مهدی عسلی در گفتوگو با «ایران» به تشریح جایگاه 60 ساله اوپک و چالشهای آتی این سازمان پرداخت
اوپک باید برای آینده متفاوت آماده شود
عطیه لباف
خبرنگار
این هفته سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام یعنی «اوپک» 60 ساله میشود. 60 سالی که وقتی به مرور آن میپردازیم، پر از تلاطم، باور و احترام، دوستی و البته رقابتها و سبقتها بوده اما در نهایت همگی یک نقش را بازی کردهاند و آن هم تعادل بخشی به بازار است. تعادلی که در اغلب اوقات هم به سود تولیدکننده انرژی بوده و هم به نفع مصرف کننده.
اکنون این سازمان 60 ساله شاید شبیه روزهای نخست تأسیس خود و یا دهه 1970 میلادی -یعنی اثرگذارترین دوره فعالیت این نهاد که بازیگر اصلی بازار و تعیین کننده قیمتها بود- نباشد. به طوری که حالا در قالب همکاری با کشورهای غیرعضو در بازار نفت اثر میگذارد و گروهی به نام اوپک پلاس ایجاد شده است. یا اینکه میبینیم طبق اساسنامه خود رفتار نمی کنند و حمایت از منافع اعضا در اولویت نیست. اما آینده این سازمان که اکنون 6 دهه از عمرش میگذرد، چه خواهد شد؟ دکتر مهدی عسلی، مدیرکل سابق امور اوپک و روابط با مجامع انرژی ایران که یکی از زبده ترین کارشناسان بازار جهانی نفت است، درباره نقش این سازمان و چالشهای پیش روی آن به گفتوگو با «ایران» پرداخته است.
اوپکی که در دهه 1970 بزرگترین قدرت در بازار نفت بود، امروز جایگاه سابق را ندارد. فکر میکنید چه عاملی اثرگذاری اوپک بر بازار نفت را کاهش داد؟
مهمترین بازیگر بازار نفت و تعیین کننده اصلی قیمت در دهه 1970 میلادی، اوپک بود. چند متغیر بیانگر این اثرگذاری بود. سهم اوپک در بازار نفت را وقتی برمبنای ضریب کشش قیمتی تقاضای جهانی برای نفت اوپک و ضریب کشش قیمتی عرضه تولیدکنندگان غیر اوپک بررسی میکنیم؛ موضوع شفافتر میشود.
در دهه 1970 سهم اوپک در بازار نفت بسیار بالا بود. به طوری که در سال 1973 این سازمان 56 درصد در بازار نفت سهم داشت که تحریم نفتی امریکا و چند کشور دیگر توسط کشورهای عرب عضو اوپک اجرا شد. آن زمان ضریب کشش قیمتی تقاضای جهانی برای نفت اوپک نیز خیلی کم بود. چراکه از یک سو شدت مصرف انرژی بالا بود و از سوی دیگر جایگزینی نفت اوپک سخت بود. در آن برهه، ضریب کشش قیمتی عرضه غیر اوپک بسیار پایین بود و تکنولوژیهای موجود اجازه افزایش سریع تولید نفت برای جایگزینی را نمیداد.
اما در دهههای بعد به دلیل بالا بودن قیمت نسبی نفت بتدریج از یک طرف کارایی مصرف انرژی و نفت افزایش یافت و از سوی دیگر تولید کنندگان دیگری مانند نروژ، بریتانیا، کانادا و غیره به تولیدکنندگان عمده تبدیل شدند و بنابراین سهم اوپک از بازار جهانی نفت کاهش یافت.
از اواخر دهه 1970 این نگرانی وجود داشت که کمبود نفت موجب افزایش شدید قیمتهای آن شود. این نگرانیها پس از انقلاب ایران در سال 1979 که تولید و صادرات نفت ایران را کاهش زیادی داد و نیز جنگ هشت ساله ایران و عراق در سالهای دهه 1980 کشورهای مصرف کننده نفت را وادار کرد که بدنبال منابع جایگزین انرژی باشند. در عین حال کشورهای صنعتی انبارهای نفت خام و فرآوردههای نفتی خود را که پس از تحریم نفتی اعراب ایجاد کرده بودند، گسترش دادند تا مانند حائلی بین قطع یا کاهش ناگهانی تولید نفت از سوی کشورهای صادرکننده و نفت موجود در بازار ایجاد کنند.
تقریباً از همین دوره تأثیرگذاری اوپک بر بازار نفت به مرور کاهش یافت و در دهههای بعد با هر تغییر در سمت عرضه و تقاضا شاهد تلاش اوپک در راستای متعادل سازی قیمت نفت بودهایم.
به طور مثال، قیمت نفت در اواخر دهه 1990 به دلیل بحران اقتصادی در کشورهای جنوب شرقی آسیا و نیز سیاست اوپک برای حفظ سهم در بازار نفت بشدت کاهش یافت و این کاهش تا زمانی که اعضای اوپک توافق کردند تولید خود را برای تعادل بازار تعدیل کنند ادامه یافت. تصمیم کنفرانس وزرا در جاکارتا در 1998 مبنی بر افزایش تولید برای حفظ سهم بازار اوپک -آنهم در شرایط بحران اقتصادی در منطقه جنوب شرقی آسیا که مهمترین مصرف کنندگان نفت در آن قرار دارند- منتهی به کاهش شدید قیمت نفت شد و درس بزرگی برای اوپک داشت. این تجربه بعداً در مقاطع مهم دیگر مورد استفاده قرار گرفت.
فکر میکنید این کاهش اثرگذاری اوپک به مرگ آن منجر شود؟
خیر. روند کاهش تأثیر اوپک که با پیشرفت تکنولوژی رابطه تنگاتنگی دارد، در دهههای اخیر ادامهدار بوده و در این رابطه میبینیم که در سالهای اخیر و بخصوص با اوجگیری انقلاب نفت و گاز شیل در امریکا -که این کشور را به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت تبدیل کرد- اظهارنظرهایی مبنی بر تضعیف موقعیت اوپک و حتی بیاثر شدن آن در بازارهای نفت منتشر شده و در مقالات و گزارشهای متعدد منعکس شده است.
برای نمونه در اکتبر سال 2013 یک مقاله در مجله «فارین پالیسی» تیتری به این مضمون داشت: پایان اوپک (The End of OPEC) .
اما هفت سال از آن تاریخ گذشته و علی رغم چرخههای نامطلوب بزرگ قیمت نفت در سالهای 2016-2014 به دلیل امتناع اوپک از کاهش تولید خود برای حفظ سهم بازار در مقابل افزایش تولید نفت در امریکا و چرخه اخیر در سال 2020 به دلیل شیوع همهگیری کووید19 و کاهش بی سابقه تقاضا برای نفت و قیمت آن در بازارهای بینالمللی، اوپک هنوز زنده و در بازار نفت تأثیرگذار است.
به نظر شما چرا اوپک 60 ساله به همکاری با غیر اوپکیها روی آورده و اوپک پلاس را شکل داده است و دست به کاهش اختیاری تولید و سهم از بازار میزند؟
به سقوط اخیر قیمت نفت توجه کنید. این اتفاق تنها تحت تأثیر شیوع ویروس کرونا نبود. بلکه چند عامل مهم دیگر در ضعف بازار نفت مؤثر بوده است. نخست انباشته شدن بی سابقه انبارهای نفت و فرآوردهها در کشورهای عمده مصرف کننده نفت، دیگر افزایش قابل توجه تولید نفت در امریکا.
در سال 2019 برزیل، نروژ، کانادا، روسیه و امریکا روی هم رفته بیش از کل تولید اوپک نفت تولید کردند. در نتیجه با شیوع بیماری همهگیر کووید19 در اوایل 2020 و تعطیل شدن فعالیتهای اقتصادی و بخصوص مسافرتهای بینالمللی و بین شهری درون کشورهای صنعتی قیمت نفت به پایینترین سطح از سال 1991 به این سو سقوط کرد. این تغییرات ساختاری همراه با شوکهای غیرمترقبه مانند بیماریهای همهگیر، چالشهای بزرگی برای اوپک آن هم در زمانی که برخی از اعضای مهم آن مانند ایران و ونزوئلا درگیر تحریمهای ظالمانه بوده و شماری از اعضای دیگر مانند لیبی و عراق درگیر مسائل و ناآرامیهای سیاسی داخلی هستند، ایجاد میکند. این وضعیت از یک سو سهم اوپک در بازار نفت را کاهش میدهد، از سوی دیگر کشش قیمتی تقاضا برای نفت اوپک و کشش قیمتی عرضه غیر اوپک را بالا برده است که هر سه این تغییرات در جهت کاهش اثرگذاری اوپک بر بازارهای نفت عمل میکند. بنابراین اوپک بهترین راه اعاده ثبات بازار را همکاری با تولیدکنندگان غیر اوپک برای افزایش سهم بازار و قدرت اثرگذاری بر بازار تشخیص داده است.
این نقش هماهنگ کننده اوپک چقدر اهمیت دارد. آیا بازار نفت بدون اوپک میتواند ادامه دهد؟
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران بازارهای نفت به این نکته اشاره کردند که بدون اوپک بازار نفت در معرض تلاطمها و بی ثباتی بیشتری میبود. از آنجا که تلاطمهای شدید قیمت نفت تبعات منفی دارد بنابراین وجود و تصمیمات اوپک برای حفظ ثبات بازار نفت توسط اوپک ارزش زیادی برای اقتصاد جهانی ایجاد میکند. همین طور ظرفیت مازادی که اوپک نگهداری میکند اهمیت به مراتب بیشتری نسبت به ظرفیت نفت شیل امریکا در جذب شوکها و حفظ ثبات بازار نفت (به سبب ارزان بودن تولید آن) دارد.
بر اساس آنچه گفته شد، به نظر میرسد که اوپک در ادامه مسیر شرایطی سختتر را تجربه میکند. چالشهای آینده اوپک را چه میدانید؟
یکی از بزرگترین این چالشها تغییرات اقلیمی ناشی از تولید و مصرف سوختهای فسیلی است که به موجودیت و بقای اوپک ارتباط مییابد. به نظر میرسد در سالهای آینده جامعه جهانی بطور اجتناب ناپذیری کاهش تولید و مصرف زغال سنگ، نفت و حتی گاز طبیعی در بخشهای حمل و نقل و ساختمان را به اولویت سیاستگذاری خود قرار دهد.
این چالشها گسترش و عمق بخشیدن به بحثهای کارشناسی درخصوص چشمانداز آینده اوپک را ضروری میسازد. به نظر میرسد یک راهبرد سه شاخه ای میتواند اوپک را در مواجهه با آنها کمک کند. نخست سرمایهگذاری مناسب در ظرفیتهای تولید نفت همراه با توسعه فناوریهای حبس، ذخیره و استفاده از کربن منتشر شده در تولید و مصرف نفت و گاز. دوم؛ افزایش کارآیی انرژی و متنوعسازی اقتصاد کشورهای اوپک برای کاهش وابستگی به نفت. و سوم؛ استفاده از نفت خام (و گاز طبیعی)به عنوان مواد اولیه برای تولید کانالهای نفت و گاز پایه در صنایع پایین دستی و بخصوص صنایع پتروشیمی.
این راهبرد ضمن باثبات کردن اقتصاد کشورهای اوپک که همواره تحت تأثیر قیمتهای متلاطم نفت و چرخههای کاهش و افزایش آن قرار داشتهاند میتواند زمان استفاده از منابع نفتی را حتی تا نیمه دوم قرن حاضر افزایش دهد.
بنابراین اوپک ناگزیر است خود را برای آیندهای متفاوت آماده سازد. اصلاح اساسنامه اوپک برای گنجاندن مواردی که برای مواجهه با چالشهای آینده ضروری است میتواند مفید باشد. اوپک میتواند مأموریتهای جدیدی برای خود تعریف کند. مانند کمک به کشورهای عضو برای متنوع کردن اقتصادهای خود و توسعه فناوریهای لازم برای استحصال نفت و گاز کم کربن و هدایت کشورهای عضو در جریان انتقال انرژی. اوپک میتواند پژوهشهای هدفمندی را برای ارتقای ظرفیت و کارآیی سازمان در مواجهه با شوکهای بازار نفت انجام دهد و دانش مدیریت شرایط بحرانی، مانند آنچه را شیوع بیماری کووید19 ایجاد کرد
تقویت کند.
به لزوم توجه اوپک به چالشها و برنامهریزی برمبنای آن اشاره کردید. به عنوان آخرین سؤال، بفرمایید که در این راستا ایران باید چه اقداماتی انجام دهد؟
همان شرایطی که برای تأثیرگذاری اوپک بر بازار نفت عنوان شد در مورد اعضای این سازمان و مسلماً ایران نیز صدق میکند. ایران باید ضمن سرمایهگذاری برای توسعه ظرفیتهای استحصال منابع نفت و گاز خود بتدریج از صادرات نفت خام به سمت تولید و صدور فرآوردههای نفتی و محصولات پتروشیمی روی آورد. ایجاد ظرفیت تولیدی در حد 7 میلیون بشکه نفت در روز که تنها یک میلیون بشکه آن به صورت نفت خام صادر شود و بقیه در بخشهای پالایشگاهی و پایین دستی به تولید فرآوردههای نفتی با کیفیت بالا و محصولات فازهای بالاتر پتروشیمی مورد استفاده قرار گیرد هم امکانپذیر و هم مطلوب است. به موازات آن ضروری است کشور بر فناوریهای ارتقای کارآیی و صرفهجویی در انرژی و نیز بر توسعه فناوریهای حبس و نگهداری کربن اهتمام ورزد و سرمایهگذاری کند تا بتوان برای دهههای آینده از منابع عظیم نفت و گاز کشور استفاده کرد. به دلایل ساختاری مانند سابقه صنعتی شدن کشور، وسعت ایران، جمعیت جوان و تحصیلکرده، تجربیات ایران در تجارت جهانی، متنوعسازی اقتصاد ایران نسبت به دیگر کشورهای اوپک از امکان واقعی بیشتری برخوردار است. کشور میتواند و ضروری است با اصلاح سیستم مالی و شیوههای مالیاتی خود کاهش وابستگی دولت به درآمدهای نفتی را تحقق بخشد تا از منابع نفت و گاز ایران برای توسعه اقتصادی کشور به مفهوم واقعی استفاده شود.