گزارش میدانی «ایران» ازشیوع مصرف قلیان در بین زنان
این سفرهخانه مجردی نیست!
یاسمن صادق شیرازی
خبرنگار
روپوشهای تنشان نشان میدهد زنگ مدرسه همین الان خورده است. پسران و دختران دو به دو نشستهاند. صاحب سفره خانه هم مثل نگهبانی مواظب است که هیچ پسری تنها وارد نشود. او در کمال تعجب قلیان کشیدن را برای نوجوانهای دبیرستانی بد نمیداند اما اصرار دارد که آنها دو به دو وارد شوند و هیچ پسری تنها پا در این محیط پر دود و دم نگذارد. به همین خاطر، هر گروهی که بدون حضور زنان، پایش به آنجا رسیده هنوز وارد نشده مجبور شده راهی که آمده را برگردد. بزرگسالها هم بیتوجه به ماجرایی که برای دبیرستانیها دارد اتفاق میافتد مشغول غذا خوردن و قلیان کشیدن هستند. این اتفاقات ناخودآگاه سؤالهای زیادی را در ذهنم ردیف میکند. اینکه چرا باید یک سفره خانه نزدیک چند دبیرستان باشد و هیچ یک از اولیای مدرسه نپرسند چرا نوجوان هایشان بعد از مدرسه باید قرار قلیان کشیدن بگذارند؟ نوجوانهایی که حالا خودشان را مرد تصور میکنند و دارند استقلالشان را با سرطانهایی که هورت میکشند به رخ هم میکشند. از خودم میپرسم چند نفر از پدر و مادرهای آنها میدانند که زنگ تعطیلی بچه هایشان به دورهمیهای پرسر و صدای قلیانها ختم میشود.
پاتوق دختران دبیرستانی بعد از مدرسه
پاتوق همیشگیشان بعد از مدرسه سفره خانه همان حوالی است. مکانی که اغلب مشتریان آن دختر هستند و پسران به تنهایی مجوز ورود به آن را ندارند. همین شرط عجیب و غریب باعث شده تا بیشتر مشتریان سفره خانه زنان باشند تا مردان. چون صاحب مغازه اعتقاد دارد با این کار دیگر خبری از نگاههای آزاردهنده پسران جوان به دختران نیست! جالب اینجاست که اسم سفره خانه را هم زنانه انتخاب کردند. دخترانی که به نظر میرسد هیچ ترسی از دبیرهای پرورشی که ممکن است چند کوچه آن طرفتر باشند ندارند و بیتوجه به آنها سلامتیشان را دود می کنند و به هوا میفرستند.
هنوز وارد نشدهام که نگاهم به یک دختر جوان جلب میشود. شیلنگ قلیان را میگیرد. از گلویش دود بیرون میدهد و دوستانش با حرکت سر تحسینش میکنند. بعد از چند دقیقه همگی شروع به بلند خندیدن میکنند. همه آنها دانشآموز دبیرستان همان حوالی هستند. این را میتوان از رنگ روپوشهایی که پوشیدهاند متوجه شد. انگار چند نفرشان باید سرساعت مقرری آنجا را ترک کنند. هنوز چند دقیقه نگذشته که دو نفر از آنها بلند میشوند و میگویند باید بروند و دیرشان شده اما تعدادی همچنان با بیخیالی خود را به قلیان کشیدن مشغول کردهاند. با اینکه روپوش مدرسه پوشیدهاند اما ظاهرشان شباهت چندانی به کسانی که یکراست از مدرسه به سفرهخانه آمدهاند ندارد. انگار از شب قبل شالهای رنگیشان را داخل کوله هایشان گذاشته باشند تا آراستهتر ظاهر شوند.
پایان تلخ یک سرخوشی
بجز صدای خنده دانشآموزان و صدای قل قل آب در ظرفهای شیشهای صدایی به گوش نمیرسد. گوشهای از مغازه هم یخچال بزرگی از بستنیهای رنگی گذاشتهاند تا اگر از کشیدن قلیان دست کشیدند مشغول خوردن بستنیهای رنگی شوند. به همین خاطر، کنار اغلب میزها و قلیانها حداقل یک کاسه بستنی یا پاستیلهای رنگی وجود دارد.
دختران جوان کامی عمیق از قلیان میگیرند و کمی تنقلات میخورند. انگار همه تفریحشان درست کردن حلقههای دود قلیان و خوردن پاستیلهای رنگی است. حلقههای دودی که آنقدر بلند نمیشود تا به خانه هایشان برسد و مشام مادرهایشان را بیازارد یا آنقدر در ذهن خودشان حک نمیشود تا بدانند که این حلقهها ممکن است در آینده بر گلوی کودک به دنیا نیامدهشان چنگ بیندازد. آنها شاید اصلاً به ذهنشان هم خطور نکرده که مادران آینده نزدیک هستند. همین نگرانی البته، برای پسرانی که میخواهند با دودهایی که از دهان بیرون میدهند تا مردانگیشان را به رخ دختران دبیرستانی بکشند هم هست.هرچند پایان تلخ این سرخوشی به همین جا ختم نمیشود.
قانون نانوشته صاحب سفره خانه
صاحب سفره خانه مرد جوانی است و چهره شاداب و بشاشی دارد. او بر خلاف همه صاحبان سفرهخانهها هیچ قلیانی نفسهای او را نشانه نگرفته است. میزش را درست در کنار در سفره خانه گذاشته تا اگر پسران جوانی آمدند و دختری همراهشان نبود راهشان ندهد. روی صندلی نشسته و لبخند تحسینبرانگیزی بر لبانش دارد. به نظر میرسد همه آموزهها و پندهای آموزگارهای بیخیال محله را به آتش کشیده و خاکستر کرده است. خاکستری که قلیانهای آنها را روشن میکند. نمیگویم خبرنگارم اما میگویم شنیدهام شما پسران تنها را به اینجا راه نمیدهید. اینطور توضیح میدهد: «چون اغلب مشتری هایم دختران جوان هستند. مردان را بدون زنان راه نمیدهیم. حتماً باید یک همراه خانم با آنها باشد. اعتقاد دارم پسران جوان زمانی که به تنهایی برای قلیان کشیدن میآیند بیشتر حواسشان به مشتریهای دختر جلب میشود. به همین علت شرط کردم که حتماً یک دختر همراهشان باشد تا زنان راحت قلیان بکشند، غذا بخورند یا بستنی سفارش دهند.» تعجب را که در چهرهام میبیند در ادامه حرفهایش میگوید: «خانوم خودت دوست داری جایی قلیان بکشی که 10 تا پسر دارند نگاهت میکنند؟» و من به این فکر میکنم که آیا صاحب مغازه به دختر یا پسرانش هم اجازه میدهد در این مغازه باهم قلیان بکشند؟
بستنی و پاستیل سفارش میدهم تا اتفاقات بیشتری را نظاره گر باشم. 3 پسر وارد میشوند. اخمهای صاحب سفره خانه درهم میرود. قوانین سفره خانه را توضیح میدهد و به آنها میگوید: «با عرض معذرت نمیتوانید اینجا بمانید باید همراه خود یک خانم بیاورید» یکی از پسران جوان که شلوار سربازی گشادی به پا دارد و مدام زنجیری را در هوا میچرخاند با صدای بلند میگوید: «یک دختر باید بیاریم یعنی الان؟» مرد سرش را به معنی بله تکان میدهد. همگی به همراه هم به بیرون میروند. گوشی تلفناش را بیرون میآورد. شروع به صحبت با کسی میکند و بعد از چند دقیقه دختر جوانی به جمعشان اضافه میشود. دختر کم سن و سالی که مانتوی کوتاهی پوشیده است. پسران وارد سفره خانه میشوند. انگار که حالا مجوز ورود را کسب کردند. یکی از آنها رو به مغازه دار میگوید: «همسرم نزدیک بود گفتم بیاد این همه راه را برنگردیم.» بعد با هم زمزمه میکنند که یادمان باشد هر بار که آمدیم یک دختر با خودمان بیاوریم و میخندند.
ورود چند تازه کار به سفره خانه
چند دختر دبیرستانی دیگر با روپوش مدرسه وارد میشوند. از رفتار و حرکاتشان میتوان فهمید که بار اولی است که به اینجا میآیند. قلیان و چای سفارش میدهند با پاستیل و آلبالو. پیشخدمت میپرسد قلیانتان چه طعمی باشد؟ میگویند: «فرقی نمیکند. بهترین طعمتان را بیاورید.» بعد از چند دقیقه قلیان و چایشان حاضر میشود. اولین کام را هنوز از قلیان نگرفتهاند که به سرفه میافتند. بعد از چند دقیقه صدای سرفهها قطع میشود. انگار که حرفهایتر شده باشند. آرام زمزمه میکنند: «دفعه بعدی حتماً به شقایق و الهام هم بگوییم بیایند. آنها باشند بیشتر خوش میگذرد.»
90 درصد افراد مبتلا به سرطان ریه دخانیات مصرف میکنند
از سفره خانه بیرون میزنم. از دودهایی که نوجوانها بیرون میدهند، فاصله میگیرم اما امیدوارم صدای قلقل قلیانهایی که سینههای نوجوانان را نشانه گرفته است به گوش خانوادههایشان برسد.هرچند، بالاخره یک نفر باید این سؤال را از مرد مغازهدار بپرسد که چرا دختران جوان را به کشیدن قلیان ترغیب میکند؟
البته، ماجرا تنها به این سفره خانه ختم نمیشود، چراکه چندی قبل هم رئیس شبکه ملی پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر از استعمال قلیان در 35 درصد از زنان ایرانی خبر داده و از این موضوع اظهار نگرانی کرده بود. موضوعی که اگرچه میتوان آن را با سرک کشیدن در هر سفرهخانهای فهمید اما باید چاره جدیای برای آن اندیشیده شود. آنطور که کارشناسان حوزه اعتیاد و سلامت میگویند استعمال قلیان شانس ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی، سرطانها، بیماریهای مزمن تنفسی، دیابت و اختلالات روانی در زنان را افزایش میدهد. مادهای شیک اما سرطانزا که ممکن است در آینده نزدیک باعث همه گیر شدن سرطان ریه در دختران و زنان جوان شود. البته این دودها سرنوشت تلخ تری را برای مردان رقم میزند. تا جایی که آمارهای وزارت بهداشت نشان میدهد، سرطان ریه جزو شایعترین سرطانها در مردان است و 90 درصد مبتلایان به این بیماری دخانیات مصرف میکنند.
تفاوتهای جنسیتی در زمینه سوءمصرف موادمخدر
رضا دانشمند
روانپزشک
آمار دقیقی از میزان شیوع مصرف مواد در ایران وجود ندارد. ولی آن چه که مشخص است، این است که شیوع اعتیاد در زنان نسبت به آقایان کمتر و در حدود یکدهم آن است. هرچند با وجود این تفاوت این فاصله در کشورهای مختلف در حال کم شدن است که شناخت دلایل این تغییر روند، نیاز به بررسی و ارزیابیهای دقیق و علمی دارد. کمتر بودن میزان مصرف مواد در خانمها شاید با ویژگیهای زیستی و اجتماعی خانمها قابل توجیه باشد، ولی این ماجرا وجهه مهم دیگری نیز دارد و آن هم تفاوتهایی است که در سببشناسی و سیر اعتیاد در خانمها نسبت به آقایان دارد و ملاحظاتی که در درمان اعتیاد زنان باید مد نظر قرار گیرند.
تفاوتهای سببشناسی و سیر اعتیاد در زنان از دو جنبه ویژگیهای زیستی و نقش جنسیتی زنان قابل ارزیابی هستند.زنان معمولاً سیر پیشروندهتر و مخربتری از اعتیاد را تجربه میکنند. خانمها در مقایسه با آقایان با مقادیر کمتری از مواد نشانههای مصرف و مسمومیت را نشان میدهند، در شرایط مشابه پس از شروع مصرف مواد زودتر از مردان به مصرف یک ماده وابستگی پیدا میکنند و با شروع اعتیاد نیز سیر سریعتر و تخریب بیشتری را تجربه میکنند.
بروز مشکلات طبی مانند مشکلات قلبی عروقی ناشی از مصرف مواد، آسیبهای مغزی ناشی از مصرف مواد، تعداد بالاتر مراجعات به اورژانس ناشی از مسمومیت یا سایر مشکلات مرتبط با مصرف مواد و شیوع بیشتر مشکلات روانپزشکی همراه مانند افسردگی و حملات اضطرابی از جمله شواهد سیر تخریبی بیشتر مصرف مواد در خانمها میباشد.
زنان مصرفکننده مواد دسترسی محدودتری به خدمات درمانی مناسب دارند و انگ اجتماعی بالاتری را تحمل میکنند و این میتواند منجر به آسیب اجتماعی بیشتر و افزایش احتمال بروز رفتارهای پرخطر در آنها شود.
همچنین نباید از مشکلات خاص مصرف مواد در زنان، مانند مشکلات مرتبط با مصرف در دوران بارداری و شیردهی و نیز مشکلات ناشی از آسیبهای دلبستگی بین مادران مصرفکننده مواد با فرزندانشان غفلت کرد.
سببشناسی اعتیاد در زنان و مردان پایههای مشترکی دارند و زنان نیز به طور عمده به همان دلایلی که مردان مواد مصرف میکنند، دچار اعتیاد میشوند. نقش عوامل زیستی و ژنتیکی، تجارب ناموفق دلبستگی در دوران کودکی، فشار همسالان و محیط اجتماعی، در دسترس بودن مواد، مشکلاتی همچون اضطراب و افسردگی، ناهنجاریهای رفتاری و شخصیتی و... از جمله این عوامل مشترک محسوب میشوند.
در کنار اینها بسیاری از زنان دلایلی مانند کاهش وزن و حفظ تناسب اندام، مقابله با احساس خستگی، کنترل درد و خود درمانی ناراحتیهای هیجانی را بهعنوان عوامل مصرف مواد ذکر میکنند.
بسیاری از زنان نخستین تجارب مصرف خود را در کنار همسر یا دوست پسر مصرفکننده خود عنوان میکنند و وجود یک فرد مصرفکننده فعال در کنار فرد در این شرایط احتمال اقدام درمانی مناسب و قطع مصرف را کاهش میدهد.
زنان بویژه در دوران نوجوانی و جوانی در معرض آسیبهای متفاوت و بیشتری هستند که احتمال مصرف مواد را در آنها بیشتر میکند.
تجربه مواجهه با انواع خشونتهای خانوادگی یا اجتماعی و آزار فیزیکی یا جنسی و حتی بروز اختلالات روانپزشکی مرتبط با آسیب، در سابقه زندگی بسیاری از خانمهای مصرفکننده مواد به چشم میخورد.
تغییرات هیجانی و عاطفی ناشی از تغییرات هورمونی و شیوع بیشتر درد در خانمها نیز بهعنوان یک عامل خطر مهم در افزایش مصرف مواد شناخته شده است.
از نظر اجتماعی رشد کمتر مهارتهای اجتماعی زنان و جایگاه اجتماعی متفاوت و احساس ناتوانی و ناکارآمدی اجتماعی میتواند باعث افزایش احتمال گرایش به مصرف مواد در زنان باشد. همچنین انگ بالاتر مصرف مواد در خانمهای مصرفکننده مواد و نگرش منفی جامعه نسبت به مصرف مواد در خانمها بههمان میزان که ممکن است به نظر برسد در کاهش اقبال خانمها به مصرف مواد نقش داشته باشد، موانع بر سر راه مراجعه و دسترسی به خدمات تخصصی پیشگیری و درمان اعتیاد در خانمها را بیشتر میکند و آنها را از دریافت کمک دور میکند و باعث تداوم مصرف و تشدید اعتیاد در آنها خواهد شد. در این شرایط برای مواجهه با مشکلات ناشی باید پیشبینیها و تدابیر ویژهای اندیشیده شود.
مطالعات همهگیرشناسی دقیقتر در مورد زنان مصرفکننده مواد، اطلاعاتی کاملتر از سببشناسی و سیر اعتیاد در زنان را آشکار میسازد که مقدمه طرحریزی مداخلات پیشگیرانه و درمانی مناسب برای آنان میباشد.
اطلاعرسانی و آگاهیرسانی در مورد مصرف مواد، متناسب با شرایط سنی و محیط فرهنگی و زندگی دختران نوجوان و تأکید بر مشکلات خاص ناشی از مصرف مواد در آنها و نیز تقویت مهارتهای اجتماعی دختران، اصول اولیه پیشگیری در خانمها را شکل میدهد.
اما شاید یکی از مهمترین وجوه خدماترسانی، فراهم آوردن و تسهیل امکان دسترسی زنان مصرفکننده به خدمات درمانی باشد.
تقویت مراکز درمانی موجود برای پذیرش و خدمترسانی به خانمهای مصرفکننده یا ایجاد مراکز تخصصی سرپایی، اقامتی یا بستری بویژه برای خانمهایی که آسیبهای اجتماعی بالاتری دیدهاند و امکانات اولیه زندگی مانند اسکان مناسب را ندارند باید از اولویتهای برنامههای درمانی و بازتوانی تلقی شوند تا این زنان در شرایطی امن و عادلانه، بهصورت داوطلبانه قادر به استفاده از خدمات مناسب باشند.
در چنین بستری خدمات درمانی از ابتداییترین سطوح شامل محل اسکان ایمن و مناسب و امکانات اولیه زندگی برای زنان نیازمند دریافت این خدمات، تا مداخلات درمانی دارویی و روانی اجتماعی متناسب برای آنها و بازتوانی و آموزش مهارتهای اجتماعی اصولی برای ایجاد شرایط بازگشت به محیط اجتماعی سالم و نیز حمایتهای اجتماعی و قانونی مورد نیاز باید برای زنان فراهم باشد.
تردیدی نیست که با مداخله درست و منطقی در مدیریت اعتیاد زنان، علاوه بر کاهش خطرات مستقیم ناشی از مصرف مواد در خانمها، پایگاه امن و درستی برای تربیت فرزندان و ثبات خانوادهها ایجاد خواهد شد که اثرات مثبت آن در ساختارهای اجتماع مشهود خواهد بود.
چرایی افزایش مصرف مواد دخانی و روانگردان در دختران و زنان
دکتر فرید براتی سده
روانشناس سازمان بهزیستی کشور
فزونی مصرف مواد دخانی و روانگردان در زنان و دختران نکته قابل انکاری نیست. بررسیها نشان میدهد که طی دهه اخیر استعمال دخانیات از جمله مصرف سیگار و قلیان و دیگر مواد در بانوان کشور رو به افزایش بوده و حتی مصرف سیگار و قلیان در بعضی از استانها در زنان بیشتر از مردان گزارش شده است. اگرچه بعضی از صاحبنظران این فزونی را ناشی از افزایش تسهیلات درمانی و فراهمسازی فرصت بانوان برای مراجعه و دریافت خدمات نه افزایش در شیوع میدانند، با این حال، توجه به بعضی از واقعیتها از جمله این یافته که در مورد مصرف انواعی از مواد الگوی مصرفی زنان از روندهای سنتی و معمولی یعنی شروع مصرف با مواد به اصطلاح دروازهای و سبکتر چون سیگار و قلیان بهصورت آزمایشی و تفننی و سپس سوق یافتن تدریجی به مصرف مواد سنگینتری مثل تریاک و احتمالاً در نهایت روی آوردن به مصرف مواد پر خطرتری نظیر هروئین یا مواد محرک) تبعیت نمیکند، همچنان جای نگرانیهای جدی دارد. هم در زنان مراجعهکننده به مراکز درمانی و هم در گزارشات موجود به کرات دیده شده که زنان و دختران تحت تأثیر تبلیغات کاذبی چون مصرف مواد برای لاغری یا جوانتر ماندن یا کسب انرژی به یک باره به مصرف مواد سنگینتر و پرخطرتر روی آوردهاند. همچنین، افزایش مصرف سیگار و قلیان در دختران و زنان را نمیتوان با دسترسی به تسهیلات درمانی و افزایش خدماترسانی توجیه کرد و باید آن را بهمثابه یک واقعیت پذیرفت. پرسش، اما این است که چرا بانوان کشور به مصرف بیشتر سیگار، قلیان و مواد اعتیادآور روی آوردهاند؟ برای افزایش مصرف مواد در زنان چند فرضیه مطرح است که در ادامه نوشتار حاضر در حد مجال و به اختصار به تعدادی از آنها اشاره میشود:
1- فرضیه وجود مشکلات سلامت روانی و تنشهای روان شناختی بیشتر در زنان. براساس اعلام دستگاههای رسمی در حال حاضر بیش از 20 درصد آحاد جامعه دارای مشکلات سلامت روانی هستند که بخشی از آنان زنان جامعهاند.
2- فرضیه جبران عزتنفس کمتر در زنان. مطابق این دیدگاه شرایط اجتماعی از یک سو و عوامل زیستی از سوی دیگر موجب شده است تا زنان کمتر از مردان احساس خودباوری و اعتماد به نفس داشته باشند که این وضعیت در نهایت بهکاهش عزت نفس در آنان منتهی میشود. زنان مبتلا به این حس عدم خودباوری برای غلبه بر مشکل مذکور به فعالیتهای جبرانی مختلفی دست میزنند که میتواند شامل مصرف سیگار، قلیان و مواد روانگردان دیگر هم شود.
3- فرضیه مدگرایی. این نظر معتقد است که مصرف سیگار و قلیان و در سطحی پایینتر، سایر مواد یک تب اجتماعی یا به اصطلاح نوعی مد است و چون زنان بیشتر از مردان از مدهای جمعی پیروی میکنند بنابراین احتمال دارد که عدهای از آنان به تبعیت از مد موجود به مصرف مواد دخانی و روانگردان بپردازند.
4- فرضیه مصرف مواد در مقام اثبات کفایتها و شایستگیها. این فرضیه بهعنوان همان فرضیه دوم (جبران عزت نفس کمتر در زنان) است، با این تفاوت که در اینجا بیشتر از یک زاویه کلانتر اجتماعی به موضوع نگریسته میشود. مطابق این فرضیه شرایط و سیاستگذاریهای رسمی فرصت چندانی به زنان نمیدهد تا بتوانند کفایتها و شایستگیهای خود را محقق سازند و به آنان اجازه بروز این تواناییها داده نمیشود. بنابراین در نبود راههای ابراز کفایتها و تواناییها، زنان به ناگزیر با توسل به روشهای دیگر که گاهی برای آنان خطرآفرین هستند در پی اثبات خود برمیآیند که از جمله روشهای مورد اشاره، یکی هم مصرف مواد است.
5- فرضیه لجبازی اجتماعی. معتقدان به این فرضیه با استناد به تصویری که در رسانهها بهعنوان زن مطلوب در جامعه عرضه میشود میگویند عدهای از دختران و زنان در مخالفت با این تصویر قالبی مطرح در رسانهها مخصوصاً رسانههای رسمیتر معمولاً به انجام رفتارهایی میل پیدا میکنند که در نقطه مقابل این الگوی تبلیغ شده است. برای مثال در این الگو چه بسا که یک دختر مطلوب دختری تصور میشود که به سمت رفتارهای اعتیادی از هر نوع نمیرود. لذا دختران و زنان جامعه از روی لجبازی و بیآنکه قصد خاص دیگری برای این رفتار خود داشته باشند به مصرف دخانیات و استعمال قلیان و مصرف مواد اقدام میکنند.
فرضیههای دیگری از جمله عدم وجود نشاط، نبود تفریحهای جایگزین یا مصرف اجباری یا تقلیدی (مثل معتاد شدن یا سیگاری شدن توسط همسر یا شاهد مصرف توسط اعضای خانواده و معتاد شدن و...) هم در اشاره به علل مصرف سیگار، قلیان و روانگردانها وجود دارد. در مجموع و در یک جمعبندی میتوان چنین گفت که مصرف سیگار، استعمال قلیان و سایر مواد در زنان علل و عوامل متعدد و پیچیدهای دارد که فارغ از سهم آنها، مهم است درباره گستره و شدت این پدیدههای اجتماعی و راههای پیشگیری، آموزش و اطلاعرسانی در زمینه آثار و تبعات آن زمان بررسی و اقدام کرد؛ اقدامی که پرداختن به آن نیازمند زمان و فرصت دیگری است.