ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا:
قدردان همراهی و اعتماد مردم در موضوع کرونا هستیم
گروه سیاسی/ سیاست و رویکرد دولت سیزدهم در مقابله با کرونا و کاهش آسیب های جانی و مالی آن در میان مدت به نتیجه رسید، امری که باعث شد رئیس جمهور روز گذشته در ستاد ملی مقابله با کرونا، هم از همراهی مردم قدردانی کند و هم از تلاش کادر درمان در آسیب های ناشی از کرونا. هرچند رئیس جمهور همچنان رعایت شیوه نامه ها را ضروری خواند و در همین رابطه، بر ضرورت تداوم کنترل های هوشمند تأکید کرد. این دستاوردهای ملی و مردمی درحالی به دست آمد که تا همین چند وقت پیش، میزان مرگ و میر روزانه ناشی از کرونا در کشور به 700 نفر رسیده بود. اما اکنون نه تنها هیچ شهری از نظر کرونا در وضعیت قرمز و نارتجی نیست، بلکه اکثریت شهرها در وضعیت آبی و البته تعدادی نیز در وضعیت زرد قرار دارند.
نکته اینجا است که رئیس جمهور در اظهارنظر روز گذشته خود، همه مزیت ها و پیامدهای مثبت این دستاورد را صرفا در سبد دولت قرار نداد، بلکه نخست خود مردم و در مرحله بعد، کادر درمان را از جمله زمینه سازان این تحول در کشور دانست.
قدردانی رئیس جمهور از همراهی مردم و تلاش کادر درمان
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، آیت الله رئیسی روز گذشته در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا، از همراهی مردم و تلاش کادر بهداشت و درمان در کاهش آسیبهای کرونا قدردانی کرد و حفظ و تقویت این روند، یعنی رعایت شیوه نامههای بهداشتی و تداوم کنترلهای دقیق و هوشمند بویژه در مرزهای کشور را ضروری دانست.
ریس جمهور، اقدامات انجام شده در ماههای اخیر برای صیانت از جان مردم و افزایش ایمنی در مقابل ویروس کرونا را بسیار ارزشمند ارزیابی کرد و با قدردانی از همه دستاندرکاران این اقدامات، اظهارکرد: بازگشایی هوشمند، تحرک و نشاط را به جامعه برگرداند، اما برای صیانت از جان مردم لازم است همچنان رعایت دستوالعملهای بهداشتی از سوی مردم و دستگاههای متولی مورد تأکید جدی باشد.
آیت الله رئیسی با تأکید مجدد بر ضرورت توجه مضاعف به کنترل تردد از مرزهای کشور، گفت: صیانت از جان و سلامتی مردم ایجاب میکند که تردد افراد از مرزها بهویژه از کشورهایی که احتمال سرایت بیشتری وجود دارد، با دقت و جدیت کنترل شود. البته محدودیتهایی که در این زمینه اعمال میشود به گونه ای باشد که برای تردد ضروری مردم مشکلی ایجاد نکند.
رئیس جمهور با تشکر از همراهی و اعتماد مردم در رعایت شیوه نامههای بهداشتی اظهارکرد: امروز مردم بخوبی اطلاع دارند که با رعایت اصول بهداشتی میتوان از آسیبهای بعدی شیوع بیماری کرونا جلوگیری کرد و در این راستا دولت کاملاً به ارزش همراهی و همدلی مردم واقف است و تلاشهای خود را برای صیانت از جان مردم همچنان با قوت ادامه خواهد داد.
صیانت از جان مردم، مهم ترین وظیفه دولت
اظهارات روز گذشته آیت الله رئیسی درحالی صورت گرفت که رئیس جمهور از ابتدای آغاز بکار دولت، همواره صیانت از جان مردم را یکی از مهم ترین وظایف پیش روی دولت دانسته بود. از جمله 14 آذرماه در گفت و گوی تلویزیونی با مردم، نخست با اشاره به اینکه «مردم هم از شرایطی که دولت تحویل شد و هم از گذر زمان خوب مطلع و آگاهند» اظهار کرد: «یکی از اولویتهای دولت مسأله تأمین واکسن و تأمین شرایطی بود تا با مردم در برابر مشکلات معیشتی همراهی و نسبت به گرهگشاییها گام بردارد. در روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری اعلام کردم که از بین مسائل پیشروی دولت، اولین مسأله، موضوع کرونا و ضرورت واکسیناسیون عمومی است.»
رئیس جمهور با مخاطب قراردادن مردم و بیان اینکه «به یاد دارید که در آن روزها، روزانه حدود ۷۰۰ خانواده ایرانی داغدار میشدند» تصریح کرد: «عزیزان بسیاری را از دست دادیم؛ این از مسائلی بود که هم برای ما و هم برای مردم تبدیل به غصه شده بود که چرا کار جدیتر انجام نمیشود. پاسخی که آن روزها میشنیدیم یا در ارتباط با مشکلات تخصیص ارز بود یا اینکه عنوان میشد کشورها به دلیل مشکلات تحریم به ما واکسن نمیدهند.»
به همین دلیل بود که دولت سیزدهم واکسیناسیون و تهیه واکسن را در دستور کار خود قرار داد، تا جایی که به تأکید رئیس جمهور « در صدمین روز دولت باید اعلام کنم که بیش از ۱۰۰ میلیون دوز واکسن تزریق شده است.» برهمین اساس بود که آیت الله رئیسی در همین گفت و گو، اعلام کرد که «شرایط بازگشایی فضای کسب و کارها آماده شده و فعالیت بیش از صد هزار کسب و کار تعطیل شده دو مرتبه آغاز شد.» پس از صیانت از جان مردم، بازگشایی کسب و کارها و محیط های اجتماعی، اقدام و تصمیم مؤثر دولت برای حفظ معیشت و تأمین نان مردم بود.
البته در گفت و گوی تلویزیونی نیز، مانند سخنان روز گذشته در ستاد ملی مقابله با کرونا، رئیس جمهور بازهم وزن مردم را در رسیدن به این وضعیت، پررنگ تر از دولت دانست؛ آنجا که گفت: «دولت در مسأله واکسیناسیون عمومی موفق عمل کرده و در این رابطه از سوی مردم تقدیر شده است (اما) ما از خودمان ممنون نیستیم، از مردم ممنونیم که در این رابطه خوب همکاری کردند؛ یعنی روزی مردم به دنبال واکسن میگشتند و اما امروز ما دنبال این هستیم که مردم بیایند و واکسن بزنند و این شرایط، شرایط خوبی است.»
نکته اینجا است که رئیس جمهور در اظهارنظر روز گذشته خود، همه مزیت ها و پیامدهای مثبت این دستاورد را صرفا در سبد دولت قرار نداد، بلکه نخست خود مردم و در مرحله بعد، کادر درمان را از جمله زمینه سازان این تحول در کشور دانست.
قدردانی رئیس جمهور از همراهی مردم و تلاش کادر درمان
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، آیت الله رئیسی روز گذشته در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا، از همراهی مردم و تلاش کادر بهداشت و درمان در کاهش آسیبهای کرونا قدردانی کرد و حفظ و تقویت این روند، یعنی رعایت شیوه نامههای بهداشتی و تداوم کنترلهای دقیق و هوشمند بویژه در مرزهای کشور را ضروری دانست.
ریس جمهور، اقدامات انجام شده در ماههای اخیر برای صیانت از جان مردم و افزایش ایمنی در مقابل ویروس کرونا را بسیار ارزشمند ارزیابی کرد و با قدردانی از همه دستاندرکاران این اقدامات، اظهارکرد: بازگشایی هوشمند، تحرک و نشاط را به جامعه برگرداند، اما برای صیانت از جان مردم لازم است همچنان رعایت دستوالعملهای بهداشتی از سوی مردم و دستگاههای متولی مورد تأکید جدی باشد.
آیت الله رئیسی با تأکید مجدد بر ضرورت توجه مضاعف به کنترل تردد از مرزهای کشور، گفت: صیانت از جان و سلامتی مردم ایجاب میکند که تردد افراد از مرزها بهویژه از کشورهایی که احتمال سرایت بیشتری وجود دارد، با دقت و جدیت کنترل شود. البته محدودیتهایی که در این زمینه اعمال میشود به گونه ای باشد که برای تردد ضروری مردم مشکلی ایجاد نکند.
رئیس جمهور با تشکر از همراهی و اعتماد مردم در رعایت شیوه نامههای بهداشتی اظهارکرد: امروز مردم بخوبی اطلاع دارند که با رعایت اصول بهداشتی میتوان از آسیبهای بعدی شیوع بیماری کرونا جلوگیری کرد و در این راستا دولت کاملاً به ارزش همراهی و همدلی مردم واقف است و تلاشهای خود را برای صیانت از جان مردم همچنان با قوت ادامه خواهد داد.
صیانت از جان مردم، مهم ترین وظیفه دولت
اظهارات روز گذشته آیت الله رئیسی درحالی صورت گرفت که رئیس جمهور از ابتدای آغاز بکار دولت، همواره صیانت از جان مردم را یکی از مهم ترین وظایف پیش روی دولت دانسته بود. از جمله 14 آذرماه در گفت و گوی تلویزیونی با مردم، نخست با اشاره به اینکه «مردم هم از شرایطی که دولت تحویل شد و هم از گذر زمان خوب مطلع و آگاهند» اظهار کرد: «یکی از اولویتهای دولت مسأله تأمین واکسن و تأمین شرایطی بود تا با مردم در برابر مشکلات معیشتی همراهی و نسبت به گرهگشاییها گام بردارد. در روز تنفیذ حکم ریاست جمهوری اعلام کردم که از بین مسائل پیشروی دولت، اولین مسأله، موضوع کرونا و ضرورت واکسیناسیون عمومی است.»
رئیس جمهور با مخاطب قراردادن مردم و بیان اینکه «به یاد دارید که در آن روزها، روزانه حدود ۷۰۰ خانواده ایرانی داغدار میشدند» تصریح کرد: «عزیزان بسیاری را از دست دادیم؛ این از مسائلی بود که هم برای ما و هم برای مردم تبدیل به غصه شده بود که چرا کار جدیتر انجام نمیشود. پاسخی که آن روزها میشنیدیم یا در ارتباط با مشکلات تخصیص ارز بود یا اینکه عنوان میشد کشورها به دلیل مشکلات تحریم به ما واکسن نمیدهند.»
به همین دلیل بود که دولت سیزدهم واکسیناسیون و تهیه واکسن را در دستور کار خود قرار داد، تا جایی که به تأکید رئیس جمهور « در صدمین روز دولت باید اعلام کنم که بیش از ۱۰۰ میلیون دوز واکسن تزریق شده است.» برهمین اساس بود که آیت الله رئیسی در همین گفت و گو، اعلام کرد که «شرایط بازگشایی فضای کسب و کارها آماده شده و فعالیت بیش از صد هزار کسب و کار تعطیل شده دو مرتبه آغاز شد.» پس از صیانت از جان مردم، بازگشایی کسب و کارها و محیط های اجتماعی، اقدام و تصمیم مؤثر دولت برای حفظ معیشت و تأمین نان مردم بود.
البته در گفت و گوی تلویزیونی نیز، مانند سخنان روز گذشته در ستاد ملی مقابله با کرونا، رئیس جمهور بازهم وزن مردم را در رسیدن به این وضعیت، پررنگ تر از دولت دانست؛ آنجا که گفت: «دولت در مسأله واکسیناسیون عمومی موفق عمل کرده و در این رابطه از سوی مردم تقدیر شده است (اما) ما از خودمان ممنون نیستیم، از مردم ممنونیم که در این رابطه خوب همکاری کردند؛ یعنی روزی مردم به دنبال واکسن میگشتند و اما امروز ما دنبال این هستیم که مردم بیایند و واکسن بزنند و این شرایط، شرایط خوبی است.»
2 بازیکن تیم ملی هندبال زنان در گفتوگو با «ایران» :
مسابقات جهانی کلاس درس بود
محمد محمدی سدهی
خبرنگار
مسابقات هندبال قهرمانی زنان جهان در اسپانیا برگزار شد و تیم ملی هندبال بانوان ایران با حضور در جایگاه 31 به کار خود پایان داد. زنان هندبالیست ایران که با چهارمی در آسیا برای نخستین بار جواز حضور در رقابتهای جهانی را کسب کرده بودند، بواسطه مصاف با تیمهای نروژ، رومانی، قزاقستان، ازبکستان، آنگولا و کامرون صاحب تجربهای گرانبها شدند. گفتنی است تنها برد آنها در دیدار آخر برای کسب رده 31 جهان شکل گرفت. زنان هندبالیست ایران باید به مصاف چین میرفتند که این دیدار بهدلیل مثبت شدن تست یکی از بازیکنان حریف برگزار نشد. در این شرایط مینا وطن پرست و الناز قاسمی 2 بازیکن تیم ملی به سؤالات خبرنگار«ایران» پاسخ دادند و از نخستین تجربه جهانیشان صحبت کردند.
از پیگیری در فضای مجازی تا رویارویی در مسابقات جهانی
مینا وطن پرست جزو بازیکنان باتجربه تیم ملی هندبال است. او تأکید کرد که حضور در مسابقات جهانی بسیار دلچسب و البته ارزشمند بود:«این نخستین تجربه حضور ما در مسابقات مهم و معتبر جهانی بود و حس بسیار خوبی داشتیم. تمام بازیکنان بزرگ دنیا که تعدادی از آنها الگوی من هستند و آنها را در فضای مجازی دنبال میکنم، از نزدیک دیدم و بازیهایشان را تماشا کردم و این واقعاً دلچسب بود. لحظه به لحظه این مسابقات لذتبخش بود. خود من بعد از این همه سال هندبال واقعی را در مسابقات جهانی دیدم و کلی چیز یاد گرفتم. اگر بخواهم در آینده مربیگری کنم، همین تجربه فوقالعاده میتواند کمک کند که موضوعاتی مهم را به شاگردانم آموزش دهم. واقعاً مسابقات جهانی اسپانیا برای ما مثل کلاس درس بود.» این بازیکن تیم ملی هندبال بانوان افزود:«نداشتن بازی تدارکاتی باعث شد نتوانیم آنچنان که باید و شاید خوب باشیم. از طرفی بهخاطر آسیب دیدگی ای که داشتم، چندان از عملکرد خودم راضی نیستم اما واقعاً بچهها تمام تلاششان را کردند. در همان دو بازی نخست با 2 تیم بزرگ دنیا برای اولین بار بازی کردیم و کمی استرس داشتیم اما بازی به بازی بهتر شدیم. گرچه نتایج راضی کننده نبود اما مطمئن باشید که در صورت حضور در مسابقات میتوانیم خیلی بهتر باشیم.»
وطن پرست در پایان اظهارداشت:«دیگر تیمها، ایران را تیمی سرعتی میدانستند اما تجربه کممان باعث شد نسبت به تیمهای دیگر ضعیف باشیم. امیدوارم که روند حضورمان در مسابقات جهانی ادامه داشته باشد چون مطمئنم در صورت حضور در مسابقات جهانی نتایج بهتری کسب خواهیم کرد و حرفهای زیادی برای گفتن خواهیم داشت. ما میدانستیم که بازیهای سختی در پیش داریم و نتایج را واگذار خواهیم کرد با وجود این با شجاعت و غیرت مقابل حریفانمان بازی کردیم و تیمها معتقد بودند که ایران پیشرفت زیادی خواهد کرد.»
قاسمی: دیدن تیمهای بزرگ و باکیفیت آرزویمان بود
الناز قاسمی لژیونر هندبال ایران در ترکیه هم نخستین تجربه جهانی را باعث پیشرفت هندبال زنان ایران میداند: «دیدن تیمهای بزرگ و باکیفیت آرزویمان بود که محقق شد. مطمئناً این مسابقات و مصاف با قدرتهای جهان، تغییر عمدهای در هندبال ایران بهوجود میآورد. ما بخوبی تفاوت خودمان با هندبال روز دنیا را از نزدیک دیدیم و لمس کردیم، همه اینها یک پله ترقی و رشد برای ما محسوب میشود. 2 بازی خیلی سخت را در شروع مسابقات داشتیم و بازیمان با قزاقستان هم بازی نزدیکی بود اما بهدلیل کم تجربگی نتیجه را واگذار کردیم.» او صحبتهای خود را این گونه ادامه داد:«پس از مرحله گروهی مسابقات و در پرزیدنت کاپ بهتر بودیم و حتی در بازی با ازبکستان میتوانستیم پیروز شویم. تیمهای دیگر تجربه بیشتری از ما داشتند و دورههای حضورشان بیشتر از ما بود، به این دلیل بازیها را واگذار کردیم. این مسابقات تجربه بسیار خوبی برای همه بازیکنان بود و بهنظرم سکوی پرتابی برای هندبال بانوان ایران خواهد بود. میتوانیم سالها در میادین بزرگ از این تجربه استفاده کنیم و افتخارآفرین باشیم.» قاسمی که در بازی با ازبکستان بهعنوان بهترین بازیکن معرفی شد، افزود:«حقیقتاً انتخاب شدن بهعنوان بهترین بازیکن زمین در این سطح کار بسیار سختی است. یک بار من و 2 بار فاطمه خلیلی، دروازه بان تیم ملی بهعنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شدیم که این یک اتفاق بزرگ برای هندبال ایران آن هم در اولین تجربه جهانی بود. همین اتفاقات باعث میشود دختران بیشتری جذب هندبال شوند.»
این ملی پوش به مشکلات و مسائلی که هندبال بانوان با آن مواجه بود هم اشاره کرد:«ما پس از کسب جواز حضور در مسابقات جهانی با مشکلاتی مواجه شدیم و چند نفر از بچهها کرونا گرفتند و باعث شد اردوهای تیم ملی به تعویق بیفتد. برای حضور در این مسابقات هم تنها 2 اردو داشتیم و آن تصویری که در ذهنمان برای حضور باکیفیت بالا تجسم میکردیم، اتفاق نیفتاد. حقیقتاً تیمها قدرتمندتر از چیزی هستند که ما آنها را در تلویزیون میبینیم اما تیمهای دیگر نگاه خاصی به ما داشتند. ما در این مسابقات خیلی جلب توجه کردیم و برای دیگر تیمها عملکرد ما با توجه به پوششمان جالب بود. خیلی از تیمها میگفتند که سالها بعد ایران را متفاوتتر خواهیم دید.»
همه ما خودمان را فاطمه خلیلی میدانستیم
یکی از اتفاقات ویژه مسابقات جهانی، انتخاب فاطمه خلیلی دروازهبان تیم ملی ایران به عنوان بهترین بازیکن زمین در بازی با نروژ بود؛ دیداری که با نتیجه 41-9 به سود نروژ به پایان رسید، اما عملکرد خیرهکننده فاطمه خلیلی باعث انتخاب او به عنوان بهترین بازیکن زمین شد. خلیلی به هنگام دریافت این جایزه شخصی اشک ریخت و تصاویر این اتفاق بارها توسط کاربران در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد. جالب اینکه نروژیها هم پیراهن تیم ملیشان را که به امضای تمام بازیکنان شان رسیده بود به خلیلی اهدا کردند. وطنپرست در خصوص این اتفاقات گفت: «همیشه فکر میکردیم که بازیکن منتخب از تیم برنده انتخاب میشود ،اما روال اینگونه است که 2 بازیکن تیم برنده و یک بازیکن تیم بازنده به عنوان بهترین بازیکن انتخاب میشوند. در این شرایط انتخاب خلیلی باعث شد تا توجه بیشتری به تیم ملی ایران شود. خلیلی انگیزههای ما را هم چند برابر کرد. پس از انتخاب خلیلی همه ما اشک شوق ریختیم و حتی بازیکنان نروژ هم گریه کردند. لحظات احساسی خاصی بود و انگار همه خودشان را فاطمه خلیلی میدانستند.»
خبرنگار
مسابقات هندبال قهرمانی زنان جهان در اسپانیا برگزار شد و تیم ملی هندبال بانوان ایران با حضور در جایگاه 31 به کار خود پایان داد. زنان هندبالیست ایران که با چهارمی در آسیا برای نخستین بار جواز حضور در رقابتهای جهانی را کسب کرده بودند، بواسطه مصاف با تیمهای نروژ، رومانی، قزاقستان، ازبکستان، آنگولا و کامرون صاحب تجربهای گرانبها شدند. گفتنی است تنها برد آنها در دیدار آخر برای کسب رده 31 جهان شکل گرفت. زنان هندبالیست ایران باید به مصاف چین میرفتند که این دیدار بهدلیل مثبت شدن تست یکی از بازیکنان حریف برگزار نشد. در این شرایط مینا وطن پرست و الناز قاسمی 2 بازیکن تیم ملی به سؤالات خبرنگار«ایران» پاسخ دادند و از نخستین تجربه جهانیشان صحبت کردند.
از پیگیری در فضای مجازی تا رویارویی در مسابقات جهانی
مینا وطن پرست جزو بازیکنان باتجربه تیم ملی هندبال است. او تأکید کرد که حضور در مسابقات جهانی بسیار دلچسب و البته ارزشمند بود:«این نخستین تجربه حضور ما در مسابقات مهم و معتبر جهانی بود و حس بسیار خوبی داشتیم. تمام بازیکنان بزرگ دنیا که تعدادی از آنها الگوی من هستند و آنها را در فضای مجازی دنبال میکنم، از نزدیک دیدم و بازیهایشان را تماشا کردم و این واقعاً دلچسب بود. لحظه به لحظه این مسابقات لذتبخش بود. خود من بعد از این همه سال هندبال واقعی را در مسابقات جهانی دیدم و کلی چیز یاد گرفتم. اگر بخواهم در آینده مربیگری کنم، همین تجربه فوقالعاده میتواند کمک کند که موضوعاتی مهم را به شاگردانم آموزش دهم. واقعاً مسابقات جهانی اسپانیا برای ما مثل کلاس درس بود.» این بازیکن تیم ملی هندبال بانوان افزود:«نداشتن بازی تدارکاتی باعث شد نتوانیم آنچنان که باید و شاید خوب باشیم. از طرفی بهخاطر آسیب دیدگی ای که داشتم، چندان از عملکرد خودم راضی نیستم اما واقعاً بچهها تمام تلاششان را کردند. در همان دو بازی نخست با 2 تیم بزرگ دنیا برای اولین بار بازی کردیم و کمی استرس داشتیم اما بازی به بازی بهتر شدیم. گرچه نتایج راضی کننده نبود اما مطمئن باشید که در صورت حضور در مسابقات میتوانیم خیلی بهتر باشیم.»
وطن پرست در پایان اظهارداشت:«دیگر تیمها، ایران را تیمی سرعتی میدانستند اما تجربه کممان باعث شد نسبت به تیمهای دیگر ضعیف باشیم. امیدوارم که روند حضورمان در مسابقات جهانی ادامه داشته باشد چون مطمئنم در صورت حضور در مسابقات جهانی نتایج بهتری کسب خواهیم کرد و حرفهای زیادی برای گفتن خواهیم داشت. ما میدانستیم که بازیهای سختی در پیش داریم و نتایج را واگذار خواهیم کرد با وجود این با شجاعت و غیرت مقابل حریفانمان بازی کردیم و تیمها معتقد بودند که ایران پیشرفت زیادی خواهد کرد.»
قاسمی: دیدن تیمهای بزرگ و باکیفیت آرزویمان بود
الناز قاسمی لژیونر هندبال ایران در ترکیه هم نخستین تجربه جهانی را باعث پیشرفت هندبال زنان ایران میداند: «دیدن تیمهای بزرگ و باکیفیت آرزویمان بود که محقق شد. مطمئناً این مسابقات و مصاف با قدرتهای جهان، تغییر عمدهای در هندبال ایران بهوجود میآورد. ما بخوبی تفاوت خودمان با هندبال روز دنیا را از نزدیک دیدیم و لمس کردیم، همه اینها یک پله ترقی و رشد برای ما محسوب میشود. 2 بازی خیلی سخت را در شروع مسابقات داشتیم و بازیمان با قزاقستان هم بازی نزدیکی بود اما بهدلیل کم تجربگی نتیجه را واگذار کردیم.» او صحبتهای خود را این گونه ادامه داد:«پس از مرحله گروهی مسابقات و در پرزیدنت کاپ بهتر بودیم و حتی در بازی با ازبکستان میتوانستیم پیروز شویم. تیمهای دیگر تجربه بیشتری از ما داشتند و دورههای حضورشان بیشتر از ما بود، به این دلیل بازیها را واگذار کردیم. این مسابقات تجربه بسیار خوبی برای همه بازیکنان بود و بهنظرم سکوی پرتابی برای هندبال بانوان ایران خواهد بود. میتوانیم سالها در میادین بزرگ از این تجربه استفاده کنیم و افتخارآفرین باشیم.» قاسمی که در بازی با ازبکستان بهعنوان بهترین بازیکن معرفی شد، افزود:«حقیقتاً انتخاب شدن بهعنوان بهترین بازیکن زمین در این سطح کار بسیار سختی است. یک بار من و 2 بار فاطمه خلیلی، دروازه بان تیم ملی بهعنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شدیم که این یک اتفاق بزرگ برای هندبال ایران آن هم در اولین تجربه جهانی بود. همین اتفاقات باعث میشود دختران بیشتری جذب هندبال شوند.»
این ملی پوش به مشکلات و مسائلی که هندبال بانوان با آن مواجه بود هم اشاره کرد:«ما پس از کسب جواز حضور در مسابقات جهانی با مشکلاتی مواجه شدیم و چند نفر از بچهها کرونا گرفتند و باعث شد اردوهای تیم ملی به تعویق بیفتد. برای حضور در این مسابقات هم تنها 2 اردو داشتیم و آن تصویری که در ذهنمان برای حضور باکیفیت بالا تجسم میکردیم، اتفاق نیفتاد. حقیقتاً تیمها قدرتمندتر از چیزی هستند که ما آنها را در تلویزیون میبینیم اما تیمهای دیگر نگاه خاصی به ما داشتند. ما در این مسابقات خیلی جلب توجه کردیم و برای دیگر تیمها عملکرد ما با توجه به پوششمان جالب بود. خیلی از تیمها میگفتند که سالها بعد ایران را متفاوتتر خواهیم دید.»
همه ما خودمان را فاطمه خلیلی میدانستیم
یکی از اتفاقات ویژه مسابقات جهانی، انتخاب فاطمه خلیلی دروازهبان تیم ملی ایران به عنوان بهترین بازیکن زمین در بازی با نروژ بود؛ دیداری که با نتیجه 41-9 به سود نروژ به پایان رسید، اما عملکرد خیرهکننده فاطمه خلیلی باعث انتخاب او به عنوان بهترین بازیکن زمین شد. خلیلی به هنگام دریافت این جایزه شخصی اشک ریخت و تصاویر این اتفاق بارها توسط کاربران در فضای مجازی به اشتراک گذاشته شد. جالب اینکه نروژیها هم پیراهن تیم ملیشان را که به امضای تمام بازیکنان شان رسیده بود به خلیلی اهدا کردند. وطنپرست در خصوص این اتفاقات گفت: «همیشه فکر میکردیم که بازیکن منتخب از تیم برنده انتخاب میشود ،اما روال اینگونه است که 2 بازیکن تیم برنده و یک بازیکن تیم بازنده به عنوان بهترین بازیکن انتخاب میشوند. در این شرایط انتخاب خلیلی باعث شد تا توجه بیشتری به تیم ملی ایران شود. خلیلی انگیزههای ما را هم چند برابر کرد. پس از انتخاب خلیلی همه ما اشک شوق ریختیم و حتی بازیکنان نروژ هم گریه کردند. لحظات احساسی خاصی بود و انگار همه خودشان را فاطمه خلیلی میدانستند.»
«ایران »از میزان بدهی دولت دوازدهم به تولید کنندگان برق گزارش می دهد
شوک الکتریکی
مطالبات تولید کنندگان برق که در اوایل دهه 90 حدود 17 هزار میلیارد تومان بود، در پایان دولت قبل به بیش از 70 هزار میلیارد تومان رسید
عطیه لباف
خبرنگار
بیش از یک دهه از خصوصیسازی نیروگاهها میگذرد و اکنون در سال 1400، این نیروگاههای واگذار شده بیش از 70 هزار میلیارد تومان از دولت بابت برق فروخته شده به شبکه مطالبه دارند. 70 هزار میلیارد تومانی که 41 هزار میلیارد تومان آن بابت فروش برق است و مابقی به خاطر عدم پایبندی دولت قبل به پرداخت تعهداتش.
ابراهیم خوشگفتار، نایبرئیس هیأت مدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق در این باره به «ایران» میگوید: «60 درصد برق مصرفی کشور را در اوج مصرف نیروگاههای بخش خصوصی تولید میکنند. این بخش سالهاست که از وزارت نیرو بابت برقی که تولید کرده و فروخته است، طلب دارد. بهطوری که این بدهی به 17 هزار میلیارد تومان بابت برق تولیدی و با احتساب قراردادهای بلندمدت جمعاً به 41 هزار میلیارد تومان میرسد. علاوه بر این، 41 هزار میلیارد تومان، تولیدکنندگان بخش خصوصی بر مبنای اختیارات قانونی یک حکم از دیوان عدالت اداری گرفتهاند که باید این هم اجرا شود. طبق قانون با افزایش نرخ تورم باید رقم مطالبات نیز اصلاح میشد. با اجرای حکم دیوان عدالت اداری شرکتهای خصوصی از دولت بیشتر طلبکار میشوند.»
خوشگفتار با اشاره به اینکه مسأله مطالبات نیرو و آثار منفی آن بر تمایل بخش خصوصی به حضور در صنعت برق از سال 1395 عیان شد، اذعان میکند: «بین وزارت نیرو و سازمان برنامه و بودجه سالهاست که بابت پرداخت این مطالبات بحث است و وزارت نیرو در 8 سال گذشته موفق نشد که منابعی برای پرداخت این تکلیف قانونی (مابهالتفاوت قیمت تمامشده و تکلیفی) دریافت کند. اما مشکل اینجاست که هرچه پرداختها دیرتر صورت میگیرد و برق بیشتری به شبکه فروخته میشود، این بدهی نیز بیشتر و بخش خصوصی طلبکارتر میشود. تأخیر در پرداختها مشمول جریمه تأخیر بر اساس مصوبه قانون برنامه ششم میشوند که وزارت نیرو به قانون تمکین نکرده است. در همین حال بخش خصوصی نیز از سرمایهگذاری در صنعت برق خودداری کرده و با کاهش تولید برق، به خاموشیهایی دچار شدهایم.
6 سال با سرمایهگذاری صفر
نـــــــــــــــایب رئیس هیأتمدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق میگوید، «به خاطر مطالبات معوق نیروگاهها از دولت و ناتوانی این بخش در پرداخت تعهداتش، دیگر هیچ بانکی حاضر نیست درباره پرداخت اعتبارات به نیروگاهها حتی حرف بزند و هیچ سرمایهگذاری هم آماده نیست که وارد این بخش شود.» خوشگفتار با اشاره به اینکه شرایط در 5 سال اخیر بشدت بدتر نیز شد، تصریح میکند: «به همین دلایل از سال 94 به بعد سرمایهگذاری در بخش نیروگاهی تقریباً به صفر رسیده است. 15 هزار مگاوات مجوزهای قبلی باید تا پایان برنامه پنجم توسعه احداث میشد، اما همین مجوزهای قدیمی نیز هنوز در اجرا مشکل دارند و کاری انجام ندادهاند.»
او ادامـــــــــه میدهـــــد: «مشکل سیستماتیک اینجاست که در حوزه برق که مادر همه صنایع است، وقتی سرمایهگذاری نمیشود، میزان خاموشیها بیشتر و این مسأله منجر به بروز مشکلات دیگر میشود؛ مانند افزایش اخیر قیمت سیمان به خاطر خاموشیها. مثال است که میگویند هر چه برق مصرف کنید کم است و اگر سرمایهگذاری کنید اشتباه است.»
خوشگفتار با بیان اینکه رشد قیمت خرید برق از نیروگاههای صنعت برق با هیچ صنعتی قابل قیاس نیست، میگوید: «براساس سیاستهای حمـــــــــایتی دولت از معیشـــــــت خانوار، قیمت برق خانگی را نباید تغییر زیادی داد، اما شاخصهای عمومی صنعت طی سالهای 92 تا 98 نشان میدهد که نرخ رشد قیمتها 540 درصد بوده است. در بخش کشاورزی نیز رشد قیمت محصولات به 370 درصد و بخش خدمات هم به 400 درصد میرسد. اما به حوزه صنعت برق که ورود میکنیم رشد 20 درصد است. کدام سرمایهگذار در حوزهای سرمایهگذاری میکند که رشد آن 20 برابر کمتر از بقیه صنایع است؟ درحالی که برق زیرساخت تمام این بخشهاست و تضعیف آن به معنی تخریب زیرساخت بخشهای دیگر از طریق کاهش میزان سرمایهگذاری در صنعت برق است.» او ادامه میدهد: «باید دستبهدست هم بدهیم و با یک کار ملی بزرگ مصرف و تولید را بهینه کنیم تا خاموشیها دیگر تکرار نشود. صنعت برق وابستگی به خارج ندارد و تحریم عامل خاموشیها نیست. اگر نحوه نگاه مدیریت این صنعت تغییر کند، مشکلات اعم از طلب بخش خصوصی تا خاموشیها حل خواهد شد.»
راهکار پیشنهادی خوشگفتار برای اصلاح وضع موجود این است: «تغییر قیمت برق برای صنایع و اتخاذ روشهایی برای مصرف بهینه غیر از تبلیغات تلویزیونی و اخذ نرخ برق از پرمصرفها، خروج صادرات برق از انحصار شرکت توانیر و وزارت نیرو، اتخاذ تمهیدات برای پرداخت بدهی نیروگاهها. باید روشی اعمال کرد تا انگیزه سرمایهگذاری به بخش خصوصی بازگردد.»
برش
مصوبهای برای اصلاح شرایط در راه است
مدیرعامل شرکت تولید نیروی برق حرارتی با اشاره به اینکه اختلاف حساب و موضوع مطالبات مرتبط با وزارت نیرو و زیرمجموعه آن یعنی شرکت توانیر است، اما این مسأله بر روند جذب سرمایه در صنعت برق مؤثر است، میگوید: «دولت در حال بررسی طرحی است که با تصویب آن بخشی از مشکلات مدیریت میشود. براساس این مصوبه که در دولت کارهای نهایی آن انجام شود، قیمت برق برای صنایع پرمصرف اصلاح میشود و با تعریف سازوکاری، سرمایهگذاران نرخ تبدیل انرژی را به صورت مستقیم از صنایع دریافت میکنند.»
محسن طرزطلب در گفتوگو با «ایران» ادامه میدهد: «دو دسته از تولیدکنندگان از وزارت نیرو طلب دارند؛ دسته اول گروهی که برق را به شبکه میفروشند و از وزارت نیرو مطالباتی دارند. دسته دوم هم گروهی هستند که از آنها خرید تضمینی انجام میشود و برق را 8 تا 9 برابر گرانتر از قیمت فروش در شبکه از آنها میخریم. این تولیدکنندگان، مطالباتی به بانکها دارند و منابعی را دریافت کردهاند که محل تأمین آن صندوق توسعه ملی است و با پرداخت نشدن مطالبات، ناتوان در پرداخت تعهدات به بانکها هستند.»
او با اشاره به اینکه مشکلات از سال 98 و پس از افزایش نرخ ارز تشدید شد، عنوان میکند: «به دنبال راهکارهایی هستیم که مشکلات این بخش حل یا حداقل کم شود.»
طرزطلب با اشاره به طرح عرضه مستقیم برق در بورس با نرخ تبدیل انرژی برای صنایع بزرگ و پرمصرف، عنوان میکند: «جزئیات این طرح پس از تصویب بهطور کامل اطلاعرسانی خواهد شد. اما نرخ فروش احتمالاً قیمت تبدیل انرژی یعنی رقمی در حدود 450 تا 550 تومان برای هر کیلووات خواهد بود. در حال حاضر دولت با این نرخ برق را از نیروگاهها میخرد اما قیمت فروش به شبکه کمتر از 60 تومان برای هر کیلووات است و این مسأله شکاف مطالبات تولیدکنندگان بخش خصوصی از وزارت نیرو را عمیقتر میکند. با عرضه برق با نرخ تبدیل انرژی روند افزایش هزینهها و تأمین مالی نیروگاهها برای اقدامات توسعهای بهبود مییابد.»
او با اشاره به اینکه این افزایش قیمت برق صنایع با توجه به سهم برق در سبد هزینه تولید محصولات و نرخی که محصولات صنعتی به فروش میرسد، تورم زا نخواهد بود، اظهار میکند: «این یکی از خواستههای نیروگاهداران و سرمایه گذاران برای بهبود اقتصاد صنعت برق است که امیدواریم شرایط را بهتر کند.»
خبرنگار
بیش از یک دهه از خصوصیسازی نیروگاهها میگذرد و اکنون در سال 1400، این نیروگاههای واگذار شده بیش از 70 هزار میلیارد تومان از دولت بابت برق فروخته شده به شبکه مطالبه دارند. 70 هزار میلیارد تومانی که 41 هزار میلیارد تومان آن بابت فروش برق است و مابقی به خاطر عدم پایبندی دولت قبل به پرداخت تعهداتش.
ابراهیم خوشگفتار، نایبرئیس هیأت مدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق در این باره به «ایران» میگوید: «60 درصد برق مصرفی کشور را در اوج مصرف نیروگاههای بخش خصوصی تولید میکنند. این بخش سالهاست که از وزارت نیرو بابت برقی که تولید کرده و فروخته است، طلب دارد. بهطوری که این بدهی به 17 هزار میلیارد تومان بابت برق تولیدی و با احتساب قراردادهای بلندمدت جمعاً به 41 هزار میلیارد تومان میرسد. علاوه بر این، 41 هزار میلیارد تومان، تولیدکنندگان بخش خصوصی بر مبنای اختیارات قانونی یک حکم از دیوان عدالت اداری گرفتهاند که باید این هم اجرا شود. طبق قانون با افزایش نرخ تورم باید رقم مطالبات نیز اصلاح میشد. با اجرای حکم دیوان عدالت اداری شرکتهای خصوصی از دولت بیشتر طلبکار میشوند.»
خوشگفتار با اشاره به اینکه مسأله مطالبات نیرو و آثار منفی آن بر تمایل بخش خصوصی به حضور در صنعت برق از سال 1395 عیان شد، اذعان میکند: «بین وزارت نیرو و سازمان برنامه و بودجه سالهاست که بابت پرداخت این مطالبات بحث است و وزارت نیرو در 8 سال گذشته موفق نشد که منابعی برای پرداخت این تکلیف قانونی (مابهالتفاوت قیمت تمامشده و تکلیفی) دریافت کند. اما مشکل اینجاست که هرچه پرداختها دیرتر صورت میگیرد و برق بیشتری به شبکه فروخته میشود، این بدهی نیز بیشتر و بخش خصوصی طلبکارتر میشود. تأخیر در پرداختها مشمول جریمه تأخیر بر اساس مصوبه قانون برنامه ششم میشوند که وزارت نیرو به قانون تمکین نکرده است. در همین حال بخش خصوصی نیز از سرمایهگذاری در صنعت برق خودداری کرده و با کاهش تولید برق، به خاموشیهایی دچار شدهایم.
6 سال با سرمایهگذاری صفر
نـــــــــــــــایب رئیس هیأتمدیره سندیکای شرکتهای تولیدکننده برق میگوید، «به خاطر مطالبات معوق نیروگاهها از دولت و ناتوانی این بخش در پرداخت تعهداتش، دیگر هیچ بانکی حاضر نیست درباره پرداخت اعتبارات به نیروگاهها حتی حرف بزند و هیچ سرمایهگذاری هم آماده نیست که وارد این بخش شود.» خوشگفتار با اشاره به اینکه شرایط در 5 سال اخیر بشدت بدتر نیز شد، تصریح میکند: «به همین دلایل از سال 94 به بعد سرمایهگذاری در بخش نیروگاهی تقریباً به صفر رسیده است. 15 هزار مگاوات مجوزهای قبلی باید تا پایان برنامه پنجم توسعه احداث میشد، اما همین مجوزهای قدیمی نیز هنوز در اجرا مشکل دارند و کاری انجام ندادهاند.»
او ادامـــــــــه میدهـــــد: «مشکل سیستماتیک اینجاست که در حوزه برق که مادر همه صنایع است، وقتی سرمایهگذاری نمیشود، میزان خاموشیها بیشتر و این مسأله منجر به بروز مشکلات دیگر میشود؛ مانند افزایش اخیر قیمت سیمان به خاطر خاموشیها. مثال است که میگویند هر چه برق مصرف کنید کم است و اگر سرمایهگذاری کنید اشتباه است.»
خوشگفتار با بیان اینکه رشد قیمت خرید برق از نیروگاههای صنعت برق با هیچ صنعتی قابل قیاس نیست، میگوید: «براساس سیاستهای حمـــــــــایتی دولت از معیشـــــــت خانوار، قیمت برق خانگی را نباید تغییر زیادی داد، اما شاخصهای عمومی صنعت طی سالهای 92 تا 98 نشان میدهد که نرخ رشد قیمتها 540 درصد بوده است. در بخش کشاورزی نیز رشد قیمت محصولات به 370 درصد و بخش خدمات هم به 400 درصد میرسد. اما به حوزه صنعت برق که ورود میکنیم رشد 20 درصد است. کدام سرمایهگذار در حوزهای سرمایهگذاری میکند که رشد آن 20 برابر کمتر از بقیه صنایع است؟ درحالی که برق زیرساخت تمام این بخشهاست و تضعیف آن به معنی تخریب زیرساخت بخشهای دیگر از طریق کاهش میزان سرمایهگذاری در صنعت برق است.» او ادامه میدهد: «باید دستبهدست هم بدهیم و با یک کار ملی بزرگ مصرف و تولید را بهینه کنیم تا خاموشیها دیگر تکرار نشود. صنعت برق وابستگی به خارج ندارد و تحریم عامل خاموشیها نیست. اگر نحوه نگاه مدیریت این صنعت تغییر کند، مشکلات اعم از طلب بخش خصوصی تا خاموشیها حل خواهد شد.»
راهکار پیشنهادی خوشگفتار برای اصلاح وضع موجود این است: «تغییر قیمت برق برای صنایع و اتخاذ روشهایی برای مصرف بهینه غیر از تبلیغات تلویزیونی و اخذ نرخ برق از پرمصرفها، خروج صادرات برق از انحصار شرکت توانیر و وزارت نیرو، اتخاذ تمهیدات برای پرداخت بدهی نیروگاهها. باید روشی اعمال کرد تا انگیزه سرمایهگذاری به بخش خصوصی بازگردد.»
برش
مصوبهای برای اصلاح شرایط در راه است
مدیرعامل شرکت تولید نیروی برق حرارتی با اشاره به اینکه اختلاف حساب و موضوع مطالبات مرتبط با وزارت نیرو و زیرمجموعه آن یعنی شرکت توانیر است، اما این مسأله بر روند جذب سرمایه در صنعت برق مؤثر است، میگوید: «دولت در حال بررسی طرحی است که با تصویب آن بخشی از مشکلات مدیریت میشود. براساس این مصوبه که در دولت کارهای نهایی آن انجام شود، قیمت برق برای صنایع پرمصرف اصلاح میشود و با تعریف سازوکاری، سرمایهگذاران نرخ تبدیل انرژی را به صورت مستقیم از صنایع دریافت میکنند.»
محسن طرزطلب در گفتوگو با «ایران» ادامه میدهد: «دو دسته از تولیدکنندگان از وزارت نیرو طلب دارند؛ دسته اول گروهی که برق را به شبکه میفروشند و از وزارت نیرو مطالباتی دارند. دسته دوم هم گروهی هستند که از آنها خرید تضمینی انجام میشود و برق را 8 تا 9 برابر گرانتر از قیمت فروش در شبکه از آنها میخریم. این تولیدکنندگان، مطالباتی به بانکها دارند و منابعی را دریافت کردهاند که محل تأمین آن صندوق توسعه ملی است و با پرداخت نشدن مطالبات، ناتوان در پرداخت تعهدات به بانکها هستند.»
او با اشاره به اینکه مشکلات از سال 98 و پس از افزایش نرخ ارز تشدید شد، عنوان میکند: «به دنبال راهکارهایی هستیم که مشکلات این بخش حل یا حداقل کم شود.»
طرزطلب با اشاره به طرح عرضه مستقیم برق در بورس با نرخ تبدیل انرژی برای صنایع بزرگ و پرمصرف، عنوان میکند: «جزئیات این طرح پس از تصویب بهطور کامل اطلاعرسانی خواهد شد. اما نرخ فروش احتمالاً قیمت تبدیل انرژی یعنی رقمی در حدود 450 تا 550 تومان برای هر کیلووات خواهد بود. در حال حاضر دولت با این نرخ برق را از نیروگاهها میخرد اما قیمت فروش به شبکه کمتر از 60 تومان برای هر کیلووات است و این مسأله شکاف مطالبات تولیدکنندگان بخش خصوصی از وزارت نیرو را عمیقتر میکند. با عرضه برق با نرخ تبدیل انرژی روند افزایش هزینهها و تأمین مالی نیروگاهها برای اقدامات توسعهای بهبود مییابد.»
او با اشاره به اینکه این افزایش قیمت برق صنایع با توجه به سهم برق در سبد هزینه تولید محصولات و نرخی که محصولات صنعتی به فروش میرسد، تورم زا نخواهد بود، اظهار میکند: «این یکی از خواستههای نیروگاهداران و سرمایه گذاران برای بهبود اقتصاد صنعت برق است که امیدواریم شرایط را بهتر کند.»
هواشناسی درباره وقوع سیلاب و لغزندگی و مسدود شدن جادهها هشدار داد
چهره برفی و بارانی 24 استان در آخر پاییز
شیما جهانبخش
زهره افشار
پاییز 1400 اگرچه خشک و بسیار کم باران آغاز شد و ادامه یافت اما در هنگامه خداحافظی و در آستانه یلدا، چهرهای زمستانی با بارش چشمگیر برف و باران به 24 استان کشور بخشید. آنطور که سازمان هواشناسی اعلام کرده، این بارشها تا پایان هفته ادامه دارد و مردم امسال شب یلدای برفیای را تجربه خواهند کرد. براساس پیشبینیها و هشدار سازمان هواشناسی، مردم 24 استان تا پایان هفته باید انتظار وقوع سیلاب، آبگرفتگی معابر و کولاک و برف را داشته باشند. همین هشدارها باعث شده مسئولان سازمان راهداری بیش از 7 هزار و 550 نفر از نیروهای خود را راهی 800 راهدارخانه در جادههای برفگیر کنند تا مشکلات احتمالی مسافران گرفتار در برف و کولاک را رفع کنند. البته این سازمان از مردم خواسته با وجود تمام این تدابیر سفر خود را تا اواخر روز سهشنبه به تأخیر بیندازند و در صورت اجبار به سفر حتماً تجهیزات زمستانی به همراه داشته باشند. «صادق ضیاییان»، مدیر کل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی با اشاره به ورود 2 سامانه بارشی قوی به کشور در گفتوگو با «ایران» اظهار داشت: با ورود این سامانهها بارشها از هفته گذشته در بیشتر مناطق کشور آغاز شده و آسمان نیمی از استانهای کشور بارانی و برفی شده است. با توجه بهشدت این بارشها در نیمه غربی کشور احتمال جاری شدن روانآب و سیلاب در استانهای ایلام، خوزستان، لرستان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد. وی با اشاره به اینکه امروز (یکشنبه) تمرکز بارشها در استانهای ایلام، خوزستان، لرستان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد است، افزود: شرایط جاری شدن سیلاب در این استانها مهیاست از اینرو به تمام دستگاههای امدادرسان هشدارهای لازم داده شده و این دستگاها در آمادهباش کامل قرار دارند. ضیاییان ادامه داد: از امشب از شدت بارشها در شمال غرب و مناطق غربی کشور و دامنههای جنوبی البرز بهتدریج کاسته میشود اما در البرز مرکزی و جنوب غرب بارشها تا پایان هفته ادامه خواهد داشت. این کارشناس سازمان هواشناسی تأکید کرد: از روز دوشنبه بارشها به سمت شمال شرق کشور حرکت کرده و بخشهایی از خراسانهای شمالی، رضوی و جنوبی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. وی با تأکید بر اینکه با توجه به شرایط جوی احتمال آبگرفتگی معابر، بالا آمدن سطح آب رودخانهها و مسیلها، برخورد صاعقه، کاهش دید، لغزندگی جادهها و احتمال تأخیر در پرواز وجود دارد، افزود: توصیه میشود طی این مدت شهروندان از رفتوآمد غیرضروری بین شهری پرهیز کرده و در صورت اجبار به سفر نکات ایمنی را رعایت کنند. همچنین کوهنوردان از فعالیتهای کوهنوردی اجتناب کنند.
هشدار قرمز هواشناسی نسبت به سیلاب و آبگرفتگی معابر در خوزستان
آنطور که کارشناسان اعلام کردهاند شدت بارشها در برخی استانها مانند خوزستان بسیار زیاد خواهد بود و ممکن است این بارشها تا 200 میلیمتر برسد. از اینرو هواشناسی خوزستان هشدار قرمز صادر کرده و از مسئولان استانی خواسته نسبت به بروز حوادث احتمالی آمادگی لازم را داشته باشند. «محمد سبزهزاری» مدیر کل هواشناسی خوزستان به «ایران» گفت: با فعالیت سامانه گرم که از اواخر هفته گذشته وارد خوزستان شده میزان بارش باران در بخشهایی از شمال خوزستان مانند «پل تنگ» اندیمشک در یک بازه 12 ساعته به 83 میلیمتر رسیده است. در بیدرویه اندیمشک نیز از جمعه شب تا صبح شنبه 52 میلیمتر بارش ثبت شد. وی با تأکید بر اینکه تا روز سهشنبه میزان بارشها میتواند به 200 میلیمتر نیز برسد، افزود: شدت بارشها دراین مدت در شمال و شرق خوزستان به گونهای بوده که در ایستگاه هلال اندیکا 40 میلیمتر بارش ثبت شد. البته این بارشها در ارتفاعات به شکل برف بوده است. وی تأکید کرد: از ویژگیهای این «سامانه گرم»، بارش پیوسته و آرام است اما از دوشنبه «سامانه سرد» وارد خوزستان میشود که بهدنبال آن بارشهای رگباری خواهیم داشت. بارش برف و باران در استانهای زاگرس مرکزی مشکلاتی را برای مردم این استانها رقم زد. در لرستان بارش شدید باران موجب آبگرفتگی معابرو سرریز آب به زیرگذرهای خرمآباد شد و کولاک راههای ارتباطی استان را فراگرفت. در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل بارش شدید برف موجب انسداد موقت راههای بین شهری و انسداد کامل صدها راه روستایی شد. در سردشت میزان بارشها در 12ساعت به 81 میلیمتر رسید و رکورد زد. بارش شدید برف در استان چهارمحال و بختیاری موجب انسداد گردنه عسلکشان شد و مشکلاتی را برای مردم بهوجود آورد. در همدان بارش برف و کولاک محورهای ارتباطی را دربرگرفت و موجب تصادفات زنجیرهای در محورهای کوهستانی شد. اما با وجود بارش باران در کرمانشاه دید افقی در قصر شیرین به علت گرد و غبار بهشدت کاهش یافت.
کشته شدن یک راهدار در جریان برفروبی محور تبریز- زنجان
در جریان برف روبی در محور تبریز – زنجان «صفدر شریفی» یکی از راهداران که در حال انجام وظیفه بود فوت شد. «فرهاد مهریاری»، مدیرکل دفتر مدیریت بحران و تجهیز ماشینآلات سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای نیز در گفتوگو با «ایران» در خصوص جزئیات این حادثه اظهار داشت: به دنبال بارش برف و باران طی روزهای گذشته در این محور شاهد چندین تصادف بودهایم. در جریان یکی از این تصادفات یک دستگاه اتوبوس بر اثر سرعت زیاد و عدم کنترل راننده با یکی از راهداران که مشغول هدایت ترافیک و پاکسازی جاده بوده است برخورد کرد و متأسفانه این همکار ما در این تصادف با ماندن در میان اتوبوس و خودرو گشت راهداری فوت کرد.
زهره افشار
پاییز 1400 اگرچه خشک و بسیار کم باران آغاز شد و ادامه یافت اما در هنگامه خداحافظی و در آستانه یلدا، چهرهای زمستانی با بارش چشمگیر برف و باران به 24 استان کشور بخشید. آنطور که سازمان هواشناسی اعلام کرده، این بارشها تا پایان هفته ادامه دارد و مردم امسال شب یلدای برفیای را تجربه خواهند کرد. براساس پیشبینیها و هشدار سازمان هواشناسی، مردم 24 استان تا پایان هفته باید انتظار وقوع سیلاب، آبگرفتگی معابر و کولاک و برف را داشته باشند. همین هشدارها باعث شده مسئولان سازمان راهداری بیش از 7 هزار و 550 نفر از نیروهای خود را راهی 800 راهدارخانه در جادههای برفگیر کنند تا مشکلات احتمالی مسافران گرفتار در برف و کولاک را رفع کنند. البته این سازمان از مردم خواسته با وجود تمام این تدابیر سفر خود را تا اواخر روز سهشنبه به تأخیر بیندازند و در صورت اجبار به سفر حتماً تجهیزات زمستانی به همراه داشته باشند. «صادق ضیاییان»، مدیر کل پیشبینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی با اشاره به ورود 2 سامانه بارشی قوی به کشور در گفتوگو با «ایران» اظهار داشت: با ورود این سامانهها بارشها از هفته گذشته در بیشتر مناطق کشور آغاز شده و آسمان نیمی از استانهای کشور بارانی و برفی شده است. با توجه بهشدت این بارشها در نیمه غربی کشور احتمال جاری شدن روانآب و سیلاب در استانهای ایلام، خوزستان، لرستان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد وجود دارد. وی با اشاره به اینکه امروز (یکشنبه) تمرکز بارشها در استانهای ایلام، خوزستان، لرستان، چهارمحال و بختیاری و کهگیلویه و بویراحمد است، افزود: شرایط جاری شدن سیلاب در این استانها مهیاست از اینرو به تمام دستگاههای امدادرسان هشدارهای لازم داده شده و این دستگاها در آمادهباش کامل قرار دارند. ضیاییان ادامه داد: از امشب از شدت بارشها در شمال غرب و مناطق غربی کشور و دامنههای جنوبی البرز بهتدریج کاسته میشود اما در البرز مرکزی و جنوب غرب بارشها تا پایان هفته ادامه خواهد داشت. این کارشناس سازمان هواشناسی تأکید کرد: از روز دوشنبه بارشها به سمت شمال شرق کشور حرکت کرده و بخشهایی از خراسانهای شمالی، رضوی و جنوبی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. وی با تأکید بر اینکه با توجه به شرایط جوی احتمال آبگرفتگی معابر، بالا آمدن سطح آب رودخانهها و مسیلها، برخورد صاعقه، کاهش دید، لغزندگی جادهها و احتمال تأخیر در پرواز وجود دارد، افزود: توصیه میشود طی این مدت شهروندان از رفتوآمد غیرضروری بین شهری پرهیز کرده و در صورت اجبار به سفر نکات ایمنی را رعایت کنند. همچنین کوهنوردان از فعالیتهای کوهنوردی اجتناب کنند.
هشدار قرمز هواشناسی نسبت به سیلاب و آبگرفتگی معابر در خوزستان
آنطور که کارشناسان اعلام کردهاند شدت بارشها در برخی استانها مانند خوزستان بسیار زیاد خواهد بود و ممکن است این بارشها تا 200 میلیمتر برسد. از اینرو هواشناسی خوزستان هشدار قرمز صادر کرده و از مسئولان استانی خواسته نسبت به بروز حوادث احتمالی آمادگی لازم را داشته باشند. «محمد سبزهزاری» مدیر کل هواشناسی خوزستان به «ایران» گفت: با فعالیت سامانه گرم که از اواخر هفته گذشته وارد خوزستان شده میزان بارش باران در بخشهایی از شمال خوزستان مانند «پل تنگ» اندیمشک در یک بازه 12 ساعته به 83 میلیمتر رسیده است. در بیدرویه اندیمشک نیز از جمعه شب تا صبح شنبه 52 میلیمتر بارش ثبت شد. وی با تأکید بر اینکه تا روز سهشنبه میزان بارشها میتواند به 200 میلیمتر نیز برسد، افزود: شدت بارشها دراین مدت در شمال و شرق خوزستان به گونهای بوده که در ایستگاه هلال اندیکا 40 میلیمتر بارش ثبت شد. البته این بارشها در ارتفاعات به شکل برف بوده است. وی تأکید کرد: از ویژگیهای این «سامانه گرم»، بارش پیوسته و آرام است اما از دوشنبه «سامانه سرد» وارد خوزستان میشود که بهدنبال آن بارشهای رگباری خواهیم داشت. بارش برف و باران در استانهای زاگرس مرکزی مشکلاتی را برای مردم این استانها رقم زد. در لرستان بارش شدید باران موجب آبگرفتگی معابرو سرریز آب به زیرگذرهای خرمآباد شد و کولاک راههای ارتباطی استان را فراگرفت. در استانهای آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی و اردبیل بارش شدید برف موجب انسداد موقت راههای بین شهری و انسداد کامل صدها راه روستایی شد. در سردشت میزان بارشها در 12ساعت به 81 میلیمتر رسید و رکورد زد. بارش شدید برف در استان چهارمحال و بختیاری موجب انسداد گردنه عسلکشان شد و مشکلاتی را برای مردم بهوجود آورد. در همدان بارش برف و کولاک محورهای ارتباطی را دربرگرفت و موجب تصادفات زنجیرهای در محورهای کوهستانی شد. اما با وجود بارش باران در کرمانشاه دید افقی در قصر شیرین به علت گرد و غبار بهشدت کاهش یافت.
کشته شدن یک راهدار در جریان برفروبی محور تبریز- زنجان
در جریان برف روبی در محور تبریز – زنجان «صفدر شریفی» یکی از راهداران که در حال انجام وظیفه بود فوت شد. «فرهاد مهریاری»، مدیرکل دفتر مدیریت بحران و تجهیز ماشینآلات سازمان راهداری و حمل و نقل جادهای نیز در گفتوگو با «ایران» در خصوص جزئیات این حادثه اظهار داشت: به دنبال بارش برف و باران طی روزهای گذشته در این محور شاهد چندین تصادف بودهایم. در جریان یکی از این تصادفات یک دستگاه اتوبوس بر اثر سرعت زیاد و عدم کنترل راننده با یکی از راهداران که مشغول هدایت ترافیک و پاکسازی جاده بوده است برخورد کرد و متأسفانه این همکار ما در این تصادف با ماندن در میان اتوبوس و خودرو گشت راهداری فوت کرد.
ایران و 1+4 در حالی به پیشنویس مشترک رسیدهاند که 3 کشور اروپایی مذاکرات را غیرسازنده توصیف میکردند
رمزگشایی از 20 روز بلوفزنی تروئیکای اروپا
دو پیشنویس درباره لغو تحریمها و اقدامات هستهای اساس مذاکرات در دور جدید
گروه سیاسی/ نشست وین هفت از هشتم آذرماه شروع شد و در بیست و ششم همین ماه به ایستگاه پایانی رسید. فراز و نشیبهای زیاد این روزها در نهایت به پیشنویس مشترکی رسید که میتواند اکنون مبنای مذاکرات قرار بگیرد. این پیشنویس مشترک در حالی به توافق طرفین رسیده است که تروئیکای اروپا از ابتدای مذاکرات مقاومت سرسختانهای در مقابل افزودن خواستهها و اصلاحات تیم جدید مذاکرهکننده ایرانی از خود نشان میداد. آنها همواره تلاش داشتند تا پیشنویس وین شش را که البته هنوز مورد جمعبندی واقع نشده بود و زیادهخواهیهای فرابرجامی امریکا را پوشش میداد، به عنوان مبنای مذاکرات معرفی کنند. مصاحبهها، بیانیهها و خبرسازیها برای مقصرنمایی ایران و مدیریت پروپاگاندای ضدایرانی در طول این روزها هر بار خود را به صورتی نشان داد. اما رسیدن به پیشنویس مشترک نشان میدهد که همه این اظهارات و مواضع را میتوان با عنوان یک بازی رسانهای یا لاف در غریبی توصیف کرد.
از آنجایی که مذاکرات وین شش به شکست انجامیده بود و نتوانست در چهارچوب توافق 2015 باشد، مذاکرهکنندگان جدید کشورمان به اصلاح آن پافشاری داشتند. دیپلماسی فعال ایران و نشستهای متعدد دوجانبه و چندجانبه که توانسته بود کشورهای روسیه و چین را در گفتوگوها به پشتیبانی از مطالبات قانونی و منطقی ایران تشویق کند و مواضع مورا به عنوان رئیس هیأت مذاکرهکننده اتحادیه اروپا را تلطیف نماید، در این مهم نقش قابل توجهی داشت و البته بازیگران مخل مذاکرات را عصبانی کرده بود. این موضوع در کنار پیشرفتهای هستهای کشورمان به عنوان اهرم فشاری جدی برای ناقضان توافق 2015 استفاده شده است.
مروری بر مواضع مخرب تروئیکای اروپا
مواضع شیطنتآمیز و ضد مذاکراتی تروئیکای اروپا از ششم و هفتم آذرماه و زمانی که تنها ساعاتی تا شروع مذاکرات جدید مانده بود آغاز شد. سفر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به انگلیس و فرانسه و بیانیهخوانی ضد ایرانی در همان ابتدا نشان داد که لندن و پاریس به دنبال به شکست کشاندن گفتوگوها هستند. در طول مذاکرات و زمانی که فقط پنج روز از گفتوگوها گذشته بود، سه کشور اروپایی در بیانیهای اعلام کردند که ایران خواهان تغییرات قابل توجه در پیشنویس وین شش است و این اتفاق مایه «ناامیدی و نگرانی» آنها شده است. دیپلماتهای ارشد بریتانیا، فرانسه و آلمان در بیانیه مشترک خود گفته بودند، تهران تقریباً از تمامی تعهداتی که پیشتر پذیرفته بود، عقب نشسته است. آنها در ادامه خاطرنشان کرده بودند با توجه به پیشنهادهای ارائه شده از سوی دولت جدید ایران، مشخص نیست این فاصله به وجود آمده چگونه در یک بازه زمانی منطقی کاهش خواهد یافت. حتی پیش از اتمام دور اول مذاکرات وین هفت، خبری به نقل از فرانسه منتشر شد که وانمود میکرد مذاکرات به طور کامل شکست خورده و به همین دلیل مقامات حاضر در وین به پایتختهای خود برمیگردند. غیرواقعی بودن این خبر پس از مصاحبه مورا و سازنده توصیف کردن مذاکرات خود را نشان داد.
شروع دور دوم مذاکرات وین هفت نیز از این قاعده مستثنی نبود. چهار روز مانده به پایان مذاکرات وین هفت نیز بیانیه تند تروئیکای اروپا را در برداشت. آنها در بیانیهای مشترک و در فضاسازی آشکار علیه کشورمان مدعی شدند ایران نقض بخشهایی از توافق هستهای را که دارای بیشترین حساسیت بوده سرعت بخشیده است. این کشورها ادعا کردند ایران پس از هفتهها مذاکره از موارد قبلی عقبنشینی کرده و خواستههای بیشتری را مطرح کرده است! این کشورها مدام با تکرار این جمله که زمان رو به پایان است سعی داشتند تا وانمود کنند توپ در زمین ایران بوده و سرسختیهای تهران باعث شده تا مذاکرات به شکست بینجامد و نتواند مسیر عادی خود را برود.
اعتراف تروئیکا به پیشرفت مذاکرات
سیاه نشان دادن وضعیت مذاکرات توسط سه کشور اروپایی در تمام مدت زمان گفتوگوها در حالی بود که سایر کشورهای حاضر این مسأله را تأیید نمیکردند. آنها حتی بارها از پیشرفت مذاکرات و سازنده بودن و منطقی بودن خواستههای ایران حمایت کردند. با پایان مذاکرات و اعلام دستیابی به پیشنویس مشترک برای جدیتر شدن گفتوگوها توسط مورا، عملکرد رسانهای تروئیکای اروپا در تمام طول مذاکرات بهشدت زیر سؤال رفت. آنها مجبور شدند برای اولین بار به پیشرفت مذاکرات اعتراف کرده و در عین حال ادعاهای نخنما شده خود درخصوص نزدیک شدن به پایان زمان مذاکرات را تکرار کرد. با وجود این اکنون تروئیکا نمیتواند به این سؤال پاسخ دهد که چگونه خواستههای ایران حداکثری و فرابرجامی است اما مذاکرات پیشرفت هم داشته و به پیشنویس مشترک رسیده است؟ به نظر میرسد اروپاییها باید برای پاسخ به این موضوع اعتراف کنند که خواستههای ایران در چهارچوب توافق 2015 بوده و آنها مجبور شدهاند در مقابل فعالیتهای سازنده و مؤثر دیپلماتهای ایرانی در وارد کردن خواستهها و اصلاحات ایران در پیشنویس مشترک از خود عقبنشینی نشان دهند.
«تعیین ضربالاجل» تاکتیک غربیهاست
باید توجه داشت که فضاسازیهای غرب درخصوص مذاکرات و تعیین فرصت و زمان برای حصول به توافق، تاکتیکی است که تلاش دارد تیم مذاکرهکننده ایران را از پیگیری برخی خواستهها در رفع مؤثر تحریمها منصرف کند. القای این مسأله و تلاش برای ناکام نشان دادن مذاکرات و به بیان بهتر تلاش برای گرفتن امتیازات فرابرجامی همچنان ادامه دارد و امریکاییها بهخوبی تروئیکا را در این مسیر یاری میدهد. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی امریکا روز گذشته و پس از پایان دور هفتم مذاکرات وین مدعی شد که این رایزنیها بهخوبی پیش نمیرود. این مقام امریکایی در چهارچوب بازی مقصرنمایی غرب ادعا کرد: من فکر میکنم که ایران نیز به طور فزایندهای درک کرده است که باید به شکل سازنده و جدی به میز مذاکره بیاید و اینکه صبر ما نامحدود نیست.
امیدواری روسیه برای حصول نتیجه
وزارت امور خارجه روسیه دیروز شنبه در ارتباط با مذاکرات ایران و ١+٤ در وین برای احیای توافق هستهای بیانیهای منتشر و در آن تأکید کرد مسکو انتظار دارد که دور هشتم گفتوگوها درخصوص بازگرداندن برنامه جامع اقدام مشترک بتواند به حصول یک توافق سریع و مورد قبول طرفین منجر شود. در ادامه این بیانیه با تأکید بر اینکه تاکنون پیشرفتهای مهمی در رایزنیها مشاهده شده، آمده است: این فهم مشترک در میان مذاکرهکنندگان وجود دارد که رایزنیها در آینده نزدیک از سر گرفته شود. مسائل سیاسی دشوار زیادی کماکان باقی مانده است اما تمام طرفهای مذاکرهکننده عزم خود را برای تلاش در جهت عمل به وظیفه مشترک خود، یعنی بازگرداندن برجام به چهارچوب مورد توافق اولیه نشان دادهاند. همچنین اولیانوف با بیان اینکه دور بعدی مذاکرات برجامی بهزودی ازسر گرفته میشود، گفت: نتیجه کلیدی دور هفتم مذاکرات این بود که راه برای ویرایش سندهای موجود در میز مذاکره باز شده است.
وی با بیان اینکه هنوز تاریخ دقیقی برای از سرگیری مذاکرات تعیین نشده است، گفت: تا آنجایی که من مطلع شدهام دو گزینه وجود دارد؛ رایزنیها روز ٢٧ دسامبر از سرگرفته شود یا دستکم در سطح کارشناسان در قالب دور هشتم مذاکرات برگزار شود یا اینکه سوم ژانویه، زمانی که همه برای آن آمادگی دارند از سرگرفته شود.
برش
آخرین تحولات مذاکرات وین از زبان علی باقری
معاون وزیر خارجه کشورمان در گفتوگو با یک شبکه عربی به تشریح آخرین تحولات مذاکرات وین پرداخت. علی باقری، معاون وزیر خارجه ایران در گفتوگو با المیادین گفت: در دور هفتم مذاکرات رویکرد خود نسبت به پیشنویسهای شش دور گذشته را مطرح کردیم. وی گفت: مسأله مهم این است که طرف دیگر مذاکرات با رویکرد ما به عنوان پایه و اساس دور جدید مذاکرات موافقت نمیکرد. باقری تأکید کرد: مجموعه۱+۴ بعد از یک هفته مذاکرات فشرده با رویکرد ایران که در پیش نویس مطرح کردیم، موافقت کرد. اکنون دو پیشنویس جدید داریم؛ یکی درخصوص برداشت تحریمها و دومی درخصوص اقدامات هستهای. این دو پیشنویس اساس مذاکرات در دور جدید خواهند بود. شبکه الجزیره نیز به نقل از علی باقری نوشت که تهران و واشنگتن پیش از هر زمان دیگری برای رسیدن به توافق به منظور برداشت تحریمها نزدیک شدهاند که بعد از آن نورنیوز خبر الجزیره را تکذیب کرد و نوشت که علی باقری نامی از واشنگتن نبرده است.
خبرنگار الجزیره نیز در توییتی خطای این رسانه را تصحیح کرد و نوشت: اطلاعاتی که درباره نزدیک بودن توافق میان تهران واشنگتن به باقری نسبت داده شده، نادرست است.
باقری در گفتوگو با این شبکه قطری گفت: تمام شرکت کنندگان در مذاکرات وین دو پیشنویسی که ایران در ابتدای این دور مذاکرات تقدیم کرد را پذیرفتند. دلیل تأخیر در رسیدن به توافق مواضع طرفهای اروپایی درخصوص مسائل مربوط به هستهای است. وی گفت: ایران درخواست توقف مذاکرات در این مرحله را نداد بلکه از همان ابتدا توافق کرده بودیم که بعد از رسیدن به پیشنویس توافق به استراحت عادی برویم.
از آنجایی که مذاکرات وین شش به شکست انجامیده بود و نتوانست در چهارچوب توافق 2015 باشد، مذاکرهکنندگان جدید کشورمان به اصلاح آن پافشاری داشتند. دیپلماسی فعال ایران و نشستهای متعدد دوجانبه و چندجانبه که توانسته بود کشورهای روسیه و چین را در گفتوگوها به پشتیبانی از مطالبات قانونی و منطقی ایران تشویق کند و مواضع مورا به عنوان رئیس هیأت مذاکرهکننده اتحادیه اروپا را تلطیف نماید، در این مهم نقش قابل توجهی داشت و البته بازیگران مخل مذاکرات را عصبانی کرده بود. این موضوع در کنار پیشرفتهای هستهای کشورمان به عنوان اهرم فشاری جدی برای ناقضان توافق 2015 استفاده شده است.
مروری بر مواضع مخرب تروئیکای اروپا
مواضع شیطنتآمیز و ضد مذاکراتی تروئیکای اروپا از ششم و هفتم آذرماه و زمانی که تنها ساعاتی تا شروع مذاکرات جدید مانده بود آغاز شد. سفر وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به انگلیس و فرانسه و بیانیهخوانی ضد ایرانی در همان ابتدا نشان داد که لندن و پاریس به دنبال به شکست کشاندن گفتوگوها هستند. در طول مذاکرات و زمانی که فقط پنج روز از گفتوگوها گذشته بود، سه کشور اروپایی در بیانیهای اعلام کردند که ایران خواهان تغییرات قابل توجه در پیشنویس وین شش است و این اتفاق مایه «ناامیدی و نگرانی» آنها شده است. دیپلماتهای ارشد بریتانیا، فرانسه و آلمان در بیانیه مشترک خود گفته بودند، تهران تقریباً از تمامی تعهداتی که پیشتر پذیرفته بود، عقب نشسته است. آنها در ادامه خاطرنشان کرده بودند با توجه به پیشنهادهای ارائه شده از سوی دولت جدید ایران، مشخص نیست این فاصله به وجود آمده چگونه در یک بازه زمانی منطقی کاهش خواهد یافت. حتی پیش از اتمام دور اول مذاکرات وین هفت، خبری به نقل از فرانسه منتشر شد که وانمود میکرد مذاکرات به طور کامل شکست خورده و به همین دلیل مقامات حاضر در وین به پایتختهای خود برمیگردند. غیرواقعی بودن این خبر پس از مصاحبه مورا و سازنده توصیف کردن مذاکرات خود را نشان داد.
شروع دور دوم مذاکرات وین هفت نیز از این قاعده مستثنی نبود. چهار روز مانده به پایان مذاکرات وین هفت نیز بیانیه تند تروئیکای اروپا را در برداشت. آنها در بیانیهای مشترک و در فضاسازی آشکار علیه کشورمان مدعی شدند ایران نقض بخشهایی از توافق هستهای را که دارای بیشترین حساسیت بوده سرعت بخشیده است. این کشورها ادعا کردند ایران پس از هفتهها مذاکره از موارد قبلی عقبنشینی کرده و خواستههای بیشتری را مطرح کرده است! این کشورها مدام با تکرار این جمله که زمان رو به پایان است سعی داشتند تا وانمود کنند توپ در زمین ایران بوده و سرسختیهای تهران باعث شده تا مذاکرات به شکست بینجامد و نتواند مسیر عادی خود را برود.
اعتراف تروئیکا به پیشرفت مذاکرات
سیاه نشان دادن وضعیت مذاکرات توسط سه کشور اروپایی در تمام مدت زمان گفتوگوها در حالی بود که سایر کشورهای حاضر این مسأله را تأیید نمیکردند. آنها حتی بارها از پیشرفت مذاکرات و سازنده بودن و منطقی بودن خواستههای ایران حمایت کردند. با پایان مذاکرات و اعلام دستیابی به پیشنویس مشترک برای جدیتر شدن گفتوگوها توسط مورا، عملکرد رسانهای تروئیکای اروپا در تمام طول مذاکرات بهشدت زیر سؤال رفت. آنها مجبور شدند برای اولین بار به پیشرفت مذاکرات اعتراف کرده و در عین حال ادعاهای نخنما شده خود درخصوص نزدیک شدن به پایان زمان مذاکرات را تکرار کرد. با وجود این اکنون تروئیکا نمیتواند به این سؤال پاسخ دهد که چگونه خواستههای ایران حداکثری و فرابرجامی است اما مذاکرات پیشرفت هم داشته و به پیشنویس مشترک رسیده است؟ به نظر میرسد اروپاییها باید برای پاسخ به این موضوع اعتراف کنند که خواستههای ایران در چهارچوب توافق 2015 بوده و آنها مجبور شدهاند در مقابل فعالیتهای سازنده و مؤثر دیپلماتهای ایرانی در وارد کردن خواستهها و اصلاحات ایران در پیشنویس مشترک از خود عقبنشینی نشان دهند.
«تعیین ضربالاجل» تاکتیک غربیهاست
باید توجه داشت که فضاسازیهای غرب درخصوص مذاکرات و تعیین فرصت و زمان برای حصول به توافق، تاکتیکی است که تلاش دارد تیم مذاکرهکننده ایران را از پیگیری برخی خواستهها در رفع مؤثر تحریمها منصرف کند. القای این مسأله و تلاش برای ناکام نشان دادن مذاکرات و به بیان بهتر تلاش برای گرفتن امتیازات فرابرجامی همچنان ادامه دارد و امریکاییها بهخوبی تروئیکا را در این مسیر یاری میدهد. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی امریکا روز گذشته و پس از پایان دور هفتم مذاکرات وین مدعی شد که این رایزنیها بهخوبی پیش نمیرود. این مقام امریکایی در چهارچوب بازی مقصرنمایی غرب ادعا کرد: من فکر میکنم که ایران نیز به طور فزایندهای درک کرده است که باید به شکل سازنده و جدی به میز مذاکره بیاید و اینکه صبر ما نامحدود نیست.
امیدواری روسیه برای حصول نتیجه
وزارت امور خارجه روسیه دیروز شنبه در ارتباط با مذاکرات ایران و ١+٤ در وین برای احیای توافق هستهای بیانیهای منتشر و در آن تأکید کرد مسکو انتظار دارد که دور هشتم گفتوگوها درخصوص بازگرداندن برنامه جامع اقدام مشترک بتواند به حصول یک توافق سریع و مورد قبول طرفین منجر شود. در ادامه این بیانیه با تأکید بر اینکه تاکنون پیشرفتهای مهمی در رایزنیها مشاهده شده، آمده است: این فهم مشترک در میان مذاکرهکنندگان وجود دارد که رایزنیها در آینده نزدیک از سر گرفته شود. مسائل سیاسی دشوار زیادی کماکان باقی مانده است اما تمام طرفهای مذاکرهکننده عزم خود را برای تلاش در جهت عمل به وظیفه مشترک خود، یعنی بازگرداندن برجام به چهارچوب مورد توافق اولیه نشان دادهاند. همچنین اولیانوف با بیان اینکه دور بعدی مذاکرات برجامی بهزودی ازسر گرفته میشود، گفت: نتیجه کلیدی دور هفتم مذاکرات این بود که راه برای ویرایش سندهای موجود در میز مذاکره باز شده است.
وی با بیان اینکه هنوز تاریخ دقیقی برای از سرگیری مذاکرات تعیین نشده است، گفت: تا آنجایی که من مطلع شدهام دو گزینه وجود دارد؛ رایزنیها روز ٢٧ دسامبر از سرگرفته شود یا دستکم در سطح کارشناسان در قالب دور هشتم مذاکرات برگزار شود یا اینکه سوم ژانویه، زمانی که همه برای آن آمادگی دارند از سرگرفته شود.
برش
آخرین تحولات مذاکرات وین از زبان علی باقری
معاون وزیر خارجه کشورمان در گفتوگو با یک شبکه عربی به تشریح آخرین تحولات مذاکرات وین پرداخت. علی باقری، معاون وزیر خارجه ایران در گفتوگو با المیادین گفت: در دور هفتم مذاکرات رویکرد خود نسبت به پیشنویسهای شش دور گذشته را مطرح کردیم. وی گفت: مسأله مهم این است که طرف دیگر مذاکرات با رویکرد ما به عنوان پایه و اساس دور جدید مذاکرات موافقت نمیکرد. باقری تأکید کرد: مجموعه۱+۴ بعد از یک هفته مذاکرات فشرده با رویکرد ایران که در پیش نویس مطرح کردیم، موافقت کرد. اکنون دو پیشنویس جدید داریم؛ یکی درخصوص برداشت تحریمها و دومی درخصوص اقدامات هستهای. این دو پیشنویس اساس مذاکرات در دور جدید خواهند بود. شبکه الجزیره نیز به نقل از علی باقری نوشت که تهران و واشنگتن پیش از هر زمان دیگری برای رسیدن به توافق به منظور برداشت تحریمها نزدیک شدهاند که بعد از آن نورنیوز خبر الجزیره را تکذیب کرد و نوشت که علی باقری نامی از واشنگتن نبرده است.
خبرنگار الجزیره نیز در توییتی خطای این رسانه را تصحیح کرد و نوشت: اطلاعاتی که درباره نزدیک بودن توافق میان تهران واشنگتن به باقری نسبت داده شده، نادرست است.
باقری در گفتوگو با این شبکه قطری گفت: تمام شرکت کنندگان در مذاکرات وین دو پیشنویسی که ایران در ابتدای این دور مذاکرات تقدیم کرد را پذیرفتند. دلیل تأخیر در رسیدن به توافق مواضع طرفهای اروپایی درخصوص مسائل مربوط به هستهای است. وی گفت: ایران درخواست توقف مذاکرات در این مرحله را نداد بلکه از همان ابتدا توافق کرده بودیم که بعد از رسیدن به پیشنویس توافق به استراحت عادی برویم.
نیروهای عراقی بهطور کامل کنترل مهمترین پایگاه سنتکام در منطقه را در دست گرفتند
فرار ارتش امریکا از عینالاسد
عینالاسد نام پایگاهی است که ایران با موشکباران آن هیمنه امریکا را به تمسخر گرفت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بامداد چهارشنبه ۱۸ دیماه دو سال قبل چندین فروند موشک بالستیک را به سمت پایگاه امریکایی «عینالاسد» در استان «الانبار» عراق شلیک کرد تا امریکاییها که دستشان به خون سردار مقاومت آلوده بود، پیغام اخراج از منطقه را دریافت کنند. در پی این موشکباران، پنتاگون در چندین مرحله و به صورت تدریجی اعلام کرد که تعداد ۱۱۰ نفر از نیروهای امریکایی حاضر در پایگاه عینالاسد دچار آسیب مغزی شده و تحت درمان قرار گرفتهاند.
پیش از این حمله نیز پارلمان عراق مصوبهای را برای اخراج امریکا از منطقه به تصویب رسانده بود. 15 دی سال 1398 پارلمان عراق با حضور بیش از ۱۷۰ نماینده، جلسهای فوقالعاده برگزار کرد که طی آن لایحه اخراج نیروهای نظامی خارجی از این کشور، به تصویب رسید. نمایندگان پارلمان عراق در این جلسه که با حضور محمد الحلبوسی، رئیس پارلمان و عادل عبدالمهدی، نخستوزیرِ پیشبرد امور برگزار شد، از دولت عراق خواستند از هرگونه بهرهبرداری نیروهای خارجی از محدوده آبی، سرزمینی، هوایی عراق ممانعت به عمل آورد. حالا با گذشت دو سال از این مصوبه سخنگوی نیروهای مسلح عراق اعلام کرد که نیروهای عراقی کنترل پایگاه عینالاسد استان الانبار را در دست گرفتند. به گزارش ایسنا، سرلشکر «یحیی رسول» سخنگوی نیروهای مسلح عراق گفت که اکنون هیچ نیروی رزمی ائتلاف امریکایی یا ناتو در داخل عینالاسد حضور ندارد. وی تأکید کرد که تنها یک سری نیروهای مستشار با هدف حمایت لجستیک و کمک به نیروهای عراقی در این پایگاه مستقرند. یحیی رسول افزود: نیروهای خارجی رزمی پایگاه مذکور را بهطور کامل تخلیه کردند و برخی پایگاههای دیگر هم تجهیزات لجستیکی خود اعم از سلاح و خودروهای زرهی را تحویل ارتش عراق دادند که این به نیروهای ما در مأموریت دفاع از کشور کمک میکند. وی اشاره کرد، پایگاه عینالاسد در الانبار، عراقی و مسئول آن یک فرمانده عراقی است که تحت حمایت نیروهای عراقی قرار دارد. سخنگوی نیروهای مسلح عراق با تأکید بر اینکه نیروهای مستشاری هم تحت حمایت نیروهای عراقی قرار دارند، افزود: کنترل این پایگاه اکنون منحصراً در اختیار نیروهای مسلح عراق است.
پیش از این حمله نیز پارلمان عراق مصوبهای را برای اخراج امریکا از منطقه به تصویب رسانده بود. 15 دی سال 1398 پارلمان عراق با حضور بیش از ۱۷۰ نماینده، جلسهای فوقالعاده برگزار کرد که طی آن لایحه اخراج نیروهای نظامی خارجی از این کشور، به تصویب رسید. نمایندگان پارلمان عراق در این جلسه که با حضور محمد الحلبوسی، رئیس پارلمان و عادل عبدالمهدی، نخستوزیرِ پیشبرد امور برگزار شد، از دولت عراق خواستند از هرگونه بهرهبرداری نیروهای خارجی از محدوده آبی، سرزمینی، هوایی عراق ممانعت به عمل آورد. حالا با گذشت دو سال از این مصوبه سخنگوی نیروهای مسلح عراق اعلام کرد که نیروهای عراقی کنترل پایگاه عینالاسد استان الانبار را در دست گرفتند. به گزارش ایسنا، سرلشکر «یحیی رسول» سخنگوی نیروهای مسلح عراق گفت که اکنون هیچ نیروی رزمی ائتلاف امریکایی یا ناتو در داخل عینالاسد حضور ندارد. وی تأکید کرد که تنها یک سری نیروهای مستشار با هدف حمایت لجستیک و کمک به نیروهای عراقی در این پایگاه مستقرند. یحیی رسول افزود: نیروهای خارجی رزمی پایگاه مذکور را بهطور کامل تخلیه کردند و برخی پایگاههای دیگر هم تجهیزات لجستیکی خود اعم از سلاح و خودروهای زرهی را تحویل ارتش عراق دادند که این به نیروهای ما در مأموریت دفاع از کشور کمک میکند. وی اشاره کرد، پایگاه عینالاسد در الانبار، عراقی و مسئول آن یک فرمانده عراقی است که تحت حمایت نیروهای عراقی قرار دارد. سخنگوی نیروهای مسلح عراق با تأکید بر اینکه نیروهای مستشاری هم تحت حمایت نیروهای عراقی قرار دارند، افزود: کنترل این پایگاه اکنون منحصراً در اختیار نیروهای مسلح عراق است.
«ایران» از میزان تأثیر مشاوره در فرایند طلاق گزارش می دهد
کاهش 15 درصدی طلاق توافقی در سال جاری
مهسا قوی قلب
خبرنگار
همواره یکی از نگرانکنندهترین افزایش آمارها مربوط به آمار طلاق است، هرچند رشد جمعیت در این افزایش آمار بیتأثیر نیست اما هیچگاه نمیتوان به سادگی از کنار این مقوله عبور کرد. براساس آخرین گزارشها، خوشبختانه آمار طلاق توافقی تا آبان سال ۱۴۰۰ کاهش یافته و میزان سازش بین زوجین متقاضی این نوع طلاق پس از مراجعه به سامانه «تصمیم» افزایش نشان داده است. بر اساس گزارشهای سازمان بهزیستی کشور، از ابتدای راهاندازی سامانه تصمیم یعنی از سال ۱۳۹۲ تاکنون ۴۳۷ هزار و ۹۵۴ پرونده درخواست طلاق توافقی در این سامانه پذیرش شده که از این تعداد ۱۱۳ هزار و ۱۷۴ پرونده مربوط به سال ۱۴۰۰ است، امسال میزان سازش ۱۵ درصد اعلام شده که شامل سازش ۱۰ هزار و ۴۵۶ زوج متقاضی طلاق توافقی از ۶۸ هزار و ۹۵۳ پروندهای است که روند مشاوره آنها به پایان رسیده است. گفتنی است، زوجهایی که درخواست طلاق توافقی دارند وارد سایتی به نام «زمان» میشوند و برگههای مربوطه را پر میکنند، مرکز ارزیابی، وجوه مختلف مسأله را براساس اظهارات زوجین در یک جلسه بررسی میکند، اگر قرار باشد، مداخلات تخصصی انجام شود، به مراکز تخصصیتر ارجاع داده میشوند، هر فرد ۴ جلسه مداخلاتی را پیشرو دارد و از زمان پذیرش تا زمان حصول نتیجه حدود ۴۰ تا ۴۵ روز زمان میبرد و زوجها در این فرصت میتوانند به تصمیم نهایی برسند، در عین حال بعضی زوجها ممکن است بیست جلسه هم مشاوره بگیرند.
دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس، با اشاره به اینکه بررسیها نشان میدهند، افرادی که هنگام بحرانها به مشاوره و روانشناس مراجعه کردهاند، در حد معناداری نسبت به سایرین، بر مشکلات فائق آمدهاند، به «ایران» میگوید: در تمام موارد از جمله آمارهای طلاق هم این قضیه صدق میکند، تا جایی که در یک پژوهش به صورت نمونه در نقاطی از شهر که مراکز مشاوره تأسیس شده، نسبت به سایر قسمتها میزان طلاق کمتری وجود داشته، واقعیت امر، این است که افراد وقتی با یک بحران شدید مواجه میشوند، ممکن است تصمیماتی بگیرند که بعداً نسبت به آن تصمیمها پشیمان شوند، یکی از این نمونهها، طلاق است، کاری که یک مشاور خانواده انجام میدهد، این است که زوجین را به آرامش دعوت میکند تا با سعه صدر و در زمان مناسب هر تصمیمی را که میخواهند، به سرانجام رسانند و با بررسی کامل و جامع تصمیم درست را اتخاذ کنند، از طرفی بعضاً برخی، هیجانی به عامل اختلاف خود نگاه کرده و تصمیم میگیرند و به جنبههای دیگر توجهی نمیکنند، در خصوص تصمیمات مهمی از جمله ازدواج و طلاق حتماً باید به مشاور یا روانشناس مراجعه کرد.
به گفته او، براساس آمارهای موجود و پژوهشهای انجام شده، متأسفانه میزان طلاق در سالهای آغازین زندگی مشترک، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، این اتفاق نسبت به ذهنیتی که همگان در خصوص محبت زیاد و عاشقی کردن در سالهای اول زندگی دارند، جای تعجب دارد. این در حالی است که شاید از اساس افراد، انتخاب اشتباهی کرده باشند، در این خصوص مشاوره پیش از ازدواج میتواند برای پیشگیری از طلاق در زمینه افرادی که نمیتوانند با هم زندگی کنند، بسیار مؤثر عمل کند. معمولاً زوجینی که 5 تا 10 سال از ازدواج آنها گذشته، بیشتر با هم کنار میآیند و سختگیریهای اولیه را پشت سر گذاشتهاند، البته در سال اول زندگی ممکن است، همچنان عدم احساس مسئولیت وجود داشته باشد که گذشت زمان در این زمینه کمک کننده است، مباحث اقتصادی و دخالت خانوادهها نیز از جمله مواردی هستند که اهمیت دارند، هرچند افت شدید اخلاقی هم میتواند بسیار خطرناک باشد.
ابراهیمی مقدم در ادامه توضیح میدهد: افزایش خستگی بر اثر کار کردن طولانی مدت زوجین در ساعات شبانهروز هم در بروز اختلافات بیتأثیر نیست. سطح ساختار فرهنگی، فکری، میزان توقعات، بیوفایی و خیانت را هم نمیتوان در این مقوله نادیده گرفت، در عین حال هرجایی را که نگاه میکنیم، چنانچه ردپای یک روانشناس وجود داشته باشد، میتواند در ارتباط با اینکه فرد توقعات نابجای خود را کنار بگذارد و یک زندگی درست را همراه با باورهای درست و اخلاق و انسانیت پیش ببرد، محتملتر باشد. این تقاضا را داریم که هر فردی همانند کشورهای پیشرفته یک مشاور را در زندگی همراه خود داشته باشد، اما اگر امکان این کار وجود نداشته باشد، باید افراد در مواقع بحرانی زندگی مانند تصمیم برای ازدواج یا طلاق، حتماً با یک مشاور یا روانشناس خبره و حرفهای مشورت کنند تا از به وجود آمدن مشکلات احتمالی جلوگیری شود.
خدمات مشاوره هم باید تحت پوشش بیمه باشند
دکتر سعید بهزادی فرد، روانشناس نیز با بیان این نکته که هرچقدر تنشها در زندگی زناشویی بیشتر باشند، خراش بیشتری بر روح افراد وارد میشود، به «ایران» توضیح میدهد: قطعاً در سال اول پس از ازدواج تأثیر مشاورهها بسیار بیشتر است، از آنجایی که در درازمدت افراد به یکدیگر شبیه میشوند، روابط ناسالم هم میتواند در درازمدت تأثیرات منفی زیادی بر افراد داشته و مشاورهها تأثیر کمرنگتری نسبت به سالهای آغازین زندگی مشترک داشته باشند.
به گفته او، توصیه میشود خدمات مشاورهای قبل و پس از ازدواج افزایش داشته باشد. این درحالی است که مبالغ مشاوره و جلسات روانشناسی تحت پوشش بیمه نیستند، از اینرو بسیاری از افراد باوجود میل باطنی به دلیل مشکلات اقتصادی نمیتوانند از چنین خدماتی استفاده کنند. خدمات مشاوره در سبد اقتصاد بسیاری از خانوادهها جایی ندارد، چهبسا با تحت پوشش رفتن بیمه خدمات مشاوره بتوانیم شاهد کاهش آمار طلاق باشیم، هرچند روند کاهشی طلاق توافقی در سال 1400 با بهرهمندی از این خدمات، به اثبات رسیده، پس از اساس، مشخص است که مشاوره چقدر میتواند در کاهش آمار طلاق در کشور مؤثر باشد.
بهزادیفرد در ادامه اضافه میکند: مشاوره شاید افراد را عوض نکند اما باعث میشود فرد آگاه شود و از احساس متفاوت بودن بیرون بیاید، در مشاوره فرد یاد میگیرد که مشکلات همسر او را خیلی از افراد دیگر هم دارند و متوجه میشود که با فاجعه روبهرو نیست. مشاوره افراد را از باورهای غلط خود خارج میکند، مثلاً فردی که فکر میکند با محبت کردن طرف مقابل به اصطلاح پررو میشود، مشاوره به او میفهماند که این تفکر غلط است، در واقع مشاوره باورهای ما را اصلاح میکند و به ما میآموزد، زندگی ما ایراد دارد اما در عین حال هم فاجعه نیست. نکته بعدی بهرهمندی از مشاور و روانشناس این است که ما با اختلالات خود آشنا شده و حتی ارزش بیشتری برای خود قائل و شادتر میشویم و در نهایت هم سبب بهبود استحکام خانواده میشود.
این روانشناس درباره عمده اختلافات زناشویی که منجر به طلاق میشود، میگوید: یک باور غلط سنتی وجود دارد که معتقد است وقتی زن استقلال مالی داشته باشد، احتمال طلاق افزایش پیدا میکند، ما نباید هیچوقت بخواهیم که یک زن از روی بدبختی و نداری در یک رابطه باقی بماند، اینکه استقلال مالی زنان سبب افزایش طلاق شده، یک اتهام بزرگ است، نباید جامعه به سمتی برود که زنان از نداری و نداشتن استقلال مالی در زندگی باقی بمانند، تنها باید بهخاطر عشق در رابطه باقی بمانیم. به اعتقاد من، عمده طلاقها ریشه در اختلالات شخصیتی دارد و با انجام مشاورههای بموقع میتوان تا اندازه زیادی در کاهش آمار طلاق مؤثر بود.
به نظر میرسد با توجه به اینکه تأثیر مشاورهها در طلاقهای توافقی به اثبات رسیده است، باید تمرکز بیشتری روی این مهم صورت بگیرد. در این میان زوجین نیز باید به سمت مشاوره بیشتر حتی در مواردی که تصور میکنند با عقل خود به توافق در طلاق رسیدهاند، بروند. در این میان شاید حوزه مغفول مانده پرداختن به اهمیت مشاوره و استفاده از خدمات روانشناسی در طول زندگی زناشویی و خصوصاً بروز مشکلات از سوی رسانهها خصوصاً رسانه ملی باشد.
خبرنگار
همواره یکی از نگرانکنندهترین افزایش آمارها مربوط به آمار طلاق است، هرچند رشد جمعیت در این افزایش آمار بیتأثیر نیست اما هیچگاه نمیتوان به سادگی از کنار این مقوله عبور کرد. براساس آخرین گزارشها، خوشبختانه آمار طلاق توافقی تا آبان سال ۱۴۰۰ کاهش یافته و میزان سازش بین زوجین متقاضی این نوع طلاق پس از مراجعه به سامانه «تصمیم» افزایش نشان داده است. بر اساس گزارشهای سازمان بهزیستی کشور، از ابتدای راهاندازی سامانه تصمیم یعنی از سال ۱۳۹۲ تاکنون ۴۳۷ هزار و ۹۵۴ پرونده درخواست طلاق توافقی در این سامانه پذیرش شده که از این تعداد ۱۱۳ هزار و ۱۷۴ پرونده مربوط به سال ۱۴۰۰ است، امسال میزان سازش ۱۵ درصد اعلام شده که شامل سازش ۱۰ هزار و ۴۵۶ زوج متقاضی طلاق توافقی از ۶۸ هزار و ۹۵۳ پروندهای است که روند مشاوره آنها به پایان رسیده است. گفتنی است، زوجهایی که درخواست طلاق توافقی دارند وارد سایتی به نام «زمان» میشوند و برگههای مربوطه را پر میکنند، مرکز ارزیابی، وجوه مختلف مسأله را براساس اظهارات زوجین در یک جلسه بررسی میکند، اگر قرار باشد، مداخلات تخصصی انجام شود، به مراکز تخصصیتر ارجاع داده میشوند، هر فرد ۴ جلسه مداخلاتی را پیشرو دارد و از زمان پذیرش تا زمان حصول نتیجه حدود ۴۰ تا ۴۵ روز زمان میبرد و زوجها در این فرصت میتوانند به تصمیم نهایی برسند، در عین حال بعضی زوجها ممکن است بیست جلسه هم مشاوره بگیرند.
دکتر حسین ابراهیمی مقدم، روانشناس، با اشاره به اینکه بررسیها نشان میدهند، افرادی که هنگام بحرانها به مشاوره و روانشناس مراجعه کردهاند، در حد معناداری نسبت به سایرین، بر مشکلات فائق آمدهاند، به «ایران» میگوید: در تمام موارد از جمله آمارهای طلاق هم این قضیه صدق میکند، تا جایی که در یک پژوهش به صورت نمونه در نقاطی از شهر که مراکز مشاوره تأسیس شده، نسبت به سایر قسمتها میزان طلاق کمتری وجود داشته، واقعیت امر، این است که افراد وقتی با یک بحران شدید مواجه میشوند، ممکن است تصمیماتی بگیرند که بعداً نسبت به آن تصمیمها پشیمان شوند، یکی از این نمونهها، طلاق است، کاری که یک مشاور خانواده انجام میدهد، این است که زوجین را به آرامش دعوت میکند تا با سعه صدر و در زمان مناسب هر تصمیمی را که میخواهند، به سرانجام رسانند و با بررسی کامل و جامع تصمیم درست را اتخاذ کنند، از طرفی بعضاً برخی، هیجانی به عامل اختلاف خود نگاه کرده و تصمیم میگیرند و به جنبههای دیگر توجهی نمیکنند، در خصوص تصمیمات مهمی از جمله ازدواج و طلاق حتماً باید به مشاور یا روانشناس مراجعه کرد.
به گفته او، براساس آمارهای موجود و پژوهشهای انجام شده، متأسفانه میزان طلاق در سالهای آغازین زندگی مشترک، رقم بالایی را به خود اختصاص داده، این اتفاق نسبت به ذهنیتی که همگان در خصوص محبت زیاد و عاشقی کردن در سالهای اول زندگی دارند، جای تعجب دارد. این در حالی است که شاید از اساس افراد، انتخاب اشتباهی کرده باشند، در این خصوص مشاوره پیش از ازدواج میتواند برای پیشگیری از طلاق در زمینه افرادی که نمیتوانند با هم زندگی کنند، بسیار مؤثر عمل کند. معمولاً زوجینی که 5 تا 10 سال از ازدواج آنها گذشته، بیشتر با هم کنار میآیند و سختگیریهای اولیه را پشت سر گذاشتهاند، البته در سال اول زندگی ممکن است، همچنان عدم احساس مسئولیت وجود داشته باشد که گذشت زمان در این زمینه کمک کننده است، مباحث اقتصادی و دخالت خانوادهها نیز از جمله مواردی هستند که اهمیت دارند، هرچند افت شدید اخلاقی هم میتواند بسیار خطرناک باشد.
ابراهیمی مقدم در ادامه توضیح میدهد: افزایش خستگی بر اثر کار کردن طولانی مدت زوجین در ساعات شبانهروز هم در بروز اختلافات بیتأثیر نیست. سطح ساختار فرهنگی، فکری، میزان توقعات، بیوفایی و خیانت را هم نمیتوان در این مقوله نادیده گرفت، در عین حال هرجایی را که نگاه میکنیم، چنانچه ردپای یک روانشناس وجود داشته باشد، میتواند در ارتباط با اینکه فرد توقعات نابجای خود را کنار بگذارد و یک زندگی درست را همراه با باورهای درست و اخلاق و انسانیت پیش ببرد، محتملتر باشد. این تقاضا را داریم که هر فردی همانند کشورهای پیشرفته یک مشاور را در زندگی همراه خود داشته باشد، اما اگر امکان این کار وجود نداشته باشد، باید افراد در مواقع بحرانی زندگی مانند تصمیم برای ازدواج یا طلاق، حتماً با یک مشاور یا روانشناس خبره و حرفهای مشورت کنند تا از به وجود آمدن مشکلات احتمالی جلوگیری شود.
خدمات مشاوره هم باید تحت پوشش بیمه باشند
دکتر سعید بهزادی فرد، روانشناس نیز با بیان این نکته که هرچقدر تنشها در زندگی زناشویی بیشتر باشند، خراش بیشتری بر روح افراد وارد میشود، به «ایران» توضیح میدهد: قطعاً در سال اول پس از ازدواج تأثیر مشاورهها بسیار بیشتر است، از آنجایی که در درازمدت افراد به یکدیگر شبیه میشوند، روابط ناسالم هم میتواند در درازمدت تأثیرات منفی زیادی بر افراد داشته و مشاورهها تأثیر کمرنگتری نسبت به سالهای آغازین زندگی مشترک داشته باشند.
به گفته او، توصیه میشود خدمات مشاورهای قبل و پس از ازدواج افزایش داشته باشد. این درحالی است که مبالغ مشاوره و جلسات روانشناسی تحت پوشش بیمه نیستند، از اینرو بسیاری از افراد باوجود میل باطنی به دلیل مشکلات اقتصادی نمیتوانند از چنین خدماتی استفاده کنند. خدمات مشاوره در سبد اقتصاد بسیاری از خانوادهها جایی ندارد، چهبسا با تحت پوشش رفتن بیمه خدمات مشاوره بتوانیم شاهد کاهش آمار طلاق باشیم، هرچند روند کاهشی طلاق توافقی در سال 1400 با بهرهمندی از این خدمات، به اثبات رسیده، پس از اساس، مشخص است که مشاوره چقدر میتواند در کاهش آمار طلاق در کشور مؤثر باشد.
بهزادیفرد در ادامه اضافه میکند: مشاوره شاید افراد را عوض نکند اما باعث میشود فرد آگاه شود و از احساس متفاوت بودن بیرون بیاید، در مشاوره فرد یاد میگیرد که مشکلات همسر او را خیلی از افراد دیگر هم دارند و متوجه میشود که با فاجعه روبهرو نیست. مشاوره افراد را از باورهای غلط خود خارج میکند، مثلاً فردی که فکر میکند با محبت کردن طرف مقابل به اصطلاح پررو میشود، مشاوره به او میفهماند که این تفکر غلط است، در واقع مشاوره باورهای ما را اصلاح میکند و به ما میآموزد، زندگی ما ایراد دارد اما در عین حال هم فاجعه نیست. نکته بعدی بهرهمندی از مشاور و روانشناس این است که ما با اختلالات خود آشنا شده و حتی ارزش بیشتری برای خود قائل و شادتر میشویم و در نهایت هم سبب بهبود استحکام خانواده میشود.
این روانشناس درباره عمده اختلافات زناشویی که منجر به طلاق میشود، میگوید: یک باور غلط سنتی وجود دارد که معتقد است وقتی زن استقلال مالی داشته باشد، احتمال طلاق افزایش پیدا میکند، ما نباید هیچوقت بخواهیم که یک زن از روی بدبختی و نداری در یک رابطه باقی بماند، اینکه استقلال مالی زنان سبب افزایش طلاق شده، یک اتهام بزرگ است، نباید جامعه به سمتی برود که زنان از نداری و نداشتن استقلال مالی در زندگی باقی بمانند، تنها باید بهخاطر عشق در رابطه باقی بمانیم. به اعتقاد من، عمده طلاقها ریشه در اختلالات شخصیتی دارد و با انجام مشاورههای بموقع میتوان تا اندازه زیادی در کاهش آمار طلاق مؤثر بود.
به نظر میرسد با توجه به اینکه تأثیر مشاورهها در طلاقهای توافقی به اثبات رسیده است، باید تمرکز بیشتری روی این مهم صورت بگیرد. در این میان زوجین نیز باید به سمت مشاوره بیشتر حتی در مواردی که تصور میکنند با عقل خود به توافق در طلاق رسیدهاند، بروند. در این میان شاید حوزه مغفول مانده پرداختن به اهمیت مشاوره و استفاده از خدمات روانشناسی در طول زندگی زناشویی و خصوصاً بروز مشکلات از سوی رسانهها خصوصاً رسانه ملی باشد.
محسن رضایی با اشاره به اینکه مسیر دولت در تکیه بر ظرفیتهای داخلی و رفع تحریم های داخلی است، تأکید کرد
سیاست ما با تحریف اظهارات تغییر نمیکند
روز جمعه خبری از سخنان دکتر محسن رضایی معاون اقتصادی رئیس جمهور منتشر شد با این برداشت که آقای رضایی مسأله نوسانات ارز را به مذاکرات گره زده است. استناد این اخبار -که از سوی رسانههای حامی دولت قبل منعکس شد- به مصاحبه دکتر رضایی با خبرگزاری تسنیم برمیگردد. معاون اقتصادی رئیس جمهور در پاسخ به سؤال خبرنگاری که از برنامه دولت برای رسیدگی به مشکل وابستگی برخی مواد اولیه به قیمت ارز در پروژههای عمرانی سؤال کرده بود، گفت: «قیمت ارز در اثر تحریمهای اقتصادی دچار نوسانات شده است که با افزایش تولید و برداشتن تحریمهای داخلی و انشاءالله مذاکراتی که در سطح بینالملل در حال انجام است، وضعیت ارزش پول ملی ثبات بیشتری پیدا خواهد کرد و [نسبت به] نرخ ارز در سالهای آینده مدیریت بهتری صورت خواهد گرفت.» روشن است که معاون اقتصادی رئیس جمهور، هر سه عامل «افزایش تولید»، رفع موانع آن با «برداشتن تحریمهای داخلی» و پیگیری به ثمر رسیدن مذاکرات برای استیفای حقوق ملت ایران «از جمله اموال بلوکه شده» و اجرای تعهدات از سوی طرف مقابل را از عوامل بدیهی بر ثبات نرخ ارز در کشور معرفی کرده است اما خوب است به تیتر برخی رسانههای مخالف دولت نیز نگاهی بیندازیم. سایت انتخاب برای این جملات معاون اقتصادی رئیس جمهور تیتر گرفت: «محسن رضایی: نوسانات ارزی به خاطر تحریمهاست/ با احیای برجام ارزش پول ملی ثبات بیشتری پیدا خواهد کرد» این سایت در کنار بسیاری دیگر از رسانهها سعی داشتند با خلاصه کردن سخنان محسن رضایی و با تحریف سخنان او -چرا که رضایی اصلاً اسمی از برجام نبرده است- بر گره زدن بیشتر نوسانات ارزی به مذاکرات بدمند. روزنامه دنیای اقتصاد نیز در شماره روز گذشته خود، به نقل از سایت انتخاب مجدداً سعی در وارونه کردن سخنان محسن رضایی کرد و تیتر گرفت: «محسن رضایی: احیای برجام به ریال ثبات میدهد.» معاون اقتصادی رئیس جمهور اما با انتشار توئیتی در واکنش به این تحریف رسانهای، تأکید کرد: «مسیر دولت در تکیه بر ظرفیتهای داخلی و رفع #تحریمهای_داخلی است. سیاست ما با تحریف و تقطیع اظهارات و موضعگیریها، تغییر نخواهد کرد. ما در #مذاکرات_هستهای جدی هستیم اما #اقتصاد ما در دولت سیزدهم شرطی نیست.»
البته این اولین بار یا آخرین باری نیست که این رسانهها، رسماً با تقطیع و تحریف سخنان مسئولان دولت سیزدهم سعی دارند که منظور و مفهوم سخنان را در راستای منافع رسانهای خود قلب کنند و آنها را تغییر دهند اما مسأله این است که حد یقف دروغپردازیها، حاشیهآفرینیها و سنگاندازیها در مسیر آواربرداری از هشت سال خرابی اقتصادی در دولتهای یازدهم و دوازدهم که به واسطه شرطی کردن اقتصاد کشور به دست بیگانگان رقم خورد، کجاست؟ و این رسانهها چه زمانی به سمت منافع ملی - و نه حزبی و جناحی و گروهی- روی برمیگردانند؟
البته این اولین بار یا آخرین باری نیست که این رسانهها، رسماً با تقطیع و تحریف سخنان مسئولان دولت سیزدهم سعی دارند که منظور و مفهوم سخنان را در راستای منافع رسانهای خود قلب کنند و آنها را تغییر دهند اما مسأله این است که حد یقف دروغپردازیها، حاشیهآفرینیها و سنگاندازیها در مسیر آواربرداری از هشت سال خرابی اقتصادی در دولتهای یازدهم و دوازدهم که به واسطه شرطی کردن اقتصاد کشور به دست بیگانگان رقم خورد، کجاست؟ و این رسانهها چه زمانی به سمت منافع ملی - و نه حزبی و جناحی و گروهی- روی برمیگردانند؟
مسئول سایت عماریار در گفتو گو با «ایران» از ساز و کار اکران مردمی فیلمهای سینمایی میگوید
5 دقیقه تا سینما
فرهنگی/ اکران فیلمها در شهرهای فاقد سینما یا مناطقی که دسترسی به سینما مشکل است چند سالی است که توسط «عماریار» در قالب اکران مردمی انجام میشود؛ البته اکران در این مناطق هم بر مبنای بلیت فروشی است و تنها در بخشی از شهرستانها بلیتها با تخفیفهای ویژه ارائه میشود. در این طرح ظرفیت بالقوهای از تماشاگران سینما که از نگاه فیلمسازان و سیاستگذاران سینمایی پنهان مانده مورد توجه قرار گرفته و هدف گذاری متولیان این اکران، افزایش نفوذ آثار سینمای انقلاب است. به همین منظور سامانه تخصصی انتشار و اکران این آثار هم راهاندازی شده است. حجت غیب اللهزاده مسئول سایت عماریار درباره ساز و کار اکران مردمی عمار یار به «ایران» گفته است.
اکران عماریار امسال با نمایش فیلم «منصور» مورد توجه قرار گرفت. از سابقه اجرای این طرح بگویید؟
سابقه این کار بهسال 89 برمیگردد و در واقع پایه شکلگیری این طرح در جشنواره عمار وجود داشت. نمایش فیلمها در مساجد، پایگاههای مقاومت، سالنها و دانشگاهها و... آغاز شد و در نهایت از سال 90 به شکل جدی شبکه اکران مردمی فعالیتش را آغاز کرد. بعد اقتصادی اکران و به عبارت دیگر گیشه و بلیت فروشی از سال 94 و 95 استارت خورد. اولین فیلم «خانهای کنار ابرها» بود که با اکران چند مستند و فیلم «هنگامه» با موضوع مدافعان حرم ادامه پیدا کرد. در همان بحبوحه، غائله خان طومان در جبهه مقاومت اتفاق افتاد و برای این فیلم نیم ساعته نزدیک 700 سانس اکران و حدود 80 میلیون تومان بلیت فروشی شد.
این روند با اکران مستندهایی چون «عابدان کهنز»، «بانو»، «تهران دمشق»، «قائم مقام» و... ادامه پیدا کرد. با فیلم «منطقه پرواز ممنوع» بیشترین فروش را تجربه کردیم که بیش از یک میلیارد و 150 میلیون تومان شد همزمان با این فیلم، انیمیشن «بنیامین» و «بیست و سه نفر» را هم اکران کردیم. با شیوع کرونا همچون سالنهای سینما، اکران عمار یار هم تحت تأثیر این بحران قرار گرفت. در نهایت هفته دفاع مقدس سال گذشته فیلم «آبادان یازده شصت» را اکران کردیم که میزان فروش این فیلم با فروش در تمام سالنهای سینما برابری میکرد. سال گذشته همچنین «دیدن این فیلم جرم است» را اکران کردیم که متأسفانه فروش فیلم توفیقی نداشت چون نسخه قاچاق آن به بازار آمده بود. آخرین فیلمی که در این طرح اکران شده «منصور» است که استقبال خوبی از آن شده و نزدیک به 600 میلیون فروش داشته است. این طرح تا اواخر دی ماه ادامه دارد و به احتمال زیاد فروش میلیاردی را تجربه خواهد کرد.
از ساز و کار اکران بگویید؟ فیلم در چه مراکزی نمایش داده میشود آیا با فعالان فرهنگی شهرستانها ارتباط دارید یا اینکه نمایش فیلم بر عهده نیروهای خودتان است؟
این روزها بهخاطر برودت هوا و شرایط کرونا، امکان نمایش فیلم در فضای باز مثل پارک و گلزار شهدا فراهم نیست. اغلب اکرانهای ما شامل مساجد، هیأتهای مذهبی، پایگاههای مقاومت، دانشگاهها و... میشود. بخش زیادی از مخاطبان «منصور» قشر نظامی از جمله سپاه و ارتش بود و تلاش کردیم در پادگانهای ارتش فیلم را نمایش بدهیم. در تمام مناطق، فعالان فرهنگی همت میکنند تا در فضایی مناسب از جمله مساجد، سالنهای شهر، سالنهایی که در اختیار وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی یا سازمان تبلیغات است و به هر دلیلی امکان استفاده از آنها برای فعالیتهای فرهنگی مهیا نیست، آماده نمایش کنند. بهعنوان مثال در شهرستان ازنا بعد از مدتها توانستیم سالن ارشاد شهر را فعال کنیم و یک فیلم سینمایی در این شهر نمایش دهیم.
در این شهر نه سینما وجود دارد و نه امکان دسترسی به آن، ساکنانش اکران هیچ فیلمی را به خاطر نمیآوردند. یک اکران کننده و متولی فرهنگی خانم در شهر اردکان داریم که خیلی پای کار و مصر است. ایشان هم سینما را در اردکان فعال کرده و با نمایش فیلم «منصور» روزانه به طور متوسط 300 تا 400 مخاطب را به اردکان آورده در حالی که سینمای این شهرستان در زمانی که فعال بود در بهترین شرایط بیش از 100 مخاطب هم نداشت. این اتفاق باعث شد سینمای این شهرستان بعد از مدت ها تعطیلی رونق بگیرد. در شهرهای دیگر هم شاهد وقایع مشابه هستیم مثلاً در ایام اکران «منصور» اتفاق جالبی در بجنورد رخ داد. سعی ما بر این است که آورده فیلم در کل سینماهای کشور سرریز شود یعنی در مناطقی که امکان دسترسی و رفتن سینما برای مردم وجود دارد، تشویق میکنیم که مردم حتماً در سالن سینما فیلم را ببینند. در سینما گلشن بجنورد بههردلیلی امکان نمایش فیلم فراهم نبود و پس از مدتها پیگیری، از طریق پخش کننده اصلی فیلم این اتفاق رخ داد و «منصور» در این شهر نمایش داده شد.
با تبلیغاتی که انجام شد یکی از روستاهای شهرستان بجنورد علاقهمند شدند با هم فیلم را در سینما تماشا کنند. کل روستا با هزینه شخصی خودشان دو سانس از سینما را رزرو کردند و باز با هزینه شخصی خودشان وسیله نقلیهای اجاره کردند و به سینما آمدند. در سینمای ایران از این دست اقدامات به ندرت اتفاق میافتد.
قیمت بلیتها مسلماً نباید در همه جا یکسان باشد. در مناطق مختلف بر چه مبنایی قیمتگذاری میشود؟
بله، هزینه بلیت در مراکز استان، روستا، شهرهای کوچک و بزرگ نرخ فرق میکند و مثلاً در روستا نسبت به شهرهای بزرگتر با شهرهایی که متوسط جمعیتشان کمتر است فرق دارد. بر اساس نرخ نامه فروش بلیت را انجام میدهیم و در عین حال این امر کاملاً توافقی است. اکران کنندههایی که در مناطق مختلف بهعنوان فعالان فرهنگی حضور دارند طبق شناختی که از منطقه خودشان دارند تصمیم میگیرند و به یک عدد توافقی میرسیم. در واقع فروش بلیت نیم بها محسوب میشود. الان بلیت سینما در سالن شهرهای بزرگ 30 و حداقل 25 هزار تومان و در شرایط نیم بها 15 هزارتومان است. در برخی شهرهای کوچک این رقم به 10 هزار تومان هم میرسد. متوسط فروش ما حداکثر بین 12 تا 15 هزارتومان است و در مناطق کم برخوردار سقف بلیت 6 یا 7 هزار تومان هم بوده است.
آیا دایره انتخاب فیلمهایتان را وسیعتر نمیکنید؟
این اکران برای کمک به سینمای انقلاب شکل گرفته است. طبق قاعدهای که بر جریان اکران سینما حاکم است همه فیلمها فرصت و شرایط مساوی و برابر برای نمایش عمومی ندارند. قدرتنمایی فیلمهای اصطلاحاً گیشهای باعث میشود در حق این فیلمها جفا شود. سعی ما بر این است برای هر فیلمی که در حوزه سینمای انقلاب پتانسیل، کشش و ظرفیت آن را دارد که در چنین شرایطی اکران شود، شرایط نمایش فراهم کنیم.
این موضوع را مدنظر داشته باشید ما در شرایطی داریم درباره فروش 600 میلیونی «منصور» در این طرح اکران حرف میزنیم که با یک جستوجوی ساده در سامانه سمفا متوجه میشوید که این عدد با کل فروش برخی از فیلمها در تمام سالنهای سینمای کشور برابری میکند. امسال نزدیک به 30 فیلم در سینماهای ایران اکران شده و بیش از 50 درصد فیلمها کمتر از این عدد فروخته است. قطعاً ظرفیت سینمای انقلاب زیاد است و کارهای بیشتری میتوان انجام داد. ما در حال تجربه و شناسایی این ظرفیت هستیم. یک نمونهاش پایگاههای نماز جمعه در کل کشور است که حدود 1000 پایگاه است. اگر هر کدام از این پایگاهها به جریان سینمای انقلاب کمک کند، اتفاق خوبی شکل میگیرد.
چرا از این امکانات و ظرفیت برای نسل کودک و نوجوان مناطق محروم استفاده نمیکنید آن هم در شرایطی که سینمای کودک و نوجوان نیاز به حمایت جدی دارد و همین تولیدات اندک در دسترس کودکان نیست.
هدف ما این است که به جریان سینمای انقلاب کمک کنیم، البته دغدغه شما به جاست و ما هم در این حوزه تجربه موفق اکران فیلم «منطقه پرواز ممنوع» را داشتیم که پرفروشترین فیلم این جریان بود یا فیلم «بنیامین» یا حتی «23 نفر». در همین دو سال اخیر که حدود 6 الی 7 فیلم اکران کردیم سه تای آن مربوط به سینمای کودک و نوجوان بوده است.
در بین فیلمهایی که مجوز اکران شان صادر شده سعیمان بر این است با توافق تهیهکننده و پخش این روند را ادامه دهیم و یک فیلم خوب حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم. یکی از ظرفیتهای مهم مدارس کل کشور است، اگر فیلم مناسب این حوزه داشته باشیم و آموزش و پرورش هم حمایت کند و پروانه حمایتی صادر کند، میتوانیم در تکتک مدارس اکران داشته باشیم.
نحوه دسترسی اکران کنندگان شهرستانی به آثار چطور است و آیا برای این منظور زیرساختی تعریف شده است؟
بله. علاوه بر تسهیل فرایند اکران در شهرهایی که فاقد سینما هستند ما نسبت به امر صیانت و امنیت فیلمها هم مسئولیت داریم و متعهد هستیم فیلم قاچاق نشود. به همین منظور سامانه «سینما مردم» راهاندازی شده که از نظر کارکردی شبیه همان اکرانهای معمول سینمایی است که در کل سالنهای کشور اتفاق میافتد. برای هر شخصی که تقاضای اکران دارد و البته قابلیتها و زیرساختهای لازم فراهم است از طریق این نرمافزار مجوز اکران میدهیم بدون اینکه نسخه فیلم را در اختیارش قرار بدهیم.
نسخه فیلم بهصورت کد ارسال میشود و بدون این نرمافزار امکان اکران وجود ندارد. برای هر کس هم طبق درخواست اعلام شده، تعداد نمایش فیلم مشخص است یعنی اگر کسی 5 سانس اکران بخواهد، بر اساس کدی که دادهایم برای سانس ششم امکان نمایش فیلم وجود ندارد. با تمهیدی که اتخاذ شده مبحث مهم صیانت فیلم هم لحاظ شده و نگرانی در این باره وجود ندارد. از نظر امنیت اکران عمار یار عین اکرانهای سینمایی است حتی در برخی جهات امنیت آن بالاتر و دو برابر دیسیپی در سامانه اکرانهای سینمایی است.
اکران عماریار امسال با نمایش فیلم «منصور» مورد توجه قرار گرفت. از سابقه اجرای این طرح بگویید؟
سابقه این کار بهسال 89 برمیگردد و در واقع پایه شکلگیری این طرح در جشنواره عمار وجود داشت. نمایش فیلمها در مساجد، پایگاههای مقاومت، سالنها و دانشگاهها و... آغاز شد و در نهایت از سال 90 به شکل جدی شبکه اکران مردمی فعالیتش را آغاز کرد. بعد اقتصادی اکران و به عبارت دیگر گیشه و بلیت فروشی از سال 94 و 95 استارت خورد. اولین فیلم «خانهای کنار ابرها» بود که با اکران چند مستند و فیلم «هنگامه» با موضوع مدافعان حرم ادامه پیدا کرد. در همان بحبوحه، غائله خان طومان در جبهه مقاومت اتفاق افتاد و برای این فیلم نیم ساعته نزدیک 700 سانس اکران و حدود 80 میلیون تومان بلیت فروشی شد.
این روند با اکران مستندهایی چون «عابدان کهنز»، «بانو»، «تهران دمشق»، «قائم مقام» و... ادامه پیدا کرد. با فیلم «منطقه پرواز ممنوع» بیشترین فروش را تجربه کردیم که بیش از یک میلیارد و 150 میلیون تومان شد همزمان با این فیلم، انیمیشن «بنیامین» و «بیست و سه نفر» را هم اکران کردیم. با شیوع کرونا همچون سالنهای سینما، اکران عمار یار هم تحت تأثیر این بحران قرار گرفت. در نهایت هفته دفاع مقدس سال گذشته فیلم «آبادان یازده شصت» را اکران کردیم که میزان فروش این فیلم با فروش در تمام سالنهای سینما برابری میکرد. سال گذشته همچنین «دیدن این فیلم جرم است» را اکران کردیم که متأسفانه فروش فیلم توفیقی نداشت چون نسخه قاچاق آن به بازار آمده بود. آخرین فیلمی که در این طرح اکران شده «منصور» است که استقبال خوبی از آن شده و نزدیک به 600 میلیون فروش داشته است. این طرح تا اواخر دی ماه ادامه دارد و به احتمال زیاد فروش میلیاردی را تجربه خواهد کرد.
از ساز و کار اکران بگویید؟ فیلم در چه مراکزی نمایش داده میشود آیا با فعالان فرهنگی شهرستانها ارتباط دارید یا اینکه نمایش فیلم بر عهده نیروهای خودتان است؟
این روزها بهخاطر برودت هوا و شرایط کرونا، امکان نمایش فیلم در فضای باز مثل پارک و گلزار شهدا فراهم نیست. اغلب اکرانهای ما شامل مساجد، هیأتهای مذهبی، پایگاههای مقاومت، دانشگاهها و... میشود. بخش زیادی از مخاطبان «منصور» قشر نظامی از جمله سپاه و ارتش بود و تلاش کردیم در پادگانهای ارتش فیلم را نمایش بدهیم. در تمام مناطق، فعالان فرهنگی همت میکنند تا در فضایی مناسب از جمله مساجد، سالنهای شهر، سالنهایی که در اختیار وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی یا سازمان تبلیغات است و به هر دلیلی امکان استفاده از آنها برای فعالیتهای فرهنگی مهیا نیست، آماده نمایش کنند. بهعنوان مثال در شهرستان ازنا بعد از مدتها توانستیم سالن ارشاد شهر را فعال کنیم و یک فیلم سینمایی در این شهر نمایش دهیم.
در این شهر نه سینما وجود دارد و نه امکان دسترسی به آن، ساکنانش اکران هیچ فیلمی را به خاطر نمیآوردند. یک اکران کننده و متولی فرهنگی خانم در شهر اردکان داریم که خیلی پای کار و مصر است. ایشان هم سینما را در اردکان فعال کرده و با نمایش فیلم «منصور» روزانه به طور متوسط 300 تا 400 مخاطب را به اردکان آورده در حالی که سینمای این شهرستان در زمانی که فعال بود در بهترین شرایط بیش از 100 مخاطب هم نداشت. این اتفاق باعث شد سینمای این شهرستان بعد از مدت ها تعطیلی رونق بگیرد. در شهرهای دیگر هم شاهد وقایع مشابه هستیم مثلاً در ایام اکران «منصور» اتفاق جالبی در بجنورد رخ داد. سعی ما بر این است که آورده فیلم در کل سینماهای کشور سرریز شود یعنی در مناطقی که امکان دسترسی و رفتن سینما برای مردم وجود دارد، تشویق میکنیم که مردم حتماً در سالن سینما فیلم را ببینند. در سینما گلشن بجنورد بههردلیلی امکان نمایش فیلم فراهم نبود و پس از مدتها پیگیری، از طریق پخش کننده اصلی فیلم این اتفاق رخ داد و «منصور» در این شهر نمایش داده شد.
با تبلیغاتی که انجام شد یکی از روستاهای شهرستان بجنورد علاقهمند شدند با هم فیلم را در سینما تماشا کنند. کل روستا با هزینه شخصی خودشان دو سانس از سینما را رزرو کردند و باز با هزینه شخصی خودشان وسیله نقلیهای اجاره کردند و به سینما آمدند. در سینمای ایران از این دست اقدامات به ندرت اتفاق میافتد.
قیمت بلیتها مسلماً نباید در همه جا یکسان باشد. در مناطق مختلف بر چه مبنایی قیمتگذاری میشود؟
بله، هزینه بلیت در مراکز استان، روستا، شهرهای کوچک و بزرگ نرخ فرق میکند و مثلاً در روستا نسبت به شهرهای بزرگتر با شهرهایی که متوسط جمعیتشان کمتر است فرق دارد. بر اساس نرخ نامه فروش بلیت را انجام میدهیم و در عین حال این امر کاملاً توافقی است. اکران کنندههایی که در مناطق مختلف بهعنوان فعالان فرهنگی حضور دارند طبق شناختی که از منطقه خودشان دارند تصمیم میگیرند و به یک عدد توافقی میرسیم. در واقع فروش بلیت نیم بها محسوب میشود. الان بلیت سینما در سالن شهرهای بزرگ 30 و حداقل 25 هزار تومان و در شرایط نیم بها 15 هزارتومان است. در برخی شهرهای کوچک این رقم به 10 هزار تومان هم میرسد. متوسط فروش ما حداکثر بین 12 تا 15 هزارتومان است و در مناطق کم برخوردار سقف بلیت 6 یا 7 هزار تومان هم بوده است.
آیا دایره انتخاب فیلمهایتان را وسیعتر نمیکنید؟
این اکران برای کمک به سینمای انقلاب شکل گرفته است. طبق قاعدهای که بر جریان اکران سینما حاکم است همه فیلمها فرصت و شرایط مساوی و برابر برای نمایش عمومی ندارند. قدرتنمایی فیلمهای اصطلاحاً گیشهای باعث میشود در حق این فیلمها جفا شود. سعی ما بر این است برای هر فیلمی که در حوزه سینمای انقلاب پتانسیل، کشش و ظرفیت آن را دارد که در چنین شرایطی اکران شود، شرایط نمایش فراهم کنیم.
این موضوع را مدنظر داشته باشید ما در شرایطی داریم درباره فروش 600 میلیونی «منصور» در این طرح اکران حرف میزنیم که با یک جستوجوی ساده در سامانه سمفا متوجه میشوید که این عدد با کل فروش برخی از فیلمها در تمام سالنهای سینمای کشور برابری میکند. امسال نزدیک به 30 فیلم در سینماهای ایران اکران شده و بیش از 50 درصد فیلمها کمتر از این عدد فروخته است. قطعاً ظرفیت سینمای انقلاب زیاد است و کارهای بیشتری میتوان انجام داد. ما در حال تجربه و شناسایی این ظرفیت هستیم. یک نمونهاش پایگاههای نماز جمعه در کل کشور است که حدود 1000 پایگاه است. اگر هر کدام از این پایگاهها به جریان سینمای انقلاب کمک کند، اتفاق خوبی شکل میگیرد.
چرا از این امکانات و ظرفیت برای نسل کودک و نوجوان مناطق محروم استفاده نمیکنید آن هم در شرایطی که سینمای کودک و نوجوان نیاز به حمایت جدی دارد و همین تولیدات اندک در دسترس کودکان نیست.
هدف ما این است که به جریان سینمای انقلاب کمک کنیم، البته دغدغه شما به جاست و ما هم در این حوزه تجربه موفق اکران فیلم «منطقه پرواز ممنوع» را داشتیم که پرفروشترین فیلم این جریان بود یا فیلم «بنیامین» یا حتی «23 نفر». در همین دو سال اخیر که حدود 6 الی 7 فیلم اکران کردیم سه تای آن مربوط به سینمای کودک و نوجوان بوده است.
در بین فیلمهایی که مجوز اکران شان صادر شده سعیمان بر این است با توافق تهیهکننده و پخش این روند را ادامه دهیم و یک فیلم خوب حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم. یکی از ظرفیتهای مهم مدارس کل کشور است، اگر فیلم مناسب این حوزه داشته باشیم و آموزش و پرورش هم حمایت کند و پروانه حمایتی صادر کند، میتوانیم در تکتک مدارس اکران داشته باشیم.
نحوه دسترسی اکران کنندگان شهرستانی به آثار چطور است و آیا برای این منظور زیرساختی تعریف شده است؟
بله. علاوه بر تسهیل فرایند اکران در شهرهایی که فاقد سینما هستند ما نسبت به امر صیانت و امنیت فیلمها هم مسئولیت داریم و متعهد هستیم فیلم قاچاق نشود. به همین منظور سامانه «سینما مردم» راهاندازی شده که از نظر کارکردی شبیه همان اکرانهای معمول سینمایی است که در کل سالنهای کشور اتفاق میافتد. برای هر شخصی که تقاضای اکران دارد و البته قابلیتها و زیرساختهای لازم فراهم است از طریق این نرمافزار مجوز اکران میدهیم بدون اینکه نسخه فیلم را در اختیارش قرار بدهیم.
نسخه فیلم بهصورت کد ارسال میشود و بدون این نرمافزار امکان اکران وجود ندارد. برای هر کس هم طبق درخواست اعلام شده، تعداد نمایش فیلم مشخص است یعنی اگر کسی 5 سانس اکران بخواهد، بر اساس کدی که دادهایم برای سانس ششم امکان نمایش فیلم وجود ندارد. با تمهیدی که اتخاذ شده مبحث مهم صیانت فیلم هم لحاظ شده و نگرانی در این باره وجود ندارد. از نظر امنیت اکران عمار یار عین اکرانهای سینمایی است حتی در برخی جهات امنیت آن بالاتر و دو برابر دیسیپی در سامانه اکرانهای سینمایی است.
چالش کمبود معلم و مشکلات معلمان در سیستان و بلوچستان
سوخت بر یا سرویس مدرسه؟
مریم طالشی
گزارش نویس
رحیمه روزهای زیادی را بهخاطر میآورد؛ روزهایی که میان مرگ و زندگی معلق مانده بود. هرلحظه مرگ را جلوی چشمانش میدید. جاده خاکی مثل یک تکه ابر سیاه پیش رویش قرار گرفته بود. هیچ نمیدید جز غبار پراکندهای که امکان دید هر جنبندهای را از بین میبرد. صورتش از ترس و هیجان، سرخ میشد. گل میانداخت و رحیمه ازدرون حس میکرد دارد آتش میگیرد. فیلمهای انفجار سوختبرها را بارها و بارها دیده بود. اگر یک روز بالاخره کابوسش واقعی شود چه؟ تمام این فکرها از سرش میگذشت و دلش را آشوب می کرد. تنها یک دلیل بود که او را در این راه پیش میبرد و نمیگذاشت از ادامه باز مانَد؛ عشق بچهها.
رحیمه دوران زهی، معلم سراوانی اهل بخش بمپشت با 7 سال سابقه کار و معلم طرح خرید [خدمت] است. او مثل خیلی از معلمان منطقه روزهای دشواری را گذرانده ولی هنوز امیدوار است ورق برگردد و زندگی روی خوشی به او و همکارانش نشان دهد:«ما چون زیر نظر اداره آموزش و پرورش نبودیم و توسط شرکتها اداره میشدیم و به معلم جهادی معروف هستیم، سختیهای زیادی را تحمل کردهایم که گاهی هم بهدلیل مشکلات موجود روحیهمان را از دست دادهایم. ما چیزی به اسم مرخصی نداریم مگر اینکه گاهی مرخصی استعلاجی داشته باشیم. علاوه بر اینها ما برای رفت و آمد مشکلات زیادی داریم. راهها دور و صعبالعبور است و تردد خصوصاً برای خانمها دشوار است. من همکارانی دارم که به خاطر اینکه در این راههای صعب العبور در رفت و آمد بودهاند، دچار سقط جنین شدهاند. ما گاهی مجبور میشویم با ماشینهای گازوئیلکش و سوختبر برویم مدرسه. من پارسال درروستایی معلم بودم که با اینکه 150کیلومتر تا محل زندگیام فاصله داشت، سه شبانهروز باید در راه میبودم تا به مدرسه میرسیدم. من بارها سوار ماشین گازوئیل کش شدهام و با مرگ دست و پنجه نرم کردهام. من پارسال در منطقه صفر مرزی معلم بودم و مشکلات زیادی هم در آنجا داشتیم. خیلی از معلمهای خرید خدمت بعد از دو سال کار کردن کم آوردند و از کار استعفا دادند. ما در کلاسهای درسی تدریس میکردیم که اصلاً شرایط مناسبی برای تدریس نداشت و بارها کلاسها را در حیاط مدرسه و زیر آفتاب برگزار میکردیم. این در حالی است که ما اگر به هر دلیل نتوانیم سر کلاس حاضر شویم، کسر کار میخوریم و همان بیمه 22 روزهمان هم کسرشده و از حقوقمان کم میشود. معلمها در این شرایط دلسرد میشوند و تصمیم میگیرند سراغ کار دیگری بروند چون باید خرج خانواده بدهند. تنها چیزی که ما تا الان به خاطرش در این شغل ماندهایم این است که میبینیم در منطقهمان که عموماً بیسواد هستند چقدر مشکلات بههمین خاطر وجود دارد. ما داریم چوب بیسوادی گذشتگانمان را میخوریم و نمیخواهیم بعداً در آینده هم چنین شرایطی وجود داشته باشد. الان اگر ما در راههای صعبالعبور رفت و آمد میکنیم، اگر راه و جاده مناسب نداریم، اگر آب نداریم و دیگر مشکلات، فکر میکنم اگر دو نفر تحصیلکرده در روستاهایمان داشتیم شاید مشکلاتمان کمتر میشد. من به این ایمان دارم که فقط سواد و تحصیل و آگاهی میتواند جامعه ما را نجات دهد و باعث شود تا آینده بهتری داشته باشیم و همین چیزهاست که ما را سرپا نگه داشته که به تدریس ادامه دهیم و با مشکلات بجنگیم. ولی به هرحال خیلی وقتها آدمها کم میآورند. در منطقه سراوان که منطقه ماست، گاهی کمبود معلم باعث میشود 20 تا 30 درصد کلاسها خالی بماند و بچهها سر کلاس حاضر نشوند که این مشکل بزرگی است و خطر ترک تحصیل بچهها بهخاطر کمبود معلم وجود دارد. بیشترین ضربه را هم از این قضیه خود منطقه میخورد و بعد هم جامعه. من امیدوارم صدای ما به مسئولان برسد و کاری برای ما بکنند چون معلمان خرید خدمت قشر مظلومی هستند.»
ایستگاه به ایستگاه
آدم برای اینکه ادامه دهد انگیزه میخواهد. زندگی جریان دارد و در این جریان باید به چیزی دلخوش بود تا مشکلات و دردها آدم را از پا نیندازد. برای معلمهای روستایی سیستان و بلوچستان دیدن چهره مشتاق بچهها که شوق آموختن دارند، انگیزهای است برای ادامه دادن در این راه سخت.
«از روستای ما تا شهر مرکزی حدوداً 80کیلومتر راه است که هر صبح همکاران من باید این مسیر را طی کنند و به مدرسه بروند. حالا این مسیر خودش سه تکه میشود و همکارانی هستند که باید سه بار ماشین عوض کنند.»
این را یک خانم معلم دیگر ساکن در جنوب استان میگوید و ادامه میدهد:«همکاران من 5 صبح بیدار می شوند و به ایستگاه اول میروند. ایستگاه اول باید کلی منتظر بمانند تا ماشین رایگان پیدا کنند یا ماشین کرایه که در هر دو صورت ماشین به زحمت پیدا میشود. به خاطر همین ممکن است کیلومترها پیاده راه طی کنند تا به ایستگاه بعدی برسند و آنجا منتظر بایستند تا ماشین سوار شوند یا اینکه ماشینی اتفاقی برسد و سوارشان کند و بعد هم ایستگاه بعدی. این کار هر روزه تکرار میشود و باعث میشود معلمان هر روز خستهتر شوند. وقتی به خانه میرسند دیگر رمقی برایشان نمیماند و همین هم بیانگیزهشان میکند. برایشان درست مثل یک کابوس شده که فردا دوباره باید همین مسیر را طی کنند و با دشواری سر کارشان بروند. مسأله این است که اگر ماشین کرایه هم باشد کرایهها بالاست و ما حقوقمان طوری نیست که از پس این کرایهها بربیاییم. سرویس هم نمیتوانیم برای خودمان دست و پا کنیم. معلمان هر روز باید این مسیرهای طولانی را طی کنند و به مدرسه بروند و دوباره با همان مشقت به خانه برگردند. با این شرایط چطور انگیزه تدریس داشته باشند؟ تمام انرژیشان به این شکل به هدر میرود چون زمان زیادی را در راه طی میکنند و ساعتها باید پیادهروی کنند تا به مدرسه برسند.»
او میگوید: «ما معلمهای خرید خدمتی برای مرخصی هم خیلی مشکل داریم مثلاً خانمها برای مرخصی زایمان مشکلات زیادی دارند یا اگر بیمار شوند مثل همین شرایط بیماری کرونا، حق هیچ گونه غیبتی ندارند. خیلی از همکاران من به خاطر همین شرایط تصمیم گرفته بودند از کار استعفا دهند اما باز به خاطر بچهها ماندند چون معلم دیگری بالای سر دانشآموزان نیست و نمیخواهند بچهها را تنها بگذارند. دلشان نمیآید بچهها بیمعلم بمانند و تحصیل را رها کنند. حقوقمان را هم سر وقت نمیگیریم. با این شرایط یک معلم خانم یا یک معلم آقا که نانآور خانواده است چطور میتواند از پس مخارج زندگی برآید؟ دیگر معلوم است که پولی برای سرویس گرفتن نیست. همه مدام به استعفا فکر میکنند. هر سال ما را امیدوار میکنند و فکر میکنیم اوضاع درست میشود اما باز هم ناامید میشویم. ما بهخاطر بچهها و اینکه بخواهیم در اجتماع باشیم کارمان را ادامه میدهیم و فعلاً امیدواریم تا شرایط ما بهتر شود و این بستگی به دولت دارد و ما منتظریم ببینیم برای ما چه کار میکنند.»
کاش جایی برای اسکان معلمان بود
خانم معلمها دل پری دارند. آنها دوست دارند صدایشان شنیده شود. معلمی شغل شریفی است و در سیستان و بلوچستان هم خیلی از وجهه اجتماعی خوبی برخوردار است. خیلی از دختران استان که در روستاها ساکن هستند دوست دارند به دانشگاه تربیت معلم بروند و معلم شوند تا بتوانند به روستای خودشان خدمت کنند. برخی از آنها هم تا امروز موفق شدهاند به این هدف برسند اما هنوز فاصله زیادی تا تحقق این رؤیا وجود دارد. معلمان بومی میتوانند امید ماندگاری معلم در روستاها باشند.
خانم معلم دیگری از دشتیاری چابهار هم حرفهای قابل توجهی در این باره دارد:«اگر برای اسکان معلمان کاری میکردند خیلی خوب بود مثلاً یک معلمسرا در خود مدرسه درست میکردند تا معلمان خانم بتوانند مواقعی که رفت و آمد سخت است آنجا بمانند و استراحت کنند و خیلی بهتر به کار تدریس برسند. خیلی معلمها غیربومی هستند و از زاهدان و شهرهای دیگر به چابهار میآیند و آنجا ساکن میشوند و بعد به روستاها برای تدریس میروند. این معلمان با توجه به بعد مسافت مشکلات زیادی دارند و شرایط مردم روستاها هم طوری نیست که معلمان را در خانههای خودشان اسکان دهند و برای همین معلمها مجبورند مسافت طولانی روستاها را تا چابهار هر روز طی کنند. گاهی معلم مجبور میشود در کلاس درس بخوابد آن هم بدون هیچ امکاناتی. کلاسها حتی کولر ندارند و در دمای بالای منطقه اصلاً نمیشود شرایط را تحمل کرد. خود مدرسهها هم از نظر امکانات مناسب نیستند. نه سرویس بهداشتی مناسبی دارند و نه برق و کولر. همانطور هم که گفتم اگر بخواهند در خانه خود روستاییها هم اسکان داشته باشند امکانپذیر نیست چون خود روستاییها هم جا ندارند چه برسد به اینکه بخواهند معلمان را اسکان دهند. معلم غیر بومی با این اوضاع نمیتواند کار کند. در مورد معلم بومی هم باید بگویم که کمبود نیرو داریم و معلم بومی تحصیلکرده در مناطق تعدادشان زیاد نیست. خود دانشآموزان هم برای تردد به مدارس خیلی مشکل دارند. مثلاً در روستایی هستند که فقط مدرسه ابتدایی دارد و ناچارند برای مدرسه رفتن، به روستای دیگری بروند که چون فاصلهها خیلی زیاد است، با مشکلات فراوانی مواجه میشوند. دانشآموزان سرویس ندارند و باید ساعت 5 صبح از کوه و کمر پای پیاده راه بیفتند تا به مدرسه برسند. وقتی دانشآموز به مدرسه میرسد دیگر رمقی برایش نمیماند و اصلاً نای حرف زدن ندارد و به قول خودش هرچه خوانده یادش میرود چون 5 صبح باید حرکت کند و پای پیاده به مدرسه برسد. حالا حساب کنید توی سرما و گرما باید همین مسیر را هر روزه طی کند. وقتی هم مدرسه تعطیل میشود باید دو، سه ساعت پیادهروی کند و به خانه برسد. آنقدر خسته میشوند که نه میتوانند غذایی بخورند و نه درس بخوانند و به تکالیفشان برسند.»
این خانم معلم ادامه میدهد: «حیف است بچههای منطقه با این استعداد و علاقهای که دارند، اینطور از درس و تحصیل بازبمانند. این بچهها حافظه خوبی دارند و مطالب را خیلی خوب به ذهن میسپارند اما امکانات ندارند. ما خیلی دانشآموزان باهوش و درسخوانی داریم که خانوادههایشان به خاطر همین مسأله رفت و آمد اجازه نمیدهند دیگر به تحصیل ادامه دهند. مثلاً خانواده میگوید ما دختر بزرگمان را نمیتوانیم در جاده با پای پیاده رها کنیم. دانشآموز باید این مسیر را که انواع حیوانات وحشی در آن وجود دارد، طی کند و تازه ناهمواریهای زیادی هم در مسیر هست مثل رودخانه و کوه و گل و لای بازمانده از سیلابها که تردد را برای دانشآموزان سختتر میکند. اگر مشکل رفت و آمد این بچهها حل میشد و فضای آموزشی مناسبتری داشتند، خیلی خوب بود چون بچهها واقعاً با استعداد هستند. یک سرویس مدرسه که از افراد بومی خود روستا باشد خیلی میتواند کمک کند اما فراهم کردنش در توان خود روستاییان نیست و باید یک خیر پیدا شود و کمک کند و نهادی هم باشد که سازماندهی کند تا مشکل بچهها حل شود. ما حتی در کلاسها شرایط خوبی نداریم و هوا گاهی آنقدر گرم است که دانشآموزان باید در حیاط بنشینند و درس بخوانند که آن هم شرایط مدرسه مناسب نیست. بعضی مدارس حتی یک در سالم ندارند و برای بچهها خطرناک است که در چنین محیطهایی درس بخوانند. از طرفی مثلاً میبینید حیوانات اهلی همینطور میآیند و وارد مدرسه میشوند. این بچهها اگر امکانات داشته باشند خیلی میتوانند پیشرفت کنند. بچههای کنکوری ما هم شرایط خوبی ندارند و نه فضای مناسبی برای درس خواندن دارد و نه کتابهای لازم را در اختیار دارند. البته گروههای خیریه در منطقه کارهای خوبی کردهاند اما باز هم کمبودهای زیادی وجود دارد.»
مشکلات معلمهای استان البته فقط به خانمها محدود نمیشود. در واقع معلمان و بخصوص معلمان خرید خدمت در سالهای گذشته با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردهاند.
عبید ملک رئیسی که بهتازگی از شغل معلمی استعفا داده در این باره میگوید:«من امسال مشکل شخصی داشتم و قرار بود مادرم عمل جراحی شود. درخواست مرخصی یک ماهه بدون حقوق دادم اما گفتند شما مرخصی ندارید. من هم مجبور شدم استعفا بدهم. 4 سال هم در منطقه بهعنوان معلم خدمت کردم و الان در کافینت دوستم کار میکنم. دوستی دارم که معلم خرید خدمت بود و فوت شد. دریغ از اینکه حتی یک تسلیت ساده برای خانوادهاش فرستاده شود. چون معلم خرید خدمت بود مستمری هم نداشت اما انتظار میرود به هرحال از خانوادهاش دلجویی شود.»
ملک رئیسی ادامه میدهد:«ما خصوصاً در جنوب استان بهشدت با کمبود معلم مواجه هستیم. در همین منطقه خودمان «راشک» کمبود معلم داریم و اخیراً هم اعلام کردهاند که در استان کمبود 12 هزار معلم داریم. به خاطر همین است که برخی از کلاسها با وجود گذشت 3 ماه از سال هنوز معلم ندارند و مدارس به خاطر نداشتن معلم تعطیل هستند. در منطقه ما امکان برگزاری کلاسهای مجازی هم به خاطر کمبود امکانات وجود ندارد و همین باعث ترک تحصیل بچهها میشود. خیلی دانشآموزان که اتفاقاً دانشآموزان مستعدی هستند، میگویند دیگر نمیخواهیم درس بخوانیم. حق هم دارند چون معلم نیست و بدون معلم هم که نمیشود درس خواند.»
او به مسأله مهمی اشاره میکند که در بحث آموزشی شاید از ذهن دور بماند:«ما خصوصاً با کمبود معلم برای مدارس دخترانه مواجه هستیم و در این مدارس کمبود معلم چند برابر است چون معلمان خانم در منطقه تعدادشان کم است. بعضی جاها هم که معلم آقا تدریس میکند، خانوادهها اجازه نمیدهند دختران شان به مدرسه بروند چون فقط در صورتی که معلم خانم باشد راضی میشوند دختران شان به مدرسه بروند چون میگویند دختران ما بزرگ شدهاند و نمیشود که معلمشان مرد باشد. مسأله این است که معلم باید بومی باشد تا در منطقه بماند و مشکل هم همین است که تعداد معلمان بومی خیلی کم است. برای معلمهای مرد هم سخت است در این راههای صعبالعبور رفت و آمد کنند، چه برسد به معلمان خانم که باید راه طولانی را خیلی وقتها پای پیاده طی کنند. سختی رفت و آمد و راههای صعبالعبور مشکلی است که خیلی ازبچههای منطقه هم به خاطرش ترک تحصیل میکنند چون توان رفت و آمد بین روستاها را که فاصلهشان زیاد است ندارند؛ میشود در روستاهایی که مدرسه متوسطه دارند خوابگاههایی دایر کرد تا بچهها دغدغه رفت و آمد نداشته باشند. اینطوری خیلی از مشکلات حل میشود. ما در حوزه شهرستانهای سرباز، ایرانشهر و بردسیر مشکلات زیادی در مدارس داریم که عمدتاً مشکل کمبود معلم و نبود سرویس مدرسه است. خیلی دانشآموزان برای رسیدن به مدرسه سوار ماشینهای سوختبر میشوند که خطر جانی برایشان دارد.
این شرایط برای دخترها خیلی سختتر است چون دخترها نمیتوانند سوار ماشین سوختبر و ماشینهای سواری شوند و پای پیاده هم خانوادهها نمیگذارند دختران شان مسیرهای طولانی را طی کنند. مسافتهایی که دخترها باید طی کنند از 5 کیلومتر به بالا متفاوت است و مشکلات زیادی برایشان ایجاد میکند. حالا فرض کنید یک بارندگی هم بشود که دیگر تردد خیلی سختتر و بعضی وقتها حتی غیرممکن میشود. برای خود معلمها هم تردد در شرایط بارندگی عملاً غیر ممکن است. بعضی وقتها که رودخانه طغیان میکند، معلم این طرف رودخانه میماند و مدرسه آن طرف رودخانه است و برخی اوقات هم معلم در مدرسه پشت سیلاب میماند و نمیتواند به خانه برگردد. این در حالی است که امکاناتی هم برای اسکان معلم وجود ندارد.»
وعده حل مشکل کمبود معلم
حرفهای معلمان استان درباره کمبود معلم و نیروی انسانی را حمیدرضا رخشانی مدیر کل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان تأیید میکند و میگوید که استان در سال تحصیلی جدید با کمبود ۱۲ هزار و ۴۳۴ نفر معلم روبهرو است. رخشانی شهریور ماه امسال در نشست شورای آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان با اعلام این خبر عنوان کرده بود که این کمبود هیچ خللی در آموزش دانشآموزان وارد نکرد و از طریق خرید خدمات، حق التدریس، سرباز معلمان و حق التدریس نیروهای شاغل و برون سپاری این کمبود برطرف شد.
بهگفته او، استان سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی گذشته با جمعیت ۸۲۵ هزار و ۱۲۲ دانشآموز مواجه بود و در راستای کمبود معلم، ۲۲ هزار مجوز استخدام در آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان در سه سال اخیر صادر و معلمان جذب کار شدهاند.
رخشانی عنوان کرد که پراکندگی جمعیت در این استان که بیش از سه برابر متوسط کشور است، کثرت مراکز جمعیتی با آمار اندک، مناطق مرزی و دورافتاده، فقر اقتصادی خانوادهها و پایین بودن نرخ متوسط درآمد خانوار از جمله مهمترین مشکلات بخش آموزش استان است اما با وجود همه مشکلات و کمبودهایی که در استان وجود داشت همواره تلاش شده با اولویتبندی شاخص محوری و براساس آمار و اطلاعات برنامهریزی کرده و سپس برای رفع مشکلات قدم برداشته شود.
او همچنین از کمبود ۱۵ هزار و ۷۱۶ کلاس در سال تحصیلی گذشته خبر داده و عنوان کرده بود که از سال گذشته تا کنون ۲ هزار کلاس درس در استان ساخته شده است اما با توجه به افزایش جمعیت دانشآموزی امسال ۱۸ هزار و ۸۸۲ کلاس کمبود خواهیم داشت.
حسین مدرس خیابانی، استاندار سیستان و بلوچستان نیز مهرماه گذشته در نشست شورای آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان با بیان اینکه این استان بهدلیل پراکندگی با کمبود معلم روبهرو است، اظهار داشت که مدیران استانی برای حل مشکلات خود نباید منتظر مرکز بمانند و باید برای حل مشکلات راه حل پیدا کنند چرا که آموزش مقدمه و محور هرگونه توسعه اقتصادی است و هر کشوری که روی این موضوع سرمایهگذاری کند قطعاً پلههای پیشرفت و توسعه را بهتر و سریعتر طی خواهد کرد.
در این میان اسماعیل حسین زهی، نماینده مردم خاش، میرجاوه، تفتان و بخشهای کورین و نصرت آباد 21 آذرماه جاری در نطق میان دستور مجلس عنوان کرد که مشکل کمبود معلم در سیستان و بلوچستان با جذب ۵ هزار معلم خرید خدمت در استان رفع میشود.
بهگفته او در استان سیستان و بلوچستان ۵ هزار معلم خرید خدمت داریم که تقاضای جذب در آموزش و پرورش دارند برخی از این معلمان در بدترین شرایط آب و هوایی و نقاط دورافتاده تدریس و حقوقی معادل یک سوم معلمان رسمی دریافت میکنند. از نظر این نماینده، راه حل کمبود معلم جذب این قشر پر تلاش در بدنه آموزش و پرورش است، همچنین جذب معلمان بومی در روستاها نیز باید در اولویت قرار گیرد.
معلمها حالا با آنکه روزگار سختی را سپری کردهاند، امیدوارند تا صدای آنها هم شنیده شود و غصههایی که روی دلشان مانده تسکین پیدا کند. آنها که به عشق بچهها راههای سخت و طولانی را طی میکنند و سر کلاس میروند، حالا چشم دوختهاند به روزهای آینده و انتظار میکشند برای آنکه بتوانند با شرایطی عادلانه به تدریس ادامه دهند و روزگار بهتری برای مردم خود رقم بزنند.
نیم نگاه
ما خصوصاً با کمبود معلم برای مدارس دخترانه مواجه هستیم و در این مدارس کمبود معلم چند برابر است چون معلمان خانم در منطقه تعدادشان کم است
ما معلمهای خرید خدمتی برای مرخصی هم خیلی مشکل داریم مثلاً خانمها برای مرخصی زایمان مشکلات زیادی دارند یا اگر بیمار شوند مثل همین شرایط بیماری کرونا، حق هیچ گونه غیبتی ندارند
من همکارانی دارم که به خاطر اینکه در این راههای صعب العبور در رفت و آمد بودهاند، دچار سقط جنین شدهاند. ما گاهی مجبور میشویم با ماشینهای گازوئیلکش و سوختبر مدرسه برویم
ما برای رفت و آمد مشکلات زیادی داریم. راهها دور و صعبالعبور است و تردد خصوصاً برای خانمها دشوار است
گزارش نویس
رحیمه روزهای زیادی را بهخاطر میآورد؛ روزهایی که میان مرگ و زندگی معلق مانده بود. هرلحظه مرگ را جلوی چشمانش میدید. جاده خاکی مثل یک تکه ابر سیاه پیش رویش قرار گرفته بود. هیچ نمیدید جز غبار پراکندهای که امکان دید هر جنبندهای را از بین میبرد. صورتش از ترس و هیجان، سرخ میشد. گل میانداخت و رحیمه ازدرون حس میکرد دارد آتش میگیرد. فیلمهای انفجار سوختبرها را بارها و بارها دیده بود. اگر یک روز بالاخره کابوسش واقعی شود چه؟ تمام این فکرها از سرش میگذشت و دلش را آشوب می کرد. تنها یک دلیل بود که او را در این راه پیش میبرد و نمیگذاشت از ادامه باز مانَد؛ عشق بچهها.
رحیمه دوران زهی، معلم سراوانی اهل بخش بمپشت با 7 سال سابقه کار و معلم طرح خرید [خدمت] است. او مثل خیلی از معلمان منطقه روزهای دشواری را گذرانده ولی هنوز امیدوار است ورق برگردد و زندگی روی خوشی به او و همکارانش نشان دهد:«ما چون زیر نظر اداره آموزش و پرورش نبودیم و توسط شرکتها اداره میشدیم و به معلم جهادی معروف هستیم، سختیهای زیادی را تحمل کردهایم که گاهی هم بهدلیل مشکلات موجود روحیهمان را از دست دادهایم. ما چیزی به اسم مرخصی نداریم مگر اینکه گاهی مرخصی استعلاجی داشته باشیم. علاوه بر اینها ما برای رفت و آمد مشکلات زیادی داریم. راهها دور و صعبالعبور است و تردد خصوصاً برای خانمها دشوار است. من همکارانی دارم که به خاطر اینکه در این راههای صعب العبور در رفت و آمد بودهاند، دچار سقط جنین شدهاند. ما گاهی مجبور میشویم با ماشینهای گازوئیلکش و سوختبر برویم مدرسه. من پارسال درروستایی معلم بودم که با اینکه 150کیلومتر تا محل زندگیام فاصله داشت، سه شبانهروز باید در راه میبودم تا به مدرسه میرسیدم. من بارها سوار ماشین گازوئیل کش شدهام و با مرگ دست و پنجه نرم کردهام. من پارسال در منطقه صفر مرزی معلم بودم و مشکلات زیادی هم در آنجا داشتیم. خیلی از معلمهای خرید خدمت بعد از دو سال کار کردن کم آوردند و از کار استعفا دادند. ما در کلاسهای درسی تدریس میکردیم که اصلاً شرایط مناسبی برای تدریس نداشت و بارها کلاسها را در حیاط مدرسه و زیر آفتاب برگزار میکردیم. این در حالی است که ما اگر به هر دلیل نتوانیم سر کلاس حاضر شویم، کسر کار میخوریم و همان بیمه 22 روزهمان هم کسرشده و از حقوقمان کم میشود. معلمها در این شرایط دلسرد میشوند و تصمیم میگیرند سراغ کار دیگری بروند چون باید خرج خانواده بدهند. تنها چیزی که ما تا الان به خاطرش در این شغل ماندهایم این است که میبینیم در منطقهمان که عموماً بیسواد هستند چقدر مشکلات بههمین خاطر وجود دارد. ما داریم چوب بیسوادی گذشتگانمان را میخوریم و نمیخواهیم بعداً در آینده هم چنین شرایطی وجود داشته باشد. الان اگر ما در راههای صعبالعبور رفت و آمد میکنیم، اگر راه و جاده مناسب نداریم، اگر آب نداریم و دیگر مشکلات، فکر میکنم اگر دو نفر تحصیلکرده در روستاهایمان داشتیم شاید مشکلاتمان کمتر میشد. من به این ایمان دارم که فقط سواد و تحصیل و آگاهی میتواند جامعه ما را نجات دهد و باعث شود تا آینده بهتری داشته باشیم و همین چیزهاست که ما را سرپا نگه داشته که به تدریس ادامه دهیم و با مشکلات بجنگیم. ولی به هرحال خیلی وقتها آدمها کم میآورند. در منطقه سراوان که منطقه ماست، گاهی کمبود معلم باعث میشود 20 تا 30 درصد کلاسها خالی بماند و بچهها سر کلاس حاضر نشوند که این مشکل بزرگی است و خطر ترک تحصیل بچهها بهخاطر کمبود معلم وجود دارد. بیشترین ضربه را هم از این قضیه خود منطقه میخورد و بعد هم جامعه. من امیدوارم صدای ما به مسئولان برسد و کاری برای ما بکنند چون معلمان خرید خدمت قشر مظلومی هستند.»
ایستگاه به ایستگاه
آدم برای اینکه ادامه دهد انگیزه میخواهد. زندگی جریان دارد و در این جریان باید به چیزی دلخوش بود تا مشکلات و دردها آدم را از پا نیندازد. برای معلمهای روستایی سیستان و بلوچستان دیدن چهره مشتاق بچهها که شوق آموختن دارند، انگیزهای است برای ادامه دادن در این راه سخت.
«از روستای ما تا شهر مرکزی حدوداً 80کیلومتر راه است که هر صبح همکاران من باید این مسیر را طی کنند و به مدرسه بروند. حالا این مسیر خودش سه تکه میشود و همکارانی هستند که باید سه بار ماشین عوض کنند.»
این را یک خانم معلم دیگر ساکن در جنوب استان میگوید و ادامه میدهد:«همکاران من 5 صبح بیدار می شوند و به ایستگاه اول میروند. ایستگاه اول باید کلی منتظر بمانند تا ماشین رایگان پیدا کنند یا ماشین کرایه که در هر دو صورت ماشین به زحمت پیدا میشود. به خاطر همین ممکن است کیلومترها پیاده راه طی کنند تا به ایستگاه بعدی برسند و آنجا منتظر بایستند تا ماشین سوار شوند یا اینکه ماشینی اتفاقی برسد و سوارشان کند و بعد هم ایستگاه بعدی. این کار هر روزه تکرار میشود و باعث میشود معلمان هر روز خستهتر شوند. وقتی به خانه میرسند دیگر رمقی برایشان نمیماند و همین هم بیانگیزهشان میکند. برایشان درست مثل یک کابوس شده که فردا دوباره باید همین مسیر را طی کنند و با دشواری سر کارشان بروند. مسأله این است که اگر ماشین کرایه هم باشد کرایهها بالاست و ما حقوقمان طوری نیست که از پس این کرایهها بربیاییم. سرویس هم نمیتوانیم برای خودمان دست و پا کنیم. معلمان هر روز باید این مسیرهای طولانی را طی کنند و به مدرسه بروند و دوباره با همان مشقت به خانه برگردند. با این شرایط چطور انگیزه تدریس داشته باشند؟ تمام انرژیشان به این شکل به هدر میرود چون زمان زیادی را در راه طی میکنند و ساعتها باید پیادهروی کنند تا به مدرسه برسند.»
او میگوید: «ما معلمهای خرید خدمتی برای مرخصی هم خیلی مشکل داریم مثلاً خانمها برای مرخصی زایمان مشکلات زیادی دارند یا اگر بیمار شوند مثل همین شرایط بیماری کرونا، حق هیچ گونه غیبتی ندارند. خیلی از همکاران من به خاطر همین شرایط تصمیم گرفته بودند از کار استعفا دهند اما باز به خاطر بچهها ماندند چون معلم دیگری بالای سر دانشآموزان نیست و نمیخواهند بچهها را تنها بگذارند. دلشان نمیآید بچهها بیمعلم بمانند و تحصیل را رها کنند. حقوقمان را هم سر وقت نمیگیریم. با این شرایط یک معلم خانم یا یک معلم آقا که نانآور خانواده است چطور میتواند از پس مخارج زندگی برآید؟ دیگر معلوم است که پولی برای سرویس گرفتن نیست. همه مدام به استعفا فکر میکنند. هر سال ما را امیدوار میکنند و فکر میکنیم اوضاع درست میشود اما باز هم ناامید میشویم. ما بهخاطر بچهها و اینکه بخواهیم در اجتماع باشیم کارمان را ادامه میدهیم و فعلاً امیدواریم تا شرایط ما بهتر شود و این بستگی به دولت دارد و ما منتظریم ببینیم برای ما چه کار میکنند.»
کاش جایی برای اسکان معلمان بود
خانم معلمها دل پری دارند. آنها دوست دارند صدایشان شنیده شود. معلمی شغل شریفی است و در سیستان و بلوچستان هم خیلی از وجهه اجتماعی خوبی برخوردار است. خیلی از دختران استان که در روستاها ساکن هستند دوست دارند به دانشگاه تربیت معلم بروند و معلم شوند تا بتوانند به روستای خودشان خدمت کنند. برخی از آنها هم تا امروز موفق شدهاند به این هدف برسند اما هنوز فاصله زیادی تا تحقق این رؤیا وجود دارد. معلمان بومی میتوانند امید ماندگاری معلم در روستاها باشند.
خانم معلم دیگری از دشتیاری چابهار هم حرفهای قابل توجهی در این باره دارد:«اگر برای اسکان معلمان کاری میکردند خیلی خوب بود مثلاً یک معلمسرا در خود مدرسه درست میکردند تا معلمان خانم بتوانند مواقعی که رفت و آمد سخت است آنجا بمانند و استراحت کنند و خیلی بهتر به کار تدریس برسند. خیلی معلمها غیربومی هستند و از زاهدان و شهرهای دیگر به چابهار میآیند و آنجا ساکن میشوند و بعد به روستاها برای تدریس میروند. این معلمان با توجه به بعد مسافت مشکلات زیادی دارند و شرایط مردم روستاها هم طوری نیست که معلمان را در خانههای خودشان اسکان دهند و برای همین معلمها مجبورند مسافت طولانی روستاها را تا چابهار هر روز طی کنند. گاهی معلم مجبور میشود در کلاس درس بخوابد آن هم بدون هیچ امکاناتی. کلاسها حتی کولر ندارند و در دمای بالای منطقه اصلاً نمیشود شرایط را تحمل کرد. خود مدرسهها هم از نظر امکانات مناسب نیستند. نه سرویس بهداشتی مناسبی دارند و نه برق و کولر. همانطور هم که گفتم اگر بخواهند در خانه خود روستاییها هم اسکان داشته باشند امکانپذیر نیست چون خود روستاییها هم جا ندارند چه برسد به اینکه بخواهند معلمان را اسکان دهند. معلم غیر بومی با این اوضاع نمیتواند کار کند. در مورد معلم بومی هم باید بگویم که کمبود نیرو داریم و معلم بومی تحصیلکرده در مناطق تعدادشان زیاد نیست. خود دانشآموزان هم برای تردد به مدارس خیلی مشکل دارند. مثلاً در روستایی هستند که فقط مدرسه ابتدایی دارد و ناچارند برای مدرسه رفتن، به روستای دیگری بروند که چون فاصلهها خیلی زیاد است، با مشکلات فراوانی مواجه میشوند. دانشآموزان سرویس ندارند و باید ساعت 5 صبح از کوه و کمر پای پیاده راه بیفتند تا به مدرسه برسند. وقتی دانشآموز به مدرسه میرسد دیگر رمقی برایش نمیماند و اصلاً نای حرف زدن ندارد و به قول خودش هرچه خوانده یادش میرود چون 5 صبح باید حرکت کند و پای پیاده به مدرسه برسد. حالا حساب کنید توی سرما و گرما باید همین مسیر را هر روزه طی کند. وقتی هم مدرسه تعطیل میشود باید دو، سه ساعت پیادهروی کند و به خانه برسد. آنقدر خسته میشوند که نه میتوانند غذایی بخورند و نه درس بخوانند و به تکالیفشان برسند.»
این خانم معلم ادامه میدهد: «حیف است بچههای منطقه با این استعداد و علاقهای که دارند، اینطور از درس و تحصیل بازبمانند. این بچهها حافظه خوبی دارند و مطالب را خیلی خوب به ذهن میسپارند اما امکانات ندارند. ما خیلی دانشآموزان باهوش و درسخوانی داریم که خانوادههایشان به خاطر همین مسأله رفت و آمد اجازه نمیدهند دیگر به تحصیل ادامه دهند. مثلاً خانواده میگوید ما دختر بزرگمان را نمیتوانیم در جاده با پای پیاده رها کنیم. دانشآموز باید این مسیر را که انواع حیوانات وحشی در آن وجود دارد، طی کند و تازه ناهمواریهای زیادی هم در مسیر هست مثل رودخانه و کوه و گل و لای بازمانده از سیلابها که تردد را برای دانشآموزان سختتر میکند. اگر مشکل رفت و آمد این بچهها حل میشد و فضای آموزشی مناسبتری داشتند، خیلی خوب بود چون بچهها واقعاً با استعداد هستند. یک سرویس مدرسه که از افراد بومی خود روستا باشد خیلی میتواند کمک کند اما فراهم کردنش در توان خود روستاییان نیست و باید یک خیر پیدا شود و کمک کند و نهادی هم باشد که سازماندهی کند تا مشکل بچهها حل شود. ما حتی در کلاسها شرایط خوبی نداریم و هوا گاهی آنقدر گرم است که دانشآموزان باید در حیاط بنشینند و درس بخوانند که آن هم شرایط مدرسه مناسب نیست. بعضی مدارس حتی یک در سالم ندارند و برای بچهها خطرناک است که در چنین محیطهایی درس بخوانند. از طرفی مثلاً میبینید حیوانات اهلی همینطور میآیند و وارد مدرسه میشوند. این بچهها اگر امکانات داشته باشند خیلی میتوانند پیشرفت کنند. بچههای کنکوری ما هم شرایط خوبی ندارند و نه فضای مناسبی برای درس خواندن دارد و نه کتابهای لازم را در اختیار دارند. البته گروههای خیریه در منطقه کارهای خوبی کردهاند اما باز هم کمبودهای زیادی وجود دارد.»
مشکلات معلمهای استان البته فقط به خانمها محدود نمیشود. در واقع معلمان و بخصوص معلمان خرید خدمت در سالهای گذشته با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم کردهاند.
عبید ملک رئیسی که بهتازگی از شغل معلمی استعفا داده در این باره میگوید:«من امسال مشکل شخصی داشتم و قرار بود مادرم عمل جراحی شود. درخواست مرخصی یک ماهه بدون حقوق دادم اما گفتند شما مرخصی ندارید. من هم مجبور شدم استعفا بدهم. 4 سال هم در منطقه بهعنوان معلم خدمت کردم و الان در کافینت دوستم کار میکنم. دوستی دارم که معلم خرید خدمت بود و فوت شد. دریغ از اینکه حتی یک تسلیت ساده برای خانوادهاش فرستاده شود. چون معلم خرید خدمت بود مستمری هم نداشت اما انتظار میرود به هرحال از خانوادهاش دلجویی شود.»
ملک رئیسی ادامه میدهد:«ما خصوصاً در جنوب استان بهشدت با کمبود معلم مواجه هستیم. در همین منطقه خودمان «راشک» کمبود معلم داریم و اخیراً هم اعلام کردهاند که در استان کمبود 12 هزار معلم داریم. به خاطر همین است که برخی از کلاسها با وجود گذشت 3 ماه از سال هنوز معلم ندارند و مدارس به خاطر نداشتن معلم تعطیل هستند. در منطقه ما امکان برگزاری کلاسهای مجازی هم به خاطر کمبود امکانات وجود ندارد و همین باعث ترک تحصیل بچهها میشود. خیلی دانشآموزان که اتفاقاً دانشآموزان مستعدی هستند، میگویند دیگر نمیخواهیم درس بخوانیم. حق هم دارند چون معلم نیست و بدون معلم هم که نمیشود درس خواند.»
او به مسأله مهمی اشاره میکند که در بحث آموزشی شاید از ذهن دور بماند:«ما خصوصاً با کمبود معلم برای مدارس دخترانه مواجه هستیم و در این مدارس کمبود معلم چند برابر است چون معلمان خانم در منطقه تعدادشان کم است. بعضی جاها هم که معلم آقا تدریس میکند، خانوادهها اجازه نمیدهند دختران شان به مدرسه بروند چون فقط در صورتی که معلم خانم باشد راضی میشوند دختران شان به مدرسه بروند چون میگویند دختران ما بزرگ شدهاند و نمیشود که معلمشان مرد باشد. مسأله این است که معلم باید بومی باشد تا در منطقه بماند و مشکل هم همین است که تعداد معلمان بومی خیلی کم است. برای معلمهای مرد هم سخت است در این راههای صعبالعبور رفت و آمد کنند، چه برسد به معلمان خانم که باید راه طولانی را خیلی وقتها پای پیاده طی کنند. سختی رفت و آمد و راههای صعبالعبور مشکلی است که خیلی ازبچههای منطقه هم به خاطرش ترک تحصیل میکنند چون توان رفت و آمد بین روستاها را که فاصلهشان زیاد است ندارند؛ میشود در روستاهایی که مدرسه متوسطه دارند خوابگاههایی دایر کرد تا بچهها دغدغه رفت و آمد نداشته باشند. اینطوری خیلی از مشکلات حل میشود. ما در حوزه شهرستانهای سرباز، ایرانشهر و بردسیر مشکلات زیادی در مدارس داریم که عمدتاً مشکل کمبود معلم و نبود سرویس مدرسه است. خیلی دانشآموزان برای رسیدن به مدرسه سوار ماشینهای سوختبر میشوند که خطر جانی برایشان دارد.
این شرایط برای دخترها خیلی سختتر است چون دخترها نمیتوانند سوار ماشین سوختبر و ماشینهای سواری شوند و پای پیاده هم خانوادهها نمیگذارند دختران شان مسیرهای طولانی را طی کنند. مسافتهایی که دخترها باید طی کنند از 5 کیلومتر به بالا متفاوت است و مشکلات زیادی برایشان ایجاد میکند. حالا فرض کنید یک بارندگی هم بشود که دیگر تردد خیلی سختتر و بعضی وقتها حتی غیرممکن میشود. برای خود معلمها هم تردد در شرایط بارندگی عملاً غیر ممکن است. بعضی وقتها که رودخانه طغیان میکند، معلم این طرف رودخانه میماند و مدرسه آن طرف رودخانه است و برخی اوقات هم معلم در مدرسه پشت سیلاب میماند و نمیتواند به خانه برگردد. این در حالی است که امکاناتی هم برای اسکان معلم وجود ندارد.»
وعده حل مشکل کمبود معلم
حرفهای معلمان استان درباره کمبود معلم و نیروی انسانی را حمیدرضا رخشانی مدیر کل آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان تأیید میکند و میگوید که استان در سال تحصیلی جدید با کمبود ۱۲ هزار و ۴۳۴ نفر معلم روبهرو است. رخشانی شهریور ماه امسال در نشست شورای آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان با اعلام این خبر عنوان کرده بود که این کمبود هیچ خللی در آموزش دانشآموزان وارد نکرد و از طریق خرید خدمات، حق التدریس، سرباز معلمان و حق التدریس نیروهای شاغل و برون سپاری این کمبود برطرف شد.
بهگفته او، استان سیستان و بلوچستان در سال تحصیلی گذشته با جمعیت ۸۲۵ هزار و ۱۲۲ دانشآموز مواجه بود و در راستای کمبود معلم، ۲۲ هزار مجوز استخدام در آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان در سه سال اخیر صادر و معلمان جذب کار شدهاند.
رخشانی عنوان کرد که پراکندگی جمعیت در این استان که بیش از سه برابر متوسط کشور است، کثرت مراکز جمعیتی با آمار اندک، مناطق مرزی و دورافتاده، فقر اقتصادی خانوادهها و پایین بودن نرخ متوسط درآمد خانوار از جمله مهمترین مشکلات بخش آموزش استان است اما با وجود همه مشکلات و کمبودهایی که در استان وجود داشت همواره تلاش شده با اولویتبندی شاخص محوری و براساس آمار و اطلاعات برنامهریزی کرده و سپس برای رفع مشکلات قدم برداشته شود.
او همچنین از کمبود ۱۵ هزار و ۷۱۶ کلاس در سال تحصیلی گذشته خبر داده و عنوان کرده بود که از سال گذشته تا کنون ۲ هزار کلاس درس در استان ساخته شده است اما با توجه به افزایش جمعیت دانشآموزی امسال ۱۸ هزار و ۸۸۲ کلاس کمبود خواهیم داشت.
حسین مدرس خیابانی، استاندار سیستان و بلوچستان نیز مهرماه گذشته در نشست شورای آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان با بیان اینکه این استان بهدلیل پراکندگی با کمبود معلم روبهرو است، اظهار داشت که مدیران استانی برای حل مشکلات خود نباید منتظر مرکز بمانند و باید برای حل مشکلات راه حل پیدا کنند چرا که آموزش مقدمه و محور هرگونه توسعه اقتصادی است و هر کشوری که روی این موضوع سرمایهگذاری کند قطعاً پلههای پیشرفت و توسعه را بهتر و سریعتر طی خواهد کرد.
در این میان اسماعیل حسین زهی، نماینده مردم خاش، میرجاوه، تفتان و بخشهای کورین و نصرت آباد 21 آذرماه جاری در نطق میان دستور مجلس عنوان کرد که مشکل کمبود معلم در سیستان و بلوچستان با جذب ۵ هزار معلم خرید خدمت در استان رفع میشود.
بهگفته او در استان سیستان و بلوچستان ۵ هزار معلم خرید خدمت داریم که تقاضای جذب در آموزش و پرورش دارند برخی از این معلمان در بدترین شرایط آب و هوایی و نقاط دورافتاده تدریس و حقوقی معادل یک سوم معلمان رسمی دریافت میکنند. از نظر این نماینده، راه حل کمبود معلم جذب این قشر پر تلاش در بدنه آموزش و پرورش است، همچنین جذب معلمان بومی در روستاها نیز باید در اولویت قرار گیرد.
معلمها حالا با آنکه روزگار سختی را سپری کردهاند، امیدوارند تا صدای آنها هم شنیده شود و غصههایی که روی دلشان مانده تسکین پیدا کند. آنها که به عشق بچهها راههای سخت و طولانی را طی میکنند و سر کلاس میروند، حالا چشم دوختهاند به روزهای آینده و انتظار میکشند برای آنکه بتوانند با شرایطی عادلانه به تدریس ادامه دهند و روزگار بهتری برای مردم خود رقم بزنند.
نیم نگاه
ما خصوصاً با کمبود معلم برای مدارس دخترانه مواجه هستیم و در این مدارس کمبود معلم چند برابر است چون معلمان خانم در منطقه تعدادشان کم است
ما معلمهای خرید خدمتی برای مرخصی هم خیلی مشکل داریم مثلاً خانمها برای مرخصی زایمان مشکلات زیادی دارند یا اگر بیمار شوند مثل همین شرایط بیماری کرونا، حق هیچ گونه غیبتی ندارند
من همکارانی دارم که به خاطر اینکه در این راههای صعب العبور در رفت و آمد بودهاند، دچار سقط جنین شدهاند. ما گاهی مجبور میشویم با ماشینهای گازوئیلکش و سوختبر مدرسه برویم
ما برای رفت و آمد مشکلات زیادی داریم. راهها دور و صعبالعبور است و تردد خصوصاً برای خانمها دشوار است
گزارش «ایران» از میزان تحقق قانون مالیات بر خانههای خالی و لوکس بعد از گذشت 2 سال
تقریباً «صفر»
در لایحه بودجه 1401 مالیات بر خانه های خالی 2 هزار میلیارد تومان پیش بینی شده است
گروه اقتصادی / دریافت مالیات از مالکان خانههای گرانقیمت و خانههای خالی در قانون بودجه سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ آمده بود، اما دولت قبل، برای برای اخذ این مالیات و اجرای قانون اقدامی انجام نداد.
اخذ مالیات از خانههای لوکس و خانههای خالی در قانون بودجه سال 99 آمده بود، اما دولت دوازدهم ضوابط اجرایی آن را ابلاغ نکرد. در بودجه 1400 هم دوباره درآمد این نوع مالیات پیشبینی شده بود. در ابتدای امسال، رئیس سازمان مالیاتی اعلام کرده بود که اخذ مالیات از مسکنهای لوکس و خالی از مردادماه اجرا میشود اما طبق آمارهای رسمی سازمان امور مالیاتی، درآمد ناشی از محل مالیات بر خانههای خالی تاکنون صفر و از خانههای لوکس هم حدود 800 هزار تومان بوده است.
زیرساختها آماده نشد
براساس اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم، اخذ مالیات از خانههای خالی در قانون گنجانده شد و وزارت راه و شهرسازی موظف شد سازوکار شناسایی این خانهها را اجرا کند. اخذ مالیات از خانههای خالی نیز توسط مجلس و در سال 99 به این قانون اضافه شد. مهمترین پیشنیاز شناسایی واحدهای خالی از سکنه راه اندازهای سامانه اسکان و املاک بود. مردم باید در این سامانه اطلاعات املاک خود را بارگذاری میکردند اما این سامانه ازسال 95 تا 98 راهاندازی نشد و بعد از وقفهای 3 ساله و با تغییر وزیر راه و شهرسازی وقت، سامانه راهاندازی شد. اما ثبتنام در آن هم با یک سال تأخیر و از سال 99 شروع شد. بعد از راهاندازی، مشخص شد سامانه مشکلات و ایراداتی دارد و اطلاعاتی که برای دریافت مالیات از خانههای لوکس و خالی لازم بود از سوی وزارت راه و شهرسازی و سازمان امور مالیاتی دریافت نشد. این سامانه که به منظور جمعآوری اطلاعات بخش مسکن راهاندازی شده بود از زمان راهاندازی تا شهریور امسال 4بار بهخاطر اختلال مسدود شد. بعد از مالکان خواسته شد اطلاعات خود را دوباره ثبت کنند.
اقبال شاکری، عضو کمیسیون عمران مجلس در خصوص مشکلات سامانه املاک و اسکان میگوید: «فرآیند ثبت اطلاعات سکونتی و مالکیتی بدون اطلاعرسانی و آگاهسازی کافی آغاز به کار کرد و به همین دلیل مورد استقبال مردم قرار نگرفت. همچنین دولت قبل اهتمام جدی برای به نتیجه رساندن این طرح نداشت.»
سامانه املاک و اسکان نخستین زیرساخت مهم برای جمعآوری اطلاعات مربوط به واحدهای مسکونی در کشور بود که چند سال مورد بیتوجهی قرار گرفت و حتی بعد از راهاندازی هم، آگاهسازی مردم برای ثبت اطلاعات ملکی در این سامانه، آنقدر ضعیف بود که بسیاری از شهروندان از چگونگی ثبت اطلاعات ملکی در این سامانه بیخبر هستند.
اخذ مالیات در حد صفر
تعلل دو ساله در اجرای قانون باعث شده تا یکی از قوانین مهم در جهت ساماندهی بازار مسکن هیچ تأثیری در این بازار نداشته باشد. اخذ مالیات از خانههای خالی، یا دریافت مالیات از معاملات مکرر مسکن سالهاست در بیشتر کشورهای دنیا ابزاری برای کنترل قیمت و سوداگری در بازار مسکن است. با اینکه در کشور ما هم بعد از سالها این ابزار مهم مالیاتی برای ساماندهی بازار مسکن مورد توجه قانونگذاران قرار گرفت اما تعلل دولت در اجرای قانون نشان میدهد اخذ مالیات از خانههای لوکس و خانههای خالی تقریباً برابر صفر است. اجرای مالیاتهای مستقیم در نیمه نخست سال 1400 نشان میدهد، در 2 سال فقط800 هزار تومان از محل خانههای لوکس مالیات گرفته شد درحالی که رقم مصوب در قانون 350 میلیارد تومان است. در همین مدت مالیات خانههای خالی برابر صفر است یعنی این بخش از قانون اصلاً اجرا نشده است.
قانون بعد از دو سال اجرا میشود
پس از دو سال از تصویب دریافت مالیات از خانههای لوکس و خالی، دولت سیزدهم در مهرماه آییننامههای مربوط به آن را تصویب و در آذر از سوی سازمان مالیاتی ابلاغ شد.
داوود منظور، رئیس سازمان امور مالیاتی درباره اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی میگوید: «باید اطلاعات این خانهها را از سامانه وزارت راه و شهرسازی دریافت کنیم که براساس آییننامه مصوب دولت باید تا پایان آذر یعنی کمتر از 10 روز دیگر اطلاعات قطعی در اختیار ما قرار گیرد.»
وی درباره مالیات خانههای لوکس نیز اظهار میکند: در حال تکمیل بانکهای اطلاعاتی هستیم و سامانههای لازم را ایجاد کردهایم و مکاتبات لازم نیز با دستگاههای مختلف از جمله شهرداریها برای دریافت اطلاعات انجام شده است و سعی میکنیم تا پایان بهمن قانون مالیات بر خانههای لوکس را اجرا کنیم.
مالیات ملک در بودجه 1401
دولت علاوه بر اینکه قصد دارد تا قبل از پایان سال، قانون معطل مانده مالیات خانههای گرانقیمت و خالی را اجرا کند، همچنین در بودجه سال آینده نیز به این نوع مالیات پرداخته است. طبق لایحه بودجه ۱۴۰۱ دولت از واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای بالای ۱۰ میلیارد تومان مالیات بر دارایی خواهد گرفت و درآمدی که از این محل برای خود پیشبینی کرده، ۷۰۰ میلیارد تومان است. همچنین بر اساس بودجه سال آینده، دریافت 2هزار میلیارد تومان مالیات از خانه های خالی پیش بینی شده است. بر این اساس از خانههای لوکسی که ارزش روز آنها بیش از 10 میلیارد تومان است مالیات اخذ میشود. البته واحدهای مسکونی لوکس در حال احداث و همچنین واحدهای گرانقیمت، در سال تملک، از این مالیات معاف هستند. مالکان این واحدها موظف به پرداخت مالیات تا پایان بهمن ۱۴۰۱ خواهند بود. برای الزام اجرای قانون، هر گونه نقل و انتقال ملک بدون پرداخت مالیات، ممنوع خواهد بود.
در بندی دیگر از قانون بودجه سال آینده، اولین نقل و انتقال قطعی ساختمانهای نوساز که بیش از سه سال از تاریخ احداث آنها نگذشته باشد مشمول مالیات ۲.۵ درصدی خواهد شد.
براساس بند «خ» تبصره ۶ لایحه بودجه ۱۴۰۱ اولین نقل و انتقال قطعی ساختمانهای نوساز اعم از مسکونی و غیر آن که بیش از ۳ سال از تاریخ احداث آنها نگذشته باشد مشمول مالیات ۲.۵ درصدی خواهند شد. مأخذ محاسبه این پایه مالیاتی، میانگین قیمتهای روز منطقه مبنای تعیین ارزش املاک که در ماده ۶۴ قانون مالیاتهای مستقیم آمده، در نظر گرفته شده است.
برنامه مالیاتی و افزایش ساخت و عرضه مسکن دو برنامه اصلی دولت در حوزه مسکن است تا اجرای این دو برنامه بتواند از یک طرف دلالی و سوداگری در مسکن را کاهش و از طرف دیگر با برقراری تعادل میان عرضه و تقاضا و همچنین حمایت از خانه دار شدن اقشار ضعیف، قیمتها را در بازار مسکن و اجاره کنترل کند.
اخذ مالیات از خانههای لوکس و خانههای خالی در قانون بودجه سال 99 آمده بود، اما دولت دوازدهم ضوابط اجرایی آن را ابلاغ نکرد. در بودجه 1400 هم دوباره درآمد این نوع مالیات پیشبینی شده بود. در ابتدای امسال، رئیس سازمان مالیاتی اعلام کرده بود که اخذ مالیات از مسکنهای لوکس و خالی از مردادماه اجرا میشود اما طبق آمارهای رسمی سازمان امور مالیاتی، درآمد ناشی از محل مالیات بر خانههای خالی تاکنون صفر و از خانههای لوکس هم حدود 800 هزار تومان بوده است.
زیرساختها آماده نشد
براساس اصلاحیه قانون مالیاتهای مستقیم، اخذ مالیات از خانههای خالی در قانون گنجانده شد و وزارت راه و شهرسازی موظف شد سازوکار شناسایی این خانهها را اجرا کند. اخذ مالیات از خانههای خالی نیز توسط مجلس و در سال 99 به این قانون اضافه شد. مهمترین پیشنیاز شناسایی واحدهای خالی از سکنه راه اندازهای سامانه اسکان و املاک بود. مردم باید در این سامانه اطلاعات املاک خود را بارگذاری میکردند اما این سامانه ازسال 95 تا 98 راهاندازی نشد و بعد از وقفهای 3 ساله و با تغییر وزیر راه و شهرسازی وقت، سامانه راهاندازی شد. اما ثبتنام در آن هم با یک سال تأخیر و از سال 99 شروع شد. بعد از راهاندازی، مشخص شد سامانه مشکلات و ایراداتی دارد و اطلاعاتی که برای دریافت مالیات از خانههای لوکس و خالی لازم بود از سوی وزارت راه و شهرسازی و سازمان امور مالیاتی دریافت نشد. این سامانه که به منظور جمعآوری اطلاعات بخش مسکن راهاندازی شده بود از زمان راهاندازی تا شهریور امسال 4بار بهخاطر اختلال مسدود شد. بعد از مالکان خواسته شد اطلاعات خود را دوباره ثبت کنند.
اقبال شاکری، عضو کمیسیون عمران مجلس در خصوص مشکلات سامانه املاک و اسکان میگوید: «فرآیند ثبت اطلاعات سکونتی و مالکیتی بدون اطلاعرسانی و آگاهسازی کافی آغاز به کار کرد و به همین دلیل مورد استقبال مردم قرار نگرفت. همچنین دولت قبل اهتمام جدی برای به نتیجه رساندن این طرح نداشت.»
سامانه املاک و اسکان نخستین زیرساخت مهم برای جمعآوری اطلاعات مربوط به واحدهای مسکونی در کشور بود که چند سال مورد بیتوجهی قرار گرفت و حتی بعد از راهاندازی هم، آگاهسازی مردم برای ثبت اطلاعات ملکی در این سامانه، آنقدر ضعیف بود که بسیاری از شهروندان از چگونگی ثبت اطلاعات ملکی در این سامانه بیخبر هستند.
اخذ مالیات در حد صفر
تعلل دو ساله در اجرای قانون باعث شده تا یکی از قوانین مهم در جهت ساماندهی بازار مسکن هیچ تأثیری در این بازار نداشته باشد. اخذ مالیات از خانههای خالی، یا دریافت مالیات از معاملات مکرر مسکن سالهاست در بیشتر کشورهای دنیا ابزاری برای کنترل قیمت و سوداگری در بازار مسکن است. با اینکه در کشور ما هم بعد از سالها این ابزار مهم مالیاتی برای ساماندهی بازار مسکن مورد توجه قانونگذاران قرار گرفت اما تعلل دولت در اجرای قانون نشان میدهد اخذ مالیات از خانههای لوکس و خانههای خالی تقریباً برابر صفر است. اجرای مالیاتهای مستقیم در نیمه نخست سال 1400 نشان میدهد، در 2 سال فقط800 هزار تومان از محل خانههای لوکس مالیات گرفته شد درحالی که رقم مصوب در قانون 350 میلیارد تومان است. در همین مدت مالیات خانههای خالی برابر صفر است یعنی این بخش از قانون اصلاً اجرا نشده است.
قانون بعد از دو سال اجرا میشود
پس از دو سال از تصویب دریافت مالیات از خانههای لوکس و خالی، دولت سیزدهم در مهرماه آییننامههای مربوط به آن را تصویب و در آذر از سوی سازمان مالیاتی ابلاغ شد.
داوود منظور، رئیس سازمان امور مالیاتی درباره اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی میگوید: «باید اطلاعات این خانهها را از سامانه وزارت راه و شهرسازی دریافت کنیم که براساس آییننامه مصوب دولت باید تا پایان آذر یعنی کمتر از 10 روز دیگر اطلاعات قطعی در اختیار ما قرار گیرد.»
وی درباره مالیات خانههای لوکس نیز اظهار میکند: در حال تکمیل بانکهای اطلاعاتی هستیم و سامانههای لازم را ایجاد کردهایم و مکاتبات لازم نیز با دستگاههای مختلف از جمله شهرداریها برای دریافت اطلاعات انجام شده است و سعی میکنیم تا پایان بهمن قانون مالیات بر خانههای لوکس را اجرا کنیم.
مالیات ملک در بودجه 1401
دولت علاوه بر اینکه قصد دارد تا قبل از پایان سال، قانون معطل مانده مالیات خانههای گرانقیمت و خالی را اجرا کند، همچنین در بودجه سال آینده نیز به این نوع مالیات پرداخته است. طبق لایحه بودجه ۱۴۰۱ دولت از واحدهای مسکونی و باغ ویلاهای بالای ۱۰ میلیارد تومان مالیات بر دارایی خواهد گرفت و درآمدی که از این محل برای خود پیشبینی کرده، ۷۰۰ میلیارد تومان است. همچنین بر اساس بودجه سال آینده، دریافت 2هزار میلیارد تومان مالیات از خانه های خالی پیش بینی شده است. بر این اساس از خانههای لوکسی که ارزش روز آنها بیش از 10 میلیارد تومان است مالیات اخذ میشود. البته واحدهای مسکونی لوکس در حال احداث و همچنین واحدهای گرانقیمت، در سال تملک، از این مالیات معاف هستند. مالکان این واحدها موظف به پرداخت مالیات تا پایان بهمن ۱۴۰۱ خواهند بود. برای الزام اجرای قانون، هر گونه نقل و انتقال ملک بدون پرداخت مالیات، ممنوع خواهد بود.
در بندی دیگر از قانون بودجه سال آینده، اولین نقل و انتقال قطعی ساختمانهای نوساز که بیش از سه سال از تاریخ احداث آنها نگذشته باشد مشمول مالیات ۲.۵ درصدی خواهد شد.
براساس بند «خ» تبصره ۶ لایحه بودجه ۱۴۰۱ اولین نقل و انتقال قطعی ساختمانهای نوساز اعم از مسکونی و غیر آن که بیش از ۳ سال از تاریخ احداث آنها نگذشته باشد مشمول مالیات ۲.۵ درصدی خواهند شد. مأخذ محاسبه این پایه مالیاتی، میانگین قیمتهای روز منطقه مبنای تعیین ارزش املاک که در ماده ۶۴ قانون مالیاتهای مستقیم آمده، در نظر گرفته شده است.
برنامه مالیاتی و افزایش ساخت و عرضه مسکن دو برنامه اصلی دولت در حوزه مسکن است تا اجرای این دو برنامه بتواند از یک طرف دلالی و سوداگری در مسکن را کاهش و از طرف دیگر با برقراری تعادل میان عرضه و تقاضا و همچنین حمایت از خانه دار شدن اقشار ضعیف، قیمتها را در بازار مسکن و اجاره کنترل کند.
دست پر یزد در سفر استانی رئیس جمهور
مهران فاطمی
استاندار یزد
سفرهای استانی رئیسجمهور سفرهایی به غایت کم هزینه و در عین حال فشرده که دست دولت را برای انجام آن بهصورت پیاپی و با فاصله زمانی کم، باز گذاشت و الحق که توانست تا نمایی از یک دولت چابک و کارآمد را نشان دهد. انجام 11 سفر در یکصد روز تأیید کننده این ادعاست.
و اما یزد در روزهای پایانی آذرماه، مقصد دوازدهمین سفر استانی رئیس جمهور، معاونان ایشان و چند تن از وزرا شد تا دیار دارالعباده، بهار در خزان را تجربه کرده باشد.
بی اغراق مصوبات و دستاوردهای این سفر را میتوان بهبودبخش شرایط نیازمند توجه استان یزد دانست که امید میرود با عملیاتی شدن آنها، کالبد استان، جان تازه کند.
استان یزد با همه پتانسیلها و ظرفیتهای بیبدیلش، با چالشهای بزرگی نظیر محدودیت شدید منابع آبی پایدار، خشکسالیهای پیدرپی و کاهش نزولات جوی، آلودگی هوا و توسعه نامتوازن و نامتعادل مواجه است که مستلزم تغییر در نگرشها و برنامهریزیها برای تحقق توسعه و پیشرفت عادلانه و ساختارمند با نگاه به آمایش سرزمین و سیاستهای دولت مردمی سیزدهم است.
خشکسالیهای پیدرپی استان یزد نیازهای آبی استان در گذر زمان را بهطور مستمر افزایش داده بهطوری که در سالجاری نیاز استان به آب شرب و بهداشت به بیش از 111 میلیون مترمکعب رسیده و با وجود انتقال آب از سرچشمههای کوهرنگ، با کمبود آب شرب و بهداشت به میزان 1800 لیتر بر ثانیه مواجه است. از اینرو افت کیفیت آب شرب و سختی بین 1400 تا 2500 آب مصرفی، تهدیدی جدی برای سلامت مردم استان محسوب میشود.
نباید از نظر دور داشت که در برنامهریزیها و تنظیم مصوبات آنچه ضروری مینمود، اتخاذ رویکردی عادلانه به رشد مناطق مختلف استان برای نیل به توسعه متوازن، منضبط و قاعده مند، تأمین مسکن، حل مشکل بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی، افزایش تابآوری استان در برابر چالشهایی همچون فقدان منابع آبی پایدار، خشکسالی و آلودگی هوا و تمرکز بر ظرفیتهای موجود بود که منجر به تصویب موارد ارزشمندی شد که توجه به تأمین آب شرب با کیفیت و پایدار در دو برنامه کوتاه مدت و میان مدت، اختصاص 7700 میلیارد تومان اعتبار برای تکمیل 173 پروژه کد دار و واجد 50 درصد پیشرفت فیزیکی و اخذ مجوز برای پرداخت تسهیلات بانکی به میزان 66 هزار و 885 میلیارد تومان برای تکمیل و توسعه 106 پروژه و تأکید بر احیای فرهنگ دارالعباده و لحاظ شدن یزد بهعنوان پایلوت مهندسی فرهنگی و نوآوری و بهرهوری و ایجاد منطقه ویژه گردشگری و سلامت و قطب انرژی خورشیدی منطقه، شمهای از این همه است تا نویدبخش حرکت استان در مسیر توسعه باشد.
استاندار یزد
سفرهای استانی رئیسجمهور سفرهایی به غایت کم هزینه و در عین حال فشرده که دست دولت را برای انجام آن بهصورت پیاپی و با فاصله زمانی کم، باز گذاشت و الحق که توانست تا نمایی از یک دولت چابک و کارآمد را نشان دهد. انجام 11 سفر در یکصد روز تأیید کننده این ادعاست.
و اما یزد در روزهای پایانی آذرماه، مقصد دوازدهمین سفر استانی رئیس جمهور، معاونان ایشان و چند تن از وزرا شد تا دیار دارالعباده، بهار در خزان را تجربه کرده باشد.
بی اغراق مصوبات و دستاوردهای این سفر را میتوان بهبودبخش شرایط نیازمند توجه استان یزد دانست که امید میرود با عملیاتی شدن آنها، کالبد استان، جان تازه کند.
استان یزد با همه پتانسیلها و ظرفیتهای بیبدیلش، با چالشهای بزرگی نظیر محدودیت شدید منابع آبی پایدار، خشکسالیهای پیدرپی و کاهش نزولات جوی، آلودگی هوا و توسعه نامتوازن و نامتعادل مواجه است که مستلزم تغییر در نگرشها و برنامهریزیها برای تحقق توسعه و پیشرفت عادلانه و ساختارمند با نگاه به آمایش سرزمین و سیاستهای دولت مردمی سیزدهم است.
خشکسالیهای پیدرپی استان یزد نیازهای آبی استان در گذر زمان را بهطور مستمر افزایش داده بهطوری که در سالجاری نیاز استان به آب شرب و بهداشت به بیش از 111 میلیون مترمکعب رسیده و با وجود انتقال آب از سرچشمههای کوهرنگ، با کمبود آب شرب و بهداشت به میزان 1800 لیتر بر ثانیه مواجه است. از اینرو افت کیفیت آب شرب و سختی بین 1400 تا 2500 آب مصرفی، تهدیدی جدی برای سلامت مردم استان محسوب میشود.
نباید از نظر دور داشت که در برنامهریزیها و تنظیم مصوبات آنچه ضروری مینمود، اتخاذ رویکردی عادلانه به رشد مناطق مختلف استان برای نیل به توسعه متوازن، منضبط و قاعده مند، تأمین مسکن، حل مشکل بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی، افزایش تابآوری استان در برابر چالشهایی همچون فقدان منابع آبی پایدار، خشکسالی و آلودگی هوا و تمرکز بر ظرفیتهای موجود بود که منجر به تصویب موارد ارزشمندی شد که توجه به تأمین آب شرب با کیفیت و پایدار در دو برنامه کوتاه مدت و میان مدت، اختصاص 7700 میلیارد تومان اعتبار برای تکمیل 173 پروژه کد دار و واجد 50 درصد پیشرفت فیزیکی و اخذ مجوز برای پرداخت تسهیلات بانکی به میزان 66 هزار و 885 میلیارد تومان برای تکمیل و توسعه 106 پروژه و تأکید بر احیای فرهنگ دارالعباده و لحاظ شدن یزد بهعنوان پایلوت مهندسی فرهنگی و نوآوری و بهرهوری و ایجاد منطقه ویژه گردشگری و سلامت و قطب انرژی خورشیدی منطقه، شمهای از این همه است تا نویدبخش حرکت استان در مسیر توسعه باشد.
سیل با «مدیریت ریسک» مهار میشود نه مدیریت بحران
ابوالقاسم حسینپور
کارشناس کنترل سیلاب و آبخوانداری
سیل از جمله پدیدههای طبیعی است که وقوع آن در شرایط اقلیمی کشور ما اجتنابناپذیر است. احتمال وقوع آن تقریباً در تمامی مناطق کشور با درجات مختلفی از شدت و مدت بارش، محتمل است. آنچه در سالهای اخیر مقوله سیل را در ردیف مخاطرات خسارتزای کشور قرار داده است، متأثر از دو موضوع است؛ نخست عوامل طبیعی و در رأس آن، تشدید وقایع حدی بارش و سیل ناشی از تغییرات اقلیمی و دوم عوامل انسانی بهدلیل تخریب منابع طبیعی، تغییر کاربری اراضی، به رسمیت نشناختن حریم سیلاب، دخل و تصرف غیرمجاز و ساخت و ساز در مسیلهای عبور سیل. آنچه در کشور ما بهعنوان عامل تشدید خسارات سیل به حساب میآید، بیشتر تحت تأثیر عامل انسانی است که در سیلهای مخرب سنوات اخیر بویژه سیل فروردین ۱۳۹۸ این امر بیش از پیش آشکار شد.
مدیریت این مخاطره طبیعی در کشور، کاهش خسارات سیل و بهرهگیری مطلوب از فرصت سیلاب، مستلزم توجه جدی به مواردی است که در ذیل به اجمال به برخی از اهم موارد آن اشاره میگردد:
۱- ضرورت تغییر رویکرد در مقوله مدیریت سیل از مدیریت بحران به مدیریت ریسک با برنامهریزی منسجم و هدایت منابع بودجهای کشور از جبران خسارات بهسمت اقدامات پیشگیرانه از جمله فعالیتهای آبخیزداری و آبخوانداری با تأکید بر پیشگیری و مهار سیل از منشأ در سطح حوضههای آبخیز بالادست. با این تغییر نگرش و اصلاح رویکرد تهدید سیل به فرصت مطلوبی در جهت رفع مشکلات خشکسالی و کمآبی و به تبع آن، پایداری زیستبوم سرزمین تبدیل خواهد شد.
۲- حفاظت از عرصههای منابع طبیعی و جلوگیری از تغییر و تبدیل غیرمجاز کاربری اراضی طبیعی و کشاورزی.
۳- حفاظت از حریم آبراههها، مسیلها و رودخانهها و جلوگیری از هرگونه دخل و تصرف غیرمجاز و ساختوساز در حریم سیل.
۴- ذخیره بارشها و سیلابها در درون زمین با بهرهگیری از ظرفیت ۶۳ میلیون هکتاری عرصههای کاملاً نفوذپذیر کشور و پرهیز از نگهداشت آب بهصورت متمرکز در سطح زمین در شرایط اقلیمی کشور با تبخیر زیاد. در این رابطه توسعه اقدامات آبخیزداری و آبخوانداری در وضعیت کنونی بیش از پیش چارهساز است. وجود بیش از ۱۴ میلیون هکتار عرصههای مستعد آبخوانداری و پخش سیلاب با ظرفیت نفوذ حداقل ۱۰۰۰ مترمکعب در هکتار در سال بارندگی و سیلاب از جمله قابلیتهای مدیریت سیل و تغذیه آبخوان در کشور است. بیش از ۱۱ میلیون هکتار از عرصه مستعد مذکور در حوضه آبخیز مشرف و بالادست آبخوانهای بحرانی و دشتهای ممنوعه قرار دارد که میتواند از تشدید مخاطره فرونشست زمین نیز جلوگیری نماید.
از ابتدای سالجاری تاکنون ۷۱ مورد بارش مؤثر در سطح کشور رخ داده است که براساس گزارش رخداد سیل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، از این میزان بارندگی، ۴۵ مورد رخداد سیل کوچک و بزرگ در سطح حوضههای آبخیز کشور به وقوع پیوسته است.
زیرساختهای آبخیزداری و آبخوانداری اجرا شده در کشور با پیشگیری و مهار یک میلیارد و دویست و هشتاد میلیون مترمکعب از بارشها و سیلابهای مذکور نقش مؤثری در کاهش خسارات به تأسیسات زیربنایی و مناطق مسکونی ایفا نمود و بهرهبرداری از این ظرفیت سیلاب در راستای تعدیل خشکسالی و کم آبی مناطق مذکور را فراهم کرد.
امید است با اهتمام ویژه برنامه ریزان و تصمیمگیران کشور در برنامه هفتم توسعه و قانون بودجه ۱۴۰۱ به این مهم، شاهد کاهش خسارات سیل و ارتقای بهرهوری نزولات آسمانی در کشور باشیم.
کارشناس کنترل سیلاب و آبخوانداری
سیل از جمله پدیدههای طبیعی است که وقوع آن در شرایط اقلیمی کشور ما اجتنابناپذیر است. احتمال وقوع آن تقریباً در تمامی مناطق کشور با درجات مختلفی از شدت و مدت بارش، محتمل است. آنچه در سالهای اخیر مقوله سیل را در ردیف مخاطرات خسارتزای کشور قرار داده است، متأثر از دو موضوع است؛ نخست عوامل طبیعی و در رأس آن، تشدید وقایع حدی بارش و سیل ناشی از تغییرات اقلیمی و دوم عوامل انسانی بهدلیل تخریب منابع طبیعی، تغییر کاربری اراضی، به رسمیت نشناختن حریم سیلاب، دخل و تصرف غیرمجاز و ساخت و ساز در مسیلهای عبور سیل. آنچه در کشور ما بهعنوان عامل تشدید خسارات سیل به حساب میآید، بیشتر تحت تأثیر عامل انسانی است که در سیلهای مخرب سنوات اخیر بویژه سیل فروردین ۱۳۹۸ این امر بیش از پیش آشکار شد.
مدیریت این مخاطره طبیعی در کشور، کاهش خسارات سیل و بهرهگیری مطلوب از فرصت سیلاب، مستلزم توجه جدی به مواردی است که در ذیل به اجمال به برخی از اهم موارد آن اشاره میگردد:
۱- ضرورت تغییر رویکرد در مقوله مدیریت سیل از مدیریت بحران به مدیریت ریسک با برنامهریزی منسجم و هدایت منابع بودجهای کشور از جبران خسارات بهسمت اقدامات پیشگیرانه از جمله فعالیتهای آبخیزداری و آبخوانداری با تأکید بر پیشگیری و مهار سیل از منشأ در سطح حوضههای آبخیز بالادست. با این تغییر نگرش و اصلاح رویکرد تهدید سیل به فرصت مطلوبی در جهت رفع مشکلات خشکسالی و کمآبی و به تبع آن، پایداری زیستبوم سرزمین تبدیل خواهد شد.
۲- حفاظت از عرصههای منابع طبیعی و جلوگیری از تغییر و تبدیل غیرمجاز کاربری اراضی طبیعی و کشاورزی.
۳- حفاظت از حریم آبراههها، مسیلها و رودخانهها و جلوگیری از هرگونه دخل و تصرف غیرمجاز و ساختوساز در حریم سیل.
۴- ذخیره بارشها و سیلابها در درون زمین با بهرهگیری از ظرفیت ۶۳ میلیون هکتاری عرصههای کاملاً نفوذپذیر کشور و پرهیز از نگهداشت آب بهصورت متمرکز در سطح زمین در شرایط اقلیمی کشور با تبخیر زیاد. در این رابطه توسعه اقدامات آبخیزداری و آبخوانداری در وضعیت کنونی بیش از پیش چارهساز است. وجود بیش از ۱۴ میلیون هکتار عرصههای مستعد آبخوانداری و پخش سیلاب با ظرفیت نفوذ حداقل ۱۰۰۰ مترمکعب در هکتار در سال بارندگی و سیلاب از جمله قابلیتهای مدیریت سیل و تغذیه آبخوان در کشور است. بیش از ۱۱ میلیون هکتار از عرصه مستعد مذکور در حوضه آبخیز مشرف و بالادست آبخوانهای بحرانی و دشتهای ممنوعه قرار دارد که میتواند از تشدید مخاطره فرونشست زمین نیز جلوگیری نماید.
از ابتدای سالجاری تاکنون ۷۱ مورد بارش مؤثر در سطح کشور رخ داده است که براساس گزارش رخداد سیل سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، از این میزان بارندگی، ۴۵ مورد رخداد سیل کوچک و بزرگ در سطح حوضههای آبخیز کشور به وقوع پیوسته است.
زیرساختهای آبخیزداری و آبخوانداری اجرا شده در کشور با پیشگیری و مهار یک میلیارد و دویست و هشتاد میلیون مترمکعب از بارشها و سیلابهای مذکور نقش مؤثری در کاهش خسارات به تأسیسات زیربنایی و مناطق مسکونی ایفا نمود و بهرهبرداری از این ظرفیت سیلاب در راستای تعدیل خشکسالی و کم آبی مناطق مذکور را فراهم کرد.
امید است با اهتمام ویژه برنامه ریزان و تصمیمگیران کشور در برنامه هفتم توسعه و قانون بودجه ۱۴۰۱ به این مهم، شاهد کاهش خسارات سیل و ارتقای بهرهوری نزولات آسمانی در کشور باشیم.
بودجه 1401؛ لایحهای منطقی در پی اصلاحات ساختاری
سجاد پادام
پژوهشگر اقتصادی
لایحه بودجه ۱۴۰۱ بر خلاف قوانین بودجه سالهای گذشته، بودجهای منطقیتر است که نشان میدهد تنظیم کنندگان آن با قواعد اصلاح ساختاری آشناترند و تمایل به اصلاح ساختاری بودجه در اراده آنها وجود دارد.
در لایحه پیشنهادی دولت نسبت به سال گذشته، تراز عملیاتی بودجه ۱۵۰ هزار میلیارد تومان کاهش یافته و از منفی ۴۵۰ همت به ۳۰۰ همت رسیده است؛ این اتفاق که با کنترل هزینههای جاری رقم خورده نشان دهنده این است که در بودجه سال ۱۴۰۱ شاهد رشد تخصیص بودجه به پروژههای عمرانی خواهیم بود و این بدان معناست که بودجه پس از سالها که صرفاً مختص پرداخت حقوق کارمندان و بازنشستگان دولت شده بود، میتواند بار دیگر به ریلگذاری جهت توسعه و تولید کشور اختصاص پیدا کند و این امید وجود دارد که ضمن مهار تورم، کشور در سال ۱۴۰۱ رشد مثبت را هم تجربه کند.
از دیگر نکات مثبت لایحه بودجه ۱۴۰۱ بحث ورود به اصلاحات پارامتریک در بیمههای اجتماعی است. با اینکه انتقاداتی به برخی پیشنهادهای مطرح شده وجود دارد، اما ورود به این اصلاحات بسیار تحسین برانگیز است. این لایحه بهطور عمومی در دو تبصره ۱۷ و ۲۰ به مبحث اصلاحات در بیمههای اجتماعی ورود کرده است.
همچنین در تبصره ۱۷ به لغو ۳ درصدی معافیت بیمه کارگاههای کمتر از ۵ نفر که بیش از ۵ سال از تأسیس آنها گذشته، پرداخته شده که بهنظر با اصول مشروط بودن حمایت از کسبوکارها سازگاری دارد و همچنین اصول تدریجی بودن تغیرات را رعایت نموده و پیشنهاد مناسبی است.
همچنین پیشنهاد دیگری در خصوص مشروط کردن بیمه قالیبافان به وسع سنجی و اختصاص آن به چهار دهک کم درآمد و اعطای تخفیف به دهکهای ۵ تا ۷ و حذف دهکهای ۸ تا ۱۰ از پیشنهادات عادلانه این لایحه است که گام بسیار مثبتی در راستای تحقق تأمین اجتماعی چند لایه خواهد بود.
همچنین در تبصره ۲۰به این نکته اشاره شده که سن بازنشستگی دو سال افزایش یابد. اولاً ورود به اصلاحات پارامتریک تصمیم خیلی خوبی است، اما ملاحظات اجتماعی اقتضا میکند که اصلاحات تدریجی باشد و هر سال نهایتاً شش ماه به سن بازنشستگی افزوده شود، ضمن اینکه قانون بودجه یکساله نمیتواند تصمیم دو ساله بگیرد. بنابراین لازم است این بند که عموماً بند خوبی است، اصلاح شود و به شش ماه کاهش داده شود.
بند ۲ هم که به افزایش سن بازنشستگی مستخدمین سازمان تأمین اجتماعی اشاره دارد، پیشنهاد خوبی است، اما مجدداً بهنظر میرسد که اصول اصلاحات تدریجی در آن رعایت نشده و این بند هم برای بودجه سنواتی تصمیم دوسالانه گرفته و بهنظر باید این افزایش سن نیز نهایتاً شش ماهه باشد.
بند ۳ تبصره ۲۰ به معیار محاسبه مستمری اشاره دارد که از دو سال به سه سال افزایش یافته است. این پیشنهاد واقعاً پیشنهاد خوبی است و جلوی فساد و رانت را در اخذ پستهای مدیریتی میگیرد، همچنین اصول اصلاح تدریجی را هم رعایت کرده چرا که سالهای مطلوب معیار محاسبه مستمری بالای پنج سال است، بنابراین تصویب این بند توسط مجلس، گام روبه جلوی بزرگی برای اعمال صحیح اصلاحات است.
امید است که نمایندگان محترم مجلس پیشنهادات خوب این لایحه را تصویب و پیشنهادات نیازمند اصلاح را در حوزه بیمههای اجتماعی اصلاح نمایند و از حذف این پیشنهادات خوب پرهیز شود تا شاهد تحقق تأمین اجتماعی چند لایه برای عموم مردم عزیز کشور باشیم.
پژوهشگر اقتصادی
لایحه بودجه ۱۴۰۱ بر خلاف قوانین بودجه سالهای گذشته، بودجهای منطقیتر است که نشان میدهد تنظیم کنندگان آن با قواعد اصلاح ساختاری آشناترند و تمایل به اصلاح ساختاری بودجه در اراده آنها وجود دارد.
در لایحه پیشنهادی دولت نسبت به سال گذشته، تراز عملیاتی بودجه ۱۵۰ هزار میلیارد تومان کاهش یافته و از منفی ۴۵۰ همت به ۳۰۰ همت رسیده است؛ این اتفاق که با کنترل هزینههای جاری رقم خورده نشان دهنده این است که در بودجه سال ۱۴۰۱ شاهد رشد تخصیص بودجه به پروژههای عمرانی خواهیم بود و این بدان معناست که بودجه پس از سالها که صرفاً مختص پرداخت حقوق کارمندان و بازنشستگان دولت شده بود، میتواند بار دیگر به ریلگذاری جهت توسعه و تولید کشور اختصاص پیدا کند و این امید وجود دارد که ضمن مهار تورم، کشور در سال ۱۴۰۱ رشد مثبت را هم تجربه کند.
از دیگر نکات مثبت لایحه بودجه ۱۴۰۱ بحث ورود به اصلاحات پارامتریک در بیمههای اجتماعی است. با اینکه انتقاداتی به برخی پیشنهادهای مطرح شده وجود دارد، اما ورود به این اصلاحات بسیار تحسین برانگیز است. این لایحه بهطور عمومی در دو تبصره ۱۷ و ۲۰ به مبحث اصلاحات در بیمههای اجتماعی ورود کرده است.
همچنین در تبصره ۱۷ به لغو ۳ درصدی معافیت بیمه کارگاههای کمتر از ۵ نفر که بیش از ۵ سال از تأسیس آنها گذشته، پرداخته شده که بهنظر با اصول مشروط بودن حمایت از کسبوکارها سازگاری دارد و همچنین اصول تدریجی بودن تغیرات را رعایت نموده و پیشنهاد مناسبی است.
همچنین پیشنهاد دیگری در خصوص مشروط کردن بیمه قالیبافان به وسع سنجی و اختصاص آن به چهار دهک کم درآمد و اعطای تخفیف به دهکهای ۵ تا ۷ و حذف دهکهای ۸ تا ۱۰ از پیشنهادات عادلانه این لایحه است که گام بسیار مثبتی در راستای تحقق تأمین اجتماعی چند لایه خواهد بود.
همچنین در تبصره ۲۰به این نکته اشاره شده که سن بازنشستگی دو سال افزایش یابد. اولاً ورود به اصلاحات پارامتریک تصمیم خیلی خوبی است، اما ملاحظات اجتماعی اقتضا میکند که اصلاحات تدریجی باشد و هر سال نهایتاً شش ماه به سن بازنشستگی افزوده شود، ضمن اینکه قانون بودجه یکساله نمیتواند تصمیم دو ساله بگیرد. بنابراین لازم است این بند که عموماً بند خوبی است، اصلاح شود و به شش ماه کاهش داده شود.
بند ۲ هم که به افزایش سن بازنشستگی مستخدمین سازمان تأمین اجتماعی اشاره دارد، پیشنهاد خوبی است، اما مجدداً بهنظر میرسد که اصول اصلاحات تدریجی در آن رعایت نشده و این بند هم برای بودجه سنواتی تصمیم دوسالانه گرفته و بهنظر باید این افزایش سن نیز نهایتاً شش ماهه باشد.
بند ۳ تبصره ۲۰ به معیار محاسبه مستمری اشاره دارد که از دو سال به سه سال افزایش یافته است. این پیشنهاد واقعاً پیشنهاد خوبی است و جلوی فساد و رانت را در اخذ پستهای مدیریتی میگیرد، همچنین اصول اصلاح تدریجی را هم رعایت کرده چرا که سالهای مطلوب معیار محاسبه مستمری بالای پنج سال است، بنابراین تصویب این بند توسط مجلس، گام روبه جلوی بزرگی برای اعمال صحیح اصلاحات است.
امید است که نمایندگان محترم مجلس پیشنهادات خوب این لایحه را تصویب و پیشنهادات نیازمند اصلاح را در حوزه بیمههای اجتماعی اصلاح نمایند و از حذف این پیشنهادات خوب پرهیز شود تا شاهد تحقق تأمین اجتماعی چند لایه برای عموم مردم عزیز کشور باشیم.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را میشنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021
پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
رسیدگی به خیابان بهارشمالی: آقای مقدسی در پیامی گفتهاند: متأسفانه مدتی است که محدوده خیابان بهار و کوچههای مجاور آن مورد بیمهری و کم لطفی دوستان شهرداری منطقه 7 قرار گرفته است. فضای سبز و نظافت در این محدوده نیاز به رسیدگی بیشتری دارد. لطفاً شهرداری منطقه رسیدگی کند.
رأی شفاف نمایندگان مجلس: آقای صادقی از کرج در پیامی نوشته اند: از نمایندگان مجلس خواستارم که آرای آنها در هر طرح و لایحه شفاف و مشخص باشد. در ضمن موضوع حقوق مسئولان و مدیران نیز درج شود تا از پرداخت حقوقهای نجومی جلوگیری شود.
کمبود ناوگان حمل ونقل عمومی در میدان ونک: آقای خامسی در پیامی عنوان کردند: کمبود اتوبوس و تاکسی بویژه در ساعت عصرگاهی باعث تجمع مسافران در میدان ونک میشود. ضمن اینکه ترافیک در این منطقه بسیار آزار دهنده است که جا دارد مسئولان شهری به این موضوع رسیدگی کنند.
تلفن: 88769075 - 021
پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
رسیدگی به خیابان بهارشمالی: آقای مقدسی در پیامی گفتهاند: متأسفانه مدتی است که محدوده خیابان بهار و کوچههای مجاور آن مورد بیمهری و کم لطفی دوستان شهرداری منطقه 7 قرار گرفته است. فضای سبز و نظافت در این محدوده نیاز به رسیدگی بیشتری دارد. لطفاً شهرداری منطقه رسیدگی کند.
رأی شفاف نمایندگان مجلس: آقای صادقی از کرج در پیامی نوشته اند: از نمایندگان مجلس خواستارم که آرای آنها در هر طرح و لایحه شفاف و مشخص باشد. در ضمن موضوع حقوق مسئولان و مدیران نیز درج شود تا از پرداخت حقوقهای نجومی جلوگیری شود.
کمبود ناوگان حمل ونقل عمومی در میدان ونک: آقای خامسی در پیامی عنوان کردند: کمبود اتوبوس و تاکسی بویژه در ساعت عصرگاهی باعث تجمع مسافران در میدان ونک میشود. ضمن اینکه ترافیک در این منطقه بسیار آزار دهنده است که جا دارد مسئولان شهری به این موضوع رسیدگی کنند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
قدردان همراهی و اعتماد مردم در موضوع کرونا هستیم
-
مسابقات جهانی کلاس درس بود
-
شوک الکتریکی
-
چهره برفی و بارانی 24 استان در آخر پاییز
-
رمزگشایی از 20 روز بلوفزنی تروئیکای اروپا
-
فرار ارتش امریکا از عینالاسد
-
کاهش 15 درصدی طلاق توافقی در سال جاری
-
سیاست ما با تحریف اظهارات تغییر نمیکند
-
5 دقیقه تا سینما
-
سوخت بر یا سرویس مدرسه؟
-
تقریباً «صفر»
-
دست پر یزد در سفر استانی رئیس جمهور
-
سیل با «مدیریت ریسک» مهار میشود نه مدیریت بحران
-
بودجه 1401؛ لایحهای منطقی در پی اصلاحات ساختاری
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین