ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی (ع): دوستت را به اندازه دوست بدار،مبادا که روزى دشمنت شود و دشمنت را به اندازه دشمنى کن که بسا روزى دوستت گردد!
تحف العقول- ترجمه حسن زاده : ج ۱ ص ۳۳۹
تحف العقول- ترجمه حسن زاده : ج ۱ ص ۳۳۹
حمید نیلی: نباید موضوع جشنوارهها را شعارزده کنیم
در تئاتر ایران مهمترین انگیزه برای نوشتن و تولید آثار جشنوارهها هستند که البته نمیگویم این اتفاق خوب است یا بد. ما باید در هر کدام از جشنوارهها جایگاه جدیای را به انقلاب اسلامی و مفاهیم آن بدهیم نه با تفکیک کردن و ایجاد بخشی به نام «انقلاب اسلامی...» ما باید در جشنوارهها بدون اینکه موضوع را شعارزده کنیم با ایجاد انگیزه در هنرمندان به این مفاهیم بپردازیم. در جشنواره تئاتر فجر جا برای پرداختن به این مفاهیم وجود دارد ولی میآییم و میگوییم که باید آثاری با موضوع «انقلاب اسلامی» تولید و اجرا شوند و این امر تداعی کننده همان بحث سفارشی بودن در ذهن هنرمندان بخصوص هنرمندان نسل جدید میشود و مانعی برای حضور و فعالیت آنها در این حوزه. وقتی مباحث اجتماعی به روز مرتبط با انقلاب اسلامی را مدنظر قرار دهیم اتفاقات قابل توجهی در زمینه حضور هنرمندان و پرداختن به این حوزه رخ میدهد...من معتقدم جشنواره یکی از عوامل بسیار بسیار مهم و تعیینکننده است که باید در سیاستگذاری آن ایجاد انگیزه برای هنرمندان و پرداختن به این مفاهیم دیده شود.
بخشی از صحبتهای مدیرعامل انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس با مهر
بیایید به مرگ خود بخندیم
علیرضا نراقی
منتقد سینما
برای اغلب شما آنچه میخواهم افشا کنم غیرعادی است، حتی زننده و شاید حاکی از بی ادبی. بدون هیچ دلیل در اکثر مواقع در بدو شنیدن و یا دادن خبر مرگ خندهام میگیرد. به همین دلیل برایم یکی از نکات دلپذیر فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» ساخته صفی یزدانیان، این بود که شخصیت مرد با بازی علی مصفا همین خصوصیت را داشت و این برای اولین بار بود که کسی غیر از خودم را دیدم که چنین شرایطی باعث خندهاش میشود. البته مرد فیلم یزدانیان بسیار احساساتی بود و من هم تا آنجا که خود را میشناسم چنین روحیهای دارم اما نه با آن غلظت. چه میشود که دادن خبری به این بدی و تا این اندازه غمانگیز مرا به خنده میاندازد؟
یکی از نتایج نه چندان معتبری که گرفتهام این است که این رفتار ناخودآگاه نوعی مکانیزم دفاعی است. گویا یکی از واکنشهای ناخودآگاه انسان در برابر ترس، فاجعه و ناچاری خنده است. یکی از تکنیکهای نویسندگان پوچگرا نیز این بود که ما را در برابر تهی بودن و پوچی زندگی به خنده بیندازند و از این طریق تراژدی زیستن را به مضحکه بدوزند.
شاید خندیدن به خبرهای هولناک و دردآور یکی از راهکارهای بعضی از ما برای دوام آوردن و مقاومت است. کاری که کمک میکند تا آدمی فشار را در خود تلطیف کند و فرصتی برای به خودآمدن یابد. میگویند در هنگام اشغال، جنگ، بیماری و مصیبت آثار کمدی رونق بیشتری پیدا میکنند چون مردم به آن نیاز دارند. کمی آسودن و رها شدن آنها را قویتر میکند.
خندیدن به اتفاقات ناگوار و دست انداختن موقعیتهای جدی که از کارکردهای اصلی کمدی است به ما کمک میکند تا واقعیت و ذهن خود را همزمان نقد کنیم. یافتن اینگونه زوایای اغلب سرکوب شده- که به طور طبیعی در مراسم ختم زیاد اتفاق میافتد- ما را متوجه این مهم میگرداند که آنطور که تراژدیها و اذهان تراژدیساز مینمایند زندگی حتی در جدی ترین لحظات خود، جدی نیست.
مستند «دیک جانسون مرده است» که این روزها در پلتفرمهای نمایش خانگی هم در دسترس است اثری ستایش شده از کریستن جانسون است که نشان میدهد چگونه میتوان موقعیتی تراژیک را که میتواند جراحتی ترمیم ناپذیر به بار بیاورد، با نگرشی کمیک و بازیگوش پذیرفت و با آن «کنار آمد»؛ اصطلاحی که در فیلم بسیار به کار برده میشود و به نوعی تخصص دیک جانسون شخصیت اصلی اثر بوده است.
کارگردان این مستند تلاش کرده در موقعیتهایی کمیک و فانتزی، امکانهای مختلف مرگ پدر خود را که دچار آلزایمر شده بازسازی کند تا پذیرش این موقعیت اندوهگین و سنگین را برای هر دو آسان سازد. فیلم نه مرگ را تقلیل میدهد و نه اندوه ژرف نبودن و از دست دادن را فرومیکاهد، بلکه تلاش میکند از نوعی نگاه(تراژیک) به نوعی نگاه دیگر( کمیک) نقل مکان کند تا از زندگی در عین مرگآگاهی، تصویری مانا و آرام بسازد. فیلم سرگرم کننده و الهام بخش «دیک جانسون مرده است» اثری هنری است درباره پذیرش. فیلمی در ستایش خنده به مرگ.
هنرمندان در فضای مجازی
فضای مجازی و شبکههای اجتماعی روزهای به نسبت کم ماجرایی را پشت سر میگذارند، بخش عمدهای از مطالب منتشر شده به تولیدات فرهنگی و هنری اختصاص دارد؛ از انتشار تصاویری درباره پشت صحنه فیلمهایی همچون«می خواهم زنده بمانم» گرفته تا مطالبی درباره فیلم هناسه به کارگردانی میثم محمدخانی.
گفتوگوی زنده با فاطمه قاضیها
ساعت 21 امروز (سهشنبه) علاقهمندان تاریخ میتوانند شاهد برپایی جلسه گفتوگویی با فاطمه قاضیها، نویسنده و تاریخپژوه باشند. این گفتوگوی زنده درقالب برنامهای اینستاگرامی برگزار میشود و برای شرکت در آن هیچ محدودیتی نیست. قاضیها قرار است به پرسش و پاسخی درباره تازهترین نوشته خود، کتاب «دختران ناصرالدین شاه» بپردازد که از سوی نشر گویا چندی است روانه کتابفروشیها شده. از دریچه تألیف این کتاب میتوان اطلاعات قابل توجهی درباره وضعیت دختران ناصرالدین شاه و حتی شرایط زندگی و مراودات اجتماعی آنان به دست آورد. این کتاب با تکیه بر اسناد و منابع مکتوب متعددی منتشر شده، برخی از این اسناد نخستین مرتبه در کتاب مذکور منتشر شدهاند.
چهرهها
محمدرضا شفیعی کدکنی با انتشار تصویر یک کودک؛ چند بیتی از مجموعه شعر بوی جوی مولیان را منتشر کرده که در آن آمده: «تا که بماند درون حافظه آب/ نقش کنید ای خطوط موج به دریا/ در وزش وحشت و تلاطم پاییز/ پلی ساخت بهر عبور شکوفه: کودک فردا» البته این صفحه منتسب به شفیعی کدکنی است و مطالب آن با نظارت خودش منتشر میشود.
رویا نونهالی هم تصویری از یک پوستر را بازنشر کرده که بر آن تصاویری از خودش و همچنین حمید پورآذری منتشر شده؛ بر این اساس قرار شده صد ساعت کلاس آموزشی به تدریس این دو نفر برگزار شود. «کارگاه تخصصی بازیگری از ایده تا مواجهه» عنوان این کلاس است که از سوی مدرسه فیلم تجربه مدیریت میشود؛ البته این دوره آموزشی خاص شیرازیهاست و از یکم تا پانزدهم آبان ماه برگزار میشود.
آزاده بیزارگیتی، پژوهشگر و مستندساز تصویری از نمایش دختران نجار را منتشر کرده و نوشته: «دختران نجار دو نوازی برای یک رؤیا همراه 40 فیلم از سرتاسر جهان از 8 تا 12 نوامبر در این جشنواره به نمایش درمیآید. این فیلم به تلاشها و زندگی لیلا آوخ و صدیقه مومن نیا از نخستین زنان نجار ایران میپردازد. این فیلم که این روزها در جشنواره استیوجونز کانادا نمایش دارد، پیشتر تندیس بهترین فیلم را از جشنواره جهانی زنان کلکته، بهترین مستند بلند را از جشنواره جهانی تورنتو و دیپلم افتخار بهترین پژوهش، بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی و بهترین تدوین و تندیس بهترین صدابرداری را از چهاردهمین جشن مستقل مستند خانه سینمای ایران به دست آورده بود.»
منیژه حکمت ضمن شادباش زادروز ابراهیم گلستان بیتی از ناصر خسرو با این مضمون را نوشته که: «دیر بمانم در این سرای کهن من/ تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن» در ادامه نیز آورده: «ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز ایرانی، از مشهورترین چهرههای ادبی و هنری معاصر ایران است که تأثیر عمیقی بر زمانه خود گذاشته است.»
فرزاد موتمن درباره فیلم دیوار صورتی نوشته که در بخشی از آن آمده: «گاهی فیلمی را برای تماشا انتخاب میکنم که هیچ چیز درباره آن و کارگردانش نمی دانم. دیوار صورتی یکی از آنها بود. این اولین فیلم تام کولن، به عنوان کارگردان و نویسنده است و آنچه در کمال ناباوری پس از مشاهده فیلم فهمیدم را ابتدا برای شما میگویم. این فیلم با صد هزار دلار بودجه، در 9 روز فیلمبرداری شده!» او در ادامه نکاتی هم درباره خود فیلم نوشته، اینکه روایتی غیرخطی دارد و ماجرای آن درباره زن و شوهری است که برای حفظ رابطهای که آشکارا صدمه دیده میکوشند و... موتمن پیشبینی کرده بعید نیست که این کارگردان در آینده فیلمهای بسیار بهتری ارائه کند و حتی گفته: «فراموش نکنیم که برای این فیلم فقط 9 روز وقت داشته!»
هانا کامکار پوستری از فیلم کوتاه «هناسه» به نویسندگی و کارگردانی میثم محمدخانی منتشر کرده، در این فیلم آن طور که در پوستر درج شده بازیگرانی همچون محمدنظر علیان، هانا کامکار، آرینا لطفی، الهه پورجمشید و میثم حشمتی به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران که از 27 مهرماه (امروز) آغاز شده و تا دوم آبان ادامه خواهد داشت اکران میشود.
گفتوگوی زنده با فاطمه قاضیها
ساعت 21 امروز (سهشنبه) علاقهمندان تاریخ میتوانند شاهد برپایی جلسه گفتوگویی با فاطمه قاضیها، نویسنده و تاریخپژوه باشند. این گفتوگوی زنده درقالب برنامهای اینستاگرامی برگزار میشود و برای شرکت در آن هیچ محدودیتی نیست. قاضیها قرار است به پرسش و پاسخی درباره تازهترین نوشته خود، کتاب «دختران ناصرالدین شاه» بپردازد که از سوی نشر گویا چندی است روانه کتابفروشیها شده. از دریچه تألیف این کتاب میتوان اطلاعات قابل توجهی درباره وضعیت دختران ناصرالدین شاه و حتی شرایط زندگی و مراودات اجتماعی آنان به دست آورد. این کتاب با تکیه بر اسناد و منابع مکتوب متعددی منتشر شده، برخی از این اسناد نخستین مرتبه در کتاب مذکور منتشر شدهاند.
چهرهها
محمدرضا شفیعی کدکنی با انتشار تصویر یک کودک؛ چند بیتی از مجموعه شعر بوی جوی مولیان را منتشر کرده که در آن آمده: «تا که بماند درون حافظه آب/ نقش کنید ای خطوط موج به دریا/ در وزش وحشت و تلاطم پاییز/ پلی ساخت بهر عبور شکوفه: کودک فردا» البته این صفحه منتسب به شفیعی کدکنی است و مطالب آن با نظارت خودش منتشر میشود.
رویا نونهالی هم تصویری از یک پوستر را بازنشر کرده که بر آن تصاویری از خودش و همچنین حمید پورآذری منتشر شده؛ بر این اساس قرار شده صد ساعت کلاس آموزشی به تدریس این دو نفر برگزار شود. «کارگاه تخصصی بازیگری از ایده تا مواجهه» عنوان این کلاس است که از سوی مدرسه فیلم تجربه مدیریت میشود؛ البته این دوره آموزشی خاص شیرازیهاست و از یکم تا پانزدهم آبان ماه برگزار میشود.
آزاده بیزارگیتی، پژوهشگر و مستندساز تصویری از نمایش دختران نجار را منتشر کرده و نوشته: «دختران نجار دو نوازی برای یک رؤیا همراه 40 فیلم از سرتاسر جهان از 8 تا 12 نوامبر در این جشنواره به نمایش درمیآید. این فیلم به تلاشها و زندگی لیلا آوخ و صدیقه مومن نیا از نخستین زنان نجار ایران میپردازد. این فیلم که این روزها در جشنواره استیوجونز کانادا نمایش دارد، پیشتر تندیس بهترین فیلم را از جشنواره جهانی زنان کلکته، بهترین مستند بلند را از جشنواره جهانی تورنتو و دیپلم افتخار بهترین پژوهش، بهترین کارگردانی، بهترین موسیقی و بهترین تدوین و تندیس بهترین صدابرداری را از چهاردهمین جشن مستقل مستند خانه سینمای ایران به دست آورده بود.»
منیژه حکمت ضمن شادباش زادروز ابراهیم گلستان بیتی از ناصر خسرو با این مضمون را نوشته که: «دیر بمانم در این سرای کهن من/ تا کهنم کرد صحبت دی و بهمن» در ادامه نیز آورده: «ابراهیم گلستان نویسنده و فیلمساز ایرانی، از مشهورترین چهرههای ادبی و هنری معاصر ایران است که تأثیر عمیقی بر زمانه خود گذاشته است.»
فرزاد موتمن درباره فیلم دیوار صورتی نوشته که در بخشی از آن آمده: «گاهی فیلمی را برای تماشا انتخاب میکنم که هیچ چیز درباره آن و کارگردانش نمی دانم. دیوار صورتی یکی از آنها بود. این اولین فیلم تام کولن، به عنوان کارگردان و نویسنده است و آنچه در کمال ناباوری پس از مشاهده فیلم فهمیدم را ابتدا برای شما میگویم. این فیلم با صد هزار دلار بودجه، در 9 روز فیلمبرداری شده!» او در ادامه نکاتی هم درباره خود فیلم نوشته، اینکه روایتی غیرخطی دارد و ماجرای آن درباره زن و شوهری است که برای حفظ رابطهای که آشکارا صدمه دیده میکوشند و... موتمن پیشبینی کرده بعید نیست که این کارگردان در آینده فیلمهای بسیار بهتری ارائه کند و حتی گفته: «فراموش نکنیم که برای این فیلم فقط 9 روز وقت داشته!»
هانا کامکار پوستری از فیلم کوتاه «هناسه» به نویسندگی و کارگردانی میثم محمدخانی منتشر کرده، در این فیلم آن طور که در پوستر درج شده بازیگرانی همچون محمدنظر علیان، هانا کامکار، آرینا لطفی، الهه پورجمشید و میثم حشمتی به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم در جشنواره فیلم کوتاه تهران که از 27 مهرماه (امروز) آغاز شده و تا دوم آبان ادامه خواهد داشت اکران میشود.
صراحت جذاب جناب مایکل کین
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
مایکل کین بازیگر بزرگ و برنده اسکار در گفت وگویی با صراحت اعلام کرده از بازیگری خداحافظی کرده است. او با اشاره به علاقهاش به نویسندگی، گفته ترجیح میدهد به جای کار دشوار و زمانبر بازیگری، به نوشتن ادامه بدهد. کین 88 ساله گفته دو سال گذشته بیکار بوده، چون برای او نقشی نیست و طبیعی است یک بازیگر دراین سن بیکار بماند. حرفهای مایکل کین را میشود با اظهارنظر بعضی از بازیگران ایرانی مقایسه کرد. بسیاری از بازیگران محترم و سالخورده سینما و تلویزیون، متوجه این موضوع نیستند که نسل بازیگری عوض شده و قرار نیست یک بازیگر در هر سن و سال پرکار باشد. جدا از موضوع سن و توانایی نقش آفرینی (که درباره دومی اصلاً صحبتی به میان نمیآید) بازیگری هنری است با تاریخ مصرف و چه بپذیریم و چه نخواهیم باور کنیم، ویژگیهای ظاهری و جذابیتهای فیزیکی در آن دخیل است. در اغلب گفتوگوهای بازیگران نسل قدیمی، به بازیگران نسل تازه به شکلهای مختلف حمله میشود. ساختار سینما و سریالسازی زیر سؤال میرود و اغلب افراد به باندبازی متهم میشوند. اینها بخشی از واقعیت است، اما همه آن نیست. رسانهها، بویژه خبرگزاریها و سایتها توجه و اقبال بیشتری به این گونه اظهارنظرهای غیرمنطقی و معمولاً احساساتی نشان میدهند و با انعکاس آنها محملی میشوند تا این جنس جملهها مدام از گفت و گویی به گفت و گویی دیگر تکرار شود.
بعضی بازیگران، کارگردانها و تهیهکنندگانی را که بعد از چند همکاری با آنها، سراغ دیگر همکارانشان رفتهاند، آماج حمله قرار میدهند و آسمان و ریسمان را به هم میبافند و افشاگری میکنند تا از انتخاب نشدن توسط آنها انتقام بگیرند. شبکههای مجازی در این میانه، روی آتش دعواها و گلایهها بنزین میریزند و فرصتی میدهند به مخاطبانی که اغلب بیاطلاع یا کم اطلاع هستند، با فحاشی به یکی از طرفین که کمتر محبوب است، این روند فرسایشی را کشدار کنند.
مایکل کین بازیگری بزرگ و ستایش شده است، دو جایزه اسکار در کارنامه دارد و هنوز نامش میتواند اعتباری برای یک فیلم باشد. این که او در هشتاد و هشت سالگی به دنبال تجربه نویسندگی و ورود به دنیایی تازه است، همان قدر جذاب و دلنشین است که بهعنوان یک بازیگر، پذیرفته امکان این که مقابل دوربین برود کمتر شده است. صراحت او نشاندهنده رویکردی حرفهای هم است؛ ستارهای که میداند دوران درخشش در سینما پایان پذیرفته و با این واقعیت با همه تلخیاش کنار آمده است.
بازیگران و کارگردانهایی که مدتهاست در مصاحبههایشان به ما یادآوری میکنند وضعیت ساخت فیلم و سریال در دهه شصت و هفتاد بهتر بوده، چون آنها آن روزها پرکارتر بودهاند، با خواندن گفت و گوی مایکل کین شاید به خودشان فرصت بدهند، الفبای رفتار و گفتار حرفهای را بیاموزند.
روزنامهنگار
مایکل کین بازیگر بزرگ و برنده اسکار در گفت وگویی با صراحت اعلام کرده از بازیگری خداحافظی کرده است. او با اشاره به علاقهاش به نویسندگی، گفته ترجیح میدهد به جای کار دشوار و زمانبر بازیگری، به نوشتن ادامه بدهد. کین 88 ساله گفته دو سال گذشته بیکار بوده، چون برای او نقشی نیست و طبیعی است یک بازیگر دراین سن بیکار بماند. حرفهای مایکل کین را میشود با اظهارنظر بعضی از بازیگران ایرانی مقایسه کرد. بسیاری از بازیگران محترم و سالخورده سینما و تلویزیون، متوجه این موضوع نیستند که نسل بازیگری عوض شده و قرار نیست یک بازیگر در هر سن و سال پرکار باشد. جدا از موضوع سن و توانایی نقش آفرینی (که درباره دومی اصلاً صحبتی به میان نمیآید) بازیگری هنری است با تاریخ مصرف و چه بپذیریم و چه نخواهیم باور کنیم، ویژگیهای ظاهری و جذابیتهای فیزیکی در آن دخیل است. در اغلب گفتوگوهای بازیگران نسل قدیمی، به بازیگران نسل تازه به شکلهای مختلف حمله میشود. ساختار سینما و سریالسازی زیر سؤال میرود و اغلب افراد به باندبازی متهم میشوند. اینها بخشی از واقعیت است، اما همه آن نیست. رسانهها، بویژه خبرگزاریها و سایتها توجه و اقبال بیشتری به این گونه اظهارنظرهای غیرمنطقی و معمولاً احساساتی نشان میدهند و با انعکاس آنها محملی میشوند تا این جنس جملهها مدام از گفت و گویی به گفت و گویی دیگر تکرار شود.
بعضی بازیگران، کارگردانها و تهیهکنندگانی را که بعد از چند همکاری با آنها، سراغ دیگر همکارانشان رفتهاند، آماج حمله قرار میدهند و آسمان و ریسمان را به هم میبافند و افشاگری میکنند تا از انتخاب نشدن توسط آنها انتقام بگیرند. شبکههای مجازی در این میانه، روی آتش دعواها و گلایهها بنزین میریزند و فرصتی میدهند به مخاطبانی که اغلب بیاطلاع یا کم اطلاع هستند، با فحاشی به یکی از طرفین که کمتر محبوب است، این روند فرسایشی را کشدار کنند.
مایکل کین بازیگری بزرگ و ستایش شده است، دو جایزه اسکار در کارنامه دارد و هنوز نامش میتواند اعتباری برای یک فیلم باشد. این که او در هشتاد و هشت سالگی به دنبال تجربه نویسندگی و ورود به دنیایی تازه است، همان قدر جذاب و دلنشین است که بهعنوان یک بازیگر، پذیرفته امکان این که مقابل دوربین برود کمتر شده است. صراحت او نشاندهنده رویکردی حرفهای هم است؛ ستارهای که میداند دوران درخشش در سینما پایان پذیرفته و با این واقعیت با همه تلخیاش کنار آمده است.
بازیگران و کارگردانهایی که مدتهاست در مصاحبههایشان به ما یادآوری میکنند وضعیت ساخت فیلم و سریال در دهه شصت و هفتاد بهتر بوده، چون آنها آن روزها پرکارتر بودهاند، با خواندن گفت و گوی مایکل کین شاید به خودشان فرصت بدهند، الفبای رفتار و گفتار حرفهای را بیاموزند.
کافی است هنرمند واقعی باشد
دانش اقباشاوی
فیلمساز
برای تماشای این فیلم نه توصیه میکنم و نه پیشنهاد، بلکه میخواهم تمنا کنم که تماشای «سگ سفید» ساخته ساموئل فولر را از دست ندهید. «سگ سفید» را ساموئل فولر سال 1982 بر اساس داستانی به همین نام از رومن گاری ساخته است؛ نویسنده سرشناسی که در ایران کتاب «زندگی در پیشرو» او شهرت بسیاری دارد. آثار سام فولر و در اینجا مشخصاً فیلم جذاب «سگ سفید» نشان میدهد که با مهارت فیلمسازی میتوان در قالب فیلمهای کمهزینه - در مقایسه با فیلمهای پرهزینه هالیوود - قصهای تأثیرگذار و باورپذیر و مهم ساخت.
کتابهایی که من میخوانم اغلب سینمایی است اما رمانی که خودم دوست دارم و همیشه خواندن آن را به دوستان سفارش میکنم «آب و خاک» نوشته جعفر مدرس صادقی است. جعفر مدرس صادقی قصه را سلیس و روان و به لحاظ ساختاری جذاب تعریف میکند. به تصور من در «آب و خاک» تکنیکهای سینمایی مثل مونتاژ دیده میشود، اساساً «آب و خاک» رمانی بصری و دراماتیک است. شخصیتهایی که مدرس صادقی در این اثر خلق کرده از جمله اسماعیل یا آقای بهمن اسفندیار در عین باورپذیری عجیب و غریب هستند و رویدادهای غیرقابل پیشبینی خلق میکنند. باز هم تأکید میکنم طبق تصور من، «آب و خاک» یک رمان بلک کمدی است که مغفول مانده است. کتابی که آرزو دارم اگر شرایط اجازه دهد آن را بسازم.
اثر موسیقایی منتخب خودم سه آلبوم «خواب در بیداری»، «وحدت» و «برف» فرهاد مهراد است. تصور میکنم نفیسترین دستاورد تاریخ موسیقی مدرن ایران آثار فرهاد مهراد است. «برف»، «خواب در بیداری» و «وحدت» حجتی شد برای اثبات اینکه برای تأثیرگذاری در تاریخ هنر نیاز نیست زیاد کار کنید با سه آلبوم هم میتوان تأثیرگذار بود و هم آگاهی بخش. نوع زیست هنری و عملکرد حرفهای فرهاد مهراد این نکته را ثابت کرد که خلق آثار باکیفیت در این مملکت دور از دسترس نیست فقط کافی است هنرمند، واقعی باشد.
فیلمساز
برای تماشای این فیلم نه توصیه میکنم و نه پیشنهاد، بلکه میخواهم تمنا کنم که تماشای «سگ سفید» ساخته ساموئل فولر را از دست ندهید. «سگ سفید» را ساموئل فولر سال 1982 بر اساس داستانی به همین نام از رومن گاری ساخته است؛ نویسنده سرشناسی که در ایران کتاب «زندگی در پیشرو» او شهرت بسیاری دارد. آثار سام فولر و در اینجا مشخصاً فیلم جذاب «سگ سفید» نشان میدهد که با مهارت فیلمسازی میتوان در قالب فیلمهای کمهزینه - در مقایسه با فیلمهای پرهزینه هالیوود - قصهای تأثیرگذار و باورپذیر و مهم ساخت.
کتابهایی که من میخوانم اغلب سینمایی است اما رمانی که خودم دوست دارم و همیشه خواندن آن را به دوستان سفارش میکنم «آب و خاک» نوشته جعفر مدرس صادقی است. جعفر مدرس صادقی قصه را سلیس و روان و به لحاظ ساختاری جذاب تعریف میکند. به تصور من در «آب و خاک» تکنیکهای سینمایی مثل مونتاژ دیده میشود، اساساً «آب و خاک» رمانی بصری و دراماتیک است. شخصیتهایی که مدرس صادقی در این اثر خلق کرده از جمله اسماعیل یا آقای بهمن اسفندیار در عین باورپذیری عجیب و غریب هستند و رویدادهای غیرقابل پیشبینی خلق میکنند. باز هم تأکید میکنم طبق تصور من، «آب و خاک» یک رمان بلک کمدی است که مغفول مانده است. کتابی که آرزو دارم اگر شرایط اجازه دهد آن را بسازم.
اثر موسیقایی منتخب خودم سه آلبوم «خواب در بیداری»، «وحدت» و «برف» فرهاد مهراد است. تصور میکنم نفیسترین دستاورد تاریخ موسیقی مدرن ایران آثار فرهاد مهراد است. «برف»، «خواب در بیداری» و «وحدت» حجتی شد برای اثبات اینکه برای تأثیرگذاری در تاریخ هنر نیاز نیست زیاد کار کنید با سه آلبوم هم میتوان تأثیرگذار بود و هم آگاهی بخش. نوع زیست هنری و عملکرد حرفهای فرهاد مهراد این نکته را ثابت کرد که خلق آثار باکیفیت در این مملکت دور از دسترس نیست فقط کافی است هنرمند، واقعی باشد.
سیره رسول خدا-14
مدارا و نرمش
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
انسانهای بزرگ با برخورد و خلق و خوی بزرگوارانه خود از دیگران متمایز میشوند، هرچند ثروت و مکنت و قدرت نزد دیگران باشد. بزرگواری و عظمت شخصیت پیامبر اسلام(ص) که خدای تعالی بدان تصریح فرموده - انک لعلی خلق عظیم - مورد اذعان مخالفان حضرتش نیز بوده است، چرا که پیامبر این موضوع را جزو استراتژیهای دعوت خویش قرار داده بود. بسیاری از مخالفان سرسخت پیامبر اکرم(ص) پیش از آنکه با منطق زبان یا شمشیر تسلیم شوند از درون مقهور عظمت اخلاق نبوی شدند. شیوههای فرعی و مقطعی متعددی برپایه این استراتژی در مراحل مختلف دعوت پیامبراکرم(ص) مشاهده میشود که به اختصار به آنها میپردازیم. پیش از بیان شیوهها، شایسته است به نکتهای مهم در این زمینه در مفاد آیه انذار توجه کنیم؛ این آیه در واقع جمع میان دو شیوه متقابل سازشناپذیری و شیوه نرمش و مداراست و نشان میدهد که در فصل دعوت، برخورد جدی و غیرقابل انعطاف یعنی انذار و هشدار با خفض جناح و بال گشودن که کنایه از رفق و تساهل و مداراست همراه و ملازم یکدیگر بوده است.
پاسخ آرام به شبههها و تهمتها
تاریخ اسلام بیانگر آن است که زشتترین نوع برخورد از جانب مشرکان و سران قریش با پیامبر بزرگوار اسلام(ص) صورت گرفت و شخصیت بینظیرآن حضرت آماج تیرهای تهمت و دشنام کوردلان واقع شد. اما پاسخ آن حضرت، پیوسته همراه با کرامت نفس و برخاسته از مجد و بزرگ منشی ویژه حضرتش بود. این خصلتی است که خداوند به سبب آن بر پیامبر منت گذاشته است: «الم نشرح لک صدرک» آیا ما به تو شرح صدر عطا نکردیم. نگاهی به مناظره و گفتوگوها و حوادث پیش آمده میان پیامبر و مخالفان بویژه جریان مباهله و گفتوگو با یهود و نصارا و همسخنی با برخی از اشراف قریش بیانگر این معناست؛ بهعنوان مثال ابن هشام در سیرهاش مینویسد: علما و احبار یهود از پیامبر بسیار پرسشهای عیبجویانه و معاندانه میکردند و شبهاتی به منظور خلط حق و باطل مطرح میساختند و پیامبر با راهنمایی قرآن بهطور کامل پاسخ آنان را میداد. مؤمنان نیز مسائلی درباره حلال و حرام میپرسیدند که پاسخ کافی میشنیدند. (سیره نبویه ج۱ ص۵۱۳) علاوه بر اینها در سیره پیامبر اکرم(ص) بارها اتفاق افتاده است که کسی با پرخاش و خشونت با حضرت برخورد کرده و آن حضرت نه تنها عکسالعمل خشنی نشان نداده بلکه ضمن برآوردن حاجت آن فرد، اصحاب خود را نیز که قصد مقابله به مثل داشتهاند را از رفتار تند بازداشته است.
آسانگیری در مسائل شخصی
در بحث شیوه سازشناپذیری پیامبر اکرم(ص) در اصول به این موضوع نیز اشاره شده است که پیامبراسلام(ص) در زندگی فردی، معاشرتها و برخوردهای خود با دیگران بسادگی از آنچه دراختیار داشت میگذشت و هرگز درباره دیگران سختگیری نمیکرد، به طوری که برخی نویسندگان، تسامح و نرمش اخلاقی را یکی از اصول و محورهای حاکم بر شیوههای دعوت و زندگی آن حضرت برشمردهاند. شهید مطهری دراین مورد میگوید: پیامبر در مسائل فردی و شخصی نرم و ملایم بود نه در مسائل اصولی و در ادامه دو نمونه از نرمش پیامبر در مسائل فردی و صلابتش در مسائل اصولی را بیان میکند. بهعنوان نمونه داستان آن یهودی مدعی را نقل میکند که با خشونت ادعایی علیه پیامبر مطرح کرد و موضوع به نزد قاضی کشیده شد و حکم به نفع یهودی دروغ پرداز صادر شد؛ اما پیامبر این خشونت و قضاوت را تحمل کرد تا آنکه وجدان آن یهودی به خود آمد. در خصوص معاشرتهای فردی از انس بن مالک روایت شده که؛ «مدت نه سال در خدمت پیامبر بودم، اما به یاد ندارم هیچگاه گفته باشد چرا فلان کار را انجام ندادی و هرگز در کاری از من عیب نگرفت. ازطرفی به مبلغ اعزامی خود به یمن، معاذبن جبل دستور میدهد که «یامعاذ یسر و لا تعسر و بشر و لاتنفر» ای معاذ آسان بگیر و سختگیری مکن و مژده بده و مردم را بیزار مکن، چه در دعوت آسان گیری کلید موفقیت است. همچنین در جایی به اصحاب خود سفارش آسان گیری میکند «یسرواولا تعسروا و بشرو اولا تنفروا» (کنز العمال ج۳ ص۳۷). همچنین به چندین بیان، شریعت خویش را مبتنی بر تسامح و مدارا و سهولت معرفی کرده است. پیامبر(ص) خطاب به عثمان بن مظعون فرمود: ای عثمان خداوند متعال مرا برای رهبانیت نفرستاده، بلکه مرا به شریعت و دین حنیف و آسان و با گذشت مبعوث کرده است. (اصول کافی ج ۵ ص ۲۹۴)
از دیگر صفات بارز آن حضرت که از مدارا و نرمخویی او سرچشمه میگیرد در عبارت زیر به چشم میخورد: «انالله ارسلنی مبلغاً و لم یرسلنی متعنتا» خداوند مرا برای تبلیغ فرستاد، نه برای سرزنش و عتاب و عیبجویی (کنز العمال ج ۳ ص ۳۳) و در جایی خود را مانند پدر برای امتش قلمداد میکند. «انما انا لکم مثل الوالد لولده» همانا من برای شما چون پدر برای فرزندان هستم. روشن است که چنین خصلتهایی تا چه اندازه در نرم کردن دل مخاطبان و قبول دعوت مؤثر و نافذ خواهد بود. اگر این رفق و مدارا نبود دلها پیرامون او گرد نمیآمدند و اگر این بردباری و حلم زایدالوصف و رعایت عواطف و صمیمیت و تواضع با مردم نبود هرگز این تأثیر در نفوس امکانپذیر نمیشد و جانهای آدمیان با او همراه و پذیرای وحی الهی نمیشدند.
دبیر گروه پایداری
انسانهای بزرگ با برخورد و خلق و خوی بزرگوارانه خود از دیگران متمایز میشوند، هرچند ثروت و مکنت و قدرت نزد دیگران باشد. بزرگواری و عظمت شخصیت پیامبر اسلام(ص) که خدای تعالی بدان تصریح فرموده - انک لعلی خلق عظیم - مورد اذعان مخالفان حضرتش نیز بوده است، چرا که پیامبر این موضوع را جزو استراتژیهای دعوت خویش قرار داده بود. بسیاری از مخالفان سرسخت پیامبر اکرم(ص) پیش از آنکه با منطق زبان یا شمشیر تسلیم شوند از درون مقهور عظمت اخلاق نبوی شدند. شیوههای فرعی و مقطعی متعددی برپایه این استراتژی در مراحل مختلف دعوت پیامبراکرم(ص) مشاهده میشود که به اختصار به آنها میپردازیم. پیش از بیان شیوهها، شایسته است به نکتهای مهم در این زمینه در مفاد آیه انذار توجه کنیم؛ این آیه در واقع جمع میان دو شیوه متقابل سازشناپذیری و شیوه نرمش و مداراست و نشان میدهد که در فصل دعوت، برخورد جدی و غیرقابل انعطاف یعنی انذار و هشدار با خفض جناح و بال گشودن که کنایه از رفق و تساهل و مداراست همراه و ملازم یکدیگر بوده است.
پاسخ آرام به شبههها و تهمتها
تاریخ اسلام بیانگر آن است که زشتترین نوع برخورد از جانب مشرکان و سران قریش با پیامبر بزرگوار اسلام(ص) صورت گرفت و شخصیت بینظیرآن حضرت آماج تیرهای تهمت و دشنام کوردلان واقع شد. اما پاسخ آن حضرت، پیوسته همراه با کرامت نفس و برخاسته از مجد و بزرگ منشی ویژه حضرتش بود. این خصلتی است که خداوند به سبب آن بر پیامبر منت گذاشته است: «الم نشرح لک صدرک» آیا ما به تو شرح صدر عطا نکردیم. نگاهی به مناظره و گفتوگوها و حوادث پیش آمده میان پیامبر و مخالفان بویژه جریان مباهله و گفتوگو با یهود و نصارا و همسخنی با برخی از اشراف قریش بیانگر این معناست؛ بهعنوان مثال ابن هشام در سیرهاش مینویسد: علما و احبار یهود از پیامبر بسیار پرسشهای عیبجویانه و معاندانه میکردند و شبهاتی به منظور خلط حق و باطل مطرح میساختند و پیامبر با راهنمایی قرآن بهطور کامل پاسخ آنان را میداد. مؤمنان نیز مسائلی درباره حلال و حرام میپرسیدند که پاسخ کافی میشنیدند. (سیره نبویه ج۱ ص۵۱۳) علاوه بر اینها در سیره پیامبر اکرم(ص) بارها اتفاق افتاده است که کسی با پرخاش و خشونت با حضرت برخورد کرده و آن حضرت نه تنها عکسالعمل خشنی نشان نداده بلکه ضمن برآوردن حاجت آن فرد، اصحاب خود را نیز که قصد مقابله به مثل داشتهاند را از رفتار تند بازداشته است.
آسانگیری در مسائل شخصی
در بحث شیوه سازشناپذیری پیامبر اکرم(ص) در اصول به این موضوع نیز اشاره شده است که پیامبراسلام(ص) در زندگی فردی، معاشرتها و برخوردهای خود با دیگران بسادگی از آنچه دراختیار داشت میگذشت و هرگز درباره دیگران سختگیری نمیکرد، به طوری که برخی نویسندگان، تسامح و نرمش اخلاقی را یکی از اصول و محورهای حاکم بر شیوههای دعوت و زندگی آن حضرت برشمردهاند. شهید مطهری دراین مورد میگوید: پیامبر در مسائل فردی و شخصی نرم و ملایم بود نه در مسائل اصولی و در ادامه دو نمونه از نرمش پیامبر در مسائل فردی و صلابتش در مسائل اصولی را بیان میکند. بهعنوان نمونه داستان آن یهودی مدعی را نقل میکند که با خشونت ادعایی علیه پیامبر مطرح کرد و موضوع به نزد قاضی کشیده شد و حکم به نفع یهودی دروغ پرداز صادر شد؛ اما پیامبر این خشونت و قضاوت را تحمل کرد تا آنکه وجدان آن یهودی به خود آمد. در خصوص معاشرتهای فردی از انس بن مالک روایت شده که؛ «مدت نه سال در خدمت پیامبر بودم، اما به یاد ندارم هیچگاه گفته باشد چرا فلان کار را انجام ندادی و هرگز در کاری از من عیب نگرفت. ازطرفی به مبلغ اعزامی خود به یمن، معاذبن جبل دستور میدهد که «یامعاذ یسر و لا تعسر و بشر و لاتنفر» ای معاذ آسان بگیر و سختگیری مکن و مژده بده و مردم را بیزار مکن، چه در دعوت آسان گیری کلید موفقیت است. همچنین در جایی به اصحاب خود سفارش آسان گیری میکند «یسرواولا تعسروا و بشرو اولا تنفروا» (کنز العمال ج۳ ص۳۷). همچنین به چندین بیان، شریعت خویش را مبتنی بر تسامح و مدارا و سهولت معرفی کرده است. پیامبر(ص) خطاب به عثمان بن مظعون فرمود: ای عثمان خداوند متعال مرا برای رهبانیت نفرستاده، بلکه مرا به شریعت و دین حنیف و آسان و با گذشت مبعوث کرده است. (اصول کافی ج ۵ ص ۲۹۴)
از دیگر صفات بارز آن حضرت که از مدارا و نرمخویی او سرچشمه میگیرد در عبارت زیر به چشم میخورد: «انالله ارسلنی مبلغاً و لم یرسلنی متعنتا» خداوند مرا برای تبلیغ فرستاد، نه برای سرزنش و عتاب و عیبجویی (کنز العمال ج ۳ ص ۳۳) و در جایی خود را مانند پدر برای امتش قلمداد میکند. «انما انا لکم مثل الوالد لولده» همانا من برای شما چون پدر برای فرزندان هستم. روشن است که چنین خصلتهایی تا چه اندازه در نرم کردن دل مخاطبان و قبول دعوت مؤثر و نافذ خواهد بود. اگر این رفق و مدارا نبود دلها پیرامون او گرد نمیآمدند و اگر این بردباری و حلم زایدالوصف و رعایت عواطف و صمیمیت و تواضع با مردم نبود هرگز این تأثیر در نفوس امکانپذیر نمیشد و جانهای آدمیان با او همراه و پذیرای وحی الهی نمیشدند.
عکس نوشت
خبرگزاری میراث آریا گزارش تصویری منتشر کرده از روستای گردشگری بلبر که واقع در شهرستان سروآباد یکی از روستاهای منطقه هورامان است. معماری این روستا به صورت پلکانی بوده و به واسطه برخورداری از این معماری زیبا و فرهنگ غنی و قرارگیری در یکی از زیباترین مناطق کردستان، این روستا همواره مقصدی برای گردشگران داخلی و خارجی بوده است. جالب است بدانید مهمترین محصولات کشاورزی روستای بلبر انار است و هر ساله در منطقه هورامان جشنوارهای با نام«انار» با مشارکت مردم برگزار می شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
حمید نیلی: نباید موضوع جشنوارهها را شعارزده کنیم
-
بیایید به مرگ خود بخندیم
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
صراحت جذاب جناب مایکل کین
-
کافی است هنرمند واقعی باشد
-
مدارا و نرمش
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین