امام صادق علیه السلام : كمال ادب و مروّت، در هفت چيز است: خردمندى، فروخوردن خشم، شكيبايى، ملايمت، خاموشى، نيك خويى و مدارا.
معدن الجواهر: ص ۵۹
ادبیات را برای ویترین و نمایش نمیخواهیم
یاسر احمدوند: بهدست آوردن جایگاه معتبر برای یک جایزه زحماتی دارد. بواقع تلاشهایی شده که این جایزه اعتبار و مقبولیتی بین جامعه ادبی پیدا کرده است. وظیفه اصلی ما این است که این اعتبار و جایگاه را حفظ کنیم و مأموریت بعدی ما این است که بتوانیم این اعتبار و جایگاه را ارتقا دهیم. با حضور این جمع نخبه، کارشناس و متخصص شکی نیست که این اتفاق رخ خواهد داد. اکنون که مسئولیتی در این زمینه دارم تلاش خواهم کرد برای رشد کار در حوزه ادبیات آنچه از دستم برمیآید انجام دهم. از شما کارشناسان این عرصه نیز تقاضا دارم غیر از زحمتی که برای کار داوری میکشید وقتی را هم اختصاص دهید و نظرات خود را برای رفع دغدغهها و نگرانی اهالی ادبیات و ایجاد زمینههای بهتر فعالیت ادبی در کشور ارائه کنید تا بتوانیم آنها را عملی کنیم. ادبیات را برای نمایش، ویترین و بهرهبرداریهای زودگذر ترویجی نمیخواهیم. اصولاً چنین نگاهی به ادبیات نگاه درستی نیست. امیدواریم که زمینه را برای تربیت و شکوفایی استعدادهای جوان فراهم کنیم و بتوانیم فعالان این عرصه را تکریم کرده و شرایط کار مناسب و درست را برای آنها فراهم کرده و از انواع سلایق ادبی حمایت کنیم. توجه به ادبیات از ضروریات امروز جامعه فرهنگی است.
بخشی از صحبتهای معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی در نشست هیأت علمی جایزه جلال آل احمد
علیرضا نراقی
منتقد سینما
گاهی تغییر بدون از خودگذشتن حاصل نمیشود. همه موجودات از جمله انسانها نیاز به تغییر دارند و این مهم اغلب خارج از اختیار ما و بنا به جبر طبیعت و زمان، خود به خود حاصل میشود. تغییر ما را با نهاد ناثابت جهان که مدام در حال شدن است همگام و هماهنگ میکند. انسانها مجبورند در نقطهای از زندگی متوقف شوند، به عقب نگاه کنند، حال را مراقبه کنند و دنده را، سرعت را، راه را و شاید وسیله حرکت و حتی مقصد را تغییر دهند. این بحرانها که در هر مقطع سنی از بلوغ تا جوانی، از میانسالی تا کهنسالی به سراغ آدمی میآید و گاه افسردگی و اضطرابی درونی را سبب میشود و روح و روان را زیر و رو میکند نشانهای است از نیاز درونی و طبیعی انسان به تحول. اما اغلب ما در برابر این نیاز به نفع عادتها و ترسها مقاومت میکنیم.
هنرمند هم همینطور است، گاهی نیاز به تغییر دارد؛ نوعی پوستاندازی و تازه شدن. خاصه در هنر تکرار مداوم خود، کار را به شبه هنر بدل میکند، به کلیشهسازی و پیروی از الگوهای آزموده شده و از پیش روشن که نتیجه را که همان اثر هنری است کسل کننده، قابل پیشبینی و غیرجذاب میسازد. هنر همواره دعوت به نگاهی متفاوت و نو به پدیدهها بوده است، اما هنرمندی که همواره با کلیشههای خودساخته کار میکند به کارمند خود تبدیل میشود.
تکرار اغلب سادهتر و امنتر است،چون تغییر میتواند هراس آور و حتی دردناک باشد. به همین علت هم هست که تغییر گاه نیاز به ازخودگذشتگی دارد، پوستاندازی همین رها کردن خود قدیمی برای کشف خودی تازه است، خودی که ناشناخته است اما سفر زندگی انسان را شادتر و از لحظههای ناب غنیتر میکند.
آنچه در سینمای ایران به وفور دیده میشود همین است که بسیاری از فیلمسازان ما کارمند گذشته خود میشوند. خودارجاعی در سینمای ایران بیداد میکند چون بسیاری از سینماگران به بزرگداشت گذشته بیش از مشاهده حال و ماجراجوییهای آینده دلبسته هستند؛ بله هنرمندانی وجود دارند که افکار منسجمی دارند و در نهایت منظومه کار آنها در نقطهای واحد جمع میشود. در سینمای ایران عباس کیارستمی و بهرام بیضایی نمونهای روشن از این نوع هنرمندان هستند. برای مثال کیارستمی در نقطهای از کارش به بینشی رسید که در آن آرام گرفت. تفکر منسجم و دیدگاه روشن او نسبت به جهان پیرامون و هنرش، با خودارجاعی و کارمندی خود را کردن تفاوت داشت. کار او اصولاً در تفاوتها و ماجراجوییهای فردی هنرمندانه معنا میشد نه با داستانگویی مشابه و ساختن احساساتی همواره یکسان در درون مخاطب. مؤلف بودن به معنای خودارجاعی یا تکرار خود نیست. این روزها و پس از دیدن آخرین ساخته اصغر فرهادی حضور موذیانه عادت و نیاز به پوستاندازی و نه خودارجاعی را بیش از پیش میتوان حس کرد. حتی بزرگترین جایزههای جهان هم بیارزش است اگر به تکرار و کارمندی خود را کردن داده شود.
سیدعلی صالحی که حدوداً دو هفتهای است به کرونا مبتلا شده، گرچه هنوز توان سخن گفتن ندارد اما وضعیت جسمی رو به بهبودی دارد. یکی از بستگان سیدعلی صالحی که این روزها مشغول مراقبت از او است، درباره وضعیت جسمی این شاعر به ایسنا میگوید: اکنون هفته دوم بیماریشان است، یعنی آغاز ابتلا تقریباً از جمعه دو هفته پیش بود. دو روز پیش کمی حالشان خوب نبود، اما دیروز و امروز سرحالتر هستند و میتوانند راه بروند و کارهایشان را انجام دهند. او همچنین با بیان اینکه ریه سیدعلی صالحی در جریان ابتلا به کرونا درگیر نشده، میگوید: وضعیتشان رو به بهبود است اما همچنان باید استراحت کنند. پزشکان گفتند که سید را به خانه بیاوریم چون محیط بیمارستان خیلی امن نیست.
چهرهها
حمیدرضا شکارسری خبر از برپایی کارگاهی مجازی ویژه شعر داده و بههمین منظور مطلبی از صفحه «نشست مستقل شعر» را با علاقه مندان ادبیات به اشتراک گذاشته است. این کارگاه به شکل آنلاین و طی هفت جلسه برگزار میشود. سرفصلهای آموزشی در آن به ترتیب «مقدمه زبانشناسی با یادآوری مباحث پیش گفته و پیش نیاز»، «تعریف متن و انواع متن»،» زبان خودکار و فرم در شعر»، «مفهوم ژانر در شعر» و «اقتدار ادبی و انواع» هستند. برای اطلاع از کم و کیف چگونگی حضور در این دوره که با ظرفیت محدودی برپا میشود میتوانید سری به صفحه مذکور بزنید.
اسماعیل امینی چند سطر انتقادی درباره وضعیت شعر نوشته: «میگویند غزل قابلیت بیان مسائل انسان امروز را ندارد. میگویند کلمات مخفف و لغتهای قدیم جایی در زبان شعر امروز ندارند. میگویند و بسیار میگویند، زیرا شعر نمیخوانند.» او در ادامه شعری از سیمین بهبهانی بازنشر کرده است.
میثم فرجی
فعال حوزه کتاب
مایکل چاپمن مدیر فیلمبرداری میگوید: «در قرن نوزده اُپرا ترکیبی از تمامی هنرهای آن زمان بود، امروز سینما این وظیفه را به عهده گرفته است.» با این گفته ما پی به اهمیت سینما میبریم، صنعتی که برای تولید یک اثر فاخر تمامی ارکان آن باید دقیق سر جای خویش و به بهترین وجه رسالت خویش را به جای آورند تا در نهایت اثری مثال زدنی و ماندگار آفرینش شود. یکی از این ارکان سینما مدیر فیلمبرداری است. در مجموعه «حرفه سینما» کاری از نشر گویا، به ترتیب هرکدام از رشتههایی که کنار هم قرار میگیرند تا فیلم ساخته شود، از دیدگاه بعضی از پیشگامان آن حرفه بررسی میشود. آنها با پرده برداشتن از نقش خود در روند ساخت با همنشینی نیروهایی که ابتدا متضاد به نظر میرسند: هنر با صنعت، بینش با سازش، نقشه و طراحی با پیشامد و اتفاق، شکل گرفتن فیلم را نشان میدهند. این مجموعه قرار نیست کتاب راهنمای «چگونه کار کنیم» باشد، اگرچه فیلمبردارهایی که در صفحههای بعدی با ما به گفتوگو میپردازند از شگردهایی در کار حرفهای پرده برمیدارند و در مورد مسائل فنی نیز بحث میکنند، اما تمرکز بیشتر بر نظرات شخصی و فردی آنها در مورد بیان سینمایی است. «یانوش کامینسکی» میپرسد: «چه چیز باعث میشود یک فیلمبردار دوربین را به جای هر جای دیگر در اینجا بگذارد.» او در ادامه میگوید: «تمامی تجربه شخصی زندگی فرد، ناخودآگاه در هر نوع تصمیمگیری خلاقانه او تأثیرگذار است. این همان چیزی است که باعث تمایز یک فیلمبردار از فیلمبردار دیگر میشود.» مسلماً ارتباط حرفهای فیلمبردار و کارگردان اهمیت کلیدی دارد که شاهد مثال آن را میتوان در تولید فیلم «همشهری کین» اورسن ولز دید. معروف است که اورسن ولز در برگ برندهاش برای تولید همشهری کین با «رِگ تولند» افسانهای شریک است، یک نمونه کمیاب از اینکه تا چه حد رابطه کارگردان با فیلمبردار مهم است. کتاب در 17 فصل تنظیم شده و با فیلمبرداران مطرحی مانند: جک کاردیف، سون نیکویست، رائول کوتار، گوردون ویلیس، داریوش خنجی و... مصاحبه شده است.