ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
بعد از دو رنگ شدن گنبد مسجد شیخ لطفالله به دلیل مرمت غیر اصولی اتفاق افتاد
گنبد صفوی مسجد امام «چین» خورد
زهرا کشوری
دبیر گروه زیست بوم
داربستهای 14ساله مرمت مسجد امام اصفهان که برداشته شد آه از نهاد فعالان و کارشناسان میراث فرهنگی کشور بلند شد.مرمت مسجد امام اصفهان خسارتبارتر از مرمت مسجد شیخ لطفالله است. سه سال پیش بود که مرمت مسجد صفوی شیخ لطفالله به دو رنگ شدن یکی از زیباترین گنبدهای ایران انجامید. اعتراض دهها کارشناس و فعالان حوزه میراث فرهنگی اما به نجات آثار تاریخی یکی از مهمترین شهرهای تاریخی کشور یعنی اصفهان منجر نشد.مرمتکاران این بار سطح گنبد مسجد امام را چین انداختند و با فرورفتگیها و برآمدگیهای عجیب تحویل افکارعمومی دادند؛ تصاویری که اعتراض جامعه میراث فرهنگی را در پی داشته است. «فریبا خطابخش» مدیر پایگاه میراث جهانی نقش جهان اصفهان هم اعتراض کارشناسان را مشتی حرف بیهوده خواند و از نوسازی مسجد به جای مرمت آن خبر داد تا این سؤال پیش بیاید که کدام قانون اجازه میدهد یک مسجد تاریخی را به جای مرمت، نوسازی کنند؟ملیحه مهدیآبادی، کارشناس مرمت آثار تاریخی در گفتوگو با روزنامه «ایران» به مرمتهای اصولی مرحوم «باقر آیتاللهزادهشیرازی» معمار، مرمتگر، استاد دانشگاه و چهره ماندگار عرصه معماری، حفاظت و مرمت بناهای تاریخی ایران که روی آثار تاریخی میدان نقش جهان انجام داده اشاره میکند و میگوید: «گنبد مسجد امام چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب استحکامبخشی شده بود.آن زمان آقای شیرازی مدیر پایگاه میراث نقش جهان بود. در شورای فنی کسانی چون حسین آقاجانی و حسینآبادی بودند که متأسفانه همه آنها فوت کردند.»مهدیآبادی با اعتقاد به اینکه آن مرمتها کافی بود، میگوید: «به نظر میرسد تخصص کسانی که در سالهای اخیر آثار را آسیبشناسی نمودند و کار را انجام دادند در حد مرمت چنین آثاری نبود.»
سوداگری در حفاظت و مرمت آثار تاریخی
او بحث را به سوداگری در حفاظت و مرمت آثار تاریخی میبرد و میگوید: «مرمت آثار در سالهای اخیر با عجله انجام میشود. هزینهای به پایگاهها داده میشود و آنها به جای اینکه فعالیتها را گسترش و پژوهشهای بیشتری انجام دهند، سریع شروع به مرمت آثار میکنند. این اتفاق تنها در مسجد جامع اصفهان (مسجد امام) و مسجد شیخ لطفالله اصفهان نمیافتد.»او شهادت میدهد که بارها کاشیهای تکیه قاجاری معاونالملک در کرمانشاه کنده شده و نصب شدهاند. این مرمت به شکسته شدن کاشیهای ارزشمند تکیه منجر شده است.
تفکر پیمانکاری
این کارشناس مرمت اعتقاد دارد تفکر علمی پشت مرمتها نیست و بیشتر تفکر پیمانکاری است. مهدیآبادی نتیجه میگیرد وقتی تفکر پیمانکاری آثار را مرمت میکند، حاصلش جز اتفاقی که در اصفهان افتاد نخواهد بود. مهدیآبادی میگوید: «چون مسجد شیخ لطفالله و مسجد امام آثار جهانی هستند مرمت غیراصولی آنها دیده میشود اما وضعیت آثار دور از چشم افکارعمومی هم بهتر از مرمت این دو اثر صفوی نیست.»این کارشناس بحث را به مرمت طاقبستان میبرد و میگوید: «در طاقبستان هم همین اتفاق افتاد. با لودر و بولدوزر به جان اثر افتادند در حالی که هرگز کلنگ باستانشناسی به آنجا نخورد. فقط میخواهند اعتبار تخصیص یافته را هزینه کنند و تنها به ظاهر کار فکر میکنند.»به گفته او خیلی از مرمتها تأییدیه کمیته فنیها و شورای فنیها را هم دارد. او میگوید: «سطح علمی کمیتهها و شورای فنیها و کارشناسها هم پایین آمده است. حالا دیگر کارشناسان در قدوقواره انجام کارهای بزرگ نیستند.»
خصوصیسازی
او آغاز این درد را از زمان پیادهسازی غیرکارشناسی اصل 44 قانون اساسی میداند و میگوید: «آن زمان تصمیم گرفتند خصوصیسازی و برونسپاری در میراث فرهنگی اتفاق بیفتد، ولی این خصوصیسازی درست انجام نگرفت. خیلی از کارشناسها یا به اجبار بازنشسته شدند یا خودشان را بازخرید کردند.» این روند در دولت نهم و دهم شدت میگیرد. مهدیآبادی از آن به عنوان ضربه کاری یاد میکند و میگوید: «دولتها از مدیران متخصص استفاده نکردند و به طور طبیعی مدیران انتخاب شده هم کارشناس برجسته نخواستند. کارشناسان کم کم به حاشیه رفتند و یکسری دانشجو وارد کار شدند. بسیاری از دانشجوها هم در دانشگاه رشد نکردند، بدنه کارشناسی میراث فرهنگی ضعیف شد و در نتیجه آن تفکر که باید میراث فرهنگی حفظ شود کمرنگ شد. الان خیلی از کسانی که در حوزه میراث فرهنگی کار میکنند، پیمانکارانی هستند که «گرید» مرمت گرفتهاند.»
اشتباه سازمان برنامه و بودجه
به گفته مهدیآبادی سالهای اولی که میراثفرهنگی خصوصیسازی شد، سازمان برنامه و بودجه به معماران و کسانی که عمران خوانده بودند اما در پروژهای با میراث فرهنگی همکاری داشتند گرید (معیار صلاحیتگذاری برای تضمین کیفیت و کمیت پیمانکاران) مرمت داد. این تصمیم باعث شد کسانی که تخصصی در مرمت نداشتند اما در زمینه عمران کار کرده بودند و یا در معماری و سازه تخصص داشتند وارد کار مرمت شدند.او که سالها در حوزه میراث فرهنگی کرمانشاه فعالیت داشته و نتیجه سالها تلاشش ثبت جهانی کتیبه بیستون در فهرست جهانی یونسکو است، حداقل دو مورد در کرمانشاه سراغ دارد. پیمانکارانی فعال در حوزه آسفالت جاده و خیابان و کسانی که کارهای سنگین چون لودر و بولدوزر انجام میدادند، توانسته بودند از سازمان برنامه و بودجه گرید مرمت بگیرند، فقط به این دلیل که در دورهای با میراث فرهنگی همکاری داشتند. او میگوید: «این افراد در حوزه تخصصی خودشان ممکن است خوب باشند اما مثلاً با چه تفکری مرمت کتیبه قدیمیترین نقش برجسته ایران یعنی «آنوبانینی» را در سامانه به مزایده میگذارند و پیمانکاری انتخاب میشود که هیچ تخصصی در حفاظت از آثار صخرهای ندارد. معلوم است که باید فاتحه آثار را خواند.»
نظارتی وجود ندارد
این کارشناس اعتقاد دارد در سالهای اخیر بحث نظارت روی فعالیتها در حوزه میراث فرهنگی بسیار کمرنگ شده است. یک زمانی پژوهشگاه میراث فرهنگی روی تصمیم های سازمان میراث فرهنگی نظارت داشت و الان سطح فعالیت پژوهشگاه در حد حفاظت فیزیکی آثار پایین آمده است. کسی خودش را مکلف نمیداند به کارشناسان پژوهشگاه پاسخ دهد. کارشناسان کارکشته، یا بازنشسته شدهاند یا خود را بازخرید کردهاند. سطح و بنیه کارشناسی سازمان بسیار پایین آمده است. مدیران یکسری از استانها هیچ تخصصی در حوزه میراث فرهنگی ندارند. او از واگذاری مدیریت برخی مجموعههای تاریخی به کسانی که تخصص پزشکی یا دندانپزشکی دارند سخن به میان میآورد و از تفویض اختیارات شورای فنی به استانها بهعنوان یکی از علل تخریب آثار تاریخی به اسم مرمت نام میبرد. مهدیآبادی عدم وجود کارشناس توانمند در برخی از استانها و تخصیص اعتبار به استانداریها را از دیگر دلایل این وضعیت برمیشمرد و میگوید: «در برخی از استانها استاندارها تفکر توسعهای دارند و مثلاً میخواهند جاده را از دل یک اثر و تپه تاریخی بگذرانند، کافی است تا مدیران میراث در برخی از استانها جلوی این طرحها بایستند،برخی استانداران اجازه فعالیت به او را نمیدهند. استقلال اداری مدیران از بین می رود و آنها به اعتبارات استانی و شهرداری وابسته می شوند، همین مسأله هم آنها را تحت فشار قرار میدهد.»
میراث قربانی گردشگری شد
وی روی نگاهی که اعتقاد دارد باید میراث فرهنگی قربانی گردشگری شود تمرکز میکند و میگوید: «موافقان با این تفکر اعتقاد دارند گردشگری سرمایه میآورد در حالی که میراث فرهنگی و آثار تاریخی سرمایه ملی ما هستند که باید به نسل آینده واگذار شوند.»
چرا مدیر پایگاه نقش جهان عوض نشد؟
این کارشناس به دو رنگ شدن گنبد مسجد جهانی شیخ لطفالله بر اثر مرمت در سال 98 اشاره میکند و میگوید: «کمترین کاری که باید می کردند، عوض کردن مدیر پایگاه بود اما در اصفهان به او امتیاز هم دادند. هیچکس هم بازخواست نشد. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی متولی میراث فرهنگی است، نه مالک. میراث فرهنگی متعلق به مردم است.»
کسی حق بازسازی آثار تاریخی را ندارد
او در واکنش به حرفهای فریبا خطابخش مدیر پایگاه میراث فرهنگی که به رسانهها گفته است از ابتدا بنا بر بازسازی گنبد مسجد امام بود نه مرمت آن، میگوید: «هیچکس حق بازسازی یک اثر تاریخی را ندارد. مگر میدان شهری و یک ساختمان تازه است که بازسازی و نوسازی بخواهد؟ این حرف نشان میدهد کسی مسئولیت را پذیرفته که دانش حفاظت و مرمت ندارد.»ثبت کننده کتیبه بیستون در یونسکو به عضویت ایران در کنوانسیونهای مختلف اشاره میکند و میگوید: «هیچکدام از این کنوانسیونها اجازه بازسازی آثار تاریخی را نمیدهند؟ شاید دو قرن پیش این اتفاق در اروپا افتاده باشد اما الان اصلاً قابل قبول نیست. مگر ما میتوانیم آثار تاریخی را از نو بسازیم؟ هیچ مرمتگری اجازه بازسازی و نوسازی آثار تاریخی را ندارد مگر در زمانی که استحکام بنا به خطر بیفتد. گنبد مسجد امام و گنبد مسجد شیخ لطفالله چه مشکلی داشتند که نیاز به بازسازی داشته باشند؟»مهدیآبادی همچنان معتقد است بلایی که بر سر گنبد مسجد شیخ لطفالله و گنبد مسجد امام آمد از سوداگری آب میخورد.
دبیر گروه زیست بوم
داربستهای 14ساله مرمت مسجد امام اصفهان که برداشته شد آه از نهاد فعالان و کارشناسان میراث فرهنگی کشور بلند شد.مرمت مسجد امام اصفهان خسارتبارتر از مرمت مسجد شیخ لطفالله است. سه سال پیش بود که مرمت مسجد صفوی شیخ لطفالله به دو رنگ شدن یکی از زیباترین گنبدهای ایران انجامید. اعتراض دهها کارشناس و فعالان حوزه میراث فرهنگی اما به نجات آثار تاریخی یکی از مهمترین شهرهای تاریخی کشور یعنی اصفهان منجر نشد.مرمتکاران این بار سطح گنبد مسجد امام را چین انداختند و با فرورفتگیها و برآمدگیهای عجیب تحویل افکارعمومی دادند؛ تصاویری که اعتراض جامعه میراث فرهنگی را در پی داشته است. «فریبا خطابخش» مدیر پایگاه میراث جهانی نقش جهان اصفهان هم اعتراض کارشناسان را مشتی حرف بیهوده خواند و از نوسازی مسجد به جای مرمت آن خبر داد تا این سؤال پیش بیاید که کدام قانون اجازه میدهد یک مسجد تاریخی را به جای مرمت، نوسازی کنند؟ملیحه مهدیآبادی، کارشناس مرمت آثار تاریخی در گفتوگو با روزنامه «ایران» به مرمتهای اصولی مرحوم «باقر آیتاللهزادهشیرازی» معمار، مرمتگر، استاد دانشگاه و چهره ماندگار عرصه معماری، حفاظت و مرمت بناهای تاریخی ایران که روی آثار تاریخی میدان نقش جهان انجام داده اشاره میکند و میگوید: «گنبد مسجد امام چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب استحکامبخشی شده بود.آن زمان آقای شیرازی مدیر پایگاه میراث نقش جهان بود. در شورای فنی کسانی چون حسین آقاجانی و حسینآبادی بودند که متأسفانه همه آنها فوت کردند.»مهدیآبادی با اعتقاد به اینکه آن مرمتها کافی بود، میگوید: «به نظر میرسد تخصص کسانی که در سالهای اخیر آثار را آسیبشناسی نمودند و کار را انجام دادند در حد مرمت چنین آثاری نبود.»
سوداگری در حفاظت و مرمت آثار تاریخی
او بحث را به سوداگری در حفاظت و مرمت آثار تاریخی میبرد و میگوید: «مرمت آثار در سالهای اخیر با عجله انجام میشود. هزینهای به پایگاهها داده میشود و آنها به جای اینکه فعالیتها را گسترش و پژوهشهای بیشتری انجام دهند، سریع شروع به مرمت آثار میکنند. این اتفاق تنها در مسجد جامع اصفهان (مسجد امام) و مسجد شیخ لطفالله اصفهان نمیافتد.»او شهادت میدهد که بارها کاشیهای تکیه قاجاری معاونالملک در کرمانشاه کنده شده و نصب شدهاند. این مرمت به شکسته شدن کاشیهای ارزشمند تکیه منجر شده است.
تفکر پیمانکاری
این کارشناس مرمت اعتقاد دارد تفکر علمی پشت مرمتها نیست و بیشتر تفکر پیمانکاری است. مهدیآبادی نتیجه میگیرد وقتی تفکر پیمانکاری آثار را مرمت میکند، حاصلش جز اتفاقی که در اصفهان افتاد نخواهد بود. مهدیآبادی میگوید: «چون مسجد شیخ لطفالله و مسجد امام آثار جهانی هستند مرمت غیراصولی آنها دیده میشود اما وضعیت آثار دور از چشم افکارعمومی هم بهتر از مرمت این دو اثر صفوی نیست.»این کارشناس بحث را به مرمت طاقبستان میبرد و میگوید: «در طاقبستان هم همین اتفاق افتاد. با لودر و بولدوزر به جان اثر افتادند در حالی که هرگز کلنگ باستانشناسی به آنجا نخورد. فقط میخواهند اعتبار تخصیص یافته را هزینه کنند و تنها به ظاهر کار فکر میکنند.»به گفته او خیلی از مرمتها تأییدیه کمیته فنیها و شورای فنیها را هم دارد. او میگوید: «سطح علمی کمیتهها و شورای فنیها و کارشناسها هم پایین آمده است. حالا دیگر کارشناسان در قدوقواره انجام کارهای بزرگ نیستند.»
خصوصیسازی
او آغاز این درد را از زمان پیادهسازی غیرکارشناسی اصل 44 قانون اساسی میداند و میگوید: «آن زمان تصمیم گرفتند خصوصیسازی و برونسپاری در میراث فرهنگی اتفاق بیفتد، ولی این خصوصیسازی درست انجام نگرفت. خیلی از کارشناسها یا به اجبار بازنشسته شدند یا خودشان را بازخرید کردند.» این روند در دولت نهم و دهم شدت میگیرد. مهدیآبادی از آن به عنوان ضربه کاری یاد میکند و میگوید: «دولتها از مدیران متخصص استفاده نکردند و به طور طبیعی مدیران انتخاب شده هم کارشناس برجسته نخواستند. کارشناسان کم کم به حاشیه رفتند و یکسری دانشجو وارد کار شدند. بسیاری از دانشجوها هم در دانشگاه رشد نکردند، بدنه کارشناسی میراث فرهنگی ضعیف شد و در نتیجه آن تفکر که باید میراث فرهنگی حفظ شود کمرنگ شد. الان خیلی از کسانی که در حوزه میراث فرهنگی کار میکنند، پیمانکارانی هستند که «گرید» مرمت گرفتهاند.»
اشتباه سازمان برنامه و بودجه
به گفته مهدیآبادی سالهای اولی که میراثفرهنگی خصوصیسازی شد، سازمان برنامه و بودجه به معماران و کسانی که عمران خوانده بودند اما در پروژهای با میراث فرهنگی همکاری داشتند گرید (معیار صلاحیتگذاری برای تضمین کیفیت و کمیت پیمانکاران) مرمت داد. این تصمیم باعث شد کسانی که تخصصی در مرمت نداشتند اما در زمینه عمران کار کرده بودند و یا در معماری و سازه تخصص داشتند وارد کار مرمت شدند.او که سالها در حوزه میراث فرهنگی کرمانشاه فعالیت داشته و نتیجه سالها تلاشش ثبت جهانی کتیبه بیستون در فهرست جهانی یونسکو است، حداقل دو مورد در کرمانشاه سراغ دارد. پیمانکارانی فعال در حوزه آسفالت جاده و خیابان و کسانی که کارهای سنگین چون لودر و بولدوزر انجام میدادند، توانسته بودند از سازمان برنامه و بودجه گرید مرمت بگیرند، فقط به این دلیل که در دورهای با میراث فرهنگی همکاری داشتند. او میگوید: «این افراد در حوزه تخصصی خودشان ممکن است خوب باشند اما مثلاً با چه تفکری مرمت کتیبه قدیمیترین نقش برجسته ایران یعنی «آنوبانینی» را در سامانه به مزایده میگذارند و پیمانکاری انتخاب میشود که هیچ تخصصی در حفاظت از آثار صخرهای ندارد. معلوم است که باید فاتحه آثار را خواند.»
نظارتی وجود ندارد
این کارشناس اعتقاد دارد در سالهای اخیر بحث نظارت روی فعالیتها در حوزه میراث فرهنگی بسیار کمرنگ شده است. یک زمانی پژوهشگاه میراث فرهنگی روی تصمیم های سازمان میراث فرهنگی نظارت داشت و الان سطح فعالیت پژوهشگاه در حد حفاظت فیزیکی آثار پایین آمده است. کسی خودش را مکلف نمیداند به کارشناسان پژوهشگاه پاسخ دهد. کارشناسان کارکشته، یا بازنشسته شدهاند یا خود را بازخرید کردهاند. سطح و بنیه کارشناسی سازمان بسیار پایین آمده است. مدیران یکسری از استانها هیچ تخصصی در حوزه میراث فرهنگی ندارند. او از واگذاری مدیریت برخی مجموعههای تاریخی به کسانی که تخصص پزشکی یا دندانپزشکی دارند سخن به میان میآورد و از تفویض اختیارات شورای فنی به استانها بهعنوان یکی از علل تخریب آثار تاریخی به اسم مرمت نام میبرد. مهدیآبادی عدم وجود کارشناس توانمند در برخی از استانها و تخصیص اعتبار به استانداریها را از دیگر دلایل این وضعیت برمیشمرد و میگوید: «در برخی از استانها استاندارها تفکر توسعهای دارند و مثلاً میخواهند جاده را از دل یک اثر و تپه تاریخی بگذرانند، کافی است تا مدیران میراث در برخی از استانها جلوی این طرحها بایستند،برخی استانداران اجازه فعالیت به او را نمیدهند. استقلال اداری مدیران از بین می رود و آنها به اعتبارات استانی و شهرداری وابسته می شوند، همین مسأله هم آنها را تحت فشار قرار میدهد.»
میراث قربانی گردشگری شد
وی روی نگاهی که اعتقاد دارد باید میراث فرهنگی قربانی گردشگری شود تمرکز میکند و میگوید: «موافقان با این تفکر اعتقاد دارند گردشگری سرمایه میآورد در حالی که میراث فرهنگی و آثار تاریخی سرمایه ملی ما هستند که باید به نسل آینده واگذار شوند.»
چرا مدیر پایگاه نقش جهان عوض نشد؟
این کارشناس به دو رنگ شدن گنبد مسجد جهانی شیخ لطفالله بر اثر مرمت در سال 98 اشاره میکند و میگوید: «کمترین کاری که باید می کردند، عوض کردن مدیر پایگاه بود اما در اصفهان به او امتیاز هم دادند. هیچکس هم بازخواست نشد. وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی متولی میراث فرهنگی است، نه مالک. میراث فرهنگی متعلق به مردم است.»
کسی حق بازسازی آثار تاریخی را ندارد
او در واکنش به حرفهای فریبا خطابخش مدیر پایگاه میراث فرهنگی که به رسانهها گفته است از ابتدا بنا بر بازسازی گنبد مسجد امام بود نه مرمت آن، میگوید: «هیچکس حق بازسازی یک اثر تاریخی را ندارد. مگر میدان شهری و یک ساختمان تازه است که بازسازی و نوسازی بخواهد؟ این حرف نشان میدهد کسی مسئولیت را پذیرفته که دانش حفاظت و مرمت ندارد.»ثبت کننده کتیبه بیستون در یونسکو به عضویت ایران در کنوانسیونهای مختلف اشاره میکند و میگوید: «هیچکدام از این کنوانسیونها اجازه بازسازی آثار تاریخی را نمیدهند؟ شاید دو قرن پیش این اتفاق در اروپا افتاده باشد اما الان اصلاً قابل قبول نیست. مگر ما میتوانیم آثار تاریخی را از نو بسازیم؟ هیچ مرمتگری اجازه بازسازی و نوسازی آثار تاریخی را ندارد مگر در زمانی که استحکام بنا به خطر بیفتد. گنبد مسجد امام و گنبد مسجد شیخ لطفالله چه مشکلی داشتند که نیاز به بازسازی داشته باشند؟»مهدیآبادی همچنان معتقد است بلایی که بر سر گنبد مسجد شیخ لطفالله و گنبد مسجد امام آمد از سوداگری آب میخورد.
به رغم گذشت 10 سال از ساخت سد گاران با هدف تأمین آب شرب شهر
آیا مریوانیها از تالاب زریوار مینوشند؟
بیتا میرعظیمی
خبرنگار
محیط زیست کردستان معتقد است به رغم احداث 10 ساله سد گاران با هدف تأمین آب شرب شهر، آب شرب مریوانیها از طریق دریاچه (تالاب) زریوار تأمین میشود. بنابراین همین موضوع زریوار را که در انتظار حقابه است در شرایط سختتری قرار داده است.مدیرکل محیط زیست استان کردستان در گفتوگو با «ایران»، راهاندازی سیستم تصفیه آب شرب شهرستان مریوان را تنها راه نجاتبخشی این تالاب دانسته و میگوید: متأسفانه با گذشت 10 سال از احداث سد گاران در شمال شرقی شهرستان مریوان، تاکنون هیچ پیشرفت چشمگیری برای سیستم تصفیه آب شرب حاصل نشده و هنوز آب شرب مریوان، از این سد تأمین نمی شود!«خیرالله مرادی» میگوید: مشکلات تالاب زریوار را باید در 3 حوزه کیفیت آب، کمیت آب و مسائل فیزیکی اطراف تالاب زریوار مورد بررسی قرار داد. لازم به ذکر است که درخصوص بهبود کیفیت آب اقداماتی طی چند سال اخیر انجام شده است یعنی در گذشته بخشی از فاضلاب شهر مریوان و کل روستاهای اطراف زریوار وارد تالاب میشد که خوشبختانه از سالهای 85 و 86 اقدامات لازم برای حل این مشکل شروع شده و طی چند سال گذشته فاضلاب بخش غربی شهر و روستاهای حاشیه تالاب به پایین دست این تالاب هدایت شده و در آنجا سیستم تصفیهای تعبیه شده که وارد آن سیستم میشود.
تأمین آب شرب از «گاران» محقق نشده است!
به گفته این مقام مسئول، بخش دیگری از کیفیت آب مربوط به پسماندها است که از سال 82-81 اقداماتی انجام شده و فضولات دامی جمعآوری شده و مدیریت حداقلی توسط دهیاریها مانند جمعآوری زبالهها و انتقال آنها به جایگاه زباله شهر مریوان انجام شده است. بخش دیگری نیز مربوط به حوضه آبخیزداری است که در بحث ورود رسوبات اقدامات مناسبی صورت گرفته است. اما در سمت شرقی تالاب نیز بحث حرکت خزنده شهر به سمت تالاب وجود دارد که در گذشته از طرف دستگاههای مرتبط به مردم واگذار شده و آرام آرام به جلو پیشرفت کرده که اکنون نه به طور کامل اما تا حدی کنترل و محدود شده است.وی میافزاید: در سال 81 مجوز ساخت سد «گاران» با هدف تأمین آب شرب شهر مریوان و روستاهای اطراف و همچنین مجوز یک خط انتقال آب برای اراضی کشاورزی اطراف داده شده که تقریباً 10 سال بعد یعنی بین سالهای 92-91 این سد ساخته و آبگیری شده است. اما بعد از گذشت یک دهه، هدف اصلی این سد برای تأمین آب شرب شهر مریوان و روستاهای حاشیه تالاب و خط انتقال آب به اطراف زریوار بوده که محقق نشده است. در حقیقت سیستم تصفیه آب در حدود
15-10درصد پیشرفت فیزیکی داشته و تنها خرید زمین انجام شده است.به گفته مرادی، نیاز سالانه آب شرب و فضای طبیعی مریوان و روستاهای اطراف زریوار، حدود 30 میلیون مترمکعب آب است اما در شرایط کنونی تالاب زریوار نهایتاً 50 تا 60 میلیون متر مکعب آب دارد. این در حالی است که بارندگی در استان و این منطقه حدود 25 درصد کاهش داشته و تا 2 درجه افزایش دما نیز رخ داده که همین شرایط، باعث نگرانی ما درخصوص تنش آبی تالاب زریوار شده است.
تالاب نیاز به مرثیهخوانی ندارد!
این مقام مسئول خواستار پاسخدهی وزارت نیرو و دستگاههای متولی به این سؤال میشود که چرا با گذشت 10 سال از ساخت سد گاران، هنوز اهداف اصلی آن که ذکر شد، محقق نشده است؟!
او میگوید: «اگر هر سال هم 20 درصد کار سیستم تصفیه را انجام میدادیم الان بعد از گذشت 5 سال، کار تأمین آب شرب شهر مریوان از سد گاران، تمام شده بود! »به گفته او اکنون تأمین آب شرب شهر مریوان از تالاب است.
آب شرب مریوان از «زریوار» تأمین نمیشود
در همین حال، «آرش آریانژاد» مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان کردستان، به «ایران» میگوید: آب شرب شهرستان مریوان از طریق تالاب تأمین نمیشود بلکه آب شرب شهرستان مریوان از طریق چاههای حفر شده در دشتهای اطراف تأمین میشود. این شهرستان حدود 600 لیتر بر ثانیه نیاز آب شرب دارد که هم اکنون 200 لیتر آن از سد گاران و 400 لیتر دیگر از طریق چاهها تأمین میشود. در حقیقت حجم نرمال سد گاران 85 میلیون مترمکعب است که میزان تخصیص شرب آن به 16.2 میلیون مترمکعب می رسد.
به گفته این مقام مسئول، سد گاران در سال 1390 آبگیری شده و اهداف اولیهاش تأمین آب 4 هزار و 600 هکتار از اراضی پایاب سد است. حقیقت آن است که اخذ ردیف ماده 23 و بحث آبرسانی از سد گاران به مریوان در سال 1400 به موافقتنامه افزوده شده و سپس ابلاغ شد. در حقیقت تا قبل از سال 1400 در موافقتنامه ساختمان سد گاران و شبکه آبیاری و زهکشی پایاب چیزی به نام آبرسانی به مریوان وجود نداشت. تاکنون 17 کیلومتر از خط آب خام به تصفیه خانه انجام شده و عملاً یک تصفیه خانه موقت با هماهنگی شرکت تخصصی آب و فاضلاب استان در محل تأسیس شده و 200 لیتر بر ثانیه آب شرب شهرستان مریوان از آنجا تأمین میشود. در پی سفر سال گذشته وزیر نیرو به استان و بازدید از سد گاران، تصمیم گرفته شده در یک بازه 2 سال و نیمه پروژه تصفیهخانه آب شرب تکمیل شود که در حال حاضر مقدمات واگذاری قرارداد از طریق ترک تشریفات مناقصه با اعتباری در حدود هزار میلیارد تومان در حال انجام است.
او میگوید: امیدواریم در بازه زمانی 2 و نیم ساله تصفیه خانه به طور کامل وارد مدار شده و آب شرب کل شهرمریوان از طریق سد گاران تأمین شود. حقیقت آن است که در حال حاضر، شبکه 3 هزار هکتار از اراضی پایاب سد گاران آباندازی شده است تا پس از تکمیل شبکههای 3 و 4 از سوی سازمان جهاد، آب تحویل داده شود. در صورت تخصیص اعتبارات لازم تا پایان سال مالی ۱۴۰۱ این 4 هزار و 600 هکتار اراضی پایاب به سازمان جهاد تحویل داده میشود تا تکمیل این پروژه در معیشت مردم تأثیر مثبت خود را برجای بگذارد.
تصفیه خانه اضطراری
از سویی دیگر «محمد فرهاد» مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کردستان نیز به «ایران» میگوید: آب شرب شهر مریوان با جمعیتی بالغ بر ١٧١ هزار نفر به میزان ٦٠٠ لیتر بر ثانیه از طریق آبهای زیرزمینی ( ٢٤ حلقه چاه واقع در دشتهای بیلو و ریخلان) و آبهای سطحی (سد گاران) تأمین میشود.وی با اشاره به اینکه تأمین آب شرب شهر مریوان به صورت مستقیم از دریاچه زریوار تأمین نمیشود، میگوید: شرکت آب و فاضلاب استان کردستان در راستای مدیریت تنش آبی شهر مریوان به دلیل افت آبدهی چاهها در فصول گرم سال اقدام به ساخت تصفیه خانه اضطراری شهر مریوان با ظرفیت ٢٠٠ لیتر بر ثانیه کرده است که فاز اول آن به ظرفیت ٦٠ لیتر بر ثانیه وارد مدار بهرهبرداری شده و تا یک ماه دیگر به ظرفیت نهایی خواهد رسید.
خبرنگار
محیط زیست کردستان معتقد است به رغم احداث 10 ساله سد گاران با هدف تأمین آب شرب شهر، آب شرب مریوانیها از طریق دریاچه (تالاب) زریوار تأمین میشود. بنابراین همین موضوع زریوار را که در انتظار حقابه است در شرایط سختتری قرار داده است.مدیرکل محیط زیست استان کردستان در گفتوگو با «ایران»، راهاندازی سیستم تصفیه آب شرب شهرستان مریوان را تنها راه نجاتبخشی این تالاب دانسته و میگوید: متأسفانه با گذشت 10 سال از احداث سد گاران در شمال شرقی شهرستان مریوان، تاکنون هیچ پیشرفت چشمگیری برای سیستم تصفیه آب شرب حاصل نشده و هنوز آب شرب مریوان، از این سد تأمین نمی شود!«خیرالله مرادی» میگوید: مشکلات تالاب زریوار را باید در 3 حوزه کیفیت آب، کمیت آب و مسائل فیزیکی اطراف تالاب زریوار مورد بررسی قرار داد. لازم به ذکر است که درخصوص بهبود کیفیت آب اقداماتی طی چند سال اخیر انجام شده است یعنی در گذشته بخشی از فاضلاب شهر مریوان و کل روستاهای اطراف زریوار وارد تالاب میشد که خوشبختانه از سالهای 85 و 86 اقدامات لازم برای حل این مشکل شروع شده و طی چند سال گذشته فاضلاب بخش غربی شهر و روستاهای حاشیه تالاب به پایین دست این تالاب هدایت شده و در آنجا سیستم تصفیهای تعبیه شده که وارد آن سیستم میشود.
تأمین آب شرب از «گاران» محقق نشده است!
به گفته این مقام مسئول، بخش دیگری از کیفیت آب مربوط به پسماندها است که از سال 82-81 اقداماتی انجام شده و فضولات دامی جمعآوری شده و مدیریت حداقلی توسط دهیاریها مانند جمعآوری زبالهها و انتقال آنها به جایگاه زباله شهر مریوان انجام شده است. بخش دیگری نیز مربوط به حوضه آبخیزداری است که در بحث ورود رسوبات اقدامات مناسبی صورت گرفته است. اما در سمت شرقی تالاب نیز بحث حرکت خزنده شهر به سمت تالاب وجود دارد که در گذشته از طرف دستگاههای مرتبط به مردم واگذار شده و آرام آرام به جلو پیشرفت کرده که اکنون نه به طور کامل اما تا حدی کنترل و محدود شده است.وی میافزاید: در سال 81 مجوز ساخت سد «گاران» با هدف تأمین آب شرب شهر مریوان و روستاهای اطراف و همچنین مجوز یک خط انتقال آب برای اراضی کشاورزی اطراف داده شده که تقریباً 10 سال بعد یعنی بین سالهای 92-91 این سد ساخته و آبگیری شده است. اما بعد از گذشت یک دهه، هدف اصلی این سد برای تأمین آب شرب شهر مریوان و روستاهای حاشیه تالاب و خط انتقال آب به اطراف زریوار بوده که محقق نشده است. در حقیقت سیستم تصفیه آب در حدود
15-10درصد پیشرفت فیزیکی داشته و تنها خرید زمین انجام شده است.به گفته مرادی، نیاز سالانه آب شرب و فضای طبیعی مریوان و روستاهای اطراف زریوار، حدود 30 میلیون مترمکعب آب است اما در شرایط کنونی تالاب زریوار نهایتاً 50 تا 60 میلیون متر مکعب آب دارد. این در حالی است که بارندگی در استان و این منطقه حدود 25 درصد کاهش داشته و تا 2 درجه افزایش دما نیز رخ داده که همین شرایط، باعث نگرانی ما درخصوص تنش آبی تالاب زریوار شده است.
تالاب نیاز به مرثیهخوانی ندارد!
این مقام مسئول خواستار پاسخدهی وزارت نیرو و دستگاههای متولی به این سؤال میشود که چرا با گذشت 10 سال از ساخت سد گاران، هنوز اهداف اصلی آن که ذکر شد، محقق نشده است؟!
او میگوید: «اگر هر سال هم 20 درصد کار سیستم تصفیه را انجام میدادیم الان بعد از گذشت 5 سال، کار تأمین آب شرب شهر مریوان از سد گاران، تمام شده بود! »به گفته او اکنون تأمین آب شرب شهر مریوان از تالاب است.
آب شرب مریوان از «زریوار» تأمین نمیشود
در همین حال، «آرش آریانژاد» مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان کردستان، به «ایران» میگوید: آب شرب شهرستان مریوان از طریق تالاب تأمین نمیشود بلکه آب شرب شهرستان مریوان از طریق چاههای حفر شده در دشتهای اطراف تأمین میشود. این شهرستان حدود 600 لیتر بر ثانیه نیاز آب شرب دارد که هم اکنون 200 لیتر آن از سد گاران و 400 لیتر دیگر از طریق چاهها تأمین میشود. در حقیقت حجم نرمال سد گاران 85 میلیون مترمکعب است که میزان تخصیص شرب آن به 16.2 میلیون مترمکعب می رسد.
به گفته این مقام مسئول، سد گاران در سال 1390 آبگیری شده و اهداف اولیهاش تأمین آب 4 هزار و 600 هکتار از اراضی پایاب سد است. حقیقت آن است که اخذ ردیف ماده 23 و بحث آبرسانی از سد گاران به مریوان در سال 1400 به موافقتنامه افزوده شده و سپس ابلاغ شد. در حقیقت تا قبل از سال 1400 در موافقتنامه ساختمان سد گاران و شبکه آبیاری و زهکشی پایاب چیزی به نام آبرسانی به مریوان وجود نداشت. تاکنون 17 کیلومتر از خط آب خام به تصفیه خانه انجام شده و عملاً یک تصفیه خانه موقت با هماهنگی شرکت تخصصی آب و فاضلاب استان در محل تأسیس شده و 200 لیتر بر ثانیه آب شرب شهرستان مریوان از آنجا تأمین میشود. در پی سفر سال گذشته وزیر نیرو به استان و بازدید از سد گاران، تصمیم گرفته شده در یک بازه 2 سال و نیمه پروژه تصفیهخانه آب شرب تکمیل شود که در حال حاضر مقدمات واگذاری قرارداد از طریق ترک تشریفات مناقصه با اعتباری در حدود هزار میلیارد تومان در حال انجام است.
او میگوید: امیدواریم در بازه زمانی 2 و نیم ساله تصفیه خانه به طور کامل وارد مدار شده و آب شرب کل شهرمریوان از طریق سد گاران تأمین شود. حقیقت آن است که در حال حاضر، شبکه 3 هزار هکتار از اراضی پایاب سد گاران آباندازی شده است تا پس از تکمیل شبکههای 3 و 4 از سوی سازمان جهاد، آب تحویل داده شود. در صورت تخصیص اعتبارات لازم تا پایان سال مالی ۱۴۰۱ این 4 هزار و 600 هکتار اراضی پایاب به سازمان جهاد تحویل داده میشود تا تکمیل این پروژه در معیشت مردم تأثیر مثبت خود را برجای بگذارد.
تصفیه خانه اضطراری
از سویی دیگر «محمد فرهاد» مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان کردستان نیز به «ایران» میگوید: آب شرب شهر مریوان با جمعیتی بالغ بر ١٧١ هزار نفر به میزان ٦٠٠ لیتر بر ثانیه از طریق آبهای زیرزمینی ( ٢٤ حلقه چاه واقع در دشتهای بیلو و ریخلان) و آبهای سطحی (سد گاران) تأمین میشود.وی با اشاره به اینکه تأمین آب شرب شهر مریوان به صورت مستقیم از دریاچه زریوار تأمین نمیشود، میگوید: شرکت آب و فاضلاب استان کردستان در راستای مدیریت تنش آبی شهر مریوان به دلیل افت آبدهی چاهها در فصول گرم سال اقدام به ساخت تصفیه خانه اضطراری شهر مریوان با ظرفیت ٢٠٠ لیتر بر ثانیه کرده است که فاز اول آن به ظرفیت ٦٠ لیتر بر ثانیه وارد مدار بهرهبرداری شده و تا یک ماه دیگر به ظرفیت نهایی خواهد رسید.
79 روزگی توله یوز ایران
امروز توله یوز «ایران»، 79 روزه شد. 11 اردیبهشت سال جاری بود که «ایران» یوزپلنگ در اسارت سایت توران، به روش سزارین 3 توله بدنیا آورد، اما پس از به دنیا آمدن، مادر تولهها را نپذیرفت و به همین دلیل مسئولان سایت توران ناچار به تغذیه دستی تولهها شدند.
در ابتدا گفته شد که دو یوزپلنگ نوزاد، ماده هستند و جنسیت یکی نیز معلوم نیست، اما کمی بعد مشخص شد که جنسیت همه تولهها، نر است. سه روز از به دنیا آمدن تولهها نگذشته بود که مسئولان سازمان محیط زیست از تلف شدن یکی از تولهها بهدلیل نقص ژنتیکی خبر دادند. دومین توله یوز هم ۲۸ اردیبهشت ماه تلف شد که این مسأله حاشیههای زیادی به همراه داشت، توله سوم هم به بیمارستان تخصصی دامپزشکی در تهران انتقال داده شد و تحت نظارتهای دامپزشکی قرار گرفت. با توجه به اهمیت حفظ حیات و نسل این گونه ارزشمند و نبود تجربه کافی در کشور در زمینه دستی بزرگ کردن توله یوزها، سازمان حفاظت محیط زیست از یک دامپزشک متخصص یوزها از آفریقا دعوت کرد تا به ایران بیاید و یوز مادر و توله را مورد معاینه قرار دهد. پس از آن با انجام مراقبتهای ویژه، «ایران» و تولهاش در شرایط بهتر قرار گرفتند؛ اکنون نیز روزهای خوبی را سپری میکند.
در ابتدا گفته شد که دو یوزپلنگ نوزاد، ماده هستند و جنسیت یکی نیز معلوم نیست، اما کمی بعد مشخص شد که جنسیت همه تولهها، نر است. سه روز از به دنیا آمدن تولهها نگذشته بود که مسئولان سازمان محیط زیست از تلف شدن یکی از تولهها بهدلیل نقص ژنتیکی خبر دادند. دومین توله یوز هم ۲۸ اردیبهشت ماه تلف شد که این مسأله حاشیههای زیادی به همراه داشت، توله سوم هم به بیمارستان تخصصی دامپزشکی در تهران انتقال داده شد و تحت نظارتهای دامپزشکی قرار گرفت. با توجه به اهمیت حفظ حیات و نسل این گونه ارزشمند و نبود تجربه کافی در کشور در زمینه دستی بزرگ کردن توله یوزها، سازمان حفاظت محیط زیست از یک دامپزشک متخصص یوزها از آفریقا دعوت کرد تا به ایران بیاید و یوز مادر و توله را مورد معاینه قرار دهد. پس از آن با انجام مراقبتهای ویژه، «ایران» و تولهاش در شرایط بهتر قرار گرفتند؛ اکنون نیز روزهای خوبی را سپری میکند.
شکار بیرویه بلای جان کل ، بز ، قوچ و میش
شلیک به قلب زاگرس
زیست بوم؛ جمعیت گونههای «کل و بز» و «قوچ و میش» در استانهای زاگرسی، با وجود افزایش دو درصدی جمعیت آنها در کل کشور، بهدلیل تخلفات مربوط به صید و شکار بسیار نگرانکننده است.هم اکنون در کل کشور حدود ۸۰ هزار رأس از گونه (کل و بز) شمارش شده است که بیشترین جمعیت آن در استانهای یزد، کرمان، فارس، اصفهان، البرز، سمنان و تهران قرار دارند. اما متأسفانه، کل و بز در شرایط مناسبی بسر نمیبرند؛ چرا که همه ساله بخش زیادی از این گونهها توسط صیادان غیرمجاز و طعمه خواران صید میشوند.
بالاترین جمعیت «قوچ و میش» در تهران
به گفته «حسن اکبری» معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست، در میان استانهای کشور، بالاترین جمعیت (قوچ ومیش) به استان تهران اختصاص دارد که با وجود جمعیت انسانی بسیار زیاد، توسعه اقتصادی، اجتماعی و مسائل و مشکلات مرتبط با محیط زیست این استان، موضوع عجیبی به نظر میرسد. بیش از یک ششم کل جمعیت قوچ و میش کشور در استان تهران شناسایی شده و این نشاندهنده آن است که اولاً زیستگاههای طبیعی اطراف تهران زیستگاههای ارزشمندی هستند و برای نگهداری حیات وحش اهمیت زیادی دارند. ثانیاً مردم استان تهران از نظر فرهنگ رعایت حقوق حیوانات در سطح بالایی قرار داشته و نمیشود این موضوع را انکار کرد. اگر قرار بود میزان تخلف صید و شکار در استان تهران با این جمعیت انبوه انسانی همچون استانهایی باشد که آمار بالایی در زمینه تخلفات شکار غیرمجاز دارند، از جمعیت این گونه برجسته هیچ چیز باقی نمیماند. استانهای خراسان رضوی، گلستان، اصفهان، سمنان و خراسان شمالی پس از استان تهران بالاترین جمعیت قوچ و میش کشور را در خود جای دادهاند. در استانهایی مانند تهران و اصفهان که بحث توسعه در آنها جدیتر بوده است، رویکرد مدیریت محیط زیستی بیشتر به سمت محیط زیست انسانی معطوف بوده است در حالی که براساس آمارها بیشترین جمعیت قوچ و میش کشور در استان تهران و بیشترین جمعیت کل و بز در استان یزد قرار دارد؛ بنابراین باید این استانها مورد توجه قرار گیرند تا بتوان از تنوع ژنتیکی حیات وحشمان را محافظت کرد.
«تفنگ» بلای جان گونههای جانوری
به اعتقاد معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست، در بخش مهمی از استانهای زاگرسی مثل کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و فارس زیستگاههای بسیار مناسبی برای این دوگونه وجود دارد؛ اما جمعیت آنها به برخی لکههای مناطق حفاظت شده محدود شده است که بهصورت کوچک و غالباً جزیرهای هستند. این نشان میدهد که ما در این استانها بشدت به فرهنگسازی برای پیشگیری از تخلفات مربوط به صید و شکار نیاز داریم. به هرحال استانهایی که علاقه ذاتی به تفنگ دارند و از قدیم، شکار بهعنوان یکی از علایق و مهارتهای مردمان این مناطق محسوب میشده است با محدودیت جمعیت گونههای برجسته قوچ و میش و کل و بز مواجه شدهاند. اگر با آموزش و فرهنگسازی صحیح این مشکل مدیریت شود، امکان رشد سریع جمعیت اینگونهها در مناطق یاد شده وجود دارد چون شرایط زیستگاهی، رویشی و منابع آبی این زیستگاهها بسیار مناسب است و به هر حال مردم علاقهمندی به طبیعت دارند. چنانچه علایق آنان به سمت حفاظت گرایش پیدا کند، تأثیر عجیبی در کوتاه مدت خواهد گذاشت.
شناسایی 3 هزار رأس «جبیر» در کشور
اما نکته مهم دیگر این است که آهوی ایرانی و حتی کل ، بز ، قوچ و میش به محض اینکه شرایط زیستگاهی مناسبی پیدا کنند با رشد جمعیت چشمگیری مواجه میشوند؛ هرچند که احیای جمعیت جبیر قدری سؤالبرانگیز است و در بعضی مناطق حتی با وجود مناسب شدن شرایط زیستگاه، احیای جمعیت این گونه به دشواری صورت میگیرد. به گفته «حسن اکبری»، در کل کشور حدود ۳ هزار رأس جبیر وجود دارد. در برخی از مناطق آزاد بویژه در فلات مرکزی ایران و شرق کشور که جمعیت بسیار بالایی از گونهها را درخود جای داده است بعضاً مناطق آزادی داریم که تا 2 هزار رأس کل ، بز ، قوچ و میش را درخود جای دادهاند؛ حتی در این مناطق طعمه خوارانی مثل پلنگ داریم که نشان میدهد زنجیره غذایی تقریباً کامل است.گفتنی است، کل و بز گونهای از بز کوهی و در رده پستانداران ایران است، جثه آن بزرگتر از بز اهلی است. نرها که کل نامیده میشوند، شاخهای بلند و شمشیرمانندی دارند و حیواناتی روزگرد، گیاهخوار و نشخوارکننده هستند. قوچ و میش اوریال نیز بزرگترین قوچ ایران است. شاخهای قوچ و میش حلزونی شکل هستند و بهطرف پهلوی صورت و رو به جلو خمیدگی دارند و نرها شاخهای بلندی دارند. اغلب قوچ و میشهای اوریال روزگرد هستند، اما در برخی موارد شبها نیز فعالیت میکنند. این گونه نیز از پستانداران ایران، گیاهخوار و نشخوارکننده است.
بالاترین جمعیت «قوچ و میش» در تهران
به گفته «حسن اکبری» معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست، در میان استانهای کشور، بالاترین جمعیت (قوچ ومیش) به استان تهران اختصاص دارد که با وجود جمعیت انسانی بسیار زیاد، توسعه اقتصادی، اجتماعی و مسائل و مشکلات مرتبط با محیط زیست این استان، موضوع عجیبی به نظر میرسد. بیش از یک ششم کل جمعیت قوچ و میش کشور در استان تهران شناسایی شده و این نشاندهنده آن است که اولاً زیستگاههای طبیعی اطراف تهران زیستگاههای ارزشمندی هستند و برای نگهداری حیات وحش اهمیت زیادی دارند. ثانیاً مردم استان تهران از نظر فرهنگ رعایت حقوق حیوانات در سطح بالایی قرار داشته و نمیشود این موضوع را انکار کرد. اگر قرار بود میزان تخلف صید و شکار در استان تهران با این جمعیت انبوه انسانی همچون استانهایی باشد که آمار بالایی در زمینه تخلفات شکار غیرمجاز دارند، از جمعیت این گونه برجسته هیچ چیز باقی نمیماند. استانهای خراسان رضوی، گلستان، اصفهان، سمنان و خراسان شمالی پس از استان تهران بالاترین جمعیت قوچ و میش کشور را در خود جای دادهاند. در استانهایی مانند تهران و اصفهان که بحث توسعه در آنها جدیتر بوده است، رویکرد مدیریت محیط زیستی بیشتر به سمت محیط زیست انسانی معطوف بوده است در حالی که براساس آمارها بیشترین جمعیت قوچ و میش کشور در استان تهران و بیشترین جمعیت کل و بز در استان یزد قرار دارد؛ بنابراین باید این استانها مورد توجه قرار گیرند تا بتوان از تنوع ژنتیکی حیات وحشمان را محافظت کرد.
«تفنگ» بلای جان گونههای جانوری
به اعتقاد معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست، در بخش مهمی از استانهای زاگرسی مثل کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و فارس زیستگاههای بسیار مناسبی برای این دوگونه وجود دارد؛ اما جمعیت آنها به برخی لکههای مناطق حفاظت شده محدود شده است که بهصورت کوچک و غالباً جزیرهای هستند. این نشان میدهد که ما در این استانها بشدت به فرهنگسازی برای پیشگیری از تخلفات مربوط به صید و شکار نیاز داریم. به هرحال استانهایی که علاقه ذاتی به تفنگ دارند و از قدیم، شکار بهعنوان یکی از علایق و مهارتهای مردمان این مناطق محسوب میشده است با محدودیت جمعیت گونههای برجسته قوچ و میش و کل و بز مواجه شدهاند. اگر با آموزش و فرهنگسازی صحیح این مشکل مدیریت شود، امکان رشد سریع جمعیت اینگونهها در مناطق یاد شده وجود دارد چون شرایط زیستگاهی، رویشی و منابع آبی این زیستگاهها بسیار مناسب است و به هر حال مردم علاقهمندی به طبیعت دارند. چنانچه علایق آنان به سمت حفاظت گرایش پیدا کند، تأثیر عجیبی در کوتاه مدت خواهد گذاشت.
شناسایی 3 هزار رأس «جبیر» در کشور
اما نکته مهم دیگر این است که آهوی ایرانی و حتی کل ، بز ، قوچ و میش به محض اینکه شرایط زیستگاهی مناسبی پیدا کنند با رشد جمعیت چشمگیری مواجه میشوند؛ هرچند که احیای جمعیت جبیر قدری سؤالبرانگیز است و در بعضی مناطق حتی با وجود مناسب شدن شرایط زیستگاه، احیای جمعیت این گونه به دشواری صورت میگیرد. به گفته «حسن اکبری»، در کل کشور حدود ۳ هزار رأس جبیر وجود دارد. در برخی از مناطق آزاد بویژه در فلات مرکزی ایران و شرق کشور که جمعیت بسیار بالایی از گونهها را درخود جای داده است بعضاً مناطق آزادی داریم که تا 2 هزار رأس کل ، بز ، قوچ و میش را درخود جای دادهاند؛ حتی در این مناطق طعمه خوارانی مثل پلنگ داریم که نشان میدهد زنجیره غذایی تقریباً کامل است.گفتنی است، کل و بز گونهای از بز کوهی و در رده پستانداران ایران است، جثه آن بزرگتر از بز اهلی است. نرها که کل نامیده میشوند، شاخهای بلند و شمشیرمانندی دارند و حیواناتی روزگرد، گیاهخوار و نشخوارکننده هستند. قوچ و میش اوریال نیز بزرگترین قوچ ایران است. شاخهای قوچ و میش حلزونی شکل هستند و بهطرف پهلوی صورت و رو به جلو خمیدگی دارند و نرها شاخهای بلندی دارند. اغلب قوچ و میشهای اوریال روزگرد هستند، اما در برخی موارد شبها نیز فعالیت میکنند. این گونه نیز از پستانداران ایران، گیاهخوار و نشخوارکننده است.
خبر در خبر
ایسنا- «صادق ضیائیان» رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا، از وقوع رگبار و رعد و برق و وزش باد شدید طی روزهای آینده در پنج استان و کاهش نسبی دما در سواحل دریای خزر خبر داد.
مهر- «زینب اختری» مشاور امور زنان و خانواده وزارت میراث فرهنگی گفت: ایران یکی از جذابترین مناطق گردشگری برای گردشگران روسی به شمار میرود. در زمینه صنایعدستی نیز میتوانیم همکاریهای مشترکی داشته باشیم.
ایرنا- «امیر کرم زاده» مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان گفت: امسال برگزاری ۴۰ رویداد با رویکرد ملی و استانی با هدف معرفی ظرفیتهای گردشگری و رونق این صنعت در استان تعریف و برنامهریزی شد.
ایسنا- «افشین علیزاده» عضو هیأت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، افزایش جمعیت آهوها در جنوب کشور را باعث آسیب به اکوسیستم ندانست اما تغذیه آنها از سایتهای پسماند را باعث آسیب به کل حیات وحش دانست.
مهر- جهانگردان کشورهای فرانسه، سوئیس و موناکو در قالب تور گردشگری بینالمللی موتورسیکلت به همت کانون جهانگردی و اتومبیلرانی با ورود به ایران از جاذبههای مناطق شرقی کشورمان بازدید کردند.
ایسنا- «پرهام جانفشان» مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان تهران برای دومین بار به شرکتها و آژانسهای دارای گواهینامه گردشگری سلامت، درباره استفاده از مدارک جعلی و نامعتبر و همچنین بیمسئولیتی نسبت به سفر و روند درمان مسافران خارجی در ایران، اخطار داد.
مهر- «زینب اختری» مشاور امور زنان و خانواده وزارت میراث فرهنگی گفت: ایران یکی از جذابترین مناطق گردشگری برای گردشگران روسی به شمار میرود. در زمینه صنایعدستی نیز میتوانیم همکاریهای مشترکی داشته باشیم.
ایرنا- «امیر کرم زاده» مدیرکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان سمنان گفت: امسال برگزاری ۴۰ رویداد با رویکرد ملی و استانی با هدف معرفی ظرفیتهای گردشگری و رونق این صنعت در استان تعریف و برنامهریزی شد.
ایسنا- «افشین علیزاده» عضو هیأت علمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، افزایش جمعیت آهوها در جنوب کشور را باعث آسیب به اکوسیستم ندانست اما تغذیه آنها از سایتهای پسماند را باعث آسیب به کل حیات وحش دانست.
مهر- جهانگردان کشورهای فرانسه، سوئیس و موناکو در قالب تور گردشگری بینالمللی موتورسیکلت به همت کانون جهانگردی و اتومبیلرانی با ورود به ایران از جاذبههای مناطق شرقی کشورمان بازدید کردند.
ایسنا- «پرهام جانفشان» مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان تهران برای دومین بار به شرکتها و آژانسهای دارای گواهینامه گردشگری سلامت، درباره استفاده از مدارک جعلی و نامعتبر و همچنین بیمسئولیتی نسبت به سفر و روند درمان مسافران خارجی در ایران، اخطار داد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
گنبد صفوی مسجد امام «چین» خورد
-
آیا مریوانیها از تالاب زریوار مینوشند؟
-
79 روزگی توله یوز ایران
-
شلیک به قلب زاگرس
-
خبر در خبر
اخبارایران آنلاین