بهترین فیلمهای سال 2020 به روایت نشریه ورایتی
فیلمهای پیروز میدان جنگ ویدیوی خانگی
سیدحسام فروزان
مترجم
حتی خوشفکرترین فیلمنامهنویسان هم نمیتوانستند تصور کنند سال 2020 چنین بر سینما بگذرد و حتی اگر تصور میکردند، چه کسی باور میکرد؟ بحران در سلامت جهانی، سبک زندگی و روال روزمره کار و تفریح را در سراسر جهان بازتعریف و مردم را خانه نشین کرد. معنی این اتفاق این بود که دیگر خبری از فیلم دیدن نیست (دستکم سینما رفتن دیگر برای خیلی از مردم امکان نداشت) اگرچه بسیاری از ما سینما را به شیوههای تازه تجربه کردیم تا از عصبیتهای دوران خانهنشینی دور شویم.
کمپانیهای بزرگ فیلمسازی با تعویق اکران عمومی برگ برندههایشان به این وضعیت واکنش نشان دادند یا به سمت پلتفرمهای نمایش آنلاین روی آوردند. گزارشها نشان میدهد همچنان احتمال نابودی این صنعت ضعیف است: هالیوود پیش ازاین از جنگهای جهانی و چالش ویدئوی خانگی جان سالم به در برده است. آکادمی اسکار برای مقابله با این چالش جدید، قوانین سهل تری وضع و فصل جوایز را تمدید کرد.
اما سال 2020 چندان هم عاری از شگفتیهای سینمایی نیست. خبر خوب اینکه، در فاصلهای که موج دوم خانهنشینی شروع شده است، فیلمهای معرکه فراوانی هم در دسترس شما قرار گرفته است. هرچقدر این پاندمی استودیوهای فیلمسازی و جشنوارههای سینمایی را فلج کرد، در عوض موقعی اتفاق افتاد که استودیوها صاحب پلتفرمهای پخش آنلاین مانند اچبیاو مکس و دیزنی پلاس شده بودند و همین مسأله به آنها کمک کرد فیلمهایی همچون «زن شگفتانگیز 1984» و «مولان» را مستقیماً به دست تماشاگران برسانند. سینماها دوباره باز خواهند شد. همانقدری که مردم آرزوی بازگشت به «شرایط عادی» را دارند، استودیوهای تازهنفسی مثل نتفلیکس و آمازون هم اعتبار یافتند و به آرزوهای هنری شان رسیدند. غولهای فناوری که با پخش چند تا از قوی ترین فیلمهای سال پیشقدم شدند و تعهدشان را به سینمای ارزشمند نشان دادند. بنابراین خیالتان راحت باشد چرا که خیلی از دستاوردهای سینمایی بینظیر سال حالا آماده نمایش هستند. از میان تمام این آثار، چند فیلم شاخص را انتخاب کردهایم، فارغ از نحوه اکران عمومی آنها و با در نظر گرفتن اینکه صدها فیلم در صف نمایش هستند.
5انتخاب برتر پیتر دیبروگ، منتقد ارشد فیلم برای ورایتی شامل فیلمهای «یک خورشید»، «سن فرانسیس»، «روح»، «خودش»و «آوارگان» است.
خورشید
آنچه اتفاق افتاد به نوعی کنایهای بود به وضعیت سینما در سال 2020 ، چرا که بهترین فیلم سال، برنده شش جایزه اسب طلایی در خود تایوان، باید از طریق نتفلیکس نمایش داده شود؛ همان مجموعه رسانهای که بیش از همه از جای خالی استودیوها در دوران پاندمی منفعت برد. خبر خوب: حضور نتفلیکس به معنی آن است که میلیونها مشترک آن در سراسر جهان این شانس را دارند تجربه تماشای این حماسه رستگاری را تجربه کنند. فیلمی که با صحنهای تکاندهنده شروع میشود (وقتی که دست بریدهشده مردی داخل دیگ آب جوش انداخته میشود)و شگفتیهای فیلم همینطور ادامه مییابد، همچنان که کاراکترهایی را میبینیم که در نگاه اول فکر میکنیم درکشان کردهایم اما کمکم نشان میدهند که چه قابلیتهایی دارند. چونگ مونگ هونگ نویسنده و کارگردان این درام خانوادگی که حال و هوای «پدرخوانده» را دارد، روی رابطه بین پسری گیج و منگ و پدرش تمرکز میکند. شرم و ناامیدی پدر رستگاری پسر را به خطر میاندازد. چشماندازی بدیع و نوآورانه، با اجرایی دقیق و ظریف که سالها در خاطرمان خواهد ماند.
سن فرانسیس
درست پیش از آنکه سینماهای امریکا در ماه مارس بسته شوند، چندین فیلم مستقل و قوی که توسط زنان کارگردانی شده بود به محافل هنری راه پیدا کرده بود - «اولین گاو» و «هرگز بندرت گاهی همیشه» هم جزوشان بود- کارگردان «سن فرانسیس» البته زن نیست، اما کمدی صاف و ساده فیلم ذره ذره بهدست فیلمنامهنویس اش کلی اُسالیوان خلق شده است؛ فیلمنامهنویسی که شخصیتی شبیه فیلم کمدی رمانتیک Trainwerck خلق میکند، زن ۳۴ ساله شکستخوردهای که در تقلاست تا زندگی اش را سروسامانی بدهد. فیلمنامه اُسالیوان سوژههایی که در فیلم استودیویی «هرگز بندرت گاهی...» مطرح شده بود را هم نادیده نمیگیرد: سقط جنین، افسردگی پس از زایمان و دیگر مسائل که مربوط به زنان است. اگر جوایز اسکار دست من بود، جایزه بهترین نقش مکمل را به شارین آلوارز میدادم، به افتخار نقشآفرینی بینظیرش در این نقش خاص.
روح
در نگاه اول، سخت است که «روح» پیکسار را با انیمیشن تأمل برانگیز این استودیو در سال 2015 یعنی «Inside Out» مقایسه نکنیم. هر دو فیلم راهکارهایی تحول آفرین برای فکر کردن به ایدههای بزرگ ارائه میدهند: احساسات در Inside out و شخصیت (یا هدف) در «روح». و هر دو از تراوشات ذهن خلاق پیت داکتر هستند. برای من این آثار مثل معجزهای هستند: درخشان، با استعارههای کارتونی ساده و الهام بخش برای مفاهیم محضی که قرنها دانشمندان و روانشناسان را گرفتار کرده بود.
خودش
درام فیلم روی بدبختی و مواجهه با آن بنا میشود – بن مایههای هر داستان خوبی- اما فیلم در عین حال حرف هایی برای گفتن دارد راجع به شفقتهای انسانی ساده افرادی که مراقب یکدیگر هستند، حتی اگر غریبه باشند. «خودش» فیلمی است مملو از عناصر انسانی: یک درام خانوادگی درخشان که مادری ایرلندی را نشان میدهد که توانایی ترک شوهرش را پیدا میکند. با درک اینکه نظام مردسالاری به جای حفاظت از قربانیان، بیشتر متمایل به حمایت از تجاوزگران است. فیلیدا لوید فیلمی ساخته است که به آثار کن لوچ پهلو میزند. داستان حیرت انگیز اتکای به خود...
آوارگان
اگر «خودش» راجع به ساختن خانهای برای خود بود، «آوارگان» دقیقاً رویکرد مخالف آن را برمی گزیند. فرانسس مک دورماند (غرق شده در نقش و در کنار جمعی از نابازیگران) بیوهای است که تصمیم میگیرد خانهاش را ترک کند و بزند به جاده، در ماشین ون زندگی کند و هرجا توانست کاری دست و پا کند. برای بعضی، ممکن است این نهایت آزادی باشد، اما فیلم راجع به سبک زندگی او رمانتیک بازی در نمیآورد. فیلم کلوئه ژائو فیلمساز چینی مانند فیلمهای آینس واردا همدلی برانگیز است. فیلم با لحنی شاعرانه و جستوجویی در روح و روان شخصیتها میخواهد به این سؤال بپردازد که چرا برخی از افراد از جامعه کناره میگیرند و دل به دریا میزنند.
منبع: ورایتی
https://variety.com/lists/best-movies-2020-streaming/1-a-sun/
برگزاری نمایشگاه
مکتب سلیمانی
همزمان با سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی نمایشگاه عکس «مکتب سلیمانی» به دبیری سید عباس میرهاشمی روز 13 دی ماه در گالری هنرهای معاصر کیش افتتاح خواهد شد.
قرار است این نمایشگاه بهصورت فیزیکی و مجازی در گالری هنرهای معاصر کیش برگزار شود.
هادی مظفری مدیرکل هنرهای تجسمی نیز از چاپ کتابی خبر داده است که مجموعه آثاری محدود از ارادت مردمی در قالب عکس نسبت به سردار سلیمانی منتشر خواهد شد.
مظفری هدف از برگزاری این نمایشگاه را پرداختن به مقام والای شهدا در مدیوم هنری دانست: «این شهید بزرگوار مدافع زندگی انسانها بود و به همین دلیل قهرمان تلقی میشود و پرداختن به قهرمانها وظیفه ما است. امروز شهید سلیمانی را خیلی از مردم جهان میشناسند و از او باید بهعنوان شخصی که توانست در برابر داعش بایستد، در قالبهای مختلف هنری یاد کنیم.»
امسال اولین سالگرد شهادت این سردار بزرگوار است با این حال قرار نیست که از کیفیت نمایشگاه کم گذاشته شود: «نباید کار خیلی سریع و فاقد دوراندیشی و کیفیت در این زمینه انجام شود اما از طرفی باید کاری انجام داد که جایگاه و نقش خودش را در تاریخ پیدا کند.»
نمایشگاه عکس «مکتب سلیمانی» به دبیری عباس میرهاشمی و دبیر اجرایی عبدالرحیم سیاهکارزاده همزمان بهصورت فیزیکی و مجازی در جزیره کیش و مجازی برگزار می شود که در قالبهای نبردهای تحت فرماندهی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در سوریه و عراق، فعالیتهای اجتماعی و همراهی سردار با مردم در بحرانها از قبیل سیل و زلزله، ارادت مردمی به او و مراسم تشییع و زیارت مزار ایشان خواهد بود.
مؤسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر با همکاری معاونت گردشگری سازمان منطقه آزاد کیش با برگزاری این نمایشگاه به شهید سلیمانی ادای احترام میکند.
در سالمرگ مهین اسکویی زنی که تئاتر ایران را مدیون خود کرد
به احترام شارح استانیسلاوسکی
محسن بوالحسنی
خبرنگار
زمستان، از همان اول دیماه تصویر زنی را به ذهن اهل شعر و فرهنگ و هنر تداعی میکند که با این فصل آمد و در همین فصل هم رفت. زنی که شاید نه به اندازه کافی در روزگار خود، بلکه در روزگاران بعد از خود آنچنان قدر دید که تنها حیفیاش ماند به اینکه به قول اخوان، آن پریشادخت شعر آدمیزادی یعنی فروغ فرخزاد، نماند و ندید این همه ارج و قرب را. با اینهمه در همان دوران، اوج درخشش زنی دیگر هم بود که در عرصهای دیگر، یعنی نمایش (که اتفاقاً فروغ هم با آن بیگانه نبود و تجربههایی در آن داشت) خوش میدرخشید: «مهین اسکویی.»
این زن تأثیرگذار در تئاتر مدرن ایران ۲ اسفند ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد در مقابل اسمش باید نوشت که او کارگردان، مدرس تئاتر، مترجم آثار نمایشی و یکی از بنیانگذاران تئاتر آناهیتا بود که از نوجوانی و زیرنظر عبدالحسین نوشین اصول اولیه تئاتر را یاد گرفت و برای اولین بار در تئاتر فردوسی پا به صحنه نمایش گذاشت و جزو اولین زنانی شد که تاریخ آنها را با عنوان اولین زنان بازیگر تئاتر ایران بهیاد میآورد.
اسکویی کمی بعد در نمایش «پرنده آبی» اثر موریس مترلینگ، به کارگردانی عبدالحسین نوشین در نقش گربه مورد توجه قرار گرفت در همین گروه نوشین بود با بازیگرانی چون صادق شباویز، نصرت کریمی، عزتالله انتظامی، لرتا، توران مهرزاد، حسین خیرخواه، حسن خاشع، محمد تقی کهنمویی و مصطفی اسکویی همکاری کرد و سال ۱۳۲۴ با مصطفی اسکویی ازدواج و بعد از اجرای چند نمایش به همراه او به فرانسه و سپس به مسکو رفت. در دانشکده هنرهای تئاتری مسکو (لونا چارسکی) در رشته کارگردانی با درجه ممتاز از این دانشکده فارغالتحصیل شد و البته سیستم استانیسلاوسکی را در همین دانشکده آموزش دید و وقتی به ایران برگشتند به همراه مصطفی اسکویی تئاتر آناهیتا را بنا گذاشتند که توضیح درباره اهمیت این تئاتر شاید برای تئاتریها و در این مجال کم بدیهی باشد. سالهای سال این فعالیتها و آموزشها و شاگرد تربیت کردنها ادامه داشت و مهین اسکویی، بخش عمدهای از کار و فعالیتش را از دهه شصت، تمام وقت خودرا برای اتمام و تکمیل مجموعه آثار استانیسلاوسکی درباره بازیگری گذاشت و در نهایت این آثار سی سال بعد از تأسیس آناهیتا، بهطور کامل توسط انتشارات سروش در سال ۱۳۶۸ منتشر شد. از آثار ترجمه شده توسط او علاوه بر سه جلد حجیم آموزش سیستم استانیسلاوسکی میتوان به نمایشهای در اعماق، ییلاقنشینها و فرزندان خورشید نوشته ماکسیم گورکی، سه خواهر، خرس و خواستگاری اثر آنتوان چخوف، تاریکیهای سرکش اثر بوئرو، کارگردان مؤلفی دیگر اثر رخلس و فصلهایی از تاریخ تئاتر جهان اثر ماکولسکی اشاره کرد.
اسکویی از سال ۱۳۷۰ و بعد از انتشار آثار استانیسلاوسکی دوباره آموزش هنرجویان را آغاز کرد و در خانه خود فضایی را برای این کار مهیا کرد. برنامه آموزشی او مثل یک برنامه دانشگاهی بود و بسیاری از دانشجویان همزمان از کلاسهای آموزشی او هم استفاده میکردند. مهین اسکویی سرانجام بعد از ماهها بیماری صبح روز دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۸۴ و درست دوماه بعد از فوت مصطفی اسکویی در بیمارستان پاستور تهران درگذشت.
78 سالگی ضیاء موحد استاد فلسفه، منطق و ادبیات
مریم شهبازی
خبرنگار
به نقدهای صریح و بیپردهاش مشهور است؛ واهمهای ندارد از اینکه اظهارنظرش به مذاق دیگران خوش نیاید. شاید بتوان چهره جدیاش را در سالهایی که فیزیک خوانده جستوجو کرد؛ هرچند که بعد از کارشناسی ارشد سر از دنیای فلسفه و منطق درمیآورد و تا دکترای فلسفه میخواند. در زمینه ادبیات همکارهای شاخصی کرده؛ آنقدر در اظهارنظرهایی که درباره بزرگان روزگار معاصرمان دارد جدی است که گفتههایش اغلب چالشبرانگیز شدهاند؛ از گفتوگوهایی که درباره جلال آل احمد گرفته تا نقد به دیگر چهرههای شاخص همچون اخوان ثالث و هوشنگ ابتهاج و حتی پروفسور حسابی. با این حال همه آنهایی که موحد را به طور مستقیم یا از طریق آثارش میشناسند میدانند که براساس علاقه یا خصومت شخصی حرفی نمیزند و حتی طی همه این سالها تلاش کرده تا به جوانترها بیاموزد که برای گفتههای خود استدلال داشته باشند و از سویی درباره بزرگانمان، مطلق اندیش نباشند. از همینرو هرگز از مواضع علمی خود کوتاه نیامده؛ حتی اگر به قیمت رنجش دیگران تمام شده باشد. اما آنهایی که فرصت حضور در کلاسهای فلسفه او را در دانشگاه داشتهاند، معتقدند شیوه تدریس موحد از فلسفه تحلیلی به شیوهای متفاوت از دیگران است؛ به علاقهمندان بسیاری بر سر کلاسها فلسفه تحلیلی آموخته؛ آنقدر که فعالان این عرصه تأکید دارند هیچکسی در کشورمان بهاندازه ضیاء موحد، «فرگه» بنیانگذار فلسفه تحلیلی را نمیشناسد. اگر قرار به توصیف او باشد، شاید بتوان گفت که مسیر حرکت ضیاء موحد از فیزیک و فلسفه و منطق به شعر و ادبیات جمع اضداد است و توانسته فکر و فلسفه را با ادبیات و هنر جمع ببندد. در حیطه منطق هم فعالیتهای او بعد از بازگشت به کشور، سرآغازی در این عرصه میدانند؛ آنقدر که حسین معصومی همدانی دربارهاش گفته: «در تاریخ منطق ایران دو اتفاق مهم رخ داده که یکی نوشته شدن مدخل «منطق صورت» دکتر مصاحب و دیگری برگشت دکتر موحد به ایران و شروع کارشان در کشور است.» فعالیتهای این استاد دانشگاه به سه حوزه شعر، فلسفه و منطق تقسیم میشود؛ به تبع همین فعالیتها هم آثار او را میتوان به چند بخش تقسیم کرد. در حوزه فلسفه و منطق میتوان به «مهارتهای منطق جدید از ارسطو تا گودل»، «منطق موجهات»، «واژگان توصیفی منطق» و «درآمدی بر منطق جدید» اشاره کرد، در حوزه ادبیات خلاقه نیز چند مجموعه شعر از جمله «بر آبهای مرده مروارید»، «غرابهای سپید»، «مشتی نور سرد» و «گزیده اشعار» از او منتشر شده است. افزون بر این در حوزه پژوهش ادبی کتابهای «دیروز و امروز شعر فارسی»، «البته واضح و مبرهن است که»، «تاریخ شفاهی ادبیات معاصر» و «شعر و شناخت» و در حیطه ترجمه هم «منتقدان فرهنگ» و «نظریه ادبیات» به همت ضیاء موحد در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. نوشته او درباره سعدی را منتقدان یکی از پنج کتاب برتر حوزه سعدی شناسی میدانند؛ امروز 78 سالگی این استاد ادبیات، فلسفه و منطق است.
معرفی مجموعه شعر فرانو آدمکها
هنوز زمستان شاعران سر نیامده است!
اکبر اکسیر
شاعر و طنزپرداز
نزدیک به بیست سال از عمر شعر فرانو میگذرد و در این مدت کم، شعر فرانو راهیان لایقی در سراسر ایران بزرگ به عرصه شعر امروز معرفی کرده است که هر کدام از آنها شاعر محبوبی برای دوستداران شعر طنز و اجتماعی فرانو بوده است. حمیدرضا اقبالدوست در صومعه سرا یکی از این شاعران موفق است که هر روز بهتر از دیروز پیش میرود. اخیراً از پسردایی گرانقدرشان مجموعه شعر فرانویی «آدمکها» به دستم رسیده است که در حد خود حرفی برای گفتن دارد. فرهاد خالدی نیک متولد 1361 با نقد فیلم مشغول است و در لابهلای فعالیت روزانهاش، شعر فرانو میسراید یا بهتر آن است گفته باشم کلمات فرانو میسازد. نوع شعر، آدم را به یاد وزن و قافیه و شعر نو میاندازد و چه بهتر «کلمات» گفته باشیم. نوع مهندسی کلمات در فرانو از یک جرقه شروع میشود و پس از چیدمانی هوشمندانه به یک سوژه اجتماعی بکر ختم میشود. فرانو شعر ساده کوتاه عینی با فینالی غیرمترقبه است. شیوه غافلگیری در این نوع شعر که با طنز همراه است، مخاطب را درگیر خود میسازد. فرهاد خالدی نیک، نیک میداند که فرانو با شعر آسان و باری به هر جهت سرگردان میان چند جمله خبری فرق دارد. هر کلمه، آگاهانه کار گذاشته شده و شاعر در ورای کلمات ساده روزمره، در حال گسترش سوژهای انسانی است. با شعار فرق دارد و با ضمیر دوم شخص مفرد اصلاً کاری ندارد. به محیط زیست، انسان معاصر و معضلات اجتماعی میپردازد و با زبان طنز به مفهوم مطلق، نه لودگی و هزل و هجو، جدیترین پیام خود را ابلاغ میکند. مجموعه شعر آدمکها در 83 صفحه با 75 قطعه شعر کوتاه، گزارش واقعی از زندگی امروز است که آگاهانه و دردمندانه نوشته شده است. درخوانش اول مشتی گزارش و درد دل ساده انگارانه است اما در واقع این طور نیست، از مرز شعر آسان گذشته و قابل ترجمه شده است. شاعر با کلمات به توافق رسیده که برای هر سوژهای آنچه را لازم بوده، آورده است. از ابهام و تعقید و پیچیدگیهای تصنعی خبری نیست.
شعر مقصر: نه من مقصرم/نه تو/نه حتی او/ مقصر آنهایی هستند/ که به ما یاد دادند/ دنبال مقصر بگردیم!
شعر غم نان: کلاس و درس و مشق/بهانهای بیش نبود/ معلم، بیش از آن که حواسش به اینها باشد/نگاهش در پی نیسان اش/در پشت پنجره بود! شعر آدمکها: حنای حاجی فیروز/ دیگر رنگی ندارد/ وقتی خیابانها/ پر از آدمکهایی شده است/ که نزده، برایت میرقصند! شعر گلدن گلوب (برای اصغر فرهادی): جایزه را که گرفت/از مردمش گفت/مردمی صلح دوست/مردمی که صلاح نبود/از او بدانند/ خبرش در سیما درز نکرد/ تا پرنده صلح/ هاج و واج بماند! بوی عید: بوی عیدی/ بوی توپ/ بوی کاغذ رنگی.../سالها گذشته است و تا هنوز/ تنها همین ترانه است که/ بوی عید میدهد/ انگار سالهاست/ زمستان شاعران، سر نیامده است!
فرهاد خالدی نیک ادعایی در شعر و شاعری ندارد. همین که او به زبان ساده مستقلی رسیده و شعرهایش، شاعر دیگری را به یاد نمیاندازد، قابل توجه است. خالدی نیک از شاعران فرانو باید تلاش مستمر را بیاموزد. از تجربه آنها به شگردهای جدیدی برسد و از تقلید و تکرار سوژههای شاعران فرانویی پرهیز کند تا به استقلال زبانی برسد. در مجموعه دوم ما با شاعری خوشفکر و تیزبین رو به رو خواهیم شد چرا که اصل و بنیاد شعر فرانو، بر خوب نگریستن و خوب دیدن چیزهایی است که دیگران از کنارشان رد شدهاند.