قاتل عمهخانم در انتظار حکم مجازات
گروه حوادث/ پسر بیکار که برای پرداخت بدهی 10 میلیون تومانی خود عمه پدرش را با ضربه ماهیتابه کشته و به قصاص محکوم شده بود در حالی حکمش نقض شد که قضات دیوان عالی کشور اعلام کردند ضربه وارد شده به سر مقتول کشنده نبوده است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این جنایت سال گذشته در محدوده شهرک ولیعصر تهران رخ داد. مرد جوانی که خبر مرگ مادرش را به پلیس اعلام کرده بود گفت: مادرم 79 ساله بود و تنها در خانهاش زندگی میکرد. اما چون بیماری قلبی داشت من در خانهاش دوربین مداربسته گذاشته بودم تا همیشه او را ببینم و مراقبش باشم. روز حادثه متوجه شدم دوربینهای خانه مادرم خاموش شد. بههمین خاطر سراسیمه به خانه مادرم رفتم اما جسد او را پیدا کردم که طلاهایش نیز سرقت شده بود.
در ادامه ردپای یک آشنا در این جنایت پیدا شد و مأموران دریافتند پسر جوانی که از بستگان مقتول است چندباری به خانه این زن که عمه پدرش بوده رفت و آمد داشته است.
با دستگیری و بازجویی از این پسر وی به قتل عمه پدرش اعتراف کرد و گفت: من در یک کارگاه تولیدی کمد دیواری کار میکردم اما به خاطر شیوع ویروس کرونا کارگاه تعطیل شد و بیکار شدم. ۱۰ میلیون تومان از صاحبکارم قرض گرفته بودم اما نمیتوانستم بدهیام را بدهم. به همین خاطر تصمیم گرفتم از این زن سرقت کنم یک روز به بهانه اینکه میخواهم برایش بسته معیشتی ببرم وارد خانه شدم و وقتی به آشپزخانه رفت تا برایم چای بیاورد با ماهیتابه به سرش کوبیدم و طلاهایش را سرقت کردم.
در حالی که پزشکی قانونی علت مرگ را عارضه قلبی ناشی از ضربه جسم سخت به سر اعلام کرده بود متهم در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت. در ابتدای جلسه فرزندان قربانی برای متهم درخواست قصاص کردند.
متهم وقتی برای دفاع از خود در جایگاه ایستاد گفت: من واقعاً قصد قتل نداشتم و فقط به خاطر نیاز شدید مالی وسوسه شدم. الان هم پشیمان هستم و تقاضای بخشش دارم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند اما با اعتراض وکیل متهم، قضات دیوان عالی کشور پرونده را بررسی کردند و با این استدلال که طبق نظریه پزشکی قانونی ضربه ماهیتابه به سر مقتول نوعاً کشنده نبوده و مقتول بهدلیل بیماری زمینهای، سن بالا و استرس ناشی از حادثه دچار عارضه قلبی شده و فوت کرده است حکم قصاص را نقض کرده و پرونده را دوباره به شعبه بازگرداندند تا متهم دوباره محاکمه شود.
در این جلسه فرزندان مقتول گفتند: مادر ما بیماری زمینهای نداشت و سالم بود و این پسر او را کشته است و برایش قصاص میخواهیم.
وقتی نوبت به متهم رسید او گفت: من نمیدانستم عمهخانم دارو میخورد و بیمار است با این حال ضربه را فقط در حدی زدم که بیهوش شود تا طلاهایش را بدزدم.
بدین ترتیب در پایان جلسه قضات برای تصمیمگیری دوباره در این پرونده وارد شور شدند.
افشای راز مرگ دو مرد در نمایندگی فروش خودرو
حفر چاه 30 متری برای یافتن گنج
گروه حوادث/ راز مرگ دو مرد که چهار ماه قبل اجسادشان از داخل یک چاه در محوطه یکی از مراکز فروش خودرو در جنوب تهران پیدا شده بود در تحقیقات پلیسی فاش شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، شامگاه یکشنبه 17 مرداد امسال، سقوط سه مرد جوان به داخل چاهی در یکی از مراکز تولید و فروش خودرو در خیابان شهید رجایی تهران، به آتشنشانی و پلیس اعلام شد.
با اعلام این خبر، امدادگران راهی محل شده و داخل یکی از سولههای لوازم یدکی خودرو، چاهی به عمق تقریبی 30 متر را مشاهده کردند که سه مرد 35، 39 و 40 ساله داخل آن سقوط کرده بودند.
ادعایی عجیب
از آنجایی که احتمال ریزش چاه وجود داشت، ابتدا آتشنشانان اقدام به ایمنسازی محل کرده و وارد چاه شدند تا گرفتار شدگان را نجات دهند. سه مرد گرفتار در چاه توسط مأموران آتشنشانی بیرون آورده شده اما یکی از آنها در همان چاه فوت کرده بود و دو مرد دیگر به بیمارستان منتقل شدند که نفر دوم نیز جان باخت.
با مرگ این دو نفر موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد و بازپرس جنایی دستور تحقیقات برای بررسی علت حادثه را صادر کرد.
در بررسیهای صورت گرفته دوستان این دو مرد مدعی شدند آنها برای دسترسی مرکز به آبهای سطحی، تصمیم به حفر عمیقتر چاهی که داخل مرکز قرار داشت، گرفته بودند.
یکی از آنها ابتدا وارد چاه شده اما به داخل سقوط میکند. با سقوط نفر اول، دو نفر بعدی نیز برای نجات او وارد چاه میشوند که آن دو نیز به داخل چاه سقوط میکنند.
در ادامه بررسیها و با توجه به معاینات صورت گرفته از سوی متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ آنها گازگرفتگی اعلام شد.
فراموشی ساختگی
از آنجایی که ادعای کارکنان مرکز درخصوص حفر چاه، بهنظر منطقی نمیآمد، بازپرس محمد تقی شعبانی دستور تحقیقات از نگهبان مرکز را که تنها نجات یافته این حادثه بود صادر کرد.
اما محسن، نگهبان جوان مدعی بود که بر اثر این حادثه حافظهاش را از دست داده و حوادث آن شب را بهخاطر نمیآورد. بنابراین بازپرس جنایی از پزشک معالج او خواست تا این موضوع را بررسی کند که طبق نظر متخصصان تیم پزشکی، موضوع فراموشی وی منتفی و ساختگی اعلام شد.
خاموشی دوربینهای مداربسته
در ادامه بررسیها، از آنجایی که مرکز مجهز به دوربینهای مداربسته بود، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به سراغ دوربینها رفته تا به بازبینی حادثه بپردازند. اما مشخص شد یک ساعت قبل از حادثه دوربینها به طرز مرموزی خاموش شده بود که همین مسأله شک مأموران به ادعای شاهدان را بیشتر کرد.همچنین مشخص شد هر شب در آن ساعت دوربینها خاموش میشده است.
در جستوجوی گنج
در ادامه تحقیقات کارآگاهان موفق شدند یکی از کارگران مرکز فروش خودرو را که شب حادثه همراه قربانیان حادثه بوده شناسایی کنند.
کارگر جوان زمانی که در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفت، راز عجیبی را برملا کرد و گفت: از شهرستان برای کار به تهران آمدم و در مرکز فروش خودرو مشغول به کار شدم. چند وقتی گذشته بود که از اهالی محل شنیدیم دفینهای قیمتی و عتیقه زیر این مرکز قرار دارد. این ماجرا را نه تنها من که چند نفر دیگر از کارکنان شرکت شنیده بودند. با خودم گفتم که اگر این گنج را پیدا کنم تا آخر عمر پولدار و بینیاز میشوم. اما برای اطمینان به سراغ یک مرد رمال و آیینهبین رفتیم و از او در این خصوص پرسیدیم. او هم تأیید کرد گنجی در اعماق زمین و درست زیر مرکز دفن شده است. او نقشهای هم به ما داد که ما را به گنج میرساند. از نقطهای که مرد رمال گفته بود 30 متر بهصورت عمودی باید میکندیم و بعد از آن به سمتی که او گفته بود 30 متر بهصورت افقی میکندیم تا به گنج برسیم.
کارگر جوان گفت: ما حتی گنج یاب و سطل بالابر نخاله و وسایل دیگر هم خریداری کرده بودیم اما وقتی آن سه نفر داخل چاه دچار گازگرفتگی شدند و نگهبان هم شروع به سرو صدا کرد و کمک خواست من و دوستانم هم برای اینکه راز این دفینه برملا نشود، به دروغ ماجرای دسترسی به آبهای سطحی را مطرح کردیم. از طرفی هم نگهبان خودش را به فراموشی زد تا در تحقیقات این راز برملا نشود.
بهدنبال اعترافات مرد جوان، به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت دو نگهبان مرکز نمایندگی، یکی از کارمندان و دو کارگر یکی از مراکز تولید و فروش خودرو بازداشت شدند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
کشف جسد سوخته از سوی سگ گله
گروه حوادث/ پیدا شدن جسد سوخته یک مرد از سوی سگ چوپان در جاده ساوه پرونده جنایی دیگری را مقابل کارآگاهان جنایی پایتخت گشود.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 13:7 جمعه 26 آذر، مأموران کلانتری 151 یافتآباد در تماس با بازپرس محمد وهابی از کشف جسدی سوخته در بزرگراه آزادگان، ابتدای جاده ساوه، خبر دادند.با اعلام این خبر بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل که بیابانی در 50 متری جاده ساوه بود، شدند. جسد را مرد چوپانی کشف کرده بود و در تحقیقات گفت: در حال چرای گوسفندان بودم که متوجه سروصدای سگ گله شدم. ابتدا توجه نکردم اما سگ مدام پارس میکرد، وقتی به سمتی که در آنجا سروصدا میکرد رفتم زیر خاک و خاشاکها جسد سوختهای را پیدا کردم.باتوجه به اینکه جسد بهشدت دچار سوختگی شده بود، هویت آن و علت مرگ مشخص نبود و تنها در بررسیهای اولیه مشخص شد که جنازه متعلق به یک مرد است.
به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت جسد برای مشخص شدن علت مرگ و شناسایی هویت به پزشکی قانونی منتقل شد. در تحقیقات میدانی نیز اهالی محل مدعی شدند که ساعت 8 شب پنجشنبه متوجه آتشسوزی در آن محل شدهاند اما موضوع را جدی نگرفتند.
تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان این جنایت به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.
4 کشته و 8 مصدوم در دو سانحه رانندگی
گروه حوادث/ وقوع دو سانحه رانندگی در آزادراه پیامبر اعظم(ص) محدوده بستان آباد و تبریز 4 کشته و 8 مصدوم برجا گذاشت.
وحید شادینیا، سخنگوی اورژانس آذربایجان شرقی گفت: صبح دیروز دو سانحه رانندگی در بزرگراه پیامبر اعظم این استان رخ داد که نخستین سانحه ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه صبح به مرکز اورژانس استان اطلاع داده شد. وقتی امدادگران به محل رسیدند مشخص شد یک دستگاه اتوبوس در آزادراه پیامبر اعظم(ص)، محدوده خیرآباد، پنج کیلومتر بعد از عوارضی واژگون شده و در این حادثه 5 نفر مصدوم شده و دو نفر فوت کردند که تمام مصدومان توسط عوامل اورژانس به بیمارستان بستان آباد انتقال یافتند.وی ادامه داد: ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه صبح گزارش سانحهای دیگر در مسیر روبه رویی سانحه قبلی در محدوده« قرهبابا» به مرکز اورژانس استان اطلاع داده شد که در این حادثه 3دستگاه تریلی، اتوبوس و سواری گشت اداره راه با یکدیگر برخورد کرده بودند و رانندگان تریلی و سواری در محل جان باختند و در این حادثه سه نفر از سرنشینان اتوبوس مصدوم شدند.علت این تصادفات از سوی کارشناسان پلیس راه در حال بررسی است.
واژگونی مینی بوس کارمندان جهاد کشاورزی لرستان
واژگونی مینیبوس حامل کارکنان اداره جهاد کشاورزی در جاده پلدختر- خرمآباد نیز صبح دیروز ۱۱ مجروح داشت. سیدحبیبالله موسوی بخشدار معمولان در تشریح این خبر گفت: صبح شنبه یک دستگاه مینی بوس حامل کارکنان اداره جهاد کشاورزی بخش معمولان در جاده پلدختر - خرم آباد به علت لغزنده بودن جاده حین بارندگی در منطقه «چم انجیر» واژگون شد که ۱۱ نفر مجروح و با هماهنگی اورژانس ۱۱۵ برای مداوا به بیمارستان تأمین اجتماعی خرم آباد منتقل شدند.
پایان 10 ماه فرار عامل قتل با نارنجک دستی
گروه حوادث/ پسرجوان که با پرتاب نارنجک دستی در شب چهارشنبه سوری باعث مرگ یکی از هم محلهایهایش شده بود با ردیابیهای 10 ماهه پلیس استان البرز دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این حادثه خونین شامگاه 26 اسفند پارسال و همزمان با برگزاری مراسم چهارشنبه سوری در مهر شهر کرج رخ داد. پسر 18 سالهای به نام فرید که تعدادی نارنجک دستی همراه داشت با دیدن یکی از هم محلهایهایش که پسری 16 ساله بود نزدیک وی رفت تا با پرتاب نارنجک او را بترساند اما انفجار ناگهانی نارنجکها در دستان پسر نوجوان منجر به قطع دست خودش و جراحت شدید پسر نوجوان شد.
بهدنبال این حادثه دلخراش هر دو پسر به بیمارستان منتقل شدند اما فرید وقتی در بیمارستان متوجه شد پسر نوجوان بر اثر جراحتهای شدید جان باخته است با وجود اینکه خودش در این حادثه انگشتان دستش قطع شده بود پا به فرار گذاشت؛با شکایت خانواده مقتول بلافاصله تیمی از کارآگاهان جنایی پلیس البرز تشکیل شد و فرید تحت تعقیب پلیس قرار گرفت اما مشخص شد وی از خانه و محل زندگی اش فرار کرده است با این حال ردیابیها ادامه داشت تا اینکه بعد از 10 ماه کارآگاهان سرنخ دستگیری متهم را در اصفهان پیدا کرده و سرانجام در مخفیگاهش دستگیر شد.
این متهم پساز انتقال به اداره پلیس آگاهی استان البرز درهمان بازجوییهای اولیه لب به اعتراف گشود و گفت: مدتی قبل از این حادثه با امید بر سر موضوعی اختلاف پیدا کرده بودیم و آن شب میخواستم با پرتاب نارنجکها او را بترسانم اما فکر نمیکردم این اتفاق بیفتد. فرید اظهار داشت زمانی که قصد پرتاب نارنجک را داشته در حالت عادی نبوده و تمرکز نداشته به نحوی که نارنجک در دستانش منفجر و انگشتانش هم قطع شده است. وی در ادامه مدعی شد در این 10 ماه آواره و سرگردان شهرها بوده اما در نهایت در اصفهان دستگیر شده است.
سرهنگ محمد نادربیگی رئیس پلیس آگاهی استان البرز به خبرنگار «ایران»گفت: متهم پس از اعتراف به جنایتی که مرتکب شده به زندان منتقل شد وبزودی با تکمیل تحقیقات محاکمه می شود.
کلاهبرداری 5 میلیاردی مشاور املاک
گروه حوادث/ مشاور املاکی که با اجاره خانههای مردم به 50 نفر 5 میلیارد تومان کلاهبرداری کرده بود، توسط فرماندهی انتظامی ری دستگیر شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده با شکایت چند شهروند مبنی بر کلاهبرداری و اجاره دادن محلهای مسکونی توسط یکی از مشاوران املاک با مدارک جعلی آغاز شد. با توجه به موضوع مشابه در شکایات مالباختگان بررسی موضوع در اختیار تیمی از مأموران کلانتری 176 حسن آباد قرار گرفت. با آغاز تحقیقات مشخص شد که یکی از متصدیان مشاور املاک با جعل مدارک، در غیاب صاحبان ملک اقدام به تنظیم اجاره نامه کرده و بعد از تسویه حساب کامل با فرد مستأجر واحدها را بدون اجازه مالک تحویل مستأجران داده و متواری شده است.
سرهنگ دوستعلی جلیلیان فرمانده انتظامی شهرستان ری در این باره گفت: با محرز شدن عمل مجرمانه متهم، شناسایی و بازداشت وی در دستور کار قرار گرفت و متهم دستگیر شد و در همان ابتدا هم به کلاهبرداری و جعل مدارک اعتراف کرد.
متهم به 50 فقره کلاهبرداری اعتراف کرده اما تاکنون 30 مالباخته شناسایی شدهاند و تحقیقات در خصوص کلاهبرداریهای بیشتر از سوی متهم و شناسایی سایر مالباختگان ادامه دارد.
نامزد سابق زندگی زوج جوان را به طلاق رساند
گروه حوادث/ بارش باران و باد سرد پاییزی تنها عاملی بود که آن روز حیاط دادگاه خانواده را از حضور زوجهایی که برای جدایی آمده بودند خلوت کرده و باعث شده بود آنها به داخل راهروها و پشت در اتاق قضات پناه ببرند.
اما طبقه سوم دادگاه آن روز بسیار شلوغتر از سایر طبقات بود و در میان مراجعه کنندگان زوج کم سن و سالی که رفتار و حرکاتشان بسیار کودکانه بود توجهم را جلب کرد.
می خواستم جلو بروم و بپرسم چرا به دادگاه آمدهاند که منشی یکی از شعبهها اسم آنها را صدا کرد و هر دو به داخل اتاق قاضی رفتند. من هم از روی کنجکاوی به دنبالشان وارد اتاق شدم. با منشی دادگاه که مرا میشناخت سلام و احوالپرسی کردم و منتظر شروع جلسه رسیدگی شدم.
قاضی که در حال مطالعه پرونده این زوج بود پس از چند دقیقه سربلند کرد و با تعجب به پسر جوان گفت: واقعاً به خاطر همین موضوع دادخواست طلاق دادهای؟
پسر جوان که کیانوش نام داشت و 22 ساله بود با قاطعیت گفت: بله جناب قاضی مگر دروغ موضوع کوچک و بیاهمیتی است؟ برای من و خانوادهام خیلی مهم بوده و هست، قاضی گفت: خوب توضیح بده ببینم ماجرا از کجا شروع شد.
کیانوش با نگاهی به همسرش مژگان گفت: ما از کودکی همسایه بودیم و کم کم به هم علاقهمند شدیم. وقتی میخواستم به سربازی بروم به مژگان گفتم که او را دوست دارم و میخواهم با او ازدواج کنم او هم قبول کرد و من به خدمت رفتم البته در این مدت کم و بیش با هم در تماس بودیم وقتی سربازیام تمام شد به خواستگاری رفتیم و عقد کردیم و در کمتر از ۴ ماه به اصرار خانواده مژگان عروسی گرفتیم و زیر یک سقف زندگی مشترکمان آغاز شد. اما حالا متوجه شدم در زمانی که من سرباز بودم مژگان با مرد دیگری نامزد کرده اما به هم خورده است.
قاضی رو به مژگان کرد و گفت دخترم چرا نگفتی که قبلاً نامزد داشتی؟ مژگان هم من من کنان گفت اون مدتی که کیانوش خدمت سربازی بود برایم خواستگار آمد و من به اصرار خانوادهام با او نامزد کردم اما خیلی زود نامزدی به هم خورد و من به کیانوش نگفتم چون اصلاً مهم نبود. فکر کردم گفتنش بیشتر از نگفتنش به او آسیب میزند. اما الان او مرا به خیانت متهم میکند و میگوید به من اعتماد ندارد.
کیانوش گفت: اگر همسرم به من میگفت شاید راحتتر با این موضوع کنار میآمدم تا اینکه در یک جمع مردانه ناگهان از زبان نامزد سابقش بشنوم که به من بگوید همسرت قبلاً نامزد من بوده است. باور کنید جناب قاضی آن لحظه دلم میخواست زمین دهان باز کند و مرا ببلعد تا آنقدر خجالت نکشم. بدتر از همه اینکه وقتی از خود مژگان پرسیدم این موضوع را تأیید کرد و من بیشتر عصبانی شدم.
من حالا به او به چشم یک زن خیانتکار نگاه میکنم چرا که او قبل از رفتن من به سربازی قول داده بود منتظر بماند تا من برگردم و با هم ازدواج کنیم.
مژگان هم با ناراحتی گفت: من خیانتکار نیستم این قول بین من و تو بود، خانوادهام که نمیدانستند ما با هم قول و قرار گذاشتهایم اصلاً میخواستی قبل از رفتن به سربازی به خواستگاریام بیایی تا نامزد کنیم و خانوادههایمان در جریان باشند. وقتی برایم خواستگار آمد و همه شرایطش از نظر خانوادهام خوب بود، نتوانستم جواب رد بدهم با این حال بعد از نامزدی دنبال بهانهای بودم تا این نامزدی را به هم بزنم آن هم به خاطر تو که البته همین کار را هم کردم حالا این به جای قدردانی و تشکر از من است که مرا به خیانت متهم میکنی؟
وقتی قاضی دعوای این زوج را دید با تحکم از آنها خواست تا آرام باشند و سکوت کنند.
کیانوش با نگاهی به حلقه درون دستش گفت: آقای قاضی من نمیتوانم با این زن زندگی کنم خدا میداند از وقتی فهمیدم حتی یک شب خواب راحت نداشتم. من به مژگان اعتماد ندارم مدام فکر میکنم او در مورد بقیه مسائل زندگی هم به من دروغ گفته و پنهانکاری کرده است.
مژگان نیز رو به قاضی کرد و گفت: از وقتی این ماجرا فاش شده کیانوش دیگر اجازه نمیدهد پایم را از خانه بیرون بگذارم. ارتباطم را با تمام دوستانم قطع کرده و میگوید حق نداری با دوستانت بیرون بروی. مگر من زندانی او هستم؟
کیانوش که از شنیدن این حرفها عصبانی شده بود، گفت: من برای طلاق به اینجا آمدهام و نمیخواهم تسلیم خواستههای این زن بشوم.
قاضی که از لجبازی این زوج خسته شده بود، گفت: بیایید صورتجلسه را امضا کنید هنوز برای طلاق زود است شما باید یک ماه مداوم و مستمر به کلاسهای مشاوره بروید بعدش اگر نتیجه مناسبی حاصل نشد حکم طلاق را صادر میکنم.
نگاه کارشناس
امیرحسین صفدری/ کارشناس حوزه خانواده
نبود صداقت و پنهانکاری یکی از اصلیترین دلایل فروپاشی کانون گرم خانواده است. در این پرونده غیر از این دو عامل، سن کم زن و شوهر، انتخاب هیجانی، بیتعهدی و بیاعتمادی مزید بر علت شده است.
این زوج جوان با لجبازیهای کودکانه خود باعث شدند اختلافاتشان بیشتر شود و هر دفعه گره محکمتری بر مشکلاتشان بخورد. زوجهای جوان باید بدانند و آگاه باشند که با گفتوگو، احترام و صداقت نسبت به یکدیگر میتوانند از وضعیتهای بحرانی زندگی مشترک به سلامت عبور کنند و زندگی شاد و موفقی داشته باشند.
گروه حوادث / دو سارق کیف قاپ که بیش از 180 هزار دلار از یک شهروند سرقت کرده بودند، دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، در پی کیف قاپی 2 موتورسوار در محدود خیابان میرداماد تیمی از مأموران شناسایی و دستگیری متهمان را در دستور کار قرار دادند. مأموران در گام نخست با تحقیقات میدانی موفق شدند تصویری از چهره یکی از سارقان پیدا کنند و در تطبیق چهره وی با آلبوم تصاویر متهمان، هویت یکی از آنها شناسایی شد و این متهم در یکی از شهرستانهای غرب کشور و با هماهنگی قضایی دستگیر شد.
سرهنگ قاسم دستخال، رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران بزرگ در این باره گفت: متهم پس از دستگیری به سرقت دلارها به ارزش بیش از 37 میلیارد ریال با همکاری همدستش اعتراف کرد. ردیابیها برای دستگیری متهم فراری در دستور کار مأموران قرار دارد.