بازخوانی نقش خانواده هاشمی رفسنجانی در تثبیت فشارها علیه مردم ایران
گرا به دشمن برای بازسازی تحریم ها
امیر فرشباف
روزنامه نگار
اظهارات تند و ضد امنیت ملی یکی از فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی در حمایت از تحریمهای امریکا و لزوم باقی ماندن نام سپاه در فهرست سازمانهای تروریستی، اتفاقی بود که برای ناظران به هیچ وجه غیرمنتظره نبود. خاصه با توجه به سوابق تشکیلاتی، شخصیتی و خانوادگی او، باید گفت که صحبتهایی را مطرح کرد که کاملاً سازگار و هماهنگ با پیشینه و تبار سیاسی و خانوادگی او بودند. آنقدر نشانه و مصداق برای اثبات این مدعا وجود دارد که هرگونه بازخوانی مواضع و عملکرد فائزه هاشمی و سایر اعضای خانواده، نوعی اتلاف وقت محسوب میشود. سکوت رسانهها، احزاب و شخصیتهای بارز اصلاحطلب نیز باز به هیچ وجه غیرمنتظره نبود و در ادامه به علل این سکوت بیشرمانه اشاره خواهد شد. اما آنچه غیرمنتظره و عجیب به نظر میرسد، این است که چگونه فردی با چنین پیشینهای، با این سطح از آسودگی خاطر و پشتگرمی و بدون نگرانی از برخورد قانون، چنین بیپروا علیه منافع و امنیت ملی اقدام میکند. صحبتهای فائزه هاشمی را به هیچ وجه نباید صرفاً یک اظهارنظر سیاسی شخصی دانست که در فضای مجازی مطرح شده و نسبت به آن باید با مدارا برخورد کرد، بلکه این اظهارات، نوعی گرا به دشمن برای بازسازی و تثبیت تحریمها و پاس گل به جریان ضدانقلاب برای امتداد خط عملیات روانی علیه سپاه بود که مسبوق به سابقه بود که از قضا همین استمرار است که امکان و باب هر نوع مدارا را مسدود میکند.
فائزه هاشمی در گفتوگویی که در کلابهاوس صورت گرفت، مدعی شد:
«روز به روز فعالیت سپاه هم از نظر حوزه کاری و هم از نظر کمیت، گسترش بیشتری پیدا میکند و احتمال بازگشت آن را به پادگانها سختتر میکند. بنابراین شاید تنها کاری که بازگشت سپاه را به پادگانها ممکن کند، این است که همین تحریمها باقی بماند و من خیلی موافق نیستم که سپاه از تحریمها خارج شود. ضمن اینکه جالب است سپاه دارد نشان میدهد که موشکپرانیها کار خود ما است... تا حالا این گفته نمیشد، یعنی همین موشکهایی که به اربیل زده شد و سپاه رسماً بیانیه داد. تا حالا حوثیها موشک میزدند، حماسیها موشک میزدند، اما این گفته نمیشد. حالا میبینیم که سپاه موشک میزند و رسماً میگوید کار ما است. دیگر تمام خطاهایی که به ضرر کشور است، دارد به نام سپاه انجام میشود. ...طوری نشان میدهند که انگار خود سپاه هم دوست ندارد از تحریمها خارج شود، شاید هم بخشهایی از سپاه هستند که این کارها را انجام میدهند که با برجام مخالفند. من هم فکر نمیکنم خروج سپاه از لیست [تحریمها] به نفع ما، به نفع منافع ملی ایران و به نفع جامعه ما باشد؛ چون چیزی که الان از [عملکرد] سپاه نصیب جامعه میشود، منفی است، مثبت نیست هیچ کدامش و این بالاخره باید در یک جایی متوقف بشود.» یک دیدگاه در کشور نسبت به عملکرد خرابکارانه رسانهای و میدانی ضدانقلاب وجود دارد که گمان میکند، جریانهای ضدانقلاب در خارج و داخل کشور، صرفاً از دولتها و سازمانهای خارجی متخاصم با جمهوری اسلامی تغذیه میشوند و هم به لحاظ عملیات روانی و هم به لحاظ عملیات میدانی، دارای پشتیبانی خارجی هستند. این دیدگاه، عمیقاً سهلانگارانه و تقلیلگرایانه است و سطح غیرقابل انکاری از واقعیت و حقیقت را نادیده و مکتوم میگذارد. حقیقت این است که جریان ضدانقلاب اساساً بدون حمایت جریانهایی در داخل کشور، نمیتواند برنامههای خود را محقق کند. عملکرد اصلاحطلبان به تبعیت از اعضای خانواده هاشمی از جمله مهدی و فائزه در فتنه سال 88 مانند حمایت مالی و سیاسی همهجانبه از اراذل و اوباش برای ایجاد و تداوم اغتشاش و ارتباط با سرویسهای جاسوسی غربی مانند MI6 انگلستان، نوک کوه اقدامات ضدامنیتی اعضای این خانواده است.
نکته دیگری که در واکنش به اظهارات اخیر فائزه هاشمی از دید کاربران پنهان نماند، اقدامات سرنوشتساز این خانواده در اعمال و تثبیت تحریمهای چندوجهی علیه ایران است! به عنوان نمونه میتوان به دعوت او از سفیر اتریش و جامعه جهانی برای اعمال تحریمهای حقوقبشری علیه ایران اشاره کرد که ردّ پای آن در اسناد ویکیلیکس بهجا مانده است و یا مکالمه فراموش نشدنی مهدی هاشمی با نیکآهنگ کوثر (خبرنگار ضدانقلاب) که در آن صریحاً از «تقسیم کار در منزل» و «تحریمهای جدید امریکا» و اقداماتی میگوید که «صد برابر شدیدتر از اقدامات ضدانقلاب» است! یا پیام خود اکبر هاشمی به مقامات امریکایی پیش از سال 88 مبنی بر عدم توافق با ایران که به واسطه مهدی منتقل شد و...
باز واکنش رسانههای ضدانقلاب نیز برای ناظران، غیرمنتظره نبود؛ چراکه ذوقزدگی و تمجید ایشان از فائزه هاشمی، کاملاً طبیعی و سازگار با مواضع و امیال ایشان بود. رسانههای زیادی نسبت به این اظهارات واکنش نشان دادند که به برخی از منابع تولید ضدانقلاب اشاره میشود: شبکه سلطنتطلب منوتو، رادیو فردا وابسته به کنگره امریکا، کانال جمهوری ایرانی، رادیو بینالمللی فرانسه (وابسته به وزارت خارجه فرانسه)، صدای امریکا متعلق به وزارت خارجه امریکا، سحام نیوز (متعلق به خانواده مهدی کروبی از سران فتنه)، صدای ملت و امتداد (وبسایت حزب منحله مشارکت) و قابل تأملتر از همه رسانههای وابسته به دربار سعودی بودند که بلافاصله این اظهارات را پوشش دادند؛ قطب پیشران عملیات روانی حول محور اظهارات فائزه هاشمی، شبکه ایراناینترنشنال بود که تمام نقلقولهایی که ذکر میشوند مربوط به این شبکه است و بعد از آن، العربیه و ایندیپندنت سعودی -که سردبیری آن به عهده کاملیا انتخابیفرد، پرستوی اصلاحطلب بدسابقه و رفیق گرمابه و گلستان فائزه است- بودند که سعی در تبدیل این خبر به یک روند عملیات روانی داشتند. چندی پیش نیز وبسایت بهایی ایرانوایر فیلمی از اظهارات تند و خلاف واقع فائزه هاشمی را منتشر کرد و مدعی شد که مبدأ اختصاصی و مستقیم در انتشار این کلیپ، ایرانوایر است!
مهدی مهدوی آزاد، خبرنگار ایراناینترنشنال در گفتوگو با این شبکه، فائزه هاشمی را همتراز با مصی علینژاد و همسو با رویکرد این شبکه دانست و گفت: «کسانی را داریم که مواضع روشنی دارند؛ مثلاً خانم هاشمی را شما از مواضعش درباره [بقای] تحریمها و حمایت از ترامپ درنظر بگیرید تا مواضع و حمایتش از بهاییها و در کل، حمایتش از کسانی که در ایران خط قرمز هستند. از همین تلویزیون شما -ایراناینترنشنال- بگیرید تا افرادی مثل مسیح علینژاد و...، ایشان (فائزه هاشمی) هم جزو کسانی هستند که مواضع منحصر بهفردی دارند...»
در بخش دیگری از برنامه، فرزانه روستایی، میهمان این شبکه سعودی نیز مدعی شد: «من صحبتهای ایشان (فائزه) را از وقتی که شما به من زنگ زدید، سه بار گوش دادم و خواستم ببینم که منظور ایشان چیست؟ صدای فائزه هاشمی، در واقع، صدای هدایت شده یک طیف سیاسی وسیع از جامعه ایران است، یعنی بدنه وسیعی از نظام که میدانند در کشور چه خبر است چون در آنجا زندگی میکنند و میدانند که سپاه چه نقشی دارد؟ و من فکر میکنم صدای خانم فائزه هاشمی این موضوع را مطرح میکند که مقصر همه مسائل و مشکلات و بحرانهای لاینحل، سپاه است و مسئولیتشان به عهده سپاه است.»
آنچه در این میان بیش از همه خودنمایی میکند، بیمسئولیتی و رفتار قبیلهای احزاب اصلاحطلب است. عمده واکنش جریان متبوع -یا شاید هم تابع- فائزه هاشمی، یا سکوت بوده و یا نهایتاً مانند حسین مرعشی دبیر کل حزب کارگزاران که آن هم در پاسخ به پرسش یک خبرنگار و نه اظهارنظر حزبی و رسمی، به این جمله اکتفا کرد که اظهارات فائزه نظر شخصی او بوده و ربطی به حزب ندارد! جریان و خانوادهای که بزرگترین و اصلیترین کاسب و عامل تحریمهای یک دهه اخیر بوده و طی چند دهه که از انقلاب اسلامی گذشته است، اصلیترین عامل و مجری رسمی فساد سیاسی و مالی و تبعیض اجتماعی و اقتصادی بوده، نهتنها پاسخگوی سوءسابقه خود نیست؛ بلکه با وقاحت، هر روز در موضع طلبکار و مظلوم ظاهر میشود و بار مسئولیت قانونی، شرعی، اخلاقی و اجتماعی خود را به دوش جریان انقلابی میگذارد.
« ایران» گزارش می دهد:
پایان دوران انفعال
ایلیا داوودی
روزنامه نگار
سخنان آیتالله ابراهیم رئیسی در روز ارتش با بازتابهای گسترده داخلی و خارجی مواجه شده است. این سخنرانی پیامهای مهمی را دربر داشت و از این جهت میتوان آن را یک سخنرانی راهبردی و مؤثر به حساب آورد. اما نکتهای که گزارش تحلیلی حاضر هم قصد دارد به آن بپردازد، مقایسه این سخنرانی با سخنرانی رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم است که بخوبی نشان دهنده تغییر گفتمانی دولت سیزدهم نسبت به دو دولت گذشته است؛ تحلیل سخنرانی روز ارتش از آن جهت حائز اهمیت است که نیروهای نظامی و بویژه ارتش ارکان اصلی هر حاکمیت ملی هستند و سخنانی که در این روز ایراد میشود، هم از نظر سطح داخلی و هم از نظر سطح بینالمللی اهمیت ویژهای دارند و پیامهای معناداری را منتقل میکنند. تحلیل مقایسه سخنان آیت الله رئیسی در روز ارتش امسال با سخنان رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم در روز ارتش سالهای گذشته نشان میدهد که دولت جدید گفتمان انفعالی را که در سالهای گذشته روی کار بوده، کنار گذاشته و به صورت فعالانه سعی دارد در عرصه داخلی و بینالمللی نقشآفرینی کند. در ادامه این موضوع به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
پیام اقتدار ارتش
یکی از نکات مهمی که میتوان در مقایسه سخنرانیهای دو رئیس جمهور مشاهده نمود، نقشآفرینی فعال و منفعلانه است؛ آیتالله رئیسی در سخنرانی خود آمادگی ارتش جمهوری اسلامی ایران را حاوی دو پیام مهم برای دوستداران انقلاب اسلامی و دشمنان این نظام و انقلاب دانسته که برای دوستداران انقلاب اسلامی دربردارنده پیام امید و برای دشمنان، دربردارنده پیام بازدارندگی و پشیمانی از هرگونه اقدام و حرکتی علیه مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران است. همچنین تأکید رئیس جمهور بر اینکه ایران هیچ گاه آغازگر جنگی نخواهد بود اما هر گونه تعرض را با پاسخی پشیمانکننده و قاطع مواجه خواهد ساخت، بیانگر نقشآفرینی فعال دولت در عرصه سیاست خارجی است. آمادگی بالای قوای نظامی کشور و اشراف اطلاعاتی بالای این نیروها نسبت به تحولات منطقهای و بینالمللی از دیگر سرفصلهای این سخنرانی قاطعانه بود که برای مخاطبان داخلی و خارجی پیامهای مشخصی داشت. اما نگاهی به سخنرانیهای حسن روحانی در روز ارتش در سالهای گذشته نشان میدهد که دولت در گذشته همواره چشم امید به کمکهای خارجی داشته است. برای نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
«...اگر امروز نیروهای دیپلماسی شما و افسران میدان صلح در مبارزه سیاسی و مذاکره منطقی با قدرتها در صحنه جهانی حضور دارند و در مذاکره با قدرتهای بزرگ، شجاعانه از منافع کشور دفاع میکنند، پشتوانه آنها رأی و نظر مردم، هدایتهای رهبری و اقتدار نیروهای مسلح و ارتش جمهوری اسلامی ایران است. در مذاکرات به دنیا اعلام کردیم و میکنیم که ما اهل تجاوز نیستیم. اهل جنگ نیستیم، اهل منطق و گفتوگو هستیم...» (روز ارتش 1393)؛ «...اینکه شما میبینید در فناوری صلحآمیز هستهای ما راه مذاکره را انتخاب کردیم، خواستیم به دنیا و منطقه نشان دهیم که هیچ مشکلی در این منطقه و در جهان نیست که پای میز منطق و مذاکره حل نشود...» (روز ارتش 1394).
این دست سخنان که در روز ارتش سالهای 95 و 97 نیز مشابه آنها تکرار شده است، اگرچه به خودی خود بدون ایراد مینمایند و بیانگر گفتمان اصلی جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی و در تعامل با کشورهای جهان هستند، اما بیان این سخنان در روز ارتش و در بین نیروهای نظامی کشور برای مخاطبان خارجی قابل تأمل است؛ در حالی که در این روز انتظار میرود که وجه اقتدار نیروهای نظامی کشور برای مخاطبان بینالمللی پررنگ و برجسته شود، تأکید چندباره بر مذاکره نشان دهنده نوعی انفعال است؛ بویژه مذاکراتی که مدتها به طول انجامید و در نهایت نیز نتوانست به سرمنزل مقصود برسد و گرهی از مشکلات کشور بازگشاید.
تأکید چندباره رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم بر مذاکره در مقایسه با سخنرانی آیتالله رئیسی که در آن هیچ گونه سخنی از مذاکره به میان نیامد و از این کلمه حتی یکبار هم استفاده نشد، دربر دارنده پیام مهم دیگری نیز هست؛ اینکه دولت سیزدهم برخلاف دو دولت قبل که مذاکره را تنها راه نجات کشور میدانست، تمام برنامههای خود را معطوف به مذاکرات نکرده و در گروی آنها قرار نداده است. بلکه به مذاکرات به عنوان یکی از برنامههای سیاست خارجی کشور در کنار سایر برنامههای مهم و راهبردی مینگرد. اگرچه دولت فعلی مذاکرات را جدی گرفته و مذاکرات برای این دولت شوی تبلیغاتی نیست، اما مذاکرات را به هر قیمتی نمیخواهد، بلکه آن چیزی که برای این دولت مهم است، آن است که هدف از مذاکرات، فقط تحقق منافع مردم است. منافع مردم به معنای لغو تحریمهاست و باید این موضوع در مذاکرات محقق شود.
پرهیز از دوگانه تراشی و فرافکنی
یکی دیگر از تفاوتهای بسیار قابل توجه سخنرانی امسال روز ارتش توسط رئیس جمهور با سخنرانیهای سالهای گذشته عدم دوگانه تراشی و ایجاد تقابل میان ارتش و مردم بود؛ در سالهای گذشته رئیس جمهور وقت با استفاده برجسته، پررنگ و مکرر از واژه «ملت» در متن سخنرانی سعی داشت به طور غیرمستقیم دوگانههای باطلی را به وجود آورد و از یک طرف دو بال نظامی کشور یعنی ارتش و سپاه را در برابر هم قرار دهد و از طرف دیگر سپاه را در برابر مردم و ارتش را مدافع مردم القا کند. طرح سخنانی با استفاده از واژههای ارتش و ملت با هدف تداعی شعارهایی که درباره همبستگی میان ارتش و ملت در مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی توسط مردم و در نسبت با ارتش شاهنشاهی که دارای تعریف و عقبه مشخص بود، مؤیدی بر این نتیجه است. به چند نمونه از سخنان حسن روحانی در این رابطه توجه کنید؛
«...ارتش هرگز از ملت و دولت منتخب مردم سهم خواهی نکرده است. همواره دنبال دفاع از میهن و کشور و انقلاب و نظام بوده است...» (روز ارتش 1393)؛
«...ارتش جمهوری اسلامی ایران ارتش اسلام و نظام اسلامی است و به کل ملت بزرگ ایران تعلق دارد و متعلق به این حزب، جناح و یا این گروه و آن گروه نیست...» (روز ارتش 1395)؛ «...وقتی ملت از حکومت «ناراضی و رویگردان» شود، ارتش باید در میان ملت و حکومت یکی را برگزیند و باید از دولتی حمایت کند که به ملتش خیانت نکرده باشد... رابطه ارتشها با ملتها از رابطه ارتشها با حکومتها راهبردیتر است. حکومتها برای آنکه در قدرت بمانند به ملتها نیاز دارند اما زمانی که ملتی از حکومتی ناراضی و رویگردان شود این ارتشها هستند که باید در میان ملتها و حکومتها یکی را برگزینند و تصمیم بگیرند و انتخاب کنند. ارتشها مسلحاند اما سلاح آنان رو به دشمنان ملتها است و نه ملتها... ارتش ایران همین گونه بماند، ارتش ملی و دینی و انقلابی ایران؛ ارتش همه ملت ایران است. ارتش بزرگتر از آن است که آن را به سیاست فرو بکاهیم. ارتش مهمتر از آن است که حتی آن را به یک مشرب و سیاست فرو بکاهیم...» (روز ارتش 1400)
دلالت ضمنی این فقرات، رفع مسئولیت از دولت در تحقق وضع موجود و نهادن بار مسئولیت اوضاع نابسامان اقتصادی و سایر معضلات و مشکلات کشور در زمین سایر نهادها است، همچنین برحسب این پیام، نارضایتی مردمی مذکور هم ربطی به دولت یازدهم و دوازدهم ندارد و متوجه سایر عوامل است، پس -به تعبیر او- «ارتش باید از دولتی که به ملتش خیانت نکرده دفاع کند.»
اگرچه رئیس دولتهای سابق گاه در بخشهایی از برخی سخنرانیهای خود از سپاه نیز به عنوان یکی از نیروهای نظامی کشور تعریف کرده، اما ذکر سخنانی شائبه برانگیز که القای معانی متفاوتی را در اذهان میکند و در زمان خود نیز از سوی رسانهها و تحلیلگران و فعالان سیاسی مورد توجه قرار گرفت، نشان میدهد که طرح آنها بدون هدف و بدون غرض نبوده است. این دوگانهها به طور مکرر تقریباً تمامی سخنرانیهای روز ارتش از سالهای 1393 تا 1400 مشاهده میشود.
به ویژه سخنرانی سال گذشته روز ارتش حسن روحانی متضمن پیامهای ضمنی بود که نه تنها بازتاب زیادی در رسانهها داشت؛ بلکه حتی واکنش انتقادی امیران و فرماندهان ارتش را هم به دنبال داشت. این سخنرانی به گونهای تنظیم شده بود که نقاط مشکوک متن، کاملاً مبهم و دوپهلو رها شده بودند و قابلیت برداشتها و استنباطهایی متقابل و متضاد را داشتند.
پس از تحلیل ساختار معنایی متن سخنرانیهای روز ارتش در سالهای گذشته، متوجه میشویم که یکی از اهداف نهان در متن، القای چند شکاف و دوقطبی است؛ ازجمله نمایش شکاف میان ملت و حاکمیت، نمایش شکاف میان نیروهای مسلح و حاکمیت، تلاش برای القای شکاف میان نیروهای مسلح و ملت و درنهایت، نمایش شکاف و اختلاف درون نهادهای مختلف نظامی از جمله سپاه و ارتش و پرسشی که به ذهن مخاطب پس از درک این پیام خطور میکند این است که ذکر این مسائل و نمایش چنین تصویری از سوی رئیس جمهور در چنین سخنرانیهای راهبردی چه معناهایی میتواند داشته باشد؟ همچنین القای دیگری که در ذیل این تصویر صورت گرفت، بازنمود تصویر اختلاف بنیادی ارتش و سپاه است که خطی قدیمی است و رسانههای ضدانقلاب مدتهاست آن را دنبال میکنند و رئیس دولت وقت دوباره آن را برجسته ساخت.
اما در سخنرانی امسال روز ارتش در سخنان آیتالله رئیسی چند نکته مهم وجود داشت؛ اول اینکه کلمه ملت که از نظر سیاسی نیز دارای بار معنایی مشخصی است، مورد تأکید قرار نگرفته بود و در عوض از واژه «مردم» استفاده شده بود؛ همچنین تأکید بر انسجام ارتش و سپاه به عنوان دو بازوی توانمند فرمانده کل قوا و همکاری آنان در عرصههای مختلف در این سخنرانی پررنگ بود. «...همدلی، پیوستگی و صمیمیت ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ما به عنوان دو بازوی توانمند فرمانده معظم کل قوا و همکاری این دو و دیگر اجزای نیروهای مسلح ما در عرصههای مختلف در کشور مثال زدنی است...»؛ «...امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران نه فقط در میدان مواجهه با دشمن بلکه در همه عرصهها با مردم، از مردم و در میان مردم است. عملکرد ارتش در خدمت به مردم کاملاً درخشان و شایسته قدردانی است...»
استفاده از واژه مردم همچنین به نوعی تداعیکننده شعار دولت سیزدهم یعنی «دولت مردمی؛ ایران قوی» نیز بود و از این جهت میتوان به نوعی پیوستگی در گفتار و رفتار دولت سیزدهم را مشاهده کرد. لایههای گفتمانی این سخنرانی نشان داد که «مردم» همچنان دال اصلی گفتمان دولت سیزدهم هستند و رئیسجمهور تمام توان خود را برای تحقق شعار انتخاباتی خود به کار بسته است.
پیروزی یک بر هفت!
اظهارات روحانی در مقاطع مختلف بویژه در سال آخر ریاست جمهوریاش در روز ارتش همواره حاشیهها و جنجالهایی را به دنبال داشته است. به طور خاص اظهارات او در گرامیداشت روز ارتش سال گذشته مورد توجه رسانههای بیگانه نیز قرار گرفت؛ دویچهوله آلمان، رادیو زمانه، ایران اینترنشنال و ایندیپندنت فارسی، از جمله این رسانهها هستند که به بازتاب سخنان حسن روحانی پرداختند. نقش آفرینی اصلی در این میان به عهده رسانههای وابسته به دولت سعودی ازجمله ایران اینترنشنال و ایندیپندنت فارسی بود. ایندیپندنت سعودی که رویکردی صریحاً ضد ارتش و در کل، ضد توانمندیهای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی دارد، در گزارشی مخاطب اصلی سخنان رئیس جمهور وقت را خود ارتش دانسته و بیان کرده که سخنان وی در حقیقت اعتراض به عملکرد ارتش بوده است! اما قطب پیشران اصلی عملیات روانی در این میدان، شبکه ایران اینترنشنال بود که چند تولید متوالی به فاصله اندکی از هم پیرامون پیام امسال رئیس جمهور داشت. محور القایی اصلی تمام این تولیدات هم همان تصویر شکاف و اختلاف ارتش و سپاه بود. به نظر میرسد پیام سخنرانی امسال آیتالله رئیسی به طور تام و تمام در شأنیت گرامیداشت روز ارتش و متناسب با توانمندی و اقتدار این نیروی نظامی بود. پیامی که هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور بازتابهای معنادار و گستردهای داشت و حاکی از نقشآفرینی فعالانه ایران در مسائل داخلی و بینالمللی بود. این در حالی است که سخنرانیهای حسن روحانی در هفت روز ارتش مصادف با دوران ریاست جمهوریاش در سالهای مختلف، نه تنها تا این حد قاطعانه و برجسته نبوده است، بلکه حتی در مقاطعی کاملاً برعکس فهم شده است و پیام اقتدار ارتش را به طور مخدوش، مبهم و نادرست به گوش مخاطبان رسانده است. با این تفاسیر میتوان گفت که رئیس دولت سیزدهم در همین یک سخنرانی توانست وجوه متفاوتی از پیام روز ارتش را در نسبت با هفت سخنرانی رئیس دو دولت سابق در این روز در سالهای مختلف به مخاطبان پیام برساند و به موفقیت دست پیدا کند.