«رهبری کاریزماتیک امام خمینی(ره)» در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سید هادی خامنهای
کمک به خلق برای رسیدن به حق
فرزانه اسکندریان
«زندگی سیاسی» حضرت امام خمینی(ره) بیشک جدا از «زندگی اجتماعی»، «زندگی علمی» و «زندگی معنوی- عرفانی» ایشان نیست. از این رو برای پی بردن به منشور اندیشه سیاسی امام(ره) باید ویژگی شخصیتی ایشان را در ابعاد مختلف مورد بازخوانی قرار داد؛ ویژگیهایی که ایشان را در مقام یک «مصلح اجتماعی» و «رهبری کاریزماتیک» به جامعه معرفی کرد؛ «صبر و خویشتنداری»، «شجاعت و خطرپذیری»، «صداقت و صمیمیت»، «مردمدوستی و مردمباوری» و «مرجعیت و اَعلمیت» از جمله خصلتهای بارز حضرت امام(ره) است که در ساخت چهره کاریزماتیک و بهعنوان رهبری پرجاذبه مؤثر بود. برای پی بردن به ابعاد دیگری از ویژگیهای رهبری کاریزماتیک حضرت امام خمینی(ره) با حجتالاسلام والمسلمین سید هادی خامنهای، رئیس پژوهشکده تاریخ اسلام و دبیر کل مجمع نیروهای خط امام، بهگفتوگو نشستیم و ایشان پیرامون این موضوع به نکات قابل تأملی اشاره کردند که در ادامه میخوانید.
جناب خامنهای، از حضرت امام خمینی(ره) بهعنوان «رهبری کاریزماتیک» نام برده میشود، چنانکه حتی مخالفان و منتقدان ایشان هم به این ویژگی شخصیتیشان معترف هستند. حال میخواهیم از شما بشنویم سه ویژگی برجستهای که در شخصیت، سبک زندگی و نوع رهبری حضرت امام خمینی(ره) وجود داشت که ایشان را به مثابه «رهبری کاریزماتیک» مشهور و محبوب کرد و اعتماد مردم را نسبت به ایشان جلب کرد، چه بود؟
بهگمان من سه ویژگی مؤثر امام خمینی(ره) در شکلگیری کاریزمای ایشان را این گونه میتوان برشمرد؛ نخست، ایمان کامل به راهی که انتخاب کرده بودند. دوم، صداقت، قاطعیت و شجاعت در پیمودن مسیر و سوم، متکی بودن به علم و منطق و استدلال همهکس فهم و خردپذیر. داشتن این سه خصوصیت در کنار بسیاری ویژگیهای دیگر، اعتماد مردم را نسبت به ایشان جلب کرد.
در طول سالهای قبل و بعد از انقلاب و در مواجهه با انواع بحرانها، مردم بدرستی دریافتند که ایشان چقدر با «طمأنینه» و «آرامش» و «شجاعتی مثال زدنی» بر مشکلات فائق میآمدند و جامعه را از کوران حوادث خارج میکردند.
تاریخ نشان داده است که رهبران کاریزماتیک، علاوه بر ویژگیهای شخصیتی، افرادی هستند که در طول زمان و هنگام مواجهه با خطر و چالشهای بزرگ سیاسی و اجتماعی، عملکردی «درست» و «قابل پذیرش» از سوی همگان را از خود بروز میدهند و به «نقطه اتکای جامعه» بدل میشوند. کاریزمای حضرت امام خمینی(ره) بتدریج تا آنجا بالا رفت که در سال 57 تمام گروههای سیاسی و جریانهای فکری مخالف و منتقد رژیم شاه، با وجود تفاوتها و رقابتهایی که با هم داشتند، بهصورت یکپارچه در برابر رهبری امام(ره) و هدایت ایشان تسلیم بودند.
بعد از انقلاب هم همین کاریزما بود که توانست بحرانهایی مثل تجزیهطلبی گروههای وابسته به خارج و ترورهای منافقین و جنگ تحمیلی را مهار کند.
مردمدوستی» و «مردمباوری» در نگاه حضرت امام(ره) از یکسو و اجتناب ایشان از «مرید پروری» از سوی دیگر، چقدر نقش داشت در اینکه ایشان را به یک «رهبر پرجاذبه» نزد مردم بدل کند؟
اساس و بنیان اصلی ورود حضرت امام خمینی(ره) به عرصه انقلاب، مسئولیتپذیری در قبال جامعه و عشق به مردم و دلسوزی برای آحاد انسانها بخصوص محرومان و طبقات مستضعف بود. این واقعیت با تأمل در سیره و بیانات ایشان، کاملاً مشهود و قابل درک است.
حضرت امام خمینی(ره) خود را برای مردم میخواست و هیچ انگیزهای برای سوءاستفاده از مردم به نفع خود نداشت. به همین دلیل است که هیچ گرایشی به «مرید پروری» ندارد، اجازه نمیدهد کسی بهدنبال ایشان راه بیفتد یا بیت و دفتر ایشان را به رخ دیگران بکشد.
در سالهای دهه شصت که ما در مجلس و کمیسیون اقتصادی بودیم، از نزدیک میدیدیم که رویکرد عمومی مجموعه نظام، رعایت حال مردم است. نگاهی به مصوبات مجلس و عملکرد دولت در آن سالها نشان میدهد که با وجود جنگ و تحریم و کاهش قیمت نفت، کوشش همه این بود که هیچ فشاری به مردم وارد نشود. این رویکرد متأثر از نگاهی بود که حضرت امام خمینی(ره) به مردم داشت و اجازه نمیداد فشاری بر مردم وارد شود.
نکته مهم دیگری که همین جا باید بر آن تأکید کنم، باور حضرت امام خمینی(ره) به نقش مردم در مشروعیتبخشی به نظام است، یعنی امام(ره) علاوه بر مشروعیت دینی که برای فقیه جامعالشرایط در تشکیل و رهبری حکومت قائل هستند، نظر مردم را در کنار آن لازم میدانند و به مشروعیت دوگانه حکومت قائل هستند. همان چیزی که در کلام امام علی(ع) هنگام پذیرش خلافت مشاهده میشود.
«سلوک عرفانی» و «زندگی معنوی» حضرت امام خمینی(ره)، آیا در شکلگیری شخصیت کاریزماتیک ایشان نقش داشت؟
قطعاً نقش داشت؛ هم بهدلیل حیات معنوی ایشان که مورد عنایت خدا بود و هم بهدلیل ارتباط نزدیک با مردم که از همان روحیه معنوی میآمد.
بیتردید یکی از ویژگیهای ممتاز حضرت امام خمینی(ره) این است که از سالهای جوانی به تزکیه نفس و پیمودن مراتب عرفان نظری و عملی پرداخت و با همین پیشینه، گام در راهی نهاد که از عهده هرکسی بر نمیآمد. راه دراز و دشواری که به توکل و اتکای بیحد و حصر به قدرت و مشیت پروردگار عالم نیاز داشت و این خصوصیت، زاییده «عرفان عملی» ایشان است که به او قدرت و اعتماد به نفس و اطمینان و امید به آینده میبخشید.
نکته حائز اهمیت این است که از منظر حضرت امام خمینی(ره)، عرفان به معنی کنارهگیری از جامعه نیست بلکه عارف باید راهنمای مردم باشد. در آثار مکتوب ایشان هست که آخرین مرحله سفر معنوی سالک «کمک به خلق برای رسیدن به حق» است. دقیقاً به همین دلیل است که همچون حضرت علی(ع) از هر مظلومی دفاع میکنند. خود ایشان در اشارهای لطیف درباره بیداری و اهمیت آن در عرفان تأکید میکنند که ملتهای مستضعف جهان، بیدار شدهاند و انشاءالله پیروز خواهند شد، یعنی میان «بیداری عرفانی» و «بیداری سیاسی و اجتماعی» قائل به یک نسبت طبیعی هستند و آنها را همسو میدانند.
حضرت امام خمینی(ره) بهعنوان «استاد اخلاق» و کسی که «شأن اخلاق را در ساحت سیاست» رعایت میکردند، شناخته میشوند. این امر چقدر موجب شد که رهبری ایشان مورد اقبال عمومی قرار گیرد؟
حضرت امام خمینی(ره) پیش از آغاز نهضت، یکی از استادان سرشناس درس اخلاق بود و همه ایشان را بهعنوان یکی از الگوهای برجسته اخلاق میشناختند. کسی ندید که حضرت امام خمینی(ره) برای پیشبرد امور نهضت یا تثبیت نظام به مردم دروغ بگوید. همیشه به مسئولان تأکید داشتند که با مردم صادق باشید و مشکلات را مستقیم با آنان درمیان بگذارید.
در سالهای نهضت و پس از انقلاب، هیچکس سراغ ندارد که حضرت امام خمینی(ره) به کسی و حتی مخالفان خود توهین کرده باشد. یادم هست وقتی در اوایل دهه شصت به درخواست ایشان همراه یکی دو نفر از دوستان، از وضعیت زندانهای سیاسی بازرسی میکردیم، از نزدیک شاهد بودیم که تا چه اندازه نسبت به وضع زندانیها حساس بودند و از بعضی فشارها و کمبودهایی که برای زندانیها ایجاد شده بود، برآشفته شدند و با مسئولان مربوطه برخورد کردند. این درحالی بود که همین افراد در زمره مخالفان سیاسی و گروههای برانداز و تروریستی بودند.
وقتی جمعیت استقبالکننده از ایشان در روز دوازدهم بهمن سال 57 و مراسم تشییع جنازه ایشان در سال 68 را مقایسه کنید، میبینید جمعیت بیشتر شده، یعنی مسئولی بعد از 10 سال رهبری، نه تنها با کاهش محبوبیت مواجه نشد که محبوبیت او افزایش هم یافت و این چیزی نیست جز ثمره «صداقت» و «زیست اخلاقی» حضرت امام(ره).
نیمنگاه
سه ویژگی مؤثر حضرت امام خمینی(ره) در شکلگیری کاریزمای ایشان را این گونه میتوان برشمرد؛ نخست، ایمان کامل به راهی که انتخاب کرده بودند. دوم؛ صداقت، قاطعیت و شجاعت در پیمودن مسیر و سوم؛ متکی بودن به علم و منطق و استدلال همهکس فهم و خردپذیر.
رهبران کاریزماتیک، علاوه بر ویژگیهای شخصیتی، افرادی هستند که در طول زمان و هنگام مواجهه با خطر و چالشهای بزرگ سیاسی و اجتماعی، عملکردی «درست» و «قابل پذیرش» از سوی همگان را از خود بروز میدهند و به «نقطه اتکای جامعه» بدل میشوند.
کاریزمای حضرت امام خمینی(ره) بتدریج تا آنجا بالا رفت که در سال 57 تمام گروههای سیاسی و جریانهای فکری مخالف و منتقد رژیم شاه، با وجود تفاوتها و رقابتهایی که با هم داشتند، بهصورت یکپارچه در برابر رهبری امام خمینی(ره) و هدایت ایشان تسلیم بودند. بعد از انقلاب هم، همین کاریزما بود که توانست بحرانهایی مثل تجزیهطلبی گروههای وابسته به خارج و ترورهای منافقین و جنگ تحمیلی را مهار کند.
از منظر حضرت امام خمینی(ره)، عرفان به معنی کنارهگیری از جامعه نیست بلکه عارف باید راهنمای مردم باشد. در آثار مکتوب ایشان هست که آخرین مرحله سفر معنوی سالک «کمک به خلق برای رسیدن به حق» است. دقیقاً به همین دلیل است که همچون حضرت علی(ع) از هر مظلومی دفاع میکنند.
اساس و بنیان اصلی ورود حضرت امام خمینی(ره) به عرصه انقلاب، مسئولیتپذیری در قبال جامعه و عشق به مردم و دلسوزی برای آحاد انسانها بخصوص محرومان و طبقات مستضعف بود. این خصوصیت، زاییده «عرفان عملی» ایشان است که به او قدرت و اعتماد به نفس و اطمینان و امید به آینده میبخشید.
«حقوق سیاسی مردم» در منظومه فکری رهبر کبیر انقلاب
از مردممداری تا مردمباوری
محمود شفیعی
دکترای علومسیاسی و استاد دانشگاه
حضرت امام خمینی(ره) از جمله فقیهان نواندیش معتقد به حقوق سیاسی مردم و از حامیان دخالت و مشارکت عموم در عرصه زندگی سیاسی است که نظارت همگانی بر حکومت را حقی شرعی دانسته و آن را به رسمیت میشناختند. این اعتقاد در دوران مبارزه سیاسی امام خمینی(ره) قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از پیروزی و استقرار جمهوری اسلامی پابرجا باقی ماند. حضرت امام(ره) معتقد بودند که «حکومت در همه مراتب خود، متکى به آراى مردم و تحت نظارت و ارزیابى و انتقاد عمومى خواهد بود.» به نظر امام(ره) «آگاهى مردم و مشارکت و نظارت و همگامى آنها با حکومت منتخب خودشان، خود بزرگترین ضمانت حفظ امنیت در جامعه خواهد بود.» (امام خمینی؛ صحیفه امام، ج4، مصاحبه با خبرگزارى رویترز، محتواى سیاسى و اجتماعى حکومت، ص160) امام خمینی(ره) انتخاب رئیس قوه مجریه و نمایندگان مجلس را از باب حق تعیین سرنوشت از حقوق مردم برشمرده و بر نظارت مردم به فرایند کار این دو قوه تا آنجا که حتی بتوانند رئیس قوه را عزل کنند، (صحیفه امام، ج5، صص24-323) تصریح نمودهاند. از منظر رهبر کبیر انقلاب، حق نظارت ملت بر حکومتِ خودساخته همیشه محفوظ خواهد بود. (صحیفه امام، ص422)
امام خمینی(ره) در چهارم بهمن 57 در نوفل لوشاتو سخنرانی ایراد کردهاند که موضوعش «نظارت مردم بر امور جاری کشور» است. او در این سخنرانی با تشبیه مملکت به یک خانه مشترک که متعلق به همه ساکنان آن منزل محسوب می شود، آبادانی یک کشور را محصول اشتراک مساعی و همکاری آحاد ملت و دولت و خصوصاً نظارت همهجانبه آحاد مردم بر تکتک صاحبمنصبان و مقامات اداری، دانستهاند. ایشان، در ادامه، انحطاط کشور را ناشی از بیقانونی رأس مملکت دانسته که دیگر اجزای حکومت نیز به تقلید از او بر بیقانونی دامن میزنند. در عوض، پیشرفت تمدنی و معنویت یک نظام را در گرو تقید بر قانون و نظارت همهجانبه مردم بر تمامی نیروهای سیاسی دانسته و با تأکید بر رشد و آگاهی مردم، به صراحت اعلام مینمایند که کشور متعلق به اسلام و همه ملت ایران است. (صحیفه امام، ج 21، ص 57-155) این دیدگاه امام(ره)، بعد از ورود ایشان به ایران نیز همواره در سخنرانیهای گوناگونشان تداوم یافت.حضرت امام(ره) بعد از ورود به ایران در یک سخنرانی به صراحت مسأله نظارت جدی مردم بر حکومت را مطرح نمودند و تأکید کردهاند که هم حدیث «کلکم راع» و هم «سیره عملی مسلمانان صدر اسلام» دال بر این است که مردم این «حق» و بلکه این «وظیفه» را دارند که در مقابل هرگونه کجروی حکومت و حاکمان از بالاترین مقام تا پایینترین، نظارت نمایند و جلوی انحرافات حکومت را در هر سطح و ساحتی با شجاعت و بیپروایی بگیرند. امام(ره) به طور مشخص پاسخ یک مسلمان به عمر را که اگر راهت را کج کنی با شمشیرم راستت میکنم، برای ادعای خود شاهد آوردهاند. (صحیفه امام، ج8، صص7-5)
حضرت امام خمینی(ره) در یک سخنرانی برای ناظران و مجریان انتخابات، با حدت و شدت فراوان از دخالت آنان در فرایند انتخابات به مثابه حق مسلم مردم برای انتخاب هیأت حاکمه در نظامهای جمهوری بر خلاف نظامهای سلطنتی، هشدار میدهند و تصریح مینمایند که هرگونه دخالت ناظر یا مجری، فراتر از نظارت و اجرا، باعث تبدیل شدن حکومت اسلامی به حکومت طاغوتی می شود و قضاوت عمومی، که امام(ره) بسیار بر آن تکیه مینمایند، این خواهد بود که تغییری در بین دو رژیم بهوجود نیامده است. (صحیفه امام، ج9، صص 22-120) و همواره در این زمینه بر عوامل اجرایی و نظارتی رسمی، هشدار میدهند. (صحیفه امام، ج9، ص124 و ص528) امام خمینی(ره) امکان شکلگیری نظارت همگانی بر همه امور را به عنوان معجزه و هدیه الهی در جمهوری اسلامی دانستهاند که باید قدر این نعمت الهی به جا آورده شود. (صحیفه امام، ج14، ص 204) امام(ره) در جایی تصریح مینمایند که «امر سیاسی» مربوط به همه است و اگر مردم مسئولان را به حال خود رها کنند و در سیاست دخالت نکنند و نظارت خود بر امور مسئولان را جدی نگیرند، تباهی در سیاست رخنه میکند. ملت از طریق نظارت است که خطاکاران و آنان را که اعمالشان را نمیپسندند، برای بار دیگر آنها را کنار میگذارند و از امکان انتخاب دوباره محرومشان مینمایند. (صحیفه امام، ج15، صص 18-16) حضرت امام خمینی(ره) به صراحت خطاب به مسئولان کشوری اظهارنمودند که ملت، شریک بزرگ حکومت است و هر سه قوه کشور عاملان آنان هستند و شرکت دادن آنها در امور سیاسی تکلیفی است به عهده دولت. (صحیفه امام، ج 20، 5-54)
در نظر، عمل و بیانِ حضرت امام خمینی(ره)، بخش مهمی از بحث امر به معروف و نهی از منکر، چه در دوران مبارزه با رژیم پهلوی و چه بعد از تأسیس جمهوری اسلامی، بهعنوان فرضیهای همگانی، هم از جهت کسانی که این فریضه را انجام میدهند و نیز نسبت به فرد، گروه یا نهادهایی که مورد امر و نهی قرار میگیرند، (صحیفه امام، ج8، صص 88-487) در ارتباط با مسئولیت اجتماعی و سیاسی مطرح شده است. سرمنشأ توانایی توده مردم و حق آنان برای انجام چنین دستوری از آنجاست که از منظر امام خمینی(ره) همه ارکان دولت اعم از اجرایی، تقنینی، قضایی و نظامی همه از خود ملتاند و فاصلهای بین آنان وجود ندارد. (صحیفه امام، ج 13، ص 170) رهبر انقلاب این فرضیه را برای کنترل نادانی و ریاستطلبی لازم شمردهاند. (امام خمینی، تحریر الوسیله، ترجمه بی نا، 2ج، ج 1 (بی نا: بیجا، بیتا) ص526) و از طرفی امر به معروف و نهی از منکر را سازوکاری مناسب برای اصلاح جامعه دانستهاند. (همان، ج 10، ص268) این فریضه برای امام خمینی(ره) از چنان اهمیتی برخوردار بود که بعد از پیروزی انقلاب طرح تأسیس دایره امر به معروف و نهی از منکر مستقل از دولت به عنوان قوهای مدنی در راستای مبارزه با فساد و اصلاح نهادها، سازمانها و امور سیاسی را وعده میدهند. (همان، ج6، ص 274) و چند ماه بعد در دوران دولت موقت به شورای انقلاب برای تأسیس اداره امر به معروف و نهی از منکر مستقل از دولت بهعنوان ناظر بر اعمال دولت، ادارات دولتی و اقشار ملت و حق اجرای احکام الهی علیه هر متخلفی، رسماً دستور صادر مینمایند. البته این دستور با مخالفت دولت موقت، با دلایلی که آنان ارائه میکردند، عملی نشد. (همان، ج 9، ص 213) چنین طرحی و دستور بعدی صادر شده، نشان میدهد که حضرت امام(ره) دولت را نه عین دین و شرع که آن را مؤسسهای سیاسی در معرض انواع خطاها میدانسته است. از اینرو، بر این اعتقاد بودند که دولت و تمام نیروهای سیاسی باید تحت نظارت مستقل شرع قرار گیرند و این نهاد شرعی در حیطه کاری خودش نسبت به دولت دست بالا را باید داشته باشد.
حضرت امام خمینی(ره) مداحی به جای انتقاد از دولت و حاکمان را از مختصات رژیم سابق و گسترش انتقاد از دولت و حاکمان را از مختصات جمهوری اسلامی تلقی کردهاند (همان، ج9، ص 196 و ج 10، ص 187 و ص 532 و ج 11، ص 9) و اذعان نمودهاند که یکی از اهداف انقلاب به دست آوردن آزادی بود و وجود انتقاد در جامعه نشانه رسیدن به چنین هدفی است. (همان، ج 10، ص 516) حضرت امام(ره) هشدار دادهاند که رادیو و تلویزیون باید کاملاً مستقل و آزاد باشند و به طور منصفانه انتقادها را منتشر کنند وگرنه به رسانه رژیم پهلوی تبدیل خواهند شد. (همان، ج 12، ص 208)
یکی از انتقادات امام(ره) از رژیمهای موجود در شرق و غرب عالم به پنهانکاری آنان و دور نگه داشتن افکار عمومی از واقعیتها، مربوط میشد. در مقابل معتقد بودند که سلطه در اسلام منفی است و وجود حکومت به معنای سلطه نیست؛ چرا که اولاً حکومت یک وظیفه اضافی در عهده حاکم است و ثانیاً بین مردم و حاکمان حق متقابل وجود دارد و در حکومت اسلامی، مردم حتی ضعیفترینها، میتوانند بالاترین افراد زمامدارشان را استیضاح کنند و آنان باید به شکلی قانعکننده بتوانند پاسخگو باشند. (همان، ج 5، ص 409 و 449)
چنین اظهارنظرهایی از یک مرجع تقلید و بالاترین مقام مذهبی- فقهی که بدون هرگونه شرط و قیدی نظارت مردم بر بالاترین مقامات سیاسی و بر همه امور سیاسی را به رسمیت میشناسند و آن را به صراحت اعلام مینمایند، نشانگر این است که حقوق سیاسی مردم در نظارت بر امور سیاسی از منظر دینی امری مسلم است. خود حضرت امام(ره) به صراحت سرمنشأ آزادی انسان را، در تعیین سرنوشت اجتماعی و سیاسی، در نقد دولت و مشارکت در حکومت، خدا و اسلام دانسته و اظهار نمودهاند که در فرایند حکومت اسلامی دایره آزادی گسترش خواهد یافت و به مرحله بالاتری خواهد رسید. (همان، ج 8، ص 348)
امام(ره) مخالفت حاکمان (بهعنوان صاحبان قدرت) با انتقاد مردم (بهعنوان فاقدان قدرت) را ناشی از ساخته نشدن آنان، غلبه نفس اماره و شیطان و به عبارتی خودخواهی حاکمان دانستهاند. (همان، ج13، ص 99-198) بنابراین، امام خمینی(ره) به طور ضمنی و بسیار جدی دیدگاه مخالفت با انتقاد بهنام دین را تخطئه نمودهاند و در واقع چنین عقایدی را گونهای از انحراف از روح اسلام برشمردهاند که میتواند ناشی از جهل به منطق سیاست یا هواپرستی یا هر دو باشد.