آنتولوژی شعر «شاعران فرامن»
آنتولوژی شعرِ «شاعران فرامَن»، اثر سریا داوودی حموله که از طریق نشر سیب سرخ منتشر شده است، آشنایی با تجربههای فرمی پیشگامانی است که نگاه تازهای به ادبیات داشتهاند و شعرشان از لحاظ زبانی و ساختاری به افقهای جهانی نزدیکتر است. در این آنتولوژی شعر بیش از 200 بانو شاعر پیشرو مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و فهرست کتاب بر اساس الفبای نام و نام خانوادگی آنها تدوین شده است. تجربهگرایانی که با انتشار مجموعههای متعدد موقعیتهایی خلق کردهاند که سرشار از آفرینشگری است. این بانوان در دگردیسیهای ادبی نقش حائز اهمیتی داشتهاند و با نوآوریهای ادبی میدانند کجای ادبیات معاصر ایستادهاند. برای انتقال دیدگاههای خویش سعی کردهاند ساختار فرمی متفاوتی را به تصویر بکشانند و راههای نرفته را تجربه کنند. به نوعی آینده زبان فارسی را رقم زدهاند و در فراز و فرودهای شعر معاصر ایرانی در ذهن مخاطب حرفهای جای گرفتهاند. سریا داوودی حموله در مقدمه این مجموعه آورده است: «شعراین تعریف ناپذیرترین مقوله هستی، شاعر را به کشف قلههای ناشناخته میبرد، قدرتی به وی میبخشد که هیچ نیرویی تاب مقاومت با آن را ندارد.»
به گلهای کاغذی پشت دیوار
علیرضا پنجهای
شاعر
«به گلهای کاغذی پشت دیوار» تازهترین مجموعه شعر «اسماعیل علیپور» است که یکماهی میشود بهدستم رسیده است. چون گفتهاند برخی ویروسها تا پنج روز هم روی سطوح میمانند ما پس از یکهفته جانب احتیاط را رعایت میکنیم و کتابها و نشریات رسیده را در محل قرنطینهشان محفوظ نگه میداریم و سپس به ترتیب تورقی میکنیم؛ لابهلای سطرسطرشان، بالابال فرشتگان در هوای چامه، پاری... اگر حرفی برای گفتن داشتیم که بهعرض دوستان میرسانیم، نشد هم آرزوی توفیق خود را نثار دوستان میکنیم.
اما این کتاب توسط انتشارات هرمز سال ۱۳۹۹ چاپ شده است. اسماعیل علیپور بین تأثیر از ترجمههای هایکو، نمونه طرحهای دهه 40 و 50 و فضاهای نویی که وضعیت چامک در شعر معاصر پدید آورده نشان داده که توانایی برشدن دارد. چامک نیاز به نگاه و کنش دیگر دارد، طور دیگر دیدن و طور دیگر با فضاهای شعری رفتار کردن این ظرفیت در برخی کارهای این چامهساز دیده میشود اما در برخی دیگر چامک در حد مفهوم و اطلاق چامک عام میماند و به هیأت چامک خاص و نخبه که باید زیرکی داشته باشد و کلمات را نشود طوری بشود کرد که بشود چامکی دیگر درنمیآید. چامکهای او فضاهای موجود را دارند تجربه میکنند و اگر پتانسیل دیگرشدگی در او نبود که خب اینهمه سخن مجال نمیداد تا با شما دم دمانی گپ بزنیم در هوای چامکهای اسماعیل علیپور، چامکسازی که تا آن اتفاق دیگر نباید از فهرست ما برای مرور آفرینههایش دور بماند.
حدهایی که حد نیست: باران خوب است/ خودش بیاید/ بیمقدمه/ بیدعا/ بیادعا (شعر ۱۵،ص۲۷)
یا این از حد هایکو بالا نشدن: پرنده دریایی/ روی طناب لنج/ او نمیبیند/ انگشتانام را /وقت برگشتن! (شعر ۳۴ص۴۶)
و این چامک که نشان امید چامکهای دیگر دارد: کلاغی مرده /خش خشی/ بر لبهای پاییز! (شعر ۳۰ ص۴۲)
و اما او میتواند با چنین چامکهایی به رازهای سر به مهر چامکهای دیگر نظر کند، این چامک میتوانست نامش سوگند باشد چرا که سوگند بهخوبی پیش از بهای شعر در گزارههای شعری بهصورت سایهروشن، هست و نیست:
به درخت پشت پنجره/ بهنارنجها /که صف بستهاند/ و به این باران/
که دیوانه کردهست/ علفها را /خیز برمیدارم/ گلزردی میچینم /
میان علفها/ به روایتی تازه (شعر یک صفحه ۵)
خانه درختان
مایک فینلی / «خانه درختان» اثر شاعر امریکایی «مایک فینلی» است که با ترجمه «الهام گردی» و «کوروش بیگپور» توسط نشر آسنی منتشر گردید. مفاهیم شعرهای این مجموعه بیشتر بر محور گذشته میچرخد و شاعر در پس زمینه نیم نگاهی به زندگی بیتکلف در شهرهای کوچک دارد. فینلی مدام به خاطرات برمیگردد و در هر بازگشتی از این سفر، مخاطب خود را به زمان حال دعوت میکند. زبان این مجموعه شعر عاری از تصنعات معمول ادبی است و تلاش شده است در فضایی روان با صمیمیتی بسیار آنچه را که در ذهن دارد بازسازی نماید. این شاعر، جوایز متعددی را در کارنامه ادبی خود دارد و ترجمه حاضر نخستین کاری است که از او به زبان فارسی منتشر میشود.
یک روز هنگام ناهار
میتوانم احساس کنم؛
تلخی را که بر سر میز، که به سویم میآید
شبیه برفی کثیف بر شکافِ در
به جای دیدن مردم و لیست غذا
صورت هیولاهای نابالغی میبینم
- صورتهایشان را، در تک نگارهای-
چهرههایی که ساعتی بیشتر، عمر نمیکنند
با چشمهایی منحرف، در هوشیاری مرگ
کاش! این احساس را مرهمی داشتم
شبیه مالش کره روی نان
از آن تلخیها نیست که بر چهره بتوان دیدش
میشتابد درونتان
ریشههایش پایین میرود وُ قلابی بر قلب
هنگامی که خاطرات میرسند
چهطور خانواده را نگه داشتن؟
چهطور خانواده را جدا کردن؟
کدام یک دوام دارد، کدام از دست میرود؟
در حالیکه باقی دهکده
سیر وُ آرام، جاده را نظاره میکنند
و چشم به راه معصومانه میگذرند.
آبِ یخ لطفاً!
آهو ایمانی
رنج آغاز التیام بود
باید از شب عبور کند
خورشید
گنجشک
راز صبح است
که هر روز فاش مىشود!
چه بیرحمانه تاخت
بر جغرافیاى علاقهام
اسب سرکش نبودنت
نام من چه مىتواند باشد
وقتى آرام
نام ناآرامترین اقیانوس دنیاست
فریبا حمزه ای
کنون که بسامد حروف از
تهوع ظهر گذشته است
از راز عقوبت تیرکها بگو
از ایستادن در برهوت خیابان
در تنگنای ظهر
از نابسامانی تکلم ماشینها درآژیر بنبست
وقتی واهمه چتر میگشاید درصدا
وقرمزی درشهد انار دلمه میشود
به هیبت غلیظ دانهها بگو
از راز تیرک ودرخت چه میدانی
از شیوع مضطر فضلهها در کیفیت برگ
و کبوتری که از فضیلت نامه
داغ حروف را به گرده میکشد
میلیسد تعفن نابلد کلمات را
از اعتراف سیمهای سوخته در تنفر ظهر
بیا به نزاکت نامه لب نزنیم
به سطور داغ در بعدازظهر تنور ونان
ما که آشفتهایم در حزن بال کبوتر
از بخت پرهای ریخته
در عقوبت بالشت و باد
چه میدانیم؟
طوفان
سید یوسف صالحی
نسیمی بود در استالینگراد
در عبور از سربازانی
که عینکهای غبار گرفته را
با دستهای خونیشان
پاک کرده و
برای عشق خود
سرخترین نامهها را نوشتهاند
وقتی طعم آخرین کلمه را
دیگر از یاد برده بودند
هر چه کلیک میکنم
نرگس افری/
گم شدهام در کمرگاه راه
سالهای سال است
در تاریکی شب تردید
نه آتشی از کوه مرا به خود میخواند
نه غاری دهان باز میکند به پناه دادنم
نه دریایی پیش رو هست تا هوس قایقی باشد
نه کلاغی در بیابان
آیین دفن برادری را که کشتهام به من میآموزد
من خواب ماه و خورشید را قرنها پیش دیده بودم
اما هرگز ریسمانی سر از چاه باورهایم در نیاورد.
در کمرگاه راه
در شب کور تردید
گم شدهام
سالهای سال است.
راوی عاشق
لیلا کردبچه
شاعر
«عبور زیبایی از تنهایی» دومین مجموعه شعر مهسا چراغعلی، شاعر جوان سپیدسرا است که بتازگی توسط نشر نگاه و در 108 صفحه منتشر شده است. «عبور زیبایی از تنهایی» شامل پنجاه و نه قطعه شعر سپید است که عشق، اندوه و تنهایی بنمایه اغلب شعرهایش است که البته در بافتی زنانه ـ و درواقع به زنانهترین شکلی که میتوان تصور کرد ـ خلق شدهاند. اشعار مهسا چراغعلی در این مجموعه، بهلحاظ مضمونی، در تداوم اشعار مجموعه پیشین او هستند، امّا مختصات زبانی، آوایی و موسیقایی و تصویرسازیها، قدمی بلندتر بهسمت تعامل با مخاطب برداشتهاند؛ نرمتر، عاطفیتر، ملموستر و قابلدرکتر شدهاند. مهسا چراغعلی را در این مجموعه، باید راوی حسرتی عاشقانه قلمداد کرد؛ زنی که در ثبت عزیزترین ـ هرچند دردناکترین ـ لحظات زندگی عاطفیاش، با صداقتی مثالزدنی با جای خالی کسی که معلوم نیست پر شود، مغازله میکند.
انسانیترین شکل احساسات عاشقانه را میتوان در این مجموعه دید؛ آنجا که فداکاری، ایثار، از خود گذشتگی و جانفشانی، تحمل اندوه بهتنهایی و داشتن آرزوی بهترینها برای «او» حتی اگر در کنار راوی نباشد، و... همه و همه راوی را بهصورت یک هیأت انسانی عاشق ایثارگر به تصویر کشیدهاند و حال آنکه راوی، خود بهتمامی در خدمت به تصویر کشیدن «دیگری» است و در توصیف آن «دیگری»، لطیفترین عواطف انسانیاش را خرج میکند.
شگفتترین و قابلدرکترین تصاویر در توصیف تنهایی انسان معاصر را در این مجموعه میبینیم، بویژه آنجا که راوی عاشق میشود و دیگر نمیتواند از حصار تنهایی که پیرامون خود کشیده است، قدمی بیرون بگذارد.
دایره واژگانی حاکم بر اشعار این مجموعه نیز درخور تأمل و درنگاند. سراسر این مجموعه را واژههایی از دنیای طبیعت، گیاهان، پرندگان و... احاطه کردهاند، واژههایی که نشاندهنده خلق جهانی آرمانی در ذهن شاعرند؛ همان جهان آرمانی که شاعر از دنیای امروز به آن گریخته و تنهایی در آن را با خیالپردازیهای عاشقانه، تلطیف کرده است.
عکسی از من نداری
یعنی چیزی برای بهخاطر آوردن نیست
و چیزی برای فراموشکردن
دیوار، گور دستهجمعی خاطرههاست
و زنها توی قابهای کوچک
شبیه بههم لبخند میزنند
من امّا بارها در آیینه اتاق تو
میان گریه، خندیدهام
زمان
خطوط چهرهام را بیشتر کرده است
عشق تو،
شعرهای دفترم را
عکسی از من نداری،
با من از هیچ خیابانی چندبار عبور نکردهای،
و هیچچیزی
هیچجایی
مرا به یادت نمیآورد
تا چمدان
در دستهای تو بیمعنی شود.
پانزدهمین روز از ماه
فرشته ابویی مهریزی /
صفحه کاغذ روشن شد
اما تو خط خطیاش میکنی
قطرات نور از آسمان بارید
اتاقم را خورشید روشن کرد
اما تراوشات ذهن سیاهت
صورتم را پوشاند
باد میوزد
اما دیوارهای بیایمانی
دور تا دورم را قفس کشیدهاند
از چشمم لغزید
قطره آبی از ریزگردهایی که
آرام وارد نگاهم شده بودند
چون آب و روشنایی
قلب سخت و سیاه میان سینهام را
در میان رودخانه پاکی و محبت
غلتان غلتان صیقل داد
گاهی خوب نقشهات بر آب میشود.
دیگرگونه نگریستن
مروری بر مجموعه شعر «شیهه» اثر میثم متاجی
فرزین پارسیکیا
شیهه، دومین مجموعه شعر میثم متاجی است که بتازگی توسط انتشارات مهر و دل منتشر شده است. این مجموعه شامل سی و یک شعر در قالب سپید است؛ در این کتاب شاعر به دور از دغدغههای زبانی، با روانی کلام در پی کشف گوشههایی از نگاه شاعرانه است که از چشم دیگران دور مانده و تأکید بر اصالت طبیعت است که جزء جداناشدنی رفتار شعری اوست. متاجی در این مجموعه، تنها از پشت پنجره خانهاش دیده میشود که گونه دیگری از نگریستن را عیان میکند. شاعر این مجموعه از سال هشتاد به ادبیات، بالاخص شعر پرداخته و پیش از این از او کتاب «میراث تو فقط ایستادن است» منتشر شده بود.
ای رودخانه شکر
در مسیر آفتاب کوهستان
دستت را کجا گم کردهام
که اینچنین
درختها در خیابان
پی تو میگردند...
ای توت
اعتراف کن
با زبان کبود، به وقت رسیدن
این همه حلاوت را
از تن و جان کدام مزار برداشتهای؟