ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام هادی(ع): هرگاه درجامعه، رعایت عدالت بیشتر از جور و ستم باشد؛ بد گمانی به مردم حرام است، مگر آنکه از راه یقین محرز باشد؛ و امّا اگر در برههای از زمان، ظلم و جور برعدالت غلبه پیدا کند، خوش گمانی به همگان شایسته نیست جز آنجا که آدمی به نیک بودن شخصی علم و یقین دارد.
مستدرک الوسائل، ج. ۹ ص. ۱۴۶
پیشنهادهایی برای سیونهمین جشنواره تئاتر فجر
سهراب سلیمی: برای برگزاری بهتر جشنواره تئاتر امسال میتوانیم با توجه به شرایط موجود اقداماتی انجام دهیم که هم تئاتر زنده بماند و هم دسترسیپذیری گستردهتری به مخاطبان داشته باشد. بهعنوان مثال با توجه بیشتر به بخش تلهتئاتر، بهعنوان یک امکان جدید و بازگشته به جشنواره، میتوانیم امیدوار باشیم که تلهتئاترهای خوب کارگردانهای تراز اول، هرچه بیشتر به نسلهای جوانتر بواسطه جشنواره تئاتر فجر در این دوره معرفی شوند. در بخش مرور آثار هم میتوان کارهای باکیفیت و مطلوبی را که در سالهای گذشته اجرا شدهاند، با رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و پروتکلهای بهداشتی برای نمایش عمومی آماده کرد. همینطور در این بخش با افزایش سطح کیفی جشنواره، ایجاد فضایی متنوع و رایزنیهای فرهنگی میتوان از فیلم تئاترهای بینالمللی هم بهره برد. از طرفی نمیتوانیم منکر امکانات جدید مثل فضاهای آنلاین شویم و بهجای انکار آن باید با برنامهریزی درست، تولید و ساخت نمایشهای کوتاه در شرایط کنونی کارهایی کنیم که مخاطب را اقناع کند.
بخشی از گفتوگوی این کارگردان تئاتر با ایرنا
بخشی از گفتوگوی این کارگردان تئاتر با ایرنا
کانونی گرم برای نسل نوظهور موسیقی ایران
حسن ریاحی
آهنگساز و دبیر سیوششمین جشنواره موسیقی جوان
با نگاه به تولیدات موسیقی در چند سال اخیر و همچنین استقبال علاقهمندان و هنرجویان این حوزه ازمراکزآموزشی، خواهید دید، طی این سالها یا حداقل در یک دهه گذشته، موسیقی روند روبه رشدی داشته است و البته نمیتوان منکر نقش تأثیرگذار جوانان هم بود. نسل نوظهوری که دراین سالها با علاقه و اشتیاق در دانشگاهها و هنرستانها بهتحصیل در زمینه موسیقی روی آوردهاند و درپی اهداف هنری خود تلاشهای بسیاری داشتهاند، البته این توجه در آموزشگاههای موسیقی هم به وفور دیده میشود و هنرجویان بسیاری به آموزش ساز و آواز می پردازند، اما متأسفانه آنطور که باید و شاید از این استعدادهای خلاق بهرهای درست نبردهایم.
سال 93 و در سیامین جشنواره موسیقی فجر که دبیری آن را برعهده داشتم درمراسم اختتامیه صحبتی درباره استعدادهای موسیقی مطرح کردم و تأکید من تشکیل «کانون موسیقیدانان جوان» بود، تا با تأسیس این نهاد که بهطور یقین اتفاق و گامی مثبت درحفظ و پرورش ظرفیت و توانایی استعدادهای نوین موسیقی است، امکانات بیشتر و بهتری درتولیدات موسیقایی جوانان فراهم شود والبته در پیمودن این مسیر، همکاری نهادهای فرهنگی هم ضرورت دارد. این موضوع مورد توجه وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرکل اسبق دفتر موسیقی قرارگرفت و بنا بود این مرکز راهاندازی شود اما با گذشت زمان همچنان این طرح مسکوت مانده و در نشست چند روز گذشته هیأت انتخاب سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر که با حضور آقای دکتر حسینی معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آقای محمداللهیاری مدیرکل دفتر موسیقی برگزارشد، باردیگر این موضوع را مطرح کردم و با توجه به آمارقابل تأمل شرکت کنندگان این دوره ازجشنواره وهمچنین آثاری که به دبیرخانه ارسال شده؛ که به عقیده من به لحاظ کیفی رشد بسیار خوبی داشته است، تأکیدم براین بود، جشنواره موسیقی فجر نباید تنها محلی برای اجرای موسیقی باشد تا با اتمام آن و اهدای جایزه به برگزیدگان آن، این جوانان به حال خود رها شوند و ارتباط خود را با این نسل پرتوان موسیقی قطع کنیم، بلکه میبایست با تشکیل نهاد یا انجمنی چون «کانون موسیقیدانان جوان» زمینهای برای فعالیت استعدادهای جوان موسیقی ایران فراهم شود و قطعاً تشکیل چنین نهادی درایجاد انگیزه بهتر برای تولید آثار موسیقی ارزشمند تأثیر بسزایی خواهد داشت، چرا که بر این نظرم دراین سالها، توانایی و استعدادهای جوانان و هنرجویان علاقهمند به موسیقی بیهوده هدررفته است و با وجود تلاشهای بسیار درامر آموزش و آموختن، هنرشان تنها صرف رفتن به آموزشگاههای مختلف موسیقی شده و باید بگویم این رفت و آمدها تنها به بیلان رشدی آموزشگاههای موسیقی کمک کرده است، اما ما میتوانیم با تشکیل یک انجمن یا کانون این استعدادها را جمعآوری کنیم و از هنرشان بهره ببریم. شاید در نگاه نخست ایجاد چنین کاری را سخت و پرهزینه تصور کنید و نیاز به بودجههای کلان داشته باشد اما اینگونه نیست. ابتدا فضای راهاندازی آن مهم است که چه خوب است نهادهایی چون شهرداری تهران این حمایت لازم را داشته باشد و همچنین پشتیبانی نهادهایی همچون دفترموسیقی، خانه موسیقی و انجمن موسیقی تا این جوانان مستعد در این مرکز گردهم آیند و زیر نظر استادان به الگوبرداریهای درست و به راهنمایی مفید و مثبت دست یابند و به تولیدات فاخردر زمینه موسیقی ملی بیندیشند و حتی جلسات نقد و بررسی تشکیل شود. ناگفته نماند خود جوانان هم میتوانند هدایت کننده این انجمن باشند. اتفاقی که در حدود 20 سال گذشته در مرکز صداوسیما تجربه کردهایم و بسیار هم موفق بود. در کشور ما نوازنده و خوانندههای جوان بسیار خوبی وجود دارند که میتوانیم سالن در اختیارشان بگذاریم تا موسیقی آنها هم به گوش مردم برسد یا آهنگسازان جوانی که بستری برای ظهور استعدادهای آنها نیست و نیاز است این امکان برای آنها هم فراهم شود.
من باردیگر این موضوع را مورد تأکید قرار دادم و بارها وبارها خواهم گفت تا انشاءالله این اتفاق مهم شکل بگیرد، موضوعی که سالها قبل در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به آن دست یافتیم و ماحصل و خروجی آن هنرمندانی است که امروزه هر یک استادانی بزرگ و تراز اول در موسیقی هستند. خواهش من این است رسانهها هم در کنار ارگانهای هنری حمایت لازم را داشته باشند تا با ایجاد و گسترش چنین فضایی، نسل جوان موسیقی کشورحتی درشهرستانها و روستاهای دورافتاده از این فرصت و امکان بهره ببرند و هنرآنها کشف و معرفی شود تا گامی دیگر در ترویج، حفظ و پرورش موسیقی کشورمان داشته باشیم. دراین مرکز همه ژانرهای موسیقی چون کلاسیک ایرانی، کلاسیک غربی، پاپ، نواحی و... در نظر گرفته خواهد شد و میتوانند فعالیت داشته باشند و حرکتی مثبت در جهت ارتقای موسیقی است تا این جوانان تنها هنرشان را به اجرا و برگزیده شدن در چند جشنواره خلاصه نکنند.
آهنگساز و دبیر سیوششمین جشنواره موسیقی جوان
با نگاه به تولیدات موسیقی در چند سال اخیر و همچنین استقبال علاقهمندان و هنرجویان این حوزه ازمراکزآموزشی، خواهید دید، طی این سالها یا حداقل در یک دهه گذشته، موسیقی روند روبه رشدی داشته است و البته نمیتوان منکر نقش تأثیرگذار جوانان هم بود. نسل نوظهوری که دراین سالها با علاقه و اشتیاق در دانشگاهها و هنرستانها بهتحصیل در زمینه موسیقی روی آوردهاند و درپی اهداف هنری خود تلاشهای بسیاری داشتهاند، البته این توجه در آموزشگاههای موسیقی هم به وفور دیده میشود و هنرجویان بسیاری به آموزش ساز و آواز می پردازند، اما متأسفانه آنطور که باید و شاید از این استعدادهای خلاق بهرهای درست نبردهایم.
سال 93 و در سیامین جشنواره موسیقی فجر که دبیری آن را برعهده داشتم درمراسم اختتامیه صحبتی درباره استعدادهای موسیقی مطرح کردم و تأکید من تشکیل «کانون موسیقیدانان جوان» بود، تا با تأسیس این نهاد که بهطور یقین اتفاق و گامی مثبت درحفظ و پرورش ظرفیت و توانایی استعدادهای نوین موسیقی است، امکانات بیشتر و بهتری درتولیدات موسیقایی جوانان فراهم شود والبته در پیمودن این مسیر، همکاری نهادهای فرهنگی هم ضرورت دارد. این موضوع مورد توجه وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرکل اسبق دفتر موسیقی قرارگرفت و بنا بود این مرکز راهاندازی شود اما با گذشت زمان همچنان این طرح مسکوت مانده و در نشست چند روز گذشته هیأت انتخاب سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر که با حضور آقای دکتر حسینی معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و آقای محمداللهیاری مدیرکل دفتر موسیقی برگزارشد، باردیگر این موضوع را مطرح کردم و با توجه به آمارقابل تأمل شرکت کنندگان این دوره ازجشنواره وهمچنین آثاری که به دبیرخانه ارسال شده؛ که به عقیده من به لحاظ کیفی رشد بسیار خوبی داشته است، تأکیدم براین بود، جشنواره موسیقی فجر نباید تنها محلی برای اجرای موسیقی باشد تا با اتمام آن و اهدای جایزه به برگزیدگان آن، این جوانان به حال خود رها شوند و ارتباط خود را با این نسل پرتوان موسیقی قطع کنیم، بلکه میبایست با تشکیل نهاد یا انجمنی چون «کانون موسیقیدانان جوان» زمینهای برای فعالیت استعدادهای جوان موسیقی ایران فراهم شود و قطعاً تشکیل چنین نهادی درایجاد انگیزه بهتر برای تولید آثار موسیقی ارزشمند تأثیر بسزایی خواهد داشت، چرا که بر این نظرم دراین سالها، توانایی و استعدادهای جوانان و هنرجویان علاقهمند به موسیقی بیهوده هدررفته است و با وجود تلاشهای بسیار درامر آموزش و آموختن، هنرشان تنها صرف رفتن به آموزشگاههای مختلف موسیقی شده و باید بگویم این رفت و آمدها تنها به بیلان رشدی آموزشگاههای موسیقی کمک کرده است، اما ما میتوانیم با تشکیل یک انجمن یا کانون این استعدادها را جمعآوری کنیم و از هنرشان بهره ببریم. شاید در نگاه نخست ایجاد چنین کاری را سخت و پرهزینه تصور کنید و نیاز به بودجههای کلان داشته باشد اما اینگونه نیست. ابتدا فضای راهاندازی آن مهم است که چه خوب است نهادهایی چون شهرداری تهران این حمایت لازم را داشته باشد و همچنین پشتیبانی نهادهایی همچون دفترموسیقی، خانه موسیقی و انجمن موسیقی تا این جوانان مستعد در این مرکز گردهم آیند و زیر نظر استادان به الگوبرداریهای درست و به راهنمایی مفید و مثبت دست یابند و به تولیدات فاخردر زمینه موسیقی ملی بیندیشند و حتی جلسات نقد و بررسی تشکیل شود. ناگفته نماند خود جوانان هم میتوانند هدایت کننده این انجمن باشند. اتفاقی که در حدود 20 سال گذشته در مرکز صداوسیما تجربه کردهایم و بسیار هم موفق بود. در کشور ما نوازنده و خوانندههای جوان بسیار خوبی وجود دارند که میتوانیم سالن در اختیارشان بگذاریم تا موسیقی آنها هم به گوش مردم برسد یا آهنگسازان جوانی که بستری برای ظهور استعدادهای آنها نیست و نیاز است این امکان برای آنها هم فراهم شود.
من باردیگر این موضوع را مورد تأکید قرار دادم و بارها وبارها خواهم گفت تا انشاءالله این اتفاق مهم شکل بگیرد، موضوعی که سالها قبل در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی به آن دست یافتیم و ماحصل و خروجی آن هنرمندانی است که امروزه هر یک استادانی بزرگ و تراز اول در موسیقی هستند. خواهش من این است رسانهها هم در کنار ارگانهای هنری حمایت لازم را داشته باشند تا با ایجاد و گسترش چنین فضایی، نسل جوان موسیقی کشورحتی درشهرستانها و روستاهای دورافتاده از این فرصت و امکان بهره ببرند و هنرآنها کشف و معرفی شود تا گامی دیگر در ترویج، حفظ و پرورش موسیقی کشورمان داشته باشیم. دراین مرکز همه ژانرهای موسیقی چون کلاسیک ایرانی، کلاسیک غربی، پاپ، نواحی و... در نظر گرفته خواهد شد و میتوانند فعالیت داشته باشند و حرکتی مثبت در جهت ارتقای موسیقی است تا این جوانان تنها هنرشان را به اجرا و برگزیده شدن در چند جشنواره خلاصه نکنند.
#ترامپ
یگانه خدامی
حمله حامیان ترامپ به ساختمان کنگره امریکا و ماجراهای پس از آن همچنان یکی از موضوعات مورد بحث در شبکههای اجتماعی است. دیروز کاربران ایرانی بیشتر به تعلیق حسابهای کاربری ترامپ در شبکههای اجتماعی، بیانیه و عقبنشینی او و احتمال استیضاحش میپرداختند: «امسال به خاطر محدودیتهای مسافرتی ناشی از کووید، امریکا مجبور شد کودتا رو تو کشور خودش انجام بده»، «ترامپ ثابت کرد که هیچ کاربر فعال توئیتری به درد ریاست جمهوری نمیخوره»، «فکر کن جک دورسی میتونه برای رئیس جمهوری امریکا تعیین تکلیف کنه چه توئیتی حق داری بزنی و چه توئیتی نه. صاحبان اصلی قدرت در دنیا همین مدیران شبکههای اجتماعی هستند.»، «ترامپ میخواد خودشو عفو کنه؟ یعنی میخواد بیاد اعلام کنه من در موارد زیر گناهکارم و باید بیفتم زندان ولی الان خودمو میبخشم؟»، «عاقلانهترین کار ترامپ استعفا دادن در دوهفته مانده است تا بلافاصله مایکل پنس رئیس جمهوری قانونی شود و او را عفو کند.»، «طی 24 ساعت پس از حمله به کنگره:- استیضاح ترامپ کلید خورده است - درخواستها برای عزل ترامپ با توسل به متمم 25 قانون اساسی شدت گرفته است- سیل استعفای مقامات ارشد و میانی دولت امریکا ادامه دارد - شبکههای اجتماعی دسترسی ترامپ را قطع میکنند»، «ترامپ از محاکمه و زندان خیلی میترسد. تمام بازیاش در این چند ماه فقط معطوف به این بود که بعد از ریاست جمهوری درگیر دادگاه نشود. اصلاً نه رأی براش مهم بود نه طرفدارانش نه هیچ چیز دیگری پشیزی هم برای طرفدارانش ارزش قائل نیست. این ویدئو آخرش هم دقیقاً از ترس استیضاح و دادگاه بود»، «دیشب طی یه سخنرانی در NBCNews، خانم نانسی پلوسی گفته که دونالد ترامپ دیگه به درد کشور ما نمیخوره و یه تهدید برای این کشور حساب میشه. درخواستها در کنگره برای حذف ترامپ با استفاده از لایحه ۲۵ متمم یا استیضاح داره زیاد میشه. لایحه ۲۵ متمم: رئیس جمهوری ناتوان است و معاون وی به کار گرفته شود.»، «اگه همه چی تموم شده و ترامپ شکست رو پذیرفته، پس چرا دموکراتها میخوان ترامپ رو استیضاح کنن؟! چرا نمیتونن صبر کنن این دوازده روز تموم شه و ترامپ خودش بره؟!»، «دسترسی طرف به توئیتر و فیسبوک و اینستاگرام رو بستند، اما هنوز دگمه پرتاب موشکهای اتمی امریکا دستشه.»، «پس از مسدود شدن حسابهای کاربری ترامپ در اینستاگرام، توئیتر و فیسبوک، ستاد انتخاباتی ترامپ از آغاز به کار گروه حامیان ترامپ در سروش و ایتا خبر داد»، «ترامپ با این عقبنشینی زبونانه و حمله به وفادارترین طرفدارانش عملاً خودکشی کرد. او دیگر رهبر معترضان به هیأت حاکمه امریکا نخواهد بود. چه مفلوکانی که به این آدم ضعیف النفس برای تصرف ایران امید نبسته بودند.»، «نیویورک تایمز: دونالد ترامپ رئیس جمهوری کنونی امریکا، در هفتههای اخیر از دستیارانش خواسته تا برای عفو او و خانوادهاش اقدام کنند. چنانچه ترامپ این اقدام را انجام دهد یکی از بیسابقهترین مسائل از اختیارات رئیس جمهوری در تاریخ امریکا رقم خواهد خورد.»، «یاد این پزشکهای ترسو بازی مافیا افتادم که آخر بازی خودشون رو «درمان» میکردند»، «ترامپ پس از حوادث هجوم به کنگره و تأیید آرای جو بایدن،پذیرفت که اول بهمن ۱۳۹۹ فرآیند انتقال قدرت به رئیس جمهوری منتخب، در آرامش و بدون خلل انجام گیرد، دلیل اصلی این امر را تهدید اعضای کنگره میدانند که به ترامپ گفتهاند اگر تمکین نکنی عاقبت کارت استیضاح، محاکمه و زندان خواهد بود»، «جدیتر شدن استیضاح ترامپ نشانه اهمیت سازوکارهای قانونی و اجماع بر رویههاست. وقتی بالاترین مقام اجرایی درجهت مغایر منافع جمعی اقدام کند؛ حتی اگر زمان کمی تا اتمام دورهاش باقی باشد؛ چک سفید امضایی ندارد تا به نام مصلحت از نظارت و برخورد قانونی مصون باشد»، «فیسبوک، اینستاگرام و توئیتر حساب ترامپ را بستند. همه کشتهها ترامپیست بودند اما عکس و فیلمشان به خاطر تشویق خشونت حذف میشود. نمیفهمید پخش نشست مجاهدین و جنبش مقاومت نامیدن مسئول حمله به رژه اهواز از اینترنشنال و بیبیسی چطور با این جمع میشود؟! خب مشکل از فهم شماست.»، «حدوداً پارسال همین موقعها بود که ترامپ دستور حذف عکسهای حاج قاسم سلیمانی رو از تمام شبکههای اجتماعی داد، دیشب پیجهاش در توئیتر و فیسبوک مسدود شد. دنیا همینقدر کوچیک و گرده!»، «ترامپ در یک قدمی بلاک شدن در توئیتر و فیس بوک»، «چه کسی به توئیتر و اینستاگرام گفت که حسابهای ترامپ را مسدود کنند؟ چرا به طور اتفاقی هیچ کدام از رسانههای قدرتمند دنیا طرفدار ترامپ درنیامدند؟ به یقین دنیای آینده را رسانهها کنترل میکنند. اما... رسانهها را چه کسی
کنترل میکند؟»
گامی مؤثر در ترویج کتابخوانی
عبدالحکیم بهار
مروج کتابخوانی
طی روزهای اخیر میان مروجان کتابخوانی و همه آنهایی که علاقهمند شرکت در جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب هستند صحبت از این رویداد فرهنگی بود؛ از آنجایی که من هم برای دورهای از برگزیدگان این جشنواره بودم و از سویی سال گذشته هم در هیأت داوران آن حضور داشتهام معتقدم طی سالهای برگزاری اش نقش بسیار مهمی در شکلگیری حرکتهای مردمی جهت ترویج کتاب ایفا کرده است، البته نمیتوان منکر این شد که حتی پیش از برپایی نخستین جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب در سال 93 هم شاهد اجرایی شدن برنامههایی از سوی مسئولان در برخی روستاها و شهرها بودیم؛ هرچند که اغلب جسته گریخته و اقداماتی پراکنده به شمار میآمدند، اما راهاندازی این جشنواره تحولی را سبب شد؛ هرچند که شاید بهتر باشد بگویم تشکلهای مردمی را برای ترویج کتابخوانی شکل داد. در خلال برپایی جشنواره، طرحهای مردمی دیده و به مرور حمایت شدند، حتی موجب تشویق دیگر روستاهای کشورمان شد؛ در خاطرم هست که سال نخست تعداد کمی از روستاها متقاضی شرکت در این جشنواره بودند اما سال قبل بیش از یک هزار روستا طرحهای خود را به دبیرخانه ارسال کردند. سال گذشته وقتی طرحهای ارسالی را میخواندم متوجه شدم که نسبت به دورههای نخستین تغییر کردهاند و با ایدههایی پخته تر طرف شدهایم، حتی به نکته جالبی برخورد کردم، این که بخش قابل توجهی از طرحها به یکدیگر شبیه بودند آن هم بدون هیچگونه ارتباطی میان آنها، آنچنان که یکی از روستاها در شمال و دیگری در جنوب کشور بود! گاهی این طرحها تا حدی به هم تنیده شده بودند که انگار دقیقاً یکی بودند؛ از همین مسأله میتوان دریافت که جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب چقدر به میان مردم راه یافته و تا چه اندازه مردم عادی را نسبت به کارهایی که قادر به انجام آنها هستند آگاه کرده است؛ در این بین نمیتوان منکر زحمات دوستانی همچون علی اصغر سیدآبادی شد که نقش مهمی در تشویق مردم ایفا کردند. به گمانم یکی از مهمترین دلایل موفقیت این جشنواره را میتوان در مردمی بودن آن دانست؛ در جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب شاید با اقدامی دولتی مواجه باشیم اما مسأله اینجاست که دولت تنها نقش تسهیلگر داشته و فقط زمانهایی که لازم بوده در حد امکانات خود دست به حمایت زده است. از همین رو عجیب نیست که ببینیم مردم این جشنواره را از آن خود بدانند؛ شاید بههمین خاطر بوده که به مرور شاهد شکلگیری برنامههای کوچک و بزرگ دیگری در خلال برپایی آن شدهایم؛ از جمله جام باشگاههای کتابخوانی، مروجان کتابخوانی و حتی انتخاب سالانه پایتخت کتاب کشورمان که همه اینها موجب شکلگیری اشتیاقی همگانی برای تقویت سرانه مطالعه در جای جای سرزمینمان شدهاند.
مروج کتابخوانی
طی روزهای اخیر میان مروجان کتابخوانی و همه آنهایی که علاقهمند شرکت در جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب هستند صحبت از این رویداد فرهنگی بود؛ از آنجایی که من هم برای دورهای از برگزیدگان این جشنواره بودم و از سویی سال گذشته هم در هیأت داوران آن حضور داشتهام معتقدم طی سالهای برگزاری اش نقش بسیار مهمی در شکلگیری حرکتهای مردمی جهت ترویج کتاب ایفا کرده است، البته نمیتوان منکر این شد که حتی پیش از برپایی نخستین جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب در سال 93 هم شاهد اجرایی شدن برنامههایی از سوی مسئولان در برخی روستاها و شهرها بودیم؛ هرچند که اغلب جسته گریخته و اقداماتی پراکنده به شمار میآمدند، اما راهاندازی این جشنواره تحولی را سبب شد؛ هرچند که شاید بهتر باشد بگویم تشکلهای مردمی را برای ترویج کتابخوانی شکل داد. در خلال برپایی جشنواره، طرحهای مردمی دیده و به مرور حمایت شدند، حتی موجب تشویق دیگر روستاهای کشورمان شد؛ در خاطرم هست که سال نخست تعداد کمی از روستاها متقاضی شرکت در این جشنواره بودند اما سال قبل بیش از یک هزار روستا طرحهای خود را به دبیرخانه ارسال کردند. سال گذشته وقتی طرحهای ارسالی را میخواندم متوجه شدم که نسبت به دورههای نخستین تغییر کردهاند و با ایدههایی پخته تر طرف شدهایم، حتی به نکته جالبی برخورد کردم، این که بخش قابل توجهی از طرحها به یکدیگر شبیه بودند آن هم بدون هیچگونه ارتباطی میان آنها، آنچنان که یکی از روستاها در شمال و دیگری در جنوب کشور بود! گاهی این طرحها تا حدی به هم تنیده شده بودند که انگار دقیقاً یکی بودند؛ از همین مسأله میتوان دریافت که جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب چقدر به میان مردم راه یافته و تا چه اندازه مردم عادی را نسبت به کارهایی که قادر به انجام آنها هستند آگاه کرده است؛ در این بین نمیتوان منکر زحمات دوستانی همچون علی اصغر سیدآبادی شد که نقش مهمی در تشویق مردم ایفا کردند. به گمانم یکی از مهمترین دلایل موفقیت این جشنواره را میتوان در مردمی بودن آن دانست؛ در جشنواره روستاها و عشایر دوستدار کتاب شاید با اقدامی دولتی مواجه باشیم اما مسأله اینجاست که دولت تنها نقش تسهیلگر داشته و فقط زمانهایی که لازم بوده در حد امکانات خود دست به حمایت زده است. از همین رو عجیب نیست که ببینیم مردم این جشنواره را از آن خود بدانند؛ شاید بههمین خاطر بوده که به مرور شاهد شکلگیری برنامههای کوچک و بزرگ دیگری در خلال برپایی آن شدهایم؛ از جمله جام باشگاههای کتابخوانی، مروجان کتابخوانی و حتی انتخاب سالانه پایتخت کتاب کشورمان که همه اینها موجب شکلگیری اشتیاقی همگانی برای تقویت سرانه مطالعه در جای جای سرزمینمان شدهاند.
حسرتها و افسوسهای یک نسل
احمد طالبینژاد را با نقدهای سینماییاش میشناسیم و البته مستندهای کوتاه و بلندش از جمله «موج نو». همچنین حدود 12 کتابی که در حوزه سینما تألیف کرده مثل «در حضور سینما» (تاریخ تحلیلی سینمای پساز انقلاب)، «موج نو یا سینمای ایران چگونه دگرگون شد»، «به روایت ناصر تقوایی»، «تهران در سینمای ایران»، «از شما چه پنهان» که خاطرات مطبوعاتی و سینمایی اوست. این منتقد شناخته شده سینما به جز تألیفاتش در حوزه سینما سه رمان نوشته که یکی از آنها به تازگی وارد بازار کتاب شده است. «کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند» بعد از «سال صفر» (1379) و «نترس دخترم کسی اینجا نیست» (1394) سومین رمان احمد طالبینژاد است؛ هر سه این رمانها به نوعی به هم پیوسته اند و مضمون مشترک دارند. شخصیت محوری «کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند» یک زن است و داستان زندگی او از دوران دبیرستان تا آستانه پیری روایت میشود. مضمون این کتاب حسرتها و افسوسهایی است که یک نسل همیشه با خود داشته است. سومین رمان احمد طالبینژاد نثر ساده و روانی دارد. داستان از زاویه دید اول شخص روایت میشود و همه داستان یک مونولوگ بلند است. مخاطب او کسی است که در انتهای داستان فقط یک دیالوگ میگوید و با این دیالوگ خواننده میفهمد که او چه کاره است. «کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند داستانی پرکشش دارد و خواننده را با خود همراه میکند؛با وجود این که نویسنده مرد است اما بخوبی زوایای درونی و خلوت یک زن را ترسیم میکند. طالبینژاد با نگاه یک مرد به شخصیت زن نپرداخته و با ظرافت حسهای درونی این زن را روایت میکند. «کاکتوسها از تشنگی هلاک میشوند» از اوایل دیماه توسط نشر روزنه منتشر و راهی بازار نشر شده است.
به نام تاریخ
20 دی
سال 1329 در چنین روزی پخش برنامههای «رادیو ایران» از استودیو میدان ارگ تهران آغاز شد.
تولدها
محمد مطیع: بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون سال 1322 در چنین روزی به دنیا آمد. محمد مطیع از سال 1346 بازیگری در تئاتر را آغاز کرد و سال 1351 در فیلم «رضا هفت خط» بازی کرد. پس از آن در فیلمهای «کلاغ»، «دایره مینا»، «تکیه بر باد»، «آقای هیروگلیف»، «رسول پسر ابوالقاسم»، «بازداشتگاه»، «گردباد»، «آوار»، «وکیل اول»، «روزهای انتظار»، «تهران روزگار نو»، «تردید» و «قبرستان غیرانتفاعی» بازی کرد. او در سالهای فعالیتش در تله تئاترهایی مانند «در شاهراه»، «دو در و یک نیمکت»، «ببر گراز دندان» و «پهلوان و جراح» و سریالهای «ایران در جنگ جهانی دوم»، «گذر خلیل ده مرده»، «ارثیه ایرانی»، «شاه دزد»، «امیرکبیر»، «سلطان و شبان»، «کوچک جنگلی»، «هزاردستان»، «عمارت فرنگی»، «سالهای مشروطه»، «ماه عسل»، «تبریز در مه»، «بچههای نسبتاً بد» و «باغ سرهنگ» هم بازی کرده بود. محمد مطیع سال 1397 درگذشت.
جواد عزتی: بازیگر سینما و تلویزیون و تئاتر سال 1360 در چنین روزی به دنیا آمد. جواد عزتی از سال 1375 با بازی در تئاتر کارش را آغاز کرد و سال 1381 با مجموعه «قصههای شبانه» وارد تلویزیون شد. پس از آن در سریالهای «من یک مستأجرم»، «کمربندها را ببندیم»، «قرارگاه مسکونی»، «مرد هزارچهره»، «چاردیواری»، «دودکش»، «دردسرهای عظیم» و «بیمار استاندارد» بازی کرد. عزتی با فیلم «طلا و مس» در سال 1387 وارد سینما شد و این فیلم او را به شهرت رساند و «آفریقا»، «همبازی»، «همه چیز برای فروش»، «کلاشنیکف»، «فرشتهها با هم میآیند»، «شیار 143»، «در مدت معلوم»، «زاپاس»، «ماجرای نیمروز»، «هزارپا»، «تنگه ابوقریب»، «لاتاری»، «پیلوت»، «جان دار»، «جهان با من برقص»، «دوزیست»، «آتابای»، «شنای پروانه» و «خورشید» فیلمهای بعدی او بودند. عزتی برای فیلمهای «آتابای»، «تنگه ابوقریب» و «ماجرای نیمروز» نامزد دریافت سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر بوده است.
سیمون دو بووار: امروز صد و سیزدهمین سالروز تولد نویسنده مشهور فرانسوی است. سیمون دو بووار در رشته فلسفه در دانشگاه تحصیل و پس از آن تدریس فلسفه را آغاز کرد و همان دوران با ژان پل سارتر آشنا شد. در سال 1943 نخستین کتابش با نام «مهمان» که یک رمان بود منتشر شد و پس از آن رمانهای «خون دیگران» و «همه میمیرند» از او منتشر شد که بسیار هم مورد توجه قرار گرفتند. دو بووار با کتاب «جنس دوم» که سال 1949 منتشر شد شناخته شد. کتابی که به زنان میپرداخت و جنجالی شد و دو بووار را بهعنوان مادر جنبش فمینیسم مطرح کرد. «ماندارین ها»، «خاطرات یک دختر مطیع»، «مرگی بسیار آرام»، «تصاویر زیبا»، «زن وانهاده»، «کهنسالی» و «مراسم وداع» دیگر آثار دو بووار بودند اما همچنان «جنس دوم» بهعنوان مطرحترین اثر او شناخته میشود. سیمون دو بووار سال 1986 درگذشت.
حسین کاظم زاده: نویسنده ایرانی که با نام «ایرانشهر» شناخته میشود سال 1262 در چنین روزی به دنیا آمد. حسین کاظمزاده از سیاسیون زمان خودش بود و در استانبول انجمنی مخفی بهنام «انجمن برادران ایرانی» برای پیشبرد جنبش مشروطه پایهگذاری کرد. او از سال 1315 نویسندگی را آغاز کرد و «تداوی روحی»، «مناجات باطنی»، «شرح حال و آثار مولانا»، «شرح زندگانی زرتشت»، «رهبرنژاد نو» و «راه نو در تعلیم و تربیت» آثاری است که نوشت و منتشر کرد. او در برلین آلمان و با همکاری ابراهیم پورداوود مجله ایرانشهر را از سال 1301 منتشر میکرد که چاپ آن تا 1306 ادامه داشت. حسین کاظمزاده در سال 1955 نامزد دریافت جایزه صلح نوبل بود. او در سال 1340 درگذشت.
جی.کی. سیمونز: بازیگر امریکایی سال 1955 در چنین روزی به دنیا آمد. جی.کی. سیمونز بازیگری را از سال 1994 و بازی در سریال «نظم و قانون» آغاز کرد و با این سریال هم به شهرت رسید. پس از آن با فیلمهای «مرد عنکبوتی» و بازی در نقش جیمز جونا جیمسون بیشتر مشهور شد. «جونو»، «استرداد»، «بخوان و بسوزان»، «بالا در آسمان»، «ابرذهن»، «جابز»، «شلاق»، «قاتلین پیرزن» و «لالالند» دیگر فیلمهای مشهوری بودند که جی. کی. سیمونز در آنها بازی کرد. او برای فیلم «شلاق» در سال 2014 توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به دست آورد.
سالروز تولد پورنگ پروازی نوازنده گیتار و خواننده، لارا فابین خواننده فرانسوی، لی وان کلیف بازیگر امریکایی و جوآن بائز خواننده و ترانه سرای امریکایی، شبنم سلطانی شاعر، علی فتحی مقدم شاعر، محمدکاظم کاظمی شاعر، محمد مرادی نارآباد شاعر، ابراهیم میرقاسمی داستان نویس، کیوان نریمانی شاعر، علی اکبر یاغی تبار شاعر، حدیث فولادوند بازیگر و جمال بیگ شاعر هم امروز است.
درگذشت
کارل چاپک نویسنده اهل کشور چک در چنین روزی درگذشت.
عکس نوشت
مشاور بینالملل حراج کریستی منیر فرمانفرمائیان را یکی از محبوبترین هنرمندان زن خاورمیانه دانست. دینا ناصر-خدیوی با نام بردن از او در کنار فخرالنسا زید، اتل عدنان، سالوا رادئودا چوکر و هوگویت کالاند به عنوان زنان هنرمند خاورمیانه گفت که بازار هنر توسط هنرمندان زن خاورمیانهای هدایت میشود که با روحیه آزادی و نبوغ صرف خود، مخاطبان را مسحور کردهاند.
منیر فرمانفرمائیان نقاشی است که کارهای او با آیینه شهرت جهانی دارد. تالار دائمی آثار منیر شاهرودی فرمانفرمائیان در باغ موزه نگارستان است و یکی از آثار شاخصی که در موزه کوشک احمدشاهی کاخ نیاوران نگهداری میشود یکی از نقاشیهای پشت شیشه اوست.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
پیشنهادهایی برای سیونهمین جشنواره تئاتر فجر
-
کانونی گرم برای نسل نوظهور موسیقی ایران
-
#ترامپ
-
گامی مؤثر در ترویج کتابخوانی
-
حسرتها و افسوسهای یک نسل
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین