اجیر کردن سارق برای دزدی از خانه عمه
گروه حوادث/ زن میانسال که برای عمل جراحی پسرش نیاز به 300 میلیون تومان داشت دو سارق اجیر کرد تا از خانه عمه عروسش سرقت کنند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت هشت و 30 دقیقه سهشنبه 16 دی، زن میانسالی سراسیمه با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانه ویلاییاش خبر داد. این زن 65 ساله گفت: امروز صبح بعد از رفتن همسرم به محل کار در خانه تنها بودم. دقایقی بعد زنگ خانه به صدا درآمد. دو مرد با لباس مأمور آب پشت در بودند که گفتند در را باز کنم تا کنتور آب را ببینند. من هم در را باز کردم بعد از اینکه وارد حیاط شدند آنها از من خواستند آخرین قبض آب را برایشان ببرم. من هم به تصور اینکه واقعاً مأمور هستند در حال گشتن دنبال قبض آب بودم که دو مرد ناشناس ناگهان وارد خانه شدند وقتی آنها را پشت سرم دیدم، اعتراض کردم که چرا وارد شدهاند اما تازه فهمیدم آنها مأمور نیستند و از ترس شروع به فریاد زدن کردم آنها وقتی با سرو صدای من رو به رو شدند پا به فرار گذاشتند. اما من با جارو دنبال شان کردم و تا میتوانستم کتک شان زدم با سر و صدای من، همسایهها نیز به کوچه ریختند و موفق شدیم یکی از سارقان را دستگیر کنیم.
بهدنبال این تماس، مأموران پلیس راهی خانه ویلایی شده و دزد دستگیر شده را به کلانتری منتقل کردند.
اجیر شدن از سوی یک زن
دزد 27 ساله که سر بزنگاه دستگیر شده بود و چارهای جز بیان حقیقت نداشت، گفت: در یکی از شهرهای شمالغربی کشور آرایشگر هستم. چند روز قبل دوستم از من خواست برای دیدن یکی از آشنایانش که خانم میانسالی بود به تهران بیایم تا معاملهای انجام دهیم. دوستم در کار خرید و فروش لباسهای خارجی است و گفت میخواهد با زن میانسال که فرنگیس نام داشت، معامله کند. من هم که مدتها بود سفر نرفته بودم و از طرفی در تهران کار داشتم با شهرام راهی تهران شدیم.
او ادامه داد: دو روز قبل به پایتخت آمدیم و زمانی که به دیدار فرنگیس رفتیم، متوجه شدم این زن نقشه یک سرقت را در سر دارد و از ما خواست تا آن نقشه را اجرا کنیم. ابتدا مخالفت کردیم اما پول خوبی در کار بود و وسوسه شدیم که دستور فرنگیس را اجرا کنیم. این زن گفت دست پسرش نیاز به عمل جراحی دارد چرا که سه انگشت دست پسر کوچکش بههم چسبیده بود و برای هزینه عمل جراحیاش که قرار بود در آلمان انجام شود به پول نیاز داشت. او میخواست این پول را از طریق سرقت خانه عمه عروس شان بهدست بیاورد و از ما خواست که نقشه سرقت
را اجرا کنیم.
پسر آرایشگر گفت: فرنگیس میگفت عمه عروسش حدود دو کیلو طلا در خانهاش دارد و دلار و ارز نیز به مبالغ بالایی نگهداری میکند. آنطور که او به ما آمار داد زن صاحبخانه بعد از رفتن همسرش به سر کار در خانه تنها بود و ما به راحتی میتوانستیم وارد خانه او شویم و سرقت را انجام دهیم. نقشهای که کشیدیم خیلی حرفهای و کامل بود اما از شانس بد ما، زن صاحبخانه متوجه نقشهمان شد و من به دام افتادم.
اظهارات پسر جوان باعث شد تا تحقیقات برای دستگیری همدست فراری ادامه یابد. اما هنوز ساعاتی از سرقت ناکام نگذشته بود که میثم، همدست فراری به کلانتری رفت و خودش را معرفی کرد.
آشنایی در ترکیه
میثم که رابط اصلی شهرام و فرنگیس بود در تحقیقات گفت: دو سال قبل برای خرید لباس به ترکیه سفر کردم و یکی از همسفرانم فرنگیس بود. آنجا با او آشنا شدم. وقتی به ایران برگشتیم از او بیخبر بودم تا اینکه چند روز قبل در صفحه اینستاگرامم برایم پیغام فرستاد و سفارش کالا داد و من هم لباسهایی که میخواست را برای او ارسال کردم. بعد هم فرنگیس از من خواست به تهران بیایم تا حضوری سفارشهایش را بدهد. من هم به همراه شهرام راهی تهران شدم تا هم با فرنگیس قرارداد ببندم و هم سفارشهای دیگرم را بگیرم.
جراحی 300 میلیونی
پسر فروشنده ادامه داد: وقتی فرنگیس را دیدم متوجه شدم او مرا به تهران کشانده تا نقشه سرقتی که در سر داشت برایش اجرا کنیم. میگفت برای درمان دست پسرش 300 میلیون تومان میخواهد و تنها راه رسیدن به این پول فروش طلاها و دلارهای خانه عمه عروس شان است. روز حادثه موقعیت خانه شاکی را از طریق تلگرام برایمان فرستاد. نه سلاح داشتیم و نه چاقو، فقط میخواستیم با تهدید زن میانسال او را بترسانیم و طلاها و دلارهایش را سرقت کنیم. اما به جای اینکه او را کتک بزنیم و نقشه سرقتمان را اجرا کنیم او ما را کتک زد.
اظهارات میثم باعث شد تا مأموران راهی خانه فرنگیس شده و او را بازداشت کنند. اما او منکر ادعای دو پسر جوان شد و گفت: من به آنها دستوری برای سرقت ندادم.
به دستور بازپرس قریب احمدزاده از شعبه سوم دادسرای ویژه سرقت، متهمان در اختیار اداره آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
حکم قصاص قاتل و حبس همدستش تأیید شد
دستور قتل خواهر با دستمزد 53 میلیون تومانی
گروه حوادث / دختر جوان که برای قتل خواهرمعتادش مردی را اجیر کرده بود پس از دستگیری و محاکمه به حبس محکوم شد. این در حالی است که حکم قصاص قاتل نیز تأیید شده است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 97 با گزارش قتل دختری جوان به نام ترانه آغاز شد. خواهر مقتول به پلیس گفت: خواهرم قربانی یک سرقت شده است. پس از آن مأموران بلافاصله به محل اعزام شدند و در بازبینی اولیه جسد متوجه شدند که او بر اثر خفگی جان باخته است. به این ترتیب جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات برای شناسایی عامل قتل آغاز شد. در ادامه پزشکی قانونی اعلام کرد که در خون مقتول مواد مخدر وجود داشته است. همین موضوع و اینکه بررسی صحنه جنایت نشان میداد قاتل با زور وارد خانه نشده، سبب شد تا مأموران به وقوع یک جنایت خانوادگی مشکوک شوند.
پس از آن خواهر مقتول به نام تارا مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: من و خواهرم با هم زندگی میکردیم من برای کاری از خانه بیرون رفتم موقع برگشتن با برادرم تماس گرفتم که او هم به خانه ما بیاید. وقتی به خانه رسیدیم هرچقدر در زدیم کسی در را باز نکرد. با کمک برادرم قفل در را باز کردیم و متوجه شدیم خواهرم کشته شده و چند وسیله هم سرقت شده است.
در ادامه همسایهها اظهار داشتند این دو خواهر همیشه با هم درگیری و اختلاف داشتهاند بنابراین مأموران به تارا ظنین شدند و وی را به عنوان متهم به قتل بازداشت کردند و در مراحل بعدی بازجویی وی راز قتل خواهرش را فاش کرد و گفت: ترانه به مواد مخدر اعتیاد داشت. او من را وادار میکرد برایش مواد بخرم و اینکار برایم بسیار آزاردهنده بود. پدر و مادرم فوت کرده بودند و برادرم هم زندگی مستقلی داشت. من از این وضعیت خسته شده بودم و تصمیم گرفتم او را برای همیشه از بین ببرم. به جوانی به نام بهرام که ترانه از او مواد میگرفت و همسایهمان بود، پیشنهاد دادم تا در ازای دریافت مبلغی خواهرم را بکشد و او هم پذیرفت. بعد من از خانه خارج شدم و طبق نقشه با برادرم تماس گرفتم تا تنها به خانه برنگردم و موضوع اینگونه به نظر نرسد که من دخالتی در موضوع قتل خواهرم داشتم.
پس از اعترافات تارا، بهرام شناسایی و بازداشت شد و در همان ابتدا اتهام قتل را پذیرفت و پرونده پس از تکمیل، برای رسیدگی به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی برادر مقتول و تارا که خودش به اتهام معاونت در قتل در حال محاکمه بود، برای متهم درخواست قصاص کردند.
در ادامه بهرام به جایگاه رفت و گفت: من اتهام قتل را قبول دارم اما این قتل به دستور تارا خواهر مقتول بود. من هم بهخاطر اعتیادم به پول نیاز داشتم که وقتی تارا پیشنهاد 53 میلیون تومانی را برای قتل خواهرش مطرح کرد وسوسه شدم و پذیرفتم.
وی درباره شب حادثه هم گفت: طبق قرار تارا در را باز گذاشت تا من بتوانم وارد خانه شوم. وقتی وارد شدم ترانه من را دید و فکر کرد که برایش مواد آوردهام اما وقتی طناب را دستم دید ترسید و داد و فریاد راه انداخت و در نهایت او را گرفتم و خفه کردم. هنوز از خانه خارج نشده بودم که تارا با برادرش رسیدند و او بدون اینکه برادرش متوجه شود من را از خانه بیرون کرد و گوشی خواهرش را هم به من داد تا پس از حضور مأموران اینطور به نظر برسد که ماجرای قتل به خاطر سرقت بوده است. پس از بهرام، تارا به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام، ادعای تازهای را مطرح کرد و گفت: بهرام تهدیدم کرد که اگر حرفی بزنم من را میکشد و من هم از ترسم اعتراف کردم که با او همدست بودم. درحالی که من هیچ نقشی در قتل خواهرم نداشتم. با اینکه با خواهرم اختلاف نظر داشتیم و مدام دعوا میکردیم اما او را دوست داشتم و من هم مثل برادرم درخواست قصاص متهم را دارم. پس از اظهارات شاکیها و متهم پرونده، قضات وارد شور شدند و بهرام را به قصاص و سه سال حبس به خاطر قتل و سرقت محکوم کردند. همچنین تارا نیز به 4 سال حبس به خاطر معاونت در قتل محکوم شد. رأی صادره مورد اعتراض متهمان قرار گرفت و پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان اعتراض متهمان را نپذیرفتند و احکام صادر شده آنها را مورد تأیید قرار دادند. به این ترتیب پرونده برای اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد.
حمله مرگبار به 2 مرد نانوا
گروه حوادث/ مرد نانوا که همراه برادرزادهاش کنار خیابان ایستاده بود تا سوار تاکسی اینترنتی شوند از سوی دو موتورسوار ناشناس مورد حمله قرار گرفت و به قتل رسید.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 9 شب 12 دی صدای فریاد دو مرد در یکی از خیابانهای نواب، اهالی محل را به خیابان کشاند. ساکنان با حضور در خیابان با بدن زخمی دو مرد در حالی مواجه شدند که در چند قدمی آنها دو موتورسوار با کلاه ایمنی به سر ایستاده و به این صحنه نگاه میکردند. اما به محض جمع شدن مردم آنها پا به فرار گذاشتند.
گزارش مجروح شدن دو مرد جوان با چاقو بلافاصله به اورژانس و پلیس اعلام شد و دو مرد جوان به بیمارستان منتقل شدند. اما شدت جراحت باعث شد تا یکی از مصدومان تسلیم مرگ شود.
مرگ مرد جوان به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. به دستور بازپرس محمد جواد شفیعی تحقیقات برای رازگشایی این پرونده و شناسایی موتورسواران ادامه یافت.
در ادامه بررسیها مرد جوان در تحقیقات گفت: من و عمویم، در یک نانوایی در کرج کار میکنیم. شب حادثه برای دیدن یکی از دوستانمان به تهران آمدیم و به خانه یکی از اقوام رفتیم شام که خوردیم تاکسی اینترنتی گرفتیم تا به کرج برگردیم در خیابان منتظر رسیدن تاکسی بودیم که ناگهان دو مرد موتورسوار با چاقو از پشت به ما حمله کرده و مجروح شدیم.
دوربینهای مداربسته نیز به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران مورد بازبینی قرار گرفت اما متهمان فراری شماره پلاک موتورسیکلتشان را پوشانده بودند.
در ادامه بررسیها دو فرضیه از سوی تیم جنایی مطرح شد. نخستین فرضیه این بود که موتورسواران فراری قصد سرقت از دو مرد نانوا را داشتهاند. دومین فرضیه نیز انتقامگیری از مقتول و برادرزادهاش است.
تحقیقات برای دستگیری متهمان فراری و مشخص شدن انگیزه آنها ادامه دارد.
گروه حوادث: کارآگاهان جنایی استان سیستان و بلوچستان در یک روز 4 قاتل را که در دو پرونده جداگانه مرتکب 3 قتل شده بودند، دستگیر کردند.
قتل پدر به دست پسر
در نخستین پرونده پسر جوانی که پس از قتل پدرش و دوست وی به افغانستان فرار کرده بود با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی استان سیستان و بلوچستان دستگیر شد.
سردار احمد طاهری، فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان در تشریح این خبر گفت: حدود 5 ماه قبل یعنی در تاریخ ۲۸ تیر امسال وقوع دو فقره قتل در خانهای واقع در یکی از محلههای زابل به پلیس اعلام شد. کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی با حضور در صحنه قتل و انجام تحقیقات اولیه دریافتند که جوانی ۲۰ ساله، در یک نزاع خانوادگی، با شلیک سلاح شکاری پدر ۵۰ ساله و دوست ۵۶ ساله پدرش را به قتل رسانده و فرار کرده است.
در ادامه رسیدگی به این پرونده تیم جنایی در جریان تحقیقات خود دریافتند که متهم پساز ارتکاب به جنایت از طریق مرزهای شرقی به کشور افغانستان گریخته است.
سردار طاهری ادامه داد: مأموران که بهطور جد درصدد دستگیری قاتل بودند چند روز قبل از حضور وی در سطح استان مطلع شدند و تحقیقات خود را برای شناسایی مخفیگاهش آغاز کردند. تا اینکه سرانجام با تلاش شبانه روزی پلیس آخرین مخفیگاه قاتل در یکی از محلات شهر زاهدان شناسایی و روز پنجشنبه متهم با هماهنگی قضایی در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه پس از پنج ماه فرار دستگیر شد.
متهم در تحقیقات صورت گرفته اعتراف کرد که روز حادثه بهدلیل اعتیاد پدرش با وی درگیر و مرتکب این دو فقره قتل شده است. متهم با تشکیل پرونده برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شد.
دستگیری قاتلان پسر زاهدانی
سردار طاهری همچنین از دستگیری عاملان قتل یک پسر 20 ساله پس از 11 ماه خبر داد و گفت: در تاریخ ۲۸ بهمن سال ۹۸ در پی قتل مسلحانه جوانی ۲۰ ساله در یکی از محلات حومه شهر زاهدان موضوع در دستور کار پلیس آگاهی استان قرار گرفت. کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی با تحقیقات گسترده تخصصی خود عاملان این جنایت را که سه نفر از دوستان این جوان بودند و بهدلیل اختلافات قبلی، با شلیک چند گلوله سلاح کمری این جوان را به قتل رسانده بودند شناسایی کرده و مشخص شد، متهمان پساز ارتکاب به قتل به کشور افغانستان گریختهاند.
فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان گفت: تیم رسیدگی کننده به پرونده که بهطور جد، درصدد دستگیری قاتلان بودند چند روز قبل از حضور قاتلان در سطح استان مطلع شدند و تحقیقات خود را برای شناسایی مخفیگاه شان آغاز کردند تا اینکه سرانجام با تلاش شبانه روزی پلیس مخفیگاه قاتلان در یکی از محلات شهر زاهدان شناسایی و روز پنجشنبه متهمان با هماهنگی قضایی در یک عملیات ضربتی و غافلگیرانه دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه آنها یک قبضه سلاح کمری بههمراه ۲۸ فشنگ جنگی
کشف شد.
مرگ یک خانواده بر ا ثر گا ز گرفتگی
گروه حوادث: چهار عضو یک خانواده که در مجتمع مسکونی اکباتان در واوان زندگی میکردند بر اثر گاز گرفتگی جان باختند.
یوسف منطقی، رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اسلامشهر با اعلام این خبر گفت: ساعت ۲۱:۳۰ چهارشنبه 17 دی حادثه گازگرفتگی در خانهای واقع در مجتمع اکباتان شهرستان واوان به این سازمان گزارش شد که بلافاصله آتش نشانان به محل حادثه اعزام شدند اما به محض ورود با پیکر بیجان اعضای این خانواده با هویت جبرائیل جعفری 62 ساله، زهرا صفرعلی 58 ساله، امیر جعفری 29 ساله، مرضیه جعفری 33 مواجه شدند.
رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری افزود: طبق بررسی بهعمل آمده در محل و اعلام تیم عملیاتی علت حادثه نبود لوله کشی اصولی و نشت گاز co بود که تعیین علت تامه توسط کارشناسان واحد بررسی علل حریق و حوادث سازمان در دست بررسی است.
گروه حوادث / رفتارشان از همان زمانی که وارد دادگاه خانواده شدند، عجیب بود، گویی زن جوان تمایلی به ایستادن کنار مردی که 6 ماه پیش باهم زندگی مستقلی را آغاز کرده بودند، ندارد. در دقایقی که منتظر رسیدگی به پروندهشان بودند ظاهر امر نشان میداد که مهران 27 ساله تلاش میکند تا با نازنین همسر 21 سالهاش به توافقی برسد اما با گفتن فقط چند کلمه نازنین از جایش بلند شد و از همسرش فاصله گرفت تا اینکه منشی دادگاه این زوج جوان را به داخل شعبه هدایت کرد.
نازنین و مهران وارد شعبه شدند و در ابتدا چند دقیقهای سکوت کردند. انگار نمیدانستند چه بگویند که قاضی پرسید ماجرا چیست؟
نازنین گفت: سال آخر دانشگاه با مهران که همکلاسیام بود، آشنا شدم. اوایل به عنوان یک همکلاسی با او حرف میزدم اما چند ماه بعد او به من پیشنهاد دوستی داد. با اینکه از تیپ و ظاهرش خوشم نمیآمد و خیلی خوب صحبت نمیکرد اما فکر کردم شاید بهخاطر من تغییر کند. ارتباطات ما در کلاس باعث شده بود که تاحدی به او عادت کنم. به همین دلیل پیشنهادش را پذیرفتم. 3 ماه گذشت و همه چیز خیلی خوب پیش میرفت و تقریباً مهران داشت مطابق میل من تغییر میکرد. حتی اگر راجع به موضوعی هم از او انتقاد میکردم میپذیرفت و میگفت چون دوستم دارد هر کاری برای رضایتم میکند. بعد از 3 ماه به خواستگاریام آمد و با وجودی که پدرم بارها به من گفت که مهران فرد ایدهآلی نیست و با فرهنگ خانوادهمان سنخیتی ندارد اما من به خاطر علاقهای که به او پیدا کرده بودم در مقابل پدرم مقاومت کردم و در یک کلام گفتم که یا مهران یا هیچکس!
قاضی گفت: تا اینجا که همه چیز خوب پیش رفته و شما هم ازدواج کردید. اما از تاریخ ازدواجتان 6 ماه نگذشته. چرا پای شما باید به دادگاه باز شود؟
نازنین پاسخ داد: اتفاقاً جناب قاضی اشکال کار ما دقیقاً بعد از ازدواجمان نمایان شد. مهران روی دیگرش را به من نشان داد و گفت که نه میخواهد تغییر کند و نه قصد این کار را دارد.
در این میان مهران حرفهای نازنین را قطع کرد و گفت: جناب قاضی من عروسک خیمهشببازی نیستم که بخواهم مطابق میل او لباس بپوشم و آنطوری حرف بزنم که او دوست دارد و میهمانیهایی بروم که او میرود. من همین شخصی هستم که بودم. قرار نیست مثل خمیر بازی تغییر کنم.
نازنین که برافروخته شده بود گفت: اگر نمیتوانستی تغییر کنی چرا از روز اول نگفتی؟ چرا وقتی پیشنهاد ازدواج دادی و من شرایطم را گفتم پذیرفتی و گفتی هرطوری که تو بخواهی زندگی میکنم و هرجوری که تو دوست داشته باشی لباس میپوشم اما حالا که به مقصودت رسیدهای فراموش کردهای که چه حرفهایی میزدی.
مهران گفت: شاید من آن موقع چنین حرفهایی میزدم اما حالا که فکر میکنم میبینم من شخصیت مستقلی دارم و نمیتوانم ملعبه دست تو یا خانواده و دوستانت قرار بگیرم. اگر بد لباس میپوشم و آنطوری حرف میزنم که تو و خانوادهات دوست ندارید مشکل شماست. من اینطوری بزرگ شدم و دیگر قابل تغییر نیستم.
قاضی رو به نازنین کرد و پرسید: شما که از ابتدا همسرتان را همین شکلی دیده بودید چرا وقتی با شکل و شمایل و حتی فرهنگ گفتاری و کرداری ایشان مشکلی داشتید روابط تان را ادامه دادید و گذاشتید که کار به ازدواج برسد؟
نازنین گفت: کاش به حرف پدرم گوش کرده بودم و فریب حرفهایش را نمیخوردم. جناب قاضی او از ابتدا با من صادق نبود. اگر از ابتدا اینگونه رفتار میکرد هرگز با او ازدواج نمیکردم. حالا هم درخواست میکنم که حکم طلاق ما را صادر کنید تا همسرم آنطور که میخواهد زندگی کند و من هم از این وضعیت خلاص شوم. قاضی لحظهای تأمل کرد و گفت: مشکل شما ممکن است از طریق مشاوره حل شود. دو ماه به جلسات مشاوره میروید و بعد اگر مشکل حل نشد شاید حکم طلاق را صادر کنیم.
امیرحسین صفدری کارشناس حوزه خانواده
متأسفانه این روزها زوجهای جوان به شرط تغییر، ازدواج میکنند که این مسأله خیلی زود منجر به مشکلات بزرگ و در نتیجه طلاق میشود. زوجهای جوان و بهخصوص این زوج باید طرف مقابلشان را همانطور که هست بپذیرند و به دنبال تغییر شخصیت واقعی و حقیقی یکدیگر نباشند. تغییر خوب است اما تغییر درست و معقول. در این پرونده میبینید که زوجه به دنبال از بین بردن شخصیت واقعی زوج است که این یک کار کاملاً بیهوده و غیرممکن است.
سرقت هنگام ورزش صبحگاهی
گروه حوادث/ سارق خشن که با تهدید چاقو از زنان و مردانی که برای ورزش به پارکهای تهران میرفتند سرقت میکرد از سوی پلیس دستگیر شد. سرهنگ کارآگاه «احمد نجفی»، معاون مبارزه با سرقتهای خاص پلیس آگاهی تهران بزرگ در تشریح این خبر گفت: پانزدهم آذر امسال کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران متهم به سرقتی را دستگیر کردند که مدعی بود بیگناه است و به اشتباه دستگیر شده است. اما حین تحقیقات پلیسی، پروندههایی مبنی بر زورگیری از زنان و مردان در خیابانهای خلوت و پارکها به کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی رسید که در پایش اطلاعات به دست آمده، فرضیه یکی بودن متهم پروندهها قوت گرفت.
معاون مبارزه با سرقتهای خاص پلیس آگاهی تهران با اشاره به اینکه بیشتر مالباختگان زنان ورزشکاری بودند که حین پیادهروی و ورزش در پارک توسط سارقی با تهدید سلاح سرد اموالشان از قبیل تلفن همراه و طلا سرقت شده است، افزود: 5 نفر از زنان ورزشکار، این سارق مسلح را شناسایی کردند و اظهار داشتند متهم پروندهشان مسلح بوده است.
این مقام انتظامی با بیان اینکه متهم به ناچار در ادامه تحقیقات تکمیلی به جرم ارتکابی اعتراف کرد، اضافه کرد: متهم برای تحقیقات بیشتر و کشف سایر جرایم احتمالی در اختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
نجات ۱۸ دریانورد از آبهای سیستان و بلوچستان
گروه حوادث: 18 سرنشین یک لنج صیادی که در آبهای سیستان و بلوچستان گرفتار شده بودند پس از عملیات 2 ساعته مرکز جستوجو و نجات دریایی بندر چابهار به اسکله کنارک هدایت شدند.
سیدحسن ابراهیمی، معاون بنادر و دریانوردی سیستان و بلوچستان در این باره به مهر گفت: صاحب موتور لنج صیادی در ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه پنجشنبه با مرکز جستوجو و نجات دریایی بندر چابهار از طریق خط تلفنی ۲۴ ساعته ۱۵۵۰ تماس گرفت و اظهار داشت یک لنج صیادی با ۱۸ نفر سرنشین از اسکله خارج و در نزدیکی صخرههای پوزه «کنارک-پزم» دچار نقص فنی در موتور شده است.
بلافاصله مرکز (MRCC) بندر چابهار با آمادگی کامل و اعزام شناور ناجی و یدککش در موقعیت حاضر و با تلاش پرسنل ناجی و یدککش موفق به نجات سرنشینان از محدوده خطر و عملیاتی شدن موتور لنج شدند. وی افزود: طی دو ساعت عملیات شبانه در وضعیت بد جوی این موتورلنج به کمک یدککش از منطقه خطر خارج و پس از رفع مشکل نقص فنی، موتور لنج و سرنشینان آن به اسکله کنارک هدایت شدند.