ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام صادق(ع):
آنگاه که روزه میگیرید باید چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزهدار باشند. یعنى از گناهان پرهیز کند.
الکافى ج 4 ،ص 87، ح 1
در رادیو نمایش برای انتقال فرهنگ تلاش زیادی شده
حمید منوچهری: رادیو باید در بین مردم، جایگاه بسیار بزرگی داشته باشد چراکه اولین چیزی که در تمامی خانههای ایران وارد شد رادیو بود. بهعنوان کسی که ۶۰ سال در میدان ارگ بوده میگویم، اگر احیاناً رادیو کمی و کاستی دارد شاید از جانب من و امثال من بوده است وگرنه باید تأثیر بسزایی در زندگی مردم داشته باشد. یکی از چیزهایی که ما بسیار دوست داشتیم در رادیو اتفاق بیفتد، داشتن شبکه نمایش بود و این شبکه نمایش حدود ۱۱ سال پیش حادث شد. این شبکه با فراز و فرودهایی که داشته است الان در حال حاضر با مدیریت فعلی، راه اصلی خودش را دارد طی میکند. در رادیو نمایش، برای انتقال فرهنگهای مختلف و چیزهایی که در دوره خودمان میگذرد، در طول این سالها بسیار گفته شده و باز هم گفته خواهد شد.
بخشی از گفتههای این پیشکسوت رادیو و دوبله در ایسنا
بخشی از گفتههای این پیشکسوت رادیو و دوبله در ایسنا
دعای روز بیست و سوم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ یا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ
خدایا در این ماه از گناهانم شست وشویم ده و از عیبها پاکم کن و دلم را به پرهیزکاری دلها بیازمای، ای نادیده گیرنده لغزش های اهل گناه.
خدایا در این ماه از گناهانم شست وشویم ده و از عیبها پاکم کن و دلم را به پرهیزکاری دلها بیازمای، ای نادیده گیرنده لغزش های اهل گناه.
تئاتر ایرانی خانوادهها را جذب نمیکند
بهروز غریب پور
نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما و استاد نمایش عروسکی ایرانی
چرا تئاتر ما دیگر خانواد هها را جذب نمیکند؟ پاسخ این است که تئاتر ما آنقدرها قوی نیست که قدرت جذب تماشاگر و حتی اقشار فرهیخته را داشته باشد. به باور من، تئاتر حرفهای ما برای جذب تماشاگر قوی، نیازمند بازی قوی، نوشته قوی، کارگردانی قوی، طراحی صحنه قوی و... است.به خانواده تئاتر و سینما پیشنهاد میکنم که نمایش «داییوانیا»، کارِ گروه «وستاند» لندن با کارگردانی «ایکسن» و بازی فوقالعاده «توبی جونز» در نقش دایی وانیا را ببینند. این آداپتاسیون جدید براساس یکی از شاهکارهای آنتوان چخوف ساخته شده است. ولی نکته مهم این است که کارگردان در طراحی از نقطهای آغاز میکند که گروه «وستاند» پس از ماهها تعطیلی تئاتر، به خانه دومشان، فضای خالی از تماشاگر بازمیگردند. درحالی که روکشهایی پارچهای روی اشیا یا مبلمان صحنه پهن شده است تا غبار روی آنها ننشیند. مارینا دایه پیر و مهربان ازلی ابدی خانواده روکشها را برمیدارد، باهمان تعبیر که منبعد خانه - بخوانید صحنه -، خانه اوست و از این لحظه آغازین خلاقیت نمود پیدا میکند که بیرون و درون صحنه جهانهای مرتبطند. ضمن اینکه خود اثر دراماتیک داییوانیا، نوعی سرزمین غبارگرفته، دلمرده و غمزده لبریز از افکار متناقض، نوعی سرنوشتهای تعلیقی و محتوم به شکست کامل یا نسبی اشخاص را به نمایش میگذارد. انگار که آنها در معرض پاندمی رخوت و سستی و بیزاری روسیه قرار گرفته اند: دکتر آستروف، نانا، یهلنا، وانیا و تلهگین در تضاربی خرد کنندهاند و این همه در لباسها، در طراحی صحنه، در اشیا و شگفتانگیزانه در بازیها دیده میشود. نمیتوانی پلک بزنی و مات و متحیر بازیگران میمانی تا پایان که بازیگران، در رورانس به صندلیهای خالی تعظیم نمایشی میکنند. توبی جونز، دایی وانیایی را به نمایش میگذارد که خود و خواهرزادهاش را وقف ملکی کرده است، که مایه مالی و درآمد برای پروفسوری باشد، که اکنون به این باغ خانگی و این منبع درآمد بازگشته و بازنشسته شده است. وی دیگر هیچ مقامی در دانشگاه و جایگاهی در سپهر علم سرزمینش ندارد. کتابهایش، خریدار و افکارش، طرفدار ندارد و نمونه کامل یک روشنفکر لمپن و متفرعن و پوک است. حالا داییوانیا متأسف است برای رنجی که خود و خواهرزادهاش کشیدهاند تا مبادا در مطالعات یا نوشتههای این پروفسور بیفایده خلل ایجاد شود. اما پی بردهاند که آن بازی روشنفکرانه، عبث و فریبکارانه بوده است. هرچند که تعمدی نبوده و او متوهم است و بس. این اثر، در حقیقت اهدا میشود به کسانی که اینگونه رنجها را برای دیگری میکشند. اما چیزی عایدشان نمیشود و قربانی هستند. دیدن این اثر، به جامعه تئاتری کمک میکند تا دریابند روی صحنه بردن یک اثر دراماتیک رئالیستیک تا چه اندازه دشوار است. وگرنه شلنگ تخته انداختن یا پرکردن صحنه از نابازیگران بیمایه و روی صحنه سخت نیست ولی بسیاری از آنها فریب دادن تماشاگر است. داییوانیای گروه تئاتر وستاند مثال خوبی است تا اهالی تئاتر دریابند که در «تئاتر غرب خبری هست» و بر آنها آشکار شود عناصر واقعی صحنه به فراموشی سپرده شدهاند و خلاصه گرفتار نوعی شعبدهبازی صحنهای شدهایم. من به تازگی دریکی از تالارهای شهر، نمایشی دیدم که واقعاً غرق تأسف شدم که چطور بازیگران بازی کردن را بلد نیستند؟! کارگردان، کارگردانی را بلد نیست؟! آداپتاسیون یک اثر داستانی را بلد نیست؟! طراح صحنه در پنجاه سال پیش در جا میزند؟! و طراح نور - بخوانید مثلاً طراح نور- ارزش نور در اجرا را نمیداند و کاش بازیگر نقش اول این اثر محتوم به شکست، یک بار با دقت و درخلوت بازی توبی جونز را میدید تا بداند برای ایفای نقش یک متوهم شکست خورده لزوماً نباید شلخته بود و تلوتلو خورد. اینها، همگی، ناشی از آن است که جامعه تئاتری ما در یک جزیرهای خودش را محبوسکرده و آثار بینظیر کشورهای دیگر را نمیبیند. پیشنهاد میکنم دانشجویان و عاشقان تئاتر حتماً این اثر را ببینند و آن را با نمایشهای خود مقایسه کنند.در واقع خانواده تئاتر برای بازسازی خود و برای اینکه دوباره وارد عرصه تئاتری بشود، باید همواره کوشش کند تا بهروز بماند. من پیشنهاد میکنم که تئاترهای تولید شدهای، که در دسترس است و در فضای مجازی هم میشود آنها را دید، تماشا کنند و فرابگیرند و باور نکنند که تئاتر غربی فقط رو به سوی آثاری چون آثار به نوبه خود ارزشمند گروتفسکی، تادئوشکانتور، یوجینی باربا و...گذاشتهاند. تئاتر حرفهای غرب به تماشاگر احترام میگذارد و برای جذب خانوادهها و اقشار مختلف برنامهریزی دارد و اگر به تئاتر آلترناتیو هم نظری دارد، برای زنده و تپنده نگهداشتن قلب صحنه است. برای زنده نگهداشتن سالنهای مملو از تماشاگراست و نه تماشاگران جوانی که از فرط بیکاری از این تماشاخانه به آن تماشاخانه میروند و اگر عکسی از جمعیت یک سالن بگیرید، با اندک تفاوتی میتوانید تماشاگران تکراری اجراها را ببینید.حیف !
نویسنده، کارگردان تئاتر و سینما و استاد نمایش عروسکی ایرانی
چرا تئاتر ما دیگر خانواد هها را جذب نمیکند؟ پاسخ این است که تئاتر ما آنقدرها قوی نیست که قدرت جذب تماشاگر و حتی اقشار فرهیخته را داشته باشد. به باور من، تئاتر حرفهای ما برای جذب تماشاگر قوی، نیازمند بازی قوی، نوشته قوی، کارگردانی قوی، طراحی صحنه قوی و... است.به خانواده تئاتر و سینما پیشنهاد میکنم که نمایش «داییوانیا»، کارِ گروه «وستاند» لندن با کارگردانی «ایکسن» و بازی فوقالعاده «توبی جونز» در نقش دایی وانیا را ببینند. این آداپتاسیون جدید براساس یکی از شاهکارهای آنتوان چخوف ساخته شده است. ولی نکته مهم این است که کارگردان در طراحی از نقطهای آغاز میکند که گروه «وستاند» پس از ماهها تعطیلی تئاتر، به خانه دومشان، فضای خالی از تماشاگر بازمیگردند. درحالی که روکشهایی پارچهای روی اشیا یا مبلمان صحنه پهن شده است تا غبار روی آنها ننشیند. مارینا دایه پیر و مهربان ازلی ابدی خانواده روکشها را برمیدارد، باهمان تعبیر که منبعد خانه - بخوانید صحنه -، خانه اوست و از این لحظه آغازین خلاقیت نمود پیدا میکند که بیرون و درون صحنه جهانهای مرتبطند. ضمن اینکه خود اثر دراماتیک داییوانیا، نوعی سرزمین غبارگرفته، دلمرده و غمزده لبریز از افکار متناقض، نوعی سرنوشتهای تعلیقی و محتوم به شکست کامل یا نسبی اشخاص را به نمایش میگذارد. انگار که آنها در معرض پاندمی رخوت و سستی و بیزاری روسیه قرار گرفته اند: دکتر آستروف، نانا، یهلنا، وانیا و تلهگین در تضاربی خرد کنندهاند و این همه در لباسها، در طراحی صحنه، در اشیا و شگفتانگیزانه در بازیها دیده میشود. نمیتوانی پلک بزنی و مات و متحیر بازیگران میمانی تا پایان که بازیگران، در رورانس به صندلیهای خالی تعظیم نمایشی میکنند. توبی جونز، دایی وانیایی را به نمایش میگذارد که خود و خواهرزادهاش را وقف ملکی کرده است، که مایه مالی و درآمد برای پروفسوری باشد، که اکنون به این باغ خانگی و این منبع درآمد بازگشته و بازنشسته شده است. وی دیگر هیچ مقامی در دانشگاه و جایگاهی در سپهر علم سرزمینش ندارد. کتابهایش، خریدار و افکارش، طرفدار ندارد و نمونه کامل یک روشنفکر لمپن و متفرعن و پوک است. حالا داییوانیا متأسف است برای رنجی که خود و خواهرزادهاش کشیدهاند تا مبادا در مطالعات یا نوشتههای این پروفسور بیفایده خلل ایجاد شود. اما پی بردهاند که آن بازی روشنفکرانه، عبث و فریبکارانه بوده است. هرچند که تعمدی نبوده و او متوهم است و بس. این اثر، در حقیقت اهدا میشود به کسانی که اینگونه رنجها را برای دیگری میکشند. اما چیزی عایدشان نمیشود و قربانی هستند. دیدن این اثر، به جامعه تئاتری کمک میکند تا دریابند روی صحنه بردن یک اثر دراماتیک رئالیستیک تا چه اندازه دشوار است. وگرنه شلنگ تخته انداختن یا پرکردن صحنه از نابازیگران بیمایه و روی صحنه سخت نیست ولی بسیاری از آنها فریب دادن تماشاگر است. داییوانیای گروه تئاتر وستاند مثال خوبی است تا اهالی تئاتر دریابند که در «تئاتر غرب خبری هست» و بر آنها آشکار شود عناصر واقعی صحنه به فراموشی سپرده شدهاند و خلاصه گرفتار نوعی شعبدهبازی صحنهای شدهایم. من به تازگی دریکی از تالارهای شهر، نمایشی دیدم که واقعاً غرق تأسف شدم که چطور بازیگران بازی کردن را بلد نیستند؟! کارگردان، کارگردانی را بلد نیست؟! آداپتاسیون یک اثر داستانی را بلد نیست؟! طراح صحنه در پنجاه سال پیش در جا میزند؟! و طراح نور - بخوانید مثلاً طراح نور- ارزش نور در اجرا را نمیداند و کاش بازیگر نقش اول این اثر محتوم به شکست، یک بار با دقت و درخلوت بازی توبی جونز را میدید تا بداند برای ایفای نقش یک متوهم شکست خورده لزوماً نباید شلخته بود و تلوتلو خورد. اینها، همگی، ناشی از آن است که جامعه تئاتری ما در یک جزیرهای خودش را محبوسکرده و آثار بینظیر کشورهای دیگر را نمیبیند. پیشنهاد میکنم دانشجویان و عاشقان تئاتر حتماً این اثر را ببینند و آن را با نمایشهای خود مقایسه کنند.در واقع خانواده تئاتر برای بازسازی خود و برای اینکه دوباره وارد عرصه تئاتری بشود، باید همواره کوشش کند تا بهروز بماند. من پیشنهاد میکنم که تئاترهای تولید شدهای، که در دسترس است و در فضای مجازی هم میشود آنها را دید، تماشا کنند و فرابگیرند و باور نکنند که تئاتر غربی فقط رو به سوی آثاری چون آثار به نوبه خود ارزشمند گروتفسکی، تادئوشکانتور، یوجینی باربا و...گذاشتهاند. تئاتر حرفهای غرب به تماشاگر احترام میگذارد و برای جذب خانوادهها و اقشار مختلف برنامهریزی دارد و اگر به تئاتر آلترناتیو هم نظری دارد، برای زنده و تپنده نگهداشتن قلب صحنه است. برای زنده نگهداشتن سالنهای مملو از تماشاگراست و نه تماشاگران جوانی که از فرط بیکاری از این تماشاخانه به آن تماشاخانه میروند و اگر عکسی از جمعیت یک سالن بگیرید، با اندک تفاوتی میتوانید تماشاگران تکراری اجراها را ببینید.حیف !
روزبیست و سوم ماه رمضان
یک دقیقه با خدا
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
ای خدایی که نامهای بیشماری داری!
می گویند نامهای نورانی تو از تعداد ستارگان هم بیشترند و من در شبهای قدر، رو به قبله عاشقی مینشینم و آنها را یکی یکی به زبان میآورم و در سایهسار آنها آرام میشوم. هر نامی از تو که روی زبان جاری میشود سلولهای وجودم جوان میشوند.
ای آفریدگار دریاها و کهکشانها!
گردبادهای گناه راه را بر من بستهاند؛ تو را به کدام نام عزیزت صدا بزنم که جوابم را بدهی؟
در بیست و سومین روز از ضیافت ماه رمضان؛ تو را قسم به زیباترین نامت، دست مرا بگیر و از دالانهای تاریکی نجات بده. همین
شاعر و پژوهشگر
ای خدایی که نامهای بیشماری داری!
می گویند نامهای نورانی تو از تعداد ستارگان هم بیشترند و من در شبهای قدر، رو به قبله عاشقی مینشینم و آنها را یکی یکی به زبان میآورم و در سایهسار آنها آرام میشوم. هر نامی از تو که روی زبان جاری میشود سلولهای وجودم جوان میشوند.
ای آفریدگار دریاها و کهکشانها!
گردبادهای گناه راه را بر من بستهاند؛ تو را به کدام نام عزیزت صدا بزنم که جوابم را بدهی؟
در بیست و سومین روز از ضیافت ماه رمضان؛ تو را قسم به زیباترین نامت، دست مرا بگیر و از دالانهای تاریکی نجات بده. همین
درباره اهمیت خودآگاهی/2
شناخت قوانین سیستم روانی گام اصلی خودشناسی
آزاده سهرابی
روانشناس
یک نگاهی به فرایندهایی که درون بدن ما در طول روز رخ میدهد بیندازید. مثلاً سیستم هضم غذا. شما مادهای خوراکی را میخورید. بزاق دهان ترشح میشود و دندانها و زبان نقش مهمی در نرم کردن غذا، فهمیدن مزه و بلع دارد. بعد غذای خورده شده مسیری را طی میکند و فعل و انفعالاتی در سیستم گوارشی روی آن اعمال میشود. هر بخش بدن مسئولیتی دارد تا مواد معدنی مورد نیاز بدن را جذب کند و باقیمانده را به سیستم دفع برساند و... در این مسیر کافی است یک عضو کار خود را به درستی انجام ندهد. حتماً مشکلات گوارشی و حتی در ادامه در صورت عدم رسیدگی، مشکلات جسمی جدیتری در انتظارتان است. واقعیت این است که سیستم روان ما نیز مسیرها و قوانینی دارد تا یک پیام احساسی، هیجانی، شناختی را به مقصد برساند. مثلاً به محض احساس فشار در سیستم روانی مکانیسمهای دفاعی راه میافتد تا از میزان فشار کم کند و موضوع این است که اگر سیستم مکانیسمهای دفاعی همیشه در حال کار باشد (در حال استراحت نیز) سیستم روانی دچار اختلال میشود. اگر این سیستم اصلاً کار نکند یا دچار مشکلاتی باشد (مثلا فرد همیشه از یک مکانیسم دفاعی استفاده کند) باز هم سیستم روان بهم میریزد.
شناخت قوانین سیستم روانی اولین مرحله از طی کردن مسیر خودآگاهی است. موضوع این است که ما در طول رشد به صورت ناخودآگاه حتی اگر از سیستم هضم غذا اطلاعی نداشته باشیم اما میفهمیم باید چه کنیم تا دچار مشکلات جسمانی نشویم. اما در مورد سیستم روانی چنین فرایندی نیازمند یک خودآگاهی و خودپایی است. اینکه بدانیم اگر پیش از رفتن به یک جلسه کاری چنان دچار اضطراب میشویم که پایمان نمیکشد به جلسه برویم، اگر دچار ترس شدید از ارتفاع، حیوانی خاص و... هستیم، اگر برخی حرفها چنان ما را آزرده میکند که تا مدتها دچار نشخوار فکری میشویم، اگر موقعیتهایی ما را به دام افسردگی میاندازد و... سیستم روانی ما برای پردازش اطلاعاتی که به او دادهایم چه مسیری را طی کرده است، به صورت کاوش خودآگاهانه رخ میدهد. حتی کاوش ناخودآگاه که نقش مهمی در خودآگاهی ایفا میکند نیز عموماً در فرایندی خودآگاه باید ادراک شود تا اصلاح رخ بدهد. اگر به این مسیر آگاه شویم میتوانیم درک کنیم کدام مکانیسم روانی به درستی عمل نکرده است که خروجی آن اضطراب، افسردگی، استرس و... است. پیش از این در همین ستون برخی از این فرایندها را مرور کردیم مثل بحث درباره باورهای بنیادین یا شرطی شدنها یا خطاهای شناختی و افکار خودآیند منفی که میتوانید در ستونهای قبلی همین صفحه آنها را بخوانید. اما نکته کلی این است که باید بدانید سیستم روانی ما به گونهای طراحی شده است که در واکنش به موقعیتها (شامل رفتاری و کلامی که از محیط دریافت میکند) هم افکار مختلفی تولید کند و هم هیجاناتی را ایجاد کند. این تولیدات نیز در سیستم روانی ما محصول دادههای اولیهای است که در موقعیتهای مشابه به سیستم روان که مانند یک کامپیوتر عمل میکند دادهایم. پس باید در قدم بعدی آگاه باشیم که شکلگیری قواعد این سیستم روانی که از یک اصول کلی پیروی میکند و فرایند یکسانی دارد اما به خروجی یکسانی نمیرسد چون دوران کودکی هر کس با دیگری متفاوت است. مکانیسمهای دفاعی نیز در همین دوران شکل میگیرد که در شماره بعد به صورت مفصلتری به آن خواهیم پرداخت.
روانشناس
یک نگاهی به فرایندهایی که درون بدن ما در طول روز رخ میدهد بیندازید. مثلاً سیستم هضم غذا. شما مادهای خوراکی را میخورید. بزاق دهان ترشح میشود و دندانها و زبان نقش مهمی در نرم کردن غذا، فهمیدن مزه و بلع دارد. بعد غذای خورده شده مسیری را طی میکند و فعل و انفعالاتی در سیستم گوارشی روی آن اعمال میشود. هر بخش بدن مسئولیتی دارد تا مواد معدنی مورد نیاز بدن را جذب کند و باقیمانده را به سیستم دفع برساند و... در این مسیر کافی است یک عضو کار خود را به درستی انجام ندهد. حتماً مشکلات گوارشی و حتی در ادامه در صورت عدم رسیدگی، مشکلات جسمی جدیتری در انتظارتان است. واقعیت این است که سیستم روان ما نیز مسیرها و قوانینی دارد تا یک پیام احساسی، هیجانی، شناختی را به مقصد برساند. مثلاً به محض احساس فشار در سیستم روانی مکانیسمهای دفاعی راه میافتد تا از میزان فشار کم کند و موضوع این است که اگر سیستم مکانیسمهای دفاعی همیشه در حال کار باشد (در حال استراحت نیز) سیستم روانی دچار اختلال میشود. اگر این سیستم اصلاً کار نکند یا دچار مشکلاتی باشد (مثلا فرد همیشه از یک مکانیسم دفاعی استفاده کند) باز هم سیستم روان بهم میریزد.
شناخت قوانین سیستم روانی اولین مرحله از طی کردن مسیر خودآگاهی است. موضوع این است که ما در طول رشد به صورت ناخودآگاه حتی اگر از سیستم هضم غذا اطلاعی نداشته باشیم اما میفهمیم باید چه کنیم تا دچار مشکلات جسمانی نشویم. اما در مورد سیستم روانی چنین فرایندی نیازمند یک خودآگاهی و خودپایی است. اینکه بدانیم اگر پیش از رفتن به یک جلسه کاری چنان دچار اضطراب میشویم که پایمان نمیکشد به جلسه برویم، اگر دچار ترس شدید از ارتفاع، حیوانی خاص و... هستیم، اگر برخی حرفها چنان ما را آزرده میکند که تا مدتها دچار نشخوار فکری میشویم، اگر موقعیتهایی ما را به دام افسردگی میاندازد و... سیستم روانی ما برای پردازش اطلاعاتی که به او دادهایم چه مسیری را طی کرده است، به صورت کاوش خودآگاهانه رخ میدهد. حتی کاوش ناخودآگاه که نقش مهمی در خودآگاهی ایفا میکند نیز عموماً در فرایندی خودآگاه باید ادراک شود تا اصلاح رخ بدهد. اگر به این مسیر آگاه شویم میتوانیم درک کنیم کدام مکانیسم روانی به درستی عمل نکرده است که خروجی آن اضطراب، افسردگی، استرس و... است. پیش از این در همین ستون برخی از این فرایندها را مرور کردیم مثل بحث درباره باورهای بنیادین یا شرطی شدنها یا خطاهای شناختی و افکار خودآیند منفی که میتوانید در ستونهای قبلی همین صفحه آنها را بخوانید. اما نکته کلی این است که باید بدانید سیستم روانی ما به گونهای طراحی شده است که در واکنش به موقعیتها (شامل رفتاری و کلامی که از محیط دریافت میکند) هم افکار مختلفی تولید کند و هم هیجاناتی را ایجاد کند. این تولیدات نیز در سیستم روانی ما محصول دادههای اولیهای است که در موقعیتهای مشابه به سیستم روان که مانند یک کامپیوتر عمل میکند دادهایم. پس باید در قدم بعدی آگاه باشیم که شکلگیری قواعد این سیستم روانی که از یک اصول کلی پیروی میکند و فرایند یکسانی دارد اما به خروجی یکسانی نمیرسد چون دوران کودکی هر کس با دیگری متفاوت است. مکانیسمهای دفاعی نیز در همین دوران شکل میگیرد که در شماره بعد به صورت مفصلتری به آن خواهیم پرداخت.
تجربههای کوروش ادیم در نمایشگاه «آهستگی»
آسیه مزینانی
مدیر گالری «آ»
نمایش آرتیستبوکهای کوروش ادیم با عنوان «آهستگی» به کیوریتوری سعید مزینانی در گالری «پروژههای ۰۰۹۸۲۱» یکی از نمایشگاههای بسیار خوبی بود که دیدم. این پروژه مجموعه چاپ است که به آن آرتیست بوک میگویند. آقای ادیم از سالهای پیش این کار را انجام میدادند. اکنون سعید مزینانی کیوریتور نمایشگاه از بین انبوهی از آثار ادیم این نمایشگاه را در فضای 1 و 2 گالری 009821 جهت بازدید عموم به نمایش گذاشته است. این نمایشگاه از 28 فروردین ماه برگزار شد و تا 6 اردیبهشت ماه هم دایر است. پیشنهاد میکنم در این فرصت باقی مانده به این نمایشگاه جذاب سر بزنید. از این حیث جذاب میگویم که تجربههای جدیدی در آن ارائه شده است. این پروژه جدید تجربههای جدیدی از کسی است که او را بهعنوان عکاس میشناسیم. در واقع آقای ادیم از تکنیکهای متنوع چاپ هنری استفادههای تازهای کرده است و از این طریق کتابهایی را ساخته و پرداخته کرده است که در نمایش امکان ورق زدن را به مخاطب داده است؛ امکانی که در هر صفحه آن یک تجربه محسوب میشود. پروژه بسیار جذابی که خود گالری 009821 از آن یک کتاب هم منتشر کرده است. اکنون این کتاب هم در دسترس است و علاقه مندان میتوانند آن را تهیه کنند. کتابی که بخش های مهم آن پروژه را به تصویر کشیده است. بخشهای مهم را میگویم چون ادیم از پرکارترین هنرمندان است و در حقیقت بخش مهمی از آثار او منتشر شده است. این کتاب اهمیت بسیاری دارد، چون تجربههای کوروش ادیم در آن یکجا جمع شده است.
آهستگی
اثر: کوروش ادیم
کیوریتور: سعید مزینانی
گالری «پروژههای ۰۰۹۸۲۱»
مدیر گالری «آ»
نمایش آرتیستبوکهای کوروش ادیم با عنوان «آهستگی» به کیوریتوری سعید مزینانی در گالری «پروژههای ۰۰۹۸۲۱» یکی از نمایشگاههای بسیار خوبی بود که دیدم. این پروژه مجموعه چاپ است که به آن آرتیست بوک میگویند. آقای ادیم از سالهای پیش این کار را انجام میدادند. اکنون سعید مزینانی کیوریتور نمایشگاه از بین انبوهی از آثار ادیم این نمایشگاه را در فضای 1 و 2 گالری 009821 جهت بازدید عموم به نمایش گذاشته است. این نمایشگاه از 28 فروردین ماه برگزار شد و تا 6 اردیبهشت ماه هم دایر است. پیشنهاد میکنم در این فرصت باقی مانده به این نمایشگاه جذاب سر بزنید. از این حیث جذاب میگویم که تجربههای جدیدی در آن ارائه شده است. این پروژه جدید تجربههای جدیدی از کسی است که او را بهعنوان عکاس میشناسیم. در واقع آقای ادیم از تکنیکهای متنوع چاپ هنری استفادههای تازهای کرده است و از این طریق کتابهایی را ساخته و پرداخته کرده است که در نمایش امکان ورق زدن را به مخاطب داده است؛ امکانی که در هر صفحه آن یک تجربه محسوب میشود. پروژه بسیار جذابی که خود گالری 009821 از آن یک کتاب هم منتشر کرده است. اکنون این کتاب هم در دسترس است و علاقه مندان میتوانند آن را تهیه کنند. کتابی که بخش های مهم آن پروژه را به تصویر کشیده است. بخشهای مهم را میگویم چون ادیم از پرکارترین هنرمندان است و در حقیقت بخش مهمی از آثار او منتشر شده است. این کتاب اهمیت بسیاری دارد، چون تجربههای کوروش ادیم در آن یکجا جمع شده است.
آهستگی
اثر: کوروش ادیم
کیوریتور: سعید مزینانی
گالری «پروژههای ۰۰۹۸۲۱»
یار روزهای سخت
زهره نیلی
روزنامهنگار
نوشتن درباره پیامبر(ص) و امامان کار دشواری است چون نویسنده از یک سو باید به مستندات تاریخی وفادار باشد و از سوی دیگر باید داستانی خواندنی و جذاب برای بچهها بنویسد. به همینخاطر برخی نویسندگان بیشتر از اینکه به تخیل خود پروبال بدهند به مستندات تاریخی توجه میکنند و به آن وفادار میمانند. این دسته از نویسندگان بر این باورند که رعایت اصول داستاننویسی، متعلق به زمانی است که نویسنده با محدودیت سنی مخاطبان و حجم مطالبی که قرار است ارائه شود، روبهرو نباشد. کودکان تعلیق را درک نمیکنند. از طرفی در یک داستانی که قرار است تعداد صفحات آن محدود و مشخص باشد، مجالی برای گرهافکنی و گره گشایی باقی نمیماند.
نویسندگانی که وفادار به مستندات تاریخی هستند، حتی با ورود شخصیتهای فرعی به داستان هم موافق نیستند و گمان میکنند گاهی ورود این شخصیتها، شخصیتهای اصلی را به حاشیه میراند چرا که نویسندهها، مجال بیشتری برای پرداختن به این گونه شخصیتها دارند و در برخورد با آنها، دارای آزادی عمل بیشتری هستند اما اگر هدف نویسنده، آشنا کردن مخاطب با شخصیت اصلی داستان باشد، ورود افراد فرعی به اصل داستان آسیب میرساند، البته در این میان، نویسندگان دیگری هم هستند که ترجیح میدهند به حواشی بپردازند و خیالپردازی کنند و از حضور شخصیتهای فرعی برای گسترش دادن دامنه تخیل خود بهره ببرند.
نویسندگان چه به مستندات وفادار بمانند چه به خیال خود پروبال دهند ضروری است در پرداختن به شخصیتهای مذهبی از خلق شخصیتهای اسطورهای و دستنیافتنی دوری کنند و طوری بنویسند که بچههای امروزی بتوانند با خواندن کتابهای دینی به یک الگوی قابل پیروی برای خود دست پیدا کنند.
مژگان شیخی از جمله نویسندگانی است که وفادارماندن به مستندات تاریخی را بیش از خیالپردازی دوست دارد. او در مجموعه «12 قصه از امام علی(ع) و یارانش» به «نهجالبلاغه» توجه کرده و خطبهها، نامهها و سخنان امیرالمؤمنین در این کتاب را پایه و اساس قصههای خود قرار داده است.
«یار روزهای سخت، کسی که میآید، ابوذر صحرانشین، من همانم که بودم، حکایت آن مروارید، مردی که از بازار گذشت، راه و چاه، عسل، انجیر و بچهها، عقیل و آهن سرخ، آن مرد پیشگو و ناله مرغابیها» عنوان 12 قصهای هستند که مژگان شیخی به آنها پرداخته و در هر کدام یکی از ویژگیهای حضرت علی(ع) و یکی از قصههای مربوط به ایشان را با زبانی ساده روایت کرده است. از سوی دیگر از امام اول شیعیان، یک شخصیت دست نیافتنی و اسطورهای نساخته است.
«12 قصه از امام علی(ع) و یارانش» را مژگان شیخی نوشته و سیدحسامالدین طباطبایی تصویر کرده. این مجموعه قصه از سوی انتشارات قدیانی در اختیار بچهها قرار گرفته تا آنها را با حضرت علی(ع) آشنا کند.
روزنامهنگار
نوشتن درباره پیامبر(ص) و امامان کار دشواری است چون نویسنده از یک سو باید به مستندات تاریخی وفادار باشد و از سوی دیگر باید داستانی خواندنی و جذاب برای بچهها بنویسد. به همینخاطر برخی نویسندگان بیشتر از اینکه به تخیل خود پروبال بدهند به مستندات تاریخی توجه میکنند و به آن وفادار میمانند. این دسته از نویسندگان بر این باورند که رعایت اصول داستاننویسی، متعلق به زمانی است که نویسنده با محدودیت سنی مخاطبان و حجم مطالبی که قرار است ارائه شود، روبهرو نباشد. کودکان تعلیق را درک نمیکنند. از طرفی در یک داستانی که قرار است تعداد صفحات آن محدود و مشخص باشد، مجالی برای گرهافکنی و گره گشایی باقی نمیماند.
نویسندگانی که وفادار به مستندات تاریخی هستند، حتی با ورود شخصیتهای فرعی به داستان هم موافق نیستند و گمان میکنند گاهی ورود این شخصیتها، شخصیتهای اصلی را به حاشیه میراند چرا که نویسندهها، مجال بیشتری برای پرداختن به این گونه شخصیتها دارند و در برخورد با آنها، دارای آزادی عمل بیشتری هستند اما اگر هدف نویسنده، آشنا کردن مخاطب با شخصیت اصلی داستان باشد، ورود افراد فرعی به اصل داستان آسیب میرساند، البته در این میان، نویسندگان دیگری هم هستند که ترجیح میدهند به حواشی بپردازند و خیالپردازی کنند و از حضور شخصیتهای فرعی برای گسترش دادن دامنه تخیل خود بهره ببرند.
نویسندگان چه به مستندات وفادار بمانند چه به خیال خود پروبال دهند ضروری است در پرداختن به شخصیتهای مذهبی از خلق شخصیتهای اسطورهای و دستنیافتنی دوری کنند و طوری بنویسند که بچههای امروزی بتوانند با خواندن کتابهای دینی به یک الگوی قابل پیروی برای خود دست پیدا کنند.
مژگان شیخی از جمله نویسندگانی است که وفادارماندن به مستندات تاریخی را بیش از خیالپردازی دوست دارد. او در مجموعه «12 قصه از امام علی(ع) و یارانش» به «نهجالبلاغه» توجه کرده و خطبهها، نامهها و سخنان امیرالمؤمنین در این کتاب را پایه و اساس قصههای خود قرار داده است.
«یار روزهای سخت، کسی که میآید، ابوذر صحرانشین، من همانم که بودم، حکایت آن مروارید، مردی که از بازار گذشت، راه و چاه، عسل، انجیر و بچهها، عقیل و آهن سرخ، آن مرد پیشگو و ناله مرغابیها» عنوان 12 قصهای هستند که مژگان شیخی به آنها پرداخته و در هر کدام یکی از ویژگیهای حضرت علی(ع) و یکی از قصههای مربوط به ایشان را با زبانی ساده روایت کرده است. از سوی دیگر از امام اول شیعیان، یک شخصیت دست نیافتنی و اسطورهای نساخته است.
«12 قصه از امام علی(ع) و یارانش» را مژگان شیخی نوشته و سیدحسامالدین طباطبایی تصویر کرده. این مجموعه قصه از سوی انتشارات قدیانی در اختیار بچهها قرار گرفته تا آنها را با حضرت علی(ع) آشنا کند.
عکس نوشت
مسجد و مدرسه شهید بهشتی تهران (سپهسالار قدیم) از مساجد چهارایوانی ساخته شده در قرن ۱۳ هجری قمری است. این مسجد، صحنی زیبا با مناره کوتاه و تزئیناتی چشمنواز دارد. این بنای تاریخی- مذهبی با ۲ شبستان و ۱۹ حجره از آثار میرزا محمدخان قاجار است./میراث آریا
هنرمندان در فضای مجازی
با پایان لیالی قدر معرفی آثار تازه هنرمندان در فضای مجازی پررنگتر شده است. اهالی فرهنگ و حوزه کتاب به مناسبت روز جهانی کتاب حضور فعال تری داشتهاند.
روزی برای رؤیاها
23 آوریل( سوم اردیبهشت) روز جهانی کتاب است. رویدادی سالانه که توسط سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) برای ترویج مطالعه، نشر و حق چاپ برگزار میشود. در این روز در کشورهایی که به کتاب و فرهنگ کتابخوانی و صنعت نشر اهمیت میدهند، کتابفروشیها، ناشران، کتابخانهها، مدارس و علاقهمندان به کتابخوانی جشنواره بزرگ کتابخوانی برگزار میکنند و همراه خرید هرکتاب یک شاخه گل رز به خریدار اهدا میکنند. به همین بهانه و به خاطر همزمانی با روز سالگرد مرگ ویلیام شکسپیر و میگل د سروانتس، اهالی کتاب از جمله کمال بهروزکیا در پستهای اینستاگرامی به این موضوع پرداختهاند. همچنین اسدالله امرایی هم با انتشار پستی در این باره نوشت: «کتاب رؤیایی است که در دست میگیرید.»
چهرهها
سعید روستایی با انتشار تصویری از نمایش «داغ ننگ» از پیش فروش بلیت روزهای آغازین اردیبهشت ماه خبر داده است. این نمایش به کارگردانی فرهاد شنتیایی و با تهیهکنندگی سعید روستایی، اجراهای خود را آغاز کرده و هر شب در ساعت ۲۱:۴۵، در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه میرود. فرهاد شنتیایی، شیرین سلیمی، امیرعلی شیرآبادی، بهزاد کریمی و مهسا شجاعی از بازیگران این نمایش هستند.
شریف لطفی در اینستاگرام خود عکسی قدیمی از ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری منتشر کرده است. در این تصویر از راست به چپ ژاله اسکویی، بیژن قادری، شریف لطفی و جاوید مجلسی دیده میشود.
محمدجواد جزینی از برگزاری محفل بررسی و باز خوانی آثار محمدعلی جمالزاده در اسکای روم خبر داده است. این جلسه به صورت مجازی سهشنبه ششم اردیبهشت ماه ساعت 18:45 برگزار میشود.
مهدی سلطانی تصویری از بازی خودش در سریال «آمستردام» را به اشتراک گذشته و با نقل این دیالوگ از سریال «جنگها هیچوقت تموم نمیشن... فقط آدمان که خسته میشن» از آغاز پخش سریال در شبکه نمایش خانگی خبر داده است. هنگامه قاضیانی، شهرام حقیقتدوست، مهدی سلطانی، مهدی پاکدل، مینا ساداتی، مجتبی پیرزاده، روشنک گرامی، نسیم ادبی، ارمیا قاسمی، رؤیا جاویدنیا و... از بازیگران این سریال به کارگردانی مسعود قراگزلو هستند.
محمدحسین مهدویان که از سانسور بخشی از دیالوگ فیلم «درخت گردو» در تلوبیون خبر داده بود اعلام کرده که نسخه کامل و اصلاح شده این فیلم در این پلتفرم بارگذاری شده است. او این فیلم را به پدرش و همه پدران رنج دیده این سرزمین تقدیم کرده و مخاطبان را به تماشای نسخه آنلاین این فیلم دعوت کرده است.
شیدا خلیق تصویری از فیلم «کابل پلاک 10» را منتشر کرده و از حضورش در تازهترین تجربه کارگردانی نوید محمودی خبر داده است. الناز شاکردوست، پدرام شریفی و آرمین رحیمیان دیگر بازیگران این فیلم هستند.
دیگه چه خبر
جشنواره ماهی سیاه کوچولو 23 اردیبهشت ماه در کتابکده قصه و افسانه برگزار میشود. هدف برگزاری این جشنواره آشنایی با این شخصیت داستانی و ویژگیهای او و حفظ یک خاطره جمعی از نمادهای ادبی برای نسل نو است. در این جشنواره برنامههای متنوعی برای کودکان و نوجوانان تدارک دیده شده است. این خبر را صفحه اینستاگرام کودکان دنیا منتشر کرده است.
فیلمبرداری «چرا گریه نمیکنی» دومین تجربه کارگردانی علیرضا معتمدی به پایان رسید. معتمدی که پیشتر فیلم «رضا» را کارگردانی کرده، ساخت دومین فیلم خود را به تهیهکنندگی رضا محقق از نیمه اسفندماه سال ۱۴۰۰ آغاز کرده بود. در این فیلم باران کوثری، هانیه توسلی، فرشته حسینی، مانی حقیقی، علی مصفا، لیندا کیانی، نهال دشتی و امیرحسین فتحی بازی کردهاند. این خبر را بازیگران این فیلم از جمله لیندا کیانی و فرشته حسینی بازنشر کردهاند.
روزی برای رؤیاها
23 آوریل( سوم اردیبهشت) روز جهانی کتاب است. رویدادی سالانه که توسط سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) برای ترویج مطالعه، نشر و حق چاپ برگزار میشود. در این روز در کشورهایی که به کتاب و فرهنگ کتابخوانی و صنعت نشر اهمیت میدهند، کتابفروشیها، ناشران، کتابخانهها، مدارس و علاقهمندان به کتابخوانی جشنواره بزرگ کتابخوانی برگزار میکنند و همراه خرید هرکتاب یک شاخه گل رز به خریدار اهدا میکنند. به همین بهانه و به خاطر همزمانی با روز سالگرد مرگ ویلیام شکسپیر و میگل د سروانتس، اهالی کتاب از جمله کمال بهروزکیا در پستهای اینستاگرامی به این موضوع پرداختهاند. همچنین اسدالله امرایی هم با انتشار پستی در این باره نوشت: «کتاب رؤیایی است که در دست میگیرید.»
چهرهها
سعید روستایی با انتشار تصویری از نمایش «داغ ننگ» از پیش فروش بلیت روزهای آغازین اردیبهشت ماه خبر داده است. این نمایش به کارگردانی فرهاد شنتیایی و با تهیهکنندگی سعید روستایی، اجراهای خود را آغاز کرده و هر شب در ساعت ۲۱:۴۵، در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه میرود. فرهاد شنتیایی، شیرین سلیمی، امیرعلی شیرآبادی، بهزاد کریمی و مهسا شجاعی از بازیگران این نمایش هستند.
شریف لطفی در اینستاگرام خود عکسی قدیمی از ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حشمت سنجری منتشر کرده است. در این تصویر از راست به چپ ژاله اسکویی، بیژن قادری، شریف لطفی و جاوید مجلسی دیده میشود.
محمدجواد جزینی از برگزاری محفل بررسی و باز خوانی آثار محمدعلی جمالزاده در اسکای روم خبر داده است. این جلسه به صورت مجازی سهشنبه ششم اردیبهشت ماه ساعت 18:45 برگزار میشود.
مهدی سلطانی تصویری از بازی خودش در سریال «آمستردام» را به اشتراک گذشته و با نقل این دیالوگ از سریال «جنگها هیچوقت تموم نمیشن... فقط آدمان که خسته میشن» از آغاز پخش سریال در شبکه نمایش خانگی خبر داده است. هنگامه قاضیانی، شهرام حقیقتدوست، مهدی سلطانی، مهدی پاکدل، مینا ساداتی، مجتبی پیرزاده، روشنک گرامی، نسیم ادبی، ارمیا قاسمی، رؤیا جاویدنیا و... از بازیگران این سریال به کارگردانی مسعود قراگزلو هستند.
محمدحسین مهدویان که از سانسور بخشی از دیالوگ فیلم «درخت گردو» در تلوبیون خبر داده بود اعلام کرده که نسخه کامل و اصلاح شده این فیلم در این پلتفرم بارگذاری شده است. او این فیلم را به پدرش و همه پدران رنج دیده این سرزمین تقدیم کرده و مخاطبان را به تماشای نسخه آنلاین این فیلم دعوت کرده است.
شیدا خلیق تصویری از فیلم «کابل پلاک 10» را منتشر کرده و از حضورش در تازهترین تجربه کارگردانی نوید محمودی خبر داده است. الناز شاکردوست، پدرام شریفی و آرمین رحیمیان دیگر بازیگران این فیلم هستند.
دیگه چه خبر
جشنواره ماهی سیاه کوچولو 23 اردیبهشت ماه در کتابکده قصه و افسانه برگزار میشود. هدف برگزاری این جشنواره آشنایی با این شخصیت داستانی و ویژگیهای او و حفظ یک خاطره جمعی از نمادهای ادبی برای نسل نو است. در این جشنواره برنامههای متنوعی برای کودکان و نوجوانان تدارک دیده شده است. این خبر را صفحه اینستاگرام کودکان دنیا منتشر کرده است.
فیلمبرداری «چرا گریه نمیکنی» دومین تجربه کارگردانی علیرضا معتمدی به پایان رسید. معتمدی که پیشتر فیلم «رضا» را کارگردانی کرده، ساخت دومین فیلم خود را به تهیهکنندگی رضا محقق از نیمه اسفندماه سال ۱۴۰۰ آغاز کرده بود. در این فیلم باران کوثری، هانیه توسلی، فرشته حسینی، مانی حقیقی، علی مصفا، لیندا کیانی، نهال دشتی و امیرحسین فتحی بازی کردهاند. این خبر را بازیگران این فیلم از جمله لیندا کیانی و فرشته حسینی بازنشر کردهاند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
در رادیو نمایش برای انتقال فرهنگ تلاش زیادی شده
-
دعای روز بیست و سوم
-
تئاتر ایرانی خانوادهها را جذب نمیکند
-
یک دقیقه با خدا
-
شناخت قوانین سیستم روانی گام اصلی خودشناسی
-
تجربههای کوروش ادیم در نمایشگاه «آهستگی»
-
یار روزهای سخت
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین