ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دعای روز بیست و پنجم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مُحِبّاً لِأَوْلِیائِک وَ مُعَادِیا لِأَعْدَائِک مُسْتَنّاً بِسُنَّة خَاتَمِ أَنْبِیائِک یا عَاصِمَ قُلُوبِ النَّبِیینَ
خدایا مرا در این ماه دلبسته اولیا و دشمن دشمنانت قرار ده و آراسته به راه و روش خاتم پیامبرانت گردان، ای نگهدارنده دل های پیامبران
خدایا مرا در این ماه دلبسته اولیا و دشمن دشمنانت قرار ده و آراسته به راه و روش خاتم پیامبرانت گردان، ای نگهدارنده دل های پیامبران
سخن روز
امام صادق علیهالسلام :
هر کس در ماه رمضان صدقهاى بدهد، خداوند هفتاد نوع بلا را از او برمىگرداند.
ثواب الاعمال: ص ۱۷۱ ح ۱۹
شهلا ناظریان، گویندهای که دنبال پول نبود
خسرو خسروشاهی: شهلا ناظریان را از باشعورترین دوبلورها میدانم. او واقعاً گوینده خلاقی بود که علاوه بر گویندگی، در سالهای اخیر کار مدیر دوبلاژی هم انجام میداد و بسیار کارهای تمیزی هم تحویل دوبله داده ؛ اما متأسفانه بر اثر عارضهای که برایش پیش آمد، کنار رفت و چندین سال بود اصلاً حتی از خانه خارج نمیشد و همین باعث دلشکستگیاش بود. گویندهای بود که در هر فیلمی هم صحبت نمیکرد؛ یعنی دنبال پول جمع کردن و ماشین و خانه جدید خریدن برای خودش نبود. خدا رحمتشان کند. من در فیلمهای زیادی با خانم ناظریان در نهایت تفاهم و دوستی کار کردم و خاطرات بسیاری از ایشان دارم. اکنون درگذشت ایشان را ضایعه بزرگی برای کاروان دوبله ایران میدانم که عملاً ایشان چندین سال بود که در آن حضور نداشت. من و خانم ناظریان تقریباً با هم به فاصله دو الی سه ماه وارد کار دوبلاژ شدیم و از همان اوایل جوانی پلهها را خیلی سخت بالا رفتیم. آن زمان در دوبله دستیابی به جایگاه مناسب کار سختی بود و مثل الان نبود که در دوبله هر اتفاقی بیفتد.
بخشی از صحبتهای این دوبلور پیشکسوت درباره مرحوم شهلا ناظریان
بخشی از صحبتهای این دوبلور پیشکسوت درباره مرحوم شهلا ناظریان
ایران ؛ عامل همبستگی فرهنگی میان مردم
مهدی توکلیان
روزنامهنگار و عکاس
بهرغم تنوع و تکثر اقوام ایرانی میتوان مهمترین عوامل همبستگی فرهنگی در میان اقوام ایرانی را در زبان، (فارسی) دین (اسلام بهعنوان دین مسلط در منطقه با بیش از 90درصد جمعیت مسلمان شیعه) و تاریخ مشترک ایرانی برشمرد. مشترکات بسیاری باعث شده است تا ایران و ایرانیان را به جستوجوی هویت متحد بویژه پس از دوران سختیهای جنگ تحمیلی وادارد. هرچند با وجود گویشها و لهجههای متفاوت در هر یک از اقوام و مناطق جغرافیایی سکونت اقوام، فراگیر شدن یک زبان نوشتاری مشترک یا فارسی معیار، به همگانی شدن انتشارات و رسانههای فارسی، کمک کرده است. زبان فارسی معیار ساده شده برای اهداف آموزشی و رسانهای مناسب است. افزون بر این، گسترش زبان فارسی از ایران به دیگر کشورهای فارسیزبان و همسایگان عضو اکو در ترویج زبان فارسی نقش اساسی داشته و باعث شده تا توجه به این وجه اشتراک در بین مردم علاقهمند به زبان فارسی نیز از اهمیت بیشتری برخوردار شود. از سوی دیگر شاخصهای جمعیتی و اقتصادی، تنها تفاوتهای اقوام به شمار نمیآیند بلکه تفاوتهای فرهنگی نیز وجود دارند که هویت ملی متمایز هر قوم و فرهنگی را تشکیل میدهند. لهجههای محلی و تمایزات اجتماعی که در کنار عوامل وحدتزا وجود دارند نیز از دیرباز مورد توجه مردم قرار داشته است. شماری از زبان پژوهان بر این باورند که اختلافات لهجهها گاه آنچنان زیاد است که برای یکدیگر نامفهوم میباشد اما مشترکات متکثر بسیاری این نظریه را در بین ایرانیان بیمعنا میکند. رهبران رسانههای معاند نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس منافع سیاسی خود در راستای براندازی نظام سعی بر آن دارند تا به عوامل وحدتزا یا اختلافانگیز تأکید کنند. بنابراین دوره عظمت و شکوه ایران اسلامی زمانی است که در آن از عوامل همبستگی بهره مطلوب گرفته شود. دوره ضعف و زوال زمانی است که عوامل تفرقهزای داخلی و خارجی باعث جدایی ایرانیان از یکدیگر شود و به طور حتم این عوامل در زمان بحرانهای اقتصادی و تنگناهای اجتماعی شیوع مییابد، لذا ضرورت دارد تا ملت ایران با احساس تعلقخاطر به هویت خود و افتخار به ایرانی بودن خود، به وحدت و همدلی بیشتر در راستای شکوفایی هر چه بیشتر این سرزمین کهن قدم بردارند.رسانههای جهان در دو دهه گذشته در معرض مجموعهای از تغییرات قرار گرفتهاند که نتیجه مستقیم روند شتابان جهانی شدن است. بدینسان ایجاد احساس تعلق به هویت ایرانی درحالی که جهانی شدن را بهعنوان یک فرایند میبیند، به تأثیر متقابل فرهنگ بومی و جهانی اذعان دارد و دربرابر استحاله فرهنگی امری ضروری است؛ چراکه پیشتازان نظام سلطه در مقابله با جمهوری اسلامی ایران، با تمام توان خود کوشیدهاند پس از اتخاذ دکترینهای گوناگون نظامی و امنیتی در مرزها و داخل خاک کشورمان ورود کنند و همزمان با استفاده از تمام توان دیپلماتیک خود در عرصههای بینالمللی برای اعمال فشار به شیوههایی متکثر، از دیپلماسیهای عمومی در یک تغییر روش، دست به اعمال دکترین فرهنگی و رسانهای برای استحاله درونی ملت ایران بزنند. شکستن مقاومت ملی و تسلیم شدن در مقابل خواست نظام سلطه و مخدوش کردن امنیت جامعه ایرانی، هدف از این استحاله است که با تمام توان در اجرا کردن این اهداف شوم قدم برمیدارند. در این میان، بخش زیادی از عملیات استحاله فرهنگی ایرانیان، برعهده رسانههای تصویری فارسیزبان گذاشته شده که پیکان حملات خود را بر مفاهیم اسلام، ایران، نظام اسلامی، رهبران و مردم استوار کردهاند. برنامهریزان رسانههای تصویری فارسیزبان بیگانه، با تعریف استراتژیهایی گاه متضاد و به کار بردن تکنیکهای متعدد برای خواص جامعه و آحاد مردم ایران، در پی استحاله فرهنگی جامعه ایران برآمدهاند. حرکتهای اجتماعی محدود که با بزرگنمایی در رسانه همراه است، مقدمه فراگردی تازه در پیدایش رسانههای ترکیبی و چالشآفرین خواهد بود که ضرورت توجه به موضوع هویت ایرانی با کلیدواژههایی چون ایران من را چند برابر میکند.
روزنامهنگار و عکاس
بهرغم تنوع و تکثر اقوام ایرانی میتوان مهمترین عوامل همبستگی فرهنگی در میان اقوام ایرانی را در زبان، (فارسی) دین (اسلام بهعنوان دین مسلط در منطقه با بیش از 90درصد جمعیت مسلمان شیعه) و تاریخ مشترک ایرانی برشمرد. مشترکات بسیاری باعث شده است تا ایران و ایرانیان را به جستوجوی هویت متحد بویژه پس از دوران سختیهای جنگ تحمیلی وادارد. هرچند با وجود گویشها و لهجههای متفاوت در هر یک از اقوام و مناطق جغرافیایی سکونت اقوام، فراگیر شدن یک زبان نوشتاری مشترک یا فارسی معیار، به همگانی شدن انتشارات و رسانههای فارسی، کمک کرده است. زبان فارسی معیار ساده شده برای اهداف آموزشی و رسانهای مناسب است. افزون بر این، گسترش زبان فارسی از ایران به دیگر کشورهای فارسیزبان و همسایگان عضو اکو در ترویج زبان فارسی نقش اساسی داشته و باعث شده تا توجه به این وجه اشتراک در بین مردم علاقهمند به زبان فارسی نیز از اهمیت بیشتری برخوردار شود. از سوی دیگر شاخصهای جمعیتی و اقتصادی، تنها تفاوتهای اقوام به شمار نمیآیند بلکه تفاوتهای فرهنگی نیز وجود دارند که هویت ملی متمایز هر قوم و فرهنگی را تشکیل میدهند. لهجههای محلی و تمایزات اجتماعی که در کنار عوامل وحدتزا وجود دارند نیز از دیرباز مورد توجه مردم قرار داشته است. شماری از زبان پژوهان بر این باورند که اختلافات لهجهها گاه آنچنان زیاد است که برای یکدیگر نامفهوم میباشد اما مشترکات متکثر بسیاری این نظریه را در بین ایرانیان بیمعنا میکند. رهبران رسانههای معاند نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس منافع سیاسی خود در راستای براندازی نظام سعی بر آن دارند تا به عوامل وحدتزا یا اختلافانگیز تأکید کنند. بنابراین دوره عظمت و شکوه ایران اسلامی زمانی است که در آن از عوامل همبستگی بهره مطلوب گرفته شود. دوره ضعف و زوال زمانی است که عوامل تفرقهزای داخلی و خارجی باعث جدایی ایرانیان از یکدیگر شود و به طور حتم این عوامل در زمان بحرانهای اقتصادی و تنگناهای اجتماعی شیوع مییابد، لذا ضرورت دارد تا ملت ایران با احساس تعلقخاطر به هویت خود و افتخار به ایرانی بودن خود، به وحدت و همدلی بیشتر در راستای شکوفایی هر چه بیشتر این سرزمین کهن قدم بردارند.رسانههای جهان در دو دهه گذشته در معرض مجموعهای از تغییرات قرار گرفتهاند که نتیجه مستقیم روند شتابان جهانی شدن است. بدینسان ایجاد احساس تعلق به هویت ایرانی درحالی که جهانی شدن را بهعنوان یک فرایند میبیند، به تأثیر متقابل فرهنگ بومی و جهانی اذعان دارد و دربرابر استحاله فرهنگی امری ضروری است؛ چراکه پیشتازان نظام سلطه در مقابله با جمهوری اسلامی ایران، با تمام توان خود کوشیدهاند پس از اتخاذ دکترینهای گوناگون نظامی و امنیتی در مرزها و داخل خاک کشورمان ورود کنند و همزمان با استفاده از تمام توان دیپلماتیک خود در عرصههای بینالمللی برای اعمال فشار به شیوههایی متکثر، از دیپلماسیهای عمومی در یک تغییر روش، دست به اعمال دکترین فرهنگی و رسانهای برای استحاله درونی ملت ایران بزنند. شکستن مقاومت ملی و تسلیم شدن در مقابل خواست نظام سلطه و مخدوش کردن امنیت جامعه ایرانی، هدف از این استحاله است که با تمام توان در اجرا کردن این اهداف شوم قدم برمیدارند. در این میان، بخش زیادی از عملیات استحاله فرهنگی ایرانیان، برعهده رسانههای تصویری فارسیزبان گذاشته شده که پیکان حملات خود را بر مفاهیم اسلام، ایران، نظام اسلامی، رهبران و مردم استوار کردهاند. برنامهریزان رسانههای تصویری فارسیزبان بیگانه، با تعریف استراتژیهایی گاه متضاد و به کار بردن تکنیکهای متعدد برای خواص جامعه و آحاد مردم ایران، در پی استحاله فرهنگی جامعه ایران برآمدهاند. حرکتهای اجتماعی محدود که با بزرگنمایی در رسانه همراه است، مقدمه فراگردی تازه در پیدایش رسانههای ترکیبی و چالشآفرین خواهد بود که ضرورت توجه به موضوع هویت ایرانی با کلیدواژههایی چون ایران من را چند برابر میکند.
روزبیست و پنجم ماه رمضان
یک دقیقه با خدا
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
ای پروردگار صبر و سکوت و سخاوت
اگر گوش شنوایی باشد، حرفهای زیادی در سکوت نهفته است این را میتوان از نیایش درختها فهمید. از نجوای رود و زمزمه لالهها و آفتابگردانها. و این سکوت را تو به آنها آموختهای که از هر فریادی برتر است.
...و من چقدر حرفهای ناگفته به تو بدهکارم. چه سحرهایی که میتوانستم روبهرویت بنشینم و با لهجه باران با تو حرف بزنم اما بهانه خواب، مرا از تو دور کرد.
ای پروردگار زیباییها!
در بیست و پنجمین روز از ضیافت ماه عزیز رمضان، آغوش مهربانیت را به روی ما باز کن و ما را ببخش و بیامرز.
شاعر و پژوهشگر
ای پروردگار صبر و سکوت و سخاوت
اگر گوش شنوایی باشد، حرفهای زیادی در سکوت نهفته است این را میتوان از نیایش درختها فهمید. از نجوای رود و زمزمه لالهها و آفتابگردانها. و این سکوت را تو به آنها آموختهای که از هر فریادی برتر است.
...و من چقدر حرفهای ناگفته به تو بدهکارم. چه سحرهایی که میتوانستم روبهرویت بنشینم و با لهجه باران با تو حرف بزنم اما بهانه خواب، مرا از تو دور کرد.
ای پروردگار زیباییها!
در بیست و پنجمین روز از ضیافت ماه عزیز رمضان، آغوش مهربانیت را به روی ما باز کن و ما را ببخش و بیامرز.
بدبینی افراطی دارید یا خوشبینی افراطی؟
آزاده سهرابی
روانشناس
میگفت: خواهرم مدام به من میگوید دست از گله و شکایت بردارم و همه تقصیرها را گردن سرنوشت نیندازم و رو به آینده پیش بروم. اینها حرفهای قشنگی است. من هم دلم میخواهد این همه اضطراب نداشته باشم اما آنقدر خواستم بلند شوم و شکست خوردم که اصلاً حوصله بلند شدن ندارم. دوست دارم صبحها در تخت بمانم. فکر کنم افسردگیام درمانی ندارد. من همیشه با کلی انرژی مثبت و رؤیا بهدنبال خواستههایم میروم و شکست میخورم و بدتر میشوم.
خیلی از ما در روزهای زندگی با ابر سیاه افسردگی روبهرو میشویم. هر چند این افسردگی که عموماً با خلق پایین و بیحوصلگی و رخوت همراه است با اختلال افسردگی متفاوت است.
موضوع این است که بسیاری از ما دچار دو نوع سوگیری شناختی هستیم که هر دو میتواند به ناامیدی و درک شکست منتهی شود. یکی سوگیری خوشبینی است و دیگری سوگیری بدبینی. دستکم گرفتن احتمال وقوع اتفاقات منفی در آینده به خوشبینی افراطی میانجامد. هر چند در ابتدا افسردگی و اضطراب را کاهش میدهد. خصوصاً در روابط اجتماعی ما این سوگیری بسیار خطرناک است چون به شکل افراطی با عدم نگاه و پذیرش نقص در رفتار دیگران وارد رابطه شدن چیزی جز ناکامی هنگام روبهرو شدن با کمترین کاستی در رفتار دیگری ندارد.
در سوگیری بدبینی فرد خطرات آینده را آنقدر بزرگ در نظر میآورد که اصلاً حرکتی نمیکند. این افراد بیشتر در مقابل افسردگی آسیبپذیر هستند.
برای شناخت خود و افزایش خودآگاهی مرور کنید که چقدر دچار سوگیری بدبینی یا خوشبینی هستید و در کجاها بیشتر آن را میبینید؟ چه پیامدهایی این نگاه برای شما به همراه داشته است. باید بتوانید مانند یک ناظر خودتان را ببینید. برای سوگیریزدایی میتوانید از ارزیابی دیگران در برنامههایتان کمک بگیرید و متوجه شوید چقدر خوشبینانه یا بدبینانه است. اگر هنوز دسترسی به افکار و احساسات خود به شکلی آگاهانه ندارید از متخصصان کمک بگیرید.
در مسیر خودآگاهی که انتهایی برای آن نیست، خوشبختانه قدمهای اولی وجود دارد. همانطور که قبلاً در این ستون به آنها اشاره شده شناخت سیستم روانی، شناخت دفاعهای روانی و شناخت خطاهای شناختی قدمهای اول است. وقتی میتوانید مطمئن شوید در مسیر خودآگاهی قدم گذاشتهاید و تنها بهصورت سطحی به آن نگاه نمیکنید که در رفتار و نتیجه تعاملات و زندگی روزمره خود تغییر را احساس کنید. ممکن است این تغییر در روحیه و حال و هوای درونی شما باشد. مثلاً حالا دیگر کمتر دچار نشخوارهای فکری شدهاید چون ریشه این دوپاره کردن خود و گفتوگوی دو بخش درونی را میدانید.
هر چند این مسیر عموماً بدون کمک روانشناس پیش نمیرود اما کتابهای بسیار مفیدی وجود دارد که در مسیر خودآگاهی میتواند کمککننده باشد. یادتان باشد اسیر کلاسهای سطحی خودآگاهی نشوید که شما را چند پله عقبتر میبرد.
روانشناس
میگفت: خواهرم مدام به من میگوید دست از گله و شکایت بردارم و همه تقصیرها را گردن سرنوشت نیندازم و رو به آینده پیش بروم. اینها حرفهای قشنگی است. من هم دلم میخواهد این همه اضطراب نداشته باشم اما آنقدر خواستم بلند شوم و شکست خوردم که اصلاً حوصله بلند شدن ندارم. دوست دارم صبحها در تخت بمانم. فکر کنم افسردگیام درمانی ندارد. من همیشه با کلی انرژی مثبت و رؤیا بهدنبال خواستههایم میروم و شکست میخورم و بدتر میشوم.
خیلی از ما در روزهای زندگی با ابر سیاه افسردگی روبهرو میشویم. هر چند این افسردگی که عموماً با خلق پایین و بیحوصلگی و رخوت همراه است با اختلال افسردگی متفاوت است.
موضوع این است که بسیاری از ما دچار دو نوع سوگیری شناختی هستیم که هر دو میتواند به ناامیدی و درک شکست منتهی شود. یکی سوگیری خوشبینی است و دیگری سوگیری بدبینی. دستکم گرفتن احتمال وقوع اتفاقات منفی در آینده به خوشبینی افراطی میانجامد. هر چند در ابتدا افسردگی و اضطراب را کاهش میدهد. خصوصاً در روابط اجتماعی ما این سوگیری بسیار خطرناک است چون به شکل افراطی با عدم نگاه و پذیرش نقص در رفتار دیگران وارد رابطه شدن چیزی جز ناکامی هنگام روبهرو شدن با کمترین کاستی در رفتار دیگری ندارد.
در سوگیری بدبینی فرد خطرات آینده را آنقدر بزرگ در نظر میآورد که اصلاً حرکتی نمیکند. این افراد بیشتر در مقابل افسردگی آسیبپذیر هستند.
برای شناخت خود و افزایش خودآگاهی مرور کنید که چقدر دچار سوگیری بدبینی یا خوشبینی هستید و در کجاها بیشتر آن را میبینید؟ چه پیامدهایی این نگاه برای شما به همراه داشته است. باید بتوانید مانند یک ناظر خودتان را ببینید. برای سوگیریزدایی میتوانید از ارزیابی دیگران در برنامههایتان کمک بگیرید و متوجه شوید چقدر خوشبینانه یا بدبینانه است. اگر هنوز دسترسی به افکار و احساسات خود به شکلی آگاهانه ندارید از متخصصان کمک بگیرید.
در مسیر خودآگاهی که انتهایی برای آن نیست، خوشبختانه قدمهای اولی وجود دارد. همانطور که قبلاً در این ستون به آنها اشاره شده شناخت سیستم روانی، شناخت دفاعهای روانی و شناخت خطاهای شناختی قدمهای اول است. وقتی میتوانید مطمئن شوید در مسیر خودآگاهی قدم گذاشتهاید و تنها بهصورت سطحی به آن نگاه نمیکنید که در رفتار و نتیجه تعاملات و زندگی روزمره خود تغییر را احساس کنید. ممکن است این تغییر در روحیه و حال و هوای درونی شما باشد. مثلاً حالا دیگر کمتر دچار نشخوارهای فکری شدهاید چون ریشه این دوپاره کردن خود و گفتوگوی دو بخش درونی را میدانید.
هر چند این مسیر عموماً بدون کمک روانشناس پیش نمیرود اما کتابهای بسیار مفیدی وجود دارد که در مسیر خودآگاهی میتواند کمککننده باشد. یادتان باشد اسیر کلاسهای سطحی خودآگاهی نشوید که شما را چند پله عقبتر میبرد.
خماری؛ نمایشی تأثیرگذار با تم روانشناسی
زهرا صبری
کارگردان تئاتر
نمایش «خماری» که روی صحنه تالار قشقایی تئاتر شهر به نمایش درآمده، اثری ارزشمند است که از حیث متن، کارگردانی و بازی، قابل توجه است. این نمایش نگاهی روانشناسانه به مسائل زندگی دارد. تماشاگر به آسانی میتواند با آن همذاتپنداری کند و خود را به جای بازیگران بگذارد و غرق تماشای لحظات سنجیده آن شود و با این نمایش، در لحظه زندگی کند و در لذت درک، گذشت زمان را از یاد ببرد. خماری، نمایشی است که نشان از دقت در نویسندگی و کارگردانی امین بهروزی دارد. نمایش خماری، هم از تنهایی آدمها میگوید، هم از عشق و دوست داشتن و دوست داشته شدن روایت میکند و هم نشان میدهد ما آدمها چگونه اشتباهاتی مرتکب میشویم و چگونه در زندگی خود تغییر میکنیم و دستخوش رفتارهای دیگران، اتفاقات و رخدادها میگردیم.
خماری بهروزی از جنس اعتیاد به مواد مخدر و خماری ناشی از آن نیست؛ این خماری، از وابستگیها و خماری آدمها در روابط سخن میگوید، روابطی که الزاماً عاشقانه و احساسی هم نیست؛ همین ارتباطات ساده روزمره و هر روزی است،که گاه تلخ و کلافهکننده میشود و پریشانحالی و رنج و ناامیدی به همراه دارد.
این تئاتر، درونمایهای جامعهشناسی و روانشناسی دارد؛ از اینرو، ملموس و دلنشین و پذیرفتنی است و با مخاطب، ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ برقرار میکند. خماری، نه رنگ تاریخی دارد، نه صبغه سیاسی و گویی بیشتر به سراغ روابط عاطفی و میانفردی رفته است، که آدمها همواره با آن درگیر هستند و در ناملایمات آن رنج میکشند. فضای این نمایش، بیشتر در خیابانهای تهران اتفاق افتاده است. رفتارها در آن، امروزی است؛ نامها امروزی و قصهها، قصه آدمهای معمولی امروزی است و این خود سبب برقراری ارتباط بیشتری با مخاطب میشود. نمایش «خماری» 14 فروردین روی صحنه رفت. سهیلا گلستانی، محسن حسنزاده، پردیس شیروانی، محمدرضا نجفی و ایمان دبیری بازیگران این نمایش هستند. من به کسانی که اهل تئاتر هستند یا میخواهند دوستانشان را با تئاتر آشنا کنند، پیشنهاد میکنم که این نمایش تأثیرگذار و تأمل برانگیز را هم در شمار انتخابهای اوقات فراغت خود قرار دهند.
کارگردان تئاتر
نمایش «خماری» که روی صحنه تالار قشقایی تئاتر شهر به نمایش درآمده، اثری ارزشمند است که از حیث متن، کارگردانی و بازی، قابل توجه است. این نمایش نگاهی روانشناسانه به مسائل زندگی دارد. تماشاگر به آسانی میتواند با آن همذاتپنداری کند و خود را به جای بازیگران بگذارد و غرق تماشای لحظات سنجیده آن شود و با این نمایش، در لحظه زندگی کند و در لذت درک، گذشت زمان را از یاد ببرد. خماری، نمایشی است که نشان از دقت در نویسندگی و کارگردانی امین بهروزی دارد. نمایش خماری، هم از تنهایی آدمها میگوید، هم از عشق و دوست داشتن و دوست داشته شدن روایت میکند و هم نشان میدهد ما آدمها چگونه اشتباهاتی مرتکب میشویم و چگونه در زندگی خود تغییر میکنیم و دستخوش رفتارهای دیگران، اتفاقات و رخدادها میگردیم.
خماری بهروزی از جنس اعتیاد به مواد مخدر و خماری ناشی از آن نیست؛ این خماری، از وابستگیها و خماری آدمها در روابط سخن میگوید، روابطی که الزاماً عاشقانه و احساسی هم نیست؛ همین ارتباطات ساده روزمره و هر روزی است،که گاه تلخ و کلافهکننده میشود و پریشانحالی و رنج و ناامیدی به همراه دارد.
این تئاتر، درونمایهای جامعهشناسی و روانشناسی دارد؛ از اینرو، ملموس و دلنشین و پذیرفتنی است و با مخاطب، ارتباطی نزدیک و تنگاتنگ برقرار میکند. خماری، نه رنگ تاریخی دارد، نه صبغه سیاسی و گویی بیشتر به سراغ روابط عاطفی و میانفردی رفته است، که آدمها همواره با آن درگیر هستند و در ناملایمات آن رنج میکشند. فضای این نمایش، بیشتر در خیابانهای تهران اتفاق افتاده است. رفتارها در آن، امروزی است؛ نامها امروزی و قصهها، قصه آدمهای معمولی امروزی است و این خود سبب برقراری ارتباط بیشتری با مخاطب میشود. نمایش «خماری» 14 فروردین روی صحنه رفت. سهیلا گلستانی، محسن حسنزاده، پردیس شیروانی، محمدرضا نجفی و ایمان دبیری بازیگران این نمایش هستند. من به کسانی که اهل تئاتر هستند یا میخواهند دوستانشان را با تئاتر آشنا کنند، پیشنهاد میکنم که این نمایش تأثیرگذار و تأمل برانگیز را هم در شمار انتخابهای اوقات فراغت خود قرار دهند.
یک داستان تخیلی واقعی
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
آن روز در کتابفروشی ایستاده بودم و دو نفر داشتند درباره فیلم «آبی و رابی» حرف میزدند. اینکه در چه چیز اولین بوده. یکی میگفت اولین فیلم بلند ناطق بوده و آن یکی میگفت نه این فیلم نبوده. من هم داشتم به این فکر میکردم که این فیلم در چه چیزی اولین بوده است. یادم آمد که پادکست «رادیو تراژدی» در یکی از قسمتهایی که داشت درباره این فیلم و سازندهاش حرف زده بود. اما از آنجایی که من حافظه لجوجی دارم درست یادم نیامد این فیلم در چه چیز اول بوده. اما یادم است که این پادکست را خیلی دوست داشتم. آن هم با لحنی که راوی داشت. کریم نیکونظر خیلی راحت تعریف میکرد که اُوانس اوهانیان یا رضا مژده چه کسی بوده و چه کارهایی کرده است. آدمی نابغه که در سینمای ایران کم کار کرده اما یکی از مهمترینهاست. اینها را دارم به نقل از حافظهام میگویم. اما آنقدر روایتی که نیکونظر پیش میبرد جذاب بود که با این نابغه همراه میشدی و دلت میخواست ببینی چه شده و چه بر سر این همه نبوغ آمده است.
همه اینها را داشته باشید تا برسم به کتابی که تازگیها منتشر شده و به چاپ دوم هم رسیده است. کتابی با نام «آدم ما در بالیوود» که نشر چشمه منتشر کرده و کریم نیکونظر نوشته و به زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پروفسور اُوانس اوهانیان اوگانیانس (یا رضا مژده) میپردازد. این است که توصیه میکنم به همان دو نفری که داشتند درباره «آبی و رابی» حرف میزدند بروند و این کتاب را بخوانند. همان موقع باید به آنها میگفتم اما فکر میکنم کنجکاوی در کار دیگران بود و بیاجازه شنیدن حرفهایشان این است که به آنها نگفتم این کتاب را بخوانند. البته در این ستون میگویم آن دو نفری که داشتید درباره این فیلم حرف میزدید این کتاب منبع خوبی است برای این موضوع. البته امیدوارم که حداقل یکی از آن دو نفر این ستون هفتگی را بخوانند.
اما برم سروقت کتاب. کتاب به همان روانیای که نیکونظر در پادکست روایت میکند پیش میرود. وقتی شروع به خواندن میکنید مانند یک قصه پیش میروید. به گمان من مهم است که نویسنده بتواند براساس اسناد یک داستان خلق کند. حالا داستان که نه، شبه داستان. روایت. روایتی جذاب که بتواند مخاطب را با خودش همراه کند. این کتاب همین کار را میکند. و البته برایم عجیب بود که چقدر اسنادی که نویسنده استفاده کرده جذاب بودهاند. آنقدر برایم عجیب بودند که فکر میکردم این اسناد هم ساخته ذهنیت نویسنده است اما همهشان مستند بودند و ارجاع خورده بودند. اما فکر میکنم شرحی که در این کتاب آمده یک داستان تخیلی واقعی است از مردی که یکی از عجایب سینمای ایران است و این کتاب توانسته یکی از مهمترین آدمهای سینما را تشریح کند. کسی که اگر به سراغش نمیرفتند در اطلاعات مختصری که از او داشتیم باقی میماند و دیگر نمیفهمیدم که اوهانیان چه کارها که در زندگیاش نکرده است. چطور برای تهیه فیلمش ترفند جور کرده است و چطور زندگیاش را گذرانده است و چه اتفاقاتی از سر رد کرده است تا بخش مهم و مغفولی از تاریخ سینمای ایران باشد.
داستاننویس
آن روز در کتابفروشی ایستاده بودم و دو نفر داشتند درباره فیلم «آبی و رابی» حرف میزدند. اینکه در چه چیز اولین بوده. یکی میگفت اولین فیلم بلند ناطق بوده و آن یکی میگفت نه این فیلم نبوده. من هم داشتم به این فکر میکردم که این فیلم در چه چیزی اولین بوده است. یادم آمد که پادکست «رادیو تراژدی» در یکی از قسمتهایی که داشت درباره این فیلم و سازندهاش حرف زده بود. اما از آنجایی که من حافظه لجوجی دارم درست یادم نیامد این فیلم در چه چیز اول بوده. اما یادم است که این پادکست را خیلی دوست داشتم. آن هم با لحنی که راوی داشت. کریم نیکونظر خیلی راحت تعریف میکرد که اُوانس اوهانیان یا رضا مژده چه کسی بوده و چه کارهایی کرده است. آدمی نابغه که در سینمای ایران کم کار کرده اما یکی از مهمترینهاست. اینها را دارم به نقل از حافظهام میگویم. اما آنقدر روایتی که نیکونظر پیش میبرد جذاب بود که با این نابغه همراه میشدی و دلت میخواست ببینی چه شده و چه بر سر این همه نبوغ آمده است.
همه اینها را داشته باشید تا برسم به کتابی که تازگیها منتشر شده و به چاپ دوم هم رسیده است. کتابی با نام «آدم ما در بالیوود» که نشر چشمه منتشر کرده و کریم نیکونظر نوشته و به زندگی پرماجرای رژیستور مشهور پروفسور اُوانس اوهانیان اوگانیانس (یا رضا مژده) میپردازد. این است که توصیه میکنم به همان دو نفری که داشتند درباره «آبی و رابی» حرف میزدند بروند و این کتاب را بخوانند. همان موقع باید به آنها میگفتم اما فکر میکنم کنجکاوی در کار دیگران بود و بیاجازه شنیدن حرفهایشان این است که به آنها نگفتم این کتاب را بخوانند. البته در این ستون میگویم آن دو نفری که داشتید درباره این فیلم حرف میزدید این کتاب منبع خوبی است برای این موضوع. البته امیدوارم که حداقل یکی از آن دو نفر این ستون هفتگی را بخوانند.
اما برم سروقت کتاب. کتاب به همان روانیای که نیکونظر در پادکست روایت میکند پیش میرود. وقتی شروع به خواندن میکنید مانند یک قصه پیش میروید. به گمان من مهم است که نویسنده بتواند براساس اسناد یک داستان خلق کند. حالا داستان که نه، شبه داستان. روایت. روایتی جذاب که بتواند مخاطب را با خودش همراه کند. این کتاب همین کار را میکند. و البته برایم عجیب بود که چقدر اسنادی که نویسنده استفاده کرده جذاب بودهاند. آنقدر برایم عجیب بودند که فکر میکردم این اسناد هم ساخته ذهنیت نویسنده است اما همهشان مستند بودند و ارجاع خورده بودند. اما فکر میکنم شرحی که در این کتاب آمده یک داستان تخیلی واقعی است از مردی که یکی از عجایب سینمای ایران است و این کتاب توانسته یکی از مهمترین آدمهای سینما را تشریح کند. کسی که اگر به سراغش نمیرفتند در اطلاعات مختصری که از او داشتیم باقی میماند و دیگر نمیفهمیدم که اوهانیان چه کارها که در زندگیاش نکرده است. چطور برای تهیه فیلمش ترفند جور کرده است و چطور زندگیاش را گذرانده است و چه اتفاقاتی از سر رد کرده است تا بخش مهم و مغفولی از تاریخ سینمای ایران باشد.
عکس نوشت
اذان ماندگار و تاریخی مرحوم رحیم مؤذنزاده اردبیلی از مداحان خوشنام و فقید کشورمان توسط محسن حسینی نوازنده سنتور و پژوهشگر موسیقی ایرانی نُتنویسی و اجرا شد. / عکس: مهر
هنرمندان در فضای مجازی
اهالی فرهنگ و هنر، بهار هنری خود را آغاز کردهاند و با اشتراک گذاشتن کارهای تازه خود در صفحه مجازیشان، فعالیتهایشان را با علاقهمندان و مخاطبانشان به اشتراک میگذارند.
چهرهها
رضا داوودنژاد تیزری از بخشهایی از فیلم «لامینور» منتشر کرده که در آن به ایفای نقش پرداخته و از اکران این فیلم سینمایی خبرداده که گویا زمان آن 7 اردیبهشت ماه است. «لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی و تهیهکنندگی رضا درمیشیان و با هنرنمایی علی نصیریان است. درمیشیان هم در صفحه مجازی خود ضمن انتشار اولین پوستر این فیلم، نوشته «لامینور» امروز در سینماهای سراسر کشور اکران عمومی خواهد داشت.
مهرداد صدیقیان از نمایش فیلم «تصور» در فستیوال کن خبر داده و در این باره نوشته: «فهرست فیلمهای شصتویکمین دوره بخش جنبی هفته منتقدین کن ویژه فیلمهای اول و دوم کارگردانان اعلام شد و فیلم سینمایی «تصور» ساخته علی بهراد به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی و با نقشآفرینی لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان یکی از هفت فیلم بلند بخش مسابقه این بخش است. فیلم «تصور» با نام انگلیسی (Imagine) یک فیلم جادهای است که در تهران فیلمبرداری شده و نخستین تجربه حضور سینمای ایران در بخش جنبی هفته منتقدین در ۲۰ سال اخیر است.»
ابراهیم حقیقی، طراح گرافیک نام آشنای ایران قراراست بزودی نمایشگاهی از آثار خود با نام«دلتنگی» در گالری اعتماد برپا کند. این نمایشگاه نقاشی پاستل است و ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازگشایی میشود و تا ۲۷ اردیبهشت از ساعت 12 تا 8 شب میزبان علاقهمندان خواهد بود. لازم به ذکر است این ﮔﺎﻟﺮى دوﺷﻨﺒﻪها ﺗﻌﻄﯿﻞ اﺳﺖ.
پوریا رحیمیسام، عکسی از خودش در کنار علی عمرانی منتشر کرده که اشاره دارد به بازی این دو هنرمند در فیلم «خسوف» به کارگردانی مازیار میری و در شرح آن نوشته: «در کنار علی آقا عمرانی بزرگوار که بسیار آموختم و لذت بردم از حضورشون.»
کوروش بابایی، نوازنده کمانچه عکسی منتشر کرده از تجدید دیدارش با دوستان قدیمی، همایون نصیری، علی بوستان، علی رحیمی، علیرضا عصار و... و در شرح آن نوشته:«امروز به اتفاق دوستان خوبم علی بوستان، علی رحیمی و درشن به تمرین گروه علیرضا عصار عزیز رفتیم و بعد از مدتها دوری، با دوستان و همکاران خوبم دیداری تازه کردیم. برای همگی بهترینها را آرزو دارم.»
دیگه چه خبر!
یکی دو روز گذشته خبری منتشر شد مبنی بر توقف اجرای نمایش «آن سوی آیینه» به کارگردانی علی سرابی در تالار وحدت. این کارگردان ضمن عذرخواهی از مخاطبان در صفحه خود اشاره داشته که قرار است این نمایش با تعامل به وجود آمده با مرکز هنرهای نمایشی، سهشنبه 6 اردیبهشت ساعت 15 بازبینی مجدد شود و در صورت تأیید گروه بازبینی دوم، این اجرا امشب روی صحنه میرود.
چهرهها
رضا داوودنژاد تیزری از بخشهایی از فیلم «لامینور» منتشر کرده که در آن به ایفای نقش پرداخته و از اکران این فیلم سینمایی خبرداده که گویا زمان آن 7 اردیبهشت ماه است. «لامینور» به کارگردانی داریوش مهرجویی و تهیهکنندگی رضا درمیشیان و با هنرنمایی علی نصیریان است. درمیشیان هم در صفحه مجازی خود ضمن انتشار اولین پوستر این فیلم، نوشته «لامینور» امروز در سینماهای سراسر کشور اکران عمومی خواهد داشت.
مهرداد صدیقیان از نمایش فیلم «تصور» در فستیوال کن خبر داده و در این باره نوشته: «فهرست فیلمهای شصتویکمین دوره بخش جنبی هفته منتقدین کن ویژه فیلمهای اول و دوم کارگردانان اعلام شد و فیلم سینمایی «تصور» ساخته علی بهراد به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی و با نقشآفرینی لیلا حاتمی و مهرداد صدیقیان یکی از هفت فیلم بلند بخش مسابقه این بخش است. فیلم «تصور» با نام انگلیسی (Imagine) یک فیلم جادهای است که در تهران فیلمبرداری شده و نخستین تجربه حضور سینمای ایران در بخش جنبی هفته منتقدین در ۲۰ سال اخیر است.»
ابراهیم حقیقی، طراح گرافیک نام آشنای ایران قراراست بزودی نمایشگاهی از آثار خود با نام«دلتنگی» در گالری اعتماد برپا کند. این نمایشگاه نقاشی پاستل است و ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازگشایی میشود و تا ۲۷ اردیبهشت از ساعت 12 تا 8 شب میزبان علاقهمندان خواهد بود. لازم به ذکر است این ﮔﺎﻟﺮى دوﺷﻨﺒﻪها ﺗﻌﻄﯿﻞ اﺳﺖ.
پوریا رحیمیسام، عکسی از خودش در کنار علی عمرانی منتشر کرده که اشاره دارد به بازی این دو هنرمند در فیلم «خسوف» به کارگردانی مازیار میری و در شرح آن نوشته: «در کنار علی آقا عمرانی بزرگوار که بسیار آموختم و لذت بردم از حضورشون.»
کوروش بابایی، نوازنده کمانچه عکسی منتشر کرده از تجدید دیدارش با دوستان قدیمی، همایون نصیری، علی بوستان، علی رحیمی، علیرضا عصار و... و در شرح آن نوشته:«امروز به اتفاق دوستان خوبم علی بوستان، علی رحیمی و درشن به تمرین گروه علیرضا عصار عزیز رفتیم و بعد از مدتها دوری، با دوستان و همکاران خوبم دیداری تازه کردیم. برای همگی بهترینها را آرزو دارم.»
دیگه چه خبر!
یکی دو روز گذشته خبری منتشر شد مبنی بر توقف اجرای نمایش «آن سوی آیینه» به کارگردانی علی سرابی در تالار وحدت. این کارگردان ضمن عذرخواهی از مخاطبان در صفحه خود اشاره داشته که قرار است این نمایش با تعامل به وجود آمده با مرکز هنرهای نمایشی، سهشنبه 6 اردیبهشت ساعت 15 بازبینی مجدد شود و در صورت تأیید گروه بازبینی دوم، این اجرا امشب روی صحنه میرود.
روز دوشنبه در کانادا؛ محمدعلی اسلامی ندوشن درگذشت
محمدعلی اسلامی ندوشن نویسنده، شاعر و منتقد ادبی روز دوشنبه ۵ اردیبهشت در کانادا درگذشت.روز گذشته زمزمههایی مبنی بر درگذشت این چهره ادبی شنیده شد که با تأیید آنها مشخص شد اسلامی ندوشن روز دوشنبه ۵ اردیبهشت در کانادا درگذشته است.
این چهره ادبی، متولد سال ۱۳۰۴ در ندوشن از توابع استاد یزد بود که با مهاجرت به تهران در دبیرستان البرز و سپس دانشکده حقوق تهران تحصیل کرد. پس از دریافت مدرک کارشناسی به فرانسه رفت و در رشته حقوق بینالملل، مدرک دکترای خود را از دانشکده سوربن دریافت کرد. اسلامی ندوشن سال ۳۴ به ایران بازگشت و مدتی را بهعنوان قاضی سپری کرد اما با رهاکردن مشاغل حقوقی به تدریس حقوق و ادبیات رو آورد.
او در ادامه، زندگی خود را در مسیر ادبیات پیش برد و با چهرهها و مجلات ادبی همکاری کرد. از اسلامی ندوشن، مجموعهمقالات، مجموعه اشعار، یادنامهها و نوشتههای مختلف ادبی به جا مانده است.سال ۹۹ همزمان با ۹۵ سالگی این چهره ماندگار ادبیات معاصر، خیابانی در حوالی دانشگاه تهران بهنام او نامگذاری شد.
این چهره ادبی، متولد سال ۱۳۰۴ در ندوشن از توابع استاد یزد بود که با مهاجرت به تهران در دبیرستان البرز و سپس دانشکده حقوق تهران تحصیل کرد. پس از دریافت مدرک کارشناسی به فرانسه رفت و در رشته حقوق بینالملل، مدرک دکترای خود را از دانشکده سوربن دریافت کرد. اسلامی ندوشن سال ۳۴ به ایران بازگشت و مدتی را بهعنوان قاضی سپری کرد اما با رهاکردن مشاغل حقوقی به تدریس حقوق و ادبیات رو آورد.
او در ادامه، زندگی خود را در مسیر ادبیات پیش برد و با چهرهها و مجلات ادبی همکاری کرد. از اسلامی ندوشن، مجموعهمقالات، مجموعه اشعار، یادنامهها و نوشتههای مختلف ادبی به جا مانده است.سال ۹۹ همزمان با ۹۵ سالگی این چهره ماندگار ادبیات معاصر، خیابانی در حوالی دانشگاه تهران بهنام او نامگذاری شد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دعای روز بیست و پنجم
-
سخن روز
-
شهلا ناظریان، گویندهای که دنبال پول نبود
-
ایران ؛ عامل همبستگی فرهنگی میان مردم
-
یک دقیقه با خدا
-
بدبینی افراطی دارید یا خوشبینی افراطی؟
-
خماری؛ نمایشی تأثیرگذار با تم روانشناسی
-
یک داستان تخیلی واقعی
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
روز دوشنبه در کانادا؛ محمدعلی اسلامی ندوشن درگذشت
اخبارایران آنلاین