آن چه نوع گفت‌وگویی است




بهاءالدین  مرشدی
داستان‌نویس‌
قدیم‌ها استادی داشتیم توی دانشگاه که نمایشنامه‌نویسی درس می‌داد. بعدها هم که توی مدرسه نمایشنامه‌نویسی درس می‌دادم هر چیزی که از استادم یاد گرفته بودم تدریس می‌کردم. بعدها هم همین استادم یعنی عبدالحی شماسی یک کتاب مفصلی منتشر کرد درباره نمایشنامه‌نویسی با عنوان «چگونه آغاز کنیم». همیشه این سؤال مهمی است که نوشتن را از کجا آغاز کنیم. خیلی وقت‌ها نویسنده‌ها هم در گفت‌وگوهای‌شان درباره چطور شروع کردن‌های‌شان حرف می‌زنند. مثلاً می‌گویند ما اول شخصیت‌سازی می‌کنیم یا پلات‌مان را می‌نویسیم یا از دیالوگ شروع می‌کنیم یا و یا و یا. یعنی اصلاً نمی‌شود به قطعیت گفت که از کجا می‌شود شروع کرد. شما از هر جایی می‌توانید برای نوشتن شروع کنید و پیش بروید.
همه این‌ها را نوشتم که به یک مبحثی که جناب شماسی توی کتاب‌هایش تدریس می‌کرد برسم. بحث گفت‌وگو در نمایش. او گفت‌وگو را به چند نوع تقسیم می‌کرد. حرف زدن، بحث کردن، رجزخوانی و دیالوگ. بعدها که اتفاقی او را دیدم و یادی کردم از کلاس‌هایش گفت یک نوع دیگر گفت‌وگو هم پیدا کرده که در کنار این چهار نوع می‌نشیند که اصلاً به یاد ندارم آن چه نوع گفت‌وگویی است.
باز همه این‌ها را گفتم که برسم به گفت‌وگو. اصلاً همه چیز با گفت‌وگو حل می‌شود. این جمله را شاید بارها شنیده باشید. شنیده باشید که بگویند بنشینید با هم اختلافات‌تان را حل کنید. اصلاً اگر گفت‌وگو وجود نداشت چطور ارتباط شکل می‌گرفت؟ البته نوع گفت‌وگو مهم است. یک وقتی است شما دارید همین‌طوری روزمره حرف می‌زنید و نیازی به دیالوگ ندارید ولی یک وقتی باید درام شما شکل بگیرد و نمی‌توانید فقط حرف بزنید. حالا همه این‌ها را نوشتم که بگویم یکی از راه‌های ارتباط آدم‌ها با یکدیگر حرف زدن درباره خواب‌هایشان است. اینکه شما از خواب بیدار می‌شوید و خوابی که دیشب دیده‌اید را مرور می‌کنید و به مادرتان می‌گویید خواب فلان چیز را دیدم. بعد هم مادرتان می‌گوید یک صدقه بده مادر جان و شما هم یا گوش می‌کنید حرفش را یا گوش نمی‌کنید ولی وقتی شما پای‌تان را از خانه بیرون گذاشتید او صدقه‌اش را کنار می‌گذارد. اینکه به دوستان می‌گویید وای می‌دانی دیشب چه خوابی دیدم؟ بگذار برایت تعریف کنم. بعد که تعریف می‌کنید دوست‌تان می‌گوید خوش به حالت من اصلاً خواب نمی‌بینم. یا خواب می‌بینم اما فراموش می‌کنم. اما هنوز گفت‌وگوی شما ادامه دارد. شما درباره هر چیز دیگری حرف‌های‌تان را ادامه می‌دهید. اصلاً بگذارید توی همین خواب بمانم. وقتی اسم خواب وسط باشد خیال هم وسط ماجراست. ترکیبش می‌شود خواب و خیال. اصلاً انگار خواب به‌وجود آمده که به آدمی یاد بدهد می‌تواند زندگی دیگری را هم تجربه کند. آدم می‌تواند یک زندگی دیگر را در خیال تجربه کند. می‌تواند فکر کند فردا روز خوشحال‌تری دارد و بعد خیالش به حقیقت بینجامد. همه این‌ها را نوشتم که بگویم یکی از راه‌های شروع نوشتن شروع کردن از همین خواب‌هاست. نویسنده‌های بسیاری از همین خواب‌هایشان الهام گرفته‌اند یا هم کل خواب‌شان را در یک کتاب منتشر کرده‌اند. اما اگر حقیقتش را بخواهید می‌خواستم در این نوشته از تأثیر خواب و خیال در شعر بنویسم که ستون اجازه نمی‌دهد شعرهایی که دوست دارم و از خواب می‌گویند را قطار کنم پشت هم و با هم اینجا و در این مجال هفتگی بخوانیم. یادم بیاورید هفته آینده درباره همین موضوع بنویسم.‌

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/7445/20/554749/0
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها