ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام کاظم(ع): مؤمن همانند دو کفه ترازو است، که هرچه ایمانش افزوده شود بلاها و آزمایشاتش بیشتر میگردد.
تحف العقول: ص 301، بحارالأنوار: ج 78، ص 320، ضمن ح 3
قابلیت قوی ماندن را داریم
آنتونی هاپکینز: 45 سال پیش در چنین روزی، به من تلنگری وارد شد. داشتم به سمت فاجعه پیش میرفتم اما بعد پیغامی کوچک در ذهنم دریافت کردم که میگفت میخواهی زنده بمانی یا بمیری و من میخواستم زنده بمانم. همین حالا هم روزهایی را تجربه میکنیم که سختتر از روزهای دیگر هستند و بعضی مواقع آدم را با شک مواجه میکند که زنده خواهیم ماند یا نه اما نباید فراموش کنیم که انسان قابلیت قوی ماندن را دارد. امروز همان فردایی است که دیروز خیلی نگرانش بودید. شما جوانان باید خودتان را حفظ کنید. تسلیم نشوید، به مبارزه ادامه دهید، شجاع باشید و بدانید نیروهای قدرتمند به کمک شما خواهند آمد. سال نو را با این امید به شما تبریک میگویم و امیدوارم ۲۰۲۱ سالی بهتر برای همه باشد.
پیام این بازیگر سرشناس به مناسبت آغاز سال 2021 میلادی که در صفحه شخصی خود منتشر کرد
موسیقی پس از کرونا رنسانس تازهای را تجربه خواهد کرد
پیروز ارجمند
موسیقیشناس قومی، آهنگساز و نوازنده
ارزشگذاری در موسیقی به ارزش هنری و خلاقانه اثر و بخشی هم به تکنیک و اجرای آن بر میگردد. اگر بخواهیم درباره ارزش یا کیفیت موسیقی در پساکرونا صحبت کنیم صرفاً به مبحث اقتصادی پرداخته نمیشود و در این دوره تولید خلاقانه آثار موسیقایی در پویایی اقتصاد موسیقی در دوران پساکرونا نقش بسزایی دارد. اقتصاد در موسیقی عموماً حاصل کیفیت و خواست مخاطبان بوده است، یعنی مخاطب و شنونده موسیقی بر اساس نیاز و کیفیت مطلوب نظرش، بهای دریافت آن اثر موسیقی را در قالب کنسرت یا حامل صوتی میپردازد.
از نگاه من، موسیقی در دوران پس از کرونا جهش بزرگی خواهد داشت به این علت که در این مدت زمان، به ظاهر فعالیتهای موسیقی متوقف شده است اما درباطن فرصت بسیار خوبی برای هنرمندان ایجاد شد تا به کارهای جدیدتر و البته بهتری فکرکنند و درواقع در افکار و ایدههای خود به یک بازسازی و بازگشت به خود رسیدهاند. هنر، بخصوص موسیقی پس از کرونا یک رنسانس جدیدی را آغاز و تجربه خواهد کرد چرا که این هنرمندان در طی سال اغلب در فکر برگزاری کنسرتهای مختلف بوده و هستند و بهدلیل مشغله کاری و فکری، کمتر به تولید محتوای بیشتر و بهتر میاندیشند و معمولاً مخاطب شناسی انجام نمیگیرد و فرصت اندکی برای تبادل عقاید و خواستهها بین مخاطب و هنرمند بهوجود میآید. اما دردوران کرونا بسیاری از هنرمندان با هواداران یا طرفداران خود ارتباط بهتری برقرار کردند و این ارتباط در شناخت نوع موسیقی مورد علاقه آنها تأثیرگذار بود. بنابراین وقتی این رونق ایجاد میشود سطح کیفی کار افزایش مییابد و خود به خود در اقتصاد موسیقی هم تأثیر مثبتی خواهد داشت، البته شاید این مدت زمان موجب شده تعدادی از این هنرمندان بهدلیل مسائل مادی شغل دیگری را اختیار کرده باشند و به عرصه موسیقی بازنگردند و ایرادی هم بر آن وارد نیست اما آن تعدادی از هنرمندان که نگاهی حرفهایتر به موسیقی دارند، قطعاً به عرصه موسیقی بازخواهند گشت و کارخود را بهصورت جدیتر پیگیری میکنند و رونق میدهند و درآمدشان را از راه موسیقی تأمین میکنند. لازم به ذکر است این تغییر و تحولات اجتماعی و حتی در بسترهای شکلگیری مذاهب در طول تاریخ وجود داشته و در محتوای یک اثر هنری تغییرات و رنسانسی تازه بهوجود آورده است، بنابراین ،این توقفهای ناخواسته، تفکرات جدیدی ایجاد میکند و باعث میشود نگاهی کوتاه به عقبه کارمان داشته باشیم و عوامل ناموفق یا موفق خود را آسیبشناسی کنیم، فرصتی که شاید تا به امروز موزیسینها کمتر به آن رسیده باشند اما اکنون این نگاه شکل گرفته است، ضمن اینکه مخاطبان هم توانسته اند بهصورت غیرمستقیم به هنرمندان خود بگویند چه نوع اثری را دوست دارند و چه کاری مورد علاقهشان نیست و این اتفاق درتولید کارهنرمندان تحولات شگرفی ایجاد خواهد کرد.
نکته دیگری که در عصر کرونا شاهدش بودیم گرایش بسیاری از هنرمندان موسیقی به تولید تکآهنگ و انتشار آن در فضای مجازی است. همانطور که میدانید در طول تاریخ تکنولوژی و حاملهای صوتی به نوعی تعیین کننده کمیت تولید موسیقی بودهاند، بهعنوان مثال دریک دوره صفحه گرامافون وجود داشت و بهدلیل فضای تعریف شده آن تنها یک ترک روی صفحه جای میگرفت و هنرمندان اغلب روی تک آهنگ کارمی کردند و شاید به سبب تولیدات اندک کنسرتهای کمتری هم برگزار شد، اما در دورههای بعدتر نوارکاست به بازار میآید و تولید کار باید در قالب یک ساعت تا 90 دقیقه انجام بگیرد و قطعاً زمان بیشتری از دست رفته است. اما بعدها که تولیدات موسیقی بهصورت سیدی منتشر شد به زمانهای تقریبی 35 تا 40 دقیقه رسید و باز هم ظرفیت تولید کمتر شد تا آنکه حاملهای صوتی از لوح فشرده به سمت دیتا آمد و آن زمان بود که میتوانستید به هنرمند بگویید از این پس بدون هیچ نگرانی محصولات خود را بیواسطه و در زمانی کمتر از 3 دقیقه به دست مخاطب برساند و البته این موضوع اجتنابناپذیر بود و باید خیلی قبلتر این تغییرات را ایجاد میکردیم. شاید جالب باشد بدانید این موضوع زمانی شکل گرفت که مدیریت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ را برعهده داشتم و طبق دستورالعملی که تصویب شده بود هنرمندان باید 60 دقیقه کار تولید میکردند و تحویل میدادند و این هزینه بسیار و زمان بیشتری را صرف میکرد و حتی موجب شد بسیاری از موزیسینها از چرخه تولیدات موسیقی حذف شوند و بسیاری از آنها هم ناخواسته به کارهای زیرزمینی روی آورند اما زمانی که مجوز تکآهنگ صادر شد، این امکان بهوجود آمد تا همه هنرمندان موسیقی بتوانند در قالبی کوتاه و چند دقیقهای آثارشان را منتشر کنند و این ایدهای بود که باید زودتر از این زمانها اجرایی میشد و شاید هم دیرهنگام انجام گرفت و به نظر میآید حسن این اتفاق این است که ازآن زمان به بعد زیاد کاری صورت نگرفت و کمیت زیاد به کیفیت بد منجر نشد و این اتفاق را باید به فال نیک گرفت.
موسیقیشناس قومی، آهنگساز و نوازنده
ارزشگذاری در موسیقی به ارزش هنری و خلاقانه اثر و بخشی هم به تکنیک و اجرای آن بر میگردد. اگر بخواهیم درباره ارزش یا کیفیت موسیقی در پساکرونا صحبت کنیم صرفاً به مبحث اقتصادی پرداخته نمیشود و در این دوره تولید خلاقانه آثار موسیقایی در پویایی اقتصاد موسیقی در دوران پساکرونا نقش بسزایی دارد. اقتصاد در موسیقی عموماً حاصل کیفیت و خواست مخاطبان بوده است، یعنی مخاطب و شنونده موسیقی بر اساس نیاز و کیفیت مطلوب نظرش، بهای دریافت آن اثر موسیقی را در قالب کنسرت یا حامل صوتی میپردازد.
از نگاه من، موسیقی در دوران پس از کرونا جهش بزرگی خواهد داشت به این علت که در این مدت زمان، به ظاهر فعالیتهای موسیقی متوقف شده است اما درباطن فرصت بسیار خوبی برای هنرمندان ایجاد شد تا به کارهای جدیدتر و البته بهتری فکرکنند و درواقع در افکار و ایدههای خود به یک بازسازی و بازگشت به خود رسیدهاند. هنر، بخصوص موسیقی پس از کرونا یک رنسانس جدیدی را آغاز و تجربه خواهد کرد چرا که این هنرمندان در طی سال اغلب در فکر برگزاری کنسرتهای مختلف بوده و هستند و بهدلیل مشغله کاری و فکری، کمتر به تولید محتوای بیشتر و بهتر میاندیشند و معمولاً مخاطب شناسی انجام نمیگیرد و فرصت اندکی برای تبادل عقاید و خواستهها بین مخاطب و هنرمند بهوجود میآید. اما دردوران کرونا بسیاری از هنرمندان با هواداران یا طرفداران خود ارتباط بهتری برقرار کردند و این ارتباط در شناخت نوع موسیقی مورد علاقه آنها تأثیرگذار بود. بنابراین وقتی این رونق ایجاد میشود سطح کیفی کار افزایش مییابد و خود به خود در اقتصاد موسیقی هم تأثیر مثبتی خواهد داشت، البته شاید این مدت زمان موجب شده تعدادی از این هنرمندان بهدلیل مسائل مادی شغل دیگری را اختیار کرده باشند و به عرصه موسیقی بازنگردند و ایرادی هم بر آن وارد نیست اما آن تعدادی از هنرمندان که نگاهی حرفهایتر به موسیقی دارند، قطعاً به عرصه موسیقی بازخواهند گشت و کارخود را بهصورت جدیتر پیگیری میکنند و رونق میدهند و درآمدشان را از راه موسیقی تأمین میکنند. لازم به ذکر است این تغییر و تحولات اجتماعی و حتی در بسترهای شکلگیری مذاهب در طول تاریخ وجود داشته و در محتوای یک اثر هنری تغییرات و رنسانسی تازه بهوجود آورده است، بنابراین ،این توقفهای ناخواسته، تفکرات جدیدی ایجاد میکند و باعث میشود نگاهی کوتاه به عقبه کارمان داشته باشیم و عوامل ناموفق یا موفق خود را آسیبشناسی کنیم، فرصتی که شاید تا به امروز موزیسینها کمتر به آن رسیده باشند اما اکنون این نگاه شکل گرفته است، ضمن اینکه مخاطبان هم توانسته اند بهصورت غیرمستقیم به هنرمندان خود بگویند چه نوع اثری را دوست دارند و چه کاری مورد علاقهشان نیست و این اتفاق درتولید کارهنرمندان تحولات شگرفی ایجاد خواهد کرد.
نکته دیگری که در عصر کرونا شاهدش بودیم گرایش بسیاری از هنرمندان موسیقی به تولید تکآهنگ و انتشار آن در فضای مجازی است. همانطور که میدانید در طول تاریخ تکنولوژی و حاملهای صوتی به نوعی تعیین کننده کمیت تولید موسیقی بودهاند، بهعنوان مثال دریک دوره صفحه گرامافون وجود داشت و بهدلیل فضای تعریف شده آن تنها یک ترک روی صفحه جای میگرفت و هنرمندان اغلب روی تک آهنگ کارمی کردند و شاید به سبب تولیدات اندک کنسرتهای کمتری هم برگزار شد، اما در دورههای بعدتر نوارکاست به بازار میآید و تولید کار باید در قالب یک ساعت تا 90 دقیقه انجام بگیرد و قطعاً زمان بیشتری از دست رفته است. اما بعدها که تولیدات موسیقی بهصورت سیدی منتشر شد به زمانهای تقریبی 35 تا 40 دقیقه رسید و باز هم ظرفیت تولید کمتر شد تا آنکه حاملهای صوتی از لوح فشرده به سمت دیتا آمد و آن زمان بود که میتوانستید به هنرمند بگویید از این پس بدون هیچ نگرانی محصولات خود را بیواسطه و در زمانی کمتر از 3 دقیقه به دست مخاطب برساند و البته این موضوع اجتنابناپذیر بود و باید خیلی قبلتر این تغییرات را ایجاد میکردیم. شاید جالب باشد بدانید این موضوع زمانی شکل گرفت که مدیریت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ را برعهده داشتم و طبق دستورالعملی که تصویب شده بود هنرمندان باید 60 دقیقه کار تولید میکردند و تحویل میدادند و این هزینه بسیار و زمان بیشتری را صرف میکرد و حتی موجب شد بسیاری از موزیسینها از چرخه تولیدات موسیقی حذف شوند و بسیاری از آنها هم ناخواسته به کارهای زیرزمینی روی آورند اما زمانی که مجوز تکآهنگ صادر شد، این امکان بهوجود آمد تا همه هنرمندان موسیقی بتوانند در قالبی کوتاه و چند دقیقهای آثارشان را منتشر کنند و این ایدهای بود که باید زودتر از این زمانها اجرایی میشد و شاید هم دیرهنگام انجام گرفت و به نظر میآید حسن این اتفاق این است که ازآن زمان به بعد زیاد کاری صورت نگرفت و کمیت زیاد به کیفیت بد منجر نشد و این اتفاق را باید به فال نیک گرفت.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#IranDoesntSeekWar
حضور ناو هواپیمابر نیمیتز امریکا در خلیجفارس و توئیت محمدجواد ظریف درباره اطلاعاتی که نشان میدهد امریکا در حال ایجاد بحران و تنش با ایران است باعث شد کاربران ایرانی به این مسائل بپردازند و از جنگ و واکنش ایران به تهدیدها بگویند. آنها با هشتگ IranDoesntSeekWar# یعنی: ایران بهدنبال جنگ نیست» حرفهایشان را درباره این اتفاقات میزدند و در دفاع از ایران مینوشتند: «والله از روی تعصب نمیگم اما جنگ با ایران شبیه هیچ یک از جنگهای سابق منطقه نیست. ایران هیچ شباهتی با اعراب در جنگهای ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ با اسرائیل ندارد. ایران هیچ شباهتی به نظام بعث در سالهای ۱۹۹۱ و ۲۰۰۳ ندارد. توان نظامی و بازدارندگی ایران قابل قیاس با هیچ یک از کشورهای منطقه نیست.»، «البته که ایران دنبال جنگ نیست اما این جمله سردار سلیمانی رو فراموش نکنیم: جنگ را شما شروع میکنید اما ما به پایان میرسانیم.»، «اینکه ما طرفدار صلحیم، دلیل نمیشه جنگیدن بلد نباشیم.»، «چمدان آماده، وسایل جمع؛ در مورد دفاع از ایران یک لحظه درنگ هم وجود نداره. میدونم که هزاران نفر دیگه هم همین حس رو دارند. با ما حتی شوخیاش رو هم نکنید. »، «بزرگترین وحشت من اینه که اون ابلیس زرد برای به تعویق انداختن انتقال قدرت، دست بهحمله به ایران عزیز بزنه. مطمئن نیستم که هشتگ زدن فایدهای داشته باشه ولی معتقدم هر ایرانی وطنپرستی وظیفه داره بگه که بهدنبال جنگ نیست.»، «۴ سال عربستان، اسرائیل و امریکا پایشان را روی گلوی این مردم گذاشتند، ترور کردند، تحریم کردند، راه دارو و غذا را بستند، باز دولت و ملت ایران میگویند #irandoesntseekwar. ما صلحدوستترین کشوریم، درست وسط استخر تمساحها. نگذارید مزدوران رسانهای واقعیت را وارونه جلوه دهند.»، «راه صلح همین است؛ آغازگر هیچ تنشی نیستیم اما دستمان برای مواقع ضروری روی ماشه است. از دوره بوش تا تهدیدهای اوباما و نمایشهای ترامپ، ایران بههمین شکل خودش را حفظ کرده. نشان داده که اهل گفتوگو و توافق است اما اگر غلط اضافی کنند باید هزینه سنگینی بپردازند»، «سیگنالهای زیادی از احتمال شیطنت و ایجاد درگیری یا ضربه به منافع ایران در منطقه بخصوص عراق در منابع خارجی منتشر شده است. غیرقابل پیشبینی بودن ترامپ یعنی اگر توجه به عراق است ممکن است ضربه را جای دیگری حتی درون ایران وارد کنند. به هر روی ایران باید مقابله کند»، «ما حمله نمیکنیم ولی دفاع رو خوب بلدیم و امروز قویتر از هر زمان دیگه در ۲۰۰ سال اخیر هستیم»، «در چند سده اخیر ما آغازگر هیچ جنگی نبودیم و با #IranDoesntSeekWar بازهم به دنیا میگوییم با وجود همه فضاسازیها و تحریکات بازهم بهدنبال جنگ نیستیم چون اقتدار ما در هویت و فرهنگ غنی کشورمان است اما به متجاوز هم گوشزد میکنیم که هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکن.»
آغاز ۲۰۲۱
سال جدید میلادی آغاز شد و بهدلیل اینکه سال ۲۰۲۰ با شیوع بیماری کرونا همراه بود شروع ۲۰۲۱ را خیلیها با آرزوی پایان کرونا تبریک گفتند. بههمین دلیل آغاز سال ۲۰۲۱ بین کاربران ایرانی هم بازتاب زیادی داشت و تبریک گفتند و از آرزوهایشان برای سال بدون بیماری گفتند و از سختیهای ۲۰۲۰ نوشتند: «مهمترین دستاورد سال ۲۰۲۰ برای ما این بود که زنده موندیم.»، «امیدوارم ارمغان 2021 آرامش باشه»، «پایان سال ۲۰۲۰ مبارک»، «یادتونه چه غریبانه سال ۱۳۹۹ رو تحویل کردیم؟ غریبانهتر از اون سال ۲۰۲۱ رو شروع کردیم. امیدوارم تو سال جدید میلادی جهان پر از خبرهای خوب باشه»، «خیلی برام جالبه که بعضیا سال جدید میلادی براشون مهمه. من سال جدید در هیچ تاریخی برام مهم نیست.»، «سال ۲۰۲۰ برای من که عالی گذشت، چون بالاخره گذشت. چیزی که بالاخره میگذره، چه خوب باشه چه بد، آخرش عالی تموم میشه، چون میره و دیگه برنمیگرده و تو موندی و کلی تجربه جدید. به پشت سر نگاه نکنید، هرچی بوده تموم شده، از حال لذت ببرید تا در آینده دلتنگی نیاد سراغتون.»، «سال جدید کجا بود؟ سال جدید فقط نوروز»، «امیدواریم در سال جدید میلادی مردم همه دنیا از جمله کشور خودمون، در مقابل ویروس کرونا واکسینه بشن. تا اون موقع، همچنان فاصله اجتماعی و ماسک رو رعایت کنید. به امید روزهای خوب در سال جدید.»، «کاش سال جدید بدون کرونا و استرس باشه برای همه»، «به امید اینکه سال جدید را بدون کرونا سپری کنیم و این پدیده شوم که جهان را متوقف ساخته از بین برود و مردم به زندگی عادی خویش برگردند.».
جشنواره سیونهم تئاتر فجر و یک اصل انسانی
رضا آشفته
منتقد
جشنواره سیونهم تئاتر فجر یکی از متفاوتترین و استثناییترین دورههای خود را پیش روی دارد و برای همین میتوان از آن بهعنوان یک فراجشنواره یا حتی یک جشنواره انسانی یاد کرد.
به هر تقدیر؛ در این جشنواره تئاتر که امسال برای سی و نهمین بار برگزار خواهد شد، سالهاست کارهایی از تهران، شهرستانهای دور و نزدیک و حتی از چهارگوشه جهان اجرا میشد و تقسیمبندی هم طوری بود که همانند ویترینی نمونههای مختلف تئاتر کشورمان در معرض دید مردم و حتی نمایندگان خارجی حاضر و میهمان در این جشنواره قرار میگرفت. بههر روی، میتوانست شناسای خوبی برای تئاتر ما با هر میزان کم و کیفی باشد. یعنی اگر در طول سال کارهای خوب و درخشانی بودند؛ خواه ناخواه جشنواره نیز رنگ و لعاب ویژهتری مییافت و اگر هم کارها چنگی به دل نمیزدند، به ناچار جشنواره تئاتر فجر نیز کم رونق برگزار میشد. یعنی برگزاری جشنواره تئاتر نمایندگی میکرد یک سال تئاتر ایران زمین را و ویترینی میشد برای گزارش سالانه به آنهایی که تئاتر را به جد و از سر شوق و عشق دنبال میکردند، برای همین میتوانست یک سال بسیار با شور و نشاط باشد و یک سال هم با تلخی و حرص برگزار شود.
اما امسال یک استثناست چرا که در واقع تئاتر ایران، تولید تئاتر ندارد... یعنی در یک شرایط بسامان که تئاترهایی تولید و اجرای همگانی شده باشند و برگزیده آنها از جاها و مناسبتهای مختلف به جشنواره تئاتر فجر راه یابند، امسال چنین روالی حاکم نیست. یعنی در یک مورد غیر مقرر و در آزمون و خطایی ویژهتر کارهایی تولید و برگزیده آنها در همین اوضاع نابسامان و اصطلاحاً کرونا زده برای حضور در جشنواره گزینش شدهاند. برخی شاید تولیدات 98 باشند و اجرای عمومی نیز رفته باشند و برخی نیز در همین تمرینهای کج دار و مریز و با ادای احترام به شرایط و رعایت پروتکلهای بهداشتی تولید شده باشند اما به هر روی انگیزه اصلی تولید تئاتر و فراتر از آن روشن نگه داشتن چراغ تئاتر است و شاید هم بهتر است بگوییم غم نان باشد. تئاتریها هم زندگی دارند و این زندگی نیز کاملاً هزینه بر است و برخی فقط در تئاتر ارتزاق میکنند و باید که هر طور هست، بر صحنه باشند. این عرضه به ناچار در این شرایط بلازده کمتر شدنی شده است و حالا برخی بهدنبال ترفندهایی هستند که راه گریزی از این بنبست بیابند.
جشنواره تئاتر فجر نیز با همه یال و کوپالش امسال بهدنبال یک راه حل بوده که بخشی از غم نان را ترمیم کند و بخشی از آن اشتیاق و میل عاشقانه اهل تئاتر را پاسخگو باشد و در واقع همچنان شناسای خود تئاتر باشد و بگوید که چراغ این هنر -هر چند کمرنگ اما همچنان روشن است. شاید اصل روشنگری و ارائه تفکر به آن معنای راستینش اتفاق نیفتد اما همین کورسو و وفاداری به فرهنگ روشنابخش امیدی است که تئاتر را در این راه قرص و محکم و پابرجا نگه میدارد.
جشنواره تئاتر فجر امسال در انسانیترین شکل ممکن خودش که همان برپایی دل و ذهن هنرمند این وادی است، برگزار میشود. یک جشنوارهای که میخواهد رضایت خاطری باشد برای بخشی از اهل تئاتر و باز هم همه را نمیتواند شامل باشد و شاید جشنوارههای دیگر به انگیزههای دیگر بتوانند این اصل و مهم را هموار سازند و شاید برنامههای حمایتی بتواند هنرمندان تئاتری را در بیداری این راه هوشیار نگه دارد. میدانیم هنرمند تئاتر نیز با نیازهای انسانی اش حیات را به ممات میرساند و در این گذار و مدار، او هم باید بتواند خود را به دور از شرم زدگیهای ناشی از نداری مهیا نگه دارد و شرافت انسانی در همه حال باید محفوظ بماند و جشنواره سیونهم تئاتر فجر بهدنبال نگهداری از شرافت انسانی است که جامعه انسانی را نسبت به چنین اصل مهمی هوشیار و بیدار نگه خواهد داشت.
منتقد
جشنواره سیونهم تئاتر فجر یکی از متفاوتترین و استثناییترین دورههای خود را پیش روی دارد و برای همین میتوان از آن بهعنوان یک فراجشنواره یا حتی یک جشنواره انسانی یاد کرد.
به هر تقدیر؛ در این جشنواره تئاتر که امسال برای سی و نهمین بار برگزار خواهد شد، سالهاست کارهایی از تهران، شهرستانهای دور و نزدیک و حتی از چهارگوشه جهان اجرا میشد و تقسیمبندی هم طوری بود که همانند ویترینی نمونههای مختلف تئاتر کشورمان در معرض دید مردم و حتی نمایندگان خارجی حاضر و میهمان در این جشنواره قرار میگرفت. بههر روی، میتوانست شناسای خوبی برای تئاتر ما با هر میزان کم و کیفی باشد. یعنی اگر در طول سال کارهای خوب و درخشانی بودند؛ خواه ناخواه جشنواره نیز رنگ و لعاب ویژهتری مییافت و اگر هم کارها چنگی به دل نمیزدند، به ناچار جشنواره تئاتر فجر نیز کم رونق برگزار میشد. یعنی برگزاری جشنواره تئاتر نمایندگی میکرد یک سال تئاتر ایران زمین را و ویترینی میشد برای گزارش سالانه به آنهایی که تئاتر را به جد و از سر شوق و عشق دنبال میکردند، برای همین میتوانست یک سال بسیار با شور و نشاط باشد و یک سال هم با تلخی و حرص برگزار شود.
اما امسال یک استثناست چرا که در واقع تئاتر ایران، تولید تئاتر ندارد... یعنی در یک شرایط بسامان که تئاترهایی تولید و اجرای همگانی شده باشند و برگزیده آنها از جاها و مناسبتهای مختلف به جشنواره تئاتر فجر راه یابند، امسال چنین روالی حاکم نیست. یعنی در یک مورد غیر مقرر و در آزمون و خطایی ویژهتر کارهایی تولید و برگزیده آنها در همین اوضاع نابسامان و اصطلاحاً کرونا زده برای حضور در جشنواره گزینش شدهاند. برخی شاید تولیدات 98 باشند و اجرای عمومی نیز رفته باشند و برخی نیز در همین تمرینهای کج دار و مریز و با ادای احترام به شرایط و رعایت پروتکلهای بهداشتی تولید شده باشند اما به هر روی انگیزه اصلی تولید تئاتر و فراتر از آن روشن نگه داشتن چراغ تئاتر است و شاید هم بهتر است بگوییم غم نان باشد. تئاتریها هم زندگی دارند و این زندگی نیز کاملاً هزینه بر است و برخی فقط در تئاتر ارتزاق میکنند و باید که هر طور هست، بر صحنه باشند. این عرضه به ناچار در این شرایط بلازده کمتر شدنی شده است و حالا برخی بهدنبال ترفندهایی هستند که راه گریزی از این بنبست بیابند.
جشنواره تئاتر فجر نیز با همه یال و کوپالش امسال بهدنبال یک راه حل بوده که بخشی از غم نان را ترمیم کند و بخشی از آن اشتیاق و میل عاشقانه اهل تئاتر را پاسخگو باشد و در واقع همچنان شناسای خود تئاتر باشد و بگوید که چراغ این هنر -هر چند کمرنگ اما همچنان روشن است. شاید اصل روشنگری و ارائه تفکر به آن معنای راستینش اتفاق نیفتد اما همین کورسو و وفاداری به فرهنگ روشنابخش امیدی است که تئاتر را در این راه قرص و محکم و پابرجا نگه میدارد.
جشنواره تئاتر فجر امسال در انسانیترین شکل ممکن خودش که همان برپایی دل و ذهن هنرمند این وادی است، برگزار میشود. یک جشنوارهای که میخواهد رضایت خاطری باشد برای بخشی از اهل تئاتر و باز هم همه را نمیتواند شامل باشد و شاید جشنوارههای دیگر به انگیزههای دیگر بتوانند این اصل و مهم را هموار سازند و شاید برنامههای حمایتی بتواند هنرمندان تئاتری را در بیداری این راه هوشیار نگه دارد. میدانیم هنرمند تئاتر نیز با نیازهای انسانی اش حیات را به ممات میرساند و در این گذار و مدار، او هم باید بتواند خود را به دور از شرم زدگیهای ناشی از نداری مهیا نگه دارد و شرافت انسانی در همه حال باید محفوظ بماند و جشنواره سیونهم تئاتر فجر بهدنبال نگهداری از شرافت انسانی است که جامعه انسانی را نسبت به چنین اصل مهمی هوشیار و بیدار نگه خواهد داشت.
درباره مقالهای که سقوط پهلوی را سرعت بخشید
«سیدفرید قاسمی» برای آنهایی که رویدادهای مطبوعاتی ایران را بویژه از دریچه تاریخی پیگیری میکنند نام آشنایی است؛ نویسنده و پژوهشگر پیشکسوت که او را به عنوان حافظه مطبوعاتی کشورمان میشناسند. «اخگر انفجار» یکی از تازه ترین نوشته های قاسمی است؛ کتابی که به نوعی پیش زمینه و پیامد مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را بررسی می کند. در این کتاب که نهمین عنوان از مجموعه «برگی از تاریخ» انتشارات جهان کتاب محسوب می شود، نویسنده به سراغ مقاله مشهوری رفته که در آن به بنیانگذار انقلاب اسلامی توهین شده؛ مقالهای که در نهایت منجر به شعله ور شدن آتش انقلاب سال 57 و برچیده شدن سلطنت خاندان پهلوی میشود. ماجرای این مقاله به زمان حول و حوش به شهادت رسیدن سیدمصطفی خمینی، پسر ارشد امام خمینی در نجف باز میگردد؛ سال 56، زمانی که مقاله توهینآمیزی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» در روزنامه اطلاعات چاپ شد. سیدفرید قاسمی در این کتاب به پیشینهها و پیامدهای چاپ مقاله مذکور پرداخته است؛ از مطالبی درباره نویسنده واقعی مقاله گرفته تا پشتپردهنشینهای چاپ اینمقاله، مجریان و عوامل اجرای انتشار مقاله، واکنشها و... درباره اهمیت انتشار این مقاله در روزنامه اطلاعات و از سویی اجبار برخی دیگر از روزنامههای سراسری به نشر زنجیرهای از مطالب مرتبط با آن همین بس که بدانید بعد از این مانور ناشیانه روند برچیده شدن حکومت پهلوی سرعت یافته و 400 روز بعد هم محمدرضا پهلوی سقوط کرده و انقلاب اسلامی پیروز میشود. سرآغاز، پیشزمینه، روایتهای نگارش، سیر محتوا، مقالهرسانی، واکنش درونی روزنامهها، پیامد و پینوشت بخشهای اصلی اینکتاب هستند که بخش «واکنش درونی روزنامهها» خود به ۴ بخش درباره روزنامههای آیندگان، اطلاعات، رستاخیز و کیهان تقسیم میشود.
اخگر انفجار
نویسنده: سید فرید قاسمی
ناشر: جهان کتاب
به نام تاریخ
13 دی
امروز دویست و سی و ششمین سال انتشار روزنامه «تایمز» لندن است. روزنامهای که از سال 1981 در مالکیت روپرت مرداک سرمایهدار بزرگ مطبوعاتی است.
تولدها
جلالالدین همایی: نویسنده و شاعر و تاریخنویس مشهور سال 1278 در چنین روزی متولد شد. جلالالدین همایی از کودکی از پدر و مادرش خواندن اشعار سعدی و حافظ را یاد گرفت. در دوران تحصیل تدریس هم میکرد و در مدرسه متوسطه اصفهان که تازه تأسیس شده بود و پس از آن در تبریز مدرس بود. «تاریخ ادبیات ایران» را که یکی از مهمترین آثار همایی و ادبیات ایران است در همین دوران نوشت و پس از آن در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران مشغول به تدریس درسهایی مانند صنایع ادبی شد و چهرههایی مانند محمدرضا شفیعی کدکنی، محمد معین و محمد خوانساری از شاگردانش بودند. «غزالی نامه»، «خیامی نامه»، «مولوی نامه یا مولوی چه می گوید؟»، «فنون بلاغت و صناعات ادبی» و «تاریخ علوم اسلامی» از کتابهای همایی است و اشعارش هم در «دیوان سنا» منتشر شدهاند چون تخلصش در شاعری «سنا» بود. جلالالدین همایی یکی از حروف لغتنامه دهخدا را هم تدوین کرد. او سال 1359 درگذشت.
پیمان یزدانیان: نوازنده پیانو و آهنگساز سال 1347 در چنین روزی به دنیا آمد. پیمان یزدانیان از 6 سالگی پیانو یاد گرفت و پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه به صورت جدی کار در زمینه موسیقی را آغاز کرد. او در سالهای فعالیتش کنسرتهای مختلفی اجرا کرد اما بیشتر شهرت او برای ساخت موسیقی فیلمهای کارگردانان معروف ایران مانند عباس کیارستمی، مسعود کیمیایی و کمال تبریزی است و موسیقی فیلمهای «باد ما را خواهد برد»، «آب و آتش»، «از کنار هم میگذریم»، «شبهای روشن»، «سربازهای جمعه»، «یک تکه نان»، «چهارشنبه سوری»، «کارگران مشغول کارند»، «خوک»، «چند روز بعد»، «سیمای زنی در دوردست»، «طبقه حساس»، «بدون تاریخ، بدون امضا» و «بنفشه آفریقایی» توسط او ساخته شدهاند. یزدانیان آلبومهای «برداشت»، «گذر»، «همراه باد»، «سوئیتها»، «از انعکاس شهرهای دور» و «رام» را هم منتشر کرده است.
آیزاک آسیموف: نویسنده مشهور امریکایی آثار علمی-تخیلی سال 1920 در چنین روزی به دنیا آمد. آیزاک آسیموف در واقع روس بود و در شوروی هم به دنیا آمد اما در 5 سالگی همراه خانوادهاش به امریکا مهاجرت کرد و از همان سال هم خواندن و نوشتن را یاد گرفت. او در مغازه خانوادگیشان کار میکرد و همان جا مجلههای علمی-تخیلی را میخواند و تحت تأثیر آنها از 11 سالگی شروع به نوشتن داستان کرد و 18 ساله بود که نخستین داستانش به نام «گشتی در حوالی سیارک وستا» در مجله «داستانهای حیرتآور» منتشر شد که آن زمان بهترین مجله علمی- تخیلی بود. آسیموف که بسیار تیزهوش بود در 19 سالگی دانشگاه را تمام کرد و از سال 1958 نوشتن داستان را آغاز کرد. او 500 کتاب نوشت که داستانهای «پایان ابدیت»، «مأموریت فراموش شده» و «دنیای روباتها» و مجموعههای «روباتها»، «لاکی استار» و داستانهای سهگانه او یعنی «بنیاد»، «بنیاد امپراطوری» و «بنیاد دوم» از آثار مشهورش هستند و برای این سهگانه برنده جایزه هوگو در سال 1966 شد. او جایزه استاد بزرگ را هم از انجمن نویسندگان علمی-تخیلی امریکا به پاس یک عمر فعالیت در زمینه داستان نویسی علمی-تخیلی دریافت کرد. آسیموف در سال 1992 درگذشت.
ماهایا پطروسیان بازیگر، محمد صفار منتشری خواننده، حسین بیکار نقاش مصری، رضا ثروتی نمایشنامهنویس، منیره پرورش شاعر، ساره دستاران شاعر و ماریانو آزوئلا نویسنده مکزیکی هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
نیما یوشیج: پدر شعر نوی فارسی سال 1338 در چنین روزی درگذشت. علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج متولد سال 1276 بود و در دوران مدرسه زبان فرانسه یاد گرفت و شروع به سرودن شعر در سبک خراسانی کرد. سال 1300 منظومه «قصه رنگ پریده» از او در هفتهنامه قرن بیستم میرزاده عشقی منتشر شد که مخالفتهای زیادی از سوی شاعران سنتی ایران همراه داشت. پس از آن شعر «ای شب» را منتشر کرد و با اشعار «ققنوس» و «غراب» که در سالهای 1316 و 1317 منتشر شدند تحول زیادی در شعر فارسی ایجاد کرد. «منظومه نیما»، «خانواده سرباز»، «افسانه»، «مانلی»، «شعر من»، «شهر شب و شهر صبح»، «آب در خوابگه مورچگان» و «ناقوسهای قلم انداز» از اشعار یوشیج هستند که شعر «افسانه» یکی از جنجالیترین و مطرحترین اشعار نوی فارسی است. عنوان «شعر نو» را هم خودش انتخاب کرد. از نیما یوشیج داستانهای «مرقد آقا» و «کندوهای شکسته» و شعر و قصههای «آهو و پرندهها» و «توکایی در قفس» برای کودکان هم منتشر شده است.
عکس نوشت
لوریس چکناواریان، آهنگساز و رهبر ارکستر با لباس بابانوئل در اینستاگرامش ویدئویی منتشر کرد و سال جدید میلادی را تبریک گفت. چکناواریان گفت که بابانوئل سال نوی میلادی و عمونوروز سال نوی ایرانی است و در این ویدئو قطعه «فرود آمدن کشتی نوح در کوه آرارات» را هم که ۲۵ سال پیش در ارمنستان به همراه ارکستر فیلارمونیک این کشور با لباس بابانوئل اجرا کرده بود، بازنشر کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
قابلیت قوی ماندن را داریم
-
موسیقی پس از کرونا رنسانس تازهای را تجربه خواهد کرد
-
شهروند مجـــازی
-
جشنواره سیونهم تئاتر فجر و یک اصل انسانی
-
درباره مقالهای که سقوط پهلوی را سرعت بخشید
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین