چاینا دیلی(چین)
دانشمندان و کارشناسان چینی مانند همه همکاران خود در سراسر جهان معتقدند باید دلایل شیوع کرونا و سرمنشأ آن مشخص شود، اما فرضیه نشت آزمایشگاهی فرضیه غلطی است که نباید به آن دامن زد. این فرضیه تنها سیاسی کردن یک بیماری است. این ویروس نیز بهگفته همه دانشمندان هیچ تفاوتی با سایر ویروسها ندارد.
دیلی صباح (ترکیه)
دولت ترکیه که موفق به مهار آتشسوزی جنگلهای جنوب شده، همچنان معتقد است این آتشسوزی عمدی بوده و توسط گروه پکک که سال گذشته رهبران آن خواهان چنین چیزی شده بودند، انجام شده است. پکک نیز هرچند این اتهام را رد کرده اما همچنان تهدید کرده اگر بخواهد میتواند این کار را انجام دهد.
کویت تایمز (کویت)
یک سال از انفجار بیروت میگذرد، انفجاری که شدت آن تا قبرس احساس شد. در آن زمان گفته شد سخت میتوان خسارات انفجار را مشخص کرد، اما خسارت بزرگ آن فراتر از مسائل مادی بود. این کشور هنوز هم نتوانسته کسی را بابت این انفجار به محاکمه بکشاند و همین مسأله خانوادههای قربانیان را خشمگین کرده است.
طرح «غنی» برای نجات افغانستان در میانه نبرد هرات
زهره صفاری/ رئیس جمهوری افغانستان در نشست فوقالعاده شورای ملی با انتقاد از تصمیم ناگهانی مقامات امریکایی برای خروج از این کشور، با ارائه برنامه 6 ماهه امنیتی متعهد به تغییر معادلات در صحنه نبرد شد.
به گزارش شبکه خبری «الجزیره»، در شرایطی که تنشها در سه ولایت مهم افغانستان میان نیروهای امنیتی و طالبان بالا گرفته است، «اشرف غنی» رئیس جمهوری این کشور با دستور تشکیل نشست فوقالعاده ملی در صبح دوشنبه در حالی که برای اجرای برنامه امنیتیاش از هر دو مجلس افغانستان چراغ سبز گرفته بود، بدون بیان جزئیات این طرح گفت: «دلیل شرایط فعلی ما تصمیم ناگهانی بود که اتخاذ شد اما حفاظت از مردم وظیفه من است. مقامات برنامه 6 ماهه را علیه طالبان اجرا خواهند کرد اما آنها میدانند که این گروه دیگر مانند گذشته بیتجربه و پراکنده عمل نمیکند. در واقع ما با جنگجویان سازمان یافته روبهرو هستیم که از سوی ائتلاف تروریستی بینالمللی و همپیمانان آنها حمایت میشوند.»
به نوشته «طلوع نیوز» افغانستان، «غنی» مسئولیت تعیین آینده کشورش را بر دوش افغانها دانست و افزود: «افغانستان با آزمون بقا روبهرو است و ملت برای گذر از این آزمون باید با یکدیگر متحد شوند. با پایان یافتن حضور نظامیان خارجی در افغانستان، باید برای دفاع از نظام بسیج شویم. طالبان در طول این سالها تغییر کرده اما نه تغییر مثبت. آنها ظالمتر شده و با گروههای تروریستی خطرناکی ارتباط گرفتهاند.» این در حالی است که طالبان هرگونه رابطه با گروههای تروریستی را رد میکند.
«غنی» افزود: «در واقع مشکلات ما از زمانی شروع شد که فشار بر جمهوریت و دموکراسی از بیرون آغاز و تلاش برای مشروعیت بخشیدن به یک گروه وحشت آفرین تشدید شد. من 72 سالهام و دنبال امتیاز و سرمایهای نیستم و تنها میخواهم نسل امروز و فردا مرفه زندگی کنند. بنابراین طالبان بداند یا در میز مذاکره واقعی زانو به زانو میشویم و یا در میدان جنگ زانوهایشان را میشکنیم. دولت و مردم افغانستان انتخاب خود را کردهاند و در برابر هیچ نیروی ویرانگری زانو نمیزنند. طالبان و حامیانش نیز باید انتخابشان را بکنند.»
رئیس جمهوری افغانستان در حالی که جنگیدن در برابر فتنه و تجاوز را وظیفه هر فرد خواند، گفت: «این تجاوز بر افغانستان تحمیل شده است و باید در برابر آن ایستاد. دولت افغانستان برای صلح قربانیان زیادی داد و گامهای بزرگی برداشت اما طالبان، صداقت دولت را ضعف تصور کرد. دو سال و نیم قبل نامهای به رئیس جمهوری امریکا زدم و از او خواستم درباره خروج نیروهایش تصمیم بگیرد. آن موقع انتقادهای زیادی به من شد اما حالا میبینیم که اگر تصمیم درستی گرفته شده بود وضعیت کنونی پیش نمیآمد. اما گرچه آنها در برهه فعلی عزم خروج کردهاند اما براساس فصل روابط جدید، حمایت مالی و نظامی از نیروهای دفاعی امنیتی افغانستان خواهند داشت. به هر حال اگر طالبان افغان هستند پای میز مذاکره بیایند تا معضل کنونی کشور حل شود.»
«غنی» ادامه داد: «تا وضعیت نظامی در میدان جنگ تغییر نکند طالبان برای مذاکرات صلح حاضر نمیشود. آنها گروههای سیاه تروریستی را به افغانستان آوردهاند.» این در حالی است که براساس گزارش روزنامه هشت صبح افغانستان، طالبان روزانه بین 100 تا 150 عملیات انجام میدهد که در 30 سال گذشته بیسابقه بوده است.
همزمان با سخنرانی «غنی»، شورای ملی افغانستان از امریکا و سازمانهای دخیل در امور افغانستان خواست تا از کشور همانند دو دهه گذشته حمایت کنند. در این بیانیه بر حفظ دستاوردهای دو دهه اخیر، حفظ نظام جمهوریت، حمایت از نیروهای امنیتی در جنگ علیه دشمنان، حفظ حقوق زنان و درخواست حمایت مالی و سیاسی ایالات متحده و سازمان ملل از افغانستان تأکید شده است.
در همین حال طالبان نیز به موضع «غنی» و شورای ملی بیتفاوت نماند و با صدور بیانیهای، اظهارات رئیس جمهوری افغانستان را پوچ خوانده و دوران او را تمام شده دانستند. به نوشته «الجزیره»، در این بیانیه آمده است: «غنی سعی در کنترل اشتباهات و سوءمدیریتهای خودش دارد. اما ملت افغانستان خواستار دستگیری خیانتکاران و محاکمه آنها است. بنابراین اعلام جنگ، اتهامزنی و ارائه اطلاعات غلط نمیتواند عمر سیاسی غنی را طولانیتر کند. چراکه اگر خدا بخواهد دوران او تمام شده است.»
تزریق نیرو، برنامه و استراتژی به میادین جنگی
گرچه بیبرنامگی نیروهای امنیتی پس از خروج نظامیان خارجی، فرصت کشورگشایی بسیاری را در اختیار طالبان قرار داد اما سران این گروه بهخوبی میدانند با تصرف روستاهای کوچک شانس پیروزی بالایی ندارند و حالا بر مرکز ولایات مهم مانند قندهار، لشگرگاه و هرات تمرکز کردهاند. اوضاع در ولایاتی مانند لشگرگاه بغرنجتر است چرا که در این ولایت بسیاری از سربازان امریکایی و بریتانیایی کشته شده و پس از خروج نظامیان خارجی آسیبپذیر شده است. از اینرو با توجه به استراتژی جدید رئیس جمهوری برای تقابل با طالبان، وزارت دفاع از اعزام نیروهای تازه نفس به لشگرگاه خبر داد. همزمان نیروی هوایی امریکا نیز مقر طالبان در لشگرگاه را بمباران کرد. در همین حال به نوشته «دیلی افغانستان»، فرمانده پلیس هرات نیز از اعزام 300 سرباز تازه نفس به این ولایت خبر داد. به گفته «جیلانی فرهاد»، سخنگوی والی هرات در حدود 72 ساعت 300 عضو طالبان نیز در درگیریها کشته و زخمی شدند. به نوشته یورو نیوز، مقامات افغانستان معتقدند طالبان قندهار را مرکز استراتژیک خود در نظر گرفته و با تصرف آن به پیشروی در مناطق مجاور ادامه میدهد.
رئیس جمهوری تونس روی صندلی اتهام دموکراسی گریزی
بنفشه غلامی/ در حالی که هنوز پست نخستوزیری تونس خالی مانده، پارلمان معلق شده و جنبش النهضه برای خروج کشور از بحران با ارائه پیشنهادهایی به رئیس جمهوری آمادگی خود را برای انتخابات زودهنگام اعلام کرده. دستگیری دو نماینده پارلمان نگرانی ناظران را برانگیخت و رئیس جمهوری این کشور را با اتهام جناحی عمل کردن، مواجه ساخت.
بهگزارش «فرانس پرس»، نیروهای امنیتی تونس شنبه شب، ماهر زید و محمد عفس نمایندگان حزب اسلامی الکرامه را که از متحدان حزب النهضه هستند، دستگیر کردند. سیفالدین مخلوف، رهبر حزب الکرامه یکشنبه شب در صفحه شخصی خود در فیسبوک خبر دستگیری آنها را اعلام کرد. دستگیری این دو نفر تنها یک روز پس از بازداشت یاسین ایاری، از نمایندگان مستقل پارلمان تونس انجام شد.
دادگاه نظامی تونس مدعی است همه آنها بهخاطر جرایم قدیمی خود بازداشت شدهاند. آنها تأکید کردهاند، ایاری بهخاطر انتقاد از ارتش در اواخر سال 2018 محکوم به دو سال حبس شده بود و اکنون بههمین دلیل بازداشت شده است و زید نیز که پیشتر روزنامهنگار بوده دو سال قبل بهدلیل توهین به باجی قائد سبسی، رئیس جمهوری فقید تونس به دو سال زندان محکوم شده. اما واقعیت آن است که همه آنها به یک دلیل بازداشت شدهاند: انتقاد از اقدام قیس سعید، رئیس جمهوری تونس در برکناری نخستوزیر و معلق کردن پارلمان.
اقدام دولت در دستگیری این افراد با نگرانی گروههای حقوق بشری، از جمله عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، در حالی صورت گرفته که امریکا روز یکشنبه از تونس خواست به مسیر دموکراسی بازگردد. این در حالی است که صلاحالدین جورچی، مفسر سیاسی مسائل تونس به خبرگزاری فرانسه گفته است: «اقدام دولت در این دستگیریها یک اشتباه استراتژیک بود، زیرا کاملاً در تضاد با سخنان قیس سعید است که میگفت برای دموکراسی دست به برکناری نخستوزیر زده است. همه انتظار داشتند او با پروندههای فساد به طور مستقیم به نبرد با احزابی که مدعی است فساد مالی دارند، برود. اما اولین اقدام او دستگیری مخالفان بود.»
این در حالی است که ایسنا به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک خبر داد، محمد القومانی، عضو دفتر اجرایی جنبش النهضه تونس اعلام کرده، جنبش متبوعش آماده ارائه امتیازات ضروری برای بازگشت به مسیر دموکراسی و عادیسازی اوضاع در تونس است. بنا بر این گزارش، القومانی همزمان سه خواسته اصلی جنبش النهضه تونس را اعلام کرد که به گفته وی گامی اساسی در حل بحران فعلی است. به گفته او این حزب در درجه نخست خواهان لغو تعلیق فعالیت پارلمان است. وی تشکیل دولت جدیدی را که توسط پارلمان تأیید شود بهعنوان دومین خواسته حزبش اعلام و تأکید کرد که جنبش النهضه در دولت جدید مشارکت نخواهد داشت. درباره خواسته سوم نیز القومانی گفت که النهضه از هرگونه گفتوگوی سیاسی فراگیر که به حل اختلاف و فراهم کردن مقدمات برگزاری انتخابات زودهنگام در دوره کوتاهی منجر شود استقبال میکند و در قبال هر گفتوگوی ملی انعطافپذیر است.
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
بازگشت به دمشق با ناامیدی
گفتوگوهای من و طارق عزیز تا دیرهنگام شب ادامه یافت و با مداخله زید الرفاعی فرمولی تعدیل شده آماده شد که براساس آن اتحادیه اقتصادی مستحکمی بین سوریه و اردن و عراق ایجاد میشد که مناسب وضعیت جاری سه کشور بود. در پایان این گفتوگوها، توافق کردیم پیش نویس قرارداد را صبح روز بعد نهایی کنیم.
در آن صبح موعود و پیش از آغاز نشست، نشانههای اندوهی سخت را بر چهره زیدالرفاعی دیدم و به او گفتم: خیر باشد! الرفاعی گفت: برادر فاروق، نشد که بشود. از شنیدن این سخن، اندوهگین شدم و دانستم طلوع فجری که با امید و نگرانی به انتظارش نشسته بودم، دروغین بود. پریشانحالی من هنگامی بیشتر شد که از قول ملک حسین مطلع شدم، طارق عزیز شبانه با بغداد تماس گرفته و به او گفته شده است: موضوع اتحاد را رها کن و بر محکومیت ایران توسط سوریه، تمرکز کن. الرفاعی که این موضوع را به من منتقل میکرد بسیار ناراحت و دلگیر بود و با تجربیات خود از سختیهای روزگار، نشانههای ناامیدی در چهرهاش هویدا بود.
ملک حسین در ساعت ده صبح ما را به نزد خود دعوت کرد. چهره او نیز گرفته بود اما کوشید با اعلام اینکه این واپسین دیدار میان ما نخواهد بود، کورسویی از امید بیافریند. ملک حسین در اشارهای ضمنی به صدام حسین، افزود: جنون عظمت بیفایده است، جنگها نتیجهای ندارد و «این جنگی بیهوده و ویرانگر است». این تعبیری بود که زان پس از سوی ملک حسین برای توصیف جنگ عراق و ایران، بسیار به کار گرفته میشد. بدینسان این دیدار نیز شکست خورد و طرح اتحاد، همانند طرحهای اتحاد عربی پیش از خود و قبل از آنکه پیشنویس آن نهایی شود، زنده به گور شد.
به دمشق بازگشتم و رئیس جمهور اسد را در جریان رویدادها قرار دادم. اسد از شنیدن گزارش، به هیچ وجه شگفتزده نشد اما نشانههای رنجشی را در چهرهاش دیدم که در هنگام تحقق پیشبینیهایش از شکستها، نمایان میشد. پیشبینی اسد بدبین نسبت به روابط خود با صدام، از عدم موفقیت ایده اتحاد با عراق اتفاق افتاده بود و به این مناسبت، داستان کودتای صدام علیه میثاق قومی را برای من بازگفت و تأکید کرد صدام مردی است که جز خود را دوست ندارد.
من در این لحظات که این گزارش و جمعبندیهای چکیده را مینویسم، در برابر وجدان خود با حسی آمیخته از افتخار و شکست و بیآنکه بخواهم پیامدهای ارزیابی خود را به گردن کسی بیندازم درونمایه نگاهم همچنان به قوت خود باقی است. پیش از این پرسیدم که چرا موضوع اتحاد عربی، تاکتیکی گذرا بود و به دیدگاهی راهبردی تبدیل نشد. هنوز هم میپرسم چگونه یک حزب قومی در دو کشور عربی همسایه - سوریه و عراق - به قدرت رسید، اما در ایجاد وحدت میان دو کشور شکست خورد؛ چه در بازه زمانی ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶ که حزب بعث به لحاظ رسمی یکپارچه بود و چه پس از سال ۱۹۶۳ که به دو حزب تقسیم شد؟ چطور وحدت که بهانه تأسیس حزب عربی سوسیالیستی بعث بود نتوانست بالاتر از رویاروییهای داخلی در دو کشور تحت مدیریت حزب بعث قرار گیرد. در پاسخ به این پرسش، توجیهات مختلفی از قبیل تمایل طبیعی هر نوع حکومتی به حفظ خود و اختلافات موضوعی موجود میان رهبران دو کشور و مسائلی از این قبیل میتواند مطرح شود. اما به عنوان انسانی که آگاهیاش در شرایط شوک حاصل از رویداد نکبتبار اشغال فلسطین رشد یافته و خط قومی و عربی را آگاهانه و بهعنوان خط سیاسی موضوعی خود و نه نوعی میهنپرستی افراطی و ستیزه جو برگزیدهام، نمیتوانم به نسلهای معاصر و آینده جز این بگویم که نسل بعثی ما در تحقق موضوع گوهرین سبب ساز موجودیت خود که وحدت بود شکست خورد. همه تفسیرها و بهانه تراشیها هم هیچ چیزی از این حقیقت تلخ نمیکاهد. ما میبایست مسئولیت شکستها را پیش از آنکه به گردن توطئههای بیگانه بیندازیم، متوجه خود کنیم که از ماست که بر ماست.
افزایش بحران در کشورهای در حال رشد
اقتصاد آزاد را فراموش کنید!
نویسندگان:
هیأت تحریریه اکونومیست
مترجم: وصال روحانی
اوضاع در بخشهای عمدهای از جهان روبه آشفتگی فزاینده میرود و تأثیر «کووید19» بر این شرایط کاملاً آشکار است. آفریقای جنوبی از به هم ریختگی شدید اقتصادی رنج میبرد، در کلمبیا اعتراضهای مردمی شکل گرفته و در تونس بر سر هر چیزی و بخصوص درست یا غلط بودن بخشهایی از قانون اساسی دعوا است. در پرو یک رئیس جمهوری مارکسیست بهقدرت رسیده و در برزیل، هند و مکزیک نهادهای مستقل و هر سازمان دولتی تحت تهاجم قرار دارد.
این همه لغزش که در تضاد آشکار با شرایط مساعدتر این کشورها در نیمه قرن گذشته قرار دارد، در عین این که برخاسته از ضربات مهلک کرونا به این کشورها است، ریشه در دولتهای بوروکراتیک هم دارد که بدون استقلال، عمل میکنند و بهجای مبنا قرار دادن ایدهالهای مردم ابتدا به حفظ منافع خود میاندیشند.
از همه بدتر وضع طبقات متوسط در کشورهای در حال رشد است که در هر یک از دولتهای روی کار آمده طی این مدت شرایط سختی داشتهاند و درآمدهای اندکی را کسب میکردهاند. میتوان دهها دلیل اجتماعی یا کوتاهیهای انسانی را برای خلق وضعیتهای تلخ و منفی این کشورها در ذهن ردیف کرد اما واقعیت امر این است که حتی قبل از ظهور «کووید19» اقتصاد این کشورها شرایط مناسبی نداشت. وقتی ارتش این کشورها روبهروی معترضانی میایستد که به شرایط موجود خرده میگیرند باید متوجه باشند که نظایر این تشنجها چه کم و چه زیاد در سالهای 2008 تا 2020 نیز باب بوده و همه چیز زاییده این بیماری در سال میلادی فعلی نیست و نباید به بهانه جوییهایی از این دست روی آورد. شاید هم تدابیر موقتی و مسکنهای کوتاه مدت کمک کرد تا وضع اقتصادی در کشورهایی که از آنها یاد شد حتی تا 82 درصد رشد را در سالهای دهه 2000 گواهی بدهد ولی در آن زمانها نیز بهرغم پایین آمدن نرخ بیکاری هیچگاه وضعیت اجتماعی و اقتصادی این کشورها چیزی نبود که باید میبود، البته در سطح جهان قدرت اقتصادی و توان مبادله کالا بیشتر بین کشورها تقسیم شده بود و دولتها میتوانستند به کمکهای خارجی هم چشم بدوزند. با این حال آن عصر طلایی و بهار صوری بهسرعت رنگ باخت و تعداد و سهم کشورهای صاحب رشد اقتصادی در قارههایی که مورد اشاره قرار گرفت به 29 درصد تنزل یافت و در نهایت به تابستان 2021 رسیدیم که بحران در کشورهای جهان سوم حقیقتی غیر قابل انکار است. یک بخش مهم اینگونه ماجراها البته بهبدشانسیها و برخی تصورهای اجرایی هم بر میگردد. شاید در کشورهای امریکای لاتین هیچگاه نرخهای اقتصادی و ارقام رشد محصولات و افزایش صادرات به حد مطلوب نرسیده باشد اما امروز فقط باید به آینده نگاه کرد و پرسید که آیا در آینده نیز وضع همانی خواهد ماند که اینک به چشم میبینیم و ناظران را به ترس و ناامیدی میکشاند؟ چه کسی میتواند مدعی شود که مجادلههای سیاسی و دولتهای ناپایدار سهم زیادی در بههم ریختن اوضاع این کشورها نداشته است و چگونه میتوان باور کرد که میتوان در سرزمینهای نه چندان ثروت خیزی مثل کشورهای امریکای جنوبی و امریکایمرکزی به آمار و نتایجی رسید که در کشورهای صاحب امکانات بسیار بیشتر و بهتر در دسترس است؟ بخش اقتصادی این موضوع طبعاً از نهایت اهمیت برخوردار است و زمانی که چین را میبینیم که با این اقتصاد پویا بهسمت اوج در حرکت است، تنزل شدید جایگاه کشورهای کوچکتر و بدون پشتوانهتر مانند اکوادور، شیلی و پاراگوئه امری عادی بهنظر میرسد. برخی میگویند بهتر است بسیاری از کشورهای «کمبرخوردار» با دست و دل شستن از اقتصاد آزاد و قطع روند داد و ستدهای وسیع با هر کشور متقاضی، اقتصاد دولتی محدودتر را در دستور کار خویش قرار دهند و از ریسک طلبی هرچه بیشتر پرهیز کنند. این چیزی است که میزان خطاها و سقوط های اقتصادی را کمتر و دردهای موجود در کشورهای پرشمار کرونا زده را اندکتر خواهد ساخت و حتی اگر یک تسکین دهنده موقتی باشد، بهتر از لمس کردن هر روزه آثار ناگوار کرونا و امثال آن بر اقتصاد و اجتماع کشورهایی است که واقعاً پناه و پشتوانه چندانی ندارند.
منبع: Economist