ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گزارش «ایران» از اعتراف دولتمردان صهیونیستی نسبت به آینده سیاه این رژیم
نفرین در 80 سالگی
شیوا حسنی
پژوهشگر
تحولات اخیر رژیم صهیونیستی باعث شده دولتمردان این رژیم بشدت نگران وضعیت آینده اسرائیل شوند. در طول حیات 74ساله رژیم صهیونیستی، معمولاً اندیشمندان و استراتژیستهای این رژیم نسبت به آینده آن هشدار میدادند و بسیاری از آنها کتابها و مقالات مختلفی درباره فروپاشی داخلی این رژیم نگاشتهاند؛ اما در چند وقت اخیر دولتمردان اسبق و فعلی صهیونیستی نسبت به فروپاشی این رژیم هشدار میدهند. عمده نگرانی آنها نسبت به فروپاشی داخلی است. صهیونیستها اعتقاد دارند رژیم صهیونیستی براساس متغیرهای داخلی در آستانه فروپاشی قرار دارد. به نقل از «وبگاه اجتماعی عبری عکا» نخستوزیر اسرائیل نفتالی بنت، در تاریخ 13خرداد سالجاری گفت: «اسرائیل با یک آزمون واقعی روبهرو است. شاهد وضعیت بیسابقهای است که نزدیک به فروپاشی است و با یک دوراهی تاریخی مواجه شده است.»
بنت در پیامی که در این شبکه اجتماعی پخش شد، افزود: «کشور ما قبلاً دو بار بهدلیل درگیریهای داخلی متلاشی شد؛ اولی زمانی که 80ساله بود و دومی در 77سالگی. ما اکنون در دوره سوم به سر میبریم و به دهه هشتم نزدیک میشویم. همه ما در برابر یک آزمون واقعی قرار داریم. آیا میتوانیم کشورمان را حفظ کنیم؟»
نخستوزیر رژیم صهیونیستی همچنین بیان کرد: «چند روز پیش نیز ما در حال رفتن به سوی پنجمین کارزار انتخاباتی بودیم که میتوانست کشور را تجزیه کند. پس از آن، سختترین تصمیم زندگیام را گرفتم که تشکیل کابینه نجات ملی برای نجات اسرائیل از هرجومرج و بازگردانی آن و شراکت با افرادی بود که نظرات کاملاً متفاوتی با من داشتند.»
«ایهود باراک» نخستوزیر اسبق رژیمصهیونیستی هم نسبت به آینده این رژیم هشدار میدهد. وی در گفتوگو با روزنامه عبریزبان «یدیعوت آحارانوت» از نگرانی خود درباره نابودی این رژیم خبر داد و گفت که در تاریخ، هیچ حکومت یهودی بیش از ۸۰سال عمر نکرده مگر در دو مورد استثنا. به نقل از یدیعوت آحارانوت، ایهود باراک در این خصوص گفت: «در طول تاریخ یهودیت، حکومت یهودیان بیش از ۸۰سال عمر نکرده مگر در دو دوران: دوران پادشاهی داوود و دوران حشمونیان که در هر دو دوره نیز دهه هشتم سرآغاز تجزیه آنها بوده است.»
«بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر سابق رژیمصهیونیستی هم از جمله افرادی است که درخصوص زوال این رژیم ابراز نگرانی کرده بود. او در تاریخ نهم اکتبر ۲۰۱۷ در جشن «سوکوت» یهودیان گفته بود: «تمامی تلاش خود را برای اینکه اسرائیل صدمین سالروز تأسیسش را ببیند به کار خواهم گرفت، اما این یک امر حتمی نیست. تاریخ به ما یاد داده که حکومت مردم یهود بیش از هشتاد سال تاکنون دوام نیاورده است که مربوط به دوره حشمونیان است.
شبکه ۱۴تلویزیون رژیمصهیونیستی به نقل از بنیگانتز گزارش داد که وی درباره آینده این رژیم نگران است و هشدار داد فلسطینیان در چند سال آینده سرزمینهای اشغالی را آزاد خواهند کرد. وزیر جنگ رژیمصهیونیستی افزود: از زمان تشکیل دولت نفتالی بنت، نخستوزیر و یئیر لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل، صداهایی که خواستار زوال هویت یهودی است افزایش یافته و کنترل آن را عمدتاً احزاب مخالف در دست دارند.این گزارش میافزاید: با توجه به روند گفتوگوهای داخلی به نظر میآید مذاکرات به بنبست خورده و بنیگانتز معتقد است آینده و ادامه کار کابینه اسرائیل جای نگرانی دارد. به گفته منابع صهیونیستی، گانتز درباره قصد فلسطینیان و اعراب برای تسلط بر سرزمینهای اشغالی اعتقاد دارد، این موضوع خیلی دور از واقعیت نیست و شاید تا چند سال دیگر رخ دهد. پیش از این نیز «اسحاق بریک» رئیس سابق کمیته شکایات ارتش رژیمصهیونیستی و ژنرال بازنشسته ارتش این رژیم تأکید کرده بود که با توجه به توانمندی روزافزون گروههای مقاومت، این رژیم مسیر زوال و نابودی را طی میکند.
«یووال دیسکین» رئیس سابق شاباک هم در این باره گفته است: «اسرائیل برای نسل آینده باقی نخواهد ماند.» این فقط محدود به مقامات اسرائیلی نیست. دونالد ترامپ رئیسجمهور سابق امریکا هم معتقد است اسرائیل از بین خواهد رفت. روزنامهنگاران، نویسندگان و اندیشمندان صهیونیستی هم نگرانی مشابهی را در این باره ابراز کردهاند. «شائول آریلی» ژنرال ذخیره ارتش اسرائیل گفته است: «اسرائیل در امر تحقق رؤیای صهیونیستها شکست خورده است و در مسیر از دست دادن آن است.» «آری شاویت» خبرنگار اسرائیلی هم میگوید: «اسرائیل نفسهای آخر را میکشد.» «جدعون لیوی» نویسنده صهیونیستی هم گفته است: «کسی نمیتواند فرایند نابودی داخلی اسرائیل را متوقف کند. این بیماری سرطانی به مراحل آخر خود رسیده و هیچ راهی برای درمان آن نیست.» «بنی موریس» مورخ اسرائیلی هم در اینباره تأکید کرده است: «خورشید اسرائیل بزودی غروب خواهد کرد و شاهد انحلال و فرو رفتن آن در گلولای خواهیم بود. در سالهای آینده اعراب و مسلمانان پیروز خواهند شد و یهود به اقلیتی در این سرزمین تبدیل خواهد شد که یا فرار میکنند و یا کشته میشوند.
بر اساس نظرسنجی به عمل آمده توسط روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» ۶۹درصد شهرکنشینان صهیونیستی نسبت به سرنوشت رژیم متبوع خود نگران و بیمناک هستند. این نظرسنجی همچنین نشان داد که ۶۶درصد از آنان به پلیس اشغالگر اسرائیل اعتماد ندارند. نظرسنجی دیگر به عمل آمده توسط جنبش بنیما نشان میدهد که بخش عمدهای از اسرائیلیها نسبت به آینده خود خوشبین نیستند. نظرسنجی توضیح میدهد: چالشهای بسیاری وجود دارد که باعث نگرانی اسرائیلیها شده است که شکاف اجتماعی موجود در درون رژیم اسرائیل در رأس آنها قرار دارد.
براین اساس محورهای مختلفی را میتوان بهعنوان عوامل فروپاشی این رژیم بررسی کرد؛
1- بحران در تشکیل دولت: صهیونیستها بعد از 4دور برگزاری انتخابات، توانستند در آستانه پنجمین دوره برگزاری انتخابات مجدد پارلمانی، دولت ائتلافی شکننده تشکیل دهند؛ دولتی که متشکل از 8حزب است و کاملاً یک دولت سست و در آستانه فروپاشی است و با کوچکترین تحول در سرزمینهای اشغالی، فرو میپاشد.
2- مهاجرت معکوس: طبق آخرین نظرسنجیهای صورت گرفته، بسیاری از صهیونیستها بهدنبال بازگشت به کشورهای مبدأ خود هستند. امروزه یکی از مسائل اصلی در بین صهیونیستها داشتن گذرنامه کشور ثانی میباشد. بسیاری از صهیونیستها بهدنبال گذرنامهای بجز گذرنامه جعلی صهیونیستی هستند. تنها در سال ۲۰۱۰ میلادی ۲۳۰هزار صهیونیست از فلسطیناشغالی به کشورهای مبدأ مهاجرت کردند. آمارها حاکی از این واقعیت هستند که صهیونیسم از سال ۱۹۴۸ تا ۲۰۱۶ ضمن اشغال حدود ۸۵درصد از اراضی فلسطین بالغ بر ۵میلیون یهودی را به این مناطق جذب کرده است؛ این درحالی است که در روند مهاجرت معکوس و خروج صهیونیستها از فلسطیناشغالی بیش از ۲۰درصد از آنها در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶ تحت شرایط مختلف مهاجرت معکوس کرده و به کشورهای اصلی خود بازگشتهاند. به همین دلیل است که به زعم کارشناسان و اندیشمندان، در شرایط کنونی روند روزافزون مهاجرت معکوس یهودیان از اسرائیل پیچیدهترین چالش بقای این رژیم اشغالگر است. بنا بر تعریف این رژیم، مهاجران معکوس کسانی هستند که به هر دلیلی بیش از یک سال است از فلسطیناشغالی خارج شدهاند و در کشور دیگری به سر بردهاند.
3- شکاف قومی و طبقاتی: یکی از مهمترین شکافهایی که در سالهای اخیر جامعه اسرائیل را به سمت نوعی نارضایتی و بیثباتی سوق داده است، «تبعیض قومی-طبقاتی» است. جامعه صهیونیستی از دو گروه عمده تشکیل میشود که اشکنازی و سفاردی نامیده میشوند. سفاردیها یهودیانی هستند که در شبهجزیره «ایبریا» شامل اسپانیا و پرتغال میزیستند و پس از سقوط خلافت اسلامی اندلس در سال ۱۴۹۲ میلادی، از آن کشور گریختند و در جنوب اروپا، شمال آفریقا و شهرهای لندن، آمستردام و هامبورگ سکونت گزیدند. امروزه واژه سفاردی از نظر معنایی توسعهیافته و تمامی جوامع یهودیان شامل آفریقا، عراق، سوریه، یونان، ترکیه و سایر یهودیان (غیراشکنازی) را شامل میشود. اشکنازیها نیز گروه قدرتمند دیگر اسرائیل هستند. واژه اشکناز نام عبری آلمان است و بنابراین اشکنازی در اصل بهمعنی یهودی آلمانی است که بهتدریج بر همه یهودیانی که از تمام اروپا و امریکا به فلسطین آمدند، اطلاق شد. بین سفاردیها و اشکنازیها دشمنی دیرینهای وجود دارد؛ چراکه سفاردیها اشراف یهود بودند و از اینکه با اشکنازیها هممحل شوند، احساس شرم میکردند و همواره سعی داشتند فاصله خود را با اشکنازیها حفظ کنند و با آنان عبادت یا ازدواج نمیکردند؛ اما بعدها وضعیت کاملاً برعکس شد. درحالیکه سفاردیها تبدیل به اقلیت شدهاند، اشکنازیها در تمدن غربی و همچنین دولت رژیمصهیونیستی موقعیت برجستهای یافتهاند. برخی از تحلیلگران معتقدند شکاف میان سفاردیها و اشکنازیها بیشتر اقتصادی است تا ایدئولوژیک به همین دلیل قابل پر کردن است، اما عدهای دیگر معتقدند این نابرابری نهادینه شده است؛ بهگونهای که نسل سوم سفاردیها هنوز جزو طبقه کارگر و طبقات پایین هستند، درحالیکه همین نسل اشکنازیها به طبقات متوسط رو به بالا تعلق دارند. برخی از رهبران رژیمصهیونیستی، یهودیان سفاردی را قرونوسطایی نامیدهاند که فاصله بسیار زیادی با یهودیان اشکنازی دارند. حتی اشکنازیها، سفاردیها را از نظر عقلی، عقبمانده مینامند. سفاردیها و اشکنازیها یکدیگر را نجسزاده میشمارند و ازدواج با یکدیگر را ممنوع میدانند.
4- بحران جمعیت: بحران جمعیت در رژیمصهیونیستی یکی از عوامل اصلی نگرانیهای آن میباشد. نرخ رشد جمعیت فلسطینیها بشدت در مقابل صهیونیستها در حال افزایش است. جمعیت عرب ساکن مرزهای 1967، 2میلیون است و جمعیت یهودیها در سال 2021، 6.9میلیون نفر برآورد شده است. در حال حاضر شاهد نبرد جمعیتی و عبور تعداد اعراب نسبت به یهودیان در سراسر سرزمین فلسطین تاریخی از 2023 خواهیم بود. با توجه به رشد جمعیتی، این فاصله تا 2030 به نیم میلیون نفر هم خواهد رسید. براساس آمار در پایان سال 2021 جمعیت کل فلسطینیها به 14میلیون نفر رسید که طبق قاعده نانوشته سالهای اخیر، سهم فلسطینیهای بیرون سرزمین و سهم جمعیت فلسطینیهای درون سرزمین تاریخی فلسطین (کل فلسطین اعم از کرانه باختری، نوارغزه و سرزمینهای اشغالی) تقریباً برابر است. براساس آمار، 6.9میلیون نفر در داخل و 7.3میلیون نفر در خارج زندگی میکنند که درمجموع به رقم 14میلیون نفر میرسد.
در پایان عوامل مختلف داخلی دیگری از جمله افزایش مقاومت فلسطینیها در برابر صهیونیستها، نزاع سکولارها و مذهبیها در بین صهیونیستها، ناامنی داخلی، چالشهای نظامی و... را میتوان ذکر کرد. اعتراف دولتمردان صهیونیستی نسبت به آینده این رژیم در کنار نظرسنجیهای صورت گرفته و چالشهای مختلف داخلی، میتواند تصویری روشن از این رژیم را منعکس کند.
درآمدی بر چگونگی شکل گیری نیروی مردمی عراق
عراق زیر چتر امنیت حشدالشعبی
فائزه سادات یوسفی
روزنامهنگار
حشدالشعبی که به نیروی بسیج مردمی عراق نیز مشهور است، پس از حمله داعش به این کشور به فتوای حکیمانه جهاد کفایی آیت الله سیستانی مرجعیت شیعه عراقی در شهر نجف و به ضرورت دفاع از خاک وملت و مقدسات عراق در برابر داعش تشکیل شد. این نیروی شبه نظامی با الهام از بسیج ایران و در کنار ارتش عراق و مستقل از آن، اقدام به مبارزه علیه داعش و نیروهای متجاوز عراقی می کند.
پس از حکم و فتوای آیت الله سیستانی در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴ (۲۳ خرداد۹۳) ، ابومهدی المهندس همراه با حاج قاسم سلیمانی و فرماندهان سپاه بدر-که در کنار قوای ایران با صدام می جنگیدند - جلسه ای در منزل شخصی خود در بغداد تشکیل می دهد. این جلسه سرآغاز شکل گیری هسته حشدالشعبی شد و طی آن میلیون ها (صدها هزار) نیروی مردمی که آماده یا به طور پراکنده در حال مبارزه با داعش بودند به آن پیوستند.حشد در زبان عربی، به معنای جماعت و گروه است و الشعب نیز درعربی معاصر به معنای گروهی از مردم با مشترکاتی خاص است که در نهایت حشد الشعبی به معنای بسیج مردمی شناخته می شود.شکل گیری این نیروها در شرایطی بود که داعش با تصرف فلوجه، سامرا و مناطق گسترده ای از استان های سنی نشین صلاح الدین، الانبار، نینوا و همچنین شمال بابل و در نهایت موصل به یک قدمی بغداد رسیده بود. این تصرفات، آینده سیاسی عراق را در خطر قرار داده بود و یک تهدید جدی برای بقای حاکمیت این کشور به شمار می رفت.
از طرفی دیگر، داعش با تبلیغات گسترده از کشتار و جنایات خود و با ابزار ارعاب و وحشت افکنی همراه با جنگ روانی سعی می کرد که بر اذهان مردم عراق تأثیر گذارد و از این طریق نیز سپر تدافعی حکومت عراق را تضعیف کند.
ساختار کلی حشد الشعبی
آمار متفاوتی از تعداد نیروهای حشد الشعبی اعلام شده است؛ از صدهزار تا دو و نیم میلیون نفر. عمده ساختار و بدنه نظامی حشد الشعبی را شیعیان عراق تشکیل می دهند اما تقریباً تمامی طایفههای قومی و دینی عراقی شامل شیعه، سنی، مسیحی، ایزدی، ترکمن، عرب و کرد در سازمان حشدالشعبی حضور دارند. مثلاً حشد العشائری عموماً از اهل سنت هستند، تیپ ۱۱۰ توسط کردهای شیعه و تیپ بابلیون از مسیحیان نینوا هستند.
مهم ترین این گروه ها سازمان بدر شاخه نظامی (هادی العامری)، عصائب اهل الحق (قیس الخزعلی)، کتائب حزب الله (ابومهدی المهندس)، جنبش النجباء (اکرم الکعبی)، کتائب سید الشهداء (ابوآلاء الولائی)، سرایا السلام (مقتدا صدر)، سرایا الخراسانی (علی الیاسری) و جند الامام (احمد الاسدی) و مجموعه های مرتبط با مجلس اعلا و جریان حکمت ملی مانند الجهاد و البناء (حسن الساری)، انصار العقیده (شیخ جلال الدین صغیر) و سرایا عاشوراء (ابواحمد الجابری) هستند.
تیپ علی اکبر (ع) (تولیت مقدس آستان اباعبدالله الحسین (ع))، تیپ رزمی ابوالفضل العباس (ع) (تولیت مقدس ابوالفضل العباس (ع)) دو یگان مهم دیگر وابسته به حشد الشعبی به شمار می روند که در ایام زیارت های میلیونی در کربلا و دیگر عتبات مقدسه عراق، در حفاظت از زائران و شهرهای مقدس نقش ایفا می کنند.
فتوحات حشدالشعبی
نیروهای عراقی پس از شکل گیری، ضربات محکمی را بر تروریستها وارد کردند و توانستند بخشهای مهمی از سرزمینهای عراق را از تروریستها پس بگیرند. نیروهای حشدالشعبی در ابتدا در عملیات مهمی شهر تکریت را پاکسازی کردند. پس از آن، نیروهای عراقی توانستند منطقه البغدادی در استان الانبار را هم تحت کنترل درآورند و ضربه دیگری بر داعش وارد نمایند. از دیگرعملیات موفقیت آمیز، شکستن محاصره سامرا و آمرلی و آزادسازی جرف الصخر (که بعدها به جرف النصر شهرت یافت) و بیجی و جنوب موصل و فلوجه و دیگر مناطق بویژه در دو استان صلاح الدین و الانبار است و در عملیاتهای مهمی از جمله لبیک یارسولالله در غرب الانبار هم شرکت داشته است. این نیرو در حال حاضر نیز به طور پراکنده با داعش مبارزه می کند. گروه های مقاومت ذیل گروه حشدالشعبی پیش از شکل گیری آن، با نیروهای امریکایی مستقر در عراق بعد از سقوط صدام، در حال مبارزه بودند. این نیروها تا امروز با حملات بر پایگاهها و نیروهای امریکایی خصوصاً حملات موشکی و پهپادی به این پایگاه ها به پشتوانه قانون خروج امریکا از عراق مشغول هستند. امریکا نیز حملات همه جانبه با نیروهای حشدالشعبی را هم بصورت عملیاتی نظامی و هم به طور تخریب رسانه ای انجام می دهد. نقطه اوج این اقدامات ترور مؤسس حشد الشعبی حاج ابومهدی المهندس، همراه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای سپاه قدس است. امریکا همچنین با فضاسازی رسانه ای و دروغ بافی سعی می کند که جایگاه مردمی این نیرو را تضعیف کرده و اعتبار آن را تخریب کند. این نیروها علاوه بر فعالیت های نظامی در زمینه های دیگری چون کمک های خیریه و امدادرسانی و اجتماعی فعالیت می کنند.
آیت الله سیستانی نیز همواره به حمایت از عملکرد حشدالشعبی پرداخته است و در محکومیت حملات امریکا به این نیروها طی بیانیههایی از دولت عراق خواسته است تا به این حملات پاسخ دهند و اقدامات لازم برای تکرارنکردن آن را اتخاذ کنند.
مشروعیت سیاسی حشدالشعبی
حیدر العبادی نخست وزیر سابق با صدور دستورالعملی حکومتی در ۲۴ فوریه ۲۰۱۶ (۵ اسفند ۹۴) در آخرین ماه های جنگ با گروههای تروریستی داعش از الحشد الشعبی به عنوان نیروی مستقل و زیر نظر فرماندهی نیروهای مسلح عراق یاد کرد.بعد از آن پارلمان عراق در آذر 1395 تصویب کرد که این نیروی مردمی بدون هیچ گونه تناقض قانونی در کنار ارتش و نیروهای مسلح به فعالیت خود در مبارزه با گروههای تکفیری داعش ادامه خواهد داد.
بعد از صدور این قانون در عمل این تشکیلات نظامی مردمی از حیث حقوقی، تمامی شرایط قانونی لازم را در عراق به دست آورد و نیروهای آن نیز از حقوق و پاداشی متناسب با نیروهای امنیتی عراق برخوردار شدند.در حال حاضر حشد الشعبی با تکیه بر سابقه مبارزاتی موفق و فعالیت های مردمی خود، به عنوان یکی از مؤثرترین رکن نظامی و اجتماعی عراق شناخته می شود و اقداماتی که برای انحلال یا تضعیف آن از سوی غرب صورت می گیرد براحتی بر جایگاه مردمی و سیاسی آن تأثیرگذار نخواهد بود.
روزنامهنگار
حشدالشعبی که به نیروی بسیج مردمی عراق نیز مشهور است، پس از حمله داعش به این کشور به فتوای حکیمانه جهاد کفایی آیت الله سیستانی مرجعیت شیعه عراقی در شهر نجف و به ضرورت دفاع از خاک وملت و مقدسات عراق در برابر داعش تشکیل شد. این نیروی شبه نظامی با الهام از بسیج ایران و در کنار ارتش عراق و مستقل از آن، اقدام به مبارزه علیه داعش و نیروهای متجاوز عراقی می کند.
پس از حکم و فتوای آیت الله سیستانی در تاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۱۴ (۲۳ خرداد۹۳) ، ابومهدی المهندس همراه با حاج قاسم سلیمانی و فرماندهان سپاه بدر-که در کنار قوای ایران با صدام می جنگیدند - جلسه ای در منزل شخصی خود در بغداد تشکیل می دهد. این جلسه سرآغاز شکل گیری هسته حشدالشعبی شد و طی آن میلیون ها (صدها هزار) نیروی مردمی که آماده یا به طور پراکنده در حال مبارزه با داعش بودند به آن پیوستند.حشد در زبان عربی، به معنای جماعت و گروه است و الشعب نیز درعربی معاصر به معنای گروهی از مردم با مشترکاتی خاص است که در نهایت حشد الشعبی به معنای بسیج مردمی شناخته می شود.شکل گیری این نیروها در شرایطی بود که داعش با تصرف فلوجه، سامرا و مناطق گسترده ای از استان های سنی نشین صلاح الدین، الانبار، نینوا و همچنین شمال بابل و در نهایت موصل به یک قدمی بغداد رسیده بود. این تصرفات، آینده سیاسی عراق را در خطر قرار داده بود و یک تهدید جدی برای بقای حاکمیت این کشور به شمار می رفت.
از طرفی دیگر، داعش با تبلیغات گسترده از کشتار و جنایات خود و با ابزار ارعاب و وحشت افکنی همراه با جنگ روانی سعی می کرد که بر اذهان مردم عراق تأثیر گذارد و از این طریق نیز سپر تدافعی حکومت عراق را تضعیف کند.
ساختار کلی حشد الشعبی
آمار متفاوتی از تعداد نیروهای حشد الشعبی اعلام شده است؛ از صدهزار تا دو و نیم میلیون نفر. عمده ساختار و بدنه نظامی حشد الشعبی را شیعیان عراق تشکیل می دهند اما تقریباً تمامی طایفههای قومی و دینی عراقی شامل شیعه، سنی، مسیحی، ایزدی، ترکمن، عرب و کرد در سازمان حشدالشعبی حضور دارند. مثلاً حشد العشائری عموماً از اهل سنت هستند، تیپ ۱۱۰ توسط کردهای شیعه و تیپ بابلیون از مسیحیان نینوا هستند.
مهم ترین این گروه ها سازمان بدر شاخه نظامی (هادی العامری)، عصائب اهل الحق (قیس الخزعلی)، کتائب حزب الله (ابومهدی المهندس)، جنبش النجباء (اکرم الکعبی)، کتائب سید الشهداء (ابوآلاء الولائی)، سرایا السلام (مقتدا صدر)، سرایا الخراسانی (علی الیاسری) و جند الامام (احمد الاسدی) و مجموعه های مرتبط با مجلس اعلا و جریان حکمت ملی مانند الجهاد و البناء (حسن الساری)، انصار العقیده (شیخ جلال الدین صغیر) و سرایا عاشوراء (ابواحمد الجابری) هستند.
تیپ علی اکبر (ع) (تولیت مقدس آستان اباعبدالله الحسین (ع))، تیپ رزمی ابوالفضل العباس (ع) (تولیت مقدس ابوالفضل العباس (ع)) دو یگان مهم دیگر وابسته به حشد الشعبی به شمار می روند که در ایام زیارت های میلیونی در کربلا و دیگر عتبات مقدسه عراق، در حفاظت از زائران و شهرهای مقدس نقش ایفا می کنند.
فتوحات حشدالشعبی
نیروهای عراقی پس از شکل گیری، ضربات محکمی را بر تروریستها وارد کردند و توانستند بخشهای مهمی از سرزمینهای عراق را از تروریستها پس بگیرند. نیروهای حشدالشعبی در ابتدا در عملیات مهمی شهر تکریت را پاکسازی کردند. پس از آن، نیروهای عراقی توانستند منطقه البغدادی در استان الانبار را هم تحت کنترل درآورند و ضربه دیگری بر داعش وارد نمایند. از دیگرعملیات موفقیت آمیز، شکستن محاصره سامرا و آمرلی و آزادسازی جرف الصخر (که بعدها به جرف النصر شهرت یافت) و بیجی و جنوب موصل و فلوجه و دیگر مناطق بویژه در دو استان صلاح الدین و الانبار است و در عملیاتهای مهمی از جمله لبیک یارسولالله در غرب الانبار هم شرکت داشته است. این نیرو در حال حاضر نیز به طور پراکنده با داعش مبارزه می کند. گروه های مقاومت ذیل گروه حشدالشعبی پیش از شکل گیری آن، با نیروهای امریکایی مستقر در عراق بعد از سقوط صدام، در حال مبارزه بودند. این نیروها تا امروز با حملات بر پایگاهها و نیروهای امریکایی خصوصاً حملات موشکی و پهپادی به این پایگاه ها به پشتوانه قانون خروج امریکا از عراق مشغول هستند. امریکا نیز حملات همه جانبه با نیروهای حشدالشعبی را هم بصورت عملیاتی نظامی و هم به طور تخریب رسانه ای انجام می دهد. نقطه اوج این اقدامات ترور مؤسس حشد الشعبی حاج ابومهدی المهندس، همراه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای سپاه قدس است. امریکا همچنین با فضاسازی رسانه ای و دروغ بافی سعی می کند که جایگاه مردمی این نیرو را تضعیف کرده و اعتبار آن را تخریب کند. این نیروها علاوه بر فعالیت های نظامی در زمینه های دیگری چون کمک های خیریه و امدادرسانی و اجتماعی فعالیت می کنند.
آیت الله سیستانی نیز همواره به حمایت از عملکرد حشدالشعبی پرداخته است و در محکومیت حملات امریکا به این نیروها طی بیانیههایی از دولت عراق خواسته است تا به این حملات پاسخ دهند و اقدامات لازم برای تکرارنکردن آن را اتخاذ کنند.
مشروعیت سیاسی حشدالشعبی
حیدر العبادی نخست وزیر سابق با صدور دستورالعملی حکومتی در ۲۴ فوریه ۲۰۱۶ (۵ اسفند ۹۴) در آخرین ماه های جنگ با گروههای تروریستی داعش از الحشد الشعبی به عنوان نیروی مستقل و زیر نظر فرماندهی نیروهای مسلح عراق یاد کرد.بعد از آن پارلمان عراق در آذر 1395 تصویب کرد که این نیروی مردمی بدون هیچ گونه تناقض قانونی در کنار ارتش و نیروهای مسلح به فعالیت خود در مبارزه با گروههای تکفیری داعش ادامه خواهد داد.
بعد از صدور این قانون در عمل این تشکیلات نظامی مردمی از حیث حقوقی، تمامی شرایط قانونی لازم را در عراق به دست آورد و نیروهای آن نیز از حقوق و پاداشی متناسب با نیروهای امنیتی عراق برخوردار شدند.در حال حاضر حشد الشعبی با تکیه بر سابقه مبارزاتی موفق و فعالیت های مردمی خود، به عنوان یکی از مؤثرترین رکن نظامی و اجتماعی عراق شناخته می شود و اقداماتی که برای انحلال یا تضعیف آن از سوی غرب صورت می گیرد براحتی بر جایگاه مردمی و سیاسی آن تأثیرگذار نخواهد بود.
اخگر به گریبان؛ برگهایی از خاطرات منیر شفیق (5)
درگیریها در قطمون
صادق حسین جابری انصاری
مترجم
کتاب «من جمر الی جمر: صفحات من ذکریات منیر شفیق» (به فارسی: از اخگری به اخگری دیگر: برگههایی از خاطرات منیر شفیق) نوشته منیر شفیق است. این کتاب توسط نافذ ابوحسنه تدوین شده و مطابق برنامه، بخشهایی از ترجمه فارسی آن در این ستون منتشر میشود.
نیروهای «جهاد مقدس»، تشکیلات اصلی فلسطینیها در رویارویی با اشغالگران، در آن زمان بود. جنگجویان این تشکیلات، شروع به آمدن به محله ما کردند که به جبهه جنگ تبدیل شده بود. صحنههای سه ماهی را که جنگ بین نیروهای مقاومت و صهیونیستها ادامه یافت، خوب به خاطر دارم. شماری از مجاهدین و نیروهای مقاومت در محله ما مستقر شده بودند و از محدوده محله، حفاظت میکردند. خانه ما در کنار ویلایی از خانواده «الدجانی» بود که درست در لبه محدوده درگیری قرار داشت. ساکنان این ویلا، به خاطر انفجار ویلای مجاور آن که یک دیوار با ما فاصله داشت، خانه خود را ترک کرده بودند. نگهبانان در پشت سنگرهایی مستقر شده بودند که در باغچه پشت این دیوار وجود داشت. من هم در هوای سرد آن روزها، برای آنها چای و غذا میبردم. آنها انسانهایی ساده و شجاع، اما بدون نظم تشکیلاتی، و از ذخیره سلاح بسیار کمی برخوردار بودند.
ما پسربچهها بویژه پس از صدور «قطعنامه تقسیم» در پایان سال ۱۹۴۷، در فضای جنگی زندگی میکردیم. بعد، با شدت گرفتن جنگ در سال ۱۹۴۸، مسلح به سلاح سرد شدیم، و یکی چاقو و دیگری خنجر با خود برداشت تا مانع وارد شدن صهیونیستها به محله شود. پدرم، خنجری داشت که به آن «شبریه» میگفتیم و به من هشدار میداد که مبادا انگلیسیها مرا با آن ببینند، چون اگر مرا با این خنجر میگرفتند، به زندان میانداختند. خنجرهایی که مجاز به حمل آن بودیم، میبایست تیغهاش، بلندتر از هشت سانتیمتر نباشد. در حالی که تیغه خنجر پدرم، به چهارده سانتیمتر و شاید بیشتر میرسید. برای اینکه بتوانم این خنجر را با خود حمل کنم، به اتاقم در زیرپلهای خانه رفتم و با سوهان و سنگ چخماق (آتشزنه)، به جان تیغهاش افتادم و آن را کوتاه کردم. آنقدر با انگشتان خود آن را اندازه گرفتم تا به اندازه مجاز برسد. البته این کار، لباسها و بدن مرا آلوده کرد. به یاد دارم که به اشتباه آن را از غلاف آن بیرون کشیدم، و نزدیک بود بالای انگشت سبابه دست چپ مرا قطع کند. نشانههای این زخم عمیق، تا به امروز باقی است.
برای فلسطینیها ممنوع بود که حتی چاقوی آشپزخانه با خود حمل کنند و اگر همراه آنها یافت میشد، سه یا هفت سال زندانی داشت. این موضوع، در ارزیابی آن مرحله باید لحاظ شود. باید اعتراف کنیم که صهیونیستها، «فلسطین» را در سینی طلا از بریتانیاییها گرفتند. خیلیها نقش جنبش صهیونیستی را در گرفتن فلسطین بزرگنمایی و از آموزش و سازماندهی صهیونیستها و اموری از این قبیل، مدح و ثنا میکنند. اما این حقیقت را فراموش میکنند که همه مهاجرتهای یهودیان، زیر سایه حمایت دهها هزار نیروهای اشغالگر بریتانیایی در «فلسطین» انجام شد. صهیونیستها از بنادر اصلی و با حمایت ارتش «بریتانیا» وارد «فلسطین» میشدند و با حمایت سربازان بریتانیایی به شهرکهای یهودی میرفتند. داشتن سلاح، برای فلسطینیها ممنوع بود و اگر در خانه آنها یک فشنگ خالی پیدا میشد، آنها را اعدام میکردند. خلع سلاح مردم «فلسطین»، قانون اشغالگر بریتانیایی بود، و از این رو هنگامی که مهار امور در سال نکبتبار اشغال، از دست فلسطینیها خارج شد، به سختی میشد سلاح پیدا کرد، آن هم در شمار کم و سلاحهایی که بیشتر آنها قدیمی بود و ذخیره فشنگ کمی داشت.
با این حال، «قدس»، شاهد نبردهای سختی در هنگام جنگ ۱۹۴۸ بود و تا ۱۵ ماه مه، روزی که بریتانیاییها برای خروج نیروهای خود از «فلسطین» تعیین کرده بودند، درگیریها و زد و خوردهایی در جریان بود. روشن بود که با پایان «قیمومت بریتانیا» در زمان تعیین شده، سطح رویاروییها در «قدس» بالا خواهد گرفت. از همینرو صهیونیستها پیش دستی کرده و با تسهیلات دریافتی از «بریتانیا» و حمایت جهانی، مناطق گستردهای از «فلسطین» را قبل از خروج انگلیسیها اشغال کردند. صهیونیستها به فضل کمکهای «بریتانیا» و حمایت جهانی، امکانات بیشتری از نظر سلاح و آمادگی نظامی داشتند. با این حال، فلسطینیها، قهرمانانه دفاع میکردند و در حال پیشروی و پسروی در نبردها بودند. اما در پایان آوریل، «قطمون»، «بقعه تحتا» و «بقعه فوقا» سقوط کرد و مقاومین فلسطینی در «قدس قدیمی»، به تقریب، در محاصره کامل قرار گرفتند. به رغم مقاومت شجاعانه فلسطینیها، صهیونیستها با توجه به استانداردهای نظامی، به سادگی بر مناطق غربی شهر «قدس» سیطره یافتند. در این نبرد، دویست یا حداکثر سیصد جنگجوی فلسطینی در برابر پیشروی سه هزار جنگجوی صهیونیست و تانکها و تجهیزات آنها ایستاده بودند. سه شبانه روز، این رویارویی ادامه یافت تا «قطمون» سقوط کرد. یکی از امتیازات نظامی نیروهای یورش آورده صهیونیست، این بود که از ارتباط سریع با خطوط امداد نظامی صهیونیستی برخوردار بودند. در حالی که نیروهای مقاومت، به لحاظ سلاح، ضعیف، و شمار آنها نیز کم بود و در چنین شرایطی، سقوط قدس جدید برای صهیونیستها چندان سخت نبود.
پیش از پایان روز ۱۵ مه۱۹۴۸، همه بخشهای غربی «قدس» به دست صهیونیستها افتاد، اما هنوز نبردی سخت در شرق «قدس» و پیرامون «شهر قدیمی» و دیوارهای ورودی آن ادامه داشت. البته شاید در مکانهای دیگری از «قدس» هم نبردهایی روی داده باشد که من نشنیده یا آن را فراموش کردهام. من اینها را از حافظه خودم و در پیوند با روز ۲۸ آوریل گفتم که خانواده ما «قطمون» را ترک کرد. البته پدر، به تنهایی در خانه ماند و بعدتر، در جریان اشغال «قطمون»، در شب اول ماه مه، آنجا را ترک کرد. به همین مناسبت این را هم بیفزایم که شماری از حقوقدانان پروندههای شکایتی علیه «قیمومت بریتانیا» به خاطر اشغال قدس جدید و مناطق دیگری که مدیریت آن در زمان اشغال برعهده «بریتانیا» بود در دادگاههای این کشور اقامه کردهاند. اما «قوه قضائیه بریتانیا» از صدور حکم در مسأله روشنی همچون خورشید، میگریزد. زیرا «بریتانیا» تا ۱۵ مه۱۹۴۸، مسئولیت اداره این مناطق را برعهده داشت.
بنابراین هنگامی که از سقوط غرب «قدس» سخن میگوییم، به این معنا نیست که نبردها و مقاومتی روی نداده است. بیتردید فلسطینیها در برابر یورش صهیونیستها، مقاومت و شهدایی نیز تقدیم کردند، اما برتری آشکار، از نظر شمارِ نیروها و تسلیحات، با دشمن صهیونیستی بود. وقتی صهیونیستها آماده اشغال منطقهای میشدند، سه یا چهار گردان و صدها جنگجو را با تانکها و زره پوشهای در اختیار خود، روانه این منطقه میکردند. در حالی که مدافعان فلسطینی منطقه بیش از دهها نفر نبودند. فرماندهی «جهاد مقدس»، به خاطر نبردهای در جریان، از مردم میخواست خانه و منطقه سکونت خود را بدون برداشتن وسایل زندگی ترک کنند. گمان آنها این بود که مردم بهزودی به خانههایشان باز خواهند گشت. به هرحال اختلال فاحش و غیرقابل مناقشهای در موازنه قوای دو طرف وجود داشت که خود نتیجه سیطره نظامی «بریتانیا» بر «فلسطین» و نفوذ و سیطره این کشور و فرانسه بر منطقه تجزیه شده عربی و ممنوعیت مسلحسازی عربها و بسته بودن همه مرزها به روی تسلیح فلسطینیها بود. ضمن اینکه تأسیس رژیم صهیونیستی از حمایت جهانی برخوردار بود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
نفرین در 80 سالگی
-
عراق زیر چتر امنیت حشدالشعبی
-
درگیریها در قطمون
اخبارایران آنلاین