رکوردشکنی پرترهای از «فروید»
پرترهای از «لوسین فروید» نقاش بریتانیایی که توسط «فرانسیس بیکن» دیگر نقاش بریتانیایی نامدار خلق شده است، در یک حراجی دهها میلیون دلار فروخته شد و به گرانترین
تک تابلو نقاشی «بیکن» تبدیل شد. یکی از تابلوهای نقاشی «فرانسیس بیکن» نقاش بریتانیایی که در آن «لوسین فروید» دیگر نقاش بریتانیایی به تصویر کشیده شده است، در حراجی ساتبیز به قیمت ۵۲ میلیون دلار معادل ۴۳.۴ میلیون پوند فروخته شد و رکورد گرانترین تک تابلوی نقاشی «بیکن» را شکست. این تابلو نقاشی که «پرتره لوسین فروید» نام دارد، حدود شش دهه از انظار عمومی پنهان مانده بود و به مدت ۴۰ سال در یک مجموعه خصوصی واقع در اروپا نگهداری شده بود. این نقاشی در روز چهارشنبه برای نخستینبار به مزایده گذاشته شد و کارشناسان ارزش تقریبی آن را ۳۵ میلیون پوند برآورد کرده بودند. «بیکن» این تابلو نقاشی را در سال ۱۹۶۴ بر اساس عکسی از هنرمند هم عصر خود نقاشی کرده است./ ایسنا
خبرهایی تازه از دنیای موسیقی
اهالی موسیقی و علاقهمندان آن روز پرخبری را پشتسر گذاشتند، از یکسو شاهد انتخاب حامد جلیلی بهعنوان مسئول دفتر سرود اداره کل موسیقی بودند و از سوی دیگر خبر اجرای ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حامد گارسچی به میزبانی تالار وحدت منتشر شد. بنابر خبر روابط عمومی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با حکم محمد اللهیاری، مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حامد جلیلی مسئول دفتر سرود این اداره کل شد.
گفتنی است که حامد جلیلی از فعالان عرصه موسیقی آیینی و سرود به شمار میرود و از سال ۸۲ تا امروز بیش از ۳۰۰ قطعه موسیقی را تولید کرده و قطعههایی چون «به من رحم کن»، «باران دوازدهم» و «زیارت» را میتوان جزو کارهای شاخص جلیلی برشمرد.
اما بنابر خبر دیگری قرار شده ارکستر سمفونیک تهران به رهبری حامد گارسچی طی دو شب در تالار وحدت به صحنه برود. آنطور که در گزارش روابطعمومی و امور بینالملل بنیاد رودکی آمده، ارکستر سمفونیک تهران به رهبری این هنرمند، پنجشنبه و جمعه ۳۰ و ۳۱ تیر ماه ساعت ۲۱:۳۰ در تالار وحدت به صحنه میرود. نامزدی دریافت جایزه مسابقه رهبری ارکستر آلمان در سال 2017 و کسب مقام پنجم در مسابقه رهبری ارکستر آنتال دوراتی در کشور مجارستان، رهبری ارکستر جوانان وتسالار، رهبری ارکستر در فستیوالهای Music festival Klassike Dage Danmark و Acht Brücken Musik Festival Köln(contemporary) دیگر سوابق گارسچی هستند.
انتخاب جایگزین هیو جکمن در «ولورین»
«تارون اجرتون» که یک بار در نقش «سر التون جان» بازی کرده، احتمالاً در فیلم بعدیاش یک شخصیت نمادین دیگر یعنی «لوگان» را تصویر خواهد کرد. در همین رابطه، تارون اجرتون تأیید کرده در حال مذاکره با مارول است تا در نقش «ولورین» ظاهر شود. تارون اجرتون گفته شاید جانشین احتمالی هیو جکمن در نقش «ولورین» باشد. وی در مصاحبهای آنلاین با نیویورک تایمز گفته با مدیران مارول استودیو ملاقات کرده تا راه هیو جکن را بهعنوان ولورین بعدی دنبال کند. اجرتون که در دو فیلم اول «کینگزمن» بازی کرده، گفته: «هم هیجانزده هستم و هم میترسم زیرا هیو جکمن آن قدر با این نقش ارتباط دارد که انجام آن را برای هر بازیگر دیگری واقعاً سخت میکند.» هیو جکمن که سال ۲۰۱۶ با اجرتون در «ادی عقاب» همبازی بود، آخرین بار سال ۲۰۱۷ در فیلم «لوگان» در نقش یکی از اعضای ایکس من بازی کرد. وی نزدیک به ۲ دهه در این نقش ظاهر شد. در درام جنایی امریکایی «پرنده سیاه» که بزودی پخش میشود، ری لیوتا هم از دیگر بازیگران است. این سریال آخرین پروژه تلویزیونی لیوتا است که چندی پیش از دنیا رفت./مهر
پارسا پیروزفر، هوتن شکیبا و النازشاکردوست به سینما میآیند
فرهنگی/ اگر قرار باشد فهرستی داشته باشیم از فیلمهای پشت خط اکران که منتظر نمایششان هستیم «تیتی» یکی از فیلمهایی است که به احتمال زیاد در لیست منتخبین سلایق مختلف قرار خواهد گرفت. از این فیلم برای اولین بار در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و پس از آن در روزهای کرونایی منتظر زمان مناسب برای اکران باقی ماند. حالا پس از حدود دو سال، تکلیف اکران فیلم مشخص شده و قرار است از چهارشنبه 15 تیرماه راهی اکران شود. «تیتی»، چهارمین فیلم بلند آیدا پناهنده بعد از «ناهید»، «اسرافیل»، «پاییز نیکایدوها» است. فیلمی که منتقدان آن را روایت درخشانی از ترس، لذت و شهامت عنوان کردهاند و از ترکیب پرکشش پارسا پیروزفر، الناز شاکردوست و هوتن شکیبا بهره برده است.
کمدی اجتماعی «پیتوک» به کارگردانی سیدمجید صالحی با حضور مهتاب کرامتی، هادی حجازیفر و احسان بذلی و «بازیوو» به کارگردانی امیرحسین قهرایی از متفاوتترین تجربههای سینمای کودک و نوجوان، دیگر فیلمهایی هستند که از روز چهارشنبه به ترکیب اکران اضافه خواهند شد. پژمان بازغی، برزو ارجمند، محمدرضا هدایتی، لیندا کیانی و... به همراهی گروهی از بازیگران کودک در فیلم «بازیوو» ایفای نقش کردهاند.
اما علاوه بر اکران این فیلمها از امیدهای این روزهای گیشه «زالاوا» است که اکران آن از چهارشنبه هشتم تیرماه آغاز شده است. ارسلان امیری که بهعنوان فیلمنامهنویس در نگارش آثاری چون «ناهید»، «اسرافیل» و «ویلاییها» مشارکت داشته و در جشنواره سیونهم نویسنده دو فیلم دیگر (تیتی و گیجگاه) بود، اولین تجربه کارگردانیاش بهخاطر توجه به سینمای اقوام و موفقیت در بومی کردن ژانر وحشت مورد ستایش منتقدان و استقبال مخاطبان قرار گرفت. «زالاوا» فیلمی مردمنگارانه است که گرچه در ژانر وحشت و دلهره قرار میگیرد اما قصدش نقد بر تعصب و سنتهای کورکورانه درباره جن و تأثیرات آن است. عنوان فیلم کردی است و در رسمالخط زبان کردی، بهصورت «زال ئاوا» به نگارش درمیآید که به معنی زالآباد است. نوید پورفرج؛ پوریا رحیمیسام، هدی زینالعابدین و تعداد دیگری از بازیگران استان کردستان در این فیلم حضور دارند.
«روز ششم» حجت قاسمزادهاصل، «طلاخون» ابراهیم شیبانی، «بیصدا حلزون» بهرنگ دزفولیزاده، «علفزار» کاظم دانشی، «بدون قرار قبلی» بهروز شعیبی، «هناس» حسین دارابی، «انفرادی» مسعود اطیابی، «والدین امانتی» حسین قناعت، «نقرهداغ» محسن آقاخان و... دیگر آثاری هستند که این روزها در سینماهای سراسر کشور در حال اکران هستند.
گپ و گفت «ایران» با شمسی فضلاللهی گوینده و بازیگر پیشکسوت درباره «من و عالیجناب فردوسی»
کمکاری خودمان را گردن جوانان نیندازیم
مریم شهبازی / شبهای تابستانی برنامه «راه شب» چندی است که میزبانی «من و عالیجناب فردوسی» را به عهده دارد؛ ویژه برنامهای از رادیو ایران، با اجرای شمسی فضلاللهی گوینده، صداپیشه و بازیگر پیشکسوت رادیو، تلویزیون و سینما. علاقهمندان در این برنامه که هر بامداد، ساعت 1:30 پخش میشود به مدت 10 دقیقه شاهد روایتی ساده اما شنیدنی از قصههای شاهنامه هستند. فضلیاللهی سالهاست در کنار بازیگری به همکاری جدی با رادیو، در زمینههایی نظیر نمایش و اجرای برنامههای ادبی مشغول است، از جمله میتوان به «فرهنگ مردم»، برنامه دیگری از همین شبکه رادیویی اشاره کرد که بنای آن به همت زندهیاد ابوالقاسم انجوی شیرازی گذاشته شد و فضلاللهی نیز چندین دهه است که گویندگی آن را به عهده دارد. نکات بیشتری درباره «من و عالیجناب فردوسی» را در گپ و گفت امروزمان با این مجری و هنرمند میخوانید؛ برنامهای که وی یکی از مهمترین اهداف برای پخش آن را آشنایی نسل جوان با گنجینههای ادبی کهن سرزمینمان و از طرفی کمک به افزایش حس غیرتمندی درباره وطن و هموطن میداند.
از جزئیات برنامه «من و عالیجناب فردوسی» بگویید که شاهد پخش آن به اجرا و گویندگی شما در «راه شب» رادیو ایران هستیم.
بگذارید قبل از هر توضیحی درباره این برنامه، گریزی هرچند کوتاه به سالها قبل داشته باشم، زمانی که تازه بیست و سه سالم شده بود. هنوز آن سال و البته بهتر است بگویم آن روز به خاطرم مانده است. از پدرم هدیهای ارزشمند گرفتم و خیلی خوشحال شدم؛ شاهنامهای هفت جلدی و نفیس بود.
تا قبل از آن سراغ شاهنامه رفته بودید؟
نه، اتفاقاً وقتی چندصفحهای از آن را خواندم تعجب کردم. راستش را بخواهید سردرگم شدم! حتی برای من که بخش زیادی از شبانهروز زندگیام به مطالعه میگذشت کتاب دشواری بود. به پدرم گلایه کردم که من چطور آن را بخوانم؟ کتاب سختخوانی است. اما کوتاه نیامد و گفت: «تو شروع کن. خودم کمکت میکنم.» من هم چارهای نداشتم و شروع کردم.
پدرتان در زمینه ادبیات فعالیت داشتند؟
در این زمینه کار نمیکرد اما علاقهمند و عاشق سرزمینمان بود، از همین بابت نیز مطالعه بسیاری در زمینه ادبیات و حتی تاریخ داشت. مادرم هم اینگونه بود و خب بخش قابلتوجهی از اشتیاق من به مطالعه از همین فضای فرهنگی غالب بر خانواده نشأت میگرفت. بنابراین در مطالعه شاهنامه با مشکل چندانی روبهرو نشدم، هر وقت نیاز بود سراغ آنان میرفتم. با همان سن کم فهمیدم شاهنامه نوشتهای نیست که بتوان یکماهه یا دوماهه آن را تمام کرد. سعی کردم بهمرور بخوانم و آن را درک کنم. تازه این در شرایطی است که عاشق کتاب بودم و سراسر اتاق من مملو از کتابهایی بود که وقت و بیوقت سراغشان میرفتم. شاید باورتان نشود اما از درودیوار اتاقم کتاب میریخت. آنقدر که گاهی مادرم گلایه میکرد که این چه وضعشه! ولی من هم دست خودم نبود. صبح یک کتاب دستم بود، چند ساعت بعد آن را کنار میگذاشتم. رمان دیگری برمیداشتم. از آنهم اگر خوشم نمیآمد یا آن موقع حس خواندنش را نداشتم میگذاشتمش کناری و یک نوشته دیگر میخواندم.
آن موقع شاهنامه را تا انتها خواندید یا به سرنوشت همان کتابهایی دچار شد که گفتید ناتمام، کناری گذاشته و اثر دیگری را برمیداشتید؟
بههیچوجه اینطور نبود که کتابی را برای ابد نیمهتمام کنار بگذارم.
پس درنهایت هیچکدام را رها نمیکردید؟
نه، فقط اخلاقم طوری بود که هرچند ساعت سراغ یکی از آنها میرفتم. ممکن بود در لحظهای خاص از خواندن یک کتاب برای مدتی صرفنظر کنم اما همیشگی نبود. بگذارید اعترافی کنم. تنها کتابی که هرگز آن را تمام نکردم «آنا کارنینا» بود.
ادبیات روسیه و فرانسه که از دیرباز میان خوانندگان ایرانی طرفداران بسیار داشتهاند، میانهتان با تولستوی خوب نبود؟
باقی آثار تولستوی را همان سالها خوانده بودم، اما نمیدانم چرا «آنا کارنینا» حوصلهام را سر برده بود. روند زمانی و اتفاقات رمان را با منطق خودم مقایسه میکردم و مدام دچار کلنجار ذهنی بودم که چرا اینقدر طول کشید! برای چه فلان کار را کرد؟ بالاخره شاهنامه را تمام کردم اما «آنا کارنینا» را نه.
در خاطرتان مانده که چه مدتی صرف مطالعه شاهنامه کردید؟
شاهنامه اثری نیست که بتوان سرسری آن را خواند. از طرفی همزمان کتابهای دیگری هم میخواندم. راستش بخشی از آن به بعد ازدواج و حتی بچهدار شدنم کشید. همین شد که زمان بسیاری گذشت تا بالاخره آنطور که پدرم توصیه کرده بود آن را خواندم و تا حد ممکن هم درک کردم. بعدتر آن را برای فرزندانم هم خواندم. البته بهیکباره که نه. کمکم شروع کردم تا ببینم با آن ارتباط میگیرند یا نه. همین تجربه باعث شد بدانم که ارائه قصهگونه ماجراهای شاهنامه برای مخاطبان امروزی خیلی جذابتر از خواندن صرف اشعار آن به شمار میآید. البته نه اینکه شعرهای آن خوانده نشود، بلکه باید به ارائه روایت داستانی هم توجه داشت.
چیزی شبیه به نقالی؟
بله و جالب است که شیوه نقالان، بیآنکه درس و کتابی در این رابطه خوانده باشند از گذشته به همینگونه بوده، کمی از اشعار را خوانده و مابقی را داستانی روایت میکردهاند. حالا که بحث نقالی به میان آمد باید تأکید کنم که این افراد نقش بسزایی در بیرون آوردن آثار ادبی کهن از کتابخانهها و بردن آنها در بین مردم عادی داشتهاند. این ضرورتی است که در روزگار فعلی هم نباید از آن غافل شد، مخاطبان امروز، بنا به شرایط زندگی در جهان فعلی کمحوصله شدهاند و مطالعه متون ادبی کهن که اغلب دشوار هم هستند از دایره علاقهمندیهای آنان خارج است.
هنوز چیزی از جزئیات پخش برنامه «من و عالیجناب فردوسی» نگفتید، اینطور که از صحبتهای شما برمیآید گویا پیشنهاد آن از جانب خودتان بوده؟
بله، راستش طی چند سال اخیر هرازگاهی پای گفتوگو با جوانان مینشستم و درباره این میپرسیدم که چرا شاهنامه و آثاری ازایندست را نمیخوانند. پاسخ قانعکنندهای نصیبم نمیشد. هرچند خودم دلیل آن را حدس میزدم اما باید از زبان خودشان میشنیدم. مدتی گذشت تا اینکه چندی قبل با چند جوان صحبت کردم. یکی از آنان گفت که چند نسخه ارزشمند از شاهنامه را به ارث برده، اما بهمحض آنکه تلاش برای خواندن شاهنامه را شروع میکند هنوز چندصفحهای پیش نرفته آن را میبندد. پرسیدم چرا؟ از این گفت که «هم خواندن شعرهای شاهنامه سخت است و هم اینکه ماجراهای کتاب آنقدر با جنگ گرهخورده که همتی برای خواندنش پیدا نمیکند.» این را که شنیدم به او گفتم که خب تو اگر کل شاهنامه را خوانده بودی چنین برداشتی نمیکردی! شاهنامه مملو از داستانهای جالب است که در آنها به مضامینی جدی توجه شده، ازجمله اینکه سرزمین ایران چطور بنیان گذاشته شده. این نکته بسیار مهمی است که حتی در دیگر نقاط جهان هم به آن توجه دارند و نشان میدهد که کشورمان از چه پیشینه کهنی برخوردار است. اگر اشتباه نکنم همین چند وقت قبل بود که باستانشناسان در لرستان، استخوانهایی از سیاهپوستان آفریقایی پیدا کردند. بسیاری از اولینهای جهان هم از زادگاه آبا و اجدادی ما شکلگرفته، آنچنان که مشخصشده حتی کشاورزی، برای نخستین مرتبه از ایران شروعشده و به سایر نقاط جهان هم رفته است.
یعنی بنا بر ضرورتهایی نظیر تقویت حس وطندوستی سراغ این اثر کهن رفتهاید؟
بله، این یکی از دلایل مهمی است که برنامه رادیویی «من و عالیجناب فردوسی» پیرامون آن شکل گرفته. نوجوان و جوان امروزی باید از راههای مختلف همچون بهرهمندی از ادبیات کهن در جریان داشتههای سرزمینمان قرار بگیرد و همانطور که گفتید عرق وطندوستی بیشتری پیدا کند.
از این بابت که شاهنامه نوعی رزمنامه ملی و دربردارنده بخشی از تاریخ ایران است آن را مناسب تقویت حس وطندوستی و مواردی از این دست میدانید؟
بله، همین مسأله شاهنامه را به اثری مهم تبدیل کرده، اینکه میدانیم شاهکار بزرگ و جهانی فردوسی حاصل تخیل وی نیست. نباید فراموش کنیم که فردوسی با توجه به اطلاعات تاریخی موجود در زمانهاش این حماسه منظوم را خلق کرده، مخصوصاً که آن زمان تاریخنویسی به شکل امروز رایج نبوده! بگذارید مجدد به چند سؤال قبل بازگردم، آنجا که از چند جوان درباره شاهنامه پرسیدم و آنان گلایه کردند که دشوار است، گفتم اگر کسی شاهنامه را به زبان سادهتر بخواند سراغ آن میروید؟ همهشان تأکید کردند که بله. همین مکالمه کوتاه نشان میدهد که بیتوجهی نسل جوان نسبت به این قبیل آثار به خاطر کمکاری ما اهالی فرهنگ است. تا وقتی برای ارائه آنها به مخاطبان کم سن و سال سراغ قالبهای تازه و متناسب با سلیقهشان نرویم آنان سراغی از این آثار نمیگیرند. باید ایراد کار را در خودمان پیدا کنیم، نه اینکه فکر کنیم دوره این قبیل آثار نظم و نثر گذشته! حتی نباید بچههای امروز را مقصر بدانیم. اگر با ساخت برنامههای رادیویی، تلویزیونی و حتی سینمایی جذاب سراغ اینها برویم، واقعاً فکر میکنید بازهم مخاطب نخواهند داشت؟ باید به بیان سادهتری درباره این آثار با جوانان صحبت کرد تا بفهمند چرا اشعار شاهنامه آنقدر زیبا است که حتی به فراسوی مرزهای کشورمان هم راه یافته. آنوقت مطمئن باشید بسیاری از آنان حتی برای مطالعه خود شاهنامه کنجکاو شده و سراغ آن خواهند رفت.
چرا «من و عالیجناب فردوسی»؟
برای اینکه فردوسی برای من و در زندگیام عالیجناب است.
در این برنامه رادیویی بر چه بخشهایی از شاهنامه متمرکز شدهاید؟
در این برنامه، در هر قسمت نکاتی جذاب از شاهنامه را با شنوندگان در میان میگذارم، بعد هم چند بیت از اشعار مرتبط با آن را میخوانم. رادیو ایران بابت این برنامه زمان کوتاهی در اختیار من گذاشته، بااینحال عمده تلاشم بر این است که اطلاعات مخاطبان در حیطه ادبیات کهن را حداقل یک پله هم که شده جلوتر ببرم و کمک کنم شناخت بیشتری درباره این شاهکار ادبی پیدا کنند.
با این تفاسیر انجام کار دشواری را متقبل شدهاید، بررسی کل شاهنامه و انتخاب بخشهایی که با توجه به محدودیت زمانی برای مخاطب جذاب هم باشد.
چقدر خوب که بالاخره کسی درباره دشواری این کار صحبت کرد. اتفاقاً این گلایهای است که دارم، اینکه بسیاری فکر میکنند اجرا و پخش چنین برنامههایی کار سادهای است. ای کاش مدیران فرهنگی بدانند که انجام کارهایی ازایندست چه سختیهایی دارد و در برنامهریزیها، جایگاه جدیتری برای آنها قائل شوند. همین حالا، برای اجرای این برنامه هرروز ساعتهای بسیاری صرف خوانش شاهنامه میکنم تا هم دست به انتخابهای خوبی بزنم و هم اینکه اشعار را بدون غلط بخوانم. اینکه مخاطب در همان مدت کم بداند که در فلان داستان، رستم چه کرد و اصلاً کار او چه پیامی داشت خیلی مهم است.
ساخت و پخش چنین برنامههایی را از چه بابت ضروری میدانید؟
همانطور که اشاره شد، بخشی ازآنچه در شاهنامه آمده درباره تلاشهایی است که برای حفظ سرزمینمان شده. مخاطبان باید بدانند که این کشور از ابتدا اینطور متمدن نبود و سختیهای زیادی برای دستیابی به شکل امروزیاش طی شده است. باید بدانیم که بودهایم و حالا کجا ایستادهایم تا حتی از این طریق متوجه مسئولیتمان در قبال آیندگان بشویم. امیدوارم شما و خوانندگان روزنامه ایران با من و عالیجناب فردوسی همراه شوید تا درباره شاهنامه حرف بزنیم و پای ادبیات کهن را بیشازپیش به زندگیمان بازکنیم.
و سخن آخر؟
وقت آن شده که با ظرافت بیشتری این گنجینههای ارزشمند را به زندگیمان گره بزنیم و از آموزههای آنها برای مواجهه سهلتر با دشواریهای زندگی بهره بگیریم. یکی از کارکردهای شاهنامهخوانی افزایش حس غیرتمندیمان درباره وطن و هموطن است. از این طریق هیچ کشوری به خود جرأت زیرپا گذاشتن حقوحقوقمان را نمیدهد، چراکه میدانند ایرانی از جان و دل برای آب و خاکش میجنگد.
در نشست خبری اولین دوره بینالمللی تئاتر صاحبدلان مطرح شد
تعامل هنری با ۲۵ کشور مسلمان
گروه فرهنگی/ محمود فرهنگ دبیر اولین دوره بینالمللی و دوازدهمین دوره سراسری تئاتر صاحبدلان در نشست خبری این رویداد از تعامل با ۲۵ کشور مسلمان برای حضور در این دوره خبر داد. فرهنگ در بخشی از این نشست با اشاره به مسیری که این جشنواره تا امروز پشت سر گذاشته، گفت: ما سالهای سختی را گذراندیم. همیشه گفتهام که شمعی روشن است و هر آن ممکن بود با طوفانی خاموش شود ولی خوشبختانه به امروز رسیدیم که بنا داریم اولین دوره بینالملل تئاتر صاحبدلان را برگزار کنیم. او ادامه داد: ما در بخش بینالملل نگاهمان به ۲۵ کشور مسلمان است و با آنها در حال تعامل هستیم و بعضی از گروهها اعلام آمادگی کردند.
این هنرمند درباره تفاوت رویداد تئاتر صاحبدلان با جشنواره تئاتر آیینی و سنتی اظهار کرد: رویداد تئاتر صاحبدلان رقابت ندارد، به تولید فکر میکند و تفاوتش با جشنواره سنتی و آیینی این است که ما الان به طور جدی به تعزیه فکر میکنیم. ما دلمان میخواست در جشنواره آیینی و سنتی به تعزیه به طور جدی توجه شود، اما جشنواره آیینی وسنتی در فصلی برگزار میشود که تعزیه نمیتواند عرض اندام کند.
دبیر دوازدهمین رویداد تئاتر صاحبدلان بیان کرد: امسال تلاش کردیم تا از ۱۰ گروه تعزیه در شهر تهران دعوت کنیم و البته از ادارات کل بیش از ۱۰ استان دیگر نیز خواستیم تا روستاهایی که فعالترین گروه تعزیه را دارند معرفی کنند این دو رویداد را اساتید میبینند و در اختتامیه تلاش میکنیم در بخشهای مختلف از هنرمندان این حوزه تجلیل و تقدیر شود. فرهنگ با اشاره به بودجه جشنواره اعلام کرد: رقم بودجه بد نیست اما بهدلیل بینالمللی شدن جشنواره قطعاً نیازمند مشارکت بخشهای دیگر هستیم. در زمان آقای شاه آبادی بهترین روزها برای تئاتر صاحبدلان بود برای اینکه خیلی جدی به صاحبدلان نگاه میکردند و در آخرین روزی هم که رفتند، گفتند من در حق تئاتر صاحبدلان جفا کردم و دلم میخواهد یک اتفاق خوب بیفتد و همان سال در دوره آقای قادر آشنا بود که از من خواستند ۱۵ گروه شهرستان را دعوت کنیم و مجموعه تئاتر شهر را در اختیارشان قرار بدهیم. فرهنگ توضیح داد: ما اگر منقبت خوانی یا علی خوانی و... را در برنامه تئاتر صاحبدلان قرار میدهیم چون آغاز تئاتر صاحبدلان از قربان تا غدیر است، در این پروسه زمانی باید آثاری که به زمان مرتبط باشد، اجرا شود.
صاحبدلان از قربان تا غدیر آغاز و در دی ماه با فاطمیه تمام میشود. در این پروسه ۶ ماهه آثار مرتبط با مناسبتها اجرا میشود و تفاوت اصلی با تئاتر آیینی و سنتی در همین است. او اظهار کرد: من دلم میخواهد به تعزیه به عنوان هنری که همه عناصر هنری در آن وجود دارد جدیتر نگاه شود اما این مجال در جشنواره آیینی و سنتی کمتر برایش پیش آمده است. محمود فرهنگ با اشاره به لزوم تبادل فرهنگی و هنری با کشورهای همسایه در بخش بینالملل با توجه به شرایط نرخ دلار و... هم گفت: کشورهای مسلمان همسایه آثار خوبی دارند که حتماً باید با آنان در تعامل باشیم و تجربیات مان را با آنان به اشتراک بگذاریم. میکوشیم اگر اداره کل هم کمبود بودجه دارد، از دیگر نهادهای دولتی کمک بگیریم. بههرحال جشنواره غیررقابتی است. اگر کاری از دیگر کشورها هم نداشته باشیم، فقط به تکرار خود پرداختهایم.