«ندای عدالت» در حکمرانی حضرت امیرالمؤمنین(ع)
عیار عدل علوی
«حفظ کرامت انسانی» و «برابری افراد در برابر قانون» از اصول عدالتورزی در مکتب علوی است
دکتر سیدسجاد ایزدهی
استاد فقه سیاسی و هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
1وقتی حضرت امیرالمؤمنین(ع) در جایگاه خلافت ظاهری قرار گرفتند و حکومت را عهدهدار شدند، ساختاری بر جامعه حکمفرما بود که عملاً نظام تبعیضآمیز را بر جامعه تحمیل میکرد. در دوره خلفا، توزیع غنیمتها متناسب با رویکردهای دینی، قومیتی، خویشاوندی با پیامبر(ص)، سابقه در اسلام، شرکت در جنگها و... تقسیم میشد و مقرر شده بود که سابقین در اسلام، بیشتر از تازه مسلمانان و نزدیکان پیامبر(ص) بیشتر از دیگران میتوانند از این غنائم بهرهمند شوند و از حیث توزیع منابع مالی، نوعی نظام طبقاتی وجود داشت. اینها در جامعه به اعتراضهایی منجر شد و برای نظام خلافت و جامعه اسلامی تبعاتی داشت.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) وقتی وارد عرصه حکمرانی شد، چند نکته را محور قرار داد؛ نخست اینکه بنا را بر مساوات گذاشت؛ به این معنا که فرقی نمیکند یک فرد چه جایگاه یا چه دین و چه قومیتی دارد، باید به مساوات از امکانات و غنایم برخوردار شود. البته نگرش عدالتمحور امامعلی(ع)، موجب اعتراض ثروتمندان و اشراف شد، چون تلقی آنان این بود که باید بهره بیشتری ببرند.
دوم اینکه، در زمان خلفای پیشین بسیاری از کسانی که به منابع قدرت نزدیک بودند، از امکانات بیشتری بهرهمند میشدند. این وضعیت، نظام طبقاتی ایجاد کرده بود که میتوانست نظام خلافت را با خطر مواجه کند. از نخستین روزهایی که حضرت امیرالمؤمنین(ع) متصدی امور حاکم بر جامعه شدند، تأکید کردند که بنا داریم عادلانه و برابر نسبت به همه افراد رفتار کنیم.
2عدالتورزی رویکردهای مختلفی دارد که «عدالت اقتصادی» تنها یکی از آنها است. حضرت امیرالمؤمنین(ع) معتقد بودند همه مردم در سرزمین اسلامی باید از سطح امکانات یکسانی برخوردار باشند. از اینرو، در توزیع امکانات مادی بین دوست و آشنا تفاوتی قائل نمیشدند. شاهد این مدعا، ماجرای عقیل برادر نابینای ایشان است که وقتی از حضرت امیرالمؤمنین(ع) تقاضای مال و امکانات کرد، ایشان دست رد به سینه او زد.
«عدالت سیاسی» بُعد دیگری از اجرای عدالت است. امیرالمؤمنین(ع) نسبت به کسانی که عملاً مخالف حکومت بودند مثل خوارج تا زمانی که دست به اسلحه نبردند و رویکرد آنان امنیتی نشد، نه تنها وارد جنگ نشدند بلکه حتی شبها برایشان آذوقه میبردند؛ چراکه معتقد بودند همه افراد حتی مخالفان او، از حیث انسانیت از حقوقی برابر برخوردارند.
این مشی و منش عادلانه حضرت علی(ع) در نامهای هم که به مالکاشتر مینویسد، متبلور میشود: «دل خود را آکنده از مهر و محبت و لطف نسبت به مردم گردان و مبادا براى آنان چون جانور درندهاى باشى که خوردنشان را غنیمت دانى؛ زیراکه مردم دو دستهاند: یا برادر دینى تو هستند یا همنوع تو. در معرض لغزش و خطا قرار دارند و گاه از روى عمد یا خطا دست به گناه و تجاوز مىآلایند. پس همانگونه که خود دوست دارى خداوند نسبت به تو بخشش و گذشت کند، تو نیز نسبت به آنان بخشش و گذشت داشته باش؛ زیرا تو بالادست آنان هستى و فرمانروایی بر تو، بالا دست تو است و خداوند بالا دست کسى است که تو را به امارت گماشته است!» (نهجالبلاغه، نامه 53)
حضرت علی(ع) در رویکرد عدالتمحور خود، بر ضرورت «حفظ کرامت انسانی» افراد در اداره جامعه و «برابری آنان در برابر قانون» تأکید میکنند. ایشان در تعریف عدالت تعبیری دارند و معتقدند: «عدالت، هر چیزی را در جایگاه خودش قرار داده و جور، امور را از جای مناسب خود خارج میکند.» (نهجالبلاغه / حکمت437)
لذا، ایشان با تأکید بر عدالت، نظام اقتصادی پیشین را برهم زده و نظام جدیدی را پایهریزی کردند تا بر اساس آن همه برابر باشند. تلاش حضرت در ساختار حکومت این بود که ظلمهایی که چه از جانب سرمایهداران و چه از جانب کسانی مثل معاویه صورت میگرفت عملاً دفع کرده و عدالت در عرصههای مختلف، اعم از عدالت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... را در جامعه محقق نمایند.
3عدالت در مشی سیاسی حضرت علی(ع) از چنان جایگاهی برخوردار است که ایشان هیچگاه آن را فدای مصلحت نمیکردند، حتی وقتی عدهای از یارانشان مرتکب خطا و خلافی میشدند، آنان را براساس موازین شرعی، عقاب میکردند ولو به قیمت اینکه از ناراحتی به سمت دشمن بروند؛ چراکه معتقد بودند مادامی که عدالت در جامعه برقرار نشود، جامعه به استقرار نخواهد رسید: «عدل پایه و ستونی است که هستی بدان پابرجا و استوار است.» (بحارالانوار، ج۷۸، ص۸۳) بنا بر دیدگاه حضرت علی(ع) اساس آبادانی و عمران شهرها در گرو اجرای عدالت است: «هیچ چیز مانند عدل باعث آبادانی شهرها نیست.» (غررالحکم: 9543)
این را باید بدانیم که عدالت در اندیشه حضرت علی(ع) به معنای مساوات نیست؛ یعنی به گونهای نیست که همه انسانها فارغ از ویژگیها و شرایط خاصشان از تکالیف برابری برخوردار باشند. در منظومه فکری ایشان، عدالت در حوزه اعمال باید متناسب با شرایط باشد و ویژگیهای افراد در اجرای عدالت تأثیرگذارند. به عبارتی، عدالت به معنای تناسب «تکالیف» با «شرایط» است. طبعاً برای هر فردی تکلیف خاصی وجود دارد و مهم این است که در نهایت، تحمیلی به افراد صورت نگیرد. تعبیر ایشان درخصوص عدالت این است که عدالت دارای راحتترین و وسیعترین تعریف است و همه از عنوان عدالت خوششان میآید، اما هنگام عدلورزی و انصافورزی، بسیاری از آن، تمکین نکرده و عملاً نسبت به این رویه بیاعتنا میشوند.
حضرت امیرالمؤمنین(ع) در حکمرانی خود برای هیچ کسی حق ویژه و رانت قائل نبودند. نظام جامعه را بر مساوات بنا نهادن و همه را بنده خداوند فرض کردن، نمودهایی است که میتوان آنها را در منش و روش سیاسی حضرت علی(ع) مشاهده کرد. عدلورزی حضرت علی(ع) موجب شد تا اشراف جامعه احساس خطر کنند چون باید پولهایی را که در زمان گذشته بیحساب دریافت کرده بودند، بازمیگرداندند. امام علی(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، بیتالمال تاراج شده را هر کجا بیابم به صاحبان آن بازمیگردانم، گرچه با آن ازدواج کرده، یا کنیزانی خریده باشند، زیرا عدالت گشایش برای عموم است و آن کسی که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سختتر است.» (خطبه 15 نهجالبلاغه) طبیعتاً این گروه از عدل علوی احساس خطر کرده و با حضرت علی(ع) وارد مبارزه شدند. آنان مردم را فریب دادند و در نهایت وقتی سمبل عدالت از جامعه رخت برمیبندد، مردم بهصورت مضاعف دچار ظلم از جانب ظالمان میشوند.
«عدالت» اصلیترین ویژگی حکمرانی حضرت علی(ع) است و حضور و بروز خصیصه «عدالتورزی» در منش و روش سیاسی ایشان آنچنان برجسته است که ردپای آن را حتی در ماجرای شهادتشان میتوان ردگیری کرد. ایشان به یاران خود توصیه میکنند که به قاتل من، همچون من، یک ضربه بزنید و نه بیشتر. این ویژگی است که حضرت امیرالمؤمنین(ع) را نه صرفاً در میان مسلمانان بلکه برای هر کسی که انسانیت و فطرت دارد، ممتاز میکند.
4از جدیترین مسائلی که ما امروزه در جامعه با آن مواجه هستیم بحث عدالت است. از این رو، از مشی و منش حضرت علی(ع) در تحقق بخشیدن به عدالت میتوان بهره کافی برد. آنان که امروز به تعریف عدالت میپردازند، تعاریفی متمایز ارائه میکنند؛ برخی عدالت را به مساوات در همه موارد تعریف میکنند که طبیعتاً رویکرد درستی نیست چون در برخی موارد حیثیت بچه بودن، بزرگ بودن، زن بودن و مرد بودن، تأثیرگذار است. بنابراین عدالت به معنای «رویکرد تساوی» در همه امور نیست؛ اما در مواردی هم رویکرد عدالتمحوری به معنای رویکرد تساوی است بهعنوان مثال همه باید سهم برابری از بیتالمال داشته باشند، اما مهم این است که در حوزه سیاست و حکومت، همگان وقتی شهروند یک جامعه تلقی شدند باید در برابر قانون برابر باشند. بنابراین «عدالت» باید محور امور باشد نه «مصلحت»؛ اگرچه استقرار عدالت هزینه دارد. طبعاً شعار دادن برای عدالت کافی نیست؛ اینکه بگوییم مرید حضرت علی(ع) هستیم و در حوزه عدالت به ایشان اقتدا میکنیم، کافی نیست. بلکه باید همچون حضرت امیرالمؤمنین(ع) نسبت به خویشان، رانت نداشته باشیم و نسبت به دوستان و دشمنان عدالتورزانه برخورد کنیم. اگر بر این اساس رفتار کردیم، میتوانیم از داشتن جامعه عادلانه حرف بزنیم.
البته نباید از ذکر این نکته غافل شد که در برخی موارد چه بسا در جامعه عدالت برقرار باشد اما مردم عدالت را احساس نکنند. التزام به عدالت باید به گونهای باشد که ضمن اقدام عملی به عدالت، مجموعه این اقدامها، به اطلاع مردم برسد. بنابراین شفافیت و اطلاعرسانی در ایجاد احساس عدالت بسیار میتواند مؤثر باشد. عدالت، لنگرگاه آرامش کشور است؛ بواسطه عدالت است که جامعه به آرامش میرسد و وقتی یک جامعه به آرامش رسید، همه امور در آن بدرستی جریان پیدا کند، اما اگر این آرامش حاکم نشود همه امور به چالش کشیده میشود.
نیم نگاه
اگرچه استقرار عدالت هزینه دارد؛ اما «عدالت» باید محور امور باشد نه «مصلحت». شعار دادن برای عدالت کافی نیست؛ اینکه بگوییم مرید حضرت علی(ع) هستیم و در حوزه عدالت به ایشان اقتدا میکنیم، کافی نیست. باید همچون حضرت امیرالمؤمنین(ع) نسبت به خویشان، رانت نداشته باشیم و نسبت به دوستان و دشمنان عدالتورزانه برخورد کنیم. بواسطه عدالت است که جامعه به آرامش میرسد. وقتی یک جامعه به آرامش رسید، همه امور در آن بدرستی جریان مییابد
میراث امامعلی(ع) برای حکمرانان امروز
اخلاقمداری در سیاست
حجتالاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو
مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه
1امیرمؤمنان(ع) الگوی تمامعیار برای انسانیت در تمام ابعاد زندگی فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، علم و اخلاص و خدمت به مردم، سلوک وعرفان و عبادت و خداشناسی، عدالت و حکومتداری بهشمار میرود. سیره، سنت و میراث امیرمؤمنان(ع) نه فقط برای مسلمانان بلکه برای بشریت، نسخه جامع و ملموسی است که میتواند هر صنف، گروه، قوم و نژادی، گمشده خود را در شخصیت ممتاز علی(ع) بیابد.
بنابراین بشریت برای اینکه از تمام بلاها رها شود باید به وجود آن حضرت معرفت پیدا کند.
چنین معرفتی راه یافتن به معدن فضایل انسانی یعنی «وجود پیامبراعظم(ص)» است. این آدرس را خود حضرت امیر(ع) داده است؛ آنجا که فرمود: من بندهای از بندگان محمد(ص) هستم.(امیرعلی حسنلو؛ قرآن و معصومان، در آیینه علوی). علی(ع) تمام این فضایل را از پیامبراکرم(ص) کسب کرده و از کودکی تحت تربیت ایشان بوده است بنابراین تربیت شده خاص خداوند است و خود پیامبراعظم(ص) حضرت علی(ع) را باب و کلید و رمز معرفت خود معرفی نموده است: «انا مدینهالعلم وعلی بابها» و نیز فرموده است: «علی مع الحق والحق مع علی» (فخر رازی تفسیر کبیر ذیل تفسیر بسم الله). «ای انسانها حیرتزده نباشید و راه را گم نکنید اگر دنبال حق هستید دامن علی(ع) را بگیرید و او را هرگز رها نکنید؛ به گواهی رسول خدا(ص) همه خوبیها و زیباییها در وجود علی(ع) جمع است.»
2میراثهای گرانبهایی از امیرمؤمنان(ع) برای بشریت امروز باقی مانده است؛ از آن جمله، میراث اخلاقی آن حضرت است؛ از اخلاق حکمرانی و سیاسی گرفته تا اخلاق عبادی و عرفانی حضرت امیرالمؤمنین، الگویی قابلاتکا برای ما و بویژه حکمرانان ما است. در «دعای کمیل» اخلاق عبادی و معرفةالله و عشق تام و تمام حضرت علی(ع) به پروردگار نمودی بارز دارد.
میراث اخلاقی آن حضرت در متون حدیثی و روایی از جمله در «نهجالبلاغه» بسیار حیرتانگیز است. این اثر بیتردید یک دایرةالمعارف جامع و کامل است که هر کس در این دانشنامه اندکی تأمل نموده است درسهای عمیقی از آن گرفته چنانکه به تحول روحی و اخلاقی خود معترف شده است.
در سیره امیرمؤمنان(ع) درسهای اخلاقی گرانسنگی برای چهار گروه نهفته است: 1.برای جهادگران 2. برای حاکمان و کارگزاران 3. برای مدافعان حرم و حریم نبوت و حمایت از رسولالله و مدافعان از دین و حفظ دین 4. برای جهاد تبیین؛ چراکه سیره آن حضرت جهاد تبیین است؛ تبیین حق از باطل و زبان، گویای دین است.
3 امیرمؤمنان(ع) در هر زمان به تکلیف الهی خود عمل کرد و در هر برهه از دوران زندگی خود از پیشگامترین افراد بود؛ چه در جهاد و دفاع از رسولالله و حریم نبوت؛ چه در عدالت و رسیدگی به فقرا و مستمندان؛ چه در عبادت و رابطه با پروردگار. از همین رو، دعای کمیل یکی از عمیقترین سندهای عرفانی و مناجاتی ما است.
نسل امروز باید برای شناخت ابعاد وجودی حضرت امیرالمؤمنین تلاش کند و نخست معرفت خود را نسبت به آن حضرت بالا ببرد و سپس از حضرت الگوگیری نماید و اخلاق و رفتار و تعاملات فردی و اخلاقی خود را با میراث علوی منطبق کند و با چنین متر و میزانی، خود را اصلاح نماید تا برای درک حضور انسان کامل و امام زمان(عج) در عصر حاضر لایق شود.
لازم است که حکمرانان نیز اخلاق خود را با حضرت علی(ع) تطبیق دهند. آن حضرت حدود 5 سال حاکم و فرمانروای جامعه مسلمین بوده است و حاکم اسلامی طبق تعالیم اسلام باید از نظر زندگی مادی در سطح پایینترین و ضعیفترین قشر مردم باشد. به همین دلیل، امیرالمؤمنین(ع) در دوره حکومت و زمامداری، زندگی بسیار سخت و دشواری داشتند و با کمترین خوراک و پوشاک زندگی میکردند. حاکمان و کارگزاران نیز کاش این ظرفیت را در خود ایجاد کنند و این ریاضت را به نفس خود بیاموزند که هرکس بخشی از حقوق ماهانه خود از بیتالمال را در زدودن آلام مستمندان و ادای قروض طبقات محروم و کمدرآمد هزینه نماید.
حضرت میفرماید: «اگر میخواستم، میتوانستم از عسل مصفا و مغز گندم و بافتهای ابریشم برای خود پوشاک و خوراک تهیه کنم. اما هیهات که هوی و هوس بر من غلبه کند و حرص و طمع مرا وادار کند تا طعام لذیذ را برگزینم درحالی که ممکن است در سرزمین حجاز و یمامه کسی باشد که حتی امید به دست آوردن یک قرص نان را نداشته باشد و هرگز شکمی سیر نخورده باشد.
آیا من با شکمی سیر بخوابم درحالی که در اطرافم شکمهای گرسنه و کبدهای سوزان باشند، آیا به همین قناعت کنم که گفته شود این امیرالمؤمنین است، اما هرگز با آنان در سختیهای روزگار شریک نباشم و در ناگواریهای زندگی، پیشوا و مقتدای ایشان نباشم...»
4«عدالت اجتماعی»، میراث بزرگ حکمرانی علوی برای جوامع امروز بشری است. آن حضرت در این زمینه میفرماید: «من چنان سیاستی درپیش گرفتهام که تمام قلمرو حکومتم به اقل امکانات و معاش دسترسی دارد.» امام علی(ع) در راه اجرای فرامین الهی قاطعیت بینظیری داشتند، اجرای حدود را جدی و ترک حدود الهی را مایه گسترش منکرات و آسیبهای اجتماعی میدانستند. از این رو، با مرتکبان جرایم با قاطعیت تمام برخورد میکردند. معروف است وقتی عقیل از آن حضرت خواست سهم بیشتری از بیتالمال به او دهد امام(ع) آهن گداخته را به سوی او نزدیک کرد و عقیل از شدت حرارت آن فریاد برآورد که این چه کاری است. حضرت در پاسخ فرمود: تو مرا به آتشی میخوانی که سوزانندهتر از این است.
5سادهزیستی و زهد مهمترین درسی است که حاکمان ما باید از حضرت امیرالمؤمنین(ع) بیاموزند.
از دیگر میراث اخلاقی علوی برای جامعه امروز ما این است که اصلاح جامعه باید از حاکمان و کارگزاران شروع شود؛ الناس علی دین ملوکهم. نخبگان جامعه باید در عمل به سیره حضرت پیشگام شوند تا جامعه اصلاح شود و به سوی جامعه علوی حرکت نماید. همیشه چشم مردم به حاکمان و کارگزارانشان است؛ وقتی حاکمان به ثروتاندوزی میل میکنند افراد جامعه نیز ناخودآگاه به آن سو مایل میشوند.
تا نخبگان جامعه اعم از طبقات حاکمه یا طبقات علمی و فرهنگی اصلاح نشوند اصلاح جامعه ممکن نیست؛ بنابراین امیرمؤمنان(ع) از خود شروع کرد؛ سادهزیستی و ترویج روحیه حمایت از طبقات فرودست را در شیوه حکومتداری خود اصل قرار داد تا فرمانداران و استاندارانش هم از او پیروی نمایند و این روش را حضرت مایه آرامش جامعه میداند.
نیم نگاه
سادهزیستی و زهد مهمترین درسی است که حاکمان ما باید از حضرت امیرالمؤمنین(ع) بیاموزند. از دیگر میراث اخلاقی علوی برای جامعه امروز ما این است که اصلاح جامعه باید از حاکمان و کارگزاران شروع شود. نخبگان جامعه باید در عمل به سیره حضرت پیشگام شوند تا جامعه اصلاح شود و به سوی جامعه علوی حرکت کند. همیشه چشم مردم به حاکمان و کارگزارانشان است. وقتی حاکمان به ثروتاندوزی میل میکنند افراد جامعه نیز ناخودآگاه به آن سو مایل میشوند. تا نخبگان جامعه اعم از طبقات حاکمه یا طبقات علمی و فرهنگی اصلاح نشوند اصلاح جامعه ممکن نیست؛ بنابراین امیرمؤمنان(ع) از خود شروع کرد؛ سادهزیستی و ترویج روحیه حمایت از طبقات فرودست را در شیوه حکومتداری خود اصل قرار داد تا فرمانداران و استاندارانش هم از او پیروی نمایند و حضرت امیر(ع) این روش را مایه آرامش جامعه میداند.