« ایران» از دلایل موافقان و مخالفان مسدودسازی شبکه های اجتماعی گزارش می دهد
فیلترینگ بدون توجه به افکار عمومی ممنوع
رضا فرخی
خبرنگار
در چند ماه اخیر بویژه پس از ماجرای دختر و پسر سیرجانی بحث فیلترینگ یکی از اپلیکیشنهای پرطرفدار این روزهای ایران یعنی اینستاگرام دوباره از سوی مدیران مربوطه مطرح شد. بحثی که در چندین سال گذشته پیش از فیلتر شدن یک اپلیکیشن اجتماعی در فضای عمومی جامعه طرح شده و در نهایت بدون اقناع کردن مخاطبان و کاربران فضای مجازی به فیلتر شدن این اپلیکیشن منتهی شد. در این میان این بار بحث فیلتر کردن اینستاگرام با واکنشهای گستردهای در بین کاربران در داخل خود فضای اینستاگرام روبهرو شده است، آنچنان که بسیاری از کاربران با هجوم به پیجهای برخی از مدیران مربوطه، خواستار عدم فیلترینگ اینستاگرام شدند.
واکنشها به یک موضوع پرحاشیه
عموم واکنشها در این باره را میتوان به چند دسته تقسیمبندی کرد؛دسته اول کاربرانی بودند که این روزها اینستاگرام در شرایطی که اکثر سرگرمیها گران محسوب میشوند، برایشان در حکم یک سرگرمی ارزان قیمت است.در دسته دوم کاربرانی جای میگیرند که پس از وقت گذاریهای طولانی در فضای مجازی و اینستاگرام موفق به کسب درآمد از این راه شدند و حالا هم دوست نداشتند که هر چه رشته بودند با فیلترینگ اینستاگرام پنبه شود. اما دسته سوم کارشناسانی هستند که راه حل معضلات و رفتارهای نادرست اجتماعی را فیلترینگ اینستاگرام نمیدانند! دسته سوم از مهمترین اقشار صاحب اندیشه محسوب میشوند که تا به امروز در مقابل پدیده فیلترینگ مقاومت کرده اند.
مدیران به چه فکر میکنند؟
در سوی مقابل مدیران با تکیه بر چند دلیل و استدلال همچنان بر فیلترینگ اینستاگرام و لزوم محدودسازی دیگر اپلیکیشنهای اجتماعی تأکید می کنند. اول آنکه اینستاگرام به محلی برای شکلگیری روابط خارج از عرف مبدل شده است. دومین مسأله هم این موضوع است که در چندین سال گذشته فضای اینستاگرام نقش مهمی در هتک حرمت افراد جامعه و تجاوز به حریم خصوصی آنان داشته است.استدلال سوم مدیران و مسئولان ذیربط این است که فضای اینستاگرام فضای شایعهسازیهایی است که در مجموع به ضرر جامعه ایرانیست و در نهایت دلیل دیگر لزوم فیلترینگ اینستاگرام از سوی مدیران و مسئولان مسائل امنیتی است که به باور آنها برای کل جامعه ایران مضر خواهد بود.
کارنامهای ناموفق پس از سالها
در سوی مقابل همه این دلایل و توجیهات کارنامه فیلترینگ در ایران قرار دارد. کارنامهای که با فیلترینگ توئیتر و فیس بوک و فلیک و حتی کلوب (به صورت مقطعی) امتیازهای منفی بسیاری را از نهادهای تعیینکننده سطح آزادی اینترنت دریافت کرد. هرچند که برخی همچون حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، فیلترینگ در فضای مجازی را ادامه محدودیتهایی همچون منع ویدئو میدانند. اما به هر ترتیب در باب فیلترینگ اپلیکیشنهای اجتماعی، به نظر میرسد که اولین اپلیکیشن مهمی که به دلایل فرهنگی فیلتر شد را باید وی چت دانست؛ اپلیکیشنی که با قابلیت look around این امکان را در اختیار کاربرش قرار میداد تا به همه کاربران هم جنس یا غیر همجنس خودش پیام بفرستد. در آن مقطع زمانی برخی نهادهای فرهنگی و قضایی براین باور بودند که این اپلیکیشن موجب گسترش رابطه نامشروع و حتی افزایش رابطههای فرازناشویی شده است. در گام بعد اپلیکیشنهای دیگری همچون وایبر(برای مقطعی)، بدوو، بیتاک هم به دلایل مشابه دلایل فیلترینگ وی چت، فیلتر شدند. تا اینکه در چند ماه اخیر نوبت به فیلترینگ تلگرامی رسید که برای بسیاری از کاربران علاوه بر استفاده بهعنوان یک پیام رسان، بهرههای مالی هم داشت و بسیاری از این راه درآمد به دست میآورند. فیلترینگ تلگرام هم مانند دیگر فیلترینگها به یکباره و با سرعت و بدون اقناع کردن کاربران صورت گرفت. آن چنان که بهدلیل همین نارضایتی و اقناع نشدن، تنها نتیجه آنها تصمیم مخاطبان برای خریداری و نصب فیلترشکنها برای نشان دادن نوعی نافرمانی به این تصمیم بود؛ موضوعی که جز هزینه برای کشور چیزی تا به امروز در برنداشته است. همچنان که آمار کاربران ایرانی تلگرام هم کاهش نیافته است.
حالا اما کار به فیلترینگ اپلیکیشنی رسیده که بسیاری از مدیران و مسئولان در ردههای بالای کشور هم در آن پیج دارند و اتفاقاً بسیار هم در آن فعالند. هم به صورت تصویری در آن پیام میگذارند و هم پستهای نوشتاری درآن را با دیگر کاربران به اشتراک میگذارند.
شائبههای بیپاسخ
در کنار همه این موضوعات در چندین ماه اخیر در بین کاربران این قضاوت جا افتاده که فیلترینگ تلگرام بهدلیل افشاگریهایی است که علیه فرزندان برخی مدیران اقتصادی یا حسابها و برخی رفتارهای پنهان دراین فضا شده است، حالا هم همان افرادی که مورد مظان این افشاگریها بودهاند با فشار بسیار درصدد فیلترکردن آنها هستند. موضوعی که دست به دست در بین کاربران فضای مجازی میچرخد و بسیاری معاندان هم از این فرصت سوءاستفاده کرده و قصد دارند این مسأله را القاء کنند که تمام هدف ها ازاین فیلترینگ امری سیاسی و درجهت جلوگیری از گردش آزاد اطلاعات است.
حالا با در نظر گرفتن استدلال مدیران و حوادث اخیر ناخوشایندی که در فضای واقعی بواسطه فضای مجازی رخ داد، سؤال این است که چقدر استدلال های مدیران و مسئولان برای فیلتر شدن از منظر کارشناسی قابل پذیرش است؟ چرا که اگر این استدلالها درگام اول، کارشناسان اجتماعی و فرهنگی را قانع کند آنها هم برای راضی کردن و قانع کردن بدنه عام جهان به طور جد به میدان خواهند آمد و وقتی بدنه عام جامعه از فیلترینگ قانع شوند آن گاه فیلترینگ با تمام هزینههایی که تا به امروز برای آن شده، امری موفقیتآمیز خواهد بود و به نوعی هدر رفتن سرمایه ملی محسوب نمیشود.
نیازهای بیپاسخ جامعه جوان
در باب استدلال اولی که مدیران مطرح میکنند و براین باورند که اپلیکیشنها سبب افزایش خیانت و روابط نامشروع شدهاند برخی از جامعه شناسان این تعبیر را به نوعی درست نمیدانند. به باور این دست کارشناسان این اپلیکیشنها در این زمینه تنها وضعیت موجود را عریانتر کردهاند، یعنی آنچه که هست را به صورت آشکارتری در پیش چشم همه به نمایش گذاشتهاند چرا که وقتی در یک جامعه 16 میلیون جوان مجرد وجود دارد که بخشی از آنها در حال ورود به سن تجرد قطعی هستند نمیتوان انتظار شکلگیری روابط نامشروع را نداشت. وقتی الگویی از یک ازدواج صحیح و اقتصادی برای جوانان وجود ندارد، آنها به سوی برقراری روابط میروند چه از طریق اپلیکیشنها و چه از طریق تلفن و صدها راه دیگری که وجود دارد. سازمان ملل در سال های گذشته نیازهای حیاتی بشر را دوباره بازنگری کرد و در کنار نیازهایی همچون خوراک و پوشاک و مسکن، نیازهای عاطفی و جنسی را هم جزء نیازهای حیاتی بشر قلمداد کرد. موضوعی که بارها مورد تأکید شرع مقدس هم قرار گرفته است.پس نمیتوان در جامعه جوان انتظار این را داشت که در صورت کاهش آمار ازدواج، رابطه نامشروع رشد نداشته باشد.
علت خیانت در جایی دیگر
همچنین که روانشناسان بارها براین مسأله تأکید میکنند که علت رشد روابط فرازناشویی در جامعه ایران و افزایش خیانت در افراد متأهل مسائل پیش پاافتادهای مانند فضای مجازی نیست و ربط دادن این مسأله به فضای مجازی اشتباهی مهلک است که سبب محاسبات اشتباه و سرمایهگذاری نادرست برای حل آن میشود. به باور این دست روانشناسان، زوجینی که دست از محیط خانه شستهاند هر لحظه امکان لغزش دارند. حال این لغزش یا در فضای مجازی رخ میدهد یا در خارج از فضای مجازی! پس راه حل را باید در آموزشهای پیش از ازدواج و سرمایهگذاری در این زمینه دید نه اینکه علت آن را در مسائلی همچون فضای مجازی جست جو کرد.
افراد در فضای مجازی مختار هستند
دومین مسألهای که مدیران از آن بهعنوان دلیلی برای لزوم اعمال فیلترینگ یاد میکنند مسأله نقض حریم خصوصی است. به باور آنان فضای مجازی به محلی برای نقض حریم افراد تبدیل شده است. این استدلال هم بارها از سوی کارشناسان فنی رد شده است. آنها تأکید دارند که امکان دسترسی خود به خودی از طریق این اپلیکیشنها به فضای خصوصی افراد وجود ندارد و تا زمانی که فرد خودش، عکسهایش یا مسائل خصوصی زندگی خود را در این فضا منتشر نکند، اصلاً دسترسی به آن از طریق این اپلیکیشنها محال است. ضمن اینکه حالت خصوصی یا در اصطلاح(private) از تمهیداتی است که در این اپلیکیشنها برای حفظ حریم خصوصی در نظر گرفته شده و فردی با ابتداییترین آشنایی با نحوه کار این اپلیکیشنها میتواند با این ابزار از اشتراکات خود محافظت کند.
لطفاً روی دیگر سکه را هم ببینید
سومین استدلالی که مدیران به کار میبرند آن است که فضای مجازی به محلی برای کلاهبرداری و سودجویی تبدیل شده است. در این باره جامعه شناسان به مدیران بارها گوشزد کردهاند که باید آن سوی ماجرا را هم دید؛ جایی که افراد میتوانند در این فضا در این وضعیت بد اقتصادی به کسب درآمد بپردازند یا استعدادهای خود را به نمایش بگذارند و دیده شوند. به شکلی که همین مسأله مانع از شکلگیری عقدههای ناشی از ندیده شدن میشود. همچنین که درباب سودجویی هم کارشناسان و حتی خود فعالان فضای مجازی روزهایی را به مدیران یادآوری میکنند که موبایل بتازگی به زندگی ایرانیان وارد شده بود و بسیاری با استفاده از همین وسیله، سودجویی و کلاهبرداری میکردند.حساب افراد را با تماس و بیان مطالب دروغین خالی میکردند و یا فریب میدادند و هزاران نوع سودجویی دیگر که بیانش طولانی خواهد بود. به این ترتیب میتوان گفت که برای سودجویان همیشه وسیلهای وجود دارد یک روز موبایل، یک روز فضای مجازی و شاید روز دیگر وسیلهای تازهتر را به کار گیرند.
در کنار همه این استدلال ها که پاسخ به آن یک بحث و گفتوگوی دو طرفه مدیران و کارشناسان را میطلبد ، بارها صاحبنظران از مدیران درخواست کردهاند که پیش از هر نوع فیلترینگی باید این تعامل دو طرفه برقرار شود. همچنین که باید به موضوعی بسیار حائز اهمیت توجه داشت. آن هم افکار نسل جوان درباره فیلترینگ است. واقعیت این روزهای جامعه جوان ایرانی بیانگر این مسأله است که نسل جوان احساس میکند از او در چنین زمینههایی نظرخواهی نمیشود؛ نسل جوانی که به فضای مجازی علاقه دارد و کاملاً نسبت به برخوردی قیم مآبانه با علایقش وارد مخالفت میشود و حتی گارد میگیرد. پس فیلترینگ یکباره اپلیکیشنها آن هم به بدون اقناع افکار عمومی بویژه جوانان تنها یک کارکرد دارد و آن وارد کردن ضربات مهلک برپیکره سرمایه اجتماعی است.
نقش سلبریتیها در علاقه جوانان به عمل زیبایی
الهه زارعی
خبرنگار
با گسترش دنیای رنگارنگ مد و فشن و عملهای زیبایی علاقه مردم بهسمت تغییرات از سر و وضع و لباس گرفته تا فیزیک بدنشان سوق پیدا کرده است، سلبریتیها در الگوبرداری افراد از رفتار، ظاهر و سبک زندگیشان بهعنوان ابزار قدرتمندی شناخته میشوند بههمین دلیل است که شرکتهای زیادی بهدنبال جذب افراد مشهور برای تبلیغ محصولات خود هستند، بنابراین میتوان گفت با رواج بمباران تبلیغات زیبایی در جوامع، تغییرات ظاهری دامن جوانان و حتی نوجوانان را هم گرفته است.
تحقیقات چند سال گذشته نشان می دهد نود و یک درصد افرادی که تحت عملهای زیبایی قرار گرفتند را زنان تشکیل میدهند. جراحیها طیف گستردهای از انتخابها را شامل میشود که از جمله آنها میتوان به لیفت سینه، لیپوساکشن، رینوپلاستی (عمل جراحی زیبایی بینی) و ابدومینوپلاستی (عمل جراحی برای برداشتن پوست و چربی بیش از حد در شکم) اشاره کرد. این عملها فقط مختص افراد مسن برای بازگرداندن جوانی نیست بلکه بهگزارش انجمن جراحان پلاستیک امریکا مراجعه افراد زیر 30 سال برای انجام جراحیها برای دستکاری صورت 64 درصد افزایش یافته است. به گزارش سایت دویک همچنین آنها گزارش میدهند در سال 2013 تقریباً 18 هزار نوجوان بین 13 تا 19 سال از نوعی بوتاکس استفاده کردهاند. این آمار و ارقام نشان میدهند سن جراحیهای زیبایی در دنیا چقدر کاهش یافته است.
مردم براین باور هستند که رسانهها و شبکههای اجتماعی جوانان را به تقلید از ظاهر سلبریتیها تشویق میکنند، دنیای مجازی با به تصویر کشیدن افراد مشهور و زندگی خصوصیشان جوانان را بهسمت الگوبرداری از آنها هل میدهند. بر اساس ادعای آکادمی جراحی بازسازی صورت و پلاستیک امریکا، 82 درصد جراحیهای زیبایی در حالی انجام میشود که بیماران تحت تأثیر سلبریتیها اعضای بدن خود را به تیغ جراحان زیبایی میسپارند. ادوین ویلیامز، رئیس این مرکز میگوید عکسهای فتوشاپ شده از افراد مشهور ذهنیت افراد را درباره ظاهر و بدنشان تغییر میدهد و باعث میشوند آنها به تقلید از سلبریتی مورد علاقه خود بپردازند. ستاره پرستی منجر میشود بسیاری از نوجوانان و جوانان به تقلید از ستارگان و تحت تأثیر تعریف و تمجید دیگران از این تغییرات عملهای زیبایی را انجام دهند که ذرهای از عوارض عملها در آینده اطلاعی ندارند، در این صورت انجام جراحیهای زیبایی توسط افراد مشهور به مثابه مسیر خطرناکی است که میتواند افراد را به دره خطرات و عوارض جراحیهای پلاستیک هدایت کند. شاید اگر سلبریتیها از نفوذ خود در روند تصمیمگیری جوانان و نوجوانان آگاهی داشتند ضمن تفکر درباره اعمال و رفتار خودشان آگاهانهتر و محتاطتر در فضای مجازی عمل میکردند. بر اساس اعلام انجمن جراحان پلاستیک و بازسازی امریکا بیش از 236 هزار جراحیهای زیبایی مانند جراحی بینی، تغییر مدل گوشها، بزرگ کردن سینه، از بین بردن جای آکنه یا زخم در سن 19 سالگی یا کمتر از این سن انجام شده است.
یاسمن صادق شیرازی
خبرنگار
برخورد با سگ گردانی در کشور سالهاست که مورد توجه مراجع و مسئولان مربوطه است؛ موضوعی که در پی اتفاق حمله دو سگ وحشی به کودکی دریکی از پارکهای لواسان دوباره بر سر زبانها افتاد.
درست زمانیکه یک خانواده برای دورهمیهایشان تصمیم گرفتند به پارکی در حوالی لواسان بروند بیخبر از آنکه دو سگ پتی بول و ژرمن شپرد در کمین آنها نشسته است. پس از حمله این دو سگ وحشی به بهار کودک 10ساله بود که این موضوع دوباره مورد توجه کارشناسان قرار گرفت. مخصوصاً وقتی که پدر و خانواده این کودک اعلام کردند که حمله این دو سگ باعث پاره شدن 15سانتیمتر از پوست این کودک و قلوهکن شدن پاهای او شده اما با وجود این، فرد خاطی به همراه سگهایش با قید وثیقه همچنان در شهر میچرخند!
کاربران فضای مجازی هم البته در این ماجرا بیکار ننشستند. زمانیکه برخی از مسئولان اعلام کردند که مجازات فرد خاطی تنها پرداخت دیه است. این کاربران فضای مجازی بودند که آنقدر تصاویر قلوه کن شدن پاها و دستهای کودک را دستبهدست کردند که رئیس حوزه قضایی لواسانات، سگ گردانی در پارکهای این شهرستان را ممنوع کرد.
این موضوع البته در سالهای گذشته هم در قالب طرحی برای ممنوعیت سگ گردانی در معابر و حتی خانهها توسط مجلس شورای اسلامی ارائه شده بود که در نهایت به سرانجام نرسید.
بههمین علت مهمترین سؤالی که این روزها ذهن مخاطبان را به خود مشغول کرده این است که تکلیف رعایت حقوق شهروندان در این ماجرا چه میشود؟
البته داشتن حیوان به خودی خود جرم نیست اما اگر این مسأله موجب رنجش و سلب آسایش شهروندان شود و حوادث ناشی از آزار و اذیت حیوانات برای آنها مشکلاتی ایجاد کند لازم است تا برای تأمین حقوق شهروندی تصمیمات جدی ترو قوانین کارآمدی اتخاذ شود پسران و دختران لاکچری زیادی این روزها برای جلب توجه در محیطهای عمومی با سگهای گران قیمتشان گشت وگذار میکنند. بیآنکه شهروندان شاهد برخورد پلیس یا نهادهای مسئول با آنها باشند. برای اثبات این موضوع تنها کافیست در یکی از پارکهای شلوغ پایتخت چند ساعتی مشغول استراحت باشید تا به چشم خود شاهد این موضوع باشید. برخی حتی حاضر هستند برای گرداندن سگهای خود روزانه 150 هزار تومان هزینه کنند.
حیواناتی که حتی جلوی چشم همه اجابت مزاج میکنند و هیچکس هم جلوی صاحبان آنها را نمیگیرد. این اتفاق تنها مربوط به شمال شهر نمیشود و هر روز زوایای تازهای پیدا میکند. بهطوری که برخی در جنوب شهر هم برای جلب توجه و گاهی برای ایجاد ترس و وحشت مردم سگهای خود را به خیابانها میبرند. مانند همین چند روز پیش که پسری با ظاهر آشفته در یکی از میدانهای پر رفت و آمد منطقه 14 به همراه سگ عظیم الجثهاش توقف کرد تا یکی از طلبکارهایش را بترساند. او به همراه سگاش که مدام بیقراری میکرد به یکی از مغازهها رفت و با دست پر و خندان به همراه طلباش برگشت. در اینجا باید از مسئولان پرسید سگگردانی در پارکها باید چند کودک دیگر را قربانی کند تا آنها برای تصویب قوانین جدید و برخورد با خاطیان اقدام جدی و اساسی کنند.