ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
رسول اکرم صلیالله علیه و آله: براستی که کمک از جانب خداوند به اندازه هزینه میرسد و صبر از جانب خداوند به اندازه گرفتاری میآید.
من لا یحضره الفقیه ج 2، ص 294، ح 2498 {شبیه این حدیث در امالی(صدوق) ص 552، ح 3}
سید عباس صالحی: آیتالله امینی شخصیتی بیمانند داشتند
آن فقید سعید از نخستین روزهای شکل گیری نهضت اسلامی به عنوان شاگرد امام خمینی(ره) در صف مبارزه با نظام ستمشاهی حاضر بود و پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی، در مسیر تحقق آرمان ها و ارزش های دینی و اخلاقی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. صراحت و صداقت، در کنار مشی معتدل و خیرخواهانه از ویژگی های بارز آن فقیه اندیشمند بود.
بخشی از پیام وزیر فرهنگ به مناسبت درگذشت آیتالله امینی
سالار عقیلی: برای روحیه مردم و کادر درمانی خواندم
قطعه همدم یک کار کاملاً خودجوش و مردمی بود. در این زمان وظیفه خود احساس کردیم که در این شرایط سخت که مردم و کادر درمانی با این بیماری دست و پنجه نرم میکنند، تا حدودی روحیه آنها را عوض کنیم.
بخشی از صحبتهای این خواننده با ایسنا
دعای روز دوم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِک وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِک وَ نَقِمَاتِک وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لقرائة آیاتِک بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
خدایا مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن، و از خشم و انتقامت برکنار دار، و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان.
خدایا مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن، و از خشم و انتقامت برکنار دار، و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان.
در روزگار کرونا چه باید کرد؟
بتنریزی روی دیوار چهارم
حسین جمالی
نویسنده و کارگردان تئاتر
از وقتی کرونا از خواب بیدار شده بیوقفه دست به کار است تا مدیریت کره زمین را به سمتی که خودش یا خودشان صلاح میداند ببرد. درست مثل تصمیمی که انسان از هزاران سال پیش گرفته است. بشر برای درختان و کوهها و دریاها و بهطور کلی حیات و محیط زیست با در نظر گرفتن منافع خود تصمیم گرفته و بههر قیمتی خواسته نفوذ خود را بیشتر کند. حالا ویروسی آمده که از مدلهای پیشین خود قویتر عمل میکند و با تهدید زندگی انسان نشان داد که وقتی انسان دست از کار و حرکت بشوید طبیعت جان میگیرد و موجودات دیگر فرصتی که از آنها برای زندگی گرفته شده را بهدست آوردند. چه پیامی برایمان آورده؟ برخی معتقدند این جنگ جهانی سوم است و برخی میگویند موجودات فضایی حمله کردهاند و عدهای باور دارند که زمین برای نجات خویش دست بهکار شده است. حال همه میخواهند بدانند همزیستی این ویروس با انسان چگونه و کی ایجاد میشود و آیا پایانی برای این جنگ وجود دارد؟ اما اهمیت مشاغل و معیشت انسان در دو شغل پزشکان یا بیمارستانیها و صنف مواد غذایی مشخص شد. صنعت در تلاش است از طریق دوباره برپا ساختن چرخه اقتصادی زندگی را بهحالت گذشته برگرداند. حال آنکه بسیاری از محققان و اندیشمندان معتقدند بازگشتن زندگی به روش قبل بههیچوجه راحت نیست. در این میان آنچه درجه اهمیت عملکردش برای جامعه بیش از پیش نمایان شد قشری بود که باید اصولاً اهل تفکر و القای اندیشههای تازه در جامعه باشد. این ویروس ورودی بسیاری از اماکن اجتماعات فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و مذهبی و ارتباطی را تخته کرد. در این میان دیوار چهارم تئاتر را هم بتنریزی کرد و این بار از این دیوار نامرئی مانعی مرئی و محکم و نفوذناپذیر پدید آورد. تا آنجا که تمام تئاتریها و هنرمندان عرصه نمایشگری خانه نشینتر از قبل شدند. دیوار چهارم همچون دیوار چین در دوران کرونا دژی میان مخاطب و اندیشهای با قدرتی که وجود نداشت ساخت. فرصتی پیش آمده تا بهجای خودنمایی بر صحنه تئاتر، آنچه در سالهای اخیر رواج یافته، بیشتر به انتقال اندیشه بیندیشیم و بپردازیم. بلیتهای گران تئاتر را به قیمت آمدن خیل تماشاگران بیهدف با حضوراجراگرانی که اندیشیدن را نمیدانند، فروختیم. هنرمندان هنرهای نمایشی به وضع بد اقتصادی و معیشتی عادت دارند چون تمام دوران کاری خود را در تمام جهان به سختی روزگار گذراندهاند. اما احوال روحی روانی جماعتی که کل پیکرهایشان در یک سرزمین، یک قبرستان را هم پر نمیکند برای صاحبان قدرت و مدیریت (که کرونا بیشتر به آنها اعتراض دارد) در اولویت قرار ندارد. فعالیت خود این اهالی هم این روزها لایوهای آموزشی و کمطرفدار برای سرگرم کردن خودشان و همینطور جمع کردن امضا برای بیمه بیکاریشان یا گفتوگوهای غیرتخصصی در باب کشتن زمان است. غافل از اینکه توقف تولید اندیشه و انتقال آن چه تأثیری در روند زندگی اجتماعی مردم دارد؟ وجود انسانی و همینطور معیشت هنرمندان مهم است اما در دوران سکوت خردمندانه و بازنگری تئاتر اگر تغییراتی صحیح به وجود نیاید همچنان مخاطبان از این هنر تنها سرگرم شدنشان و نه بالا بردن کیفیت زندگیشان را طلب میکنند. عده کمی معیشت خود را خواهند داشت و بیشترین همانطور مثل قبل... حال آنکه اگر ایدههای نجات بخش میخواهیم جز در اندیشه مردمان کشف و انتقال اندیشه پیدا نمیشود.
در سوگ سوسن طاقدیس نویسنده شوخ طبع کودکان
او را با صراحت و شوخطبعیاش به یاد میآورم
علی اصغر
سید آبادی
مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور برنامهریزی
سوسن طاقدیس بهتازگی از دنیای قصهگویی کودکان بدرود حیات گفته است. او را که نویسنده کودک است، اهل قلم و ادب به خوبی میشناسند. غم فراق او برای جامعه ادبی کشور بسی سنگین است؛ برای آنهایی که ادبیات کودک را به تبلور رساندند. آنهایی که عمرشان را برای بلوغ فکری و بالندگی نسل آینده کشور سپری کردند.
سوسن طاقدیس را سالهاست میشناسم. قصههایش را خواندهام. با او در نشستهای قصهخوانی بودهام. دوره اول و دوم انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با او همکاری نزدیک داشتم، اما هیچ گاه به او آن قدر نزدیک نبودم که بدانم پشت این شوخ طبعی و صراحتی که بهخاطر آن شوخ طبعی از گزندگی اش کاسته میشد، چه رنجی پنهان است. من ندیده بودم از رنجهایش حرف بزند و غر بزند. در این سالها که بیماری امانش را بریده بود، باز هم اگر جایی بود، با همان شوخ طبعی بود.
این جور چیزها را در همه سوگنوشتهها البته میتوان یافت. وقتی آدمها میمیرند، آشناتر میشوند، اما سوسن طاقدیس یک سال پیش برای من آشناتر شد. وقتی زندگینامهاش را برای پروژه پرونده بینالمللی نویسندگان، یک نفس خواندم، زندگینامهای که هنوز فکر میکنم منتشر نشده باشد. در این پروژه ۱۰ نویسنده به پیشنهاد نهادهایی مانند مرکز مطالعات ادبیات کودک، شورای کتاب کودک و انجمن نویسندگان کودک و نوجوان انتخاب شده بودند و گزارشی از زندگی حرفهای آنان تهیه شده بود. سوسن طاقدیس یکی از این ۱۰ نویسنده بود که زندگینامهاش با همه فرق داشت. صراحت و شوخ طبعی همیشگیاش در آن زندگینامه هم بود. او از زندگیاش گفته بود و دوست جوانی نوشته و تنظیم کرده بود. نمیدانستم که چرا آن همه خرده آگاهی از زندگیاش را روی دایره ریخته است، خردههایی که جزو رازهای مگوی بسیاری از ماست، اما دقیقاً همانها، همان آگاهیها بود که او را به ما میشناساند و به درد نویسندگان جوانتر میخورد که نشان میداد نوشتن چه ارزشی در زندگی او دارد و برای نوشتن چه رنجی کشیده و تا کجاها پیش رفته است و از چه چیزها گذشته است تا بتواند بنویسد. در نشست رونمایی آن پروندهها کم حرف بود، از آن خندهها و شوخ طبعیها دیگر خبری نبود. چهرهاش گرفته بود. گفتم: خانم طاقدیس! زندگی شما یک رمان جذاب نوجوان است، اسمش را هم بگذارید دختری که بهخاطر نویسنده شدن از خانه فرار کرد. خندید و تشکر کرد. حتی نگفت خستهام، اما خسته بود، مثل کسی که تمام عمر دویده باشد.
شهر دالاهو در آستانه ثبت بهعنوان شهر ملی ساز سنتی
علی اکبر مرادی
خواننده و نوازنده تنبور
سال گذشته سنندج بهعنوان شهر خلاق موسیقی دریونسکو به ثبت جهانی رسید، اتفاق مهم ومبارکی که بهنظر من زودتر از اینها باید انجام میگرفت چرا که انتخاب به حقی بوده به این دلیل که طی گذرتاریخ، هنرمندان بزرگی در این شهر ظهور پیدا کردهاند که هر کدام نقش مهمی در فرهنگ و موسیقی ایران زمین داشته اند؛ بزرگانی چون سیدعلی اصغر کردستانی، مظهر خالقی، خانواده کامکارها، عندلیبیها، یوسف زمانیها و صدها هنرمند کارآمد دیگر. نکته دیگردر معرفی این شهر وجود خانقاههای قادریه و نقشبندیه و ملودیهای این خانقاهها است و از همه مهمترحضور مسئولان بومی استان کردستان است که عرق خاصی به زادگاه خود دارند و مسائل فرهنگی و هنری درنگاه اکثریت این مسئولان، جایگاه ویژهای دارد. اما تعداد مسئولان بومی رده اول در کرمانشاه به مراتب کمتر است و بسیاری ازآنان چندان عرقی هم به فرهنگ و هنرمرتبط با فرهنگ منطقه خود ندارند. متأسفانه این موضوع درحال تبدیل شدن به یک سنت اداری در کرمانشاه است.
کرمانشاه هم میتواند بهعنوان شهرخلاق موسیقی معرفی شود چرا که منطقه جغرافیایی این استان علاوه بر ظهور بزرگان موسیقی دارای چهار گونه موسیقی بسیار کهن و باستانی است اما متأسفانه بهدلیل نگاههای سلیقهای و متعصبانه تا به امروز نه ساز تنبور و نه هنر این استان نتوانسته به ثبت جهانی برسد. در این سالها برای ثبت ساز تنبور تلاش بسیاری شده؛سازی که از 1000 سال پیش یارسانان حفظکننده آن ومقامات تنبور بودهاند. بنابراین اگر بخواهند این ساز را به ثبت ملی یا جهانی برسانند باید این نکته را هم در نظر بگیرند و فراموش نکنند حافظان این ساز کهن چه کسانی بوده و هستند. البته تنبور در اکثر مناطق مشرق زمین با نامهای مختلف و ملودیهای خاص خودش نواخته میشود اما تنبور تیسفونی کردستان، تنبوری خاص با موسیقی خاص خودش است، موسیقی که در باورهای همین مردم است اما تعداد موضوعاتی که ثبت جهانی میشوند برای کشورها سهمیهای میباشد و گویا میراث فرهنگی کشورمان موضوعات مهمتری از تار و تنبور برای ثبت جهانی دارد که ترجیح میدهد سهمیه را برای آن موضوعات اختصاص بدهد. لذا پیشنهاد ثبت اشتراکی تنبور را با دو کشور دیگر یعنی ترکیه و عراق مطرح میکند.
مشکل دیگر در مورد به ثبت ملی رسیدن دالاهو بهعنوان شهر سازهای سنتی خود مردم هستند که نگاههای متعصبانهشان مانع از این اقدام شده است. دالاهو از دیرباز مرکز مقامات تنبور و فرهنگ آیینی بوده و هیچ تنبورنوازی در این مهم شکی نداشته است. البته هرچقدر از مرکز فاصله بگیریم لحن نواختن ساز کمی تغییر میکند. اما گردش ملودی و حتی نام مقامات همان است که در منطقه اصلی تنبور است و دراین موضوع اختلاف نظری وجود ندارد. اما متأسفانه این اختلافات بیمورد حاصل بیتجربگی برخی از جوانان ما است و جای تأسف است که از اخلاق تنبور نوازی که در گذشته اصل موضوع بوده فاصله گرفتهاند و مسائل کماهمیتی چون منطقه جغرافیایی یا شهر و روستای خود را مهمتر از اصل موضوع میدانند یا اینکه به هر وسیلهای و با هر پیامدی در پی مطرح کردن خود هستند و حتی کسان دیگری از شهرهایی که هیچ سنخیتی با این فرهنگسازی ندارند نگاه تعصبی به این موضوع دارند و خود را اهل فن میدانند. متأسفانه فرق بین آهنگی را که در مجالس شادی و طرب نواخته میشود با مقام کهن اساطیری تشخیص نمیدهند. همه اینها موجب این مشکلات شده است وگرنه به نظر من دالاهو، گهواره، صحنه، نورآباد و در این سالها حتی شهرهای شیراز، همدان وتهران هم میتواند شهر خلاق تنبور معرفی شوند.
عکس نوشت
«طلاخون» چهارمین فیلم سینمایی ابراهیم شیبانی بعد از «زهر عسل»، «صحنه جرم، ورود ممنوع» و «هیچ کجا هیچ کس» است. این فیلم دومین همکاری شهاب حسینی با ابراهیم شیبانی 18 سال پساز تجربه حضور در «زهر عسل» است. علاوه بر او حسام منظور، زهرا خوشکام و ترنم کرمانیان از دیگر بازیگرانی هستند که در این فیلم حضور دارند. همچنین بهار قاسمی که بیشتر در تئاتر فعالیت داشته، چهره جدیدی است که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته است. شیبانی «طلاخون» را با عنوان قبلی «خورشید همچنان میدرخشد» اوایل زمستان جلوی دوربین حسین جعفریان برد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
هشتـگ
#کیم_جونگ_اون
شایعاتی که درباره مرگ رهبر کره شمالی مطرح میشود باعث شد هشتگ کیم جونگ اون در ایران و جهان ترند شود. خیلیها عکسی را که تلویزیون هنگکنگ با عنوان جنازه رهبر کرهشمالی پخش کرد بازنشر میکردند. تصویری که مشخص شد مربوط به پدر اون بوده است. خبرهایی که درباره اعزام هیأت پزشکی چین به کرهشمالی منتشر شد هم به شایعهها دامن زد و بازار اظهارنظر درباره این کشور و مردمش و آینده آنها را داغ کرد: «خیلی سادهانگارانه است که فکر کنید با رفتن «کیم» کرهشمالی آزاد میشه؛ نه جنوب نه چین واقعاً همچین چیزی رو نمیخوان هرکدوم هم دلایل خودشون رو دارن، مردم کرهشمالی هم اصولاً بلد نیستن با مدل جهانبینی غربی به آزادی فکر کنن، خوشحالی معنایی نداره.»، «خواهر ۳۲ساله کیم جونگ اون، رئیس اداره تبلیغات و تحریکات حزب کارگر کرهشمالی احتمالاً رهبر بعدی باشد. کیم یوجونگ از برادرش کوچکتر است.»، «اگه واقعاً کیم جونگ اون مرده باشه و خواهرش جانشینش بشه، اولین زنی خواهد بود که رهبری یک کشور کمونیست رو خواهد داشت و فردای جهان با این خانم اعجاب انگیز خواهد بود!»، «حکومت کیم تموم شد.. دیگه مردم حقشونه مگنوم یا دبل چاکلت پریمی چیزی داشته باشند بعد این همه سال»، «الان مردم کره شمالی با هم دیگه میخونن؛ «اون» که رفته دیگه هیچوقت نمیاد...»، «خیلی تفاوت نمیکنه «اون» مرده باشه، مگه پدرش مرد چی شد؟ نهایت یه «این» میذارن جاش!»، «گویا کیم جونگ اون رهبر کرهشمالی درگذشته؛ حالا ترامپ با کی عکس بگیره؟ ایام کرونا داره سورپرایزهاشو تکمیل میکنه!»، «میخوام امروز قرنطینه رو بشکنم و برم سوار تاکسی بشم که ببینم مرگ کیم جونگ اون کار کدومشونه»، «کیم یو جونگ سیاستمدار و آبجی کوچیکه کیم جونگ اون مدیر شعبه تبلیغات حزب کارگران کره شمالی متولد 26 سپتامبر 1988. از سال 2014 کارش رو شروع کرده و بهخاطر سالهایی که در سوئیس با کیم جونگ اون درس میخوندن رابطه بسیار نزدیکی باهاش داره (داشته؟) خیلی دلم میخواد بدونم طرز فکرش چجوریه؟»، «اگه کیم مرده باشه هر چی پرستار و دکتر و پرسنل مربوطه هست از دم تیربارون میشن»، «یاد کارتون سیمپسونها افتادم که گفت تو سال۲۰۲۰ یه سیاستمدار مهم جهان میمیره».
ماجرا
هنجارشکنی تتلو
امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو باز هم خبرساز شد. این خواننده رپ در یک استوری از هوادارانش خواست دختران ۱۵ تا ۲۰ ساله را برای حرمسرایش معرفی کنند. این استوری موجی از خشم همراه داشت و بسیاری از فعالان اجتماعی و روزنامهنگاران این مسأله را با عنوان کودکآزاری پیگیری کردند و کاربران زیادی دربارهاش نوشتند. دیروز اینستاگرام به همین دلیل صفحه تتلو را بست. اتفاقی که قبلاً هم افتاده بود: «یکی باید به تتلو بگه درسته ترکیهای ولی سلطان سلیمان نیستیا»، «اینستاگرام صفحه تتلو رو بست. نکته عجیب اینکه چرا اینستاگرام به کسی که قبلاً حداقل دوبار صفحهاش رو بابت تخلف بسته، اجازه باز کردن صفحه جدید میده و صفحه رو وریفای هم میکنه»، «این جانور که تکلیفش مشخصه. طرف صحبت من مردم ایرانن. «تتلو متاسفانه آینه تمام قد و افراطی بخشی از جامعه ایران، بویژه بسیاری از جوونا و نوجونهاست. مبارزه با این تفکر نهادینه، سخت و زمانبره. دم هرکی که به هر نحوی تو این مبارزه و فرهنگسازی مشارکت میکنه گرم. بسته شدن اکانتهاش راه سریع و مقطعیه ولی از هیچی بهتره.»، «حالا ما با اون قضیه زنستیز و اینا شوخی میکنیم ولی این تتلو واقعاً زن ستیز و هتاک و روانیه. چه جوری این دخترا فالوش میکنن آخه»، «من به شخصه به هر سلیقهای احترام میذارم ولی هرکی از تتلو خوشش میاد بیاد بگه تا همو بلاک کنیم، خیلیخیلی ممنون میشم ازش»، «امروز رو با یه خبر خوب شروع میکنیم. پیج تتلو با بیش از ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار فالوور از دسترس خارج شد، همچنین پیج دوم و جایگزین تتلو که مربوط به برنامهها و تصاویر کنسرتهای تتلو بود هم بسته شد، این خبر رو کوروش مدیر برنامههای تتلو تأیید کرد»
ماه میهمانی خدا (3)
کتابی مبارک
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی
«إِنَّآ أَنزَلْنَاهُ فِى لَیْلَةٍ مُّبَارَکةٍ إِنَّا کنَّا مُنذِرِینَ» (دخان، 3)
ما قرآن را در شبى مبارک و فرخنده نازل کردیم، ما همواره انذار کننده بودیم.
قرآن از همه جهت مبارک است:
الف) از جهت نازلکننده. «تبارک الّذى نزل الفرقان»
ب) از جهت مکان نزول. «ببکة مبارکا»
ج) از جهت زمان نزول. «فى لیلة مبارکة»
د) از جهت متن و محتوا. «کتاب انزلناه الیک مبارک»
کتابی با کرامت
«اِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ . فِى کتَابٍ مَّکنُونٍ . لَّایَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ . تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ» (واقعه، 77-80)
همانا آن قرآن کریم است که در کتاب محفوظى جاى دارد. جز پاکیزگان به آن دست نزنند . فرو آمده از سوى پروردگار جهانیان است.
در قرآن، خدا و آنچه مربوط به اوست، «کریم» توصیف شده:
1. خداوند، کریم است. «ما غرّک بربّک الکریم»
2. قرآن، کریم است. «انّه لقرآن کریم»
3. رسول خدا، کریم است. «و جاءهم رسولٌ کریم»
4. واسطه نزول وحى (جبرئیل)، کریم است. «انه لقول رسول کریم»
5. انسان نیز به عنوان برترین مخلوق الهى، مورد کرامت است. «و لقد کرّمنا بنى آدم»
آری قرآن، کلید کرامت و عزت فرد و جامعه است. تلاوت، تدبر و پندگیرى از آن، مایه رشد وکرامت انسان است. «انّه لقرآن کریم»
گوشهاى از امتیازات قرآن:
1. شیرینى و نفوذ کلام: اگر هزار بار هم خوانده شود، کهنه نمىشود، بلکه هر بار نکتهاى به دست مىآید.
2. آهنگ و موسیقى کلام: طنین و آهنگ کلمات آن، مخصوص است و اگر آیهاى از قرآن در میان سخنان هر عرب زبان، یا در میانِ روایات باشد، مشخص است.
3. جامعیت قرآن: از دنیا تا آخرت، همه مسائل فردی، خانوادگى، اجتماعی، اقتصادی، سیاسى، نظامى، اخلاقى و ... را دربردارد.
4. واقعگرایى: محتواى آن مبتنى بر حدس و گمان نیست. حتى داستانهایش مستند و واقعى است.
5. فراگیر و جهانى: مردم در هر زمان و مکان، در هر سطحی که باشند، از آن بهره مىبرند و به صورت کتاب تخصصى نیست.
6. ابدى و جاودانه: هر چه از عمر بشر و علوم مىگذرد، اسرار بیشترى از قرآن کشف مىشود.
7. رشد فزاینده: با داشتن بیشترین دشمن، بیشترین رشد را در طول عمر خود داشته است.
8. معجزهاى در دست: این معجزه از نوع سخن و کلمه است و در اختیار همه است.
9. هم کتاب موعظه، هم کتاب دستور و قانون است.
امتیاز داستانهاى قرآن
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْک اَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ اَوْحَیْنَآ إِلَیْک هَذَا الْقُرْآنَ ...» (یوسف، 3)
ما با این قرآن که به تو وحى کردیم بهترین داستان را بر تو بازگو مىکنیم.
1. قصهگو خداوند است. «نحن نقصّ» 2. هدفدار است. «نقصّ علیک ... مانثبّت به فؤادک» 3. حق است، نه بافته ذهن و خیال. «نحن نقصّ علیک نبأهم بالحقّ» 4. وسیله تفکر است، نه تخدیر. «فاقصص القصص لعلّهم یتفکرون» 6. وسیله عبرت است، نه سرگرمى. «لقدکان فى قصصهم عبرة»
«إِنَّآ أَنزَلْنَاهُ فِى لَیْلَةٍ مُّبَارَکةٍ إِنَّا کنَّا مُنذِرِینَ» (دخان، 3)
ما قرآن را در شبى مبارک و فرخنده نازل کردیم، ما همواره انذار کننده بودیم.
قرآن از همه جهت مبارک است:
الف) از جهت نازلکننده. «تبارک الّذى نزل الفرقان»
ب) از جهت مکان نزول. «ببکة مبارکا»
ج) از جهت زمان نزول. «فى لیلة مبارکة»
د) از جهت متن و محتوا. «کتاب انزلناه الیک مبارک»
کتابی با کرامت
«اِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ . فِى کتَابٍ مَّکنُونٍ . لَّایَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ . تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ» (واقعه، 77-80)
همانا آن قرآن کریم است که در کتاب محفوظى جاى دارد. جز پاکیزگان به آن دست نزنند . فرو آمده از سوى پروردگار جهانیان است.
در قرآن، خدا و آنچه مربوط به اوست، «کریم» توصیف شده:
1. خداوند، کریم است. «ما غرّک بربّک الکریم»
2. قرآن، کریم است. «انّه لقرآن کریم»
3. رسول خدا، کریم است. «و جاءهم رسولٌ کریم»
4. واسطه نزول وحى (جبرئیل)، کریم است. «انه لقول رسول کریم»
5. انسان نیز به عنوان برترین مخلوق الهى، مورد کرامت است. «و لقد کرّمنا بنى آدم»
آری قرآن، کلید کرامت و عزت فرد و جامعه است. تلاوت، تدبر و پندگیرى از آن، مایه رشد وکرامت انسان است. «انّه لقرآن کریم»
گوشهاى از امتیازات قرآن:
1. شیرینى و نفوذ کلام: اگر هزار بار هم خوانده شود، کهنه نمىشود، بلکه هر بار نکتهاى به دست مىآید.
2. آهنگ و موسیقى کلام: طنین و آهنگ کلمات آن، مخصوص است و اگر آیهاى از قرآن در میان سخنان هر عرب زبان، یا در میانِ روایات باشد، مشخص است.
3. جامعیت قرآن: از دنیا تا آخرت، همه مسائل فردی، خانوادگى، اجتماعی، اقتصادی، سیاسى، نظامى، اخلاقى و ... را دربردارد.
4. واقعگرایى: محتواى آن مبتنى بر حدس و گمان نیست. حتى داستانهایش مستند و واقعى است.
5. فراگیر و جهانى: مردم در هر زمان و مکان، در هر سطحی که باشند، از آن بهره مىبرند و به صورت کتاب تخصصى نیست.
6. ابدى و جاودانه: هر چه از عمر بشر و علوم مىگذرد، اسرار بیشترى از قرآن کشف مىشود.
7. رشد فزاینده: با داشتن بیشترین دشمن، بیشترین رشد را در طول عمر خود داشته است.
8. معجزهاى در دست: این معجزه از نوع سخن و کلمه است و در اختیار همه است.
9. هم کتاب موعظه، هم کتاب دستور و قانون است.
امتیاز داستانهاى قرآن
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْک اَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَآ اَوْحَیْنَآ إِلَیْک هَذَا الْقُرْآنَ ...» (یوسف، 3)
ما با این قرآن که به تو وحى کردیم بهترین داستان را بر تو بازگو مىکنیم.
1. قصهگو خداوند است. «نحن نقصّ» 2. هدفدار است. «نقصّ علیک ... مانثبّت به فؤادک» 3. حق است، نه بافته ذهن و خیال. «نحن نقصّ علیک نبأهم بالحقّ» 4. وسیله تفکر است، نه تخدیر. «فاقصص القصص لعلّهم یتفکرون» 6. وسیله عبرت است، نه سرگرمى. «لقدکان فى قصصهم عبرة»
مرا از این حیرت، رهایی ده
سید حبیب حبیبپور
ای همواره با من!
ای کاش میدانستم کدام ریسمان، مرا به تو پیوند میدهد و کدام نردبان، به آسمان رسیدن، میرساندم.
دورافتاده ام؛ دورافتاده از خویش و گرنه اینگونه پریش و سردرگم نبودم. دورافتاده ام؛ دورافتاده از تو که در وادی حیرت، سرگردان ماندهام.
این روزها و ساعتها که به میهمانی خویشتن دعوتم کردهای امید آن دارم که به عروه الوثقای محبت تو چنگ بزنم تا به لبخند زیبایت شادم کنی.
ای پناه آوارگان!
از خشم تو به مهرت رو آوردهام و از عذابت به آمرزشت امید بسته ام.
لغزش هایم شرمندهام کردهاند و نافرمانی هایم سرافکندهام ساختهاند.
دل هر جاییام، سرگشته بیابان گمراهی است و جز تو کیست که سرو سامانش بدهد؟ پس در اوج نیاز، به تو پناهنده شدم و چه کسی از تو دستگیرتر؟
مرا از این آوارگی، نجات ده و مگذار بیش این حیران باشم.
ماه باران است؛ باران مهری که هیچگاه از من دریغ نداشتی و من چه ناسپاسم که خویش را از لطافت این قطرههایی که با هزاران فرشته فرو میبارند، بینصیب ساختهام.
باران میبارد و چه زیباست که به شکرانه آن با تو به زمزمه بنشینم. به زمزمه کلامی که کلام توست و واژههایی که عطر حرا و کعبه و مدینه دارند.
اینک در زیر بارش نور، آیه هایت را بر زبان جاری میکنم و با ترتیل دل انگیز نیایش، با تو سخن میگویم که جان و روانم را به سرسبزی و طراوت، صفا دهی.
دل مانده غریب، یاری اش کن امشب
خود چاره بیقراری اش کن امشب
ای آبی عشق! این دل هرجایی
پاییزی شد بهاری اش کن امشب
ای همواره با من!
ای کاش میدانستم کدام ریسمان، مرا به تو پیوند میدهد و کدام نردبان، به آسمان رسیدن، میرساندم.
دورافتاده ام؛ دورافتاده از خویش و گرنه اینگونه پریش و سردرگم نبودم. دورافتاده ام؛ دورافتاده از تو که در وادی حیرت، سرگردان ماندهام.
این روزها و ساعتها که به میهمانی خویشتن دعوتم کردهای امید آن دارم که به عروه الوثقای محبت تو چنگ بزنم تا به لبخند زیبایت شادم کنی.
ای پناه آوارگان!
از خشم تو به مهرت رو آوردهام و از عذابت به آمرزشت امید بسته ام.
لغزش هایم شرمندهام کردهاند و نافرمانی هایم سرافکندهام ساختهاند.
دل هر جاییام، سرگشته بیابان گمراهی است و جز تو کیست که سرو سامانش بدهد؟ پس در اوج نیاز، به تو پناهنده شدم و چه کسی از تو دستگیرتر؟
مرا از این آوارگی، نجات ده و مگذار بیش این حیران باشم.
ماه باران است؛ باران مهری که هیچگاه از من دریغ نداشتی و من چه ناسپاسم که خویش را از لطافت این قطرههایی که با هزاران فرشته فرو میبارند، بینصیب ساختهام.
باران میبارد و چه زیباست که به شکرانه آن با تو به زمزمه بنشینم. به زمزمه کلامی که کلام توست و واژههایی که عطر حرا و کعبه و مدینه دارند.
اینک در زیر بارش نور، آیه هایت را بر زبان جاری میکنم و با ترتیل دل انگیز نیایش، با تو سخن میگویم که جان و روانم را به سرسبزی و طراوت، صفا دهی.
دل مانده غریب، یاری اش کن امشب
خود چاره بیقراری اش کن امشب
ای آبی عشق! این دل هرجایی
پاییزی شد بهاری اش کن امشب
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سید عباس صالحی: آیتالله امینی شخصیتی بیمانند داشتند
-
سالار عقیلی: برای روحیه مردم و کادر درمانی خواندم
-
ماه مبارک رمضان
-
بتنریزی روی دیوار چهارم
-
او را با صراحت و شوخطبعیاش به یاد میآورم
-
شهر دالاهو در آستانه ثبت بهعنوان شهر ملی ساز سنتی
-
عکس نوشت
-
یگانه خدامی
-
کتابی مبارک
-
مرا از این حیرت، رهایی ده
اخبارایران آنلاین