ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
مردى گفت: از امام کاظم علیهالسلام در مورد یقین پرسیدم، فرمود: بر خدا توکل کند و فرمانبردار خدا باشد و به قضا و خواسته الهى راضى باشد و [کار خویش را] به خدا بسپارد.
پژمان جمشیدی: هیچ وقت از انتقادها گلهمند نبودم
بهترین پاسخ به منتقدان این است که بتوانی خودت را در زمین فوتبال یا در قاب تلویزیون اثبات کنی و با حرف زدن به جایی نمیرسی؛ درصورتی که از عهده کارت بخوبی برآیی، منتقدان منصف، نظرشان را تغییر میدهند و تبدیل به مدافعان تو میشوند. براین اساس هیچ وقت از انتقادها گلهمند نبودم و معتقدم هرکس با نگاهش به جامعه، زندگی و کار میتواند نظرش را ابراز کند. فوتبال و هنر بازیگری، اصلاً حرص و جوش خوردن ندارد چون مخاطبش مردم هستند. اگر آنها تو را قبول کنند، پذیرفته میشوی و در غیر این صورت کنار میروی.
از صحبتهای این بازیگر در برنامه رادیویی «پرانتز باز»
نگذارید خیلی دیر شود
فرج علیپور
نوازنده کمانچه و خواننده شناخته شده موسیقی فولکلور و سرپرست گروه موسیقی «تال»
این روزها اغلب در خانه هستم و درواقع بهنوعی فارغ از مشغله کاری، البته دراین مدت تلاش کردم تدریس موسیقی را همچنان حفظ کنم و آموزش را بهصورت حضوری هم با تعداد محدودی ازهنرجویان برگزار کردهام. واقعیت این است روش آموزشی بهصورت آنلاین چندان مورد تأیید و علاقهام نیست و معتقدم خاصیت آموختن موسیقی، آموزش بهصورت سینه به سینه است ،بخصوص موسیقی اقوام ایران. به عقیده من بهتر آن است یک استاد یا معلم موسیقی آموزش موسیقی را بهصورت حضوری دنبال کند، نه آنکه مبلغی دریافت کنیم و آموزش آنلاین باشد بیآنکه به درستی آموزش داده شود یا ایرادهای کاردرک و دریافت شود. به همین دلیل تصمیم گرفتم آموزش موسیقی را حتی با تعدادی اندک حضوری برگزار کنم و دراین مدت چند کتاب هم آموزش داده شد. درخصوص اجرای کنسرت آنلاین هم باید بگویم تا به امروز از سوی بنیاد رودکی دعوتی بهعمل نیامده و برای ما جای تعجب است و تنها یک اجرای آنلاین داشتم که اسفند ماه سال قبل برگزار شد که این اجرا اولین کنسرت از ایده شنیده شدن موسیقی محلی و مقامی در بستر آنلاین توسط کمپانی شیدریکوردز بود که با همراهی میلاد علیپور و رامین ملکی اجرا کردیم و برای تمامی ایرانیان خارج و داخل کشور پخش شد.
باید بگویم موسیقی اقوام ایران همچنان شرایط خوبی ندارد، البته نسل جوان علاقه مند به این موسیقی هستند و آن را دنبال میکنند،اما نیاز است مسئولان حمایت بیشتری داشته باشند.البته مسئولان دولتی آگاه به مسائل و مشکلات موسیقی اقوام هستند و کاملاً اشراف دارند و میدانند چیست، بنابراین دیگر نیازی نمیبینیم در هر دوره و هر دولت آن را بازگو کنیم. درآمد و امرار معاش بسیاری از هنرمندان موسیقی نواحی ایران از راه موسیقی است و شغل دیگری ندارند و اگر این راه کسب درآمد و زندگی هم تعطیل شود معلوم نیست شرایط ادامه زندگی این هنرمندان چه خواهد شد. ما انتظار داریم نهادها و ارگانهای دولتی توجهی بیشتر به این موضوع داشته باشند و حتی با برگزاری کنسرتهای آنلاین همین درآمد اندک را قطع نکنند و به این موضوع بیندیشند ؛ نگذارند زمان بگذرد و دیگر نشود کاری کرد.
نوازنده کمانچه و خواننده شناخته شده موسیقی فولکلور و سرپرست گروه موسیقی «تال»
این روزها اغلب در خانه هستم و درواقع بهنوعی فارغ از مشغله کاری، البته دراین مدت تلاش کردم تدریس موسیقی را همچنان حفظ کنم و آموزش را بهصورت حضوری هم با تعداد محدودی ازهنرجویان برگزار کردهام. واقعیت این است روش آموزشی بهصورت آنلاین چندان مورد تأیید و علاقهام نیست و معتقدم خاصیت آموختن موسیقی، آموزش بهصورت سینه به سینه است ،بخصوص موسیقی اقوام ایران. به عقیده من بهتر آن است یک استاد یا معلم موسیقی آموزش موسیقی را بهصورت حضوری دنبال کند، نه آنکه مبلغی دریافت کنیم و آموزش آنلاین باشد بیآنکه به درستی آموزش داده شود یا ایرادهای کاردرک و دریافت شود. به همین دلیل تصمیم گرفتم آموزش موسیقی را حتی با تعدادی اندک حضوری برگزار کنم و دراین مدت چند کتاب هم آموزش داده شد. درخصوص اجرای کنسرت آنلاین هم باید بگویم تا به امروز از سوی بنیاد رودکی دعوتی بهعمل نیامده و برای ما جای تعجب است و تنها یک اجرای آنلاین داشتم که اسفند ماه سال قبل برگزار شد که این اجرا اولین کنسرت از ایده شنیده شدن موسیقی محلی و مقامی در بستر آنلاین توسط کمپانی شیدریکوردز بود که با همراهی میلاد علیپور و رامین ملکی اجرا کردیم و برای تمامی ایرانیان خارج و داخل کشور پخش شد.
باید بگویم موسیقی اقوام ایران همچنان شرایط خوبی ندارد، البته نسل جوان علاقه مند به این موسیقی هستند و آن را دنبال میکنند،اما نیاز است مسئولان حمایت بیشتری داشته باشند.البته مسئولان دولتی آگاه به مسائل و مشکلات موسیقی اقوام هستند و کاملاً اشراف دارند و میدانند چیست، بنابراین دیگر نیازی نمیبینیم در هر دوره و هر دولت آن را بازگو کنیم. درآمد و امرار معاش بسیاری از هنرمندان موسیقی نواحی ایران از راه موسیقی است و شغل دیگری ندارند و اگر این راه کسب درآمد و زندگی هم تعطیل شود معلوم نیست شرایط ادامه زندگی این هنرمندان چه خواهد شد. ما انتظار داریم نهادها و ارگانهای دولتی توجهی بیشتر به این موضوع داشته باشند و حتی با برگزاری کنسرتهای آنلاین همین درآمد اندک را قطع نکنند و به این موضوع بیندیشند ؛ نگذارند زمان بگذرد و دیگر نشود کاری کرد.
به مناسبت روز خبرنگار
خبرنگاران، دیدهبانان دانایی
مهدی شفیعی
مدیرعامل مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
خبرنگار؛ دیدهبان دانایی است که به تماشا میایستد و به تماشا تعارف میکند. جهادگری که راستی را طلب میکند و آرزومند رستگاری است. دشوار است چشم در چشم خطر و دست در دست بلا بایستی و بنویسی و بی هیچ منتی بباری و نشماری. این روزها که جهان؛ پای در برزخ بیماری دارد، خبرنگار، خطرنگار است و بیترسِ جان، نسخه مراقبت مینویسد و به دلسوزی و بیتوقع، کلمه به کلمه؛ نگرانیاش را فریاد میزند. سخاوتِ لایزالی که بهرغم رنج معیشت، نجاتجوی مردمی است که چشم به خوشخبری خبرنگاران دارند. این روزهای دشوار، خبرنگاران؛ راویان در سایهای هستند که باید روایت شوند و ناگفته باقی نمانند. در خجستهروز عزیز خبرنگار برای همکاران شریفم در مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران که در همه فراز و نشیبها، دلسوزانه قلم زدند و همقدم بودند؛ سعادت و سلامت از پروردگار مسألت مینمایم و آرزو میکنم سروِ قدِ همه دیدهبانان خبر سربلند و سرفراز باقی بماند.
مدیرعامل مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران
خبرنگار؛ دیدهبان دانایی است که به تماشا میایستد و به تماشا تعارف میکند. جهادگری که راستی را طلب میکند و آرزومند رستگاری است. دشوار است چشم در چشم خطر و دست در دست بلا بایستی و بنویسی و بی هیچ منتی بباری و نشماری. این روزها که جهان؛ پای در برزخ بیماری دارد، خبرنگار، خطرنگار است و بیترسِ جان، نسخه مراقبت مینویسد و به دلسوزی و بیتوقع، کلمه به کلمه؛ نگرانیاش را فریاد میزند. سخاوتِ لایزالی که بهرغم رنج معیشت، نجاتجوی مردمی است که چشم به خوشخبری خبرنگاران دارند. این روزهای دشوار، خبرنگاران؛ راویان در سایهای هستند که باید روایت شوند و ناگفته باقی نمانند. در خجستهروز عزیز خبرنگار برای همکاران شریفم در مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران که در همه فراز و نشیبها، دلسوزانه قلم زدند و همقدم بودند؛ سعادت و سلامت از پروردگار مسألت مینمایم و آرزو میکنم سروِ قدِ همه دیدهبانان خبر سربلند و سرفراز باقی بماند.
هنرمندان در فضای مجازی
درگذشت آیدین الفت، از مهندسان و هنرمندان شناخته شده حوزه «صدا» خبر تلخی بود که باردیگر فضای مجازی را به خود اختصاص داد و بازتاب فراوانی داشت واین بارهنرمندان که از دوستان قدیمی و همکاران او بودند از آیدین الفت نوشتند.
«اتاق فرمان! چی شد!؟ صدا چرا رفت؟ سکوت چرا؟» پستها واستوریهایی که ازعصر جمعه در صفحات شخصی (اینستاگرام) برخی از هنرمندان و ناشران و... منتشر شده بود و از یک اتفاق تلخ خبر میداد تا آنکه ساعاتی بعد اعلام شد آیدین الفت درگذشته است. طبق اعلام رسمی رسانههای خبری، آیدین الفت روز پنجشنبه چهاردهم مرداد ماه بعد از چند روز مبارزه با بیماری کووید ۱۹ در سن چهل و هشت سالگی در بیمارستان رسول اکرم(ص) تهران چشم از جهان فرو بست. اما این خبر به احترام مادر او کمی دیرتر اعلام شد.
فرهاد فزونی ازهنرمندان شناخته شده گرافیک کشورمان درشرح این اتفاق نوشته است: «آیدین الفت عزیز در اثر کرونا از بین رفت. از آنجا که مادر آیدین از رفتنش بیخبر بوده دوستانش نامش را تا یک روز بعد در شبکههای اجتماعی منتشر نکردند تا مبادا خبر به ناگهان به مادر برسد و سکوت خود خواسته خبری و این سوگواری خاموش بُهت از دست دادن او را برای دوستانش سهمگینتر و سهمگینتر کرد. حالا که خبر رفتنش رسماً اعلام شد بلند بلند گریه میکنیم. او نه تنها برای خانوادهاش بدون جایگزین است بلکه برای خانواده تئاتر، موسیقی و سینما هم بینظیر بود... آیدین عزیز، یکی از سرمایهها و حامیان صنعت صدا و موسیقی بود؛ کسی که از دست رفت جای خالیش را برایمان تا سالها باقی گذشت...»
رامین صدیقی مدیر نشر هرمس هم درباره او نوشته:«او یکی از حرفهایترین استودیوهای تهران را اداره میکرد.بدون آیدین نازنین و همیشه همراه، خیلی از محصولات مهم فرهنگی کشورمان هیچوقت با این کیفیت به بار نمینشست.»
حبیب رضایی بازیگرو کارگردان شناخته شده ایران نیز ضمن ابراز تسلیت به دوستان و خانواده آیدین الفت نوشت:کلام فلج است در این حجم رفتن ها»
بامداد افشار آهنگساز و طراح صدا هم نوشت: «تنها صداست که میماند و امان از صدای او که ابدی شد در گوش من»
هوتن شکیبا نیز ازرفتن تلخ آیدین الفت نوشته وعلی اصغر دشتی هم از خبر تلخ گفته است که یک روز از مادر داغدیدهاش پنهان ماند.
هانیه توسلی از رفتن باور نکردنی او گفته و نوشته:«آیدین عزیز و دوست داشتی و مهربان و محترم از صمیم قلبم به خانواده و دوستان آیدن نازنین تسلیت میگویم.کاش واکسن بود برای همه خیلی زودتر...»
هانا کامکار هم از سوگ ازدست دادن آیدین الفت نوشت: «کاش میدانست چه سکوتی در سوگواری اهالی تئاتر، سینما و موسیقی از دیروز تا امشب بود چه قلبهای مچاله شدهای...چه اشکهایی دراین بیصدایی شهر جاری بود»
کیومرث مرادی نمایشنامهنویس و کارگردان نام آشنای کشورمان به فوت ارشا اقدسی اشاره کرده و نوشته: «فکر نمیکردم به فاصله یک روز بعد از رفتن ارشا، دوباره این استوری رو بذارم. آیدین الفت عزیز فقدان تو باور کردنی نیست.»
کارن همایون فر آهنگساز ایرانی هم آورده: «آیدین عزیزم هنوز باور نمیکنم نبودنت را نمیدانم چقدر باید به سوگ تو نشست؟ بغضی در گلویم خفهام میکند که گریه نمیشود.»
نوید محمد، بابک کریمی، کاوه سجاد، پگاه طبسینژاد، ستاره پسیانی، آنکیدو دارش، امید نعمتی، اسدالله امرایی، بهناز جعفری و...نیز از دیگر اهالی فرهنگ و هنر بودند که با انتشار تصویر آیدین الفت با شرح«از قفس آزاد شد» از سوگ او نوشتند.
چهرهها
محمد عمرانی بازیگر تئاتر، تلویزیون و رادیو هم در صفحه شخصی اش به ذکر خاطراتش از حمید سمندریان در رادیو اشاره کرده است.از روزی که بدون دردسر از سرکلاس استاد سمندریان جیم شد و ناگهان با او در خیابان برخورد کرد و در این دیدار چه اتفاقاتی رخ داد...و درآخر ابراز عشق و علاقهاش به استاد با بیان کلمه «دوستت دارم».
رضا یزدانی خواننده موسیقی پاپ از کار جدیدش «گورکن» خبرداده. این کار برای فیلم سینمایی گورکن به نویسندگی و کارگردانی کاظم ملایی است.
تازههای حوزه نشر
نشرنظرهم با پخش ویدیویی ازانتشار کتاب خاطرات و دل نوشتههای غلامحسین نامی با نام «روزگار نو» خبر داد.این نقاش شناخته شده ایران در این ویدیو اشاره دارد که دراین کتاب خاطرات دوران کودکی اش تا به امروز بویژه دهه 40 به بعد که اوج شکوفایی هنر درایران است سخنها رفته است...
«اتاق فرمان! چی شد!؟ صدا چرا رفت؟ سکوت چرا؟» پستها واستوریهایی که ازعصر جمعه در صفحات شخصی (اینستاگرام) برخی از هنرمندان و ناشران و... منتشر شده بود و از یک اتفاق تلخ خبر میداد تا آنکه ساعاتی بعد اعلام شد آیدین الفت درگذشته است. طبق اعلام رسمی رسانههای خبری، آیدین الفت روز پنجشنبه چهاردهم مرداد ماه بعد از چند روز مبارزه با بیماری کووید ۱۹ در سن چهل و هشت سالگی در بیمارستان رسول اکرم(ص) تهران چشم از جهان فرو بست. اما این خبر به احترام مادر او کمی دیرتر اعلام شد.
فرهاد فزونی ازهنرمندان شناخته شده گرافیک کشورمان درشرح این اتفاق نوشته است: «آیدین الفت عزیز در اثر کرونا از بین رفت. از آنجا که مادر آیدین از رفتنش بیخبر بوده دوستانش نامش را تا یک روز بعد در شبکههای اجتماعی منتشر نکردند تا مبادا خبر به ناگهان به مادر برسد و سکوت خود خواسته خبری و این سوگواری خاموش بُهت از دست دادن او را برای دوستانش سهمگینتر و سهمگینتر کرد. حالا که خبر رفتنش رسماً اعلام شد بلند بلند گریه میکنیم. او نه تنها برای خانوادهاش بدون جایگزین است بلکه برای خانواده تئاتر، موسیقی و سینما هم بینظیر بود... آیدین عزیز، یکی از سرمایهها و حامیان صنعت صدا و موسیقی بود؛ کسی که از دست رفت جای خالیش را برایمان تا سالها باقی گذشت...»
رامین صدیقی مدیر نشر هرمس هم درباره او نوشته:«او یکی از حرفهایترین استودیوهای تهران را اداره میکرد.بدون آیدین نازنین و همیشه همراه، خیلی از محصولات مهم فرهنگی کشورمان هیچوقت با این کیفیت به بار نمینشست.»
حبیب رضایی بازیگرو کارگردان شناخته شده ایران نیز ضمن ابراز تسلیت به دوستان و خانواده آیدین الفت نوشت:کلام فلج است در این حجم رفتن ها»
بامداد افشار آهنگساز و طراح صدا هم نوشت: «تنها صداست که میماند و امان از صدای او که ابدی شد در گوش من»
هوتن شکیبا نیز ازرفتن تلخ آیدین الفت نوشته وعلی اصغر دشتی هم از خبر تلخ گفته است که یک روز از مادر داغدیدهاش پنهان ماند.
هانیه توسلی از رفتن باور نکردنی او گفته و نوشته:«آیدین عزیز و دوست داشتی و مهربان و محترم از صمیم قلبم به خانواده و دوستان آیدن نازنین تسلیت میگویم.کاش واکسن بود برای همه خیلی زودتر...»
هانا کامکار هم از سوگ ازدست دادن آیدین الفت نوشت: «کاش میدانست چه سکوتی در سوگواری اهالی تئاتر، سینما و موسیقی از دیروز تا امشب بود چه قلبهای مچاله شدهای...چه اشکهایی دراین بیصدایی شهر جاری بود»
کیومرث مرادی نمایشنامهنویس و کارگردان نام آشنای کشورمان به فوت ارشا اقدسی اشاره کرده و نوشته: «فکر نمیکردم به فاصله یک روز بعد از رفتن ارشا، دوباره این استوری رو بذارم. آیدین الفت عزیز فقدان تو باور کردنی نیست.»
کارن همایون فر آهنگساز ایرانی هم آورده: «آیدین عزیزم هنوز باور نمیکنم نبودنت را نمیدانم چقدر باید به سوگ تو نشست؟ بغضی در گلویم خفهام میکند که گریه نمیشود.»
نوید محمد، بابک کریمی، کاوه سجاد، پگاه طبسینژاد، ستاره پسیانی، آنکیدو دارش، امید نعمتی، اسدالله امرایی، بهناز جعفری و...نیز از دیگر اهالی فرهنگ و هنر بودند که با انتشار تصویر آیدین الفت با شرح«از قفس آزاد شد» از سوگ او نوشتند.
چهرهها
محمد عمرانی بازیگر تئاتر، تلویزیون و رادیو هم در صفحه شخصی اش به ذکر خاطراتش از حمید سمندریان در رادیو اشاره کرده است.از روزی که بدون دردسر از سرکلاس استاد سمندریان جیم شد و ناگهان با او در خیابان برخورد کرد و در این دیدار چه اتفاقاتی رخ داد...و درآخر ابراز عشق و علاقهاش به استاد با بیان کلمه «دوستت دارم».
رضا یزدانی خواننده موسیقی پاپ از کار جدیدش «گورکن» خبرداده. این کار برای فیلم سینمایی گورکن به نویسندگی و کارگردانی کاظم ملایی است.
تازههای حوزه نشر
نشرنظرهم با پخش ویدیویی ازانتشار کتاب خاطرات و دل نوشتههای غلامحسین نامی با نام «روزگار نو» خبر داد.این نقاش شناخته شده ایران در این ویدیو اشاره دارد که دراین کتاب خاطرات دوران کودکی اش تا به امروز بویژه دهه 40 به بعد که اوج شکوفایی هنر درایران است سخنها رفته است...
منابع نهضت عاشورا-1
مقتل ابومخنف وسندیت آن
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
تاریخ بشریت حوادث خونین و نهضتهای بسیاری به خود دیده، اما کمتر حادثهای همچون واقعه عاشورا این چنین طنین یافته و فراتر از زمان و مکان، از فراز قرون و اعصار الهام بخش جانهای مستعد وهمچون مشعلی فروزان فرا راه انسانهای آزاده و حق طلب بوده است.
رازماندگاری و پویایی نهضت حسینی(ع) شور آفرینی و بنبست شکنی آن با تکیه بر شعار «پیروزی خون برشمشیر» است که همواره خواب و آرامش حاکمان ریاکار و ستمگر را برآشفته و مورد تهدید قرار داده است. تا آنجا که برای مصون ماندن ازتهدیدهای آن، دست به تحریف پیام عاشورا زده و تلاش بیش از اندازهای را برای عدم توازن «شور» و«شعور» همراه این حادثه به کار گرفتهاند. غافل از آنکه یکی دیگر از ویژگیهای نهضت اباعبدالله الحسین(ع) خود پالایشی و بازگشت به توازن اولیه است. حماسه خونین عاشورا با وجود شور انگیزی و شهامت آفرینی هرگاه از سوی راویان و مورخان روایت نمیشد در همان محدوده زمانی و درهمان سرزمین نینوا باقی میماند و اینچنین الهام بخش افرادی از نسلهای بعد که خواهان عزت وکرامت بوده و حاضر به سرخم کردن در برابر ظلم حکومتگران ستم پیشه نیستند، نمیبود.
اهلبیت و یاران امام حسین(ع) نخستین و معتبرترین راویان نهضت عاشورا هستند که بعدها مورخین به نقل از آنان قطعات این حماسه پرشور را کنار هم قرار داده و بهصورت متنی تأثیرگذار در رگهای تاریخ جریان دادند. ابتدا نقلها سینه به سینه بود و بازماندگان واقعه کربلا به انگیزه گسترش ابعاد حماسه عاشورا و ثبت در حافظه تاریخ، از هرفرصتی به بیان ماجراهای آن نیم روز میپرداختند. این وضعیت تا پایان حکومت اموی مروانیان(132 ه.ق)ادامه داشت. پس از کنار رفتن امویان و با روی کار آمدن خلافت عباسی، ابتدا شرایط بهدلیل حمایت ریاکارانه عباسیان ازعلویان تا حدودی مساعد شد.
در چنین شرایطی مورخان در پی رفع سختگیریهای دستگاه اموی پس از 72 سال دست به قلم برده و تاریخ نگاری مکتوب نهضت کربلا آغاز شد.برغم روشن بودن آغاز تحول تاریخ عاشورا از شفاهی به مکتوب در این مقطع بدرستی معلوم نیست چه کسی برای اولین بار تاریخ کربلا را نوشته است. شیخ آقا بزرگ تهرانی از رجال بزرگ و نامدار جهان اسلام احتمال داده است که اصبغ بن نباته از یاران امیرالمؤمنین علی(ع) نخستین فردی است که مقتلی پیرامون ماجراهای کربلا نوشته است. اما در تاریخ گزارشی از چنین مقتلی وجود ندارد.یکی از کهنترین منابع در ارتباط با نهضت عاشورا «مقتل ابومخنف» است که از شهرت بسیاری برخوردار است. اما متن کامل و اصلی این مقتل نیز متأسفانه در دست نیست و نسخهای که منتسب به ابومخنف است جای تأمل بسیار دارد که نوشته وی باشد.
آنگونه که از منابع تاریخی برمیآید مقتل ابومخنف جامعترین و باارزشترین منبع عاشورایی بوده و سایر مورخان و راویان از کتاب وی نقل کردهاند. بههمین دلیل مورخان از وی بهعنوان سرآمد مقتل نویسان یاد کردهاند. ابو مخنف در نیمه دوم قرن اول هجری در شهر کوفه و در بزرگترین خاندان شیعه بهدنیا آمده است. جد دوم او مخنف بن سلیم از اصحاب رسول خدا و یاران امیرالمؤمنین علی(ع) بوده است.اما آنچه بهنام مقتل الحسین منسوب به ابومخنف بارها در ایران، هند، عراق و لبنان منتشر شده به احتمال زیاد نوشته وی نیست. چرا که در مقابله مطالب آن با آنچه در کتب تاریخی پیرامون حادثه کربلا آمده است سستیهای فراوانی به چشم میآید که در شأن علمی ابومخنف نیست. دراین ارتباط شماره فردا را پیگیری کنید.
دبیر گروه پایداری
تاریخ بشریت حوادث خونین و نهضتهای بسیاری به خود دیده، اما کمتر حادثهای همچون واقعه عاشورا این چنین طنین یافته و فراتر از زمان و مکان، از فراز قرون و اعصار الهام بخش جانهای مستعد وهمچون مشعلی فروزان فرا راه انسانهای آزاده و حق طلب بوده است.
رازماندگاری و پویایی نهضت حسینی(ع) شور آفرینی و بنبست شکنی آن با تکیه بر شعار «پیروزی خون برشمشیر» است که همواره خواب و آرامش حاکمان ریاکار و ستمگر را برآشفته و مورد تهدید قرار داده است. تا آنجا که برای مصون ماندن ازتهدیدهای آن، دست به تحریف پیام عاشورا زده و تلاش بیش از اندازهای را برای عدم توازن «شور» و«شعور» همراه این حادثه به کار گرفتهاند. غافل از آنکه یکی دیگر از ویژگیهای نهضت اباعبدالله الحسین(ع) خود پالایشی و بازگشت به توازن اولیه است. حماسه خونین عاشورا با وجود شور انگیزی و شهامت آفرینی هرگاه از سوی راویان و مورخان روایت نمیشد در همان محدوده زمانی و درهمان سرزمین نینوا باقی میماند و اینچنین الهام بخش افرادی از نسلهای بعد که خواهان عزت وکرامت بوده و حاضر به سرخم کردن در برابر ظلم حکومتگران ستم پیشه نیستند، نمیبود.
اهلبیت و یاران امام حسین(ع) نخستین و معتبرترین راویان نهضت عاشورا هستند که بعدها مورخین به نقل از آنان قطعات این حماسه پرشور را کنار هم قرار داده و بهصورت متنی تأثیرگذار در رگهای تاریخ جریان دادند. ابتدا نقلها سینه به سینه بود و بازماندگان واقعه کربلا به انگیزه گسترش ابعاد حماسه عاشورا و ثبت در حافظه تاریخ، از هرفرصتی به بیان ماجراهای آن نیم روز میپرداختند. این وضعیت تا پایان حکومت اموی مروانیان(132 ه.ق)ادامه داشت. پس از کنار رفتن امویان و با روی کار آمدن خلافت عباسی، ابتدا شرایط بهدلیل حمایت ریاکارانه عباسیان ازعلویان تا حدودی مساعد شد.
در چنین شرایطی مورخان در پی رفع سختگیریهای دستگاه اموی پس از 72 سال دست به قلم برده و تاریخ نگاری مکتوب نهضت کربلا آغاز شد.برغم روشن بودن آغاز تحول تاریخ عاشورا از شفاهی به مکتوب در این مقطع بدرستی معلوم نیست چه کسی برای اولین بار تاریخ کربلا را نوشته است. شیخ آقا بزرگ تهرانی از رجال بزرگ و نامدار جهان اسلام احتمال داده است که اصبغ بن نباته از یاران امیرالمؤمنین علی(ع) نخستین فردی است که مقتلی پیرامون ماجراهای کربلا نوشته است. اما در تاریخ گزارشی از چنین مقتلی وجود ندارد.یکی از کهنترین منابع در ارتباط با نهضت عاشورا «مقتل ابومخنف» است که از شهرت بسیاری برخوردار است. اما متن کامل و اصلی این مقتل نیز متأسفانه در دست نیست و نسخهای که منتسب به ابومخنف است جای تأمل بسیار دارد که نوشته وی باشد.
آنگونه که از منابع تاریخی برمیآید مقتل ابومخنف جامعترین و باارزشترین منبع عاشورایی بوده و سایر مورخان و راویان از کتاب وی نقل کردهاند. بههمین دلیل مورخان از وی بهعنوان سرآمد مقتل نویسان یاد کردهاند. ابو مخنف در نیمه دوم قرن اول هجری در شهر کوفه و در بزرگترین خاندان شیعه بهدنیا آمده است. جد دوم او مخنف بن سلیم از اصحاب رسول خدا و یاران امیرالمؤمنین علی(ع) بوده است.اما آنچه بهنام مقتل الحسین منسوب به ابومخنف بارها در ایران، هند، عراق و لبنان منتشر شده به احتمال زیاد نوشته وی نیست. چرا که در مقابله مطالب آن با آنچه در کتب تاریخی پیرامون حادثه کربلا آمده است سستیهای فراوانی به چشم میآید که در شأن علمی ابومخنف نیست. دراین ارتباط شماره فردا را پیگیری کنید.
تصویر آینده روزنامه نگاری در وب٣
مجید رضاییان
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
یکم: روزنامه نگاری را باید در ترازوی «تکنولوژی» و «خرد» مورد سنجش قرار بدهیم. اگر از وب هوشمند، دیتاها و دیتاهای بزرگ، روباتها و روباتهای هوشمند برای عصر وب 3 تاکنون بسیار شنیدهایم؛ ولی هنوز تصویر روشنی از آن در دست نداریم، با وجود این، امر مسلم آن است که «روزنامه نگاری آینده» به میزانی که تکنولوژی محور است؛ انسان محور نخواهد بود و این بزرگترین چالش روزنامه نگاری و در عین حال تصویر روزنامه نگاری آینده است. در اینجا یک نکته ظریف باقی میماند: «تکلیف هویت روزنامه نگاری با اتکای به انسان و خرد چه میشود؟»
دوم: ما در ایران مبحث «مطالعات روزنامه نگاری» را با «مطالعات رسانه» مخلوط میکنیم؛ در حالی که در همه جای دنیا، بین این دو، تفاوت اساسی وجود دارد. زیرا یکی، محتوا محور و دیگری فرم محور است. پاسخ پرسش پیش گفته، در اینجا با شناخت تفاوت این دو با یکدیگر، روشن میشود. «تکنولوژی»، مطالعات رسانه را و اشکال مربوط به آن را - بیش از آنچه در وب 2 و شبکههای اجتماعی دیدیم - تغییر اساسی خواهد داد؛ اما مطالعات روزنامه نگاری، اتکای به انسان و خردورزی را هرگز از دست نمیدهد، گرچه با چالش مواجه خواهد شد.
سوم: این روزها سخن از «دیتا ژورنالیسم» بسیار به گوش میرسد: گرچه تعریف واحدی درباره آن هنوز ارائه نشده است، اما واقعیت آن است که ما وارد عصر دادهها میشویم و همین امر، ما را وارد نوع جدیدی از روزنامه نگاری تکنولوژی محور خواهد کرد که از نظر من، بقایی نخواهد داشت. چنانچه در ابتدای اوجگیری شبکههای اجتماعی – در حوالی سال 2010 - در کلاسها، بارها این مضمون را نقد کردم که «روزنامهنگاری جایگزین» (روزنامه نگاری شبکهای) چندان پا نخواهد گرفت و دیدیم چنین شد.
ارزیابی من نیز، درباره دیتا ژورنالیسم این است که تکنولوژی هوشمند، وب هوشمند و روباتها نمیتوانند در رقابت با انسان و خرد پا به عرصه محتوا بگذارند و مانند انسان در روزنامه نگاری، تولید محتوای عمیق داشته باشند.
آخر: اینجاست که تعارض تکنولوژی و خرد - روزنامهنگاری و رسانه هوشمند- تحلیل و روباتها و نرم افزارها و نهایتاً جنگ انسان و روزنامه نگار با دادهها، تکلیف را برای روزنامه نگاران فردای ما روشن کرده است: «هیچ راهی شایستهتر و کارآمدتر از روزنامه نگاری تحلیلی نیست.»
روزنامه نگاری تحلیلی، تنها ژانری است که به همه ما روزنامه نگاران، می آموزد چه تکنولوژی، هوشمند باشد یا نباشد؛ ما برای مخاطبان باید درباره دو عنصرآخر روزنامه نگاری – چگونگی و چرایی- سخن بگوییم. این همان راز پویایی روزنامه نگاری در آینده است که تکنولوژی توان پاسخگویی به آن را ندارد. افزون بر آن، به یاد داشته باشیم که «انفجار دادهها و دادههای بزرگ» با ظهور اینترنت اشیا هرگز به معنای این نیست که میتوان روی پرسشهای اصلی انسان، مخاطب و جامعه، خط قرمز کشید. مگر شبکههای اجتماعی در عمر 15 ساله خود، توانستند پاسخ پرسشهای اصلی مخاطب را بدهند؟ آیا توانستند جای روزنامه نگاری حرفهای را بگیرند و با اتکا به ژانر روزنامه نگاری تحلیلی، پاسخ چگونگیها و چراییهای رویدادها، تحولات و ابهامها را بدهند؟ واقعیت آن است که پاسخ منفی است و نتیجه اینکه روزنامه نگاری تحلیلی در عصر وب 2 عمیقتر شد و در عصر وب هوشمند، قطعاً کارآمدتر
میشود.همه اینها به مناسبت روز خبرنگار به ما این درس را میدهد که هرگز نمیتوان، نه روزنامه نگار و نه رسانه را محدود کرد و آزادی را از او گرفت؛ چرا که ژانرهای متعدد و سبکهای فراوانی وجود دارد که روزنامه نگاران، براساس آن میتوانند راه حرفهای خود را بیابند و پویا و تحلیلی، ادامه مسیر دهند.
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
یکم: روزنامه نگاری را باید در ترازوی «تکنولوژی» و «خرد» مورد سنجش قرار بدهیم. اگر از وب هوشمند، دیتاها و دیتاهای بزرگ، روباتها و روباتهای هوشمند برای عصر وب 3 تاکنون بسیار شنیدهایم؛ ولی هنوز تصویر روشنی از آن در دست نداریم، با وجود این، امر مسلم آن است که «روزنامه نگاری آینده» به میزانی که تکنولوژی محور است؛ انسان محور نخواهد بود و این بزرگترین چالش روزنامه نگاری و در عین حال تصویر روزنامه نگاری آینده است. در اینجا یک نکته ظریف باقی میماند: «تکلیف هویت روزنامه نگاری با اتکای به انسان و خرد چه میشود؟»
دوم: ما در ایران مبحث «مطالعات روزنامه نگاری» را با «مطالعات رسانه» مخلوط میکنیم؛ در حالی که در همه جای دنیا، بین این دو، تفاوت اساسی وجود دارد. زیرا یکی، محتوا محور و دیگری فرم محور است. پاسخ پرسش پیش گفته، در اینجا با شناخت تفاوت این دو با یکدیگر، روشن میشود. «تکنولوژی»، مطالعات رسانه را و اشکال مربوط به آن را - بیش از آنچه در وب 2 و شبکههای اجتماعی دیدیم - تغییر اساسی خواهد داد؛ اما مطالعات روزنامه نگاری، اتکای به انسان و خردورزی را هرگز از دست نمیدهد، گرچه با چالش مواجه خواهد شد.
سوم: این روزها سخن از «دیتا ژورنالیسم» بسیار به گوش میرسد: گرچه تعریف واحدی درباره آن هنوز ارائه نشده است، اما واقعیت آن است که ما وارد عصر دادهها میشویم و همین امر، ما را وارد نوع جدیدی از روزنامه نگاری تکنولوژی محور خواهد کرد که از نظر من، بقایی نخواهد داشت. چنانچه در ابتدای اوجگیری شبکههای اجتماعی – در حوالی سال 2010 - در کلاسها، بارها این مضمون را نقد کردم که «روزنامهنگاری جایگزین» (روزنامه نگاری شبکهای) چندان پا نخواهد گرفت و دیدیم چنین شد.
ارزیابی من نیز، درباره دیتا ژورنالیسم این است که تکنولوژی هوشمند، وب هوشمند و روباتها نمیتوانند در رقابت با انسان و خرد پا به عرصه محتوا بگذارند و مانند انسان در روزنامه نگاری، تولید محتوای عمیق داشته باشند.
آخر: اینجاست که تعارض تکنولوژی و خرد - روزنامهنگاری و رسانه هوشمند- تحلیل و روباتها و نرم افزارها و نهایتاً جنگ انسان و روزنامه نگار با دادهها، تکلیف را برای روزنامه نگاران فردای ما روشن کرده است: «هیچ راهی شایستهتر و کارآمدتر از روزنامه نگاری تحلیلی نیست.»
روزنامه نگاری تحلیلی، تنها ژانری است که به همه ما روزنامه نگاران، می آموزد چه تکنولوژی، هوشمند باشد یا نباشد؛ ما برای مخاطبان باید درباره دو عنصرآخر روزنامه نگاری – چگونگی و چرایی- سخن بگوییم. این همان راز پویایی روزنامه نگاری در آینده است که تکنولوژی توان پاسخگویی به آن را ندارد. افزون بر آن، به یاد داشته باشیم که «انفجار دادهها و دادههای بزرگ» با ظهور اینترنت اشیا هرگز به معنای این نیست که میتوان روی پرسشهای اصلی انسان، مخاطب و جامعه، خط قرمز کشید. مگر شبکههای اجتماعی در عمر 15 ساله خود، توانستند پاسخ پرسشهای اصلی مخاطب را بدهند؟ آیا توانستند جای روزنامه نگاری حرفهای را بگیرند و با اتکا به ژانر روزنامه نگاری تحلیلی، پاسخ چگونگیها و چراییهای رویدادها، تحولات و ابهامها را بدهند؟ واقعیت آن است که پاسخ منفی است و نتیجه اینکه روزنامه نگاری تحلیلی در عصر وب 2 عمیقتر شد و در عصر وب هوشمند، قطعاً کارآمدتر
میشود.همه اینها به مناسبت روز خبرنگار به ما این درس را میدهد که هرگز نمیتوان، نه روزنامه نگار و نه رسانه را محدود کرد و آزادی را از او گرفت؛ چرا که ژانرهای متعدد و سبکهای فراوانی وجود دارد که روزنامه نگاران، براساس آن میتوانند راه حرفهای خود را بیابند و پویا و تحلیلی، ادامه مسیر دهند.
همه قابهای آشنا و دکوپاژهای جذاب کیمیایی
محمد رحمانیان
نمایشنامه نویس، کارگردان و مدرس دانشگاه
فیلم «خون شد» به نویسندگی و کارگردانی مسعود کیمیایی که در سال 1398ساخته شد، فیلمی با همه قابهای آشنا با دکوپاژ جذابی که معمولاً این فهم دکوپاژی را در کار چند کارگردان میبینید.
این فیلم نکات بسیار خوبی دارد. با بازی بسیار خوب سعید آقاخانی در نقش فضلی که از زندان آزاد شده و متوجه میشود بزودی خانه پدری قرار به تخریب دارد، پس تصمیم میگیرد تمام حیثیت و آبرویش را گذاشته، با جمع کردن سایر بچهها در کنار هم دوباره چراغهای خانه را روشن کند.
همین داستان یک خطی کافی است تا متوجه قصه جدیدترین ساخته کیمیایی شویم.«فضلی» ابتدا مرتضی و پس از آن دو خواهر دیگر خود یعنی فاطمه و شراره را گردهم میآورد و تا آخرین قطره خون هم برای دفاع از خانه و خانواده مایه میگذارد. به جرأت میتوان گفت شگرفترین بازی از آن لیلا زارع در نقش «فاطمه» است که بخوبی نقش یک زن خیابانی معتاد را بازی کرده و حتی از لحاظ فیزیکی هم به طرز حیرتآوری به نقش نزدیک شده است.بهطور کلی داستانهای مسعود کیمیایی روایتی پُرمایه را به تصویر میکشند، از تأثیراتی اجتماعی از طبقهای فراموش شده که میخواهند زیر پوست شهر زنده بمانند. شهری که در جدال با مدرنیته و سنت هنوز راه درازی در پیش دارد.
نمایشنامه نویس، کارگردان و مدرس دانشگاه
فیلم «خون شد» به نویسندگی و کارگردانی مسعود کیمیایی که در سال 1398ساخته شد، فیلمی با همه قابهای آشنا با دکوپاژ جذابی که معمولاً این فهم دکوپاژی را در کار چند کارگردان میبینید.
این فیلم نکات بسیار خوبی دارد. با بازی بسیار خوب سعید آقاخانی در نقش فضلی که از زندان آزاد شده و متوجه میشود بزودی خانه پدری قرار به تخریب دارد، پس تصمیم میگیرد تمام حیثیت و آبرویش را گذاشته، با جمع کردن سایر بچهها در کنار هم دوباره چراغهای خانه را روشن کند.
همین داستان یک خطی کافی است تا متوجه قصه جدیدترین ساخته کیمیایی شویم.«فضلی» ابتدا مرتضی و پس از آن دو خواهر دیگر خود یعنی فاطمه و شراره را گردهم میآورد و تا آخرین قطره خون هم برای دفاع از خانه و خانواده مایه میگذارد. به جرأت میتوان گفت شگرفترین بازی از آن لیلا زارع در نقش «فاطمه» است که بخوبی نقش یک زن خیابانی معتاد را بازی کرده و حتی از لحاظ فیزیکی هم به طرز حیرتآوری به نقش نزدیک شده است.بهطور کلی داستانهای مسعود کیمیایی روایتی پُرمایه را به تصویر میکشند، از تأثیراتی اجتماعی از طبقهای فراموش شده که میخواهند زیر پوست شهر زنده بمانند. شهری که در جدال با مدرنیته و سنت هنوز راه درازی در پیش دارد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
پژمان جمشیدی: هیچ وقت از انتقادها گلهمند نبودم
-
نگذارید خیلی دیر شود
-
خبرنگاران، دیدهبانان دانایی
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
مقتل ابومخنف وسندیت آن
-
تصویر آینده روزنامه نگاری در وب٣
-
همه قابهای آشنا و دکوپاژهای جذاب کیمیایی
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین