افشای راز برادرکشی پس از 7 ماه
گروه حوادث/ مرد جنایتکار در حالی پس از ۷ ماه به اتهام قتل برادرش دستگیر شد که سعی داشت با صحنهسازی جنایت را خودکشی با قرص برنج نشان دهد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، نخستین روزهای دی سال ۹۹ چوپان جوانی حین عبور از بیابانی در نزدیکی پل راهآهن کمربندی کهریزک با جسد مرد جوانی مواجه شد.
چوپان جوان بلافاصله موضوع را به مأموران کلانتری ۱۷۳ امین آباد خبر داد و لحظاتی بعد تیم جنایی راهی محل شدند.
مأموران با حضور در محل با جسد مردی 40 ساله روبهرو شدند و در بازرسی از جیبهای وی یک قرص برنج پیدا کردند که در بررسیهای اولیه به نظر میرسید علت مرگ خودکشی و مسمومیت با قرص برنج باشد اما در بررسی دقیقتر با پیدا شدن آثار شکستگی روی سر جسد و انجام معاینات متخصصان پزشکی قانونی علت مرگ شکستگی جمجمه اعلام شد بنابراین فرضیه قتل قوت گرفت.
باتوجه به مجهول الهویه بودن جسد، بهدستور بازپرس جنایی تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول و عامل یا عاملان قتل ادامه یافت.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به سراغ پروندههای افراد گمشده رفتند و در بررسیهای خود به پرونده مرد ۴۰ سالهای بهنام فرشاد رسیدند. با حضور خانواده فرشاد در پزشکی قانونی هویت مقتول شناسایی شد.
در ادامه تحقیقات مشخص شد که کارتهای بانکی و تلفن همراه مقتول نیز به سرقت رفته است. برادر مقتول در تحقیقات گفت: فرشاد و مادرم در طبقه اول ساختمانی زندگی میکنند که من و همسرم نیز در طبقه دوم آن ساکن هستیم. برادرم با کسی مشکلی نداشت و نمیدانم چه کسی او را به قتل رسانده است.
نخستین سرنخ
بهدنبال این جنایت چندین فرضیه مطرح شد اما هیچکدام به نتیجه نرسید تحقیقات تیمجنایی برای شناسایی متهم این جنایت ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل، کارآگاهان مطلع شدند با گذشت ۷ ماه از این جنایت مبالغی پول از کارتهای بانکی مقتول برداشت شده است.
با مشخص شدن این موضوع بلافاصله کارآگاهان راهی بانک شده و در بازبینی دوربینهای مداربسته بانک، تصویر فردی که پول برداشت کرده بود را بهدست آوردند.
با بهدست آمدن تصویر برادر مقتول و باتوجه به مدارکی که تیم جنایی در تحقیقات بهدست آورده بود، فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفت و برادر مقتول بهعنوان متهم اصلی بازداشت شد. مرد جوان زمانی که در مقابل مدارک و شواهد قرار گرفت به قتل برادرش اعتراف کرد. بدین ترتیب متهم ۳۷ ساله در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چرا برادرت را به قتل رساندی؟
فرشاد سه سال از من بزرگتر بود اما ازدواج نکرده بود او به همراه مادرم زندگی میکرد. مدتی قبل مادرم وکالت کاری به فرشاد داد تا کارهای اداری خانه و املاک دیگری که داشتیم را انجام دهد. من از این موضوع ناراحت بودم چرا باید مادرم به او وکالت کاری میداد، از طرفی به او حسادت میکردم چرا او باید کارهای مالی مادرم را انجام میداد.
خیلی اعتراض کردم چندین بار از مادرم خواستم وکالتش را عزل کند اما او قبول نمیکرد. من نقشه قتل او را نداشتم و این ماجرا خیلی اتفاقی رخ داد.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
روز حادثه برادرم به خانهام آمده بود و سر همین مسأله وکالت باهم بحثمان شد. درگیری بالا گرفت و من او را هل دادم. برادرم تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد و من که خیلی عصبانی شده بودم با چوب به او حمله کردم. بهخودم که آمدم برادرم خونین روی زمین افتاده بود و نفس نمیکشید، ترسیده بودم، باید جسد را از خانه خارج میکردم که راز این جنایت برملا نشود. جنازه را داخل خودرو گذاشته و به سمت کهریزک به راه افتادم و در نزدیکی پل راهآهن رها کردم.
ماجرای قرص برنج چه بود؟
برای صحنهسازی بود. میخواستم پلیس فکر کند او خودکشی کرده تا ماجرای قتل برملا نشود. اما اشتباهی که مرتکب شدم این بود که از کارتهای عابر بانکش استفاده کردم، فکر میکردم آبها از آسیاب افتاده و دیگر پلیس پیگیر ماجرا نیست.
زن جوان قربانی خشم برادرشوهر
گروه حوادث/ پسر نوجوان شیرازی پس از یک مشاجره خانوادگی با اسلحه، همسر برادرش را بهقتل رساند و سپس خودکشی کرد.
سرهنگ کاووس محمدی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان فارس در تشریح این خبر گفت: نوجوانی ۱۶ ساله در شهرک رکنآباد شیراز، بهدلیل اختلاف خانوادگی، ابتدا برادرش را مجروح کرد و بعد از کشتن همسر او، به زندگی خودش پایان داد.
مأموران در بررسی اولیه و تحقیق از اهالی محل مطلع شدند که نوجوانی ۱۶ساله بهدلیل اختلاف با برادر 22 سالهاش او را با یک قبضه اسلحه ساچمه زنی مجروح و سپس بهسمت زن برادر ۱۹ سالهاش شلیک کرده و وی را به قتل رسانده است.معاون اجتماعی پلیس فارس خاطرنشان کرد: قاتل ۱۶ ساله که عرصه را بر خود تنگ دیده بود با همان اسلحه یک تیر به سر خودش شلیک کرده و به زندگی خود نیز پایان داده است.محمدی با بیان اینکه اجساد برای سیر مراحل قانونی تحویل پزشکی قانونی شد، به شهروندان توصیه کرد در هنگام عصبانیت خشم خود را کنترل کنند و هرگونه مشکلات شخصی و خانوادگی را با مراجعه به مشاوران و مراکز مشاوره معتبر درمان کنند.
گروه حوادث/ مرد معتاد که میخواست شب را در یک خانه کارگری بخوابد وقتی با مخالفت مرد جوانی رو به رو شد او را به قتل رساند.
سرهنگ علی کریمی، فرمانده انتظامی شاهرود با بیان اینکه قاتل مرد ۳۷ ساله شاهرودی ساعاتی پس از جنایت دستگیر شد، بیان داشت: قاتل فردی ۳۰ ساله و اهل استان گلستان است که به مواد مخدر نیز اعتیاد دارد.
سهشنبه شب قاتل در پی مشاجره با مقتول، با چاقو وی را مجروح کرد، اما پس از انتقال به بیمارستان تلاش کادر درمانی برای نجات وی بینتیجه ماند و این مرد ۳۷ ساله شاهرودی بر اثر شدت جراحات درگذشت.
فرمانده انتظامی شاهرود با بیان اینکه بلافاصله دستگیری فرد مظنون در دستور کار پلیس قرار گرفت، تأکید کرد: در بررسیهای انجام شده مشخص شد فردی معتاد اهل و ساکن استان گلستان برای اسکان شبانه به یک خانه کارگری مراجعه کرده اما مقتول از ورود وی به منزل با توجه به حضور خانوادهاش جلوگیری کرده است که در نهایت این موضوع به مشاجره لفظی و در نهایت قتل منتهی میشود.
با اعلام موضوع به پلیس تحقیقات گسترده برای شناسایی قاتل، با توجه به مجهولالمکان بودن وی و با کسب مشخصات ظاهری بلافاصله از بامداد چهارشنبه آغاز شد و در چندین مورد بازرسی مشخص شد قاتل پیش از حضور در صحنه قتل، به منزل کارگر دیگری مراجعه کرده و توسط یکی از افراد بهصورت نسبی مورد شناسایی قرار گرفت و همین سرنخ در نهایت توانست هویت اصلی قاتل را مشخص کند.
وی با بیان اینکه تصاویر قاتل در اختیار اکیپهای ویژه انتظامی قرار گرفت، تأکید داشت: استقرار واحدهای عملیاتی پلیس در محورهای مواصلاتی و سطح شهر سبب شد تا قاتل ۳۰ ساله در خروجی شهر و درست زمانی که قصد عزیمت به استان گلستان را داشت دستگیر شود. وی همچنین به این جنایت اعتراف کرد و مشخص شد که به مواد مخدر معتاد است.
پایان شـوم دعوا به هواخـواهی رفیق
گروه حوادث: مربی بدنسازی که در یک نزاع خیابانی به هواخواهی از دوستش جوانی را با شلیک گلوله بهقتل رسانده بود در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
به گزارش خبرنگار حوادث«ایران»، رسیدگی به این پرونده از خرداد سال 98 بهدنبال وقوع درگیری مسلحانه در شرق تهران آغاز شد. پس از آن مأموران به محل اعزام شدند و با جسد خونین مرد جوانی بهنام سیروس مواجه شدند که شواهد نشان میداد وی با شلیک گلوله از پا در آمده است. با بررسی بیشتر مشخص شد که پدر و پسرعموی مقتول نیز در این درگیری زخمی شده و به بیمارستان منتقل شدهاند.
در تحقیقات بعدی عامل این جنایت شناسایی و مشخص شد پس از شلیک مرگبار به محل نامعلومی گریخته است. بعد از آن مأموران موفق شدند وی را که قصد فرار از مرز داشت، دستگیر کنند.
متهم که چندین سابقه کیفری در پروندهاش دارد و مربی بدنسازی است در بازجوییها گفت: من متأهلم و دو فرزند هم دارم. سالهاست در رشته بدنسازی فعالیت میکنم و 5 مدال طلای کشوری هم دارم. دو هفته قبل از این ماجرا یکی از دوستانم بهنام سهراب در تماس با من عنوان کرد که 6 میلیون تومان قرض میخواهد. سپس همراه یکی از دوستانش مقابل خانهمان آمد و من پول را به او دادم. سهراب آن روز یک اسلحه به همراه داشت که آن را به من امانت داد.
وی افزود: سهراب از قبل با مرد قصابی بهنام سیروس بر سر یک دختر اختلاف داشتند. روز حادثه دوستم با من تماس گرفت و گفت با سیروس درگیر شده ام. من هم اسلحهای را که خود سهراب به من داده بود برداشتم و به همراه یکی از دوستانم با موتور به محل درگیری رفتم. وقتی به محل درگیری رسیدم ناگهان سیروس با پدر و پسرعمویش با شمشیر به من حمله و مرا مجروح کردند. در همین حالت و برای دفاع از خودم با اسلحه بهصورت سیروس شلیک کردم و بعد هم با دوستانم از آنجا گریختیم.
متهم ادامه داد: وقتی شنیدم سیروس فوت شده قصد داشتم از کشور فرار کنم که دستگیر شدم.
سهراب 37 ساله نیز به اتهام مباشرت در قتل عمد، ایراد صدمات منتهی به غیر فوت، ایراد صدمات عمدی نسبت به پدر مقتول و مشارکت در نزاع دسته جمعی و حمل و نگهداری سلاح جنگی غیرمجاز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد. در این جلسه پدر و پسرعموی مقتول نیز که به اتهام مشارکت در نزاع با وثیقه آزاد بودند از خود دفاع کردند.
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و گفت: من قصد درگیری نداشتم.
متهم در پاسخ به سؤال قاضی مبنی براینکه اسلحه را چطور مسلح و سپس شلیک کردی؟ گفت: من بلد نبودم اسلحه را مسلح کنم. دوستم اسلحه را مسلح به من تحویل داده بود.
وقتی پدر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد قاضی گفت: بهنظر میرسد شما از قبل انگیزه درگیری داشتید چون در صندوق عقب ماشین شمشیر پنهان کرده بودید که متهم پاسخ داد: فقط برای حمایت از پسرم وارد درگیری شدم و قصد قبلی نداشتم. یک ماه قبل از این ماجرا پسرم و سهراب را آشتی دادم اما سهراب دست بردار نبود و پسرم را بارها تهدید به قتل کرده بود. آن روز وقتی آنها با هم درگیر شدند برای کمک و حمایت پسرم وارد درگیری شدم. من قبول دارم اشتباه کردم و باید هر طور شده بود دست پسرم را میگرفتم و او را از درگیری دور میکردم. من داغدار پسر جوانم شدم در حالی که همه تلاش خودم را کردم تا پسرم آسیب نبیند.در پایان، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
فرودگاه قلعه مرغی - 12
کشتار کبوتران
محمد بلوری/ فرودگاه قلعهمرغی نخستین فرودگاه پایتخت بود که در اوایل دهه 20 در جنوب شهر راهاندازی شد تا دو هواپیمای اهدایی انگلیسیها در تهران بر زمین بنشیند. زمان جنگ جهانی دوم بود. در دهه 40 در شهرک قلعهمرغی دو کبوتر باز مسابقه پرواز کبوتر را آغاز کردند که هنگام روز در برخورد دستهای از کبوتران با یک هواپیمای نظامی که باعث سقوطش شد مبارزه با کبوتر در قلعهمرغی به استوار نایب معاون پاسگاه ژاندارمری قلعه مرغی سپرده شد...
٭٭٭
صبح روز کشتار کبوتران: صبح فرحناکی بود و نسیم ملایمی میوزید. خورشید از کوهها رخ نشان میداد و درختان گویی در پیشواز این طلوع شکوهمند به رقص درآمده بودند. سپیدارهای بلند با برگهای رقصان، انگار هزاران هزار دایره زنگی به دست گرفته بودند و در دست میچرخاندند. استوار نایب در لباس خدمت، آماده رفتن به پاسگاه بود تا اولین روز مبارزه با کبوتر بازان و کشتار کبوتران را آغاز کند. محاکمه و مجازات کبوتر بازان به دادگاههای نظامی در تهران سپرده شده بود و به دارندگان کبوتر اخطار شده در اجرای برنامه کشتار کبوتر در سراسر پایتخت نباید حتی یک کبوتر پر بزند. بنابر این به دارندگان این پرندهها یک هفته مهلت داده میشد کبوتران خود را در مراکز انتظامی شهر سرببرند و تعهدنامه بنویسند که در صورت نگهداری یا پرورش کبوتر در دادگاههای نظامی به اشد مجازات محکوم خواهند شد.آن روز صبح استوار نایب در لباس خدمت، بر لب حوض حیاط خانهشان ایستاد، دستها را به کمر زد و به پشت بام چشم انداخت. پسر نوجوانش، رشید را دید که بر لب بام در میان کبوترانش مشتمشت گندم میپاشد و کبوتران گرسنه هجوم آوردهاند و از سر و کول هم بالا میروند تا دانه بچینند.استوار نایب صداش زد: آی رشید، بیا پایین، زودتر لباس بپوش برویم به میدون بازارچه باید همه کفترهات را هم جمعکنی، بریزی تو اون قفس بزرگه با خودت بیاری.
پسرک به حیاط سرخم کرد و با تعجب پرسید:
-کجا بابا؟ مگه امروز مشق خم رو نمیدی؟
پدر هر روز صبح پسرک را در لباس افسری کودکانهاش به قدم رو میکشاند و آرزویش این بود که روزی افسر جوانی شود. استوار نایب جوابش داد:
-امروز نه، گوش کن چی میگم. همه کفترها را میریزی تو قفس، بیارشون پایین.
رشید با اخمی بر چهره گفت: برای چی بابا؟
پدر با کم حوصلگی جوابش داد: حرف نباشه پسر، هرچی گفتم گوش کن مثل یک دستور نظامی. همسرش به اعتراض از پای پنجره پرسید: چی شده نایب؟ بچه رو سر صبحی کجا میخوای ببری مرد؟
استوار بیحوصله و عصبی جواب داد: هیچی بابا، بازارچه رفتن هم پرسیدن داره؟ زنش کلثوم خانم پرسید: با رشید؟ چیکارشداری کفترها رو برای چی؟ استوار نایب با بیحوصلگی چنان یک پوتین پایش را روی لبه حوض حیاط کوبید که یک جفت ماهی سرخ در حوض از جا جهیدند و در عمق آب فرو رفتند. با عصبانیت جواب داد: اصول دین میپرسی زن؟ طوری نشده که...
سرش را پایین خماند و روبه سینهاش غر زد: عجب، انگار پسرش را میخواد لای پنبه نگه داره، برای بیرون بردن این پسر از خونه هم باید بازجویی به خانم پس بدیم.
رشید قفس کبوترهایش را به دست گرفت و از پلههای پشتبام پایینآمد. از خانه که بیرون آمدند استوار نایب در کوچه به راه افتاده بود و پسرش قفس در دست بهدنبالش میدوید. نایب عبوس و با سر خمیده، قدمهای تندی بر میداشت به سلام رهگذران جوابی نمیداد و مرد و زن سر بر میگرداندند و با تعجب به پدر و پسر زل میزدند. رشید با نگرانی به رهگذران نگاه میکرد تا شاید آنچیز گنگی را که نگرانش کرده بود، در چهرهها پیدا کند.
در میدان بازارچه عده زیادی جلوی قهوهخانه جمع شده بودند. گروهبان سالاری، مأمور پاسگاه ژاندارمری استوار نایب را از دور که دید بهطرفش دوید سلامی داد و گفت: سرکار استوار، همانطور که دستور دادهاید همه کبوتربازها را جمع کردم تا شما برسید! سالاری میدانست قرار است استوار نایب درباره اطلاعیه دادستانی نظامی درباره مبارزه با کبوتربازی و محاکمه کبوتربازان در دادگاههای نظامی به آنها اخطار بدهد و کشتار کبوتران شروع شود. سالاری نگاهی به قفس کبوتران که دردست رشید بود کرد و چاکرمآبانه پشت سر نایب راه افتاد. به میدان که رسیدند مردها و تکوتوک زنهایی دورشان حلقه بستند در حالی که آدمهایی از کوچههای اطراف از راه میرسیدند و به جمع میپیوستند استوار نایب با اشاره دست هم همه جمع را خواباند، بازوی رشید را گرفت و به جلو کشاند که با دو دست قفس کبوترهایش را جلوی پاهایش گرفته بود و از دلواپسی رنگ به چهره نداشت. استوار نایب پنجه دستش را بالا برد و به علامت سکوت روبه جمع چرخاند. با صدای بلند گفت: - داد و قال نکنین، گوش کنین چی میگم!
آنگاه بازوی پسرش را گرفت و به طرف خودش کشاندش. در این هنگام قهوهچی با لنگ روی شانهاش حلقه جمع را شکافت و کرنش کنان به طرف استوار نایب پیش رفت و گفت: -خان نایب جان صفا آوردین. اول بفرمایین گلویی ترکنین، قهوه میل دارید یا چایی تازه دم؟
استوار نایب که چهره عبوس داشت، چشمهای غضبناکش را زیر طاقی ابروهای پرپشتاش چرخاند و با صدای آمرانهای به قهوهچی نهیب زد.
-مش رجب، زود برو یک کارد از همسایه قصابات بگیر بیار ببینم!
قهوهچی با کمر خمیده و حالت چاکرانهای از میان جمع بیرون دوید، یک کارد قصابی از همسایه قصابش گرفت و دودستی تقدیم استوار نایب کرد. رشید، ترسان از واقعهای شوم، قفس را دودستی به ساق پاهای لرزانش چسباند و بغضاش گرفت. نایب با نگاهی غضبآلوده نهیباش زد:
-بذار پایین اون قفس رو!
اشک در چشمان هراسان پسرک جوشید. قدمی به پس گذاشت و لبهای کشآمدهاش به رعشه افتاد. نگاه غمزدهاش را ناامیدانه روی چهرههای حاضران گرداند که انگار در میان مردان و زنان خاموش و بهت زده، نجات دهندهای میجست. استوار نایب تشرزد: پاک کن او اشکهاتو، مرد که گریه نمیکنه پسر!
صدایی به اعتراض از میان حاضران خاموش بلند شد:
- بچه رو زهره ترک نکن خان نایب!
مردی فریاد زد: کفتر کشی را باب نکن نایب!
استوار اعتنایی به اعتراضها نکرد. رو به پسرش کرد و نهیباش زد:- بیار جلو اون قفس رو! پسرک در سحر و افسون نگاه پدر جلو رفت و قفس را زیر پاهای استوار برزمین گذاشت. کبوترها توی قفس به پیچ و تاب افتاده بودند. مرتب سینه و بال به میلههای قفس میکوبیدند تا راه نجاتی بجویند. استوار قصاب را صدا زد که با پیشبند چرک و پرلکه خون وارد جمع تماشاگران شد و نایب دستور داد: قصاب باشی همهشان را حلال شون کن!...
ادامه پنجشنبه هفته آینده
زندان و شلاق، مجازات سارقان پسته
گروه حوادث / دادستان عمومی و انقلاب رفسنجان از فعال شدن شعبه ویژه رسیدگی به جرم سرقت پسته در آستانه فرارسیدن فصل برداشت این محصول شهرستان خبر داد.
ایمان شهسواری در این باره به ایرنا گفت: برای پیشگیری از سرقت پسته و کمک به کشاورزانی که زحمت و هزینه فراوانی متحمل میشوند شعبه ویژه رسیدگی به جرم سرقت پسته سال گذشته راهاندازی شد و امسال هم در آستانه فصل برداشت این محصول، این شعبه دوباره فعال شده است تا به این نوع از سرقت بهصورت ویژه رسیدگی کند. برای سارقان پسته مجازاتهای زندان، شلاق و رد مال به مالباختگان در نظر گرفته شده و اگر پسته سرقتی را فروخته باشند علاوه بر اجرای حکم زندان و شلاق باید طبق نظر کارشناسان مربوطه وجه نقد متناسب با میزان پستهای که سرقت کردهاند و فروختهاند را به مالباخته برگردانند.
وی با اشاره به اینکه سال گذشته با ایجاد این شعبه آمار سرقت پسته بشدت نسبت به سالهای قبل کاهش یافت ادامه داد: چنانچه افرادی بخواهند پسته تر برای فروش در میادین یا جایگاههای دیگر عرضه کنند باید مجوز فعالیت در این حوزه از نیروی انتظامی یا اتاق اصناف داشته باشند و بدون مجوز تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند و مجازات میشوند.وی اضافه کرد: اجرای برنامهها و تدابیر سختگیرانه کنترل شده موجب میشود سرقت پسته کاهش یابد و در زمان کنونی هم مواردی از سرقت پسته آن هم بهصورت جزئی کشف میشود که نسبت به سالهای قبل این سرقتها بسیار روند نزولی به خود گرفته است.
دادستان رفسنجان در ادامه به کشاورزان و دست اندرکاران این محصول ارزشمند توصیه کرد: برای پیشگیری از سرقت محصول خود در انبارهای پسته و باغها دوربین نصب کنند، از نگهبانان بومی مورد اعتماد استفاده کنند و چنانچه سرقتی رخ داد حتماً با نیروی انتظامی و پلیس ۱۱۰ همکاری کنند.
دستگیری قاتل چوپان در کوه های البرز
گروه حوادث / چوپانی که بهدلیل اختلاف مالی یکی از دوستانش را در کوههای شهرستان طالقان به قتل رسانده بود، در کمتر از 12 ساعت شناسایی و دستگیر شد.
بهگزارش خبرنگارحوادث«ایران»، رسیدگی به این پرونده ازعصر روز یکشنبه سیویکم مرداد بهدنبال درگیری خونین دو چوپان در کوههای صعبالعبور یکی از روستاهای طالقان شروع شد.
با اعلام این ماجرا به پلیس ،مأموران گشت انتظامی طالقان درمحل حضور یافتند و پس از جستوجوی 5 ساعته در کوهستانهای صعب العبور، در نهایت جسد مقتول را پیدا کردند و با مشاهده جسد و بررسیهای اولیه دریافتند وی به تازگی کشته شده است بنابراین با این احتمال که قاتل در همان اطراف باشد با انجام تحقیقات میدانی و شناسایی قاتل، با انجام اقدامات اطلاعاتی مخفیگاه قاتل در کوهستان شناسایی و دستگیری او در دستور کار قرار گرفت.
سرهنگ محمد نادر بیگی، رئیس پلیس آگاهی استان البرز به خبرنگار «ایران» گفت: مأموران در کمتر از 12 ساعت موفق شدند، قاتل را در حالی که قصد فرار از مرز مازندران و استان البرز را داشت، شناسایی و دستگیر کنند.این مقام انتظامی با اشاره به اقرار صریح متهم به قتل ، علت این جنایت را اختلافات مالی عنوان کرد.
قاتل پساز تشریح صحنه قتل به همراه پرونده متشکله برای سیر مراحل قانونی تحویل مرجع قضایی شد و بزودی پای میز محاکمه میایستد.