ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسین(ع):
آنکس که هدیه تو را بپذیرد، تو را در بزرگوارى کمک کرده است.
بحارالانوار، ج ۶۸ ص ۳۵۷ ح۲۱
آنکس که هدیه تو را بپذیرد، تو را در بزرگوارى کمک کرده است.
بحارالانوار، ج ۶۸ ص ۳۵۷ ح۲۱
دعای روز هفتم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اَعِنِّی فِیهِ عَلَی صِیامِهِ وَ قِیامِهِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ هَفَوَاتِهِ وَ آثَامِهِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ ذِکرَک بِدَوَامِهِ بِتَوْفِیقِک یا هَادِی الْمُضِلِّینَ
خدایا مرا در این ماه بر روزه و شب زنده داریش یاری ده و از لغزشها و گناهانش دورم بدار و ذکرت را همواره روزی ام کن، به توفیقت ای راهنمای گمراهان.
ابوالحسن داوودی: فیلم پرفروش الزاماً ماندگار نیست
اصلاً اینگونه نیست که یک فیلم پرفروش باید جزو فیلمهای ماندگار باشد. وقتی مسیری غلط انتخاب میشود و بر اساس مخاطبشناسی درست شکل نمیگیرد به مرور باعث از دست رفتن و پایینتر آمدن سطح سلیقه مخاطبان میشود و این خطری است که هر دو طرف یعنی هم مخاطب و هم سینما را تهدید میکند. نباید به سمتی برویم که فیلمسازان یا مخاطبان بگویند که نباید با سرمایه دولت فیلمی ساخته شود. اتفاقاً باید این فیلمها ساخته شود، در همه جای دنیا هم اینگونه است و دولت و حکومتها در سینما حضور دارند و فیلم میسازند و مخاطبان خود و کارکرد خود را هم دارند. هر فیلمی که در مقطعی پرمخاطب و پرفروش میشود همه میخواهند مثل همان فیلم را بسازند تا پرفروش باشد یا در جشنواره به آن نگاه ویژه شود، همه میخواهند در فضایی که از دید آنها فضای امنی به نظر میرسد سرمایهگذاری کنند. این نوع نگاه یک فاجعه است و هیچ برنامه و اراده درازمدتی برای تغییر این نگاه وجود ندارد.
بخشی از صحبتهای این کارگردان با ایلنا
رضا عطاران خیر، سریالهایش آری!
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
بیشتر از یک دهه از غیبت رضا عطاران در تلویزیون گذشته و در این بین، بیش از همه تلویزیون متضرر شده است. کوچ اجباری عطاران از تلویزیون، پس از ساخت سه مجموعه موفق و پربیننده و حضورش در سینما، به انتخابی هوشمندانه در بزنگاهی حساس منجر شد. عطاران در دهه نود، در سینما صاحب هویتی تازه شد. ستارهای محبوب و پولساز که در آثار تجاری هم حضوری شیرین و دلنشین دارد و تجربههایش در سینمای هنری، به یادمانی هستند. او در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر، با دو بازی متفاوت در «شیشلیک» (محمدحسین مهدویان) و «روشن» (روحالله حجازی) نشان داد عیار بازیگریاش چقدر بالاست و هنوز میتواند تماشاگرش را مجذوب کند. در سالهایی که عطاران در تلویزیون غیبت داشته، سریالهایش مدام از شبکههای مختلف روی آنتن رفته است. مدیران تلویزیون خوب میدانند که نسخه بارها دیده شده «متهم گریخت» هنوز بیشتر از بسیاری از سریالهای تازه شبکههای مختلف دیده میشود. امسال و در رمضانی که هیچکدام از سریالهایش چنگی به دل نمیزنند، همزمان دو سریال از عطاران روی آنتن است و مخاطب جذب میکند. «ترش و شیرین» از شبکه آیفیلم و «متهم گریخت» از شبکه تماشا پخش میشوند و احتمالاً اگر نظرسنجیها صادقانه باشند، در پایان ماه رمضان مشخص میشود که این مجموعههای تکراری از چهار سریال مناسبتی امسال بیننده بیشتری داشتهاند. ماه رمضان در یک دهه پیش، مثل اکران عید فطر در سینماها بود. زمانی مناسب برای دیده شدن بخشی از بضاعت شبکهها برای رقابت در جذب مخاطب. عطاران با «متهم گریخت» و «بزنگاه» ستاره سریالهای طنز شده بود که مستقیم، اشاره و ربطی به حال و هوای معنوی ماه رمضان نداشتند، اما اخلاقی و خانوادگی بودند و در نمایشهای مکرر، بواسطه طنز خاص و انعکاس بخشی از فرهنگ و روحیه ایرانی، هنوز دلنشین و دیدنی هستند. در یک ساختار درست، کارگردانی که در اوج است، سریالهایش بیننده جذب میکند و برای شبکه، تماشاگر میآورد نباید از چرخه حذف شود. اما عطاران که محصول تلویزیون است و با سیاهمشق کردن در همین رسانه به شهرت و محبوبیت رسیده، مجبور به ترک این رسانه میشود و به سینما میرود. یک دهه تماشاگر برای فیلمهای تجاری میآورد و به بالا رفتن آمار فروش فیلمها کمک میکند، در نهایت محبوبیتی که از تلویزیون به دست آمده در سینما خرج میشود. از سویی دیگر، عیار سریالسازی هر سال در تلویزیون پایین میآید، علیرضا افخمی که روزی «او یک فرشته بود» ساخته به «احضار» میرسد و کپی «ستایش» از شبکهای روی آنتن میرود که زمانی بهترین سریالهای رمضان را بهنام خود ثبت میکرد. باور این که بهروز افخمی از «شوکران» به «رعد و برق» رسیده، با توجه به مسیری که طی کرده سخت نیست، اما این میزان خودویرانگری، اندوهبار است.
بازنده بزرگ این بازی، تلویزیون است که هم ستارههایش را از دست داده، هم در مسیر حرفهایشان آنها را نابود کرده، هم بینندگانش را از دست داده است. اعتباری که اندک اندک به دست آمده و به فرصتی بهنام سریالهای مناسبتی تبدیل شده بود در یکی، دو سال اخیر از دست رفته است. مردم دیگر منتظر تماشای سریالهای ماه رمضان نیستند. آنها نوستالژیهایشان را در آیفیلم دنبال میکنند و برای سرگرمی، یا پای سریالهای شبکه نمایش خانگی مینشینند یا تماشاگر سریالهای محصول ترکیه و امریکا هستند. اگر واقعبین باشیم، بازگشت رضا عطاران و امثال او به تلویزیون، دیگر مفید نیست، نوشدارو پس از مرگ سهراب است.
روز هفتم ماه رمضان
ای پدیدآورنده روزها و شبها!
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
هم روزهای خوب به چشمم دیدهام، هم روزهای بد. هم شادی داشتهام و هم گرفتاری و بیماری. با این حال از صمیم قلب عرض میکنم که از تقدیر و از همه احوالی که پشتسر گذاشتهام راضیام. بیتعارف بگویم که زندگیام کامل نیست و به همه خواستهها و آرزوها، یا آنچه برایش تلاش کردهام، نرسیدهام. اما به همه آنچه نیاز داشتهام، رسیدهام و به همین خاطر از تو سپاسگزارم. در هفتمین ایستگاه ماه عزیز رمضان، از تو درخواست میکنم روزهها و عبادات اندک مرا بپذیری و از کوتاهیها و خطاهایم در گذری. همین
شاعر و پژوهشگر
هم روزهای خوب به چشمم دیدهام، هم روزهای بد. هم شادی داشتهام و هم گرفتاری و بیماری. با این حال از صمیم قلب عرض میکنم که از تقدیر و از همه احوالی که پشتسر گذاشتهام راضیام. بیتعارف بگویم که زندگیام کامل نیست و به همه خواستهها و آرزوها، یا آنچه برایش تلاش کردهام، نرسیدهام. اما به همه آنچه نیاز داشتهام، رسیدهام و به همین خاطر از تو سپاسگزارم. در هفتمین ایستگاه ماه عزیز رمضان، از تو درخواست میکنم روزهها و عبادات اندک مرا بپذیری و از کوتاهیها و خطاهایم در گذری. همین
زبان روزه در زبان ادب
دکتر محمود مهرآوران
عضو هیأت علمی دانشگاه قم
در میان ماههای سال، رمضان جلوهای دیگر دارد. اهمیت رمضان و فضیلت و حکمت و آثار سازنده آن یکی از مفاهیمی است که در متون ادبی و سرودههای شاعران و نوشتههای سخنوران خوش سخن فارسی بازتاب درخور توجهی دارد. حلول این ماه مبارک از نخستین نکات مورد توجه در سخن شاعران است. چنانکه مولانا جلال الدین، در غزلی اینگونه خبر از آمدن رمضان میدهد و اهداف، آثار و برکات روزه را گوشزد میکند:
آمد رمضان و عید با ماست/ قفل آمد و آن کلید با ماست
بر بست دهان و دیده بگشاد/ و آن نور که دیده دید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل/ و آنکش که دل آفرید، با ماست
در روزه اگر پدید شد رنج/ گنج دل ناپدید با ماست
کردیم ز روزه جان و دل پاک/ هرچند تن پلید با ماست
وی در غزلی دیگر، در تمثیلی زیبا و عاطفی روزه را به مادر و روزهدار را به طفلی تشبیه میکند که باید به دامان مادر بچسبد و خود را از او سیراب کند. سپس روزهداری را چون آمدن بهار میداند که جان را چون سبزهزار پر رنگ و خرم و زیبا ساخته است. باید قدر این بهار را دانست و دل را متوجه توشه معنوی آن ساخت:
سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه/ مَهِل ای طفل به سستی طرف چادر روزه
بنگر دست رضا را که بهاری است خدا را/ بنگر جنت جان را شده پر عَبهر[1] روزه
هَلهای غنچه نازان! چه ضعیفی و چه یازان/ چو رَسن باز بهاری بِجَه از چنبر روزه
تو گُلا غرقه خونی ز چیی دلخوش و خندان/ مگر اسحاق خلیلی خوشی از خنجر روزه
ز چیی عاشق نانی بنگر تازه جهانی/ بِسِتان گندم جانی هله از بیدَر[2] روزه
هدف از روزه، خودسازی و بندگی خالصانه است. روزه هم فواید معنوی شخصی و فردی دارد و هم آثار اجتماعی. اما این آثار و فواید زمانی حاصل میشود که روزهدار دلش و نیتش را پاک و خالص برای خدا نگه دارد و روی در خدا داشته باشد نه توجه به حفظ ظاهر یا نمایش در پیش چشم مردم. سعدی شیرازی در بوستان خویش با انسان شناسی و تجربه روانشناسانه خود، داستان کودکی نابالغ را در این مورد مثال میآورد که روزه گرفته بود و باعث شادمانی پدر و مادرش شده بود. او میگوید:
شنیدم که نابالغی روزه داشت/ به صد محنت آورد روزی به چاشت
پدر دیده بوسید و مادر سرش/ فشاندند بادام و زر بر سرش
چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز/ فتاد اندر او ز آتش معده، سوز
به دل گفت اگر لقمه چندی خورم/ چه داند پدر، غیب یا مادرم؟
چو روی پسر در پدر بود و قوم/ نهان خورد و پیدا به سر بُرد صوم
بله کودک به اقتضای کودکی و میزان تحمل خود چنین کرد اما بزرگان چرا در برابر مردم به خوبی و عبادت تظاهر میکنند اما در خلوت بر خلاف ظاهر و نمود اجتماعی خود هستند؟ سعدی از این داستان نتیجه میگیرد که:
که داند چو در بند حق نیستی/ اگر بیوضو در نماز ایستی؟
پس این پیر از آن طفل نادانتر ست که از بهر مردم به طاعت دَرست
کلید درِ دوزخ است آن نماز / که در چشم مردم گزاری دراز
اگر جز به حق میرود جادهات/ در آتش فشانند سجادهات
ماه رمضان، سراسر نور و رحمت است اما شب قدر چنان عظمت و شأنی دارد که هیچ چیز با آن برابری نمیکند؛ زیرا ارزش آن را خداوند، خود بسیار و بیکرانه دانسته است و فرموده که تو چه میدانی که شب قدر چیست. این پرسش از سر تفخیم و برای نشان دادن ارزش و برکت آن شب است. در سخن شاعران و سخنوران زبان فارسی نیز شب قدر بسیار ارج گذاشته شده است. برخی عظمت معنوی و انوار این شب را منظور داشتهاند و گروهی نیز این ارزش را در خدمت سخنپردازی و گسترش معانی شعری خود قرار دادهاند. تشبیهاتی که در اشعار برخی شاعران دیده میشود، برای نشان دادنشأن محبوب و معشوق با نگاهی به عظمت لیلةالقدر است. چند نمونه را از شاعران میخوانیم:
رودکی سمرقندی: شب عاشقت لیلة القدر است/ چون تو بیرون کنی رخ از جلبیب[3]
منوچهری دامغانی: با رنگ و نگار، جنت العَدنی با نور و ضیاء، لیلة القدری
خواجه حافظ شیرازی:
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی/ آن شبقدر که این تازه، براتم دادند.
[1]. عبهر: گل، گل نرگس.
[2]. بیدر به معنی خرمن و خرمنگاه است.
[3]. جِلبیب: جلباب، پوشش، حجاب.
عضو هیأت علمی دانشگاه قم
در میان ماههای سال، رمضان جلوهای دیگر دارد. اهمیت رمضان و فضیلت و حکمت و آثار سازنده آن یکی از مفاهیمی است که در متون ادبی و سرودههای شاعران و نوشتههای سخنوران خوش سخن فارسی بازتاب درخور توجهی دارد. حلول این ماه مبارک از نخستین نکات مورد توجه در سخن شاعران است. چنانکه مولانا جلال الدین، در غزلی اینگونه خبر از آمدن رمضان میدهد و اهداف، آثار و برکات روزه را گوشزد میکند:
آمد رمضان و عید با ماست/ قفل آمد و آن کلید با ماست
بر بست دهان و دیده بگشاد/ و آن نور که دیده دید با ماست
آمد رمضان به خدمت دل/ و آنکش که دل آفرید، با ماست
در روزه اگر پدید شد رنج/ گنج دل ناپدید با ماست
کردیم ز روزه جان و دل پاک/ هرچند تن پلید با ماست
وی در غزلی دیگر، در تمثیلی زیبا و عاطفی روزه را به مادر و روزهدار را به طفلی تشبیه میکند که باید به دامان مادر بچسبد و خود را از او سیراب کند. سپس روزهداری را چون آمدن بهار میداند که جان را چون سبزهزار پر رنگ و خرم و زیبا ساخته است. باید قدر این بهار را دانست و دل را متوجه توشه معنوی آن ساخت:
سوی اطفال بیامد به کرم مادر روزه/ مَهِل ای طفل به سستی طرف چادر روزه
بنگر دست رضا را که بهاری است خدا را/ بنگر جنت جان را شده پر عَبهر[1] روزه
هَلهای غنچه نازان! چه ضعیفی و چه یازان/ چو رَسن باز بهاری بِجَه از چنبر روزه
تو گُلا غرقه خونی ز چیی دلخوش و خندان/ مگر اسحاق خلیلی خوشی از خنجر روزه
ز چیی عاشق نانی بنگر تازه جهانی/ بِسِتان گندم جانی هله از بیدَر[2] روزه
هدف از روزه، خودسازی و بندگی خالصانه است. روزه هم فواید معنوی شخصی و فردی دارد و هم آثار اجتماعی. اما این آثار و فواید زمانی حاصل میشود که روزهدار دلش و نیتش را پاک و خالص برای خدا نگه دارد و روی در خدا داشته باشد نه توجه به حفظ ظاهر یا نمایش در پیش چشم مردم. سعدی شیرازی در بوستان خویش با انسان شناسی و تجربه روانشناسانه خود، داستان کودکی نابالغ را در این مورد مثال میآورد که روزه گرفته بود و باعث شادمانی پدر و مادرش شده بود. او میگوید:
شنیدم که نابالغی روزه داشت/ به صد محنت آورد روزی به چاشت
پدر دیده بوسید و مادر سرش/ فشاندند بادام و زر بر سرش
چو بر وی گذر کرد یک نیمه روز/ فتاد اندر او ز آتش معده، سوز
به دل گفت اگر لقمه چندی خورم/ چه داند پدر، غیب یا مادرم؟
چو روی پسر در پدر بود و قوم/ نهان خورد و پیدا به سر بُرد صوم
بله کودک به اقتضای کودکی و میزان تحمل خود چنین کرد اما بزرگان چرا در برابر مردم به خوبی و عبادت تظاهر میکنند اما در خلوت بر خلاف ظاهر و نمود اجتماعی خود هستند؟ سعدی از این داستان نتیجه میگیرد که:
که داند چو در بند حق نیستی/ اگر بیوضو در نماز ایستی؟
پس این پیر از آن طفل نادانتر ست که از بهر مردم به طاعت دَرست
کلید درِ دوزخ است آن نماز / که در چشم مردم گزاری دراز
اگر جز به حق میرود جادهات/ در آتش فشانند سجادهات
ماه رمضان، سراسر نور و رحمت است اما شب قدر چنان عظمت و شأنی دارد که هیچ چیز با آن برابری نمیکند؛ زیرا ارزش آن را خداوند، خود بسیار و بیکرانه دانسته است و فرموده که تو چه میدانی که شب قدر چیست. این پرسش از سر تفخیم و برای نشان دادن ارزش و برکت آن شب است. در سخن شاعران و سخنوران زبان فارسی نیز شب قدر بسیار ارج گذاشته شده است. برخی عظمت معنوی و انوار این شب را منظور داشتهاند و گروهی نیز این ارزش را در خدمت سخنپردازی و گسترش معانی شعری خود قرار دادهاند. تشبیهاتی که در اشعار برخی شاعران دیده میشود، برای نشان دادنشأن محبوب و معشوق با نگاهی به عظمت لیلةالقدر است. چند نمونه را از شاعران میخوانیم:
رودکی سمرقندی: شب عاشقت لیلة القدر است/ چون تو بیرون کنی رخ از جلبیب[3]
منوچهری دامغانی: با رنگ و نگار، جنت العَدنی با نور و ضیاء، لیلة القدری
خواجه حافظ شیرازی:
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی/ آن شبقدر که این تازه، براتم دادند.
[1]. عبهر: گل، گل نرگس.
[2]. بیدر به معنی خرمن و خرمنگاه است.
[3]. جِلبیب: جلباب، پوشش، حجاب.
به یاد وینسنت برومر، فیلسوفی که هنوز خاکش سرد نشده است
... تو را عشق شناسد نه خرد
جمال کاظمی
روزنامه نگار
کمتر ازیک ماه پیش بود که پیمانه عمر پژوهشگری تیزبیــــــــــــــــــــــن و تحفهفروش پر شد و فیلسوف فاضل و فهیم هلندی به 88 سال زندگانی در این سراچه قناعت کرد و امانت جان را بارها ارزشمندتر از آنچه تحویل گرفته بود تقدیم صاحبش کرد. وینسنت برومر که به سال 1932 چشم بر جهان گشوده بود، دهم فروردین جاری مطابق با 30 مارس 2021 پلکهای خسته را برهم نهاد و بالهای خیال را باز کرد تا شهروند جاودانه جهان حقایق شود. برومر فیلسوفی دقیقالنظر و نوآور و چابک در عرصه دین بود. او را بنا به سنت، از مهمترین فیلسوفان مسیحیت معاصر به شمار میآورند. آنچه در کار او درخشش داشت رجعتی عقلانی به جوهره عرفانی و عاشقانه دین – خصوصاً مسیحیت – بود. این فیلسوف فقید با کتابهایی چون «الگوی عشق»، «سخن گفتن درباره خدایی متشخص» و «هنگام نیایش چه میکنیم؟» درصدد بود سرشت ایمان دینی را که تجربه اتحاد و پیوستگی با خداوند است بازسازی عقلی کند. برومر سعادت آدمی را بهرهمندی از رابطه رفاقت عاشقانه با خدا میدانست و میکوشید به انسان معاصر بیاموزاند که زندگی شادمانه در روزگار محنت زده، از مسیر آشتی با آسمان امکانپذیر است.
کتاب خواندنی و پرنکته «هنگام نیایش چه میکنیم؟» از مهمترین و ماندگارترین تحقیقات وینسنت برومر است. او این اثر را به سال 1984 منتشر کرد که بلافاصله تحسین و اعجاب محققان و دینپژوهان را برانگیخت و برای او شهرت و اعتنایی عالمگیر به همراه آورد. برومر این کتاب را در دو بخش کلان و یازده فصل سامان داده است. او در این کتاب تلاش دارد نشان دهد که ایمان، یک نظریه معرفتی یا یک کنش عادی و عادتوار نیست بلکه سرشت ایمان، از جنس یک «رابطه» است؛ رابطهای عاشقانه که دو موجود زمینی و کیهانی را به یکدیگر پیوند میدهد. اگرچه جوهره این رابطه عشق است، اما برومر معتقد است بنیان شناخت خداوند همین رابطه عاشقانه است و آدمی فقط به اندازه دوستی و عشق خود به خداوند است که میتواند به شناخت او راه ببرد. به زعم فیلسوف هلندی این رابطه بیش از هرجا و هر چیز دیگر در «نیایش» نمود و تجلی مییابد. بر این اساس، نیایش در نظام الهیاتی برومر، فقط نوعی مناسک آیینی نیست بلکه شأنی شناختاری دارد و به جای آنکه در حاشیه دین باشد و از فرعیات و شرعیات به حساب بیاید در هسته و کانون الهیات مینشیند و مقامی محوری و تعیین کننده در دینداری مییابد.
کتاب «هنگام نیایش چه میکنیم؟» به همت آقایان اشکان بحرانی و مسعود رهبری ترجمه و تحت نظارت و ویرایش استاد دکتر قاسم کاکایی، اول بار به سال 1393 منتشر شد و اخیراً چاپ جدیدی از آن به بازار درآمده است. وینسنت برومر یکی، دوبار نیز به ایران سفر کرد و در جمع پژوهشگران حوزه فلسفه و الهیات به سخنرانی و گفتوگو نشست. خاطره لبخندهای عسل اندود و چشمهای انگوری آن سرگشته راه حق در جان مخاطبان ایرانیاش هنوز فروزان است.
هنگام نیایش چه میکنیم؟
وینسنت برومر
ترجمه اشکان بحرانی - مسعود رهبری
ویرایش و مقدمه قاسم کاکایی/ نشر هرمس
روزنامه نگار
کمتر ازیک ماه پیش بود که پیمانه عمر پژوهشگری تیزبیــــــــــــــــــــــن و تحفهفروش پر شد و فیلسوف فاضل و فهیم هلندی به 88 سال زندگانی در این سراچه قناعت کرد و امانت جان را بارها ارزشمندتر از آنچه تحویل گرفته بود تقدیم صاحبش کرد. وینسنت برومر که به سال 1932 چشم بر جهان گشوده بود، دهم فروردین جاری مطابق با 30 مارس 2021 پلکهای خسته را برهم نهاد و بالهای خیال را باز کرد تا شهروند جاودانه جهان حقایق شود. برومر فیلسوفی دقیقالنظر و نوآور و چابک در عرصه دین بود. او را بنا به سنت، از مهمترین فیلسوفان مسیحیت معاصر به شمار میآورند. آنچه در کار او درخشش داشت رجعتی عقلانی به جوهره عرفانی و عاشقانه دین – خصوصاً مسیحیت – بود. این فیلسوف فقید با کتابهایی چون «الگوی عشق»، «سخن گفتن درباره خدایی متشخص» و «هنگام نیایش چه میکنیم؟» درصدد بود سرشت ایمان دینی را که تجربه اتحاد و پیوستگی با خداوند است بازسازی عقلی کند. برومر سعادت آدمی را بهرهمندی از رابطه رفاقت عاشقانه با خدا میدانست و میکوشید به انسان معاصر بیاموزاند که زندگی شادمانه در روزگار محنت زده، از مسیر آشتی با آسمان امکانپذیر است.
کتاب خواندنی و پرنکته «هنگام نیایش چه میکنیم؟» از مهمترین و ماندگارترین تحقیقات وینسنت برومر است. او این اثر را به سال 1984 منتشر کرد که بلافاصله تحسین و اعجاب محققان و دینپژوهان را برانگیخت و برای او شهرت و اعتنایی عالمگیر به همراه آورد. برومر این کتاب را در دو بخش کلان و یازده فصل سامان داده است. او در این کتاب تلاش دارد نشان دهد که ایمان، یک نظریه معرفتی یا یک کنش عادی و عادتوار نیست بلکه سرشت ایمان، از جنس یک «رابطه» است؛ رابطهای عاشقانه که دو موجود زمینی و کیهانی را به یکدیگر پیوند میدهد. اگرچه جوهره این رابطه عشق است، اما برومر معتقد است بنیان شناخت خداوند همین رابطه عاشقانه است و آدمی فقط به اندازه دوستی و عشق خود به خداوند است که میتواند به شناخت او راه ببرد. به زعم فیلسوف هلندی این رابطه بیش از هرجا و هر چیز دیگر در «نیایش» نمود و تجلی مییابد. بر این اساس، نیایش در نظام الهیاتی برومر، فقط نوعی مناسک آیینی نیست بلکه شأنی شناختاری دارد و به جای آنکه در حاشیه دین باشد و از فرعیات و شرعیات به حساب بیاید در هسته و کانون الهیات مینشیند و مقامی محوری و تعیین کننده در دینداری مییابد.
کتاب «هنگام نیایش چه میکنیم؟» به همت آقایان اشکان بحرانی و مسعود رهبری ترجمه و تحت نظارت و ویرایش استاد دکتر قاسم کاکایی، اول بار به سال 1393 منتشر شد و اخیراً چاپ جدیدی از آن به بازار درآمده است. وینسنت برومر یکی، دوبار نیز به ایران سفر کرد و در جمع پژوهشگران حوزه فلسفه و الهیات به سخنرانی و گفتوگو نشست. خاطره لبخندهای عسل اندود و چشمهای انگوری آن سرگشته راه حق در جان مخاطبان ایرانیاش هنوز فروزان است.
هنگام نیایش چه میکنیم؟
وینسنت برومر
ترجمه اشکان بحرانی - مسعود رهبری
ویرایش و مقدمه قاسم کاکایی/ نشر هرمس
نگاهی به فیلم راههای افتخار
داستانی برای همه اعصار
سعید صادقی
عکاس جنگ
فیلم راههای افتخار به کارگردانی استنلی کوبریک که یک فیلم سیاه و سفید است بسیار فیلم خوبی است و در هر برهه و زمانی این ماجرا اتفاق میافتد. این فیلم محصول 1957 است و یکی از ضد جنگترین فیلمهـــــــای تاریـــــــــخ سینماست. این فیلم داستان یک جنگ شکست خورده است که روایت زندگی دو ژنرال خودمحور فرانسوی است که نقشه حملهای را به آلمانیها میکشند که از همان ابتدا محکوم به شکست است. اما نکته مهم این داستان این است که این دو ژنرال بهدنبال پوشاندن اشتباه خود هستند و بهجای اینکه اشتباهشان را قبول کنند یک سری سربازهای بیگناه را بهعنوان جاسوس و دشمن اعدام میکنند تا حقیقت گم شود. نکته جالب اینجاست که این فیلم در زمان خود هیچگاه اکران نشد نه در امریکا و نه در اروپا. نمایش فیلم «راههای افتخار» در فرانسه بهدلیل نشان دادن چهره منفی از ارتش فرانسه و در آلمان هم بهدلیل حفظ روابط با فرانسه ممنوع شد. در اسپانیا بهدلیل نمایش تصویر ضد نظامی از سوی ژنرال فرانسیسکو فرانکو ممنوع شد و 11 سال بعد ازمرگ فرانکو این فیلم در اسپانیا به نمایش درآمد. این فیلم که با بازی خوب کرک داگلاس و رالف میکرجورج مکریدیوین موریس ساخته شده است بعد از سالها که بیشتر عوامل فیلم از دنیا رفتند اکنون در دسترس عموم قرار گرفته است.
عکاس جنگ
فیلم راههای افتخار به کارگردانی استنلی کوبریک که یک فیلم سیاه و سفید است بسیار فیلم خوبی است و در هر برهه و زمانی این ماجرا اتفاق میافتد. این فیلم محصول 1957 است و یکی از ضد جنگترین فیلمهـــــــای تاریـــــــــخ سینماست. این فیلم داستان یک جنگ شکست خورده است که روایت زندگی دو ژنرال خودمحور فرانسوی است که نقشه حملهای را به آلمانیها میکشند که از همان ابتدا محکوم به شکست است. اما نکته مهم این داستان این است که این دو ژنرال بهدنبال پوشاندن اشتباه خود هستند و بهجای اینکه اشتباهشان را قبول کنند یک سری سربازهای بیگناه را بهعنوان جاسوس و دشمن اعدام میکنند تا حقیقت گم شود. نکته جالب اینجاست که این فیلم در زمان خود هیچگاه اکران نشد نه در امریکا و نه در اروپا. نمایش فیلم «راههای افتخار» در فرانسه بهدلیل نشان دادن چهره منفی از ارتش فرانسه و در آلمان هم بهدلیل حفظ روابط با فرانسه ممنوع شد. در اسپانیا بهدلیل نمایش تصویر ضد نظامی از سوی ژنرال فرانسیسکو فرانکو ممنوع شد و 11 سال بعد ازمرگ فرانکو این فیلم در اسپانیا به نمایش درآمد. این فیلم که با بازی خوب کرک داگلاس و رالف میکرجورج مکریدیوین موریس ساخته شده است بعد از سالها که بیشتر عوامل فیلم از دنیا رفتند اکنون در دسترس عموم قرار گرفته است.
عکس نوشت
کرونا هرروز در هند رکورد تازه ای می زند و آمار مبتلایان و قربانیان آن در این کشور ترسناک شده است. در این شرایط یکی از اهالی بمبئی از ۱۶ آوریل و همزمان با صد و بیست و سومین سالروز تولد چارلی چاپلین خود را شبیه این کمدین بزرگ سینما درست کرده و در حالی که ماسک زده با حضور در خیابانهای این شهر شلوغ از مردم میخواهد ماسک زدن را فراموش نکنند و جدی بگیرند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# کرونا
رسیدن آمار روزانه قربانیان کرونا به ۴۰۰ نفر، حرفهایی که درباره پرداخت پول برای تزریق واکسن زده شده و تکذیب آن و شرایط بیمارستانها باعث شده دوباره کرونا اولین هشتگ پرکاربرد بین کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی باشد: «بیماران کرونایی با درگیری ریه تو بیمارستانها منتظر پلاسما هستند... بانک پلاسما خالی است...اگر خودتون یا اطرافیانتون کرونا گرفتید تا ۲۸ روز میتونید پلاسما اهدا کنید. هوای همو داشته باشیم شاید جان یک نفر رو نجات دادیم....»، «شفافیت در کرونا. انتشار دقیق بودجهها و هزینههای اختصاصی کرونا از جمله مقادیر اختصاص یافته به وزارت بهداشت با اقلام هزینهکرد از جمله هزینههای پرداخت شده به کادرهای درمان، به زبان آدمیزاد نه به زبان اداری غیرقابل فهم برای عموم.»، «تا الان در مجموع یک میلیون و ۸۰۰ هزار دوز واکسن کرونا وارد شده. با این حساب ۹۰۰ هزار نفر واکسینه شدهاند. یعنی ۱.۱ درصد از کل جمعیت. ۹۹درصد هنوز واکسینه نشدند»، این همه اینجا خودمونو میکشیم که توروخدا ماسک بزنید رعایت کنید که یوقت لااقل باعث نشید دیگران کرونا بگیرن، حالا خواهر خودم که خودش رعایت می کرد الان علائم کرونا پیدا کرده انگار دنیا رو سرم خرابه»، «مبتنی بر مشاهدات شخصی میتوانم بگویم ابتلای خانوادگی به کووید۱۹ در پیکهای قبلی کرونا دیده میشد. در پیک چهارم کرونا ما با ابتلای خاندانی طرف هستیم یعنی کل اعضای یک خاندان و فامیلهای وابسته به آنها با سرعتی شگفتانگیز مبتلا میشوند. این وسط بیچاره افراد مسن و بیمار خاندان»، «فروش واکسن کرونا در شرایطی که اقشار دارای اولویت سلامت هنوز واکسن دریافت نکردهاند، نقض فاحش اصول مرتبط با بهداشت عمومی در قانون اساسی است؛ حتی اگر بخش خصوصی اقدام به واردات واکسن کند، دولت موظف به خرید و توزیع رایگان آن است.»، سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا: «ما همواره واکسیناسیون روتین کشور را رایگان انجام دادهایم و آن واکسن کرونا که در سطح شبکه توزیع شود قطعاً رایگان خواهد بود.» آیا واکسن غیرروتین و خارج از سطح شبکه هم داریم؟ یا بزودی خواهیم داشت؟ رایگان که نیست، هست؟»، «واکسن بخرید؛ حتی یک روز تعلل در واکسیناسیونِ رایگان و عمومی، قابل درک نیست.»، «دوست داشتم بعد مدتها یک توئیت با کلی خبر خوب بزنم ولی متأسفانه روزهای سیاه دارند خداحافظی میکنن و روزهای سیاهتر سلام میکنن؛ تمنا دارم برای داستان کرونا مراقبت کنید تمام بیمارستانهای دولتی و خصوصی تهران ، ظرفیت پذیرش ندارند. نترسید ولی مراقبت کنید»، «بیمارستانها وضعیت بدی داره. من دیگه نمیکشم»، «با این اخباری که دوستان از بیمارستان ها میدن بنظرم بیایید همدیگرو
حلال کنیم.»
تهدید فوتبال؟
یک خبر فوتبالی باعث شد دیروز بسیاری از طرفداران این ورزش دربارهاش بنویسند. خبر آغاز بهکار سوپرلیگ اروپا. سوپرلیگ اروپا با بیانیه رسمی باشگاه رئال مادرید از همین تابستان کارش را آغاز میکند و ۱۱ باشگاه منچستریونایتد، آرسنال، چلسی، تاتنهام، سیتی، لیورپول، بارسلونا، اتلتیکو مادرید، اینترمیلان، آث میلان و یوونتوس هم بهعنوان باشگاههای مؤسس سوپرلیگ اروپا به رغم تهدیدهای فیفا و یوفا به آن پیوستهاند. سوپرلیگ در واقع مقابل لیگ قهرمانان یوفا قرار میگیرد و این تیمها دیگر در لیگ قهرمانان حضور نخواهند داشت. تهدیدهای فیفا و احتمال موفقیت سوپرلیگ موضوعاتی بود که کاربران دربارهاش نوشتند: «اولین اخبار از سوپرلیگ سال ۲۰۰۹ منتشر شده، ۱۲ سال پیش، پس با یه حساب ساده میشه فهمید تو این ۱۲ سال یه برنامهای ریخته شده که مو لای درزش نره»، «گری لینهکر: حس میکنم این طرح سوپرلیگ در حرص و آز و مهملات خود خواهد مرد.»، «با سوپرلیگ درآمد باشگاه و بازیکنان هیچی، درآمد داورا هم چند برابر میشه، جز یوفا و فیفا هیچکس مخالف این داستان نیست، هیچ جوره هم نمیتونن جلوشو بگیرن. لیگهای داخلی هم هیچ تیمیو بن نمیکنن چون باشگاه پولدارتر، ستاره بیشتر، اسپانسر بهتر و درآمد بیشتر.»، «با برگزاری سوپرلیگ اروپا، لیگهای داخلی اروپایی در حد جام آزادگان میشن. البته لیگ لوشامپیونه و بوندسلیگا رو نمیگم اونا همین الانم در حد لیگ آزادگانن.»، «فکر کنم بیانیه بعدی پرز این باشه که تیمایی که آخر میشن تو سوپرلیگ به چمپیونز لیگ سقوط میکنن»، «نظر بنده در این مورد اینه که اون باشگاههایی که لیست شدن اکثراً بزرگ هستند، طرفدار هم دارن و جذابیت کافی برای سوپرلیگ داشتند، اما مسئولان برگزاری سوپرلیگ التماسشون که نباید بکنن دیگه. احتمالاً دعوتنامهای ارسال شده و از حضور خودداری کردند؛ امثال سیتی، تاتنهام و آرسنال اوکی دادن.»، «طرح برگزاری سوپرلیگ اغوا کننده است ولی با توجه به قدرت فیفا موفقیتآمیز نخواهد بود»، «من میدونم این سوپرلیگ نقشه آرسنالیاس دیدن چند ساله نمیتونن سهمیه بگیرن رفتن از یه جا دیگه وارد شدن.»، «کل دنیا موافق سوپرلیگ و مخالف دیکتاتوری و فساد موجود در فوتبالن بجز نهادهای مافیایی فیفا و یوفا و لیگهای دولتی فوتبال و عده زیادی تماشاگرای ایرانی»، «خوبی سوپرلیگ اروپا اینه که بازیکناش از رقابتهای ملی هم محروم میشن و رونالدو به رکورد علی دایی نمیرسه»، «۶۰درصد اونایی که موافق برگزاری سوپرلیگ هستن واقعاً فوتبال رو حرفهای دنبال نمیکنن و فقط میخوان بازی جذاب ببینن و فرقی براشون نداره با این کار چه عواقبی پشتش هست. فوتبال به همین شگفتی هاشه، ممکنه یه تیم ضعیف، یه تیم قوی رو ببره!سوپرلیگ تهش ۳فصل جذابیت داشته باشه»، «الان میبینی سوپرلیگ رو هم اولش فقط اونایی که ios دارن میتونن ببینن.»، «این تهدید به حذف تیمها و بازیکنها از رقابتهای زیر نظر یوفا و فیفا فکر نکنم چیز غیر قابل پیشبینیای بوده باشه، ۱۲ تیمی که میخوان سوپرلیگ تشکیل بدن، درباره محتملترین واکنش یوفا و فیفا طبیعتاً اطلاع داشتند و براش چارهای اندیشیدند.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ماه مبارک رمضان
-
ابوالحسن داوودی: فیلم پرفروش الزاماً ماندگار نیست
-
رضا عطاران خیر، سریالهایش آری!
-
ای پدیدآورنده روزها و شبها!
-
زبان روزه در زبان ادب
-
... تو را عشق شناسد نه خرد
-
داستانی برای همه اعصار
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین