در گفتوگو با حسین قائمی کتیبهنویس حرم ائمه اطهار مطرح شد
«آستان قدس» در خدمت بهترین کتیبهنویسان دنیا باشد
سیده مریم سادات گوشه
روزنامهنگار
نرسیده به روضه رضوان، روی دیوارحرم، کتیبههایی از جنس سنگهای قدیمی با خط نستعلیق طلاکوب شده آن هم به قدمت تاریخ 700 ساله که هنوز زیباییاش را به رخ میکشد، چشم هر زائری را نوازش میکند. کتیبههایی که درپایین آن گلبوتههای برجسته با ظرافت بسیار حک شده و بر بالایش اسمای خداوند و آیات قرآن با قلم هنرمندانی همچون استاد احمد نیریزی مزین شده و فضای معنوی و روحانی حرم مطهر حضرت علی بن موسی الرضا(ع) را زیباتر و چشمنوازتر کرده است. نقوش آبی و فیروزهای روی گنبد طلای امام هشتم که با خط زیبایی رخنمایی میکند و نیز دیوارهای رواقها و صحنها که همه با هنر آیینهکاری و خطاطی و کاشیهایی با رنگها و نقشهای گل و بوته در کنار هم تلألویی از هنر ناب ایرانی است که با آیات و روایات ائمه اطهار و اشعار شاعران پارسیگو، فضای نورانی حرم را گوارای وجود زائران حرم رضوی کرده است.
تاریخچه کتیبهنویسی در بقاع متبرکه قدمتی بس طولانی دارد. کتیبهنویسانی که هر یک استادان مسلم خوشنویسی در جهان به شمار میآیند، نقش بسزایی در زیباسازی بقاع متبرکه ائمه اطهار دارند. استاد حسین قائمی خوشنویسی است که بیش از 35 سال در این رشته کار کرده و آثار فاخری در حرم امام رضا (ع) و عتبات عالیات و مساجد شیعیان در مدینه و مکه مکرمه از خود به یادگار گذاشته است. تاریخچه کتیبهنویسی در مرقد مطهر امام هشتم (ع) و ارزیابی کتیبهها و آثار به جا مانده از نظر میزان ارزش و عیاری که آثار به جا مانده دارد و نیز تلاش خوشنویسان برای ثبت جهانی این مکان زیارتی و ارزشمند هنری از جمله مباحثی است که در گفتوگو با این استاد خوشنویس و خادم آقا علی بن موسی الرضا(ع) مطرح شد که با هم میخوانیم.
مرقد مطهر امام رضا از چه دورهای کتیبهنویسی شد؟
بعد از اینکه حضرت رضا(ع) را به شهادت رساندند، ایشان را در سردابی که خیلی از سطح زمین پایینتر است، دفن کردند. تا مدتها آنجا زائری نداشته است. در تاریخچه حرم نوشتهاند اتاقکی ساخته شده بوده و خانمی از قریه سناباد مشهد تنها زائر و خادم امام رضا(ع) بوده است. هفته یا ماهی یک بار در اتاق را باز میکرده و قبر مطهر حضرت رضا (ع) را تمیز و نظافت میکرده و بعد در سرداب را میبسته تا دفعه بعد که برای نظافت قبر در باز میشده است. در تاریخ نقل شده بعد از اینکه این خانم فوت میکند، دیگر قبر امام رضا (ع) هیچ زائری نداشته است تا اینکه کم کم در دوره سلاطین بعدی به فکر ساخت بقعه و بارگاه میافتند و با دستور شاه عباس صفوی گنبدی از طلا میسازند و کتیبهنویسی هم از همان دوران شروع میشود. گنبد مطهر حضرت رضا(ع) توسط علیرضا عباسی که کتیبهنویس بسیار مشهوری بود، به خط ثلث نوشته شد. همچنین اساتید تراز اولی که آن زمان هنرنمایی کردند مثل استاد محمدحسین مشهدی که اکثر کتیبههای درجه یک آستان قدس خط این استاد بزرگوار است که در آن تاریخ نوشته شده است. بعد ازآن در زمان قاجار میرزا غلامرضا اصفهانی از خوشنویسان برجسته، چند کتیبه درحرم آقا نوشته است که الحمدلله این کار به نحو احسن هم انجام شد.
یعنی هنرمندان در آن زمان با اجازه پادشاه وقت میتوانستند هنرآفرینی در مساجد و یا حرم ائمه اطهار داشته باشند؟
هنرمندان عرصه حضورشان با حمایت دولتمردان در هر عرصهای از تاریخ شکل گرفته است. و الا ما چقدر هنرمند درجه یک داشتیم که خاموش بودند، مثل استاد میرزا احمد نیریزی که خط نسخ ایرانی را ابداع کرد و در تاریخ آمده که بیش از 300 قرآن نوشته است. بجز دو سه نسخه از خط این استاد بزرگ که در کشور مانده بقیه را کشورهای خارجی به سرقت بردند. اگر آثارش در زمان خودش تحت حمایت بود، اکنون تمامش درایران نگهداری میشد و جزو فاخرترین آثار ایرانی بود. خیلی از خوشنویسان در گوشه انزوا بودند و چون حمایت دولتمردان زمان خود را نداشتند، این اتفاق افتاد.
کتیبهها از همان ابتدا به خط نستعلیق نوشته میشده؟
بیشتر کتیبهها به خط نستعلیق است. اما کتیبههای خط ثلث استاد علیرضا عباسی و استاد محمدحسین مشهدی تا اکنون باقی مانده است. استاد مشهدی ثلثهای بسیار قدرتمندی به سبک ایرانی از خود به یادگار گذاشتهاند. البته متأسفانه قسمتی از این کتیبهها در اوایل انقلاب که قرار بود نوسازی حرم انجام شود، از بین رفت ولی ظرف 20 سال اخیر که اهتمام بیشتری به بحث نگهداری آثار کتیبهها شد، کتیبههایی که در معرض بافت قرار گرفته بود و در معرض خطر بود، آنها را نگهداری و حفظ کردند. اکنون مدرسه «دودر» و مدرسه «پریزاد» که از مدارس قدیمی داخل حرم هستند، با همان سبک قدیمی بازسازی و نگهداری شدند و اکنون هم مردم میتوانند ببینند.
آیا کتیبههای حرم در دسترس عموم مردم است و همه میتوانند کتیبهها را ببینند؟
بله البته با توجه به ورودی خانمها و آقایان بعضی کتیبهها در قسمت خانمهاست و بعضی هم در بخش آقایان است. در رواقهای مختلف ورودی مدرسه «پریزاد» فقط ورودی آقایان است و مدرسه «دودر» هم ورودی خانمهاست و هم آقایان.
درخصوص روضه رضوان حضرت رضا (ع) بفرمایید. آنجا چطور؟
کتیبههای خود ضریح را استاد موحد نوشتهاند. 40 - 50 سال پیش کتیبهنویسی بود با نام استاد محمدحسن رضوان که به بیوکی معروف بود. خطاط با باسابقهای که در آستان قدس بود. البته عیار خطش خیلی بالا نبود اما به دلیل پرکاری و تجربه بسیاری که کسب کرده بود، جزو خطاطان پیشکسوت آستان قدس بود. اکثر کتیبههای داخل حرم ظرف 40 سال گذشته خط استاد رضوان است. منتها در زمان مرحوم آیتالله عباس واعظ طبسی ظرف 20 سال گذشته این تصمیم گرفته شد تا آثاری که قرار است در حرم مطهر نگاشته شود و به عنوان اثر هنری بماند آثار درجه یک و نفیسی باشد. از منبتکار، تذهیبکار و آیینهکار گرفته تا خطاط . یعنی آثاری مانند دوران صفویه که بعد از گذشت قرنهاهنوز میدرخشد. تمام هنرشناسان از همه جا به مشهد میآیند و چشم حیرت دارند به این نقوش و آثار زیبا که در 500 تا 700 سال قبل نگاشته شده است. باید استادانی چون موحد بنویسند تا 500 سال آینده بگویند در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران چنین کتیبههایی توسط استادانی بنام خلق شد.
مگر الان این طور نیست؟ یعنی برخی آثاری که در آستان قدس رضوی نوشته شده درجه یک نیست؟
ظرف 30 سال اخیر این اتفاق متأسفانه افتاد. اوایل انقلاب یکی دوتا از کتیبهنویسانی که در آستان قدس نوشتند، عیار خطشان چندان بالا نبود و کارهایی در جاهای کلیدی نوشتند که نمیتوان به آنها دست برد.
امکان دارد در کنار آنها آثاری با خطوط نفیس و ارزشمند نوشت که آنها را همپوشانی کند؟
بله این اتفاق کم کم در حال انجام است. مثلاً در صحن پیامبر اعظم که قبلاً صحن جامع رضوی بود، آقای ناصر یعقوبی کتیبههایی نوشت که با نرمافزار کامپیوتر بود و این باعث شد فضای کتیبهنویسی کمی افت کند. اما با حضور استاد موحد و پشتکار سایر خوشنویسان که ایشان را معرفی کردند، آثار بسیار فاخری در ضریح حضرت امام رضا(ع) خلق کردند و سپس ضریح امام حسین (ع) را نوشتند و بعد هم ضریح امامین عسکریین (ع) نوشته شد.
اکنون استاد درجه یک و ممتاز این حوزه فقط استاد موحد است؟
استاد عبدالصمد صمدی و سید محمد حسینی موحد هر دو از اساتید درجه یک خط ثلث و نسخ ایران هستند که اساتید دیگر در زمره شاگردانشان هستند. استاد موحد از کتیبهنویسان مشهور ایرانی که ساکن شهر قم است و در تاریخ جهان اسلام بعد از علیرضا عباسی که هزار متر کتیبه در طی عمرش نوشته، بیش از 5 هزار متر کتیبه نوشته است. استاد صمدی و موحد هر دو همتراز هستند اما استاد موحد کار کتیبه بسیار بیشتر انجام داده است.
اکنون آستان قدس از وجود این استاد ارزشمند استفاده میکند؟
بله. اکثر کتیبههای رواق دارالحجه و دارالولایه را ایشان نوشتند. اکنون کتیبههای زیبای ایشان در حال جایگزینی آثاری است که با نرم افزار نوشته شده بود.
آثار بسیار فاخری در حرم امام رئوف خلق شده که بسیار ارزشمندند آیا ثبت ملی یا جهانی شده است؟
فکر نمیکنم که ثبت شده باشد.
شما در نظر دارید به عنوان هنرمند و خادم آقا علی بن موسی الرضا(ع) این پیشنهاد را بدهید؟
قطعاً باید این کار انجام شود. کتیبههایی که در حرم ائمه در عراق توسط استاد عباس فراس بزرگترین ثلثنویس عراق نوشته شده سطح این کتیبهها به قول خود استاد فراس در مقابل آثار استاد موحد، حرفی برای گفتن ندارد. اما با این حال همان آثار ثبت شده است و من قول میدهم که پیگیر این کار باشم.
یکی از ویژگیهایی که حرم امام رضا(ع) نسبت به حرمین شریفین دیگر ائمه دارد این است که هنرایرانی آنقدر به تبلور رسیده که در کنار وجود مبارک آقا علی بن موسی الرضا(ع) اثربخشی معنوی و آرامشی دو چندان به مخاطب میدهد. به طوری که هر کس به حرم امام هشتم مشرف میشود دوست دارد ساعتها در صحن وسرای حضرت بنشیند. هم از معنویت حرم برخوردار باشد و هم از نظر بصری زیباییهای معماری و آثار هنری حرم مسحورکننده است.
قطعاً همینطور است. یک واقعیتی است. من به خاطر نوع کارم به عتبات عالیات بسیار سفر کردم. این حسی که میفرمایید در حرم مطهر هر کدام از ائمه که میروید، خصوصیات خاص خود را دارد. مثلاً وقتی به حرم حضرت امیرالمؤمنین مشرف میشوید، با وجود اینکه نسبت به صحنهای حرم مطهر امام رضا(ع) صحن کوچکتری دارد. اما وقتی کنار گلدستههای حرم میایستی آنقدر شکوه و صلابت دارد و برای آدم بزرگنمایی میکند که آدم حس میکند این صلابت متعلق به پدر ائمه است. یعنی این صلابت پدر بودن را در هیچکدام از صحنها نمیبینید. وقتی وارد صحن حرم امام حسین(ع) میشوید آن دلیرمردی و شجاعتی را که حضرت در تاریخ انجام داد و ماندگار شد، احساس غرور و شجاعت در انسان به وجود میآید. من خیلی از زائران حرم را دیدم که همین حس را داشتند.
آرامش حرم امام رضا(ع) و راز نهفته در آن، همان غربت امام رضاست که هزار و اندی سال پیش امام را از خانه و کاشانه و اجدادشان دور کردند و در غربت به شهادت رساندند. خداوند به برکت آن در جهان اسلام بزرگی خاصی در دل شیعیان گذاشته که قدرت و اعتبار امام رضا را میرساند و آرامشی به آدم میدهد که ساعتها دوست دارد کنار امام بنشیند.
هنرمندان درجه یک دیگری هم هستند که میتوان از آثارشان در آستان قدس استفاده کرد؟
بله قطعاً همینطور است. ما هم پیشنهاد دادیم تا از هنرمندان درجه یک و با عیار بالاتر استفاده شود. نظام جمهوری اسلامی هنرمندان بسیار عالی دارد. نفرات اول مسابقات خوشنویسی تراز اول جهان اسلام همه ایرانی و عمده آنها در مشهد مقدس هستند که در مسابقات بینالمللی اکثراً رتبه نخست را کسب کردهاند. چه اشکالی دارد به اینها قرآن داده شود تا بنویسند و از آنها بهدرستی حمایت شود. عربستان قرآنی به هنرمندی با عیار درجه 5 مثل عثمان طاها میدهد و خطش هم جهانی میشود. عثمان طاها در حد استاد درجه 10 ماست. حتی درجه یک و دو هم نیست. اما آنقدر سرمایهگذاری برای قرآنشان میکنند که او را در دنیا درجه یک خطاب میکنند.
ما در این خصوص ضعیف عمل کردیم. در حق ثبت جهانی خط نستعلیق کوتاهی شد. به نظر میرسد خوشنویسان باید حرکت کنند و با مسئولان وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی وارد مذاکره شوند تا این امر محقق شود. قسمتی مربوط به خود هنرمند است ولی قسمت مهم آن حمایت دولت است. مثلاً درباره استاد صمدی به شما بگویم که بعد از مرحوم نیریزی در تاریخ خوشنویسی جهان اسلام در خط نسخ و ثلث مثل استاد صمدی نیامده است. هنرمندان خودشان ابراز میکنند که بعد از ایشان ما دیگر نمیتوانیم مثل استاد پرورش دهیم چون عیار کار ایشان بسیار بالاست. ایشان اکنون در گوشه انزوا و در منزل بدون هیچ گونه حمایتی کار میکند. ایشان حتی بیمه هم نیست و مجبور است برای گذران زندگی خط بنویسد، بدون اینکه حقوق و مستمری داشته باشد.
ایشان تحت پوشش صندوق هنر هم نیستند؟
نه نیستند. شما وقتی وضعیت زندگی یک بازیگر سینما یا هنرمند موسیقی و فوتبالیست را که در جای خود هم ارزشمند هستند، میبینید، متوجه عرض بنده خواهید شد که چقدر فرق بین آنها و استادی که اثر فاخر خلق میکند، وجود دارد.
من چند سال پیش شروع به کتابت قرآنی کردم که یکی از نفیسترین قرآنهای جهان بود. این کار روی پوست چرم گاو بود. ابعاد هر صفحه یک متر و بیست در یک متر و هشتاد سانت بود. قرآنی که شروع به کتابت کردم تلفیقی از خط ریحان، ثلث و محقق بود. این کار برای اولین بار بعد از 700 سال در ایران میخواست نوشته شود و من حدود 200 صفحه را کتابت کردم، اما برای سرمایهگذار کار مشکلی پیش آمد و نتوانستیم کار را ادامه دهیم. همان زمان با وزارت ارشاد و خیلی از نهادهایی که میتوانستند در کار هنر سرمایهگذاری کنند، مطرح کردم.
چه سالی بود؟
سال 1390 بود. پیشنهاد دادم که کمک کنند تا این کار به نتیجه برسد و بعد از فروش بلیت دیدن این قرآن در نمایشگاه، ظرف دو سال پول و هزینه به آنها برمیگردد. چون میدانستم استقبال بسیاری از قرآن شده بود. هم به لحاظ هنری از مرکب شیمیایی ضد آب ساخته شده بود و هم پوست چرم گاو در آن ابعاد در هیچ کجای دنیا نبود. در آن زمان کل هزینه ساخت این قرآن 800 میلیون تومان بود. اما هیچ نهادی حاضر به همراهی نشد. حتی مطرح کردم که برای ساخت یک فیلم سینمایی بیش از 2 یا 3 میلیارد تومان هزینه میکنید، فیلمی که شاید جنبه هنری هم نداشته باشد، ولی برای قرآنی که سالهای سال اثر فاخری در جمهوری اسلامی میتواند باشد، هزینهای نمیکنید. همان زمان بود که سفارت عربستان به سرمایهگذار پیشنهاد داد که کل هزینه قرآن را یکجا بدهد، به شرط اینکه قرآن برای عربستان نوشته شود که سرمایهگذار و خود من تمایلی نداشتیم قرآنی را که در کشور شیعی نوشته شده به کشور وهابی بدهیم.
آیا میتوان گفت در بحث هنر هم یک ارتباط معنوی باید بین هنرمند و صاحبخانه باشد تا اثر فاخر خلق شود؟ یا به عبارتی دیگر چه میشود که یک هنرمند تصمیم میگیرد اینگونه با ذوق و قریحه زیبا برای ائمه خادمی کند؟
بله واقعاً همینطور است. استاد نیریزی در روز دو جزء قرآن کتابت میکردند و 60 هنرجو تعلیم میدادند. ایشان با اینکه بزرگترین نسخنویس ایران و مبدع این خط بودهاند، به خاطر فقر فوت میکند. اما بیش از دویست سال است که تمام قرآنهایی که نوشته هر کس در تمام دنیا آن را بخواند، استاد هم در ثوابش شریک است. و این به خاطر ارتباطی بوده که ایشان با ائمه و حضرت حق برقرار کرده که این کار ماندگار شده است. یادم است وقتی توفیق شاگردی در نزد استاد صمدی داشتم، ایشان هنگام آموزش برای هر هنرجو جداگانه وضو میگرفتند و بعد کنار آن سرمشق قسمتی از زیارت عاشورا یا دعای سمات یا آیهای از قرآن مینوشتند و آن خط را با بسمالله شروع میکردند و بعد از ارتباط معنوی، هنرمند را سرمشق میدادند.
اکثر خوشنویسان چنین خصلتی دارند. انگار عرفان با این هنر درهم تنیده است.
بله همینطور است. تاکنون سعی کردهام که هیچگاه مطلب هجو ننویسم و بیشتر یا آیات کلامالله مجید است یا روایات ائمه اطهار یا اشعار شعرا. یکبار پرچم تمام حرمهای ائمه را نوشتم و خودم هم نصب کردم. یادم است هفته اول که خواستم این کار را انجام دهم خدمت امام رضا(ع) رفتم و استمداد طلبیدم تا کمک کنند تا این کار انجام شود، آن هفته که این کار را انجام دادم، اتفاقی در زندگیام افتاد و به لحاظ مالی و معنوی در زندگیم بسیار تأمین بودم. سالیان سال این پرچمها باقی ماند و بعد هم در موزه نگهداری شد. یا آن سالی که در مسجد شیعیان مدینه منوره نوشتم آنجا امام جماعتی به نام شیخ عمری داشت که به جرم شیعه بودن شکنجه میکردند. در ابتدا که رفتم نمیدانست شیعه هستم. به من گفت مرا به جرم نوشتن این کتیبهها شکنجه خواهند کرد. بعد به آثارم نگاه کرد دید در پایان آیه نوشتهام صدقالله العلی العظیم و فهمید شیعه هستم. دست و صورت مرا بوسید و به من آن زمان 100 دلار هدیه داد و گفت حاضرم نام علی باشد و من شکنجه شوم. و در آخر هم زیر شکنجههای آلسعود به شهادت رسید. اینها توفیقاتی است که با ارتباط معنوی به دست میآید. اگر کار استاد صمدی ماندگار شده، استادی که هیچ وقت از طرف هیچ نهادی حمایت نشد، به خاطر همین ارتباط و معنویت است که اکنون در جهان نامش باقیمانده است. چون هیچ گاه بدون وضو خط ننوشته و بهترین آثارش در رابطه با ائمه اطهار علیهمالسلام است. ما هم سعی کردیم این آموزهها را به شاگردانمان یاد بدهیم.
بدون اغراق میگویم هنر خوشنویسی هنر پاکی است. در تمام جنبههای هنری ممکن است گوشهای از ابتذال و انحراف دیده شود، از نقاشی و موسیقی گرفته تا بقیه هنرها که به اذعان اساتیدشان این راه وجود دارد. همانطور که در روایت آمده است: «انالله جمیل و یحب الجمال» این هنر آنقدر به دل افراد مینشیند که جای ناخالصی ندارد و خوشنویسان یا ابیات مولانا وحافظ مینویسند یا آیات الهی و روایات ائمه اطهار را. استاد اسماعیلی قوچانی یکی از استادان مشهد چند سال پیش به کویت دعوت شد تا در مسجدی خط بنویسد، ایشان به آنجا رفت اما وقتی فهمید خطوطی که باید بنویسد با اعتقاداتش در تضاد است، تمام هزینههای سفرش را پس داد و متضرر شد و بازگشت. برای من هم چنین اتفاقی افتاد. پس برای این هنری که آنقدر پاک است، چرا ما که میتوانیم در جهان حرفی برای گفتن داشته باشیم، کاری نکردیم؟ آن هم در بین کشورهای اطرافمان مثل ترکیه، عراق، افغانستان، پاکستان، مصر، اردن و.. که در بحث هنر خط صاحب ادعا شدند.
ما وقتی ادعا میکنیم خوشنویسی مال ایران است و ابن مقله شیرازی آن را ابداع کرده و ایرانی بوده حالا باید اجازه دهیم که پایان این هنر به نام کسانی باشد که از این هنر پاک فاصله دارند.
چرا مسئولان و متولیان امر وزارت ارشاد و آستان قدس اینقدر به هنرمندان موسیقی یا بازیگران سینما بها میدهند! اما هنرمندان خوشنویس با مشکلات بسیاری مواجهند.
مثلاً استاد علی راهجیری ملقب به زبدة الکتاب با بیش از 70 سال کتابت خوشنویسی در تاریخ جهان اسلام در نهایت فقر در منزلش فوت شد و بعد ازچند روز متوجه شدند. اما وقتی فلان استاد موسیقی یا بازیگر از دنیا میرود، این همه تکریم میشود. خوشنویسی مال ماست و هنری پاک و مقدس است. چرا در ترویج این هنر سرمایهگذاری نمیشود؟
در طول سالهای گذشته دولتمردان از هر دسته و جناحی این کمکاری را در حوزه خوشنویسی کردهاند. سالهای پیش نمایشگاهی در تاجیکستان داشتم. رئیس جمهور وقت هم آنجا آمدند. اما ایشان اصلاً به هنر کشورشان وقعی ننهادند. اثری که چشم حیرت پنج رئیس جمهور کشورهای دیگر را گشود. حتی از من سؤال کردند با چه نرمافزاری کار کردی؟ که من گفتم فقط با دست و قلم و دوات و من همانجا برایشان اجرا کردم. در آن روز رئیس جمهور وقت به چند خانم هنرمند که موسیقی زنده اجرا کردند؛ هدایای نفیسی اهدا کرد و به من که در حضور خودش هنرم به عنوان اثر فاخرانه معرفی شد، حتی تشکر زبانی هم نکردند. ای کاش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به هنر اصیل ما برگردند و به هنرمندان این رشته توجه و تأکید ویژه داشته باشند. البته نه فقط به استادان و هنرمندان تهرانی بلکه ما دراین رشته هنرمندان نابی در شهرستانها داریم که میتوانند ایران را بهتر از این معرفی کنند.