ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر خدا (ص):
هر که چشمش به دست مردم باشد، اندوهش دراز و افسوسش پایدار شود.
اعلام الدین:ص 294
امیدوارم با شهدای شیمیایی محشور شود
ابراهیم حاتمیکیا: صادق بود و صدق و صراحتش اجازه نفوذ کمتری نمیداد. شرطی برای بازی در «از کرخه تا راین» با او گذاشتیم که باید در اوقات غیربازیگریاش - که زمان کمی هم نبود - به گروه فیلمسازی کمک کند تا ما کمتر از عوامل آلمانی استفاده کنیم. او قول همکاری داد. اوایل به قولش وفا کرد، ولی هرچه پیش رفتیم کمتر تن به همکاری میداد. از او دلخور بودم که چرا به شرطش عمل نمیکند، غافل از این که صادق صفایی چنان در نقش نوذر فرو رفته بود که همچون بچههای شیمیایی شده رنجور دیگر حوصلهای نداشت. نتیجهاش ماندگار شدن نقش «نوذر» در فیلم «از کرخه تا راین» شد. خدایش بیامرزد و او را با شهدای جنگ تحمیلی مخصوصاً شهدای مظلوم شیمیایی محشور کند.
یادداشت این فیلمساز درباره صادق صفایی، بازیگر فقید از کرخه تا راین
به بهانه بازنشر مجموعه آثار هوشنگ چالنگی/ نشر افراز
فراموشی همیشه برنده میدان نیست
ارمغان بهداروند
شاعر
پیرمرد؛ با آن قد بلند و چشمهای جنوبیاش که انگار دورترها را بیشتر و بهتر از ما میبیند، دوستداشتنیست.از آن آدمهای کمحرف که دلت میخواهد عین بچههای ظهر تابستان که نمیگذارند چشم روی چشم بگذاری و چرتی به چشمت بیاید؛ به جان سکوتش بیفتی تا شاید به شنیدن چند کلمه که هر چه میخواهد باشد با لحن و لهجهاش بیشتر آشنا شوی. نخستین سالهای دهه هفتاد که از پس جنگ و جهنمدرههای مانده از جنگ، به شعر رو کرده بودیم، یکی از آن آدمهایی که «نام» داشت و «نشان» نداشت؛ «هوشنگ چالنگی» بود. در هر چه که میشنیدیم و هر چه که میخواندیم؛ بود، اما به طرز ترسناکی باید به همان اندازه کفایت میکردیم.
حساب و کتاب ما با هوشنگ چالنگی به قدر صفحاتی از پژوهشها و بندهایی از مقالات و سطرهایی از شعرهایش در خلال همینها که گفتم خلاصه میشد. همین قدر میدانستیم که در سال ۱۳۲۰ در مسجدسلیمان زاده شده است. از پس غزلنویسیها و تألیفات نیمایی، شهروند شعر مدرن دهه چهل میشود. از این جا به بعد نام او را در کنار دیگرانی همچون «بیژن الهی»، «بهرام اردبیلی» و «محمود شجاعی» میخواندیم و میدانستیم که در زبانورزی و زیباییزایی با روزگار خویش متفاوت بودهاند؛ تفاوتی که برای آنها به «تشخص» منتهی شد و هزار حرف و حدیث دیگر که در ادامه بود و دست آخر هم ندانستیم آن بلندبالای شعر در روزگار ما چه میکند و کجاست؟ انزوای ذاتی چالنگی مزید بر مصایبی شد که برای «شعرِ بدونِ اجازه» اتفاق میافتاد و تنها این «ما»ی مضحک بود که به ناگزیری باید انسانِ حی و حاضرِ روزگار خویش را به دشواری بجوید و به دست نیاورد و این تهیدستی تا سال ۱۳۸۰ که نشر سالی «آن جا که میایستی» را منتشر کرد، ادامه داشت. حالا کلمه به کلمه تعارفات و توصیفات پیش از این را لمس میکردیم و چه خوشبخت بودیم که بودای بختیاری راضی شده بود که از غار تردیدها و تنهایی خویش به خانهها و خیابانها بیاید.
برای من هوشنگ چالنگی یادآور «سانتیاگو»ی پیرمرد و دریای «ارنست همینگوی» است. دو پیرمرد که هر دو امیدوارانه رنج میکشند تا دست خالی از میدان برنگردند. چالنگی دقیقاً شبیه سانتیاگو با پرنده و ماهی و دریا و زمین و آسمان حرف میزند. آن چه او اندیشیده و خلق کرده است؛ چنان سزاوار هست که به ماهی غولپیکری که در قلاب سانتیاگو گیر افتاده بود، تشبیه شود. نسبت ما به هوشنگ چالنگی هم میتواند از قرارِ قرابت پسرکی باشد که او را برخلاف پدر و مادرش قهرمان میداند و ایمان دارد که او میتواند...
چاپ دوم مجموعه آثار هوشنگ چالنگی که به همت نشر افراز منتشر شده است، میتواند گواهی گرمی باشد که همیشه فراموشی نمیتواند برنده میدان باشد.
شاعر
پیرمرد؛ با آن قد بلند و چشمهای جنوبیاش که انگار دورترها را بیشتر و بهتر از ما میبیند، دوستداشتنیست.از آن آدمهای کمحرف که دلت میخواهد عین بچههای ظهر تابستان که نمیگذارند چشم روی چشم بگذاری و چرتی به چشمت بیاید؛ به جان سکوتش بیفتی تا شاید به شنیدن چند کلمه که هر چه میخواهد باشد با لحن و لهجهاش بیشتر آشنا شوی. نخستین سالهای دهه هفتاد که از پس جنگ و جهنمدرههای مانده از جنگ، به شعر رو کرده بودیم، یکی از آن آدمهایی که «نام» داشت و «نشان» نداشت؛ «هوشنگ چالنگی» بود. در هر چه که میشنیدیم و هر چه که میخواندیم؛ بود، اما به طرز ترسناکی باید به همان اندازه کفایت میکردیم.
حساب و کتاب ما با هوشنگ چالنگی به قدر صفحاتی از پژوهشها و بندهایی از مقالات و سطرهایی از شعرهایش در خلال همینها که گفتم خلاصه میشد. همین قدر میدانستیم که در سال ۱۳۲۰ در مسجدسلیمان زاده شده است. از پس غزلنویسیها و تألیفات نیمایی، شهروند شعر مدرن دهه چهل میشود. از این جا به بعد نام او را در کنار دیگرانی همچون «بیژن الهی»، «بهرام اردبیلی» و «محمود شجاعی» میخواندیم و میدانستیم که در زبانورزی و زیباییزایی با روزگار خویش متفاوت بودهاند؛ تفاوتی که برای آنها به «تشخص» منتهی شد و هزار حرف و حدیث دیگر که در ادامه بود و دست آخر هم ندانستیم آن بلندبالای شعر در روزگار ما چه میکند و کجاست؟ انزوای ذاتی چالنگی مزید بر مصایبی شد که برای «شعرِ بدونِ اجازه» اتفاق میافتاد و تنها این «ما»ی مضحک بود که به ناگزیری باید انسانِ حی و حاضرِ روزگار خویش را به دشواری بجوید و به دست نیاورد و این تهیدستی تا سال ۱۳۸۰ که نشر سالی «آن جا که میایستی» را منتشر کرد، ادامه داشت. حالا کلمه به کلمه تعارفات و توصیفات پیش از این را لمس میکردیم و چه خوشبخت بودیم که بودای بختیاری راضی شده بود که از غار تردیدها و تنهایی خویش به خانهها و خیابانها بیاید.
برای من هوشنگ چالنگی یادآور «سانتیاگو»ی پیرمرد و دریای «ارنست همینگوی» است. دو پیرمرد که هر دو امیدوارانه رنج میکشند تا دست خالی از میدان برنگردند. چالنگی دقیقاً شبیه سانتیاگو با پرنده و ماهی و دریا و زمین و آسمان حرف میزند. آن چه او اندیشیده و خلق کرده است؛ چنان سزاوار هست که به ماهی غولپیکری که در قلاب سانتیاگو گیر افتاده بود، تشبیه شود. نسبت ما به هوشنگ چالنگی هم میتواند از قرارِ قرابت پسرکی باشد که او را برخلاف پدر و مادرش قهرمان میداند و ایمان دارد که او میتواند...
چاپ دوم مجموعه آثار هوشنگ چالنگی که به همت نشر افراز منتشر شده است، میتواند گواهی گرمی باشد که همیشه فراموشی نمیتواند برنده میدان باشد.
هنرمندان در فضای مجازی
فضای مجازی هنرمندان خصوصاً هنرمندان تئاتری دیروز متأثر از درگذشت صادق صفایی یکیدیگر هنرمندان جوان این حوزه بود. بسیاری از چهرههای شاخص، درگذشت این کارگردان، بازیگر و بازیگر تئاتر را تسلیت گفتند و به آثار شاخصی که از او به یاد مانده اشاره کردند.
مرگ شوک برانگیز یک استاد
گلاب آدینه، در واکنش به خبر درگذشت این هنرمند باسابقه تئاتر استوریای در اینستاگرام خود گذاشت و با انتشار عکسی از این هنرمند فقید نوشت: «صادق صفایی نازنین؛ انسان و هنرمند وارسته پرواز ناگهانات تمام دوستدارانت را شوکه کرد.» نادربرهانیمرند هم در واکنش به فقدان این بازیگر تئاتر با یک استوری به او ادای احترام کرد و نوشت: «سفرت سبز صادق جان». شهره لرستانی در اندوه درگذشت صادق صفایی در اینستاگرام خود با انتشار عکسی نوشت: باز هم کوچ... باز هم رفتن. این بار همکلاسی دوران دانشگاهم صادق صفایی؛ مهربان، عزیز، مودب، باسواد، به یاد تئاترهایی که در استودیوهای دانشکده هنرهای زیبا بازی میکردیم. به یاد ترم موشکی، به یاد برشت خواندن زیر بمباران عراقیها... و بعد سینما... و او هم بازی کرد در خوابگاه دختران، از کرخه تا راین، وقتی همه خواب بودند و بسیار فیلمها و دو جایزه بازیگری جشنواره فجر و عضویت در هیأت علمی دانشگاه و تدریس و کار و کار و کار... آخر هر بیماری قلب میایستد و حیف از قلبهای هنرمندان عزیزی که یکبهیک پرپر میشوند. به تمام هم دانشگاهیهای عزیزم در دپارتمان تئاتر و نمایش، این ضایعه دردناک را تسلیت میگویم. مهدی سلطانی در اندوه درگذشت دوستش صادق صفایی با انتشار تصویری نوشت: «دوست صادقم، رفیق با صفایم، همکار عزیزم، چه غریبانه، چه بیباورانه، چه شگفتانه پر کشیدی، هر چند چندی است دیگر هیچ چیز برایم شگفت انگیز نیست.»
سوسن پرور در اندوه درگذشت صادق صفایی ضمن تسلیت در اینستاگرامش نوشت: «صادق صفایی عزیز هم رفت عجب بازیگری بودی جناب صفایی. چه اندک میشویم. چه تنها میشویم. چه خالی میشویم. این بود زندگی؟!»
برزو ارجمند هم با انتشار عکسی از فیلم «سفر سرخ» در اینستاگرام خود یادداشت کرد: «رفیق، چرا اینقدر زود؟ باورم نیست، تمام خاطراتمون در فیلم سفر سرخ جلوی چشمامه، مرد عاشق پیشه، مرد با سواد، مرد کاربلد، چه حیف، حیف. روحت شاد رفیق، روحت آرام صادق جان صفایی»
صفحه رسمی تئاتر شهر هم در اینستاگرام به بهانه درگذشت زنده نام صادق صفایی عکسهایی از او در نمایشهایی مثل «اگر باران بخواهد» به کارگردانی آرش آبسالان و نمایش «کمدی مرگ» بهکارگردانی صادق صفایی منتشر کرد. صادق صفایی (۲۶ آبان ۱۳۴۰ – ۵ شهریور ۱۴۰۰) کارگردان و بازیگر سینما، تئاتر و همچنین عضو هیأت علمی دپارتمان نمایش دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی دانشگاه تهران بود. او دو بار در جشنواره فیلم فجر برای بازیگری جایزه دریافت کرد. صفایی در پنجم شهریور ۱۴۰۰ در سن ۵۹ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت.
چه خبر؟
اسدالله امرایی مترجم در اینستاگرامش خبر خوبی منتشر کرده است. او نوشته: «خبر خوش: مرکز مطالعات ایرانشناسی ساموئل جردن دانشگاه کالیفرنیا(یوسیآی) اعلام کرده که الهام گردی شاعر ایرانی مقیم امریکا بهعنوان شاعر میهمان در سال تحصیلی ۲۰۲۱-۲۰۲۲ در این دانشگاه حضور خواهند داشت. از خانم گردی «عطر زنی در آسانسور» در انتشارات نیماژ و «آنتولوژی شعر امروز ایران» هم به همت ایشان و آقای کورش بیگپور منتشر شده بود. شعرها و ترجمههای خانم الهام گردی در نشریات آنلاین گاهنامههای ادبی منتشر شده است. ضمن تبریک به خانم گردی برای ایشان آرزوی توفیق بیشتر در معرفی ادبیات ایران داریم.
بابک زرین آهنگساز و تنظیم کننده با انتشار پستی در اینستاگرام از منتشرشدن قطعه موسیقی «جنون» بهعنوان تیتراژ پایانی سریال افرا با صدای سعیدشریعت خبر داده است.
اقبال مردم در ایام کرونا به هیأتها و عزاداری اباعبدالله بیشتر شده است
ابوذر بیوکافی
مداح اهلبیت علیه السلام
یکی از موضوعات جدی برپایی هیأتهای عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) در محرم بحث حکمرانی هیأت است. طبق استانداردهای دنیا ما شش شاخصه داریم که در بحرانها حاکمیت تصمیمگیری میکند و وقتی سیستم حاکمیت و ساختارهای آن در جامعه به سمت شبکهها برود و آنها بتوانند تأثیر بگذارند، بنابراین نیاز است که بین مردم و حاکمیت یک جریان و شبکه میانی تشکیل شود تا مفاهیم بلند خود را با نیازهای مردم همسو کنند و در یک مسیر دوطرفه تصمیم درست اتخاذ شود. در کرونا چون بحث ما مدیریت مناسک دینی است و مناسک دینی بر اساس ساختارهای بانک جهانی نمیگنجد، بنابراین مقام معظم رهبری شاخصهای حکمرانی دینی را میشمارند که شش تای آن به جریان کرونا و مدیریت مناسک دینی سازگاری دارد.
جامعه متدین ما یکسری عناصر تأثیرگذار دارند و آن هم مداح و سخنران و مسئول هیأتها هستند و آن سو هم روشنفکران و جامعه علمی است که این دو طیف باهم بر سر موضوعاتی درگیرند. تعارضی که اکنون به وجود آمده این است که هیأتیها میگویند روضه امام حسین دارالشفاست و کسی در آن کرونا نمیگیرد و اهل علم میگویند که این حرفها نیست. تنها کسی که توانست این تعارض را کم کند مقام معظم رهبری هستند. این اتفاق جدیدی است که دنیا از آن مدل استفاده میکند و آن این است که مناسک دینی با رعایت پروتکلها در فضای بیرون برگزار میشود. چرا که انسان بجز نیاز جسمی نیاز معنوی هم دارد. حاکمیت باید طوری برنامهریزی کند که نیازهای معنوی بشریت هم پاسخ داده شود. محرم همدلی و مواسات میآورد. اینجا مشخص است که اگر ما دست بر نیازهای معنوی بگذاریم خیلی از مسائل جامعه را میتوانیم حل کنیم. اگر در جایگاه اسلام بخواهیم حرف بزنیم و تصویر اسلامی به مردم نشان دهیم، شبهات ما پاسخ داده نمیشود و عقلانیت امروز آن را نمیپذیرد. متأسفانه گاهی برخی مداحان حرفهایی میزنند که اشتباه است. اگر بخواهیم به شبهات پیش آمده در فضای مجازی پاسخ دهیم متأسفانه طوری پاسخ نمیدهیم که اقناع به وجود بیاید. هیأتها امروز وارد عرصه حکمرانی شدند. شریعت یکسری نیازهایی دارد که حکومت باید آنها را تأمین کند. مثل برنامه زیارتی. وقتی رادیکالی برخورد شود و کلاً تعطیل شود و وقتی فقط یک سناریو داشته باشیم باعث میشود که طیفی از جامعه به مقابله برخیزند. اگر فلان مداح در فلان هیأت سرپوشیده حرفی خلاف علم زده است، برای اینکه فکر کرده روضه امام حسین را میکوبند. پس باید ما در بستههای حکمرانی مدلهای مختلف ارائه کنیم تا چنین اتفاقاتی نیفتد. چرا به سلامت مردم در حوزه مناسک دینی وزن بیشتری میدهیم؟ و با نگاه بالاتری نسبت به سایر مراسم جامعه نگاه میکنیم؟ چه کسی بر اساس آمایش میدانی آمار گرفته که هیأتها اینقدر کرونازا بودهاند؟ باید این مسأله بررسی شود. آیا ترافیک شمال هیچ وزنی ندارد؟ مشخص است که اگر فی قلوب مرض حساب نکنیم یعنی جایگاهی برای نیازهای معنوی مردم در نظر نگرفتهایم. اما حضرت آقا چه کار کردند؟ گفتند باید بر اساس رعایت پروتکلها برگزار شود. اکنون اکثر هیأتهای دینی با فاصلهگذاری اجتماعی و ماسک در فضای بیرونی و تجهیزات ضدعفونی مراسم برگزار میکنند و من مداح هم وظیفه دارم در این فضا بخوانم. من باید به هر دو مسأله وزن واحد بدهم؛ هم کار دینی خود را انجام دهم و هم تأکید بر اجرای مسائل بهداشتی داشته باشم. در این دو محرمی که در کرونا گذشت، اقبال مردم به خاطر خلأهای روحی به شرکت در مراسم عزاداری بیشتر شده است.
مداح اهلبیت علیه السلام
یکی از موضوعات جدی برپایی هیأتهای عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) در محرم بحث حکمرانی هیأت است. طبق استانداردهای دنیا ما شش شاخصه داریم که در بحرانها حاکمیت تصمیمگیری میکند و وقتی سیستم حاکمیت و ساختارهای آن در جامعه به سمت شبکهها برود و آنها بتوانند تأثیر بگذارند، بنابراین نیاز است که بین مردم و حاکمیت یک جریان و شبکه میانی تشکیل شود تا مفاهیم بلند خود را با نیازهای مردم همسو کنند و در یک مسیر دوطرفه تصمیم درست اتخاذ شود. در کرونا چون بحث ما مدیریت مناسک دینی است و مناسک دینی بر اساس ساختارهای بانک جهانی نمیگنجد، بنابراین مقام معظم رهبری شاخصهای حکمرانی دینی را میشمارند که شش تای آن به جریان کرونا و مدیریت مناسک دینی سازگاری دارد.
جامعه متدین ما یکسری عناصر تأثیرگذار دارند و آن هم مداح و سخنران و مسئول هیأتها هستند و آن سو هم روشنفکران و جامعه علمی است که این دو طیف باهم بر سر موضوعاتی درگیرند. تعارضی که اکنون به وجود آمده این است که هیأتیها میگویند روضه امام حسین دارالشفاست و کسی در آن کرونا نمیگیرد و اهل علم میگویند که این حرفها نیست. تنها کسی که توانست این تعارض را کم کند مقام معظم رهبری هستند. این اتفاق جدیدی است که دنیا از آن مدل استفاده میکند و آن این است که مناسک دینی با رعایت پروتکلها در فضای بیرون برگزار میشود. چرا که انسان بجز نیاز جسمی نیاز معنوی هم دارد. حاکمیت باید طوری برنامهریزی کند که نیازهای معنوی بشریت هم پاسخ داده شود. محرم همدلی و مواسات میآورد. اینجا مشخص است که اگر ما دست بر نیازهای معنوی بگذاریم خیلی از مسائل جامعه را میتوانیم حل کنیم. اگر در جایگاه اسلام بخواهیم حرف بزنیم و تصویر اسلامی به مردم نشان دهیم، شبهات ما پاسخ داده نمیشود و عقلانیت امروز آن را نمیپذیرد. متأسفانه گاهی برخی مداحان حرفهایی میزنند که اشتباه است. اگر بخواهیم به شبهات پیش آمده در فضای مجازی پاسخ دهیم متأسفانه طوری پاسخ نمیدهیم که اقناع به وجود بیاید. هیأتها امروز وارد عرصه حکمرانی شدند. شریعت یکسری نیازهایی دارد که حکومت باید آنها را تأمین کند. مثل برنامه زیارتی. وقتی رادیکالی برخورد شود و کلاً تعطیل شود و وقتی فقط یک سناریو داشته باشیم باعث میشود که طیفی از جامعه به مقابله برخیزند. اگر فلان مداح در فلان هیأت سرپوشیده حرفی خلاف علم زده است، برای اینکه فکر کرده روضه امام حسین را میکوبند. پس باید ما در بستههای حکمرانی مدلهای مختلف ارائه کنیم تا چنین اتفاقاتی نیفتد. چرا به سلامت مردم در حوزه مناسک دینی وزن بیشتری میدهیم؟ و با نگاه بالاتری نسبت به سایر مراسم جامعه نگاه میکنیم؟ چه کسی بر اساس آمایش میدانی آمار گرفته که هیأتها اینقدر کرونازا بودهاند؟ باید این مسأله بررسی شود. آیا ترافیک شمال هیچ وزنی ندارد؟ مشخص است که اگر فی قلوب مرض حساب نکنیم یعنی جایگاهی برای نیازهای معنوی مردم در نظر نگرفتهایم. اما حضرت آقا چه کار کردند؟ گفتند باید بر اساس رعایت پروتکلها برگزار شود. اکنون اکثر هیأتهای دینی با فاصلهگذاری اجتماعی و ماسک در فضای بیرونی و تجهیزات ضدعفونی مراسم برگزار میکنند و من مداح هم وظیفه دارم در این فضا بخوانم. من باید به هر دو مسأله وزن واحد بدهم؛ هم کار دینی خود را انجام دهم و هم تأکید بر اجرای مسائل بهداشتی داشته باشم. در این دو محرمی که در کرونا گذشت، اقبال مردم به خاطر خلأهای روحی به شرکت در مراسم عزاداری بیشتر شده است.
«طنزآوران امروز ایران» را 10 بار هم بخوانید میارزد
جمال رحمتی
کاریکاتوریست
در دهه هفتاد، طراح مجله دنیای سخن بودم و طرحهای صفحه «حالا حکایت ماست» عمران صلاحی را هم کار میکردم. طنزها و شعرهایش را خیلی دوست دارم. هفته قبل در قفسه کتابهای خانه پدر خانم که خود نویسنده بیش از ۴۰ کتاب است، کتاب «طنزآوران امروز ایران» را یافتم. با اینکه در همان سال ۸۴ خوانده بودم اما دوباره نشستم و خواندمش. باور کنید به ده بار خواندن هم میارزد، چرا که طنز را از قلم سرآمدان این حیطه میخوانید. از صادق چوبک گرفته تا خسرو شاهانی و پرویز کلانتری و... برای همین خواندنش را توصیه میکنم.
در مورد فیلم باید بگویم با اینکه آخرین فیلمی که دیدم اسلیپی هالوی تیم برتون بود که بعد از چند دهه، دوباره با دقت دیدم اما میخواهم در مورد یک فیلم دیگر حرف بزنم که قبل از این دیدم. فیلم «بهشت حتماً همین است» از ایلیا سلیمان، کارگردان فلسطینی. واقعیت این است که کسانی که به کارهای ایلیا سلیمان علاقه داشته باشند کم نیستند اما بیشک مطابق با سلیقه مرسوم نیست. او نه مثل روی اندرسون راکد و بدون تحرک است و نه مانند سلیقه مرسوم هالیوودی، با ضرب آهنگ تند حرکت میکند. ایلیا سلیمان در غالب فیلمهایش بازی کرده است. شاید بشود او را با باستر کیتون مقایسه کرد. صورت بیاحساس او و بازی خاصش، بیننده را به یاد باستر کیتون میاندازد. ایلیا سلیمان در تمامی فیلمهایش، شروع درخشانی دارد، کافی است فیلم مشیت الهی و زمان باقیمانده او را به یاد بیاورید. در فیلم آخرش هم که محصول ۲۰۱۹ است، شروعی فوقالعاده دارد. او مناسبات آدمها و قواعد حاکم را موضوع فیلمهایش قرار میدهد. شاید بشود کارهایش را زیرمجموعه کمدی ابزورد قرار داد.
کاریکاتوریست
در دهه هفتاد، طراح مجله دنیای سخن بودم و طرحهای صفحه «حالا حکایت ماست» عمران صلاحی را هم کار میکردم. طنزها و شعرهایش را خیلی دوست دارم. هفته قبل در قفسه کتابهای خانه پدر خانم که خود نویسنده بیش از ۴۰ کتاب است، کتاب «طنزآوران امروز ایران» را یافتم. با اینکه در همان سال ۸۴ خوانده بودم اما دوباره نشستم و خواندمش. باور کنید به ده بار خواندن هم میارزد، چرا که طنز را از قلم سرآمدان این حیطه میخوانید. از صادق چوبک گرفته تا خسرو شاهانی و پرویز کلانتری و... برای همین خواندنش را توصیه میکنم.
در مورد فیلم باید بگویم با اینکه آخرین فیلمی که دیدم اسلیپی هالوی تیم برتون بود که بعد از چند دهه، دوباره با دقت دیدم اما میخواهم در مورد یک فیلم دیگر حرف بزنم که قبل از این دیدم. فیلم «بهشت حتماً همین است» از ایلیا سلیمان، کارگردان فلسطینی. واقعیت این است که کسانی که به کارهای ایلیا سلیمان علاقه داشته باشند کم نیستند اما بیشک مطابق با سلیقه مرسوم نیست. او نه مثل روی اندرسون راکد و بدون تحرک است و نه مانند سلیقه مرسوم هالیوودی، با ضرب آهنگ تند حرکت میکند. ایلیا سلیمان در غالب فیلمهایش بازی کرده است. شاید بشود او را با باستر کیتون مقایسه کرد. صورت بیاحساس او و بازی خاصش، بیننده را به یاد باستر کیتون میاندازد. ایلیا سلیمان در تمامی فیلمهایش، شروع درخشانی دارد، کافی است فیلم مشیت الهی و زمان باقیمانده او را به یاد بیاورید. در فیلم آخرش هم که محصول ۲۰۱۹ است، شروعی فوقالعاده دارد. او مناسبات آدمها و قواعد حاکم را موضوع فیلمهایش قرار میدهد. شاید بشود کارهایش را زیرمجموعه کمدی ابزورد قرار داد.
منابع نهضت عاشورا -16
«کشف الغمه» اثری برای مخاطب غیر شیعی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
«کشف الغمه فی معرفه الائمه» کتابی در دو جلد به زبان عربی، تألیف بهاءالدین علی بن عیسی اربیلی (۶۲۰ تا ۶۲۵-۶۹۲ ق) محدث وعالم شیعی قرن هفتم، از مردم شهر اربیل نزدیک موصل درشمال عراق است. اربیلی در یک خانواده کرد شیعه متولد شد سپس برای تحصیل و تکمیل دانش خود به بغداد رفت و اکثر سالهای عمر را در بغداد اقامت داشت. به اجماع علماى شیعه، وی عالمى متبحر، فقیهى نامدار و محققى متتبع بوده است. کشف الغمه اثر ماندگار وی در موضوع تاریخ چهارده معصوم تألیف شد ه و چون دوران حیات وی با زمان زوال دولت عباسیان مصادف بوده و شیعیان دیگر خوفی از دستگاه عباسی نداشتند، ضمن آن به ترویج فضائل اهل بیت(ع) پرداخته است. از اینرو 400 صفحه از کتاب دو جلدی کشف الغمه به فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) اختصاص دارد. وی در کتاب خود همه جا ابتدا روایات اهل سنت را آورده، بعد روایات امامیه را نقل کرده است، تا استدلال نزد آنان راحتتر باشد. در شرح وقایع عاشورا نیز بیشترین مطالب را ازعلمای اهل سنت روایت کرده است. در آن مقطع اهل سنت اهمیتی به ماجرای کربلا نمیداد، اربیلی با این کار خود نظرآنان را به موضوع رخداد کربلا و حوادث قبل و بعد آن در آیینه گفتار، گزارشها و روایات عالمان اهل سنت جلب نمود. کشف الغمه از زمان تألیف مورد توجه عالمان دینی و مردم عادی قرار گرفته و همواره یکی از منابع تاریخ عاشورا محسوب شده است و علمای بعد از وی به آن استناد کردهاند. این کتاب از سوی عالمان شیعی توثیق و گفتهاند نقلهایش صحیح و چیزی که نادرست باشد در آن راه نیافته است. تا آنجا که این کتاب از جمله منابع «وسائل الشیعه»و«بحارالانوار» است.
بهاءالدین اربیلی صراحتاً تشیع خود را اعلام و اهل بیت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) را ثانی ثقلین دانسته، دوستی و دشمنی با آنان را دوستی و دشمنی با خدا عنوان کرده است. او چند مناظره با دانشمندان سایر مذاهب پیرامون این موضوع نیز داشته است.
از اینرو در پایان هر باب از کتاب خود قصیدهای در مدح یا مرثیه اهل بیت پیامبراکرم(ص) بویژه اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش که خود سروده آورده است.
مؤلف در سرآغاز کتاب انگیزهاش از تألیف آن را این چنین بیان داشته:«مدتها تصمیم برآن داشتم تا مجموعهای از اخبار و اوصاف اهل بیت(ع) را جمعآوری کنم و از آنجا که برادران اهل سنت به تاریخ ائمه و فضائل آنان نپرداخته اند و حتی برخی عالمان آنان نام ائمه را هم نمیدانند، به تاریخ و شخصیت امامان معصوم پرداختم، تا حقانیت آنان بر همگان روشن گردد. همچنین غالیان و غلوکنندگان پیرامون فضائل ائمه نیز دست از اعمال خود بردارند.»
اربیلی در تدوین کتاب کشف الغمه از آثار و منابع مورخین و محدثین پیش از خود بهره گرفته و عمده مطالب خویش را از آنان نقل میکند. منتهی برای گزارشها و روایات تاریخی به تناسب اهمیت هر یک توضیحات و نقدهای خویش را نیز آورده است.
مؤلف در تألیف این کتاب از شیوه کلامی بهره گرفته و وقایع دوران حیات امامان شیعه را با ادله عقلی همراه ساخته. از همین نظرگاه نیز به اثبات امامت، معجزات و کرامات امامان معصوم(ع) پرداخته است.این شیوه نگرش موجب شده تا نویسنده در ارزیابی نقد ناقدان و انتقادات مخالفان، به گونهای علمی و با تکیه بر اخبار تاریخی داوری کند. تا جایی که گاه آرایی متفاوت با آرای رسمی دیگر عالمان شیعه ابراز کرده است.
کتاب کشف الغمه بهدلیل جایگاه ویژهاش در نقل روایتهای تاریخی پیرامون وقایع تاریخ اسلام بویژه حادثه کربلا خیلی زود مورد توجه عالمان اسلامی بویژه اندیشمندان شیعی قرار گرفت و به سایر زبانها ترجمه شد.
دبیر گروه پایداری
«کشف الغمه فی معرفه الائمه» کتابی در دو جلد به زبان عربی، تألیف بهاءالدین علی بن عیسی اربیلی (۶۲۰ تا ۶۲۵-۶۹۲ ق) محدث وعالم شیعی قرن هفتم، از مردم شهر اربیل نزدیک موصل درشمال عراق است. اربیلی در یک خانواده کرد شیعه متولد شد سپس برای تحصیل و تکمیل دانش خود به بغداد رفت و اکثر سالهای عمر را در بغداد اقامت داشت. به اجماع علماى شیعه، وی عالمى متبحر، فقیهى نامدار و محققى متتبع بوده است. کشف الغمه اثر ماندگار وی در موضوع تاریخ چهارده معصوم تألیف شد ه و چون دوران حیات وی با زمان زوال دولت عباسیان مصادف بوده و شیعیان دیگر خوفی از دستگاه عباسی نداشتند، ضمن آن به ترویج فضائل اهل بیت(ع) پرداخته است. از اینرو 400 صفحه از کتاب دو جلدی کشف الغمه به فضائل امیرالمؤمنین علی(ع) اختصاص دارد. وی در کتاب خود همه جا ابتدا روایات اهل سنت را آورده، بعد روایات امامیه را نقل کرده است، تا استدلال نزد آنان راحتتر باشد. در شرح وقایع عاشورا نیز بیشترین مطالب را ازعلمای اهل سنت روایت کرده است. در آن مقطع اهل سنت اهمیتی به ماجرای کربلا نمیداد، اربیلی با این کار خود نظرآنان را به موضوع رخداد کربلا و حوادث قبل و بعد آن در آیینه گفتار، گزارشها و روایات عالمان اهل سنت جلب نمود. کشف الغمه از زمان تألیف مورد توجه عالمان دینی و مردم عادی قرار گرفته و همواره یکی از منابع تاریخ عاشورا محسوب شده است و علمای بعد از وی به آن استناد کردهاند. این کتاب از سوی عالمان شیعی توثیق و گفتهاند نقلهایش صحیح و چیزی که نادرست باشد در آن راه نیافته است. تا آنجا که این کتاب از جمله منابع «وسائل الشیعه»و«بحارالانوار» است.
بهاءالدین اربیلی صراحتاً تشیع خود را اعلام و اهل بیت پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد(ص) را ثانی ثقلین دانسته، دوستی و دشمنی با آنان را دوستی و دشمنی با خدا عنوان کرده است. او چند مناظره با دانشمندان سایر مذاهب پیرامون این موضوع نیز داشته است.
از اینرو در پایان هر باب از کتاب خود قصیدهای در مدح یا مرثیه اهل بیت پیامبراکرم(ص) بویژه اباعبدالله الحسین(ع) و یاران باوفایش که خود سروده آورده است.
مؤلف در سرآغاز کتاب انگیزهاش از تألیف آن را این چنین بیان داشته:«مدتها تصمیم برآن داشتم تا مجموعهای از اخبار و اوصاف اهل بیت(ع) را جمعآوری کنم و از آنجا که برادران اهل سنت به تاریخ ائمه و فضائل آنان نپرداخته اند و حتی برخی عالمان آنان نام ائمه را هم نمیدانند، به تاریخ و شخصیت امامان معصوم پرداختم، تا حقانیت آنان بر همگان روشن گردد. همچنین غالیان و غلوکنندگان پیرامون فضائل ائمه نیز دست از اعمال خود بردارند.»
اربیلی در تدوین کتاب کشف الغمه از آثار و منابع مورخین و محدثین پیش از خود بهره گرفته و عمده مطالب خویش را از آنان نقل میکند. منتهی برای گزارشها و روایات تاریخی به تناسب اهمیت هر یک توضیحات و نقدهای خویش را نیز آورده است.
مؤلف در تألیف این کتاب از شیوه کلامی بهره گرفته و وقایع دوران حیات امامان شیعه را با ادله عقلی همراه ساخته. از همین نظرگاه نیز به اثبات امامت، معجزات و کرامات امامان معصوم(ع) پرداخته است.این شیوه نگرش موجب شده تا نویسنده در ارزیابی نقد ناقدان و انتقادات مخالفان، به گونهای علمی و با تکیه بر اخبار تاریخی داوری کند. تا جایی که گاه آرایی متفاوت با آرای رسمی دیگر عالمان شیعه ابراز کرده است.
کتاب کشف الغمه بهدلیل جایگاه ویژهاش در نقل روایتهای تاریخی پیرامون وقایع تاریخ اسلام بویژه حادثه کربلا خیلی زود مورد توجه عالمان اسلامی بویژه اندیشمندان شیعی قرار گرفت و به سایر زبانها ترجمه شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
امیدوارم با شهدای شیمیایی محشور شود
-
فراموشی همیشه برنده میدان نیست
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
اقبال مردم در ایام کرونا به هیأتها و عزاداری اباعبدالله بیشتر شده است
-
«طنزآوران امروز ایران» را 10 بار هم بخوانید میارزد
-
«کشف الغمه» اثری برای مخاطب غیر شیعی
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین