ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبراکرم(ص):
هرکس فاطمه(علیهاالسلام) دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است و هرکس با او دشمنی ورزد، در آتش [دوزخ] است.
بحارالانوار، ج27، ص116
طراحی «پسری با ابروهای ضخیم» از چهره زندهیاد ابوالحسنی
بهرام عظیمی: شخصیت اصلی «پسری با ابروهای ضخیم» یک پسر با ابروهای ضخیم بود، برخی میگفتند که با توجه به زمان رخ دادن داستان شخصیت اصلی به دلیل داشتن ابروهای کلفت، مخاطب را به یاد برخی چهرههای تاریخ معاصر میاندازد، در صورتی که داستان فیلم هیچ گونه اشارهای به شخصیتهای واقعی ندارد. مسأله این است که با درگذشت محمد ابوالحسنی در حال حاضر تمایلی به ساخت این پروژه ندارم ،اما این را میدانم که اگر بخواهم آن را کار کنم، حتماً کاراکتر پسری با ابروهای ضخیم، از روی چهره زندهیاد محمد ابوالحسنی برداشته میشود، چرا که وی هم ابروهای کلفتی داشت، هم خوشقیافه بود.
از صحبتهای این کارگردان انیمیشن با مهر
از صحبتهای این کارگردان انیمیشن با مهر
اعتبار دینی هنر
ارمغان بهداروند
روزنامه نگار
فلسفه و فضیلت دین تعبیر و تغییر جهان است؛ جهانی که بهاعتبار انسان، اتفاق افتاده و اولویت پیدا کرده است. هر دو سوی این رویکرد، اعمال دگرگونی آگاهانهای است که به تولید عالمی دیگر و آدمی دیگر نظر دارد. این گفتمان بیهیچ کم و کاست در حوزه هنر نیز دنبال میشود و استعداد انسان بواسطه عقل و عاطفه، کانون تعبیر و تغییر جهان در نظر گرفته میشود. بههمین اشتراک و یگانگی در منشأ وجود، دین و هنر، هدفی جز وصول حقیقت و نشاط برای انسان متصور نیستند. باید این بنیاد مشترک که هر دو مقوم ماهیت کمالطلب و زیباجوی آدمیزادی هستند، محل و مجال گفتمان هنرمندان و علمای دین باشد. این تعامل به تکوین نظریات و تکاپوی معرفتی منتهی میشود و با تکیه بر آبشخور غیرمادی بودن هنر، بهوجودی غنیشدهتر از انسان، بشارت خواهد داد که علاوه بر تعالی باورهای دینی، تجلی زیباشناسی فطری آدمی را بهنمایش میگذارد. در روزگار ما تنوع قرائت از دین و تبلیغ چهرهای مخدوش و غیرکارآمد از این حقیقت متعالی که نمونههای مجسم آن را در فرقههای ضاله ساختگی که مروج خشونت و جنایت به نام دین است باعث شده که هنرمند خود را در این تقاطع اجتماعی، بیشتر مسئول بداند و با ابراز وجههای معطوف به معنویت و منبعث از حقیقت، رسالت هنری خود را ادا کند. هنر امروز آنچنان که هست و آنچنان که از صبغه اصیل آن برمیآید در این مسیر اتفاق میافتد. بنابراین اگر گاهی بواسطه تعابیری شخصی خاصه از جانب محصلان حوزوی، رنجشی در خاطر این جمعیت رقم بخورد، بیش و پیش از هرچیز بواسطه همه تکالیف شرعی، محل رجوع و رفع تشکیکها، علمای دین و راهکارهای مستقری همچون استفتاء است. این انتظار بدیهی است که در روزگار حیرت و آشفتگی انسان معاصر، از هنر که با تقید به مفاهیم بنیادی، پاسخگوی پرسشها و مرهم آشفتگیهای مخاطب خود است، آگاهانهتر یاد شود و با تمکین به کرامت اجتماعی و خاستگاه دینی آن، به تصدیق حدیث قدسی «انالله جمیل و یحب الجمال»، به سزاواری هنر اقرار کنیم و مرهم مردمانی باشیم که به قول سعدی هرجا روند قدر بینند و بر صدر نشینند.
فراموش نکنیم رویکرد قطعی دین، نجات انسان و رستگاری محتوم اوست و از این منظر باید فرصتی فراهم کنیم تا هنر بتواند نسخهای درمانبخش از نجات انسان را بیافریند. مسلم است که دین، توانش این اتفاق را دوچندان خواهد کرد که فرمودهاند: طی این مرحله بیهمرهی خضر مکن/ ظلمات است بترس از خطر گمراهی...
روزنامه نگار
فلسفه و فضیلت دین تعبیر و تغییر جهان است؛ جهانی که بهاعتبار انسان، اتفاق افتاده و اولویت پیدا کرده است. هر دو سوی این رویکرد، اعمال دگرگونی آگاهانهای است که به تولید عالمی دیگر و آدمی دیگر نظر دارد. این گفتمان بیهیچ کم و کاست در حوزه هنر نیز دنبال میشود و استعداد انسان بواسطه عقل و عاطفه، کانون تعبیر و تغییر جهان در نظر گرفته میشود. بههمین اشتراک و یگانگی در منشأ وجود، دین و هنر، هدفی جز وصول حقیقت و نشاط برای انسان متصور نیستند. باید این بنیاد مشترک که هر دو مقوم ماهیت کمالطلب و زیباجوی آدمیزادی هستند، محل و مجال گفتمان هنرمندان و علمای دین باشد. این تعامل به تکوین نظریات و تکاپوی معرفتی منتهی میشود و با تکیه بر آبشخور غیرمادی بودن هنر، بهوجودی غنیشدهتر از انسان، بشارت خواهد داد که علاوه بر تعالی باورهای دینی، تجلی زیباشناسی فطری آدمی را بهنمایش میگذارد. در روزگار ما تنوع قرائت از دین و تبلیغ چهرهای مخدوش و غیرکارآمد از این حقیقت متعالی که نمونههای مجسم آن را در فرقههای ضاله ساختگی که مروج خشونت و جنایت به نام دین است باعث شده که هنرمند خود را در این تقاطع اجتماعی، بیشتر مسئول بداند و با ابراز وجههای معطوف به معنویت و منبعث از حقیقت، رسالت هنری خود را ادا کند. هنر امروز آنچنان که هست و آنچنان که از صبغه اصیل آن برمیآید در این مسیر اتفاق میافتد. بنابراین اگر گاهی بواسطه تعابیری شخصی خاصه از جانب محصلان حوزوی، رنجشی در خاطر این جمعیت رقم بخورد، بیش و پیش از هرچیز بواسطه همه تکالیف شرعی، محل رجوع و رفع تشکیکها، علمای دین و راهکارهای مستقری همچون استفتاء است. این انتظار بدیهی است که در روزگار حیرت و آشفتگی انسان معاصر، از هنر که با تقید به مفاهیم بنیادی، پاسخگوی پرسشها و مرهم آشفتگیهای مخاطب خود است، آگاهانهتر یاد شود و با تمکین به کرامت اجتماعی و خاستگاه دینی آن، به تصدیق حدیث قدسی «انالله جمیل و یحب الجمال»، به سزاواری هنر اقرار کنیم و مرهم مردمانی باشیم که به قول سعدی هرجا روند قدر بینند و بر صدر نشینند.
فراموش نکنیم رویکرد قطعی دین، نجات انسان و رستگاری محتوم اوست و از این منظر باید فرصتی فراهم کنیم تا هنر بتواند نسخهای درمانبخش از نجات انسان را بیافریند. مسلم است که دین، توانش این اتفاق را دوچندان خواهد کرد که فرمودهاند: طی این مرحله بیهمرهی خضر مکن/ ظلمات است بترس از خطر گمراهی...
هنرمندان در فضای مجازی
فضای مجازی و صفحههای هنرمندان در حوزههای مختلف حال و هوای خاص خود را داشت. بعضیها به برف و باران پاییزی واکنش نشان دادند و برخی دیگر هم از گذشته یاد کردند و کسانی هم از دغدغههاشان نوشتند. آنچه میخوانید گزیدهای از این صفحههاست.
چهره
کوروش سلیمانی که این شبها نمایش «فرودگاه، پرواز707» را روی صحنه دارد از حضور احترام برومند برای تماشای این نمایش خبر داد و نوشت که اجرای روز جمعه به داوود رشیدی تقدیم شد. او در اینستاگرام خود نوشته: «درست ده سال پیش،آذر ماه سال هزار وسیصد و نود، بود که یک روز صبح تلفنم زنگ خورد. شمارهای ناشناس. سلام من داوودم. من: سلام، داوود؟... داوود رشیدی هستم... و من عین سربازی که تیمسار فرماندهاش به او زنگ زده باشد ذوق زده برپا ایستادم و گفتم آقا امر بفرمایید در خدمتم. میدانستم که مدتها بود آقای رشیدی در پی اجرای نمایشنامه فرودگاه پرواز شماره ۷۰۷ هستند... گفتند در جریان اجرای من هستی گفتم بله آقا... گفتند احمدرضا تو را برای نقش شاعر معرفی کرده عصر بیا دفتر تا نمایشنامه را به تو بدهم... و این آغازِ حرکت بود. حالا ما ده سال بعد به یاد آقای رشیدی با همان نمایشنامه این شبها بر صحنهایم. خانم برومند نازنین ممنون از همه لطف و دلگرمی و تشویق تان... خدا را شکر که بزرگانی چون شما داریم که از ما مراقبت میکنید.»
رومن پوئرتولاس نویسنده به مناسبت تولدش برای طرفدارانش در ایران متنی منتشر کرده است: «سفر همیشه بخشی جدایی ناپذیر از زندگی انسان است. سفرهایی که گاهی به مهاجرت نیز تبدیل میشوند. اهمیت این موضوع در سطح جهانی تا جایی است که روزی را بهنام روز مهاجران نامگذاری کردهاند.» از این نویسنده فرانسوی کتابهای «ناپلئون به جنگ داعش میرود»، «دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود»، «همه تابستان بدون فیسبوک»، «پلیس گلها، درختها و جنگلها» و «سفر شگفتانگیز» با ترجمه «ابوالفضل الله دادی» در انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
خاطره بازی
انتشار عکسی قدیمی از داریوش مؤدبیان در اینستاگرامش یاد و خاطره «محله بهداشت» را زنده کرد و نوشت: «بعضی از خاطرهها رهایمان نمیکنند: عکسی از آخرین روز ضبط «محله بهداشت» در استودیو ۱۱ جام جم. شهریور ۱۳۶۳. من (داریوش مؤدبیان - کارگردان این مجموعه) نفر اول ایستاده سمت راست در کنار جمع یارانم. باقی را شما شناسایی کنید و نام ببرید. سپاسگزارم!
عکس سه نفره و نقل خاطره اصغر نعیمی کارگردان در اینستاگرامش باعث شده که یادی کند از همکاریاش با کسانی مثل پارسا پیروزفر که این روزها نقل محافل شده است: «این روزها که انتشار عکسهای جدید پارسا پیروزفر او را بار دیگر تیتر اول رسانهها و موضوع بحث در فضای مجازی کرده، یاد این عکس قدیمی افتادم... حوالی سال ۱۳۸۳ من، تورج اصلانی و پارسا پیروزفر پشت صحنه «دیروقت»، فیلمی که ساخته شدن آن مدیون تلاش و همراهی گروهی نازنین _ بخصوص شخص پارسا پیروزفر _ بود، اما متأسفانه هرگز اجازه نمایش عمومی پیدا نکرد و حسرتش _ مثل حسرت خیلی چیزهای دیگر _ بر دل ما باقی ماند...»
با نویسندگان
صفحه رسمی استاد محمدرضا شفیعیکدکنی با انتشار یادداشتی خبر داده که فعلاً کلاسهای این استاد ادبیات برگزار نمیشود: «فعلاً حضور ایشان و برگزاری دوباره کلاسها با توجه به شلوغیهای همیشگی و شرایط کرونا عملاً منتفیست. اتفاقی که برای همه ما بسیار تلخ و حسرتانگیز است. در کرونا، یک دوره جلسههای مجازی با لطف و محبت استاد از این رسانه برگزار شد. در تلاشیم دوره مجازی دیگری را با صلاحدید ایشان برگزار کنیم.»
درگذشت برت.گ. فراگنر باعث شد که سیداحمدرضا خضری استاد تمام گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی هم در اینستاگرام خود چند خطی درباره این ایرانشناس برجسته اتریشی بنویسد که دیروز از دنیا رفت: «چندی پیش که به دعوت پروفسور شوارتس برای سخنرانی و دیدار با ایران شناسان مؤسسه ایرانشناسی وین به اتریش رفته بودم احوال او را جویا شدم. گفتند روزگار بازنشستگی را با یاد ایران و شاعران برجستهاش سپری مینماید. سوگمندانه امروز خبر درگذشت او را دریافت کردم. هر چند تنِ خاکی او پس از شش دهه کوشش خستگیناپذیر در حوزه ایران شناسی امروز از میان ما پر کشید، اما بیگمان یادش در تاریخ ایران شناسی جاودانه است و ایران شناسان دنیا همواره نامش را به نکویی خواهند برد.»
چهره
کوروش سلیمانی که این شبها نمایش «فرودگاه، پرواز707» را روی صحنه دارد از حضور احترام برومند برای تماشای این نمایش خبر داد و نوشت که اجرای روز جمعه به داوود رشیدی تقدیم شد. او در اینستاگرام خود نوشته: «درست ده سال پیش،آذر ماه سال هزار وسیصد و نود، بود که یک روز صبح تلفنم زنگ خورد. شمارهای ناشناس. سلام من داوودم. من: سلام، داوود؟... داوود رشیدی هستم... و من عین سربازی که تیمسار فرماندهاش به او زنگ زده باشد ذوق زده برپا ایستادم و گفتم آقا امر بفرمایید در خدمتم. میدانستم که مدتها بود آقای رشیدی در پی اجرای نمایشنامه فرودگاه پرواز شماره ۷۰۷ هستند... گفتند در جریان اجرای من هستی گفتم بله آقا... گفتند احمدرضا تو را برای نقش شاعر معرفی کرده عصر بیا دفتر تا نمایشنامه را به تو بدهم... و این آغازِ حرکت بود. حالا ما ده سال بعد به یاد آقای رشیدی با همان نمایشنامه این شبها بر صحنهایم. خانم برومند نازنین ممنون از همه لطف و دلگرمی و تشویق تان... خدا را شکر که بزرگانی چون شما داریم که از ما مراقبت میکنید.»
رومن پوئرتولاس نویسنده به مناسبت تولدش برای طرفدارانش در ایران متنی منتشر کرده است: «سفر همیشه بخشی جدایی ناپذیر از زندگی انسان است. سفرهایی که گاهی به مهاجرت نیز تبدیل میشوند. اهمیت این موضوع در سطح جهانی تا جایی است که روزی را بهنام روز مهاجران نامگذاری کردهاند.» از این نویسنده فرانسوی کتابهای «ناپلئون به جنگ داعش میرود»، «دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود»، «همه تابستان بدون فیسبوک»، «پلیس گلها، درختها و جنگلها» و «سفر شگفتانگیز» با ترجمه «ابوالفضل الله دادی» در انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.
خاطره بازی
انتشار عکسی قدیمی از داریوش مؤدبیان در اینستاگرامش یاد و خاطره «محله بهداشت» را زنده کرد و نوشت: «بعضی از خاطرهها رهایمان نمیکنند: عکسی از آخرین روز ضبط «محله بهداشت» در استودیو ۱۱ جام جم. شهریور ۱۳۶۳. من (داریوش مؤدبیان - کارگردان این مجموعه) نفر اول ایستاده سمت راست در کنار جمع یارانم. باقی را شما شناسایی کنید و نام ببرید. سپاسگزارم!
عکس سه نفره و نقل خاطره اصغر نعیمی کارگردان در اینستاگرامش باعث شده که یادی کند از همکاریاش با کسانی مثل پارسا پیروزفر که این روزها نقل محافل شده است: «این روزها که انتشار عکسهای جدید پارسا پیروزفر او را بار دیگر تیتر اول رسانهها و موضوع بحث در فضای مجازی کرده، یاد این عکس قدیمی افتادم... حوالی سال ۱۳۸۳ من، تورج اصلانی و پارسا پیروزفر پشت صحنه «دیروقت»، فیلمی که ساخته شدن آن مدیون تلاش و همراهی گروهی نازنین _ بخصوص شخص پارسا پیروزفر _ بود، اما متأسفانه هرگز اجازه نمایش عمومی پیدا نکرد و حسرتش _ مثل حسرت خیلی چیزهای دیگر _ بر دل ما باقی ماند...»
با نویسندگان
صفحه رسمی استاد محمدرضا شفیعیکدکنی با انتشار یادداشتی خبر داده که فعلاً کلاسهای این استاد ادبیات برگزار نمیشود: «فعلاً حضور ایشان و برگزاری دوباره کلاسها با توجه به شلوغیهای همیشگی و شرایط کرونا عملاً منتفیست. اتفاقی که برای همه ما بسیار تلخ و حسرتانگیز است. در کرونا، یک دوره جلسههای مجازی با لطف و محبت استاد از این رسانه برگزار شد. در تلاشیم دوره مجازی دیگری را با صلاحدید ایشان برگزار کنیم.»
درگذشت برت.گ. فراگنر باعث شد که سیداحمدرضا خضری استاد تمام گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی هم در اینستاگرام خود چند خطی درباره این ایرانشناس برجسته اتریشی بنویسد که دیروز از دنیا رفت: «چندی پیش که به دعوت پروفسور شوارتس برای سخنرانی و دیدار با ایران شناسان مؤسسه ایرانشناسی وین به اتریش رفته بودم احوال او را جویا شدم. گفتند روزگار بازنشستگی را با یاد ایران و شاعران برجستهاش سپری مینماید. سوگمندانه امروز خبر درگذشت او را دریافت کردم. هر چند تنِ خاکی او پس از شش دهه کوشش خستگیناپذیر در حوزه ایران شناسی امروز از میان ما پر کشید، اما بیگمان یادش در تاریخ ایران شناسی جاودانه است و ایران شناسان دنیا همواره نامش را به نکویی خواهند برد.»
تلاش برای بهبود رابطه موسیقی و شهر
لیلا وشنوه
دکترای علم اطلاعات و دانششناسی
در مباحث مرتبط با تأثیر و تأثرهای هنرها بر انسان، بارها گفته شده که یکی از تأثیرات موسیقی، تلطیف ادراک است. بنای چنین باوری بر این استوار است که ادراک، بهتنهایی شاید کارآمد نیست و باید با لطافت همراه شود. شهر، میتواند یکی از مهمترین بسترهای بروز این تلطیف باشد و از آنجا که هر جغرافیایی، موسیقی خود را دارد، خلق فضای مناسب و ماندگار در محلات برای شکلگیری و گسترش موسیقی محلات باید مورد توجه مدیریت شهری باشد. شهر، همیشه منبع الهام و مکانی برای ظهور موسیقی بوده است. نگاهی به تاریخ موسیقی جهان و خلق آثار مهم بر اساس زیستبوم هنرمندان این را به ما نشان میدهد. شناخت سازها، صداها، سبکها و آموزشهای اولیه یکی از روشهای نوین برای دستیابی به هدف پیوند فضای شهری و موسیقی است. یکی از این فضاهای مناسب، پارکها و زمینهای بازی میتواند باشد؛ در این گونه فضاها شهروندان با هرسن و توانایی میتوانند مهارت موسیقایی خود را به اشتراک بگذارند و از قابلیتی مغفولمانده در محلات لذت ببرند.
از سوی دیگر، بدیهی است که هنر موسیقی میتواند فضای شهری را مبدل به مکان شهری کند و روح و لطافت به فضاهای شهری ببخشد. در تبدیل فضا به مکان، توجه به فضاهای پیاده و عمومی و استفاده از موسیقی خیابانی گرفته تا استفاده از امکانات مختلف که صداهای خاطره انگیز را در محلات مختلف تداعی میکنند، میتواند راهگشا باشد. درعین حال نباید از شناخت مکان محلات و اقلیم آنها در برپایی برنامههای مبتنی بر موسیقی و ایجاد فضای شهری مناسب که بتواند زمینهای مناسب برای اجرای موسیقی خیابانی باشد، غافل بود. از اینرو در سطح محلات، باید شرایطی برای جوانان و علاقهمندان به موسیقی که امکانات لازم برای تمرین و اجرای موسیقی را ندارند فراهم کرد که شهروندان رایگان از آنها بهرهمند شوند. این را نباید فراموش کرد که هنر شهری همانطور که رایگان عرضه میشود، باید با تسهیلاتی ازهمین دست هم آموزش داده شود. بسیاری از شهروندان علاقهمند به هنر، دست و پنجه نرم کردن با معیشت را بهعنوان یکی از موانع اشتغالشان به هنر عنوان میکنند و همین تسهیلات میتواند آن موانع را مرتفع کند.
رابطه شهرها با موسیقی چندسالی است که بهبود یافته، اما بدیهی است برای آنچه میتوان رابطهای عمیق نامید، راه نرفته بسیار است. برای بهبود رابطه مدیریت شهری و موسیقی، این پیشنهادها را میتوان ارائه داد: تشکیل کارگروهی ویژه موضوعاتی همچون بررسی موسیقی، موسیقی خیابانی و نحوه سازماندهی و حمایت از هنرمندان، آموزش موسیقی به کودکان کار و حمایت از آنها، تدریس و اجرای موسیقی در سرای محلات، ارتقای سطح کیفیت آموزش و مهارت مدرسین موسیقی در سرای محلات و برگزاری نشستها و همایشهای تخصصی و ارتقای سطح کیفی در حوزه موسیقی محلات و خدمات مرتبط با موسیقی به شهروندان.
دکترای علم اطلاعات و دانششناسی
در مباحث مرتبط با تأثیر و تأثرهای هنرها بر انسان، بارها گفته شده که یکی از تأثیرات موسیقی، تلطیف ادراک است. بنای چنین باوری بر این استوار است که ادراک، بهتنهایی شاید کارآمد نیست و باید با لطافت همراه شود. شهر، میتواند یکی از مهمترین بسترهای بروز این تلطیف باشد و از آنجا که هر جغرافیایی، موسیقی خود را دارد، خلق فضای مناسب و ماندگار در محلات برای شکلگیری و گسترش موسیقی محلات باید مورد توجه مدیریت شهری باشد. شهر، همیشه منبع الهام و مکانی برای ظهور موسیقی بوده است. نگاهی به تاریخ موسیقی جهان و خلق آثار مهم بر اساس زیستبوم هنرمندان این را به ما نشان میدهد. شناخت سازها، صداها، سبکها و آموزشهای اولیه یکی از روشهای نوین برای دستیابی به هدف پیوند فضای شهری و موسیقی است. یکی از این فضاهای مناسب، پارکها و زمینهای بازی میتواند باشد؛ در این گونه فضاها شهروندان با هرسن و توانایی میتوانند مهارت موسیقایی خود را به اشتراک بگذارند و از قابلیتی مغفولمانده در محلات لذت ببرند.
از سوی دیگر، بدیهی است که هنر موسیقی میتواند فضای شهری را مبدل به مکان شهری کند و روح و لطافت به فضاهای شهری ببخشد. در تبدیل فضا به مکان، توجه به فضاهای پیاده و عمومی و استفاده از موسیقی خیابانی گرفته تا استفاده از امکانات مختلف که صداهای خاطره انگیز را در محلات مختلف تداعی میکنند، میتواند راهگشا باشد. درعین حال نباید از شناخت مکان محلات و اقلیم آنها در برپایی برنامههای مبتنی بر موسیقی و ایجاد فضای شهری مناسب که بتواند زمینهای مناسب برای اجرای موسیقی خیابانی باشد، غافل بود. از اینرو در سطح محلات، باید شرایطی برای جوانان و علاقهمندان به موسیقی که امکانات لازم برای تمرین و اجرای موسیقی را ندارند فراهم کرد که شهروندان رایگان از آنها بهرهمند شوند. این را نباید فراموش کرد که هنر شهری همانطور که رایگان عرضه میشود، باید با تسهیلاتی ازهمین دست هم آموزش داده شود. بسیاری از شهروندان علاقهمند به هنر، دست و پنجه نرم کردن با معیشت را بهعنوان یکی از موانع اشتغالشان به هنر عنوان میکنند و همین تسهیلات میتواند آن موانع را مرتفع کند.
رابطه شهرها با موسیقی چندسالی است که بهبود یافته، اما بدیهی است برای آنچه میتوان رابطهای عمیق نامید، راه نرفته بسیار است. برای بهبود رابطه مدیریت شهری و موسیقی، این پیشنهادها را میتوان ارائه داد: تشکیل کارگروهی ویژه موضوعاتی همچون بررسی موسیقی، موسیقی خیابانی و نحوه سازماندهی و حمایت از هنرمندان، آموزش موسیقی به کودکان کار و حمایت از آنها، تدریس و اجرای موسیقی در سرای محلات، ارتقای سطح کیفیت آموزش و مهارت مدرسین موسیقی در سرای محلات و برگزاری نشستها و همایشهای تخصصی و ارتقای سطح کیفی در حوزه موسیقی محلات و خدمات مرتبط با موسیقی به شهروندان.
کتابی که باعث رشد همبستگی، همدلی و مراقبت و تعهد میشود
حمید شانس
مجسمه ساز پیشکسوت
کتاب «آدمی یک تاریخ نوید بخش» نوشته روتخر برخمان و ترجمه مزدا موحد که در سال 2020 نوشته شده است را پیشنهاد میکنم در این زمانه که کرونا تمام مناسبتهای جهان و انسان را تحتالشعاع خود قرار داد، بخوانید.
این کتاب در مورد سرشت آدمی صحبت میکند. این بحث که انسان گوی و یاور آدمی است. نویسنده این مسأله را با تعداد زیادی نظریه آن هم با نگاه تاریخی و مردم شناسی پیگرفته است و بزرگترین حکمش این است که این حجم عظیم نظریه را دوباره بینی کرده است. و سعی کرده از طریق زیستشناسی تکاملی، تاریخ طبیعت و جامعه شناسی نشان دهد که سرشت انسانی خیرخواه است و در حقیقت شیوههای دشمنی، خشونت و به اصطلاح نفرت روشهایی است که در طول فرهنگ و بخصوص فرهنگ سوداگری پیدا شده است و نیز این بخش از قضیه که شکل گیری، پیشرفت وهوشمندی آدمی ثمره فرعی همبستگی و همدلی و محبت است، مبحث مرکزی این بحث است. و اینکه تلاش میکند تا اثبات کند جنگ امری ناگزیر نیست و جنگ لزوماً خصلت بشری نیست و بشر میتواند از طریق رفتارهای عاطفی محور روابط بهتر و گیراتری را شکل دهد.
بهنظرم کتابی است که نثر ساده و روانی دارد و چفت و بست عاطفی در کل کتاب وجود دارد و خواندنش جذاب و پربار است. در حقیقت مجموعهای از کتابها اخیراً بیرون آمده که گونهای آسیبشناسی نولیبرالیسم در ابعاد اجتماعی است. اینکه با توجه به کرونایی که ایجاد شده و چالشهای انسانی که ایجاد کرده، بازبینیها و دوباره سازیها به چه نحوی باید باشد. بهنظرم خواندن این کتابها ضروری است.
چون تصمیمات و روشهایی که در پیش میگیریم و ساختارهایی را در دوران بحران شکل میدهیم، به سرقفلی زندگی آینده تبدیل میشود و در طول تاریخ بارها تکرار شده است.
اینکه در یک بحران چگونه اندیشه کنیم و چه کنیم و چطور رفتارمان را برای آینده شکل دهیم. در مسأله کرونا و بحران زیست محیطی؛عاطفی و اقتصادی همراهش اتفاقی که افتاده این است که تعداد زیادی آدم بیکار و گرسنه شدند و فاصله فقیر و غنی در دنیا زیاد شده است. بسیاری از مردم دنبال قربانی و مقصر میگردند. این مسأله تنشهای انسانی و اجتماعی و بیگانه ستیزی و دشمن فرض کردن را تشدید کرده است. در این شرایط لازم است که بهانههای کافی برای مقابله با این تفکر پیدا شود. در شرایط کنونی برای دشمنی و خشونت به اندازه کافی دلیل وجود دارد از طرفی نیاز است که همبستگی، همدلی و مراقبت و تعهد رشد کند تا مبادا جامعه به طرف جریانهای خشنتر کشیده شود. بنابراین خواندن این کتاب مناسب است.
آدمی یک تاریخ نوید بخش
نویسنده: روتخر برخمان
مترجم: مزدا موحد
مجسمه ساز پیشکسوت
کتاب «آدمی یک تاریخ نوید بخش» نوشته روتخر برخمان و ترجمه مزدا موحد که در سال 2020 نوشته شده است را پیشنهاد میکنم در این زمانه که کرونا تمام مناسبتهای جهان و انسان را تحتالشعاع خود قرار داد، بخوانید.
این کتاب در مورد سرشت آدمی صحبت میکند. این بحث که انسان گوی و یاور آدمی است. نویسنده این مسأله را با تعداد زیادی نظریه آن هم با نگاه تاریخی و مردم شناسی پیگرفته است و بزرگترین حکمش این است که این حجم عظیم نظریه را دوباره بینی کرده است. و سعی کرده از طریق زیستشناسی تکاملی، تاریخ طبیعت و جامعه شناسی نشان دهد که سرشت انسانی خیرخواه است و در حقیقت شیوههای دشمنی، خشونت و به اصطلاح نفرت روشهایی است که در طول فرهنگ و بخصوص فرهنگ سوداگری پیدا شده است و نیز این بخش از قضیه که شکل گیری، پیشرفت وهوشمندی آدمی ثمره فرعی همبستگی و همدلی و محبت است، مبحث مرکزی این بحث است. و اینکه تلاش میکند تا اثبات کند جنگ امری ناگزیر نیست و جنگ لزوماً خصلت بشری نیست و بشر میتواند از طریق رفتارهای عاطفی محور روابط بهتر و گیراتری را شکل دهد.
بهنظرم کتابی است که نثر ساده و روانی دارد و چفت و بست عاطفی در کل کتاب وجود دارد و خواندنش جذاب و پربار است. در حقیقت مجموعهای از کتابها اخیراً بیرون آمده که گونهای آسیبشناسی نولیبرالیسم در ابعاد اجتماعی است. اینکه با توجه به کرونایی که ایجاد شده و چالشهای انسانی که ایجاد کرده، بازبینیها و دوباره سازیها به چه نحوی باید باشد. بهنظرم خواندن این کتابها ضروری است.
چون تصمیمات و روشهایی که در پیش میگیریم و ساختارهایی را در دوران بحران شکل میدهیم، به سرقفلی زندگی آینده تبدیل میشود و در طول تاریخ بارها تکرار شده است.
اینکه در یک بحران چگونه اندیشه کنیم و چه کنیم و چطور رفتارمان را برای آینده شکل دهیم. در مسأله کرونا و بحران زیست محیطی؛عاطفی و اقتصادی همراهش اتفاقی که افتاده این است که تعداد زیادی آدم بیکار و گرسنه شدند و فاصله فقیر و غنی در دنیا زیاد شده است. بسیاری از مردم دنبال قربانی و مقصر میگردند. این مسأله تنشهای انسانی و اجتماعی و بیگانه ستیزی و دشمن فرض کردن را تشدید کرده است. در این شرایط لازم است که بهانههای کافی برای مقابله با این تفکر پیدا شود. در شرایط کنونی برای دشمنی و خشونت به اندازه کافی دلیل وجود دارد از طرفی نیاز است که همبستگی، همدلی و مراقبت و تعهد رشد کند تا مبادا جامعه به طرف جریانهای خشنتر کشیده شود. بنابراین خواندن این کتاب مناسب است.
آدمی یک تاریخ نوید بخش
نویسنده: روتخر برخمان
مترجم: مزدا موحد
یاد مرگ در لحظات احتضار پاییز
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
چرا پاییز یادآور مرگ است و چه نسبتی میان مرگ و پاییز وجود دارد که شاعران بعضاً پاییز را تشبیه به مرگ کردهاند؟ در ادبیات عرفانی به این پرسش پاسخهای گوناگونی داده شده، از جمله اینکه؛ چون در فصل خزان، برگ درختان از شاخه جدا شده و حیاتشان رو به نیستی مینهد. این فصل بیش از سایر فصول سال یادآور مرگ است.
در خزان آن صدهزاران شاخ و برگ
در هزیمت رفته در دریای مرگ
این برداشت برخاسته از متون دینی بویژه قرآن کریم است. آنجا که میفرماید: «و اوست خدایی که بادها را فرستاد تا نوید دهنده رحمت خویش باشد و همچون ابری گرانبها به بالا برکشد و ما آن را به زمینی مرده و بیگیاه میرانیم و از آن آب فرومیریزیم و بدان سبب میوههای گوناگون از درخت برون میآوریم. همچنان که مردگان را از گور برمیانگیزیم، مگر شما بدین نشان به یاد رستاخیز افتید» (اعراف، آیه 57).
مولوی در مثنوی معنوی، پاییز را نماد مرگ معنوی میداند و باورخود را اینگونه در قالب شعر میسراید:
تن چو با برگ است روز و شب از آن/شاخ جان در برگریز است و خزان/برگ تن، بیبرگی جان است زود/این بباید کاستن، آن را فزود
در آموزههای دینی یاد مرگ و مرگاندیشی از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا هیچچیز همانند یاد مرگ انسان را از گردنکشی و عصیان باز نمیدارد. مرگ باوری انسان را فروتن و متواضع میکند و فروتنی نیز موجب پذیرش و کرنش در برابر حقیقت هستی است. در زندگی روزمره اغلب کمتر وقوع مرگ را بهیاد میآوریم و تنها عاملی که ممکن است ما را به یاد مرگ اندازد، درگذشت دوستان و اطرافیان است. افراد مرگباور اما پیوسته یاد مرگ را پیشرو دارند و هر چیزی میتواند مرگ را به یاد آنان بیاورد. پایان هر فصل برای اینان یادآور پایان زندگی و مرگ است. از اینرو روزهای پایانی پاییز نیز برای این عده، تداعیگر مرگ است، زیرا براین باورند که؛ یاد مرگ، انسان را از فرو رفتن در دام دنیای نکوهیده باز میدارد و سرکشی آدمی را مهار زده از عذاب و حسرت قیامت میرهاند زین سبب یاد مرگ بالاترین ذکرهاست.
بهراستی اگر یاد مرگ نباشد چه چیزی پیش میآید؟! به تجربه ثابت شده است، غفلت آدمی از مرگ و معاد، عاملی بزرگ در عصیان و تباهی انسان است. امیرمؤمنان علی(ع) در این رابطه میفرماید: «شما را به یاد کردن مرگ و کاستن بیخبری از آن سفارش میکنم. چگونه از چیزی غافلید که او شما را رها نمیکند و از شما غافل نیست؟ چگونه از کسی که مهلت نمیدهد (ملکالموت) مهلت میطلبید؟ مردگان برای پند دادن به شما بسندهاند چه آنان را دیدید که بر دوشها به گورهایشان برده شدند، نه خود سوار بودند؛ در گورهایشان فرود آورده شدند، نه خود فرود آمدند. گویی آنان آبادکننده دنیا نبودند، و گویی همیشه آخرت خانههایشان بود و پیوسته در آن غنودند. آنچه را وطن خود گرفته بودند، از آن رمیدند و در آنجا که از آن میرمیدند، آرمیدند. بدانچه از آن جدا شدند، سرگرم گردیدند و جایی را که به آنجا رفتند، تباه گردانیدند. دیگرنه توان آن دارند که از زشتی، باز گردند و نه توان آنکه بر کار نیک خویش بیفزایند. به دنیا خو گرفتند و دنیا آنان را فریفت! آنان بدان اعتماد کردند و دنیا بر خاکشان انداخت. پس بر یکدیگر پیشی گیرید (در آمادگی برای مرگ) و آمرزش خواهی از خدایتان!... (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۸)
مرگاندیشی رویهای کارآمد در مهار آدمی و دستاوردی پرمایه برای پرواپیشگی انسان است. امیرمؤمنان علی(ع) در سخنی دیگر اشاره می فرماید به این حقیقت که آدمی برای چه مرزها را زیر پا بگذارد و حرمتها را بشکند و دنیاطلبی و ستمگری کند؟ برای جسمی که مرگ در کمین اوست و پس از مردن، پاسخ دادن به همه چیز در انتظارش، و رسیدگی سخت فراروی اوست؟
در هرحال یاد مرگ، انسان را از فروغلتیدن در دامهای گناه آلود باز میدارد و سرکشی آدمی را مهار میزند. از اینرو امیرالمؤمنین علی(ع) یاد مرگ را برترین ذکر دانستهاند و در سفارش به فرزندش حسن(ع) میفرماید: «فرزندم! بسیار یاد مرگ باش و یاد آنچه با آن برمیآیی و آنچه پس از مردن روی بدان خواهی کرد. تا چون مرگ تو را دربرگرفت، سازوبرگ خویش را آراسته باشی و کمر خود را بسته! نکند مرگ ناگهان بیاید و تو را غافلگیر کند!....» (نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۳)
دبیر گروه پایداری
چرا پاییز یادآور مرگ است و چه نسبتی میان مرگ و پاییز وجود دارد که شاعران بعضاً پاییز را تشبیه به مرگ کردهاند؟ در ادبیات عرفانی به این پرسش پاسخهای گوناگونی داده شده، از جمله اینکه؛ چون در فصل خزان، برگ درختان از شاخه جدا شده و حیاتشان رو به نیستی مینهد. این فصل بیش از سایر فصول سال یادآور مرگ است.
در خزان آن صدهزاران شاخ و برگ
در هزیمت رفته در دریای مرگ
این برداشت برخاسته از متون دینی بویژه قرآن کریم است. آنجا که میفرماید: «و اوست خدایی که بادها را فرستاد تا نوید دهنده رحمت خویش باشد و همچون ابری گرانبها به بالا برکشد و ما آن را به زمینی مرده و بیگیاه میرانیم و از آن آب فرومیریزیم و بدان سبب میوههای گوناگون از درخت برون میآوریم. همچنان که مردگان را از گور برمیانگیزیم، مگر شما بدین نشان به یاد رستاخیز افتید» (اعراف، آیه 57).
مولوی در مثنوی معنوی، پاییز را نماد مرگ معنوی میداند و باورخود را اینگونه در قالب شعر میسراید:
تن چو با برگ است روز و شب از آن/شاخ جان در برگریز است و خزان/برگ تن، بیبرگی جان است زود/این بباید کاستن، آن را فزود
در آموزههای دینی یاد مرگ و مرگاندیشی از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا هیچچیز همانند یاد مرگ انسان را از گردنکشی و عصیان باز نمیدارد. مرگ باوری انسان را فروتن و متواضع میکند و فروتنی نیز موجب پذیرش و کرنش در برابر حقیقت هستی است. در زندگی روزمره اغلب کمتر وقوع مرگ را بهیاد میآوریم و تنها عاملی که ممکن است ما را به یاد مرگ اندازد، درگذشت دوستان و اطرافیان است. افراد مرگباور اما پیوسته یاد مرگ را پیشرو دارند و هر چیزی میتواند مرگ را به یاد آنان بیاورد. پایان هر فصل برای اینان یادآور پایان زندگی و مرگ است. از اینرو روزهای پایانی پاییز نیز برای این عده، تداعیگر مرگ است، زیرا براین باورند که؛ یاد مرگ، انسان را از فرو رفتن در دام دنیای نکوهیده باز میدارد و سرکشی آدمی را مهار زده از عذاب و حسرت قیامت میرهاند زین سبب یاد مرگ بالاترین ذکرهاست.
بهراستی اگر یاد مرگ نباشد چه چیزی پیش میآید؟! به تجربه ثابت شده است، غفلت آدمی از مرگ و معاد، عاملی بزرگ در عصیان و تباهی انسان است. امیرمؤمنان علی(ع) در این رابطه میفرماید: «شما را به یاد کردن مرگ و کاستن بیخبری از آن سفارش میکنم. چگونه از چیزی غافلید که او شما را رها نمیکند و از شما غافل نیست؟ چگونه از کسی که مهلت نمیدهد (ملکالموت) مهلت میطلبید؟ مردگان برای پند دادن به شما بسندهاند چه آنان را دیدید که بر دوشها به گورهایشان برده شدند، نه خود سوار بودند؛ در گورهایشان فرود آورده شدند، نه خود فرود آمدند. گویی آنان آبادکننده دنیا نبودند، و گویی همیشه آخرت خانههایشان بود و پیوسته در آن غنودند. آنچه را وطن خود گرفته بودند، از آن رمیدند و در آنجا که از آن میرمیدند، آرمیدند. بدانچه از آن جدا شدند، سرگرم گردیدند و جایی را که به آنجا رفتند، تباه گردانیدند. دیگرنه توان آن دارند که از زشتی، باز گردند و نه توان آنکه بر کار نیک خویش بیفزایند. به دنیا خو گرفتند و دنیا آنان را فریفت! آنان بدان اعتماد کردند و دنیا بر خاکشان انداخت. پس بر یکدیگر پیشی گیرید (در آمادگی برای مرگ) و آمرزش خواهی از خدایتان!... (نهج البلاغه، خطبه ۱۸۸)
مرگاندیشی رویهای کارآمد در مهار آدمی و دستاوردی پرمایه برای پرواپیشگی انسان است. امیرمؤمنان علی(ع) در سخنی دیگر اشاره می فرماید به این حقیقت که آدمی برای چه مرزها را زیر پا بگذارد و حرمتها را بشکند و دنیاطلبی و ستمگری کند؟ برای جسمی که مرگ در کمین اوست و پس از مردن، پاسخ دادن به همه چیز در انتظارش، و رسیدگی سخت فراروی اوست؟
در هرحال یاد مرگ، انسان را از فروغلتیدن در دامهای گناه آلود باز میدارد و سرکشی آدمی را مهار میزند. از اینرو امیرالمؤمنین علی(ع) یاد مرگ را برترین ذکر دانستهاند و در سفارش به فرزندش حسن(ع) میفرماید: «فرزندم! بسیار یاد مرگ باش و یاد آنچه با آن برمیآیی و آنچه پس از مردن روی بدان خواهی کرد. تا چون مرگ تو را دربرگرفت، سازوبرگ خویش را آراسته باشی و کمر خود را بسته! نکند مرگ ناگهان بیاید و تو را غافلگیر کند!....» (نهجالبلاغه، حکمت ۴۳۳)
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
طراحی «پسری با ابروهای ضخیم» از چهره زندهیاد ابوالحسنی
-
اعتبار دینی هنر
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
تلاش برای بهبود رابطه موسیقی و شهر
-
کتابی که باعث رشد همبستگی، همدلی و مراقبت و تعهد میشود
-
یاد مرگ در لحظات احتضار پاییز
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین