ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام رضا(ع): مسلمان کسى است که مردم از دست و زبان او آسوده باشند و از ما نیست آنکه همسایهاش از شرّ او در امان نباشد.
عیون أخبار الرّضا علیه السلام، ج 1، ص 24
دعای روز سیزدهم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَ الْأَقْذَارِ وَ صَبِّرْنِی فِیهِ عَلَی کائِنَاتِ الْأَقْذَارِ وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَی وَ صُحْبَة الْأَبْرَارِ بِعَوْنِک یا قُرَّة عَینِ الْمَسَاکینِ
خدایا مرا در این ماه از آلودگی ها و ناپاکیها پاک کن، و بر شدنی های مورد تقدیرت شکیبایم گردان، و به پرهیزگاری و همنشینی با نیکان توفیقم ده، به یاریات ای نور چشم درماندگان.
خدایا مرا در این ماه از آلودگی ها و ناپاکیها پاک کن، و بر شدنی های مورد تقدیرت شکیبایم گردان، و به پرهیزگاری و همنشینی با نیکان توفیقم ده، به یاریات ای نور چشم درماندگان.
سیدعلی صالحی: مشغول بازسرایی «عهد جدید» هستم
از آغاز دوره کرونا و بعد از ابتلا به این بیماری در روزهای نخست اپیدمی، به دلیل بیماریهای زمینهای در قرنطینه خودخواسته بسر میبرم؛ فعلاً سرحوصله مشغول نمونهخوانی و غلط گیری کتاب مقدس (عهد عتیق) هستم که بازسرایی آن را در حوالی چهلسالگی شروع کرده و بعد از پنجاه و پنج سالگی به گمانم تمام کردم. هماکنون حروفچینی این کتاب شروع شده است. مدتهاست و از دوره «پیشاکرونا» مشغول بازسرایی عهد جدید (دفتر نهایی) کتاب مقدس هستم؛ از میان اناجیلِ مشابه، انجیلِ کامل «یوحنا» را برگزیدهام؛ زیبا، خواندنی و غرق در پرتابهای ذهنی و مشکوفات شاعرانه است.
گفتههای این شاعر، نویسنده پیشکسوت و نظریه پرداز ادبی با ایسنا
باید در حوزه تئاتر بازار اقتصادی شکل میگرفت
اصغر نوری
نویسنده، مترجم و کارگردان
چندی پیش بههمراه یکی از بازیگران خوب تئاتر، احمد ساعتچیان نمایشنامهخوانی زنده در بستر اینترنت داشتیم که کار کوتاهی بود از ویسنییک و البته چند نمایشنامهخوانی محدود دیگر نیز از برخی دوستان در محیطهایی مثل اینستاگرام دیدم که البته میشد این تعداد بیش از چیزی باشد که شاهد بودیم، اما در این زمینه چالشهایی وجود داشته و دارد.
شاید یکی از دلایل کم اتفاق افتادنش این بود که هنرمندان باید دور هم جمع میشدند و تمرین میکردند و اگرچه چنین تمرینی در مقابل تمرین برای اجرای صحنهای تئاتر سادهتر است اما دوستان با ریسک چنین مسألهای آنهم در این شرایط کرونایی موافق نبودند و به این فکر میکردند که این خطر برای گروه اجرایی که حداقل باید چند جلسه دور هم جمع شوند وجود دارد. در همه چیز مسأله اقتصاد تعیینکننده است. بهعقیده من تجربه انتشار فیلمتئاترها نشان داد که آنچنان استقبالی از این آثار نشد و همین باعث شد گروهها ترغیب نشوند که بیایند در کنار فیلمتئاتر، نمایشنامهخوانی را هم وارد این پروسه کنند و امیدوار باشند که مردم هزینه را پرداخت کنند. در فرانسه اتفاقی افتاد که برای من جالب بود.
بازیگران و هنرمندان فرانسوی، با پولی که از دولت بهعنوان حمایت در دوران بیکاری گرفته بودند چنین کاری انجام دادند و بهجای اینکه بیایند جشنواره برگزار کنند آنهم وقتی اجرای عمومی تعطیل است، بودجه را در قالب بودجه حمایتی، به گروهها و هنرمندان و اهالی تئاتر از طریق بستههای پیشنهادی اختصاص دادند مبنی بر اینکه پژوهش، نمایشنامهخوانی و... را جدی بگیرند و روی این حوزهها کار کنند و کارهایی از این دست پیش بردند و اتفاقاً خیلی خوب هم جواب گرفتند اما هنرمندان ما متأسفانه چنین انگیزه و البته امکاناتی نداشتند و از طرف دیگر امکان دورهم جمعشدن و تمرین و... هم وجود نداشت. حرف من از ابتدا این بود که بهجای برگزاری جشنوارههای مختلف، میشود بودجه را صرف چنین اموری کنند که هم به هنرمندان کمکی شده باشد و هم اینکه چالشهای اقتصادی در این راه تا حدودی برداشته شود و هنرمند بتواند با خیالی راحتتر کارش را انجام بدهد. باید در حوزه تئاتر بازار اقتصادی شکل میگرفت و همانطور که گفتم چنین اتفاقی نیفتاد و از طرفی بودجه جایی خرج شد که آثار آن چنان که باید و شاید دیده نشدند. وقتی ما با یک نگاه دوراندیشانه، بسترهای لازم را فراهم کنیم هم انگیزهاش بهوجود میآید و هم اقتصاد هنر میتواند روی چرخه درست خود قرار بگیرد و در این رهگذر مخاطب هم میتواند در یک بستر مشخص کاری را که دوست دارد ببیند، راحت و آسوده ببیند و هم هنرمند بداند که قرار است چه کند و چه کسی یا کسانی از او حمایت میکنند. تجربهای که کشورهای پیشرفته در این مدت داشتند، محل خوبی برای رجوع ما هم میتوانست باشد تا ببینیم آنها چه کردند و چطور پیش رفتند. البته این را هم نباید ناگفته گذاشت که در این مدت وضعیت آنها به لحاظ دریافت کمکهای مالی قابل مقایسه با ما نیست و همین کمکهای مالی به ذهن و روح هنرمند اجازه میدهد که فکر کند و ایدههایی خلاقانه داشته باشد و اگر بخواهد کاری کند، باز هم از او و ایدهاش حمایت میشود. ما هم میتوانستیم البته با این رویکرد پیش برویم و بودجهها را در حوزههایی مثل پژوهش، نمایشنامهنویسی، نمایشنامهخوانی و ایجاد بازارهای اقتصادی خرج کنیم که حتماً نتیجه بهتری هم از آن گرفت.
نویسنده، مترجم و کارگردان
چندی پیش بههمراه یکی از بازیگران خوب تئاتر، احمد ساعتچیان نمایشنامهخوانی زنده در بستر اینترنت داشتیم که کار کوتاهی بود از ویسنییک و البته چند نمایشنامهخوانی محدود دیگر نیز از برخی دوستان در محیطهایی مثل اینستاگرام دیدم که البته میشد این تعداد بیش از چیزی باشد که شاهد بودیم، اما در این زمینه چالشهایی وجود داشته و دارد.
شاید یکی از دلایل کم اتفاق افتادنش این بود که هنرمندان باید دور هم جمع میشدند و تمرین میکردند و اگرچه چنین تمرینی در مقابل تمرین برای اجرای صحنهای تئاتر سادهتر است اما دوستان با ریسک چنین مسألهای آنهم در این شرایط کرونایی موافق نبودند و به این فکر میکردند که این خطر برای گروه اجرایی که حداقل باید چند جلسه دور هم جمع شوند وجود دارد. در همه چیز مسأله اقتصاد تعیینکننده است. بهعقیده من تجربه انتشار فیلمتئاترها نشان داد که آنچنان استقبالی از این آثار نشد و همین باعث شد گروهها ترغیب نشوند که بیایند در کنار فیلمتئاتر، نمایشنامهخوانی را هم وارد این پروسه کنند و امیدوار باشند که مردم هزینه را پرداخت کنند. در فرانسه اتفاقی افتاد که برای من جالب بود.
بازیگران و هنرمندان فرانسوی، با پولی که از دولت بهعنوان حمایت در دوران بیکاری گرفته بودند چنین کاری انجام دادند و بهجای اینکه بیایند جشنواره برگزار کنند آنهم وقتی اجرای عمومی تعطیل است، بودجه را در قالب بودجه حمایتی، به گروهها و هنرمندان و اهالی تئاتر از طریق بستههای پیشنهادی اختصاص دادند مبنی بر اینکه پژوهش، نمایشنامهخوانی و... را جدی بگیرند و روی این حوزهها کار کنند و کارهایی از این دست پیش بردند و اتفاقاً خیلی خوب هم جواب گرفتند اما هنرمندان ما متأسفانه چنین انگیزه و البته امکاناتی نداشتند و از طرف دیگر امکان دورهم جمعشدن و تمرین و... هم وجود نداشت. حرف من از ابتدا این بود که بهجای برگزاری جشنوارههای مختلف، میشود بودجه را صرف چنین اموری کنند که هم به هنرمندان کمکی شده باشد و هم اینکه چالشهای اقتصادی در این راه تا حدودی برداشته شود و هنرمند بتواند با خیالی راحتتر کارش را انجام بدهد. باید در حوزه تئاتر بازار اقتصادی شکل میگرفت و همانطور که گفتم چنین اتفاقی نیفتاد و از طرفی بودجه جایی خرج شد که آثار آن چنان که باید و شاید دیده نشدند. وقتی ما با یک نگاه دوراندیشانه، بسترهای لازم را فراهم کنیم هم انگیزهاش بهوجود میآید و هم اقتصاد هنر میتواند روی چرخه درست خود قرار بگیرد و در این رهگذر مخاطب هم میتواند در یک بستر مشخص کاری را که دوست دارد ببیند، راحت و آسوده ببیند و هم هنرمند بداند که قرار است چه کند و چه کسی یا کسانی از او حمایت میکنند. تجربهای که کشورهای پیشرفته در این مدت داشتند، محل خوبی برای رجوع ما هم میتوانست باشد تا ببینیم آنها چه کردند و چطور پیش رفتند. البته این را هم نباید ناگفته گذاشت که در این مدت وضعیت آنها به لحاظ دریافت کمکهای مالی قابل مقایسه با ما نیست و همین کمکهای مالی به ذهن و روح هنرمند اجازه میدهد که فکر کند و ایدههایی خلاقانه داشته باشد و اگر بخواهد کاری کند، باز هم از او و ایدهاش حمایت میشود. ما هم میتوانستیم البته با این رویکرد پیش برویم و بودجهها را در حوزههایی مثل پژوهش، نمایشنامهنویسی، نمایشنامهخوانی و ایجاد بازارهای اقتصادی خرج کنیم که حتماً نتیجه بهتری هم از آن گرفت.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کرونای_هندی
کرونای هندی و اتفاقی که با شیوع نوع جهش یافته کرونا در هند میافتد سوژه بحثها و نوشتههای بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی است. عکسهای زیادی از سوزاندن اجساد قربانیان کرونا در هند بازنشر میکنند و از شرایطی که ممکن است دنیا و البته ایران منتظرش باشد میترسند: «هند با جمعیت یک میلیارد و 350 میلیونی استعداد اینو داره راحت 35 میلیون کشته بده.»، «حالا اگه یه عکس از جسدسوزی هند نذاری و ننویسی عجب تصویر آخرالزمانیایه من خودم قول میدم از این مرحله هم با امتیاز خوب عبور کنی»، «بعد از کرونا با صدها کودک مواجهیم که پدر یا مادرشان را بر اثر کرونا از دست دادهاند، با زنان و مردان عاشقی که کرونا همسرشان را ازشان گرفته. بعد از کرونا ملت ما یه سوگواری جمعی و یه تراپی جمعی احتیاج دارند.»، «الان خوندم کرونای هندی از نوع انگلیسی و برزیلی هم وحشتناکتره، سال دیگه این موقع زندهایم آیا؟ با این وضعیت، کی فکرشو میکرد که اینقدر الکی کلیمون بمیریم؟ کاش حداقل امید داشتیم که واکسینه میشیم.»، «کرونای هندی هم اگر مثل برنجشون باشه خوب قد میکشه.»، «کرونای هندی هم مثل بازیگرهای فیلمهاشونه. میپره هوا همزمان500 نفر رو مبتلا میکنه و ۴٠٠ نفر رو میکشه»، «علائم ویروس جهش یافته کرونا بعد از ابتلا حدود ۴۸ ساعت بعد در فرد ظاهر میشود. سرعت انتقال به حدی زیاد است که قابل توصیف نیست. گفته شده موارد ابتلا بهصورت خانوادگی گزارش شده.از دورهمیهای خانوادگی خودداری کنید»، «هند در یک روز ۳۷۰ هزار تست کرونای مثبت داشت که اکثراً از نوع جهش یافته و خطرناکتر هندی بودند.»، «از همین الان بگم، قطعاً و قطعاً کرونای هندی نه تنها به ایران بلکه حداقل به تمامی کشورهای منطقه خواهد آمد. ضمن اینکه قدرت پخش و ماندگاری چند برابره و واکنش واکسنها نسبت به کرونای هندی، ۵۰درصد ضعیفتره.»، «واقعاً دیگه کشش شیوع کرونای هندی رو ندارم»، «شما را جان هر کسی که دوست دارید امثال شب های قدر را در خانه برگزار کنید. در کنج خلوت با خدای خود راز و نیاز کنید و قرار سال دیگر را بگذارید. کرونا شوخی بردار نیست. کشورهای پیشگام در واکسیناسیون را زمینگیر کرده چه رسد به ایران. کرونای هندی هم که در راه است.»، «کرونای هندی دیگه چه کوفتیه؟ اگر قراره تا ابد قرنطینه باشیم بگید یهجور دیگه تا کنیم با خانواده.»، «کرونای هندی افزایش ۲۰ درصدی قدرت انتقال. گویا دنیا قرار اینجوری تموم شه»، «فکر میکردم به جنس غم و مرگ عکسهای کرونا توی این یک سال عادت کردم. اما عکسهایی که از هند میان مثل سیلی میخورن تو صورتت.»، «اون اوایل که کل دنیا کرونا گرفت بجز هند، خیلی جدی تز میدادن که غذاهای هندی چون تنده و ادویه داره کرونا رو میکشه»، «اینجوری که کرونا در هند شیوع پیدا کرده و هندیا دارن اجساد جانباختگان کرونایی رو میسوزونن، دنیا اگه با کرونا هم نابود نشه بر اثر آلودگی هوا حتماً نابود میشه.»
پرتاب هیجان انگیز
بازی مهیج بسکتبال بین تیمهای مهرام تهران و شهرداری گرگان همه را سر ذوق آورد. بخصوص با پرتاب عجیب و غریب پری پتی بازیکن شهرداری گرگان که باعث شد نتیجه بازی تغییر کند و شهرداری گرگان قهرمان بسکتبال ایران شود. خیلیها با شوق و ذوق از این چند ثانیه و پرتابی که به آن «بازر بیتر» میگویند نوشتند و از علاقه مردم گرگان به بسکتبال گفتند: «این شما و این هم جذابترین یک ثانیه دو دقیقهای تاریخ بسکتبال ایران.»، «این بازی قشنگ مهرام و شهرداری گرگان، این ضربه «دست خدا» پری پتی با گزارش عالی آیدین مقیمی بعد سالها و بعد رمونتادا تاریخی بارسا- پاریس در ۲۰۱۷ با گزارش عادل، بهترین مسابقه ورزشی بود که دیدم. اگه این توئیت رو میبینی آقا آیدین مقیمی جداً دمت گرم. گاهی فوتبال هم گزارش کن.»، «شهرداری گرگان برای اولین بار قهرمان لیگ بسکتبال ایران شد. گرگان خیلی حق بر گردن بسکتبال داره، خیلی.»، «الکی الکی توی فینال بسکتبال، طرفدار شهرداری گرگان شدم. جدی جدی قهرمان شد»، «بازی رو زنده نگاه میکردم و باید بگم در تمامی زندگیم چنین بازی بسکتبال مهیجی ندیده بودم»، «اینجوری بگم که گرگان یعنی بسکتبال، علی آباد کتول کشتی، گنبد و ترکمن والیبال»، «چند نفر برام این پرتاب بازر بیتر بازی امروز مهرام و شهرداری گرگان رو فرستادن و خوشحالم که بالاخره به این نتیجه رسیدین که بسکتبال جذابه»، «پری پتی اسطوره گرگان شد»، «یعنی بعد این همه سال که هوادارای بسکتبال گرگان سالن رو تا بیخ پر کردن دقیقاً فصلی باید تیمشون قهرمان میشد که کسی تو سالن نبود.»، «دیشب شاهد جذابترین 18 ثانیه کل تاریخ ورزش ایران تو بسکتبال بودیم.»، «فکر نمی کردم جز فوتبال چیزی بتونه منو انقدر به وجد بیاره. واقعاً قشنگ بود. واقعاً تو یک ثانیه دقیقاً یک ثانیه سرنوشت بازی و قهرمان عوض شد»، «آقای پری پتی، باید مجسمه ات رو وسط فلکه شهرداری گرگان با طلا بسازیم.»، «بسکتبال دیشب واقعاً شست برد، با اینکه تیمم باخت.»، «امشب یک مورد جدید به اسطورههای محلی گرگان اضافه شد: پری پتی، گارد رأس امریکایی تیم شهرداری.»، «چرا باید رابرت مالی، قهرمانی تیم شهرداری گرگان در لیگبرتر بسکتبال ایران رو تبریک بگه؟»
#کرونای_هندی
کرونای هندی و اتفاقی که با شیوع نوع جهش یافته کرونا در هند میافتد سوژه بحثها و نوشتههای بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی است. عکسهای زیادی از سوزاندن اجساد قربانیان کرونا در هند بازنشر میکنند و از شرایطی که ممکن است دنیا و البته ایران منتظرش باشد میترسند: «هند با جمعیت یک میلیارد و 350 میلیونی استعداد اینو داره راحت 35 میلیون کشته بده.»، «حالا اگه یه عکس از جسدسوزی هند نذاری و ننویسی عجب تصویر آخرالزمانیایه من خودم قول میدم از این مرحله هم با امتیاز خوب عبور کنی»، «بعد از کرونا با صدها کودک مواجهیم که پدر یا مادرشان را بر اثر کرونا از دست دادهاند، با زنان و مردان عاشقی که کرونا همسرشان را ازشان گرفته. بعد از کرونا ملت ما یه سوگواری جمعی و یه تراپی جمعی احتیاج دارند.»، «الان خوندم کرونای هندی از نوع انگلیسی و برزیلی هم وحشتناکتره، سال دیگه این موقع زندهایم آیا؟ با این وضعیت، کی فکرشو میکرد که اینقدر الکی کلیمون بمیریم؟ کاش حداقل امید داشتیم که واکسینه میشیم.»، «کرونای هندی هم اگر مثل برنجشون باشه خوب قد میکشه.»، «کرونای هندی هم مثل بازیگرهای فیلمهاشونه. میپره هوا همزمان500 نفر رو مبتلا میکنه و ۴٠٠ نفر رو میکشه»، «علائم ویروس جهش یافته کرونا بعد از ابتلا حدود ۴۸ ساعت بعد در فرد ظاهر میشود. سرعت انتقال به حدی زیاد است که قابل توصیف نیست. گفته شده موارد ابتلا بهصورت خانوادگی گزارش شده.از دورهمیهای خانوادگی خودداری کنید»، «هند در یک روز ۳۷۰ هزار تست کرونای مثبت داشت که اکثراً از نوع جهش یافته و خطرناکتر هندی بودند.»، «از همین الان بگم، قطعاً و قطعاً کرونای هندی نه تنها به ایران بلکه حداقل به تمامی کشورهای منطقه خواهد آمد. ضمن اینکه قدرت پخش و ماندگاری چند برابره و واکنش واکسنها نسبت به کرونای هندی، ۵۰درصد ضعیفتره.»، «واقعاً دیگه کشش شیوع کرونای هندی رو ندارم»، «شما را جان هر کسی که دوست دارید امثال شب های قدر را در خانه برگزار کنید. در کنج خلوت با خدای خود راز و نیاز کنید و قرار سال دیگر را بگذارید. کرونا شوخی بردار نیست. کشورهای پیشگام در واکسیناسیون را زمینگیر کرده چه رسد به ایران. کرونای هندی هم که در راه است.»، «کرونای هندی دیگه چه کوفتیه؟ اگر قراره تا ابد قرنطینه باشیم بگید یهجور دیگه تا کنیم با خانواده.»، «کرونای هندی افزایش ۲۰ درصدی قدرت انتقال. گویا دنیا قرار اینجوری تموم شه»، «فکر میکردم به جنس غم و مرگ عکسهای کرونا توی این یک سال عادت کردم. اما عکسهایی که از هند میان مثل سیلی میخورن تو صورتت.»، «اون اوایل که کل دنیا کرونا گرفت بجز هند، خیلی جدی تز میدادن که غذاهای هندی چون تنده و ادویه داره کرونا رو میکشه»، «اینجوری که کرونا در هند شیوع پیدا کرده و هندیا دارن اجساد جانباختگان کرونایی رو میسوزونن، دنیا اگه با کرونا هم نابود نشه بر اثر آلودگی هوا حتماً نابود میشه.»
پرتاب هیجان انگیز
بازی مهیج بسکتبال بین تیمهای مهرام تهران و شهرداری گرگان همه را سر ذوق آورد. بخصوص با پرتاب عجیب و غریب پری پتی بازیکن شهرداری گرگان که باعث شد نتیجه بازی تغییر کند و شهرداری گرگان قهرمان بسکتبال ایران شود. خیلیها با شوق و ذوق از این چند ثانیه و پرتابی که به آن «بازر بیتر» میگویند نوشتند و از علاقه مردم گرگان به بسکتبال گفتند: «این شما و این هم جذابترین یک ثانیه دو دقیقهای تاریخ بسکتبال ایران.»، «این بازی قشنگ مهرام و شهرداری گرگان، این ضربه «دست خدا» پری پتی با گزارش عالی آیدین مقیمی بعد سالها و بعد رمونتادا تاریخی بارسا- پاریس در ۲۰۱۷ با گزارش عادل، بهترین مسابقه ورزشی بود که دیدم. اگه این توئیت رو میبینی آقا آیدین مقیمی جداً دمت گرم. گاهی فوتبال هم گزارش کن.»، «شهرداری گرگان برای اولین بار قهرمان لیگ بسکتبال ایران شد. گرگان خیلی حق بر گردن بسکتبال داره، خیلی.»، «الکی الکی توی فینال بسکتبال، طرفدار شهرداری گرگان شدم. جدی جدی قهرمان شد»، «بازی رو زنده نگاه میکردم و باید بگم در تمامی زندگیم چنین بازی بسکتبال مهیجی ندیده بودم»، «اینجوری بگم که گرگان یعنی بسکتبال، علی آباد کتول کشتی، گنبد و ترکمن والیبال»، «چند نفر برام این پرتاب بازر بیتر بازی امروز مهرام و شهرداری گرگان رو فرستادن و خوشحالم که بالاخره به این نتیجه رسیدین که بسکتبال جذابه»، «پری پتی اسطوره گرگان شد»، «یعنی بعد این همه سال که هوادارای بسکتبال گرگان سالن رو تا بیخ پر کردن دقیقاً فصلی باید تیمشون قهرمان میشد که کسی تو سالن نبود.»، «دیشب شاهد جذابترین 18 ثانیه کل تاریخ ورزش ایران تو بسکتبال بودیم.»، «فکر نمی کردم جز فوتبال چیزی بتونه منو انقدر به وجد بیاره. واقعاً قشنگ بود. واقعاً تو یک ثانیه دقیقاً یک ثانیه سرنوشت بازی و قهرمان عوض شد»، «آقای پری پتی، باید مجسمه ات رو وسط فلکه شهرداری گرگان با طلا بسازیم.»، «بسکتبال دیشب واقعاً شست برد، با اینکه تیمم باخت.»، «امشب یک مورد جدید به اسطورههای محلی گرگان اضافه شد: پری پتی، گارد رأس امریکایی تیم شهرداری.»، «چرا باید رابرت مالی، قهرمانی تیم شهرداری گرگان در لیگبرتر بسکتبال ایران رو تبریک بگه؟»
تصویر پانورامایی از جهان
نلی محجوب
فعال فرهنگی حوزه ادبیات کودک و نوجوان
دیدن یک حس طبیعی است که بسیاری از بچهها از این حس برخوردارند، اما نگاه کردن آن چیزی است که علاوه بر دیدن اتفاق میافتد، آن اتفاقی که روابط و تناسبها، درک و عمق و تفکر را به همراه دارد. بچهها میبینند. دنیای اطراف را، اتفاقات پیرامون را، اما درک نسبتها، آشنایی و لذت بردن از دیدن با نگاه کردن اتفاق میافتد؛ برای ساخت یک تصویر و درک و لذت از آن، لازم است درست دیدن و خوب دیدن اتفاق بیفتد. این نگاه کردن است که به مرور زمان امکان تجزیه و تحلیل، تخیل، درک مفاهیم و احساس را فراهم میکند؛ در این حالت این چشم نیست که میبیند و فقط قوه بینایی بهعنوان یک حس نیست، چشم ذهن است که فعال میشود و قدرت تمیز دادن را فراهم میکند؛ هر چه کودک در دوران کودکی بهتر نگاه کردن را فرا گرفته باشد، تصاویر بهتری دیده باشد و قدرت درک مفاهیم را بیشتر تجربه کرده باشد نگاهی دقیقتر و بهتری خواهد داشت؛ یکی از راههای تقویت نگاه کودکان دیدن کتابهای تصویری مناسب است؛ کتابهایی که فقط تصاویر صرف نباشند و با جزئیات و هدف درست نویسنده و تصویرگر، تصاویر در کنار هم قرار داده شده باشند و کودک در جستوجوی تصاویر متن را کامل کند؛به چیزی فراتر از متن برسد و با ذهن و تخیل خود جهان داستان را کامل کند.
یکی از کتابهای خوبی که نه تنها برای کودکان که قطعاً برای بزرگسالان هم جذابیت خواهد داشت کتاب «چشمانداز جهان» است که نشان نقره لاکپشت پرنده را در نهمین دوره جایزه کتاب سال لاکپشت پرنده دریافت کرده است. این کتاب به قلم و تصویرگری فانی مارسلو و جولی ژولیت با برگردان محمد ناصر مودودی توسط نشر دیبایه منتشر شده است.
این کتاب آکاردئونی و تصویری ما را به سفری به سراسر دنیا دعوت میکند؛ در این کتاب علاوه بر لذت دیدن تصاویر و هماهنگی زیبای متن و تصویر با اقلیمهای مختلف آشنا میشویم؛ شکل آکاردئونی کتاب باعث به هم پیوستگی تصاویر شده است و ما با دو موقعیت روز و شب و دید متفاوت تصاویر روبهرو هستیم؛هر صفحه به طبیعت یک کشور پرداخته و با باز شدن کل صفحات با یک پانورامای جهان مواجه خواهیم بود. کتاب در ظاهر داستانی ندارد و ما با تصاویری روبهرو هستیم از اقلیمهای گوناگون، اما کنار هم قرار گرفتن اقلیمها و جانورانش خود داستان دیگری میشود برای آشنایی، داستانی که میتوانیم آن را جهان بنامیم؛ جایی برای زیستن همه ما در کنار هم. آن وقت میشود داستان پیچیده و زیبایی که هر یک از ما آن را میتوانیم به گونهای خاص با درک خودمان از هستی و تجربیات و نگاه خودمان بخوانیم. این پیچیدگی و زیبایی حاصل همان شگردی است که در این کتاب به کار گرفته شده، شگردی نو و جذاب برای مخاطب، تا کشف کند و به جستوجو و مقایسه بپردازد و بداند جزئی از یک کل بزرگ است. از یک طرف کتاب که شروع کنی داستان یک روز را به پایان رساندهای و با چرخشی به داستان شب میرسی و حالا امکان مقایسه جهان روز و شب هم فراهم میشود. لذت دیدن جهان در یک کتاب را به همراه کودکانتان تجربه کنید؛ درباره آنچه دیدهاید حرف بزنید و خوب نگاه کنید. حالا فرصت کشف داریم در جهانی که متعلق به همه ماست.
فعال فرهنگی حوزه ادبیات کودک و نوجوان
دیدن یک حس طبیعی است که بسیاری از بچهها از این حس برخوردارند، اما نگاه کردن آن چیزی است که علاوه بر دیدن اتفاق میافتد، آن اتفاقی که روابط و تناسبها، درک و عمق و تفکر را به همراه دارد. بچهها میبینند. دنیای اطراف را، اتفاقات پیرامون را، اما درک نسبتها، آشنایی و لذت بردن از دیدن با نگاه کردن اتفاق میافتد؛ برای ساخت یک تصویر و درک و لذت از آن، لازم است درست دیدن و خوب دیدن اتفاق بیفتد. این نگاه کردن است که به مرور زمان امکان تجزیه و تحلیل، تخیل، درک مفاهیم و احساس را فراهم میکند؛ در این حالت این چشم نیست که میبیند و فقط قوه بینایی بهعنوان یک حس نیست، چشم ذهن است که فعال میشود و قدرت تمیز دادن را فراهم میکند؛ هر چه کودک در دوران کودکی بهتر نگاه کردن را فرا گرفته باشد، تصاویر بهتری دیده باشد و قدرت درک مفاهیم را بیشتر تجربه کرده باشد نگاهی دقیقتر و بهتری خواهد داشت؛ یکی از راههای تقویت نگاه کودکان دیدن کتابهای تصویری مناسب است؛ کتابهایی که فقط تصاویر صرف نباشند و با جزئیات و هدف درست نویسنده و تصویرگر، تصاویر در کنار هم قرار داده شده باشند و کودک در جستوجوی تصاویر متن را کامل کند؛به چیزی فراتر از متن برسد و با ذهن و تخیل خود جهان داستان را کامل کند.
یکی از کتابهای خوبی که نه تنها برای کودکان که قطعاً برای بزرگسالان هم جذابیت خواهد داشت کتاب «چشمانداز جهان» است که نشان نقره لاکپشت پرنده را در نهمین دوره جایزه کتاب سال لاکپشت پرنده دریافت کرده است. این کتاب به قلم و تصویرگری فانی مارسلو و جولی ژولیت با برگردان محمد ناصر مودودی توسط نشر دیبایه منتشر شده است.
این کتاب آکاردئونی و تصویری ما را به سفری به سراسر دنیا دعوت میکند؛ در این کتاب علاوه بر لذت دیدن تصاویر و هماهنگی زیبای متن و تصویر با اقلیمهای مختلف آشنا میشویم؛ شکل آکاردئونی کتاب باعث به هم پیوستگی تصاویر شده است و ما با دو موقعیت روز و شب و دید متفاوت تصاویر روبهرو هستیم؛هر صفحه به طبیعت یک کشور پرداخته و با باز شدن کل صفحات با یک پانورامای جهان مواجه خواهیم بود. کتاب در ظاهر داستانی ندارد و ما با تصاویری روبهرو هستیم از اقلیمهای گوناگون، اما کنار هم قرار گرفتن اقلیمها و جانورانش خود داستان دیگری میشود برای آشنایی، داستانی که میتوانیم آن را جهان بنامیم؛ جایی برای زیستن همه ما در کنار هم. آن وقت میشود داستان پیچیده و زیبایی که هر یک از ما آن را میتوانیم به گونهای خاص با درک خودمان از هستی و تجربیات و نگاه خودمان بخوانیم. این پیچیدگی و زیبایی حاصل همان شگردی است که در این کتاب به کار گرفته شده، شگردی نو و جذاب برای مخاطب، تا کشف کند و به جستوجو و مقایسه بپردازد و بداند جزئی از یک کل بزرگ است. از یک طرف کتاب که شروع کنی داستان یک روز را به پایان رساندهای و با چرخشی به داستان شب میرسی و حالا امکان مقایسه جهان روز و شب هم فراهم میشود. لذت دیدن جهان در یک کتاب را به همراه کودکانتان تجربه کنید؛ درباره آنچه دیدهاید حرف بزنید و خوب نگاه کنید. حالا فرصت کشف داریم در جهانی که متعلق به همه ماست.
رمانی برای این روزها
پروین علی پور
نویسنده، مترجم و روانشناس
نیازی به بازگویی شرایط این روزها نیست، همه کمحوصله شدهایم و بیم ابتلا به بیماری کرونا هم بر نگرانیها و مشکلاتمان افزوده است. بحث صحبت از مشکلات نیست که هر یک به طریقی گرفتار آنها هستیم، بحث بر سر این است که چگونه در برابر دشواریها تاب بیاوریم. در این بین مطالعه کتاب میتواند مؤثر باشد، البته آثار مناسب این شرایط که به گمانم رمان «دردسرساز» پیشنهاد خوبی باشد. این نوشته «بن میکائلسن» درباره پسر پانزدهسالهای، باروحیهای پرخاشگر است که اهل دزدی نیز هست. او گرفتار جرمی بهمراتب سنگینتر از گذشتهاش شده است. سر بچهای را به پیادهرو کوبیده و حالا باید سخت مجازات شود. به او حق انتخاب میدهند! «ماتیوز» حالا باید بین زندان و رأی دایره دادرسی سرخپوستان امریکا یکی را انتخاب کند. بنابر انتخاب خود باید یا مدتی پشت میلههای زندان جا خوش کند یا اینکه یک سال، در جزیرهای پرت، جدا از دیگران زندگی کند؛ انتخاب احتمالی «ماتیوز» دور از تصور نیست! او دایره دادرسی را انتخاب میکند، اما... چرا تأکید دارم این کتاب مناسب حال این روزهایمان است؟ اغلب نوجوانانی که گرفتار زندان شدهاند و حتی بزرگسالان زندانی، بویژه در میان مردان ویژگی مشترکی دارند. آنان برای لحظهای گرفتار خشم شدهاند و حالا باید تبعات آن را متحمل شوند. نویسنده این کتاب به شکلی غیرمستقیم و دور از هرگونه شعارزدگی مخاطب را متوجه این مسأله میکند که باید در مواجهه با عصبانیت رفتاری عقلانیتر نشان بدهد. قبل از ترجمه این کتاب، همچون روالی که درباره سایر ترجمهها درپیش میگیرم آن را بارها خواندم، درنهایت آنقدر آن را داستانی قوی، برخوردار از زمینه روانشناختی و حتی جامعهشناختی یافتم که تصمیم به ترجمهاش گرفتم. کتاب برای گروه سنی راهنمایی و دبیرستان نوشته شده، با این حال مطالعه آن را به همه والدین و از سویی بزرگسالان توصیه میکنم. در روانشناسی مبحثی با عنوان «هوش هیجانی» است؛ بر آن اساس کسی نمیگوید که نباید عصبانی شد و نباید سوگواری کرد، بلکه صحبت درباره آن است که چطور میتوان با خشم کنار آمد و از طرفی به خود یا دیگران آسیب نزد. رمان «دردسرساز» افزون بر حس خوبی که در خواننده ایجاد میکند این درس بزرگ را هم برای تکتک مخاطبانی که به سراغ آن بروند به ارمغان میآورد. جامعه کمحوصله امروزمان برای یادگیری کمکاریها در آموزشهای اینچنینی میتواند به کمک مطالعه تا حدی یاد بگیرد که به قول روانشناسان:«احساسی فکر کند اما منطقی تصمیم بگیرد.» و این پیام رمان «دردسرساز» است که چاپ تازهاش همین روزها با همراهی نشر «چشمه» در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
دردسرساز
نویسنده: بن میکائلسن
ترجمه: پروین علی پور
نشر چشمه
نویسنده، مترجم و روانشناس
نیازی به بازگویی شرایط این روزها نیست، همه کمحوصله شدهایم و بیم ابتلا به بیماری کرونا هم بر نگرانیها و مشکلاتمان افزوده است. بحث صحبت از مشکلات نیست که هر یک به طریقی گرفتار آنها هستیم، بحث بر سر این است که چگونه در برابر دشواریها تاب بیاوریم. در این بین مطالعه کتاب میتواند مؤثر باشد، البته آثار مناسب این شرایط که به گمانم رمان «دردسرساز» پیشنهاد خوبی باشد. این نوشته «بن میکائلسن» درباره پسر پانزدهسالهای، باروحیهای پرخاشگر است که اهل دزدی نیز هست. او گرفتار جرمی بهمراتب سنگینتر از گذشتهاش شده است. سر بچهای را به پیادهرو کوبیده و حالا باید سخت مجازات شود. به او حق انتخاب میدهند! «ماتیوز» حالا باید بین زندان و رأی دایره دادرسی سرخپوستان امریکا یکی را انتخاب کند. بنابر انتخاب خود باید یا مدتی پشت میلههای زندان جا خوش کند یا اینکه یک سال، در جزیرهای پرت، جدا از دیگران زندگی کند؛ انتخاب احتمالی «ماتیوز» دور از تصور نیست! او دایره دادرسی را انتخاب میکند، اما... چرا تأکید دارم این کتاب مناسب حال این روزهایمان است؟ اغلب نوجوانانی که گرفتار زندان شدهاند و حتی بزرگسالان زندانی، بویژه در میان مردان ویژگی مشترکی دارند. آنان برای لحظهای گرفتار خشم شدهاند و حالا باید تبعات آن را متحمل شوند. نویسنده این کتاب به شکلی غیرمستقیم و دور از هرگونه شعارزدگی مخاطب را متوجه این مسأله میکند که باید در مواجهه با عصبانیت رفتاری عقلانیتر نشان بدهد. قبل از ترجمه این کتاب، همچون روالی که درباره سایر ترجمهها درپیش میگیرم آن را بارها خواندم، درنهایت آنقدر آن را داستانی قوی، برخوردار از زمینه روانشناختی و حتی جامعهشناختی یافتم که تصمیم به ترجمهاش گرفتم. کتاب برای گروه سنی راهنمایی و دبیرستان نوشته شده، با این حال مطالعه آن را به همه والدین و از سویی بزرگسالان توصیه میکنم. در روانشناسی مبحثی با عنوان «هوش هیجانی» است؛ بر آن اساس کسی نمیگوید که نباید عصبانی شد و نباید سوگواری کرد، بلکه صحبت درباره آن است که چطور میتوان با خشم کنار آمد و از طرفی به خود یا دیگران آسیب نزد. رمان «دردسرساز» افزون بر حس خوبی که در خواننده ایجاد میکند این درس بزرگ را هم برای تکتک مخاطبانی که به سراغ آن بروند به ارمغان میآورد. جامعه کمحوصله امروزمان برای یادگیری کمکاریها در آموزشهای اینچنینی میتواند به کمک مطالعه تا حدی یاد بگیرد که به قول روانشناسان:«احساسی فکر کند اما منطقی تصمیم بگیرد.» و این پیام رمان «دردسرساز» است که چاپ تازهاش همین روزها با همراهی نشر «چشمه» در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
دردسرساز
نویسنده: بن میکائلسن
ترجمه: پروین علی پور
نشر چشمه
عکس نوشت
ونسان ونگوگ چهره شاخص حراجیهای هنری است و این بار قرار است تابلویی که یک سال پیش از خودکشی کشیده بود در حراجی هنر قرن بیستم کریستیز نیویورک به فروش گذاشته شود. این نقاشی ۱۳۳ ساله «پل ترنکتی» نام دارد و پس از مرگ ونگوگ به بیوه برادرش تئو رسید و نزدیک دو دهه پیش در حراجی کریستیز نیویورک در نوامبر ۲۰۰۴ حدود ۱۱ میلیون دلار (یک میلیون دلار کمتر از برآوردها) چکش خورد. «پل ترنکتی» آخرین بار در موزه مونش اسلو پایتخت نروژ همراه دیگر آثار ونگوگ و ادوارد مونش به نمایش درآمد و این نمایشگاه در ادامه به موزه ونگوگ در آمستردام هم رفت. حالا قرار است این تابلو در ماه مه دوباره به حراجی کریستیز بیاید و با رقم ۲۵ تا ۳۵ میلیون دلار فروخته شود.
روز سیزدهم ماه رمضان
ای داناتر از هر دانا!
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
ای کاش آنگونه که با پیامبرت حرف میزدی با من هم سخن میگفتی؛
هرچند میدانم بارها و بارها با من گفتوگو کرده ای. با تلاوت آیات رحمانی؛ با خروش چشمهها و رودخانهها؛ با ایستادگی کوهها و درختها؛ با عظمت آسمانها و کهکشــــــانها؛ با آوازهای پرندگان؛ با زبان خاموش گلها و پروانهها. با چشمهای پر حرف آفتابگردانها و نگاه گرم و صمیمانه ماه، آن زمانی که جهان به چشمم سیاه بود.
ای خدای حضرت موسی!
در ایستگاه سیزدهم میهمانی رمضان؛ از تو میخواهم موسی را بفرستی تا از نیل قلبم بگذرد و فرعون نفسم را غرق کند. همین!
شاعر و پژوهشگر
ای کاش آنگونه که با پیامبرت حرف میزدی با من هم سخن میگفتی؛
هرچند میدانم بارها و بارها با من گفتوگو کرده ای. با تلاوت آیات رحمانی؛ با خروش چشمهها و رودخانهها؛ با ایستادگی کوهها و درختها؛ با عظمت آسمانها و کهکشــــــانها؛ با آوازهای پرندگان؛ با زبان خاموش گلها و پروانهها. با چشمهای پر حرف آفتابگردانها و نگاه گرم و صمیمانه ماه، آن زمانی که جهان به چشمم سیاه بود.
ای خدای حضرت موسی!
در ایستگاه سیزدهم میهمانی رمضان؛ از تو میخواهم موسی را بفرستی تا از نیل قلبم بگذرد و فرعون نفسم را غرق کند. همین!
یاد پروردگار
آیتالله شهید مرتضی مطهری
روح عبادت، یاد پروردگار است؛ یعنی وقتی انسان نمازی میخواند، دعایی میکند و هر عملی که انجام میدهد، دلش به یاد خدای خودش زنده باشد. قرآن میگوید: أقم الصلوة لذکری1؛ نماز را بپا بدار، برای چه؟ برای اینکه به یاد من باشی. در جای دیگر میفرماید: إن الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکرالله أکبر2. در این آیه خاصیت نماز ذکر میشود؛ البته نماز حقیقی، نمازی که با شرایط و آداب صحیح صورت گرفته باشد.
میفرماید اگر واقعاً انسان نمازخوان باشد و نماز درست بخواند، خود نماز جلوی انسان را از کار زشت و منکر میگیرد. محال است که انسان نماز درست و مقبول بخواند و دروغگو باشد یا دلش به طرف غیبت کردن برود یا دنبال فحشا و هر کار زشت دیگری برود. این خاصیت نماز است که انسان را به سوی عالم نورانیت میکشاند.
حالا درباره اینکه چگونه دل انسان برای یاد خدا نرم و خاضع میشود، داستانی برایتان نقل میکنم. مردی است به نام فُضَیل بن عَیاض که دورانی از عمر خودش را به فسق و فجور و دزدی به سر برده است. شبی برای دزدی از دیوار خانهای بالا رفت. همین که به بالای دیوار رسید، این آیه قرآن را از عابد شب زندهداری که در آن دل شب مشغول خواندن قرآن بود شنید:« أ لم یأن للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم لذکرالله و ما نزل من الحق3»، یعنی آیا نرسیده است آن وقتی که دل مردم با ایمان نرم بشود برای پذیرش یاد خدا؟ آن مرد عابد، این آیه را آنچنان خواند که فضیل که بالای دیوار بود برایش چنین تجسم پیدا کرد: این خداست که این بندهاش فضیل را مخاطب قرار داده و میگوید: فضیل! دزدی و غارتگری و چپاول تا کی؟ تا آیه را شنید، تکانی خورد و گفت: خدایا، همین الان وقتش است و همان جا از دیوار پایین آمد و توبهای کرد توبه نصوح، توبهای که این مرد را در ردیف عابدان درجه اول قرار داد. کارش در زهد و عبادت به جایی رسید که تمام مردم در مقابل او خاضع بودند4.
حال میخواهم بگویم مخاطب آیهای که فضیل شنید، ما هم هستیم.
خدا دارد به ما میگوید: ای بنده من، ای مسلمان! کی میخواهد این دل تو برای یاد خدا نرم و خاضع و خاشع بشود؟ بیخبری تا کی؟ خوابیدن تا کی؟ حرامخواری، دروغگویی، غیبت کردن و... تا کی؟ به خدا قسم یک ساعتش یک ساعت است. نگویید فردا شب، یکی از لیالی قدر است و برای توبه بهتر است. نه، همین ساعت از یک ساعت بعد بهتر است. عبادت بدون توبه قبول نیست. ما توبه نمیکنیم و روزه میگیریم! توبه نمیکنیم و نماز میخوانیم! توبه نمیکنیم و قرآن میخوانیم و در مجالس ذکر شرکت میکنیم! به خدا قسم اگر شما یک توبه بکنید تا پاک بشوید و بعد یک شبانهروز با حالت توبه و پاکی نماز بخوانید، همان یک شبانهروز به اندازه ده سال شما را جلو میبرد و به مقام قرب پروردگار میرساند.
منبع
آزادی معنوی، ص 41-44، 124-125.
پینوشتها
1. طه / 14.
2. عنکبوت / 45.
3 . حدید / 16.
4 . کتاب «مصباح الشریعه» مجموعه پاسخهای امام صادق(ع) به پرسشهای فضیل است که در آن، مطالب سطح بالایی از جمله اسرار وضو و اسرار نماز از زبان امام بیان شده است.
روح عبادت، یاد پروردگار است؛ یعنی وقتی انسان نمازی میخواند، دعایی میکند و هر عملی که انجام میدهد، دلش به یاد خدای خودش زنده باشد. قرآن میگوید: أقم الصلوة لذکری1؛ نماز را بپا بدار، برای چه؟ برای اینکه به یاد من باشی. در جای دیگر میفرماید: إن الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکرالله أکبر2. در این آیه خاصیت نماز ذکر میشود؛ البته نماز حقیقی، نمازی که با شرایط و آداب صحیح صورت گرفته باشد.
میفرماید اگر واقعاً انسان نمازخوان باشد و نماز درست بخواند، خود نماز جلوی انسان را از کار زشت و منکر میگیرد. محال است که انسان نماز درست و مقبول بخواند و دروغگو باشد یا دلش به طرف غیبت کردن برود یا دنبال فحشا و هر کار زشت دیگری برود. این خاصیت نماز است که انسان را به سوی عالم نورانیت میکشاند.
حالا درباره اینکه چگونه دل انسان برای یاد خدا نرم و خاضع میشود، داستانی برایتان نقل میکنم. مردی است به نام فُضَیل بن عَیاض که دورانی از عمر خودش را به فسق و فجور و دزدی به سر برده است. شبی برای دزدی از دیوار خانهای بالا رفت. همین که به بالای دیوار رسید، این آیه قرآن را از عابد شب زندهداری که در آن دل شب مشغول خواندن قرآن بود شنید:« أ لم یأن للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم لذکرالله و ما نزل من الحق3»، یعنی آیا نرسیده است آن وقتی که دل مردم با ایمان نرم بشود برای پذیرش یاد خدا؟ آن مرد عابد، این آیه را آنچنان خواند که فضیل که بالای دیوار بود برایش چنین تجسم پیدا کرد: این خداست که این بندهاش فضیل را مخاطب قرار داده و میگوید: فضیل! دزدی و غارتگری و چپاول تا کی؟ تا آیه را شنید، تکانی خورد و گفت: خدایا، همین الان وقتش است و همان جا از دیوار پایین آمد و توبهای کرد توبه نصوح، توبهای که این مرد را در ردیف عابدان درجه اول قرار داد. کارش در زهد و عبادت به جایی رسید که تمام مردم در مقابل او خاضع بودند4.
حال میخواهم بگویم مخاطب آیهای که فضیل شنید، ما هم هستیم.
خدا دارد به ما میگوید: ای بنده من، ای مسلمان! کی میخواهد این دل تو برای یاد خدا نرم و خاضع و خاشع بشود؟ بیخبری تا کی؟ خوابیدن تا کی؟ حرامخواری، دروغگویی، غیبت کردن و... تا کی؟ به خدا قسم یک ساعتش یک ساعت است. نگویید فردا شب، یکی از لیالی قدر است و برای توبه بهتر است. نه، همین ساعت از یک ساعت بعد بهتر است. عبادت بدون توبه قبول نیست. ما توبه نمیکنیم و روزه میگیریم! توبه نمیکنیم و نماز میخوانیم! توبه نمیکنیم و قرآن میخوانیم و در مجالس ذکر شرکت میکنیم! به خدا قسم اگر شما یک توبه بکنید تا پاک بشوید و بعد یک شبانهروز با حالت توبه و پاکی نماز بخوانید، همان یک شبانهروز به اندازه ده سال شما را جلو میبرد و به مقام قرب پروردگار میرساند.
منبع
آزادی معنوی، ص 41-44، 124-125.
پینوشتها
1. طه / 14.
2. عنکبوت / 45.
3 . حدید / 16.
4 . کتاب «مصباح الشریعه» مجموعه پاسخهای امام صادق(ع) به پرسشهای فضیل است که در آن، مطالب سطح بالایی از جمله اسرار وضو و اسرار نماز از زبان امام بیان شده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ماه مبارک رمضان
-
سیدعلی صالحی: مشغول بازسرایی «عهد جدید» هستم
-
باید در حوزه تئاتر بازار اقتصادی شکل میگرفت
-
شهروند مجـــازی
-
تصویر پانورامایی از جهان
-
رمانی برای این روزها
-
عکس نوشت
-
ای داناتر از هر دانا!
-
یاد پروردگار
اخبارایران آنلاین