ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هدیه تولدی که به زندان ختم شد
گروه حوادث/ مردی که متهم است پساز قتل پسر جوانی تلفنش را سرقت کرده و به همسرش هدیه داده است برای دومین بار محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، متهم پیش از این جلسه دادگاه یکبار هم در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم شد، اما با اعتراض او و نظر دیوان عالی کشور حکمش نقض شد چرا که متهم در هیچ مرحله از دادرسی به قتل پسر جوان اعتراف نکرده است.
رسیدگی به این پرونده از بهمن سال 95 با گزارش کشف یک جسد در اتوبان خرازی آغاز شد. پس از آن مأموران بلافاصله به محل اعلام شده رفتند و معلوم شد که جسد متعلق به پسری 30 ساله است که بر اثر خفگی فوت کرده است.
همزمان با شروع تحقیقات مردی به اداره پلیس رفت و خبر از ناپدید شدن پسرش داد. از آنجا که مشخصات جسد کشف شده با مشخصات پسر او مطابقت داشت این مرد برای شناسایی پسرش به پزشکی قانونی رفت و پس از دیدن جسد تأیید کرد که قربانی پسرش است.
تحقیقات ادامه داشت تا اینکه پس از گذشت ٨ ماه مشخص شد موبایل مقتول که در زمان جنایت به سرقت رفته بود فعال شده است. مأموران در جریان بررسیهای تخصصی به زن جوانی رسیدند که موبایل مقتول را در اختیار داشت. او دستگیر شد اما در اظهاراتش مدعی شد که تلفن همراه را از همسرش محمود بهعنوان هدیه تولد گرفته است.
این اظهارات موجب شد تا شوهر این زن که در غرب تهران مسافرکشی میکرد دستگیر شود. بررسی پلیس ثابت میکرد که محمود روز حادثه در خیابان محل سکونت مقتول حضور داشته و چند ساعت بعد هم گوشی مقتول در محدوده شهرک اکباتان خاموش شده بود که ردزنیها و بررسی دوربینهای مداربسته مشخص کرد مردمسافرکش در همان ساعت در آن منطقه بوده است.
با این حال متهم از همان ابتدا منکر هرگونه اتهامی شد و به مأموران گفت: من اصلاً مقتول را نمیشناسم. من سالهاست در غرب تهران مسافرکشی میکنم و اکثر شبها هم در ماشین خودم میخوابم. یک روز در حال تمیز کردن ماشینم بودم که یکدفعه زیرصندلی ماشینم یک گوشی موبایل پیدا کردم.
سیمکارت داخلش نبود و من هم با این خیال که گوشی متعلق به یکی از مسافرانم بوده، آن را خاموش کردم و بعد از چند ماه وقتی دیدم صاحبش پیدا نشد آن را به همسرم هدیه دادم اما از بخت بدم همه شواهد علیه من بود. این در حالی بود که پدر و مادر مقتول برای متهم درخواست قصاص کردند.
با این حال کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. اما متهم با رد اتهام قتل گفت: من هیچ قتلی مرتکب نشدم و بیگناه در بازداشت هستم. گوشی تلفن همراه مقتول را در ماشینم پیدا کردم.
با این حال متهم به قصاص محکوم شد اما به حکم صادره اعتراض کرد و دیوان عالی کشور پس از بررسی پرونده اعتراض را مورد قبول قرار داد و رأی صادره را نقض کرد. پرونده این بار در شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت و متهم بار دیگر محاکمه شد و با تکرار ادعاهای قبلی اش عنوان کرد: من مسافرکشم قاتل نیستم. مدتهاست در زندان هستم در حالی که گناهی مرتکب نشدم.
وکیل مدافع متهم نیز گفت: موکل من شرایط بسیار سختی دارد او مدتهاست در زندان است و از ابتدای پرونده نیز قتل را انکار کرده بهجز گوشی هیچ مدرکی برای رد اظهارات موکل من وجود ندارد. بنابراین درخواست برائت موکلم را دارم.
با پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
تصادف ساختگی برای قتل همسر و فرزند
گروه حوادث/ مرد جنایتکار در حالی که همسر و فرزند خردسالش در خودرو بودند، در اقدامی جنونآمیز خودرو را به دره انداخت و باعث مرگ آنها شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل خبر سقوط یک خودرو پیکان به دره در یکی از روستاهای بخش لوداب شهرستان بویراحمد به پلیس اعلام شد. در بررسی مأموران مشخص شد که یک دستگاه خودرو پیکان به دلایل نامعلومی از جاده منحرف و واژگون شده و در این حادثه هر دو سرنشین خودرو که یک زن و فرزند خردسالش بودند، در دم جان باختهاند. راننده خودرو که همسر این زن بود، مدعی شد خودرو به علت نداشتن ترمز واژگون شده و او توانسته خودش را به بیرون بیندازد اما خودرو به همراه زن و فرزندش به دره سقوط کرده است.
سرهنگ «سعید بالش زر»، رئیس پلیس آگاهی استان کهگیلویه و بویراحمد در تشریح این پرونده گفت: با توجه به موقعیت محل تصادف و همچنین اظهارات ضد و نقیض راننده خودرو و نظریه افسر کارشناس پلیس راه در صحنه و برابر اعلام پلیس راه مشخص شد که تصادف ساختگی است، بنابراین بررسی موضوع به صورت ویژه در دستور کار مأموران پلیس آگاهی استان قرار گرفت و برای بررسی موضوع اکیپی متشکل از کارآگاهان اداره آگاهی استان، بازپرس شعبه سوم دادسرای عمومی و انقلاب یاسوج، به همراه تعدادی از کارشناسان تصادفات و راننده خودرو در محل وقوع حادثه حاضر شدند.متهم پس از حضور در محل حادثه و بیان اظهارات متناقض به اداره آگاهی استان منتقل شد و در بازجوییهای اولیه به عمدی بودن این تصادف اعتراف کرد و گفت: من و همسرم با هم اختلاف شدیدی داشتیم. در روز حادثه همسر و فرزند خردسالم را سوار بر خودرو کردم و با صحنهسازی و تصادف ساختگی در سه کیلومتری بیرون از روستا، خودرو را از کوهها به سمت درهها بردم و خودم را از خودرو پایین انداختم که با توجه به شدت جراحات و صدمات وارده بر اثر تصادف دو نفر در دم فوت کردند.
رئیس پلیس آگاهی استان در پایان با اشاره به اینکه متهم انگیزه خود را از قتل اختلافات خانوادگی عنوان کرد، خاطرنشان کرد: متهم پس از تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی و روانه زندان شد.
مرگ سارق موتورسوار هنگام فرار
گروه حوادث/ دو موتورسوار که بعد از سرقت تلفن همراه یک زن در حال فرار بودند، با چند خودرو تصادف کردند که منجر به مرگ یکی از آنها شد.به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، از مدتی قبل افزایش سرقتهای سریالی گوشی تلفن همراه در محدوده شمال تهران به مأموران پلیس اعلام شد. شاکیها که همگی زنان تنها بودند، اظهار داشتند در حالی که در خیابانهای خلوت در حال عبور بودند، از سوی دو موتورسوار، هدف سرقت قرار گرفتهاند.
فرار مرگبار
در حالی که بررسیها برای دستگیری سارقان موتورسوار ادامه داشت، در یکی از خیابانهای شمال تهران دو موتورسوار که با سرعت در حال حرکت بودند ناگهان تعادلشان را از دست داده و با خودروهای عبوری تصادف کردند.
یکی از آنها که بهشدت مصدوم شده بود قبل از رسیدن اورژانس جان باخت.
به دنبال اعلام گزارش تصادف مرگبار، مأموران پلیس و اورژانس بلافاصله راهی محل شدند. در حالی که دستور انتقال جسد پسر جوان به پزشکی قانونی صادر شده بود، ناگهان زنگ گوشی تلفن همراهی که در جیب او بود به صدا درآمد. مأموران با این تصور که یکی از بستگان پسر فوت شده با او تماس گرفته گوشی را پاسخ دادند اما در کمال ناباوری صدای فریادهای زن جوانی را شنیدند که از سرقت گوشی تلفن همراهش میگفت و با فریاد میخواست که گوشی را به او برگردانند. بدین ترتیب مشخص شد که دو راکب موتورسیکلت گوشی تلفن همراه را از زن جوان سرقت کرده و در حال فرار بودند که با خودروهای عبوری تصادف کردند.
در بازرسی جیبهای پسر مجروح نیز چند گوشی تلفن همراه و تعدادی دسته کلید به دست آمد که در ادامه بررسیها مشخص شد گوشیها سرقتی بودهاند.
پسر مجروح برای درمان به بیمارستان منتقل شد و پس از بهبودی به جرم خود اعتراف کرد. با اعتراف متهم، به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، او در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی مالباختگان احتمالی این باند ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چرا سرقت میکردی؟
به خاطر هیجان و البته وسوسه دوستان ناباب . من موتورساز حرفه ای هستم و درآمدم هم خوب است. یک سال قبل در یکی از بوستانهای جنوبی تهران با پرویز آشنا شدم. همان همدستم که موقع فرار در تصادف فوت کرد. پرویز موتورسوار حرفهای بود. وقتی فهمید در کار تعمیر موتور هستم از من خواست موتورش را دستکاری کنم تا سرعتش بیشتر شود. میگفت در کار سرقت گوشی و خانه است و باید سرعت موتورش بالا باشد تا بتواند سریع فرار کند.
تو چرا با او همدست شدی؟
وقتی از سرقتهایشان گفت من هم وسوسه شدم با او در گوشیقاپی همدستی کنم.برایم خیلی هیجانانگیز بود.
معمولاً چند وقت یکبار این کار را انجام میدادید؟
بستگی داشت؛ این اواخر سرقتهایمان خیلی بیشتر شده بود. چون بهراحتی فرار میکردیم. وسوسه شده بودیم ادامه دهیم. میخواستیم در سرقتها رکورد بزنیم.
دسته کلیدها مال کجا بود؟
برای سرقت از خانهها بود. معمولاً با خودمان میآوردیم تا اگر مورد خوبی دیدیم و سوژهای پیدا کردیم، از خانهها نیز سرقت کنیم.
فرار پسر 10 ساله به خاطر گوشی تلفن همراه
گروه حوادث/ پسر 10 ساله که به خاطر بازی با گوشی تلفن همراه مادرش از سوی وی توبیخ شده بود از خانه فرار کرد اما پس از 18 روز با تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی استان البرز در یک کارگاه مبلسازی در غرب استان تهران پیدا شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چهارم مهرماه امسال زن و مرد جوانی با مراجعه به کلانتری کمالشهر کرج از ناپدید شدن پسر 10 ساله شان خبر دادند.مادر این کودک به مأموران گفت: پسرم تلفن همراه نداشت و از گوشی من برای درس خواندن استفاده میکرد اما بیشتر ساعات روز تلفن من دستش بود وقتی میگفتم خودم تلفن را نیاز دارم میگفت با آن کار دارم اما بعد متوجه شدم چند بازی در گوشی من نصب کرده و بیشتر از آنکه درس بخواند بازی میکند من هم عصبانی شدم و گوشی را از او گرفتم بعد از این اتفاق او ناراحت شد و از خانه بیرون رفت. فکر میکردم خودش برمیگردد اما وقتی چند ساعتی گذشت و از برگشتنش خبری نشد نگران شدم و با پدرش همه جا را گشتیم ولی خبری از بچهام نبود حالا هم به کلانتری آمدیم تا کمک بخواهیم.
سرهنگ محمد نادر بیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز در تشریح این پرونده به خبرنگار «ایران» گفت: در پی اعلام این گزارش تیم ویژهای از کارآگاهان جنایی استان البرز تشکیل شد و پلیس پس از بررسی دوربینهای مدار بسته محل زندگی وی دریافت این پسر بچه آخرین بار به خانه یکی از ساکنان محله رفته است. به این ترتیب خانه مرد همسایه شناسایی شد و مأموران به سراغ وی رفتند. این مرد که ابتدا منکر اطلاع از سرنوشت کودک گمشده بود سرانجام در بازجوییها لب به اعتراف گشود و گفت: آن روز این بچه را تنها و سرگردان در کوچه دیدم برای اینکه اتفاقی برایش نیفتد او را با خود به خانهام بردم اما برایم تعریف کرد که از خانه قهر کرده و نمیخواهد برگردد گفت میخواهد کار کند و خودش پول دربیاورد من هم او را به یکی از دوستانم که درشهرستان بهارستان - غرب استان تهران- کارگاه مبلسازی داشت معرفی کردم تا آنجا کار کند.
به دنبال اظهارات این مرد پلیس به کارگاه مبلسازی رفت و پسرک را پیدا کرد. صاحب کارگاه نیز در بازجوییها گفت: وقتی دوستم این پسر را نزد من آورد نگفت از خانه فرار کرده من به تصور اینکه دنبال کار میگردد به او کار دادم و شبها هم در کارگاه میخوابید.بدین ترتیب با برگرداندن پسربچه به خانوادهاش آنها اظهار داشتند که از همسایهشان شکایتی ندارند و وی آزاد شد.
کارشناسان اسلحه تأیید کردند
قتل زن جوان در هتل 5 ستاره
گروه حوادث/ با گذشت نزدیک به 2 ماه از کشف اجساد زن و مردی جوان در یکی از اتاقهای هتل اسپیناس نظریه کارشناس سلاح حکایت از آن دارد که زن جوان به قتل رسیده است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ساعت 16سهشنبه، چهارم شهریورماه آغاز شد زمانی که یکی از خدمه هتل اسپیناس پالاس در سعادتآباد تهران برای نظافت به یکی از اتاقها در طبقه ششم رفت اما با جسد خونین زن و مردی جوان مواجه شد.
گزارش کشف اجساد بلافاصله به بازپرس جنایی پایتخت اعلام شد و تیم جنایی راهی محل حادثه شدند. بررسیها نشان میداد که زن جوان از دو روز قبل در این اتاق اسکان داشته اما هویت مرد همراهش مشخص نبود.
در نزدیکی اجساد اسلحهای قرار داشت و روی بدن زن و مرد جوان آثار گلوله به چشم میخورد. در ادامه مأموران در کنار اجساد، 2 دست نوشته پیدا کردند که در آن از خانواده و اطرافیانشان حلالیت طلبیده بودند.
نخستین فرضیهای که از سوی پلیس مطرح شد این بود که آنها باهم دست به خودکشی زدهاند اما در ادامه فرضیه قتل از سوی فردی ناشناس و یا قتل زن به دست این مرد و سپس خودکشی او نیز مورد بررسی قرار گرفت. با شروع تحقیقات مشخص شد مرد جوان از بستگان نزدیک همسر این زن بوده است.
به دستور بازپرس جنایی اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد تا علت مرگ مشخص شود و همچنین کارشناسان اسلحه وارد عمل شدند تا راز این مرگها برملا شود. در ادامه تحقیقات پزشکی قانونی اعلام کرد که علت مرگ زن و مرد جوان شلیک گلوله بوده است. همچنین کارشناسان سلاح اعلام کردند که روی دست زن جوان آثاری از باروت به چشم نمیخورد. این موضوع ثابت میکرد که او خودکشی نکرده بلکه به قتل رسیده است. باتوجه به اینکه شخص دیگری وارد اتاق آنها در هتل نشده بود، این فرضیه قوت گرفت که مرد جوان پس از شلیک به زن و قتل او خودش را کشته است.
این در حالی است که خانواده زن جوان با حضور در دادسرا از عامل این جنایت شکایت کرده و مدعی شدند که دخترشان با وجود دو فرزند مدتهاست که با همسرش اختلاف داشته است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از ساعت 16سهشنبه، چهارم شهریورماه آغاز شد زمانی که یکی از خدمه هتل اسپیناس پالاس در سعادتآباد تهران برای نظافت به یکی از اتاقها در طبقه ششم رفت اما با جسد خونین زن و مردی جوان مواجه شد.
گزارش کشف اجساد بلافاصله به بازپرس جنایی پایتخت اعلام شد و تیم جنایی راهی محل حادثه شدند. بررسیها نشان میداد که زن جوان از دو روز قبل در این اتاق اسکان داشته اما هویت مرد همراهش مشخص نبود.
در نزدیکی اجساد اسلحهای قرار داشت و روی بدن زن و مرد جوان آثار گلوله به چشم میخورد. در ادامه مأموران در کنار اجساد، 2 دست نوشته پیدا کردند که در آن از خانواده و اطرافیانشان حلالیت طلبیده بودند.
نخستین فرضیهای که از سوی پلیس مطرح شد این بود که آنها باهم دست به خودکشی زدهاند اما در ادامه فرضیه قتل از سوی فردی ناشناس و یا قتل زن به دست این مرد و سپس خودکشی او نیز مورد بررسی قرار گرفت. با شروع تحقیقات مشخص شد مرد جوان از بستگان نزدیک همسر این زن بوده است.
به دستور بازپرس جنایی اجساد به پزشکی قانونی منتقل شد تا علت مرگ مشخص شود و همچنین کارشناسان اسلحه وارد عمل شدند تا راز این مرگها برملا شود. در ادامه تحقیقات پزشکی قانونی اعلام کرد که علت مرگ زن و مرد جوان شلیک گلوله بوده است. همچنین کارشناسان سلاح اعلام کردند که روی دست زن جوان آثاری از باروت به چشم نمیخورد. این موضوع ثابت میکرد که او خودکشی نکرده بلکه به قتل رسیده است. باتوجه به اینکه شخص دیگری وارد اتاق آنها در هتل نشده بود، این فرضیه قوت گرفت که مرد جوان پس از شلیک به زن و قتل او خودش را کشته است.
این در حالی است که خانواده زن جوان با حضور در دادسرا از عامل این جنایت شکایت کرده و مدعی شدند که دخترشان با وجود دو فرزند مدتهاست که با همسرش اختلاف داشته است.
کلاهبرداری به بهانه کار در منزل
گروه حوادث/ مرد شیاد که با تبلیغ در یک سایت اینترنتی با عنوان «کار در منزل» از زنان کلاهبرداری میکرد از سوی پلیس دستگیر شد. بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل زنی جوان با مراجعه به پلیس فتا کرمان از یک کلاهبرداری خبر داد و گفت: بهدنبال کار بودم که در یک سایت آگهی اینترنتی با آگهی استخدام کار در منزل مواجه شدم بلافاصله پیامی به آدرس تلگرامی که در زیر آگهی آمده بود ارسال کردم و عضو کانال شدم سپس پیامی از مدیر کانال دریافت کردم که از من خواسته بود 40 هزار تومان بهشماره کارتی که داده بود واریز کنم من هم پول را ریختم تا برایم توضیحات لازم درباره کار را بفرستد اما پس از واریز پول هرچه منتظر ماندم خبری نشد و آیدی تلگرام نیز حذف شد.
سرهنگ امین یادگارنژاد، رئیس پلیس فتا استان کرمان در تشریح این خبر اظهار داشت: پس از شکایت این زن رسیدگی به موضوع در دستور کار پلیس قرار گرفت و با انجام تحقیقات پلیسی و با بررسیهای به عمل آمده متهم شناسایی و دستگیر شد. سرهنگ یادگارنژاد ضمن هشدار به مردم گفت: اگر با چنین تبلیغاتی مواجه شدید و بهدنبال کسب درآمد از طریق مشاغل پاره وقت هستید قبل از واریز هرگونه وجه، حتماً از صحت و سقم این مشاغل اطمینان حاصل نمایید و ضمن هوشیاری و دقت لازم در خصوص آگهیهای کار در منزل مانند بستهبندی کالا، چسباندن پاکتهای هدیه و مواردی از این قبیل، بسیار مراقب باشید، زیرا احتمال کلاهبرداری در اینگونه موارد وجود دارد.
مردی با چشمان حادثه ساز
در جستوجوی یک شمر
محمد بلوری/ روزنامه نگار
در ایوان تکیه، ریشسفیدهای مرادآباد دور هم نشسته بودند تا یکی از مردان آبادی را برای اجرای نقش شمر ذی الجوشن در نظر بگیرند و سراغش بروند تا راضیاش کنند چنین نقشی را در هفته معروف به هفته «شمر کشون» برعهده بگیرد. آنها تاکنون به سراغ چندین نفر رفته بودند تا لباس سرخ شمر را بپوشد و مدت یک هفته سوار بر اسب تزئین شده در کوچه و خیابانهای آبادی گشت بزند تا طی مراسمی که هر سال در میدان اصلی آبادی اجرا میشد، برنامه «شمر کشون» را به نمایش بگذارند.
کدخدای سالخورده که چند روزی از عروسیاش با کلفت جوانش زلیخا میگذشت، با برق رضایتی در چشمهایش، نگاه پرنشاطش را بر چهره مردان پیر گرداند و گفت: آقایان محترم سه روز بیشتر تا شروع هفته مراسم نمانده ولی هرچه گشتهایم تا یکی را راضی کنیم لباس شمر بپوشد، کسی تن نداده و بهانه آورده که حاضر نیست عمری تف و لعن مردم آبادی را به جان بخرد و اهل و عیالش را بدنام کند. حیف، آن درشکهچی یک عمر هر سال نقش شمر را برعهده داشت و با فوتاش فکرش را هم نمیکردیم که گرفتار چنین مشکلی میشویم.حالا میخواهیم ببینیم نظر آقایان چی هست. آیا کسی را برای هفته شمرکشون در نظر گرفتهاند؟ یا مصیبتمان همچنان بهجاست؟از میان شش ریش سفید جمع تنها عطارباشی خبر امیدوارکنندهای در جمع داشت. باد در غبغب شل و آویختهاش انداخت، با تکیه به دیوار ایوان، طبل شکم برآمدهاش با نفس عمیقی، چنان ورم کرد که با فشاری دکمههای روی شکم را از جا پراند. او کت گله گشاد و چرب و چیلیاش را که بوی گیاهان صحرایی داشت روی شکمش آورد و گفت: آقایان من کسی را پیدا کردهام که حاضر شده لباس شمر به تن کند اما به یک شرط.مردان پیر با خرسندی، چشمان پرسانشان را به او برگرداندند و کدخدا پرسید: - کی هست؟ شرطش چی هست؟
عطار باشی گفت: همین دیروز بود که این مرد را پیدا کردم. حتماً رضی خرکچی را میشناسید. - میرزا صالح، دعانویس پیر که تسبیح ریزدانه شاهمقصودی را لای انگشتان حنابستهاش میگرداند پرسید: - رضی خرکچی کی باشد؟ عطار باشی هیکل فربه و سنگینش را جابهجا کرد و با رضامندی جواب داد: - نمیدانید چقدر برایش زبان ریختم و وعده دادم تا حاضر به قبول شد و گفت به یک شرط. پرسیدم چه شرطی؟ جوابم داد: من بهجای اینکه سوار بر اسب مخصوص «تکیه» باشم، باید سوار خرک و قاطرم شوم و با همین خرک در آبادی گشت بزنم و در مراسم میدان اصلی هم حاضر شوم.
میرزا صالح طالعبین با شنیدن این شرط چرخش تسبیح شاه مقصود را در میان انگشتان سرخاش تندتر کرد و با تعجب پرسید:
- شمر خرسوار؟ چطور ممکنه حاجی؟ عطار باشی جواب داد:
- حالا به این شرطش ایراد نگیرید میرزا، مهم این است که راضی شده نقش شمر را داشته باشد. تازه میشه راضیاش کرد سوار اسب اش کنیم.
کدخدا که از شنیدن خبر پیدا شدن یک داوطلب شمر برق خرسندی در چشمانش میدرخشید با هیجان خاص رو به رمال پیر گفت:
شمر خرسوار خوبست حاجی، منظور این است شمر ذی الجوشن ملعون را مسخره کنیم! بعد با اشتیاق به عطار باشی رو گرداند و پرسید: - این رضی خرکچی کجاست؟ عطارباشی بادی به غبغباش انداخت و با حالت ظفرمندانهای جواب داد: این رضیخان از نظر ریخت و هیکل مناسب نقش شمر است آقایون یعنی طینت و بیرحمی شمر حرامزاده را نشون میده. صورت گنده، سیاه با هیکل خپلهاش مناسب نقش شمر است. بچهها شبها خوابش را ببینند وحشت میکنند. کدخدا پرسید: این هیولا چکاره است؟
عطار باشی جواب داد: این مرد کارش این بود که میرفت شهر، خرده ریزهایی مثل کش و جوراب و زینتآلات زنانه و سرخاب و سفیدآب، وسمه و اینجور چیزها بار الاغش میکرد و تو کوچهها میگشت. هفتهای یک روز پیدایش میشد که زنها و دخترها روزش را میدانستند و با عربدهای که برای مطاعاش تو کوچهها سر میداد خانمها از خونهها میریختند بیرون تا چیزهایی را که هفته پیش سفارش داده بودند بخرند.اما از روزی که سگهای هار پیدایشان شده کارش کساد شده حالا تصمیم آقایان درباره این مرد چی هست. قبول میکنید برای نقش شمر ملعون انتخابش کنیم؟کدخدا نگاه پرسانش را چهره به چهره حاضران گرداند و همگی رضایت به انتخاب او دادند و عطارباشی مأموریت یافت با این شمر انتخابی وارد گفتوگو شود...
کارآگاه هوشمند الگوی پلیس معاصر
سرهنگ غلامحسین بیابانی
استادیار گروه کشف جرایم دانشگاه علوم انتظامی امین
بیتردید آینده از آن سازمانهایی است که با هوشمندی اداره میشوند و شرط موفقیت این سازمانها به وجود مدیران هوشمند بستگی دارد. هوشمندی در پلیس آگاهی سابقه دیرینه دارد به گونهای که از زمان تأسیس تاکنون هوشمندترین کارآگاهان را جذب و تربیت کرده و همین امر باعث اعتماد جامعه نسبت به این سازمان شده است. در پلیس آگاهی امروز سیستمهای هوشمند اطلاعاتی یکپارچه و تجهیزات مدرن کشف جرم نشان از تغییرات روبنایی و زیربنایی این سازمان دارد، زیرا این هوشمندی دوطرفه است. از یک طرف هوشمندی پلیس آگاهی میتواند به کارآگاهان منتقل شود و از طرفی هوشمندی کارآگاهان نیز باعث سرآمدی این سازمان میشود. امروزه با توجه به جرایم نوظهور و ناشناخته تعریف کارآگاه هوشمند هم متفاوت از گذشته خواهد بود. در گذشته به شخصی کارآگاه گفته میشد که وظیفه تحقیق و جمعآوری اطلاعات در راستای کشف جرم را داشت. اما امروز کارآگاه به کسی گفته میشود که وقتی وارد صحنه جرم شد بتواند با صحنه حرف بزند و از آنچه در محل وقوع جرم میبیند جوابهایش را پیدا کند. این تعریف مستلزم این است که یک کارآگاه با مجموعهای از ابزار، امکانات، دادهها، تجهیزات و آزمایشگاهها بهصورت بر خط(آنلاین) در ارتباط باشد و در این صورت است که میتواند قدرت پیشبینی جرایم، تجزیه و تحلیل جرایم و جرم کاوی داشته باشد.
کارآگاه هوشمند، واقعیتها و نشانهها را چون دانههای یک تسبیح به نخ میکشد و از رد پای کمرنگ رخدادها، به مقصد یعنی کشف واقعیت میرساند. کارآگاهی که ذهن بیداری برای طرح سؤال از واقعیتهای پیرامون خود ندارد، نمیتواند جامه کارآگاهی بر تن کند و قدم در راه کشف واقعیت بگذارد. هوش شنیداری، بصری و هیجانی یک کارآگاه باید به گونهای باشد که یک داستان مبهم و سردرگم را با خرد پرسشگر خود، به داستانی شگفت انگیز از کشف معماهای غیرقابل حل تبدیل نماید.کارآگاه سنتی بیشتر از تجارب خود استفاده میکند حال آنکه ارتباط تحقیقات جنایی با منابع علمی یک مسأله انکارناپذیر است، اگرچه در برخی مواقع روشهای علمی در نتیجه ابتکارات و تجربیات کارآگاهان به ثمر میرسد اما باید دانست که این امر لازمه استفاده از روشهای صحیح تحقیقات است.
نزدیک به سه دهه است که هوشمندی در پلیس آگاهی آغاز شده است و این پلیس برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک آنالیز استفاده میکند و دادههای بهدست آمده در بانکهای اطلاعاتی هوشمند ثبت و در سوابق نگهداری میشود و کارآگاهان این اختیار را دارند که در تصمیم گیریهای قانونی از آن استفاده کنند. در این میان برخی معتقدند که استفاده از دستگاههای هوشمند، پارادایم علمی در این زمینه را حل کرده است، زیرا پلیس هوشمند بهصورت کلان و کارآگاه هوشمند بهعنوان الگوی پلیسی معاصر در طول سالهای اخیر بهطور چشمگیری متحول شده است. چشمانداز نظام کارآگاهی هوشمند یک چارچوب پایدار برای پلیس آگاهی است که بهطور مؤثری بر همکاری منسجم بین پلیس و جامعه در سطح ملی، محلی و منطقهای تأکید دارد.
استادیار گروه کشف جرایم دانشگاه علوم انتظامی امین
بیتردید آینده از آن سازمانهایی است که با هوشمندی اداره میشوند و شرط موفقیت این سازمانها به وجود مدیران هوشمند بستگی دارد. هوشمندی در پلیس آگاهی سابقه دیرینه دارد به گونهای که از زمان تأسیس تاکنون هوشمندترین کارآگاهان را جذب و تربیت کرده و همین امر باعث اعتماد جامعه نسبت به این سازمان شده است. در پلیس آگاهی امروز سیستمهای هوشمند اطلاعاتی یکپارچه و تجهیزات مدرن کشف جرم نشان از تغییرات روبنایی و زیربنایی این سازمان دارد، زیرا این هوشمندی دوطرفه است. از یک طرف هوشمندی پلیس آگاهی میتواند به کارآگاهان منتقل شود و از طرفی هوشمندی کارآگاهان نیز باعث سرآمدی این سازمان میشود. امروزه با توجه به جرایم نوظهور و ناشناخته تعریف کارآگاه هوشمند هم متفاوت از گذشته خواهد بود. در گذشته به شخصی کارآگاه گفته میشد که وظیفه تحقیق و جمعآوری اطلاعات در راستای کشف جرم را داشت. اما امروز کارآگاه به کسی گفته میشود که وقتی وارد صحنه جرم شد بتواند با صحنه حرف بزند و از آنچه در محل وقوع جرم میبیند جوابهایش را پیدا کند. این تعریف مستلزم این است که یک کارآگاه با مجموعهای از ابزار، امکانات، دادهها، تجهیزات و آزمایشگاهها بهصورت بر خط(آنلاین) در ارتباط باشد و در این صورت است که میتواند قدرت پیشبینی جرایم، تجزیه و تحلیل جرایم و جرم کاوی داشته باشد.
کارآگاه هوشمند، واقعیتها و نشانهها را چون دانههای یک تسبیح به نخ میکشد و از رد پای کمرنگ رخدادها، به مقصد یعنی کشف واقعیت میرساند. کارآگاهی که ذهن بیداری برای طرح سؤال از واقعیتهای پیرامون خود ندارد، نمیتواند جامه کارآگاهی بر تن کند و قدم در راه کشف واقعیت بگذارد. هوش شنیداری، بصری و هیجانی یک کارآگاه باید به گونهای باشد که یک داستان مبهم و سردرگم را با خرد پرسشگر خود، به داستانی شگفت انگیز از کشف معماهای غیرقابل حل تبدیل نماید.کارآگاه سنتی بیشتر از تجارب خود استفاده میکند حال آنکه ارتباط تحقیقات جنایی با منابع علمی یک مسأله انکارناپذیر است، اگرچه در برخی مواقع روشهای علمی در نتیجه ابتکارات و تجربیات کارآگاهان به ثمر میرسد اما باید دانست که این امر لازمه استفاده از روشهای صحیح تحقیقات است.
نزدیک به سه دهه است که هوشمندی در پلیس آگاهی آغاز شده است و این پلیس برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک آنالیز استفاده میکند و دادههای بهدست آمده در بانکهای اطلاعاتی هوشمند ثبت و در سوابق نگهداری میشود و کارآگاهان این اختیار را دارند که در تصمیم گیریهای قانونی از آن استفاده کنند. در این میان برخی معتقدند که استفاده از دستگاههای هوشمند، پارادایم علمی در این زمینه را حل کرده است، زیرا پلیس هوشمند بهصورت کلان و کارآگاه هوشمند بهعنوان الگوی پلیسی معاصر در طول سالهای اخیر بهطور چشمگیری متحول شده است. چشمانداز نظام کارآگاهی هوشمند یک چارچوب پایدار برای پلیس آگاهی است که بهطور مؤثری بر همکاری منسجم بین پلیس و جامعه در سطح ملی، محلی و منطقهای تأکید دارد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
هدیه تولدی که به زندان ختم شد
-
تصادف ساختگی برای قتل همسر و فرزند
-
مرگ سارق موتورسوار هنگام فرار
-
فرار پسر 10 ساله به خاطر گوشی تلفن همراه
-
قتل زن جوان در هتل 5 ستاره
-
کلاهبرداری به بهانه کار در منزل
-
در جستوجوی یک شمر
-
کارآگاه هوشمند الگوی پلیس معاصر
اخبارایران آنلاین