ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ژان میشل فرودون: آنچه کیارستمی از طبیعت میگرفت از ذهن روشنفکرش بود
کیارستمی یک انسان تئوریسین نبود و آنچه که از طبیعت میگرفت به ذهن روشنفکر او برمیگردد که آن را به یک پروژه عکاسی اختصاص میداد. ذهنیت کیارستمی نسبت به عکسها یا دوربینی که با آن کار میکرد اینگونه بود که ابداً از ابزار پیچیدهای استفاده نمیکرد یا دوربین خیلی حرفهای نداشت. هیچگاه او را با ذهنیت و ابزار پیچیده نسبت به عکاسی ندیدهام. یکی از مسائل مهم در عکسهای او این بود که پس از چاپِ عکسها، آن را نقاشی میکرد. ولی در بُعد نقاشی، او تنها قصد اشتراک آنها را با دوستانش نداشت بلکه قصد داشت آنها را به اشتراک عمومی بگذارد. هرچند هیچگاه خود را بهعنوان نقاش، در مجامع عمومی معرفی نمیکرد. درباره چاپ کتاب «عکسهای کیارستمی» در مذاکره با یک ناشر ایرانی و فرانسوی هستیم تا بزودی این کتاب را در ایران هم منتشر کنیم.
بخشی از گفتههای این هنرمند فرانسوی و رئیس سابق «کایه دو سینما»
در نشست مجازی پیرامون کتابی که درباره کیارستمی منتشر کرده است./ایسنا
دعای روز بیست و هفتم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ فَضْلَ لَیلَة الْقَدْرِ وَ صَیرْ أُمُورِی فِیهِ مِنَ الْعُسْرِ إِلَی الْیسْرِ وَ اقْبَلْ مَعَاذِیرِی وَ حُطَّ عَنِّی الذَّنْبَ وَ الْوِزْرَ یا رَءُوفاً بِعِبَادِةِ الصَّالِحِینَ
خدایا در این ماه فضیلت شب قدر را روزی ام ساز و کارهایم را از سختی به آسانی برگردان و پوزش هایم را بپذیر و گناه و بار گران را از گردنم بریز، ای مهربان بهبندگان شایسته.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#دشت_برچی
انفجار بمب در نزدیکی مدرسهای دخترانه در دشت برچی کابل افغانستان آنقدر تلخ بود که در کنار کاربران افغان کاربران ایرانی با غم و ناراحتی از این فاجعه نوشتند و با افغانستان همدردی کردند. تصاویر این حمله به مدرسهای که دانشآموزانش درخواست کرده بودند کتابهای درسی به آنها داده شود بارها بازنشر شد و از آنجا که طالبان و داعش بهعنوان متهمان این فاجعه مطرح هستند کاربران درباره این گروهها و خطراتشان نوشتند: «کابل دخترانش را از دست داد. کابل دیگر کابل نمیشود...کابل برگشت به دهه ۷۰»، «کتاب میخواستند بمب برایشان آوردند...»، «جان مادر کجاستى؟»، «دخترهای مدرسهای رو کشتن. دسته دسته بچه بیگناه رو. سلاخیشون کردن. چون میرفتن مدرسه.»، «دنیای امروز دنیای دروغهای زیباست. کودک دشت برچی به اندازه کودک اروپایی و امریکایی زیبا و ارزشمند است اما پرپر میشوند بیآنکه قلب سیاستمدارانی را بلرزانند.»، «عکس بچههای افغان در کنار کتاب هاشون قلب آدم رو به درد میاره»، «هر روز بر قبرستانهای دسته جمعی ما افزوده میشود. تپههایی که خانه ابدی صدها جوان شدند. عشقهایی که به خاک سپرده شد، امیدهایی که از بین رفت و ما باز فراموش میکنیم...»، «میگفتن زنده به گور کردن دختران رسم جاهلیت عرب بود. داعش و سعودی و طالبان فرزندان همان عربهای جاهل هستند که امروزه در عراق، سوریه، یمن، بحرین و لبنان کشتار کور راهاندازی میکنند. امروز در افغانستان به همان رسم جاهلیت فرشتههای کوچک را زنده به گور کردند.»، «تصاویر امروز مدرسه دخترانه افغانستان یادآور بمباران مدرسه پسرانه فیاض بخش بروجرد در سال 65 بهدست صدام است. ماندهام چقدر عکس ها و روایتها شبیهند. تروریسم همیشه تروریسم است. وحشیگری زمان ندارد»، «اینجا کشور همسایه ماست و تروریسم و سوداگران بازتولید خشونت و خون همچنان میتازند و جان میگیرند. مگر میشود غم همسایه را نخورد؟»، «طالبانی که افغانستان را در خون وخرافات میخواهد همان طالبانی است که سر میز مذاکرات صلح با امریکا مینشیند تا سهمی از قدرت در آینده افغانستان با اجازه شرکای امریکایی داشته باشد! تنها چیز بیاهمیت برای طالبان و امریکا جان و زندگی و رهایی زنان افغانستان است.»، «در کنار جسد دختر خردسال، کتاب کامپیوتر «صنف یازدهم» بود. روی جلدش نوشته بود: «از معلم کیمیا پرسیدم که عشق چیست؟ گفت که عشق عنصر است.»، «از دهشتناکی موضوع که نمیشه گذشت ولی سؤال من اینه چرا مدارس افغانستان بهنظر توشون جداسازی قومیتی اتفاق افتاده و مثلاً یه مدرسه توی کابل و نه هزارهجات همه بچهها هزاره هستن که میشن هدف یه «جنبش اصیل؟»، «دخترهایی که کتاب و معلم میخواستند؛ انتحاری و مرگ، دَفترِ زندگیشان را برای همیشه بست»، «منطقی که حکم میکند تا دانشآموزان و نونهالان جامعه با وحشیانهترین شیوه کشته شوند، در کدام دین و آیین جای دارد؟ چرا تروریست ها دانشآموزان را میکشند؟ تا چه وقت باید نظارهگر این وضعیت باشیم؟»
موشک چینی در اقیانوس هند
سقوط موشک چینی چند روزی ذهن همه را درگیر کرده بود و خیلیها نگران بودند که نکند بقایای این موشک منجر به تلفات انسانی شود. چون پیشبینیهایی برای سقوط موشک در کشورهایی چون ترکمنستان انجام شده بود. دیروز بالاخره موشک در اقیانوس هند سقوط کرد و به کسی آسیب نزد اما همچنان بحث درباره آن در میان کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی جریان داشت و خیلیها هم با این موضوع شوخی کردند: «بقایای موشک چینی ساعت 2:43 به وقت گرینویچ به اقیانوس هند (جنوب غربی هند و سریلانکا) خورد. چین پیشبینی کرده بود حوالی دریای مدیترانه میخوره زمین. پیشبینی مؤسسه واقع در کالیفرنیا درستتر بود که از سه تخمینش یکی اقیانوس هند بود»، «اینکه ملت هنوز فکر میکنن قسمتهای جدا شده از موشک ترکیده چینی بعد از یک هفته احتمال داره رو سرشون فرود بیاد خیلی جالبه. یعنی سقوط آزاد از ارتفاع حداکثر 20کیلومتری (تا جو) به سطح زمین چقدر طول میکشه؟»، «بعد از تحقیقات فراوان متوجه شدم که یک سال پیش هم چین موشکی رو به فضا فرستاده بود که اون هم شکست خورد و توی منطقه مسکونی در آفریقا سقوط کرده. جالبه بدونید که چین گفته ما در سال ۲۰۲۱ قراره ۱۰ تا موشک به فضا بفرستیم. خلاصه که همه میمیریم. هیچ وقت فکرشو نمی کردم با موشک چینی بمیرم»، «حالا خودمونیم واقعاً نگران بودین این بقایای موشک چینی رو سر شما فرود بیاد؟»، «اصلاً از چینیها توقع نداشتم، بدون تلفات انسانی کاری انجام بدن، ظاهراً موشک چینی بدون خسارت انسانی ماجراش تمام شد»، موشک چینی هم افتاد تو اقیانوس هند. اون وقت میگن نهنگا چرا خودکشی میکنن؟»، «داشتم خودم رو آماده میکردم بقایای موشک چینی بخوره تو سرِ ما، گزارش شده اطراف مالدیو تو اقیانوس سقوط کرده! انگار هنوز امیدی هست»، «الان ما بازماندههای سقوط موشک چینی هستیم؟»، «جدی جدی انتظار داشتم بقایای موشک چینی بیفته تو فرق سرمون. کی اینقدر خوش شانس شدیم؟»، «بقایای موشک چینی سقوط کرد تو اقیانوس هند. »
پرورش ذوق در گذرهای فرهنگ و هنر
امین عارف نیا
مدیر فرهنگی
یکی از دغدغههای همیشگی اهالی فرهنگ و هنر تربیت زیبایی شناختی جامعه و کمک به پرورش ذوق مردم از طریق تولید آثار هنری فاخر، ارائه محتواهای فرهنگی غنی و برگزاری رویدادهای وزین بوده است. آثار، خدمات و رویدادهایی که در مرحله آفرینش توأم با تأمل و دقت خلق شده و عرضه آنها در طول قرنها به شکلگیری مراکز، سالنها و تالارهایی فاخر انجامیده که اقشاری خاص که خود را ملتزم به تربیت تخیل دانسته یا در جست و جوی مفاهیم اجتماعی و فلسفی در ورای آثار هنری بودهاند به آنها آمد وشد داشتهاند. از سویی عامه مردم در ادوار و جوامع گوناگون نشان دادهاند که از برنامهها و رویدادهای در دسترس که وجه هیجان آفرین و مفرح آنها غالب است، استقبال میکنند. برنامهها و رویدادهایی که کمتر به تالارها و سالنها راه داشته و بیشتر در معابر و میادین یا کافهها و سالنهای عمومی بر پا و با کمترین بها در دسترس مردم بودهاند. وجه بیتکلف و ارزان بودن دسترسی به هنرهای عامه پسند باعث شده مراکز ارائه این خدمات و رویدادها پر رونق باشند و آفرینندگان و عرضه کنندگان خدمات در این معابر و مراکز همواره بکوشند که بر جنبه سرگرم کننده و
هیجان آور آثار خود بیفزایند. از سویی دیگر در میان سیاستگذاران و برنامه ریزان فرهنگی که هدایت، حمایت و نظارت بر فرایند تولید و عرضه آثار فرهنگی و هنری را بر عهده دارند، هریک از این جریانهای هنری جایگاه خاصی داشته است. ضرورت پرورش ذوق جامعه و ارتقای فرهنگ عمومی از طریق تقویت جنبههای اخلاقی و تربیتی فعالیت های فرهنگی به حمایت از هنر فاخر و متعالی انجامیده و از منظری ضرورت تأمین نشاط اجتماعی و پاسخگویی به نیازهای عامه مردم، برنامه ریزان فرهنگی را از تقابل با ارائه کنندگان هنرهای عامه پسند بر حذر داشته است. در این بین و از منظر سیاستگذاری فرهنگی میتوان میانبری زد! میتوان هنرهای وزین و خدمات فاخر فرهنگی را به میان مردم برد و میان آفرینشهای والای هنری و ذائقه مردم پیوندی ایجاد کرد و از فضاهای زنده شهرها بهعنوان محل تجلی این پیوند بهره برد. بازارچهها، پیاده راه ها، کاروانسراها، عمارتها و بناهای تاریخی ای که در بافت های پررونق شهری واقع شدهاند و نقاط عطف مناسبی برای تعاملات انسانی محسوب میشوند، قابلیت پذیرش کسب و کارها و رویدادهای فرهنگی و هنری را در کالبد خود دارند. در این بین تأکید بر این نکته که برقراری این پیوند و استقرار مشاغل فرهنگی در کالبدهای پررونق شهری باید کاملاً طبیعی صورت پذیرد و برنامه ریزان فرهنگی و مدیران شهری از تحمیل و اقدام های تصنعی اجتناب کنند، ضروری است. چرا که تحمیل با روح هنر در تضاد و تقابل است. به عبارتی گذر فرهنگ و هنر با خواست جامعه و اهل هنر، در بافت شهری مناسب و در فرایندی خود خواسته شکل میگیرد و مدیریت شهری صرفاً نقش تسهیل گر را ایفا میکند. ترغیب هنرمندان دغدغهمند برای مشارکت در شکلگیری این گذرها، عرضه آثار و محتواهای کاربردی و برگزاری رویدادهای آمیخته با مفاهیم عمیق به مرور به شکلگیری مراکز جدیدی میانجامد که در عین در دسترس بودن، در پرورش ذوق جامعه و ارتقای فرهنگ عمومی نقش آفرین خواهند بود. شکلگیری گذرهای فرهنگ و هنر علاوه بر نقش مؤثری که در پرورش ذوق جامعه دارند، فرایند عرضه آثار هنری و کالاهای فرهنگی را نیز تسهیل و موجب رونق کسب و کارهای مرتبط میشوند. در شهرهای گردشگرپذیر اثر بخشی این گذرها بیش از سایر شهرها خواهد بود و به مرکزی برای معرفی فرهنگ بومی و هنرهای سنتی آن شهر به گردشگران بدل میشوند. به عبارتی ایجاد گذرهای فرهنگ و هنر فرصتی برای دمیدن بر روح شهرهایی است که به سرعت بهسمت بدقوارگی و فاصله گرفتن با هویت خود پیش میروند. امید که تلنگری برای توجه بیش از پیش به فرهنگ و هنر و پیشینه غنی شهرها باشد.
مدیر فرهنگی
یکی از دغدغههای همیشگی اهالی فرهنگ و هنر تربیت زیبایی شناختی جامعه و کمک به پرورش ذوق مردم از طریق تولید آثار هنری فاخر، ارائه محتواهای فرهنگی غنی و برگزاری رویدادهای وزین بوده است. آثار، خدمات و رویدادهایی که در مرحله آفرینش توأم با تأمل و دقت خلق شده و عرضه آنها در طول قرنها به شکلگیری مراکز، سالنها و تالارهایی فاخر انجامیده که اقشاری خاص که خود را ملتزم به تربیت تخیل دانسته یا در جست و جوی مفاهیم اجتماعی و فلسفی در ورای آثار هنری بودهاند به آنها آمد وشد داشتهاند. از سویی عامه مردم در ادوار و جوامع گوناگون نشان دادهاند که از برنامهها و رویدادهای در دسترس که وجه هیجان آفرین و مفرح آنها غالب است، استقبال میکنند. برنامهها و رویدادهایی که کمتر به تالارها و سالنها راه داشته و بیشتر در معابر و میادین یا کافهها و سالنهای عمومی بر پا و با کمترین بها در دسترس مردم بودهاند. وجه بیتکلف و ارزان بودن دسترسی به هنرهای عامه پسند باعث شده مراکز ارائه این خدمات و رویدادها پر رونق باشند و آفرینندگان و عرضه کنندگان خدمات در این معابر و مراکز همواره بکوشند که بر جنبه سرگرم کننده و
هیجان آور آثار خود بیفزایند. از سویی دیگر در میان سیاستگذاران و برنامه ریزان فرهنگی که هدایت، حمایت و نظارت بر فرایند تولید و عرضه آثار فرهنگی و هنری را بر عهده دارند، هریک از این جریانهای هنری جایگاه خاصی داشته است. ضرورت پرورش ذوق جامعه و ارتقای فرهنگ عمومی از طریق تقویت جنبههای اخلاقی و تربیتی فعالیت های فرهنگی به حمایت از هنر فاخر و متعالی انجامیده و از منظری ضرورت تأمین نشاط اجتماعی و پاسخگویی به نیازهای عامه مردم، برنامه ریزان فرهنگی را از تقابل با ارائه کنندگان هنرهای عامه پسند بر حذر داشته است. در این بین و از منظر سیاستگذاری فرهنگی میتوان میانبری زد! میتوان هنرهای وزین و خدمات فاخر فرهنگی را به میان مردم برد و میان آفرینشهای والای هنری و ذائقه مردم پیوندی ایجاد کرد و از فضاهای زنده شهرها بهعنوان محل تجلی این پیوند بهره برد. بازارچهها، پیاده راه ها، کاروانسراها، عمارتها و بناهای تاریخی ای که در بافت های پررونق شهری واقع شدهاند و نقاط عطف مناسبی برای تعاملات انسانی محسوب میشوند، قابلیت پذیرش کسب و کارها و رویدادهای فرهنگی و هنری را در کالبد خود دارند. در این بین تأکید بر این نکته که برقراری این پیوند و استقرار مشاغل فرهنگی در کالبدهای پررونق شهری باید کاملاً طبیعی صورت پذیرد و برنامه ریزان فرهنگی و مدیران شهری از تحمیل و اقدام های تصنعی اجتناب کنند، ضروری است. چرا که تحمیل با روح هنر در تضاد و تقابل است. به عبارتی گذر فرهنگ و هنر با خواست جامعه و اهل هنر، در بافت شهری مناسب و در فرایندی خود خواسته شکل میگیرد و مدیریت شهری صرفاً نقش تسهیل گر را ایفا میکند. ترغیب هنرمندان دغدغهمند برای مشارکت در شکلگیری این گذرها، عرضه آثار و محتواهای کاربردی و برگزاری رویدادهای آمیخته با مفاهیم عمیق به مرور به شکلگیری مراکز جدیدی میانجامد که در عین در دسترس بودن، در پرورش ذوق جامعه و ارتقای فرهنگ عمومی نقش آفرین خواهند بود. شکلگیری گذرهای فرهنگ و هنر علاوه بر نقش مؤثری که در پرورش ذوق جامعه دارند، فرایند عرضه آثار هنری و کالاهای فرهنگی را نیز تسهیل و موجب رونق کسب و کارهای مرتبط میشوند. در شهرهای گردشگرپذیر اثر بخشی این گذرها بیش از سایر شهرها خواهد بود و به مرکزی برای معرفی فرهنگ بومی و هنرهای سنتی آن شهر به گردشگران بدل میشوند. به عبارتی ایجاد گذرهای فرهنگ و هنر فرصتی برای دمیدن بر روح شهرهایی است که به سرعت بهسمت بدقوارگی و فاصله گرفتن با هویت خود پیش میروند. امید که تلنگری برای توجه بیش از پیش به فرهنگ و هنر و پیشینه غنی شهرها باشد.
غزلهایی برای خلوت گزینی با خدا
«نیایش نوعی غزل است به زبان دین؛ چنانکه غزل نوعی نیایش است به زبان ادب.» این اولین جمله ازپیشگفتار کمالالدین غراب بر ترجمه فارسی کتاب «گزیدهای از نیایشهای علی(ع)» است؛ کتابی که به گزینش و ویرایش استاد محمود مهدوی دامغانی فراهم آمده و انتشارات علمی و فرهنگی آن را روانه بازار نشر کرده است. امام علی بن ابی طالب(ع) روحی پهناور در تاریخ الهیات است، پیشوایی که گفتارش لبالب از حکمت و رفتارش آکنده از شفقت در قبال خلق و خشیت در پیشگاه خالق بود. از این چهره تابناک دینی، مواعظ و حِکم و ادعیه و کلمات قصار و نامهها و فرامین فراوانی به جای مانده است که هرکدام از جهات گوناگونی قابل اعتنا و استفادهاند. دعاهای مأثور از امام علی افزون بر اینکه اوج خاکساری و افتقار یک عبد صالح و صادق را به نمایش میگذارد لفظ و لحنی به غایت فخیم و شاعرانه نیز دارد. به اعتبار همین خاصیتها است که نیایشهای امیرمؤمنان را میتوان غزلوارههایی دانست که با خشتهایی از آموزههای دین قالب گرفته شدهاند. در این غزلوارههای علوی، عرض نیاز و ابراز نقص و فقر پیوند یافته است به وصف معشوق محتشم و در ذیل آن شکایت از فراق و فاصله و بالاخره طلب وصل و ختم هجران. این مضامین در هیچ غزلی نیست که نیست. به این اعتبار حق با استاد کمالالدین غراب است که نیایش را غزلی به زبان دین و غزل را نیایشی به زبان ادب میداند. در نیایشهای امام علی، خصوصاً وقتی به شایستگی جامه پارسی به تن کرده باشد میتوان شهد غزلهای ناب شاعرانه را جُست. «گزیدهای از نیایشهای حضرت علی» فارسی شدۀ 72 فراز نیایشی از کلمات و جملات پیشوای پارسایان است که محمود مهدوی دامغانی، مترجم نامدار میراث تاریخی و عرفانی اسلام، از میان منابع مسلّماً تاریخی و مجامع معتبر روایی انتخاب و طبقهبندی کرده و کمالالدین غراب، نویسنده و مترجم خوش قریحه آنها را در برادههای لفظ شیرین پارسی غلتانده و شکراندود کرده است. هم گزینش دعاها و هم برگردان آنها به زبان فارسی در منتهای سلیقهمندی بوده و مخاطب را با منظومهای معنوی و خوشخوان مواجه میکند. نیایشها از عبارت های یک سطری تا فرازهای چند صفحهای را شامل میشوند.
گزیدهای از نیایشهای حضرت علی(ع)
گزینش و ویرایش: محمود مهدوی دامغانی
ترجمه: کمالالدین غراب
عکس نوشت
از تندیس آیتالله هاشمی رفسنجانی در تالار چهارم موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رونمایی شد. این تندیس سیلیکونی را حمید کنگرانی در ابعاد واقعی ساخته و با تصاویر آیتالله هاشمی رفسنجانی در سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۶۶ منطبق است؛ سالهایی که او بهعنوان فرمانده در دفاع مقدس حضور داشت. این تندیس در جریان پروژه موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به منظور ساخت تندیس فرماندهان اتاق جنگ (هشت سال دفاع مقدس) ساخته شده است.
روز بیست وهفتم ماه رمضان
ای دانای اسرار نهانی!
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
شاید اگر کسی غیر از تو از گناه و اشتباهاتم مطلع میشد آن را انجام نمیدادم و البته اگر بخوبی از عاقبت آن گناهان، آگاهی داشتم باز هم امکان داشت از انجام آن گناه پرهیز کنم و این، نه از آن جهت است که دیگران را بر تو ترجیح میدهم ،بلکه به این خاطر است که تو را در پوشاندن گناه بهتر و برتر از دیگران میدانم.
ای ستار العیوب، در ایستگاه بیست و هفتم میهمانی رمضان، فضل و بخشش خودت را شامل حالم کن و با خطا پوشی ات از گناهانم بگذر و برای آن مرا سرزنش مکن. همین.
شاعر و پژوهشگر
شاید اگر کسی غیر از تو از گناه و اشتباهاتم مطلع میشد آن را انجام نمیدادم و البته اگر بخوبی از عاقبت آن گناهان، آگاهی داشتم باز هم امکان داشت از انجام آن گناه پرهیز کنم و این، نه از آن جهت است که دیگران را بر تو ترجیح میدهم ،بلکه به این خاطر است که تو را در پوشاندن گناه بهتر و برتر از دیگران میدانم.
ای ستار العیوب، در ایستگاه بیست و هفتم میهمانی رمضان، فضل و بخشش خودت را شامل حالم کن و با خطا پوشی ات از گناهانم بگذر و برای آن مرا سرزنش مکن. همین.
ماه صیام در کردستان
شهباز محسنی
استاد دانشگاه و از پژوهشگران اهل سنت
روزه از جمله عبادات مهم در دین اسلام است که همچون سایر نواحی جهان اسلام درمیان اهل سنت و بویژه در کردستان، با استقبال فراوان و شکوه و معنویت خاص برگزار میشود. در این مقال، نگاهی خواهیم انداخت به بعضی از برنامههای دینی و اجتماعی اهل سنت در کردستان در ماه صیام.
ختم قرآن: از آنجا که رمضان ماه نزول قرآن است (شهر رمضان الذی أُنزل فیه القرآن...) یکی از برنامههای مسلمانان دراین ماه، ختم کل قرآن است. روزه داران، ملزم به تلاوت یک جزء قرآن هستند و همراه با تلاوت، در حد توان و وسع، به تدبر در مفاهیم آیات مینشینند. در بسیاری از مساجد و محافل، بهصورت روزانه یا شبانه، جلسات تفسیر و بیان مفاهیم قرآن هم از سوی ماموستاها(روحانیون) برپا میشود.
تراویح: نمازی است که هرشب پس از فریضه نماز عشاء، معمولاً بهصورت جماعت در مساجد گزارده میشود و بسیار باشکوه و باصفا ست. نماز تراویح بیست رکعت است که پس از هردو رکعت، سلام داده میشود و پس از هر چهار رکعت استراحت(یا اصطلاحاً ترویحه ای) میشود و دعاها و اوراد خاصی بهصورت دسته جمعی خوانده میشود. (یا حنّان یا منّان! یا ذاالفضلِ و الإحسان! ثبِّت قلبَنا علی الإیمان، نرجُو عفَوَک والغُفران).
در پانزده شب نخست رمضان، در کنار دعاها و نیایشها، با صدای بلند و با خطاب قرار دادن رمضان، «مرحبا مرحبا یا شهر رمضان مرحبا یا شهر الخیر و البرکة و الإحسان، فُتِّحَت فیک أبوابُ الجِنان و غُلِّغت فیک أبوابُ النیران» سرداده میشود و در پانزده شب آخر، «الوداع الوداع یا شهر رمضان الوداع...» گفته میشود.
در شبهای رمضان هرکس به قدر وسع و توان خود، شب زندهداری میکند؛ بخصو ص در شبهای قدر که در دهه اخیر ماه رمضان واقع است که یکی از شبهای فرد است. شب قدر شبی است که گناهان آمرزیده میشود و عبادت در آن شب، بهتر و بیشتر از هزار ماه است و شب نزول فرشتگان و روح الأمین به زمین است و شب سلام و نزول رحمت است؛ (لیلة القدر خیرٌ مِن ألفِ شهر، تنزّل الملائکة و الروح فیها بإذن ربِّهم من کل أمر سلام هی حتّی مطلع الفجر). همه تلاش دارند که شب قدر را درک کنند و به فیضش نائل شوند. معلوم نیست شب قدر دقیقاً کدام یک از شبهاست اما غالباً شب بیستوهفتم را شب قدر میدانند و بهنظر امام شافعی شب بیستوسوم است.
بیدار کردن همدیگر برای سحری ( پارشیو): یکی از رسمهای زیبا که هنوز هم در بسیاری جاها باقی مانده است. مأموریت چند نفر در کوی و برزن و بیدار کردن مردم برای برخاستن از خواب و نماز تهجد و راز و نیاز است که معمولاً با خواندن اشعار و نیایشهایی است که اصطلاحاً «صلا» گفته میشود که گاه همراه با کوبیدن طبل و دف است.
رمضان کریم: رمضان، ماه خیرات و بخششهاست. هرکس هرقدر در توان داشته باشد میبخشد و فقرا و مساکین را اطعام میدهند.
پختن نان روغنی محلی و توزیع آن در میان همسایگان و اقوام و افراد نیازمند؛ یکی از سنت های دیرینه است.
عید فطر: مراسم عید فطر بسیار با شکوه برگزار میشود. در همه مساجد محلات، این نماز برپاست. پس از یک ماه عادت ستیزی و مبارزه با خواهشهای نفسانی، مردم بهترین لباسهایشان را میپوشند و پس از انجام غسل مستحب، معطر و آراسته به نماز عید میروند.
سرفطره یا زکات بدن: پرداخت زکات بدنی واجب شرعی است که قبل از برگزاری عید فطر باید به شخصی که از نظر مالی مستحق دریافت آن است پرداخت شود.
حلالیت طلبی: پس از برخاستن از نماز عید فطر، حاضران در مسجد، برای طلب حلالیت از همدیگر و رفع کدورتهای احتمالی، یکدیگر را میبوسند و از هم حلالیت میخواهند که مناظر زیبایی از دوستی و اخلاص توأم با حلقه زدن اشک در چشمها خلق میکنند و دوستی و صفا را تجدید دوباره میکنند.
دید و بازدیدها و صله رحم: پختن غذا ی گرم برای صبح عید که معمولاً «پل او جشن» گفته میشود و نوعی عادت ستیزی است و خاطرهاش ماندگار، از دیگر برنامههای خانوادههاست. البته قدیم ترها افراد، غذای خود را با خود به مسجد میبردند و پس از نماز عید، در مسجد سفره پهن میشد و غذای صبح عید تناول میشد. بعد از اتمام این برنامه، مردم برای صلهرحم به دید و بازدید به خانه اقوام و خویشان سر میزنند.
استاد دانشگاه و از پژوهشگران اهل سنت
روزه از جمله عبادات مهم در دین اسلام است که همچون سایر نواحی جهان اسلام درمیان اهل سنت و بویژه در کردستان، با استقبال فراوان و شکوه و معنویت خاص برگزار میشود. در این مقال، نگاهی خواهیم انداخت به بعضی از برنامههای دینی و اجتماعی اهل سنت در کردستان در ماه صیام.
ختم قرآن: از آنجا که رمضان ماه نزول قرآن است (شهر رمضان الذی أُنزل فیه القرآن...) یکی از برنامههای مسلمانان دراین ماه، ختم کل قرآن است. روزه داران، ملزم به تلاوت یک جزء قرآن هستند و همراه با تلاوت، در حد توان و وسع، به تدبر در مفاهیم آیات مینشینند. در بسیاری از مساجد و محافل، بهصورت روزانه یا شبانه، جلسات تفسیر و بیان مفاهیم قرآن هم از سوی ماموستاها(روحانیون) برپا میشود.
تراویح: نمازی است که هرشب پس از فریضه نماز عشاء، معمولاً بهصورت جماعت در مساجد گزارده میشود و بسیار باشکوه و باصفا ست. نماز تراویح بیست رکعت است که پس از هردو رکعت، سلام داده میشود و پس از هر چهار رکعت استراحت(یا اصطلاحاً ترویحه ای) میشود و دعاها و اوراد خاصی بهصورت دسته جمعی خوانده میشود. (یا حنّان یا منّان! یا ذاالفضلِ و الإحسان! ثبِّت قلبَنا علی الإیمان، نرجُو عفَوَک والغُفران).
در پانزده شب نخست رمضان، در کنار دعاها و نیایشها، با صدای بلند و با خطاب قرار دادن رمضان، «مرحبا مرحبا یا شهر رمضان مرحبا یا شهر الخیر و البرکة و الإحسان، فُتِّحَت فیک أبوابُ الجِنان و غُلِّغت فیک أبوابُ النیران» سرداده میشود و در پانزده شب آخر، «الوداع الوداع یا شهر رمضان الوداع...» گفته میشود.
در شبهای رمضان هرکس به قدر وسع و توان خود، شب زندهداری میکند؛ بخصو ص در شبهای قدر که در دهه اخیر ماه رمضان واقع است که یکی از شبهای فرد است. شب قدر شبی است که گناهان آمرزیده میشود و عبادت در آن شب، بهتر و بیشتر از هزار ماه است و شب نزول فرشتگان و روح الأمین به زمین است و شب سلام و نزول رحمت است؛ (لیلة القدر خیرٌ مِن ألفِ شهر، تنزّل الملائکة و الروح فیها بإذن ربِّهم من کل أمر سلام هی حتّی مطلع الفجر). همه تلاش دارند که شب قدر را درک کنند و به فیضش نائل شوند. معلوم نیست شب قدر دقیقاً کدام یک از شبهاست اما غالباً شب بیستوهفتم را شب قدر میدانند و بهنظر امام شافعی شب بیستوسوم است.
بیدار کردن همدیگر برای سحری ( پارشیو): یکی از رسمهای زیبا که هنوز هم در بسیاری جاها باقی مانده است. مأموریت چند نفر در کوی و برزن و بیدار کردن مردم برای برخاستن از خواب و نماز تهجد و راز و نیاز است که معمولاً با خواندن اشعار و نیایشهایی است که اصطلاحاً «صلا» گفته میشود که گاه همراه با کوبیدن طبل و دف است.
رمضان کریم: رمضان، ماه خیرات و بخششهاست. هرکس هرقدر در توان داشته باشد میبخشد و فقرا و مساکین را اطعام میدهند.
پختن نان روغنی محلی و توزیع آن در میان همسایگان و اقوام و افراد نیازمند؛ یکی از سنت های دیرینه است.
عید فطر: مراسم عید فطر بسیار با شکوه برگزار میشود. در همه مساجد محلات، این نماز برپاست. پس از یک ماه عادت ستیزی و مبارزه با خواهشهای نفسانی، مردم بهترین لباسهایشان را میپوشند و پس از انجام غسل مستحب، معطر و آراسته به نماز عید میروند.
سرفطره یا زکات بدن: پرداخت زکات بدنی واجب شرعی است که قبل از برگزاری عید فطر باید به شخصی که از نظر مالی مستحق دریافت آن است پرداخت شود.
حلالیت طلبی: پس از برخاستن از نماز عید فطر، حاضران در مسجد، برای طلب حلالیت از همدیگر و رفع کدورتهای احتمالی، یکدیگر را میبوسند و از هم حلالیت میخواهند که مناظر زیبایی از دوستی و اخلاص توأم با حلقه زدن اشک در چشمها خلق میکنند و دوستی و صفا را تجدید دوباره میکنند.
دید و بازدیدها و صله رحم: پختن غذا ی گرم برای صبح عید که معمولاً «پل او جشن» گفته میشود و نوعی عادت ستیزی است و خاطرهاش ماندگار، از دیگر برنامههای خانوادههاست. البته قدیم ترها افراد، غذای خود را با خود به مسجد میبردند و پس از نماز عید، در مسجد سفره پهن میشد و غذای صبح عید تناول میشد. بعد از اتمام این برنامه، مردم برای صلهرحم به دید و بازدید به خانه اقوام و خویشان سر میزنند.
تنها کمی بعد از درگذشت قاسم آهنینجان، اهالی فرهنگ داغدار یکی دیگر از بزرگان ادبیات معاصر شدند؛ منصور اوجی، شاعرو نویسنده شیرازی شامگاه شنبه پس تحمل یک دوره طولانی بیماری، در 84 سالگی، در منزل خود با زندگی وداع گفت. او متولد نهم آذرماه سال ۱۳۱۶ شیراز، دانشآموخته مقطع کارشناسی، رشته فلسفه از دانشگاه تهران و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی از دانشسرای عالی تهران بود. اوجی مدت زیادی نیز به تدریس اشتغال داشت اما درنهایت آن را رها کرد تا زمان بیشتری به شعر اختصاص بدهد.«باغ شب»، «خواب درخت و تنهایی زمین»، «شهر خسته»، «این سوسن است که میخواند»، «مرغ سحر»، «صدای همیشه»، «شعرهایی به کوتاهی عمر»، «حالی است مرا» و «کوتاه مثل آه» از جمله آثار بهجامانده از این شاعر مطرح کشورمان هستند.
به یاد منصور اوجی، شاعر نامداری که در 84 سالگی درگذشت
سفر به آیینههای بلند شعر
محمود معتقدی
شاعر، نویسنده و منتقد ادبی
1) بیشک سرچشمههای هنر و ادبیات بویژه شعر، از فضای کهنالگوها شروع شده و به منظری از هستیشناسی و از پی آن در چشمانداز زیباییشناختی، به حوزه زبان شاعرانگی راه پیدا میکند و پس از آن در قلمرو داوری اهل نظر و مخاطبان شعر خود را به نمایش میگذارد.در چنین جایگاهی است که شعر با توجه به آرایههای شکلی و محتوایی از فضای دستمایه کار، در گذرگاههای روزگار خودش، پنجرهای بهسوی جهانی تازه و تازهتر میگشاید. به عبارتی به شناخت هنری و اندیشهورزی شاعرانگی دست مییازد. بنابراین، هر آنچه به میدان میآید از جهان روزمرگیها، بهتدریج فاصله میگیرد. نگرش، جهانبینی، بهرهگیری از لایههای زبان دیگری را به تجربهای ساختگرایانه میرساند و در صید لحظهها در نشان دادن یافتههای خویش در منظری شاعرانه، به کمک تخیل، تصویر، استعاره و... واقعیتهای دیگری را مطرح میکند و از این جایگاه شروع یک آغاز در کار خلاقیت و بهرهمندی از رمانتیسیسم اجتماعی در سرودههای اوجی فضای خاصی را در پی دارد.
2)منصور اوجی(متولد نهم آذر 1316، درگذشت نوزدهم اردیبهشت 1400) از شاعران صاحبنام دهههای پنجاه و شصت و تا حدی هم در چهار دهه اخیر بوده است. چشمانداز نگاه شاعر در شعر امروز، پیوسته تلفیقی از جهان عاشقانه و نگرشی فردی و اجتماعی بوده که با خود تجربههای چندی را در حوزه زبان و حفظ شاعرانگی به کار گرفته بود.
در آثار شعری اوجی، زنجیره وزن به شیوههای خاصی جریان دارد. وی در فضای سطربندی اشعارش با وسواس فراوانی عمل میکرد. «حافظه بیخاطرات لوح سیاهی است/ عهد جوانی گلی است سرختر از سرخ/در چمن صبح/شب همهشب بیچراغ ماه نشستیم/در بغل ترس، صبح نیامد/و آن شب، تاریخ ثانیهها را در آب ظلمت خود شست/خاطره را نیز(از مجموعه کوتاه مثل آه). در فضای زبان شعری اوجی توجه شاعر به نوآوریها است، اما در اینجا وآنجا از زبان کلاسیک کهن نیز در سرودههایش سود برده است. شاعر گاهی هم در برخی از سطرها نحو زبان را به ساختارهای شکستن فرم میکشانید. اوجی شاعری است که تا حدودی به شعر گذشته تعلق داشته و همچنین با تأثیرپذیری از شاعران همسو با روزگارش که به تجربههای زبانی دلبستگی زیادی از خود نشان میداد.« من از بهار/من/ از بهار نمیآیم/ و تو و سکوت/ صبحدمت را چه کس شکست که دیدی/درون دستتو میلرزد/ و من به یاد که افتادم که از من نمیآید»(از مجموعه این سوسن است که میخواهند).
در سرودههای اوجی عناصر بیرونی در بافتهای شخصی و اجتماعی از دیروز تا به امروز جریان دارد. از سوی دیگر شکلی از روایت و قصهپردازی نیز در بعضی از شعرهایش دیده میشود. بیگمان منصور اوجی با همه دستاوردهای زبانی و محتواییاش از منظر خیالانگیزی و بهرهگیری از زبان دارای نگرشی میانه بوده است. وجه دیگر شعر وی همانا توجه به طبیعت و عناصری از درون آن بوده است. یادش تازه باد.
شاعر، نویسنده و منتقد ادبی
1) بیشک سرچشمههای هنر و ادبیات بویژه شعر، از فضای کهنالگوها شروع شده و به منظری از هستیشناسی و از پی آن در چشمانداز زیباییشناختی، به حوزه زبان شاعرانگی راه پیدا میکند و پس از آن در قلمرو داوری اهل نظر و مخاطبان شعر خود را به نمایش میگذارد.در چنین جایگاهی است که شعر با توجه به آرایههای شکلی و محتوایی از فضای دستمایه کار، در گذرگاههای روزگار خودش، پنجرهای بهسوی جهانی تازه و تازهتر میگشاید. به عبارتی به شناخت هنری و اندیشهورزی شاعرانگی دست مییازد. بنابراین، هر آنچه به میدان میآید از جهان روزمرگیها، بهتدریج فاصله میگیرد. نگرش، جهانبینی، بهرهگیری از لایههای زبان دیگری را به تجربهای ساختگرایانه میرساند و در صید لحظهها در نشان دادن یافتههای خویش در منظری شاعرانه، به کمک تخیل، تصویر، استعاره و... واقعیتهای دیگری را مطرح میکند و از این جایگاه شروع یک آغاز در کار خلاقیت و بهرهمندی از رمانتیسیسم اجتماعی در سرودههای اوجی فضای خاصی را در پی دارد.
2)منصور اوجی(متولد نهم آذر 1316، درگذشت نوزدهم اردیبهشت 1400) از شاعران صاحبنام دهههای پنجاه و شصت و تا حدی هم در چهار دهه اخیر بوده است. چشمانداز نگاه شاعر در شعر امروز، پیوسته تلفیقی از جهان عاشقانه و نگرشی فردی و اجتماعی بوده که با خود تجربههای چندی را در حوزه زبان و حفظ شاعرانگی به کار گرفته بود.
در آثار شعری اوجی، زنجیره وزن به شیوههای خاصی جریان دارد. وی در فضای سطربندی اشعارش با وسواس فراوانی عمل میکرد. «حافظه بیخاطرات لوح سیاهی است/ عهد جوانی گلی است سرختر از سرخ/در چمن صبح/شب همهشب بیچراغ ماه نشستیم/در بغل ترس، صبح نیامد/و آن شب، تاریخ ثانیهها را در آب ظلمت خود شست/خاطره را نیز(از مجموعه کوتاه مثل آه). در فضای زبان شعری اوجی توجه شاعر به نوآوریها است، اما در اینجا وآنجا از زبان کلاسیک کهن نیز در سرودههایش سود برده است. شاعر گاهی هم در برخی از سطرها نحو زبان را به ساختارهای شکستن فرم میکشانید. اوجی شاعری است که تا حدودی به شعر گذشته تعلق داشته و همچنین با تأثیرپذیری از شاعران همسو با روزگارش که به تجربههای زبانی دلبستگی زیادی از خود نشان میداد.« من از بهار/من/ از بهار نمیآیم/ و تو و سکوت/ صبحدمت را چه کس شکست که دیدی/درون دستتو میلرزد/ و من به یاد که افتادم که از من نمیآید»(از مجموعه این سوسن است که میخواهند).
در سرودههای اوجی عناصر بیرونی در بافتهای شخصی و اجتماعی از دیروز تا به امروز جریان دارد. از سوی دیگر شکلی از روایت و قصهپردازی نیز در بعضی از شعرهایش دیده میشود. بیگمان منصور اوجی با همه دستاوردهای زبانی و محتواییاش از منظر خیالانگیزی و بهرهگیری از زبان دارای نگرشی میانه بوده است. وجه دیگر شعر وی همانا توجه به طبیعت و عناصری از درون آن بوده است. یادش تازه باد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ژان میشل فرودون: آنچه کیارستمی از طبیعت میگرفت از ذهن روشنفکرش بود
-
ماه مبارک رمضان
-
شهروند مجـــازی
-
پرورش ذوق در گذرهای فرهنگ و هنر
-
غزلهایی برای خلوت گزینی با خدا
-
عکس نوشت
-
ای دانای اسرار نهانی!
-
ماه صیام در کردستان
-
سفر به آیینههای بلند شعر
اخبارایران آنلاین