ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام على علیه السلام:
هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخواهد بود. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 478 ، ح 54
بستری شدن خسرو آواز ایران در بیمارستان
محمدرضا شجریان در بیمارستان بستری شد، خبری که روز گذشته به سرعت در رسانهها و فضاهای مجازی منتشر شد و باعث نگرانی عاشقان و طرفداران خسرو آواز ایران شد. طبق اطلاعیه هیأت مدیره بیمارستان جم، روز گذشته استاد شجریان به دلیل افت سطح هوشیاری، افت فشارخون، شوک سپتیک در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان جم بستری شده و تحت نظر تیم پزشکی است. دکتر حسن عباسی پزشک و از دوستان خانوادگی محمدرضا شجریان در گفتوگو با «ایران» ضمن تأیید این مطلب گفت: صبح شنبه به دلیل ضعف جسمی و افت فشارخون آقای شجریان به بیمارستان منتقل شده و در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند و درحال حاضر هم تحت نظر مراقبتهای پزشکیاند. به هرحال زمانی که بیمار به بخش آی سی یو منتقل میشود جای نگران وجود دارد اما از زمانی که به بیمارستان منتقل شدهاند حالشان کمی بهتر شده و همچنان مراقبتهای پزشکی ادامه دارد.
درباره جدال تلویزیون با شبکه نمایش خانگی
نقد رقیب یا حذف رقیب!
رضا صائمی
منتقد
شبکه نمایش خانگی مثل هر مدیومی واجد نقاط ضعف و قوت است و منتقدان سینما بویژه در یک سال اخیر نقدهای جدی به سطح کیفی این آثار داشتند و بر ضرورت ارتقای کیفی آن تأکید کردند اما مدتی است که تلویزیون با تولید گزارشهای متعدد در بخشهای مختلف خبری با برجسته کردن مسائلی مثل فساد اخلاقی، ترویج بیبند و باری و عشق مثلثی به هجمه شدید علیه شبکه نمایش خانگی میپردازد که به نظر میرسد بیش از آنکه برآمده از دغدغههای فرهنگی و هنری باشد، زمینهسازی و تأثیرگذاری بر افکار عمومی برای القای این نگاه است که متولیان این شبکه نمایشی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صلاحیت لازم برای مدیریت و نظارت بر این بخش را نداشته تا مقدمات لازم برای تفویض تولیت این بخش به صدا و سیما فراهم شود. در نقد این نقد باید چند ملاحظه را در نظر گرفت و به یاد آورد. یکی اینکه خود تلویزیون بسیاری از کارگردانهایی را که سریالهای پرمخاطب برای این رسانه تولید کرده بودند مثل حسن فتحی، رضا عطاران، پیمان قاسمخانی و.. را از خود گریزان کرده و همان تربیت شدگان سیما امروز از این رسانه فرار کرده و به شبکه نمایش خانگی پناه آوردهاند. همانهایی که سریالهای طلایی برای تلویزیون ساخته اند یا به آن دعوت نمیشوند یا حاضر به همکاری مجدد با آن نیستند. ضمن اینکه در شبکه نمایش خانگی آثار ارزشمندی ساخته شده که میتواند معیار و الگوی وزارت ارشاد برای تولید نمایش خانگی باشد مثل سریال شهرزاد که یک نقطه عطف در شبکه نمایش خانگی بود. حالا سالهاست که تلویزیون بجز مجموعه پایتخت و چند نمونه معدود دیگر نتوانسته رضایت مخاطبان انبوه را جلب کند نمیتواند با غر زدن به رقیب و تخریب آن برای خود اعتباری کسب کند. زمانی سریالهایی در تلویزیون تولید میشد که خیابانها را خلوت میکرد و این رسانه بهتر است به جای آسیب شناسی جهتدار شبکه رقیب به آسیب شناسی توانمندیهای خود در عرصه نمایشی بپردازد و ببیند چه شد که سالهاست تلویزیون نتوانسته با سریالهایش خیابانها را خلوت کند. از سوی دیگر اگر این نقد و آسیب شناسیها در جهت تلاش برای تبدیل تلویزیون به متولی شبکه نمایش خانگی است باید فارغ از این مسأله و بدون لج و لجبازیهای صنفی و نهادی به قوانین موجود درباره نظارت و نمایش فیلمهای ویدئویی رجوع کند.
براساس آیین نامه تولید و تأمین برنامههای ویدئویی و ماده یک آن، «تولید هر برنامه ویدئویی با مجوز ساخت از جانب اداره کل نظارت و ارزشیابی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صورت میگیرد. فیلمهایی که بدون مجوز فوق تهیه شود اداره کل مذکور میتواند از پذیرش جهت بازبینی و صدور پروانه نمایش خودداری کند. همچنین در ماده 5 این آیین نامه آمده است تولید و تهیه برنامههای ویدئویی باید صرفاً توسط مؤسسات سمعی و بصری دارای مجوز فعالیت اداره کل نظارت و ارزشیابی یا تهیهکنندگان فیلم دارای کارت حرفهای صورت گیرد. ضمن اینکه شبکه نمایش خانگی نسبت به صدا و سیما که محل همیشگی و سنتی نمایش سریال بود، از فضای بازتری برای پرداخت به سوژههای خاص برخوردار است و موضوعاتی که صدا و سیما بهدلیل بودجه یا برخی ملاحظات و خط قرمزها نمیتواند به آنها بپردازد در شبکه نمایش خانگی مورد توجه کارگردانان قرار میگیرند. شبکه نمایش خانگی قطعاً واجد ضعفها و کاستیهای جدی است اما این کاستیها باید در بستر قانونی آن و با نظارت خود وزارت ارشاد صورت بگیرد نه رقیب آن!
هشتمین دوره جایزه لاکپشت پرنده با معرفی آثار برگزیده به کار خود پایان داد
ادبیات، دریچهای برای گذر از سختیهای امروز
مریم شهبازی
خبرنگار
مراسم اهدای نشان لاکپشت پرنده هم از محدودیتهای ناگزیر بیماری کرونا در امان نماند و اختتامیه این رویداد فرهنگی با تأخیری چندماهه، بالاخره جمعهشب از طریق صفحه اینستاگرام شهر کتاب مرکزی برگزار شد و آثار برگزیده هشتمین دوره معرفی شدند.
فهرستی برای خانوادههای دوستدار کتاب
پای ثابت این مراسم هم مانند بخش گریزناپذیر این روزهای زندگیمان با رعایت ملزومات پزشکی و توصیههای کارشناسان همراه بود، هرچند که به دلیل خالی بودن سالن فیلمبرداری از حضور میهمانان، سخنرانان از این فرصت برخوردار بودند که حداقل زمانی که پشت میکروفن قرار میگیرند ماسک خود را را کنار بگذارند. آغاز بخش سخنان مژگان امجد، معاون توسعه مؤسسه شهر کتاب درباره شرایط متفاوتی بود که برگزارکنندگان این جایزه حوزه کتابهای کودک و نوجوان پشت سر گذاشتند، اینکه هشتمین دوره در حالی به کار خود پایان داد که خبری از میهمانان سالهای گذشته نبود، هرچند که بههرحال به لطف امکاناتی که فضای مجازی در این شرایط فراهم کرده علاقهمندان به شکل آنلاین قادر به همراهی مراسم بودند. اما قبل از آنکه گفتههای دیگر سخنرانان این مراسم را بخوانید بد نیست بدانید لاکپشت پرنده تنها به این جایزه سالانه محدود نمیشود و یکی از اقدامات آن ارائه فهرست آثار منتخب کارشناسان آن است. یکی از مهمترین اهداف برپایی این جایزه کمک به خانواده در تهیه آثار ادبی استاندارد برای مخاطبان کودک و نوجوان با همکاری مشترک مؤسسه شهر کتاب و فصلنامه تخصصی پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان است. البته این تنها فهرستی نیست که والدین جوان قادر به بهرهمندی از آن هستند، شورای کتاب کودک به دبیری نوشآفرین انصاری و همچنین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز بنابر استانداردهای موردنظر خود دست به انتشار فهرستهای دیگری میزنند و خانوادهها قادر به استفاده از نتایج هر سه فهرست هستند.
انتشار الکترونیک پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان
اما آثار منتخب هشتمین دوره، کتابهایی هستند که داوران جایزه طی یک سال بررسی کرده و درنهایت میان آنها دست به انتخاب زدهاند؛ سخنرانی بعدی به مهدی حجوانی، مدیرمسئول پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان تعلق داشت. حجوانی داستانکی برای مخاطبان خواند، قصهای کودکانه که چندان دور از شرایط این روزهایمان نیست. او ابراز امیدواری کرد که شیوع بیماری کرونا و مشکلات نشأت گرفته از آن سبب لغو برپایی این جایزه نشده و گفت: «اگر جایزه لاکپشت پرنده حتی در شرایط فعلی هم لغو نشده و به کار خود ادامه داده به سبب این است که در پی مناسبات مادی نیست و کاری داوطلبانه انجام میدهد.» این استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر که به فعالیت در حوزه کودک و نوجوان شناخته میشود ضمن تأکید بر اهمیت برپایی این جایزه از انتشار سومین شماره پژوهشنامه ادبیات کودک و نوجوان به شکل الکترونیک هم خبر داد و گفت که علاقهمندان از طریق پلتفرمهایی همچون «طاقچه» قادر به مطالعه آن خواهند بود. اما بخش دیگر اختتامیه به معرفی آثار برگزیده تعلق داشت، شهلا طهماسبی در بخش ترجمه موفق به دریافت نشان ویژه لاکپشت پرنده شد، طهماسبی هم که با پیامی ویدئویی در این مراسم حضور داشت ضمن ابراز تأسف از شرایطی که منجر به محدودیتهای بسیار در زندگی کاری و شخصی امروزمان شده برپایی چنین جوایزی را موجب دلگرمی اهالی کتاب عنوان کرد و ادامه داد: «سطح کیفی آثار، حتی در بخش کتابهای خارجی هم با افت کیفی روبهرو شده، آنقدر که بهندرت اثری که علاقهمندی جدیام را در پی داشته باشد خواندهام.»
کار فرهنگی موهبتی عظیم است
کریم نصر هم در بخش تصویرگری موفق به دریافت نشان ویژه لاکپشت پرنده شد، این هنرمند نقاش و تصویرگر هم در پیام تصویری دیگری ضمن قدردانی از هیأت داوران گفت: «فارغ از تعارف گمان میکنم در موقعیتی که همه نیروهای ضدفرهنگ با صرف مبالغی بسیار درصدد نابودی فکر و اندیشه بشر هستند اصرار بر ادامه کار فرهنگی، در همه حوزهها یک موهبت عظیم است.» سخنران بعدی، علیاصغر سیدآبادی، بیانیه هیأت داوران را خواند، در بخشی از این بیانیه آمده: «شرایط اجتماعی و اقتصادی، زندگی را برای خانوادهها و بویژه کودکان و نوجوان دشوارتر کرده است. شاید در چنین اوضاعی برخی سخن گفتن از کتاب و انتخاب کتابهای برگزیده را موضوعی اولویتدار ندانند، اما ما باور داریم یکی از کارکردهای مهم ادبیات و کتابهای کودکان و نوجوانان کمک به ساختن رؤیا و گشودن افقهای تازه است، رؤیاهایی که به ما و کودکانمان توان ایستادن، تسلیم نشدن و جستوجوی روزنههای نور در میان سیاهیها را میدهد.» شاید جالب باشد که بدانید، رعایت حقوق مؤلف بر اساس کنوانسیون برن یکی از معیارهای گروه داوران در داوری کتابها در این جایزه است. بر اساس تصمیم گروه داوری چنانچه ناشری امتیاز ترجمه و انتشار کتابی را خریده باشد، برای رعایت حقوق ناشر ایرانی، ترجمههای دیگر آن کتاب بررسی نمیشوند. در ادامه این برنامه در بخش «یاد کتاب» از کتاب «پروانهها و باران» نوشته منوچهر انور بانام مستعار شاهد و تصویرگری زمان زمانی یاد و تقدیر شد که به گفته کارشناسان ادبی این کتاب از آثار قابلتوجه در تاریخ ادبیات کودک و نوجوان ایران محسوب میشود. نشانهای نقرهای هشتمین دوره لاکپشت پرنده از بین ٩ نامزد به سمیرا آرامی و معصومه صحبتی برای کتاب «شکارگاه عجیب»، حمیدرضا شاهآبادی برای کتاب «قبرستان عمودی» و جمشید خانیان برای کتاب «گفتوگوی جادوگر بزرگ با ملکه جزیره رنگها» اهدا شد. حضور جمشید خانیان اما با ارسال پیام صوتی همراه شد، او با اشاره به نقلقولی از لاوینسکی بهعنوان یکی از نظریهپردازان مطرح تئاتر جهان، تعریفی از قدرت آثار داستانی و نمایشی ارائه کرد و نکاتی درباره کتاب برگزیده خود گفت. بعد از گفتههای سمیرا آرامی و معصومه صحبتی، حمیدرضا شاهآبادی با اشاره به اینکه سالها قبل نوشتن برای او کاری نهچندان جدی و حتی تفننی بوده گفت: «حالا نگاه دیگری به نوشتن دارم، نوشتن برای من دستاویزی است برای آنکه بتوانم خودم را زنده نگهدارم، حکم تنفس در شرایط ناامن امروز را دارد.» داوری این دوره از «جایزه لاکپشت پرنده» را حمید اباذری، معصومه انصاریان، محمود برآبادی، جعفر توزندهجانی، شکوه حاجینصرالله، مینا حدادیان، شیوا حریری، علیاصغر سیدآبادی، فاطمه زمانی، شادی خوشکار، گیسو فغفوری، رودابه کمالی، نلی محجوب، مریم محمدخانی، فرمهر منجزی، ربابه میرغیاثی و سیدمهدی یوسفی برعهده داشتهاند.
ذکری در امیدواری تعطیل نشدن تماشاخانههای غیردولتی
حراج: به دلیل تغییر شغل
ارمغان بهداروند
شاعر
هرچه قدر تولد هر تماشاخانه میتوانست گوارا باشد؛ تعطیلی هر تماشاخانه دوچندان ناگوار است. از قدیم گفتهاند: «خاموشی» و «فراموشی» و از همین قرار است که میخواهم بگویم گرهای که به دست باز میشود را به دندان حواله ندهیم. بلا باریده است و کسی نمیتواند مصائب کرونا را انکار کند. چاره ناچار این درد، دوری است و تئاتر که از اساس زنده به همچشمی و همنفسی است؛ چه میتواند در پیش داشته باشد که خلقی را به خطر نیندازد!؟ میترسم بگویم: «صبوری» و بشنوم: «صبوری طُرفه خاکی بر سرُم کرد» اما مگر میتوان با هنر زیسته باشی و با مردم و برای مردمت گریسته باشی و به دوبارههای فردا امیدوار نباشی. سخت است و این سختی را تنها کسی میفهمد که به اصطلاح تئاتریها «خاک صحنه را خورده باشد».
شش ماه از ناگزیری پشت سر و پیش رو گذشته است و آن چه از اخبار و اقوال شنیده میشد و میشود، حمایت از جامعه تئاتری است. احصای آثار و آمار جمعیتی که علاوه بر خاک صحنه، خاک خُسران نیز خوردهاند هر چند در جای خود تدبیر به وقتی بود اما متمّم آن ضرورت دارد آن چه که از آن «حمایت» یاد میشود به تناسب و تکریم توزیع گردد تا لااقل چرخه تولید متوقف نگردد و معیشت به نفس افتاده هنرمندان، تکمله مصیبت نشود. یکی از مهمترین مقاصد این حمایت، مؤسسات تئاتری است که در شکلگیری تماشاخانههای غیردولتی نقش بسزایی داشتهاند. شاخصهای که به حرفهایتر شدن تئاتر در این سالها کمک کرده است و ضرورت وجودی آنها بارها از زبان متولیان دولتی تئاتر شنیده شده است. کافی است متوجه تأثیر یک تماشاخانه در شاخصههایی همچون اشتغالزایی مستقیم و غیرمستقیم، تقویت بازار تئاتر، مخاطبآفرینی و اقتصاد هنر باشیم.
شاید هر کسی در طول عمر خویش به ویترینهایی برخورده باشد که پشت آنها نوشته شده باشد: «حراج: بهدلیل تغییر شغل». حالا با این تصور به تماشاخانهها برگردیم و فکر کنیم کسی که کیف و کفش، البسه، خواروبار یا هر چیز دیگری میفروشد شاید بتواند به تغییر شغلش امیدوار باشد اما تئاتر که هنوز امیدواریم در شمار شغلها تعریف شود آیا میتواند مشمول موهبت تغییر «شغل» شود؟! تصور محالی است. باید با تسریع و تصریح در فرآیند حمایت، به حفظ و حراست از تماشاخانهها پرداخته شود. راهکارهایی همچون وامهای کمبهره سهلالوصول، واگذاری بخشی از پلاکهای فرهنگی به مؤسسات حرفهای تئاتر و پیشخرید گیشهها پیش روی متولیان تئاتر است که قطعاً به آنها اندیشیدهاند و هم در مقام وظیفه و هم بهعنوان مسئولیت شهروندی دریغ نخواهند کرد. مینویسم «صبوری» و این شعر از سیدعلی صالحی را با این امید که هیچ چراغی به خاموشی و هیچ خاطرهای به فراموشی نینجامد زمزمه میکنیم:
دارم هی پا به پای نرفتن صبوری میکنم/ صبوری میکنم تا تمام کلمات عاقل شوند/ صبوری میکنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود/صبوری میکنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه، تا سراغ همسایه/ صبوری میکنم تا مدار، مدارا، مرگ/ تا مرگ، خسته از دقالباب نوبتم/ آهسته زیر لب چیزی، حرفی، سخنی بگوید/ مثلاً وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت/ حالا برو ای مرگ، برادر، ای بیم ساده آشنا/ تا تو دوباره بازآیی/ من هم دوباره عاشق خواهم شد
«راز داوینچی» رمانی جنایی با رنگ و بوی نمادهای هنری
سلیمه قزل
نقاش
آخرین کتابی که با محتوای هنری خواندم راز داوینچی اثر دن براون ترجمه حسین شهرابی بود. این کتاب با اینکه یک رمان جنایی- پلیسی است اما با نمادشناسی و رمزشناسیهای زیبایی که از آثار داوینچی در آن است خیلی زیبا در ذهن یک هنرمند باقی میماند. اکثر هنرمندان و نیز مردم دوست دارند گالری گردی کنند و موزههای مهم دنیا را ببینند. اما ممکن است که این شرایط برایشان مهیا نشود. مخصوصاً موزه لوور که در پاریس است و سفر کردن به آنجا برای همه میسر نیست. در این کتاب آنقدر فضای موزه لوور به خوبی تفسیر و فضاسازی شده بود که برای من بسیار جذاب بود. مخاطب در هنگام خواندن کتاب به نوعی با رموز آثار داوینچی هم آشنا میشود. فضای داستان و شخصیتپردازی رمان به گونهای مهیج است که مخاطب را تا پایان کتاب میکشاند.
ماجرای رابرت لانگدون شخصیت اصلی، داستان نمادشناسی است که به پاریس سفر کرده است تا در یک سخنرانی شرکت کند. او پس از مراسم سخنرانی با یکی از موزه داران شناخته شده موزه لوور آشنا میشود و وقتی با او قرار میگذارد تا او را ملاقات کند متوجه میشود که او مرده است. در همین کش و قوسهای داستان جنایی است که مخاطب طوری داستان میخواند که انگار در ذهنش به موزه لوور هم سفر کرده است. من خود احساس میکردم که آثار را از نزدیک میبینم. این کتاب برای من خیلی جذابیت داشت. تمام کسانی که به نمادشناسی و رمز شناسی علاقه دارند پیشنهاد میکنم که این کتاب را بخوانند. و رمانی که حس و حال ماجراجویی دارد و در عین حال قدمی بر میدارد تا اینکه هنرمندان و موزهها را معرفی کند و تاریخ هنر را برای ما زنده کند.
وقتی کتابهای علمی در خصوص نمادها و نشانهها را میخوانیم آنقدرها در ذهنمان ممکن است نمادها نماند ولی با این داستان و رمان نمادها به خوبی در ذهن آدمی میماند.
به نام تاریخ
26 مرداد
روز صد و پنجاهم سال مصادف است با سالروز از دست دادن یکی از بهترین بازیگران ایران. یکی از آن 5 چهره خاص سینما که بعید است نام و بازیهایش را از یاد ببرید. درباره عزتالله انتظامی در صفحات فرهنگی امروز بخوانید.
تولدها
چارلز بوکوفسکی: داستاننویس و شاعر آلمانی که البته با داستانهای امریکاییاش شناخته میشود سال 1920 در چنین روزی بهدنیا آمد. پس از جنگ جهانی اول خانواده او به امریکا رفتند و به همین دلیل نوشتههای بوکوفسکی تخت تأثیر فضای شهر لسآنجلس بود. «عواقب یک یادداشت بلند مردود» اولین داستانی بود که از او در یک مجله منتشر شد. دو سال بعد یک داستان کوتاه دیگر منتشر کرد و پس از آن نویسندگی را 10 سالی کنار گذاشت و در این مدت کارهایی چون نامهرسانی انجام میداد. پس از سالها دوباره شاعری را آغاز کرد و اشعارش در مجلههای آن زمان منتشر میشدند. از سال 1969 اما بهطور تماموقت نویسندگی را ادامه داد و نتیجهاش 6 رمان، صدها داستان کوتاه و شعر بود. از بوکوفسکی بیش از 50 کتاب منتشر شده که «زیباترین زن شهر»، «داستانهای جنون معمولی»، «عامه پسند»، «هالیوود» و «ساندویچ ژامبون» از آنها هستند. بوکوفسکی که بهعنوان یکی از نویسندگان تأثیرگذار معاصر شناخته میشود سال 1994 درگذشت.
مهدی اسدزاده داستاننویس، ابوالقاسم ایرانی شاعر و حسین عبدالوند شاعر هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
عزتالله انتظامی: دو سال پیش در چنین روزی «آقای بازیگر» سینمای ایران درگذشت. عزتالله انتظامی متولد 1303 در سنگلج تهران بود و لهجه خاص تهرانی او در بسیاری از نقشهایش مانند «عباس آقا» در «اجاره نشینها» یکی از ویژگیهای بازی او بود. از سال 1326 بازیگری را آغاز کرد و پس از آن به آلمان رفت و در یک مدرسه شبانهروزی آموزش سینما و تئاتر تحصیل کرد. پس از بازگشت به ایران کارش را از پیش پردهخوانی در تماشاخانههای لاله زار شروع و سال 1320 در نخستین نمایش حرفه ای اش بهنام «اولتیماتوم» بازی کرد. «واریته بهاری» اولین کارش در سینما بود و 20 سال پس از آن با بازی در فیلم «گاو» داریوش مهرجویی به شهرت رسید. فیلمی که جایزه هوگو نقرهای بهترین بازیگر نقش اولین مرد را از جشنواره فیلم شیکاگو برایش همراه داشت. «آقای هالو»، «دایره مینا» و «پستچی» از دیگر کارهای ماندگار او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است و پس از آن با فیلمهایی چون «اجاره نشینها»، «هامون»، «روسری آبی» و سریال «هزاردستان» درخشید. او برای فیلمهای «گاو خونی»، «خانهای روی آب»، «روز فرشته» و «گراند سینما» برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد.
مارگارت میچل: نویسنده رمان مشهور «برباد رفته» سال 1949 در چنین روزی درگذشت. مارگارت میچل متولد سال 1900 بود و ابتدا پزشکی میخواند اما این رشته را همزمان با مرگ مادرش کنار گذاشت و روزنامهنگاری را ادامه داد. کودکی میچل در میان کهنه سربازهای جنگ داخلی امریکا در خانواده مادری اش گذشت و براساس همان خاطرات از سال 1926 شروع به نوشتن رمان «برباد رفته» کرد که نوشتنش 10 سالی طول کشید و وقتی در سال 1936 منتشر شد بسرعت محبوب و به 16 زبان ترجمه شد. از مارگارت میچل همین یک کتاب منتشر شده هرچند که در سالهای اخیر کتاب دیگری بهنام «لاست لایسن» از او چاپ شده اما همچنان «برباد رفته» شناسنامه کار اوست. کتابی که جایزه کتاب ملی امریکا را در همان سال 1936 گرفت و یک سال بعد میچل را برنده جایزه پولیتزر کرد. داستانی که تاکنون بیش از 30 میلیون نسخه از آن در جهان به فروش رفته است.
سید ضیاالدین دری: کارگردان و نویسندهای که با سریال «کیف انگلیسی» بیشتر او را میشناسید سال 97 در چنین روزی درگذشت. سید ضیاالدین دری متولد 1332 بود و کارش را با تلویزیون آغاز کرد اما در سال 63 با ساخت فیلم «صاعقه» وارد سینما شد. پس از آن فیلمهای «دیدار در غبار»، «سینما سینماست»، «باد و شقایق»، «لژیون»، «عشق ممنوع» و «من و دبورا» را ساخت که البته این دو فیلم آخر در لبنان ساخته شدند و در ایران اکران نشدند. «کیف انگلیسی» بهعنوان یکی از ماندگارترین آثار دری در سال 1378 ساخته شد. سریالی که بهدلیل بازی لیلا حاتمی و علی مصفا در آن و موسیقیاش و البته داستان و روایتش بسیار مورد توجه قرار گرفت. «کلاه پهلوی» آخرین کاری بود که از دری پخش شد.
سالروز درگذشت الویس پریسلی سلطان موسیقی راکاند رول، انیسه شرتونی نویسنده و روزنامهنگار لبنانی و علی محمد خادم میثاق نوازنده ویولن هم امروز است.
عکس نوشت
کار ساخت سالن روباز و تخصصی تئاتر و موسیقی «هما» که به یاد هما روستا تأسیس شده به پایان رسیده است. دیروز فیلمی از روند ساخت این سالن در شهر آفتاب منتشر و اعلام شد با گرفتن مجوزهای لازم برنامههای آن اجرا میشود. سالن «هما» طبق اعلام بانیهای آن گنجایش ۶۰۰ خودرو و ۲ هزار تماشاگر دارد و ویژه اجرای تئاتر و موسیقی تعریف شده است. بعد از همهگیری کرونا و تعطیلی سالنهای تئاتر و کنسرتهای موسیقی، گروه تئاتر «مونگو» به سرپرستی همایون غنیزاده تصمیم گرفت سالن روباز «هما» را تأسیس کند. البته غنیزاده سالها پیش هم سالنی بهنام این بازیگر شاخص تئاتر راهاندازی کرده بود که با مشکلاتی که هنگام ساخت پیش آمد کارش ناتمام ماند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
بستری شدن خسرو آواز ایران در بیمارستان
-
نقد رقیب یا حذف رقیب!
-
ادبیات، دریچهای برای گذر از سختیهای امروز
-
حراج: به دلیل تغییر شغل
-
«راز داوینچی» رمانی جنایی با رنگ و بوی نمادهای هنری
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین