در نشست رسانهای هفته هنر انقلاب مطرح شد:
تقدیر از 30 هنرمند انقلابی
گروه فرهنگی: نشست رسانهای هفته هنر انقلاب اسلامی با حضور مجدالدین معلمی دبیر هفته هنر و سیدمسعود شجاعی طباطبایی مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری صبح روز چهارشنبه 17 فروردین در تماشاخانه مهر حوزه هنری برگزار شد. معلمی در ابتدای این نشست گفت: «کرونا و شیوع آن مانع ایجاد بسیاری از امور فرهنگی و هنری کشور شد از جمله برپایی هفته هنر انقلاب که تحت تأثیر آن قرار گرفت.»
او افزود: «هنگامی که سینما، تئاتر و کنسرتهای موسیقی تعطیل میشود، فرهنگ و هنر کشور بسختی کار خود را پیگیری میکند به این ترتیب سال گذشته سال دشواری برای رویارویی عادی مردم با هنر و هنرمندان بود پس تعامل مردم و هنرمندان باید در سال پیش رو را تقویت و پررنگتر کنیم.»
دبیر هفته هنر انقلاب اسلامی گفت: «تکریم و تجلیل از هنرمندان عرصه فرهنگ و هنر در سال ۱۴۰۰»، «تشکیل ۲۰ هیأت علمی» و «گسترش زیرساختها و بسترهای لازم برای خلق اثر هنری» سه شاخص مدنظر هفته هنر هستند.
معلمی ادامه داد: «حوزه هنری از هفته آینده هر شب میزبان یکی از رشتههای هنری خواهد بود که این برنامه به منظور تعاملی میان ما و هنرمندان برپا میشود. این برنامهها با افطار شروع میشود و بنا داریم هر شب گزارشی از وضعیت این رشتههای تخصصی بدهیم، در هر رشته هم از سه نفر تجلیل میکنیم. به جای معرفی نامزدها از سه نفر در رشتههای مختلف تقدیر میکنیم، اختتامیه را هم روز جمعه با معرفی چهره هنر انقلاب برگزار میکنیم.»
وی با بیان اینکه آکادمی انتخاب چهره سال هنر انقلاب در هر رشته هنری 20 هیأت علمی داشت که موضوع را پیگیری میکرد، گفت: «در هر رشته هیأت علمی تشکیل دادیم که از آنها نظرخواهی شد و نهایتاً امسال با30 برگزیده که از دل این لیست هیأت علمی بیرون آمده، مراسم را برگزار میکنیم.»
معلمی ادامه داد: «از شاخصهای انتخاب چهره برای ما پر مخاطب بودن اثر تولیدی، سوابق فرد هنرمند و گستراندن هنر انقلاب میان جوان، فعالیتهای استانی در راستای هنر انقلاب، واکنش هنرمندانه به رویدادهای روز، کسب موفقیت و مقام و جوایز ملی و بینالمللی است.» وی افزود: «سینماهای حوزه هنری کشور روز یکشنبه 21 فروردین همزمان با شب سینما و تئاتر هفته هنر انقلاب امسال از افطار تا سحر اکران خواهد داشت و نیم بها خواهد بود. کتابفروشیهای سوره مهر هم در روز سهشنبه با 25 درصد تخفیف آثار را به فروش میرساند.»
هنر انقلاب معطوف به جغرافیای ایران نیست
شجاعیطباطبایی مدیر مرکز هنرهای تجسمی حوزه هنری و چهره سومین سال هفته هنر انقلاب هم در این نشست گفت:«امسال 30 پوستر مبتنی بر دستنوشتههای شهید آوینی تولید کردیم که از هنرمندان توانمند هنر تجسمی برای طراحی آنها استفاده شد. آقای نجابتی هم بر فرایند کار نظارت کردند. این پوسترها در همه مراکز استانها به نمایش در میآید. سردیس شهید آوینی هم با هنر قدرتالله معماریان تولید شده است و 30 سردیس در مراکز استانها نصب میشود.»
نویسنده: عباس زال زاده
بعد از تعطیلی مدرسه کوچه کنار خانهمان را میگیرم و یکراست میروم سمت نانوایی و اگرعجله نداشته باشم در راه بازیگوشی میکنم تا کریم پاکبان را ببینم و او بنشیند و برایم قصههای جوانیاش را تعریف کند. در واقع این کریم پاکبان را دوست دارم. جاروکشی پیر و نحیف با دستهای قوی و آفتاب سوخته و چشمهای مشکی رنگ است که تابستان و زمستان عصرها خیابان ششم بهمن را از سر تا ته جارو میکشد و با آنکه دوازده سال بیشتر ندارم با هم گرم میگیریم و او برایم از خاطره های جوانیاش که در کویت کار میکرده میگوید، شاید همین خاطراتش، حضورش را این چنین لذت بخش میکند. من هر روز از مسیر ثابتی میروم، او هر بعدازظهر میآید، جز پنجشنبههای اول هر ماه که مرخصی است. یکی از پنجشنبههای اول ماه به او گفتم:
- چرا هر پنجشنبه اول ماه مرخصی میگیری؟!
- میگیرم دیگه!
دیگر پاپیش نشدم و او باز هر روز میآمد و مینشستیم و خاطره تعریف میکرد.
پنجشنبه اول ماه پیش وقتی از مدرسه برمیگشتم، رفتم پشت دیوار خانهشان پنهان شدم و تا از خانه بیرون زد رفتم دنبالش، سر کوچه ننهصفیه ایستاد، نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت، بعد رفت توی کوچه و دوباره کمی این طرف و آن طرف را نگاه کرد، همان کوچه را تا نیمه رفت و برگشت، دوباره به طرف خانهاش به راه افتاد، وقتی رسید صدایش کردم، جلوی در ایستاد، کلید را از جیبش بیرون آورد، به دستهایش نگاه کردم، کلید را آنقدر محکم در قفل چرخاند که ترسیدم از جا کنده شود، اما لرزش دستهایش پیدا بود، پرسیدم:
حالتون خوبه؟ گفت: نه!
نگاهش کردم و تعارف کرد، رفتم داخل خانهاش، کنار باغچه وسط حیاط زیر سایه نارنج نشستیم و برایم تعریف کرد، بعد از اینکه از کویت برگشته عاشق دختر جوانی میشود. پنجشنبه اول یک ماه دختر جوان به او میگوید خانوادهاش اجازه نمیدهند با او ازدواج کند. کریم پاکبان از دختر جوان میخواهد لااقل ماهی یک بار او را از دور ببیند. دختر جوان قول میدهد تا آخر عمر پنجشنبه اول هر ماه سر این کوچه بیاید. بیست و سه سال دختر جوان پنجشنبه اول هر ماه سر کوچه آمده، کریم او را از دور دیده و رفته است.
آدرسشو دارین؟
نداشت. در این بیست و سه سال با او حتی یک کلمه هم حرف نزده بود فقط پنجشنبههای اول هر ماه دختر جوان را دیده و رفته بود.
کریم پاکبان گفت: بیست و سه سال پنجشنبه اول هر ماه اومده، ولی دو ماهه نمیاد.
به او گفتم: شاید یه مشکلی پیش اومده.
کریم پاکبان گفت: خدا نکنه!
گفت: اگر ماه دیگه نیاد میمیرم.
زیرخاکی 3، ناجی نوروزی سیما
وقتی صداقت و وفاداری به فضای اجتماعی نوستالژی میتواند زمینه کمدی را مفروش کند
پوریا فرجی
منتقد
غالباً در ایام طولانی تعطیلات سال نو جذب مخاطب توسط صدا و سیما بیش از دیگر ایام سال دشوار است، آن هم مخاطبی که در مواجهه با رسانههای گوناگون داخلی و خارجی امکان انتخاب بیشتر دارد، البته که طی سال های اخیر تلویزیون دیگر آن جذابیت سابق را برای مخاطب خصوصاً در بخش فیلم و سریال در ایام نوروز و تعطیلات سال نو فراهم نکرده است و از این رو مشاهده میشود سریالهایی راهی کنداکتور پخش در ایام تعطیلات سال نو شدهاند که بعضاً هیچ نسبتی با تغییر و تحول بهاری ایام و نشاط پیرامون آن ندارند! اما در این بین «زیرخاکی 3» توانسته است یک استثنای جدی تلقی شود تا مدیران تلویزیون در دشواری فراهمسازی فیلم و سریال مناسب ایام نوروز و سال نو نفس راحتی بکشند و چند صباحی نظارهگر جذب قابل توجه مخاطب به تلویزیون توسط این سریال باشند. «زیرخاکی 3» توانسته است نسبت به دیگر سریالها در سایر شبکههای سیما و حتی نسبت به کلیت فضای تولید سریال توسط تلویزیون طی سالهای اخیر برای ایام نوروز و سال نو از جایگاه مناسبی نزد مخاطب برخوردار باشد. جالبتر آن که مخاطب ایرانی در ایام تعطیلات طولانی مدت سال نو در فضای بیحد و حصر مجازی و شبکههای ماهوارهای با برنامههای عیدانه و متفاوتتر از برنامههای سیمای جمهوری اسلامی با محتوای سرگرمی گوناگون روبهرو است و حتی در شبکه نمایش خانگی امکان انتخاب و برنامهریزی بیشتر برای گذران اوقات سرگرمی و فراغت دارد که در این انبوه محتوای سرگرم کننده وقتی مخاطب دقایقی از وقتش را به تماشای یک سریال تلویزیونی اختصاص میدهد میتواند بدین معنا باشد که آن بدرستی در نقش و کارکرد سرگرمکننده و دلچسب خود برای مخاطب ظاهر شده است. زیرخاکی 3 در فضایی بسیار ساده و معمولی نسبت به دیگر سریالها ارائه شده است، مضاف بر آنکه چون فضای سریال در ایام دهه 60 با همان زندگیها و تعاملات و فضای اجتماعی عمدتاً معمولی و ساده و صمیمانه می گذرد، مخاطب را بیشتر به خود جذب میکند، زیرا وقتی فضا، کلام و بیان ساده است و مسیر و خط قصه به دور از شعارزدگی به سرگرمی و کمدی سالم و نجیب برای خانواده متمرکز و معطوف است، مخاطب نیز به آن جذب میشود و خود و گذشته کمدغدغه خود را در فضای آن مییابد. ویژگی و نقطه مثبت بارز زیرخاکیها و خصوصاً «زیرخاکی 3» بر این مسأله استوار است که تمام عیار به اصطلاح نوستالژی و ویژگیهای جامعه دهه شصتی با اقتضائات خاص اجتماعی و محیطیاش وفادار بوده است و این مسأله از سوی این سریال نوعاً یک صداقت و روراستی برای مخاطب از خود پدید آورده است. بنابراین وقتی این گونه وفادارانه فضای اجتماعی دهه شصت به اندازه توان و ظرف محدود فضای سریال روایت میشود و فضای کمدی داستان سریال در کنف آن شکل میگیرد، جذابیت و اشتیاق برای تماشا شدن ایجاد میکند.
نیک روشن است در ظرف فضای اجتماعی مناسب مظروف طنز و سرگرمی بهتر میگنجد، تا اینکه با ریاکاری در نمایش نوستالژی، فضا به سوی لودگی معطوف شود، اما «زیرخاکی 3» در یک مدت کوتاه کمتر از دو هفته و در ازدحام برنامههای عیدانه تلویزیونی و مجازی توانست با فراهمسازی آن زمینه صادقانه در فضای نوستالژیک خود، در ظاهر و ساختار خود نیز کمدی شیرین با بازیهای تماماً واقعی و ملموس را پدید آورد که نه تنها ثروت ارزشمند فضای کمدی را به قیمت خنداندن مخاطب به هر قیمت ذلیل نکرد بلکه در لابهلای همان فضاها و موقعیتهای کمدی با فراهمسازی یک فضای بسیار ظریف و مویرگی در طنز و در مقاطعی با حرکت آشکار روی لبه تیغ نقد از فضای دهه شصت وام گرفت تا وضعیت جامعه فعلی در زمان حال را به طور غیرمستقیم به نقد و چالش بکشد؛ این ویژگیها در «زیرخاکی 3» منجر شده تا هم سرگرمی و خنده و کمدی را علی الدوام در مسیر داستانی پرکشش و تعلیق با تغییر موقعیتهای دراماتیک و فضاها و گرههای داستانی و بازیهای کمیک بهاندازه، سرپا نگه دارد و هم بهعنوان یک الگو این نکته را یادآوری کند که اساساً کمدی چیست و سرگرمی با به بطالت کشاندن اوقات فراغت و تخریب و تضییع ذائقه کمدی مخاطب چقدر متفاوت است! ضمناً نباید جذابیت این سریال منجر شود تا مدیران سیما تصمیم بگیرند به جای ارائه ایدههای جدید در تولید سریال به تکرار مکرر زیرخاکی در فصول متکثر قانع شوند.
نگاهی به نمایش «آن سوی آینه» به کارگردانی علی سرابی
اجرای دوباره یک موفقیت
محسن بوالحسنی: علی سرابی پیش از این نمایش «آن سوی آینه» را سال 1396 روی صحنه برد و این اجرا در کنار اجراهای موفق دیگر سرابی در مقام کارگردان، از جمله «برنارد مرده است» و «خدای کشتار» سهگانهای موفق را از این کارگردان جوانی که اصلاً از آزمون و خطا نمیترسد و ریسکپذیر است در کارنامه کاریاش ثبت کرد. استقبالی که همان سال از نمایش «آن سوی آینه» شد علی سرابی را تشویق کرد که این اثر را یکبار دیگر، آنهم از روزهای تعطیل عید روی صحنه ببرد؛ انگار که بخواهد ببیند بعد از حدود 5 سال نمایش کارکرد خودش را دارد و مخاطب آن را دوست خواهد داشت یا نه. بلیتفروشیها و صندلیهای اجرا که نشان میدهد این اتفاق افتاده و اهل تئاتر هنوز به دیدن نمایشی که نویسندهاش «فلوریان زلر» است واکنش مثبت نشان میدهند.
ماجرا و داستان نمایش از این قرار است که «دنیل» دوستش «پاتریک» را که به تازگی با دختر جوان و زیبایی به نام «اما» ازدواج کرده برای شام به خانه دعوت کرده است. «ایزابل» (همسر دنیل) که دوست صمیمی همسر قبلی «پاتریک» است به شدت در مقابل «پاتریک» و زن جوانش موضع میگیرد. اما «دنیل» به شدت در مقابل زیبایی، جذابیت و جوانی «اما» تحت تأثیر قرار گرفته است. دنیای «آن سوی آینه» جهان «دنیل» میانسال است که آرام آرام پا به سن میگذارد و زندگی روزمره و کسل کنندهاش یکباره با جذابیت اغواگرانه «اما» مواجه شده است. در پرداخت نمایشنامه موقعیت «دنیل» به همان اندازه که کمدی خلق میکند و میخنداند، پرسش برانگیز و جدی هم هست. «اما» به یکباره زندگی ساده و آرام وفادارانه خانوادگی «دنیل» را با شادابی و سرزندگی و البته زیبایی فریبندهاش به چالش میکشد. «دنیل» و مواجهه او با «اما» کمدی، مسأله و دنیای پرسشگر «آن سوی آینه» را شکل میدهند. در این دنیای با چالش مواجه شده «پاتریک» تنها ابزار است. او فقط به این دلیل در داستان حضور دارد که کسی میبایست «اما» را با «دنیل»
آشنا میکرد.
اما «ایزابل» و «اما» دو رأس مهم مثلث ارتباطی درام هستند. «ایزابل» زندگی آرام، وفادار و متعهد امروز «دنیل» است که وسوسه، هیجان و فریبندگی «اما» آن را به چالش میکشد. در میانه این دو وجه زندگی این «دنیل» است که محور و مرکز مسأله قرار گرفته است. اوست که این دو زندگی را در تقابل و مواجهه با هم قرار میدهد. حضور کمیک او در میانه این وجه ماجراجویانه و آرام زندگی است که درام ساده اما تأمل برانگیز «فلوریان زلر» را روایت میکند. زلر در «آن سوی آینه» رفتار آدمها را تحلیل میکند. او شخصیت نمایشنامهاش را در مواجهه با یک موقعیت جدید قرار میدهد و در این موقعیت تازه خواستهها، رفتارها، واکنشها و وسوسههایش را مثل یک تحلیلگر ارزیابی میکند. در وضعیت موجود، «دنیل» در آرامشی پایدار زندگیاش را
میکند.
درام اما موقعیتی را فراهم میآورد تا او در برابر یک موقعیت متفاوت خودش را در خانواده و فضای اجتماعی پیرامونش یکبار دیگر بازتعریف کند. روانشناسی و جامعهشناسی فردی همزمان ژرفساخت «آن سوی آینه» را در معرض ارزیابی و تحلیلی قرار میدهند. «آن سوی آینه» نمایشی است که حال آدم را خوب میکند و مخاطب با حالی خوب از سالن بیرون میآید و راهی خانه میشود و فکر میکند بعد از این نمایش خوب، باید چه نمایشی را ببیند که این خوشی را ادامه بدهد...
نویسنده: فلوریان زلر
کارگردان: علی سرابی
بازیگران: ریما رامینفر، الناز حبیبی، مارال بنی آدم، پژمان جمشیدی، علی سرابی
محل اجرا: تالار وحدت/ ۱۷ فروردین تا ۱۶ اردیبهشت
پارتیتور
شنیدنهای ارکستر سمفونیک با رهبری ولفگانگ
گروه فرهنگی: شنیدن آثار ارکسترال بویژه آثاری که ویژگی خاصی دارند و در سطح بینالمللی به گوش میرسند برای علاقهمندان بویژه مخاطبان جدی موسیقی، لذت خاصی دارد. مانند برخی از کارهایی که هر از چندگاه با ارکستر سمفونیک تهران اجرا میشود و شنیدن آنها خالی از لطف نیست. این ارکستر قراراست درسال 1401، تازهترین اجرای خود را به روی صحنه ببرد که به دوستداران کارهای ارکسترال، دیدن این اجرا پیشنهاد میشود. نخستین اجرای ارکستر سمفونیک تهران درسال 1401 به رهبری ولفگانگ ونگنروت، پانزدهم و شانزدهم اردیبهشت ماه ساعت 21 و 30 دقیقه در تالار وحدت برگزار میشود وعلاقهمندان میتوانند برای تهیه بلیت این اجرا به سایت ایران کنسرت به نشانی www.iranconcert.com مراجعه کنند.
در این برنامه «سمفونی شماره 2» به آهنگسازی یوهانس برامس، «دو موومان برای ارکستر زهی» به آهنگسازی محمدتقی مسعودیه و«اورتور هبرید» به آهنگسازی فلیکس مندلسون، قطعاتی هستند که ارکستر اجرا میکند. نکته قابل توجه اینکه طی برنامهریزی و تصمیم گیریهای شورای هنری ارکسترسمفونیک تهران، این شورا در نظر دارد در کنار اجرای آثارآهنگسازان بزرگ دنیا، آثاری از آهنگسازان شناخته شده و پیشکسوت ایرانی هم اجرا شود که این موضوع میتواند اتفاق خوبی باشد. همچنین طبق تصمیم این شورا، ارکسترسمفونیک تهران در حال حاضر بدون رهبر ثابت اجراهای خود را برگزار میکند و در نظر دارند، این ارکستر با حضور رهبران میهمان ایرانی و خارجی اداره شود مانند دعوت از ولفگانگ ونگنروت رهبر ارکستر آلمانی؛ ولفگانگ ونگنروت دانشآموخته دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی گراتس اتریش و همچنین دانشگاه موسیقی سار در آلمان است. در کارنامه ونگنروت اجراهایی با ارکستر سمفونیک برن، فیلارمونیک برمن، ارکستر سمفونیک کارنتین، ارکستر سمفونیک شمال غربی آلمان، تئاتر کولون در بوئنوس آیرس، ارکستر سمفونیک شیزوکا کرهجنوبی، ارکستر گواندهاوس و اپرای لایپزیک به چشم میخورد. ونگنروت همچنین اپراهایی از جمله اپراهای کپنهاگ، استکهلم، گوتنبرگ و مالمو را رهبری کرده است. وی استاد دانشگاه گراتس اتریش است و از جمله فعالیتهای دانشگاهی او میتوان به مطالعه تدریس در دانشگاههای UdK برلین، دانشگاه علوم کاربردی هانوفر و آکادمی موسیقی ویسبادن اشاره کرد. سابقه تأسیس ارکسترسمفونیک تهران که ازبزرگترین و قدیمیترین ارکسترهای ایران است به سالهای بسیار قبل بر میگردد و نخستین اجرای آن سال ۱۳۱۲ با رهبری غلامحسین مینباشیان بود و بعد از آن رهبران بسیاری با این ارکستر به روی صحنه رفتند. این ارکستر طی مدت زمان 2سال گذشته وشیوع کرونا، تقریباً فعالیتی نداشت و اجراهای آن تعطیل شد تا آنکه سرانجام، بعد از مدتها بهمن ماه سال 1400 فرصتی بهدست آمد تا با رهبری نصیر حیدریان روی صحنه برود، اجرایی که بهمدت 3شب برگزار شد و اجرای بعدی آن در سی و هفتمین جشنواره موسیقی فجر بود که از استقبال خوبی برخوردار بود.
اجرای ارکستر سمفونیک
رهبرارکستر: ولفگانگ ونگنروت
تاریخ اجرا:15 و 16 اردیبهشت
محل اجرا: تالار وحدت
کتابستان
اثری تحقیقی درباره یکی از پیشگامان موسیقی انقلاب
گروه فرهنگی: «برخیزید» از مجموعه تاریخ شفاهی (جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی)، از سوی نشر «راهیار» در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. این کتاب که «روحالله رشیدی» تحقیق و تدوین آن را بر عهده داشته متمرکز بر دستهای از فعالیتهای فرهنگی است که در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی شکل گرفتند و نقشی محوری در پیشبرد اهداف انقلاب ایفا کردند؛ اقداماتی که عامل اصلی انقلاب بودند و وقوع این اتفاق مردمی را در خلال اثرگذاری بر توده مردم سبب شدند. از جمله این کارها و برنامهها میتوان به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی همچون اشعار و ترانههای اعتراضی و حتی دیوارنوشتهها و نمایشنامهها اشاره کرد. همه این تحرکات، نوع متمایزی از هنر را جان بخشیدند. «فرهنگ و هنر مردمی انقلاب». راوی این کتاب «سیدحمید شاهنگیان» از پیشگامان موسیقی انقلاب است. زندگی شاهنگیان در این کتاب به چند بُرش زمانی اساسی تقسیم شده، «کودکی، نوجوانی و جوانی»، «سفر به امریکا»، «بازگشت به ایران و ماههای منتهی به پیروزی انقلاب»، «پس از پیروزی انقلاب و دهه 60»، «دهه 70 به این سو». در این کتاب تنها به زندگینامه شاهنگیان توجه نشده بلکه سرودههای مهم وی نیز در بستر اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی دوره خلق آنها مورد واکاوی و بررسی قرار گرفتهاند. شیوه تألیفی که به گفته روحالله رشیدی به این کتاب ارزش پژوهشی هم میبخشد. بهعنوان نمونه در بخشی از کتاب، نویسنده نکاتی درباره سروده «هفده شهریور» نوشته و اینکه «استاد دقیقاً به خاطر میآوردند که بین مردم چنین جا افتاده بود این سرود را جمعی از دانشجویان انقلابی در فرانسه ساخته بودند. این یعنی اینکه در زمان تولید سرود، امام باید در فرانسه باشند که گروههای مبارز حول ایشان جمع شده باشند تا مردم چنین تلقی داشته باشند.» این تحقیقی است که درباره دیگر آثار شاهنگیان هم در قالب کتاب مذکور انجام شده است. بخش پایانی با تصاویری از دورههای مختلف زندگی حمید شاهنگیان همراه شده، تصاویری که بخشی منعکسکننده دوران کودکی و نوجوانیاش هستند و مرتبط با حضور وی در دوران انقلاب.
برخیزید (خاطرات شفاهی سیدحمید شاهنگیان)
مصاحبه: محمد جواد کربلایی، مرتضی قاضی
تحقیق و تدوین: روحالله رشیدی
انتشارات: راهیار