ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
نگاهی به ماجرای«از سربازی تا سرداری»
روایت همدلی
طاهره راهی
خبرنگار
هر کس با بهانه ای به کتابها جذب میشود و من از آنهایی هستم که بیشتر در ابتدا جذب طرح جلد کتاب میشوم، اما اینبار با دیدن کتاب «از سربازی تا سرداری» نوشته مریم شیدا نه با جلد کتاب، بلکه نامخانوادگی راوی بود که من را به خود جذب کرد. خاطرات غلامعلی سپهری، فامیلی آشنایی برای بسیاری از ما ایرانیان شعردوست که همنام سهراب سپهری شاعر معروف معاصر است.
اگر آن سپهری شاعر با طبع لطیفش، برایمان از گل و آب و نماز میگفت، این سپهری سرباز برایمان از توپ و جنگ و موشک میگوید، با فاصلهای سیساله! خاطراتی از غلامعلی سپهری که بر خلاف سهراب سپهری اهلِ کاشان، اهل یکی از بخشهای شهر فسا در استان فارس است، کتابی که توسط انتشارات سوره مهر سال 1399 چاپ و منتشر شده است.
آنچه من در روایتهای دوران جنگ خوانده بودم، خاطرات سربازان و فرماندهان بود، فرماندهانی که نیروهای لشکری بودند، اما از نیروهای توپخانه روایت و خاطرهای نخوانده بودم تا اینکه چشمم به کتاب «از سربازی تا سرداری» افتاد؛ روایتی از حماسه و سختیهای رزمندگانِ توپخانه سپاه در سالهای جنگ که برای نیروهای پیاده در شبهای عملیات آتش آماده میکردند.
راوی در این کتاب که در هجده بخش و با عنوان آتشبار نوشته شده، از کودکیاش برای مخاطب میگوید؛ از روزهایی که در عمارت اجدادی گذرانده: «در عمارت ده هزار متری حاج خورشید در نوبندگان فسا، با اتاقهای پنج دری و شیشههای رنگی که با تابش آفتاب، رنگین کمان را میهمان خانه میکرد و حیاطی که از آن بوی گل ریحان و سبزیهای معطر بلند بود؛ همراه با نوای قوقوی کفترها صدای گریه من در یکی از بیست اتاق عمارت، تکههای پازل زندگی پدر و مادرم را کاملتر کرد.»
راوی در خاطراتش از همزمانی انقلاب با ابتدای جوانیاش میگوید و تصمیمی که او را به پادگان در کرمان میکشاند، تصمیمی که او را با سختی دوری از خانواده آشنا میکند، آن هم کسی که تا آن هنگام، یک روز هم از خانه و خانواده دور نبود:«15آذر همان سال از هنگ ژاندارمری فسا بدون بدرقه خانواده ما را به صفر پنج کرمان فرستادند. پادگان معروف آموزشی نیروی زمینی ارتش که اسمش را زیاد شنیده بودیم. پس از اینکه به مرکز صفر پنج کرمان رسیدیم، احساس غربت و دلتنگی آزارمان میداد؛ پیش از این فکر نمیکردم دوری از خانه و خانواده این قدر سخت باشد.»
غلامعلی اما دلداده امام خمینی است و به همین دلیل فکر فرار از سربازی را فراموش میکند. او از اعزامش به گردان توپخانه تیپ 2 لشکر 92 زرهی ارتش میگوید و از رویارویی اش با شروع جنگ؛ زمانی که شیپور جنگ تنها در شهرهای مرزی و با ورود هواپیماهای عراقی نواخته شد: «حواسم جمع کارم بود که صدای غرش هواپیمایی در آسمان توجهم را جلب کرد. نگاهم را بالا بردم. هواپیمای جنگی بود. خط حرکتش را دنبال کردم، به سمت عراق میرفت. حرکت این جنگنده هنوز ما را متوجه این حادثه بزرگ نکرده بود. همه چیز گواه جنگ بود اما هنوز خبر رسمی از جنگ اعلام نشده بود.»
غلامعلی سپهری که از دوسال ابتدای جنگ خاطرات بسیاری برایمان گفته، در آذرماه سال 60 و با اتمام دوران سربازی، به شهر و کنار خانواده بازگشته اما صدایی آشنا او را دوباره به جنگ فرا خوانده است، این بار بهعنوان یک نیروی داوطلب: «صدایش برایم آشنا بود. حرفهایش مثل پتک توی سرم صدا میکرد. انگار جواب سؤالم را گرفته بودم. باید برمیگشتم به جبهه و اسلام را یاری میکردم.»
راوی از پیوستنش به سپاه در سال 61 نیز میگوید که پس از دوره آموزشی به واحد زرهی و توپخانه لشکر 19 فجر معرفی شده است. خاطراتی از عملیات مختلف در لشکر زرهی سپاه که بیش از نیمی از کتاب را در برگرفته است، اگرچه قسمت بیشتر کتاب از خاطرات دوران دفاع مقدس سپهری سخن میگوید اما لابهلای این روایتها، خاطراتی از خانواده و دوران نامزدی و ازدواج او را نیز میخوانیم.
در کتاب «از سربازی تا سرداری» ما با یک فرد معمولی آشنا میشویم که پس از اتمام دوران دبیرستان سرباز ارتش شده، اما با گذشت زمان و با پیوستن به سپاه، مسیر سربازی برای کشور را ادامه داده و بعد از پایان دوران هشت ساله دفاع مقدس، تلاشهایش مثمرثمر واقع شده و نهایتاً به درجه سرداری رسیده است؛ کسی که میتوان زندگی او را تحقق شعار« خواستن توانستن است» خواند.
خبرنگار
هر کس با بهانه ای به کتابها جذب میشود و من از آنهایی هستم که بیشتر در ابتدا جذب طرح جلد کتاب میشوم، اما اینبار با دیدن کتاب «از سربازی تا سرداری» نوشته مریم شیدا نه با جلد کتاب، بلکه نامخانوادگی راوی بود که من را به خود جذب کرد. خاطرات غلامعلی سپهری، فامیلی آشنایی برای بسیاری از ما ایرانیان شعردوست که همنام سهراب سپهری شاعر معروف معاصر است.
اگر آن سپهری شاعر با طبع لطیفش، برایمان از گل و آب و نماز میگفت، این سپهری سرباز برایمان از توپ و جنگ و موشک میگوید، با فاصلهای سیساله! خاطراتی از غلامعلی سپهری که بر خلاف سهراب سپهری اهلِ کاشان، اهل یکی از بخشهای شهر فسا در استان فارس است، کتابی که توسط انتشارات سوره مهر سال 1399 چاپ و منتشر شده است.
آنچه من در روایتهای دوران جنگ خوانده بودم، خاطرات سربازان و فرماندهان بود، فرماندهانی که نیروهای لشکری بودند، اما از نیروهای توپخانه روایت و خاطرهای نخوانده بودم تا اینکه چشمم به کتاب «از سربازی تا سرداری» افتاد؛ روایتی از حماسه و سختیهای رزمندگانِ توپخانه سپاه در سالهای جنگ که برای نیروهای پیاده در شبهای عملیات آتش آماده میکردند.
راوی در این کتاب که در هجده بخش و با عنوان آتشبار نوشته شده، از کودکیاش برای مخاطب میگوید؛ از روزهایی که در عمارت اجدادی گذرانده: «در عمارت ده هزار متری حاج خورشید در نوبندگان فسا، با اتاقهای پنج دری و شیشههای رنگی که با تابش آفتاب، رنگین کمان را میهمان خانه میکرد و حیاطی که از آن بوی گل ریحان و سبزیهای معطر بلند بود؛ همراه با نوای قوقوی کفترها صدای گریه من در یکی از بیست اتاق عمارت، تکههای پازل زندگی پدر و مادرم را کاملتر کرد.»
راوی در خاطراتش از همزمانی انقلاب با ابتدای جوانیاش میگوید و تصمیمی که او را به پادگان در کرمان میکشاند، تصمیمی که او را با سختی دوری از خانواده آشنا میکند، آن هم کسی که تا آن هنگام، یک روز هم از خانه و خانواده دور نبود:«15آذر همان سال از هنگ ژاندارمری فسا بدون بدرقه خانواده ما را به صفر پنج کرمان فرستادند. پادگان معروف آموزشی نیروی زمینی ارتش که اسمش را زیاد شنیده بودیم. پس از اینکه به مرکز صفر پنج کرمان رسیدیم، احساس غربت و دلتنگی آزارمان میداد؛ پیش از این فکر نمیکردم دوری از خانه و خانواده این قدر سخت باشد.»
غلامعلی اما دلداده امام خمینی است و به همین دلیل فکر فرار از سربازی را فراموش میکند. او از اعزامش به گردان توپخانه تیپ 2 لشکر 92 زرهی ارتش میگوید و از رویارویی اش با شروع جنگ؛ زمانی که شیپور جنگ تنها در شهرهای مرزی و با ورود هواپیماهای عراقی نواخته شد: «حواسم جمع کارم بود که صدای غرش هواپیمایی در آسمان توجهم را جلب کرد. نگاهم را بالا بردم. هواپیمای جنگی بود. خط حرکتش را دنبال کردم، به سمت عراق میرفت. حرکت این جنگنده هنوز ما را متوجه این حادثه بزرگ نکرده بود. همه چیز گواه جنگ بود اما هنوز خبر رسمی از جنگ اعلام نشده بود.»
غلامعلی سپهری که از دوسال ابتدای جنگ خاطرات بسیاری برایمان گفته، در آذرماه سال 60 و با اتمام دوران سربازی، به شهر و کنار خانواده بازگشته اما صدایی آشنا او را دوباره به جنگ فرا خوانده است، این بار بهعنوان یک نیروی داوطلب: «صدایش برایم آشنا بود. حرفهایش مثل پتک توی سرم صدا میکرد. انگار جواب سؤالم را گرفته بودم. باید برمیگشتم به جبهه و اسلام را یاری میکردم.»
راوی از پیوستنش به سپاه در سال 61 نیز میگوید که پس از دوره آموزشی به واحد زرهی و توپخانه لشکر 19 فجر معرفی شده است. خاطراتی از عملیات مختلف در لشکر زرهی سپاه که بیش از نیمی از کتاب را در برگرفته است، اگرچه قسمت بیشتر کتاب از خاطرات دوران دفاع مقدس سپهری سخن میگوید اما لابهلای این روایتها، خاطراتی از خانواده و دوران نامزدی و ازدواج او را نیز میخوانیم.
در کتاب «از سربازی تا سرداری» ما با یک فرد معمولی آشنا میشویم که پس از اتمام دوران دبیرستان سرباز ارتش شده، اما با گذشت زمان و با پیوستن به سپاه، مسیر سربازی برای کشور را ادامه داده و بعد از پایان دوران هشت ساله دفاع مقدس، تلاشهایش مثمرثمر واقع شده و نهایتاً به درجه سرداری رسیده است؛ کسی که میتوان زندگی او را تحقق شعار« خواستن توانستن است» خواند.
بررسی ادبیات داستانی دفاع مقدس در گفتوگو با نویسندگان و فعالان این حوزه
ادبیات کودک و نوجوان پلی برای انتقال فرهنگ پایداری
مرجان قندی
خبرنگار
ادبیات دفاعی و مقوله جنگ و دفاع مقدس بویژه ترسیم رشادتها و ایثار شهدای انقلاب و جنگ، ازمقولههای مهم و قابل توجه و پر مخاطب ادبیات کودک و نوجوان است. ژانر ادبیات دفاع مقدس و شهدا سرشار از سوژههای قوی، جذاب و ناب است، سوژههایی که برگرفته از خاطرات ماندنی و ناگفته برای این گروه سنی است. نویسندگان این گروه هرچند تعدادشان زیاد نیست اما آثاری که خلق کردهاند، آثاری جذاب و درخور توجه و ماندگار بوده است. در ادامه با فاطمه فروتن و مجید محبوبی از نویسندگان این حوزه که اخیراً در نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس در بخش ادبیات کودک و نوجوان، بهعنوان نامزد و برگزیده انتخاب شدند و همچنین زینب ابویسانی که بهعنوان کتابدار نمونه در نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس برگزیده شد گفتوگویی انجام دادهایم و وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در سالهای اخیر را از جنبههای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار دادهایم که حاصل آن پیش رویتان قرار دارد.
آینده روشن ادبیات کودک و نوجوان دفاع مقدس با پرورش و حمایت از استعدادها
فاطمه فروتن نویسنده کتاب «وقتی در آغوش کوه بودیم» از نامزدهای نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در گروه «کودک و نوجوان» در موضوعهای «داستان کودک» و «داستان نوجوان» است که از سال 80 داستان نویسی را با نوشتن داستانهای کوتاه برای بزرگسالان شروع کرده است، او درخصوص علاقهاش برای نوشتن در حوزه کودک و نوجوان میگوید: داستانهایی که برای گروه بزرگسال مینوشتم با اقبال مواجه میشد و در جشنوارهها هم خوب دیده میشدند و مقامهایی را هم در این خصوص کسب کردم. اما از سال 81 که نوشتن برای کودکان و نوجوانان را شروع کردم متوجه شدم که علاقهمندیام به نوشتن برای بچهها خیلی بیشتر است و تصمیم گرفتم فعلاً نوشتن برای گروه سنی بزرگسال را کنار بگذارم.
فروتن با بیان اینکه تاکنون بیش از 30 جلد از کتابهایش به چاپ رسیده است که بیشتر آنها در حوزه کودک و نوجوان است، ادامه میدهد: اولین اثر داستانی چاپ شدهام در حوزه کودک و نوجوان، کتاب «بابا کی بزرگ میشود» داستان دختربچهای که پدرش جانباز شیمیایی است، بود که در سال 86 در جشنواره دوسالانه دفاع مقدس مقام سوم را بهدست آورد. من حوزه دفاع مقدس برای گروه سنی کودک و نوجوان را برای اولین اثرم انتخاب کردم چون به نظرم جنگ و دفاع از کشور بخشی از تاریخ سرزمین ماست که بچهها هم باید از آن اطلاعاتی داشته باشند. البته مطرح کردن این موضوعات در داستان باید از دریچه چشم بچهها باشد تا بتوانند با داستان ارتباط برقرار کنند.
این نویسنده در رابطه با موضوع رمان «وقتی در آغوش کوه بودیم» که نامزد نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در گروه «کودک و نوجوان» شد، میگوید: رمان «وقتی در آغوش کوه بودیم» برای گروه سنی نوجوان، مرداد 98 توسط انتشارات بهنشر وارد بازار کتاب شد. در این رمان من از تجربیات نوجوانی خودم در زمان جنگ در شهر شیراز گفته ام. این رمان در واقع یک نوع روز شمار جنگ است. با شروع جنگ و آمدن جنگ زدهها چهره شهر و زندگی مردم شیراز تغییر کرد، همزمان شخصیت اصلی داستان هم در آستانه بلوغ قرار دارد و این دگرگونیها به موازات هم پیش میرود.
فروتن معتقد است کار در حوزه کودک و نوجوان با دیگر حوزهها تفاوت بسیاری دارد. او در این باره توضیح میدهد: در حوزه کودک و نوجوان باید بتوانیم از نگاه و دریچه چشم بچهها جهان را ببینیم، باید علاقه مندیهای آنها را بشناسیم و در این مورد اطلاعات به روز هم داشته باشیم. از شعاری نوشتن و نصیحت کردن پرهیز کنیم اما بخوبی پیام مورد نظر را هم به آنها انتقال دهیم.
این نویسنده حوزه دفاع مقدس با اشاره به اینکه نویسندگان خوبی در کشور داریم که دغدغه پیشرفت در ادبیات کودک و نوجوان دارند، میافزاید: علاوه بر تلاش نویسندگان، ناشران زیادی هم هستند که همواره تلاش میکنند با شرکت در نمایشگاههای خارجی گامی در جهت دیده شدن آثار و تعامل با کشورهای دیگر برقرار کنند. اما مهمتر از اینها به نظرم این است که نوجوانان بسیار مستعدی در عرصه نویسندگی داریم که اگر آموزشهای لازم را ببینند و حمایت شوند، میتوانند ادبیات کودک و نوجوان ما را جهانی کنند.
دوست دارم در آثارم به نوجوانان از اهمیت دفاع و مقاومت بگویم
مجید محبوبی نیز که نویسنده کتابهای کودک و نوجوان است با کتاب «پل جغاتو» از سوی هیأت داوران بهعنوان یکی از برگزیدههای نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در گروه «کودک و نوجوان» معرفی شد. به گفته محبوبی از 22 سال پیش (1374) نوشتن برای نشریات کودک و نوجوان را در ماهنامه «سلام بچهها» شروع کرده است و امروز تعداد کتابهای او حدوداً به 65 اثر داستانی رسیده است.
محبوبی درخصوص فعالیتها و درخششهایش در این عرصه میگوید: من در سال 1386 نامزد دریافت جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی و سیزدهمین دوره کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان و برگزیده کتاب سال حوزه در سال 1388 شدم. البته من علاوه بر نوشتن، از یازده سال پیش(1385) بهعنوان کارشناس کتاب اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم هم فعالیت میکنم و در کارنامه ادبی فرهنگیام سردبیری و مدیر اجرایی مجله باران(اوقاف) و پویندگان(بسیج دانشآموزی) را نیز دارم. همچنین بهمدت پانزده سال بهعنوان کارشناس کتاب کودک و نوجوان و بزرگسال اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم و بهمدت یک سال نیز مدیر پژوهشگاه و کتابخانه تخصصی وقف بودم و هم اکنون نیزعضو انجمن قلم ایران هستم.
او که تاکنون حدود هفتاد اثر داستانی نوشته که منتشر شده و از این تعداد نصف بیشتر آنها در حوزه کودک و نوجوان بوده است، در پاسخ به این سؤال که چرا نوشتن در حوزه دفاع مقدس برای گروه سنی کودک و نوجوان را انتخاب کرده است، میگوید: من از کودکی علاقهمند به موضوعاتی درباره جبهه، رزمندگان و شهادت بودم. در نوجوانی هم که مصادف با اواخر جنگ بود بهطور قاچاقی اقدام به جبهه رفتن کردم، اما در این اقدامم ناکام ماندم. جنگ هم که تمام شد باز در حال و هوای روزهای جنگ و شهدا و رزمندگان بودم که در نهایت این عوامل باعث شد من بیشتر از شهدا و رزمندگان بنویسم. چون برای مجلات کودک و نوجوان مینوشتم متناسب با تقاضای آنها داستانهای من مناسب نوجوانان نوشته میشد که این نوشتهها بعدها به شکل کتاب درآمد.
محبوبی با این توضیح که رمان «پل جغاتو» در مراحل اولیه در قالب داستان کوتاه بود، اما بعد تبدیل به رمان شد، از دلایل نگارش آن برای گروه سنی نوجوان میگوید: شاید یکی از دلایل نگارش این رمان، همان ناکامیهای دوره نوجوانی من در رابطه با رفتن به جبهه باشد. در این رمان سعی کردم دنیایی ترسیم کنم که خودم بهعنوان راوی در جایجای حوادث این رمان حضورعینی داشته باشم. چون در زمان جنگ خیلی دلم میخواست نقشی در جنگ داشته باشم که متأسفانه شرایط اجازه نمیداد.
او صحبتهایش را درباره موضوع رمان «پل جغاتو» ادامه میدهد: علاقه نوجوانان به موضوع مقاومت و ستیزهجویی در برابر دشمن و دفاع از وطن و ناموس خود به نظرم مهمترین نکتهای است که در این اثر وجود دارد. از طرفی وقتی عشق نوجوانی به آن اضافه میشود، داستان جالب و جذابتر میشود. من مهمترین پیامی که دوست داشتم با اثرم در حوزه دفاع مقدس به نوجوانان بگویم همین تأکید بر اهمیت دفاع و مقاومت بود.این نویسنده نیز با بیان اینکه نوشتن برای گروه سنی کودک و نوجوان با نوشتن برای گروه بزرگسال تفاوتهای بسیاری دارد، میگوید: کار از جهاتی برای نوجوانان راحت و لذتبخش است، اما از جهاتی هم سخت است. تا روحیه نوجوانی و شر و شور آن دوران در وجودت موج نزند، نمیتوانی برای نوجوانان بنویسی.
محبوبی در پاسخ به اینکه در حال حاضر، ادبیات کودک و نوجوان، جایگاه واقعی خود را پیدا کرده و بهحدی رسیده است که قشر نوجوان ما را اغنا کند یا نه، میافزاید: متأسفانه باید بگویم که نه، ما هنوز فاصله زیادی با اهداف مورد نظر داریم. قشر نوجوان کتابخوان ما بیشتر بهدنبال کتابهای خارجی هستند و متأسفانه برنامهریزی مناسبی برای معرفی کتابهای ایرانی برای نوجوانان وجود ندارد.
او با اشاره به اینکه مدتی است برای گروه سنی کودک و نوجوان در حوزه دفاع مقدس کاری در دست تألیف ندارد، میگوید: خودم از این موضوع ناراحت هستم اما علتش این است که رمان آخر من با وجود درخشش در محافل ادبی و کسب جوایز مطرح کشور، هیچ حمایتی از آن نشد. البته از این بابت از نهادهای مربوطه تشکر میکنم، اما ناشر کتاب ظاهراً هیچ برنامهای برای تبلیغ و بیشتر دیده شدن آن ندارد. طوری که بعد از سه سال هنوز آن را تجدید چاپ نکرده است.
اسم کتاب برای بچهها مهم است
گروه داوری نوزدهمین جشنواره کتاب سال دفاع مقدس پس از تفحص و جستوجو برای یافتن کتابدار نمونه نیز زینب ابویسانی را بهدلیل فعالیتهای متنوع و متعدد در حوزه کتابدار، تعامل با مخاطبان، جذب و تشکیل گروه های مناسب جوانان، برگزاری مسابقات کتابخوانی، ایجاد فضای مجازی و ترویج کتاب و کتابخوانی در هرنقطه روستای ابویسانی از توابع بخش هلالی در شهرستان جغتای خراسان رضوی، او را شایسته قدردانی ویژه دانستند. زینب ابویسانی که به گفته خودش در میان اهالی روستا بیشتر با نام «هانیه ابویسانی» شناخته شده است، درباره کتابخانه روستایشان میگوید: کتابخانه ما در مرکز روستا قرار دارد با 600 عضو از کودکان تا بزرگسالان. کودکان هم در محوطه کتابخانه بازی میکنند و هم کتاب به امانت میگیرند. کتابخانه شهدای ابویسان در واقع مرکز فرهنگی و اجتماعی است و در مناسبتهای ملی و مذهبی برنامههای مختلفی از جمله جمع خوانی، نشست کتابخوان ها، مسابقه کتابخوانی و... انجام میشود.ابویسانی با اعلام اینکه کتابهای بخش کودک این کتابخانه بسیار غنی است، میافزاید: این روستا 3هزار عنوان کتاب در بخش کودک دارد که در زمانهای مشخص با توجه به نیاز بچهها یا به انتخاب خودشان کتابی انتخاب و بلند خوانی میشود و بعد در مورد آن باهم گفتوگو میکنند.
این کتابدار جوان و نمونه با بیان اینکه کتابها معمولاً از طریق خیرین، ناشران و نویسندگان و اعضای کتابخانه تأمین میشود، ادامه میدهد: در حال حاضر بیش از 10 هزار جلد کتاب در کتابخانه موجود است و با توجه به اینکه تعداد کتابها قابل قبول است اما کتابهایی که به روز و مخاطب پسند باشد کمتر است. بنابراین ما همچنان تمام تلاشمان را میکنیم تا بتوانیم نیاز همه اعضا را برآورده کنیم.
ابویسانی درباره برنامههای این کتابخانه برای گروه سنی نوجوان میگوید: در کتابخانه روستای ما به برگزاری طرح کتابخوان پایداری که در سراسر استان در حال برگزاری است توجه ویژه میشود. چند سالی هم میشود که برای درس آمادگی پایه نهم و دهم کتابهایی در حوزه دفاع مقدس معرفی میشود که باید دانشآموزان بخوانند، خلاصهنویسی یا سؤالات طرح شده را پاسخ بدهند تا نمره این درس را کسب کنند. این کار از سوی مدارس باعث شده تا حضور نوجوانان برای دریافت کتاب به کتابخانهها پر رنگتر شود. البته نبود بعضی از کتابهای معرفی شده در کتابخانه دانشآموزان را با مشکل رو به رو میکند اما در کل برنامههای خوبی در راستای آشنایی نسل جوان با 8 سال دفاع مقدس است.
او در خصوص حضور بچهها در کتابخانه در دو سال گذشته با وجود بیماری کرونا و محدودیتهایش میگوید: در سال اول بیماری کرونا با مشکلات زیادی رو به رو بودیم هر چند ما هر روز در کتابخانه حضور داشتیم و فقط امانت کتاب انجام میشد.اما کم کم که اوضاع تحت کنترل قرار گرفت با رعایت پروتکلهای بهداشتی حضور دوباره کودکان و نوجوانان هم در محیط کتابخانه جان دوباره گرفت و امیدواریم روز به روز بهتر هم بشود.ابویسانی که بهدلیل فعالیتهای متنوع و متعدد در حوزه کتابداری، تعامل با مخاطبان، جذب و تشکیل گروههای مختلف سنی و برگزاری مسابقات کتابخوانی، ایجاد فضای مجازی و ترویج کتاب و کتابخوانی در روستای ابویسان و روستاهای اطراف بهعنوان کتابدار برگزیده انتخاب شده درباره برنامههای جدید این کتابخانه توضیح میدهد: استفاده از خلاقیت و توانمندیهای کودکان و نوجوانان برای پیشبرد اهداف کتابخانه، ارتباط مؤثر با مدارس روستاهای اطراف، فضاسازی مناسب برای کودکان ازجمله برنامههایی است که روی آن بیشتر تمرکز دارم.حوزه دفاع مقدس از جمله حوزههای مورد علاقه این کتابدار است، او میگوید: کتابهایی که خودم درباره جنگ تحمیلی خوانده باشم و برای مطالعه به نوجوانان مناسب بدانم حتماً به آنها پیشنهاد میکنم. کتابهای «هستی» نوشته فرهاد حسنزاده، «گردان قاطرچیها» نوشته داوود امیریان، «سایه ملخ» نوشته محمدرضا بایرامی، «لحظههای سکسکه» نوشته احمد اکبرپور، «عاشقانههای یونس در شکم ماهی» نوشته جمشید خانیان و«تپش» نوشته رفیع افتخار از جمله کتابهایی است که هم خودم خواندم و دوست داشتم و هم وقتی به بچهها معرفی کردم آنها استقبال کردند. کتابهای «بچههای کشتی رافائل» نوشته محمدرضا مرزوقی، «این وبلاگ واگذار میشود» نوشته فرهاد حسنزاده، «پسران جزیره» نوشته حسین فتاحی و «هیچ کس جرأتش را ندارد» نوشته حمیدرضا شاه آبادی از کتابهایی هستند که همراه نوجوانان خوانده ام و در مورد تک تک آنها گفتوگو کردیم و نوجوانان ارتباط خوبی با این آثار برقرار کردند.
ابویسانی برای سوق دادن کودکان و نوجوانان به سمت کتابهایی با موضوع دفاع مقدس پیشنهاد میدهد: هر کتابی چه در حوزه دفاع مقدس چه در موضوعات دیگر برای این گروه سنی باید با جذابیت خاصی معرفی شود. کودکان به نقاشی و رنگ آمیزی بسیار توجه میکنند، اسم کتاب هم برایشان مهم است و متنی که به دور از اشاره مستقیم به جنگ و دفاع مقدس باشد میتواند باعث تشویق آنها به کتابهای دفاع مقدس شود. از آنجایی که کودکان بیشتر تمایل به اجرا و نمایش دارند در محتوای کتابهای کودکان و نوجوانان ترویج صلح و دوستی هم باید مدنظر نویسنده قرار داشته باشد.
خبرنگار
ادبیات دفاعی و مقوله جنگ و دفاع مقدس بویژه ترسیم رشادتها و ایثار شهدای انقلاب و جنگ، ازمقولههای مهم و قابل توجه و پر مخاطب ادبیات کودک و نوجوان است. ژانر ادبیات دفاع مقدس و شهدا سرشار از سوژههای قوی، جذاب و ناب است، سوژههایی که برگرفته از خاطرات ماندنی و ناگفته برای این گروه سنی است. نویسندگان این گروه هرچند تعدادشان زیاد نیست اما آثاری که خلق کردهاند، آثاری جذاب و درخور توجه و ماندگار بوده است. در ادامه با فاطمه فروتن و مجید محبوبی از نویسندگان این حوزه که اخیراً در نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس در بخش ادبیات کودک و نوجوان، بهعنوان نامزد و برگزیده انتخاب شدند و همچنین زینب ابویسانی که بهعنوان کتابدار نمونه در نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب سال دفاع مقدس برگزیده شد گفتوگویی انجام دادهایم و وضعیت ادبیات کودک و نوجوان در سالهای اخیر را از جنبههای گوناگون مورد بحث و بررسی قرار دادهایم که حاصل آن پیش رویتان قرار دارد.
آینده روشن ادبیات کودک و نوجوان دفاع مقدس با پرورش و حمایت از استعدادها
فاطمه فروتن نویسنده کتاب «وقتی در آغوش کوه بودیم» از نامزدهای نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در گروه «کودک و نوجوان» در موضوعهای «داستان کودک» و «داستان نوجوان» است که از سال 80 داستان نویسی را با نوشتن داستانهای کوتاه برای بزرگسالان شروع کرده است، او درخصوص علاقهاش برای نوشتن در حوزه کودک و نوجوان میگوید: داستانهایی که برای گروه بزرگسال مینوشتم با اقبال مواجه میشد و در جشنوارهها هم خوب دیده میشدند و مقامهایی را هم در این خصوص کسب کردم. اما از سال 81 که نوشتن برای کودکان و نوجوانان را شروع کردم متوجه شدم که علاقهمندیام به نوشتن برای بچهها خیلی بیشتر است و تصمیم گرفتم فعلاً نوشتن برای گروه سنی بزرگسال را کنار بگذارم.
فروتن با بیان اینکه تاکنون بیش از 30 جلد از کتابهایش به چاپ رسیده است که بیشتر آنها در حوزه کودک و نوجوان است، ادامه میدهد: اولین اثر داستانی چاپ شدهام در حوزه کودک و نوجوان، کتاب «بابا کی بزرگ میشود» داستان دختربچهای که پدرش جانباز شیمیایی است، بود که در سال 86 در جشنواره دوسالانه دفاع مقدس مقام سوم را بهدست آورد. من حوزه دفاع مقدس برای گروه سنی کودک و نوجوان را برای اولین اثرم انتخاب کردم چون به نظرم جنگ و دفاع از کشور بخشی از تاریخ سرزمین ماست که بچهها هم باید از آن اطلاعاتی داشته باشند. البته مطرح کردن این موضوعات در داستان باید از دریچه چشم بچهها باشد تا بتوانند با داستان ارتباط برقرار کنند.
این نویسنده در رابطه با موضوع رمان «وقتی در آغوش کوه بودیم» که نامزد نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در گروه «کودک و نوجوان» شد، میگوید: رمان «وقتی در آغوش کوه بودیم» برای گروه سنی نوجوان، مرداد 98 توسط انتشارات بهنشر وارد بازار کتاب شد. در این رمان من از تجربیات نوجوانی خودم در زمان جنگ در شهر شیراز گفته ام. این رمان در واقع یک نوع روز شمار جنگ است. با شروع جنگ و آمدن جنگ زدهها چهره شهر و زندگی مردم شیراز تغییر کرد، همزمان شخصیت اصلی داستان هم در آستانه بلوغ قرار دارد و این دگرگونیها به موازات هم پیش میرود.
فروتن معتقد است کار در حوزه کودک و نوجوان با دیگر حوزهها تفاوت بسیاری دارد. او در این باره توضیح میدهد: در حوزه کودک و نوجوان باید بتوانیم از نگاه و دریچه چشم بچهها جهان را ببینیم، باید علاقه مندیهای آنها را بشناسیم و در این مورد اطلاعات به روز هم داشته باشیم. از شعاری نوشتن و نصیحت کردن پرهیز کنیم اما بخوبی پیام مورد نظر را هم به آنها انتقال دهیم.
این نویسنده حوزه دفاع مقدس با اشاره به اینکه نویسندگان خوبی در کشور داریم که دغدغه پیشرفت در ادبیات کودک و نوجوان دارند، میافزاید: علاوه بر تلاش نویسندگان، ناشران زیادی هم هستند که همواره تلاش میکنند با شرکت در نمایشگاههای خارجی گامی در جهت دیده شدن آثار و تعامل با کشورهای دیگر برقرار کنند. اما مهمتر از اینها به نظرم این است که نوجوانان بسیار مستعدی در عرصه نویسندگی داریم که اگر آموزشهای لازم را ببینند و حمایت شوند، میتوانند ادبیات کودک و نوجوان ما را جهانی کنند.
دوست دارم در آثارم به نوجوانان از اهمیت دفاع و مقاومت بگویم
مجید محبوبی نیز که نویسنده کتابهای کودک و نوجوان است با کتاب «پل جغاتو» از سوی هیأت داوران بهعنوان یکی از برگزیدههای نوزدهمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس در گروه «کودک و نوجوان» معرفی شد. به گفته محبوبی از 22 سال پیش (1374) نوشتن برای نشریات کودک و نوجوان را در ماهنامه «سلام بچهها» شروع کرده است و امروز تعداد کتابهای او حدوداً به 65 اثر داستانی رسیده است.
محبوبی درخصوص فعالیتها و درخششهایش در این عرصه میگوید: من در سال 1386 نامزد دریافت جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی و سیزدهمین دوره کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان و برگزیده کتاب سال حوزه در سال 1388 شدم. البته من علاوه بر نوشتن، از یازده سال پیش(1385) بهعنوان کارشناس کتاب اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم هم فعالیت میکنم و در کارنامه ادبی فرهنگیام سردبیری و مدیر اجرایی مجله باران(اوقاف) و پویندگان(بسیج دانشآموزی) را نیز دارم. همچنین بهمدت پانزده سال بهعنوان کارشناس کتاب کودک و نوجوان و بزرگسال اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قم و بهمدت یک سال نیز مدیر پژوهشگاه و کتابخانه تخصصی وقف بودم و هم اکنون نیزعضو انجمن قلم ایران هستم.
او که تاکنون حدود هفتاد اثر داستانی نوشته که منتشر شده و از این تعداد نصف بیشتر آنها در حوزه کودک و نوجوان بوده است، در پاسخ به این سؤال که چرا نوشتن در حوزه دفاع مقدس برای گروه سنی کودک و نوجوان را انتخاب کرده است، میگوید: من از کودکی علاقهمند به موضوعاتی درباره جبهه، رزمندگان و شهادت بودم. در نوجوانی هم که مصادف با اواخر جنگ بود بهطور قاچاقی اقدام به جبهه رفتن کردم، اما در این اقدامم ناکام ماندم. جنگ هم که تمام شد باز در حال و هوای روزهای جنگ و شهدا و رزمندگان بودم که در نهایت این عوامل باعث شد من بیشتر از شهدا و رزمندگان بنویسم. چون برای مجلات کودک و نوجوان مینوشتم متناسب با تقاضای آنها داستانهای من مناسب نوجوانان نوشته میشد که این نوشتهها بعدها به شکل کتاب درآمد.
محبوبی با این توضیح که رمان «پل جغاتو» در مراحل اولیه در قالب داستان کوتاه بود، اما بعد تبدیل به رمان شد، از دلایل نگارش آن برای گروه سنی نوجوان میگوید: شاید یکی از دلایل نگارش این رمان، همان ناکامیهای دوره نوجوانی من در رابطه با رفتن به جبهه باشد. در این رمان سعی کردم دنیایی ترسیم کنم که خودم بهعنوان راوی در جایجای حوادث این رمان حضورعینی داشته باشم. چون در زمان جنگ خیلی دلم میخواست نقشی در جنگ داشته باشم که متأسفانه شرایط اجازه نمیداد.
او صحبتهایش را درباره موضوع رمان «پل جغاتو» ادامه میدهد: علاقه نوجوانان به موضوع مقاومت و ستیزهجویی در برابر دشمن و دفاع از وطن و ناموس خود به نظرم مهمترین نکتهای است که در این اثر وجود دارد. از طرفی وقتی عشق نوجوانی به آن اضافه میشود، داستان جالب و جذابتر میشود. من مهمترین پیامی که دوست داشتم با اثرم در حوزه دفاع مقدس به نوجوانان بگویم همین تأکید بر اهمیت دفاع و مقاومت بود.این نویسنده نیز با بیان اینکه نوشتن برای گروه سنی کودک و نوجوان با نوشتن برای گروه بزرگسال تفاوتهای بسیاری دارد، میگوید: کار از جهاتی برای نوجوانان راحت و لذتبخش است، اما از جهاتی هم سخت است. تا روحیه نوجوانی و شر و شور آن دوران در وجودت موج نزند، نمیتوانی برای نوجوانان بنویسی.
محبوبی در پاسخ به اینکه در حال حاضر، ادبیات کودک و نوجوان، جایگاه واقعی خود را پیدا کرده و بهحدی رسیده است که قشر نوجوان ما را اغنا کند یا نه، میافزاید: متأسفانه باید بگویم که نه، ما هنوز فاصله زیادی با اهداف مورد نظر داریم. قشر نوجوان کتابخوان ما بیشتر بهدنبال کتابهای خارجی هستند و متأسفانه برنامهریزی مناسبی برای معرفی کتابهای ایرانی برای نوجوانان وجود ندارد.
او با اشاره به اینکه مدتی است برای گروه سنی کودک و نوجوان در حوزه دفاع مقدس کاری در دست تألیف ندارد، میگوید: خودم از این موضوع ناراحت هستم اما علتش این است که رمان آخر من با وجود درخشش در محافل ادبی و کسب جوایز مطرح کشور، هیچ حمایتی از آن نشد. البته از این بابت از نهادهای مربوطه تشکر میکنم، اما ناشر کتاب ظاهراً هیچ برنامهای برای تبلیغ و بیشتر دیده شدن آن ندارد. طوری که بعد از سه سال هنوز آن را تجدید چاپ نکرده است.
اسم کتاب برای بچهها مهم است
گروه داوری نوزدهمین جشنواره کتاب سال دفاع مقدس پس از تفحص و جستوجو برای یافتن کتابدار نمونه نیز زینب ابویسانی را بهدلیل فعالیتهای متنوع و متعدد در حوزه کتابدار، تعامل با مخاطبان، جذب و تشکیل گروه های مناسب جوانان، برگزاری مسابقات کتابخوانی، ایجاد فضای مجازی و ترویج کتاب و کتابخوانی در هرنقطه روستای ابویسانی از توابع بخش هلالی در شهرستان جغتای خراسان رضوی، او را شایسته قدردانی ویژه دانستند. زینب ابویسانی که به گفته خودش در میان اهالی روستا بیشتر با نام «هانیه ابویسانی» شناخته شده است، درباره کتابخانه روستایشان میگوید: کتابخانه ما در مرکز روستا قرار دارد با 600 عضو از کودکان تا بزرگسالان. کودکان هم در محوطه کتابخانه بازی میکنند و هم کتاب به امانت میگیرند. کتابخانه شهدای ابویسان در واقع مرکز فرهنگی و اجتماعی است و در مناسبتهای ملی و مذهبی برنامههای مختلفی از جمله جمع خوانی، نشست کتابخوان ها، مسابقه کتابخوانی و... انجام میشود.ابویسانی با اعلام اینکه کتابهای بخش کودک این کتابخانه بسیار غنی است، میافزاید: این روستا 3هزار عنوان کتاب در بخش کودک دارد که در زمانهای مشخص با توجه به نیاز بچهها یا به انتخاب خودشان کتابی انتخاب و بلند خوانی میشود و بعد در مورد آن باهم گفتوگو میکنند.
این کتابدار جوان و نمونه با بیان اینکه کتابها معمولاً از طریق خیرین، ناشران و نویسندگان و اعضای کتابخانه تأمین میشود، ادامه میدهد: در حال حاضر بیش از 10 هزار جلد کتاب در کتابخانه موجود است و با توجه به اینکه تعداد کتابها قابل قبول است اما کتابهایی که به روز و مخاطب پسند باشد کمتر است. بنابراین ما همچنان تمام تلاشمان را میکنیم تا بتوانیم نیاز همه اعضا را برآورده کنیم.
ابویسانی درباره برنامههای این کتابخانه برای گروه سنی نوجوان میگوید: در کتابخانه روستای ما به برگزاری طرح کتابخوان پایداری که در سراسر استان در حال برگزاری است توجه ویژه میشود. چند سالی هم میشود که برای درس آمادگی پایه نهم و دهم کتابهایی در حوزه دفاع مقدس معرفی میشود که باید دانشآموزان بخوانند، خلاصهنویسی یا سؤالات طرح شده را پاسخ بدهند تا نمره این درس را کسب کنند. این کار از سوی مدارس باعث شده تا حضور نوجوانان برای دریافت کتاب به کتابخانهها پر رنگتر شود. البته نبود بعضی از کتابهای معرفی شده در کتابخانه دانشآموزان را با مشکل رو به رو میکند اما در کل برنامههای خوبی در راستای آشنایی نسل جوان با 8 سال دفاع مقدس است.
او در خصوص حضور بچهها در کتابخانه در دو سال گذشته با وجود بیماری کرونا و محدودیتهایش میگوید: در سال اول بیماری کرونا با مشکلات زیادی رو به رو بودیم هر چند ما هر روز در کتابخانه حضور داشتیم و فقط امانت کتاب انجام میشد.اما کم کم که اوضاع تحت کنترل قرار گرفت با رعایت پروتکلهای بهداشتی حضور دوباره کودکان و نوجوانان هم در محیط کتابخانه جان دوباره گرفت و امیدواریم روز به روز بهتر هم بشود.ابویسانی که بهدلیل فعالیتهای متنوع و متعدد در حوزه کتابداری، تعامل با مخاطبان، جذب و تشکیل گروههای مختلف سنی و برگزاری مسابقات کتابخوانی، ایجاد فضای مجازی و ترویج کتاب و کتابخوانی در روستای ابویسان و روستاهای اطراف بهعنوان کتابدار برگزیده انتخاب شده درباره برنامههای جدید این کتابخانه توضیح میدهد: استفاده از خلاقیت و توانمندیهای کودکان و نوجوانان برای پیشبرد اهداف کتابخانه، ارتباط مؤثر با مدارس روستاهای اطراف، فضاسازی مناسب برای کودکان ازجمله برنامههایی است که روی آن بیشتر تمرکز دارم.حوزه دفاع مقدس از جمله حوزههای مورد علاقه این کتابدار است، او میگوید: کتابهایی که خودم درباره جنگ تحمیلی خوانده باشم و برای مطالعه به نوجوانان مناسب بدانم حتماً به آنها پیشنهاد میکنم. کتابهای «هستی» نوشته فرهاد حسنزاده، «گردان قاطرچیها» نوشته داوود امیریان، «سایه ملخ» نوشته محمدرضا بایرامی، «لحظههای سکسکه» نوشته احمد اکبرپور، «عاشقانههای یونس در شکم ماهی» نوشته جمشید خانیان و«تپش» نوشته رفیع افتخار از جمله کتابهایی است که هم خودم خواندم و دوست داشتم و هم وقتی به بچهها معرفی کردم آنها استقبال کردند. کتابهای «بچههای کشتی رافائل» نوشته محمدرضا مرزوقی، «این وبلاگ واگذار میشود» نوشته فرهاد حسنزاده، «پسران جزیره» نوشته حسین فتاحی و «هیچ کس جرأتش را ندارد» نوشته حمیدرضا شاه آبادی از کتابهایی هستند که همراه نوجوانان خوانده ام و در مورد تک تک آنها گفتوگو کردیم و نوجوانان ارتباط خوبی با این آثار برقرار کردند.
ابویسانی برای سوق دادن کودکان و نوجوانان به سمت کتابهایی با موضوع دفاع مقدس پیشنهاد میدهد: هر کتابی چه در حوزه دفاع مقدس چه در موضوعات دیگر برای این گروه سنی باید با جذابیت خاصی معرفی شود. کودکان به نقاشی و رنگ آمیزی بسیار توجه میکنند، اسم کتاب هم برایشان مهم است و متنی که به دور از اشاره مستقیم به جنگ و دفاع مقدس باشد میتواند باعث تشویق آنها به کتابهای دفاع مقدس شود. از آنجایی که کودکان بیشتر تمایل به اجرا و نمایش دارند در محتوای کتابهای کودکان و نوجوانان ترویج صلح و دوستی هم باید مدنظر نویسنده قرار داشته باشد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
روایت همدلی
-
ادبیات کودک و نوجوان پلی برای انتقال فرهنگ پایداری
اخبارایران آنلاین