دیلی تلگراف (بریتانیا)
شرایط بحرانی در افغانستان، بسیاری از کشورها از جمله انگلیس را نگران وضعیت خروج نیروها پس از 31 آگوست و زمان تعیین شده «جو بایدن» کرده است. همین امر سبب شده تا «بوریس جانسون»، برای تحت فشار قرار دادن رئیس جمهوری امریکا برای افزایش این مهلت، موضوع را در نشست گروه 7 مطرح کند.
پاکستان تودی (پاکستان)
برای نخستین بار از آغاز مناقشات نظامی پاکستان و هند بر سر کشمیر، دو کشور برای عادی سازی روابط اقدام به صدور ویزای دیپلماتیک برای مقامات یکدیگر کردند. بنا به گزارش سایت «تریبیون» در همین راستا تنها در چند هفته اخیر 33 مقام هندی ویزای پاکستان و 7 پاکستانی برای ورود به هند مجوز دیپلماتیک گرفتهاند.
کامرسانت (روسیه)
«ولادیمیر پوتین»، رئیس جمهوری روسیه با حضور در مراسم برافراشتن پرچم در تپه «پوکلونایا»، با جمعی از فعالان حزب روسیه متحد دیدار کرد. در این دیدار که به دلیل قوانین حزب به صورت ضبط شده در شبکه ملی روسیه پخش شد، «پوتین» بر لزوم ممنوعیت ورود پناهجویان افغان به کشورهای هم مرز کشورش تأکید کرد.
شیران دره پنجشیر در محاصره طالبان
بنفشه غلامی/ دره پنجشیر اگر 20 سال قبل یک شیر داشت، اکنون خیل شیران در آن جولان میدهند. سخنگوی طالبان دیروز خبر داد، صدها نفر از نیروهای طالب که تا بن دندان مسلح هستند، به مبارزه با گروه مقاومت پنجشیر که وی آنان را «دشمن» خواند، رفتهاند تا آخرین بخشهای خاک افغانستان را نیز تحت سیطره خود درآورند.
درست ساعتی پس از آنکه اشرف غنی از کشور خود گریخت و ارتش و نیروهای امنیتی سلاح بر زمین گذاشتند، گروه کوچکی از مردان مصمم به دفاع از افغانستان راهی دره پنجشیر شدند. کوهستانی که هر تخته سنگی در آن یادآور خاطراتی غرورآفرین از مقاومت احمد شاه مسعود است که 20 سال قبل توسط دو عامل القاعده به شهادت رسید. در رأس این گروه کوچک مسعود جوان، فرزند احمد شاه مسعود دیده میشود و در کنار او دو مرد جاافتاده و نبردها دیده قرار دارند. یکی بسم الله خان محمدی است که در سالهای 2002 تا 2010 وزیر دفاع افغانستان بود و اخیرا نیز پیش از سقوط کابل سرپرست همین وزارتخانه شد. دیگری هم امرالله صالح است که تا همین دو هفته پیش معاون اول اشرف غنی بود که خود را رهبر قانونی افغانستان میداند. این گروه کوچک پس از رسیدن به پنجشیر، از همه کسانی که خواهان مبارزه با طالبان و دفاع از کشورشان هستند، دعوت کردند تا به پنجشیر روند و به مقاومت جدیدی که در این منطقه در حال شکلگیری است، بپیوندند. فراخوان آنها زنگ خطر را برای طالبان به صدا درآورد. طالبان که هنوز سلاحهایی را که در دهه 1990 دراین دره به سوی آنها نشانه رفت فراموش نکردهاند، این بار قصد ندارند تجربه قدیمی را دیگر بار بیازمایند. بنابراین تصمیم گرفتند راهی نبرد با پنجشیر شوند.
گسیل نیروهای طالبان به پنجشیر
طالبان عصر یکشنبه از تصمیم خود رونمایی کرد. به گزارش سایت شبکه خبری «الجزیره»، طالبان که در سالهای دوری از حکومت مزایای استفاده از توئیتر را آموخته، عصر یکشنبه در توئیتی در صفحه رسمی خود خبر داد: «صدها مجاهد امارت اسلامی برای کنترل ایالت پنجشیر راهی این منطقه شدهاند. زیرا مقامات محلی آن حاضر به واگذاری ولایت خود به صورت مسالمتآمیز نشدهاند.» طالبان در حالی تصمیم خود برای نبرد با شیران پنجشیر را اعلام کرد که پیشتر گفته بود، علیه پنجشیر از نیروی مسلح استفاده نمیکند و مذاکره را ترجیح میدهد، ساعتی پیش از آن نیز احمد مسعود در تماسی تلفنی با خبرگزاری «رویترز» اعلام کرده بود: «ما نمیخواهیم جنگی شروع شود. ما خواهان آن هستیم که طالبان بدانند تنها راه پیش رو مذاکره است. اما اگر نیروهای طالبان بخواهند به دره حمله کنند، ما نیز آماده جنگ خواهیم بود. زیرا میخواهیم در برابر هر رژیم تمامیتخواهی مقاومت کنیم.» برخی منابع خبر دادند، بین دو طرف مذاکراتی هم انجام شد اما به نتیجه نرسید. ولی به نظر میرسد باب آن همچنان میتواند باز باشد. زیرا آن گونه که خبرگزاری «اسپوتنیک» خبر داده، سهیل شاهین، سخنگوی طالبان به این خبرگزاری گفته است: «هیأتی از سوی طالبان به ولایت پنجشیر فرستاده شده تا با امرالله صالح مذاکره کند. اگر آنها آشتی را رد کرده و به سراغ درگیری بروند، واکنش نشان میدهیم.»
با وجود آنکه در حال حاضر وضعیت خبررسانی در افغانستان با مشکل روبهرو است اما معدود خبرهای رسیده از طرف طالبان حاکی از نبردها در حومه دره پنجشیر و آرایش جنگی در خود آن است. در حالی که صبح دیروز یکی از نیروهای طالبان به «رویترز» خبر داده بود نبرد پنجشیر آغاز شده است، ظهر دیروز ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان در شرح آخرین وضعیت پنجشیر در توئیتی خبر داد در جریان نبردهایی که در بغلان در حومه پنجشیر جریان داشته، سه ولسوالی به طور کامل از «دشمن» پاکسازی شده است. در همین حال برخی منابع داخلی افغانستان نیز خبر دادند طالبان نیروهای کمکی را نیز به سمت منطقه گسیل کرده است تا بتوانند با نواخته شدن مارش جنگ در پنجشیر وارد عمل شوند. سایت روزنامه وال استریت ژورنال نیز خبر داد در جبهه مقابل نیز علی نظری، رئیس روابط خارجی جبهه مقاومت که در پنجشیر مستقر است، اعلام کرده هزار نفر از کماندوهای ارتش افغانستان به آنها پیوستهاند و مخالفان مسلح طالبان در بغلان نیز که در نبرد با این گروه شکست خورده و به پنجشیر آمدهاند، در کنار جبهه مقاومت پنجشیر خواهند جنگید.
این در حالی است که همان طور که ارتش شوروی در دهه 1980 نتوانست بر پنجشیر چیره شود، استیلای طالبان بر این منطقه نیز به دلیل موقعیت جغرافیایی آن سخت است. اما همین امتیاز میتواند پاشنه آشیل جبهه مقاومت این ولایت شود. زیرا این جبهه بدون حمایت خارجی و دسترسی به مرز نخواهد توانست مدت زیادی دوام آورد. علت نبردهایی که از یکشنبه در ورودی پنجشیر آغاز شد نیز همین مسأله است. از همین رو اکنون سؤال مهم این است که آیا شیر جوان خواهد توانست مانند پدر اسطورهای خود، آغازگر نبرد رهاییبخش افعانستان از دره پنجشیر باشد؟
طالبان: مهلت خروج نیروهای خارجی تمدید نمیشود
پس از سخنرانی جو بایدن و تأکید او بر اینکه در حال تلاش است تا نیروهای امریکایی در زمان مقرر از افغانستان خارج شوند، اما تمدید آن را رد نمیکند، سهیل شاهین، یکی از سخنگوهای طالبان تأکید کرد، طالبان با هرگونه تمدید مأموریت نیروهای خارجی در افغانستان مخالف است و آن را عبور از خط قرمزهایش و به معنای گسترش زمان اشغال میداند. این در حالی است که اغلب کشورهایی که در افغانستان نیرو دارند، اعلام کردهاند با توجه به شرایط فرودگاه کابل، قادر نیستند تا آخر ماه اوت نیروهای خود را از این کشور خارج کنند. در حال حاضر وضعیت در فرودگاه کابل بشدت امنیتی است و هشدارهای زیادی درباره آن داده شده است. صبح دیروز نیز ارتش آلمان خبر داد صبح زود درگیریهایی در فرودگاه رخ داد که تبادل آتشها موجب دخالت نیروهای امریکایی و آلمانی شد. به گفته ارتش آلمان، در این درگیریها یک نگهبان افغان فرودگاه کشته و سه نفر نیز زخمی شدند.
خاموشی بیمارستانهای لبنان در بحران سوخت و انرژی
زهره صفاری/ بحران سوخت و قطع برق در لبنان، بخش درمان و بیمارستانهای این کشور را با چالشی جدی روبهرو کرده است؛ به طوری که در اوج شیوع کووید 19و در حالی که حتی راهروهای بیمارستانها نیز مملو از بیماران بدحال کرونایی است، سیستمهای تهویه برای صرفهجویی در مصرف انرژی قطع شده و تنها اتاقهای عمل و انبار داروها برق دارند. به گزارش «آسوشیتدپرس»، بخش بهداشت و درمان لبنان در حالی در این بحران گرفتار شده است که شرایط بد اقتصادی این کشور، سوء مدیریت دولت و پاندمی کرونا نیز بسیاری از پزشکان و پرستاران را فراری داده است و کادر درمان در اوج مشکلات با کمبود نیرو نیز روبهرو هستند. آژیر قرمز در بخش بهداشت و درمان لبنان در شرایطی به صدا درآمده است که این کشور تا چند سال قبل در بخش پزشکی سرآمد کشورهای عرب جهان به شمار میرفت و بسیاری از متمولان و افراد بنام از سراسر دنیا برای درمان، عروس خاورمیانه را برمیگزیدند.
اما براساس اظهارات شاهدان، در هفتههای اخیر اوضاع در بیمارستانها به قدری بغرنج شده است که علاوه بر کمبود داروهای ضروری، حتی سرم نیز وجود ندارد و بیماران بدحال مجبور به تأمین داروهایشان در بازار آزاد هستند. این در حالی است که سقوط پول ملی لبنان، ارزش دستمزد پزشکان را که این روزها مجبور به کار حداکثری هستند تا 90 درصد کاهش داده و همین امر بسیاری از نخبگان کادر درمان را فراری داده است. در حال حاضر بیمارستان دانشگاه رفیق حریری به عنوان بزرگترین بیمارستان دولتی لبنان و مرکز اصلی درمان کرونا به دلیل قطع برق تنها 12 ساعت در روز با کمک ژنراتورها برق دارد. در عین حال به رغم اینکه با شیوع کرونا ظرفیت پذیرش بیمارستان 15 درصد افزایش داشته اما برای صرفهجویی در مصرف انرژی، تهویهها همچنان خاموش بوده و اتاقها با پنکه خنک میشوند. به گفته یکی از پزشکان این بیمارستان علاوه بر بحران سوخت، کمبود دارو و خون نیز بر مشکلات بیمارستان اضافه و نگهداری از بیماران بدحال را با دشواریهای بسیاری روبهرو کرده است.
بنا بر آمارها دستکم 2 هزار و 500 پزشک و پرستار در سال جاری لبنان را ترک کردهاند و در شرایطی که این کشور حدود 590 هزار مورد ابتلا و بیش از 8 هزار مرگ را بر اثر کرونا ثبت کرده است، بیمارستانهای تخصصی کرونا مانند بیمارستان «رفیق حریری» در حال حاضر با 30 درصد ظرفیت پزشک و حدود 10 درصد پرستارانش مشغول به کار هستند. بسیاری از بیمارستانهای تخصصی نیز به دلیل نبود امکانات و همچنین ناتوانی بیماران در پرداخت هزینهها تعطیل شدهاند.
به باور ناظران، بحران اقتصادی لبنان که ریشه در فساد و سوءمدیریت دولتی دارد از سال 2019 با اعتراضات خیابانی بر همه آشکار شد اما به رغم شعارها و وعدههای مقامات این کشور پس از گذشت 2 سال نه تنها تسهیل نشده بلکه جدی تر نیز شده است. به طوری که بانک جهانی نیز بحران این کشور را سختترین بحران اقتصادی در یک قرن گذشته خوانده که در 2 سال و نیم گذشته اکثریت جامعه لبنان را با فقر روبهرو کرده است. به واقع بحران سوخت و انرژی در لبنان موضوع جدیدی نیست اما آنچه در این تابستان اوضاع را به وخامت کشاند نبود سوخت و انرژی است که سبب فلج شدن کار بیمارستانها، نانواییها و بسیاری از مشاغل حیاتی این کشور شده است. به گفته کارشناسان انفجار بندر بیروت و تلفات سنگین آن نیز بسیاری از نیروی کار و زیرساختی لبنان را از بین برده و بحران را جدیتر کرده است. یکی از پزشکان بیمارستان «رفیق حریری» با ابراز نارضایتی از شرایط معتقد است: «در حال حاضر ما در وسط دریا بدون قایق نجات ماندهایم. بسیاری از بیماران این شرایط را درک میکنند و میدانند که ما در این کمبودها تقصیری نداریم اما برخی از آنها ما را مقصر میدانند و از شرایط شکایت دارند.»
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
کنفرانس سران الجزایر: رد طرح شولتز و پشتیبانی از انتفاضه
در این شرایط خواهان برگزاری اجلاس سران عرب برای بررسی موضع یکپارچه در پشتیبانی از انتفاضه فلسطین و حمایت از آن با پشتیبانی از راه حل عادلانه و فراگیر شدیم. در حاشیه این نشست و پیش از برگزاری آن، ملاقات دیگری میان اسد و عرفات در ۷ ژوئن ۱۹۸۸ انجام شد. ملک حسین تنها کسی بود که در این نشست بدون پرداختن به انتفاضه، از سران عرب خواست از طرح شولتز حمایت کنند و با سخنان خود تصویری ایجاد کرد که گویا همچنان کرانه باختری را بهلحاظ اداری و قانونی تابع اردن میداند. ملک حسین همچنین گفت نظر به کندی روند پرداخت کمکهای تصویب شده در اجلاس سران بغداد به اردن، کشورش با مشکلات بزرگی برای پرداخت حقوق کارمندان و مدیریت امور کرانه باختری رویارو بوده و در صورت عدم پرداخت این کمکها ممکن است به نقش اردن در کرانه پایان دهد.
سخنان حسین در اجلاس بازتاب نیافت و نشست سران بر اینکه سازمان آزادیبخش فلسطین تنها نماینده قانونی مردم فلسطین است تأکید و با تمرکز بر چارچوب فراگیر رویارویی عربی و اسرائیلی، تمامی راه حلهای پارهپاره و تکروانه و همچنین همه طرحهای انکار کننده حقوق ملی و ثابت مردم فلسطین را رد و اعلام کرد: هر طرحی که برآوردن این حقوق را تضمین نکند تلاشها برای صلح فراگیر و عادلانه در منطقه را با چالش مواجه میکند. نشست سران بیآنکه از طرح شولتز نام ببرد، تصمیم روشنی درباره آن به این نحو گرفت که «کنفرانس با نظرداشت تحولات مربوط بهکوشش برای ایجاد صلح در منطقه خاورمیانه، آن را همچنان کند و فاقد سرزندگی و قدرت لازم برای رویارویی با موضع مصرانه اسرائیل در عدم پذیرش صلح میداند». کنفرانس سران همچنین تأیید چندباره خود از برگزاری کنفرانس بینالمللی خاورمیانه را زیر نظر سازمان ملل متحد و با مشارکت پنج کشور عضو دائم شورای امنیت و حضور همه طرفهای رویارویی در منطقه - از جمله سازمان آزادیبخش فلسطین بهعنوان تنها نماینده قانونی ملت فلسطین - با برخورداری از حقوق برابر، تکرار کرد.
مصوبات نشست الجزایر، نشان داد که رهبران عرب نه تنها ایجاد پوشش برای طرح شولتز از طریق حمایت عربی از آن را نپذیرفتهاند، بلکه در گامی مبارزه جویانه در برابر طرح شولتز؛ پیشنهاد ما را پذیرفته و حکومت ایالات متحده امریکا را فراخواندهاند تا با دگرگون کردن موضع دشمنانه خود نسبت به حقوق ملی و ثابت مردم فلسطین از طریق رد شناسایی سازمان آزادیبخش بهعنوان تنها نماینده قانونی ملت فلسطین و یک طرف اصلی رویارویی عربی - اسرائیلی و همچنین توقف پشتیبانی نامحدود خود از اسرائیل، از تشویق تل آویو به تداوم سیاست دشمنانه و توسعه طلبانه و تروریستی خود و به چالش کشیدن اراده جامعه جهانی و قوانین بینالمللی؛ اجتناب کند.
اجلاس سران همچنین تصمیم گرفت کمک مالی منظم، فوری و ماهانهای به نهادهای فلسطینی در کرانه باختری و نوار غزه اختصاص داده و کمیته وزارتی عربی تشکیل دهد تا با دیدار از کشورهای دوست، پشتیبانی سیاسی از انتفاضه را تأمین کند. تأثیر انتفاضه مردمی فلسطین بر مصوبات اجلاس سران آشکار بود، مصوباتی که هیچ نقصی جز عدم اجرای کامل نداشت.
جداسازی اردن و کرانه باختری
شولتز در تاریخ ۶ ژانویه ۱۹۸۸ و در شرایطی که طرحش عملاً با مرگ دست و پنجه نرم میکرد؛ یک بار دیگر با اسد ملاقات کرد و من نیز در این دیدار حضور داشتم. همزمان حکومت اردن گامهای خود برای جداسازی کرانه باختری را آغاز کرده و وزارت سرزمینهای اشغالی خود را منحل اعلام کرده بود. ملک حسین در ۳۱ ژانویه ۱۹۸۸، بهصورت رسمی جداسازی اداری و قانونی اردن با کرانه باختری و توقف پرداخت حقوق ۲۴ هزار کارمند کرانه و نوار غزه و لغو پرداخت تمامی هزینههای برنامههای توسعه عمومی پنج ساله این مناطق، را اعلام کرد. در مقابل، سازمان آزادیبخش فلسطین مسئولیت همه این امور را برعهده گرفت و توانست نهادهای ملی فلسطین در داخل را با استفاده از کمک مالی فوری عربی تصویب شده در اجلاس سران الجزایر به مبلغ ماهیانه ۱۲۸ میلیون دلار امریکا و کمک ویژه تأمین نیازهای معیشتی فلسطینیان به میزان ۴۳ میلیون دلار در هر ماه، مدیریت کند.
گام «جداسازی اداری و قانونی» سرزمینهای فلسطینی از اردن، در واقع به معنای به رسمیت شناخته شدن واقعیتهای جدید ایجاد شده در اثر انتفاضه فلسطین و تقویت نقش سازمان آزادیبخش فلسطین در راهبری و مدیریت نهادهای ملی فلسطین بود و از همین رو با استقبال سوریه مواجه شد. ملک حسین با ابراز ناخرسندی از این موضع سوریه، سفرهای روتین خود به دمشق را متوقف و در سال ۱۹۸۸، هیچ دیداری از سوریه انجام نداد. ملک حسین شاید با مشاهده تحولات بزرگ پیش رو در صحنه بینالمللی و نزدیک شدن پایان جنگ عراق با ایران و جنگ سرد و تأثیرات این دو تحول بر خاورمیانه و جهان، احساسی آمیخته از ناامیدی و دلسردی داشت.
گروه هفت؛ محکوم به تعامل با طالبان
جفری دی ساکز
مدیر دپارتمان رشد جهانی در دانشگاه کلمبیای امریکا
مترجم: وصال روحانی
دوره تازه اجلاس «گروه هفت» در آستانه گشایش است و قرار است در آن راجع به شرایط افغانستان و آینده آن بحث و تبادل نظر شود و به همین سبب است که باید ظرافت لازم از سوی سران دولتهای «جی هفت» به کار گرفته شود تا شاهد ادامه خونریزیها و مهاجرتهای اجباری از افغانستان نباشیم. اولین اصل مورد نیاز این است که رؤسای کشورهای «گروه هفت» بپذیرند که حداقل در آینده نزدیک مجبور به تحمل طالبان و به تبع آن، وادار به گفتوگو و معامله با آنها هستند. هر چیزی به جز این و تلاش برای ازدیاد فشار به طالبان، کوچکترین لطمهای به نیروهای آنان که به زندگی در شرایط مشقتآسا عادت دارند، وارد نخواهد کرد اما به ضرر مردم معمولی در افغانستان تمام خواهد شد که حتی غذا و امکانات و رفاه اندک فعلیشان را هم از دست خواهند داد. به علاوه، رویارویی مستقیم با طالبان این نیروها را در ستیزهجویی چند دههایشان با دولتهای غربی محققتر خواهد ساخت و طالبان خواهند گفت که هرگونه نظامیگریشان نه زیادهخواهی بلکه تدبیری اجباری برای حفظ تمامیت افغانستان بوده است. بهتر است «گروه هفت» برای ترسیم سیاستهایی بهتر در افغانستان وضعیت اسفبار روزهای اخیر امریکا را ببیند که بعد از خروج از افغانستان به سوء تدبیر دو دههای و پایهگذاری هزاران مرگ در افغانستان متهم شد. هرگونه سیاست غیرمذاکرهای و مبتنی بر مجادله با طالبان، سیاستی شکست خورده برای نیروهای اروپایی و شرکایشان در امریکای شمالی خواهد بود زیرا چه بخواهند و چه نخواهند، کنترل کامل افغانستان اینک در دست طالبان است و تا آنها نخواهند، هیچ تغییری در کابل روی نخواهد داد. درس دیگری که تجربیات تلخ امریکا برای کشورهای گروه هفت و به واقع تمامی جهانیان دربر دارد، پرهیز از تشکیل سازمانهای مخالف و گروههای ضربتی و چریکی برای عوض کردن اوضاع در کابل است زیرا از طریق همین تلاشهای مذبوحانه بود که گروههای بسیار مضری مثل القاعده و داعش زاده شدند. به جای رویارویی با سران طالبان و تحت فشار قرار دادن آنها به قصد گرفتن امتیازاتی از آنها، «گروه هفت» باید با پرس و جو از مردم افغانستان و البته با تعامل با سران طالبان، از نیازهای اجتماعی و اقتصادی آنان باخبر شود و این نیازها را تأمین و به کابل ارسال کند. از این طریق غربیها عملاً طالبان را وادار به قبول صلح- ولو غیرپایدار- و کم کردن فشارشان روی مردم افغانستان خواهند کرد. «گروه هفت» باید در مورد دلایل شکست تدابیر قبلیاش در راه تقویت بنیه دولت افغانستان و کمک به مردم نگونبخت این کشور هم تحقیق و پس از یافتن دلایل این ناکامی، درصدد رفع اشکالات برآید و سیاستهای مدونتر و بهتری را برای آینده تدوین کند. طالبان اینک مدعی است که تسخیر مجدد خاک افغانستان و ولایات پرشمار آن در هفتههای اخیر، وظیفه معنوی آنها پس از تضعیف فزاینده دولت کابل و فرار خفتبار سربازان امریکایی از این کشور بوده و اگر به سرعت وارد ماجرا نمیشدند، اینک افغانستان به چندپاره تقسیم شده و مردم در یک خونریزی وسیع عمومی قلع و قمع شده بودند. غربیها بدون چانهزنی بر سر این موضوع با طالبان، باید از «شورای امنیت» سازمان ملل بخواهند با تعریف و اجرایی کردن قواعدی تازه، نظمی را به افغانستان برگرداند که نیازی به مداخله امثال طالبان و روشهای انحصارطلبانه آنها نداشته باشد و هرگونه زندگی متکی بر سلاح و زور صرف را از سطح افغانستان برچیند و حامی واقعی زنان و کودکان افغان باشد. در یک کلام یا گروه «جی هفت» عاقلانه رفتار و طالبان را به عنوان نیروی حاکم بر کابل پذیرفته و با آنها معامله اقتصادی و داد و ستد سیاسی خواهد کرد یا با پس زدن مجدد آنها، انواع بهانهها را برای از سر گرفتن مجدد تندرویها به دست طالبان خواهد داد.
منبع: Project Syndicate