال آن هستیم تا از دریچه سینما تعاملات فرهنگی میان ایران و دیگر کشورها را گسترش دهیم.در جهان امروز یکی از مهمترین مقولاتی که باعث تألیف قلوب ملتها و نزدیکتر شدن دلهای آدمیان به یکدیگر میشود، تعاملات فرهنگی است و در فرهنگ بیش از همه ،این سینماست که میتواند از دریچه و قاب خودش زبان مشترک همه ملتها با یکدیگر باشد.
سینما در دنیای امروز میتواند فهم مشترک و ادبیات مشترک از جهان واحد ایجاد کند.سینمای ایران بهعنوان یک سینمای شریف و پاک بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره در عرصه جهانی روایتگر همین اشتراکات انسانی و ماندگار بوده است.
برگزاری هفتههای فیلم مشترک و تولید مشترک با دیگر کشورها، شرکت در رویدادهای بینالمللی و تعامل با سینماگران سایر کشورها از مهمترین وظایف بنیاد سینمایی فارابی بهشمار میرود.
بخشی از اظهارات مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در مراسم افتتاحیه دومین هفته فیلم سینمای استرالیا/ایرنا
سینما در دنیای امروز میتواند فهم مشترک و ادبیات مشترک از جهان واحد ایجاد کند.سینمای ایران بهعنوان یک سینمای شریف و پاک بویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره در عرصه جهانی روایتگر همین اشتراکات انسانی و ماندگار بوده است.
برگزاری هفتههای فیلم مشترک و تولید مشترک با دیگر کشورها، شرکت در رویدادهای بینالمللی و تعامل با سینماگران سایر کشورها از مهمترین وظایف بنیاد سینمایی فارابی بهشمار میرود.
بخشی از اظهارات مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در مراسم افتتاحیه دومین هفته فیلم سینمای استرالیا/ایرنا
هنرمندان در فضای مجازی
چهره ها
حسامالدین سراج خواننده موسیقی سنتی با انتشار ویدیویی درباره علاقهاش به ساز و موسیقی و آواز توضیح داده است. او نوشته: «تا که عشقت مطربى آغاز کرد/گاه چنگم گاه تارم روز و شب.چرا آواز؟ چگونه جوانه هاى عشق به موسیقى و هنر در جان و دل حسامالدین سراج شکل گرفت؟»
محمد رضا شمس نویسنده، پژوهشگر ومدرس ادبیات کودک و نوجوان بخشی از داستانش را استوری کرده و نوشته:«بادبادک نخش را محکم گرفته بود و یواش یواش بالا میرفت. پرندهای با سرعت از کنارش گذشت و بالا رفت.بادبادک با ترس سرش را بلند کرد و گفت:«پرنده قشنگ به من بگو چه کار کنم که بتوانم مثل تو پرواز کنم؟» پرنده گفت:«نترس. از نخت جدا شو و خودت را رها کن.» بادبادک از نخش جدا شد و خودش را رها کرد. آن قدر بالا رفت که دیگر دیده نشد.»
اسماعیل امینی نویسنده و شاعر با انتشار بخشی از گفتوگوی خود در صفحهاش نوشته:«در روزگار گذشته از طرفی سواد یک پدیده عمومی نبود و درصد کمی از مردم جامعه باسواد بودند و از طرف دیگر بهدلیل نبود صنعت چاپ اساساً تعداد مکتوبات کم بود. آن زمان کتاب بهعنوان محصولی دستنویس کالای گرانقیمتی بود و رسانههایی چون مطبوعات و... وجود نداشتند. قدرت باید مسئول و پاسخگو باشد و تن به انتقاد دهد. اگر اینگونه نباشد شرایط خطرناک میشود چنان که دیدیم خطراتش چه بلایی سرمان آورده است. یک دفعه یک ساختمان روی سرمان آوار میشود. ما در نظام تعلیم و تربیتمان باید تجدیدنظر کنیم و به جای آنکه بچههایمان را درگیر کنکور، تست و زرنگبازی کنیم، باید به آنها بینش بدهیم تا بچه بتواند درست را از نادرست و حقیقت را از دروغ تشخیص دهد که پسفردا شبکههای ضدانقلابی مثل من و تو، ایران اینترنشنال و بیبیسی با دو کلیپ او را فریب ندهند که ما در زمان شاه در بهشت زندگی میکردیم و وقتی انقلاب شد جهنمی شدیم.»
مهران احمدی بازیگر سینما و تلویزیون در صفحه خود با انتشار عکس خود که در سریال بیگناه بازی کرده است، مردم را به دیدن این سریال از شبکه نمایش خانگی فیلیمو دعوت کرده است. سریال بیگناه به کارگردانی مصطفی کیایی به تازگی از شبکه نمایش خانگی در حال پخش است.
ارسلان امیری فیلمساز با انتشار آنونس فیلم سینمایی تی تی به کارگردانی و تهیهکنندگی آیدا پناهنده و نویسندگی ارسلان امیری در صفحه خود از مردم دعوت کرده تا برای دیدن این فیلم به سینماها بروند.
رضا درمیشیان کارگردان در صفحه خود با انتشار آنونس «لامینور» فیلمی از داریوش مهرجویی از اکران این فیلم در سینماها خبر داده که قرار است بزودی این فیلم در سینماهای کشور اکران شود.
دیگه چه خبر؟
دومین نمایشگاه آثار نقاشی احمدرضا احمدی برگزار میشود. ماهور احمدی با انتشار پوستر و خبر برگزاری این نمایشگاه نوشت: این رویداد با عنوان «لکهای از عمر بر دیوار بود»، روز جمعه (۱۱ شهریور) از ساعت ۱۶ تا ۲۱ در گالری «اُ» (واقع در تهران، خیابان سنایی، خیابان خدری، پلاک ۱) افتتاح میشود و علاقهمندان میتوانند در روزهای دوشنبه تا پنجشنبه (۱۱ تا ۲۲ شهریور) ۱۴۰۱ از ساعت ۱۲ تا ۲۰ از نمایشگاه بازدید کنند. احمدرضا احمدی در پی یک افسردگی چند ماهه برای فرار از آن، نقاشی را آغاز کرد. نقاشیهای او آبرنگ بود و شبیه به شعرهایش: محو و بارانی. نمایش اول بازتاب خوبی داشت. مخاطبانش احمدرضای شاعر را در نقاشیهایش میدیدند؛ نقاشیهایی که تصویری از روحش بود. شعرهایش نقاشی شده بود. پس از نمایش اول، کشیدن نقاشی دغدغه هر روزهاش شد. از کاغذ به مقوا، از مقوا به بوم، از آبرنگ به اکریلیک و از ابعاد کوچک به ابعاد بزرگ. ابزارش محدود به قلم مو و کاردک نیست. او از هر وسیلهای که بتواند احساسش را بر بوم منتقل کند، استفاده میکند.
حسامالدین سراج خواننده موسیقی سنتی با انتشار ویدیویی درباره علاقهاش به ساز و موسیقی و آواز توضیح داده است. او نوشته: «تا که عشقت مطربى آغاز کرد/گاه چنگم گاه تارم روز و شب.چرا آواز؟ چگونه جوانه هاى عشق به موسیقى و هنر در جان و دل حسامالدین سراج شکل گرفت؟»
محمد رضا شمس نویسنده، پژوهشگر ومدرس ادبیات کودک و نوجوان بخشی از داستانش را استوری کرده و نوشته:«بادبادک نخش را محکم گرفته بود و یواش یواش بالا میرفت. پرندهای با سرعت از کنارش گذشت و بالا رفت.بادبادک با ترس سرش را بلند کرد و گفت:«پرنده قشنگ به من بگو چه کار کنم که بتوانم مثل تو پرواز کنم؟» پرنده گفت:«نترس. از نخت جدا شو و خودت را رها کن.» بادبادک از نخش جدا شد و خودش را رها کرد. آن قدر بالا رفت که دیگر دیده نشد.»
اسماعیل امینی نویسنده و شاعر با انتشار بخشی از گفتوگوی خود در صفحهاش نوشته:«در روزگار گذشته از طرفی سواد یک پدیده عمومی نبود و درصد کمی از مردم جامعه باسواد بودند و از طرف دیگر بهدلیل نبود صنعت چاپ اساساً تعداد مکتوبات کم بود. آن زمان کتاب بهعنوان محصولی دستنویس کالای گرانقیمتی بود و رسانههایی چون مطبوعات و... وجود نداشتند. قدرت باید مسئول و پاسخگو باشد و تن به انتقاد دهد. اگر اینگونه نباشد شرایط خطرناک میشود چنان که دیدیم خطراتش چه بلایی سرمان آورده است. یک دفعه یک ساختمان روی سرمان آوار میشود. ما در نظام تعلیم و تربیتمان باید تجدیدنظر کنیم و به جای آنکه بچههایمان را درگیر کنکور، تست و زرنگبازی کنیم، باید به آنها بینش بدهیم تا بچه بتواند درست را از نادرست و حقیقت را از دروغ تشخیص دهد که پسفردا شبکههای ضدانقلابی مثل من و تو، ایران اینترنشنال و بیبیسی با دو کلیپ او را فریب ندهند که ما در زمان شاه در بهشت زندگی میکردیم و وقتی انقلاب شد جهنمی شدیم.»
مهران احمدی بازیگر سینما و تلویزیون در صفحه خود با انتشار عکس خود که در سریال بیگناه بازی کرده است، مردم را به دیدن این سریال از شبکه نمایش خانگی فیلیمو دعوت کرده است. سریال بیگناه به کارگردانی مصطفی کیایی به تازگی از شبکه نمایش خانگی در حال پخش است.
ارسلان امیری فیلمساز با انتشار آنونس فیلم سینمایی تی تی به کارگردانی و تهیهکنندگی آیدا پناهنده و نویسندگی ارسلان امیری در صفحه خود از مردم دعوت کرده تا برای دیدن این فیلم به سینماها بروند.
رضا درمیشیان کارگردان در صفحه خود با انتشار آنونس «لامینور» فیلمی از داریوش مهرجویی از اکران این فیلم در سینماها خبر داده که قرار است بزودی این فیلم در سینماهای کشور اکران شود.
دیگه چه خبر؟
دومین نمایشگاه آثار نقاشی احمدرضا احمدی برگزار میشود. ماهور احمدی با انتشار پوستر و خبر برگزاری این نمایشگاه نوشت: این رویداد با عنوان «لکهای از عمر بر دیوار بود»، روز جمعه (۱۱ شهریور) از ساعت ۱۶ تا ۲۱ در گالری «اُ» (واقع در تهران، خیابان سنایی، خیابان خدری، پلاک ۱) افتتاح میشود و علاقهمندان میتوانند در روزهای دوشنبه تا پنجشنبه (۱۱ تا ۲۲ شهریور) ۱۴۰۱ از ساعت ۱۲ تا ۲۰ از نمایشگاه بازدید کنند. احمدرضا احمدی در پی یک افسردگی چند ماهه برای فرار از آن، نقاشی را آغاز کرد. نقاشیهای او آبرنگ بود و شبیه به شعرهایش: محو و بارانی. نمایش اول بازتاب خوبی داشت. مخاطبانش احمدرضای شاعر را در نقاشیهایش میدیدند؛ نقاشیهایی که تصویری از روحش بود. شعرهایش نقاشی شده بود. پس از نمایش اول، کشیدن نقاشی دغدغه هر روزهاش شد. از کاغذ به مقوا، از مقوا به بوم، از آبرنگ به اکریلیک و از ابعاد کوچک به ابعاد بزرگ. ابزارش محدود به قلم مو و کاردک نیست. او از هر وسیلهای که بتواند احساسش را بر بوم منتقل کند، استفاده میکند.
حفاظت آثار، شرط اولیه و مطالبه اجتماعی
رضا دبیری نژاد
موزه دار
موزه با همه تغییرات و توسعه مفهومی و تعریفهای جدیدی که دارد سبب نمیشود بنیانهای اولیه خود را از دست بدهد و کنار بگذارد. در واقع هرچه موزه پیش آمده است بر وظایفش افزوده شده و سطح توقع از آن بالا رفته است، اما این نافی وظایف پیشین موزه نیست. موزهها محل گردآوری بودهاند و پدید آمدهاند تا آثار ارزشمند برای آدمی را جمع و نگهداری کنند. وقتی موزهها گردآوری و تملک میکنند در برابر مجموعههایشان مسئول هستند. آنها به نمایندگی جامعه این آثار را گرد میآورند، حتی موزههای خصوصی نیز در برابر جامعه مسئولند و وقتی نام موزه بر خود میگذارند نمایندگی جامعه را پذیرفتهاند و باید پاسخگوی جامعه باشند و مردم حق دارند از آنها مطالبه کنند؛ کمترین مطالبه جامعه وضعیت و موقعیت آثار است. حفاظت و نگهداری آثار از جمله دغدغههای همیشگی موزهها بوده است تا بتوانند هم سرمایههای خود را حفظ کنند وهم انجام وظیفه کرده باشند. از اینرو گردآوری، تملک و نگهداری را باید از جمله وظایف اولیه و بدیهی موزهها دانست که امروزه بهدلیل بدیهی بودن جزو اهداف موزهها دانسته نمیشوند، بلکه شرط اولیه موزهبودن است تا موزهای بتواند ادعا کند «موزه است». بر همین اساس تخصصهای مرتبط با نگهداری آثار از جمله دانشهای مرتبط با موزهداری دانسته میشوند و رشد این دانش، نه تنها به موزهها کمک میکند بلکه سطح استاندارد آنها را افزایش میدهد. آثار موزهای جدای از اینکه اثر تاریخی باشند یا اثر هنری یا فرهنگی، ارزش آنها حاصل یک ارزش جمعی است که جامعه آن را پدید آورده یا کشف کرده و به اعتبار همین ارزش، هم موزهای شده است و هم به جامعه تعلق دارد و برای انتقال آن در طول زمان باید حفظ شود. حفظ آثار موزهای چه در شکل تاریخی آن یا هنری معاصر نیازمند جنبههای مختلف است و نمیتوان بهدلیل معاصربودن از توجه لازم به این موضوع کاست و براحتی از کنار آن گذشت. نگهداری آثار منوط به شرایط محیطی لازم و استاندارد، پایش محیطی پیوسته برای رصد آسیب های احتمالی و انجام برنامههای پیشگیرانه و در صورت لزوم مرمت برای جلوگیری از آسیبهای بیشتر است. طبیعتاً قرارگیری یک موزه در اقلیم های مختلف یا دارا بودن مجموعههای مختلف هر کدام باعث میشود شرایط ویژهای پدید آید که هم در ایجاد موزه مؤثر است و هم نیازهایی که باید در یک موزه در نظر گرفته شود. در نظر داشته باشیم که کمبودهای یک موزه که اختیارات و تواناییهای یک موزه را برای حفاظت لازم تقلیل میدهد سبب نمیشود که از وظیفه اولیه چشم پوشید و در صورت این کمبودها، این قصور تا سطحی فراتر نیز میرود و متولیان و مالکان فراتر از موزه باید پاسخگو باشند ،چرا که هر نهادی که موزه ایجاد می کند یا برای یک موزه مجوز صادر میکند همه در کنار یک موزه در برابر مجموعههای تاریخی و هنری آن مسئولند و در آسیبهای وارده به مجموعهها و آثار مقصر به حساب میآیند. از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که مالکان معنوی این آثار و بیرون از موزه مانند مخاطبان تخصصی همچون پژوهشگران و هنرمندان که خود را در قرابت با این آثار میبینند تا عموم مردم که هر کدام سهمی عمومی دارند حق دارند منتقدانه و مطالبهگرانه موزهها را در انجام وظیفه رصد و نقد کنند ؛اما فقط باید نقد و مطالبه با درک علتها و شرایط موزه باشد تا بتوان به نتیجه نهایی که حفاظت درست آثار است دست یافت.
موزه دار
موزه با همه تغییرات و توسعه مفهومی و تعریفهای جدیدی که دارد سبب نمیشود بنیانهای اولیه خود را از دست بدهد و کنار بگذارد. در واقع هرچه موزه پیش آمده است بر وظایفش افزوده شده و سطح توقع از آن بالا رفته است، اما این نافی وظایف پیشین موزه نیست. موزهها محل گردآوری بودهاند و پدید آمدهاند تا آثار ارزشمند برای آدمی را جمع و نگهداری کنند. وقتی موزهها گردآوری و تملک میکنند در برابر مجموعههایشان مسئول هستند. آنها به نمایندگی جامعه این آثار را گرد میآورند، حتی موزههای خصوصی نیز در برابر جامعه مسئولند و وقتی نام موزه بر خود میگذارند نمایندگی جامعه را پذیرفتهاند و باید پاسخگوی جامعه باشند و مردم حق دارند از آنها مطالبه کنند؛ کمترین مطالبه جامعه وضعیت و موقعیت آثار است. حفاظت و نگهداری آثار از جمله دغدغههای همیشگی موزهها بوده است تا بتوانند هم سرمایههای خود را حفظ کنند وهم انجام وظیفه کرده باشند. از اینرو گردآوری، تملک و نگهداری را باید از جمله وظایف اولیه و بدیهی موزهها دانست که امروزه بهدلیل بدیهی بودن جزو اهداف موزهها دانسته نمیشوند، بلکه شرط اولیه موزهبودن است تا موزهای بتواند ادعا کند «موزه است». بر همین اساس تخصصهای مرتبط با نگهداری آثار از جمله دانشهای مرتبط با موزهداری دانسته میشوند و رشد این دانش، نه تنها به موزهها کمک میکند بلکه سطح استاندارد آنها را افزایش میدهد. آثار موزهای جدای از اینکه اثر تاریخی باشند یا اثر هنری یا فرهنگی، ارزش آنها حاصل یک ارزش جمعی است که جامعه آن را پدید آورده یا کشف کرده و به اعتبار همین ارزش، هم موزهای شده است و هم به جامعه تعلق دارد و برای انتقال آن در طول زمان باید حفظ شود. حفظ آثار موزهای چه در شکل تاریخی آن یا هنری معاصر نیازمند جنبههای مختلف است و نمیتوان بهدلیل معاصربودن از توجه لازم به این موضوع کاست و براحتی از کنار آن گذشت. نگهداری آثار منوط به شرایط محیطی لازم و استاندارد، پایش محیطی پیوسته برای رصد آسیب های احتمالی و انجام برنامههای پیشگیرانه و در صورت لزوم مرمت برای جلوگیری از آسیبهای بیشتر است. طبیعتاً قرارگیری یک موزه در اقلیم های مختلف یا دارا بودن مجموعههای مختلف هر کدام باعث میشود شرایط ویژهای پدید آید که هم در ایجاد موزه مؤثر است و هم نیازهایی که باید در یک موزه در نظر گرفته شود. در نظر داشته باشیم که کمبودهای یک موزه که اختیارات و تواناییهای یک موزه را برای حفاظت لازم تقلیل میدهد سبب نمیشود که از وظیفه اولیه چشم پوشید و در صورت این کمبودها، این قصور تا سطحی فراتر نیز میرود و متولیان و مالکان فراتر از موزه باید پاسخگو باشند ،چرا که هر نهادی که موزه ایجاد می کند یا برای یک موزه مجوز صادر میکند همه در کنار یک موزه در برابر مجموعههای تاریخی و هنری آن مسئولند و در آسیبهای وارده به مجموعهها و آثار مقصر به حساب میآیند. از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که مالکان معنوی این آثار و بیرون از موزه مانند مخاطبان تخصصی همچون پژوهشگران و هنرمندان که خود را در قرابت با این آثار میبینند تا عموم مردم که هر کدام سهمی عمومی دارند حق دارند منتقدانه و مطالبهگرانه موزهها را در انجام وظیفه رصد و نقد کنند ؛اما فقط باید نقد و مطالبه با درک علتها و شرایط موزه باشد تا بتوان به نتیجه نهایی که حفاظت درست آثار است دست یافت.
برای همسایهات چراغی روشن کن
دکتر مهدی نیک عهد
پژوهشگر حوزه کودک و رسانه
انیمیشن زیبا و تأمل برانگیز «آقای بیتفاوت» محصول یک گروه انیمیشنساز ایرانی است. این انیمیشن با عنوان «دستت را از جیبت دربیار» شناخته میشود.
در آغاز انیمیشن، فردی را میبینیم که بیتفاوت و بیمسئولیت نسبت به آدمها و رویدادهای اطراف و حتی درخواستهای کمک دیگران، به مسیر خودش ادامه میدهد، ولی با رخدادی نگاهش تغییر میکند و چرخه یادگیری اجتماعی، این فرد را به سمت احساس مسئولیت نسبت به دیگران میکشاند و ادامه ماجرا...
«آقای بی تفاوت» به ما یادآوری میکند که انسان، موجودی اجتماعی است و رسالت و مسئولیتی نسبت به اطراف خود و آدمهایی که هر روز از کنارشون عبور میکند، دارد. مقولهای که در سطح خرد شاید باعث بهبود زندگی در محیط ما و پیرامونمان شود و حتی باعث استفاده بهینه از منابع و امکاناتی که در اختیار داریم، گردد و در سطح کلان نیز شاید همین فردگرایی و تفرد بیش از اندازه ما انسانها و بیمسئولیتی و بیتفاوتیهایمان نسبت به دیگران و سرنوشت آنهاست که تقویت کننده فسادها، تبعیضها، سلطهها و ظلمها در جهان امروز شده باشد. چیزی که مانع از آن میشود که بتوانیم جهان و زندگی اجتماعی بهتری را تجربه کنیم؛ جهانی که در آن همه شاد باشند و خوب زندگی کنند، نه فقط ما و نزدیکانمان.
اگر قدری عمیق در این مسأله بنگریم، درمییابیم که در نهایت همین توجه و احساس مسئولیت ما به دیگران و اطرافیان به نفع خودمان خواهد بود، زیرا اگر در سطح همگانی رواج پیدا کند، شهر، محله یا جغرافیایی خواهیم داشت که در آن همه به هم کمک میکنند و مشکلات کمتری برای آدمها پیش میآید. همین رویه باعث میشود که ما در محیط اطرافمان آدمهای کمتری را ببینیم که مشکل دارند، یا خشمگین یا دچار نقص یا بیماری هستند. این رویداد، بیگمان بر کیفیت زندگی ما و روحیه و احساساتمان به زندگی تأثیرگذار است، چرا که به جای اینکه هر روز شاهد چهره درهم از مشکلات و اندوههای دیگران باشیم، آدمهایی را میبینیم که شاد، سرزنده و در تکاپو و با انرژی فراوان هستند. روشن است که خوشبختی ما در گرو خوشبختی دیگران است. این انیمیشن مرا به یاد جملهای میاندازد که میگفت: «برای همسایهات چراغی روشن کن. حوالی خانهات روشنتر خواهد شد.»
از منظری دیگر، انسان به واسطه فرهنگ و استعداد یادگیری، همواره در معرض دو مقوله فراگیری و آموزش دادن مداوم است. در این انیمیشن شاهد این چرخه یادگیری هستیم که قطعاً منجر به یادگیریهای فراوانتر برای دیگر افراد جامعه میشود.
بذر نکویی کاشته و سپس تکثیر میشود. این راز و خاصیت زندگی اجتماعی ما انسانهاست و با بهرهگیری از این ویژگی میتوان هزاران بذر نکو کاشت و ثمره آن را دید. اما افسوس که فردگرایی افراطی امروز جوامع، ما را هم از چرخه یادگیری کارهای خوب، کم بهره و محروم کرده و هم از احساس مسئولیت و کمکرسانی به همنوع غافل کرده است. در واقع بلای تمدن و انسانیت انسانها، همین بیمسئولیتی و بیتفاوتی نسبت به دیگری است.
پژوهشگر حوزه کودک و رسانه
انیمیشن زیبا و تأمل برانگیز «آقای بیتفاوت» محصول یک گروه انیمیشنساز ایرانی است. این انیمیشن با عنوان «دستت را از جیبت دربیار» شناخته میشود.
در آغاز انیمیشن، فردی را میبینیم که بیتفاوت و بیمسئولیت نسبت به آدمها و رویدادهای اطراف و حتی درخواستهای کمک دیگران، به مسیر خودش ادامه میدهد، ولی با رخدادی نگاهش تغییر میکند و چرخه یادگیری اجتماعی، این فرد را به سمت احساس مسئولیت نسبت به دیگران میکشاند و ادامه ماجرا...
«آقای بی تفاوت» به ما یادآوری میکند که انسان، موجودی اجتماعی است و رسالت و مسئولیتی نسبت به اطراف خود و آدمهایی که هر روز از کنارشون عبور میکند، دارد. مقولهای که در سطح خرد شاید باعث بهبود زندگی در محیط ما و پیرامونمان شود و حتی باعث استفاده بهینه از منابع و امکاناتی که در اختیار داریم، گردد و در سطح کلان نیز شاید همین فردگرایی و تفرد بیش از اندازه ما انسانها و بیمسئولیتی و بیتفاوتیهایمان نسبت به دیگران و سرنوشت آنهاست که تقویت کننده فسادها، تبعیضها، سلطهها و ظلمها در جهان امروز شده باشد. چیزی که مانع از آن میشود که بتوانیم جهان و زندگی اجتماعی بهتری را تجربه کنیم؛ جهانی که در آن همه شاد باشند و خوب زندگی کنند، نه فقط ما و نزدیکانمان.
اگر قدری عمیق در این مسأله بنگریم، درمییابیم که در نهایت همین توجه و احساس مسئولیت ما به دیگران و اطرافیان به نفع خودمان خواهد بود، زیرا اگر در سطح همگانی رواج پیدا کند، شهر، محله یا جغرافیایی خواهیم داشت که در آن همه به هم کمک میکنند و مشکلات کمتری برای آدمها پیش میآید. همین رویه باعث میشود که ما در محیط اطرافمان آدمهای کمتری را ببینیم که مشکل دارند، یا خشمگین یا دچار نقص یا بیماری هستند. این رویداد، بیگمان بر کیفیت زندگی ما و روحیه و احساساتمان به زندگی تأثیرگذار است، چرا که به جای اینکه هر روز شاهد چهره درهم از مشکلات و اندوههای دیگران باشیم، آدمهایی را میبینیم که شاد، سرزنده و در تکاپو و با انرژی فراوان هستند. روشن است که خوشبختی ما در گرو خوشبختی دیگران است. این انیمیشن مرا به یاد جملهای میاندازد که میگفت: «برای همسایهات چراغی روشن کن. حوالی خانهات روشنتر خواهد شد.»
از منظری دیگر، انسان به واسطه فرهنگ و استعداد یادگیری، همواره در معرض دو مقوله فراگیری و آموزش دادن مداوم است. در این انیمیشن شاهد این چرخه یادگیری هستیم که قطعاً منجر به یادگیریهای فراوانتر برای دیگر افراد جامعه میشود.
بذر نکویی کاشته و سپس تکثیر میشود. این راز و خاصیت زندگی اجتماعی ما انسانهاست و با بهرهگیری از این ویژگی میتوان هزاران بذر نکو کاشت و ثمره آن را دید. اما افسوس که فردگرایی افراطی امروز جوامع، ما را هم از چرخه یادگیری کارهای خوب، کم بهره و محروم کرده و هم از احساس مسئولیت و کمکرسانی به همنوع غافل کرده است. در واقع بلای تمدن و انسانیت انسانها، همین بیمسئولیتی و بیتفاوتی نسبت به دیگری است.
سهم آواز پرندگان در آرامش
شهره طاعتی
مددکار اجتماعی
با طلوع خورشید صدای زیبای انواع پرندگان گوشمان را نوازش میکند.چند نفر از مردم شهر متوجه صدای این موجودات زیبا و آرامش بخش میشوند؟چند نفر از ما روز خود را با نگاه کردن و دنبال کردن صدای پرندگان و لذت بردن از آنها لذت بخشتر میکنیم؟
طبق تحقیقات علمی تأثیرات طبیعت بر روان انسان ثابت شده است. پرندگان نیز بهعنوان جزئی از چرخه طبیعت سال هاست که با انسانها همزیستی مسالمتآمیزی دارند ،اما ما انسانها با بیتوجهی به آنها، استفاده بهینه از سهم آرامشی را که به ما میبخشند نادیده میگیریم یا در بعضی مواقع با شکار گونههایی از پرندگان باعث میشویم خشم و خشونت درونمان بیشتر از گذشته شود و از طرفی چرخه طبیعت را برهم می زنیم.
در محلهها یا شهرهایی که ارتباط ساکنان آنجا با پرندگان دوستانه و محترمانه است (محترمانه از منظر قائل شدن حق استفاده از درختان، آب و هوا و فضای طبیعت برای پرندگان)، آرامش بیشتر در بین مردم آنجا و زندگی روزمره آنها دیده میشود. در شهرهای بزرگ این بخش در زندگی روزانه گم شده است؛ دائم بهدنبال مراقبه کردن و پیگیری اطلاعاتی برای داشتن یا برگرداندن آرامش و نشاط به زندگی فردی و اجتماعی خود هستیم ،غافل از اینکه آرامش در نزدیکترین حد ممکن به ما در حال عرضه است ،فقط باید آن را ببینیم و بشنویم. این موجودات کوچک، زنده و پویا هستند، آنها برای گذراندن زندگی خود از همان رفتارهای غریزی که در نهادشان وجود دارد استفاده میکنند. از شرایط و ناملایمات موجود مثل خراب شدن لانه و از بین رفتن جوجههای شان، آلودگی هوا، سرما و گرما و موارد دیگر که بیشتر آنها به دست انسانها اتفاق میافتد از زندگی ناراضی نمیشوند. آنها زندگی را با تلاش مجدد و ساختن دوباره لانه و غیره در نظر میگیرند. با نگاهی اجمالی به آنها شاید بتوان گفت که امید به زندگی در بین موجودات دیگر غیر از انسان از جمله پرندگان از ما انسانها بیشتر است. درست است که پرندگان مانند انسان ها دارای روحیه تفکر و تعقل و خرد نیستند ولی آیا همین مشخصه نباید ما انسانها را از آنها فراتر ببرد و با استفاده از این تفکر و تعقل به کسب دانش بیشتر به زندگی بهتر و با آرامشتر برسیم؟
شنیدن صدای دلنواز قمری، بلبل و گنجشک و کبوتر آزاد در لابه لای درختان و باغچهها در ابتدای روز دارای فرکانس های مثبت است که انرژی وصفناپذیری به ما منتقل میکند ،حتی در طول روز و در زمانهایی که استرس و اضطراب بر ما مستولی شده، دیدن این موجودات و شنیدن صدایشان که امید و زندگی را به ارمغان میآورد میتواند آرامشی هرچند کوتاه به ما ببخشد و شاید همین آرامش کوتاه باعث شود که از شدت اضطرابمان کاسته شود.
حال یک تمرین:
از فردا در خانه، خیابان، موقع پیاده روی، زمان رفتن به محل کار یا خرید کمی با دقت نگاه کنید و بشنوید؛ پرندهای که دیدید کمی مکث کنید، به آن نگاه کنید و صدایش را بشنوید. در پایان روز به آنها فکر کنید و به اثری که بر روان شما در آن لحظه گذاشته است بیندیشید و اگر دوست داشتید برای ما بنویسید.
مددکار اجتماعی
با طلوع خورشید صدای زیبای انواع پرندگان گوشمان را نوازش میکند.چند نفر از مردم شهر متوجه صدای این موجودات زیبا و آرامش بخش میشوند؟چند نفر از ما روز خود را با نگاه کردن و دنبال کردن صدای پرندگان و لذت بردن از آنها لذت بخشتر میکنیم؟
طبق تحقیقات علمی تأثیرات طبیعت بر روان انسان ثابت شده است. پرندگان نیز بهعنوان جزئی از چرخه طبیعت سال هاست که با انسانها همزیستی مسالمتآمیزی دارند ،اما ما انسانها با بیتوجهی به آنها، استفاده بهینه از سهم آرامشی را که به ما میبخشند نادیده میگیریم یا در بعضی مواقع با شکار گونههایی از پرندگان باعث میشویم خشم و خشونت درونمان بیشتر از گذشته شود و از طرفی چرخه طبیعت را برهم می زنیم.
در محلهها یا شهرهایی که ارتباط ساکنان آنجا با پرندگان دوستانه و محترمانه است (محترمانه از منظر قائل شدن حق استفاده از درختان، آب و هوا و فضای طبیعت برای پرندگان)، آرامش بیشتر در بین مردم آنجا و زندگی روزمره آنها دیده میشود. در شهرهای بزرگ این بخش در زندگی روزانه گم شده است؛ دائم بهدنبال مراقبه کردن و پیگیری اطلاعاتی برای داشتن یا برگرداندن آرامش و نشاط به زندگی فردی و اجتماعی خود هستیم ،غافل از اینکه آرامش در نزدیکترین حد ممکن به ما در حال عرضه است ،فقط باید آن را ببینیم و بشنویم. این موجودات کوچک، زنده و پویا هستند، آنها برای گذراندن زندگی خود از همان رفتارهای غریزی که در نهادشان وجود دارد استفاده میکنند. از شرایط و ناملایمات موجود مثل خراب شدن لانه و از بین رفتن جوجههای شان، آلودگی هوا، سرما و گرما و موارد دیگر که بیشتر آنها به دست انسانها اتفاق میافتد از زندگی ناراضی نمیشوند. آنها زندگی را با تلاش مجدد و ساختن دوباره لانه و غیره در نظر میگیرند. با نگاهی اجمالی به آنها شاید بتوان گفت که امید به زندگی در بین موجودات دیگر غیر از انسان از جمله پرندگان از ما انسانها بیشتر است. درست است که پرندگان مانند انسان ها دارای روحیه تفکر و تعقل و خرد نیستند ولی آیا همین مشخصه نباید ما انسانها را از آنها فراتر ببرد و با استفاده از این تفکر و تعقل به کسب دانش بیشتر به زندگی بهتر و با آرامشتر برسیم؟
شنیدن صدای دلنواز قمری، بلبل و گنجشک و کبوتر آزاد در لابه لای درختان و باغچهها در ابتدای روز دارای فرکانس های مثبت است که انرژی وصفناپذیری به ما منتقل میکند ،حتی در طول روز و در زمانهایی که استرس و اضطراب بر ما مستولی شده، دیدن این موجودات و شنیدن صدایشان که امید و زندگی را به ارمغان میآورد میتواند آرامشی هرچند کوتاه به ما ببخشد و شاید همین آرامش کوتاه باعث شود که از شدت اضطرابمان کاسته شود.
حال یک تمرین:
از فردا در خانه، خیابان، موقع پیاده روی، زمان رفتن به محل کار یا خرید کمی با دقت نگاه کنید و بشنوید؛ پرندهای که دیدید کمی مکث کنید، به آن نگاه کنید و صدایش را بشنوید. در پایان روز به آنها فکر کنید و به اثری که بر روان شما در آن لحظه گذاشته است بیندیشید و اگر دوست داشتید برای ما بنویسید.
حرامخواری عامل شقاوت و سقوط اخلاقی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
از مهمترین واساسیترین مسائل زندگی درشریعت محمدی(ص)، موضوع کار و کسب حلال ودرآمد مشروع است. آموزههای دین بهعنوان آیین زندگی، توجه ویژه ومبسوطی به این موضوع داشته و نسبت به نوع، آداب و شرایط آن دستورالعملهایی را تشریح و توصیه کرده است. ازاین رو در روایات بسیاری ضمن توجه خاص به کار و تلاش و کسب درآمد مشروع و حلال، از کسب درآمد حلال بهعنوان جهاد یاد شده است. براین اساس یکی از وظایف حتمی هر فرد مسلمان آن است که ضمن اشتغال به شغلی آبرومند، به کسب مال و هزینه زندگی از راه حلال بپردازد و مراقب باشد حرام به زندگیاش راه نیابد. چرا که در غیر این صورت آثار وتبعات حرام، دنیا و آخرت او را با رنج وعذاب طولانی مواجه وآرامشش را سلب خواهد نمود. امیرالمؤمنین علی(ع) در سفارشی به کمیل میفرماید: «بنگر در چه جایی و برروی چه فرش و زمینی به نماز میایستی! چرا که اگر از راه مشروع و حلال نباشد، نمازت پذیرفته نخواهد بود.»
روح و روان آدمی از جهاتی به بدن انسان شباهت دارد. یعنی همانطورکه غذای سالم نیازهای بدن را پاسخ گفته وبرای ادامه حیات و مقابله با بیماریها لازم وضروری است، مال حلال وارتزاق از آن نیز روح آدمی را تقویت و در نتیجه انسان را در مسیر بندگی خدا و اطاعت از او شائق و علاقهمند وبرخوردار از صفای باطن و نورانیت مینماید. در صورتی که راه یافتن مال حرام به زندگی افراد موجب ضعف ایمان، تاریکی خانه دل و کشیده شدن فرد حرامخوار به سایر معاصی و نافرمانی از دستورات الهی میشود. بدین سبب مشروع بودن و نامشروع بودن راههای کسب مال و ثروت، در رشد و انحطاط انسان نقش مؤثر و اساسی دارد. بدین سبب موضوع حلالخواری و حرامخواری در تعالیم اسلام و آموزههای اولیای دین از جایگاه واهمیت ویژهای برخوردار و پایه و شالوده قبولی طاعات و عبادات وهمچنین استجابت دعا خوانده شده است. ازامام سجاد(ع) نقل است که: «هیچ چیز نزد خدا بعد از معرفت و ایمان به او محبوبتر از پاکیزگی شکم وفرج از حرام نیست.» امام صادق(ع) هم در این ارتباط میفرماید:«کسبت را پاکیزه کن تا دعایت مستجاب شود، زیرا اگر کسی لقمه حرامی بردهان گذارد و فرو برد، تا چهل روز دعایش مستجاب نخواهد شد.»
درسفر معراج که روایتهای آن از سوی امامان پاک(ع) به نقل از رسول خدا(ص) به ما رسیده، آمده است:«خداوند خطاب به رسولش میگوید؛ ای احمد! بدان که عبادت و بندگی ده جزء دارد که نه جزء آن درکسب درآمد حلال است. اگر بندگانم غذا و آشامیدنی خویش را - از حرام پاکیزه - نگه دارند در پناه من خواهند بود.» پیامبر اکرم(ص) نیزجملهای براین مضمون افزوده ومی فرماید: «هرکس روزش را در راه کسب حلال، شب نماید ودر این راه خود را به رنج و زحمت افکند، آمرزیده است.» امام صادق هم با تأکید بر اهمیت کسب درآمد حلال میفرماید: «هیچگاه تحصیل کسب روزی حلال را ترک نکنید، زیرا درآمد حلال و حلالخواری موجب تقویت دین بندگان خواهد بود.»
ازمجموع تعالیم اسلام در این ارتباط چنین به دست میآید که حرامخواری زمینه سقوط اخلاقی و دوری ازمعنویت و صفای باطن را به همراه داشته و بر اساس روایتی از رسول خدا(ص):«هرلقمه حرامی که وارد شکم بندهای شود، تا هنگامی که آثار آن لقمه در بدن او باقیست، فرشتگان اورا لعنت میکنند و خداوند نیز نظر رحمت بر او نخواهد افکند.» بنابراین فرد حرامخوار ملعون و مورد غضب الهی بوده و مستحق عذاب الهی است. دامنه قبح حرامخواری تا بدان جاست که اگر از مال حرام کار خیری انجام شود، پذیرفته نمیشود و ثمری برای فاعل آن نخواهد داشت.
حرامخواری گاهی مانع شنیدن حرف حق و تأثیرپذیری و بازگشت از انحراف وشقاوت میشود. در روز عاشورا آن هنگام که دو سپاه مقابل یکدیگر صف بستند و آماده کارزار شدند، اباعبدالله الحسین(ع) بهعنوان اتمام حجت آغاز به سخن کرد تا پیام حق را به گوش جان لشکریان عمر سعد برساند، اما آنان با ایجاد سروصدا سعی کردند تا مانع شنیده شدن سخنان امام حسین(ع) شوند.در این هنگام امام(ع) جمله بلندی که حکایت از زمینههای انحراف و سقوط افراد سپاه یزید بر اثر حرامخواری داشت را بیان کرده و فرمود: «وای بر شما که سعی میکنید تا نشنوید، حال آنکه من شما را به راه رشد و سعادت فرا میخوانم! وهرکس سخنان مرا بشنود و پیروی کند از نجات یافتگان خواهد بود وهرکس نشنیده و روی برگرداند هلاک خواهد شد. اما شما با هیاهو سخنانم را نمیشنوید زیرا شکمهایتان از حرام پر شده است.» آری حرامخواری انسان را به جایی میرساند که مقابل حجت خدا ایستاده و به روی حق وحقیقت تیغ خواهد کشید.
دبیر گروه پایداری
از مهمترین واساسیترین مسائل زندگی درشریعت محمدی(ص)، موضوع کار و کسب حلال ودرآمد مشروع است. آموزههای دین بهعنوان آیین زندگی، توجه ویژه ومبسوطی به این موضوع داشته و نسبت به نوع، آداب و شرایط آن دستورالعملهایی را تشریح و توصیه کرده است. ازاین رو در روایات بسیاری ضمن توجه خاص به کار و تلاش و کسب درآمد مشروع و حلال، از کسب درآمد حلال بهعنوان جهاد یاد شده است. براین اساس یکی از وظایف حتمی هر فرد مسلمان آن است که ضمن اشتغال به شغلی آبرومند، به کسب مال و هزینه زندگی از راه حلال بپردازد و مراقب باشد حرام به زندگیاش راه نیابد. چرا که در غیر این صورت آثار وتبعات حرام، دنیا و آخرت او را با رنج وعذاب طولانی مواجه وآرامشش را سلب خواهد نمود. امیرالمؤمنین علی(ع) در سفارشی به کمیل میفرماید: «بنگر در چه جایی و برروی چه فرش و زمینی به نماز میایستی! چرا که اگر از راه مشروع و حلال نباشد، نمازت پذیرفته نخواهد بود.»
روح و روان آدمی از جهاتی به بدن انسان شباهت دارد. یعنی همانطورکه غذای سالم نیازهای بدن را پاسخ گفته وبرای ادامه حیات و مقابله با بیماریها لازم وضروری است، مال حلال وارتزاق از آن نیز روح آدمی را تقویت و در نتیجه انسان را در مسیر بندگی خدا و اطاعت از او شائق و علاقهمند وبرخوردار از صفای باطن و نورانیت مینماید. در صورتی که راه یافتن مال حرام به زندگی افراد موجب ضعف ایمان، تاریکی خانه دل و کشیده شدن فرد حرامخوار به سایر معاصی و نافرمانی از دستورات الهی میشود. بدین سبب مشروع بودن و نامشروع بودن راههای کسب مال و ثروت، در رشد و انحطاط انسان نقش مؤثر و اساسی دارد. بدین سبب موضوع حلالخواری و حرامخواری در تعالیم اسلام و آموزههای اولیای دین از جایگاه واهمیت ویژهای برخوردار و پایه و شالوده قبولی طاعات و عبادات وهمچنین استجابت دعا خوانده شده است. ازامام سجاد(ع) نقل است که: «هیچ چیز نزد خدا بعد از معرفت و ایمان به او محبوبتر از پاکیزگی شکم وفرج از حرام نیست.» امام صادق(ع) هم در این ارتباط میفرماید:«کسبت را پاکیزه کن تا دعایت مستجاب شود، زیرا اگر کسی لقمه حرامی بردهان گذارد و فرو برد، تا چهل روز دعایش مستجاب نخواهد شد.»
درسفر معراج که روایتهای آن از سوی امامان پاک(ع) به نقل از رسول خدا(ص) به ما رسیده، آمده است:«خداوند خطاب به رسولش میگوید؛ ای احمد! بدان که عبادت و بندگی ده جزء دارد که نه جزء آن درکسب درآمد حلال است. اگر بندگانم غذا و آشامیدنی خویش را - از حرام پاکیزه - نگه دارند در پناه من خواهند بود.» پیامبر اکرم(ص) نیزجملهای براین مضمون افزوده ومی فرماید: «هرکس روزش را در راه کسب حلال، شب نماید ودر این راه خود را به رنج و زحمت افکند، آمرزیده است.» امام صادق هم با تأکید بر اهمیت کسب درآمد حلال میفرماید: «هیچگاه تحصیل کسب روزی حلال را ترک نکنید، زیرا درآمد حلال و حلالخواری موجب تقویت دین بندگان خواهد بود.»
ازمجموع تعالیم اسلام در این ارتباط چنین به دست میآید که حرامخواری زمینه سقوط اخلاقی و دوری ازمعنویت و صفای باطن را به همراه داشته و بر اساس روایتی از رسول خدا(ص):«هرلقمه حرامی که وارد شکم بندهای شود، تا هنگامی که آثار آن لقمه در بدن او باقیست، فرشتگان اورا لعنت میکنند و خداوند نیز نظر رحمت بر او نخواهد افکند.» بنابراین فرد حرامخوار ملعون و مورد غضب الهی بوده و مستحق عذاب الهی است. دامنه قبح حرامخواری تا بدان جاست که اگر از مال حرام کار خیری انجام شود، پذیرفته نمیشود و ثمری برای فاعل آن نخواهد داشت.
حرامخواری گاهی مانع شنیدن حرف حق و تأثیرپذیری و بازگشت از انحراف وشقاوت میشود. در روز عاشورا آن هنگام که دو سپاه مقابل یکدیگر صف بستند و آماده کارزار شدند، اباعبدالله الحسین(ع) بهعنوان اتمام حجت آغاز به سخن کرد تا پیام حق را به گوش جان لشکریان عمر سعد برساند، اما آنان با ایجاد سروصدا سعی کردند تا مانع شنیده شدن سخنان امام حسین(ع) شوند.در این هنگام امام(ع) جمله بلندی که حکایت از زمینههای انحراف و سقوط افراد سپاه یزید بر اثر حرامخواری داشت را بیان کرده و فرمود: «وای بر شما که سعی میکنید تا نشنوید، حال آنکه من شما را به راه رشد و سعادت فرا میخوانم! وهرکس سخنان مرا بشنود و پیروی کند از نجات یافتگان خواهد بود وهرکس نشنیده و روی برگرداند هلاک خواهد شد. اما شما با هیاهو سخنانم را نمیشنوید زیرا شکمهایتان از حرام پر شده است.» آری حرامخواری انسان را به جایی میرساند که مقابل حجت خدا ایستاده و به روی حق وحقیقت تیغ خواهد کشید.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سینما زبان مشترک همه ملت هاست
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
حفاظت آثار، شرط اولیه و مطالبه اجتماعی
-
برای همسایهات چراغی روشن کن
-
سهم آواز پرندگان در آرامش
-
حرامخواری عامل شقاوت و سقوط اخلاقی
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین