امام زمان (عج): خداوند مقدّر فرموده است که حق به مرحله نهایی و کمال خود برسد و باطل از بین رود و او بر آنچه بیان نمودم گواه است.
الغیبة (للطوسی) ج۱ ص۲۸۷

سید عباس صالحی: ملت‌ها به طور عام و ملت‌هایی که سابقه تمدنی و تاریخی دارند، نیاز به روایت دارند تا تاریخ برای دیگران به یادگار بماند. اینکه چگونه مقاومت کردند و توانستند عزت خود را به یادگار بگذارند. شعر و شعرا بخشی از راویان تاریخ این ملت‌ها هستند، شاعران می‌توانند تاریخ تصویری را به زبان کلمه ارائه کنند. بخش قابل توجهی از آنچه از رشادت‌های انسان‌های بزرگ در طول تاریخ داشتیم، به طور خاص اصحاب امام حسین (ع)، شخص ایشان و رویدادهای عاشورا، توسط شاعران روایتگری و بازسازی شده است و فرهنگ درونی جامعه محب اهل بیت و جامعه انسانی را شکل داده است. در طول هزار سال و به طور خاص در صد سال اخیر و به طور اخص در ایام انقلاب اسلامی و بعد از آن، شاعران در فضای اجتماعی ما بخش مهمی از راویان متون تاریخی بودند.‌
از صحبت‌های وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در افتتاحیه جشنواره شعر فجر/ ایرنا‌

محسن فینی‌زاده
دانشجوی دکترای علوم ارتباطات
سال دوم ابتدایی بودم، نگاه بسیار آرمانی و اسطوره‌ای به معلم‌ها داشتم - که هنوز هم برای من بسیار محترم هستند- و تمام آرزوی من این بود که در آینده معلم بشوم، تا اینکه برای اولین بار دیدم که معلم ما هم از سرویس بهداشتی استفاده می‌کند، انگار تمام داشته هایم فرو ریخت، تا آن زمان فکر می‌کردم معلم جایگاه قدسی دارد و نیاز به هیچ چیز حتی قضای حاجت ندارد.
نگاه بعضی‌ها از جمله مسئولان به شبکه‌های اجتماعی بومی مانند همین نگاه است، تصور این است که اگر شبکه‌های اجتماعی بومی فراگیر شود تمام مشکلات حل می‌شد و اصلاً فکر نمی‌کنند بعضی موضوعات شبکه‌های اجتماعی ارتباطی به سرور‌های شبکه‌هایی که در دیگر  کشورها هست ندارد. در حقیقت این مسئولان گمان می‌کنند شبکه اجتماعی بومی نوعی تقدس دارد که اگر فراگیر شود تمام مشکلات حل می‌شود و به این فکر نمی‌کنند بعضی از مشکلات و معضلاتی که امروز ما در شبکه‌های اجتماعی با آن درگیر هستیم، منشأ فرهنگی و اجتماعی دارد.
اینکه در زیر پست‌های شخصیت‌ها، بعضی از کاربران توهین می‌کنند با تغییر اینستاگرام به هر شبکه اجتماعی بومی حل نمی‌شود، یا اینکه گروه‌هایی ناهنجار در حال شکل‌گیری و عضو‌گیری پنهان در شبکه‌های اجتماعی هستند با فیلترینگ و بستن حل نمی‌شود و باید با حل این مشکلات نگاه به نخبگان علوم انسانی داشت نه مهندس‌های فناوری اطلاعات. به بیان بهتر بعضی از موضوعاتی که از سوی عده‌ای مسئولان، کارشناسان و حتی دلسوزان کشور مطرح می‌شود ریشه در بومی یا غیربومی بودن شبکه اجتماعی ندارد که بخواهیم با بومی کردن آن را برطرف کنیم، بلکه ریشه در ابزار شبکه‌های اجتماعی و فرهنگ جامعه دارد که باید راه حل را، در آن جا جست‌و‌جو کرد و به جای سرمایه گذاری‌های بزرگ در فناوری فیلترینگ یا ساخت ریزساخت‌های شبکه‌های اجتماعی، قدری هم در آنجا سرمایه‌گذاری کرد که مشکلات به‌صورت حذف صورت سؤال حل نشود و فقط در پاسخ به مشکلات هر بستر نگوییم آنکه فیلتر است پس دیگر به ما مربوط نیست.
منظور نویسنده از این یادداشت نهی فیلتر کردن یا عدم توجه به شبکه‌های اجتماعی بومی نیست، بلکه بایستی ضمن محدود کردن مضرات شبکه‌های اجتماعی و تقویت ایجابی شبکه‌های اجتماعی بومی به این فکر کرد که تمامی مشکلات شبکه‌های اجتماعی با بومی کردن و محدود کردن حل نمی‌شود و بایستی فکر عمیق‌تر با محوریت نخبگان برای حل آنها کرد.
آنچه به‌عنوان راه حل یا حداقل توصیه از طرف نویسنده می‌تواند مطرح شود این است که بایستی مشکلات و چالش‌های شبکه‌های اجتماعی را در چند دسته تقسیم‌بندی کرد، بعضی این مشکلات و چالش‌ها از جنس ذات شبکه‌های اجتماعی است که یا بایستی آن را پذیرفت یا راه‌حلی از جنس خودش ارائه کرد، بعضی دیگر از این مشکلات قطعاً راه حل ایجابی دارد و به جای سلب کردن باید به فکر تشویق کردن باشیم در بعضی دیگر از مشکلات باید به فکر راه حل‌های فرهنگی و اجتماعی باشیم و البته بعضی از مشکلات و چالش‌های شبکه های اجتماعی با بومی شدن آن کمتر می‌شود ولی قطعاً تمام مشکلات حل نمی‌شود.‌

شهرزاد عبدیه
روانشناس
مادربزرگی داشتم که همیشه دو میل بافتنی کنار دستش بود و شب و روز، وقت ناراحتی و شادی و خلاصه هر فرصتی پیدا می‌کرد، می‌بافت. بافته‌هایش خانه همه بچه‌ها و نوه‌ها و دوستانش بود. هر وقت ناراحت و عصبانی بود، سرعت بافتنش ناخودآگاه بیشتر می‌شد اما کمی بعد دوباره به ریتم معمول هرروزه‌اش برمی گشت.
شاید این روزها وقتی صحبت از هنر و هنرمند می‌شود؛ بیشتر ذهنمان به سمت هنرهای هفتگانه مثل موسیقی و تئاتر و سینما برود اما هنرهای دستی نیز بخشی از هنر محسوب می‌شوند و مانند سایر هنرها می‌توانند علاوه بر تأثیر مثبت روی خلاقیت انسان، در کاهش اضطراب و افسردگی و حال خوب ما مؤثر باشند. زمانی که فرد در حال تولید محصولی است خواه یک ژاکت بافتنی یا پیراهنی ساده باید تمرکز و دقت خود را به انجام این کار معطوف کند بنابراین ذهنش از سایر امور و استرس‌ها تا حدودی رها می‌شود. این فرد به جای اینکه تمام ساعات فراغت خود را با خیالبافی‌های منفی و تفکر در خصوص عوامل استرس‌زایی که اغلب توانایی حل آنها را هم ندارد، بگذراند؛ می‌بافد، می‌دوزد، می‌سازد و در یک کلام خلق می‌کند.
وقتی مشغول انجام کاری هستیم که برایمان لذت‌بخش و سرگرم‌کننده است، مغزمان شروع به ترشح هورمونی به‌نام دوپامین می‌کند که نوعی انتقال دهنده عصبی است و باعث به وجود آمدن احساس شادی و نشاط می‌شود. در تحقیقی که نتایج آن در ژورنال انگلیسی کاردرمانی به چاپ رسیده، 3100 زن و مرد بافنده مورد بررسی قرار گرفته‌اند. تعجب‌آور اینکه بیش از 81 درصد از این افراد گفته‌اند وقتی مشغول بافتنی هستند احساس شادی کرده و بیش از 50 درصدشان هم با بافتنی کردن «خیلی شاد» می‌شدند.
کاهش اضطراب و تنش فقط یکی از فواید هنرهای دستی است. خلاقیت و افزایش اعتماد به نفس یکی دیگر از مزایای این هنرها هستند. برای ساختن باید خلاق بود، باید درمورد اینکه چه آستینی با چه مدل یقه‌ای زیبا می‌شود و چه رنگی مناسب است؛ فکر کرد و تصمیم گرفت. روانشناسان می‌گویند درگیر شدن در یک فرآیند خلاقانه باعث می‌شود فرد احساس کند که به راستی و به طور کامل زندگی را؛ زندگی می‌کند. از سوی دیگر زمانی که کار تمام می‌شود، دیگران با دیدن محصول تولید شده، سازنده را مورد تمجید و تحسین قرار می‌دهند و این یعنی افزایش اعتماد به نفس برای هنرمندی که با دست‌هایش ساعت‌ها بافته و کوک زده است. وقتی فرد محصولی را تولید می‌کند؛ مثلاً شال دستبافته‌اش را به کسی هدیه می‌دهد؛ حال خوبی را نیز تجربه می‌کند و حال خوبی را هم به دیگری انتقال می‌دهد. علاوه بر این حال خوب؛ هدیه دادن و هدیه گرفتن یعنی برقراری روابط با دیگران که یکی از ارکان سلامت روان است.
پس زیاد سخت نگیرید برای زندگی شادتر و آرام‌تر الزاماً نیاز نیست به‌دنبال اسم‌های پرطمطراقی مثل مدیتیشن یا کلاس‌های هنردرمانی باشید؛ هرچند آنها هم مؤثر هستند اما گاهی خیلی ساده‌تر می‌توان میل بافتنی‌های مادربزرگ را برداشت و تار و پود زندگی را از نو بافت‌‌.

برای ورود به قلعه هوش ربای جلال‌الدین مولوی، راه کم نیست. هم می‌توان با مراجعه مستقیم به آثار اصلی او از زیر طاق نصرت عبور کرد و از دروازه‌های اصلی وارد شد؛ و هم می‌توان به شرح‌ها و تفاسیر و گزیده‌ها و گردآوری‌ها آویخت و از درزها و دالان‌ها و دهلیزهای گوشه کنارش به دژ نفوذ کرد. آنها که در عرصه ادبیات عرفانی، صاحب آب و ملکی‌اند و بنیه و بضاعتی دارند صاف سراغ اصل می‌روند و شهروند دائمی عشق آباد می‌شوند. کسانی دیگر که خیال می‌کنند در این میدان، هنوز استخوان سفت نکرده‌اند ترجیح می‌دهند واسطه بتراشند و خاطرات ساکنان قلعه را ورق بزنند تا اول با نقشه شهر آشنا شوند و پس از آن به فکر کسب تابعیت بیفتند. آثاری که «درباره» مولانا هستند از این جنس‌اند. انگار پنجه می‌گیرند تا قد مخاطب بلندا بگیرد و پشت دیوار را یک نظر ببیند.
«آکادمی عشق» که بتازگی از قلم شهاب‌الدین عباسی ریخته و به هنرمندی نشر خزه قالب‌گیری شده در حکم نسخه‌ای از نقشه شهری است نامش جلال آباد یا عشق آباد است. این شهر دانشگاهی به گفته عباسی دو معمار دارد: مولوی بلخی و شمس تبریزی. او تعبیر «آکادمی عشق» را با الهام از عبارت «مدرسه عشق» برساخته که در دیوان کبیر آمده است: «مدرسه عشق و مدرّس ذوالجلال/ ما چو طالب علم و این تکرار ماست.» مؤلف در این اثر خوشخوان و مهربان، رفته است سراغ مثنوی، فیه مافیه، مکتوبات، مجالس سبعه و مقالات شمس، تا قصه‌ها و حکایت‌ها و داستان‌ها و داستانک‌های این آثار را گردآوری و در مواردی بازنویسی کند. اگر مؤلف به دیوان کبیر هم سرک می‌کشید و دفتری از قصه‌های غزلپوش آن اثر را هم به این پنج منبع می‌افزود طبعاً کاری جامع‌تر می‌شد اما در همین قواره نیز می‌توان حکم کرد که کاری بسیار مفید و چه بسا بی‌رقیب فراهم آورده است. او با این اثر، انگار خواسته نقشه هوایی عشق آباد ادبیات فارسی را ترسیم کند، اگرچه محدود و گذرا. نقشه جامع و تفصیلی شهر نیست اما دقیق و گویاست.
«آکادمی عشق» البته فقط داستان نامه نیست. در دو فصل مجزا به شرح موجز و گویایی از زندگی و اندیشه‌های مولوی و شمس پرداخته است و انگار روی دیوار این آکادمی بزرگ حفره‌ای باز کرده که اگرچه کوچک است اما یکی از بهترین جاها را برای تماشای درون انتخاب کرده است. در«آکادمی عشق» می‌توانید مواد و منابع درسی این مدرسه را در یک مشاهده سریع مرور کنید.
 آکادمی عشق
شهاب‌الدین عباسی
نشر خزه‌

یگانه خدامی

#خودکشی_رضا

‌از چند روز پیش که خبر درگذشت رضا، کودک کاری که با حضور در برنامه تلویزیونی «ماه عسل» شناخته شد، منتشر شد شاهد ناراحتی و غم کاربران برای او و دیگر کودکان کار بودیم. گفته می‌شود رضا خودکشی کرده است و هرچند این خبر تأیید نشده اما به این بهانه به مشکلات کودکان کار در شبکه‌های اجتماعی پرداخته می‌شود و البته خیلی‌ها هم از برنامه «ماه عسل» انتقاد می‌کنند. احسان علیخانی هم در پاسخ به این نقدها متنی در اینستاگرامش منتشر کرد و از کارهایی که برای خانواده رضا انجام شد نوشت و مشکلاتی که او با آنها درگیر بود.  پاسخ رضا به سؤال «آرزویت چیست؟» در برنامه که گفته بود «از صبح تا شب سر کار بودم وقت نکردم به آرزویم فکر کنم» هم بارها بازنشر شد: «‏علاوه بر دلایل مختلف، انتشار مصاحبه‌ تلویزیونی «ماه عسل» به همراه تصویر و اطلاعات شخصی اون «کودک» و وایرال شدن چهره‌ رضا، چقدر در شکل‌گیری این آینده (امروز) و خودکشی‌اش تأثیر داشته؟ پخش و همه‌گیر شدن اون مصاحبه آینده این بچه‌رو نابودتر کرد»، «‏دیدم خیلی از خارج‌نشینان حامی تحریم و فشار بر ایران، کلی برای ‎رضا کودک کار که ظاهراً از فرط فقر خودکشی کرده ابراز همدردی کردن. برای من واقعاً سؤاله که اینها تو مغزشان چه می‌گذره؟ منطق‌شان چیه؟ با خودشان چند چندن؟ اینها تک‌تک‌شان منطقاً شریک ‌جرم‌اند و در بهترین حالت باید سکوت کنن.»، «‏به‌خاطر خودکشی رضا چند دقیقه‌ای از برنامه ماه عسلو دیدم، علیخانی ازش پرسید اصلاً دوست نداشتی بری مدرسه؟ گفت دوست داشتم ولی نتونستم. زندگی پر از خواستن‌ها و نتونستن‌هاست. بخصوص برای اون قشر»، «‏با رضا و آرزو شعر نسازیم. برای رضاها دنیایی بسازیم که آرزوهایشان را زندگی کنند»، «‏حتی با درد مردم تجارت می‌کنن. خب آوردینش تلویزیون ازش پول درآوردین، ولش نمی‌کردین با این‌همه درد»، «‏سازندگان برنامه ماه عسل و مجریش احسان علیخانی فقط وظیفه داشتن آنتن برنامه رو با گریه و بدبختی میهمان‌هاشون پر کنن و بودجه بگیرن؟ نمی‌شد از اسپانسرها، خیرین، صاحبان کارگاه، کارخونه، تولیدی و... برای بهتر کردن شرایط زندگی اونا کمک بخوان؟ حداقل اون‌هایی که بیشتر نیاز داشتن؟»، «‏روابط عمومی ‎جمعیت امام علی در بیانیه‌ای نوشته: مددکار رضا بهش گفته بود اگه حالت بد شد زنگ بزن ولی زنگ نزد. ابلهانه است که تصور کنیم یه نفر زنگ می‌زنه می‌گه می‌خوام ‎خودکشی کنم. بیانیه این جمعیت در واقع تبلیغ کردن خودشون بود. بیشتر نگران انگشت اتهامی بودند که سمت‌شون نشانه رفته نه رضا.»، «‏شش سال پیش گفت از اینکه وقت نداشته به آرزوهاش فکر کنه..... کاشکی الان بیان بگن بعد اون برنامه دقیقاً چیکار کردن و چی براش رخ داده تو این شش سال؟ همین.»، «‏هدف برنامه ماه عسل اصلاً کمک به آدمای محتاج نبود، کل حرف این برنامه این بود که برید خداروشکر کنید از شما بدبخت‌ترم هست.»

آی انتخابات جورجیا

انتخابات سنا در ایالت ‎جورجیا موضوعی بود که کاربران زیادی به آن پرداختند. به دلیل اینکه پیروزی دموکرات ها یا جمهوریخواهان در این انتخابات آرایش قدرت در امریکا را مشخص می‌کند و خبرهایی که درباره پیروزی دموکرات ها در این انتخابات منتشر می شد از سوی کاربران بازنشر و تحلیل می شد:«‏۹۸ درصد رأی‌ها شمرده شده و پیروزی نامزد ۳۲ساله دموکرات‌ها در ‎جورجیا قطعی به نظر می‌رسد. به این ترتیب ۱۰۰کرسی سنا به صورت ۵۰، ۵۰ میان دو حزب تقسیم می‌شود. رأی کامالا هریس به عنوان معاون رئیس جمهوری تعیین کننده جهت‌گیری آینده سنا خواهد بود.»، «در سنا هم جمهوریخواهان شکست خوردند و تمام ...»، »در صورت برنده شدن دو نماینده دموکرات در ‎جورجیا و با به‌وجود آمدن ترکیب ۵۰-۵۰ در سنا، از این پس همه  مصوبات با تعداد رأی مساوی جمهوریخواهان و دموکرات‌ها در سنا، با یک رأی «کامالا هریس» به نفع دموکرات ها رقم خواهد خورد. در یک کلام: سنا و دولت هر دو در دست دموکرات ها خواهد بود.»، «با پیروزی دو سناتور دموکرات در ‎جورجیا دموکرات ها در ‎سنا اکثریت یافتند. با کنترل کنگره راه برای برنامه های ‎بایدن هموار می‌شود. دموکرات ها زمینه تبدیل ‎واشنگتن دی سی و ‎پورتوریکو به ایالت را فراهم خواهند کرد. چهار کرسی ‎دموکرات به سنا اضافه می شود و بازگشت ‎جمهوریخواهان دشوار.»، «نفر اول برنده شد، دومی هم جلو افتاد با همون نسبت آرا، به نظر میرسه جمهوریخواهان فعلاً به مدت دو سال از عرصه تصمیم گیری کنار زده خواهند شد و این نتیجه اعتماد به ‎ترامپ است.»، «با آنالیز آرای شمارش شده و باقی مونده، احتمالاً هردو نامزد جمهوریخواه در انتخابات سنای جورجیا خواهند باخت و سنا هم به دست دموکرات‌ها خواهد افتاد. در صورت تأیید نهایی برد بایدن، قدرت مطلق در دست دموکرات‌ها خواهد بود. باید شاهد تغییرات بنیادین در امریکا و چه بسا دنیا باشیم.»، «‏گویا کابوس جمهوریخواهان امریکا در حال شکل گیری است: - شکست در انتخابات جورجیا - از دست رفتن سنا به عنوان آخرین سنگر - اجرایی شدن برنامه های لیبرالی رادیکال از مالیات و مهاجرت گرفته تا نیودیل سبز»، «ترامپ مدعی شد در دور دوم انتخابات سنای ایالت جورجیا، حزب دموکرات در حال تقلب برای دستیابی به پیروزی است.»، «ترامپ دوباره دارد می‌بازد و آه و شیون که تقلب شده‌. فرماندار و مسئولان برگزاری انتخابات در جورجیا همه جمهوریخواه اند»، «‏اهمیت اتفاقی که در انتخابات دیشب جورجیا افتاد کمتر از انتخابات نوامبر نیست. در یک ایالت جنوبی و جمهوریخواه، دو سناتور دموکرات انتخاب شدند و کنترل سنا به دست دموکرات‌ها افتاد. تغییر نسل، افزایش جمعیت شهری، و تلاش های این خانم برای افزایش مشارکت سیاهپوستان، مؤثر بودند.»‎

چهل روز از درگذشت پرویز پورحسینی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون گذشت و همزمان با این روز تصویری از سنگ مزار او توسط فرزندش منتشر شد. پورنگ پورحسینی فرزند زنده‌یاد پرویز پورحسینی با انتشار این تصویر در اینستاگرامش نوشت: «دقیقاً چهل شبانه روز از رفتن پدر می‌گذرد؛ و هر چه پیشتر می‌رویم، بیشتر جای خالی وجود نازنینش را احساس می‌کنیم…»
پرویز پورحسینی ۷ آذر بر اثر ابتلا به بیماری کرونا در ۷۹ سالگی درگذشت.‌

18 دی
تولدها
نیکلاس کیج: بازیگر مشهور امریکایی امروز 57 ساله می‌شود. نیکلاس کیج برادرزاده فرانسیس فورد کاپولا کارگردان «پدرخوانده» است اما نام خانوادگی‌اش را به کیج تغییر داد تا از نام و شهرت کاپولا استفاده نکند. او بازیگری را از سال 1982 با بازی در فیلم «اوقات خوش در ریجمونت‌های» آغاز کرد و فیلم «ترک لاس وگاس» در سال 1995 باعث شهرت و محبوبیت کیج شد و برای بازی در این فیلم جوایز اسکار و گلدن گلوب را به دست آورد. پس‌ از آن در فیلم‌هایی مانند «صخره»، «تغییر چهره»، «هواپیمای محکومین»، «شهر فرشته ها»، «اقتباس» و «گنجینه ملی» بازی کرد. «مرد خانواده»، «هواشناس»، «ارباب جنگ» و «پیشگویی» از دیگر فیلم‌های مطرحی هستند که کیج در آنها بازی کرده است.
محمود گلابدره‌ای: نویسنده معاصر ایران سال 1318 در چنین روزی به دنیا آمد. محمود گلابدره‌ای از نوجوانی به نویسندگی علاقه داشت و در سال‌های فعالیتش 33 کتاب نوشت که «سگ کوره پز» اولین کتابش بود و در سال 1349 منتشر شد. پس ‌از آن «پر کاه» را نوشت و سال 1356 داستان «بادیه» او مورد توجه کیارستمی قرار گرفت و براساس آن فیلمنامه نوشت. «اسماعیل اسماعیل» داستانی بود که برای نوجوانان پس ‌از پیروزی انقلاب اسلامی نوشت و اوایل دوره جنگ تحمیلی منتشر شد و بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. «پرستوها»، «دال»، «صحرای سرد»، «حکومت نظامی»، «سنگ مثقال»، «آقا جلال» و «سفر به حجله گاه عشق» از دیگر آثار او پس ‌از سال 1357 هستند. محمود گلابدره‌ای در سال 1391 درگذشت.
   جیمز ساندرز نویسنده بریتانیایی، خیرالله تقیانی‌پور نمایشنامه نویس و کارگردان، عظیم خلیلی شاعر، پروین نگهداری شاعر و رولان توپور نقاش و تصویرگر فرانسوی هم متولد امروز هستند.
درگذشت‌ها
امیرهوشنگ قطعه ای: دوبلور کارتون‌هایی مانند «پروفسور بالتازار» و «بارباپاپا» سال 1390 در چنین روزی درگذشت. امیرهوشنگ قطعه‌ای متولد سال 1315 بود و از سال 1332 فعالیت هنری را با بازی در فیلم «مشهدی عباد» آغاز کرد. از سال 1337 کار گویندگی و دوبله را آغاز کرد و سال 1340 جزو گروهی بود که نخستین سریال تلویزیونی را در ایران دوبله کردند. او در سال‌های فعالیتش به جای بازیگرانی مانند استیو مک کوئین، سامی دیویس، مارتین لارنس، مارتین شین، بن کینگزلی و ویلم دفو صحبت کرد و صدایش را در فیلم‌هایی مانند «جان سخت»، «مرد عنکبوتی»، «ساعت شلوغی»، «احمق و احمق تر» و «ارباب حلقه ها» شنیدیم. قطعه‌ای یکی از دوبلورهای برجسته کارتون و راوی کارتون‌های «پروفسور بالتازار» و «بارباپاپا»، «دختری به‌نام نل» و «جیمبو» بود.
   آناستاس ماری کرملی زبان شناس عراقی، راد تیلور بازیگر استرالیایی و اینگرید تولین بازیگر سوئدی هم در چنین روزی درگذشتند.

  19 دی
تولدها
الویس پریسلی: خواننده و سلطان موسیقی راک‌اند رول سال 1935 در چنین روزی به دنیا آمد. الویس پریسلی از نوجوانی به خوانندگی علاقه داشت و وقتی در سال 1951 برای ضبط یک ترانه شخصی به استودیوی سان رکوردز رفته بود مورد توجه رئیس آنجا قرار گرفت و یک سال بعد نخستین آلبوم رسمی اش را همان جا ضبط کرد. ترانه «هتل دل شکستگان» در سال 1956 باعث شهرت پریسلی شد و پس‌ از آن او جزو ستارگان موسیقی راک‌اند رول بود. رکورد اجرای بزرگ‌ترین کنسرت جهان با کنسرتی که سال 1973 در هاوایی اجرا کرد، متعلق به پریسلی است چون این کنسرت به‌صورت زنده و از تلویزیون پخش شد و بیش از یک میلیارد نفر بیننده داشت. او سال 1977 درگذشت.
   سالروز تولد ایرج جنتی عطایی ترانه سرا، هواس پلوک نمایشنامه نویس و کارگردان، هنری مولر کارگردان آلمانی، ویلکی کالینز نویسنده بریتانیایی، امیلی گرین بالش نویسنده امریکایی، ویلیام هارتنل بازیگر بریتانیایی، ران مودی بازیگر انگلیسی، جیمز ساندرس نمایشنامه نویس، کروین متیوس بازیگر امریکایی، الکساندر ریپلی نویسنده امریکایی و میلاد عیووق داستان نویس هم امروز است.
درگذشت‌ها
احمد رسول زاده: دوبلور برجسته ایران سال 1393 در چنین روزی درگذشت. احمد رسول‌زاده متولد سال 1309 بود و ابتدا در سال 1326 بازی در تئاتر را آغاز کرد. از سال 1334 وارد کار دوبله شد و به‌دلیل صدای گرمش دوبلور بسیاری از فیلم‌های مطرح بود و صدای رسول‌زاده را در فیلم‌هایی مانند «عمر مختار»، «محمد رسول الله(ص)»، «مردی برای تمام فصول»، «کازینو رویال»، «پیرمرد و دریا»، «چگونه غرب تسخیر شد»، «روزی روزگاری در غرب»، «لورنس عربستان»، «مسیر سبز»، «دکتر ژیواگو»، «جن گیر» و «توت فرنگی‌های وحشی» و به‌جای بازیگرانی مانند آنتونی کوئین، اورسن ولز، اسپنسر تریسی، هنری فوندا، جک هاوکینز و آلفرد هیچکاک شنیدیم. او در انیمیشن «کتاب جنگل» هم حضور داشت و راوی کارتون به یادماندنی «رابین هود» بود. در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی هم صدای او را در «کفش‌های میرزا نوروز»، «پدرسالار» و «دایی جان ناپلئون» شنیدیم و گوینده ثابت محمدعلی کشاورز بود.
   ابوالفضل لسانی روزنامه نگار هم در چنین روزی درگذشت.