آزادی2 زندانی با ضمانت امام هشتم(ع)
گروه حوادث_ مرجان همایونی/ ناامید و تنها پشت میلههای زندان با یک دنیا پشیمانی از آنچه مرتکب شده بود به روزی فکر میکرد که بهخاطر یک لحظه عصبانیت دستش به خون رفیقش آلوده شد ولی پشیمانی چه سود! حالا طناب دار، پاندول ساعتش شده بود و با هر ضربه به او یادآوری میکرد که یک قدم به طناب نزدیک میشوی. دلش اما کنج همان زندان بارها هوای گنبد طلایی رنگی را کرده بود که از بچگی دل به آن سپرده بود. بارها از صاحب این گنبد طلایی راه نجات خواسته بود و این روزنه امید یک روز عجیبتر و غیرقابل باورتر از هر اتفاق دیگری به رویش باز شد. اولیای دم به حرمت ضمانت ضامن آهو و پرچمش، از خون او گذشت کردند. معجزهای که سه پرونده قضایی را به هم گره زد و پس از اتفاقاتی عجیب پایان خوشی پیدا کرد.
نخستین پرونده
زن میانسالی که از خادمین حرم امام هشتم و مسئول یک کانون نیکوکاری در مشهد است و با جلب رضایت خانواده مقتول این مرد زندانی را از مرگ نجات داده درباره این ماجرای عجیب به «ایران» گفت: من آشنایی قبلی با این مرد زندانی و خانوادهاش نداشتم.در واقع من برای آزادی یک زن میانسال که به خاطر 36 میلیون تومان در زندان بود پیشقدم شده بودم. از آنجا که خانواده این زن شنیده بودند کانون ما برای پرداخت دیه زندانیها تلاش میکند پسر وی به کانون «خواهران شهدا» آمده بود تا شاید بتواند کمک بگیرد. پسر جوان که از همه جا ناامید شده بود میخواست برای آزادی مادرش و گرفتن رضایت شاکی، کلیهاش را بفروشد.
آرام محرابی، مسئول کانون در ادامه گفت: دو سالی میشود که خادم امام رضا(ع) هستم و به احترام امام رضا و خون شهدا و برادرم که شهید شده، تلاش میکنیم تا به زندانیان کمک کنیم. وقتی ماجرای این زن را شنیدیم تصمیم گرفتیم برای جلب رضایت متهم به نام شهلا، قدمی برداریم. در تحقیقاتی که انجام دادیم متوجه شدیم شهلا به اتهام سرقت 36 میلیون تومانی به زندان افتاده در حالی که خودش میگفت برای خرید لباس دست دوم به خانه شاکی رفته بود اما در همان روز پول شاکی گم شده و او شهلا را متهم به سرقت کرده است.
زن نیکوکار ادامه داد: از آنجایی که صندوق ما چنین پولی نداشت تصمیم گرفتم از یک فرد نیکوکار وام بگیرم اما زمانی که برای وام اقدام کردیم یک شرط هم برایمان گذاشتند؛ آنها گفتند برای پسری که یک مأمور بدرقه زندان را کشته و به قصاص محکوم شده از خانواده مقتول رضایت بگیرید. وقتی ماجرای قتل را شنیدم مشخص شد این پسرجوان زمانی که متوجه میشود که یکی از دوستانش به حبس ابد محکوم شده است، با هم محلیها و رفقایش تصمیم میگیرد تا او را فراری بدهند. با این تصمیم هنگام انتقال زندانیان به دادگاه، راه را بر مأموران سد میکنند تا همدست خلافکارشان را فراری بدهند. اما دراین میان مأمور بدرقه کشته و متهم دستگیر و به قصاص محکوم شد.آرام محرابی گفت: پس از شنیدن این ماجرا چندان رغبتی برای قدم برداشتن در این راه نداشتم اما زمانی که متوجه شدم مقتول در روز شهادت امام رضا(ع) به قتل رسیده است و برادر خودم نیز در همین روز به شهادت رسیده بود با خودم گفتم حتماً در این ماجرا حکمتی وجود دارد. برای همین شرط را پذیرفتم و از آنجا که خانواده مقتول ساکن اصفهان بودند ما از مشهد راهی اصفهان شدیم. قبل از سفر میخواستم یک پرچم امام رضا(ع) همراه ببرم تا شاید به احترام این پرچم رضایت بدهند. اما چیزی که برایم عجیب بود، اینکه یک پرچم امام حسین و یک پرچم امام رضا به دستم رسید. اول خیلی ذهنم درگیر بود که چرا دو پرچم به دستم رسید اما بعد حکمتش را متوجه شدم.او ادامه داد: بههمراه خانواده برادرم از مشهد راهی اصفهان شدیم و به خانه مقتول رفتیم اما تلاش ما برای جلب رضایت بیفایده بود و آنها رضایت ندادند.
محرابی در ادامه گفت: از اینکه نتوانسته بودیم کار مثبتی انجام دهیم خیلی ناراحت بودم قرار شد فردای همان روز به مشهد برگردیم اما وقتی برای خرید بلیت هواپیما رفتیم مشخص شد که پروازهای ساعت 2 بعد از ظهر به مشهد پر شده است و تمام پروازهای عصر نیز به شکل عجیبی کنسل شده است. بدین ترتیب مجبور به ماندن در اصفهان شدیم.
یک ساعتی از ماندنمان گذشته بود که زنگ خانهای که در آنجا اقامت داشتیم را زدند و گفتند خانواده دیگری نیاز به کمک دارند تا از خانواده مقتول رضایت بگیرید. آن زمان بود که راز دومین پرچم و کنسل شدن پرواز و ماندن در اصفهان برایم برملا شد.
ساعت 7 بعداز ظهر بود که به خانه دومین مقتول در یکی از روستاهای چادگان اصفهان رفتیم. خانوادهای که پسرشان قربانی دوستش شده بود و حالا مانده بودند که قاتل پسرشان را قصاص کنند یا از خون قاتل بگذرند. مقتول بهنام محسن از دوستان صمیمی و قدیمی مهدی بود و بیشتر روزها، با هم برای کار به اصفهان میرفتند و باهم برمی گشتند. تا اینکه مهدی، تصمیم به اجاره مغازه آپاراتی و باتریسازی میگیرد و در این میان محسن از او میخواهد که اجازه دهد در گوشه مغازهاش او نیز مشغول کار شود. اما مهدی با درخواست دوست قدیمی اش مخالفت میکند و اختلاف بین آنها بالا میگیرد. تا اینکه یک روز مقتول بههمراه دو نفر از دوستانش راهی مغازه آپاراتی میشوند. مهدی که در حال کار بود به تصور اینکه آنها برای دعوا آمدهاند با آنها درگیر شد و نوک تیز قیچی که در دست داشت به گردن رفیق قدیمی اش خورد و جنایتی تلخ را رقم زد.
زن نیکوکار در ادامه گفت: در خانه مقتول پرچم امام حسین(ع) و امام رضا(ع) را مقابل خانوادهاش گذاشتیم و شروع به صحبت کردیم از آنها خواستیم به حرمت امام رضا(ع) و خون سالار شهیدان قاتل را ببخشند. تا ساعت 3 صبح با خانواده مقتول صحبت کردیم، تا اینکه توانستیم رضایت این خانواده را جلب کنیم فردای آن روز با خوشحالی راهی مشهد شدیم و با وامی که دریافت کردیم، موفق شدیم شهلا را آزاد کنیم. چند روز بعد هم اولیای دم محسن، رضایت کتبی خودشان را اعلام کردند و متهم این پرونده نیز از قصاص رهایی یافت. البته برای آزادی عامل شهادت مأمور زندان نیز تلاش خود را پیگیری میکنیم.
دیدار پس از ۱۰ سال
پدر محسن، درباره ماجرای رضایت قاتل پسرش به «ایران» گفت: با قتل پسرم نمیتوانستم قاتل او را ببخشم، محسن پسر آرام و مهربانی بود و چطور میتوانستم باور کنم که او کشته شده است. برای همین تصمیم به قصاص گرفتم و حتی زمانی که خانم محرابی و همکارانش به خانه ما آمدند جوابم منفی بود. اما پرچم امام رضا(ع) و امام حسین(ع) را که جلوی رویم قرار دادند به حرمت ائمه و امام هشتم، تصمیم گرفتم از خون پسرم بگذرم. قرار است به پابوسی امام رضا(ع) بروم و بعد از ۱۰ سال، با این امام رئوف دیدار کنم.
مترجم: آرزو کیهان
قتل عام خانوادگی در آرکانزاس
پسر روانی که اعضای خانواده خود را به قتل رسانده بود توسط مأموران پلیس دستگیر شد.به گزارش کرایم، این متهم که «هانتر شنوت» 22 ساله است به جرم قتل ناپدری، مادر و خواهرش در خانهشان در شهر مدیسون ایالت آرکانزاس امریکا بازداشت شده است.گزارشهای پلیس آرکانزاس نشان میدهد که اجساد قربانیان «تمی لین» ناپدری 51 ساله، مادر 59 سالهاش «مگی» و خواهرش «چیهان »26 ساله که با شلیک گلوله کشته شده در خانه پیدا شد متهم بچه خواهرش را نیز ربوده بود.همسایگان این خانواده با شنیدن صدای تیراندازی با پلیس تماس گرفته و درخواست کمک کرده بودند که با حضور مأموران پلیس اجساد در خانه پیدا شده و جستوجوها برای یافتن قاتل فراری و نوزاد ربوده شده آغاز شد.سخنگوی پلیس بیان کرد که انگیزه جنایت خشونت خانگی و درگیری خانوادگی عنوان شده و قاتل قصد داشت تا با خواهرزاده کوچکش فرار کند که مأموران وی را شناسایی و در بزرگراه ایالتی به دام انداختند.
قتل شوهر به خاطر شیطان پرستی
زن امریکایی که شوهرش را به قتل رسانده مدعی است او قربانی شیطان شده است.به گزارش کرایم، متهم «باربارا راجرز» 46 ساله اهل پنسیلوانیای امریکا به جرم قتل در خانه شخصی دستگیر شد.بنا بر اطلاعات پلیس پنسیلوانیا، قاتل و مقتول عضو یک فرقه شیطان پرستی به نام خزندگان شرور بودهاند که در شب حادثه پس از نوشیدن الکل این زن با شلیک گلوله به سر همسرش او را به قتل رسانده است.متهم در اعترافات هولناک خود بیان کرد که که آنها عضو فرقه شیطان پرستی بودهاند و همسرش به مردن علاقه داشته و از او خواسته تا به سمتش شلیک کند و خود را بهعنوان یک قربانی شیطان به مقام بالاتری برساند ؛از اینرو بنا به خواسته شوهرش او را به قتل رسانده این در حالی است که کارآگاهان پلیس بر این باورند که قاتل در زمان قتل تحت تأثیر الکل و مواد مخدر تصمیم به قتل گرفته است و عضویت در فرقه شیطان پرستی تنها پوششی برای جنایت بوده است.
درخواست پسر مقتول از قاتل
خودت را معرفی کن
پسر 12 ساله یک مرد که به طرز عجیبی در امریکا به قتل رسیده از قاتل فراری خواست تا خود را تسلیم پلیس کند.بهگزارش کرایم، «کریستوفر مایکل» 53 ساله در حال رانندگی در آزادراه کالیفرنیای امریکا بوده که راننده دیگری به خودرواش نزدیک شده و با شلیک گلوله او را به قتل رسانده و فرار کرده است.
بنا براطلاعات پلیس، قاتل فراری تاکنون شناسایی نشده و انگیزه این جنایت روشن نیست اما کارآگاهان گمان میکنند که قتل یک انتقامجویی جادهای بوده است اما تحقیقات در این ارتباط ادامه دارد.در پی مرگ این مرد، پسر 12 ساله وی که با ازدست دادن پدرش بسیار تنها و افسرده شده در یک کنفرانس خبری از قاتل فراری پدرش خواست خود را به پلیس معرفی کرده تا عدالت برایش اجرا شود زیرا او مسبب از دست دادن پدری خوب و شایسته بوده است.
«تونی مک دانیل» از کارآگاهان پلیس کالیفرنیا در این باره گفت: به نظر میرسد تیراندازی نوعی خشونت جادهای بوده که هنوز انگیزهاش روشن نیست.