ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
شمسی فضل اللهی: کرونا نسل خوش اخلاقی تحویل جامعه نخواهد داد
در دو سالی که کرونا آمده، واقعاً همه چیز را درگیر خود کرده است. بهنظرم باید فکری خاص برای این معضل شود. ما واقعاً آمادگی چنین اتفاقی را نداشتیم و تجربه کافی هم در این زمینه نداشتیم؛ بنابراین ،این دوریهایی که از کرونا حاصل شده است ممکن است نسل خوش اخلاقی را تحویل جامعه ندهد، یعنی به نوعی نسل فعلی از این بیارتباطیها خسته شدهاند. ما با وجود کرونا عصر خاصی را میسازیم. در شرایط کرونایی و دشواریهایی که برای همگان پدید آورده است، چشم امید ما در زمینه کمکرسانی علاوه بر دولت به خود مردم هم هست؛ بهدلیل اینکه مردم واقعاً شهر را آلوده میکنند.
از صحبتهای این صداپیشه با ایسنا
یک پیشنهاد نمایشی:
تجربه زیستی جنگ
ارمغان بهداروند
پژوهشگر تئاتر
بازتاب آثار وضعی «جنگ» در متون ادبی مقارن با رویداد آغاز میشود و تا نسلهای بعد ادامه پیدا میکند و در هر دوره، آینهوار؛ گزارشی از زمان تولید است که عمیقاً با روزگار خود انطباق دارد. بدیهی است هرچقدر از دوره جنگ دورتر میشویم، مکانیسم تولید متون از گزارشگونگی و تهییج به جامعهشناسی جنگ و سوگیریهای انسانی پوستاندازی میکند. آرمانخواهی و قهرمانآفرینی آثار دوره نخست همانقدر قابل اعتنا و ارجمند است که تقابلها و تعارضهای متأخر. در واقع این خاصیت آینهگی هنر است که با ابراز و اظهار نسلها و پردازش رویدادها بهزعم خویش؛ خودآگاه و ناخودآگاه به تدوین و تولید استنادهای تاریخی میکوشد. «تئاتر» نیز هم چون دیگر هنرها در مواجهه با تعرض سرزمینی و اشغال خاک وطن؛ تکلیف شهروندی خود را مقطع به مقطع از ترغیب و توجیه، قداستبخشی، ستایشانگیزی، ترمیم روانی، امیدآفرینی، عوارضنمایی و در نهایت انتقاد از سرنوشت بازماندگان و اعتراض به چرایی جنگ ابراز داشته است که حاصل این تفکر؛ تولید متون و آثاری نمایشی است که بسیاری از آنها در خاطر مخاطبان تئاتر امروز، بیزوال است. از جمله نویسندگانی که نامی گرهخورده به تئاتر جنگ دارد؛ «حمید آذرنگ» است. درک مستقیم جنگ و ماندگاری آلام و ابتلائات آن و تعلقات روحیروانی آذرنگ در تألیف نمایشنامههایی هم چون روزیروزگاری آبادان، خنکای ختم خاطره، دو لیتر در دو لیتر صلح، هتلیها و همچنین ترن بهخوبی قابل مطالعه است. آذرنگ بیش از هر چیز به طرح ناپیداهای جنگ و نشانهشناختیهای هنری آن و بازتعریف آدمهایی پرداخته است که تجربههای زیستی مستقیمی در آن داشتهاند.
نمایشنامه «دو متر در دو متر جنگ» متولد مداومت جنگ در سالیان پس از جنگ است. در این متن، مؤلف با احضار آدمهایی که روزی در خاکریزهای مقابل، یکدیگر را دشمن میدانستند، گفتوگوآفرینی میکند و با انتشار مویرگی عنصر طنز در مواجهات طرفین جنگ، به ارزش خاک و شرف دفاع از میهن تأکید میکند. آذرنگ در این نمایشنامه هیچ موقعیت جغرافیایی را طرح نمیکند و با سرباز و فرمانده خطاب کردن شخصیتها، مشمولیت بیشتری به اندیشه خود میدهد. واقعیتگرایی و صراحت متن بیشتر از هر چیز نگاه مرسوم و ملالآور به ادبیات جنگ را تغییر داده است و مؤلف بیهیچ اغراقی و صرفاً با تکیه بر الگوهای شاعرانه ذهنی خود، به برساختن شخصیتها کوشیده است و این عام بودن شخصیتها و همزبانی با مردم، منتج به همذاتپنداری با متن و کلیت معنایی آن شده است. آذرنگ در دو متر در دو متر جنگ؛ با تقلیل واژه «جنگ» و ارزشافزایی به «دفاع»، از رسانه تئاتر سود میجوید و با ایدهپردازی خلاقانه خود، فلسفه گفتوگو را به عنوان علاج معرفی میکند هرچند طنز تلخ پایانی نمایش که شخصیتها را سربازانی دفن شده در منطقهای جنگی معرفی میکند؛ مؤید این نکته میتواند باشد که هم چنان جنگ باقی است و بشر نتوانسته است گریزی برای زیادهخواهی و افزونطلبی خویش بیندیشد که بدان پایبند بماند. نمایشنامه دو متر در دو متر جنگ در سال 1385 توسط نیما دهقان به صحنه رفته است و بازخوانی آن بخصوص در سالروز آغاز جنگ تحمیلی لطفی دیگر خواهد داشت:
فرمانده 2: پسرم، حالا برای خودش مردی شده
سرباز 1: من سوخته بودم. یه مشت خاک سیاه
فرمانده1: داره یادم میاد. زنم، مادربچههام
فرمانده2: دخترم تا زبون باز کرد راهی شدم
سرباز 1: اینجامو بوسید
سرباز 2: فقط همون یه جات نسوخته بود
سرباز 1: مادرم! مادرم! یعنی هنوز زنده هست؟
[سکوت زمان میگذرد.]
دو متر در دو متر جنگ
حمید رضا آذرنگ
نشر نودا
پژوهشگر تئاتر
بازتاب آثار وضعی «جنگ» در متون ادبی مقارن با رویداد آغاز میشود و تا نسلهای بعد ادامه پیدا میکند و در هر دوره، آینهوار؛ گزارشی از زمان تولید است که عمیقاً با روزگار خود انطباق دارد. بدیهی است هرچقدر از دوره جنگ دورتر میشویم، مکانیسم تولید متون از گزارشگونگی و تهییج به جامعهشناسی جنگ و سوگیریهای انسانی پوستاندازی میکند. آرمانخواهی و قهرمانآفرینی آثار دوره نخست همانقدر قابل اعتنا و ارجمند است که تقابلها و تعارضهای متأخر. در واقع این خاصیت آینهگی هنر است که با ابراز و اظهار نسلها و پردازش رویدادها بهزعم خویش؛ خودآگاه و ناخودآگاه به تدوین و تولید استنادهای تاریخی میکوشد. «تئاتر» نیز هم چون دیگر هنرها در مواجهه با تعرض سرزمینی و اشغال خاک وطن؛ تکلیف شهروندی خود را مقطع به مقطع از ترغیب و توجیه، قداستبخشی، ستایشانگیزی، ترمیم روانی، امیدآفرینی، عوارضنمایی و در نهایت انتقاد از سرنوشت بازماندگان و اعتراض به چرایی جنگ ابراز داشته است که حاصل این تفکر؛ تولید متون و آثاری نمایشی است که بسیاری از آنها در خاطر مخاطبان تئاتر امروز، بیزوال است. از جمله نویسندگانی که نامی گرهخورده به تئاتر جنگ دارد؛ «حمید آذرنگ» است. درک مستقیم جنگ و ماندگاری آلام و ابتلائات آن و تعلقات روحیروانی آذرنگ در تألیف نمایشنامههایی هم چون روزیروزگاری آبادان، خنکای ختم خاطره، دو لیتر در دو لیتر صلح، هتلیها و همچنین ترن بهخوبی قابل مطالعه است. آذرنگ بیش از هر چیز به طرح ناپیداهای جنگ و نشانهشناختیهای هنری آن و بازتعریف آدمهایی پرداخته است که تجربههای زیستی مستقیمی در آن داشتهاند.
نمایشنامه «دو متر در دو متر جنگ» متولد مداومت جنگ در سالیان پس از جنگ است. در این متن، مؤلف با احضار آدمهایی که روزی در خاکریزهای مقابل، یکدیگر را دشمن میدانستند، گفتوگوآفرینی میکند و با انتشار مویرگی عنصر طنز در مواجهات طرفین جنگ، به ارزش خاک و شرف دفاع از میهن تأکید میکند. آذرنگ در این نمایشنامه هیچ موقعیت جغرافیایی را طرح نمیکند و با سرباز و فرمانده خطاب کردن شخصیتها، مشمولیت بیشتری به اندیشه خود میدهد. واقعیتگرایی و صراحت متن بیشتر از هر چیز نگاه مرسوم و ملالآور به ادبیات جنگ را تغییر داده است و مؤلف بیهیچ اغراقی و صرفاً با تکیه بر الگوهای شاعرانه ذهنی خود، به برساختن شخصیتها کوشیده است و این عام بودن شخصیتها و همزبانی با مردم، منتج به همذاتپنداری با متن و کلیت معنایی آن شده است. آذرنگ در دو متر در دو متر جنگ؛ با تقلیل واژه «جنگ» و ارزشافزایی به «دفاع»، از رسانه تئاتر سود میجوید و با ایدهپردازی خلاقانه خود، فلسفه گفتوگو را به عنوان علاج معرفی میکند هرچند طنز تلخ پایانی نمایش که شخصیتها را سربازانی دفن شده در منطقهای جنگی معرفی میکند؛ مؤید این نکته میتواند باشد که هم چنان جنگ باقی است و بشر نتوانسته است گریزی برای زیادهخواهی و افزونطلبی خویش بیندیشد که بدان پایبند بماند. نمایشنامه دو متر در دو متر جنگ در سال 1385 توسط نیما دهقان به صحنه رفته است و بازخوانی آن بخصوص در سالروز آغاز جنگ تحمیلی لطفی دیگر خواهد داشت:
فرمانده 2: پسرم، حالا برای خودش مردی شده
سرباز 1: من سوخته بودم. یه مشت خاک سیاه
فرمانده1: داره یادم میاد. زنم، مادربچههام
فرمانده2: دخترم تا زبون باز کرد راهی شدم
سرباز 1: اینجامو بوسید
سرباز 2: فقط همون یه جات نسوخته بود
سرباز 1: مادرم! مادرم! یعنی هنوز زنده هست؟
[سکوت زمان میگذرد.]
دو متر در دو متر جنگ
حمید رضا آذرنگ
نشر نودا
هنرمندان در فضای مجازی
روز گذشته در میان انبوه خبرهای منتشر شده در فضای مجازی، به نسبت ماههای اخیر شرایط آرامتری سپری شد؛ آنچنان که بخش عمدهای از این مطالب به خبرهایی درباره سریالها و فیلمهای در حال ساخت همچون «افرا» اختصاص دارد که با استوری «مینا وحید» بازیگر این مجموعه تلویزیونی منتشر شده و البته خبرهای خوبی که از جمله شان میتوان به صدور پروانه نمایش «روزی روزگاری آبادان» اشاره کرد که خبر آن را «حمیدرضا آذرنگ» منتشر کرده است. در کنار اینها شادباش اهالی سینما و تئاتر برای هنرمندانی همچون «فرهاد آئیش» و «الهام پاوهنژاد» هم دیده میشود. اتفاق دیگری که خوشحالی هنردوستان را رقم زده اختصاص جایزه ویژه داوران «فستیوال ولز بریتانیا» برای فیلم «شنای پروانه» به کارگردانی «محمد کارت» است.
چهرهها
احترام برومند، بازیگر و مجری تلویزیون با انتشار تصویری در اینستاگرام زادروز «فرهاد آئیش» بازیگر و کارگردان تئاتر را تبریک گفته و نوشته: «فرهاد آئیش عزیز، هنرمند خوب و متواضع، بازیگر شیرین، کارگردان مسلط تئاتر، سالروز تولدتان بیست و هفتم شهریور ماه مبارک.» برومند در مطلب دیگری هم زادروز «الهام پاوهنژاد» را تبریک گفته و برای او نیز نوشته: «بیست و هفتم شهریور ماه سالروز تولد هنرمند خوب تئاتر، سینما، تلویزیون، الهام پاوهنژاد عزیزمان است، تولدش مبارکمان باشد.»
غزل شاکری، بازیگر و دختر زندهیاد «فرشته طائرپور» هم با انتشار پستی چند جملهای در غم فقدان هنرمندی گفته که تنها مادرش نبوده و حق بسیاری هم بر گردن سینما، بویژه سینمای کودک کشورمان دارد. او نوشته: «به یاد فرشته طائرپور که قصهای جاودان سرود و رفت.» او در این نوشتهاش از مراسمی برای یادبود طائرپور خبرداده، این مراسم کاشت نهال به یاد سینماگر شاخص کشورمان است که جمعه دوم مهر ماه، ساعت 9 صبح برپا میشود. در متن این دعوت آمده: «به کمک دوستانمان در «نهالت» به یاد فرشته طائرپور، به یاد عزیزانتان و برای آیندهای بهتر نهال خواهیم کاشت.»
ناهیــــد طبـــاطبـــایی، نـــویســـنده و مـــدرس داستان نویسی هم با انتشار مطلبی از آغاز دور تازهای از کارگاههای داستاننویسی خود خبر داده، برای ثبت نام در این کلاسها که «کارگاه نویسندگی آنلاین پایه و خلاق» نام دارد فقط تا 6 مهر ماه فرصت است. شروع کلاسها نیز همزمان با هفته دوم مهرماه خواهد بود.
قاسم علی فراست نویسندهای که بیشتر او را با داستانهای جنگــیاش میشناسیم هم درباره کتابی اثر «سعید محسنی» به نام «برسد به دست لیلا خاتمی» نوشته، «تا امروز سعید محسنی را ندیدهام، اما حرفه ما نویسندهها ایجاب میکند وقتی به کتاب خوبی برمیخوریم، بگوییم که خوب است و دیگران را هم در لذتی که از آن کتاب خوب بردهایم شریک کنیم. مهم نیست نویسنده مورد نظر از این برخورد تشکر کند یا نکند. مهم این است که ما به دین خود در پیشبرد و رونق ادبیات وفادار باشیم؛ چراکه اگر از این زاویه به ادبیات نگاه نکنیم به ساحت مقدس این وادی خیانت کردهایم.» فراست یکی از دلایل پیشنهاد این کتاب به علاقهمندان را در زبان جذاب و روان آن خوانده و نوشته: «پختگی زبانی داستان، بخصوص برای نوآموزانی که سودای نوشتن دارند کمک خوبی است.»
خبر
حمیدرضا آذرنگ هم روز گذشته خبری برای سینمادوستان داشته، آنطور که در اینستاگرام نوشته، فیلم سینمایی «روزی روزگاری آبادان» موفق به کسب پروانه نمایش شده است. این فیلم قرار شده به کارگردانی آذرنگ و تهیهکنندگی عبدالله اسکندری و علی اوجی بزودی در سینماهای کشور اکران داده شود. «روزی روزگاری آبادان» کاندیدای هفت رشته سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر هم شده. فاطمه معتمد آریا، محسن تنابنده، الهام شفیعی، هیراد آذرنگ، سهیل جمالی، امیرحسین ابراهیمی و سهیل دانش اشراقی از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم ایفای نقش کردهاند. اما اگر بخواهید مختصری هم درباره داستان آن بدانید، ماجراهای این فیلم در آبادان سال 81 سپری میشود. خانواده پنج نفری «مصیب» در آخرین روز سال مشغول خرید شب عید هستند اما به دلیل حال بد «مصیب» که ناشی از گرفتاریاش به مواد مخدر است دچار کشمکش میشوند. در اوج تلاش مادر خانواده برای به آرامش رساندن خانواده به ناگاه اتفاقی غیرمنتظره همه آنها را غافلگیر میکند. اولین نمایش این فیلم در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر انجام شده است.
چهرهها
احترام برومند، بازیگر و مجری تلویزیون با انتشار تصویری در اینستاگرام زادروز «فرهاد آئیش» بازیگر و کارگردان تئاتر را تبریک گفته و نوشته: «فرهاد آئیش عزیز، هنرمند خوب و متواضع، بازیگر شیرین، کارگردان مسلط تئاتر، سالروز تولدتان بیست و هفتم شهریور ماه مبارک.» برومند در مطلب دیگری هم زادروز «الهام پاوهنژاد» را تبریک گفته و برای او نیز نوشته: «بیست و هفتم شهریور ماه سالروز تولد هنرمند خوب تئاتر، سینما، تلویزیون، الهام پاوهنژاد عزیزمان است، تولدش مبارکمان باشد.»
غزل شاکری، بازیگر و دختر زندهیاد «فرشته طائرپور» هم با انتشار پستی چند جملهای در غم فقدان هنرمندی گفته که تنها مادرش نبوده و حق بسیاری هم بر گردن سینما، بویژه سینمای کودک کشورمان دارد. او نوشته: «به یاد فرشته طائرپور که قصهای جاودان سرود و رفت.» او در این نوشتهاش از مراسمی برای یادبود طائرپور خبرداده، این مراسم کاشت نهال به یاد سینماگر شاخص کشورمان است که جمعه دوم مهر ماه، ساعت 9 صبح برپا میشود. در متن این دعوت آمده: «به کمک دوستانمان در «نهالت» به یاد فرشته طائرپور، به یاد عزیزانتان و برای آیندهای بهتر نهال خواهیم کاشت.»
ناهیــــد طبـــاطبـــایی، نـــویســـنده و مـــدرس داستان نویسی هم با انتشار مطلبی از آغاز دور تازهای از کارگاههای داستاننویسی خود خبر داده، برای ثبت نام در این کلاسها که «کارگاه نویسندگی آنلاین پایه و خلاق» نام دارد فقط تا 6 مهر ماه فرصت است. شروع کلاسها نیز همزمان با هفته دوم مهرماه خواهد بود.
قاسم علی فراست نویسندهای که بیشتر او را با داستانهای جنگــیاش میشناسیم هم درباره کتابی اثر «سعید محسنی» به نام «برسد به دست لیلا خاتمی» نوشته، «تا امروز سعید محسنی را ندیدهام، اما حرفه ما نویسندهها ایجاب میکند وقتی به کتاب خوبی برمیخوریم، بگوییم که خوب است و دیگران را هم در لذتی که از آن کتاب خوب بردهایم شریک کنیم. مهم نیست نویسنده مورد نظر از این برخورد تشکر کند یا نکند. مهم این است که ما به دین خود در پیشبرد و رونق ادبیات وفادار باشیم؛ چراکه اگر از این زاویه به ادبیات نگاه نکنیم به ساحت مقدس این وادی خیانت کردهایم.» فراست یکی از دلایل پیشنهاد این کتاب به علاقهمندان را در زبان جذاب و روان آن خوانده و نوشته: «پختگی زبانی داستان، بخصوص برای نوآموزانی که سودای نوشتن دارند کمک خوبی است.»
خبر
حمیدرضا آذرنگ هم روز گذشته خبری برای سینمادوستان داشته، آنطور که در اینستاگرام نوشته، فیلم سینمایی «روزی روزگاری آبادان» موفق به کسب پروانه نمایش شده است. این فیلم قرار شده به کارگردانی آذرنگ و تهیهکنندگی عبدالله اسکندری و علی اوجی بزودی در سینماهای کشور اکران داده شود. «روزی روزگاری آبادان» کاندیدای هفت رشته سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر هم شده. فاطمه معتمد آریا، محسن تنابنده، الهام شفیعی، هیراد آذرنگ، سهیل جمالی، امیرحسین ابراهیمی و سهیل دانش اشراقی از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم ایفای نقش کردهاند. اما اگر بخواهید مختصری هم درباره داستان آن بدانید، ماجراهای این فیلم در آبادان سال 81 سپری میشود. خانواده پنج نفری «مصیب» در آخرین روز سال مشغول خرید شب عید هستند اما به دلیل حال بد «مصیب» که ناشی از گرفتاریاش به مواد مخدر است دچار کشمکش میشوند. در اوج تلاش مادر خانواده برای به آرامش رساندن خانواده به ناگاه اتفاقی غیرمنتظره همه آنها را غافلگیر میکند. اولین نمایش این فیلم در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر انجام شده است.
حمایت از تئاتر الزامی است
رضا آشفته
منتقد
تئاتر هنری مردمی و در عین حال فرهیخته و در واقع فرهنگ ساز است و هر مملکتی که برای ساختن و بقای فرهنگش هزینه کند همواره سرپا و سربلند میماند.
اگر دلمان لک زده برای یک تئاتر ناب و استقرار تئاتری که سراپا متفکر، فرهیخته و انسان ساز باشد، باید که بر آن آگاهانهتر و عامدانهتر تأکید ورزیم و باید هنرمندان مستقل و فرهیخته را که هیچ نوع دیدگاه سودجویانه به آن ندارند، تحت حمایت قرار دهیم. حمایت همهجانبه که مکانی برای تمرین پیوسته و پابرجایی گروهشان داشته باشند و تعیین یک مقرری که ارتزاق روزانه شان بیچون و چرا فراهم باشد و در نهایت برنامه درست برای انتخاب و نوشتن متون درخور تأمل و فرهنگ ساز در این گروهها ممکن شود و در نهایت داشتن تالارهای نمایشی مناسب و پیوستگی ارتباط با مخاطبان و تبلیغاتی که مردم را به سوی همین تئاتر ناب و فرهنگ ساز بکشاند. پیامد این حضور داشتن و ساختن آدمهای باانگیزه بالای حیات است که در زندگی و کار و تحصیل مدام با نیروی خلاقیت بهدنبال نوجویی و ایجاد سازوکاری بهینه هستند و اینان برای ایجاد یک وضعیت بهتر همگانی برخواهد آمد و همگرایی ملی و انسانی نیز برای ستیز با بیگانه و نیروهای شر تواناتر خواهد شد و در نهایت بستر مردمی نیرومند و واکسینه شده نسبت به بلایای بیگانگان ممکنتر خواهد شد و همه اینها انگار که لاادری اتفاق میافتد چون ذات هنر و بویژه هنر تئاتر همین بیواسطه بودنها، تأثیرات و القائات غیرمستقیم است و این همان نگره پویا و خلاقی است که هر نظم نوینی باید که برای ارائه فضاهای سازگار و همگانی شدن یک آنتروپی کارآمد از آن
بهرهمند شود.
بنابراین حمایت از تئاتر در کشور ما بیشتر از هر جایی میتواند الزامی باشد چون تئاتر یک وسیله است برای پردازش غیرمستقیم یک فرهنگ پویا و کارآمد که مردمان را نسبت به هم حساستر و نسبت به یک روال رو به پیش متعالیتر نگه میدارد. تئاتر نیازمند توجه و حمایت است که پای سودجویان و افراد ضدفرهنگ از آن کوتاه شود که اینان آفت و آسیباند که هر جایی باشند جز فساد و تبهکاری ارمغانی در پی نخواهند داشت و اگر در صحنه ابتذال و انحطاط پیوسته جاری و ساری باشد، پیامدش برهم ریختگی جامعه و گسترش ابتذال در همه زیر و بم زندگی خواهد بود. در نبودن و بستن تئاتر نیز انگار چیزی را از دست دادهایم و نداشتن و فقدان تئاتر نیز ما را به نوعی با دردسرهای دوچندان همراه میکند پس همان بهتر که سیاستها و تدبیرات آگاهانه تری در پس و پیش تئاتر قرار دهیم و رکن اصلی اش همانا بودن یک تئاتر حمایتی است که در آن افراد متخصص و فرهیخته را که از بار معنایی و مسئولانه تری نیزنسبت به جامعه برخوردارند، گردهم آیند و حتماً اینان دلسوزانهتر و هوشمندانهتر در تئاتر بهدنبال ارائه فضایی به یقین فرهنگی برخواهند آمد.
تئاتر هنر مردمی و برای مردم است اما کسانی در مقام نویسنده، کارگردان، بازیگر و طراحان باید در صحنه حضور پررنگی داشته باشند که از جنس خود تئاتر و برآمده از اصالتهای فرهنگی باشند و بدانند که تئاتر آیینه تمام نمای طبیعت است و در واقع انسان را به شکل طبیعی اش در مقابل انسان قرار میدهد و این همان فرایند و تزکیهای است که در تئاتر باید ممکن شود. حالا در نبودن این حمایتها و ایجاد یک فضای نسبتاً خصوصی که هر کسی برای بقای کارش دست به هر سیرک و تماشایی میزند، این در واقع عین ابتذال است و پیامدش فراگیر شدن ابتذال در کل ارکان جامعه است.
منتقد
تئاتر هنری مردمی و در عین حال فرهیخته و در واقع فرهنگ ساز است و هر مملکتی که برای ساختن و بقای فرهنگش هزینه کند همواره سرپا و سربلند میماند.
اگر دلمان لک زده برای یک تئاتر ناب و استقرار تئاتری که سراپا متفکر، فرهیخته و انسان ساز باشد، باید که بر آن آگاهانهتر و عامدانهتر تأکید ورزیم و باید هنرمندان مستقل و فرهیخته را که هیچ نوع دیدگاه سودجویانه به آن ندارند، تحت حمایت قرار دهیم. حمایت همهجانبه که مکانی برای تمرین پیوسته و پابرجایی گروهشان داشته باشند و تعیین یک مقرری که ارتزاق روزانه شان بیچون و چرا فراهم باشد و در نهایت برنامه درست برای انتخاب و نوشتن متون درخور تأمل و فرهنگ ساز در این گروهها ممکن شود و در نهایت داشتن تالارهای نمایشی مناسب و پیوستگی ارتباط با مخاطبان و تبلیغاتی که مردم را به سوی همین تئاتر ناب و فرهنگ ساز بکشاند. پیامد این حضور داشتن و ساختن آدمهای باانگیزه بالای حیات است که در زندگی و کار و تحصیل مدام با نیروی خلاقیت بهدنبال نوجویی و ایجاد سازوکاری بهینه هستند و اینان برای ایجاد یک وضعیت بهتر همگانی برخواهد آمد و همگرایی ملی و انسانی نیز برای ستیز با بیگانه و نیروهای شر تواناتر خواهد شد و در نهایت بستر مردمی نیرومند و واکسینه شده نسبت به بلایای بیگانگان ممکنتر خواهد شد و همه اینها انگار که لاادری اتفاق میافتد چون ذات هنر و بویژه هنر تئاتر همین بیواسطه بودنها، تأثیرات و القائات غیرمستقیم است و این همان نگره پویا و خلاقی است که هر نظم نوینی باید که برای ارائه فضاهای سازگار و همگانی شدن یک آنتروپی کارآمد از آن
بهرهمند شود.
بنابراین حمایت از تئاتر در کشور ما بیشتر از هر جایی میتواند الزامی باشد چون تئاتر یک وسیله است برای پردازش غیرمستقیم یک فرهنگ پویا و کارآمد که مردمان را نسبت به هم حساستر و نسبت به یک روال رو به پیش متعالیتر نگه میدارد. تئاتر نیازمند توجه و حمایت است که پای سودجویان و افراد ضدفرهنگ از آن کوتاه شود که اینان آفت و آسیباند که هر جایی باشند جز فساد و تبهکاری ارمغانی در پی نخواهند داشت و اگر در صحنه ابتذال و انحطاط پیوسته جاری و ساری باشد، پیامدش برهم ریختگی جامعه و گسترش ابتذال در همه زیر و بم زندگی خواهد بود. در نبودن و بستن تئاتر نیز انگار چیزی را از دست دادهایم و نداشتن و فقدان تئاتر نیز ما را به نوعی با دردسرهای دوچندان همراه میکند پس همان بهتر که سیاستها و تدبیرات آگاهانه تری در پس و پیش تئاتر قرار دهیم و رکن اصلی اش همانا بودن یک تئاتر حمایتی است که در آن افراد متخصص و فرهیخته را که از بار معنایی و مسئولانه تری نیزنسبت به جامعه برخوردارند، گردهم آیند و حتماً اینان دلسوزانهتر و هوشمندانهتر در تئاتر بهدنبال ارائه فضایی به یقین فرهنگی برخواهند آمد.
تئاتر هنر مردمی و برای مردم است اما کسانی در مقام نویسنده، کارگردان، بازیگر و طراحان باید در صحنه حضور پررنگی داشته باشند که از جنس خود تئاتر و برآمده از اصالتهای فرهنگی باشند و بدانند که تئاتر آیینه تمام نمای طبیعت است و در واقع انسان را به شکل طبیعی اش در مقابل انسان قرار میدهد و این همان فرایند و تزکیهای است که در تئاتر باید ممکن شود. حالا در نبودن این حمایتها و ایجاد یک فضای نسبتاً خصوصی که هر کسی برای بقای کارش دست به هر سیرک و تماشایی میزند، این در واقع عین ابتذال است و پیامدش فراگیر شدن ابتذال در کل ارکان جامعه است.
ماجرای برادران شیردل
شیما کرمی
روزنامهنگار
آسترید لیندگرن، از نویسندههای سرشناس معاصر داستان کودکان در سوئد است. از مشهورترین نوشتههای او میتوان «پیپی جوراببلند»، «میومیو جان» و «دره گل سرخ» را نام برد. او در کتاب «دره گل سرخ» که با ترجمه «عزیزالله قوطاسلو» و در انتشارت سوره مهر منتشر شده، کوشیده با دیدی عمیق و زبانی کودکانه به تفسیر دنیای پس از مرگ بپردازد. داستان این کتاب از زبان کودکی بهنام کارل شیر است که در دو سالگی، پدرش به دریا میرود و هیچ وقت برنمیگردد، بنابراین او به همراه مادرش، زیگرد و برادرش یوناتان زندگی میکند. کارل بهعلت بیماری نمیتواند به مدرسه برود و در بستر به سر میبرد. او منتظر لحظه مرگ خود است اما در کمال ناباوری در یک آتشسوزی برادرش فوت میکند. بهدنبال از دست دادن برادر و بیتابیهای بسیار، او نیز از دنیا میرود. دو برادر در دنیای پس از مرگ یکدیگر را پیدا میکنند و داستانهای کتاب از اینجا شروع میشود. هنگامی که آنها پابهپای هم میتوانند در برابر بدیها پیروز شوند. در ابتدا و در چاپهای قبلی نام اصلی کتاب «برادران شیردل» بود اما در چاپ جدید نام این کتاب به «دره گل سرخ» تغییر پیدا کرده است. لیندگرن در این کتاب سرزمین پس از مرگ را با توصیف بسیار زیبا از دشتها، درهها، رودخانه، باغ و... بخوبی، بهتصویر کشیده است. همین موضوع، قدرت تخیل و مهارت کامل نویسنده در ساختن موقعیتهای خاص را نشان میدهد. او در تمام داستان سعی دارد روحیه از خودگذشتگی و وفاداری را به مخاطب بیاموزد. «دره گل سرخ» اثری است الهامبخش درباره مردان و زنان و نوجوانانی که میکوشند تا با شفقت و گذشت و خودباوری خود و دیگران را نجات دهند. این رمان ما را در راهی پیش میبرد که پر است از ماجراهای گوناگون و پرشور که هم مایه سرگرمیاند و هم آگاهیبخش. البته تصویرسازیهای کتاب هم طبیعتاً جذاب بوده است و در همراهی بیشتر با داستانها نقش پررنگی دارند.
دره گل سرخ
نویسنده: آسترید لیندگرن
مترجم: عزیزالله قوطاسلو
نشر سوره مهر
روزنامهنگار
آسترید لیندگرن، از نویسندههای سرشناس معاصر داستان کودکان در سوئد است. از مشهورترین نوشتههای او میتوان «پیپی جوراببلند»، «میومیو جان» و «دره گل سرخ» را نام برد. او در کتاب «دره گل سرخ» که با ترجمه «عزیزالله قوطاسلو» و در انتشارت سوره مهر منتشر شده، کوشیده با دیدی عمیق و زبانی کودکانه به تفسیر دنیای پس از مرگ بپردازد. داستان این کتاب از زبان کودکی بهنام کارل شیر است که در دو سالگی، پدرش به دریا میرود و هیچ وقت برنمیگردد، بنابراین او به همراه مادرش، زیگرد و برادرش یوناتان زندگی میکند. کارل بهعلت بیماری نمیتواند به مدرسه برود و در بستر به سر میبرد. او منتظر لحظه مرگ خود است اما در کمال ناباوری در یک آتشسوزی برادرش فوت میکند. بهدنبال از دست دادن برادر و بیتابیهای بسیار، او نیز از دنیا میرود. دو برادر در دنیای پس از مرگ یکدیگر را پیدا میکنند و داستانهای کتاب از اینجا شروع میشود. هنگامی که آنها پابهپای هم میتوانند در برابر بدیها پیروز شوند. در ابتدا و در چاپهای قبلی نام اصلی کتاب «برادران شیردل» بود اما در چاپ جدید نام این کتاب به «دره گل سرخ» تغییر پیدا کرده است. لیندگرن در این کتاب سرزمین پس از مرگ را با توصیف بسیار زیبا از دشتها، درهها، رودخانه، باغ و... بخوبی، بهتصویر کشیده است. همین موضوع، قدرت تخیل و مهارت کامل نویسنده در ساختن موقعیتهای خاص را نشان میدهد. او در تمام داستان سعی دارد روحیه از خودگذشتگی و وفاداری را به مخاطب بیاموزد. «دره گل سرخ» اثری است الهامبخش درباره مردان و زنان و نوجوانانی که میکوشند تا با شفقت و گذشت و خودباوری خود و دیگران را نجات دهند. این رمان ما را در راهی پیش میبرد که پر است از ماجراهای گوناگون و پرشور که هم مایه سرگرمیاند و هم آگاهیبخش. البته تصویرسازیهای کتاب هم طبیعتاً جذاب بوده است و در همراهی بیشتر با داستانها نقش پررنگی دارند.
دره گل سرخ
نویسنده: آسترید لیندگرن
مترجم: عزیزالله قوطاسلو
نشر سوره مهر
تاریخ نهضت عاشورا-34
تحریف در کمین اثری متین
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
شمسالدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى (۶۷۳-۷۴۸ ق)، ازچهره های بنام اهلسنّت در قرن هشتم هجری است. وی رجالی، مورّخ و محدّث مطرح زمانه خود درمنطقه شامات بوده و کتابهاى بسیاری به رشته تحریر درآورده است. دو اثر بزرگ او،« تاریخ الإسلام» و «سیر أعلام النبلاء» نسبت به سایرآثاروی از شهرت بیشتری برخوردارند. ذهبى با تلخیص حدود پنجاه کتاب از پیشینیان خود توانست «تاریخ الإسلام» را که اثرمهمی در شرح حال بزرگان هفت قرن نخست اسلام است به رشته تحریر درآورد. از وی به عنوان محدّث عصر خود یاد و گفته شده در بسیارى از دار الحدیثهاى دمشق و قاهره، منصب استادى داشته است.ذهبى در شرح حال سومین امام شیعیان با عنوان «الحسین الشهید(ع)»، به طور گسترده، به زندگى امامحسین (ع) پرداخته و افزون بر آنچه در شرح حال افراد مىآورند، به مناقب و فضایل امامحسین(ع) اشاره کرده و به برخى ازحوادث مهمّ واقعه کربلا ،حواشى آن ، حتّى حوادث پس ازآن بسط کلام داده است. ذهبی داوریهایى را نیز درباره شهادت امام (ع) ویارانش آورده که جای تأمل دارد.
از آن جا که وی رجالشناس بوده، کوشش کرده تا گزارشهاى خود را مستند کند و آنها را با معتبرترین سندى که در اختیار داشته، مستند سازد که البته گاه، قضاوت ها و تحلیل های وی ارزش این ویژگی ارجمند را کم اثر می نماید. ذهبی براى تألیف کتاب
«سیرأعلام النبلاء» بسیارى از کتب حدیث، تاریخ، رجال و انساب را مطالعه کرده و مورد استفاده قرار داده است. منبع اصلى او پیرامون حرکت امام( ع) از مدینه تا مکّه، گزارش ابنسعد است و بعد از آن، گزارش عمّار دهنى و نیز برخى گزارشهاى زبیربنبکّارمی باشد.
وی در کتاب دیگرش، «تاریخ الإسلام» هم ضمن وقایع سال ۶۱ هجرى، به شرح حال امام حسین( ع) پرداخته؛ امّا این شرح حال، به تفصیلِ مطالب او در « سیر أعلام النبلاء» نیست. گفتنى است لحن ذهبى، نسبت به امویان، در هر دو کتاب، مانند لحن مِزّى در «تهذیب الکمال»، ابنحجر در «تهذیب التهذیب»، ابنکثیر در «البدایه و النهایه» و دیگر مورّخان شامى، لحنى جانبدارانه یا دست کم، پردهپوشانه است. تا آنجا که با وجود نقد و جرح سند و متن احادیث که از ویژگى هاى مهم کتاب هاى ذهبى به ویژه «سیراعلام النبلاء» است و این نقد و جرح ها در بسیارى از موارد بر ضد عقاید اهل سنت، به ویژه سلفیه (وهابیون) مى باشد لکن به دلیل لحن حمایت گرانه از خلفای اموی از اعتماد کامل به مطالب این اثر کاسته است. این کتاب بارها در لبنان، مصر و هند در بیش از بیست جلد به چاپ رسیده است.
«سیرُ أعلام النبلاء»ا ز منابع مهم اهل سنت در زمینه صحابه شناسی، سیره شناسی و شناخت رجال و طبقات راویان احادیث نبوى به شمار مى رود و مورد توجه بسیارى از سیره نویسان و مورخان پس از وى قرار داشته است. این کتاب با نام هاى مختلفى در میان علما شناخته می شود که از جمله آنها «تاریخ النبلاء»، «تاریخ العلماء النبلاء»، «کتاب النبلاء»، «اعیان النبلاء» و «سیر النبلاء» است. اما عنوان اصلى کتاب که در نسخه هاى عصر مولف موجود است همان «سیر اعلام النبلاء» است.
نویسنده در این کتاب،طبقات راویان را در چهل طبقه مورد بررسى و گزارش قرار داده وکتابت آن را پس از تألیف کتاب تاریخ الاسلام نگاشته است. از اینرو تفاوت هایى میان آن دو وجود دارد.
دبیر گروه پایداری
شمسالدین محمّد بن احمد بن عثمان ذهبى (۶۷۳-۷۴۸ ق)، ازچهره های بنام اهلسنّت در قرن هشتم هجری است. وی رجالی، مورّخ و محدّث مطرح زمانه خود درمنطقه شامات بوده و کتابهاى بسیاری به رشته تحریر درآورده است. دو اثر بزرگ او،« تاریخ الإسلام» و «سیر أعلام النبلاء» نسبت به سایرآثاروی از شهرت بیشتری برخوردارند. ذهبى با تلخیص حدود پنجاه کتاب از پیشینیان خود توانست «تاریخ الإسلام» را که اثرمهمی در شرح حال بزرگان هفت قرن نخست اسلام است به رشته تحریر درآورد. از وی به عنوان محدّث عصر خود یاد و گفته شده در بسیارى از دار الحدیثهاى دمشق و قاهره، منصب استادى داشته است.ذهبى در شرح حال سومین امام شیعیان با عنوان «الحسین الشهید(ع)»، به طور گسترده، به زندگى امامحسین (ع) پرداخته و افزون بر آنچه در شرح حال افراد مىآورند، به مناقب و فضایل امامحسین(ع) اشاره کرده و به برخى ازحوادث مهمّ واقعه کربلا ،حواشى آن ، حتّى حوادث پس ازآن بسط کلام داده است. ذهبی داوریهایى را نیز درباره شهادت امام (ع) ویارانش آورده که جای تأمل دارد.
از آن جا که وی رجالشناس بوده، کوشش کرده تا گزارشهاى خود را مستند کند و آنها را با معتبرترین سندى که در اختیار داشته، مستند سازد که البته گاه، قضاوت ها و تحلیل های وی ارزش این ویژگی ارجمند را کم اثر می نماید. ذهبی براى تألیف کتاب
«سیرأعلام النبلاء» بسیارى از کتب حدیث، تاریخ، رجال و انساب را مطالعه کرده و مورد استفاده قرار داده است. منبع اصلى او پیرامون حرکت امام( ع) از مدینه تا مکّه، گزارش ابنسعد است و بعد از آن، گزارش عمّار دهنى و نیز برخى گزارشهاى زبیربنبکّارمی باشد.
وی در کتاب دیگرش، «تاریخ الإسلام» هم ضمن وقایع سال ۶۱ هجرى، به شرح حال امام حسین( ع) پرداخته؛ امّا این شرح حال، به تفصیلِ مطالب او در « سیر أعلام النبلاء» نیست. گفتنى است لحن ذهبى، نسبت به امویان، در هر دو کتاب، مانند لحن مِزّى در «تهذیب الکمال»، ابنحجر در «تهذیب التهذیب»، ابنکثیر در «البدایه و النهایه» و دیگر مورّخان شامى، لحنى جانبدارانه یا دست کم، پردهپوشانه است. تا آنجا که با وجود نقد و جرح سند و متن احادیث که از ویژگى هاى مهم کتاب هاى ذهبى به ویژه «سیراعلام النبلاء» است و این نقد و جرح ها در بسیارى از موارد بر ضد عقاید اهل سنت، به ویژه سلفیه (وهابیون) مى باشد لکن به دلیل لحن حمایت گرانه از خلفای اموی از اعتماد کامل به مطالب این اثر کاسته است. این کتاب بارها در لبنان، مصر و هند در بیش از بیست جلد به چاپ رسیده است.
«سیرُ أعلام النبلاء»ا ز منابع مهم اهل سنت در زمینه صحابه شناسی، سیره شناسی و شناخت رجال و طبقات راویان احادیث نبوى به شمار مى رود و مورد توجه بسیارى از سیره نویسان و مورخان پس از وى قرار داشته است. این کتاب با نام هاى مختلفى در میان علما شناخته می شود که از جمله آنها «تاریخ النبلاء»، «تاریخ العلماء النبلاء»، «کتاب النبلاء»، «اعیان النبلاء» و «سیر النبلاء» است. اما عنوان اصلى کتاب که در نسخه هاى عصر مولف موجود است همان «سیر اعلام النبلاء» است.
نویسنده در این کتاب،طبقات راویان را در چهل طبقه مورد بررسى و گزارش قرار داده وکتابت آن را پس از تألیف کتاب تاریخ الاسلام نگاشته است. از اینرو تفاوت هایى میان آن دو وجود دارد.
عکس نوشت
حتی در این روزهایی که افغانستان و ساکنانش حال و روز خوشی ندارند هم زندگی متوقف نشده؛ تصاویری که «میلاد حمادی» از کابل ثبت کرده گویای این گفته است. مردم درشرایطی که این سرزمین به تصرف طالبان درآمده نیز دست از زندگی نکشیدهاند. البته بهدنبال وقوع تغییرات فعلی نگرانی بسیاری درباره آینده و سرانجام کسب و کار و تهیه مایحتاج روزانهشان دارند!
/ تسنیم
/ تسنیم
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
شمسی فضل اللهی: کرونا نسل خوش اخلاقی تحویل جامعه نخواهد داد
-
تجربه زیستی جنگ
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
حمایت از تئاتر الزامی است
-
ماجرای برادران شیردل
-
تحریف در کمین اثری متین
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین